مبارزه با تبعیض در معارف و سیره علوی
مقدمه
یکی از برنامههای روشن حکومت علوی، برقراری عدالت و احقاق حق مظلومان و برخورد شدید با تبعیضها، انحصارات، رانتخواریها، و پایمالکنندگان اموال عمومی بوده است. امام در روز دوم خلافت، سیاستهای خود را در این زمینه به اطلاع مردم رساند[۱]: سوگند به خدا اگر بخشیدههای عثمان را بیابم به مالک آن بازگردانم، اگرچه از آنِ زنهای شوهر داده و کنیزکان خریده شده باشد؛ زیرا در عدل و درستی، وسعت و گشایش است و آنکه عدالت را برنتابد، ستم را سختتر یابد[۲].
کلبی میگوید: آنگاه فرمان داد همه سلاحهایی را که در خانه عثمان پیدا شده بود و آنها را علیه مسلمانان به کار گرفته بودند، بگیرند و در بیت المال نهند. همچنین مقرر فرمود شتران گزینه (نجائب) زکات را که در خانهاش بود، تصرف کنند و شمشیر و زره او را هم بگیرند؛ اما کاری به سلاحهایی که در خانه عثمان بود و بر ضد مسلمانان از آن استفاده نشده بود، نداشته باشند و از تصرف همه اموال شخصی عثمان که در خانهاش و جاهای دیگر است، خودداری شود. نیز دستور فرمود اموالی که عثمان به صورت پاداش و جایزه به یاران خود و هر کس دیگر داده است، برگردانده شود. چون این خبر به عمرو بن عاص رسید[۳]، برای معاویه نوشت: «هر چه باید انجام دهی انجام بده که پسر ابی طالب همه اموالی را که داری از تو جدا خواهد کرد؛ همانگونه که پوست عصا و چوبهدستی را میکَنند»[۴].
امام بر اساس همین شیوه زمامداری، مالک را به شدت از رانتخواری اطرافیانش برحذر میدارد و به او چنین مینگارد: و بدان که والی را خویشاوندان و نزدیکان است و در ایشان خوی برتریجویی و گردنکشی است و در معاملات با مردم رعایت انصاف نکنند. ریشه ایشان را با قطع موجبات آن صفات قطع کن؛ به هیچ یک از اطرافیان و خویشاوندانت زمینی را به اقطاع مده؛ مبادا به سبب نزدیکی به تو پیمانی ببندند که صاحبان زمینهای مجاورشان را در سهمی که از آب دارند یا کاری که باید به اشتراک انجام دهند، زیان برسانند و بخواهند بار زحمت خود بر دوش آنان نهند؛ پس لذت و گوارایی نصیب ایشان شود و ننگ آن در دنیا و آخرت بهره تو گردد.
امام در یک کلام انحصارطلبی دولت را نفی میکند؛ آنجا که به مالک میفرماید: «إِيَّاكَ وَ الِاسْتِئْثَارَ بِمَا النَّاسُ فِيهِ أُسْوَةٌ»[۵]؛ «و بپرهیز از اینکه به خود اختصاص دهی چیزی را که همگان را در آن حقی است».
توجه به حقوق مردم در بیت المال و دقت در رساندن حقشان به طور کامل به آنان، نکته بسیار عمیقی است که باید کسانی که پیروی از الگوی حکومت علوی را در سر میپرورانند از امامشان بیاموزند. حقی را که خداوند برای مردم قرار داده است با بهانههایی نظیر فسق و نفاق نمیتوان از آنان دریغ نمود. در بلندای نظر امیرمؤمنان، بهای ایمان در ظرفهای کوچک دنیایی نمیگنجد. سنت نبوی و سیره علوی سفره رحمت خداوند را آن چنان گسترده میدانند که برای تمامی مخلوقات خداوند در آن نصیبی است. از این رو علی (ع) از پیروانش میخواهد که این حق الهی را پاس دارند و خود را به این صبغه کریمانه الهی بیارایند. امام خطاب به کژاندیشان خوارج، سنت نبوی را چنین یادآور میشود: ... میدانید که رسول الله (ص)... دست کسی را که مرتکب دزدی شده بود قطع کرد و زناکار غیر محصن را تازیانه زد؛ ولی سهمی را که از غنایم نصیبشان میشد به آنان پرداخت و رخصت داد که با زنان مسلمان ازدواج کنند. رسول الله (ص) آنان را به سبب گناهی که مرتکب شده بودند، مؤاخذه کرد و حد خدا را بر ایشان جاری ساخت؛ ولی از سهمی که اسلام برایشان معین کرده بود، منعشان ننمود و نامشان را از میان مسلمانان نزدود[۶].[۷]
نفی تبعیض
همه مردم در برابر قانون، برابر و یکسانند؛ از این رو، نمیتوان سفید را بر سیاه، دانا را بر نادان و... ترجیح داد یا قانون را به نفع جناح و گروه خاصی تفسیر یا تحلیل کرد. تنها ملاک فضیلت و برتری افراد، تقوا است: ﴿إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ﴾[۸]. بنابراین، تبعیض در جایی که همه دارای حقوق برابرند، ناروا است. امیرمؤمنان (ع) در نامه خود به مالک اشتر سفارش میفرماید: «وَ إِيَّاكَ وَ الِاسْتِئْثَارَ بِمَا النَّاسُ فِيهِ أُسْوَةٌ»[۹]؛ «بپرهیز از آنکه چیزی را به خود مخصوص داری که بهره همه مردم در آن یکسان است».
از سخن حضرت به دست میآید که در برخی حقوق، همه مردم برابرند و حق اختصاص سهم بیشتر به دیگری وجود ندارد؛ از این رو، در نامه دیگری به مصقلة بن هبیرة الشیبانی مینویسد: از تو به من خبری رسیده است. اگر چنان کرده باشی، خدای خود را به خشم آورده باشی و امام خویش را نافرمانی کرده. تو غنیمت مسلمانان را که نیزهها و اسبهاشان گرد آورده و ریخته شدن خونهاشان فراهم آورده، به عربهایی که خویشاوندان تو هستند، و تو را گُزیدهاند، پخش میکنی؟... بدان مسلمانانی که نزد تو و ما به سر میبرند، حقشان از این غنیمت یکسان است. برای گرفتن آن نزد من میآیند، حق خود را میگیرند و باز میگردند[۱۰].
حضرت تبعیض در تقسیم فیء را ناروا میدانست؛ لذا در کلام دیگری در تفسیر آیه فیء فرمود: «أَعْطَيْتُ كَمَا كَانَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) يُعْطِي بِالسَّوِيَّةِ، وَ لَمْ أَجْعَلْهَا دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِياءِ»[۱۱]؛ «مانند پیامبر اکرم (ص)، فیء را به طور مساوی تقسیم کردم تا مانند گوی در دست ثروتمندان دست به دست نشود».
اما بعد به من خبر رسیده است از مردمی که نزد تو به سر میبرند، بعضی پنهانی نزد معاویه میروند.... عدالت را شناختند و دیدند و شنیدند و به گوش کشیدند و دانستند مردم برابر عدالت در حق یکسانند؛ سپس گریختند تا تنها خود را به نوایی برسانند. دور بوند از رحمت خدا![۱۲].
پس، چنان که تبعیض در برخورد قاضی با دو طرف دعوا بیعدالتی است، تبعیض در آنچه همه حقوق برابر دارند نیز خلاف عدالت اقتصادی است. امام در مقابل مخالفان حقِ برابرْ مقرر شده از طرف خدا، میایستاد؛ لذا به طلحه و زبیر که دو صحابی پیامبر و افراد موجهی نزد مردم بودند، فرمود: اما آنچه گفتید در برابر داشتن همگان، پرداخت یکسان از بیت المال به آنان آن چیزی بود که به رأی خود در آن داوری نکردم و پی هوای خویش نرفتم. من و شما دیدیم رسول خدا (ص) در این باره چه حکمی آورد و چگونه آن را اجرا کرد[۱۳].
با توجه به دیدگاهی که از امام علی (ع) ارائه کردیم، میتوان هر گونه سرپیچی از قانون حقی را که به دلیل حق بودن، عادلانه دانستهایم، مانعی بر سر راه تحقق عدالت بدانیم. به عبارت دیگر، هر آن چه حق نیست و ظلم تلقی میشود، مانع عدالت است[۱۴]
اجتناب از تبعیض
ظلم، تبعیض و نابرابری در وهله اول متوجه کارگزارن میشود که با تقویت روحیه عدالتخواهی و توجه به نتایج خسارتبار و آفتزای تبعیض، از آن اجتناب کنند. مردم در حقوق شهروندی برابرند و منابع و امکانات نباید به نفع گروه و جناحی خاص سوق یابد[۱۵]. کارگزاران با دوری از تعلقات و تقویت اراده، این آفت را از خود دور کنند[۱۶]. به دلیل اهمیت عدالتخواهی حضرت، در نظام اقتصادی عدالتمحور وی، به شدت با این پدیده شوم مبارزه شده است. حضرت میفرماید: «إِيَّاكَ وَ الِاسْتِئْثَارَ بِمَا النَّاسُ فِيهِ أُسْوَةٌ»[۱۷]؛
هر آنچه مربوط به عموم است نباید به عدهای خاص اختصاص یابد؛ زیرا همه مردم باید از امکانات و منابع موجود در جامعه به طور مساوی برخوردار باشند.
حضرت در نامهای به مصقلة بن هبیره، شیبانی، عامل امام در اردشیر خرّه - او را از اختصاص بیت المال، به خواص خود برحذر داشت و برای وی اینگونه نوشت: «أَنَّكَ تَقْسِمُ فَيْءَ الْمُسْلِمِينَ الَّذِي حَازَتْهُ رِمَاحُهُمْ وَ خُيُولُهُمْ وَ أُرِيقَتْ عَلَيْهِ دِمَاؤُهُمْ فِيمَنِ اعْتَامَكَ مِنْ أَعْرَابِ قَوْمِكَ فَوَالَّذِي فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ لَئِنْ كَانَ ذَلِكَ حَقّاً لَتَجِدَنَّ لَكَ عَلَيَّ هَوَاناً وَ لَتَخِفَّنَّ عِنْدِي مِيزَاناً فَلَا تَسْتَهِنْ بِحَقِّ رَبِّكَ وَ لَا تُصْلِحْ دُنْيَاكَ بِمَحْقِ دِينِكَ فَتَكُونَ مِنَ الْأَخْسَرِينَ أَعْمَالًا أَلَا وَ إِنَّ حَقَّ مَنْ قِبَلَكَ وَ قِبَلَنَا مِنَ الْمُسْلِمِينَ فِي قِسْمَةِ هَذَا الْفَيْءِ سَوَاءٌ»[۱۸]؛
حضرت بر شایستهسالاری و اجتناب از قومیتگرایی و خواصزدگی تأکید میکند؛ و حق برخورداری اموال عمومی و حقوق شهروندی را برابر میداند. در نامه دیگر مینویسد: «بَلَغَنِي أَنَّكَ جَرَّدْتَ الْأَرْضَ فَأَخَذْتَ مَا تَحْتَ قَدَمَيْكَ وَ أَكَلْتَ مَا تَحْتَ يَدَيْكَ فَارْفَعْ إِلَيَّ حِسَابَكَ»[۱۹]؛
حفظ حراست و پرداخت عادلانه بیت المال و حقوق عمومی از اصول و خطوط قرمز امیرمؤمنان به شمار میرود و با متجاوران به بیت المال به شدت برخورد میکند. تبعیض و میدان دادن به خواص جهت رانتخواری و حیف و میل بیت المال در نظر حضرت بسیار نکوهیده است.
حضرت از کارگزاران میخواهد به اطرافیان و کسانی که خواهان سهم بیشتری از حکومت هستند دقت به خرج داده و بدون در نظر گرفتن اولویت و سهم بیشتر، آنها را دور کند. «ثُمَّ إِنَّ لِلْوَالِي خَاصَّةً وَ بِطَانَةً فِيهِمُ اسْتِئْثَارٌ وَ تَطَاوُلٌ وَ قِلَّةُ إِنْصَافٍ فِي مُعَامَلَةٍ فَاحْسِمْ مَادَّةَ أُولَئِكَ بِقَطْعِ أَسْبَابِ تِلْكَ الْأَحْوَالِ»[۲۰]؛
اختصاص هرگونه رانت اطلاعاتی، جهت بهرهبرداری و سوء استفاده اقوام و خواص، از آفتهای فسادآور کارگزاران حکومتی است، که شفافیت اطلاعات مانع آن میشود. توزیع منابع طبیعی و آزادی اطلاعات و شفافیت در حکومت علوی به گونهای است که امکان استفاده از امتیاز انحصاری وجود ندارد زیرا بیعدالتی اقتصادی را دامن میزند. حضرت در حکومت برای خود امتیازی قائل نشد. «وَ اللَّهِ أَنِّي لَا أَرْزَؤُكُمْ مِنْ فَيْئِكُمْ شَيْئاً مَا قَامَ لِي عِذْقٌ بِيَثْرِبَ وَ لَأُسَوِّيَنَّ بَيْنَ الْأَحْمَرِ وَ الْأَسْوَدِ»[۲۱]؛
اولین اقدام حضرت در خصوص اثربخشی دستورات، اعتقاد و عمل به گفتار خود بود. وی حکومت را بهانهای برای رسیدن به مطامع و آمال خود نمیدانست. اگر زمامداران و کارگزاران صالح نباشند، صالح بودن مردم ممکن نیست. زمانی که طلحه و زبیر از حضرت خواستند آنها را بدون ضابطه در حکومت شریک گرداند با صراحت به آنان پاسخ میدهد[۲۲]. حضرت معتقد بود نمیتوان پایهها و اصول حکومت را بر مصالح فاسد بنا نهاد. عبدالله بن جعفر زمانی که از امام سهم بیشتری از بیت المال درخواست نمود، با پاسخ منفی حضرت رو به رو شد[۲۳]. با وجود اعتراض خواهرش ام هانی، به او و کنیزش بیست درهم اختصاص داد[۲۴]. در پاسخ درخواست برادرش عقیل از گرفتن سهم بیشتری از بیت المال، او را به آتش جهنم رهنمون و به سرقت تشبیه مینماید [۲۵]. حضرت در زمینه تمایز و تفاوت قائل شدن بین مردم در تقسیم بیت المال حساسیت زیادی داشتند؛ و حق همه را از بیت المال و منابع عمومی یکسان در نظر میگرفتند. البته این موضوع با توجه ویژه نسبت به فقرا و طبقات ضعیف اجتماعی، متفاوت است؛ زیرا در روایات، درخواست سهم بیشتری از بیت المال است که با مخالفت حضرت روبهرو میشدند. «لَوْ كَانَ الْمَالُ لِي لَسَوَّيْتُ بَيْنَهُمْ فَكَيْفَ وَ إِنَّمَا الْمَالُ مَالُ اللَّهِ»[۲۶]؛
حضرت در همه احوال به عدالت رفتار نمود. برقراری عدالت در اندیشه حضرت اصل است؛ و در موارد متعدد، پافشاری بر آن را اعلام کرد؛ هرچند خواصی که قبل از آن، سفرههای رنگین داشتند، نتوانستند تحمل کنند. تا جایی که حضرت فرمود: «خدایا من از دست اینها خسته و افسرده شدهام و آنان نیز از من ملول و خسته شدهاند[۲۷]. چقدر با شما مدارا کنم[۲۸]. جنگهای متعدد را به وجود آوردند و سبب کندی اصلاحات حضرت شدند.[۲۹]
منابع
پانویس
- ↑ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۹۰.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۵.
- ↑ در آن زمان عمرو بن عاص به درایله (از سرزمینهای شام) گریخته بود.
- ↑ ابن ابی الحدید، جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، ج۱، ص۱۳۵ - ۱۳۶.
- ↑ ابن ابی الحدید، جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، ج۱، ص۱۳۵ - ۱۳۶.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۲۷.
- ↑ حکیم آبادی گیلک، محمد تقی، مقاله «دولت و سیاستهای اقتصادی»، دانشنامه امام علی، ج۷، ص ۳۲۸.
- ↑ «بیگمان گرامیترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست» سوره حجرات، آیه ۱۳.
- ↑ نهج البلاغه، ترجمه سید جعفر شهیدی، نامه ۵۳، ص۳۴۰.
- ↑ نهج البلاغه، ترجمه سید جعفر شهیدی، نامه ۴۳، ص۳۱۵-۳۱۶.
- ↑ ریشهری، محمد، موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج۴، ص۱۲۴، به نقل از: الکافی، ج۸، ص۵۸.
- ↑ نهج البلاغه، ترجمه سید جعفر شهیدی، نامه ۷۰، ص۳۵۴- ۳۵۵.
- ↑ نهج البلاغه، ترجمه سید جعفر شهیدی، خطبه ۲۰۵، ص۲۳۹.
- ↑ کرمی و دیرباز، مقاله «عدالت اقتصادی»، دانشنامه امام علی، ج۷، ص ۹۹.
- ↑ رشاد، علی اکبر، دانشنامه امام علی(ع)، ج۵، ص۹۹.
- ↑ علی اکبری، محمد حسین، سیاستهای مالی امام علی(ع)، ص۱۶۷.
- ↑ بپرهیز از آنکه چیزی را به خود مخصوص داری -که بهره - همه مردم در آن یکسان است. (نهج البلاغه، نامه ۵۳).
- ↑ تو غنیمت مسلمانان را که نیزهها و اسبهاشان گرد آورده، و ریخته شدن خونهاشان فراهم آورده، به عربهایی که خویشاوندان تواند، و تو را گزیدهاند، پخش میکنی به خدایی که دانه را کفیده و جاندار را آفریده اگر این سخن راست باشد، نزد من رتبت خود را فرود آورده باشی و میزان خویش را سبک کرده. پس حق پروردگارت را خوار مکن و دنیای خود را به نابودی دینت آباد مگردان که از جمله زیانکاران باشی. بدان مسلمانانی که نزد تو و ما به سر میبرند حقشان از این غنیمت یکسان است. (نهج البلاغه، نامه ۴۳).
- ↑ به من خبر دادهاند تو کشت زمین را برداشته و آنچه پایت بدان رسیده برای خود نگاه داشتهای، و آنچه در دستت بوده خوردهای. حساب خود را به من باز پس بده. (نهج البلاغه، نامه ۴۰).
- ↑ والی را نزدیکان است و خویشاوندان که خوی برتری جستن دارند و گردن فرازی کردن و در معاملت انصاف را کمتر به کار بستن. ریشه ستم اینان را با بریدن اسباب آن بر آر. (نهج البلاغه، نامه ۴۰).
- ↑ به خداسوگند تا زمانی که درخت خرمایی در یثرب داشته باشم، درهمی از شما را به خود اختصاص نخواهم داد و بین هیچکس تفاوتی قائل نخواهم شد. (کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۸، ص۲۹۶؛ مفید، محمد بن محمد، الاختصاص، ص۱۵۱؛ محمودی، محمدباقر، نهج السعادة فی مستدرک نهج البلاغه، ج۱، ص۲۳۸).
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۲۰۲.
- ↑ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۲۰۳ -۲۰۰.
- ↑ مفید، محمد بن محمد، الاختصاص، ص۱۵۱.
- ↑ ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل أبی طالب(ع)، ج۲، ص۱۲۵.
- ↑ اگر مال از آن من بود، همگان را برابر میداشتم - که چنین تقسیم سزا است - تا چه رسد که مال، مال خدا است. (نهج البلاغه، کلام ۱۲۶).
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۲۵.
- ↑ نهج البلاغه، کلام ۱۶۸.
- ↑ حاجیان حسین آبادی، رضا، مقاله «روشهای مبارزه با فساد اقتصادی در حکومت علوی»