نشاط در روانشناسی اسلامی
مقدمه
پدیده شادی در روانشناسی، در حوزه "انگیزش و هیجان" بررسی، تبیین، تحلیل و تعریف میشود. هیجان عبارت است از تغییرات روانی و فیزیکی که میتواند منشأ درونی یا بیرونی داشته باشد و بر دو نوع است: هیجانهای مثبت و منفی. مواردی مانند شادی، راحتی، ذوق، شور و عشق، تجربههای عرفانی، تغییر و تحول رو به رشد در فرهنگ و دین، لذتهای جنسی، سرگرمی و ورزش، از هیجانهای مثبت و مواردی مانند اندوه و غصه، ناکامی، تعارض، کشمکش و گناه، از هیجانهای منفی هستند. هر دو گروه از هیجانها میتوانند وجود روانی انسان را تحتالشعاع قرار دهند و سمت و سوی فعالیتهای را رقم زنند. در تعریف "شادی" از دیدگاه روانشناختی باید گفت وقتی انسان به رضامندی و کامیابی و ارضای نیازهایش دست مییابد، احساس و هیجانی در وی ایجاد میشود که از آن به خوشحالی، شادی و خرسندی تعبیر و تعریف شده. چگونگی ظهور آن نیز به عوامل متعددی وابسته است که فرهنگ، تربیت، ملیت، مذهب و عوامل اجتماعی از آن جمله هستند. روان انسان در مقابل عوامل بیرونی و درونی، واکنشهای مختلفی از خود نشان میدهد که به آنها "هیجان" میگویند. یکی از جنبههای برجسته هیجان - که گاه مثبت است و گاه منفی - شادی است که به حوزه دانش روانشناسی مربوط میشود، اما با تأسف، در این علم نیز چندان به آن توجه نشده است. بعضی از روانشناسان چنین گفتهاند: تعریفهای پراکندهای از این هیجان شده است و در آنها شادی به مجموع دردها، ترکیبی از عاطفه مثبت بالا و عاطفه منفی پایین، احساس مثبتی که ناشی از حس ارضا و پیروزی است و... معنا شده است[۱]. به طور خلاصه میتوان گفت: "هر انسانی مطابق جهانبینی و اندیشه خویش، اگر به چیزهای مورد علاقهاش برسد، در خود، حالتی احساس میکند که "شادی" نام دارد. "شادی"، احساس مثبتی است که از حس ارضا و پیروزی به دست میآید[۲].
در تعریفهای روانشناسانه دیگر بر عناصر و مفاهیم دیگری از این هیجان انسانی تأکید شده است. برخی روانشناسان گفتهاند: "شادی، احساس مثبتی است که از حس رضایتمندی و پیروزی به دست میآید"[۳]. برخی دیگر میگویند: "شادی عبارت است از: مجموع لذتهای بدون درد"[۴][۵] نویسنده کتاب"به دنبال شادکامی؛ چه کسی شاد است و چرا؟" شادی را چنین تعریف میکند: "حس خوشی؛ احساس اینکه زندگی، در کل به خوبی و خوشی ادامه مییابد"[۶]. برخی روانشناسان به این نتیجه رسیدهاند که شادکامی و نشاط، ترکیبی است از: وجود عاطفه مثبت یا خوشایند، نبودن عاطفه منفی یا ناخوشایند، زندگی بسیار رضایتمندانه و ادراک خشنودکننده فرد از زندگی[۷]. از دیدگاه دیگری، شادکامی و نشاط، حالتی است که در آن، شخص تمایل به تغییر مثبت دارد[۸].
ضرورت نشاط
شادی و نشاط، یکی از نیازهای اساسی و فطری انسان است. شادی، هیجان مثبتی است که به روح و روان انسان توانایی میدهد تا در مسیر کمال و تعالی خود بکوشد و در این راه از شادابی و نشاط لازم برخوردار باشد و بر سختیها و مشکلات این مسیر چیره شود و از تلاش خود در جهت رشد و تعالی لذت ببرد. لذا خداوند متعال، اساس جهان هستی و پدیدههای آن، بهگونهای خلق و طراحی کرده است که در آدمی شادی و نشاط ایجاد کنند. بهار باطراوت، صبح پرلطافت، طبیعت باظرافت، آبشارهای زیبا، گلهای رنگارنگ، و هزاران آفریده دیگر، همه برای نشاط و شادیآدمی آفریده شده است.
اسلام که دین فطرت است و به همه نیازهای طبیعی و فطری انسان توجه ویژه دارد، نهتنها نیاز انسان به شادی را به رسمیت شناخته است، بلکه پیروان خود را بارها به شادیهای مثبت و سازنده دعوت کرده و آن را عامل توفیق و پیشرفت انسان در مسیر تعالی دانسته است. زیرا، همانگونه که جسم انسان نیاز به غذا و انواع ویتأمینها دارد، روح انسان نیز به تنوع، استراحت، تفریح و شادی و نشاط نیاز دارد[۹]. به باور یکی از پژوهشگران که درباره تأثیر شادی در زندگی تحقیق کرده است، "آن کس که دارای قلب طربناک است، همه عناصر جهان و پدیدههای آن را در حیاتی پُرشور و جنبشی بانشاط حس میکند و حس زندهانگاری را در خود پرورش میدهد و همه هستی را در شور و طرب به نظاره مینشیند و از این منظر، امید و شوق به پیشرفت و تعالی را در خود باز مییابد. انسان طربناک همه عناصر هستی را در حیات پُرشور حس میکند و در همه چیز رنگ خدا و معنای ربوبیت را جستوجو میکند. قلب طربناک همه هستی را در شور و طلب میبیند و با دیدن هر نمودی از نمودهای هستی به ابتهاج و انبساط روحی دست مییابد. قلبی که پایگاه عرش الهی و جایگاه نزول رحمت و محبت خداست، آن قلب باطراوت و بانشاط است"[۱۰].[۱۱]
اهمیت و جایگاه شادی و نشاط در آموزههای دینی
نشاط و شادی، لازمه زندگی، محرک انسان در دستیابی به هدفهای دینی و غیر دینی و عاملی برای ارتقای مادی و معنوی او به شمار میرود. دین اسلام که به همه شئون حیاتی انسان نگرش ژرف داشته و متناسب با نیازهای واقعی و تعالی هرچه بیشتر او برنامههایی کاملی ارائه کرده است، شادی و نشاط و عوامل نشاطانگیز را که لازمه یک زندگی موفق است، به انسان معرفی و توصیه میکند. در دستورهای آسمانی اسلام، نکتههای ارزشمندی در خصوص ایجاد شادی و نشاط آمده است. این شادیها گاهی برای خود آدمی است و زمانی برای دیگران. آن همه سفارش که برای تبسّم به دیگران ذکر شده و سفارشهایی که برای پوشیدن لباسهای شاد و روشن، بوی خوش، نظافت و نظم و پاکیزگی، مسافرت و تفریح، حضور در طبیعت و نگریستن به سبزه و آب، مهربانی و محبت، زدودن کینه و حسد، شوخی و مزاح و خلاصه ایجاد سرُور در قلب مردم شده است، همه برای ایجاد فضای شادی و راندن غم و اندوه و در نتیجه تجدید قوا برای ادامه حرکت تکاملی انسان است[۱۲].
برآیند برداشتهای اندیشمندان مسلمان از شادی، آن است که واژههای سرور، شادی، نشاط، فرح و شادمانی، دستهای از عواطف ارزشمندی هستند که خداوند به منظور حفظ بقای انسان در وجود او نهاده است. "شادی"، رفتاری است که باعث انبساط خاطر فرد میشود و از نیازی حیاتی که سلامتی عاطفی او را به دنبال دارد، حکایت میکند. در اسلام، شادی حالت ابتهاج و نشاطی است که تحت تأثیر عوامل مختلف بر انسان عارض میشود که در آن حالت، روح انسان به درجه رضایت و گشایش میرسد. از نظر اسلام، شادی، آدمی را از تنبلی رهانیده و سرزنده و سرحال میسازد[۱۳]. اندیشمند معاصر، شهید مرتضی مطهری، با رویکردی روانشناسانه و اسلامی میگوید: سرور، حالت خوش و لذتبخشی است که از علم و اطلاع بر اینکه یکی از هدفها و آرزوها انجام یافته یا خواهد یافت، به انسان دست میدهد و غم و اندوه، حالت ناگواری و دردناکی است که از اطلاع بر انجام نشدن یکی از هدفها و آرزوها به انسان دست میدهد[۱۴].[۱۵]
تفاوت شادی با نشاط
شادی و نشاط ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند، به گونهای که شادی را میتوان یکی از عوامل نشاط دانست. حضرت علی (ع) میفرماید: «السُّرُورُ يَبْسُطُ النَّفْسَ وَ يُثِيرُ النَّشَاطَ»؛ شادی باعث انبساط خاطر و سبب نشاط انسان میشود[۱۶]. در بیشتر اوقات، این دو واژه را به یک مفهوم در نظر میگیرند، ولی میان این دو حالت روانی انسان، تفاوت وجود دارد. شادی که معادل عربی آن، فَرَح و سُرور است، به معنای خوشحالی و خشنودی است که نمود آن بیشتر در خنده و تبسّم است، ولی نشاط و شادابی به معنای سرحال بودن و سرزندگی و میل و رغبت به کار داشتن است که در فعالیت و تکاپو آشکار میشود. ازاینرو، میتوان گفت گاهی نشاط و شادی، هر دو با هم جمعند و آن زمانی است که فرد هم شاد است و هم سرحال و بانشاط و زمانی از هم جدایند؛ یعنی گاهی فردی بانشاط و سرحال است، ولی شاد نیست. به عبارتی، او کارهای خود را با میل و رغبت انجام میدهد، ولی خندان نیست، مانند پیامبران که از گمراهیِ دیگران ناراحتند و با این حال، با نشاط به ارشاد آنان میپردازند و چون به وظیفه خویش عمل کردهاند، لذت میبرند. در مقابل، گاهی فردی شاد و خندان است، ولی نشاط لازم برای انجام امور خود را ندارد، مانند فرد افسردهای که بر اثر عوامل خارجی برای چند لحظه خندان است. دلیل ما بر این تفاوت، روایتهای زیر است که با تکیه بر آنها میتوان بهروشنی به گونهگونی این دو واژه رسید: امام جعفر صادق (ع) میفرماید: "یکی از لشکریان عقل، نشاط، ضد آن - یکی از لشکریان جهل - کسالت است و شادی ضد آن اندوه است"[۱۷].[۱۸]
خاستگاه نشاط (اسباب و عوامل نشاط)
پی بردن به اهمیت شادی از جنبه اجتماعی، مبتنی بر شناخت مفهوم زندگی اجتماعی و ضرورت وجود شادی برای تحقق یک زندگی جمعی آرمانی است. اگر از اهمیت زندگی اجتماعی انسان و تأثیر آن در رشد فردی و جمعی جامعه آگاه باشیم، میتوانیم بگوییم لازمه این رشد و تعالی، برخورداری جامعه از فضایی سالم، بانشاط، شاد و سرشار از شور و سرزندگی است؛ زیرا تنها در این فضاست که عواطف منفی بیاثر میماند و عوامل بیماریزا در زندگی اجتماعی، برطرف و در نتیجه، تعالی و رشد انسانها و جامعه در مسیر هدفهای ترسیم شده آن ممکن میشود. در مقابل، غم و اندوه میتواند زندگی اجتماعی انسان را با مشکلات گستردهای روبهرو سازد؛ مشکلاتی که تنها بخشی از آنها میتواند اساس زندگی جمعی انسانها را تهدید کند.
از نظر ارسطو، نشاط و شادی بر سه نوع است: مردم عادی در پایینترین سطح، پیرو این نظریه هستند که لذت، شادیآفرین است. در سطحی بالاتر، افراد طبقه متوسط، شادی را با کامیابی یکسان میدانند. عالیترین نوع شادی از نظر ارسطو، نشاطی است که بر اثر زندگی اندیشمندانه ایجاد میشود. شادی و نشاط، ماده اولیه تغییر، تحول و تکامل حیات اجتماعی انسانهاست. در جامعه خوشحال و خرسند، تولید، بهتر؛ اشتغال، بیشتر و اقتصاد، سالمتر خواهد بود. در محیط شاد است که ذهن انسانها پویا، زبانشان گویا و استعدادهایشان شکوفا میشود و جامعه به سوی تعالی و پیشرفت گام برمیدارد. از بعد سیاستگذاری اجتماعی نیز اتفاقاً شادی مسأله بسیار مهمی است؛ چرا که تعریف شادی و سیاست خیلی به هم نزدیک است. سیاستگذاران اجتماعی و روشنفکرانی که به این مسئله میپردازند، بین این دو تفاوت قائلند، اما به طور کلی، شادی را نوعی احساس سعادت میدانند؛ چیزی که از آن طریق، انسان احساس لذت کرده و به منبع سعادت دست پیدا میکند. به نظر میرسد هر قدر ملتی شادتر باشد، احساس رفاه بیشتری دارد. پس در بُعد سیاستگذاریهای اجتماعی، شادی به خاطر نقشی که در بهزیستی و رفاه دارد، از اهمیت بسیاری برخوردار است. مقولات ذهنی باعث میشوند حتی با وجود رفاه مادی، افراد احساس بدبختی کنند. مثلاً اگر تیم ملی کشور ببازد، افراد احساس بدبختی میکنند، اگرچه از لحاظ دسترسی به مسکن، شغل و تغذیه مشکلی نداشته باشند[۱۹].[۲۰]
منابع
- نظری شاری، عبدالله، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت
پانویس
- ↑ مایکل آیزِنک، روانشناسی شادی، ترجمه: خشایار بیگی و مهرداد فیروزبخت، ص۴۲ و ۱۷۹؛ جان مارشال ریو، انگیزش و هیجان، ترجمه: یحیی سید محمدی، ص۳۶۷.
- ↑ مایکل آیزِنک، روانشناسی شادی، ترجمه: خشایار بیگی و مهرداد فیروزبخت، ص۴۲ و ۱۷۹؛ جان مارشال ریو، انگیزش و هیجان، ترجمه: یحیی سید محمدی، ص۳۶۷.
- ↑ جان مارشال ریو، انگیزش و هیجان، ترجمه: یحیی سید محمدی، ص۳۶۷.
- ↑ مایکل آیزِنک، روانشناسی شادی، ترجمه: خشایار بیگی و مهرداد فیروزبخت، ص۴۲ - ۱۷۲.
- ↑ David Myers.
- ↑ طریقهدار، ابوالفضل، «جلوههای شادی در فرهنگ و شریعت»، مجله حدیث زندگی، بهار ۱۳۷۹، پیششماره ۲.
- ↑ دوآن شولتس، روانشناسی کمال، ترجمه: گیتی خوشدل، ص۴۹.
- ↑ نظری شاری، عبدالله، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه امامت و ولایت.
- ↑ دانش، شکرالله، شادی و نشاط در منابع و متون اسلامی، ص۴۱.
- ↑ کریمی، عبدالعظیم، تربیت طربناک، ص۵۶.
- ↑ نظری شاری، عبدالله، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه امامت و ولایت.
- ↑ شرع و شادی، ص۲۰.
- ↑ کاشفی، محمدرضا، پرسشها و پاسخها (دفتر اول، خداشناسی و فرجامشناسی)، ص۷۵ - ۷۸.
- ↑ مطهری، مرتضی، مقالات فلسفی، ج۲، ص۶۶.
- ↑ نظری شاری، عبدالله، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه امامت و ولایت.
- ↑ غررالحکم و دررالکلم، ج۱، ص۱۰۷، ح۲۰۴۵.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۰.
- ↑ نظری شاری، عبدالله، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه امامت و ولایت
- ↑ صیادیفر، سمیه؛ دوستی، علی، «حفظ یا حذف شادی»، روزنامه همشهری، ۲۲/۱۲/۱۳۸۴.
- ↑ نظری شاری، عبدالله، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه امامت و ولایت