نشاط
معناشناسی
واژه "نشاط" در لغت فارسی به معانی سرزندگی، زندهدلی، خوشدلی، سبکی و چالاکی یافتن برای اجرای امور، خوشی، شادمانی، خرمی، سرور، شادی، طرب، خرسندی، و در مقابل کسل آمده است. در لغتنامه دهخدا، در ادامه لغت شادی چنین آمده است: "حالت مثبتی که در انسان به وجود میآید و در مقابل غم و اندوه قرار دارد". دهخدا در همین کتاب، شادی را به شادمانی، خوشحالی، مسرت، نشاط و طرب تعریف کرده است. همچنین توضیح میدهد شادی حالتی است که در مقابل سوگ قرار دارد و معمولاً منجر به رفتاری میشود که به آن حالت، شادیکنان گفته میشود؛ یعنی فرد در حال شادی کردن است[۱]. "نشاط"، به فتح نون نیز از معانی شادی، شادمانی، خوشی و خوشحالی است. "شادی" نیز واژهای فارسی است که در معنای حاصل مصدری به کار میرود. معادل شادی در عربی، "فَرَح" به معنای خوشحالی یا لذتهای زودگذر است. بیشترین کاربرد آن، در لذتهای جسمانی است. خاستگاه این حال انفعالی را باید در نیروی شهوانی جست. در لغت عرب درباره نشاط چنین آمده است: "نشاط در مقابل کسالت و تنبلی است که به معنای رغبت و میل به کار داشتن است و کاری را با طیب نفس و رغبت انجام دادن و با چالاکی به کار پرداختن"[۲].
میان شادی و شادکامی تفاوتهایی است که خواننده گرامی در کل این پژوهش نباید آن را از نظر دور دارد. مهمترین تفاوتی که میان شادکامی و شادی وجود دارد، این است که شادکامی به قضاوت مثبت برآیند میزان مطلوبیت فرد از کیفیت زندگی و رضایت از آن گفته میشود. از شادکامی به "سعادت" تعبیر میشود، درحالیکه شادی، بروز ظاهری لحظههای شادکامی است که نوعاً همراه با هیجان و احساسات فرد است[۳].
ضرورت نشاط
شادی و نشاط، یکی از نیازهای اساسی و فطری انسان است. شادی، هیجان مثبتی است که به روح و روان انسان توانایی میدهد تا در مسیر کمال و تعالی خود بکوشد و در این راه از شادابی و نشاط لازم برخوردار باشد و بر سختیها و مشکلات این مسیر چیره شود و از تلاش خود در جهت رشد و تعالی لذت ببرد. لذا خداوند متعال، اساس جهان هستی و پدیدههای آن، بهگونهای خلق و طراحی کرده است که در آدمی شادی و نشاط ایجاد کنند. بهار باطراوت، صبح پرلطافت، طبیعت باظرافت، آبشارهای زیبا، گلهای رنگارنگ، و هزاران آفریده دیگر، همه برای نشاط و شادیآدمی آفریده شده است.
اسلام که دین فطرت است و به همه نیازهای طبیعی و فطری انسان توجه ویژه دارد، نهتنها نیاز انسان به شادی را به رسمیت شناخته است، بلکه پیروان خود را بارها به شادیهای مثبت و سازنده دعوت کرده و آن را عامل توفیق و پیشرفت انسان در مسیر تعالی دانسته است. زیرا، همانگونه که جسم انسان نیاز به غذا و انواع ویتأمینها دارد، روح انسان نیز به تنوع، استراحت، تفریح و شادی و نشاط نیاز دارد[۴]. به باور یکی از پژوهشگران که درباره تأثیر شادی در زندگی تحقیق کرده است، "آن کس که دارای قلب طربناک است، همه عناصر جهان و پدیدههای آن را در حیاتی پُرشور و جنبشی بانشاط حس میکند و حس زندهانگاری را در خود پرورش میدهد و همه هستی را در شور و طرب به نظاره مینشیند و از این منظر، امید و شوق به پیشرفت و تعالی را در خود باز مییابد. انسان طربناک همه عناصر هستی را در حیات پُرشور حس میکند و در همه چیز رنگ خدا و معنای ربوبیت را جستوجو میکند. قلب طربناک همه هستی را در شور و طلب میبیند و با دیدن هر نمودی از نمودهای هستی به ابتهاج و انبساط روحی دست مییابد. قلبی که پایگاه عرش الهی و جایگاه نزول رحمت و محبت خداست، آن قلب باطراوت و بانشاط است"[۵].[۶]
اهمیت و جایگاه شادی و نشاط در آموزههای دینی
نشاط و شادی، لازمه زندگی، محرک انسان در دستیابی به هدفهای دینی و غیر دینی و عاملی برای ارتقای مادی و معنوی او به شمار میرود. دین اسلام که به همه شئون حیاتی انسان نگرش ژرف داشته و متناسب با نیازهای واقعی و تعالی هرچه بیشتر او برنامههایی کاملی ارائه کرده است، شادی و نشاط و عوامل نشاطانگیز را که لازمه یک زندگی موفق است، به انسان معرفی و توصیه میکند. در دستورهای آسمانی اسلام، نکتههای ارزشمندی در خصوص ایجاد شادی و نشاط آمده است. این شادیها گاهی برای خود آدمی است و زمانی برای دیگران. آن همه سفارش که برای تبسّم به دیگران ذکر شده و سفارشهایی که برای پوشیدن لباسهای شاد و روشن، بوی خوش، نظافت و نظم و پاکیزگی، مسافرت و تفریح، حضور در طبیعت و نگریستن به سبزه و آب، مهربانی و محبت، زدودن کینه و حسد، شوخی و مزاح و خلاصه ایجاد سرُور در قلب مردم شده است، همه برای ایجاد فضای شادی و راندن غم و اندوه و در نتیجه تجدید قوا برای ادامه حرکت تکاملی انسان است[۷].
برآیند برداشتهای اندیشمندان مسلمان از شادی، آن است که واژههای سرور، شادی، نشاط، فرح و شادمانی، دستهای از عواطف ارزشمندی هستند که خداوند به منظور حفظ بقای انسان در وجود او نهاده است. "شادی"، رفتاری است که باعث انبساط خاطر فرد میشود و از نیازی حیاتی که سلامتی عاطفی او را به دنبال دارد، حکایت میکند. در اسلام، شادی حالت ابتهاج و نشاطی است که تحت تأثیر عوامل مختلف بر انسان عارض میشود که در آن حالت، روح انسان به درجه رضایت و گشایش میرسد. از نظر اسلام، شادی، آدمی را از تنبلی رهانیده و سرزنده و سرحال میسازد[۸]. اندیشمند معاصر، شهید مرتضی مطهری، با رویکردی روانشناسانه و اسلامی میگوید: سرور، حالت خوش و لذتبخشی است که از علم و اطلاع بر اینکه یکی از هدفها و آرزوها انجام یافته یا خواهد یافت، به انسان دست میدهد و غم و اندوه، حالت ناگواری و دردناکی است که از اطلاع بر انجام نشدن یکی از هدفها و آرزوها به انسان دست میدهد[۹].[۱۰]
تفاوت شادی با نشاط
شادی و نشاط ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند، به گونهای که شادی را میتوان یکی از عوامل نشاط دانست. حضرت علی (ع) میفرماید: «السُّرُورُ يَبْسُطُ النَّفْسَ وَ يُثِيرُ النَّشَاطَ»؛ شادی باعث انبساط خاطر و سبب نشاط انسان میشود[۱۱]. در بیشتر اوقات، این دو واژه را به یک مفهوم در نظر میگیرند، ولی میان این دو حالت روانی انسان، تفاوت وجود دارد. شادی که معادل عربی آن، فَرَح و سُرور است، به معنای خوشحالی و خشنودی است که نمود آن بیشتر در خنده و تبسّم است، ولی نشاط و شادابی به معنای سرحال بودن و سرزندگی و میل و رغبت به کار داشتن است که در فعالیت و تکاپو آشکار میشود. ازاینرو، میتوان گفت گاهی نشاط و شادی، هر دو با هم جمعند و آن زمانی است که فرد هم شاد است و هم سرحال و بانشاط و زمانی از هم جدایند؛ یعنی گاهی فردی بانشاط و سرحال است، ولی شاد نیست. به عبارتی، او کارهای خود را با میل و رغبت انجام میدهد، ولی خندان نیست، مانند پیامبران که از گمراهیِ دیگران ناراحتند و با این حال، با نشاط به ارشاد آنان میپردازند و چون به وظیفه خویش عمل کردهاند، لذت میبرند. در مقابل، گاهی فردی شاد و خندان است، ولی نشاط لازم برای انجام امور خود را ندارد، مانند فرد افسردهای که بر اثر عوامل خارجی برای چند لحظه خندان است. دلیل ما بر این تفاوت، روایتهای زیر است که با تکیه بر آنها میتوان بهروشنی به گونهگونی این دو واژه رسید: امام جعفر صادق (ع) میفرماید: "یکی از لشکریان عقل، نشاط، ضد آن - یکی از لشکریان جهل - کسالت است و شادی ضد آن اندوه است"[۱۲].[۱۳]
خاستگاه نشاط (اسباب و عوامل نشاط)
پی بردن به اهمیت شادی از جنبه اجتماعی، مبتنی بر شناخت مفهوم زندگی اجتماعی و ضرورت وجود شادی برای تحقق یک زندگی جمعی آرمانی است. اگر از اهمیت زندگی اجتماعی انسان و تأثیر آن در رشد فردی و جمعی جامعه آگاه باشیم، میتوانیم بگوییم لازمه این رشد و تعالی، برخورداری جامعه از فضایی سالم، بانشاط، شاد و سرشار از شور و سرزندگی است؛ زیرا تنها در این فضاست که عواطف منفی بیاثر میماند و عوامل بیماریزا در زندگی اجتماعی، برطرف و در نتیجه، تعالی و رشد انسانها و جامعه در مسیر هدفهای ترسیم شده آن ممکن میشود. در مقابل، غم و اندوه میتواند زندگی اجتماعی انسان را با مشکلات گستردهای روبهرو سازد؛ مشکلاتی که تنها بخشی از آنها میتواند اساس زندگی جمعی انسانها را تهدید کند.
از نظر ارسطو، نشاط و شادی بر سه نوع است: مردم عادی در پایینترین سطح، پیرو این نظریه هستند که لذت، شادیآفرین است. در سطحی بالاتر، افراد طبقه متوسط، شادی را با کامیابی یکسان میدانند. عالیترین نوع شادی از نظر ارسطو، نشاطی است که بر اثر زندگی اندیشمندانه ایجاد میشود. شادی و نشاط، ماده اولیه تغییر، تحول و تکامل حیات اجتماعی انسانهاست. در جامعه خوشحال و خرسند، تولید، بهتر؛ اشتغال، بیشتر و اقتصاد، سالمتر خواهد بود. در محیط شاد است که ذهن انسانها پویا، زبانشان گویا و استعدادهایشان شکوفا میشود و جامعه به سوی تعالی و پیشرفت گام برمیدارد. از بعد سیاستگذاری اجتماعی نیز اتفاقاً شادی مسأله بسیار مهمی است؛ چرا که تعریف شادی و سیاست خیلی به هم نزدیک است. سیاستگذاران اجتماعی و روشنفکرانی که به این مسئله میپردازند، بین این دو تفاوت قائلند، اما به طور کلی، شادی را نوعی احساس سعادت میدانند؛ چیزی که از آن طریق، انسان احساس لذت کرده و به منبع سعادت دست پیدا میکند. به نظر میرسد هر قدر ملتی شادتر باشد، احساس رفاه بیشتری دارد. پس در بُعد سیاستگذاریهای اجتماعی، شادی به خاطر نقشی که در بهزیستی و رفاه دارد، از اهمیت بسیاری برخوردار است. مقولات ذهنی باعث میشوند حتی با وجود رفاه مادی، افراد احساس بدبختی کنند. مثلاً اگر تیم ملی کشور ببازد، افراد احساس بدبختی میکنند، اگرچه از لحاظ دسترسی به مسکن، شغل و تغذیه مشکلی نداشته باشند[۱۴].[۱۵]
نشاط و مهدویت
مهدویتباوری و انتظار ظهور امام مهدی (ع) به عنوان منجی جهان انسانی از این همه ستم و مشکلات فراگیر، از راه امید به برطرف شدن ناهنجاریها و رسیدن به فردای سعادتمندانه و آینده سرشار از توحید، عدالت، امنیت، رشد، و رفاه، موجی از شادکامی و شادمانی و نشاط را برای فرد و جامعه منتظِر به ارمغان میآورد و از این طریق، بر ارتقای بهداشت روان منتظران اثر مثبت میگذارد[۱۶].
احساس نشاط در سایه انتظار ظهور
نقش مثبت انتظار و مهدویتباوری در پیدایش و ارتقای عوامل شادیساز و نشاطآفرین عبارتاند از:
- ایمان: قرآن مجید رسیدن به اطمینان قلبی را تنها در یاد خدا میداند[۱۷]، و این اطمینان، اساس هر نوع نشاط و شادی است. پژوهشهای روانشناسان نیز نشان میدهد افراد معتقد به خدا و جهان آخرت و تعالیم کتاب مقدس، شادتر و برای زندگی، پرانگیزه ترند. حتی افرادی که به صورت مرتب به عبادتگاه میروند، شادتر از کسانی هستند که به آن نمیروند[۱۸]. در زمینه تأثیر ایمان و فعالیتهای مذهبی بر میزان شادمانی افراد، تحقیقات بسیاری شده است. های (۱۹۸۲) در تحقیق خود گزارش کرده است: ۶۱ درصد کسانی که در مراسم مذهبی شرکت میکنند، احساس آرامش و شادمانی میکنند. در پژوهش دیگری که به وسیله هالمان هونک ودمور (۱۹۸۷) انجام شد، این نتیجه به دست آمد که فعالیتهای مذهبی به شادمانی افراد میافزاید. کالدور (۱۹۹۴) معتقد است افراد مذهبی، نزدیکترین دوستان خود را از میان افراد مذهبی انتخاب میکنند؛ زیرا افزون بر داشتن احساس نزدیکی به خداوند، نسبت به مردم نیز دید مثبتی دارند. ازاینرو، همه این عوامل بر شادمانی آنها میافزاید[۱۹]. ایمان به خداوند، ایمان به انبیا و اولیای الهی را در پیوست خود دارد و همان آثار و پیامدهای مثبت روانی را که ایمان به خداوند برای افراد دارد، ایمان به انبیا و اولیا نیز خواهد داشت. مهدویت باوری و انتظار ظهور حضرت امام مهدی (ع) از مجموعه باورهای اسلامی است و اعتقاد به امامت و مهدویت و انتظار ظهور حضرت مهدی (ع)، در رأس هِرَم اعتقادی شیعه قرار گرفته است[۲۰]. بنابراین، رابطه مهدویتباوری و انتظار، با شادی و نشاط جامعه مؤمنین مبتنی بر ارتباط ایمان و خداباوری با شادی و نشاط است. مهدویتباوری و انتظار در پیوند با ایمان به خیرخواهی و هدایت خداوند برای انسان تفسیر میشود. لذا، مهدویتباوری و انتظار، از آن جهت که رسیدن به آرزوهای دیرینه انسان، مانند: دسترسی به عدالت فراگیر، امنیت جهانی، رشد و تعالی و همه آرزوهای خوب را در متن خود دارد، موجب نشاط و شادی در فرد و جامعه منتظِر میشود؛ چنانکه امام کاظم (ع) میفرماید: «يَفرَحُ بِخُرُوجِهِ المُؤمِنُونَ وَ أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ لا یَبقَى كافرٌ وَ لَا مُشرِكٌ اِلَّا كَرِهَ خُرُوجَهُ»؛ مؤمنان و اهل آسمانها با ظهور او خوشحال میشوند و هیچ کافر یا مشرکی نمیماند، جز اینکه ظهور او را ناخوش دارد[۲۱]. این نشاط و شادمانی آنقدر گسترده و همگانی است که تنها انسان منتظِر، بلکه همه هستی را فرا میگیرد. چنانکه امام علی (ع) میفرماید: «يَفْرَحُ بِخُرُوجِهِ أَهْلُ السَّمَاوَاتِ وَ سُكَّانُهَا»؛ با قیام او (امام زمان (ع))، اهل آسمانها و ساکنین آنها شادمانی میکنند[۲۲]. امام صادق (ع) میفرماید: «يفرح به أهل السماء و أهل الأرض و الطير في الهواء و الحيتان في البحر»؛ اهل آسمان و زمین با ظهور او خوشحال میشوند. پرندگان هوا و ماهیان دریا نیز با ظهور او شادی میکنند[۲۳].
- عبادت: یکی از اسباب شادی و نشاط، ارتباط با خداست. افرادی که ارتباط بیشتر و عمیقتری با سرچشمه کمالات، زیباییها، خوبیها و قدرتها دارند، به صورت طبیعی، کمتر دچار نگرانی و اندوه میشوند. در سطح نازلتر آن هم اوضاع به همین قرار است؛ کسانی که به منابع قدرت یا ثروت، دسترسی یا نزدیکی بیشتری دارند، به حسب دنیوی و به ظاهر، از اطمینان، رضایت و شادمانی بیشتری برخوردارند. بگذریم که اگر کسی با منبع همه این کمالات ارتباط همیشگی و عمیقی برقرار کند، آرامش، سکون و شادکامی او دایمی، پایدار و حقیقی است. امام جعفر صادق (ع) به یکی از یارانش فرمود: "چه عاملی شما را مانع شده [است] در وقتی که غم و اندوه دنیوی برایتان ایجاد گردید، وضو بگیرد و داخل مسجد شود و دو رکعت نماز بخواند و خداوند بزرگ را صدا بزند و از او کمک بخواهد؟ آیا نشنیدهای کلام خدا را که [فرموده است]: از نماز و روزه کمک بگیرید"[۲۴]. کسی که گناهی مرتکب شده و عذاب وجدان او را غمگین کرده است، بهوسیله توبه و استغفار، از احساس گناه رهایی مییابد و نشاط از دست رفتهاش را بازمییابد. پیامبر اکرم (ص) در این باره میفرماید: "کسی که بسیار استغفار کند، خداوند، او را از هر اندوهی، گشایشی و از هر تنگنایی، راه نجاتی میبخشد"[۲۵]. یاد خدا، آرامبخش دل و نشاطدهنده روح است. امام صادق (ع) میفرماید: "ای سفیان! زمانی که چیزی تو را محزون ساخت، «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ» زیاد بگو؛ زیرا این جمله، کلید شادی است"[۲۶]. یکی از کاملترین مصداق ذکر و یاد خدا، یاد امام مهدی (ع) است و انتظار ظهور آن حضرت از دیدگاه اسلام، برترین عبادت است؛ چنانکه امام علی (ع) فرمود: «أَفْضَلُ عِبَادَةِ الْمُؤْمِنِ انْتِظَارُ فَرَجِ اللَّهِ»؛ برترین عبادت مؤمن، چشم به راه فرج خداوند داشتن است[۲۷]. یاد حضرت مهدی (ع) در حقیقت یاد خداست؛ همانطور که پیروان مشتاق آن حضرت هر صبح جمعه در "دعای ندبه" میخوانند: «اللَّهُمَّ وَ نَحْنُ عَبِيدُكَ التَّائِقُونَ إِلَى وَلِيِّكَ، الْمُذَكِّرِ بِكَ وَ بِنَبِيِّكَ»؛ خدایا، ما بندگان، به شدّت مشتاق به سوی ولیّ تو هستیم، آنکه مردم را به یاد تو و پیامبرت اندازد[۲۸]. امام باقر (ع) در تفسیر آیه ﴿وَلَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ﴾[۲۹] فرمود: «نَحْنُ ذِكْرُ اللَّهِ وَ نَحْنُ أَكْبَرُ»؛ ما ذکر خدا هستیم و ما بزرگیم[۳۰]. لذا، کسی که قصد تقرّب به خداوند بزرگ نماید، به ائمه اطهار (ع) روی میآورد: «وَ مَنْ قَصَدَهُ تَوَجَّهَ بِكُمْ...»[۳۱]. پس مهدیتباوری و انتظار، مانند ذکر و یاد خدا برای جامعه منتظِر موجب اطمینان و مایه شادی و نشاط است. ذکر، یاد، توسل، زیارت، و انتظار ظهور امام مهدی (ع) به عنوان حجت خدا و مظهر تمام صفات کمالیه خداوند، میتواند بر جنبههای فردی، اجتماعی، عاطفی و روانی انسان منتظِر اثرات مفید داشته و باعث امید، نشاط و شادی معنوی میشود. همانطور که بهار جانبخش، کره زمین و قلب انسانها را شادی، خرمی و طراوت میبخشد، یاد و ذکر آخرین ذخیره و حجت الهی نیز چنین است، چنانچه در زیارتنامه آن حضرت میخوانیم: « السَّلَامُ عَلَى رَبِيعِ الْأَنَامِ وَ نَضْرَةِ الْأَيَّامِ»؛ سلام بر بهار مردمان و سرسبزی و خرّمی دوران. زیرا، ظهور امام مهدی (ع)، همان بهار معنویت، امنیت، عدالت، رشد، رفاه، و آسایش است که هزاران سال است انسان در انتظار فرارسیدن آن میباشد. در این زمستان سرد غیبت، یاد آن بهار دلانگیز جان و ایمان، در دل منتظرانش موجی از خرمی و شادی بر میانگیزد، تا باشد که با ظهور آن بهار ابدی، کار انسان سامان یابد و موجی از سرزندگی و شادی و نشاط بیزوال زمین را احیا کند. چنانکه امیرالمؤمنین (ع) میفرماید: «فِي قَوْلِهِ تَعَالَى ﴿اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا﴾[۳۲] قَالَ يُصْلِحُ اللَّهُ الْأَرْضَ بِقَائِمِ آلِ مُحَمَّدٍ بَعْدَ مَوْتِها يَعْنِي بَعْدَ جَوْرِ أَهْلِ مَمْلَكَتِهَا قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآياتِ بِالْحُجَّةِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ»؛ امیرالمؤمنین (ع) در مورد قول خداوند که فرموده است: بدانید که خداوند زمین را پس از مردنش زنده میکند، فرمود: خداوند زمین را توسط قائم آل محمد (ص) اصلاح میکند بعد از مرگش، یعنی بعد از ستمی که بر اهل زمین رفته است. خداوند فرموده است: همانا ما نشانهها [ی ربوبیت و قدرت خود] را برای شما توسط حجت آل محمد (ص) بیان کردیم تا بیندیشید[۳۳]. رسول اعظم (ص) نیز از بیان خداوند میفرماید: «بِهِ أُحْيِي بِلَادِي وَ عِبَادِي بِعِلْمِي...»؛ به وسیله او (حجت آل محمد) از طریق علمم، بندگانم و سرزمینهایم را احیاء میکنم[۳۴].
- هدفمندی در زندگی: از جمله عواملی که زندگی انسان را دستخوش ناکامیها و به دنبال آن، گرفتار غم و اندوه میکند، نداشتن هدف برای زندگی و فقدان برنامه برای آینده دنیا و آخرت است، فعالیتها و کوششهای چنین فردی در جهت مشخصی قرار ندارد و همین پراکنده بودن و بیهدف، او را با انواع ناکامیها و ناراحتیها روبهرو میکند. به همین دلیل، اگر انسان برای زندگی خود هدفهای خوب و مطمئنی تعریف کند، سبب میشود همه توان، انگیزه و همت خود را در راه رسیدن به آن هدفها متمرکز کند و همواره از جهتدار بودن و هدفمندی خود در زندگی احساس رضایت و خوشحالی کند، هرچند نتواند به همه هدفهای خود دست یابد. روانشناسانی [۳۵] بر این نظراند که اهداف و ارزش-ها موجب ارتقای سطح انگیزش[۳۶] و در نتیجه انسجام و یکپارچگی شخصیت میگردد، و شخصیتهای سالم از انگیزش نیرومند و اهداف والا و ارزشهای متعالی در زندگی برخوردارند. روان نژندها مقاصد و اهداف دراز مدت ندارند و شخصیت شان در نظامهای جزیی نامربوط و عاری از نیرویی یگانه ساز تباه میشود[۳۷]. به نظر آلپورت شخصیت سالم، لزوماً شخصیت بی خیالِ شاد نیست. چه بسا ممکن است زندگی شخص سالم سخت و تلخ و آکنده از درد و رنج باشد با این همه او همواره دارای اهداف بسیار متعالی است[۳۸]. کسی که در زندگی خود هدف متعالی و معقولی را دنبال میکند، در پی یافتن معنا در زندگی است. تلاش برای یافتن معنا در زندگی، انسان را به حرکت در میآورد، در او شور و شوق وصفناپذیری ایجاد میکند و انرژی وی را مضاعف میسازد. روان شناس شهیر، ویکتور فرانکل که در اسارت نازیها به کشف معنادرمانی نایل گردید، در همان زمان، همه نزدیکان خود را از دست داد؛ پدر، برادر و همسرش از بین رفتند، همه اعضای خانوادهاش از بیماری جان دادند. او میگوید: "آنچه انسان را از پای درمیآورد، رنجها و سرنوشت نامطلوب نیست، بلکه بیمعنا شدن زندگی است که مصیبتبار است. معنا تنها در لذت و شادمانی و خوشی نیست، بلکه در رنج و مرگ هم میتوان معنایی یافت"[۳۹]. از جهت روانشناختی، مسیر حرکت انسان را اهدافش مشخّص میکند. امید در زندگی موجب میشد تا فرد بتواند برای خود اهدافی را در نظر بگیرد. انسان منتظِر، با امید به ظهور نور و عدالت - در حقیقت - اهداف کلان زندگی خود و جامعه را، با رویکرد به نصرت الهی[۴۰]، پیروزی و بهروزی و غلبه حق بر باطل[۴۱]، گسترش عدالت: «يَمْلَأَ اللَّهُ الْأَرْضَ بِهِ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً»[۴۲]. و بالاخره فراگیری هدایت، لطف و رحمت الهی[۴۳] مشخّص میکند[۴۴]. اهداف امت "منتظِر"، زمینهسازی برای ظهور و تحقّق آرمانهای الهی امام "منتظَر" است. این آرمان، اصلاح انسان و احیای زمین توسط عدالت و ایمان است، چنانکه امام صادق (ع) میفرماید: «أَيْ يُحْيِيهَا اللَّهُ بِعَدْلِ الْقَائِمِ عِنْدَ ظُهُورِهِ بَعْدَ مَوْتِهَا بِجَوْرِ أَئِمَّةِ الضَّلَالِ»[۴۵]؛ خداوند زمین را پس از مردن آن از ستمکاری رهبران گمراهی، با دادگری قائم (ع) به هنگام ظهورش دوباره زنده میکند. در چندین روایت از امام باقر (ع) ذیل این آیه آمده است که اشاره به زنده شدن زمین به وسیله قائم (ع) دارد. حضرت میفرماید: «فِي قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ ﴿اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا﴾[۴۶] يَعْنِي بِمَوْتِهَا كُفْرَ أَهْلِهَا وَ الْكَافِرُ مَيِّتٌ فَيُحْيِيهَا اللَّهُ بِالْقَائِمِ فَيَعْدِلُ فِيهَا فَتَحْيَا الْأَرْضُ وَ يَحْيَا أَهْلُهَا بَعْدَ مَوْتِهِمْ»؛ در سخن خداوند: "بدانید همانا خداوند زمینِ مرده را زنده میکند"، یعنی به مرگش و کفر اهلش و کافر که مرده است، پس خداوند به وسیله قائم (ع) زمین را زنده میکند. پس در آن عدالت بر قرار میکند، پس (با عدالت) زمین را زنده میکند و اهل آن را بعد از مردنش، (با عدالت) زنده میکند[۴۷]. لذا، اهدافی که مکتب انتظار برای منتظِران طراحی و ارائه میکند، مربوط به فرقه مذهبی خاص و معطوف به منطقه جغرافیایی ویژه نیست، بلکه اهداف عالی و جهانشمولی است که متناظر به سرنوشت تمام انسانها و معطوف به اصلاح کل جهان از طریق ایمان و عدالت است. این اهداف ریشه در فطرت همه انسانها دارد و فرجام حیات انسانی را روشن نموده و فلسفه تاریخ را قابل درک مینماید. این اهداف، سطح امید و انگیزش و نشاط و شادی را در افراد ارتقاء داده و موجب انسجام، تحرّک و پویایی روانی میگردد و در نتیجه بهداشت و سلامت روانی افراد را ارتقاء میبخشد[۴۸].
- رضایت و تحمل: یکی از راههای مهم رسیدن به شادی، کنار آمدن با مشکلات و رضامندی از مقدرات الهی است. آسایش و راحتی زندگی نه در تمکّن مالی بلکه در رضایت از زندگی و خوشنودی به قضا و تقدیر خداوند است. امام جعفر صادق (ع) میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ بِعَدْلِهِ وَ قِسْطِهِ جَعَلَ الرَّوْحَ وَ الرَّاحَةَ فِي الْيَقِينِ وَ الرِّضَا وَ جَعَلَ الْهَمَّ وَ الْحَزَنَ فِي الشَّكِّ وَ السَّخَطِ»؛ به درستی که خداوند متعال، راحتی و آسایش را در یقین و رضا، و غم و اندوه را در شک و سَخَط (ناخوشنودی) قرار داده است[۴۹]. آن حضرت در روایت دیگری فرموده است: «الرَّوْحُ وَ الرَّاحَةُ فِي الرِّضَا وَ الْيَقِينِ وَ الْهَمُّ وَ الْحُزْنُ فِي الشَّكِّ وَ السَّخَطِ»؛ راحتی و آسودهگی در رضا و یقین است، و غم و اندوه در شک و سَخَط[۵۰]. حضرت علی (ع) رضایت از خداوند را سرچشمه آسایش معرفی کرده و فرموده است: «مَنْ رَضِيَ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِمَا قَسَمَ لَهُ اسْتَرَاحَ بَدَنُهُ»؛ هر که به آنچه خداوند عزوجل قسمت او فرموده راضی باشد، تن او در آسایش است[۵۱]. ایمان به امامت ائمه حق، عامل مهم رضایت در زندگی است و امام (ع)، دلیل و راهنما به رضایت و خوشنودی خداوند در زندگی میباشد، چنانکه در زیارت جامعه میخوانیم: «السَّلَامُ عَلَى... الْأَدِلَّاءِ عَلَى مَرْضَاةِ اللَّهِ»؛ سلام بر شما امامان که دلیل و راهنمای بر رضایت خدای سبحان هستید. طبق نتایج پژوهشها، تغییر در رضایت از زندگی تا حدود زیادی تحت تأثیر نگرشها و باورهای معنوی افراد است[۵۲]؛ امامت و انتظار ظهور نیز از آن جهت که با نگرش و باورهای افراد همبستگی دارد موجب رضایت در زندگی میشود. زیرا، آرمان و آرزوهای انسان منتظِر ظهور، فراگیر و مربوط به همه هستی و کل جهان و تمام انسانها است و آرمان و آروزی هدایت، امنیت، رفاه و عدالت فراگیر جهانی برای کل بشریت است. لذا، مکتب انتظار، در ارتقای آرزوها و انتظارات افراد و افزایش تلاش و تحمّل و بردباری در جهت دستیابی به این آرمانها، و در نتیجه رضایت و خوشنودی و شادی و نشاط در زندگی نقش مثبت و تأثیرگذار دارد.
- مثبتنگری: خوشبینی که نشانه سلامت روان است، میتواند شادی را افزایش دهد. از جهت روانشناختی، انسان تصمیم میگیرد که جهان و آینده را چگونه ببیند. چون "آنچه مایه خوشبختی و شادی انسان میشود، درون اوست، نه عوامل بیرونی". آنچه انسان را میآزارد، نفس حادثه نیست، بلکه تفکرات او درباره آن حادثه است[۵۳]. نگرش مثبت به آینده زندگی و پرورش حالات روحی مثبت مانند مهربانی، همدردی و کمک به دیگران، به سلامت و شادی روحی میانجامد؛ زیرا اعمال و واکنشهای ما نتیجه افکار ما هستند. پس اگر افکار مثبت و شاد داشته باشیم، زندگیمان شاد خواهد بود. مثبتاندیشی و نگرش امیدوارانه به آینده و تعامل سازنده و محبتآمیز با دیگر انسانها، یکی از آثار روانشناختی مهدویت باوری و انتظار است. زیرا، مکتب انتظار، مجموعه معارف و محتوای اصیل توحیدی را در متن خود دارد که انسانی دارای اصالت و هویت واحد، و جهانی بدون مرز را برای بشریت ترسیم میکند. انسان و جامعه منتظِر، با این جهانبینی، فلسفه خلقت انسان، و فلسفه تاریخ را به درستی درک میکند و با نفی هرگونه تبعیض و ظلم، به آینده سرشار از صلح و عدالت جهان و برابری و برادری انسان، بینش مثبت پیدا میکند و به تحولات مثبت و سازنده که در جریان ظهور نوید داده شده است امیدوار میشود، چنانکه رسول اعظم (ص) فرمود: «يَمْلَأَ اللَّهُ الْأَرْضَ بِهِ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً»؛ خداوند توسط حضرت مهدی (ع)، زمین را پس از آنکه پر از ظلم و ستم شده است، سرشار از قسط و عدالت خواهد کرد[۵۴]. لذا، چشمها در انتظار دیدن آن روز همیشه روشن است، چنانکه امام باقر (ع) فرمود: «فَإِنْ أَدْرَكْتِ ذَلِكِ الزَّمَانَ قَرَّتْ عَيْنُكِ»؛ پس اگر آن زمان را درک کردی، چشمانت روشن میشود[۵۵]. دلها در انتظار آن روز بیمانند و بهیادماندنی سرشار از مسرّت و شادمانی است، چنانکه امام صادق (ع) فرمود: «أَلمَهدِي إذَا خَرَجَ يَفرَحُ بِهِ جَمِيعَ المُسلِمِينَ خاصَّتَهُم وَ عامَّتَهُم»؛ مهدی که قیام کند، همه مسلمانان از خاص و عام به وسیله آن، شادمان و خوشحال میشوند[۵۶]. نشاط و شادمانی شگفت حاصل از عشق و ایمان به مهدویت، نه تنها دلهای خاص و عام، بلکه دلهای کودکان در گهواره خفته را نیز به یاری امام زمان (ع) بر میانگیزد. چنانکه امام حسن عسکری (ع) به امام زمان (ع) فرمود: «يَوَدُّ الطِّفْلُ فِي الْمَهْدِ لَوِ اسْتَطَاعَ إِلَيْكَ نُهُوضاً وَ نواسط [نَوَاشِطُ] الْوَحْشِ لَوْ تَجِدُ نَحْوَكَ مَجَازاً تَهْتَزُّ بِكَ أَطْرَافُ الدُّنْيَا بَهْجَةً وَ تُهَزُّ بِكَ أَغْصَانُ الْعِزِّ نَضْرَةً»؛ کودکی که در گهواره آرمیده، آرزو میکند که بتواند به سوی تو بشتابد، وحشیان صحرا آرزو میکنند بتوانند به سوی تو راهی یابند. اقطار و اکناف جهان سبز و خرّم و چهره دنیا خندان و قلّههای شرف و عظمت از تو شاداب و خرامان میشود[۵۷]. در بینش انتظار، امروز آن زمان نزدیک به نظر میرسد، همانطور که قرآن بشارت داده است: ﴿أَلَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ﴾[۵۸]. این باور و بینش مثبت مکتب انتظار، نشاط و شادی حاصل از امیدواری به رسیدن به آینده سعادتمندانه برای انسان فراهم میآورد و از این طریق بهداشت روانی افراد را ارتقا میبخشد.
- گسترش ارتباطات اجتماعی: یکی از عوامل مهم در گسترش شادیهای پایدار، گسترش روابط و تعاملهای اجتماعی است. در علوم روانشناسی و جامعهشناسی و حتی ارتباطات، بارها این امر تأیید شده است که برون آمدن از دایره فردیت، و خارج شدن از انزوا و تکروی و شریک شدن با دیگران در برخی هدفها و برنامهها، به کاهش فشارهای روانی، فشارهای ناشی از سختی فعالیت و تلاش در مسیر هدف کمک زیادی میکند، بدین گونه که چون هدف را بیشتر قابل دستیابی میکند نوعی رضایت و اطمینان خاطر درونی فراهم میآورد. شکلگیری گروهها، جمعیتها، احزاب، انجمنها، و سازمانهای مردم نهاد و عضویت افراد در این نوع تشکلها، نوعی از این همگراییهاست که یکی از نتایج آن برای افراد و جامعه، گسترش شادی و نشاط است. پرفسور رابرت یونتام، محقق و استاد دانشگاه هاروارد، در تحقیقی به این نتیجه رسید که یکی از موارد شاد بودن انسان، داشتن روابط اجتماعی و خانوادگی است. وی معتقد است هرچه فرد روابط اجتماعی بیشتری داشته باشد، از سلامت روحی و روانی برخوردار میشود و بر شادی وی افزوده خواهد شد. به گفته این محقق، انسان به صورت ذاتی، موجودی اجتماعی خلق شده است که احساس درونی کمک به دیگران در او وجود دارد. بنابراین، با داشتن چنین روابطی، فرد احساس رضایت و شادی میکند[۵۹].
- اسلام نمونههای متکاملی از روابط و تعاون اجتماعی در قالب اجتماعات عبادی - سیاسی، و با سفارش به مفاهیمی مانند جماعت، دید و بازدید، عیادت، حج، زیارت، تعاون، دستگیری و انفاق ارائه کرده است که یکی از نتیجههای آن، برون آمدن فرد از حصار فردیت خویش، همراه شدن با جامعه و ایجاد روحیه تحرک و نشاط در جامعه است. یکی از عوامل مهم انسجام و همگرایی اجتماعی و تعامل محبت آمیز و ارتباط سازنده با دیگر انسانها و ایجاد شور و شادی و نشاط جمعی، مهدویت باوری و التزام به ارزشهای جهان شمول مکتب انتظار است.
- در ادبیات روانشناسی، از "روحیه انسجام و همگرایی با جامعه"، به "احساس تعلّق به گروه" تعبیر شده است. احساس تعلّق به گروه و توجه به نقش فعال خود در جامعه، که مکتب انتظار با اهداف جهان شمول و ایجاد پیوندهای معنوی بین افراد آن را تقویت میکند، دارای اهمیت زیاد در سلامت روانی انسان است. بسیاری از روان شناسان به اهمیت روابط انسانی به منظور تأمین سلامت و بهداشت روانی توجه کردهاند. مثلاً آلفرد آدلر[۶۰] کوشیده است بیماران روانی خود را راهنمایی کند که به دیگران توجه کنند و برای تأمین امکانات رفاهی و کمک به نیازمندان بکوشند. آدلر بر این نظر بود که بیماران روانی هر چه در درون جامعه بیشتر و رابطهاش با مردم بهتر باشد بیماریش زودتر درمان خواهد شد. آدلر در این خصوص میگوید: "... هدف من از تمام این تلاشها جلب توجه بیماران خود نسبت به دیگران است، زیرا وقتی بیمار، درون گروه خویش جای گرفت و با افراد گروه به طور فعال همکاری و مساعدت کرد، در واقع سلامت خود را باز یافته است. به نظر من مهمترین موضوعی که دین و مذهب به آن سفارش کرده است، دوست داشتن همسایه و دیگر همنوعان و کمک کردن به آنان است"[۶۱].
- در ایجاد و پیدایش احساس "تعلق به گروه" و ارتباط سازنده و تعامل مهرورزانه با دیگر انسانها که به نظر روان شناسان برای بهداشت و سلامت روانی افراد مفید است، گاهی عوامل عاطفی بیرونی، انسانها را برانگیخته و افراد بر اساس آن با یکدیگر، هم گروه و متحد میشوند. این عوامل، گاهی عواطف ملی مانند: هموطنی، همزبانی، همنژادی است که تا حدی دلهای افراد را به هم دیگر نزدیک و مأنوس میکند، امّا این گونه انس و الفتها خیلی مستحکم و با دوام نیست. آن عاملی که واقعاً افراد را همدل و همروح میکند ایمان به آرمان واحد الهی است. هرگز تاریخِ جهان، اتحاد و همبستگی را که در میان هم دینها و همایمانها بوده است در میان گروههای دیگر نشان نداده است که خودشان را مانند پیکر واحد، یکی ببینند[۶۲].
- پیغمبر اکرم (ص) با آن تشبیه عالی در مورد چنین اتحاد و همبستگی بیان فرمود: «مَثَلُ الْمُؤْمِنینَ فی تَوادُدِهِمْ وَ تَراحُمِهِمْ وَ تَعاطُفِهِمْ مَثَلُ الْجَسَدِ اذَا اشْتَکی مِنْهُ عُضْوٌ تَداعی لَهُ سایرُ الْجَسَدِ بِالسَّهَرِ وَ الْحُمّی»؛ مَثَل اهل ایمان مَثَل یک پیکر است. آنها به منزله اجزای یک پیکرند که اگر عضوی به درد آید سایر عضوها با تب و بیداری با او همدردی میکنند[۶۳]. از یکسو در جامعه ایمانیِ انتظار، که مؤمنان برادران معنوی هم تلقی میشوند، که دلهای آنان سرشار از محبت و مودت نسبت به همدیگراست، اظهار دوستی مؤمنان و مسلمانان به یکدیگر و گردهمایی و اتحاد صفوف آنان در مراسمات مذهبی از یک طرف باعث رشد عاطفه نوع دوستی[۶۴]، و تقویت و تشویق مردم به ایثار[۶۵] و رعایت منافع جمعی و به طور کلی جامعه میشود؛
- از سوی دیگر در جامعه جهانی انتظار، شناخت مکتب و فهم فلسفه انتظار و ایمان و به تحقّق آرمانهای والای آن، به "انسان منتظِر" این بینش ژرف و وسیع را میبخشد که، فرهنگ انتظار و دکترین مهدویت، یک تِز انحصاری و فرهنگ فرقهای نیست که مخصوص شیعیان باشد، بلکه معطوف به اداره جهان و سر نوشت همه انسانها و مربوط به فرهنگ جهانی و فلسفه تاریخ است، و پیام آن هدایتگر انسان و آرمان آن نجاتبخش جهان است. لذا، مخاطب آن همه انسانها، و هدف ان اصلاح و احیای کل جهان است. لذا، چنین ارتباطات گسترده و تعاملات مهرورزانه و اهداف اصلاحگرانه که از مهدویت باوری و انتظار سرچشمه میگیرد موجی از سرور و سرزندگی و شادمانی و نشاط را در همه عالم و در دلهای انسانهای منتظِر بر میانگیزد، که این شادی و نشاط نه تنها در میان انسانها و زمینیان، بلکه در میان اهالی آسمانها نیز طبق بیانات اهل بیت (ع) نمود چشمگیری خواهد داشت. چنانکه امیرالمؤمنین (ع) میفرماید: «يَفْرَحُ بِخُرُوجِهِ أَهْلُ السَّمَاوَاتِ وَ سُكَّانُهَا»؛ به قیام او، اهل آسمانها و ساکنین آنها شادمان میشوند[۶۶]. رسول اعظم (ص) نیز میفرماید: «فَعِنْدَ ذَلِكَ تُفْرِخُ الطُّيُورُ فِي أَوْكَارِهَا وَ الْحِيتَانِ فِي بِحَارِهَا وَ تُمَدُّ الْأَنْهَارُ وَ تَفِيضُ الْعُيُونُ وَ تُنْبِتُ الْأَرْضُ ضِعْفَ أُكُلِهَا...»؛ در آن هنگام پرندگان در آشیانههای خود شادمان میشوند و ماهیان در قعر دریاها شادمانی میکنند و چشمهها سرازیر میشوند و زمین چندین برابر محصولِ خود، میرویاند[۶۷].
- این انتظار شگفت و واقعه شیرین، نه تنها موجی از شادمانی و نشاط و سرور در میان اهل آسمانها و پرندگان و ماهیان ایجاد میکند، بلکه در دلهای مؤمنان از دنیا رفته نیز موجی از شادی و نشاط برمیانگیزد، چنانکه امام محمد باقر (ع) میفرماید: «وَ لَا يَبْقَى مُؤْمِنٌ مَيِّتٌ إِلَّا دَخَلَتْ عَلَيْهِ تِلْكَ الْفَرْحَةُ فِي قَبْرِهِ وَ ذَلِكَ حَيْثُ يَتَزَاوَرُونَ فِي قُبُورِهِمْ وَ يَتَبَاشَرُونَ بِقِيَامِ الْقَائِمِ»؛ مؤمنی نیست جز آنکه، این شادمانی در قبر او نیز وارد آید، هنگامی که در قبرها به دیدار هم میروند و قیام قائم را به هم بشارت میدهند[۶۸].
- روشن است که چنین باورهای مثبت و گرایشهای نیرومند انسانی و احساس تعلّق به جامعه توحیدی انتظار، که با لطف و محبت و ایثار و اعتماد و فداکاری در جهت زمینهسازی ظهور و تحقّق عملی آرمانهای مکتب انتظار همراه است آثار تخریبیِ تنش و فشارهای روانی دوران پرفشار غیبت و جریان استکبار را بر مستضعفین و جامعه انتظار کاهش میدهد، و انسانهای منتظِر در سراسر جهان، با امید به لطف و عنایت و یاری خداوند و پشتوانه همدیگر و با امید به یاری و ظهور منجی جهان بشری، با شادمانی و نشاط موقعیتهای فشار و تنش و بحران را کنترل کرده و بهتر میتوانند با رویدادهای فشارزا مقابله کنند و با تمسّک به مفاهیم الهی و نجاتبخش مهدویت، بهداشت روانی خود را ارتقا دهند[۶۹].
جستارهای وابسته
منابع
- نظری شاری، عبدالله، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت
پانویس
- ↑ دهخدا، علیاکبر، لغتنامه، ج۱۳، ص۱۹۸۷۱۳.
- ↑ ابن منظور، لسان العرب، ج۷، ص۴۱۳.
- ↑ نظری شاری، عبدالله، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه امامت و ولایت.
- ↑ دانش، شکرالله، شادی و نشاط در منابع و متون اسلامی، ص۴۱.
- ↑ کریمی، عبدالعظیم، تربیت طربناک، ص۵۶.
- ↑ نظری شاری، عبدالله، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه امامت و ولایت.
- ↑ شرع و شادی، ص۲۰.
- ↑ کاشفی، محمدرضا، پرسشها و پاسخها (دفتر اول، خداشناسی و فرجامشناسی)، ص۷۵ - ۷۸.
- ↑ مطهری، مرتضی، مقالات فلسفی، ج۲، ص۶۶.
- ↑ نظری شاری، عبدالله، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه امامت و ولایت.
- ↑ غررالحکم و دررالکلم، ج۱، ص۱۰۷، ح۲۰۴۵.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۰.
- ↑ نظری شاری، عبدالله، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه امامت و ولایت.
- ↑ صیادیفر، سمیه؛ دوستی، علی، «حفظ یا حذف شادی»، روزنامه همشهری، ۲۲/۱۲/۱۳۸۴.
- ↑ نظری شاری، عبدالله، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه امامت و ولایت.
- ↑ نظری شاری، عبدالله، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه امامت و ولایت.
- ↑ ﴿وَكَيْفَ أَخَافُ مَا أَشْرَكْتُمْ وَلَا تَخَافُونَ أَنَّكُمْ أَشْرَكْتُمْ بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ عَلَيْكُمْ سُلْطَانًا فَأَيُّ الْفَرِيقَيْنِ أَحَقُّ بِالْأَمْنِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ * الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولَئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ﴾ «و چگونه از آنچه شریک (خداوند) قرار میدهید بهراسم در حالی که خود نمیهراسید از اینکه چیزی را شریک خداوند قرار دادهاید که برهانی بر آن بر شما فرو نفرستاده است؛ پس اگر دانایید کدامیک از (ما) دو گروه به امن (و آرامش) سزاوارتر است؟ * آنان که ایمان آوردهاند و ایمانشان را به هیچ ستمی نیالودهاند، امن (و آرامش) دارند و رهیافتهاند» سوره انعام، آیه ۸۱-۸۲.
- ↑ نک: هارولد. جی. کویینگ، آیا دین برای سلامتی شما سودمند است؟ آثار دین بر بهداشت روان، ترجمه: بتول نجفی، به نقل از: لیلا علوی مقدم، «راهی به شهر شادی»، دو ماهنامه حدیث زندگی، بهمن و اسفند ۱۳۸۱، ش۹، ص۴۵.
- ↑ نک: میرشاه جعفری، ابراهیم؛ و دیگران، «شادمانی و عوامل مؤثر بر آن»، تازههای علوم شناختی، سال چهارم، ۱۳۸۱، ش۳، ص۵۰.
- ↑ نظری شاری، عبدالله، «نقش انتظار در بهداشت روانی»، فصلنامه علمی – پژوهشی بلاغ، سال شانزدهم، شماره ۴۴-۴۵، قم، خزان و زمستان ۱۳۹۲، ص۹۹.
- ↑ نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبه، ص۳۲۳.
- ↑ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۵۱، ص۱۲۰.
- ↑ صافی گلپایگانی، لطفالله، منتخب الاثر، ص۴۷۲.
- ↑ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۶۶، ص۳۴۲.
- ↑ پاینده، ابوالقاسم، نهج الفصاحه، ص۶۰۱، ح۲۹۴۱.
- ↑ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۵، ص۲۲۷.
- ↑ برقی، احمد بن محمد، المحاسن، قم، ج۱، ص۲۹۱، ح۴۴۰.
- ↑ قمی، شیخ عباس، مفاتیح الجنان، دعای ندبه.
- ↑ «و به راستی یادکرد خداوند (از هر چیز) بزرگتر است» سوره عنکبوت، آیه ۴۵.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۵۹۸.
- ↑ قمی، شیخ عباس، مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.
- ↑ «بدانید که خداوند زمین را پس از سترون شدن آن بارور میکند» سوره حدید، آیه ۱۷.
- ↑ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۵۱، ص۶۴.
- ↑ ابن بابویه، محمد بن علی، الأمالی، ص۶۳۲.
- ↑ Gordon Allport.
- ↑ Continuum.
- ↑ دوان شولتس، روانشناسی کمال، مترجم: گیتی خوشدل، ص۱۶.
- ↑ دوان شولتس، روانشناسی کمال، مترجم: گیتی خوشدل، ص۱۸.
- ↑ سبحانینیا، محمد، «جوان، شادی و نشاط»، مجله معارف اسلامی، فروردین، اردیبهشت، خرداد و تیر ۱۳۸۶، ش۶۰، ص۸۷.
- ↑ ﴿إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ * وَرَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجًا﴾ «چون یاری خداوند و پیروزی (بر مکّه) فرا رسد * و مردم را ببینی که دسته دسته به دین خداوند درمیآیند» سوره نصر، آیه ۱-۲.
- ↑ ﴿جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا﴾ «حقّ آمد و باطل از میان رفت؛ بیگمان باطل از میان رفتنی است» سوره اسراء، آیه ۸۱.
- ↑ ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمه، ج۱، ص۳۱۹، باب ۳۱، ح۲.
- ↑ ﴿قُلْ كُلٌّ مُتَرَبِّصٌ فَتَرَبَّصُوا فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ أَصْحَابُ الصِّرَاطِ السَّوِيِّ وَمَنِ اهْتَدَى﴾ «بگو همه چشم به راهند، شما هم چشم به راه باشید، به زودی خواهید دانست چه کسانی همراهان راه میانهاند و چه کسی رهیافته است» سوره طه، آیه ۱۳۵؛ ﴿عَسَى رَبُّكُمْ أَنْ يَرْحَمَكُمْ وَإِنْ عُدْتُمْ عُدْنَا وَجَعَلْنَا جَهَنَّمَ لِلْكَافِرِينَ حَصِيرًا﴾ «باشد که پروردگارتان بر شما بخشایش آورد و اگر (به نافرمانی) بازگردید ما نیز باز میگردیم و دوزخ را زندان کافران قرار دادهایم» سوره اسراء، آیه ۸.
- ↑ آذربایجانی، مسعود، «رابطه انتظار و بهداشت روان»، ماهنامه موعود، خرداد۸۶، شماره۷۶.
- ↑ نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، ص۲۵.
- ↑ «بدانید که خداوند زمین را پس از سترون شدن آن بارور میکند» سوره حدید، آیه ۱۷.
- ↑ ابن حیون، نعمان بن محمد، شرح الأخبار فی فضائل الأئمة الأطهار ((ع))، ج۳، ۳۵۶.
- ↑ نظری شاری، عبدالله، نقش انتظار در بهداشت روانی، ۱۱۴.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۵۷.
- ↑ طبرسی، علی بن حسن، مشکاة الأنوار، ص۳۴.
- ↑ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۶۸، ص۱۳۹.
- ↑ Extremera N, Fernández-Berrocal P. Perceived emotional intelligence and life satisfaction: Predictive and incremental validity using the Trait Meta-Mood Scale. Personality and Individual Differences. ۲۰۰۵; ۳۹(۵):۹۳۷–۴۸. doi: ۱۰.۱۰۱۶/j.paid.۲۰۰۵.۰۳.۰۱۲
- ↑ اندرو متیوس، آخرین راز شاد زیستن، ترجمه: وحید افضلیراد، ص۹۶، به نقل از: مجله معارف اسلامی، ص۲۴؛ «جوان، شادی و نشاط»، ص۸۸.
- ↑ ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمه، ج۱، ص۳۱۹، باب ۳۱، ح۲.
- ↑ نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، ص۱۴۹.
- ↑ المهدی، ص۲۲۱.
- ↑ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۶.
- ↑ «آیا پگاه نزدیک نیست؟» سوره هود، آیه ۸۱.
- ↑ نک: سایت پزشکان بدون مرز ایران: www.pezeshkam.org.
- ↑ Alfered adler.
- ↑ محمد عثمان نجاتی، قرآن و روانشناسی، مترجم: عباس عرب، مشهد، ص۳۸۱-۳۸۲.
- ↑ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۶، ص۳۲۳.
- ↑ به نقل از: مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۶، ص۳۲۴.
- ↑ امام (ع): «لَا يُكْمِلُ الْعَبْدُ حَقِيقَةَ الْإِيمَانِ حَتَّى يُحِبَّ أَخَاهُ الْمُؤْمِنَ»)نوری، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۲۳۵).
- ↑ امام علی (ع): «الْإِيثَارُ أَعْلَى الْإِيمَانِ» (تمیمی آمدی، عبدالواحد، غرر الحکم و درر الحکم، ص۲۲).
- ↑ نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، ص۲۱۵.
- ↑ مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج۵۲، ص۳۰۴.
- ↑ نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، ص۳۱۰.
- ↑ نظری شاری، عبدالله، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه امامت و ولایت.