امام صادق در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۴۹: خط ۴۹:
[[رده:امام صادق]]
[[رده:امام صادق]]
[[رده:مقاله‌های اولویت یک]]
[[رده:مقاله‌های اولویت یک]]
[[رده:چهارده معصوم]]
[[رده:مدفونان در بقیع]]
[[رده:مدفونان در بقیع]]
[[رده:مفاهیم در کلام اسلامی]]
[[رده:مفاهیم در کلام اسلامی]]

نسخهٔ ‏۹ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۴۲

امام صادق(ع) امام ششم مسلمانان روز هفدهم ربیع الاوّل سال۸۳ در مدینه متولد شد. پدر ایشان امام محمد باقر(ع) و مادرشان ام فَرْوَه بود. ابوعبدالله کنیه ایشان و صادق، صابر، فاضل از القاب مشهور او بود. سال ۱۱۴ هجری به امامت رسید که سی و چهار سال طول کشید. ایام امامتشان مصادف با خلفای اموی و عباسی؛ همچون: هشام بن عبدالملک و منصور دوانیقی بود. کشمکش‌های سیاسی و مذهبی، ویژگی بارز روزگار امام است.

روزگار امامت امام صادق(ع) را عصر شکوفایی تشیع دانسته‌اند به‌گونه‌ای که امام تعالیم راستین دینی را به مردم نشان دادند و بیش از چهار هزار نفر به دست امام(ع) تربیت یافتند.

امام صادق(ع) به دستور منصور دوانیقی مسموم و در روز ۲۵ شوّال سال ۱۴۸ هجری در شصت و پنج سالگی به شهادت رسید و پیکر مقدس او در مدینه میان قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.

مقدمه

نام مبارکش جعفر و هشتمین تن از چهارده معصوم(ع) است. به سال ۸۳ ه. در مدینه تولد یافت. پدر والامقامش، امام محمد باقر(ع) و مادر ارجمندش ام فَرْوَه دختر قاسم بن محمد بن ابی بکر است. لقب‌ مشهور او، صادق و کنیه گرامی‌اش ابوعبدالله است[۱][۲].

فضائل و مناقب

امام صادق(ع) بر بلندترین قله‌های صدق و اخلاص جای داشت و همگان، او را به صفات نیک و والا ستوده‌اند. برخی از صفات آن امام همام(ع) عبارت‌اند از:

  1. عبادت: از مالک بن انس روایت است "جعفر بن محمد پیوسته یا به روزه بود و یا به نماز و در ذکر خدا"[۳].
  2. تسلیم و رضا: نقل کرده‌اند که چون فرزندش از دنیا رفت، فرمود "ما اهل بیت، چون مصیبتی رقم می‌خورد، پیش از آن نگران می‌شویم؛ ولی چون قضای الهی پیش می‌آید، بدان رضا می‌دهیم و تسلیم امر خدا می‌شویم"[۴].
  3. دانش: امام صادق(ع) همانند پدر گرامی‌اش، سرآمد دانشمندان روزگار بود. از او نقل است: "هر چه می‌خواهید از من بپرسید پیش از آنکه از دستم دهید"[۵].
  4. یاری مستمندان: از هشام بن سالم روایت است که آن امام همام(ع) شبانگاهان سراغ مستمندان می‌رفت و آنان را اطعام می‌کرد و نیازهای مالی‌شان را بر می‌آورد[۶][۷].

امامت

پیامبراسلام(ص) در حدیث مشهور جابر انصاری، امام صادق(ع) را ششمین وصی و خلیفه خویش خوانده و مصداق آیه اولی الامر دانسته است[۸]. از امام سجاد(ع) نیز نقل کرده‌اند که امام پس از خویش را حضرت باقر(ع) و سپس حضرت صادق(ع) معرفی کرده است. در این روایت یکی از اصحاب می‌پرسد: "چرا او را صادق گویند؟ مگر نه این است که شما اهل‌بیت همگی اهل راستی و صدق‌اید؟" امام سجاد(ع) پاسخ می‌دهد: "آری؛ ولی یکی از نوادگان فرزندم نیز جعفر نام دارد که به دروغ مدعی امامت می‌شود. بدین روی جعفر بن محمد را صادق لقب می‌دهند تا از مدعی کذاب بازشناخته گردد"[۹]. نیز در روایتی از امام باقر(ع) خطاب به محمد بن مسلم آمده است: "پس از من، امام تو جعفر بن محمد است. از دین او پیروی کن و از دانش او بهره برگیر"[۱۰][۱۱].

روزگار امامت

آغاز امامت حضرت صادق(ع) سال ۱۱۴ ه. است که سی و چهار سال طول کشید. این دوره را عصر شکوفایی تشیع دانسته‌اند. حکومت اموی در روزگار امامت حضرت صادق(ع) روی به ضعف نهاده بود و عباسیان اندک اندک قدرت می‌یافتند و در این میان، مجالی دست یافت تا امام صادق(ع) تعالیم راستین دینی را به مردم نشان دهد و آنان را از دانش خویش بهره‌مند سازد. بدین‌سان، حوزه علمی گسترده‌ای پدید آمد و بیش از چهار هزار نفر به دست امام(ع) تربیت یافتند[۱۲].

امام صادق(ع) با هشام بن عبدالملک، ولید بن یزید بن عبدالملک، یزید بن ولید بن عبدالملک، ابراهیم بن ولید بن عبدالملک و مروان بن محمد معاصر بود. دو تن از عباسیان نیز در روزگار امام صادق(ع) به حکومت دست یافتند: یکی عبدالله بن محمد مشهور به "سفاح" و دیگر، منصور دوانیقی[۱۳]. کشمکش‌های سیاسی و مذهبی، ویژگی بارز روزگار امام صادق(ع) است[۱۴].

امام صادق(ع) با دو گونه انحراف رو به رو بود: یکی دینی و دیگری سیاسی هر چند هر دو از اساس و بنیان یکسان بودند. انحراف سیاسی از سال‌ها پیش آغاز گشته بود؛ آن گاه که حکومت مسلمانان به دست نا اهلان افتاد و اهل بیت پیامبر(ص) از سیاست کنار نهاده شدند. اینک، هر چند حکومت از خاندان بنی امیه بیرون می‌رفت، اما همچنان بر زور و زر و ستم استوار بود[۱۵].

انحراف دینی، از انحراف سیاسی خطرسازتر بود. در روزگار امام صادق(ع) فرقه‌ها و نحله‌های فقهی و کلامی جدیدی سر بر آوردند و در قلمرو اندیشه جامعه اسلامی جولان دادند و بدعت‌ها نهادند و کژی‌ها آفریدند[۱۶]. امام صادق(ع) با این دو گونه انحراف به مبارزه برخاست. امام(ع) در مواجهه با حکومت و تغییر و تحول آن نه راه تأیید در پیش گرفت و نه مقابله مستقیم. در روایتی از آن امام همام(ع) آمده است: "هر کس نام خویش را در دفتر فرزندان سابع [عباسیان‌] بنویسد، خداوند به روز قیامت، او را به صورت خوک بر می‌انگیزد"[۱۷]. امام صادق(ع) راه مبارزه مستقیم را نیز برنگزید؛ زیرا مسلمانان آماده قبول ولایت امامان(ع) و دفاع از آنان نبودند[۱۸].

روایاتی در دست‌اند که گواهی می‌دهند شمار شیعیان راستین و جان بر کف بسی‌ اندک بوده و امام(ع) به هیچ روی از نیروی نظامی لازم برای قیام برخوردار نبوده است[۱۹].راهبرد امام صادق(ع) برای مواجهه با چنین وضعیتی، راه‌اندازی نهضت فکری و علمی بود. این نهضت در روزگار امام باقر(ع) آغاز گشت و به دست امام صادق(ع) به اوج رسید. امام صادق(ع) میان توده‌های مردم نفوذ کرد و پایگاه‌هایی برای نشر آموزه‌های بنیادی اسلام آفرید و بدین‌سان، هزاران اندیشمند شیعی تربیت یافتند و هریک سفیری گشتند برای تبلیغ تعالیم شیعی؛ کسانی همانند هشام بن حکم، مؤمن طاق، محمد بن مسلم، زرارة بن اعین و جابر بن حیان[۲۰][۲۱].

تأثیر کوشش‌های امام صادق(ع) در نشر تعالیم شیعی چنان است که فقه شیعی را "جعفری" نامیده‌اند. امام(ع) افزون بر اینکه شاگردانی برای پاسخ به شبهه‌های گروه‌هایی همانند غلات، زندیقان و اهل رأی پرورانید، خود نیز با مناظره و مباحثه رو در رو، کژی‌ها و گمراهی‌های آنها را آشکار می‌ساخت[۲۲].

شهادت

شیوه امام صادق(ع) در مواجهه با حکومت جور، روشنگری و هدایت جامعه بود و هیچ گاه امام(ع) به دستگاه حاکم نپیوست و مهر تأیید بر مشروعیت آنها ننهاد. در روایت است که چون خلیفه عباسی از امام(ع) می‌خواهد که به دربار رَوَد و او را نصیحت کند، می‌فرماید: "آن که دنیاطلب است، تو را نصیحت نمی‌کند و آن که در پی آخرت است، نزد تو نمی‌آید"[۲۳]. این شیوه، بر عباسیان گران آمد و سرانجام تصمیم بر قتل امام بستند. بنابر روایات، امام صادق(ع) به دستور منصور دوانیقی مسموم گشت و به تاریخ ۱۴۸ ه. در شصت و پنج سالگی به شهادت رسید و پیکر مقدس او در مدینه میان قبرستان بقیع به خاک سپرده شد[۲۴][۲۵].

منابع

پانویس

  1. مصنفات الشیخ المفید، ۱۱/ ۱۷۹ و ۱۸۰.
  2. فرهنگ شیعه، ص ۱۰۹-۱۱۰.
  3. علل الشرایع‌، ۲۳۵.
  4. بحارالانوار، ۴۷/ ۴۹.
  5. اعیان الشیعه‌، ۹/ ۱/ ۶۶۱.
  6. الفروع من الکافی‌، ۴/ ۸.
  7. فرهنگ شیعه، ص ۱۱۰.
  8. کمال الدین و تمام النعمة، ۱/ ۴۷۵.
  9. بحارالانوار، ۴۷/ ۹.
  10. بحارالانوار، ۴۷/ ۱۵.
  11. فرهنگ شیعه، ص ۱۱۰.
  12. فرهنگ شیعه، ص ۱۱۰.
  13. اعلام الوری‌، ۲۶۶.
  14. فرهنگ شیعه، ص ۱۱۱.
  15. ر.ک: ناسخ التواریخ‌، جلد ۷ و ۸.
  16. فرهتگ فرق اسلامی‌، پانزده و سی و هشت.
  17. وسائل الشیعة، ۱۲/ ۱۳۰.
  18. فرهنگ شیعه، ص ۱۱۱.
  19. ر.ک: اصول کافی‌، ۲/ ۲۴۳.
  20. الصواعق المحرقة، ۱۲۰.
  21. فرهنگ شیعه، ص ۱۱۲.
  22. پیشوایان ما، ۱۹۱.
  23. کشف الغمة، ۲/ ۴۲۰.
  24. مناقب آل ابی‌طالب‌، ۴/ ۳۰۲.
  25. فرهنگ شیعه، ص ۱۱۲.