انحراف در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۲۵: خط ۲۵:


از نظر [[دانشمندان]] [[علم اخلاق]] نیز خروج از حد و راه میانه و [[اعتدال]] و [[زیاده‌روی]] یا کوتاهی در برآوردن خواسته نیروهای درونی [[انسان]]، باعث انحراف می‌شود<ref>نراقی، ملااحمد، معراج السعاده، ص۷۹.</ref>. با این حال، از نظر [[جامعه‌شناسی]] ماهیت انحراف و کج‌روی، پیچیده‌تر از آن است که بتوان درباره آن نظر قاطعی داشت و جامعه شناسان هنگام بحث از انحراف و کج‌روی، معنای [[واحدی]] را قصد نمی‌کنند<ref>راک، پل، کجروی، ترجمه اسماعیل اسفندیاری، ص۲۶۹.</ref>. به طور کلی اگر [[رفتاری]] با انتظارات مشترک [[جامعه]] یا یک گروه سازگار نباشد و بیشتر افراد، آن را [[ناپسند]] تلقی کنند، [[کج‌روی]] [[اجتماعی]] با [[انحراف]] تلقی می‌شود<ref>میری، سید حسین، مطالعات انحرافات و کج‌روی‌های اجتماعی، ص۱۳۳.</ref>. البته از نگاه [[جامعه‌شناسی]]، معیار ارزیابی یک [[رفتار]]، نوع رابطه آن با [[هنجارها]] و [[قواعد]] [[زندگی اجتماعی]] است؛ اعم از اینکه آن هنجارها در ذات خود خوب باشند یا بد. از همین رو، برخی از [[جامعه‌شناسان]] انحراف را به دو شاخه مثبت و منفی تقسیم کرده‌اند<ref>صدر، سیدموسی، قرآن و پدیده انحراف در جامعه، ص۱۶؛ حیدرنسب، نادر و علی بخشی، انحراف چیست؟ منحرف کیست؟، ص۲۳ -۲۴.</ref>. در انحراف مثبت، فرد با اطلاع و [[آگاهی]] کامل، حدود و ارزش‌های [[حاکم]] بر جامعه را زیر پا می‌گذارد و خود [[ارزش]] و اعتباری نو که [[برتر]] از ارزش‌های پیشین است، می‌آفریند؛ ولی در انحراف منفی، فرد یا گروهی از [[نظام]] [[ارزش‌های جامعه]] [[تجاوز]] می‌کند و نظامی می‌آفریند که از نظام پیشین و [[هنجار]] حاکم [[پست‌تر]] است<ref>صدر، سید موسی، قرآن و پدیده انحراف در جامعه، ص۱۶؛ شیخاوندی، داور، جامعه‌شناسی انحرافات و مسائل جامعتی ایران، ص۴۰.</ref>. از همین رو تعریف [[دینی]] و [[اخلاقی]] از انحراف کاملاً مترادف با تعاریف [[حقوقی]] و جامعه‌شناسی نیست و از منظر [[دین و اخلاق]]، معیار تعیین رفتار نه [[قانون]] حاکم بلکه [[وجدان]] و [[تکلیف الهی]] است؛ با رفتارهای هنجارشکنانه از نظر قانون اجتماعی که از نظر [[اخلاق]] و [[قرآن]]، کج‌روی و انحراف نیست و برعکس<ref>صدر، سیدموسی، قرآن و پدیده انحراف در جامعه، ص۱۶ – ۱۷.</ref>.<ref>[[نجمه خوشدل|خوشدل، نجمه]]، [[انحراف (مقاله)| مقاله «انحراف»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۲]] ص ۳۴۸.</ref>
از نظر [[دانشمندان]] [[علم اخلاق]] نیز خروج از حد و راه میانه و [[اعتدال]] و [[زیاده‌روی]] یا کوتاهی در برآوردن خواسته نیروهای درونی [[انسان]]، باعث انحراف می‌شود<ref>نراقی، ملااحمد، معراج السعاده، ص۷۹.</ref>. با این حال، از نظر [[جامعه‌شناسی]] ماهیت انحراف و کج‌روی، پیچیده‌تر از آن است که بتوان درباره آن نظر قاطعی داشت و جامعه شناسان هنگام بحث از انحراف و کج‌روی، معنای [[واحدی]] را قصد نمی‌کنند<ref>راک، پل، کجروی، ترجمه اسماعیل اسفندیاری، ص۲۶۹.</ref>. به طور کلی اگر [[رفتاری]] با انتظارات مشترک [[جامعه]] یا یک گروه سازگار نباشد و بیشتر افراد، آن را [[ناپسند]] تلقی کنند، [[کج‌روی]] [[اجتماعی]] با [[انحراف]] تلقی می‌شود<ref>میری، سید حسین، مطالعات انحرافات و کج‌روی‌های اجتماعی، ص۱۳۳.</ref>. البته از نگاه [[جامعه‌شناسی]]، معیار ارزیابی یک [[رفتار]]، نوع رابطه آن با [[هنجارها]] و [[قواعد]] [[زندگی اجتماعی]] است؛ اعم از اینکه آن هنجارها در ذات خود خوب باشند یا بد. از همین رو، برخی از [[جامعه‌شناسان]] انحراف را به دو شاخه مثبت و منفی تقسیم کرده‌اند<ref>صدر، سیدموسی، قرآن و پدیده انحراف در جامعه، ص۱۶؛ حیدرنسب، نادر و علی بخشی، انحراف چیست؟ منحرف کیست؟، ص۲۳ -۲۴.</ref>. در انحراف مثبت، فرد با اطلاع و [[آگاهی]] کامل، حدود و ارزش‌های [[حاکم]] بر جامعه را زیر پا می‌گذارد و خود [[ارزش]] و اعتباری نو که [[برتر]] از ارزش‌های پیشین است، می‌آفریند؛ ولی در انحراف منفی، فرد یا گروهی از [[نظام]] [[ارزش‌های جامعه]] [[تجاوز]] می‌کند و نظامی می‌آفریند که از نظام پیشین و [[هنجار]] حاکم [[پست‌تر]] است<ref>صدر، سید موسی، قرآن و پدیده انحراف در جامعه، ص۱۶؛ شیخاوندی، داور، جامعه‌شناسی انحرافات و مسائل جامعتی ایران، ص۴۰.</ref>. از همین رو تعریف [[دینی]] و [[اخلاقی]] از انحراف کاملاً مترادف با تعاریف [[حقوقی]] و جامعه‌شناسی نیست و از منظر [[دین و اخلاق]]، معیار تعیین رفتار نه [[قانون]] حاکم بلکه [[وجدان]] و [[تکلیف الهی]] است؛ با رفتارهای هنجارشکنانه از نظر قانون اجتماعی که از نظر [[اخلاق]] و [[قرآن]]، کج‌روی و انحراف نیست و برعکس<ref>صدر، سیدموسی، قرآن و پدیده انحراف در جامعه، ص۱۶ – ۱۷.</ref>.<ref>[[نجمه خوشدل|خوشدل، نجمه]]، [[انحراف (مقاله)| مقاله «انحراف»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۲]] ص ۳۴۸.</ref>
==زمینه‌های انحراف==
درباره منشأ [[گرایش]] به [[لغزش]] و انحراف در [[انسان]]، [[جامعه شناسان]] [[اختلاف]] نظر دارند. برخی بر این باورند که عامل انحراف انسان، بیرونی است و ارتباطی با [[فطرت]] او ندارد<ref>روسو، ژان ژاک، امیل، ترجمه غلامحسین زیرک زاده، ص۲۰۱؛ مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۳، ص۴۱۵- ۴۱۷.</ref> و عواملی نظیر [[خانواده]]، محیط‌های [[آموزشی]] و [[رسانه‌ها]] در بروز رفتارهای [[انحرافی]] اثرگذارند<ref>قائم مقامی، فرهت، نظام‌گسیختگی و انحرافات اجتماعی؛ مقدمه‌ای بر جامعه‌شناسی رفتار انحرافی، ص۲۹ -۳۸.</ref>؛ اما جمع دیگری معتقدند بدی‌های [[انسان]] همیشه معلول محیط و [[اجتماع]] نیست و طبع [[انسانی]] هم در این زمینه نقش دارد. بر اساس این [[باور]]، انسان دارای صفاتی است که در صورت نبود [[مراقبت]] و [[تسلط]] بر آنها، عامل [[گمراهی]] او خواهند شد و اساساً کج‌روی‌ها جزئی از وجود آدمی‌اند<ref>سروش، عبدالکریم، حکمت و معیشت، ج۱، ص۴۷ -۵۳.</ref>. در [[آموزه‌های دینی]] بر عواملی نظیر تکیه بر [[ظن]] و [[گمان]] به جای [[علم]] و [[یقین]]، میل و هوای [[نفسانی]]، [[شتاب‌زدگی]]، سنت‌گرایی، گذشته‌نگری و شخصیت‌گرایی به عنوان ریشه‌های [[انحراف‌ها]]، [[گمراهی‌ها]] و لغزش‌های [[فکری]] تأکید شده است<ref>مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۲، ص۶۶- ۶۹.</ref>.
به طور کلی مهم‌ترین عوامل [[انحراف]]، عبارت‌اند از: محیط طبیعی، نژاد و [[ارث]]، نبود [[تعلیم و تربیت]] و نارسایی [[فرهنگ جامعه]]<ref>سیف اللهی، سیف اللهی، مبانی جامعه‌شناسی، ص۲۲۴ – ۲۲۵.</ref>، جرم‌زایی [[خانواده]]، [[ضعف]] [[نظارت اجتماعی]]، ضعف [[مبانی دینی]]، دگرگونی در ارزش‌های [[اجتماعی]]، [[فقر]]، [[بیکاری]] و [[نقص]] جسمی و [[ذهنی]]<ref>قجاوند، کاظم، کلیات جامعه‌شناسی انحرافات اجتماعی، ص۳۲ -۳۳.</ref>؛ همچنین برخی علت‌های [[سیاسی]] مانند [[رهبران]] [[فاسد]]، نبود [[عدالت سیاسی]] و [[قضایی]] و بعضی از عوامل جغرافیایی نظیر شرایط آب و هوایی و شرایط [[فرهنگی]] ناشی از آن نیز در این زمینه نقش دارند<ref>قجاوند، کاظم، کلیات جامعه‌شناسی انحرافات اجتماعی، ص۳۲ -۳۳.</ref>. «کارکردگرایان»، رفتارهای انحرافی را ناشی از [[سوء]] کارکرد نظام‌های مختلف اجتماعی می‌دانند<ref>قجاوند، کاظم، کلیات جامعه‌شناسی انحرافات اجتماعی، ص۳۲ -۳۳.</ref> و [[پیروان]] [[نظریه]]«تضاد» بر این اعتقادند که [[زندگی]]، مجموعه‌ای از [[درگیری‌ها]]، تضادها و کشمکش‌هاست و هر رقابتی که با ابعاد اساسی [[زندگی اجتماعی]] در [[ارتباط]] باشد، ممکن است سبب رفتارهای انحرافی اجتماعی نیز باشد<ref>قجاوند، کاظم، کلیات جامعه‌شناسی انحرافات اجتماعی، ص۳۴.</ref>.
[[امام خمینی]] در این موضوع نگرشی [[عرفانی]] - حکمی و [[دینی]] دارد و [[معنویت]] و [[ارزش‌های معنوی]] و [[اخلاق متعالی]] و انسان شدن برای ایشان از مسائل اساسی [[حیات]] و [[زندگی]] [[بشر]] است. ایشان با [[اعتقاد به توحید]] و [[عدل]] وجودی، همه چیز را در پرتو این [[اعتقاد]] خویش و در جهت [[انسان‌سازی]] [[تفسیر]] می‌کرد<ref>جمشیدی، محمدحسین، اندیشه سیاسی امام خمینی، ص۱۵ – ۱۷.</ref>؛ از این رو [[انحراف]] را نیز دور شدن از [[راه مستقیم]] [[انسانیت]] که [[انبیای الهی]] معرفی کرده‌اند<ref>تفسیر حمد، ص۲۳۸.</ref> و هر نوع تخطی از [[ظواهر]] [[دین]]<ref>خمینی، سید روح الله، سر الصلاة، ص۳۰.</ref> می‌دانست. ایشان در تحلیل انحراف به سه حوزه فردی، [[اجتماعی]] و [[سیاسی]] توجه داشت؛ در تحلیل انحراف فردی طبق [[آموزه‌های قرآن کریم]] [[معتقد]] بود [[انسان]] مختار است که میان [[صراط مستقیم]] و راه کج، یکی را [[انتخاب]] کند و اگر از [[راه راست]] دور شود، [[منحرف]] است<ref>خمینی، سید روح الله، صحیفه، ج۸، ص۳۲۶- ۳۲۸.</ref>. نیز تخطی از دین و [[احکام دینی]]، [[اعمال]] خلاف [[اخلاق]] و خلاف [[کرامت انسانی]] و هر کاری را که مورد [[رضایت خدا]] نباشد، عامل انحراف می‌دانست<ref>خمینی، سید روح الله، صحیفه، ج۴، ص۴۱۳- ۴۱۴؛ تفسیر حمد، ص۲۴۰-۲۴۳؛ ولایت فقیه، ص۲۳۸.</ref>. بنابر نظر ایشان، چنین [[انحرافی]] برخاسته از خوددوستی و [[خودخواهی]] است که در [[دنیادوستی]] تجلی کرده و انسان را به [[کج‌روی]] و [[خطا]] می‌کشاند<ref>خمینی، سید روح الله، صحیفه، ج۱۶، ص۱۶۲ و ۴۵۸.</ref> و [[تربیت]] نکردن نفس، موجب بیماری‌های گوناگون [[روحی]] و [[فساد اخلاقی]] و انحراف می‌شود<ref>چهل حدیث، ص۲۰۷.</ref>. در این راه، [[علم]] و [[دانش]] - بدون [[توجه به خدا]] و [[معنویت]] و برای کسب [[مال]] و [[مقام]] - نیز [[ظلمت]] و موجب انحراف است<ref>خمینی، سید روح الله، صحیفه، ج۸، ص۳۲۸- ۳۲۹؛ امام خمینی، جهاد اکبر، ص۱۳.</ref>.
[[امام خمینی]] در تحلیل انحراف [[اجتماع]] نیز [[باور]] داشت [[جامعه]] متشکل از فرد فرد انسان‌هاست و چنانچه [[انحرافات]] فردی برطرف شود، جامعه نیز از [[لغزش]] و کج‌روی در [[امان]] می‌ماند<ref>خمینی، سید روح الله، صحیفه، ج۸، ص۴۸۷.</ref>. ایشان بر رعایت [[قانون]] در [[جامعه اسلامی]] توسط تمامی اعضای آن، اعم از [[مسئولان]] و [[مردم]] تأکید می‌کرد و اساس و عامل [[کج‌روی]] را شکستن [[قوانین]] [[جامعه]] می‌دانست<ref>خمینی، سید روح الله، صحیفه، ج۹، ص۴۲۵ و ج۱۴، ص۲۲۹.</ref>. ایشان همچنین ضمن تأکید بر [[تربیت]] صحیح [[دوران کودکی]] برای [[پیشگیری]] جامعه از [[انحراف]] و کج‌روی<ref>خمینی، سید روح الله، صحیفه، ج۷، ص۲۸۳ - ۲۸۴؛ ج۹، ص۱۳۷و ج۱۴، ص۳۷ - ۳۸، ۴۹۷.</ref> و توجه به [[تربیت اخلاقی]] افراد به عنوان تشکیل دهندگان جامعه<ref>تفسیر حمد، ص۱۵۰.</ref>، بر نقش عوامل دیگری مثل [[وابستگی فرهنگی]] به [[بیگانگان]]<ref>خمینی، سید روح الله، صحیفه، ج۱۵، ص۲۴۳- ۲۴۴.</ref> و رسانه‌های گروهی در انحراف جامعه<ref>خمینی، سید روح الله، صحیفه، ج۱۲، ص۲۹۰-۲۹۱ و ج۱۳، ص۴۷۶.</ref> تأکید فراوان می‌کرد.
از سوی دیگر، از نظر [[امام خمینی]] [[انحراف فکری]] و [[فرهنگی]]، خطرناک‌ترین نوع انحراف است و در صورت انحراف در [[فرهنگ]]، حتی اگر همه عناصر یک جامعه بر [[صراط مستقیم]] باشند، دیری نخواهد گذشت که [[انحراف فرهنگی]] بر همه [[غلبه]] می‌کند؛ راه [[نجات]] از آن نیز [[استقلال]]، [[اصلاح]] فرهنگ، اصلاح [[مدارس]] و [[همت]] جمعی و همگانی برای [[سد]] راه انحراف است و تلاش گروهی و محدود نمی‌تواند راه به جایی ببرد<ref>خمینی، سید روح الله، صحیفه، ج۱۴، ص۳ و ج۱۷، ص۳۲۲- ۳۲۳.</ref>. از این رو به نقشه [[دشمن]] برای انحراف و کج‌روی [[نوجوانان]] و [[جوانان]] در مدارس و دانشگاه‌ها هشدار می‌داد و از [[دانش]] آموزان و دانشجویان می‌خواست برای پیشگیری از انحراف، در کنار تحصیل به [[تهذیب]] [[اخلاقی]] هم بپردازند<ref>خمینی، سید روح الله، صحیفه، ج۱۴، ص۲.</ref>. ایشان [[ترویج]] [[مکاتب فکری]] [[غرب]] و [[شرق]]<ref>تفسیر حمد، ص۲۴۱.</ref>، قدیمی و کهنه انگاشتن [[احکام اسلام]]<ref>خمینی، سید روح الله، صحیفه، ج۹، ص۱۰۵.</ref> [[اشاعه فساد]] و [[فحشا]] به [[هدف]] [[تعجیل]] در [[ظهور امام زمان]]{{ع}}<ref>همان، ج۲۱، ص۱۴.</ref> و فراموش کردن اهداف اصلی و مشغول شدن به مسائل فرعی و [[اختلاف]] بر سر آن<ref>خمینی، سید روح الله، صحیفه، ج۸، ص۵۳۵.</ref> را از مصادیق انحراف فکری می‌دانست و با بسیار مهم شمردن تهذیب و اصلاح نفس برای طلاب و [[روحانیان]]، باتوجه به روایتی از [[پیامبر اسلام]]{{صل}}<ref>ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول فیما جاء من الحکم و المواعظ عن آل الرسول، ص۵۰.</ref>، [[انحراف]] یک عالم [[دینی]] را باعث انحراف عالَم و صدمه خوردن [[اسلام]] و [[روحانیت]] می‌شمرد و با اشاره به روایتی از امیرالمؤمنین علی{{ع}}<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۵۵.</ref> بر آن بود که بوی تعفن عالِم [[منحرف]] در [[جهنم]]، موجب [[آزار]] [[اهل جهنم]] می‌شود. ایشان علت این امر را از باب [[تجسم اعمال]] و سرایت انحراف و عفونت عالم منحرف در [[جامعه]] می‌دانست<ref>امام خمینی، جهاد اکبر، ص۱۳ - ۱۶.</ref>.
[[امام خمینی]] همچنین در بعد [[سیاسی]]، ضمن تأکید بر [[حکومت]] [[عادل]] و [[صالح]]، انحراف [[ملت‌ها]] را برخاسته از انحراف [[حکومت‌ها]] می‌شمرد<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۵، ص۴۴۲.</ref> و ریشه انحراف [[حاکمان]] را [[گرفتاری]] در [[هواهای نفسانی]]<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۱۷، ص۴۹۴ و ج۱۸، ص۲۳۸.</ref>، [[وابستگی]] به [[شرق]] و [[غرب]]<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۲۱، ص۴۱۳.</ref> و تلقی [[جدایی دین از سیاست]]<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۶، ص۲۰۲.</ref> ارزیابی می‌کرد. از دیدگاه ایشان روی کارآمدن [[خاندان]] پهلوی و [[جایگزینی]] و [[ترویج]] [[فرهنگ]] [[غربی]] به جای [[فرهنگ اسلامی]] از جمله عوامل مؤثر در شکل‌گیری [[انحرافات]] و کج‌روی‌های سیاسی بوده است<ref>امام خمینی، صحیفه، ج۷، ص۳۳۰-۳۳۳؛ روحانی، ج۱، ص۱۳۱ و ۱۶۵.</ref>.<ref>[[نجمه خوشدل|خوشدل، نجمه]]، [[انحراف (مقاله)| مقاله «انحراف»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۲]] ص ۳۴۹.</ref>


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ ‏۱۵ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۲۶

مقدمه

انحراف به معنای برگشتن و به طرفی مایل شدن، کجروی و بی‌فرمانی است[۱] و به مایل شدن از راه راست به کج‌راهه می‌گویند[۲]. در اصطلاح فلسفی، تمایل از حد وسط و گرایش به یکی از طرفین را انحراف دانسته‌اند[۳] و در اصطلاح علوم طبیعی، انحراف به خروج از حد تعادل گفته شده است؛ مانند انحراف بعضی از اعضای بدن از انجام وظیفه طبیعی[۴]. انحراف از نگاه حقوقی به عمل غیرقانونی[۵]، از نظر جامعه‌شناسی به رفتار شکننده هنجار[۶]، از نگاه علمای اخلاق به عمل زشت و ناپسند جامعه یا وجدان و از نگاه دین به معصیت، گناه و اعمال خلاف دستور الهی[۷] و بدعت[۸] گفته می‌شود. امام خمینی انحراف را دور شدن از صراط مستقیم انسانیت و راه انبیا(ع)[۹] و نبود اصلاح و تهذیب نفس[۱۰] می‌شمرد. مقصود از انحراف در اینجا، انحراف در مسائل سیاسی - اجتماعی است.[۱۱]

پیشینه

انحراف تاریخی به قدمت خود انسان دارد؛ چنان که در آیات مربوط به خلقت آدم(ع) در قرآن کریم، فرشتگان، آفرینش موجود زمینی را موجب انحراف و فساد و خونریزی می‌دانستند[۱۲]. در طول تاریخ هر جامعه‌ای برای قاعده‌مندی رفتار اعضای خود، هنجارهایی را تعریف و نهادینه کرده و مردم را به رعایت آن هنجارها ملزم کرده است و در برابر تخلف و سرپیچی از آن هم واکنش نشان داده است[۱۳].

در آیاتی از کتاب مقدس، به انحراف از حق اشاره و از آن نهی شده است[۱۴] و برخی از مصادیق آن، مانند انحراف بنی‌اسرائیل و روی آوردن به گوساله‌پرستی ذکر شده است[۱۵]. قرآن کریم نیز در آیه‌های گوناگون از تخطی و انحراف آدم(ع) و حوا سخن گفته[۱۶] و با واژه‌هایی همچون ضلالت[۱۷]، غیّ[۱۸] و زیغ[۱۹] که در برابر صراط مستقیم و هدایت و رشد قرار دارد، به موضوع انحراف و گمراهی اشاره کرده است.

جامعه اسلامی پس از رحلت رسول خدا(ص)، به انواع انحرافات از آموزه‌های نبوی مبتلا شد و زمانی که امیرالمؤمنین علی(ع)، حکومت را به دست گرفت، با انحرافاتی مانند بازتولید روابط و مناسبات قبیله‌ای، شکل‌گیری نظام طبقاتی، زیروروشدن ارزش‌های اجتماعی، تفرقه و از دست رفتن انسجام اجتماعی، روی‌گردانی از جهاد، فتنه‌انگیزی و پیمان‌شکنی مواجه بود و گرچه آن حضرت(ع) در رفع این انحرافات کوشش بسیار کرد، با این حال، چنین انحرافاتی ویژه آن دوره نبود و در هر زمان و در میان هر جامعه‌ای قابل پدیدار شدن است[۲۰].

معنای جامعه شناختی انحراف تا حدی جدید و متفاوت است[۲۱] و جامعه شناسان درباره تعریف دقیق آن، توافق نظر ندارند[۲۲] و علل متفاوتی را برای آن در نظر گرفته‌اند.[۲۳]

ماهیت و معیار انحراف

انسان به حکم عقل و اختیار که او را بر سایر موجودات برتری می‌دهد، استعداد تکامل و استعداد انحراف را توأمان دارد. از جمله ویژگی‌های بشر افراط و تفریط است و انحراف نتیجه خارج شدن از حد تعادل و جهالت انسان است[۲۴]؛‌ یعنی انسان در عین حال که می‌تواند راه پیشرفت و ترقی را طی کند، می‌تواند در اثر خودخواهی و هواپرستی، راه انحراف و سقوط را در پیش بگیرد[۲۵]. تاریخ روابط اجتماعی بشر گواهی می‌دهد که تا سال‌ها، مقررات و آیین‌های دینی، معیاری برای سنجش رفتار انسان‌های پیرو بوده و هرچه برخلاف آن بود، انحراف شمرده می‌شد[۲۶]. جامعه شناسان نیز یکی از عناصر عمده در شکل دادن به معنای انحراف و کج‌روی کنش‌ها را میزان سازگار بودن یک رفتار با فرهنگ و نظام ارزشی حاکم بر جامعه می‌دانند[۲۷].

قرآن کریم، معیار انحراف را سرپیچی از دستورهای الهی و دورشدن از مسیر بندگی و کمال واقعی می‌داند. در قرآن، علاوه بر کج‌رفتاری، کج‌باوری و کج‌اندیشی نیز انحراف خوانده شده است[۲۸]. صراط مستقیم که در معارف دینی از مو باریک‌تر از شمشیر تیزتر[۲۹] و به عنوان راه روشن[۳۰]، میانه و به دور از افراط و تفریط[۳۱] معرفی شده است، همان آئین خداپرستی، دین حق و پایبندی به دستورهای الهی است[۳۲]. این راه، رو به بالا و نزدیک‌ترین راه به سوی خداوند است[۳۳]. کسی که در این راه قدم نگذارد، گمراه و منحرف به شمار می‌آید[۳۴] و این گمراهی، به خود او لطمه می‌زند[۳۵].

از نظر دانشمندان علم اخلاق نیز خروج از حد و راه میانه و اعتدال و زیاده‌روی یا کوتاهی در برآوردن خواسته نیروهای درونی انسان، باعث انحراف می‌شود[۳۶]. با این حال، از نظر جامعه‌شناسی ماهیت انحراف و کج‌روی، پیچیده‌تر از آن است که بتوان درباره آن نظر قاطعی داشت و جامعه شناسان هنگام بحث از انحراف و کج‌روی، معنای واحدی را قصد نمی‌کنند[۳۷]. به طور کلی اگر رفتاری با انتظارات مشترک جامعه یا یک گروه سازگار نباشد و بیشتر افراد، آن را ناپسند تلقی کنند، کج‌روی اجتماعی با انحراف تلقی می‌شود[۳۸]. البته از نگاه جامعه‌شناسی، معیار ارزیابی یک رفتار، نوع رابطه آن با هنجارها و قواعد زندگی اجتماعی است؛ اعم از اینکه آن هنجارها در ذات خود خوب باشند یا بد. از همین رو، برخی از جامعه‌شناسان انحراف را به دو شاخه مثبت و منفی تقسیم کرده‌اند[۳۹]. در انحراف مثبت، فرد با اطلاع و آگاهی کامل، حدود و ارزش‌های حاکم بر جامعه را زیر پا می‌گذارد و خود ارزش و اعتباری نو که برتر از ارزش‌های پیشین است، می‌آفریند؛ ولی در انحراف منفی، فرد یا گروهی از نظام ارزش‌های جامعه تجاوز می‌کند و نظامی می‌آفریند که از نظام پیشین و هنجار حاکم پست‌تر است[۴۰]. از همین رو تعریف دینی و اخلاقی از انحراف کاملاً مترادف با تعاریف حقوقی و جامعه‌شناسی نیست و از منظر دین و اخلاق، معیار تعیین رفتار نه قانون حاکم بلکه وجدان و تکلیف الهی است؛ با رفتارهای هنجارشکنانه از نظر قانون اجتماعی که از نظر اخلاق و قرآن، کج‌روی و انحراف نیست و برعکس[۴۱].[۴۲]

زمینه‌های انحراف

درباره منشأ گرایش به لغزش و انحراف در انسان، جامعه شناسان اختلاف نظر دارند. برخی بر این باورند که عامل انحراف انسان، بیرونی است و ارتباطی با فطرت او ندارد[۴۳] و عواملی نظیر خانواده، محیط‌های آموزشی و رسانه‌ها در بروز رفتارهای انحرافی اثرگذارند[۴۴]؛ اما جمع دیگری معتقدند بدی‌های انسان همیشه معلول محیط و اجتماع نیست و طبع انسانی هم در این زمینه نقش دارد. بر اساس این باور، انسان دارای صفاتی است که در صورت نبود مراقبت و تسلط بر آنها، عامل گمراهی او خواهند شد و اساساً کج‌روی‌ها جزئی از وجود آدمی‌اند[۴۵]. در آموزه‌های دینی بر عواملی نظیر تکیه بر ظن و گمان به جای علم و یقین، میل و هوای نفسانی، شتاب‌زدگی، سنت‌گرایی، گذشته‌نگری و شخصیت‌گرایی به عنوان ریشه‌های انحراف‌ها، گمراهی‌ها و لغزش‌های فکری تأکید شده است[۴۶].

به طور کلی مهم‌ترین عوامل انحراف، عبارت‌اند از: محیط طبیعی، نژاد و ارث، نبود تعلیم و تربیت و نارسایی فرهنگ جامعه[۴۷]، جرم‌زایی خانواده، ضعف نظارت اجتماعی، ضعف مبانی دینی، دگرگونی در ارزش‌های اجتماعی، فقر، بیکاری و نقص جسمی و ذهنی[۴۸]؛ همچنین برخی علت‌های سیاسی مانند رهبران فاسد، نبود عدالت سیاسی و قضایی و بعضی از عوامل جغرافیایی نظیر شرایط آب و هوایی و شرایط فرهنگی ناشی از آن نیز در این زمینه نقش دارند[۴۹]. «کارکردگرایان»، رفتارهای انحرافی را ناشی از سوء کارکرد نظام‌های مختلف اجتماعی می‌دانند[۵۰] و پیروان نظریه«تضاد» بر این اعتقادند که زندگی، مجموعه‌ای از درگیری‌ها، تضادها و کشمکش‌هاست و هر رقابتی که با ابعاد اساسی زندگی اجتماعی در ارتباط باشد، ممکن است سبب رفتارهای انحرافی اجتماعی نیز باشد[۵۱].

امام خمینی در این موضوع نگرشی عرفانی - حکمی و دینی دارد و معنویت و ارزش‌های معنوی و اخلاق متعالی و انسان شدن برای ایشان از مسائل اساسی حیات و زندگی بشر است. ایشان با اعتقاد به توحید و عدل وجودی، همه چیز را در پرتو این اعتقاد خویش و در جهت انسان‌سازی تفسیر می‌کرد[۵۲]؛ از این رو انحراف را نیز دور شدن از راه مستقیم انسانیت که انبیای الهی معرفی کرده‌اند[۵۳] و هر نوع تخطی از ظواهر دین[۵۴] می‌دانست. ایشان در تحلیل انحراف به سه حوزه فردی، اجتماعی و سیاسی توجه داشت؛ در تحلیل انحراف فردی طبق آموزه‌های قرآن کریم معتقد بود انسان مختار است که میان صراط مستقیم و راه کج، یکی را انتخاب کند و اگر از راه راست دور شود، منحرف است[۵۵]. نیز تخطی از دین و احکام دینی، اعمال خلاف اخلاق و خلاف کرامت انسانی و هر کاری را که مورد رضایت خدا نباشد، عامل انحراف می‌دانست[۵۶]. بنابر نظر ایشان، چنین انحرافی برخاسته از خوددوستی و خودخواهی است که در دنیادوستی تجلی کرده و انسان را به کج‌روی و خطا می‌کشاند[۵۷] و تربیت نکردن نفس، موجب بیماری‌های گوناگون روحی و فساد اخلاقی و انحراف می‌شود[۵۸]. در این راه، علم و دانش - بدون توجه به خدا و معنویت و برای کسب مال و مقام - نیز ظلمت و موجب انحراف است[۵۹].

امام خمینی در تحلیل انحراف اجتماع نیز باور داشت جامعه متشکل از فرد فرد انسان‌هاست و چنانچه انحرافات فردی برطرف شود، جامعه نیز از لغزش و کج‌روی در امان می‌ماند[۶۰]. ایشان بر رعایت قانون در جامعه اسلامی توسط تمامی اعضای آن، اعم از مسئولان و مردم تأکید می‌کرد و اساس و عامل کج‌روی را شکستن قوانین جامعه می‌دانست[۶۱]. ایشان همچنین ضمن تأکید بر تربیت صحیح دوران کودکی برای پیشگیری جامعه از انحراف و کج‌روی[۶۲] و توجه به تربیت اخلاقی افراد به عنوان تشکیل دهندگان جامعه[۶۳]، بر نقش عوامل دیگری مثل وابستگی فرهنگی به بیگانگان[۶۴] و رسانه‌های گروهی در انحراف جامعه[۶۵] تأکید فراوان می‌کرد.

از سوی دیگر، از نظر امام خمینی انحراف فکری و فرهنگی، خطرناک‌ترین نوع انحراف است و در صورت انحراف در فرهنگ، حتی اگر همه عناصر یک جامعه بر صراط مستقیم باشند، دیری نخواهد گذشت که انحراف فرهنگی بر همه غلبه می‌کند؛ راه نجات از آن نیز استقلال، اصلاح فرهنگ، اصلاح مدارس و همت جمعی و همگانی برای سد راه انحراف است و تلاش گروهی و محدود نمی‌تواند راه به جایی ببرد[۶۶]. از این رو به نقشه دشمن برای انحراف و کج‌روی نوجوانان و جوانان در مدارس و دانشگاه‌ها هشدار می‌داد و از دانش آموزان و دانشجویان می‌خواست برای پیشگیری از انحراف، در کنار تحصیل به تهذیب اخلاقی هم بپردازند[۶۷]. ایشان ترویج مکاتب فکری غرب و شرق[۶۸]، قدیمی و کهنه انگاشتن احکام اسلام[۶۹] اشاعه فساد و فحشا به هدف تعجیل در ظهور امام زمان(ع)[۷۰] و فراموش کردن اهداف اصلی و مشغول شدن به مسائل فرعی و اختلاف بر سر آن[۷۱] را از مصادیق انحراف فکری می‌دانست و با بسیار مهم شمردن تهذیب و اصلاح نفس برای طلاب و روحانیان، باتوجه به روایتی از پیامبر اسلام(ص)[۷۲]، انحراف یک عالم دینی را باعث انحراف عالَم و صدمه خوردن اسلام و روحانیت می‌شمرد و با اشاره به روایتی از امیرالمؤمنین علی(ع)[۷۳] بر آن بود که بوی تعفن عالِم منحرف در جهنم، موجب آزار اهل جهنم می‌شود. ایشان علت این امر را از باب تجسم اعمال و سرایت انحراف و عفونت عالم منحرف در جامعه می‌دانست[۷۴].

امام خمینی همچنین در بعد سیاسی، ضمن تأکید بر حکومت عادل و صالح، انحراف ملت‌ها را برخاسته از انحراف حکومت‌ها می‌شمرد[۷۵] و ریشه انحراف حاکمان را گرفتاری در هواهای نفسانی[۷۶]، وابستگی به شرق و غرب[۷۷] و تلقی جدایی دین از سیاست[۷۸] ارزیابی می‌کرد. از دیدگاه ایشان روی کارآمدن خاندان پهلوی و جایگزینی و ترویج فرهنگ غربی به جای فرهنگ اسلامی از جمله عوامل مؤثر در شکل‌گیری انحرافات و کج‌روی‌های سیاسی بوده است[۷۹].[۸۰]

منابع

پانویس

  1. دهخدا، علی اکبر، لغتنامه دهخدا، ج۲، ص۲۹۸۹.
  2. امینی، سیدمحمدعارف، خطر انحراف دانشگاه‌ها و راهکارهای عملی پیشگیری از دید امام خمینی، ص۵۳.
  3. صلیبا، جمیل، فرهنگ فلسفی، ترجمه منوچهر صانعی، ص۱۶۹.
  4. صلیبا، جمیل، فرهنگ فلسفی، ترجمه منوچهر صانعی، ص۱۶۹.
  5. شیخاوندی، داور، جامعه‌شناسی انحرافات و مسائل جامعتی ایران، ص۴۸.
  6. سلیمی، علی و محمد داوری، جامعه‌شناسی کج‌روی، ص۲۲۲.
  7. صدر، سیدموسی، قرآن و پدیده انحراف در جامعه، ص۱۶.
  8. پاکتچی، احمد، بدعت، ج۱۱، ص۵۵۸.
  9. تفسیر حمد، ص۲۳۸.
  10. امام خمینی، جهاد اکبر، ص۲۰.
  11. خوشدل، نجمه، مقاله «انحراف»، دانشنامه امام خمینی ج۲ ص ۳۴۸.
  12. بقره، ۳۰.
  13. ضمیری، محمدرضا، رسانه و انحرافات اجتماعی، ص۱۰۳.
  14. خروج، ب ۲،۲۳، تثنیه، ب۵، ۳۲.
  15. همان؛ تثنیه، ب ۱۲،۹ -۱۳.
  16. بقره، ۳۶؛ طه، ۱۲۱.
  17. حمد، ۷؛ توبه، ۱۱۵؛ قمر، ۴۷.
  18. بقره، ۲۵۶؛ مریم، ۵۹؛ شعرا، ۲۲۴.
  19. آل عمران، ۷-۸؛ صف، ۵.
  20. امین ناجی، محمدهادی و کاظم قاضی‌زاده و غلامرضا بهنام، روش‌های مبارزه امام علی(ع) با انحراف‌های اجتماعی در نهج البلاغه، ص۱۰۳ - ۱۰۴ و ۱۱۹.
  21. راک، پل، کجروی، ترجمه اسماعیل اسفندیاری، ص۲۶۶.
  22. راک، پل، کجروی، ترجمه اسماعیل اسفندیاری، ص۲۶۹.
  23. خوشدل، نجمه، مقاله «انحراف»، دانشنامه امام خمینی ج۲ ص ۳۴۸.
  24. مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۱۹، ص۱۰۹-۱۱۱.
  25. مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۲۱، ص۴۱ -۴۲.
  26. شیخاوندی، داور، جامعه‌شناسی انحرافات و مسائل جامعتی ایران، ص۲۷.
  27. سلیمی، علی و محمد داوری، جامعه‌شناسی کج‌روی، ص۱۵۷.
  28. صدر، سیدموسی، قرآن و پدیده انحراف در جامعه، ص۱۷.
  29. صدوق، محمد بن علی، الامالی، ص۱۷۷.
  30. شبر، عبدالله، الجوهر الثمین فی تفسیر الکتاب المبین، ج۵، ص۲۱۷.
  31. نهج البلاغه، خ۱۶ ص۳۴.
  32. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱، ص۷۵.
  33. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۲۸.
  34. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱، ص۷۹.
  35. سبا، ۵۰.
  36. نراقی، ملااحمد، معراج السعاده، ص۷۹.
  37. راک، پل، کجروی، ترجمه اسماعیل اسفندیاری، ص۲۶۹.
  38. میری، سید حسین، مطالعات انحرافات و کج‌روی‌های اجتماعی، ص۱۳۳.
  39. صدر، سیدموسی، قرآن و پدیده انحراف در جامعه، ص۱۶؛ حیدرنسب، نادر و علی بخشی، انحراف چیست؟ منحرف کیست؟، ص۲۳ -۲۴.
  40. صدر، سید موسی، قرآن و پدیده انحراف در جامعه، ص۱۶؛ شیخاوندی، داور، جامعه‌شناسی انحرافات و مسائل جامعتی ایران، ص۴۰.
  41. صدر، سیدموسی، قرآن و پدیده انحراف در جامعه، ص۱۶ – ۱۷.
  42. خوشدل، نجمه، مقاله «انحراف»، دانشنامه امام خمینی ج۲ ص ۳۴۸.
  43. روسو، ژان ژاک، امیل، ترجمه غلامحسین زیرک زاده، ص۲۰۱؛ مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۳، ص۴۱۵- ۴۱۷.
  44. قائم مقامی، فرهت، نظام‌گسیختگی و انحرافات اجتماعی؛ مقدمه‌ای بر جامعه‌شناسی رفتار انحرافی، ص۲۹ -۳۸.
  45. سروش، عبدالکریم، حکمت و معیشت، ج۱، ص۴۷ -۵۳.
  46. مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۲، ص۶۶- ۶۹.
  47. سیف اللهی، سیف اللهی، مبانی جامعه‌شناسی، ص۲۲۴ – ۲۲۵.
  48. قجاوند، کاظم، کلیات جامعه‌شناسی انحرافات اجتماعی، ص۳۲ -۳۳.
  49. قجاوند، کاظم، کلیات جامعه‌شناسی انحرافات اجتماعی، ص۳۲ -۳۳.
  50. قجاوند، کاظم، کلیات جامعه‌شناسی انحرافات اجتماعی، ص۳۲ -۳۳.
  51. قجاوند، کاظم، کلیات جامعه‌شناسی انحرافات اجتماعی، ص۳۴.
  52. جمشیدی، محمدحسین، اندیشه سیاسی امام خمینی، ص۱۵ – ۱۷.
  53. تفسیر حمد، ص۲۳۸.
  54. خمینی، سید روح الله، سر الصلاة، ص۳۰.
  55. خمینی، سید روح الله، صحیفه، ج۸، ص۳۲۶- ۳۲۸.
  56. خمینی، سید روح الله، صحیفه، ج۴، ص۴۱۳- ۴۱۴؛ تفسیر حمد، ص۲۴۰-۲۴۳؛ ولایت فقیه، ص۲۳۸.
  57. خمینی، سید روح الله، صحیفه، ج۱۶، ص۱۶۲ و ۴۵۸.
  58. چهل حدیث، ص۲۰۷.
  59. خمینی، سید روح الله، صحیفه، ج۸، ص۳۲۸- ۳۲۹؛ امام خمینی، جهاد اکبر، ص۱۳.
  60. خمینی، سید روح الله، صحیفه، ج۸، ص۴۸۷.
  61. خمینی، سید روح الله، صحیفه، ج۹، ص۴۲۵ و ج۱۴، ص۲۲۹.
  62. خمینی، سید روح الله، صحیفه، ج۷، ص۲۸۳ - ۲۸۴؛ ج۹، ص۱۳۷و ج۱۴، ص۳۷ - ۳۸، ۴۹۷.
  63. تفسیر حمد، ص۱۵۰.
  64. خمینی، سید روح الله، صحیفه، ج۱۵، ص۲۴۳- ۲۴۴.
  65. خمینی، سید روح الله، صحیفه، ج۱۲، ص۲۹۰-۲۹۱ و ج۱۳، ص۴۷۶.
  66. خمینی، سید روح الله، صحیفه، ج۱۴، ص۳ و ج۱۷، ص۳۲۲- ۳۲۳.
  67. خمینی، سید روح الله، صحیفه، ج۱۴، ص۲.
  68. تفسیر حمد، ص۲۴۱.
  69. خمینی، سید روح الله، صحیفه، ج۹، ص۱۰۵.
  70. همان، ج۲۱، ص۱۴.
  71. خمینی، سید روح الله، صحیفه، ج۸، ص۵۳۵.
  72. ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول فیما جاء من الحکم و المواعظ عن آل الرسول، ص۵۰.
  73. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۵۵.
  74. امام خمینی، جهاد اکبر، ص۱۳ - ۱۶.
  75. امام خمینی، صحیفه، ج۵، ص۴۴۲.
  76. امام خمینی، صحیفه، ج۱۷، ص۴۹۴ و ج۱۸، ص۲۳۸.
  77. امام خمینی، صحیفه، ج۲۱، ص۴۱۳.
  78. امام خمینی، صحیفه، ج۶، ص۲۰۲.
  79. امام خمینی، صحیفه، ج۷، ص۳۳۰-۳۳۳؛ روحانی، ج۱، ص۱۳۱ و ۱۶۵.
  80. خوشدل، نجمه، مقاله «انحراف»، دانشنامه امام خمینی ج۲ ص ۳۴۹.