دین در معارف دعا و زیارات: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==پانویس== +== پانویس ==))
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: واگردانی دستی
 
(۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[دین]]''' است. "'''[[دین]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
| موضوع مرتبط = دین
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[دین در لغت]] - [[دین در قرآن]] - [[دین در حدیث]] - [[دین در کلام اسلامی]] - [[دین در فلسفه اسلامی]] - [[دین در عرفان اسلامی]] - [[دین در فقه سیاسی]] - [[دین در معارف دعا و زیارات]] - [[دین در معارف و سیره سجادی]] - [[دین در معارف و سیره رضوی]]</div>
| عنوان مدخل = دین
<div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[دین (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
| مداخل مرتبط = [[دین در لغت]] - [[دین در قرآن]] - [[دین در حدیث]] - [[دین در کلام اسلامی]] - [[دین در فقه سیاسی]] - [[دین در معارف دعا و زیارات]] - [[دین در معارف و سیره علوی]] - [[دین در معارف و سیره سجادی]] - [[دین در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]
| پرسش مرتبط  =
}}


==مقدمه==
== مقدمه ==
[[دین]] در لغت به معنای [[پاداش]]، [[قانون]]، [[شریعت]]، [[اطاعت]]، روش و [[یکتاپرستی]] آمده است<ref>قاموس قرآن؛ مفردات الفاظ القرآن؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم.</ref>.
[[دین]] در لغت به معنای [[پاداش]]، [[قانون]]، [[شریعت]]، [[اطاعت]]، روش و [[یکتاپرستی]] آمده است<ref>قاموس قرآن؛ مفردات الفاظ القرآن؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم.</ref>.
واژه دین بیش از ۹۰ بار در [[قرآن]] با معانی مختلف اما مرتبط با هم به کار رفته است؛ [[جزا]] و پاداش<ref>{{متن قرآن|مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ}} «مالک روز پاداش و کیفر» سوره فاتحه، آیه ۴.</ref>، اطاعت و [[بندگی]]<ref>{{متن قرآن|قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّينَ}} «بگو: من فرمان یافته‌ام که خداوند را در حالی که دین (خویش) را برای او ناب می‌دارم بپرستم» سوره زمر، آیه ۱۱.</ref>، [[مُلک]] و [[سلطنت]]<ref>{{متن قرآن|وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلَا عُدْوَانَ إِلَّا عَلَى الظَّالِمِينَ}} «و با آنان نبرد کنید تا آشوبی برجا نماند و تنها دین خداوند بر جای ماند، پس اگر دست از (جنگ) بازداشتند (شما نیز دست باز دارید که) جز با ستمگران دشمنی نباید کرد» سوره بقره، آیه ۱۹۳.</ref> همچنین در ۲۷ مورد به پاداش و جزا و [[سلطنت الهی]] اشاره دارد و در ۷۳ مورد به معنای شریعت و اطاعت به کار رفته است و به نظر می‌آید در ۴ مورد هم این واژه به هر دو معنا اشاره می‌کند.
واژه دین بیش از ۹۰ بار در [[قرآن]] با معانی مختلف اما مرتبط با هم به کار رفته است؛ [[جزا]] و پاداش<ref>{{متن قرآن|مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ}} «مالک روز پاداش و کیفر» سوره فاتحه، آیه ۴.</ref>، اطاعت و [[بندگی]]<ref>{{متن قرآن|قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّينَ}} «بگو: من فرمان یافته‌ام که خداوند را در حالی که دین (خویش) را برای او ناب می‌دارم بپرستم» سوره زمر، آیه ۱۱.</ref>، [[مُلک]] و [[سلطنت]]<ref>{{متن قرآن|وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلَا عُدْوَانَ إِلَّا عَلَى الظَّالِمِينَ}} «و با آنان نبرد کنید تا آشوبی برجا نماند و تنها دین خداوند بر جای ماند، پس اگر دست از (جنگ) بازداشتند (شما نیز دست باز دارید که) جز با ستمگران دشمنی نباید کرد» سوره بقره، آیه ۱۹۳.</ref> همچنین در ۲۷ مورد به پاداش و جزا و [[سلطنت الهی]] اشاره دارد و در ۷۳ مورد به معنای شریعت و اطاعت به کار رفته است و به نظر می‌آید در ۴ مورد هم این واژه به هر دو معنا اشاره می‌کند.
این واژه را به طور کلی می‌توان به دو معنا دانست.
این واژه را به طور کلی می‌توان به دو معنا دانست.
# دین به معنای جزا، پاداش، سلطنت و [[حاکمیت]]؛
# دین به معنای جزا، پاداش، سلطنت و [[حاکمیت]]؛
خط ۱۶: خط ۱۸:
در تعریف اصطلاحی دین نظرات مختلف و گاهی متضاد دیده می‌شود. بعضی دین را مجموعه‌ای از برنامه‌های عملی هماهنگ با جهان‌بینی معرفی می‌کنند، اعم از اینکه خود شخص وضع کرده و یا از دیگران گرفته باشد؛ و بعضی هم شرط آن را رسیدن به [[سعادت]] و یا کمال [[اخروی]] قرار داده‌اند. این تعاریف تا جایی پیش می‌رود که حتی آیین‌هایی که در آنها [[اعتقاد]] به [[خدا]] مطرح نیست مانند [[بودیسم]] و [[مارکسیسم]]، دین معرفی می‌شوند. [[قرآن کریم]] برای [[کافران]] نیز دین قائل است و محور دین را [[عبادت]] می‌داند و عبادت غیرخداوند را دین ایشان معرفی می‌کند<ref>{{متن قرآن|بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ * قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ * لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ * وَلَا أَنْتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ * وَلَا أَنَا عَابِدٌ مَا عَبَدْتُمْ * وَلَا أَنْتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ * لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ}} «به نام خداوند بخشنده بخشاینده * بگو: ای کافران! * آنچه شما می‌پرستید، نمی‌پرستم * و شما پرستشگران پرستیده من نیستید * و من (نیز) پرستشگر پرستیده شما نیستم * و شما پرستشگران پرستیده من نیستید * دین شما از شما و دین من از من» سوره کافرون.</ref>. بنابراین می‌توان مجموعه‌ای از [[عقاید]] و [[مناسک]] را که شکل عبادت پیدا می‌کنند دین دانست.
در تعریف اصطلاحی دین نظرات مختلف و گاهی متضاد دیده می‌شود. بعضی دین را مجموعه‌ای از برنامه‌های عملی هماهنگ با جهان‌بینی معرفی می‌کنند، اعم از اینکه خود شخص وضع کرده و یا از دیگران گرفته باشد؛ و بعضی هم شرط آن را رسیدن به [[سعادت]] و یا کمال [[اخروی]] قرار داده‌اند. این تعاریف تا جایی پیش می‌رود که حتی آیین‌هایی که در آنها [[اعتقاد]] به [[خدا]] مطرح نیست مانند [[بودیسم]] و [[مارکسیسم]]، دین معرفی می‌شوند. [[قرآن کریم]] برای [[کافران]] نیز دین قائل است و محور دین را [[عبادت]] می‌داند و عبادت غیرخداوند را دین ایشان معرفی می‌کند<ref>{{متن قرآن|بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ * قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ * لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ * وَلَا أَنْتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ * وَلَا أَنَا عَابِدٌ مَا عَبَدْتُمْ * وَلَا أَنْتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ * لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ}} «به نام خداوند بخشنده بخشاینده * بگو: ای کافران! * آنچه شما می‌پرستید، نمی‌پرستم * و شما پرستشگران پرستیده من نیستید * و من (نیز) پرستشگر پرستیده شما نیستم * و شما پرستشگران پرستیده من نیستید * دین شما از شما و دین من از من» سوره کافرون.</ref>. بنابراین می‌توان مجموعه‌ای از [[عقاید]] و [[مناسک]] را که شکل عبادت پیدا می‌کنند دین دانست.


دین اگر با توجه به سرانجام [[زندگی]] [[انسان]] - سعادت و کمال - و [[جایگاه]] او در [[قیامت]] مورد مطالعه قرار گیرد معنای دقیق‌تری خواهد داشت. از آنجا که بازگشت همگان به سوی [[خدای متعال]] است، برای رسیدن به سعادت جاوید در [[جهان آخرت]]، لازم است برنامه‌ای از جانب خدای متعال دریافت شود. [[خداوند]] این برنامه را توسط فرستادگان خود برای [[مردم]] بیان کرده است. بر مبنای [[آیات قرآن کریم]] و [[روایات]] [[اهل‌بیت]]{{عم}} حداقل مفاهیمی که در [[تعریف دین]] باید حضور داشته باشد عبارت‌اند از:
دین اگر با توجه به سرانجام [[زندگی]] [[انسان]] - سعادت و کمال - و [[جایگاه]] او در [[قیامت]] مورد مطالعه قرار گیرد معنای دقیق‌تری خواهد داشت. از آنجا که بازگشت همگان به سوی [[خدای متعال]] است، برای رسیدن به سعادت جاوید در [[جهان آخرت]]، لازم است برنامه‌ای از جانب خدای متعال دریافت شود. [[خداوند]] این برنامه را توسط فرستادگان خود برای [[مردم]] بیان کرده است. بر مبنای [[آیات قرآن کریم]] و [[روایات]] [[اهل‌بیت]] {{عم}} حداقل مفاهیمی که در [[تعریف دین]] باید حضور داشته باشد عبارت‌اند از:
# [[الهی]] بودن (از سوی [[خدای متعال]])
# [[الهی]] بودن (از سوی [[خدای متعال]])
# [[مصونیت]] از [[تحریف]] (لازمه الهی بودن است)
# [[مصونیت]] از [[تحریف]] (لازمه الهی بودن است)
# [[عقیده]] و [[دستورات]] عملی
# [[عقیده]] و [[دستورات]] عملی
#وجود [[نظام]] [[پاداش]] و [[جزا]].<ref>[[محمد پارچه‌باف دولتی|پارچه‌باف دولتی، محمد]]، [[دانشنامه صحیفه سجادیه (کتاب)|مقاله «دین و دینداری»، دانشنامه صحیفه سجادیه]]، ص ۲۳۳.</ref>
# وجود [[نظام]] [[پاداش]] و [[جزا]].<ref>[[محمد پارچه‌باف دولتی|پارچه‌باف دولتی، محمد]]، [[دانشنامه صحیفه سجادیه (کتاب)|مقاله «دین و دینداری»، دانشنامه صحیفه سجادیه]]، ص ۲۳۳.</ref>


==[[دین]] موهبتی الهی==
== [[دین]] موهبتی الهی ==
[[انسان]] [[عاقل]] برای [[رشد]] خود و داشتن [[زندگی]] سعادتمندانه همواره در جست‌وجوی کسانی است که از [[حقیقت انسان]] و [[خلقت]] او [[آگاه]] باشند و [[علم]] خود را صادقانه در [[اختیار]] [[بشر]] بگذارند. فرستادگان الهی [[سعادت]] و [[آرامش]] [[دنیا]] و [[آخرت]] را برای [[انسان‌ها]] به ارمغان آورده‌اند. [[امام سجاد]]{{ع}} دین را موهبتی الهی می‌داند و بر آن خدای متعال را [[مدح]] می‌کند: {{متن حدیث|وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي حَبَانَا بِدِينِهِ، وَ اخْتَصَّنَا بِمِلَّتِهِ، وَ سَبَّلَنَا فِي‏ سُبُلِ‏ إِحْسَانِهِ‏ لِنَسْلُكَهَا بِمَنِّهِ إِلَى رِضْوَانِهِ}}<ref>دعای ۴۴.</ref>؛ «[[حمد]] و [[سپاس]] خداوندی را که دین خود را به ما ارزانی فرمود و ما را به [[آیین]] خویش اختصاص داد و به راه‌های [[احسان]] خود درآورد تا به مدد احسانش در طریق خشنودی‌اش گام برداریم».
[[انسان]] [[عاقل]] برای [[رشد]] خود و داشتن [[زندگی]] سعادتمندانه همواره در جست‌وجوی کسانی است که از [[حقیقت انسان]] و [[خلقت]] او [[آگاه]] باشند و [[علم]] خود را صادقانه در [[اختیار]] [[بشر]] بگذارند. فرستادگان الهی [[سعادت]] و [[آرامش]] [[دنیا]] و [[آخرت]] را برای [[انسان‌ها]] به ارمغان آورده‌اند. [[امام سجاد]] {{ع}} دین را موهبتی الهی می‌داند و بر آن خدای متعال را [[مدح]] می‌کند: {{متن حدیث|وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي حَبَانَا بِدِينِهِ، وَ اخْتَصَّنَا بِمِلَّتِهِ، وَ سَبَّلَنَا فِي‏ سُبُلِ‏ إِحْسَانِهِ‏ لِنَسْلُكَهَا بِمَنِّهِ إِلَى رِضْوَانِهِ}}<ref>دعای ۴۴.</ref>؛ «[[حمد]] و [[سپاس]] خداوندی را که دین خود را به ما ارزانی فرمود و ما را به [[آیین]] خویش اختصاص داد و به راه‌های [[احسان]] خود درآورد تا به مدد احسانش در طریق خشنودی‌اش گام برداریم».


آنچه به عنوان دین نزد خدای متعال پذیرفته شده، [[اسلام]] است<ref>{{متن قرآن|إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ}} «بی‌گمان دین (راستین) نزد خداوند، اسلام است» سوره آل عمران، آیه ۱۹.</ref>. خدای متعال با معرفی [[ائمه]]{{عم}} به عنوان [[جانشینان]] و [[اوصیای پیامبر]] اکرم{{صل}} و [[بیعت گرفتن]] برای [[علی]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در [[روز غدیر]] دین را برای مردم کامل گردانید و [[کافران]] را از [[تغییر]] و تبدیل آن [[مأیوس]] ساخت. بدین‌گونه دین مورد [[رضایت خداوند]] اسلام معرفی شد<ref>{{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا}} «امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم» سوره مائده، آیه ۳.</ref>. و غیر از آن، مورد قبول و [[پذیرش]] قرار نگرفت<ref>{{متن قرآن|وَمَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ}} «و هر کس جز اسلام دینی گزیند هرگز از او پذیرفته نمی‌شود و او در جهان واپسین از زیانکاران است» سوره آل عمران، آیه ۸۵.</ref>. [[اسلام]] مطابق [[فطرت]] و [[سرشت]] انسان‌هاست<ref>{{متن قرآن|فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}} «بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد؛ این است دین استوار اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره روم، آیه ۳۰.</ref>. لذا اسلام، [[دین حنیف]] - یعنی مورد میل و علاقه - نامیده شده است. [[خدای متعال]] [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} را [[مسلمان]] [[حنیف]] معرفی می‌کند<ref>{{متن قرآن|مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلَا نَصْرَانِيًّا وَلَكِنْ كَانَ حَنِيفًا مُسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}} «ابراهیم نه یهودی بود و نه مسیحی ولی درست‌آیینی فرمانبردار بود و از مشرکان نبود» سوره آل عمران، آیه ۶۷.</ref> و ما نیز آئین او را با میل و رغبت - حنیف - می‌پذیریم<ref>{{متن قرآن|وَمَنْ أَحْسَنُ دِينًا مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ وَاتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَاتَّخَذَ اللَّهُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلًا}} «و بهدین‌تر از آن کس که روی (دل) خویش به (سوی) خداوند نهد در حالی که نکوکار باشد و از آیین ابراهیم درست‌آیین پیروی کند، کیست؟ و خداوند، ابراهیم را دوست (خود) گرفت» سوره نساء، آیه ۱۲۵.</ref> و با میل به آن رو می‌کنیم<ref>{{متن قرآن|وَأَنْ أَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}} «و (به من فرمان داده‌اند) که: با درستی آیین، روی به دین آور و هیچ‌گاه از مشرکان مباش!» سوره یونس، آیه ۱۰۵؛ {{متن قرآن|فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}} «بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار!» سوره روم، آیه ۳۰.</ref> و نه با [[اکراه]]<ref>{{متن قرآن|لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ}} «در (کار) دین هیچ اکراهی نیست» سوره بقره، آیه ۲۵۶.</ref>. [[مسلمان]] شدن، تنها با گفتن [[شهادتین]] و یا مسلمان‌زادگی تحقق می‌یابد اما آنچه در [[قیامت]] به عنوان [[دین]] پذیرفته می‌شود قبول [[قلبی]] و [[التزام عملی]] به آن است نه فقط بر [[زبان]] آوردن شهادتین.<ref>[[محمد پارچه‌باف دولتی|پارچه‌باف دولتی، محمد]]، [[دانشنامه صحیفه سجادیه (کتاب)|مقاله «دین و دینداری»، دانشنامه صحیفه سجادیه]]، ص ۲۳۴.</ref>
آنچه به عنوان دین نزد خدای متعال پذیرفته شده، [[اسلام]] است<ref>{{متن قرآن|إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ}} «بی‌گمان دین (راستین) نزد خداوند، اسلام است» سوره آل عمران، آیه ۱۹.</ref>. خدای متعال با معرفی [[ائمه]] {{عم}} به عنوان [[جانشینان]] و [[اوصیای پیامبر]] اکرم {{صل}} و [[بیعت گرفتن]] برای [[علی]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} در [[روز غدیر]] دین را برای مردم کامل گردانید و [[کافران]] را از [[تغییر]] و تبدیل آن [[مأیوس]] ساخت. بدین‌گونه دین مورد [[رضایت خداوند]] اسلام معرفی شد<ref>{{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا}} «امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم» سوره مائده، آیه ۳.</ref>. و غیر از آن، مورد قبول و [[پذیرش]] قرار نگرفت<ref>{{متن قرآن|وَمَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ}} «و هر کس جز اسلام دینی گزیند هرگز از او پذیرفته نمی‌شود و او در جهان واپسین از زیانکاران است» سوره آل عمران، آیه ۸۵.</ref>. [[اسلام]] مطابق [[فطرت]] و [[سرشت]] انسان‌هاست<ref>{{متن قرآن|فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}} «بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد؛ این است دین استوار اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره روم، آیه ۳۰.</ref>. لذا اسلام، [[دین حنیف]] - یعنی مورد میل و علاقه - نامیده شده است. [[خدای متعال]] [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} را [[مسلمان]] [[حنیف]] معرفی می‌کند<ref>{{متن قرآن|مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلَا نَصْرَانِيًّا وَلَكِنْ كَانَ حَنِيفًا مُسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}} «ابراهیم نه یهودی بود و نه مسیحی ولی درست‌آیینی فرمانبردار بود و از مشرکان نبود» سوره آل عمران، آیه ۶۷.</ref> و ما نیز آئین او را با میل و رغبت - حنیف - می‌پذیریم<ref>{{متن قرآن|وَمَنْ أَحْسَنُ دِينًا مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ وَاتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَاتَّخَذَ اللَّهُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلًا}} «و بهدین‌تر از آن کس که روی (دل) خویش به (سوی) خداوند نهد در حالی که نکوکار باشد و از آیین ابراهیم درست‌آیین پیروی کند، کیست؟ و خداوند، ابراهیم را دوست (خود) گرفت» سوره نساء، آیه ۱۲۵.</ref> و با میل به آن رو می‌کنیم<ref>{{متن قرآن|وَأَنْ أَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}} «و (به من فرمان داده‌اند) که: با درستی آیین، روی به دین آور و هیچ‌گاه از مشرکان مباش!» سوره یونس، آیه ۱۰۵؛ {{متن قرآن|فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}} «بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار!» سوره روم، آیه ۳۰.</ref> و نه با [[اکراه]]<ref>{{متن قرآن|لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ}} «در (کار) دین هیچ اکراهی نیست» سوره بقره، آیه ۲۵۶.</ref>. [[مسلمان]] شدن، تنها با گفتن [[شهادتین]] و یا مسلمان‌زادگی تحقق می‌یابد اما آنچه در [[قیامت]] به عنوان [[دین]] پذیرفته می‌شود قبول [[قلبی]] و [[التزام عملی]] به آن است نه فقط بر [[زبان]] آوردن شهادتین.<ref>[[محمد پارچه‌باف دولتی|پارچه‌باف دولتی، محمد]]، [[دانشنامه صحیفه سجادیه (کتاب)|مقاله «دین و دینداری»، دانشنامه صحیفه سجادیه]]، ص ۲۳۴.</ref>


==[[مصونیت]] از [[تحریف]]==
== [[مصونیت]] از [[تحریف]] ==
از آنجا که [[اسلام]] دین مرضیّ [[خدای متعال]] بوده است لذا باید از تحریف و دخالت آرای [[مردم]] مصون و محفوظ بماند. مصونیت از تحریف دو جهت دارد؛ اول آنکه [[دین الهی]] جایگاهی مطمئن و [[استوار]] داشته باشد تا محلی قابل [[اعتماد]] برای مراجعه مردم باشد؛ دوم آنکه اوصیای مردم در [[دین‌داری]] خود را به [[گمراهی]] و [[انحراف]] متمایل نکنند. [[امام سجاد]]{{ع}}، [[اوصیای پیامبر]] اکرم{{صل}} و [[امامان]]{{عم}} را [[هدایت‌یافتگان]] به دین الهی معرفی می‌کند: ای [[خداوند]]، من آن [[بنده]] توأم که هم پیش از [[آفریدن]] او، وی را از [[نعمت]] خود برخوردار ساختی و هم پس از آن او را در زمره کسانی آورده‌ای که آنان را به دین خود [[راه]] نموده‌ای و به گزاردن [[حق]] خویش [[توفیق]] داده‌ای<ref>نیایش چهل‌و‌هفتم.</ref>. و بیان می‌دارد که خدای متعال چنین مقرر کرده که دین همواره به امامی [[یاری]] شود: بار خدایا در هر [[زمان]] دین خویش را به امامی یاری بخشیده‌ای تا [[عَلَم]] راهنمای بندگانت شود و در بلاد تو چراغ فروزان [[هدایت]] گردد<ref>نیایش چهل‌و‌هفتم.</ref>. خدای متعال [[امر]] دین خود را به دست کسانی می‌دهد که [[امانتدار]] و معصوم‌اند تا دین را همان‌گونه که او خواسته است به مردم برسانند: «بار خدایا بر [[محمد]] که [[امین وحی]] توست،... [[درود]] بفرست»<ref>نیایش دوم.</ref>. از این رو امامان{{ع}} که [[جانشینان]] بر حق پیامبرند حافظان اصلی [[دین خدا]] به شمار می‌روند: «ای [[پروردگار]] من! بر [[اهل‌بیت]] طیبین او که آنان را برای [[قیام]] به امر خود برگزیده‌ای و [[خازنان علم]] خود و حافظان [[دین]] خود... قرار داده‌ای... [[تحیت]] و [[درود]] بفرست»<ref>نیایش چهل‌و‌هفتم.</ref>. و [[احیای دین]] در مقابل [[ظالمان]] که میراننده دین‌اند، بر عهده ایشان است: «ای [[خداوند]]، کتاب خود، حدود و [[شرایع]] خود و سنت‌های [[پیامبر]] خود را{{ع}} بدو ([[امام]]) بر پای دار و هرچه را ظالمان از [[معالم دین]] تو میرانده‌اند به او زنده بدار»<ref>نیایش چهل‌و‌هفتم.</ref>.
از آنجا که [[اسلام]] دین مرضیّ [[خدای متعال]] بوده است لذا باید از تحریف و دخالت آرای [[مردم]] مصون و محفوظ بماند. مصونیت از تحریف دو جهت دارد؛ اول آنکه [[دین الهی]] جایگاهی مطمئن و [[استوار]] داشته باشد تا محلی قابل [[اعتماد]] برای مراجعه مردم باشد؛ دوم آنکه اوصیای مردم در [[دین‌داری]] خود را به [[گمراهی]] و [[انحراف]] متمایل نکنند. [[امام سجاد]] {{ع}}، [[اوصیای پیامبر]] اکرم {{صل}} و [[امامان]] {{عم}} را [[هدایت‌یافتگان]] به دین الهی معرفی می‌کند: ای [[خداوند]]، من آن [[بنده]] توأم که هم پیش از [[آفریدن]] او، وی را از [[نعمت]] خود برخوردار ساختی و هم پس از آن او را در زمره کسانی آورده‌ای که آنان را به دین خود [[راه]] نموده‌ای و به گزاردن [[حق]] خویش [[توفیق]] داده‌ای<ref>نیایش چهل‌و‌هفتم.</ref>. و بیان می‌دارد که خدای متعال چنین مقرر کرده که دین همواره به امامی [[یاری]] شود: بار خدایا در هر [[زمان]] دین خویش را به امامی یاری بخشیده‌ای تا [[عَلَم]] راهنمای بندگانت شود و در بلاد تو چراغ فروزان [[هدایت]] گردد<ref>نیایش چهل‌و‌هفتم.</ref>. خدای متعال [[امر]] دین خود را به دست کسانی می‌دهد که [[امانتدار]] و معصوم‌اند تا دین را همان‌گونه که او خواسته است به مردم برسانند: «بار خدایا بر [[محمد]] که [[امین وحی]] توست،... [[درود]] بفرست»<ref>نیایش دوم.</ref>. از این رو امامان {{ع}} که [[جانشینان]] بر حق پیامبرند حافظان اصلی [[دین خدا]] به شمار می‌روند: «ای [[پروردگار]] من! بر [[اهل‌بیت]] طیبین او که آنان را برای [[قیام]] به امر خود برگزیده‌ای و [[خازنان علم]] خود و حافظان [[دین]] خود... قرار داده‌ای... [[تحیت]] و [[درود]] بفرست»<ref>نیایش چهل‌و‌هفتم.</ref>. و [[احیای دین]] در مقابل [[ظالمان]] که میراننده دین‌اند، بر عهده ایشان است: «ای [[خداوند]]، کتاب خود، حدود و [[شرایع]] خود و سنت‌های [[پیامبر]] خود را {{ع}} بدو ([[امام]]) بر پای دار و هرچه را ظالمان از [[معالم دین]] تو میرانده‌اند به او زنده بدار»<ref>نیایش چهل‌و‌هفتم.</ref>.


حافظان و امانت‌داران دین، در رساندن [[دین خدا]] به [[مردم]] [[سستی]] نمی‌کنند. از این رو [[امام سجاد]]{{ع}} هر تلاشی را برای [[حفظ دین]] و احیای آن لازم و مأجور می‌داند و در [[وصف]] فداکاری‌های پیامبر برای رسیدن به این [[هدف]] از خداوند می‌خواهد: «بار خدایا بر [[محمد]]... درود بفرست، آن سان که او [[جان]] خویش در [[فرمان]] تو نهاد و [[جسم]] خویش به [[راه]] تو هدف تیر [[بلا]] گردانید و در [[دعوت به دین]] تو با [[خویشاوندان]] خود آشکارا [[خصومت]] ورزید و برای [[خشنودی]] تو با [[خاندان]] خویش به [[پیکار]] برخاست»<ref>نیایش دوم.</ref>. در این راه می‌ارزد که [[انسان]] [[خانه]] و کاشانه خویش را ترک کرده و به دیار [[غربت]] [[هجرت]] کند: «[پیامبر] به دیار غربت رخت کشید و موطن مألوف و زاد و بوم و سرای [[انس]] خود را رها کرد، تا دین تو را [[نصرت]] دهد»<ref>نیایش دوم.</ref>.
حافظان و امانت‌داران دین، در رساندن [[دین خدا]] به [[مردم]] [[سستی]] نمی‌کنند. از این رو [[امام سجاد]] {{ع}} هر تلاشی را برای [[حفظ دین]] و احیای آن لازم و مأجور می‌داند و در وصف فداکاری‌های پیامبر برای رسیدن به این [[هدف]] از خداوند می‌خواهد: «بار خدایا بر [[محمد]]... درود بفرست، آن سان که او [[جان]] خویش در [[فرمان]] تو نهاد و [[جسم]] خویش به [[راه]] تو هدف تیر [[بلا]] گردانید و در [[دعوت به دین]] تو با [[خویشاوندان]] خود آشکارا [[خصومت]] ورزید و برای [[خشنودی]] تو با [[خاندان]] خویش به [[پیکار]] برخاست»<ref>نیایش دوم.</ref>. در این راه می‌ارزد که [[انسان]] [[خانه]] و کاشانه خویش را ترک کرده و به دیار [[غربت]] [[هجرت]] کند: «[پیامبر] به دیار غربت رخت کشید و موطن مألوف و زاد و بوم و سرای [[انس]] خود را رها کرد، تا دین تو را [[نصرت]] دهد»<ref>نیایش دوم.</ref>.
در همین راستا امام سجاد{{ع}} کسانی را که برای اعتلای دین می‌کوشند و متحمل [[رنج]] و [[مشقت]] می‌شوند می‌ستاید: بار خدایا هر جنگجویی از گروندگان به [[آیین]] تو که به [[جنگ]] با آنان ([[کافران]] و [[مشرکان]]) برخیزد و هر مجاهدی از [[پیروان]] [[سنت]] تو که با آنان [[جهاد]] کند تا دین تو بیشتر اعتلا یابد و [[حزب]] تو تواناتر بشود و نصیب تو افزون‌تر گردد، پس هرچه خواهد برایش میسر گردان و اسباب کار او مهیا کن<ref>نیایش بیست‌و‌هفتم.</ref>.
در همین راستا امام سجاد {{ع}} کسانی را که برای اعتلای دین می‌کوشند و متحمل [[رنج]] و [[مشقت]] می‌شوند می‌ستاید: بار خدایا هر جنگجویی از گروندگان به [[آیین]] تو که به [[جنگ]] با آنان ([[کافران]] و [[مشرکان]]) برخیزد و هر مجاهدی از [[پیروان]] [[سنت]] تو که با آنان [[جهاد]] کند تا دین تو بیشتر اعتلا یابد و [[حزب]] تو تواناتر بشود و نصیب تو افزون‌تر گردد، پس هرچه خواهد برایش میسر گردان و اسباب کار او مهیا کن<ref>نیایش بیست‌و‌هفتم.</ref>.


هرچند در [[نظام]] [[الهی]] دین از [[تحریف]] و دگرگونی مصون است اما انسان [[دین‌دار]] نیز باید خود مراقب باشد تا [[دینی]] را که به دست او رسیده چون موهبتی [[عزیز]] پاس دارد و آن را به [[انحراف]] نکشد و دگرگون نسازد. اهمیت این مطلب تا به آنجاست که امیرالمؤمنین علی{{ع}} هنگامی که توسط [[پیامبر اکرم]]{{صل}} از [[شهادت]] خود باخبر می‌شود، سؤال می‌کند که: آیا در آن [[زمان]] [[دین]] من به [[سلامت]] خواهد بود؟ که با جواب مثبت [[پیامبر]] روبه‌رو می‌شود. [[امام سجاد]]{{ع}} نیز می‌گوید: «ای [[خداوند]] بر من [[احسان]] نمای به اعطای تندرستی و [[امنیت]] و سلامت در دین من و [[جسم]] من»<ref>نیایش بیست‌و‌سوم.</ref>. آن [[حضرت]] می‌آموزد که از [[فرزندان]] نیز نباید [[غافل]] بود و در کنار [[تربیت]] مادی، [[حفظ دین]] آنها را، که هسته اصلی تربیت معنوی‌شان است [[طلب]] می‌نماید: «ای خداوند، برای من عمرشان (فرزندان) دراز نمای... تنشان و دینشان و اخلاقشان به سلامت دار»<ref>نیایش بیست‌و‌پنجم.</ref>.<ref>[[محمد پارچه‌باف دولتی|پارچه‌باف دولتی، محمد]]، [[دانشنامه صحیفه سجادیه (کتاب)|مقاله «دین و دینداری»، دانشنامه صحیفه سجادیه]]، ص ۲۳۴.</ref>
هرچند در [[نظام]] [[الهی]] دین از [[تحریف]] و دگرگونی مصون است اما انسان [[دین‌دار]] نیز باید خود مراقب باشد تا [[دینی]] را که به دست او رسیده چون موهبتی [[عزیز]] پاس دارد و آن را به [[انحراف]] نکشد و دگرگون نسازد. اهمیت این مطلب تا به آنجاست که امیرالمؤمنین علی {{ع}} هنگامی که توسط [[پیامبر اکرم]] {{صل}} از [[شهادت]] خود باخبر می‌شود، سؤال می‌کند که: آیا در آن [[زمان]] [[دین]] من به [[سلامت]] خواهد بود؟ که با جواب مثبت [[پیامبر]] روبه‌رو می‌شود. [[امام سجاد]] {{ع}} نیز می‌گوید: «ای [[خداوند]] بر من [[احسان]] نمای به اعطای تندرستی و [[امنیت]] و سلامت در دین من و [[جسم]] من»<ref>نیایش بیست‌و‌سوم.</ref>. آن [[حضرت]] می‌آموزد که از [[فرزندان]] نیز نباید [[غافل]] بود و در کنار [[تربیت]] مادی، [[حفظ دین]] آنها را، که هسته اصلی تربیت معنوی‌شان است [[طلب]] می‌نماید: «ای خداوند، برای من عمرشان (فرزندان) دراز نمای... تنشان و دینشان و اخلاقشان به سلامت دار»<ref>نیایش بیست‌و‌پنجم.</ref>.<ref>[[محمد پارچه‌باف دولتی|پارچه‌باف دولتی، محمد]]، [[دانشنامه صحیفه سجادیه (کتاب)|مقاله «دین و دینداری»، دانشنامه صحیفه سجادیه]]، ص ۲۳۴.</ref>


==[[عقیده]] و عمل==
== [[عقیده]] و عمل ==
با توجه به معنای لغوی دین و بر مبنای [[آیات]] و [[روایات]]، دین نمی‌تواند عاری از عقیده و خالی از عمل و [[مناسک]] باشد: {{متن قرآن|قُلْ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«بگو: بی‌گمان نمازم و نیایشم و زندگیم و مرگم از آن خداوند پروردگار جهانیان است» سوره انعام، آیه ۱۶۲.</ref>. بنابراین هر کسی که ادعای دین و [[ایمان]] می‌کند مورد [[آزمایش]] قرار می‌گیرد تا معلوم شود در [[مقام عمل]] چگونه خواهد بود<ref>{{متن قرآن|أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ}} «آیا مردم پنداشته‌اند همان بگویند ایمان آورده‌ایم وانهاده می‌شوند و آنان را نمی‌آزمایند؟» سوره عنکبوت، آیه ۲.</ref>.
با توجه به معنای لغوی دین و بر مبنای [[آیات]] و [[روایات]]، دین نمی‌تواند عاری از عقیده و خالی از عمل و [[مناسک]] باشد: {{متن قرآن|قُلْ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«بگو: بی‌گمان نمازم و نیایشم و زندگیم و مرگم از آن خداوند پروردگار جهانیان است» سوره انعام، آیه ۱۶۲.</ref>. بنابراین هر کسی که ادعای دین و [[ایمان]] می‌کند مورد [[آزمایش]] قرار می‌گیرد تا معلوم شود در [[مقام عمل]] چگونه خواهد بود<ref>{{متن قرآن|أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ}} «آیا مردم پنداشته‌اند همان بگویند ایمان آورده‌ایم وانهاده می‌شوند و آنان را نمی‌آزمایند؟» سوره عنکبوت، آیه ۲.</ref>.


[[دین اسلام]] هرچند مطابق [[فطرت]] و موافق [[خلقت انسان]] است؛ اما [[آدمی]] در مسیر [[دینداری]] با موانع و آفاتی روبه‌رو است. از نخستین آفات، [[شک]] کردن در صحت راهی است که [[انتخاب]] کرده است. امام سجاد{{ع}} از شک به [[خدا]] [[پناه]] می‌برد: «بار خدایا [[درود]] بفرست بر [[محمد]] و [[خاندان]] او و ما را دور دار از [[الحاد]] در [[توحید]] خود و [[قصور]] در [[بزرگداشت]] خودت و [[شک]] در [[دین]] خود»<ref>نیایش چهل‌و‌چهارم.</ref>. مانع اصلی [[دین‌داری]] و [[عبودیت]] [[استکبار]] است، همان چیزی که باعث رانده شدن [[شیطان]] از [[درگاه الهی]] شد<ref>{{متن قرآن|قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ * وَإِنَّ عَلَيْكَ لَعْنَتِي إِلَى يَوْمِ الدِّينِ}} «فرمود: از اینجا بیرون رو که تو رانده‌ای * و لعنت من تا روز پاداش و کیفر بر تو باد!» سوره ص، آیه ۷۷-۷۸.</ref>. مانع دیگر دنیازدگی است. [[امام سجاد]]{{ع}} برای [[حفظ دین]] در مقابل [[دنیا]] دست به [[دعا]] برمی دارد: «خداوندا چون میان دو نقصان یکی در دین و دیگری در دنیا، قرار گرفتیم، نقصان را در آن قرار ده که زودگذر است و [[توبه]] را در آن قرار ده که بقایش بیشتر است»<ref>نیایش نهم.</ref>. [[ترس]] از [[مردم]] و و همرنگ شدن با [[جماعت]] نیز می‌تواند مانعی در [[راه]] [[دینداری]] باشد: «بار خدایا،... مرا در راه رضای خود چنان به کار دار که چیزی از [[وظایف دینی]] تو را از [[بیم]] هیچ یک از آفریدگانت فرو نگذارم»<ref>نیایش پنجاه‌و‌چهارم.</ref>. از آنجا که شیطان همواره درصدد [[گمراه کردن]] [[انسان]] از [[صراط مستقیم]] است<ref>{{متن قرآن|قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ}} «گفت: پس از آنجا که مرا بیراه نهادی بر سر راه راست تو، به کمین آنان می‌نشینم» سوره اعراف، آیه ۱۶.</ref> باید از او به [[خدا]] [[پناه]] برد: «بار خدایا به تو پناه می‌بریم از [[وسوسه‌های شیطان]] رجیم و کیدها و فریب‌های او. و به تو پناه می‌بریم از [[دل بستن]] به تمناهای او و وعده‌های او و فریب‌ها و دام‌های او»<ref>نیایش هفدهم.</ref>.
[[دین اسلام]] هرچند مطابق [[فطرت]] و موافق [[خلقت انسان]] است؛ اما [[آدمی]] در مسیر [[دینداری]] با موانع و آفاتی روبه‌رو است. از نخستین آفات، [[شک]] کردن در صحت راهی است که [[انتخاب]] کرده است. امام سجاد {{ع}} از شک به [[خدا]] [[پناه]] می‌برد: «بار خدایا [[درود]] بفرست بر [[محمد]] و [[خاندان]] او و ما را دور دار از [[الحاد]] در [[توحید]] خود و [[قصور]] در [[بزرگداشت]] خودت و [[شک]] در [[دین]] خود»<ref>نیایش چهل‌و‌چهارم.</ref>. مانع اصلی [[دین‌داری]] و [[عبودیت]] [[استکبار]] است، همان چیزی که باعث رانده شدن [[شیطان]] از [[درگاه الهی]] شد<ref>{{متن قرآن|قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ * وَإِنَّ عَلَيْكَ لَعْنَتِي إِلَى يَوْمِ الدِّينِ}} «فرمود: از اینجا بیرون رو که تو رانده‌ای * و لعنت من تا روز پاداش و کیفر بر تو باد!» سوره ص، آیه ۷۷-۷۸.</ref>. مانع دیگر دنیازدگی است. [[امام سجاد]] {{ع}} برای [[حفظ دین]] در مقابل [[دنیا]] دست به [[دعا]] برمی دارد: «خداوندا چون میان دو نقصان یکی در دین و دیگری در دنیا، قرار گرفتیم، نقصان را در آن قرار ده که زودگذر است و [[توبه]] را در آن قرار ده که بقایش بیشتر است»<ref>نیایش نهم.</ref>. [[ترس]] از [[مردم]] و و همرنگ شدن با [[جماعت]] نیز می‌تواند مانعی در [[راه]] [[دینداری]] باشد: «بار خدایا،... مرا در راه رضای خود چنان به کار دار که چیزی از [[وظایف دینی]] تو را از [[بیم]] هیچ یک از آفریدگانت فرو نگذارم»<ref>نیایش پنجاه‌و‌چهارم.</ref>. از آنجا که شیطان همواره درصدد [[گمراه کردن]] [[انسان]] از [[صراط مستقیم]] است<ref>{{متن قرآن|قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ}} «گفت: پس از آنجا که مرا بیراه نهادی بر سر راه راست تو، به کمین آنان می‌نشینم» سوره اعراف، آیه ۱۶.</ref> باید از او به [[خدا]] [[پناه]] برد: «بار خدایا به تو پناه می‌بریم از [[وسوسه‌های شیطان]] رجیم و کیدها و فریب‌های او. و به تو پناه می‌بریم از [[دل بستن]] به تمناهای او و وعده‌های او و فریب‌ها و دام‌های او»<ref>نیایش هفدهم.</ref>.


مهم‌ترین عامل در حفظ دین و دینداری، [[تقوا]] است؛ همان‌طور که [[قرآن کریم]] زاد و توشه اصلی برای سرای جاویدان را تقوا می‌داند<ref>{{متن قرآن|وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى}} «و رهتوشه بردارید و بهترین رهتوشه پرهیزگاری است» سوره بقره، آیه ۱۹۷.</ref>. امام سجاد{{ع}} نیز در [[طلب]] [[تقوا]] چنین می‌گوید: «ای [[خداوند]]، چنان کن که در این [[جهان]] [[پرهیزگاری]] ره‌توشه من باشد، و مقصد من در این [[سفر]] رسیدن به [[رحمت]] تو، و [[خشنودی]] تو سرای من و [[بهشت]] تو [[جایگاه]] من»<ref>نیایش بیست‌و‌یکم.</ref>.<ref>التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، حسن مصطفوی، دارالکتب العلمیة، بیروت، ۱۴۳۰، چاپ سوم؛ تفسیر مجمع البیان، فضل‌بن‌حسن طبرسی، ترجمه علی کرمی، سازمان چاپ و انتشارات، ۱۳۸۰، چاپ اول؛ صحیفه سجادیه، ترجمه عبدالمحمد آیتی، سروش، تهران، ۱۳۷۵، چاپ دوم؛ قاموس قرآن، سیدعلی‌اکبر قرشی، دارالکتب الاسلامیة، تهران، ۱۳۷۱، چاپ ششم؛ مفردات الفاظ القرآن، حسین بن محمد راغب اصفهانی، دارالقلم، بیروت، ۱۴۱۲، چاپ اول.</ref><ref>[[محمد پارچه‌باف دولتی|پارچه‌باف دولتی، محمد]]، [[دانشنامه صحیفه سجادیه (کتاب)|مقاله «دین و دینداری»، دانشنامه صحیفه سجادیه]]، ص ۲۳۶.</ref>
مهم‌ترین عامل در حفظ دین و دینداری، [[تقوا]] است؛ همان‌طور که [[قرآن کریم]] زاد و توشه اصلی برای سرای جاویدان را تقوا می‌داند<ref>{{متن قرآن|وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى}} «و رهتوشه بردارید و بهترین رهتوشه پرهیزگاری است» سوره بقره، آیه ۱۹۷.</ref>. امام سجاد {{ع}} نیز در [[طلب]] [[تقوا]] چنین می‌گوید: «ای [[خداوند]]، چنان کن که در این [[جهان]] [[پرهیزگاری]] ره‌توشه من باشد، و مقصد من در این [[سفر]] رسیدن به [[رحمت]] تو، و [[خشنودی]] تو سرای من و [[بهشت]] تو [[جایگاه]] من»<ref>نیایش بیست‌و‌یکم.</ref>.<ref>التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، حسن مصطفوی، دارالکتب العلمیة، بیروت، ۱۴۳۰، چاپ سوم؛ تفسیر مجمع البیان، فضل‌بن‌حسن طبرسی، ترجمه علی کرمی، سازمان چاپ و انتشارات، ۱۳۸۰، چاپ اول؛ صحیفه سجادیه، ترجمه عبدالمحمد آیتی، سروش، تهران، ۱۳۷۵، چاپ دوم؛ قاموس قرآن، سیدعلی‌اکبر قرشی، دارالکتب الاسلامیة، تهران، ۱۳۷۱، چاپ ششم؛ مفردات الفاظ القرآن، حسین بن محمد راغب اصفهانی، دارالقلم، بیروت، ۱۴۱۲، چاپ اول.</ref><ref>[[محمد پارچه‌باف دولتی|پارچه‌باف دولتی، محمد]]، [[دانشنامه صحیفه سجادیه (کتاب)|مقاله «دین و دینداری»، دانشنامه صحیفه سجادیه]]، ص ۲۳۶.</ref>
 
== جستارهای وابسته ==


== منابع ==
== منابع ==
خط ۵۳: خط ۵۳:


[[رده:دین در معارف دعا و زیارات]]
[[رده:دین در معارف دعا و زیارات]]
[[رده:مدخل]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۵ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۰۲

مقدمه

دین در لغت به معنای پاداش، قانون، شریعت، اطاعت، روش و یکتاپرستی آمده است[۱]. واژه دین بیش از ۹۰ بار در قرآن با معانی مختلف اما مرتبط با هم به کار رفته است؛ جزا و پاداش[۲]، اطاعت و بندگی[۳]، مُلک و سلطنت[۴] همچنین در ۲۷ مورد به پاداش و جزا و سلطنت الهی اشاره دارد و در ۷۳ مورد به معنای شریعت و اطاعت به کار رفته است و به نظر می‌آید در ۴ مورد هم این واژه به هر دو معنا اشاره می‌کند. این واژه را به طور کلی می‌توان به دو معنا دانست.

  1. دین به معنای جزا، پاداش، سلطنت و حاکمیت؛
  2. دین به معنای قانون، شریعت، اطاعت، روش، یکتاپرستی.

در ترجمه واژه دین در آیات قرآن کریم، این معانی را نمی‌توان به طور کامل از هم متمایز و جدا دانست. صاحب تفسیر مجمع البیان معتقد است که طاعت و انقیاد را دین گفته‌اند چرا که طاعت برای جزاست[۵]. واژه‌های دیگری مرتبط با دین وجود دارد مانند آیین، مذهب، ایدئولوژی، مکتب، جهان‌بینی و... که هیچ کدام تطابق کامل با معنای واژه دین ندارند.

در تعریف اصطلاحی دین نظرات مختلف و گاهی متضاد دیده می‌شود. بعضی دین را مجموعه‌ای از برنامه‌های عملی هماهنگ با جهان‌بینی معرفی می‌کنند، اعم از اینکه خود شخص وضع کرده و یا از دیگران گرفته باشد؛ و بعضی هم شرط آن را رسیدن به سعادت و یا کمال اخروی قرار داده‌اند. این تعاریف تا جایی پیش می‌رود که حتی آیین‌هایی که در آنها اعتقاد به خدا مطرح نیست مانند بودیسم و مارکسیسم، دین معرفی می‌شوند. قرآن کریم برای کافران نیز دین قائل است و محور دین را عبادت می‌داند و عبادت غیرخداوند را دین ایشان معرفی می‌کند[۶]. بنابراین می‌توان مجموعه‌ای از عقاید و مناسک را که شکل عبادت پیدا می‌کنند دین دانست.

دین اگر با توجه به سرانجام زندگی انسان - سعادت و کمال - و جایگاه او در قیامت مورد مطالعه قرار گیرد معنای دقیق‌تری خواهد داشت. از آنجا که بازگشت همگان به سوی خدای متعال است، برای رسیدن به سعادت جاوید در جهان آخرت، لازم است برنامه‌ای از جانب خدای متعال دریافت شود. خداوند این برنامه را توسط فرستادگان خود برای مردم بیان کرده است. بر مبنای آیات قرآن کریم و روایات اهل‌بیت (ع) حداقل مفاهیمی که در تعریف دین باید حضور داشته باشد عبارت‌اند از:

  1. الهی بودن (از سوی خدای متعال)
  2. مصونیت از تحریف (لازمه الهی بودن است)
  3. عقیده و دستورات عملی
  4. وجود نظام پاداش و جزا.[۷]

دین موهبتی الهی

انسان عاقل برای رشد خود و داشتن زندگی سعادتمندانه همواره در جست‌وجوی کسانی است که از حقیقت انسان و خلقت او آگاه باشند و علم خود را صادقانه در اختیار بشر بگذارند. فرستادگان الهی سعادت و آرامش دنیا و آخرت را برای انسان‌ها به ارمغان آورده‌اند. امام سجاد (ع) دین را موهبتی الهی می‌داند و بر آن خدای متعال را مدح می‌کند: «وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي حَبَانَا بِدِينِهِ، وَ اخْتَصَّنَا بِمِلَّتِهِ، وَ سَبَّلَنَا فِي‏ سُبُلِ‏ إِحْسَانِهِ‏ لِنَسْلُكَهَا بِمَنِّهِ إِلَى رِضْوَانِهِ»[۸]؛ «حمد و سپاس خداوندی را که دین خود را به ما ارزانی فرمود و ما را به آیین خویش اختصاص داد و به راه‌های احسان خود درآورد تا به مدد احسانش در طریق خشنودی‌اش گام برداریم».

آنچه به عنوان دین نزد خدای متعال پذیرفته شده، اسلام است[۹]. خدای متعال با معرفی ائمه (ع) به عنوان جانشینان و اوصیای پیامبر اکرم (ص) و بیعت گرفتن برای علی امیرالمؤمنین (ع) در روز غدیر دین را برای مردم کامل گردانید و کافران را از تغییر و تبدیل آن مأیوس ساخت. بدین‌گونه دین مورد رضایت خداوند اسلام معرفی شد[۱۰]. و غیر از آن، مورد قبول و پذیرش قرار نگرفت[۱۱]. اسلام مطابق فطرت و سرشت انسان‌هاست[۱۲]. لذا اسلام، دین حنیف - یعنی مورد میل و علاقه - نامیده شده است. خدای متعال حضرت ابراهیم (ع) را مسلمان حنیف معرفی می‌کند[۱۳] و ما نیز آئین او را با میل و رغبت - حنیف - می‌پذیریم[۱۴] و با میل به آن رو می‌کنیم[۱۵] و نه با اکراه[۱۶]. مسلمان شدن، تنها با گفتن شهادتین و یا مسلمان‌زادگی تحقق می‌یابد اما آنچه در قیامت به عنوان دین پذیرفته می‌شود قبول قلبی و التزام عملی به آن است نه فقط بر زبان آوردن شهادتین.[۱۷]

مصونیت از تحریف

از آنجا که اسلام دین مرضیّ خدای متعال بوده است لذا باید از تحریف و دخالت آرای مردم مصون و محفوظ بماند. مصونیت از تحریف دو جهت دارد؛ اول آنکه دین الهی جایگاهی مطمئن و استوار داشته باشد تا محلی قابل اعتماد برای مراجعه مردم باشد؛ دوم آنکه اوصیای مردم در دین‌داری خود را به گمراهی و انحراف متمایل نکنند. امام سجاد (ع)، اوصیای پیامبر اکرم (ص) و امامان (ع) را هدایت‌یافتگان به دین الهی معرفی می‌کند: ای خداوند، من آن بنده توأم که هم پیش از آفریدن او، وی را از نعمت خود برخوردار ساختی و هم پس از آن او را در زمره کسانی آورده‌ای که آنان را به دین خود راه نموده‌ای و به گزاردن حق خویش توفیق داده‌ای[۱۸]. و بیان می‌دارد که خدای متعال چنین مقرر کرده که دین همواره به امامی یاری شود: بار خدایا در هر زمان دین خویش را به امامی یاری بخشیده‌ای تا عَلَم راهنمای بندگانت شود و در بلاد تو چراغ فروزان هدایت گردد[۱۹]. خدای متعال امر دین خود را به دست کسانی می‌دهد که امانتدار و معصوم‌اند تا دین را همان‌گونه که او خواسته است به مردم برسانند: «بار خدایا بر محمد که امین وحی توست،... درود بفرست»[۲۰]. از این رو امامان (ع) که جانشینان بر حق پیامبرند حافظان اصلی دین خدا به شمار می‌روند: «ای پروردگار من! بر اهل‌بیت طیبین او که آنان را برای قیام به امر خود برگزیده‌ای و خازنان علم خود و حافظان دین خود... قرار داده‌ای... تحیت و درود بفرست»[۲۱]. و احیای دین در مقابل ظالمان که میراننده دین‌اند، بر عهده ایشان است: «ای خداوند، کتاب خود، حدود و شرایع خود و سنت‌های پیامبر خود را (ع) بدو (امام) بر پای دار و هرچه را ظالمان از معالم دین تو میرانده‌اند به او زنده بدار»[۲۲].

حافظان و امانت‌داران دین، در رساندن دین خدا به مردم سستی نمی‌کنند. از این رو امام سجاد (ع) هر تلاشی را برای حفظ دین و احیای آن لازم و مأجور می‌داند و در وصف فداکاری‌های پیامبر برای رسیدن به این هدف از خداوند می‌خواهد: «بار خدایا بر محمد... درود بفرست، آن سان که او جان خویش در فرمان تو نهاد و جسم خویش به راه تو هدف تیر بلا گردانید و در دعوت به دین تو با خویشاوندان خود آشکارا خصومت ورزید و برای خشنودی تو با خاندان خویش به پیکار برخاست»[۲۳]. در این راه می‌ارزد که انسان خانه و کاشانه خویش را ترک کرده و به دیار غربت هجرت کند: «[پیامبر] به دیار غربت رخت کشید و موطن مألوف و زاد و بوم و سرای انس خود را رها کرد، تا دین تو را نصرت دهد»[۲۴]. در همین راستا امام سجاد (ع) کسانی را که برای اعتلای دین می‌کوشند و متحمل رنج و مشقت می‌شوند می‌ستاید: بار خدایا هر جنگجویی از گروندگان به آیین تو که به جنگ با آنان (کافران و مشرکان) برخیزد و هر مجاهدی از پیروان سنت تو که با آنان جهاد کند تا دین تو بیشتر اعتلا یابد و حزب تو تواناتر بشود و نصیب تو افزون‌تر گردد، پس هرچه خواهد برایش میسر گردان و اسباب کار او مهیا کن[۲۵].

هرچند در نظام الهی دین از تحریف و دگرگونی مصون است اما انسان دین‌دار نیز باید خود مراقب باشد تا دینی را که به دست او رسیده چون موهبتی عزیز پاس دارد و آن را به انحراف نکشد و دگرگون نسازد. اهمیت این مطلب تا به آنجاست که امیرالمؤمنین علی (ع) هنگامی که توسط پیامبر اکرم (ص) از شهادت خود باخبر می‌شود، سؤال می‌کند که: آیا در آن زمان دین من به سلامت خواهد بود؟ که با جواب مثبت پیامبر روبه‌رو می‌شود. امام سجاد (ع) نیز می‌گوید: «ای خداوند بر من احسان نمای به اعطای تندرستی و امنیت و سلامت در دین من و جسم من»[۲۶]. آن حضرت می‌آموزد که از فرزندان نیز نباید غافل بود و در کنار تربیت مادی، حفظ دین آنها را، که هسته اصلی تربیت معنوی‌شان است طلب می‌نماید: «ای خداوند، برای من عمرشان (فرزندان) دراز نمای... تنشان و دینشان و اخلاقشان به سلامت دار»[۲۷].[۲۸]

عقیده و عمل

با توجه به معنای لغوی دین و بر مبنای آیات و روایات، دین نمی‌تواند عاری از عقیده و خالی از عمل و مناسک باشد: ﴿قُلْ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ[۲۹]. بنابراین هر کسی که ادعای دین و ایمان می‌کند مورد آزمایش قرار می‌گیرد تا معلوم شود در مقام عمل چگونه خواهد بود[۳۰].

دین اسلام هرچند مطابق فطرت و موافق خلقت انسان است؛ اما آدمی در مسیر دینداری با موانع و آفاتی روبه‌رو است. از نخستین آفات، شک کردن در صحت راهی است که انتخاب کرده است. امام سجاد (ع) از شک به خدا پناه می‌برد: «بار خدایا درود بفرست بر محمد و خاندان او و ما را دور دار از الحاد در توحید خود و قصور در بزرگداشت خودت و شک در دین خود»[۳۱]. مانع اصلی دین‌داری و عبودیت استکبار است، همان چیزی که باعث رانده شدن شیطان از درگاه الهی شد[۳۲]. مانع دیگر دنیازدگی است. امام سجاد (ع) برای حفظ دین در مقابل دنیا دست به دعا برمی دارد: «خداوندا چون میان دو نقصان یکی در دین و دیگری در دنیا، قرار گرفتیم، نقصان را در آن قرار ده که زودگذر است و توبه را در آن قرار ده که بقایش بیشتر است»[۳۳]. ترس از مردم و و همرنگ شدن با جماعت نیز می‌تواند مانعی در راه دینداری باشد: «بار خدایا،... مرا در راه رضای خود چنان به کار دار که چیزی از وظایف دینی تو را از بیم هیچ یک از آفریدگانت فرو نگذارم»[۳۴]. از آنجا که شیطان همواره درصدد گمراه کردن انسان از صراط مستقیم است[۳۵] باید از او به خدا پناه برد: «بار خدایا به تو پناه می‌بریم از وسوسه‌های شیطان رجیم و کیدها و فریب‌های او. و به تو پناه می‌بریم از دل بستن به تمناهای او و وعده‌های او و فریب‌ها و دام‌های او»[۳۶].

مهم‌ترین عامل در حفظ دین و دینداری، تقوا است؛ همان‌طور که قرآن کریم زاد و توشه اصلی برای سرای جاویدان را تقوا می‌داند[۳۷]. امام سجاد (ع) نیز در طلب تقوا چنین می‌گوید: «ای خداوند، چنان کن که در این جهان پرهیزگاری ره‌توشه من باشد، و مقصد من در این سفر رسیدن به رحمت تو، و خشنودی تو سرای من و بهشت تو جایگاه من»[۳۸].[۳۹][۴۰]

منابع

پانویس

  1. قاموس قرآن؛ مفردات الفاظ القرآن؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم.
  2. ﴿مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ «مالک روز پاداش و کیفر» سوره فاتحه، آیه ۴.
  3. ﴿قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّينَ «بگو: من فرمان یافته‌ام که خداوند را در حالی که دین (خویش) را برای او ناب می‌دارم بپرستم» سوره زمر، آیه ۱۱.
  4. ﴿وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلَا عُدْوَانَ إِلَّا عَلَى الظَّالِمِينَ «و با آنان نبرد کنید تا آشوبی برجا نماند و تنها دین خداوند بر جای ماند، پس اگر دست از (جنگ) بازداشتند (شما نیز دست باز دارید که) جز با ستمگران دشمنی نباید کرد» سوره بقره، آیه ۱۹۳.
  5. ذیل آیه ﴿إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ وَمَنْ يَكْفُرْ بِآيَاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ «بی‌گمان دین (راستین) نزد خداوند، اسلام است و اهل کتاب، اختلاف نیافتند مگر پس از آنکه به دانش دست یافتند، از سر افزونجویی که در میان ایشان بود و هر کس به آیات خداوند کفر ورزد (بداند که) خداوند حسابرس سریع است» سوره آل عمران، آیه ۱۹.
  6. ﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ * قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ * لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ * وَلَا أَنْتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ * وَلَا أَنَا عَابِدٌ مَا عَبَدْتُمْ * وَلَا أَنْتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ * لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ «به نام خداوند بخشنده بخشاینده * بگو: ای کافران! * آنچه شما می‌پرستید، نمی‌پرستم * و شما پرستشگران پرستیده من نیستید * و من (نیز) پرستشگر پرستیده شما نیستم * و شما پرستشگران پرستیده من نیستید * دین شما از شما و دین من از من» سوره کافرون.
  7. پارچه‌باف دولتی، محمد، مقاله «دین و دینداری»، دانشنامه صحیفه سجادیه، ص ۲۳۳.
  8. دعای ۴۴.
  9. ﴿إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ «بی‌گمان دین (راستین) نزد خداوند، اسلام است» سوره آل عمران، آیه ۱۹.
  10. ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا «امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم» سوره مائده، آیه ۳.
  11. ﴿وَمَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ «و هر کس جز اسلام دینی گزیند هرگز از او پذیرفته نمی‌شود و او در جهان واپسین از زیانکاران است» سوره آل عمران، آیه ۸۵.
  12. ﴿فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ «بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد؛ این است دین استوار اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره روم، آیه ۳۰.
  13. ﴿مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلَا نَصْرَانِيًّا وَلَكِنْ كَانَ حَنِيفًا مُسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ «ابراهیم نه یهودی بود و نه مسیحی ولی درست‌آیینی فرمانبردار بود و از مشرکان نبود» سوره آل عمران، آیه ۶۷.
  14. ﴿وَمَنْ أَحْسَنُ دِينًا مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ وَاتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَاتَّخَذَ اللَّهُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلًا «و بهدین‌تر از آن کس که روی (دل) خویش به (سوی) خداوند نهد در حالی که نکوکار باشد و از آیین ابراهیم درست‌آیین پیروی کند، کیست؟ و خداوند، ابراهیم را دوست (خود) گرفت» سوره نساء، آیه ۱۲۵.
  15. ﴿وَأَنْ أَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ «و (به من فرمان داده‌اند) که: با درستی آیین، روی به دین آور و هیچ‌گاه از مشرکان مباش!» سوره یونس، آیه ۱۰۵؛ ﴿فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ «بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار!» سوره روم، آیه ۳۰.
  16. ﴿لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ «در (کار) دین هیچ اکراهی نیست» سوره بقره، آیه ۲۵۶.
  17. پارچه‌باف دولتی، محمد، مقاله «دین و دینداری»، دانشنامه صحیفه سجادیه، ص ۲۳۴.
  18. نیایش چهل‌و‌هفتم.
  19. نیایش چهل‌و‌هفتم.
  20. نیایش دوم.
  21. نیایش چهل‌و‌هفتم.
  22. نیایش چهل‌و‌هفتم.
  23. نیایش دوم.
  24. نیایش دوم.
  25. نیایش بیست‌و‌هفتم.
  26. نیایش بیست‌و‌سوم.
  27. نیایش بیست‌و‌پنجم.
  28. پارچه‌باف دولتی، محمد، مقاله «دین و دینداری»، دانشنامه صحیفه سجادیه، ص ۲۳۴.
  29. «بگو: بی‌گمان نمازم و نیایشم و زندگیم و مرگم از آن خداوند پروردگار جهانیان است» سوره انعام، آیه ۱۶۲.
  30. ﴿أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ «آیا مردم پنداشته‌اند همان بگویند ایمان آورده‌ایم وانهاده می‌شوند و آنان را نمی‌آزمایند؟» سوره عنکبوت، آیه ۲.
  31. نیایش چهل‌و‌چهارم.
  32. ﴿قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ * وَإِنَّ عَلَيْكَ لَعْنَتِي إِلَى يَوْمِ الدِّينِ «فرمود: از اینجا بیرون رو که تو رانده‌ای * و لعنت من تا روز پاداش و کیفر بر تو باد!» سوره ص، آیه ۷۷-۷۸.
  33. نیایش نهم.
  34. نیایش پنجاه‌و‌چهارم.
  35. ﴿قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ «گفت: پس از آنجا که مرا بیراه نهادی بر سر راه راست تو، به کمین آنان می‌نشینم» سوره اعراف، آیه ۱۶.
  36. نیایش هفدهم.
  37. ﴿وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى «و رهتوشه بردارید و بهترین رهتوشه پرهیزگاری است» سوره بقره، آیه ۱۹۷.
  38. نیایش بیست‌و‌یکم.
  39. التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، حسن مصطفوی، دارالکتب العلمیة، بیروت، ۱۴۳۰، چاپ سوم؛ تفسیر مجمع البیان، فضل‌بن‌حسن طبرسی، ترجمه علی کرمی، سازمان چاپ و انتشارات، ۱۳۸۰، چاپ اول؛ صحیفه سجادیه، ترجمه عبدالمحمد آیتی، سروش، تهران، ۱۳۷۵، چاپ دوم؛ قاموس قرآن، سیدعلی‌اکبر قرشی، دارالکتب الاسلامیة، تهران، ۱۳۷۱، چاپ ششم؛ مفردات الفاظ القرآن، حسین بن محمد راغب اصفهانی، دارالقلم، بیروت، ۱۴۱۲، چاپ اول.
  40. پارچه‌باف دولتی، محمد، مقاله «دین و دینداری»، دانشنامه صحیفه سجادیه، ص ۲۳۶.