|
|
(۶۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۹ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{خرد}} | | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[برهان در قرآن]] - [[برهان در کلام اسلامی]] - [[مقام برهان الهی]]| پرسش مرتبط = }} |
| {{علم امام}}
| |
| '''برهان''' ثابت کننده حقانیت امور به طور قطع و یقین<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/5/36.htm دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۵، ص: ۵۰۲]</ref>.
| |
|
| |
|
| ==واژهشناسی لغوی==
| | '''برهان''' عبارت است از [[حجّت]]، بیان واضح و [[دلیل]] [[قاطع]]. در [[قرآن کریم]] واژه برهان به صورتهای مختلفی به کار رفته است. در [[حیات]] طیّبه [[انسانی]]، برهان استوارترین روش در اندیشیدن است، ازاینرو [[قرآن کریم]] [[پیامبر اسلام]] {{صل}} را موظّف میکند تا در مسیر [[دعوت]] [[انسانها]] به [[دین خدا]] در رأس همه راههای ممکن و قابل [[دفاع]] از برهان استفاده کند. برخی از آثار پیروی از برهان عبارت است از: دستیابی به [[حقیقت]]؛ [[رهایی]] از [[شکّ]]؛ برخورداری از [[امنیّت]]؛ [[رهایی]] از پیرویهای کور و بیمنطق؛ [[پیروزی]] بر مخالفان و دوری از اوهام و [[خرافات]] و پیامدهای بیتوجهی به برهان عبارت است از: [[پیروی]] از [[گمان]] و تخمین؛ [[پیروی]] از [[هواهای نفسانی]]؛ [[احساس]] ناامنی. |
| *برهان واژهای عربی است که درباره ریشه آن میان لغت شناسان اختلاف است؛ برخی آن را مصدر ثلاثی مجرد «بَرِهَ یَبْرَه بُرْهاناً» به معنای سفید شدن<ref>مفردات، ص۱۲۱، «بره».</ref> و برخی دیگر آن را مشتق از ریشه رباعی مجرّد «بَرْهَنَ یُبَرْهِنُ بَرهَنةً» و به معنای حجّت و دلیل دانستهاند<ref>لسان العرب، ج۱، ص۳۹۴، «برهن».</ref>؛ ولی بعید نیست این واژه در اصل مصدر «بَرِهَ یَبْرَه» به معنای سفید شدن بوده و پس از آن بر کلام آشکاری که ابهامی ندارد یا چیز روشنی که در آن خفایی نیست اطلاق شده و سپس به طور اشتقاق انتزاعی فعل رباعی «بَرْهَنَ» از آن اشتقاق یافته است، بنابراین نونِ برهان با توجّه به مادّه اصلی، زاید و با توجّه به اشتقاق ثانوی اصلی است و شاید این معنای سخن کسانی است که گفتهاند: بَرْهَنَ مُوَلَّد است<ref>التحقیق، ج۱، ص۲۶۲، «برهن».</ref>، به هر تقدیر برهان در لغت اخص از دلیل و به معنای حجّت و بیان واضح<ref>منتهی الارب، ج۱، ص۷۷.</ref> و دلیل قاطع<ref>لغت نامه، ج۳، ص۴۰۴۵، «برهان».</ref> است و در اصطلاح اهل منطق یکی از صناعات خمس (برهان، جدل، خطابه، مغالطه، شعر) بوده، قیاسی است که از یقینیات (اوّلیات، مشاهدات، تجربیّات، متواترات، حدسیّات، فطریّات) تشکیل شده باشد<ref>النجاة، ص۶۰، ۶۶؛ الاشارات، ج۱، ص۲۸۷، ۲۸۹.</ref>.
| |
| *مترجمان در نهضت ترجمه کلمه برهان را معادلِ یونانی «اپودیکسیس» در منطق ارسطو قرار دادهاند و فارابی معرّب آن را «افوذوطیقا» و ابنندیم «ابودیقطیقا» گفتهاند. این لفظ یونانی و معادل لاتین آن یعنی «دمونستراسیو» (Demonstratio) نیز در ریشه لغت به معنای نشان دادن است<ref>دانشنامه جهان اسلام، ج۳، ص۲۷۴.</ref>.
| |
| *منطقیان برهان را با توجّه به نوع نسبتی که میان حدّ وسط و حدّاکبر آن است به سه قسم تقسیم کردهاند: ۱. برهان لمّی که برهان مطلق نیز نامیده میشود و آن برهانی است که حدّ وسط آن، علّتِ حدّاکبر باشد. ۲. برهان انّی مطلق که برهان شبه لمّ نیز خوانده میشود، و آن برهانی است که حدّ وسط آن، ملازمِ حدّ اکبر و هر دو، معلول یک علّت باشند. ۳. دلیل، که طبق اصطلاح مشهور برهان إنّی همین قسم است و آن برهانی است که حدّ وسط آن، معلول حدّاکبر باشد<ref>الشفاء، ص۷۹.</ref>.
| |
| *برهان شریفترین جزء منطق بلکه مقصود اصلی از آن است<ref>لغت نامه، ج۳، ص۴۰۴۶، «برهان».</ref>، زیرا تنها قیاسی است که نتیجه آن یقینی و ملاک رسیدن به واقع است و انسان حق طلب حتّی در صورتی که به طور انفرادی زندگی کند بدان نیازمندو از آن ناگزیر است، برخلاف دیگر قیاسهای منطقی، زیرا اوّلا نتیجه آنها یقینی نیست و ازاینرو نمیتوانند ملاک رسیدن به واقع باشند. ثانیاً تا وقتی که انسان در اجتماع نباشد و با دیگران به تبادل افکار نپردازد به آنها نیازی ندارد<ref>الشفاء، ص۵۴.</ref>؛ به دیگر بیان، حقیقت برهان چیزی جز تکیه بر معلومات بدیهی و روشن برای استنتاج مجهولات نظری و تاریک نیست و این همان راهی است که انسان متفکّر ـ دانسته یا ندانسته ـ فطرتاً در برابر آن خاضع است و در حلّ مشکلات فکری و معضلات اعتقادی خویش چارهای جز پیمودن آن ندارد.
| |
| ==برهان در قران کریم==
| |
| *در قرآن کریم واژه برهان گرچه فقط ۸ بار به صورتهای مفردِ مجرّد از اضافه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُم بُرْهَانٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَأَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا مُّبِينًا }}﴾}} <ref> ای مردم! به راستی برهانی از سوی پروردگارتان برای شما آمده است و نوری آشکار برای شما فرو فرستادهایم؛ سوره نساء، آیه: ۱۷۴.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَمَن يَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ لا بُرْهَانَ لَهُ بِهِ فَإِنَّمَا حِسَابُهُ عِندَ رَبِّهِ إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الْكَافِرُونَ }}﴾}} <ref> و هر کس با خداوند خدایی دیگر (به پرستش) بخواند که برهانی بر آن ندارد جز این نیست که حسابش نزد پروردگار اوست؛ بیگمان کافران رستگار نمیگردند؛ سوره مؤمنون، آیه: ۱۱۷.</ref>، مفرد مضاف {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَقَالُواْ لَن يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلاَّ مَن كَانَ هُودًا أَوْ نَصَارَى تِلْكَ أَمَانِيُّهُمْ قُلْ هَاتُواْ بُرْهَانَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ }}﴾}} <ref> و گفتند هرگز کسی جز یهودی و مسیحی به بهشت در نمیآید، این آرزوی آنهاست، بگو: اگر راست میگویید هر برهانی دارید بیاورید؛ سوره بقره، آیه: ۱۱۱.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| أَمِ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ آلِهَةً قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ هَذَا ذِكْرُ مَن مَّعِيَ وَذِكْرُ مَن قَبْلِي بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ الْحَقَّ فَهُم مُّعْرِضُونَ }}﴾}} <ref> یا به جای او خدایانی برگزیدند؟ بگو دلیلتان را بیاورید، این یادکرد همراهان من و یادکرد کسان پیش از من است؛ بلکه بیشتر آنان حق را نمیشناسند بنابراین (از آن) رو گردانند ؛ سوره انبیاء، آیه: ۲۴.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| أَمَّن يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَمَن يَرْزُقُكُم مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ أَإِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ }}﴾}} <ref> یا آن کسی که آفرینش را میآغازد سپس آن را باز میگرداند و کسی که از آسمان و زمین به شما روزی میرساند؛ آیا با خداوند، خدایی (دیگر) هست؟ بگو: اگر راست میگویید برهانتان را بیاورید؛ سوره نمل، آیه: ۶۴.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَنَزَعْنَا مِن كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا فَقُلْنَا هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ فَعَلِمُوا أَنَّ الْحَقَّ لِلَّهِ وَضَلَّ عَنْهُم مَّا كَانُوا يَفْتَرُونَ }}﴾}} <ref> و از هر امّت گواهی بر میآوریم و میگوییم: برهان خود را بیاورید آنگاه میدانند که حق با خداوند است و آنچه بر میبافتند از (چشم) آنان ناپدید میگردد؛ سوره قصص، آیه: ۷۵.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلا أَن رَّأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاء إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ }}﴾}} <ref> و بیگمان آن زن آهنگ وی کرد و وی نیز اگر برهان پروردگار خویش را نمیدید آهنگ او میکرد بدین گونه (بر آن بودیم) تا از او زشتی و پلیدکاری را بگردانیم که او از بندگان ناب ما بود؛ سوره یوسف، آیه: ۲۴.</ref> و تثنیه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| اسْلُكْ يَدَكَ فِي جَيْبِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاء مِنْ غَيْرِ سُوءٍ وَاضْمُمْ إِلَيْكَ جَنَاحَكَ مِنَ الرَّهْبِ فَذَانِكَ بُرْهَانَانِ مِن رَّبِّكَ إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ }}﴾}} <ref> دست در گریبان خویش فرو بر (و برآور) تا سپید بیآسیب بیرون آید و (در پرهیز) از بیم ، بازویت را به خویش بفشر که این دو (معجزه) ، دو برهان از پروردگار تو برای فرعون و سرکردگان اوست، بیگمان آنان قومی نافرمانند؛ سوره قصص، آیه: ۳۲.</ref>. ذکر شده است؛ ولی واژههای دیگری چون سلطان، آیه، بیّنه و حجّت نیز به کار رفته که هریک میتواند به نحوی با موضوع برهان ارتباط یافته، افزون بر این چون قرآن خود نور و کتاب آشکار {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| يَا أَهْلَ الْكِتَابِ قَدْ جَاءَكُمْ رَسُولُنَا يُبَيِّنُ لَكُمْ كَثِيرًا مِّمَّا كُنتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْكِتَابِ وَيَعْفُو عَن كَثِيرٍ قَدْ جَاءَكُم مِّنَ اللَّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُّبِينٌ }}﴾}} <ref> ای اهل کتاب! فرستاده ما نزد شما آمده است که بسیاری از آنچه را که از کتاب (آسمانی خود) پنهان میداشتید برای شما بیان میکند و بسیاری (از لغزشهای شما) را میبخشاید؛ به راستی، روشنایی و کتابی روشن از سوی خداوند نزد شما آمده است؛ سوره مائده، آیه: ۱۵.</ref>، منزّه از هرگونه شکّ و تردید {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| ذَلِكَ الْكِتَابُ لاَ رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ }}﴾}} <ref> این (آن) کتاب (است که) هیچ تردیدی در آن نیست، رهنمودی برای پرهیزگاران است ؛ سوره بقره، آیه: ۲.</ref>، روشنگر هر چیز {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَيَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا عَلَيْهِم مِّنْ أَنفُسِهِمْ وَجِئْنَا بِكَ شَهِيدًا عَلَى هَؤُلاء وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ }}﴾}} <ref> و (یاد کن) روزی را که در هر امّتی گواهی از خودشان بر آنان برانگیزیم و تو را بر اینان گواه آوریم و بر تو این کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز و رهنمود و بخشایش و نویدبخشی برای مسلمانان است ؛ سوره نحل، آیه: ۸۹.</ref>، ملاک هدایت {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| ذَلِكَ الْكِتَابُ لاَ رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ }}﴾}} <ref> این (آن) کتاب (است که) هیچ تردیدی در آن نیست، رهنمودی برای پرهیزگاران است ؛ سوره بقره، آیه: ۲.</ref>، سبب تذکّر {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَلَقَدْ ضَرَبْنَا لِلنَّاسِ فِي هَذَا الْقُرْآنِ مِن كُلِّ مَثَلٍ لَّعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ }}﴾}} <ref> و در این قرآن برای مردم از هرگونه مثلی آوردهایم باشد که پند گیرند؛ سوره زمر، آیه: ۲۷.</ref>، وسیله تعقّل {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَّعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ }}﴾}} <ref> به راستی ما آن را قرآنی عربی قرار دادیم باشد که خرد ورزید؛ سوره زخرف، آیه: ۳.</ref>. و مایه علم {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| كِتَابٌ فُصِّلَتْ آيَاتُهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لِّقَوْمٍ يَعْلَمُونَ }}﴾}} <ref> کتابی است که آیات آن آشکار شده است، به گونه قرآنی عربی، برای گروهی که میدانند؛ سوره فصلت، آیه: ۳.</ref> است میتوان به طور قطع همه آن را یکپارچه مصداق بارز بلکه مصداق أتمّ برهان دانست و آن را به همین عنوان به جهانیان شناساند{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُم بُرْهَانٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَأَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا مُّبِينًا }}﴾}} <ref> ای مردم! به راستی برهانی از سوی پروردگارتان برای شما آمده است و نوری آشکار برای شما فرو فرستادهایم؛ سوره نساء، آیه: ۱۷۴.</ref>. شاهد صدق ادّعای مزبور آن است که قرآن اساسیترین برهان بر حقانیّت رسالت خاتم پیامبران{{صل}} و بزرگترین معجزه جاوید آن حضرت است که تاکنون کسی نتوانسته و در آینده نیز نخواهد توانست نظیر آن را بیاورد، گذشته از این قرآن در بسیاری از موارد برای تبیین مسائل اساسی اعتقادی چون حقانیت خداوند متعال {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ }}﴾}} <ref> به زودی نشانههای خویش را در گسترههای بیرون و پیکرههای درونشان نشان آنان خواهیم داد تا بر آنها روشن شود که او راستین است؛ آیا بسنده نیست که پروردگارت بر همه چیز گواه است؟؛ سوره فصلت، آیه: ۵۳.</ref> و نیز همه آیاتی که از راه نشانهها و آیات به بیان حقّانیت خدا میپردازد، توحید {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأَى كَوْكَبًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لا أُحِبُّ الآفِلِينَ}}﴾}} <ref> و چون شب بر او چادر افکند ستارهای دید گفت: این پروردگار من است اما هنگامی که ناپدید شد گفت: ناپدیدشوندگان را دوست نمیدارم ؛ سوره انعام، آیه: ۷۶.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلاَّ اللَّهُ لَفَسَدَتَا فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ }}﴾}} <ref> اگر در آن دو (- آسمان و زمین) جز خداوند خدایانی میبودند، هر دو تباه میشدند پس پاکا که خداوند است- پروردگار اورنگ (فرمانفرمایی جهان)- از آنچه وصف میکنند؛ سوره انبیاء، آیه: ۲۱.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| مَا اتَّخَذَ اللَّهُ مِن وَلَدٍ وَمَا كَانَ مَعَهُ مِنْ إِلَهٍ إِذًا لَّذَهَبَ كُلُّ إِلَهٍ بِمَا خَلَقَ وَلَعَلا بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ }}﴾}} <ref> خداوند فرزندی نگزیده است و با وی هیچ خدایی نیست که (اگر میبود) در آن صورت هر خدایی آفریده خویش را (با خود) میبرد و بر یکدیگر برتری میجستند؛ پاکا که خداوند است از آنچه وصف میکنند؛ سوره مؤمنون، آیه: ۹۱.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قُل لَّوْ كَانَ مَعَهُ آلِهَةٌ كَمَا يَقُولُونَ إِذًا لاَّبْتَغَوْا إِلَى ذِي الْعَرْشِ سَبِيلاً }}﴾}} <ref> بگو اگر با او خدایانی میبودند چنان که میگویند، در آن صورت (آن خدایان) به سوی دارنده اورنگ (فرمانفرمایی جهان) راهی میجستند؛ سوره اسراء، آیه: ۴۲.</ref> و معاد {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لا تُرْجَعُونَ }}﴾}} <ref> آیا پنداشتهاید که ما شما را بیهوده آفریدهایم و شما به سوی ما بازگردانده نمیشوید؟؛ سوره مؤمنون، آیه: ۱۱۵.</ref> و نیز جهت دعوت به امور مهمّ عبادی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی چون نماز {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| اتْلُ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنَ الْكِتَابِ وَأَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنكَرِ وَلَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ }}﴾}} <ref> آنچه از این کتاب بر تو وحی شده است بخوان و نماز را بپا دار که نماز از کار زشت و کار ناپسند باز میدارد و به راستی یادکرد خداوند (از هر چیز) بزرگتر است و خداوند میداند که چه انجام میدهید؛ سوره عنکبوت، آیه: ۴۵.</ref>، روزه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ}}﴾}} <ref> ای مؤمنان! روزه بر شما مقرّر شده است چنان که بر پیشینیان شما مقرّر شده بود، باشد که پرهیزگاری ورزید؛ سوره بقره، آیه: ۱۸۳.</ref>، مبارزه با سردمداران کفر {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَإِن نَّكَثُواْ أَيْمَانَهُم مِّن بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُواْ فِي دِينِكُمْ فَقَاتِلُواْ أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لاَ أَيْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنتَهُونَ }}﴾}} <ref> و اگر پیمانشان را پس از بستن بشکنند و به دینتان طعنه زنند با پیشگامان کفر که به هیچ پیمانی پایبند نیستند کارزار کنید باشد که باز ایستند؛ سوره توبه، آیه: ۱۲.</ref> و تقسیم غنایم {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| مَّا أَفَاء اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الأَغْنِيَاء مِنكُمْ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ }}﴾}} <ref> آنچه خداوند از (داراییهای) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه پیامبر به شما میدهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز میدارد دست بکشید و از خداوند پروا کنید که خداوند، سخت کیفر است؛ سوره حشر، آیه: ۷.</ref> به اقامه برهان پرداخته و همگان را به مناسبتهای گوناگون به تفکّر {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| أَيَوَدُّ أَحَدُكُمْ أَن تَكُونَ لَهُ جَنَّةٌ مِّن نَّخِيلٍ وَأَعْنَابٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ لَهُ فِيهَا مِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ وَأَصَابَهُ الْكِبَرُ وَلَهُ ذُرِّيَّةٌ ضُعَفَاء فَأَصَابَهَا إِعْصَارٌ فِيهِ نَارٌ فَاحْتَرَقَتْ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ }}﴾}} <ref> آیا کسی از شما دوست میدارد که باغساری از خرما بن و تاک داشته باشد که از بن آن جویبارها روان باشد و در آن همه گونه میوه برای او یافته شود در حالی که خود به پیری رسیده و فرزندانی خرد و ناتوان داشته باشد آنگاه گردبادی آتشناک بدان در رسد و بسوزد؟ خداوند این چنین، نشانهها را برای شما روشن میدارد باشد که شما بیندیشید؛ سوره بقره، آیه: ۲۶۶.</ref>، تعقّل {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا كَذَلِكَ يُحْيِي اللَّهُ الْمَوْتَى وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ}}﴾}} <ref> باری، گفتیم با پارهای از آن (گاو) بر این (کشته) بزنید، این چنین خداوند مردگان را زنده میکند و نشانههای خود را به شما نشان میدهد، باشد که خرد ورزید ؛ سوره بقره، آیه: ۷۳.</ref>. و تدبّر {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِّيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُوْلُوا الأَلْبَابِ }}﴾}} <ref> این کتابی خجسته است که ما به سوی تو فرو فرستادهایم تا در آیات آن نیک بیندیشند و تا خردمندان از آن پند گیرند؛ سوره ص، آیه: ۲۹.</ref>. فرا میخواند و آنان را از پیروی ظنّ و گمان {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَمَا يَتَّبِعُ أَكْثَرُهُمْ إِلاَّ ظَنًّا إِنَّ الظَّنَّ لاَ يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِمَا يَفْعَلُونَ}}﴾}} <ref> بیشتر آنان جز از گمانی پیروی نمیکنند، به راستی گمان برای (شناخت) حقیقت، هیچ بسنده نیست به یقین خداوند به آنچه انجام میدهند، داناست؛ سوره یونس، آیه: ۳۶.</ref>، تقلید کورکورانه و بیدلیل {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنزَلَ اللَّهُ قَالُواْ بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لاَ يَعْقِلُونَ شَيْئًا وَلاَ يَهْتَدُونَ }}﴾}}<ref> و چون به آنان گفته شود از آنچه خداوند فرو فرستاده است پیروی کنید میگویند: (نه) بلکه ما از آنچه پدرانمان را بر آن یافتهایم پیروی میکنیم؛ آیا حتی اگر پدرانشان چیزی را در نمییافته و راه به جایی نمیبردهاند، باز از پدرانشان پیروی میکنند؟؛ سوره بقره، آیه: ۱۷۰.</ref>. و عمل و پیروی بدون علم {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَلاَ تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُوْلَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْؤُولاً }}﴾}}<ref> و آنچه تو را بدان دانشی نیست، پی مگیر که از گوش و چشم و دل، هر یک، خواهند پرسید ؛ سوره اسراء، آیه: ۳۶.</ref>. باز میدارد.
| |
| *هرچند قرآن کریم به روشهای گوناگون انسانها را به تفکر صحیح فرا خوانده است؛ ولی به طور مشخص بیان نکرده که طریق فکر راستین چگونه است و در این باره امر را به عقل فطری انسانها و ادراک ارتکازی نفوس واگذارده که همه بیاستثنا و بدون هیچ اختلافی با آن آشنایند؛ توضیح آنکه ما اگر در هر چیزی شک کنیم در این معنا شک نداریم که بیرون از ذات ما حقایقی است مستقلّ از وجود و اعمال ما؛ نظیر مسائل مربوط به مبدأ و معاد یا مسائل ریاضی و طبیعی که اگر بخواهیم به طور قطع و یقین آنها را دریابیم ابتدا به قضایای بدیهی غیر قابل تردید و لوازم آنها پناه میبریم. سپس آنها را به ترتیب فکری خاصّ مرتّب کرده، سرانجام، مطلوب خود را استنتاج میکنیم؛ مثلا میگوییم: زید ممکن است و هر ممکنی معلول است، پس زید معلول است یا میگوییم: اگر زید ممکن باشد باید معلول باشد و اگر باید معلول باشد باید علّتی داشته باشد، پس اگر زید ممکن باشد باید علّتی داشته باشد یا میگوییم: اگر زید ممکن باشد باید معلول باشد؛ لیکن زید ممکن است، پس باید معلول باشد. این چند شکل که بدانها اشاره شد و نیز قضایایی که به صورت مقدمه بدان استناد شد همه از اموری است که انسان دارای فطرت سلیم محال است در آنها شک کند. حتّی در تشکیکها و شبهههایی که بر این راه و طریقه منطقی وارد شده نیز شکّاکان ندانسته یا دانسته همه اعتمادشان در استنتاج دعاوی و مقاصد خود بر همان چیزی است که از آن میگریزند؛ مثلا میگویند: اگر منطق و براهینِ منطقی راه دستیابی به واقعیّت باشد باید در بین خود اهل منطق ـ که همه اهل برهاناند ـ هیچ اختلافی رخ ندهد، در حالی که میبینیم خود آنان در آرایشان با هم اختلاف دارند. این گفتار خود یک برهان منطقی است و گوینده آن به اقتضای فطرتش صحّت راه منطق و برهان را پذیرفته و به اصول و چارچوب آن اعتراف کرده، بلکه آنها را به کار گرفته است؛ ولی بر اثر یک اشتباه به نتیجهای نادرست دست یافته است؛ او گمان برده استعمال منطق به نحو درست یا نادرست فکر را از خطا حفظ میکند، در صورتی که چنین نیست، زیرا منطق ابزاری است قانونی که به کارگیری درست آن بشر را از خطای در فکر باز میدارد، پس اگر اختلافی در میان مدعیان مشاهده میشود برای آن است که یکی از دو طرف به طور صحیح منطق و برهان را به کار نبرده است؛ نه آنکه برهان و منطق طریقه قابل اطمینانی نیست<ref>المیزان، ج۵، ص۲۵۴، ۲۵۷.</ref>.
| |
|
| |
|
| ==گستره برهان== | | == معناشناسی == |
| *برهان در منطق قرآن، به خصوص گفتار واضح و سخن روشنی که یقینی و ملاک رسیدن به واقع است محدود نمیگردد، بلکه با توجّه به موارد استعمال آن میتوان مطلق چیزهای روشن و واضحی را که حقّانیت امری را به طور یقین ثابت میکنند و جای هیچگونه تردیدی باقی نمیگذارند برهان شمرد؛ خواه آن چیزها از سنخ قضایای ذهنی و گفتارهای منطقی باشند که در بیشتر موارد چنین است یا از قبیل موجودات عینی و حقایق خارجی، چنانکه مثلا خدای سبحان در داستان [[حضرت موسی]]{{ع}} و بعثت وی پس از فرمان انداختن عصا و تبدیل آن به اژدها به موسی فرمود: دست خود را به گریبانت ببر و بیرون آور تا بدون هیچ عیب و مرضی چون ماه تابان سفید و روشن گردد، آنگاه با اشاره به اژدها شدن عصا و سفیدی و روشنی دست افزود: این دو نشانه دو برهانی هستند که تو را در ایفای رسالتی که به سوی فرعون و پیروان فاسق وی داری کمک میکنند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| فَذَانِكَ بُرْهَانَانِ مِن رَّبِّكَ إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ }}﴾}} <ref> دو برهان از پروردگار تو برای فرعون و سرکردگان اوست، بیگمان آنان قومی نافرمانند؛ سوره قصص، آیه: ۳۲.</ref>. در آیه ۱۷۴ سوره نساء نیز بنابر بعضی از تفاسیر برهان بر امری عینی و موجودی خارجی اطلاق شده است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُم بُرْهَانٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَأَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا مُّبِينًا }}﴾}} <ref> ای مردم! به راستی برهانی از سوی پروردگارتان برای شما آمده است و نوری آشکار برای شما فرو فرستادهایم؛ سوره نساء، آیه: ۱۷۴.</ref>. برخی از مفسران به طور قطع و برخی دیگر به صورت احتمال گفتهاند: مراد از برهان در این آیه شخص [[رسول اللّه]]{{صل}} است که وجودش یگانه برهان و دلیل قاطعی بر حقانیّت پروردگار عالم است<ref>دائرةالفرائد، ج۳، ص۱۶۵؛ المیزان، ج۵، ص۱۵۲.</ref>. البته محتمل است مراد از برهان در آیه خود قرآن باشد که بزرگترین معجزه [[پیامبر]]{{صل}} و اساسیترین برهان بر حقّانیت وی است<ref>دائرةالفرائد، ج۳، ص۱۶۵.</ref>. در آیه ۲۴ سوره یوسف نیز بر اساس برخی احتمالها برهان بر امری جز گفتار منطقی اطلاق شده است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلا أَن رَّأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاء إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ }}﴾}} <ref> و بیگمان آن زن آهنگ وی کرد و وی نیز اگر برهان پروردگار خویش را نمیدید آهنگ او میکرد بدین گونه (بر آن بودیم) تا از او زشتی و پلیدکاری را بگردانیم که او از بندگان ناب ما بود؛ سوره یوسف، آیه: ۲۴.</ref>. در بیان مراد از برهان در این آیه آرایی مطرح شده است که عمده آنها عبارت است از:
| | === معنای لغوی === |
| #علم به حرمت زنا و عقوبت آن<ref>المیزان، ج۱۱، ص۱۳۰، ۱۳۲.</ref>.
| | برهان واژهای عربی است که درباره ریشه آن میان لغت شناسان [[اختلاف]] است؛ برهان در لغت اخص از [[دلیل]] و به معنای [[حجّت]] و بیان واضح<ref>منتهی الارب، ج۱، ص۷۷.</ref> و [[دلیل]] [[قاطع]]<ref>لغت نامه، ج۳، ص۴۰۴۵، "برهان".</ref> است<ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)| دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵]]، ص ۵۰۲ - ۵۱۷.</ref>. |
| # قبح زنا و بدفرجامی زناکار<ref>المیزان، ج۱۱، ص۱۳۰، ۱۳۲.</ref>.
| |
| #ادلّه عقلی و نقلی بر وجوب و لزوم دوری از گناه<ref>المیزان، ج۱۱، ص۱۳۰، ۱۳۲.</ref>.
| |
| #ملکه عفّت<ref>المیزان، ج۱۱، ص۱۳۰، ۱۳۲.</ref>.
| |
| #آیات و اموری که بر یوسف ظاهر شد و او را از ارتکاب گناه بازداشت<ref>المیزان، ج۱۱، ص۱۳۰، ۱۳۲.</ref>.
| |
| #نشانههای عظمت و کبریایی<ref>انوار درخشان، ج۹، ص۵۲.</ref>.
| |
| #نوعی علم مکشوف و یقین مشهود که زیربنای عصمت است<ref>المیزان، ج۱۱، ص۱۲۹.</ref>.
| |
| #سکینهای که بر پیامبران و مؤمنان نازل میشود و آنان را در دو عالم صغیر و کبیر بر دشمنان پیروز میگرداند<ref>بیان السعاده، ج۲، ص۳۵۷.</ref>.
| |
| #نور عصمت الهی و لمعه نبوّت یوسفی<ref>مواهب علیّه، ج۲، ص۲۳۷؛ منهجالصادقین، ج۵، ص۳۱.</ref>.
| |
| *بر پایه روایتی از [[امام زین العابدین]]{{ع}} زلیخا هنگام گرفتار کردن یوسف، در خلوت به طرف بت خویش رفت و پارچهای بر آن افکند و در پاسخ یوسف که از راز آن کار پرسید گفت: از بت خود شرم میکنم که ما را تنها در این مکان ببیند. یوسف به وی گفت: تو از چیزی که نمیبیند و نمیفهمد شرم داری؛ ولی من از خدای خود که انسان را آفریده و به او بیان و سخن آموخته شرم نداشته باشم؟<ref>البرهان، ج۳، ص۱۶۹.</ref>. مضمون این روایت از طرق عامّه از علیبن ابیطالب(علیه السلام)نیز نقل شده است<ref>الدرالمنثور، ج۴، ص۵۲۴.</ref>. امثال این گونه روایات که به جهت ضمایم آنها با علوّ شأن انبیا و عصمت آنان ناسازگار است مجعول بوده، یا بر اثر اینکه از اخبار آحاد است قابل اعتماد نیست، افزون بر اینکه نمیتوان آنچه را در روایت یاد شده آمده است برهان ربّ دیدن یوسف خواند. آری ممکن است همزمان با کاری که زلیخا در برابر بتخود انجام داد حقایقی از ملکوت بر یوسف کشف شده<ref>المیزان، ج۱۱، ص۱۲۹ـ۱۳۰.</ref>. و مراد از برهان ربّ یوسف همین کشف باشد؛ نه آنچه وی همزمان آن را از زلیخا مشاهده کرده است.
| |
| ==دعوت به دین با برهان و مطالبه آن از مدعیان==
| |
| *در حیات طیّبه انسانی برهان استوارترین روش در اندیشیدن است، ازاینرو قرآن کریم [[پیامبر اسلام]]{{صل}} را موظّف میکند تا در مسیر دعوت انسانها به دین خدا در رأس همه راههای ممکن و قابل دفاع از برهان استفاده کند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ}}﴾}}<ref> مردم را به راه پروردگارت با حکمت و پند نیکو فرا خوان و با آنان با روشی که بهتر باشد چالش ورز! بیگمان پروردگارت به آن کس که راه وی را گم کرده داناتر است و او به رهیافتگان داناتر است؛ سوره نحل، آیه: ۱۲۵.</ref>. در این آیه شریفه برای دعوت به دین خدا، سه راه مطرح گردیده تا درخور استعداد افراد و بر حسب نیاز از آنها استفاده شود: حکمت، موعظه حسنه و جدال احسن. حکمت، دست یافتن به حق از راه علم و عقل، موعظه، تذکّر دادن به کار خیر در اموری که قلب در آنها رقت مییابد و جدال، برابری کردن با دیگران بر اساس برتریجویی و غلبه است. از تأمّل در این معانی چنین برمیآید که حکمت حجّتی است که بدون تردید، سستی و ابهام انسان را به حق نایل میکند و موعظه بیانی است که دل را نرم میسازد و جدال حجتی است که با تکیه بر مسلمات برای سست کردن مبانی خصم به کار میرود، بنابراین حکمت و موعظه و جدل مطرح در آیه به ترتیب بر برهان، خطابه و جدل مصطلح در منطق منطبق میشود، جز آنکه خداوند موعظه را به «حسنه» و جدال را به «احسن» مقیّد ساخته است<ref>المیزان، ج۱۲، ص۳۷۲.</ref>.
| |
| *حکمت به امور دیگری نیز تفسیر شده<ref>الکاشف، ج۴، ص۵۶۴؛ مواهب علیّة، ج۲، ص۴۰۳؛ تقریب القرآن الی الاذهان، ج۱۴، ص۱۶۸.</ref> که برخی از این تفسیرها با تفسیر حکمت به برهان قابل جمع است. برخی آیه یاد شده را همافق با آیه ۱۰۸ سوره یوسف: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قُلْ هَذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِيرَةٍ أَنَاْ وَمَنِ اتَّبَعَنِي وَسُبْحَانَ اللَّهِ وَمَا أَنَاْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ }}﴾}}<ref> بگو: این راه من است که با بینش به سوی خداوند فرا میخوانم، من و (نیز) هر کس که پیرو من است؛ و پاکاکه خداوند است و من از مشرکان نیستم؛ سوره یوسف، آیه: ۱۰۸.</ref>. دانسته و افزودهاند: اینکه خداوند در این آیه به پیامبر فرمان میدهد تا بگوید راه من این است که با بصیرت کامل مردم را به خداوند فرا میخوانم، اشاره به این نکته است که دین اسلام دین حجّت و برهان است و هرگز نمیخواهد مردم ندانسته به آن بگروند. این دین نظام هستی را با همه اتقان و استحکام فرا روی عقلها مینهد تا در آن بیندیشند و بدین وسیله به صحت دعویهایش یقین کنند<ref>تفسیر مراغی، ج۱۳، ص۵۲.</ref>.
| |
| *قرآن کریم نه تنها خود برهان است و به پیامبر فرمان میدهد تا در رأس شیوههای تبلیغی خویش از برهان استفاده کند، بلکه در مواضع گوناگون و به مناسبتهای مختلف از دیگر مدّعیان برهان میطلبد و توقّع بیجای قبول هر ادّعایی گرچه بیبرهان باشد را مردود میداند، ازاینرو در برابر ادعای کسانی که بهشت را ویژه یهودیان و مسیحیان میدانند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَقَالُواْ لَن يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلاَّ مَن كَانَ هُودًا أَوْ نَصَارَى تِلْكَ أَمَانِيُّهُمْ قُلْ هَاتُواْ بُرْهَانَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ }}﴾}}<ref> و گفتند هرگز کسی جز یهودی و مسیحی به بهشت در نمیآید، این آرزوی آنهاست، بگو: اگر راست میگویید هر برهانی دارید بیاورید؛ سوره بقره، آیه: ۱۱۱.</ref> یا در برابر کسانی که غیر خدا را پرستش میکنند پس از اشاره به برهان تمانع: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلاَّ اللَّهُ لَفَسَدَتَا فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ }}﴾}} <ref> اگر در آن دو (- آسمان و زمین) جز خداوند خدایانی میبودند، هر دو تباه میشدند پس پاکا که خداوند است- پروردگار اورنگ (فرمانفرمایی جهان)- از آنچه وصف میکنند؛ سوره انبیاء، آیه: ۲۱.</ref> به پیامبر میفرماید: به اینان بگو: اگر درباره ادّعای خویش برهانی دارید بیاورید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| أَمِ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ آلِهَةً قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ هَذَا ذِكْرُ مَن مَّعِيَ وَذِكْرُ مَن قَبْلِي بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ الْحَقَّ فَهُم مُّعْرِضُونَ }}﴾}} <ref> یا به جای او خدایانی برگزیدند؟ بگو دلیلتان را بیاورید، این یادکرد همراهان من و یادکرد کسان پیش از من است؛ بلکه بیشتر آنان حق را نمیشناسند بنابراین (از آن) رو گردانند؛ سوره انبیاء، آیه: ۲۴.</ref>؛ و نیز پس از آنکه خود از راه نشانهها و آیات روشن، براهینی محکم بر حقّانیت و استحقاق و لزوم پرستش خدای یکتا اقامه میکند از پیامبر میخواهد تا به مشرکان بگوید: اگر شما نیز راست میگویید برهان خود را بیاورید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|أَمَّن يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَمَن يَرْزُقُكُم مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ أَإِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ }}﴾}} <ref> یا آن کسی که آفرینش را میآغازد سپس آن را باز میگرداند و کسی که از آسمان و زمین به شما روزی میرساند؛ آیا با خداوند، خدایی (دیگر) هست؟ بگو: اگر راست میگویید برهانتان را بیاورید؛ سوره نمل، آیه: ۶۴.</ref>
| |
| *افزون بر طلب برهان در دنیا، در آخرت نیز خداوند از مدعیان دروغین و مشرک برهان طلب کرده و از آنها میخواهد بر دعویهای باطل خود در دنیا، برهان بیاورند، آنگاه آنها رسوا گشته، میفهمند که حق با خدا و رسولان اوست و همه بافتههای آنان نابود خواهد شد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَنَزَعْنَا مِن كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا فَقُلْنَا هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ فَعَلِمُوا أَنَّ الْحَقَّ لِلَّهِ وَضَلَّ عَنْهُم مَّا كَانُوا يَفْتَرُونَ }}﴾}} <ref> و از هر امّت گواهی بر میآوریم و میگوییم: برهان خود را بیاورید آنگاه میدانند که حق با خداوند است و آنچه بر میبافتند از (چشم) آنان ناپدید میگردد؛ سوره قصص، آیه: ۷۵.</ref>.
| |
| *منطق برهانطلبی اسلام از محتوای قویّ و غنیّ آن حکایت میکند، زیرا سعی دارد با مخالفان خود نیز برخوردی منطقی داشته باشد. چگونه ممکن است از دیگران برهان مطالبه کند و خود به آن بیاعتنا باشد؟! آیات قرآن مجید سرشار از استدلهای منطقی و براهین علمی در سطوح مختلف برای مسائل گوناگون است و این درست برخلاف چیزی است که مسیحیت تحریف یافته امروز بر آن تأکید میکند و مذهب را تنها کار «دل» دانسته، «عقل» را از آن بیگانه معرفی میکند، و حتّی تضادّهای عقلی (همچون توحید در تثلیث) را در مذهب میپذیرد و به همین سبب به انواع خرافات اجازه ورود به مذهب میدهد، در حالی که اگر مذهب از عقل و استدلال تهی شود هیچ دلیلی بر حقّانیت آن نیست و آن مذهب و ضدّ آن یکسان خواهد بود. عظمت این برنامه اسلامی (تکیه بر برهان و دعوت مخالفان به استدلال منطقی) هنگامی آشکارتر میشود که توجّه کنیم اسلام از محیطی آشکار شد که بیشترین محتوای فکری محیط را خرافات بیپایه و مسائل غیر منطقی تشکیلمیداد<ref>نمونه، ج۱۵، ص۵۲۳.</ref>.
| |
|
| |
|
| ==نفی برهان از کفر و شرک== | | === معنای اصطلاحی === |
| *گرچه خداوند متعال در چند جای کتاب خود از مشرکان و کافران خواسته تا بر دعویهای خود برهان اقامه کنند؛ ولی چون کفر و شرک اثباتپذیر نیست به طور قطع اعتقادات شرک آلودِ آنان را فاقد پایگاه برهانی و منطقی اعلام میکند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَمَن يَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ لا بُرْهَانَ لَهُ بِهِ فَإِنَّمَا حِسَابُهُ عِندَ رَبِّهِ إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الْكَافِرُونَ }}﴾}} <ref> و هر کس با خداوند خدایی دیگر (به پرستش) بخواند که برهانی بر آن ندارد جز این نیست که حسابش نزد پروردگار اوست؛ بیگمان کافران رستگار نمیگردند؛ سوره مؤمنون، آیه: ۱۱۷.</ref> برخی قید {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|لا بُرْهَانَ لَهُ بِهِ}}﴾}} را قید توضیحی برای خدایان ادعایی دروغین دانسته و افزودهاند: این قید میفهماند معبودی جز خدا که بر معبودیتش برهان وجود داشته باشد نیست، بلکه برعکس بر نبود چنین معبودهایی برهان قائم است<ref>المیزان، ج۱۵، ص۷۴.</ref>. برخی دیگر وجه برهانناپذیری شرک و کفر را بطلان آن دو دانسته و گفتهاند: بطلان در واقع عدم است و عدم چیزی نیست تا برهان داشته باشد<ref>الصافی، ج۳، ص۴۱۳.</ref>. برخی هم گفتهاند: وقتی ما ارتباط افراد عالم و نظام گیتی را مینگریم و میبینیم ارتباط اجزای عالم به طوری متصّل و مرتبط به هم گردیده که یک وحدت تشکیل دادهاند علم یقینی پدید میگردد که مبدأ و ناظم آن یک حقیقت وحدانی است. شاید آیه اشاره به این مطلب باشد که ممکن نیست یک معلول دو علّت داشته باشد و آن اِله دیگری که مشرکان او را پرستش میکنند هیچ برهانی برای اثبات آن ندارند<ref>مخزن العرفان، ج۹، ص۷۲.</ref>. در قرآن به طور مکرّر با این بیان که آنچه بتپرستان میپرستند جز اسمهایی بیش نیستند و خداوند سلطانی همراه آنها فرو نفرستاده است، بر بطلان بتپرستی استدلال شده، و این خود لطیفترین بیان و قاطعترین برهان است؛ زیرا اگر انسان هیچ برهانی بر مدّعای خویش نداشته باشد برای او و ادّعایش چیزی جز اسمی بیمسمّا و عبارتی بیمحتوا نخواهد ماند<ref>المیزان، ج۸، ص۱۷۹.</ref>.
| | برهان در اصطلاح [[اهل]] منطق یکی از صناعات [[خمس]] "برهان، [[جدل]]، [[خطابه]]، مغالطه، [[شعر]]" بوده، قیاسی است که از یقینیات (اوّلیات، مشاهدات، تجربیّات، متواترات، حدسیّات، فطریّات) تشکیل شده باشد<ref>النجاة، ص۶۰، ۶۶؛ الاشارات، ج۱، ص۲۸۷، ۲۸۹.</ref>. |
|
| |
|
| ==اسامی و شئون برهان==
| | منطقیان برهان را با توجّه به نوع نسبتی که میان حدّ وسط و حدّاکبر آن است به سه قسم تقسیم کردهاند: |
| *برهان را بر حسب شئون گوناگون و آثار متفاوت آن نامهای دیگری است که در قرآن به آنها اشاره شدهاست:
| | # برهان لمّی که برهان مطلق نیز نامیده میشود و آن برهانی است که حدّ وسط آن، علّتِ حدّاکبر باشد. |
| #'''سلطان:'''برهان از آن رو که زوالناپذیر و غالب است<ref>روض الجنان، ج۱۰، ص۳۲۹.</ref> یا از آن جهت که تیز و گذراست<ref>روض الجنان، ج۱۰، ص۳۲۹.</ref> یا برای آنکه خصم و مخالف را به گونهای در بنبست قرار میدهد که هیچ راهی برای فرار نمییابد<ref>نمونه، ج۹، ص۲۲۳.</ref> یا چون بر عقول و فهمها سلطه مییابد<ref>المیزان، ج۱۱، ص۱۷۷.</ref> یا به جهت همه این امور در آیاتی «سلطان» خوانده میشود؛ مانند فرو نفرستادن سلطان از سوی خداوند بر آنچه مشرکان و بتپرستان میپرستند {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَالإِثْمَ وَالْبَغْيَ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَأَن تُشْرِكُواْ بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَأَن تَقُولُواْ عَلَى اللَّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ }}﴾}}<ref> بگو جز این نیست که پروردگارم زشتکاریهای آشکار و پنهان و گناه و افزونجویی ناروا را حرام کرده است و (نیز) اینکه برای خداوند چیزی را که برهانی بر آن فرو نفرستاده است شریک آورید و اینکه درباره خداوند چیزی بگویید که نمیدانید؛ سوره اعراف، آیه: ۳۳.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قَالَ قَدْ وَقَعَ عَلَيْكُم مِّن رَّبِّكُمْ رِجْسٌ وَغَضَبٌ أَتُجَادِلُونَنِي فِي أَسْمَاء سَمَّيْتُمُوهَا أَنتُمْ وَآبَاؤُكُم مَّا نَزَّلَ اللَّهُ بِهَا مِن سُلْطَانٍ فَانتَظِرُواْ إِنِّي مَعَكُم مِّنَ الْمُنتَظِرِينَ}}﴾}} <ref> گفت: بیگمان عذاب و خشمی از (سوی) پروردگارتان برای شما رقم خورده است آیا در نامهایی که شما و پدرانتان آنها را نامگذاری کردهاید- (و) خداوند هیچ برهانی بر (تأیید) آنها نفرستاده است- با من چالش میورزید؟ پس چشم به راه (عذاب خداوند) بدارید که من نیز با شما از چشم به راه داشتگانم؛ سوره اعراف، آیه: ۷۱.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| مَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِهِ إِلاَّ أَسْمَاء سَمَّيْتُمُوهَا أَنتُمْ وَآبَاؤُكُم مَّا أَنزَلَ اللَّهُ بِهَا مِن سُلْطَانٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّهِ أَمَرَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِيَّاهُ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ}}﴾}} <ref> شما به جای او جز نامهایی را نمیپرستید که خود و پدرانتان آنها را نامیدهاید و خداوند بر آنها هیچ حجّتی نفرستاده است، داوری جز از آن خداوند نیست، فرمان داده است که جز وی را نپرستید؛ این، دین پا برجاست اما بیشتر مردم نمیدانند؛ سوره یوسف، آیه: ۴۰.</ref> {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| إِنْ هِيَ إِلاَّ أَسْمَاء سَمَّيْتُمُوهَا أَنتُمْ وَآبَاؤُكُم مَّا أَنزَلَ اللَّهُ بِهَا مِن سُلْطَانٍ إِن يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَمَا تَهْوَى الأَنفُسُ وَلَقَدْ جَاءَهُم مِّن رَّبِّهِمُ الْهُدَى }}﴾}}<ref> آنها جز نامهایی که شما و پدرانتان نامیدهاید نیستند، خداوند بر پرستش آنها هیچ حجّتی نفرستاده است؛ آنها جز از گمان و هوسهایی که در دل دارند پیروی نمیکنند در حالی که به راستی از سوی پروردگارشان برای آنان رهنمود آمده است؛ سوره نجم، آیه: ۲۳.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَكَيْفَ أَخَافُ مَا أَشْرَكْتُمْ وَلاَ تَخَافُونَ أَنَّكُمْ أَشْرَكْتُم بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ عَلَيْكُمْ سُلْطَانًا فَأَيُّ الْفَرِيقَيْنِ أَحَقُّ بِالأَمْنِ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ }}﴾}}<ref> و چگونه از آنچه شریک (خداوند) قرار میدهید بهراسم در حالی که خود نمیهراسید از اینکه چیزی را شریک خداوند قرار دادهاید که برهانی بر آن بر شما فرو نفرستاده است؛ پس اگر دانایید کدامیک از (ما) دو گروه به امن (و آرامش) سزاوارتر است؟؛ سوره انعام، آیه: ۸۱.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|و وَيَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَمَا لَيْسَ لَهُم بِهِ عِلْمٌ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِن نَّصِيرٍ}}﴾}}<ref> و به جای خداوند چیزی را که (خداوند) برهانی بر آن فرو نفرستاده است و (نیز) چیزی را که دانشی درباره آن ندارند میپرستند و ستمگران را هیچ یاوری نیست؛ سوره حج، آیه: 71.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| هَؤُلاء قَوْمُنَا اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ آلِهَةً لَّوْلا يَأْتُونَ عَلَيْهِم بِسُلْطَانٍ بَيِّنٍ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا}}﴾}} <ref> اینان- قوم ما- خدایانی جز او را (به پرستش) گرفتهاند؛ چرا برهانی روشن برای آنها نمیآورند؟ و ستمگرتر از آن کس که بر خداوند دروغی بندد، کیست؟؛ سوره کهف، آیه: ۱۵.</ref> نفی سلطان از گفته کسانی که برای خداوند فرزند قائل شدهاند {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قَالُواْ اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ هُوَ الْغَنِيُّ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَات وَمَا فِي الأَرْضِ إِنْ عِندَكُم مِّن سُلْطَانٍ بِهَذَا أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ}}﴾}} <ref> گفتند: خداوند فرزندی برگزیده است، پاکاکه اوست، او بینیاز است؛ آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، از آن اوست شما را در این (گفته) برهانی نیست؛ آیا چیزی که نمیدانید درباره خداوند میگویید؟؛ سوره یونس، آیه: ۶۸.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| أَمْ لَكُمْ سُلْطَانٌ مُّبِينٌ}}﴾}} <ref> یا برهانی روشن دارید؟؛ سوره صافات، آیه: ۱۵۶.</ref>، بیان خشم الهی نسبت به مجادله کنندگان در آیات او بدون سلطان و تقبیح عمل آنان {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| الَّذِينَ يُجَادِلُونَ فِي آيَاتِ اللَّهِ بِغَيْرِ سُلْطَانٍ أَتَاهُمْ كَبُرَ مَقْتًا عِندَ اللَّهِ وَعِندَ الَّذِينَ آمَنُوا كَذَلِكَ يَطْبَعُ اللَّهُ عَلَى كُلِّ قَلْبِ مُتَكَبِّرٍ جَبَّارٍ }}﴾}} <ref> آنان که در آیات خداوند بیآنکه برهانی برای آنان آمده باشد چالش میورزند، (کارشان) نزد خداوند و نزد مؤمنان، سخت خشمانگیز است؛ بدینگونه خداوند بر دل هر خویشبین گردنکشی مهر مینهد؛ سوره غافر، آیه: ۳۵.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| إِنَّ الَّذِينَ يُجَادِلُونَ فِي آيَاتِ اللَّهِ بِغَيْرِ سُلْطَانٍ أَتَاهُمْ إِن فِي صُدُورِهِمْ إِلاَّ كِبْرٌ مَّا هُم بِبَالِغِيهِ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ }}﴾}} <ref> آنان که در آیات خداوند بیآنکه برهانی نزد آنان آمده باشد چالش میورزند؛ در درونشان جز خویشبینی نیست که به آن (هم) نمیرسند؛ از این روی به خداوند پناه جو که اوست که شنوای بیناست ؛ سوره غافر، آیه: ۵۶.</ref> مطالبه سلطان از مشرکان بر ادّعای شنیدن سخن فرشتگان {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| إ أَمْ لَهُمْ سُلَّمٌ يَسْتَمِعُونَ فِيهِ فَلْيَأْتِ مُسْتَمِعُهُم بِسُلْطَانٍ مُّبِينٍ }}﴾}} <ref> یا مگر نردبانی دارند که با آن (به آسمان میروند و) گوش فرا میدهند، بنابراین بر شنونده آنان است که برهانی روشن بیاورد؛ سوره طور، آیه: ۳۸.</ref> و فرستادن [[حضرت موسی]]{{ع}} همراه با سلطان به سوی فرعون و پیروان وی. {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآيَاتِنَا وَسُلْطَانٍ مُّبِينٍ}}﴾}} <ref> و بیگمان ما موسی را با نشانههای خویش و با حجّتی روشن فرستادیم ؛ سوره هود، آیه: ۹۶.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| ثُمَّ أَرْسَلْنَا مُوسَى وَأَخَاهُ هَارُونَ بِآيَاتِنَا وَسُلْطَانٍ مُّبِينٍ }}﴾}} <ref> سپس موسی و برادرش هارون را با نشانههای خویش و برهانی آشکار فرستادیم؛ سوره مؤمنون، آیه: ۴۵.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآيَاتِنَا وَسُلْطَانٍ مُّبِينٍ }}﴾}} <ref> و به یقین موسی را با آیات خویش و برهانی آشکار فرستادیم؛ سوره غافر، آیه: ۲۳.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| يَسْأَلُكَ أَهْلُ الْكِتَابِ أَن تُنَزِّلَ عَلَيْهِمْ كِتَابًا مِّنَ السَّمَاء فَقَدْ سَأَلُواْ مُوسَى أَكْبَرَ مِن ذَلِكَ فَقَالُواْ أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ ثُمَّ اتَّخَذُواْ الْعِجْلَ مِن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ فَعَفَوْنَا عَن ذَلِكَ وَآتَيْنَا مُوسَى سُلْطَانًا مُّبِينًا }}﴾}} <ref> اهل کتاب از تو میخواهند که برای آنان کتابی از آسمان فرود آوری ؛ از موسی درخواستی بزرگتر از این کردند و گفتند: خداوند را آشکارا به ما بنما! و آذرخش آنان را برای ستمشان فرا گرفت. سپس گوساله (پرستی) را پس از آنکه برهانها (ی روشن) برای آنان آمده بود برگزیدند و ما از آن (هم) درگذشتیم و به موسی حجتی آشکار دادیم؛ سوره نساء، آیه: ۱۵۳.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَفِي مُوسَى إِذْ أَرْسَلْنَاهُ إِلَى فِرْعَوْنَ بِسُلْطَانٍ مُّبِينٍ }}﴾}} <ref> و در (کار) موسی هنگامی که او را با برهانی روشن به سوی فرعون فرستادیم (نیز نشانهای نهادیم)؛ سوره ذاریات، آیه: ۳۸.</ref>. در همه این موارد بیشتر قریب به اتفاق مفسّران مراد از سلطان را برهان یا حجّت قطعی غیر قابل تردید و ابهام دانستهاند، بلکه بنابر نظر برخی سلطان در بیشتر آیات قرآن به معنای حجّت است<ref>التبیان، ج۴، ص۱۸۹.</ref>، جز آنکه در آیه ۹۶ سوره هود و آیات مشابه آن که به [[حضرت موسی]]{{ع}} مربوط میشود برخی پس از تصریح به اینکه مراد از سلطان در این مورد همان برهان و حجّت قاطعی است که بر عقول و افهام سلطه مییابد، افزودهاند: بعید نیست مراد از ارسال موسی همراه با سلطان، مسلّط کردن آن جناب بر اوضاع جاری میان او و آلفرعون جبّار طاغی باشد<ref>المیزان، ج۱۰، ص۳۸۰.</ref>. البته برخی دیگر آن را به حجّتهای روشن<ref>تفسیر لاهیجی، ج۲، ص۴۷۶.</ref>، معجزه<ref>مجمع البیان، ج۳، ص۲۹۰.</ref>، عصایی که به اژدها مبدّل میشد<ref>مواهب علیّه، ج۲، ص۲۹۰.</ref> و ولایتی که سلطنت بر تمام موجودات عالم از آن اوست<ref>بیان السعاده، ج۲، ص۳۳۷.</ref> تفسیر کردهاند. | | # برهان انّی مطلق که برهان شبه لمّ نیز خوانده میشود، و آن برهانی است که حدّ وسط آن، ملازمِ حدّ اکبر و هر دو، معلول یک علّت باشند. |
| #''' آیه: '''برهان نشانه حقانیت آورنده آن است، ازاینرو در برخی از موارد از آن به «آیه» تعبیر شده است؛ مانند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| ثُمَّ أَرْسَلْنَا مُوسَى وَأَخَاهُ هَارُونَ بِآيَاتِنَا وَسُلْطَانٍ مُّبِينٍ }}﴾}} <ref> سپس موسی و برادرش هارون را با نشانههای خویش و برهانی آشکار فرستادیم؛ سوره مؤمنون، آیه: ۴۵.</ref> که از عصا و ید بیضا و دیگر امور خارق عادتی که به دست [[حضرت موسی]]{{ع}} ظاهر شد و حقّانیّت وی را ثابت کرد به «آیات» تعبیر شده است<ref>المیزان، ج۱۵، ص۳۴.</ref>، در حالی که خداوند در آیه ۳۲ سوره قصص از خصوص عصا و ید بیضا به عنوان دو برهان یاد کرده است{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| اسْلُكْ يَدَكَ فِي جَيْبِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاء مِنْ غَيْرِ سُوءٍ وَاضْمُمْ إِلَيْكَ جَنَاحَكَ مِنَ الرَّهْبِ فَذَانِكَ بُرْهَانَانِ مِن رَّبِّكَ إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ }}﴾}} <ref> دست در گریبان خویش فرو بر (و برآور) تا سپید بیآسیب بیرون آید و (در پرهیز) از بیم ، بازویت را به خویش بفشر که این دو (معجزه) ، دو برهان از پروردگار تو برای فرعون و سرکردگان اوست، بیگمان آنان قومی نافرمانند؛ سوره قصص، آیه: ۳۲.</ref>.
| | # [[دلیل]]، که طبق اصطلاح مشهور برهان إنّی همین قسم است و آن برهانی است که حدّ وسط آن، معلول حدّاکبر باشد<ref>الشفاء، ص۷۹.</ref>.<ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)| دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵]]، ص ۵۰۲ ـ ۵۱۷.</ref> |
| #'''حجّت: ''' از آن رو که برهان یقینیترین راه و متقنترین شیوه برای احقاق حقّ یا ابطال باطل است در بسیاری از موارد از آن با «حجّت» یاد شده که عبارت از قولی است که در اثبات یا ابطال چیزی به کار میرود<ref> المیزان، ج۱۸، ص۳۵.</ref>؛ مانند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَتِلْكَ حُجَّتُنَا آتَيْنَاهَا إِبْرَاهِيمَ عَلَى قَوْمِهِ نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَّن نَّشَاء إِنَّ رَبَّكَ حَكِيمٌ عَلِيمٌ }}﴾}} <ref> و این برهان ماست که آن را به ابراهیم در برابر قومش دادیم. هر کس را بخواهیم به پایههایی فرا میبریم؛ بیگمان پروردگار تو، فرزانهای داناست؛ سوره انعام، آیه: 83.</ref>. در این آیه شریفه خداوند متعال با اشاره به براهینی که در آیات پیشین بر نفی بتپرستی و بطلان ربوبیّت اجرام آسمانی و اثبات امنیت برای مؤمنان اقامه شده، میفرماید: این ادلّه و براهین، حجّتی بود که ما به ابراهیم عطا کردیم تا آن را در برابر قومش به کار گیرد.
| |
| # '''بیّنه: ''' برهان از آن جهت که بین حقّ و باطل جدایی افکنده، آن دو را از هم ممتاز میسازد در برخی از موارد از آن به «بیّنة» یاد شده است؛ نظیر{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَمَا تَفَرَّقَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ إِلاَّ مِن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَةُ }}﴾}} <ref> و اهل کتاب پراکنده نشدند مگر از آن پس که برای آنان آن برهان فرا رسید ؛ سوره بینه، آیه: ۴.</ref> بیشتر مفسران بیّنه موجود در این آیه را به برهان و حجّت حق و بیان کامل<ref>تفسیر جامع، ج۷، ص۴۶۴.</ref>، حجّت واضح و دلیل قاطع عقلی یا حسّی<ref>تقریب القرآن الی الاذهان، ج۳۰، ص۲۰۵.</ref> و حجت واضح<ref>البصائر، ج۵۷، ص۹۶۳.</ref> معنا کردهاند؛ ولی برخی از آنان، آن را بر شخص [[پیامبر اسلام]]{{صل}}[۴۹] یا خود قرآن<ref>مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۲۲.</ref> تطبیق کردهاند، بنابراین حاصل مراد آیه طبق نظر بیشتر مفسّران این است: اهل کتاب درباره [[پیامبر اسلام]]{{صل}} و رسالت وی راه تفرقه و خلاف نپیمودند، مگر پس از آنکه برهان و حجّت کامل بر حقّانیّت و صحّت نبوّت ایشان در کتابهایشان آمد؛ ولی آنان همچنان بر انکارشان لجاجتورزیدند.
| |
|
| |
|
| ==انواع برهان== | | == برهان در [[قرآن کریم]] == |
| *قرآن کریم برای تبیین مسائل مورد نظر از گونههای متفاوت برهان بر حسب تناسب موضوع و سطح فکر مخاطبان و سهولت یا صعوبت مطلب استفاده کرده است؛ مثلا در مواردی که با عموم مردم و تودههای بیسواد یا کمسواد ولی بیداردل بیتعصّب سخن میگوید، از راه انتقال از معلول به علّت که در اصطلاح «دلیل» یا «برهان انّی» نامیده میشود، وارد شده، مطلب را برای آنها تبیین میکند؛ مانند آیاتی که با ارائه نشانههای خداوند در آفاق و انفس حقانیت خداوند را بیان و بر آن تأکید کرده است. نمودار این گونه آیات در بیانی کلّی آیه ۵۳ سوره فصّلت است که تأکید میکند: ما آیات و نشانههای خود را در جای جای عالم و افقهای دور و نزدیک و در وجود خود انسانها بدیشان خواهیم نمود تا برایشان روشن گردد که حقّ فقط خداوند است و بس و جز او در حقیقت سرابی بیش نیست: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ }}﴾}} <ref> به زودی نشانههای خویش را در گسترههای بیرون و پیکرههای درونشان نشان آنان خواهیم داد تا بر آنها روشن شود که او راستین است؛ آیا بسنده نیست که پروردگارت بر همه چیز گواه است؟؛ سوره فصلت، آیه: ۵۳.</ref> در این بخش از آیه مناسب با فهم عموم مردم و متوسطان جامعه سخن گفته شده است؛ ولی در بخش بعدی روی سخن با خواصّ افراد و طبقه بالای جامعه است، ازاینرو نحوه استدلال تغییر میکند و از دلالت نشانهها بر خداوند سخنی به میان نمیآید، بلکه برعکس، از خداوند که علّت اشیاست بر وجود معلولهایش استدلال میشود: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ }}﴾}} <ref> به زودی نشانههای خویش را در گسترههای بیرون و پیکرههای درونشان نشان آنان خواهیم داد تا بر آنها روشن شود که او راستین است؛ آیا بسنده نیست که پروردگارت بر همه چیز گواه است؟؛ سوره فصلت، آیه: ۵۳.</ref>؛ امّا خود خداوند از آن رو که بدیهی و غیر قابل تردید است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| أَفِي اللَّهِ شَكٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ }}﴾}} <ref> آیا درباره خداوند- آفریننده آسمانها و زمین- تردیدی هست؟ ؛ سوره ابراهیم، آیه: ۱۰.</ref> از اثبات و استدلال بینیاز است، بلکه این خود اوست که به حقّ بر خویش دلالت کرده: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ }}﴾}} <ref> سوره آل عمران، آیه: ۱۱۸.</ref>، شاهد وجود ظلّی دیگر اشیا نیز هست و از همین رو در برخی ادعیه، خداوند به اسم «برهان» خوانده شده است: {{عربی|اندازه=150%|" اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ يَا حَنَّانُ يَا مَنَّانُ يَا دَيَّانُ يَا بُرْهَانُ "}}<ref>البلدالامین، ج۱، ص۴۰۲.</ref>.
| | در [[قرآن کریم]] واژه برهان گرچه فقط ۸ بار به صورتهای: مفردِ مجرّد از اضافه: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُم بُرْهَانٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَأَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا مُّبِينًا}}<ref>ای مردم! به راستی برهانی از سوی پروردگارتان برای شما آمده است و نوری آشکار برای شما فرو فرستادهایم؛ سوره نساء، آیه ۱۷۴.</ref>؛ مفرد مضاف: {{متن قرآن|وَقَالُواْ لَن يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلاَّ مَن كَانَ هُودًا أَوْ نَصَارَى تِلْكَ أَمَانِيُّهُمْ قُلْ هَاتُواْ بُرْهَانَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ}}<ref>و گفتند هرگز کسی جز یهودی و مسیحی به بهشت در نمیآید، این آرزوی آنهاست، بگو: اگر راست میگویید هر برهانی دارید بیاورید؛ سوره بقره، آیه ۱۱۱.</ref> و تثنیه: {{متن قرآن|اسْلُكْ يَدَكَ فِي جَيْبِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاء مِنْ غَيْرِ سُوءٍ وَاضْمُمْ إِلَيْكَ جَنَاحَكَ مِنَ الرَّهْبِ فَذَانِكَ بُرْهَانَانِ مِن رَّبِّكَ إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ}}<ref>دست در گریبان خویش فرو بر (و برآور) تا سپید بیآسیب بیرون آید و (در پرهیز) از بیم، بازویت را به خویش بفشر که این دو (معجزه)، دو برهان از پروردگار تو برای فرعون و سرکردگان اوست، بیگمان آنان قومی نافرمانند؛ سوره قصص، آیه ۳۲.</ref> ذکر شده است؛ ولی واژههای دیگری چون [[سلطان]]، [[آیه]]، بیّنه و [[حجّت]] نیز به کار رفته که هریک میتواند به نحوی با موضوع برهان ارتباط یافته، افزون بر این چون [[قرآن]] خود [[نور]] و کتاب آشکار<ref>سوره مائده، آیه ۱۵.</ref>؛ منزّه از هرگونه [[شکّ و تردید]]<ref>سوره بقره، آیه ۲.</ref>؛ روشنگر هر چیز<ref>سوره نحل، آیه ۸۹.</ref>؛ ملاک [[هدایت]]<ref>سوره بقره، آیه ۲.</ref>؛ سبب تذکّر<ref>سوره زمر، آیه ۲۷.</ref>؛ وسیله تعقّل<ref>سوره زخرف، آیه ۳.</ref> و مایه [[علم]]<ref>سوره فصلت، آیه ۳.</ref> است میتوان به طور قطع همه آن را یکپارچه مصداق بارز بلکه مصداق أتمّ برهان دانست و آن را به همین عنوان به جهانیان شناساند<ref>سوره نساء، آیه ۱۷۴.</ref>. |
| *استدلال بر ذات خداوند به وسیله خود ذات که برهانی شبه لمّی است با استدلال سابق که برهانی انّی یا دلیل بود متفاوت است، چنانکه استدلال بر اشیا به وسیله ذات خدا که برهانی لمّی است با هر دو نوع استدلال یاد شده فرق میکند. استدلال پیشین استدلال متعارف و معمولی است که عموم مردم توان درک آن را دارند، برخلاف دو استدلال اخیر که فهم آن دو نیازمند به نوعی معرفت متعالی و فوق معمول است، ازاینرو اهل عرفان و حکمت متعالیه برهانی را که با آن از ذات واجب تعالی به ذات او میرسند برهان «صدّیقین» که انسانهایی فوق متعارفاند نامیدهاند. به گفته برخی بیان قسمت پایانی آیه ۵۳ سوره فصلت ویژه خواصّ است که به وسیله ذات خداوند بر وی استشهاد میکنند و از همین رو خداوند خطاب موجود در پایان آیه را متوجّه [[پیامبر]]{{صل}} کرده و فرموده است: آیا اینکه پروردگار تو بر همه چیز شاهد و گواه است کافی نیست؟!<ref>الصافی، ج۴، ص۳۶۵.</ref>.
| |
| *تفسیر مشهور دیگر در آیه یاد شده این است که آیه ناظر به اعجاز قرآن و حقانیّت دعوی رسالت [[پیامبراسلام]]{{صل}} است<ref>المیزان، ج۱۷، ص۴۰۴.</ref>.
| |
| *برهان، لمّی باشد یا انّی یا دلیل، از اقسام پنجگانه قیاس است و قیاس بر دو گونه است: اقترانی و استثنایی، ازاینرو میتوان برهان را بهیکی از این دو صورت ارائه کرد. خداوند در برخی موارد براهین را مناسب با قیاسهای استثنایی مطرح کرده است، چنان که میگوید: اگر در آسمان و زمین جز خدای یگانه خدایانی میبود هرآینه به آن دو فساد راه مییافت، لیکن به آن دو فساد راه نیافته است، بنابراین جزخدای یگانه خدایانی در آسمان و زمین وجود ندارند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلاَّ اللَّهُ لَفَسَدَتَا فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ }}﴾}} <ref> اگر در آن دو (- آسمان و زمین) جز خداوند خدایانی میبودند، هر دو تباه میشدند پس پاکا که خداوند است- پروردگار اورنگ (فرمانفرمایی جهان)- از آنچه وصف میکنند؛ سوره انبیاء، آیه: ۲۱.</ref> و اگر چنانکه اینان میگویند با خدای یکتا خدایان دیگری وجود میداشت هرآینه آنها به سوی صاحب عرش و مالک نظام هستی راه یافته، او را از سلطنتش عزل میکردند؛ لیکن حقیقت امر چنین نیست، پس با خدای یکتا خدایان دیگری نیستند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قُل لَّوْ كَانَ مَعَهُ آلِهَةٌ كَمَا يَقُولُونَ إِذًا لاَّبْتَغَوْا إِلَى ذِي الْعَرْشِ سَبِيلاً }}﴾}} <ref> بگو اگر با او خدایانی میبودند چنان که میگویند، در آن صورت (آن خدایان) به سوی دارنده اورنگ (فرمانفرمایی جهان) راهی میجستند؛ سوره اسراء، آیه: ۴۲.</ref> و اگر با خدای یگانه خدایان دیگری میبود هرآینه هر کدام به سوی مخلوقهای خود روی آورده، بعضی از آنها بر بعضی دیگر برتری میجست؛ لیکن واقع امر اینگونه نیست، پس با خدای یگانه خدایان دیگری وجود ندارند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| مَا اتَّخَذَ اللَّهُ مِن وَلَدٍ وَمَا كَانَ مَعَهُ مِنْ إِلَهٍ إِذًا لَّذَهَبَ كُلُّ إِلَهٍ بِمَا خَلَقَ وَلَعَلا بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ }}﴾}} <ref> خداوند فرزندی نگزیده است و با وی هیچ خدایی نیست که (اگر میبود) در آن صورت هر خدایی آفریده خویش را (با خود) میبرد و بر یکدیگر برتری میجستند؛ پاکا که خداوند است از آنچه وصف میکنند؛ سوره مؤمنون، آیه: ۹۱.</ref>؛ و در برخی دیگر از موارد، مناسب با قیاسهای اقترانی؛ مانند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأَى كَوْكَبًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لا أُحِبُّ الآفِلِينَ}}﴾}} <ref> و چون شب بر او چادر افکند ستارهای دید گفت: این پروردگار من است اما هنگامی که ناپدید شد گفت: ناپدیدشوندگان را دوست نمیدارم ؛ سوره انعام، آیه: ۷۶.</ref> که آن را به یکی از دو صورت زیر میتوان ارائه کرد: ۱. این اجرام آسمانی غروب میکنند و هرچیزی که غروب میکند نمیتواند پروردگار باشد، پس این اجرام نمیتوانند پروردگار باشند. ۲. این اجرام چون غروب میکنند محبوب نیستند و پروردگار باید محبوب باشد، پس این اجرام پروردگار نیستند.
| |
|
| |
|
| ==آثار پیروی از برهان==
| | هرچند [[قرآن کریم]] به روشهای گوناگون [[انسانها]] را به [[تفکر]] صحیح فرا خوانده است؛ ولی به طور مشخص بیان نکرده که طریق [[فکر]] راستین چگونه است و در این باره امر را به [[عقل]] [[فطری]] [[انسانها]] و [[ادراک]] ارتکازی [[نفوس]] واگذارده که همه بیاستثنا و بدون هیچ اختلافی با آن آشنایند<ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)| دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵]]، ص ۵۰۲ ـ ۵۱۷.</ref>. |
| # ''' دستیابی به حقیقت: ''' کسی که از برهان پیروی کند حقیقتاً به عالم واقع و حقیقت امور دست مییابد. [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} که ملکوت عالم به وی ارائه شد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ }}﴾}} <ref> و اینگونه ما گستره آسمانها و زمین را به ابراهیم مینمایانیم و (چنین میکنیم) تا از باورداران گردد؛ سوره انعام، آیه: ۷۵.</ref>. و حجّتهای قاطع و براهین روشن خداوند را دریافت کرد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَتِلْكَ حُجَّتُنَا آتَيْنَاهَا إِبْرَاهِيمَ }}﴾}} <ref> و این برهان ماست که آن را به ابراهیم در برابر قومش دادیم؛ سوره انعام، آیه: ۸۳.</ref> بر اثر پیروی از آن حجّتها، با وجود گرایشهای انحرافی فراوان موجود و تبلیغات گسترده و وسوسهانگیز بت پرستان، به واقع و حق دست یافت و در میان قوم بت پرست خود ندا در داد: من با ایمان خالص رو به سوی خدایی آوردم که آفریدگار همه آسمانها و زمین است و هرگز با پندار جاهلانه مشرکان موافق نخواهم بود: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ حَنِيفًا وَمَا أَنَاْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ }}﴾}} <ref> من با درستی آیین روی خویش به سوی کسی آوردهام که آسمانها و زمین را آفریده است و من از مشرکان نیستم؛ سوره انعام، آیه: ۷۹.</ref> [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} این جمله را هنگامی گفت که با دیدن افول خورشید و ماه و سیّاره زهره بر عدم صلاحیت آنها برای ربوبیّت تصریح کرد و به پیروی از این استدلالبرهانی بر شرک و اعتقاد به خدایان دروغین خط بطلان کشید.
| |
| # '''رهایی از شکّ: '''تکیه بر براهین روشن و پیروی از آنها شک و تردید را، که آفت حرکت تکاملی انسان است، از بین میبرد، ازاینرو خداوند در آیه ۱۷ سوره هود پس از تأکید بر همانند نبودن کسی که دارای بیّنه و حجّت است و شاهدی نیز بر حقّانیت او گواهی میدهد با کسی که هیچیک از امور یاد شده را ندارد خطاب به [[پیامبر]]{{صل}} میفرماید: تو با داشتن بیّنه و برهان نباید در حقانیت قرآن تردید کنی: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| أَفَمَن كَانَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّهِ وَيَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِّنْهُ وَمِن قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إِمَامًا وَرَحْمَةً أُوْلَئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَمَن يَكْفُرْ بِهِ مِنَ الأَحْزَابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ فَلاَ تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِّنْهُ إِنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يُؤْمِنُونَ}}﴾}} <ref> پس آیا کسی که از سوی پروردگارش برهانی دارد و گواهی از (خویشان) وی پیرو اوست؛ و کتاب موسی به پیشوایی و بخشایش پیش از او بوده است، (مانند کسی است که چنین نیست)؟ آنان (که اهل بینشاند) به آن ایمان دارند و از دستهها (ی مشرکان) هر کس بدان کفر ورزد آتش (دوزخ) وعدهگاه اوست پس نسبت به آن در تردید مباش که آن (کتاب) از سوی پروردگار تو راستین است اما بیشتر (این) مردم ایمان نمیآورند؛ سوره هود، آیه: ۱۷.</ref>. برخی ذیل این آیه تأکید کردهاند که قیام بیّنه و گواهی دادن شاهد و ... اسبابی است که شکّ را میزداید<ref>المیزان، ج۱۰، ص۱۹۲.</ref>.
| |
| # ''' برخورداری از امنیّت: ''' [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} هنگامی که مشرکان بر اساس جهل و غرور خود میپنداشتند که در امنیّت قرار دارند و او را از زیان رساندن بتها میترساندند فرمود: شما بدون هیچ برهانی بت میپرستید و در عین حال میپندارید که در امنیت قرار دارید و نمیترسید. آیا من که در یکتاپرستی خود برهان دارم باید احساس امنیت کنم یا شما که در شرک و بتپرستی خویش هیچ برهانی ندارید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَكَيْفَ أَخَافُ مَا أَشْرَكْتُمْ وَلاَ تَخَافُونَ أَنَّكُمْ أَشْرَكْتُم بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ عَلَيْكُمْ سُلْطَانًا فَأَيُّ الْفَرِيقَيْنِ أَحَقُّ بِالأَمْنِ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ }}﴾}}<ref> و چگونه از آنچه شریک (خداوند) قرار میدهید بهراسم در حالی که خود نمیهراسید از اینکه چیزی را شریک خداوند قرار دادهاید که برهانی بر آن بر شما فرو نفرستاده است؛ پس اگر دانایید کدامیک از (ما) دو گروه به امن (و آرامش) سزاوارتر است؟؛ سوره انعام، آیه: ۸۱.</ref>، کسی که با تکیه بر برهان موضع معیّنی اتخاذ میکند و بر آن پای میفشارد به احساس امنیت سزاوارتر است؛ همچنین [[حضرت سلیمان]]{{ع}} چون سراغ مرغان را گرفت و «هُد هُد» را در جمع آنها نیافت فرمود: همانا او را به عذابی سخت کیفر کنم یا آنکه سر از بدنش جدا سازم، مگر آنکه برای غیبت خویش برهانی قانع کننده و روشن داشته باشد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذَابًا شَدِيدًا أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ أَوْ لَيَأْتِيَنِّي بِسُلْطَانٍ مُّبِينٍ }}﴾}} <ref> او را سخت عذاب خواهم کرد یا سرش را خواهم برید مگر آنکه حجّتی آشکار برای من بیاورد؛ سوره نمل، آیه: ۲۱.</ref> [[حضرت سلیمان]]{{ع}} در این واقعه به طور ضمنی اشاره میکند که برهان و پیروی از دلیل روشن شخص را از احساس ناامنی و دلهره عذاب و ... رهانیده، او را در دژ امن اطمینان مستقر میسازد.
| |
| # ''' رهایی از پیرویهای کور و بیمنطق: ''' پیرو بیّنه و برهان نمیتواند صرفاً دنباله رو هرشخص یا قوم و قبیله یا ملّتی باشد، بلکه تا جایی که دلیل و منطق به وی اجازه دهد با دیگران همراهی میکند و اگر در مواردی گفتهها و خواستههای آنها را برخلاف حجّت و برهان ببیند، از آنان پیروی نمیکند، هرچند در این پیروی نکردن تنها بماند. [[حضرت شعیب]]{{ع}} هنگامی که قومش بر دنبالهروی بیمنطق از پدران مشرکشان اصرار ورزیده، از وی میخواستند تا آنها را از راه پدران و اجدادشان باز ندارد و حتی در برخی از موارد با تهدیدْ وی را به پیروی از راه خود فرا میخواندند، فرمود: ای قوم من! شما خود انصاف دهید. آیا اگر مرا از جانب پروردگار حجّتی روشن و دلیلی قاطع باشد باز هم با من اینگونه رفتار میکنید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِن كُنتُ عَلَىَ بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّي وَرَزَقَنِي مِنْهُ رِزْقًا حَسَنًا }}﴾}} <ref> گفت: ای قوم من! به من بگویید که اگر برهانی از پروردگار خود داشته باشم و او نیز از نزد خویش به من روزی نیکویی ارزانی داشته باشد؛ سوره هود، آیه: ۸۸.</ref>.
| |
| # ''' پیروزی بر مخالفان: ''' کسی که بر برهان تکیه میکند در واقع به حق پیوند خورده، با آن رابطه عینی ناگسستنی برقرار میکند. از سوی دیگر در رویارویی حق و باطل همواره پیروزی از آنِ حقّ بوده، باطل شکست خورده است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْبَاطِلِ فَيَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ }}﴾}} <ref> بلکه، راستی را بر ناراستی میافکنیم که آن را درهم میشکند؛ و خود ناگهان از میان میرود و وای بر شما! از آنچه (در چگونگی خداوند) وصف میکنید؛ سوره انبیاء، آیه: ۱۸.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| بقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا }}﴾}} <ref> و بگو حقّ آمد و باطل از میان رفت؛ بیگمان باطل از میان رفتنی است؛ سوره اسراء، آیه: ۸۱.</ref>، بنابراین انسانی که از برهان پیروی و به اقتضای آن عقیده و عمل خویش را تنظیم میکند همانند حق در همه صحنهها پیروز واقعی است. سرّ غلبه اندیشههای توحیدی که پایهگذار آنها پیامآوران الهی بودهاند، بر تفکّراتالحادی و انحرافی شِرک و کفر و پیروزی نهایی یکتاپرستان بر کافران و مشرکان نیز در همین نکته نهفته است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِي إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ }}﴾}} <ref> خداوند مقرّر فرموده است که من و فرستادگانم پیروز خواهیم شد؛ بیگمان خداوند توانایی پیروزمند است؛ سوره مجادله، آیه: ۲۱.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ }}﴾}} <ref> خداوند مقرّر فرموده است که من و فرستادگانم پیروز خواهیم شد؛ بیگمان خداوند توانایی پیروزمند است؛ سوره مائده، آیه: ۵۶.</ref> در آیه۳۵ سوره قصص خداوند به [[حضرت موسی]] {{ع}}میفرماید: ما به وسیله برادرت بازوی ترا قوی میگردانیم و به شما حجت و برهان میدهیم، پس دشمنانْ ناکام گشته، شما با تکیه بر براهین و حجتهای روشن ما<ref>مجمع البیان، ج۷، ص۴۳۶؛ غریب القرآن، ص۳۴۶؛ تفسیر قرطبی، ج۱۳، ص۲۸۷.</ref>. بر آنان غلبه خواهید یافت. {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قَالَ سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِأَخِيكَ وَنَجْعَلُ لَكُمَا سُلْطَانًا فَلا يَصِلُونَ إِلَيْكُمَا بِآيَاتِنَا أَنتُمَا وَمَنِ اتَّبَعَكُمَا الْغَالِبُونَ }}﴾}} <ref> فرمود: به زودی بازوی تو را با (فرستادن) برادرت توانمند میگردانیم و به هر دوتان چیرگییی میبخشیم که با نشانههای ما دستشان به شما نرسد. پیروز شمایید و هر کس که از شما پیروی کند؛ سوره قصص، آیه: ۳۵.</ref>.
| |
| # ''' دوری از اوهام و خرافات: ''' عمدهترین راه مبارزه با اوهام و خرافات برهانی اندیشیدن و توجّه به امور حقیقی و برهانی است، ازاینرو خداوند متعال به طور مکرر به زبان پیامآوران خویش به خرافه پرستان گوشزد میکند که کارها و عقایدشان پشتوانه منطقی و برهانی ندارد و اکیداً از آنها میخواهد تا بر آنچه میگویند یا انجام میدهند دلیل و برهان اقامه کنند. خرافات و اوهامی که قرآنکریم با رویکرد یاد شده به مبارزه با آنها برخاسته عبارت است از: شرک و بتپرستی {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَمَن يَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ لا بُرْهَانَ لَهُ بِهِ فَإِنَّمَا حِسَابُهُ عِندَ رَبِّهِ إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الْكَافِرُونَ }}﴾}} <ref> و هر کس با خداوند خدایی دیگر (به پرستش) بخواند که برهانی بر آن ندارد جز این نیست که حسابش نزد پروردگار اوست؛ بیگمان کافران رستگار نمیگردند؛ سوره مؤمنون، آیه: ۱۱۷.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| أَمِ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ آلِهَةً قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ هَذَا ذِكْرُ مَن مَّعِيَ وَذِكْرُ مَن قَبْلِي بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ الْحَقَّ فَهُم مُّعْرِضُونَ }}﴾}} <ref> یا به جای او خدایانی برگزیدند؟ بگو دلیلتان را بیاورید، این یادکرد همراهان من و یادکرد کسان پیش از من است؛ بلکه بیشتر آنان حق را نمیشناسند بنابراین (از آن) رو گردانند ؛ سوره انبیاء، آیه: ۲۴.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| أَمَّن يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَمَن يَرْزُقُكُم مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ أَإِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ }}﴾}} <ref> یا آن کسی که آفرینش را میآغازد سپس آن را باز میگرداند و کسی که از آسمان و زمین به شما روزی میرساند؛ آیا با خداوند، خدایی (دیگر) هست؟ بگو: اگر راست میگویید برهانتان را بیاورید؛ سوره نمل، آیه: ۶۴.</ref> فرزنددار بودن خداوند {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قَالُواْ اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ هُوَ الْغَنِيُّ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَات وَمَا فِي الأَرْضِ إِنْ عِندَكُم مِّن سُلْطَانٍ بِهَذَا أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ}}﴾}} <ref> گفتند: خداوند فرزندی برگزیده است، پاکاکه اوست، او بینیاز است؛ آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، از آن اوست شما را در این (گفته) برهانی نیست؛ آیا چیزی که نمیدانید درباره خداوند میگویید؟؛ سوره یونس، آیه: ۶۸.</ref>، دخترانِ خدا خواندن فرشتگان {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| أَلَكُمُ الذَّكَرُ وَلَهُ الأُنثَى }}﴾}} <ref> آیا برای شما پسر و برای او دختر است؟؛ سوره نجم، آیه: ۲۱.</ref>، نژادپرستی {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَقَالُواْ لَن يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلاَّ مَن كَانَ هُودًا أَوْ نَصَارَى تِلْكَ أَمَانِيُّهُمْ قُلْ هَاتُواْ بُرْهَانَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ }}﴾}} <ref> و گفتند هرگز کسی جز یهودی و مسیحی به بهشت در نمیآید، این آرزوی آنهاست، بگو: اگر راست میگویید هر برهانی دارید بیاورید؛ سوره بقره، آیه: ۱۱۱.</ref> و....
| |
| ==پیامدهای بیتوجهی به برهان==
| |
| # ''' پیروی از گمان و تخمین: ''' در بسیاری از آیات قرآن هر جا دلیل و برهان یا علم و دانایی نفی شده در کنار آن پیروی از گمان و تکیه بر تخمین مطرح گردیده است، چنانکه خداوند به مشرکان میگوید: بتهایی که شما آنها را میپرستید جز اسمهایی بیمسمّا که شما و پدرانتان بر آنها نهادهاید واقعیتی ندارند و خدا هیچ حجّت و برهانی را بر معبود بودن آنها نازل نکرده است، آنگاه میافزاید: اینها جز گمان باطل خود را پیروی نمیکنند: </ref> {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| إِنْ هِيَ إِلاَّ أَسْمَاء سَمَّيْتُمُوهَا أَنتُمْ وَآبَاؤُكُم مَّا أَنزَلَ اللَّهُ بِهَا مِن سُلْطَانٍ إِن يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَمَا تَهْوَى الأَنفُسُ وَلَقَدْ جَاءَهُم مِّن رَّبِّهِمُ الْهُدَى }}﴾}}<ref> آنها جز نامهایی که شما و پدرانتان نامیدهاید نیستند، خداوند بر پرستش آنها هیچ حجّتی نفرستاده است؛ آنها جز از گمان و هوسهایی که در دل دارند پیروی نمیکنند در حالی که به راستی از سوی پروردگارشان برای آنان رهنمود آمده است؛ سوره نجم، آیه: ۲۳.</ref>. یا هنگام اشاره به سخن کسانی که آخرت را باور ندارند و فرشتگان را دختران خدا مینامند، میفرماید: اینها به سخن خود علم ندارند، بلکه فقط از گمان خود پیروی میکنند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| إِنَّ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ لَيُسَمُّونَ الْمَلائِكَةَ تَسْمِيَةَ الأُنثَى وَمَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِن يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا }}﴾}} <ref> آنان که به جهان واپسین ایمان ندارند فرشتگان را به نامهای مادینه مینامند.و آنان را بدان دانشی نیست؛ جز از گمان پیروی نمیکنند و گمان برای (رسیدن به) حق، بسنده نیست؛ سوره نجم، آیه: ۲۷ - ۲۸.</ref>. و نیز آنجا که منطق باطل و سست مشرکان را نقل میکند که میگفتند: اگر خدا میخواست ما و پدرانمان مشرک نمیشدیم به پیامبر میفرماید: به اینها بگو: آیا شما بر این سخن خود مدرک قطعی و عالمانه دارید که ارائه کنید؟ شما جز پیروی از گمان و تکیه بر تخمین چیزی ندارید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| سَيَقُولُ الَّذِينَ أَشْرَكُواْ لَوْ شَاء اللَّهُ مَا أَشْرَكْنَا وَلاَ آبَاؤُنَا وَلاَ حَرَّمْنَا مِن شَيْءٍ كَذَلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِم حَتَّى ذَاقُواْ بَأْسَنَا قُلْ هَلْ عِندَكُم مِّنْ عِلْمٍ فَتُخْرِجُوهُ لَنَا إِن تَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَإِنْ أَنتُمْ إِلاَّ تَخْرُصُونَ }}﴾}} <ref> به زودی مشرکان خواهند گفت: اگر خداوند میخواست ما و پدرانمان شرک نمیورزیدیم و چیزی را حرام نمیدانستیم؛ همینگونه پیشینیان آنها (پیامبران را) دروغگو شمردند تا آنکه عذاب ما را چشیدند؛ بگو: آیا نزدتان دانشی است تا آن را برای ما آشکار سازید؟ شما جز از گمان پیروی ندارید و جز نادرست برآورد نمیکنید؛ سوره انعام، آیه: ۱۴۸.</ref> و همچنین آنجا که سخن مدعیان کشتن [[حضرت مسیح]]{{ع}} را نقل میکند میفرماید: آنان نه او را کشتند و نه بر دارآویختند، بلکه امر بر آنها مشتبه شد و کسانی هم که درباره او عقاید گوناگونی را اظهار داشتهاند از روی شک سخن راندهاند. آنها به حقیقت امر علم ندارند، بلکه فقط از گمان خود پیروی میکنند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِيحَ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَكِن شُبِّهَ لَهُمْ وَإِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُواْ فِيهِ لَفِي شَكٍّ مِّنْهُ مَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلاَّ اتِّبَاعَ الظَّنِّ وَمَا قَتَلُوهُ يَقِينًا }}﴾}} <ref> و (این) گفتارشان که «ما مسیح عیسی فرزند مریم، پیامبر خداوند را کشتیم» در حالی که او را نکشتند و به صلیب نکشیدند، بلکه بر آنان مشتبه شد و آنان که در این (کار) اختلاف کردند نسبت بدان در تردیدند، هیچ دانشی بدان ندارند، جز پیروی از گمان و به یقین او را نکشتند؛ سوره نساء، آیه: ۱۵۷.</ref>.
| |
| # ''' پیروی از هواهای نفسانی: ''' آدمی یا باید از بیّنه و برهان پیروی کرده، همه شئون خویش را برپایه آن تنظیم و مرتّب سازد یا بر طبق هواها و خواستههای نفسانی خود عمل کرده، هدفی جز تأمین آنها نداشته باشد. بیتردید کسی که حجّت و برهان را رها کند ناگزیر در دسته دوم جای میگیرد و افکار و اعمال فاسد خویش را زیبا دیده، در نتیجه فرجامی جز نابودی ابدی ندارد. تقابل این دو دسته از افراد به وضوح در آیه ۱۴ سوره محمّد مشهود است؛ خداوند در این آیه میفرماید: آیا آن کس که از جانب خدای خود حجّت و برهانی دارد مانند کسانی است که عمل زشتشان در نظرشان زیبا جلوه کرده و پیرو هواهای نفسانی خویشاند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| أَفَمَن كَانَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّهِ كَمَن زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءهُمْ }}﴾}} <ref> آیا آنانکه از سوی پروردگارشان برهانی دارند با آن کسانی که کردار ناپسندشان را (در چشم آنها) آراستهاند و از هوا و هوسهای خود پیروی کردهاند، برابرند؟؛ سوره محمد، آیه: ۱۴.</ref>؛ همچنین نظیر این تقابل را ـ به صورتی دیگر ـ میتوان در آیه ۲۳ سوره نجم نیز مشاهده کرد؛ آنجا که خداوند میفرماید: این مشرکان که بدون دردست داشتن برهان بت میپرستند جز بر وفق گمان و خواستههای دل خویش عمل نمیکنند، در حالی که از جانب خدا راه درست به آنها نشان داده شده و به تعبیر دیگر حجّت بر آنان تمام گشته است: </ref> {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| إِنْ هِيَ إِلاَّ أَسْمَاء سَمَّيْتُمُوهَا أَنتُمْ وَآبَاؤُكُم مَّا أَنزَلَ اللَّهُ بِهَا مِن سُلْطَانٍ إِن يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَمَا تَهْوَى الأَنفُسُ وَلَقَدْ جَاءَهُم مِّن رَّبِّهِمُ الْهُدَى }}﴾}}<ref> آنها جز نامهایی که شما و پدرانتان نامیدهاید نیستند، خداوند بر پرستش آنها هیچ حجّتی نفرستاده است؛ آنها جز از گمان و هوسهایی که در دل دارند پیروی نمیکنند در حالی که به راستی از سوی پروردگارشان برای آنان رهنمود آمده است؛ سوره نجم، آیه: ۲۳.</ref>.
| |
| # ''' احساس ناامنی: ''' [[حضرت صالح]]{{ع}} هنگامی که بتپرستان قوم ثمود خواستند با تعبیر "تو پیش از این میان ما مایه امید بودی" او را به همراهی با خود وادار کنند به آنان فرمود: ای قوم من! شما خود نظر دهید اگر من با وجود حجّتی روشن از جانب پروردگار خویش و رحمتی که به من ارزانی داشته است نافرمانیش کنم چه کسی در برابر او مرا یاری میکند؟ بنابراین شما جز بر زیان من نمیافزایید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قَالُواْ يَا صَالِحُ قَدْ كُنتَ فِينَا مَرْجُوًّا قَبْلَ هَذَا أَتَنْهَانَا أَن نَّعْبُدَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا وَإِنَّنَا لَفِي شَكٍّ مِّمَّا تَدْعُونَا إِلَيْهِ مُرِيبٍ قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِن كُنتُ عَلَى بَيِّنَةً مِّن رَّبِّي وَآتَانِي مِنْهُ رَحْمَةً فَمَن يَنصُرُنِي مِنَ اللَّهِ إِنْ عَصَيْتُهُ فَمَا تَزِيدُونَنِي غَيْرَ تَخْسِيرٍ }}﴾}} <ref> گفتند: ای صالح! بیگمان پیش از این در میان ما مایه امید بودی، آیا ما را از پرستیدن آنچه پدرانمان میپرستیدند باز میداری؟ و به راستی نسبت به آنچه ما را بدان میخوانی در دو دلی گمانانگیزی هستیم گفت: ای قوم من! مرا خبر دهید اگر برهانی از پروردگار خود داشته باشم و او از نزد خویش بخشایشی به من ارزانی داشته باشد، چه کسی مرا در برابر خداوند چنانچه با او نافرمانی کنم، یاری خواهد کرد؟! پس شما جز زیان، بر من نمیافزایید؛ سوره هود، آیه: ۶۲ - ۶۳.</ref>.
| |
| # ''' ناکامی و شکست: ''' قرآن کریم سرشار از یادآوری سرگذشت دردناک و عبرتآموز اقوامی است که در برابر حجتها و براهین روشن الهی ایستادند و هلاکت و نابودی را برای خویش رقم زدند. رویگردانی اهل مدین از حجتهای روشن [[حضرت شعیب]]{{ع}} و فرجام هلاکتبار این قوم که در آیات ۹۱ ـ ۹۴ سوره هود آمده از نمونههای بارز این مطلب است.
| |
|
| |
|
| ==منابع== | | == [[دعوت به دین]] با برهان و مطالبه آن از مدعیان == |
| *[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/5/36.htm دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۵، ص: ۵۰۲ - ۵۲۰]
| | در [[حیات]] طیّبه [[انسانی]]، برهان استوارترین روش در اندیشیدن است، ازاینرو [[قرآن کریم]] [[پیامبر اسلام]] {{صل}} را موظّف میکند تا در مسیر [[دعوت]] [[انسانها]] به [[دین خدا]] در رأس همه راههای ممکن و قابل [[دفاع]] از برهان استفاده کند: {{متن قرآن|ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ}}<ref> مردم را به راه پروردگارت با حکمت و پند نیکو فرا خوان و با آنان با روشی که بهتر باشد چالش ورز! بیگمان پروردگارت به آن کس که راه وی را گم کرده داناتر است و او به رهیافتگان داناتر است؛ سوره نحل، آیه ۱۲۵.</ref>. در این [[آیه شریفه]] برای [[دعوت به دین]] [[خدا]]، سه راه مطرح گردیده تا درخور استعداد افراد و بر حسب نیاز از آنها استفاده شود: [[حکمت]]، [[موعظه]] [[حسنه]] و [[جدال]] احسن<ref>المیزان، ج۱۲، ص۳۷۲.</ref>. |
|
| |
|
| ==پانویس==
| | منطق برهانطلبی [[اسلام]] از محتوای قویّ و غنیّ آن حکایت میکند، زیرا [[سعی]] دارد با مخالفان خود نیز برخوردی منطقی داشته باشد. چگونه ممکن است از دیگران برهان مطالبه کند و خود به آن بیاعتنا باشد؟! [[آیات قرآن]] مجید سرشار از استدلالهای منطقی و [[براهین]] [[علمی]] در سطوح مختلف برای مسائل گوناگون است و این درست برخلاف چیزی است که [[مسیحیت]] [[تحریف]] یافته امروز بر آن تأکید میکند و [[مذهب]] را تنها کار «[[دل]]» دانسته، «[[عقل]]» را از آن [[بیگانه]] معرفی میکند و حتّی تضادّهای [[عقلی]] (همچون [[توحید]] در [[تثلیث]]) را در [[مذهب]] میپذیرد و به همین سبب به انواع [[خرافات]] اجازه ورود به [[مذهب]] میدهد، در حالی که اگر [[مذهب]] از [[عقل]] و [[استدلال]] تهی شود هیچ دلیلی بر حقّانیت آن نیست و آن [[مذهب]] و ضدّ آن یکسان خواهد بود. عظمت این برنامه [[اسلامی]] (تکیه بر برهان و [[دعوت]] مخالفان به [[استدلال]] منطقی) هنگامی آشکارتر میشود که توجّه کنیم [[اسلام]] از محیطی آشکار شد که بیشترین محتوای [[فکری]] محیط را [[خرافات]] بیپایه و مسائل غیر منطقی تشکیلمیداد<ref>نمونه، ج۱۵، ص۵۲۳.</ref>.<ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)| دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵]]، ص ۵۰۲ - ۵۱۷.</ref> |
| {{پانویس2}}
| |
|
| |
|
| {{دانشنامه امامت-خرد}} | | == آثار [[پیروی]] از برهان == |
| | # ''' دستیابی به [[حقیقت]]:''' کسی که از برهان [[پیروی]] کند حقیقتاً به عالم واقع و [[حقیقت]] امور دست مییابد. [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} که [[ملکوت]] عالم به وی ارائه شد<ref>سوره انعام، آیه ۷۵.</ref> و حجّتهای [[قاطع]] و [[براهین]] روشن [[خداوند]] را دریافت کرد<ref>سوره انعام، آیه ۸۳.</ref> بر اثر [[پیروی]] از آن حجّتها، با وجود گرایشهای [[انحرافی]] فراوان موجود و [[تبلیغات]] گسترده و وسوسهانگیز [[بت پرستان]]، به واقع و [[حق]] دست یافت و در میان [[قوم]] [[بت]] پرست خود ندا در داد: من با [[ایمان]] [[خالص]] رو به سوی خدایی آوردم که [[آفریدگار]] همه [[آسمانها]] و [[زمین]] است و هرگز با پندار جاهلانه [[مشرکان]] موافق نخواهم بود<ref>سوره انعام، آیه ۷۹.</ref>. |
| | # '''[[رهایی]] از [[شکّ]]: '''تکیه بر [[براهین]] روشن و [[پیروی]] از آنها [[شک و تردید]] را که آفت حرکت تکاملی [[انسان]] است، از بین میبرد. |
| | # ''' برخورداری از [[امنیّت]]:''' [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} هنگامی که [[مشرکان]] بر اساس [[جهل]] و غرور خود میپنداشتند که در [[امنیّت]] قرار دارند و او را از زیان رساندن بتها میترساندند فرمود: شما بدون هیچ برهان [[بت]] میپرستید و در عین حال میپندارید که در [[امنیت]] قرار دارید و نمیترسید. آیا من که در [[یکتاپرستی]] خود برهان دارم باید [[احساس امنیت]] کنم یا شما که در [[شرک]] و [[بتپرستی]] خویش هیچ برهان ندارید<ref>سوره انعام، آیه ۸۱.</ref>. |
| | # '''[[رهایی]] از پیرویهای کور و بیمنطق:''' پیرو بیّنه و برهان نمیتواند صرفاً دنباله رو هرشخص یا [[قوم]] و [[قبیله]] یا ملّتی باشد، بلکه تا جایی که [[دلیل]] و منطق به وی اجازه دهد با دیگران [[همراهی]] میکند و اگر در مواردی گفتهها و خواستههای آنها را برخلاف [[حجّت]] و برهان ببیند، از آنان [[پیروی]] نمیکند، هرچند در این [[پیروی]] نکردن تنها بماند. |
| | # '''[[پیروزی]] بر مخالفان: '''کسی که بر برهان تکیه میکند در واقع به [[حق]] پیوند خورده، با آن رابطه عینی ناگسستنی برقرار میکند. از سوی دیگر در رویارویی [[حق و باطل]] همواره [[پیروزی]] از آنِ [[حقّ]] بوده، [[باطل]] [[شکست]] خورده است<ref>سوره انبیاء، آیه ۱۸.</ref>. |
| | # ''' دوری از اوهام و [[خرافات]]: ''' عمدهترین راه [[مبارزه]] با اوهام و [[خرافات]]، اندیشیدن و توجّه به امور [[حقیقی]] و برهان است، ازاینرو [[خداوند متعال]] به طور مکرر به زبان پیامآوران خویش به [[خرافه]] پرستان گوشزد میکند که [[کارها]] و عقایدشان پشتوانه منطقی و برهان ندارد و اکیداً از آنها میخواهد تا بر آنچه میگویند یا انجام میدهند [[دلیل]] و برهان اقامه کنند<ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)| دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵]]، ص ۵۰۲ - ۵۱۷.</ref>. |
|
| |
|
| [[رده:مدخلهای اصلی دانشنامه]] | | == پیامدهای بیتوجهی به برهان == |
| [[رده:مدخل وابسته به علم معصوم]] | | # '''[[پیروی]] از [[گمان]] و تخمین:''' در بسیاری از [[آیات قرآن]] هر جا [[دلیل]] و برهان یا [[علم]] و [[دانایی]] [[نفی]] شده در کنار آن [[پیروی]] از [[گمان]] و تکیه بر تخمین مطرح گردیده است، چنانکه [[خداوند]] به [[مشرکان]] میگوید: بتهایی که شما آنها را میپرستید جز اسمهایی بیمسمّا که شما و پدرانتان بر آنها نهادهاید واقعیتی ندارند و [[خدا]] هیچ [[حجّت]] و برهان را بر [[معبود]] بودن آنها نازل نکرده است، آنگاه میافزاید: اینها جز [[گمان]] [[باطل]] خود را [[پیروی]] نمیکنند<ref>سوره نجم، آیه ۲۳.</ref>. |
| [[رده:مجرای علم لدنی معصوم]] | | # '''[[پیروی]] از [[هواهای نفسانی]]: ''' [[آدمی]] یا باید از بیّنه و برهان [[پیروی]] کرده، همه [[شئون]] خویش را برپایه آن تنظیم و مرتّب سازد یا بر طبق هواها و [[خواستههای نفسانی]] خود عمل کرده، هدفی جز تأمین آنها نداشته باشد. بیتردید کسی که [[حجّت]] و برهان را رها کند ناگزیر در دسته دوم جای میگیرد و [[افکار]] و [[اعمال]] [[فاسد]] خویش را [[زیبا]] دیده، در نتیجه فرجامی جز نابودی [[ابدی]] ندارد<ref>سوره محمد، آیه ۱۴.</ref>. |
| [[رده:برهان]] | | # '''[[احساس]] ناامنی: ''' [[حضرت صالح]] {{ع}} هنگامی که [[بتپرستان]] [[قوم ثمود]] خواستند با تعبیر "تو پیش از این میان ما مایه [[امید]] بودی" او را به [[همراهی]] با خود وادار کنند به آنان فرمود: ای [[قوم]] من! شما خود نظر دهید اگر من با وجود حجّتی روشن از جانب [[پروردگار]] خویش و رحمتی که به من ارزانی داشته است نافرمانیش کنم چه کسی در برابر او مرا [[یاری]] میکند؟ بنابراین شما جز بر زیان من نمیافزایید<ref>سوره هود، آیه ۶۲ - ۶۳.</ref>. |
| | # ''' ناکامی و [[شکست]]: ''' [[قرآن کریم]] سرشار از یادآوری سرگذشت دردناک و عبرتآموز اقوامی است که در برابر [[حجتها]] و [[براهین]] روشن [[الهی]] ایستادند و هلاکت و نابودی را برای خویش رقم زدند. رویگردانی [[اهل مدین]] از حجتهای روشن [[حضرت شعیب]] {{ع}} و فرجام هلاکتبار این [[قوم]] که در [[آیات]] ۹۱ ـ ۹۴ [[سوره هود]] آمده از نمونههای بارز این مطلب است<ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)| دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵]]، ص ۵۰۲ - ۵۱۷.</ref>. |
| | |
| | == منابع == |
| | {{منابع}} |
| | # [[پرونده:000055.jpg|22px]] [[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵''']] |
| | {{پایان منابع}} |
| | |
| | == پانویس == |
| | {{پانویس}} |
| | |
| | [[رده:مدخلهای قرآنی دانشنامه]] |
| | [[رده:اصطلاحات کلامی]] |