نصب الهی امام در حدیث: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==پانویس== +== پانویس ==))
 
(۳۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[نصب الهی امام]]''' است. "'''[[نصب الهی امام]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
| موضوع مرتبط = نصب الهی امام
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[نصب الهی امام در قرآن]] - [[نصب الهی امام در حدیث]] - [[نصب الهی امام در نهج البلاغه]] - [[نصب الهی امام در کلام اسلامی]]</div>
| عنوان مدخل = نصب الهی امام
<div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[خلافت الهی (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
| مداخل مرتبط = [[نصب الهی امام در قرآن]] - [[نصب الهی امام در حدیث]] - [[نصب الهی امام در کلام اسلامی]] - [[نصب الهی امام در تاریخ اسلامی]] - [[نصب الهی امام در معارف و سیره علوی]] - [[نصب الهی امام در معارف و سیره رضوی]] - [[نصب الهی امام در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]
| پرسش مرتبط  =
}}


==مقدمه==
[[آیات]] و [[روایات]] متعددی بر [[امامت]] دلالت می‌‌‌کند که نظریه انتصابی بودن امامت را [[اثبات]] و [[تأیید]] می‌‌‌کند. در این زمینه با چند گروه از روایات مواجه هستیم، روایاتی که [[انتصاب الهی]] و [[نبوی]] را پیش‌شرط [[قطعی]] امامت می‌شمارند و همچنین روایاتی که از [[امامیه]] و [[اهل سنت]] نقل شده درباره اشاره به نام [[ائمه]]{{ع}} پیش از تولد ایشان. از روایات [[ضرورت]] منصوب بودن امام مفاهیمی مانند: [[عصمت]]؛ [[شأن هدایت]]؛ [[جایگاه امامت]]؛ [[خلافت الهی]] و [[حجت الهی]] بودن استفاده می‌‌شود.
[[حجت الله]] [[منصوب]] از جانب [[خداوند]] است. با صفاتی که برای [[حجت الله]] برشمرده شد، می‌توان گفت که [[مردم]] عادی نمی‌توانند او را [[انتخاب]] کنند، بلکه تنها خداست که میتواند نمایند‌ه خود بر روی [[زمین]] را برگزیند. در [[تأیید]] این مطلب باید گفت که [[امیر المؤمنین]]{{ع}} در یکی از دعاهای معروفش، که به طرق مختلف [[نقل]] شده است، از [[خدا]] می‌خواهد که [[زمین]] را از [[حجت]] خود بر [[مردم]] خالی نگذارد<ref>{{متن حدیث|اللَّهُمَّ لَا تَخْلُ الْأَرْضَ مِنْ حُجَّةٍ لَكَ عَلَى خَلْقِكَ ظَاهِرٍ أَوْ خَافٍ مَغْمُورٍ لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُكَ وَ بَيِّنَاتُكَ}}. ابن بابویه قمی، الامامة و التبصرة، ص۲۶؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۷۸؛ محمد بن حسن طوسی، الغیبة، ص۲۲۱. پیش‌تر از اعتبار این روایت سخن به میان آمد.</ref>. [[امام سجاد]]{{ع}} نیز فرمود: “... از روزی که [[خدا]] [[آدم]] را [[آفریده]]، [[زمین]] خالی از [[حجت]] نیست که یا ظاهر بوده است و یا [[غایب]]، و تا [[قیامت]] هم خالی نماند...”<ref>شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۰۷؛ شیخ صدوق، الامالی، ص۱۸۶؛ محمد بن حسن فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ج۱، ص۱۹۹.</ref>. روشن است، معنا ندارد که [[مردم]] بخواهند حجتی [[غایب]] را برگزینند. در این باره، [[امام صادق]]{{ع}} در روایتی صحیح فرمودند: {{متن حدیث|جَعَلَهُمُ اللَّهُ... الْحُجَّةَ الْبَالِغَةَ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ وَ مِنْ تَحْتِ الثَّرَى}}<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۹۶. این روایت با سندهای دیگری نیز نقل شده است. ر.ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۹۷؛ محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۲۰۰؛ محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید)، الاختصاص، ص۲۱.</ref>؛ “... [[خداوند]] [[ائمه]] را... [[حجت]] [[آشکار]] خود بر هر آن‌که روی [[زمین]] و زیر [[خاک]] است، قرار داده است”. [[امام صادق]]{{ع}} در برخی دیگر از سخنان خود، بر [[شأن]] [[هدایتگری]] [[حجت الله]] تأکید می‌کند و می‌فرماید: “زمین خالی از یک [[حجت]] عالم باقی نمی‌ماند و همانا [[زمین]] را جز او [[اصلاح]] نکند و [[مردم]] را نیز جز او [[اصلاح]] نکند”<ref>{{متن حدیث|إِنَّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو مِنْ أَنْ يَكُونَ فِيهَا حُجَّةٌ عَالِمٌ إِنَّ الْأَرْضَ لَا يُصْلِحُهَا إِلَّا ذَلِكَ وَ لَا يُصْلِحُ النَّاسَ إِلَّا ذَلِكَ}}. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۰۳.</ref><ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان (کتاب)|معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان]]، ص ۲۷۴.</ref>.


==[[منصوب بودن به نصب الهی]]==
== مقدمه ==
{{متن حدیث|أَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ}} کسی است که [[هدایتگر]]، برطرف‌کننده [[اختلافات]] و [[معصوم]] است؛ روشن است که [[مردم]] نمی‌توانند این ویژگی‌ها را بشناسند، از این‌رو، [[خداوند]] او را به این [[مقام]] [[منصوب]] می‌کند. در [[تأیید]] این آموزه، می‌توان به این [[روایت]] از [[امام باقر]]{{ع}} نیز استناد کرد که فرمودند: “همانا [[خداوند]] تبارک و تعالی ما را [[حجت]] روی [[زمین]] و موجب [[امان]] روی [[زمین]]، برای [[اهل]] آن قرار داد”<ref>احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۱، ص۲۰۴. یادکرد این نکته ضروری است که این روایت به لحاظ سندی دارای اعتبار لازم نیست؛ از این‌رو، تنها به منظور تأیید از آن استفاده کرده‌ایم.</ref>. نکته پایانی آن‌که پس چرا “وساطت فیض” یکی از ویژگی‌های {{متن حدیث|أَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ}} به حساب آمده؟<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان (کتاب)|معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان]]، ص ۳۱۸.</ref>.
[[حجت الله]]، [[منصوب از جانب خداوند]] است. با صفاتی که برای حجت الله بیان شده است، می‌توان گفت که [[مردم]] عادی نمی‌توانند او را [[انتخاب]] کنند، بلکه تنها خداست که می‌تواند نمایند‌ه خود بر روی [[زمین]] را برگزیند. در تأیید این مطلب باید گفت [[امیر المؤمنین]]{{ع}} در یکی از دعاهای معروفش که به طرق مختلف نقل شده است، از [[خدا]] می‌خواهد زمین را از [[حجت]] خود بر مردم خالی نگذارد<ref>{{متن حدیث|اللَّهُمَّ لَا تَخْلُ الْأَرْضَ مِنْ حُجَّةٍ لَكَ عَلَى خَلْقِكَ ظَاهِرٍ أَوْ خَافٍ مَغْمُورٍ لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُكَ وَ بَيِّنَاتُكَ}}، ابن بابویه قمی، الامامة و التبصرة، ص۲۶؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۷۸؛ محمد بن حسن طوسی، الغیبة، ص۲۲۱. پیش‌تر از اعتبار این روایت سخن به میان آمد.</ref>. [[امام سجاد]]{{ع}} نیز فرمود: «... از روزی که خدا [[آدم]] را [[آفریده]]، زمین خالی از حجت نیست که یا ظاهر بوده است و یا غایب، و تا [[قیامت]] هم خالی نماند...»<ref>شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۰۷؛ شیخ صدوق، الامالی، ص۱۸۶؛ محمد بن حسن فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ج۱، ص۱۹۹.</ref>. روشن است، معنا ندارد که مردم بخواهند حجتی غایب را برگزینند. در این باره، [[امام صادق]]{{ع}} در روایتی صحیح فرمودند: {{متن حدیث|جَعَلَهُمُ اللَّهُ... الْحُجَّةَ الْبَالِغَةَ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ وَ مِنْ تَحْتِ الثَّرَى}}<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۹۶. این روایت با سندهای دیگری نیز نقل شده است. ر. ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۹۷؛ محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۲۰۰؛ محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید)، الاختصاص، ص۲۱.</ref>؛ «... [[خداوند]] [[ائمه]] را... [[حجت]] آشکار خود بر هر آنکه روی [[زمین]] و زیر خاک است، قرار داده است». [[امام صادق]]{{ع}} در برخی دیگر از سخنان خود، بر [[شأن]] [[هدایتگری]] [[حجت الله]] تأکید می‌کند و می‌فرماید: «زمین خالی از یک حجت عالم باقی نمی‌ماند و همانا زمین را جز او [[اصلاح]] نکند و [[مردم]] را نیز جز او اصلاح نکند»<ref>{{متن حدیث|إِنَّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو مِنْ أَنْ يَكُونَ فِيهَا حُجَّةٌ عَالِمٌ إِنَّ الْأَرْضَ لَا يُصْلِحُهَا إِلَّا ذَلِكَ وَ لَا يُصْلِحُ النَّاسَ إِلَّا ذَلِكَ}}. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۰۳.</ref>.<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان (کتاب)|معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان]]، ص۲۷۴.</ref>


گفته شد که {{متن حدیث|خَزَنَةُ اللَّهِ}} [[امین]] و مورد اعتمادند بر آنچه در [[آسمان]] و [[زمین]] است، که این امر ملازم با [[عصمت]] ایشان است. اگر [[عصمت]] را لازمه [[مقام]] {{متن حدیث|خَزَنَةُ اللَّهِ}} دانستیم، [[نصب الهی]] نیز نتیجه آن خواهد بود؛ افزون بر آن، در برخی [[روایات]] نیز بر این امر تأکید شده است. در این باره، [[علی بن جعفر]] در [[روایت]] صحیح از [[امام کاظم]]{{ع}} [[نقل]] می‌کند که ایشان از قول [[امام صادق]]{{ع}} فرمودند: {{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ... جَعَلَنَا خِزَانَةً فِي سَمَائِهِ وَ أَرْضِهِ}}<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۹۳.</ref>؛ “همانا [[خداوند]] (عزّ و جل)... ما را خازنان خود در [[آسمان]] و [[زمین]] قرار داد... ”. همچنین [[امام باقر]]{{ع}} فرمودند: {{متن حدیث|إِنَّهُ جَعَلَ عَلِيّاً خَازِنَهُ عَلَى مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ}}<ref>محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۱۰۶.</ref>؛ “همانا [[خداوند]] [[علی]]{{ع}} را [[خازن]] خود قرار داد، بر آنچه در [[آسمان‌ها]] و [[زمین]] است”<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان (کتاب)|معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان]]، ص ۳۲۹.</ref>.
== اثبات نصب الهی امام ==
{{اصلی|اثبات نصب الهی امام در حدیث}}
[[آیات]] و روایات مختلف، متعدد و بعضاً متواتری بر [[امامت]] دلالت می‌‌‌کند که نظریه انتصابی بودن امامت را [[اثبات]] و [[تأیید]] می‌‌‌کند. افزون بر این [[نصوص]]، [[پیامبر اسلام]]{{صل}} بعضاً نیز به [[انتصابی]] بودن اصل [[حکومت]] بعد از رحلت خویش تصریح می‌‌‌کند که تعیین کننده آن خداوند است. چنان‌‌که در صدر اسلام قبیله‌‌ای به نام بنی‌‌عامر [[اسلام]] خود را به این شرط منوط نموده‌‌اند که بعد از [[رحلت پیامبر]]{{صل}} آنان در حکومت سهمی‌ داشته باشند. حضرت ضمن پاسخ منفی دلیل آن را نه عدم [[پذیرش مردم]] یا سران [[قبایل]] بلکه تعلق [[مشروعیت]] آن به خداوند ذکر فرموده‌‌اند که تعیین حکومت و [[خلافت]] بعد از من تنها در صلاحیت خداوند است: {{متن حدیث|الامر إلى‏ اللّه‏ يضعه‏ حيث‏ يشاءِ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏}}<ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۸۴؛ سیره ابن‌هشام، ج۲، ص۵۵؛ سیره حلبی، ج۲، ص۳. .</ref>. [[تاریخ]] نشان می‌‌‌دهد مشابه این جریان و درخواست برای گروه‌‌های مانند کنده<ref>سیره ابن‌کثیر، ج۲، ص۱۵۹.</ref>، "عامر‌‌ بن [[طفیل]]" و "ارید بن‌‌ قیس"<ref>سیره ابن‌کثیر، ج۲، ص۱۱۴.</ref> اتفاق می‌‌‌افتاد که همیشه با پاسخ منفی حضرت روبرو می‌‌‌شدند.  


[[اولی الامر]] انسان‌هایی معصوم‌اند. چنان‌که بارها [[تبیین]] شد، این ویژگی، [[لزوم]] [[منصوص بودن]] ایشان از جانب [[خداوند متعال]] را [[اثبات]] می‌کند. افزون بر آن، در برخی [[روایات]] نیز به این امر اشاره شده است؛ برای نمونه، [[امام علی]]{{ع}} در [[جنگ صفین]] فرمودند: {{متن حدیث|فَقَدْ جَعَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ لِي عَلَيْكُمْ حَقّاً بِوِلَايَةِ أَمْرِكُمْ}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۱۶؛ و نیز ر.ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۳۵۲.</ref>؛ "[[خداوند سبحان]] برای من، بر شما [[حق ولایت]] امرتان را قرار داده است". [[امام]]{{ع}} در [[نامه]] خود به [[مالک اشتر]] نیز نوشتند: {{متن حدیث|فَإِنَّكَ فَوْقَهُمْ وَ وَالِي الْأَمْرِ عَلَيْكَ فَوْقَكَ وَ اللَّهُ فَوْقَ مَنْ وَلَّاكَ}}<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳. در یافتن سخنان امام علی{{ع}} از کتاب آیت الله جوادی آملی استفاده شد. برای تفصیل بیشتر، ر.ک: عبدالله جوادی آملی، ولایت فقیه، ص۳۴۷-۳۵۰.</ref>؛"پس همانا تو نسبت به [[مردم]] [[مقام]] بالاتری داری و [[والی]] امر، بالاتر از تو و [[خداوند]] [[برتر]] از کسی است که به تو [[ولایت]] داده است". همچنین [[روایت]] صحیح ابو [[الیسع]] از [[امام صادق]]{{ع}} نیز می‌تواند مستند این آموزه قرار گیرد؛ آنجا که فرمودند: {{متن حدیث|...وَ الْوَلَايَةُ الَّتِي أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهَا وَلَايَةُ آلِ مُحَمَّدٍ{{صل}}}}<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۲۰-۲۱.</ref>؛ "... [[ولایتی]] که [[خداوند متعال]] نسبت به آن امر کرده، [[ولایت]] [[خاندان محمد]]{{صل}} است"<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان (کتاب)|معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان]]، ص ۳۳۹.</ref>.
نکته قابل ذکر در توضیح این نکته اینکه درخواست گروه‌‌های مزبور از حضرت دقیقاً واگذاری حکومت و صحنه [[سیاست]] و [[قدرت]] بود که [[اهل سنت]] آن را به عنوان یک مسئله [[فقهی]] در صلاحیت [[مردم]] و [[انتخاب]] آنان توصیف می‌‌‌کنند که [[پیامبر]]{{صل}} آن را [[حق]] و [[فعل الهی]] توصیف می‌‌‌فرمود.


مقصود از [[هادی]] در [[ادبیات]] [[روایی]]، شخص [[منصوب]] از جانب [[خداوند]] است؛ چنان‌که این مدعا با سخن [[امام صادق]]{{ع}} به ذریح محاربی، که در سطور پیشین آمده،ثابت می‌گردد. آموزه یاد شده به نوعی از سخن [[امام کاظم]]{{ع}} نیز استفاده می‌شود؛ آنجا که فرمود: {{متن حدیث|مَا تَرَكَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الْأَرْضَ بِغَيْرِ إِمَامٍ قَطُّ مُنْذُ قُبِضَ آدَمُ{{ع}} يَهْتَدِي بِهِ إِلَى اللَّهِ...}}<ref>شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۲۰-۲۲۱.</ref>. “[[خداوند متعال]]، آن‌گاه که [[حضرت آدم]]{{ع}} [[وفات]] یافت،[[زمین]] را از امامی که [[مردم]] را به سوی [[خدا]] [[هدایت]] کند، رها نکرد...”. همچنین سخن [[امام صادق]]{{ع}} به هنگام [[زیارت قبر امام حسین]]{{ع}} نیز به صراحت موافق با مدعای یاد شده است،‌ایشان فرمودند: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَبْدِكَ وَ أَخِي رَسُولِكَ الَّذِي انْتَجَبْتَهُ بِعِلْمِكَ وَ جَعَلْتَهُ هَادِياً... اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَبْدِكَ وَ ابْنِ الَّذِي انْتَجَبْتَهُ بِعِلْمِكَ وَ جَعَلْتَهُ هَادِياً...}}<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۴، ص۵۷۲.</ref>. بر اساس این [[روایت]] که تعابیر آن در [[زیارت]] [[نامه]] [[امیر المؤمنین]] و [[حضرت رضا]]{{ع}} نیز به کار رفته است<ref>شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۶۰۲؛ محمد بن حسن طوسی، تهذیب الاحکام، ج۶، ص۲۶.</ref>، [[امام]] به [[جعل الهی]] به [[مقام]] [[هدایتگری]] [[منصوب]] می‌شود<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان (کتاب)|معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان]]، ص ۳۶۳.</ref>.
== [[روایات]] دال بر [[نصب امام]] ==
 
در این زمینه با چند گروه از [[روایات]] مواجه هستیم:
[[مردم]] نمی‌توانند کسی را برگزینند که [[واسطه فیض]] [[خداوند]] است و بدون وجود او [[نظام هستی]] در هم فرو می‌ریزد. اساساً [[تصور]] اینکه [[مردم]] [[حق]] داشته باشند برای [[خداوند متعال]] چنین کسی را [[تعیین]] کنند، مشکل است. [[روایات]] پیش گفته نیز بر [[منصوص بودن]] صاحبان تعبیر {{متن حدیث|أَرْكَان الْأَرْضِ}}، تأکید می‌کردند؛ چنان‌که در روایتی صحیح از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] شده است که فرمودند: "[[خداوند]] آنها را ارکان [[زمین]] قرار داد..."<ref>{{متن حدیث|جَعَلَهُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَرْكَانَ الْأَرْضِ}}. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۹۶.</ref><ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان (کتاب)|معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان]]، ص ۳۷۹.</ref>.
# '''روایاتی که [[انتصاب الهی]] و [[نبوی]] را پیش‌شرط [[قطعی]] امامت می‌شمارند:''' روایات گوناگون، هنگام برشمردن ملاک‌های مشروعیت امام، [[نصب]] و [[نص]] را از جدی‌ترین ملاک‌ها می‌دانند؛ مانند: از [[امام باقر]] {{ع}} سؤال شد: [[امام]] با چه چیزی شناخته می‌شود؟ جواب داد: "با ویژگی‌هایی که اولین آنها نص از سوی [[خداوند تبارک و تعالی]] و انتصاب او به عنوان [[پرچم هدایت]] برای [[مردم]] است، به طوری که بر آنان [[حجت]] باشد؛ زیرا [[رسول خدا]] {{صل}} [[علی]] را [[منصوب]] کرد و با نام و تعیین به مردم شناساند. همچنین [[ائمه]] {{عم}} اولی، دومی را نصب می‌کند"<ref>{{متن حدیث|سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَر الْبَاقِرَ ع بِمَ يُعْرَفُ الْإِمَامُ قَالَ بِخِصَالٍ أَوَّلُهَا نَصٌّ مِنَ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَلَيْهِ وَ نَصْبُهُ عَلَماً لِلنَّاسِ حَتَّى يَكُونَ عَلَيْهِمْ حُجَّةً لِأَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص نَصَبَ عَلِيّاً ع وَ عَرَّفَهُ النَّاسَ بِاسْمِهِ وَ عَيْنِهِ وَ كَذَلِكَ الْأَئِمَّةُ ع يَنْصِبُ الْأَوَّلُ الثَّانِي‏}}؛ معانی الاخبار، ص۱۰۲؛ إثبات الهداة، ج، ص۳۴۵.</ref>.
# '''روایاتی که پیش از تولد [[ائمه]] به نام آنان تصریح دارند (روایات [[امامیه]]):''' [[احادیث]] فراوانی از [[رسول خدا]] {{صل}} وجود دارد که ایشان قبل از تولد امامان، از آنان نام برده و تعیین را انجام داده است مانند: [[حدیث غدیر]] و [[منزلت]]؛ روایاتی که مفاد آن حصر [[امامت]] در میان [[فرزندان امام حسین]] {{ع}} است؛ روایاتی که در آن به اسامی ائمه از [[علی]] {{ع}} تا [[امام باقر]] {{ع}} تصریح شده است؛ روایاتی که در آن به اسامی همه [[ائمه]] تصریح شده است و روایاتی که در خصوص یک [[امام]] صادر شده و به طور جداگانه بر [[امامت]] هریک از [[ائمه]] دلالت می‌کند.
# '''روایاتی که پیش از تولد ائمه {{عم}} به نام آنان تصریح دارند (اهل سنت):''' بخشی از این [[روایات]] از طریق محدثان [[اهل سنت]] در دسترس است، مانند: [[روایت]] [[غدیر]]، [[منزلت]]، [[یوم‌الدار]] و...<ref>[[حسن علی‌پور وحید|علی‌پور وحید، حسن]]، [[مکتب در فرآیند نواندیشی (کتاب)|مکتب در فرآیند نواندیشی]]، ص ۲۱-۲۵؛ [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]] ص ۱۲۵-۱۲۹؛ [[سید احمد حسینی|حسینی، سید احمد]]، [[نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه (کتاب)|نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه]]، ص ۵۵.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:291506008.jpg|22px]] [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان (کتاب)|'''معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان''']]
# [[پرونده:291506008.jpg|22px]] [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان (کتاب)|'''معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان''']]
# [[پرونده:1100557.jpg|22px]] [[سید احمد حسینی|حسینی، سید احمد]]، [[نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه (کتاب)|'''نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه''']]
# [[پرونده:1100806.jpg|22px]] [[حسن علی‌پور وحید|علی‌پور وحید، حسن]]، [[مکتب در فرآیند نواندیشی (کتاب)|'''مکتب در فرآیند نواندیشی''']]
# [[پرونده:1368914.jpg|22px]] [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|'''معارف و عقاید ۵ ج۱''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}



نسخهٔ کنونی تا ‏۲۸ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۷:۱۲

آیات و روایات متعددی بر امامت دلالت می‌‌‌کند که نظریه انتصابی بودن امامت را اثبات و تأیید می‌‌‌کند. در این زمینه با چند گروه از روایات مواجه هستیم، روایاتی که انتصاب الهی و نبوی را پیش‌شرط قطعی امامت می‌شمارند و همچنین روایاتی که از امامیه و اهل سنت نقل شده درباره اشاره به نام ائمه(ع) پیش از تولد ایشان. از روایات ضرورت منصوب بودن امام مفاهیمی مانند: عصمت؛ شأن هدایت؛ جایگاه امامت؛ خلافت الهی و حجت الهی بودن استفاده می‌‌شود.

مقدمه

حجت الله، منصوب از جانب خداوند است. با صفاتی که برای حجت الله بیان شده است، می‌توان گفت که مردم عادی نمی‌توانند او را انتخاب کنند، بلکه تنها خداست که می‌تواند نمایند‌ه خود بر روی زمین را برگزیند. در تأیید این مطلب باید گفت امیر المؤمنین(ع) در یکی از دعاهای معروفش که به طرق مختلف نقل شده است، از خدا می‌خواهد زمین را از حجت خود بر مردم خالی نگذارد[۱]. امام سجاد(ع) نیز فرمود: «... از روزی که خدا آدم را آفریده، زمین خالی از حجت نیست که یا ظاهر بوده است و یا غایب، و تا قیامت هم خالی نماند...»[۲]. روشن است، معنا ندارد که مردم بخواهند حجتی غایب را برگزینند. در این باره، امام صادق(ع) در روایتی صحیح فرمودند: «جَعَلَهُمُ اللَّهُ... الْحُجَّةَ الْبَالِغَةَ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ وَ مِنْ تَحْتِ الثَّرَى»[۳]؛ «... خداوند ائمه را... حجت آشکار خود بر هر آنکه روی زمین و زیر خاک است، قرار داده است». امام صادق(ع) در برخی دیگر از سخنان خود، بر شأن هدایتگری حجت الله تأکید می‌کند و می‌فرماید: «زمین خالی از یک حجت عالم باقی نمی‌ماند و همانا زمین را جز او اصلاح نکند و مردم را نیز جز او اصلاح نکند»[۴].[۵]

اثبات نصب الهی امام

آیات و روایات مختلف، متعدد و بعضاً متواتری بر امامت دلالت می‌‌‌کند که نظریه انتصابی بودن امامت را اثبات و تأیید می‌‌‌کند. افزون بر این نصوص، پیامبر اسلام(ص) بعضاً نیز به انتصابی بودن اصل حکومت بعد از رحلت خویش تصریح می‌‌‌کند که تعیین کننده آن خداوند است. چنان‌‌که در صدر اسلام قبیله‌‌ای به نام بنی‌‌عامر اسلام خود را به این شرط منوط نموده‌‌اند که بعد از رحلت پیامبر(ص) آنان در حکومت سهمی‌ داشته باشند. حضرت ضمن پاسخ منفی دلیل آن را نه عدم پذیرش مردم یا سران قبایل بلکه تعلق مشروعیت آن به خداوند ذکر فرموده‌‌اند که تعیین حکومت و خلافت بعد از من تنها در صلاحیت خداوند است: «الامر إلى‏ اللّه‏ يضعه‏ حيث‏ يشاءِ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏»[۶]. تاریخ نشان می‌‌‌دهد مشابه این جریان و درخواست برای گروه‌‌های مانند کنده[۷]، "عامر‌‌ بن طفیل" و "ارید بن‌‌ قیس"[۸] اتفاق می‌‌‌افتاد که همیشه با پاسخ منفی حضرت روبرو می‌‌‌شدند.

نکته قابل ذکر در توضیح این نکته اینکه درخواست گروه‌‌های مزبور از حضرت دقیقاً واگذاری حکومت و صحنه سیاست و قدرت بود که اهل سنت آن را به عنوان یک مسئله فقهی در صلاحیت مردم و انتخاب آنان توصیف می‌‌‌کنند که پیامبر(ص) آن را حق و فعل الهی توصیف می‌‌‌فرمود.

روایات دال بر نصب امام

در این زمینه با چند گروه از روایات مواجه هستیم:

  1. روایاتی که انتصاب الهی و نبوی را پیش‌شرط قطعی امامت می‌شمارند: روایات گوناگون، هنگام برشمردن ملاک‌های مشروعیت امام، نصب و نص را از جدی‌ترین ملاک‌ها می‌دانند؛ مانند: از امام باقر (ع) سؤال شد: امام با چه چیزی شناخته می‌شود؟ جواب داد: "با ویژگی‌هایی که اولین آنها نص از سوی خداوند تبارک و تعالی و انتصاب او به عنوان پرچم هدایت برای مردم است، به طوری که بر آنان حجت باشد؛ زیرا رسول خدا (ص) علی را منصوب کرد و با نام و تعیین به مردم شناساند. همچنین ائمه (ع) اولی، دومی را نصب می‌کند"[۹].
  2. روایاتی که پیش از تولد ائمه به نام آنان تصریح دارند (روایات امامیه): احادیث فراوانی از رسول خدا (ص) وجود دارد که ایشان قبل از تولد امامان، از آنان نام برده و تعیین را انجام داده است مانند: حدیث غدیر و منزلت؛ روایاتی که مفاد آن حصر امامت در میان فرزندان امام حسین (ع) است؛ روایاتی که در آن به اسامی ائمه از علی (ع) تا امام باقر (ع) تصریح شده است؛ روایاتی که در آن به اسامی همه ائمه تصریح شده است و روایاتی که در خصوص یک امام صادر شده و به طور جداگانه بر امامت هریک از ائمه دلالت می‌کند.
  3. روایاتی که پیش از تولد ائمه (ع) به نام آنان تصریح دارند (اهل سنت): بخشی از این روایات از طریق محدثان اهل سنت در دسترس است، مانند: روایت غدیر، منزلت، یوم‌الدار و...[۱۰].

منابع

پانویس

  1. «اللَّهُمَّ لَا تَخْلُ الْأَرْضَ مِنْ حُجَّةٍ لَكَ عَلَى خَلْقِكَ ظَاهِرٍ أَوْ خَافٍ مَغْمُورٍ لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُكَ وَ بَيِّنَاتُكَ»، ابن بابویه قمی، الامامة و التبصرة، ص۲۶؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۷۸؛ محمد بن حسن طوسی، الغیبة، ص۲۲۱. پیش‌تر از اعتبار این روایت سخن به میان آمد.
  2. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۰۷؛ شیخ صدوق، الامالی، ص۱۸۶؛ محمد بن حسن فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ج۱، ص۱۹۹.
  3. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۹۶. این روایت با سندهای دیگری نیز نقل شده است. ر. ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۹۷؛ محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۲۰۰؛ محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید)، الاختصاص، ص۲۱.
  4. «إِنَّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو مِنْ أَنْ يَكُونَ فِيهَا حُجَّةٌ عَالِمٌ إِنَّ الْأَرْضَ لَا يُصْلِحُهَا إِلَّا ذَلِكَ وَ لَا يُصْلِحُ النَّاسَ إِلَّا ذَلِكَ». شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۰۳.
  5. فاریاب، محمد حسین، معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان، ص۲۷۴.
  6. تاریخ طبری، ج۲، ص۸۴؛ سیره ابن‌هشام، ج۲، ص۵۵؛ سیره حلبی، ج۲، ص۳. .
  7. سیره ابن‌کثیر، ج۲، ص۱۵۹.
  8. سیره ابن‌کثیر، ج۲، ص۱۱۴.
  9. «سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَر الْبَاقِرَ ع بِمَ يُعْرَفُ الْإِمَامُ قَالَ بِخِصَالٍ أَوَّلُهَا نَصٌّ مِنَ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَلَيْهِ وَ نَصْبُهُ عَلَماً لِلنَّاسِ حَتَّى يَكُونَ عَلَيْهِمْ حُجَّةً لِأَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص نَصَبَ عَلِيّاً ع وَ عَرَّفَهُ النَّاسَ بِاسْمِهِ وَ عَيْنِهِ وَ كَذَلِكَ الْأَئِمَّةُ ع يَنْصِبُ الْأَوَّلُ الثَّانِي‏»؛ معانی الاخبار، ص۱۰۲؛ إثبات الهداة، ج، ص۳۴۵.
  10. علی‌پور وحید، حسن، مکتب در فرآیند نواندیشی، ص ۲۱-۲۵؛ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ص ۱۲۵-۱۲۹؛ حسینی، سید احمد، نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه، ص ۵۵.