تلاوت قرآن در معارف و سیره علوی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
 
(۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱۷: خط ۱۷:


===[[آداب]] و [[احکام]] قرائت===
===[[آداب]] و [[احکام]] قرائت===
۱. '''[[آداب ظاهری]]''': از آداب ظاهری قرائت قرآن، [[طهارت]] و داشتن [[وضو]] است. [[حرمت]] و [[قداست]] قرآن مستلزم آن است که [[پاکیزه]]، [[مصحف]] را به دست گیریم و بخوانیم. از سوی دیگر، قرآن سرچشمه نور و روشنایی است. برای [[ارتباط]] با منبع نور، [[قاری قرآن]] با ساختن وضو که خود نور است، [[نورانی]] می‌شود و سنخیتی با [[کلام خدا]] پیدا کرده، با آن ارتباط برقرار می‌سازد. [[حضرت علی]]{{ع}} می‌فرماید: {{متن حدیث|لا يقرأ العبد القرآن على غير طهور، حتى يتطهّر}}<ref>وسائل الشیعه، ج۶، ص۱۹۶، ح۷۷۱۷.</ref>؛ «[[بنده خدا]] نباید قرآن را در حال ناپاکیزگی بخواند، تا اینکه [[پاکیزگی]] به دست آورد». همچنین فرمود:
۱. '''آداب ظاهری''': از آداب ظاهری قرائت قرآن، [[طهارت]] و داشتن [[وضو]] است. [[حرمت]] و [[قداست]] قرآن مستلزم آن است که [[پاکیزه]]، [[مصحف]] را به دست گیریم و بخوانیم. از سوی دیگر، قرآن سرچشمه نور و روشنایی است. برای ارتباط با منبع نور، [[قاری قرآن]] با ساختن وضو که خود نور است، [[نورانی]] می‌شود و سنخیتی با [[کلام خدا]] پیدا کرده، با آن ارتباط برقرار می‌سازد. [[حضرت علی]]{{ع}} می‌فرماید: {{متن حدیث|لا يقرأ العبد القرآن على غير طهور، حتى يتطهّر}}<ref>وسائل الشیعه، ج۶، ص۱۹۶، ح۷۷۱۷.</ref>؛ «[[بنده خدا]] نباید قرآن را در حال ناپاکیزگی بخواند، تا اینکه [[پاکیزگی]] به دست آورد». همچنین فرمود:
قاری قرآن در حالی که به [[نماز]] ایستاده است، برای هر حرفی که می‌خواند، صد [[حسنه]] و در حال نشسته پنجاه حسنه و با [[طهارت]] در غیر نماز، بیست و پنج حسنه و بدون طهارت ده حسنه دارد. بدانید که من نمی‌گویم المر یک حرف است، بلکه برای [[قاری]] الف ده، و لام ده، و میم ده، و راء ده حسنه است<ref>وسائل الشیعه، ج۶، ص۱۹۶، ح۷۷۱۸.</ref>.
قاری قرآن در حالی که به [[نماز]] ایستاده است، برای هر حرفی که می‌خواند، صد [[حسنه]] و در حال نشسته پنجاه حسنه و با [[طهارت]] در غیر نماز، بیست و پنج حسنه و بدون طهارت ده حسنه دارد. بدانید که من نمی‌گویم المر یک حرف است، بلکه برای [[قاری]] الف ده، و لام ده، و میم ده، و راء ده حسنه است<ref>وسائل الشیعه، ج۶، ص۱۹۶، ح۷۷۱۸.</ref>.
در جای دیگری فرموده‌اند: هیچ امری جز جنابت، [[پیامبر خدا]]{{صل}} را از [[قرائت قرآن]] بازنمی‌داشت»<ref>بحار الانوار، ج۹۲، ص۲۱۶، ح۲۱.</ref>.
در جای دیگری فرموده‌اند: هیچ امری جز جنابت، [[پیامبر خدا]]{{صل}} را از [[قرائت قرآن]] بازنمی‌داشت»<ref>بحار الانوار، ج۹۲، ص۲۱۶، ح۲۱.</ref>.
[[ادب]] دوم قرائت قرآن، خواندن از روی [[مصحف]] است که بسی [[برتر]] از خواندن از [[حفظ]] است. در این باره می‌فرماید {{متن حدیث|الْقِرَاءَةُ فِي الْمُصْحَفِ أَفْضَلُ مِنَ الْقِرَاءَةِ ظَاهِراً}}<ref>جامع الأخبار، ص۱۱۶، ح۲۰۹.</ref>؛ «[[خواندن قرآن]] از روی مصحف برتر از خواندن آن از حفظ است».
[[ادب]] دوم قرائت قرآن، خواندن از روی [[مصحف]] است که بسی [[برتر]] از خواندن از [[حفظ]] است. در این باره می‌فرماید {{متن حدیث|الْقِرَاءَةُ فِي الْمُصْحَفِ أَفْضَلُ مِنَ الْقِرَاءَةِ ظَاهِراً}}<ref>جامع الأخبار، ص۱۱۶، ح۲۰۹.</ref>؛ «[[خواندن قرآن]] از روی مصحف برتر از خواندن آن از حفظ است».
دیگر [[ادب ظاهری]] قرائت، خواندن با صوت [[نیکو]] است: {{متن حدیث|أَحْسِنُوا تِلَاوَةَ الْقُرْآنِ فَإِنَّهُ أَنْفَعُ الْقَصَصِ‌}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۰۹.</ref>؛ «[[قرآن]] را نیکو [[تلاوت]] کنید که نافع‌ترین [[گفتارها]] است».
دیگر ادب ظاهری قرائت، خواندن با صوت [[نیکو]] است: {{متن حدیث|أَحْسِنُوا تِلَاوَةَ الْقُرْآنِ فَإِنَّهُ أَنْفَعُ الْقَصَصِ‌}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۰۹.</ref>؛ «[[قرآن]] را نیکو [[تلاوت]] کنید که نافع‌ترین [[گفتارها]] است».


۲. '''[[آداب]] [[باطنی]]''': افزون بر [[آداب ظاهری]]، قرائت قرآن دارای آداب و [[احکام]] باطنی است که به مواردی از آنها اشاره می‌شود. نخستین آدب باطنی قرائت، خواندن همراه با [[تدبر در آیات قرآن]] است. چنان که [[امام]] فرمود: «در [[آیات قرآن]] [[تدبر]] کنید و از آن [[پند]] بگیرید که قرآن رساترین [[پندها]] است»<ref>غررالحکم، ج۳، ص۲۸۴، ح۴۴۹۳.</ref>.
۲. '''[[آداب]] [[باطنی]]''': افزون بر آداب ظاهری، قرائت قرآن دارای آداب و [[احکام]] باطنی است که به مواردی از آنها اشاره می‌شود. نخستین آدب باطنی قرائت، خواندن همراه با [[تدبر در آیات قرآن]] است. چنان که [[امام]] فرمود: «در [[آیات قرآن]] [[تدبر]] کنید و از آن [[پند]] بگیرید که قرآن رساترین [[پندها]] است»<ref>غررالحکم، ج۳، ص۲۸۴، ح۴۴۹۳.</ref>.
اهمیت [[تدبر در قرآن]] به گونه‌ای است که قرائت بدون تدبر بی‌ارزش شمرده شده است: «[[آگاه]] باشید که هیچ خیری در قرائتی که در آن تدبر نباشد، نیست. بدانید که [[عبادت]] بدون [[آگاهی]] ارزشی ندارد»<ref>صدوق، معانی الاخبار، ص۲۲۶.</ref>. قرائت قرآن، مرور الفاظ آیات قرآن است، و تدبر پلی است که [[انسان]] را از ظاهر به [[باطن]] و از الفاظ به [[معانی قرآن]] می‌رساند، و [[راز]] [[هدایت قرآنی]] در معانی آن نهفته است.
اهمیت [[تدبر در قرآن]] به گونه‌ای است که قرائت بدون تدبر بی‌ارزش شمرده شده است: «[[آگاه]] باشید که هیچ خیری در قرائتی که در آن تدبر نباشد، نیست. بدانید که [[عبادت]] بدون [[آگاهی]] ارزشی ندارد»<ref>صدوق، معانی الاخبار، ص۲۲۶.</ref>. قرائت قرآن، مرور الفاظ آیات قرآن است، و تدبر پلی است که [[انسان]] را از ظاهر به [[باطن]] و از الفاظ به [[معانی قرآن]] می‌رساند، و [[راز]] [[هدایت قرآنی]] در معانی آن نهفته است.
از جمله آداب و احکام [[تلاوت قرآن]] تلاوت به شیوه [[ترتیل]] است که در [[قرآن کریم]] نیز بدان تأکید شده است {{متن قرآن|وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلًا}}<ref>«یا (اندکی) بر آن بیفزای و قرآن را آرام و روشن بخوان» سوره مزمل، آیه ۴.</ref> [[حضرت علی]]{{ع}} در [[تفسیر آیه]] یادشده برخی از [[آداب ظاهری]] و [[باطنی]] [[قرآن]] را چنین برشمرده‌اند:
از جمله آداب و احکام [[تلاوت قرآن]] تلاوت به شیوه [[ترتیل]] است که در [[قرآن کریم]] نیز بدان تأکید شده است {{متن قرآن|وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلًا}}<ref>«یا (اندکی) بر آن بیفزای و قرآن را آرام و روشن بخوان» سوره مزمل، آیه ۴.</ref> [[حضرت علی]]{{ع}} در [[تفسیر آیه]] یادشده برخی از آداب ظاهری و [[باطنی]] [[قرآن]] را چنین برشمرده‌اند:
آن را کاملاً روشن اداکن، و مانند [[شعر]] آن را به [[شتاب]] مخوان، و مانند ریگ (بیابان) پراکنده مساز. دل‌های سخت خود را به وسیله قرآن به [[هراس]] افکنید و [[همت]] هیچ یک از شما این نباشد که [[سوره]] را به آخر رساند<ref>الکافی، ج۲، ص۶۱۴، ح۱. مشابه این حدیث در دعائم الإسلام (ج ۱، ص۱۶۱) از آن حضرت نقل شده است. </ref>.
آن را کاملاً روشن اداکن، و مانند [[شعر]] آن را به [[شتاب]] مخوان، و مانند ریگ (بیابان) پراکنده مساز. دل‌های سخت خود را به وسیله قرآن به [[هراس]] افکنید و [[همت]] هیچ یک از شما این نباشد که [[سوره]] را به آخر رساند<ref>الکافی، ج۲، ص۶۱۴، ح۱. مشابه این حدیث در دعائم الإسلام (ج ۱، ص۱۶۱) از آن حضرت نقل شده است. </ref>.


خط ۳۹: خط ۳۹:
از سه نفر، [[دین]] خود را نگه دارید: مردی که قرآن می‌خواند و [[شمشیر]] [[اتهام]] از نیام بر می‌کشد و [[همسایه]] خود را به [[شرک]] متهم می‌سازد. گفتم: ای امیرمؤمنان، کدام یک از آن دو سزاوارتر به شرک است؟ فرمود: آن‌که [[تهمت]] زند<ref>محدث نوری، حسین بن محمد تقی، مستدرک الوسائل، ج۴، ص۲۵۱، ج۴۶۲۵.</ref>.
از سه نفر، [[دین]] خود را نگه دارید: مردی که قرآن می‌خواند و [[شمشیر]] [[اتهام]] از نیام بر می‌کشد و [[همسایه]] خود را به [[شرک]] متهم می‌سازد. گفتم: ای امیرمؤمنان، کدام یک از آن دو سزاوارتر به شرک است؟ فرمود: آن‌که [[تهمت]] زند<ref>محدث نوری، حسین بن محمد تقی، مستدرک الوسائل، ج۴، ص۲۵۱، ج۴۶۲۵.</ref>.
هرگاه [[قرائت قرآن]] با [[شناخت]] و عمل به محتوای آن توأم باشد، سبب [[رستگاری]] [[انسان]] است، و قرائت بدون عمل استهزای [[آیات الهی]] است؛ چنان‌که [[سرور]] [[مؤمنان]] فرماید: {{متن حدیث|مَنْ قَرَأَ الْقُرْآنَ فَمَاتَ فَدَخَلَ النَّارَ فَهُوَ مِمَّنْ يَتَّخِذُ آياتِ اللَّهِ هُزُواً}}<ref>نهج البلاغه، حکمت ۲۱۹.</ref>؛ «هر که قرآن خواند و مرد و به [[جهنم]] رفت، [[آیات خدا]] را [[استهزا]] می‌کرده است».
هرگاه [[قرائت قرآن]] با [[شناخت]] و عمل به محتوای آن توأم باشد، سبب [[رستگاری]] [[انسان]] است، و قرائت بدون عمل استهزای [[آیات الهی]] است؛ چنان‌که [[سرور]] [[مؤمنان]] فرماید: {{متن حدیث|مَنْ قَرَأَ الْقُرْآنَ فَمَاتَ فَدَخَلَ النَّارَ فَهُوَ مِمَّنْ يَتَّخِذُ آياتِ اللَّهِ هُزُواً}}<ref>نهج البلاغه، حکمت ۲۱۹.</ref>؛ «هر که قرآن خواند و مرد و به [[جهنم]] رفت، [[آیات خدا]] را [[استهزا]] می‌کرده است».
بنابراین [[تلاوت قرآن]]، عمل بسیار [[ارزشمندی]] است؛ به شرط آن‌که واجد [[آداب ظاهری]] و [[باطنی]] بوده و همراه شناخت و عمل به آن باشد. اهمیت شناخت و عمل چنان است که می‌توان گفت [[ارزش]] هر تلاوتی تابع [[میزان]] شناخت و عمل شخص قاری و [[تالی]] است.
بنابراین [[تلاوت قرآن]]، عمل بسیار [[ارزشمندی]] است؛ به شرط آن‌که واجد آداب ظاهری و [[باطنی]] بوده و همراه شناخت و عمل به آن باشد. اهمیت شناخت و عمل چنان است که می‌توان گفت [[ارزش]] هر تلاوتی تابع [[میزان]] شناخت و عمل شخص قاری و [[تالی]] است.


بالاترین درجه [[تلاوت]]، «[[حق]] تلاوت»<ref>{{متن قرآن|الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلَاوَتِهِ أُولَئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَمَنْ يَكْفُرْ بِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ}} «کسانی که بدان‌ها کتاب (آسمانی) داده‌ایم، آن را چنان که سزاوار خواندن آن است می‌خوانند، آنان بدان ایمان دارند؛ و کسانی که به آن انکار ورزند زیانکارند» سوره بقره، آیه ۱۲۱.</ref> و «تلاوتسزاوار» نامیده می‌شود<ref>ر.ک: حکیمی، محمدرضا، کلام جاودانه، ص۷۵ - ۷۳.</ref>. در [[زیارت]] [[حضرت امیر]] در شب و [[روز]] [[مبعث]] می‌خوانیم {{متن حدیث|وَ تَلَوْتَ الْكِتَابَ حَقَّ تِلاوَتِهِ‌}}<ref>قمی، شیخ عباس، مفاتیح الجنان، ص۳۸۱.</ref>؛ «[[کتاب خدا]] را چنان که [[شایسته]] و بایسته است، تلاوت کردی». این بخش را با [[کلامی]] از [[امام علی]]{{ع}} که در آن به قرائت و [[عمل به قرآن]] تأکید فرموده‌اند، به پایان می‌بریم. [[امام]] خطاب به پسرش [[محمد حنفیه]] می‌فرماید:
بالاترین درجه [[تلاوت]]، «[[حق]] تلاوت»<ref>{{متن قرآن|الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلَاوَتِهِ أُولَئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَمَنْ يَكْفُرْ بِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ}} «کسانی که بدان‌ها کتاب (آسمانی) داده‌ایم، آن را چنان که سزاوار خواندن آن است می‌خوانند، آنان بدان ایمان دارند؛ و کسانی که به آن انکار ورزند زیانکارند» سوره بقره، آیه ۱۲۱.</ref> و «تلاوتسزاوار» نامیده می‌شود<ref>ر.ک: حکیمی، محمدرضا، کلام جاودانه، ص۷۵ - ۷۳.</ref>. در [[زیارت]] [[حضرت امیر]] در شب و [[روز]] [[مبعث]] می‌خوانیم {{متن حدیث|وَ تَلَوْتَ الْكِتَابَ حَقَّ تِلاوَتِهِ‌}}<ref>قمی، شیخ عباس، مفاتیح الجنان، ص۳۸۱.</ref>؛ «[[کتاب خدا]] را چنان که [[شایسته]] و بایسته است، تلاوت کردی». این بخش را با [[کلامی]] از [[امام علی]]{{ع}} که در آن به قرائت و [[عمل به قرآن]] تأکید فرموده‌اند، به پایان می‌بریم. [[امام]] خطاب به پسرش [[محمد حنفیه]] می‌فرماید:
خط ۵۴: خط ۵۴:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:قرآن]]
[[رده:تلاوت قرآن]]
[[رده:تلاوت قرآن]]
[[رده:عبادت]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۹ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۲۰

مقدمه

در سخنان حضرت علی(ع) بر این امر تأکید بسیار شده و آداب و احکامی برای آن مطرح گشته است.

ترغیب به قرائت

در این باره به ذکر چند حدیث اکتفا می‌شود. ایشان می‌فرمایند. «لِيَكُنْ سَمِيرُكَ الْقُرْآنَ‌»[۱]؛ «باید سخن‌گوی تو در دل شب قرآن باشد». از نظر امام، تلاوت قرآن مایه لقاح ایمان است[۲] و سبب نهراسیدن انسان از تنهایی می‌شود[۳]. برترین اعمال نیز هست: باید تمام سخن شما، یاد خدا و خواندن قرآن باشد؛ زیرا از پیامبر خدا(ص) سؤال شد: کدام یک از اعمال، نزد خدا برتر است؟ فرمود: «خواندن قرآن و اینکه در حال مرگ زبانت به ذکر خدا‌تر باشد»[۴].

همچنین به نقل از پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: خواندن قرآن در نماز، برتر از قرائت آن در غیر نماز است، و قرائت قرآن در غیر نماز برتر از ذکر خدای متعال است، و ذکر خدای متعال از صدقه، و صدقه از روزه برتر است، و روزه سپر آتش است[۵].

در حدیثی دیگر از آن حضرت می‌خوانیم: خانه‌ای که در آن قرآن خوانند و خدای والا و عزیز در آن یاد می‌شود، برکتش فراوان است، و فرشتگان در آنجا حاضر می‌گردند و شیطان‌ها از آن می‌گریزند. آن خانه برای اهل آسمان نور می‌افشاند؛ چنان‌که ستارگان به اهل زمین، روشنایی می‌بخشند. خانه‌ای که در آن قرائت قرآن نمی‌شود و ذکر خدای برین و والا گزارده نمی‌شود، برکتش، اندک است و فرشتگان از آن دوری کرده شیطان‌ها در آنجا حضور می‌یابند[۶].[۷]

آداب و احکام قرائت

۱. آداب ظاهری: از آداب ظاهری قرائت قرآن، طهارت و داشتن وضو است. حرمت و قداست قرآن مستلزم آن است که پاکیزه، مصحف را به دست گیریم و بخوانیم. از سوی دیگر، قرآن سرچشمه نور و روشنایی است. برای ارتباط با منبع نور، قاری قرآن با ساختن وضو که خود نور است، نورانی می‌شود و سنخیتی با کلام خدا پیدا کرده، با آن ارتباط برقرار می‌سازد. حضرت علی(ع) می‌فرماید: «لا يقرأ العبد القرآن على غير طهور، حتى يتطهّر»[۸]؛ «بنده خدا نباید قرآن را در حال ناپاکیزگی بخواند، تا اینکه پاکیزگی به دست آورد». همچنین فرمود: قاری قرآن در حالی که به نماز ایستاده است، برای هر حرفی که می‌خواند، صد حسنه و در حال نشسته پنجاه حسنه و با طهارت در غیر نماز، بیست و پنج حسنه و بدون طهارت ده حسنه دارد. بدانید که من نمی‌گویم المر یک حرف است، بلکه برای قاری الف ده، و لام ده، و میم ده، و راء ده حسنه است[۹]. در جای دیگری فرموده‌اند: هیچ امری جز جنابت، پیامبر خدا(ص) را از قرائت قرآن بازنمی‌داشت»[۱۰]. ادب دوم قرائت قرآن، خواندن از روی مصحف است که بسی برتر از خواندن از حفظ است. در این باره می‌فرماید «الْقِرَاءَةُ فِي الْمُصْحَفِ أَفْضَلُ مِنَ الْقِرَاءَةِ ظَاهِراً»[۱۱]؛ «خواندن قرآن از روی مصحف برتر از خواندن آن از حفظ است». دیگر ادب ظاهری قرائت، خواندن با صوت نیکو است: «أَحْسِنُوا تِلَاوَةَ الْقُرْآنِ فَإِنَّهُ أَنْفَعُ الْقَصَصِ‌»[۱۲]؛ «قرآن را نیکو تلاوت کنید که نافع‌ترین گفتارها است».

۲. آداب باطنی: افزون بر آداب ظاهری، قرائت قرآن دارای آداب و احکام باطنی است که به مواردی از آنها اشاره می‌شود. نخستین آدب باطنی قرائت، خواندن همراه با تدبر در آیات قرآن است. چنان که امام فرمود: «در آیات قرآن تدبر کنید و از آن پند بگیرید که قرآن رساترین پندها است»[۱۳]. اهمیت تدبر در قرآن به گونه‌ای است که قرائت بدون تدبر بی‌ارزش شمرده شده است: «آگاه باشید که هیچ خیری در قرائتی که در آن تدبر نباشد، نیست. بدانید که عبادت بدون آگاهی ارزشی ندارد»[۱۴]. قرائت قرآن، مرور الفاظ آیات قرآن است، و تدبر پلی است که انسان را از ظاهر به باطن و از الفاظ به معانی قرآن می‌رساند، و راز هدایت قرآنی در معانی آن نهفته است. از جمله آداب و احکام تلاوت قرآن تلاوت به شیوه ترتیل است که در قرآن کریم نیز بدان تأکید شده است ﴿وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلًا[۱۵] حضرت علی(ع) در تفسیر آیه یادشده برخی از آداب ظاهری و باطنی قرآن را چنین برشمرده‌اند: آن را کاملاً روشن اداکن، و مانند شعر آن را به شتاب مخوان، و مانند ریگ (بیابان) پراکنده مساز. دل‌های سخت خود را به وسیله قرآن به هراس افکنید و همت هیچ یک از شما این نباشد که سوره را به آخر رساند[۱۶].

در حدیثی دیگر آن حضرت ترتیل را رعایت وقف‌ها و ادای نیک حروف قرآن دانسته‌اند: «أَنَّهُ حِفْظُ الْوُقُوفِ وَ بَيَانُ الْحُرُوفِ‌»[۱۷]. همچنین می‌فرماید: «هر که روزی صد آیه از مصحف را با ترتیل و خشوع و آرامش بخواند، خداوند برای او پاداشی به اندازه اعمال تمامی اهل زمین می‌نویسد. هر که هر روز دویست آیه بخواند، خداوند برای او ثوابی به اندازه اعمال اهل آسمان و زمین می‌نویسد»[۱۸]. آن حضرت در مقام توصیف پرهیزگاران، یکی از اوصاف آنان را تلاوت قرآن با حزن و اندوه و با تأمل و تدبر دانسته و فرموده‌اند: ... اما شب‌ها، همچنان بر پای ایستاده‌اند تا جزء جزء قرآن را بخوانند. آرام و با تأنی و تدبر می‌خوانند. به هنگام خواندنش خود را اندوهگین می‌سازند و داروی درد خویش را در آن می‌جویند. چون به آیتی رسند که در آن بشارتی باشد، بدان میل کنند و در آن طمع ورزند، و جان‌هایشان به شوق دیدار سر می‌کشد؛ چنان‌که گویا در برابر چشمانشان قرار دارد. و چون به آیتی رسند که در آن وعید عذاب باشد، گوش دل بدان می‌سپارند و گویی بانگ جوش و خروش جهنم در گوششان پیچیده است[۱۹]. قاری حقیقی قرآن کسی است که جز رضایت خدا انگیزه دیگری در تلاوت قرآن ندارد. رسیدن به اهداف دنیوی، کسب موقعیت اجتماعی و اخذ اجرت در برابر قرائت قرآن ناروا است. مولای متقیان می‌فرماید: «هر که قرآن خواندن را مایه خوردن اموال مردم قرار دهد، روز قیامت با چهره استخوان بی‌گوشت مبعوث می‌شود»[۲۰].

ج. قرائت همراه شناخت و عمل: از نگاه حضرت علی(ع) لازمه قرائت قرآن، شناخت معانی و عمل به مضمون آیات الهی است. آن حضرت پس از حکمیت، ضمن تأکید بر پیمان شکنی، جنگ‌گریزی و اهل عمل نبودن اصحاب خود، از قاریان اهل دانش و عمل، چنین یاد می‌کنند: «أَيْنَ الْقَوْمُ الَّذِينَ دُعُوا إِلَى الْإِسْلَامِ فَقَبِلُوهُ وَ قَرَءُوا الْقُرْآنَ فَأَحْكَمُوهُ وَ هُيِّجُوا إِلَى الْجِهَادِ فَوَلِهُوا وَلَهَ اللِّقَاحِ إِلَى أَوْلَادِهَا...»[۲۱]؛ «کجایند آن مردمی که چون به اسلام دعوتشان کردند، آن را پذیرفتند و قرآن را می‌خواندند و نیکو در می‌یافتند و چون به جنگ بسیج می‌شدند، چنان با شوق به حرکت در می‌آمدند گویی که ماده شتری، مشتاقانه به سوی فرزندش می‌شتابد».

همانند این سخن را در جای دیگری که حاکی از تأسف عمیق آن حضرت است، بیان فرموده‌اند: «دریغا بر برادران من که قرآن تلاوت کردند و آن را نیکو آموختند، و در واجبات اندیشیدند و بر پایش داشتند، و سنت را زنده ساختند و بدعت را میراندند»[۲۲]. بر اساس همین اهمیت عمل در کنار قرائت قرآن است که ایشان در حدیثی، از عذاب شدید جهنم برای قاریان فاسق خبر داده‌اند[۲۳]. از نظر امام قاری و عالم قرآن، نباید به بهانه قاری بودن، خود را موحد حقیقی و دیگران را مشرک و ملحد بپندارد. سلیم بن قیس از امیرمؤمنان(ع) نقل می‌کند: از سه نفر، دین خود را نگه دارید: مردی که قرآن می‌خواند و شمشیر اتهام از نیام بر می‌کشد و همسایه خود را به شرک متهم می‌سازد. گفتم: ای امیرمؤمنان، کدام یک از آن دو سزاوارتر به شرک است؟ فرمود: آن‌که تهمت زند[۲۴]. هرگاه قرائت قرآن با شناخت و عمل به محتوای آن توأم باشد، سبب رستگاری انسان است، و قرائت بدون عمل استهزای آیات الهی است؛ چنان‌که سرور مؤمنان فرماید: «مَنْ قَرَأَ الْقُرْآنَ فَمَاتَ فَدَخَلَ النَّارَ فَهُوَ مِمَّنْ يَتَّخِذُ آياتِ اللَّهِ هُزُواً»[۲۵]؛ «هر که قرآن خواند و مرد و به جهنم رفت، آیات خدا را استهزا می‌کرده است». بنابراین تلاوت قرآن، عمل بسیار ارزشمندی است؛ به شرط آن‌که واجد آداب ظاهری و باطنی بوده و همراه شناخت و عمل به آن باشد. اهمیت شناخت و عمل چنان است که می‌توان گفت ارزش هر تلاوتی تابع میزان شناخت و عمل شخص قاری و تالی است.

بالاترین درجه تلاوت، «حق تلاوت»[۲۶] و «تلاوتسزاوار» نامیده می‌شود[۲۷]. در زیارت حضرت امیر در شب و روز مبعث می‌خوانیم «وَ تَلَوْتَ الْكِتَابَ حَقَّ تِلاوَتِهِ‌»[۲۸]؛ «کتاب خدا را چنان که شایسته و بایسته است، تلاوت کردی». این بخش را با کلامی از امام علی(ع) که در آن به قرائت و عمل به قرآن تأکید فرموده‌اند، به پایان می‌بریم. امام خطاب به پسرش محمد حنفیه می‌فرماید: بر تو باد خواندن قرآن و عمل به محتوای آن، و التزام به واجبات شرایع، و حلال و حرام و امر و نهی آن و نیز شب زنده‌داری به قرآن و تلاوت آن؛ زیرا قرآن پیمان خداوند متعال با بندگان او است. و بر هر مسلمان بایسته است که هر روز در پیمان خدا بنگرد و بخواند گر چه پنجاه آیه. بدان که درجات بهشت به شماره آیات قرآن است. پس در روز قیامت، به حفظ قاری قرآن گفته شود: «بخوان و بالا برو». بدین‌سان، پس از پیامبران و صدیقان، هیچ کس در بهشت، درجه‌ای بالاتر از قاری قرآن نخواهد داشت[۲۹].[۳۰]

منابع

پانویس

  1. غررالحکم، ج۵، ص۵۱، ح۷۳۸۹.
  2. غررالحکم، ج۵، ص۱۳۱، ح۷۶۳۳.
  3. غررالحکم، ج۵، ص۳۶۹، ح۷۸۹۰.
  4. سبزواری، محمد بن محمد، جامع الأخبار، ص۱۱۶، ح۲۰۸.
  5. سبزواری، محمد بن محمد، جامع الأخبار، ص۱۱۵، ح۲۰۴.
  6. الکافی، ج۲، ص۶۱۰.
  7. خدایاری، علی نقی، مقاله «قرآن‌شناسی»، دانشنامه امام علی ج۱، ص ۲۱۳.
  8. وسائل الشیعه، ج۶، ص۱۹۶، ح۷۷۱۷.
  9. وسائل الشیعه، ج۶، ص۱۹۶، ح۷۷۱۸.
  10. بحار الانوار، ج۹۲، ص۲۱۶، ح۲۱.
  11. جامع الأخبار، ص۱۱۶، ح۲۰۹.
  12. نهج البلاغه، خطبه ۱۰۹.
  13. غررالحکم، ج۳، ص۲۸۴، ح۴۴۹۳.
  14. صدوق، معانی الاخبار، ص۲۲۶.
  15. «یا (اندکی) بر آن بیفزای و قرآن را آرام و روشن بخوان» سوره مزمل، آیه ۴.
  16. الکافی، ج۲، ص۶۱۴، ح۱. مشابه این حدیث در دعائم الإسلام (ج ۱، ص۱۶۱) از آن حضرت نقل شده است.
  17. بحار الانوار، ج۶۷، ص۳۲۳.
  18. جامع الأخبار، ص۱۱۶، ح۲۱۰.
  19. نهج البلاغه، خطبه ۱۸۴.
  20. قبانچی، سید حسن، مسند الامام علی(ع)، ج، ۱، ص۲۵۸، به نقل از ثواب الاعمال، ص۲۷۹.
  21. نهج البلاغه، خطبه ۱۲۰. گفتنی است برخی مترجمان نهج البلاغه، مانند استاد عبدالمحمد آیتی، تعبیر «فَأَحْكَمُوهُ» را به معنای «نیکو در می‌یافتند» معنا کرده‌اند و برخی مانند علامه محمدتقی جعفری آن را به معنای «با کمال قدرت و استقامت عمل کردند» گرفته‌اند. نویسنده منهاج البراعه در شرح این فراز بر «تدبر در معانی و عمل به مضامین» تأکید دارد. (ر.ک: منهاج البراعه، ج۸، ص۱۳۶).
  22. نهج البلاغه، خطبه ۱۸۱.
  23. ر.ک: محدث نوری، حسین بن محمد تقی، مستدرک الوسائل، ج۴، ص۲۵۰، ج۴۶۲۳.
  24. محدث نوری، حسین بن محمد تقی، مستدرک الوسائل، ج۴، ص۲۵۱، ج۴۶۲۵.
  25. نهج البلاغه، حکمت ۲۱۹.
  26. ﴿الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلَاوَتِهِ أُولَئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَمَنْ يَكْفُرْ بِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ «کسانی که بدان‌ها کتاب (آسمانی) داده‌ایم، آن را چنان که سزاوار خواندن آن است می‌خوانند، آنان بدان ایمان دارند؛ و کسانی که به آن انکار ورزند زیانکارند» سوره بقره، آیه ۱۲۱.
  27. ر.ک: حکیمی، محمدرضا، کلام جاودانه، ص۷۵ - ۷۳.
  28. قمی، شیخ عباس، مفاتیح الجنان، ص۳۸۱.
  29. صدوق، کتاب من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۶۲۸، ح۳۲۱۵.
  30. خدایاری، علی نقی، مقاله «قرآن‌شناسی»، دانشنامه امام علی ج۱ ص ۲۱۴.