سدرة المنتهی در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==منابع== +== منابع ==))
 
(۱۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{نبوت}}
{{مدخل مرتبط
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[سدرة المنتهی]]''' است. "'''[[سدرة المنتهی]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
| موضوع مرتبط = سدرة المنتهی
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[سدرة المنتهی در قرآن]] - [[سدرة المنتهی در حدیث]] - [[سدرة المنتهی در کلام اسلامی]]</div>
| عنوان مدخل  = سدرة المنتهی
<div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[سدرة المنتهی (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
| مداخل مرتبط = [[سدرة المنتهی در قرآن]]
==مقدمه==
| پرسش مرتبط  =  
*منظور از [[سدرة المنتهی]] هر چند در توصیف مراحل نخستین [[وحی]] به مفهوم ظاهری آن یعنی درخت‌های سدری است که [[پیامبر]] در هنگام تلقی [[وحی]] از [[غار حرا]] [[مشاهده]] می‌کرده، بیان شده، اما به [[دلیل]] برخی از خصوصیات سیاق این چند [[آیه]] در میان [[مفسران]] جای سؤال را به وجود آورده که آیا به معنای ظاهری آن است، یا نوعی استعاره و [[تشبیه]] است. به عنوان نمونه در [[تفسیر]] «عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهیٰ» گفته شده، یعنی [[حضرت محمد]] [[جبرئیل]]{{ع}} را دید در حالتی که [[جبرئیل]] کنار [[سدرة المنتهی]] بود، و سدره درختی است بالای [[آسمان]] هفتم در طرف راست [[عرش]] که [[دانش]] هر فرشته‌ای به آن منتهی می‌شود و این از کلبی و مقاتل [[روایت]] شده است. و از [[ابن عباس]] و ضحاک [[نقل]] شده است که [[سدرة المنتهی]] چیزی است که آنچه از [[زمین]] به [[آسمان]] می‌رود منتهای معراجش آنجاست و آنچه از [[آسمان]] از [[فرمان الهی]] می‌آید بآنجا منتهی می‌گردد. بعضی هم گفته‌اند: [[ارواح]] [[شهدا]] تا آنجا بالا می‌روند. بعضی گفته‌اند: آنچه از بالای [[سدرة المنتهی]] نازل می‌گردد در سدرة قرار می‌گیرد و سپس از آنجا تحویل گرفته می‌شود، و نیز آنچه که از [[ارواح]] به [[معراج]] می‌رود، سدره نهایت [[معراج]] آنان است و از آنجا تحویل گرفته می‌شود. و منتهی به معنای محل پایان یافتن است، و این درخت در معنای [[غیبی]] و [[معنوی]] آن چون پایان [[عروج]] - [[فرشتگان]] و سدره به آن اضافه شده است. و از مقاتل [[نقل]] شده که [[سدرة المنتهی]] همان درخت معروف ([[طوبی]]) است. و نیز گفته شده که (سدره) درخت [[نبوت]] است. ([[مجمع البیان]]، ج ۲۳، ص: ۳۹۰) {{متن قرآن|وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَى * ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى * فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى * أَفَتُمَارُونَهُ عَلَى مَا يَرَى * وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَى * عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى * عِنْدَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَى * إِذْ يَغْشَى السِّدْرَةَ مَا يَغْشَى * مَا زَاغَ الْبَصَرُ وَمَا طَغَى * لَقَدْ رَأَى مِنْ آيَاتِ رَبِّهِ الْكُبْرَى}}<ref>«و او در افق فراتر بود» سوره نجم، آیه ۷.</ref> *{{متن قرآن|}}<ref>«سپس نزدیک شد و فروتر آمد * آنگاه (میان او و پیامبر) به اندازه دو کمان یا نزدیک‌تر رسید * پس آیا شما با او در آنچه می‌بیند، بگو- مگو می‌کنید؟ * و به یقین او را در فرودی دیگر، (نیز) دیده بود * کنار درخت سدری که در واپسین جای است» سوره نجم، آیه ۱۴.</ref> * {{متن قرآن|}}<ref>«که نزد آن بوستان‌سراست * هنگامی که آن درخت سدر را فرو پوشاند، آنچه فرو پوشاند * چشم (وی سوی دیگر) نگشت و کژ ندید * بی‌گمان برخی از نشانه‌های بزرگ پروردگارش را دیده است» سوره نجم، آیه ۸-۱۸.</ref>
}}


==نکات==
== مقدمه ==
منظور از [[سدرة المنتهی]] هر چند در توصیف مراحل نخستین [[وحی]] به مفهوم ظاهری آن یعنی درخت‌های سدری است که [[پیامبر]] در هنگام تلقی [[وحی]] از [[غار حرا]] مشاهده می‌کرده، بیان شده، اما به [[دلیل]] برخی از خصوصیات سیاق این چند [[آیه]] در میان [[مفسران]] جای سؤال را به وجود آورده که آیا به معنای ظاهری آن است، یا نوعی استعاره و تشبیه است. به عنوان نمونه در [[تفسیر]] «عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهیٰ» گفته شده، یعنی [[حضرت محمد]] [[جبرئیل]] {{ع}} را دید در حالتی که [[جبرئیل]] کنار [[سدرة المنتهی]] بود، و سدره درختی است بالای [[آسمان]] هفتم در طرف راست [[عرش]] که [[دانش]] هر فرشته‌ای به آن منتهی می‌شود و این از کلبی و مقاتل [[روایت]] شده است. و از [[ابن عباس]] و ضحاک [[نقل]] شده است که [[سدرة المنتهی]] چیزی است که آنچه از [[زمین]] به [[آسمان]] می‌رود منتهای معراجش آنجاست و آنچه از [[آسمان]] از [[فرمان الهی]] می‌آید بآنجا منتهی می‌گردد. بعضی هم گفته‌اند: [[ارواح]] [[شهدا]] تا آنجا بالا می‌روند. بعضی گفته‌اند: آنچه از بالای [[سدرة المنتهی]] نازل می‌گردد در سدرة قرار می‌گیرد و سپس از آنجا تحویل گرفته می‌شود، و نیز آنچه که از [[ارواح]] به [[معراج]] می‌رود، سدره نهایت [[معراج]] آنان است و از آنجا تحویل گرفته می‌شود. و منتهی به معنای محل پایان یافتن است، و این درخت در معنای [[غیبی]] و [[معنوی]] آن چون پایان عروج - [[فرشتگان]] و سدره به آن اضافه شده است. و از مقاتل [[نقل]] شده که [[سدرة المنتهی]] همان درخت معروف (طوبی) است و نیز گفته شده که (سدره) درخت [[نبوت]] است<ref>مجمع البیان، ج ۲۳، ص ۳۹۰.</ref>. {{متن قرآن|وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَى * ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى * فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى * أَفَتُمَارُونَهُ عَلَى مَا يَرَى * وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَى * عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى * عِنْدَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَى * إِذْ يَغْشَى السِّدْرَةَ مَا يَغْشَى * مَا زَاغَ الْبَصَرُ وَمَا طَغَى * لَقَدْ رَأَى مِنْ آيَاتِ رَبِّهِ الْكُبْرَى}}<ref>«و او در افق فراتر بود. سپس نزدیک شد و فروتر آمد. آنگاه (میان او و پیامبر) به اندازه دو کمان یا نزدیک‌تر رسید. پس آیا شما با او در آنچه می‌بیند، بگو- مگو می‌کنید؟ و به یقین او را در فرودی دیگر، (نیز) دیده بود. کنار درخت سدری که در واپسین جای است» سوره نجم، آیه ۸-۱۸..</ref>.
 
=== نکات ===
در [[آیات]] فوق این محورها درباره [[پیامبر]] و سدرة‌المنتهی مطرح گردیده است:
در [[آیات]] فوق این محورها درباره [[پیامبر]] و سدرة‌المنتهی مطرح گردیده است:
# [[نزول جبرئیل]] از افق اعلی بر [[پیامبر]] در [[سدرة المنتهی]]: {{متن قرآن|وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَى * ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى}}<ref>«و او در افق فراتر بود * سپس نزدیک شد و فروتر آمد» سوره نجم، آیه ۷-۸.</ref>؛ {{متن قرآن|عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى}}<ref>«کنار درخت سدری که در واپسین جای است» سوره نجم، آیه.</ref>
# نزول جبرئیل از افق اعلی بر [[پیامبر]] در [[سدرة المنتهی]]: {{متن قرآن|وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَى * ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى}}<ref>«و او در افق فراتر بود * سپس نزدیک شد و فروتر آمد» سوره نجم، آیه ۷-۸.</ref>؛ {{متن قرآن|عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى}}<ref>«کنار درخت سدری که در واپسین جای است» سوره نجم، آیه.</ref>.
# [[پیامبر اکرم]] [[شاهد]] برخی [[آیات الهی]] در [[سدرة المنتهی]]: {{متن قرآن|عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى}}<ref>«کنار درخت سدری که در واپسین جای است» سوره نجم، آیه ۱۴.</ref>؛ {{متن قرآن|إِذْ يَغْشَى السِّدْرَةَ مَا يَغْشَى}}<ref>«هنگامی که آن درخت سدر را فرو پوشاند، آنچه فرو پوشاند» سوره نجم، آیه ۱۶.</ref>؛ {{متن قرآن|لَقَدْ رَأَى مِنْ آيَاتِ رَبِّهِ الْكُبْرَى}}<ref>«بی‌گمان برخی از نشانه‌های بزرگ پروردگارش را دیده است» سوره نجم، آیه ۱۸.</ref>
# [[پیامبر اکرم]] [[شاهد]] برخی [[آیات الهی]] در [[سدرة المنتهی]]: {{متن قرآن|عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى}}<ref>«کنار درخت سدری که در واپسین جای است» سوره نجم، آیه ۱۴.</ref>؛ {{متن قرآن|إِذْ يَغْشَى السِّدْرَةَ مَا يَغْشَى}}<ref>«هنگامی که آن درخت سدر را فرو پوشاند، آنچه فرو پوشاند» سوره نجم، آیه ۱۶.</ref>؛ {{متن قرآن|لَقَدْ رَأَى مِنْ آيَاتِ رَبِّهِ الْكُبْرَى}}<ref>«بی‌گمان برخی از نشانه‌های بزرگ پروردگارش را دیده است» سوره نجم، آیه ۱۸.</ref>.
# [[پیامبر]] و [[رؤیت]] دو باره [[قلبی]] [[خداوند]]، در [[سدرة المنتهی]]: {{متن قرآن|وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَى * عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى}}<ref>«و به یقین او را در فرودی دیگر، (نیز) دیده بود * کنار درخت سدری که در واپسین جای است» سوره نجم، آیه ۱۳-۱۴.</ref>
# [[پیامبر]] و [[رؤیت]] دو باره [[قلبی]] [[خداوند]]، در [[سدرة المنتهی]]: {{متن قرآن|وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَى * عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى}}<ref>«و به یقین او را در فرودی دیگر، (نیز) دیده بود * کنار درخت سدری که در واپسین جای است» سوره نجم، آیه ۱۳-۱۴.</ref>.
# [[سدرة المنتهی]] از [[آیات]] [[برتر]] [[الهی]]: {{متن قرآن|إِذْ يَغْشَى السِّدْرَةَ مَا يَغْشَى}}<ref>«هنگامی که آن درخت سدر را فرو پوشاند، آنچه فرو پوشاند» سوره نجم، آیه ۱۶.</ref>؛ {{متن قرآن|لَقَدْ رَأَى مِنْ آيَاتِ رَبِّهِ الْكُبْرَى}}<ref>«بی‌گمان برخی از نشانه‌های بزرگ پروردگارش را دیده است» سوره نجم، آیه ۱۸.</ref>
# [[سدرة المنتهی]] از [[آیات]] [[برتر]] [[الهی]]: {{متن قرآن|إِذْ يَغْشَى السِّدْرَةَ مَا يَغْشَى}}<ref>«هنگامی که آن درخت سدر را فرو پوشاند، آنچه فرو پوشاند» سوره نجم، آیه ۱۶.</ref>؛ {{متن قرآن|لَقَدْ رَأَى مِنْ آيَاتِ رَبِّهِ الْكُبْرَى}}<ref>«بی‌گمان برخی از نشانه‌های بزرگ پروردگارش را دیده است» سوره نجم، آیه ۱۸.</ref>.
#ره نیافتن هیچ گونه [[خطا]] و [[انحراف]]، در مشاهدات [[قلبی]] [[پیامبر]] در [[سدرة المنتهی]]: {{متن قرآن|إِذْ يَغْشَى السِّدْرَةَ مَا يَغْشَى * مَا زَاغَ الْبَصَرُ وَمَا طَغَى}}<ref>«هنگامی که آن درخت سدر را فرو پوشاند، آنچه فرو پوشاند * چشم (وی سوی دیگر) نگشت و کژ ندید» سوره نجم، آیه ۱۶-۱۷.</ref><ref>[[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۱، ص ۷۰۲.</ref>.
# ره نیافتن هیچ گونه [[خطا]] و [[انحراف]]، در مشاهدات [[قلبی]] [[پیامبر]] در [[سدرة المنتهی]]: {{متن قرآن|إِذْ يَغْشَى السِّدْرَةَ مَا يَغْشَى * مَا زَاغَ الْبَصَرُ وَمَا طَغَى}}<ref>«هنگامی که آن درخت سدر را فرو پوشاند، آنچه فرو پوشاند * چشم (وی سوی دیگر) نگشت و کژ ندید» سوره نجم، آیه ۱۶-۱۷.</ref>.<ref>[[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱]]، ص ۷۰۲.</ref>
 
==سدرة المنتهی==
درختی [[بهشتی]]، تمثّل مقامی [[روحانی]] و منتهی الیه [[نزول]] [[امر الهی]] و صعودِ [[علوم]] و [[اعمال]] [[بندگان]]
سدره از ماده «س - د - ر» و «سِدْر» در لغت به معنای درخت کُنار<ref>لسان العرب، ج۶، ص۲۱۳؛ لغت نامه، ج۹، ص۱۳۵۲۰، «سدره».</ref> (صنوبر)<ref>حاشیه شیخ زاده، ج۸، ص۱۲.</ref> و «تای» آن برای [[وحدت]] است<ref>لسان العرب، ج۶، ص۲۱۳؛ المیزان، ج۱۹، ص۳۱.</ref>. درخت یادشده کاربرد غذایی فراوانی ندارد؛ ولی از [[سایه]] آن می‌توان بهره فراوان برد<ref>مفردات، ص۴۰۳، «سدره».</ref>. «مُنتهی» نیز اسم مکان و مراد از آن، [[آسمان]] است<ref>المیزان، ج۱۹، ص۳۱.</ref>؛ همچنین «سَدَر» به معنای تحیّر [[بصر]] نیز به کار رفته<ref>مفردات، ص۴۰۳؛ لسان العرب، ج۶، ص۲۱۳؛ بصائر ذوی التمییز، ج۳، ص۲۰۵.</ref>، و «سادر» به شخص متحیّر گفته می‌شود<ref>مفردات، ص۴۰۳؛ لسان العرب، ج۶، ص۲۱۳.</ref>، بنابراین «سدره» مانند رِکْبه (سواری) اسم مصدر و «سدره‌المنتهی» به معنای [[حیرت]] دورتر است<ref>التفسیر الکبیر، ج۲۸، ص۲۹۲.</ref>. به گفته برخی، اصل واحد در ماده «سِدْر» پیدایش حالت تحیّر بدون سبب اختیاری است و از این رو مستقلاً به [[مدح]] و [[ذم]] متصف نمی‌شود؛ برخلاف حیرت که چون در نتیجه [[شک]] و [[گمراهی]] پدید می‌آید، [[مذموم]] است و معنای یادشده با [[مقامات روحانی]] و [[معنوی]] و مراحل [[باطنی]] [[سلوک]]، تناسب دارد که برای سالک بر اثر توجه به [[عالم ملکوت]] و استغراق در [[جاذبه]] [[نور الهی]] حاصل می‌شود. بر این اساس «سدره» بر وزن «فِعْله» بر نوعی از تحیّر دلالت می‌کند و آن تحیّرِ موجود در [[مقام]] روحانی است<ref>التحقیق، ج۵، ص۸۴، «سدره».</ref>. [[قرآن کریم]] اصطلاح «سدره‌المنتهی» را در [[آیات]] بیانگر [[معراج پیامبر]]{{صل}}<ref>المیزان، ج۱۹، ص۳۱.</ref>، یک بار با همین ترکیب به کار برده و یک بار هم با «السدرة» به آن اشاره کرده و [[بهشت آدم]]{{ع}}<ref>کشف الاسرار، ج۹، ص۳۶۱؛ مجمع البیان، ج۹، ص۲۶۵.</ref>، [[برزخ]] یا [[آخرت]]<ref>المیزان، ج۱۹، ص۳۱.</ref>، یا [[جنت]] [[عقول]]<ref>مجمع البیان، ج۹، ص۲۶۵؛ کشف الاسرار، ج۹، ص۳۶۱؛ شرح الاسماء، ج۱، ص۵۶۹.</ref> ([[ملائکه]]) را نزدیک آن دانسته و گوشزد کرده که [[پیامبر]]{{صل}} بار دیگر [[جبرئیل]] یا [[خداوند]] را با [[رؤیت]] [[قلبی]] نزدیک سدره‌المنتهی دیده است<ref>روض الجنان، ج۱۸، ص۱۷۴.</ref>: {{متن قرآن|وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَى * عِندَ سِدْرَةِ الْمُنتَهَى * عِندَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَى * إِذْ يَغْشَى السِّدْرَةَ مَا يَغْشَى}}<ref>«و به یقین او را در فرودی دیگر، (نیز) دیده بود * کنار درخت سدری که در واپسین جای است * که نزد آن بوستان‌سراست * هنگامی که آن درخت سدر را فرو پوشاند، آنچه فرو پوشاند» سوره نجم، آیه ۱۳-۱۶.</ref> برخی [[مفسران]]، «[[علّیین]]» در [[آیه]] ۱۸ [[سوره مطفّفین]]<ref>{{متن قرآن|كَلَّآ إِنَّ كِتَـٰبَ ٱلْأَبْرَارِ لَفِى عِلِّيِّينَ}} «نه چنین است؛ کارنامه نیکان در «علّیین» است» سوره مطفّفین، آیه ۱۸.</ref> را نیز به سدره‌المنتهی [[تفسیر]] کرده‌اند<ref>مجمع البیان، ج۱۰، ص۶۹۲؛ التفسیرالکبیر، ج۳۱، ص۹۷؛ حاشیه شیخ زاده، ج۸، ص۵۴۲.</ref>. [[قرآن]] به توضیح سدره‌المنتهی نپرداخته و گویا بنای [[کلام الهی]] در این باره بر ابهام بوده، چنان‌که آن را پوشیده از چیزی دانسته؛ ولی پوششش را بیان نکرده است.<ref>المیزان، ج۱۹، ص۳۱.</ref>.<ref>{{متن قرآن|إِذْ يَغْشَى ٱلسِّدْرَةَ مَا يَغْشَىٰ}} «هنگامی که آن درخت سدر را فرو پوشاند، آنچه فرو پوشاند» سوره نجم، آیه ۱۶.</ref> البته [[روایات]] و مشهور مفسران<ref>التفسیر الکبیر، ج۲۸، ص۲۹۱.</ref> «سِدرَةِ المُنتَهی» را به درختی در [[آسمان]] هفتم تفسیر کرده‌اند که [[اعمال انسان‌ها]] بدان منتهی و در آنجا با یکدیگر و نیز با [[امر الهی]] که از فوق سدره نازل می‌شود جمع می‌شوند<ref>مجمع البیان، ج۹، ص۲۶۵؛ کنزالدقائق، ج۱۲، ص۴۸۴؛ المیزان، ج۱۹، ص۳۱.</ref> و از این رو [[تشبیه]] آن به درخت کُنار، افزون بر اینکه طعمی گوارا و بویی خوش دارد<ref>حاشیه شیخ زاده، ج۸، ص۱۲.</ref>، به سبب [[اجتماع]] [[عرب‌ها]] در [[سایه]] درخت یادشده است؛ زیرا در بیابان، درختی به اندازه آن، سایه ندارد<ref>حاشیه شیخ زاده، ج۸، ص۱۲؛ کنزالدقائق، ج۱۲، ص۴۸۴.</ref> و از همین رو مثالِ سایه درخت [[بهشتی]] معرفی شده است: {{متن قرآن|فِى سِدْرٍۢ مَّخْضُودٍۢ}}<ref>«زیر درختان سدر بی‌خار» سوره واقعه، آیه ۲۸.</ref> تعبیر «سدره‌نشینان» نیز کنایه از [[ملائکه مقرب]]<ref>لغت نامه، ج۹، ص۱۳۵۲۰.</ref>، مانند [[جبرئیل]]<ref>رحمة من الرحمن، ج۲، ص۵۱۸؛ روح البیان، ج۹، ص۲۶۴.</ref> بوده که [[مقام]] او وسط سدره‌المنتهی است<ref>شرح فصوص الحکم، ص۸۵۳؛ تفسیر قرطبی، ج۲۰، ص۹۰.</ref> و همراه با وی [[شب قدر]] فرود می‌آیند<ref>مجمع البیان، ج۱۰، ص۷۸۹؛ حاشیه شیخ زاده، ج۸، ص۶۵۰.</ref>: {{متن قرآن|تَنَزَّلُ ٱلْمَلَـٰٓئِكَةُ...}}<ref> سوره قدر، آیه ۴.</ref> بر پایه [[احادیث]]، [[فرشتگان]] [[نگهبان]] بر [[اعمال]] [[آفریدگان]]، [[نامه اعمال]] ایشان را تا آنجا می‌توانند بالا ببرند و بالاتر از آن مجاز نیستند<ref>علل الشرایع، ج۲، ص۳۰۰؛ تفسیر لاهیجی، ج۴، ص۲۹۳.</ref>. به گفته برخی در [[قرآن]] و [[روایات]] از [[حقیقت]] شجره زیتونه: {{متن قرآن|كَأَنَّهَا كَوْكَبٌۭ دُرِّىٌّۭ يُوقَدُ مِن شَجَرَةٍۢ مُّبَـٰرَكَةٍۢ زَيْتُونَةٍۢ...}}<ref> سوره نور، آیه ۳۵.</ref> برحسب [[مقامات]] گوناگون [[عارفان]] و درجات مختلف متذکّران با تعبیرهایی گوناگون، مانند شجره طوبا: {{متن قرآن|طُوبَىٰ لَهُمْ وَحُسْنُ مَـَٔابٍۢ}}<ref> سوره رعد، آیه ۲۹.</ref>، سدره‌المنتهی، مقام «أبیتُ عند ربی یطعمنی ویسقین» و شجره [[موسی]]: {{متن قرآن|وَشَجَرَةًۭ تَخْرُجُ مِن طُورِ سَيْنَآءَ تَنۢبُتُ بِٱلدُّهْنِ وَصِبْغٍۢ لِّلْـَٔاكِلِينَ}}<ref>«و نیز درختی را که از طور سینا بیرون می‌آید که (دانه) روغنی و نانخورشی برای خورندگان می‌رویاند» سوره مؤمنون، آیه ۲۰.</ref> یاد شده است<ref>تفسیر صدر المتالهین، ج۴، ص۳۷۳.</ref>، چنان‌که برخی دیگر سدره‌المنتهی را همان شجره طوبا دانسته‌اند<ref>بیان السعاده، ج۴، ص۱۲۲.</ref>. برخی نیز [[سدرة المنتهی]] را درختی دانسته‌اند که زیر آن [[مؤمنان]] با [[پیامبر]]{{صل}} [[بیعت]] کردند؛ آن‌گاه [[خداوند]] [[آرامش]] را بر آنان فروفرستاد<ref>مفردات، ص۴۰۳، «سدره».</ref>: {{متن قرآن|لَّقَدْ رَضِىَ ٱللَّهُ عَنِ ٱلْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ ٱلشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِى قُلُوبِهِمْ فَأَنزَلَ ٱلسَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَأَثَـٰبَهُمْ فَتْحًۭا قَرِيبًۭا}}<ref>«به راستی خداوند از مؤمنان خشنود شد هنگامی که با تو در زیر آن درخت بیعت می‌کردند پس آنچه در دل داشتند معلوم داشت، از این رو آرامش را بر آنها فرو فرستاد و به پیروزی زودرسی پاداششان داد» سوره فتح، آیه ۱۸.</ref> که البته این معنا برحسب ظاهر و بدون [[تأویل]]، ربطی به اصطلاح مورد بحث ندارد.<ref>[[سید رضا اسحاق‌نیا تربتی|اسحاق‌نیا تربتی، سید رضا]]، [[سدرةالمنتهی (مقاله)|سدرةالمنتهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵]]، ص ۲۹۲.</ref>


== پرسش‌های وابسته ==
==حقیقت [[سدره المنتهی]]==
با توجه به اینکه [[آیه]] ۱۵ [[سوره نجم]]<ref>{{متن قرآن|عِندَهَا جَنَّةُ ٱلْمَأْوَىٰٓ}} «که نزد آن بوستان‌سراست» سوره نجم، آیه ۱۵.</ref> [[بهشت]] را نزد سدره‌المنتهی دانسته، سدره‌المنتهی در آسمان‌هاست؛ زیرا بهشت در [[آسمان]] است: {{متن قرآن|وَفِى ٱلسَّمَآءِ رِزْقُكُمْ وَمَا تُوعَدُونَ}}<ref>«و روزی شما و آنچه به شما نوید می‌دهند در آسمان است» سوره ذاریات، آیه ۲۲.</ref>، چنان‌که [[روایات]] و [[تفاسیر]] سدره‌المنتهی را در آسمان ششم<ref>جامع البیان، ج۲۷، ص۷۰.</ref> - که [[پیامبر]]{{صل}} [[خلق]] کثیری از جمله کرّوبیان را دید که در آن موج می‌زنند<ref>مجمع البیان، ج۶، ص۶۱۰.</ref> -آسمان هفتم<ref>تفسیر قمی، ج۲، ص۳۴۴؛ المیزان، ج۱۹، ص۳۱؛ بیان السعاده، ج۴، ص۱۲۳.</ref>، فوق آسمان هفتم<ref>التحریر والتنویر، ج۲۷، ص۱۰۰؛ بیان السعاده، ج۴، ص۱۲۲.</ref> و در [[یمین]] [[عرش]]<ref>جامع البیان، ج۷، ص۷۳؛ مجمع البیان، ج۹، ص۲۶۵؛ بیان السعاده، ج۴، ص۱۲۲.</ref> دانسته که از اصل عرش نشئت گرفته<ref>جامع البیان، ج۲۷، ص۷۰؛ روض الجنان، ج۱۸، ص۱۷۱؛ تفسیر صدر المتالهین، ج۷، ص۴۹.</ref> و شاخ و برگ آن بر سر [[حاملان عرش]] است<ref>روض الجنان، ج۱۸، ص۱۷۱.</ref> و هر عالم یا [[فرشته مقرّب]] یا پیامبر مرسل را به آن منتهی و ماورای آن را [[غیب]] شمرده‌اند که جز [[خدا]] به آن [[آگاه]] نیست<ref>جامع البیان، ج۲۷، ص۷۰؛ تفسیر ابن عربی، ج۲، ص۵۵۶؛ بیان السعاده، ج۴، ص۱۲۲.</ref>؛ همچنین [[امر الهی]] از فوق سدره‌المنتهی و نخست به سوی آن نازل می‌شود<ref>جامع البیان، ج۲۷، ص۷۰؛ تفسیر صدر المتالهین، ج۷، ص۴۹.</ref> و نیز آنچه از [[زمین]] به سوی آن صعود می‌کند<ref>جامع البیان، ج۲۷، ص۷۰.</ref> مانند [[دعا]]<ref>روض الجنان، ج۱۸، ص۱۷۱.</ref>، [[اعمال صالح]] [[بندگان]]<ref>کنزالدقائق، ج۱۲، ص۴۸۴.</ref>، [[ارواح]] سُعداء و [[اصحاب یمین]]<ref>تفسیر صدر المتالهین، ج۷، ص۴۸.</ref>، مقرّبان<ref>تفسیر ابن عربی، ج۲، ص۵۵۶.</ref>، [[شهداء]]<ref>مجمع البیان، ج۹، ص۲۶۵؛ تفسیر ابن عربی، ج۲، ص۵۵۶.</ref>، [[مؤمنان]]<ref>مجمع البیان، ج۱۰، ص۶۹۲.</ref> و هرکسی که به [[روش پیامبر]]{{صل}} عمل کند<ref>جامع البیان، ج۱۵، ص۱۵؛ ج۲۷، ص۷۰.</ref> و نیز [[مقامات انبیا]] و [[ملائکه]]<ref>کشف الاسرار، ج۹، ص۲۶۰؛ الدرالمنثور، ج۶، ص۱۶۲.</ref>، همه به سدره‌المنتهی ختم می‌شوند و کسی جز پیامبر{{صل}} از آن نگذشته است<ref>کشف‌الاسرار، ج۹، ص۲۶۰؛ کنزالدقائق، ج۱۲، ص۴۸۵؛ تفسیر لاهیجی، ج۴، ص۲۹۳.</ref>، چنان‌که [[امام سجاد]]{{ع}} در [[خطبه]] معروف خود در [[شام]]، خود را فرزند [[پیامبری]] خواند که از سدره‌المنتهی گذشته است<ref>الاحتجاج، ج۲، ص۱۳۳؛ کنزالدقائق، ج۱۲، ص۴۸۴.</ref>. درباره اینکه آیا سدره‌المنتهی مادی بوده و مقصود از [[آسمان]] همین آسمان ظاهری است یا نه، برخی احتمال داده‌اند<ref>تفسیر صدر المتالهین، ج۷، ص۴۷.</ref> مراد از سدره‌المنتهی مرتبه‌ای باشد که اگر کسی از آن بگذرد از عالم صورت گذشته و وارد عالم معانی محض می‌شود و از این رو بعضی سدره‌المنتهی را به نهایت مراتب [[بهشت]] و آخر آن [[تفسیر]] کرده<ref>تفسیر ابن عربی، ج۲، ص۵۵۶؛ سفینة البحار، ج۲، ص۶۱۴.</ref> یا به اوصافی شبیه اوصاف اجسام وصف کرده‌اند<ref>تفسیر صدر المتالهین، ج۷، ص۴۷.</ref>؛ نظیر آنچه درباره آن از [[روایات]] نقل شده که درختی عظیم است<ref>کشف الاسرار، ج۵، ص۴۹۲.</ref>، زیر آن بستری از زر [[خالص]] است<ref>روض الجنان، ج۱۸، ص۱۷۲.</ref>، بار آن مانند سبوی بزرگ، شیرین‌تر از عسل، نرم‌تر از کَره<ref>روض الجنان، ج۱۸، ص۱۷۳؛ کشف الاسرار، ج۹، ص۳۶۱.</ref>، زینتی و متنوّع است، برگ‌های آن مانند گوش پیلان‌اند، از اصل آن ۴جوی جاری‌اند: دو [[نهر]] [[باطن]] در بهشت و دو نهر ظاهر در [[دنیا]] که نیل و فرات‌اند<ref>کشف الاسرار، ج۵، ص۴۹۲؛ روض الجنان، ج۱۸، ص۱۷۲.</ref> و نیز ۴ نهر آب خالص، شیر، شراب و عسل صافی از اصل آن جاری می‌شوند: {{متن قرآن|...فِيهَآ أَنْهَـٰرٌۭ...عَسَلٍۢ مُّصَفًّۭى}}<ref> سوره محمّد، آیه ۱۵.</ref>، سطبری آن ۱۰۰ سال راه از ایام دنیاست<ref>تفسیر لاهیجی، ج۴، ص۲۹۴؛ کنزالدقائق، ج۱۲، ص۴۸۵.</ref>. اگر سواری بر اسبی نشیند و بخواهد گِرد ساق آن بگردد، پیر گشته و عمرش تمام می‌شود و درختی است که هزار هزار شاخه دارد و هر شاخه هزار هزار برگ و یک برگ آن همه دنیا را [[سایه]] می‌کند<ref>روض‌الجنان، ج۱۸، ص۱۷۱-۱۷۲.</ref>. [[حضرت صادق]]{{ع}} ضمن [[عیادت]] از یکی از [[اصحاب]] خود که بیماریش شدت داشته و غصّه دخترانش را داشت، از [[پدران]] خویش نقل فرمود که علی{{ع}} از [[پیامبر]]{{صل}} شنید: در سدره‌المنتهی که تنها بودم یکی از شاخه‌های آن را دیدم که میوه‌هایش مانند پستان‌اند و سر آنها رو به [[زمین]] است. دیدم از بعضی شیر، از بعضی‌عسل، از بعضی روغن، از بعضی شبیه نان سفید و از جایی [[لباس]] می‌ریزد. گفتم: کاش [[جبرئیل]] بود و از او می‌پرسیدم اینها اشاره به چیست؟ از سوی [[خدا]] به قلبم [[الهام]] شد که اینها را برای [[دختران]] و پسران [[امت]] تو قرار دادیم. به [[پدران]] دختران بگو ما آن‌گونه که آفریدیم روزی می‌دهیم<ref>عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۷؛ بحارالانوار، ج۱۸، ص۳۵۳.</ref>. عرفا نیز مقصود از سدره‌المنتهی را قوّه خیالِ عالَم کبیر، یعنی [[عالم مثال]] دانسته‌اند که واسطه میان عالَم امر و عالَم [[خلق]] است و [[حقایق]] کلی و معانی محض در آن صورت و شکل یافته و [[آسمان]] هفتم به جهت [[لطافت]] و [[شفافیت]]، [[مظهر]] آن است. بنابراین احتمال، مقصود از ملائکه‌ای که [[دانش]] آنها به سدره‌المنتهی ختم می‌شود، [[ملائکه]] مثالی است و مراد از علومی که به آن منتهی می‌گردد، چه [[علوم]] [[فرشتگان]] و چه علوم [[انسان‌ها]]، دانش‌های جزئی است<ref>تفسیر صدر المتالهین، ج۷، ص۴۷.</ref>؛ زیرا همه معانی و حقایق موجود در عالم، چه در قوس صعود و چه در [[قوس نزول]]، دارای صورت مثالی‌اند که با [[کمالات]] آنها مطابقت دارند، چون مثال، محل ظهور حقایق است و هر حقیقتی از اسم ظاهر بهره دارد، بنابراین [[ارواح]] و [[عقول]] به اعتبار تجلی و ظهور در مراتب مثالی، دارای نحوه‌ای تعیّن در عالم مثال‌اند و از این‌رو [[پیامبر]]{{صل}} جبرئیل{{ع}} را در [[مقام]] سدره دید، در حالی که ۶۰۰ بال داشت و تنها یک بالِ آن افق را پُر کرده بود و دُرها و یاقوت‌هایی که شمار آنها را جز خدا نمی‌داند، از آن پراکنده می‌شدند<ref>الدرالمنثور، ج۶، ص۵۶۰؛ روح البیان، ج۹، ص۲۶۴؛ حاشیه شیخ زاده، ج۸، ص۱۱.</ref>.


== جستارهای وابسته ==
اصول اجسام نیز به عالم مثال منتهی می‌شوند، چنان‌که صورت [[گیاه]] هنگامی که از ریشه قطع یا خشک شود به عالم مثال منتقل شده و اگر دارای طعم [[نیکو]] و [[بوی خوش]] باشد درخت [[بهشتی]] گشته و چنانچه تلخ و بدبو باشد، مانند زقّوم درخت [[جهنمی]] و [[خوراک]] [[گنهکاران]] می‌گردد: {{متن قرآن|إِنَّ شَجَرَتَ ٱلزَّقُّومِ * طَعَامُ ٱلْأَثِيمِ}}<ref>«بی‌گمان درخت زقّوم، * خوراک گناهکار است» سوره دخان، آیه ۴۳-۴۴.</ref>؛ همچنین برگشت [[نفوس]] جزئی به عالم یاد شده است، چنان‌که برگشت نفوس کلی به عالم [[عقل]] کلی است<ref>اسفار، ج۹، ص۳۵۵.</ref>. برخی با اشاره به معنای تأویلی، سدره‌المنتهی را عالم [[اسماء]] یعنی ظهور ذات به تعینات [[اسماء و صفات]] دانسته‌اند که خود [[برزخ]] و واسطه میان مرتبه [[احدیت]] ([[هویت]] صرفه) و مرتبه اعیان ثابته است. عالَم اسماء [[برزخیت کبرا]] دارد؛ بدین معنا که ابتدای تمام برازخ (مراتب متوسطه وجود) از آن اوست، چنان‌که همه برازخ به آن منتهی می‌شوند، بنابراین منتهای [[سیر]] همه موجودات، ترقّیات عرفا و کاملان و [[مقامات]] امکان در سلسله صعودی است و از این جهت سدره‌المنتهی نامیده می‌شود؛ زیرا ارتقای به آن همراه با کمال [[حیرت]] و [[دهشت]] است<ref>التفسیر الکبیر، ج۲۸، ص۲۹۲؛ بیان السعاده، ج۴، ص۱۲۲.</ref>.، چنان‌که به اعتبار ابتدای [[هبوط]] و [[نزول]] موجودات از آن در سلسله نزولی، به «شجره زیتونه» نامبردار است<ref>شرح منظومه، ج۵، ص۱۷۶؛ دررالفوائد، ج۲، ص۳۸۱-۳۸۲.</ref>. بر این اساس «[[جنة المأوی]]» در [[آیه]] {{متن قرآن|عِندَهَا جَنَّةُ ٱلْمَأْوَىٰٓ}}<ref>«که نزد آن بوستان‌سراست» سوره نجم، آیه ۱۵.</ref> اشاره به [[بهشت]] برینی است که [[ارواح]] شهیدانِ عاشقی که کُشته [[شمشیر]] [[صدق]] و [[اخلاص]] و نیزه [[ریاضت]] و [[مجاهده]] با نفس‌اند در آن جای می‌گیرند. بهشت یادشده نیز هویتی است که در شجره [[واحدیت]] به نام [[سدرة المنتهی]] ظهور داشته و ضمیر «عِندَها» در آیه یادشده، به آن اشاره دارد: {{متن قرآن|فِى مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِيكٍۢ مُّقْتَدِرٍۭ}}<ref>«در جایگاهی راستین نزد فرمانفرمایی توانمند» سوره قمر، آیه ۵۵.</ref> بر پایه [[روایات]]، هنگامی که [[پیامبر]]{{صل}} به سدره‌المنتهی رسید [[جبرئیل]]{{ع}} ضمن معرفی آن، [[اشتیاق]] سدره‌المنتهی به [[امیرمؤمنان]]{{ع}} را به وی اعلام کرد، چنان‌که [[روایت]] شده که [[خداوند]] [[فاطمه]]{{س}} را به علی{{ع}} نزد سدره‌المنتهی [[تزویج]] فرمود<ref>بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۰۴.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} در روایتی در [[تفسیر]] سدره‌المنتهی، اصل آن را ثابت و فرع آن را در [[آسمان]] دانسته و فرموده است: [[پیامبر]]{{صل}} ریشه سدره‌المنتهی، علی{{ع}} ساقه آن، [[فاطمه]]{{س}} شاخه اصلی و موجب زیاد شدن سدره‌المنتهی، [[امامان]]{{ع}} شاخه‌های فرعی آن و [[شیعیان]] ایشان برگ‌های آن‌اند: {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ ٱللَّهُ مَثَلًۭا كَلِمَةًۭ طَيِّبَةًۭ كَشَجَرَةٍۢ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌۭ وَفَرْعُهَا فِى ٱلسَّمَآءِ}}<ref>«آیا درنیافته‌ای که خداوند چگونه به کلمه‌ای پاک مثل می‌زند که همگون درختی پاک است، ریشه‌اش پابرجاست و شاخه‌اش سر بر آسمان دارد» سوره ابراهیم، آیه ۲۴.</ref>، چنان‌که فرموده است: اصل شجره طوبا در [[بهشت]]، در [[خانه پیامبر]]{{صل}} و [[خانه علی]]{{ع}} بوده و در [[خانه]] هریک از شیعیان شاخه‌ای از آن هست<ref>الصافی، ج۳، ص۷۰.</ref>. در [[زیارت]] [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} نیز، ایشان شجره طوبا و سدره‌المنتهی خوانده شده، چنان‌که در زیارت [[حضرت مهدی]]{{ع}} بر آن حضرت، فرزند [[شجره]] طوبا و سدره‌المنتهی اطلاق و خود، ناظر آن دو معرفی شده است<ref>بحار الانوار، ج۹۹، ص۱۱۷.</ref>. گفتنی است که [[نفس انسان]] در صورت کمال در [[علم]] و عمل مانند شجره طیبه‌ای است که میوه آن [[علوم حقیقی]] و [[معارف]] [[یقینی]] است. براین اساس، توضیح [[روایات]] یادشده از جهت علم آن است که [[معارف الهی]] به ویژه آنچه مربوط به احوال [[آخرت]] بوده و با [[فکر]] و [[اندیشه]] تنها، نمی‌توان بدان دست یافت، از چراغ فروزان [[نبوت]] پیامبر{{صل}} و [[نور]] [[ولایت امیرمؤمنان]]{{ع}} روشن گشته و شکوفه‌های [[علوم الهی]] و معارف [[حقیقی]] در دل‌های [[عارفان]] [[امت مرحومه]] از بذر [[ولایت]] و درخت [[هدایت]] وی نشئت گرفته‌اند و انتشار می‌یابند، چنان‌که پیامبر{{صل}} فرمود: {{متن حدیث|أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِيٌّ بَابُهَا و همچنین نسبت ذات مقدس ایشان به دیگر اولیا و عالمان در ولادت معنوی، نسبت آدم ابوالبشر به دیگر مردمان در ولادت ظاهری است، از این رو از پیامبر اکرم{{صل}} نقل شده است: {{متن حدیث|يا علي! أنا و أنت أبوا هذه الاُمّه}}<ref>اسفار، ج۵، ص۳۷۸-۳۸۰.</ref>. تابش [[انوار الهی]] بر سدره‌المنتهی [[قرآن کریم]] در [[آیه]] ۱۶ [[سوره نجم]]<ref>{{متن قرآن|إِذْ يَغْشَى ٱلسِّدْرَةَ مَا يَغْشَىٰ}} «هنگامی که آن درخت سدر را فرو پوشاند، آنچه فرو پوشاند» سوره نجم، آیه ۱۶.</ref> با ابهام و بی‌تبیین، سدره‌المنتهی را پوشیده از چیزی دانسته است. شاید ابهام یادشده برای [[بزرگداشت]] آن چیزی است که سدره‌المنتهی را پوشانده است<ref>مجمع البیان، ج۹، ص۲۶۶؛ التفسیر الکبیر، ج۲۸، ص۲۹۳؛ حاشیه شیخ زاده، ج۸، ص۱۲.</ref>. [[مفسران]]، با توجه به [[روایات]]، در تعیین و توضیح آن گفته‌اند: [[انوار الهی]] سدره‌المنتهی را فرا گرفت؛ به گونه‌ای که شاخه‌های آن به لؤلؤ، یاقوت، زبرجد و زمرّد بدل شدند و برخلاف [[کوه طور]] که با [[تجلی الهی]] نابود شد و [[موسی]]{{ع}} مدهوش افتاد<ref>{{متن قرآن|وَلَمَّا جَآءَ مُوسَىٰ لِمِيقَـٰتِنَا وَكَلَّمَهُۥ رَبُّهُۥ قَالَ رَبِّ أَرِنِىٓ أَنظُرْ إِلَيْكَ قَالَ لَن تَرَىٰنِى وَلَـٰكِنِ ٱنظُرْ إِلَى ٱلْجَبَلِ فَإِنِ ٱسْتَقَرَّ مَكَانَهُۥ فَسَوْفَ تَرَىٰنِى فَلَمَّا تَجَلَّىٰ رَبُّهُۥ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُۥ دَكًّۭا وَخَرَّ مُوسَىٰ صَعِقًۭا فَلَمَّآ أَفَاقَ قَالَ سُبْحَـٰنَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَا۠ أَوَّلُ ٱلْمُؤْمِنِينَ}} «و چون موسی به وعده‌گاه ما آمد و پروردگارش با وی سخن سر کرد، گفت: پروردگارا! خویش را به من بنمای تا در تو بنگرم، فرمود: مرا هرگز نخواهی دید اما در این کوه بنگر! اگر بر جای خود استوار ماند مرا نیز خواهی دید و همین که پروردگارش بر آن کوه تجلّی کرد آن را با خاک یکسان ساخت و موسی بیهوش افتاد و چون به خویش آمد، گفت: پاکا که تویی! به پیشگاهت توبه آوردم و من نخستین مؤمنم» سوره اعراف، آیه ۱۴۳.</ref>، [[پیامبر]]{{صل}} تزلزلی پیدا نکرد و سدره‌المنتهی نیز ثابت ماند<ref>التفسیر الکبیر، ج۲۸، ص۲۹۳؛ حاشیه شیخ زاده، ج۸، ص۱۲.</ref> و به حدی از [[حُسن]] و [[زیبایی]] رسید که واصفان از وصف آن عاجزند. پیامبر{{صل}} در [[شب معراج]] تا سدره بر بُراق سوار بود و از آنجا با رَفْرَفی سبز از [[بهشت]]، نظیر صندوق - که به گفته برخی، صورت [[همّت]] گسترده آن حضرت بود که بر همه عالم احاطه داشت - بالا رفت و بر فراز [[عرش]] قرار گرفت، در حالی که [[جبرئیل]] به جهت مقیّد بودن به قید حدود: {{متن قرآن|وَمَا مِنَّآ إِلَّا لَهُۥ مَقَامٌۭ مَّعْلُومٌۭ}}<ref>«و هیچ یک از ما (فرشتگان) نیست مگر که جایگاهی معیّن دارد» سوره صافّات، آیه ۱۶۴.</ref> از وی بازماند و دیگر صدای [[ملائکه]] را نمی‌شنید و تمام [[آفریدگان]] را به جز خود مُرده دید و صدای [[نوشتن]] قلم را می‌شنید<ref>مسند احمد، ج۶، ص۱۷۴-۱۷۵؛ سبل الهدی، ج۳، ص۵۱؛ التحریر و التنویر، ج۲۷، ص۱۰۱</ref>، چنان‌که شعار وحدانیت خدا، رسالت خویش و صدارت و وزارت علی‌بن‌ابی‌طالب{{ع}} را در گوشه‌های عرش نوشته دید<ref>تفسیر قمی، ج۲، ص۳۴۶؛ بحار الانوار، ج۳۶، ص۳۶.</ref> در این [[حال]]، به [[پروردگار]] نزدیک شد و [[خدا]] را با [[قلب]] خود و با دیدن [[آیات الهی]] [[مشاهده]] کرد<ref>تفسیر قمی، ج۲، ص۱۱؛ مجمع البیان، ج۹، ص۲۶۶؛ المیزان، ج۱۹، ص۳۲.</ref>: {{متن قرآن|لَقَدْ رَأَىٰ مِنْ ءَايَـٰتِ رَبِّهِ ٱلْكُبْرَىٰٓ}}<ref>«بی‌گمان برخی از نشانه‌های بزرگ پروردگارش را دیده است» سوره نجم، آیه ۱۸.</ref> و با [[رعایت ادب]] و کمال توجّه<ref>مجمع البیان، ج۹، ص۲۶۶؛ کشف الاسرار، ج۹، ص۳۶۲.</ref>، به [[گفت‌وگو]] با وی پرداخت<ref>مجمع البیان، ج۶، ص۶۱۰.</ref>: {{متن قرآن|مَا زَاغَ ٱلْبَصَرُ وَمَا طَغَىٰ}}<ref>«چشم (وی سوی دیگر) نگشت و کژ ندید» سوره نجم، آیه ۱۷.</ref> [[خداوند]] [[آیات]] پایانی [[سوره بقره]] را به آن حضرت بی‌وساطت [[فرشته]]، [[وحی]] فرمود<ref>کشف الاسرار، ج۹، ص۳۶۲؛ التحریر و التنویر، ج۲۷، ص۱۰۷.</ref> و او را با [[آیه]] {{متن قرآن|ءَامَنَ ٱلرَّسُولُ بِمَآ أُنزِلَ إِلَيْهِ مِن رَّبِّهِ...}}<ref>سوره بقره، آیه ۲۸۵.</ref> ندا داد<ref>تفسیر قمی، ج۲، ص۱۱.</ref> و ۵۰ [[نماز]] را بر [[امت]] ایشان [[واجب]] ساخت<ref>التحریر والتنویر، ج۲۷، ص۱۰۱.</ref>. در پی [[ملاقات]] [[پیامبر]]{{صل}} با [[موسی]]{{ع}} در [[آسمان‌ها]] به هنگام [[نزول]] حضرت و توصیه وی مبنی بر درخواست [[تخفیف]] در [[تکلیف]] یادشده، به جهت طاقت‌فرسا بودن آن برای امت، آن حضرت در [[عروج]] دوباره خویش و ملاقات [[مجدّد]] پروردگار <ref>{{متن قرآن|وَلَقَدْ رَءَاهُ نَزْلَةً أُخْرَىٰ}} «و به یقین او را در فرودی دیگر، (نیز) دیده بود» سوره نجم، آیه ۱۳.</ref> تخفیف خواست تا به ۵ [[نماز]] کاهش یافت<ref>تفسیر قمی، ج۲، ص۱۲؛ مسند احمد، ج۳، ص۶۱۷؛ ج۵، ص۲۳۷؛ صحیح البخاری، ج۱، ص۱۰۷.</ref>. بنابر احتمالی دیگر در [[آیه]] ۱۳ [[سوره نجم]] [[پیامبر]]{{صل}} به هنگام [[نزول]]، بار دیگر [[جبرئیل]]{{ع}} را به صورت اصلی خویش یعنی با صورتی دیده است که در [[آسمان]] دارد<ref>روض الجنان، ج۱۸، ص۱۷۰-۱۷۱؛ روح البیان، ج۹، ص۲۶۴.</ref>. برخی، سدره را پوشیده از پروانه‌های زرّین و زنده و [[فرشتگان]] بی‌شماری می‌دانند که شمارشان را جز [[خدا]] نمی‌داند و بسان کلاغ‌ها که بر درخت می‌نشینند، سدره را پوشانده‌اند<ref>جامع البیان، ج۲۷، ص۷۵؛ کشف الاسرار، ج۵، ص۴۹۲؛ مجمع البیان، ج۹، ص۲۶۵.</ref>. پیامبر{{صل}} فرمود: بر هر برگی از برگ‌های آن فرشته‌ای را دیدم ایستاده، [[تسبیح]] و [[تهلیل]] خدا می‌کند<ref>روض الجنان، ج۱۸، ص۱۷۳؛ حاشیه شیخ زاده، ج۸، ص۱۲.</ref>. آنان آن‌گونه که [[مردم]] [[کعبه]] را [[زیارت]] می‌کنند به سدره‌المنتهی [[تبرک]] می‌جویند<ref>التفسیر الکبیر، ج۲۸، ص۲۹۳.</ref>. گفته‌اند: آنها با [[اجازه]] [[خداوند]] برای دیدار پیامبر{{صل}} بر آن [[اجتماع]] کرده بودند<ref>الدرالمنثور، ج۶، ص۱۶۲.</ref>. برخی با توجه به معنای تأویلی سدره، آیه ۱۶ سوره نجم<ref>{{متن قرآن|إِذْ يَغْشَى ٱلسِّدْرَةَ مَا يَغْشَىٰ}} «هنگامی که آن درخت سدر را فرو پوشاند، آنچه فرو پوشاند» سوره نجم، آیه ۱۶.</ref> را اشاره به کثرت مظاهر [[اسماء و صفات]] [[حق]] دانسته‌اند که شجره [[واحدیت]] را (سدره‌المنتهی) پوشانده‌اند؛ زیرا گرچه کلیات [[اسماء]] متناهی‌اند، جزئیات آنها نامتناهی هستند<ref>روح البیان، ج۹، ص۲۶۸.</ref>.<ref>[[سید رضا اسحاق‌نیا تربتی|اسحاق‌نیا تربتی، سید رضا]]، [[سدرةالمنتهی (مقاله)|سدرةالمنتهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵]]، ص ۲۹۴.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم''']]
# [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم''']]
# [[پرونده:1100409.jpg|22px]] [[سید رضا اسحاق‌نیا تربتی|اسحاق‌نیا تربتی، سید رضا]]، [[سدرةالمنتهی (مقاله)|سدرةالمنتهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


خط ۲۶: خط ۳۵:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:سدرة المنتهی در قرآن]]
[[رده:اصطلاحات قرآنی]]
[[رده:مدخل]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۴۵

مقدمه

منظور از سدرة المنتهی هر چند در توصیف مراحل نخستین وحی به مفهوم ظاهری آن یعنی درخت‌های سدری است که پیامبر در هنگام تلقی وحی از غار حرا مشاهده می‌کرده، بیان شده، اما به دلیل برخی از خصوصیات سیاق این چند آیه در میان مفسران جای سؤال را به وجود آورده که آیا به معنای ظاهری آن است، یا نوعی استعاره و تشبیه است. به عنوان نمونه در تفسیر «عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهیٰ» گفته شده، یعنی حضرت محمد جبرئیل (ع) را دید در حالتی که جبرئیل کنار سدرة المنتهی بود، و سدره درختی است بالای آسمان هفتم در طرف راست عرش که دانش هر فرشته‌ای به آن منتهی می‌شود و این از کلبی و مقاتل روایت شده است. و از ابن عباس و ضحاک نقل شده است که سدرة المنتهی چیزی است که آنچه از زمین به آسمان می‌رود منتهای معراجش آنجاست و آنچه از آسمان از فرمان الهی می‌آید بآنجا منتهی می‌گردد. بعضی هم گفته‌اند: ارواح شهدا تا آنجا بالا می‌روند. بعضی گفته‌اند: آنچه از بالای سدرة المنتهی نازل می‌گردد در سدرة قرار می‌گیرد و سپس از آنجا تحویل گرفته می‌شود، و نیز آنچه که از ارواح به معراج می‌رود، سدره نهایت معراج آنان است و از آنجا تحویل گرفته می‌شود. و منتهی به معنای محل پایان یافتن است، و این درخت در معنای غیبی و معنوی آن چون پایان عروج - فرشتگان و سدره به آن اضافه شده است. و از مقاتل نقل شده که سدرة المنتهی همان درخت معروف (طوبی) است و نیز گفته شده که (سدره) درخت نبوت است[۱]. وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَى * ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى * فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى * أَفَتُمَارُونَهُ عَلَى مَا يَرَى * وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَى * عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى * عِنْدَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَى * إِذْ يَغْشَى السِّدْرَةَ مَا يَغْشَى * مَا زَاغَ الْبَصَرُ وَمَا طَغَى * لَقَدْ رَأَى مِنْ آيَاتِ رَبِّهِ الْكُبْرَى[۲].

نکات

در آیات فوق این محورها درباره پیامبر و سدرة‌المنتهی مطرح گردیده است:

  1. نزول جبرئیل از افق اعلی بر پیامبر در سدرة المنتهی: وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَى * ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى[۳]؛ عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى[۴].
  2. پیامبر اکرم شاهد برخی آیات الهی در سدرة المنتهی: عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى[۵]؛ إِذْ يَغْشَى السِّدْرَةَ مَا يَغْشَى[۶]؛ لَقَدْ رَأَى مِنْ آيَاتِ رَبِّهِ الْكُبْرَى[۷].
  3. پیامبر و رؤیت دو باره قلبی خداوند، در سدرة المنتهی: وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَى * عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى[۸].
  4. سدرة المنتهی از آیات برتر الهی: إِذْ يَغْشَى السِّدْرَةَ مَا يَغْشَى[۹]؛ لَقَدْ رَأَى مِنْ آيَاتِ رَبِّهِ الْكُبْرَى[۱۰].
  5. ره نیافتن هیچ گونه خطا و انحراف، در مشاهدات قلبی پیامبر در سدرة المنتهی: إِذْ يَغْشَى السِّدْرَةَ مَا يَغْشَى * مَا زَاغَ الْبَصَرُ وَمَا طَغَى[۱۱].[۱۲]

سدرة المنتهی

درختی بهشتی، تمثّل مقامی روحانی و منتهی الیه نزول امر الهی و صعودِ علوم و اعمال بندگان سدره از ماده «س - د - ر» و «سِدْر» در لغت به معنای درخت کُنار[۱۳] (صنوبر)[۱۴] و «تای» آن برای وحدت است[۱۵]. درخت یادشده کاربرد غذایی فراوانی ندارد؛ ولی از سایه آن می‌توان بهره فراوان برد[۱۶]. «مُنتهی» نیز اسم مکان و مراد از آن، آسمان است[۱۷]؛ همچنین «سَدَر» به معنای تحیّر بصر نیز به کار رفته[۱۸]، و «سادر» به شخص متحیّر گفته می‌شود[۱۹]، بنابراین «سدره» مانند رِکْبه (سواری) اسم مصدر و «سدره‌المنتهی» به معنای حیرت دورتر است[۲۰]. به گفته برخی، اصل واحد در ماده «سِدْر» پیدایش حالت تحیّر بدون سبب اختیاری است و از این رو مستقلاً به مدح و ذم متصف نمی‌شود؛ برخلاف حیرت که چون در نتیجه شک و گمراهی پدید می‌آید، مذموم است و معنای یادشده با مقامات روحانی و معنوی و مراحل باطنی سلوک، تناسب دارد که برای سالک بر اثر توجه به عالم ملکوت و استغراق در جاذبه نور الهی حاصل می‌شود. بر این اساس «سدره» بر وزن «فِعْله» بر نوعی از تحیّر دلالت می‌کند و آن تحیّرِ موجود در مقام روحانی است[۲۱]. قرآن کریم اصطلاح «سدره‌المنتهی» را در آیات بیانگر معراج پیامبر(ص)[۲۲]، یک بار با همین ترکیب به کار برده و یک بار هم با «السدرة» به آن اشاره کرده و بهشت آدم(ع)[۲۳]، برزخ یا آخرت[۲۴]، یا جنت عقول[۲۵] (ملائکه) را نزدیک آن دانسته و گوشزد کرده که پیامبر(ص) بار دیگر جبرئیل یا خداوند را با رؤیت قلبی نزدیک سدره‌المنتهی دیده است[۲۶]: وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَى * عِندَ سِدْرَةِ الْمُنتَهَى * عِندَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَى * إِذْ يَغْشَى السِّدْرَةَ مَا يَغْشَى[۲۷] برخی مفسران، «علّیین» در آیه ۱۸ سوره مطفّفین[۲۸] را نیز به سدره‌المنتهی تفسیر کرده‌اند[۲۹]. قرآن به توضیح سدره‌المنتهی نپرداخته و گویا بنای کلام الهی در این باره بر ابهام بوده، چنان‌که آن را پوشیده از چیزی دانسته؛ ولی پوششش را بیان نکرده است.[۳۰].[۳۱] البته روایات و مشهور مفسران[۳۲] «سِدرَةِ المُنتَهی» را به درختی در آسمان هفتم تفسیر کرده‌اند که اعمال انسان‌ها بدان منتهی و در آنجا با یکدیگر و نیز با امر الهی که از فوق سدره نازل می‌شود جمع می‌شوند[۳۳] و از این رو تشبیه آن به درخت کُنار، افزون بر اینکه طعمی گوارا و بویی خوش دارد[۳۴]، به سبب اجتماع عرب‌ها در سایه درخت یادشده است؛ زیرا در بیابان، درختی به اندازه آن، سایه ندارد[۳۵] و از همین رو مثالِ سایه درخت بهشتی معرفی شده است: فِى سِدْرٍۢ مَّخْضُودٍۢ[۳۶] تعبیر «سدره‌نشینان» نیز کنایه از ملائکه مقرب[۳۷]، مانند جبرئیل[۳۸] بوده که مقام او وسط سدره‌المنتهی است[۳۹] و همراه با وی شب قدر فرود می‌آیند[۴۰]: تَنَزَّلُ ٱلْمَلَـٰٓئِكَةُ...[۴۱] بر پایه احادیث، فرشتگان نگهبان بر اعمال آفریدگان، نامه اعمال ایشان را تا آنجا می‌توانند بالا ببرند و بالاتر از آن مجاز نیستند[۴۲]. به گفته برخی در قرآن و روایات از حقیقت شجره زیتونه: كَأَنَّهَا كَوْكَبٌۭ دُرِّىٌّۭ يُوقَدُ مِن شَجَرَةٍۢ مُّبَـٰرَكَةٍۢ زَيْتُونَةٍۢ...[۴۳] برحسب مقامات گوناگون عارفان و درجات مختلف متذکّران با تعبیرهایی گوناگون، مانند شجره طوبا: طُوبَىٰ لَهُمْ وَحُسْنُ مَـَٔابٍۢ[۴۴]، سدره‌المنتهی، مقام «أبیتُ عند ربی یطعمنی ویسقین» و شجره موسی: وَشَجَرَةًۭ تَخْرُجُ مِن طُورِ سَيْنَآءَ تَنۢبُتُ بِٱلدُّهْنِ وَصِبْغٍۢ لِّلْـَٔاكِلِينَ[۴۵] یاد شده است[۴۶]، چنان‌که برخی دیگر سدره‌المنتهی را همان شجره طوبا دانسته‌اند[۴۷]. برخی نیز سدرة المنتهی را درختی دانسته‌اند که زیر آن مؤمنان با پیامبر(ص) بیعت کردند؛ آن‌گاه خداوند آرامش را بر آنان فروفرستاد[۴۸]: لَّقَدْ رَضِىَ ٱللَّهُ عَنِ ٱلْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ ٱلشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِى قُلُوبِهِمْ فَأَنزَلَ ٱلسَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَأَثَـٰبَهُمْ فَتْحًۭا قَرِيبًۭا[۴۹] که البته این معنا برحسب ظاهر و بدون تأویل، ربطی به اصطلاح مورد بحث ندارد.[۵۰]

حقیقت سدره المنتهی

با توجه به اینکه آیه ۱۵ سوره نجم[۵۱] بهشت را نزد سدره‌المنتهی دانسته، سدره‌المنتهی در آسمان‌هاست؛ زیرا بهشت در آسمان است: وَفِى ٱلسَّمَآءِ رِزْقُكُمْ وَمَا تُوعَدُونَ[۵۲]، چنان‌که روایات و تفاسیر سدره‌المنتهی را در آسمان ششم[۵۳] - که پیامبر(ص) خلق کثیری از جمله کرّوبیان را دید که در آن موج می‌زنند[۵۴] -آسمان هفتم[۵۵]، فوق آسمان هفتم[۵۶] و در یمین عرش[۵۷] دانسته که از اصل عرش نشئت گرفته[۵۸] و شاخ و برگ آن بر سر حاملان عرش است[۵۹] و هر عالم یا فرشته مقرّب یا پیامبر مرسل را به آن منتهی و ماورای آن را غیب شمرده‌اند که جز خدا به آن آگاه نیست[۶۰]؛ همچنین امر الهی از فوق سدره‌المنتهی و نخست به سوی آن نازل می‌شود[۶۱] و نیز آنچه از زمین به سوی آن صعود می‌کند[۶۲] مانند دعا[۶۳]، اعمال صالح بندگان[۶۴]، ارواح سُعداء و اصحاب یمین[۶۵]، مقرّبان[۶۶]، شهداء[۶۷]، مؤمنان[۶۸] و هرکسی که به روش پیامبر(ص) عمل کند[۶۹] و نیز مقامات انبیا و ملائکه[۷۰]، همه به سدره‌المنتهی ختم می‌شوند و کسی جز پیامبر(ص) از آن نگذشته است[۷۱]، چنان‌که امام سجاد(ع) در خطبه معروف خود در شام، خود را فرزند پیامبری خواند که از سدره‌المنتهی گذشته است[۷۲]. درباره اینکه آیا سدره‌المنتهی مادی بوده و مقصود از آسمان همین آسمان ظاهری است یا نه، برخی احتمال داده‌اند[۷۳] مراد از سدره‌المنتهی مرتبه‌ای باشد که اگر کسی از آن بگذرد از عالم صورت گذشته و وارد عالم معانی محض می‌شود و از این رو بعضی سدره‌المنتهی را به نهایت مراتب بهشت و آخر آن تفسیر کرده[۷۴] یا به اوصافی شبیه اوصاف اجسام وصف کرده‌اند[۷۵]؛ نظیر آنچه درباره آن از روایات نقل شده که درختی عظیم است[۷۶]، زیر آن بستری از زر خالص است[۷۷]، بار آن مانند سبوی بزرگ، شیرین‌تر از عسل، نرم‌تر از کَره[۷۸]، زینتی و متنوّع است، برگ‌های آن مانند گوش پیلان‌اند، از اصل آن ۴جوی جاری‌اند: دو نهر باطن در بهشت و دو نهر ظاهر در دنیا که نیل و فرات‌اند[۷۹] و نیز ۴ نهر آب خالص، شیر، شراب و عسل صافی از اصل آن جاری می‌شوند: ...فِيهَآ أَنْهَـٰرٌۭ...عَسَلٍۢ مُّصَفًّۭى[۸۰]، سطبری آن ۱۰۰ سال راه از ایام دنیاست[۸۱]. اگر سواری بر اسبی نشیند و بخواهد گِرد ساق آن بگردد، پیر گشته و عمرش تمام می‌شود و درختی است که هزار هزار شاخه دارد و هر شاخه هزار هزار برگ و یک برگ آن همه دنیا را سایه می‌کند[۸۲]. حضرت صادق(ع) ضمن عیادت از یکی از اصحاب خود که بیماریش شدت داشته و غصّه دخترانش را داشت، از پدران خویش نقل فرمود که علی(ع) از پیامبر(ص) شنید: در سدره‌المنتهی که تنها بودم یکی از شاخه‌های آن را دیدم که میوه‌هایش مانند پستان‌اند و سر آنها رو به زمین است. دیدم از بعضی شیر، از بعضی‌عسل، از بعضی روغن، از بعضی شبیه نان سفید و از جایی لباس می‌ریزد. گفتم: کاش جبرئیل بود و از او می‌پرسیدم اینها اشاره به چیست؟ از سوی خدا به قلبم الهام شد که اینها را برای دختران و پسران امت تو قرار دادیم. به پدران دختران بگو ما آن‌گونه که آفریدیم روزی می‌دهیم[۸۳]. عرفا نیز مقصود از سدره‌المنتهی را قوّه خیالِ عالَم کبیر، یعنی عالم مثال دانسته‌اند که واسطه میان عالَم امر و عالَم خلق است و حقایق کلی و معانی محض در آن صورت و شکل یافته و آسمان هفتم به جهت لطافت و شفافیت، مظهر آن است. بنابراین احتمال، مقصود از ملائکه‌ای که دانش آنها به سدره‌المنتهی ختم می‌شود، ملائکه مثالی است و مراد از علومی که به آن منتهی می‌گردد، چه علوم فرشتگان و چه علوم انسان‌ها، دانش‌های جزئی است[۸۴]؛ زیرا همه معانی و حقایق موجود در عالم، چه در قوس صعود و چه در قوس نزول، دارای صورت مثالی‌اند که با کمالات آنها مطابقت دارند، چون مثال، محل ظهور حقایق است و هر حقیقتی از اسم ظاهر بهره دارد، بنابراین ارواح و عقول به اعتبار تجلی و ظهور در مراتب مثالی، دارای نحوه‌ای تعیّن در عالم مثال‌اند و از این‌رو پیامبر(ص) جبرئیل(ع) را در مقام سدره دید، در حالی که ۶۰۰ بال داشت و تنها یک بالِ آن افق را پُر کرده بود و دُرها و یاقوت‌هایی که شمار آنها را جز خدا نمی‌داند، از آن پراکنده می‌شدند[۸۵].

اصول اجسام نیز به عالم مثال منتهی می‌شوند، چنان‌که صورت گیاه هنگامی که از ریشه قطع یا خشک شود به عالم مثال منتقل شده و اگر دارای طعم نیکو و بوی خوش باشد درخت بهشتی گشته و چنانچه تلخ و بدبو باشد، مانند زقّوم درخت جهنمی و خوراک گنهکاران می‌گردد: إِنَّ شَجَرَتَ ٱلزَّقُّومِ * طَعَامُ ٱلْأَثِيمِ[۸۶]؛ همچنین برگشت نفوس جزئی به عالم یاد شده است، چنان‌که برگشت نفوس کلی به عالم عقل کلی است[۸۷]. برخی با اشاره به معنای تأویلی، سدره‌المنتهی را عالم اسماء یعنی ظهور ذات به تعینات اسماء و صفات دانسته‌اند که خود برزخ و واسطه میان مرتبه احدیت (هویت صرفه) و مرتبه اعیان ثابته است. عالَم اسماء برزخیت کبرا دارد؛ بدین معنا که ابتدای تمام برازخ (مراتب متوسطه وجود) از آن اوست، چنان‌که همه برازخ به آن منتهی می‌شوند، بنابراین منتهای سیر همه موجودات، ترقّیات عرفا و کاملان و مقامات امکان در سلسله صعودی است و از این جهت سدره‌المنتهی نامیده می‌شود؛ زیرا ارتقای به آن همراه با کمال حیرت و دهشت است[۸۸].، چنان‌که به اعتبار ابتدای هبوط و نزول موجودات از آن در سلسله نزولی، به «شجره زیتونه» نامبردار است[۸۹]. بر این اساس «جنة المأوی» در آیه عِندَهَا جَنَّةُ ٱلْمَأْوَىٰٓ[۹۰] اشاره به بهشت برینی است که ارواح شهیدانِ عاشقی که کُشته شمشیر صدق و اخلاص و نیزه ریاضت و مجاهده با نفس‌اند در آن جای می‌گیرند. بهشت یادشده نیز هویتی است که در شجره واحدیت به نام سدرة المنتهی ظهور داشته و ضمیر «عِندَها» در آیه یادشده، به آن اشاره دارد: فِى مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِيكٍۢ مُّقْتَدِرٍۭ[۹۱] بر پایه روایات، هنگامی که پیامبر(ص) به سدره‌المنتهی رسید جبرئیل(ع) ضمن معرفی آن، اشتیاق سدره‌المنتهی به امیرمؤمنان(ع) را به وی اعلام کرد، چنان‌که روایت شده که خداوند فاطمه(س) را به علی(ع) نزد سدره‌المنتهی تزویج فرمود[۹۲]. امام صادق(ع) در روایتی در تفسیر سدره‌المنتهی، اصل آن را ثابت و فرع آن را در آسمان دانسته و فرموده است: پیامبر(ص) ریشه سدره‌المنتهی، علی(ع) ساقه آن، فاطمه(س) شاخه اصلی و موجب زیاد شدن سدره‌المنتهی، امامان(ع) شاخه‌های فرعی آن و شیعیان ایشان برگ‌های آن‌اند: أَلَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ ٱللَّهُ مَثَلًۭا كَلِمَةًۭ طَيِّبَةًۭ كَشَجَرَةٍۢ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌۭ وَفَرْعُهَا فِى ٱلسَّمَآءِ[۹۳]، چنان‌که فرموده است: اصل شجره طوبا در بهشت، در خانه پیامبر(ص) و خانه علی(ع) بوده و در خانه هریک از شیعیان شاخه‌ای از آن هست[۹۴]. در زیارت امیرمؤمنان علی(ع) نیز، ایشان شجره طوبا و سدره‌المنتهی خوانده شده، چنان‌که در زیارت حضرت مهدی(ع) بر آن حضرت، فرزند شجره طوبا و سدره‌المنتهی اطلاق و خود، ناظر آن دو معرفی شده است[۹۵]. گفتنی است که نفس انسان در صورت کمال در علم و عمل مانند شجره طیبه‌ای است که میوه آن علوم حقیقی و معارف یقینی است. براین اساس، توضیح روایات یادشده از جهت علم آن است که معارف الهی به ویژه آنچه مربوط به احوال آخرت بوده و با فکر و اندیشه تنها، نمی‌توان بدان دست یافت، از چراغ فروزان نبوت پیامبر(ص) و نور ولایت امیرمؤمنان(ع) روشن گشته و شکوفه‌های علوم الهی و معارف حقیقی در دل‌های عارفان امت مرحومه از بذر ولایت و درخت هدایت وی نشئت گرفته‌اند و انتشار می‌یابند، چنان‌که پیامبر(ص) فرمود: {{متن حدیث|أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِيٌّ بَابُهَا و همچنین نسبت ذات مقدس ایشان به دیگر اولیا و عالمان در ولادت معنوی، نسبت آدم ابوالبشر به دیگر مردمان در ولادت ظاهری است، از این رو از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است: «يا علي! أنا و أنت أبوا هذه الاُمّه»[۹۶]. تابش انوار الهی بر سدره‌المنتهی قرآن کریم در آیه ۱۶ سوره نجم[۹۷] با ابهام و بی‌تبیین، سدره‌المنتهی را پوشیده از چیزی دانسته است. شاید ابهام یادشده برای بزرگداشت آن چیزی است که سدره‌المنتهی را پوشانده است[۹۸]. مفسران، با توجه به روایات، در تعیین و توضیح آن گفته‌اند: انوار الهی سدره‌المنتهی را فرا گرفت؛ به گونه‌ای که شاخه‌های آن به لؤلؤ، یاقوت، زبرجد و زمرّد بدل شدند و برخلاف کوه طور که با تجلی الهی نابود شد و موسی(ع) مدهوش افتاد[۹۹]، پیامبر(ص) تزلزلی پیدا نکرد و سدره‌المنتهی نیز ثابت ماند[۱۰۰] و به حدی از حُسن و زیبایی رسید که واصفان از وصف آن عاجزند. پیامبر(ص) در شب معراج تا سدره بر بُراق سوار بود و از آنجا با رَفْرَفی سبز از بهشت، نظیر صندوق - که به گفته برخی، صورت همّت گسترده آن حضرت بود که بر همه عالم احاطه داشت - بالا رفت و بر فراز عرش قرار گرفت، در حالی که جبرئیل به جهت مقیّد بودن به قید حدود: وَمَا مِنَّآ إِلَّا لَهُۥ مَقَامٌۭ مَّعْلُومٌۭ[۱۰۱] از وی بازماند و دیگر صدای ملائکه را نمی‌شنید و تمام آفریدگان را به جز خود مُرده دید و صدای نوشتن قلم را می‌شنید[۱۰۲]، چنان‌که شعار وحدانیت خدا، رسالت خویش و صدارت و وزارت علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) را در گوشه‌های عرش نوشته دید[۱۰۳] در این حال، به پروردگار نزدیک شد و خدا را با قلب خود و با دیدن آیات الهی مشاهده کرد[۱۰۴]: لَقَدْ رَأَىٰ مِنْ ءَايَـٰتِ رَبِّهِ ٱلْكُبْرَىٰٓ[۱۰۵] و با رعایت ادب و کمال توجّه[۱۰۶]، به گفت‌وگو با وی پرداخت[۱۰۷]: مَا زَاغَ ٱلْبَصَرُ وَمَا طَغَىٰ[۱۰۸] خداوند آیات پایانی سوره بقره را به آن حضرت بی‌وساطت فرشته، وحی فرمود[۱۰۹] و او را با آیه ءَامَنَ ٱلرَّسُولُ بِمَآ أُنزِلَ إِلَيْهِ مِن رَّبِّهِ...[۱۱۰] ندا داد[۱۱۱] و ۵۰ نماز را بر امت ایشان واجب ساخت[۱۱۲]. در پی ملاقات پیامبر(ص) با موسی(ع) در آسمان‌ها به هنگام نزول حضرت و توصیه وی مبنی بر درخواست تخفیف در تکلیف یادشده، به جهت طاقت‌فرسا بودن آن برای امت، آن حضرت در عروج دوباره خویش و ملاقات مجدّد پروردگار [۱۱۳] تخفیف خواست تا به ۵ نماز کاهش یافت[۱۱۴]. بنابر احتمالی دیگر در آیه ۱۳ سوره نجم پیامبر(ص) به هنگام نزول، بار دیگر جبرئیل(ع) را به صورت اصلی خویش یعنی با صورتی دیده است که در آسمان دارد[۱۱۵]. برخی، سدره را پوشیده از پروانه‌های زرّین و زنده و فرشتگان بی‌شماری می‌دانند که شمارشان را جز خدا نمی‌داند و بسان کلاغ‌ها که بر درخت می‌نشینند، سدره را پوشانده‌اند[۱۱۶]. پیامبر(ص) فرمود: بر هر برگی از برگ‌های آن فرشته‌ای را دیدم ایستاده، تسبیح و تهلیل خدا می‌کند[۱۱۷]. آنان آن‌گونه که مردم کعبه را زیارت می‌کنند به سدره‌المنتهی تبرک می‌جویند[۱۱۸]. گفته‌اند: آنها با اجازه خداوند برای دیدار پیامبر(ص) بر آن اجتماع کرده بودند[۱۱۹]. برخی با توجه به معنای تأویلی سدره، آیه ۱۶ سوره نجم[۱۲۰] را اشاره به کثرت مظاهر اسماء و صفات حق دانسته‌اند که شجره واحدیت را (سدره‌المنتهی) پوشانده‌اند؛ زیرا گرچه کلیات اسماء متناهی‌اند، جزئیات آنها نامتناهی هستند[۱۲۱].[۱۲۲]

منابع

پانویس

  1. مجمع البیان، ج ۲۳، ص ۳۹۰.
  2. «و او در افق فراتر بود. سپس نزدیک شد و فروتر آمد. آنگاه (میان او و پیامبر) به اندازه دو کمان یا نزدیک‌تر رسید. پس آیا شما با او در آنچه می‌بیند، بگو- مگو می‌کنید؟ و به یقین او را در فرودی دیگر، (نیز) دیده بود. کنار درخت سدری که در واپسین جای است» سوره نجم، آیه ۸-۱۸..
  3. «و او در افق فراتر بود * سپس نزدیک شد و فروتر آمد» سوره نجم، آیه ۷-۸.
  4. «کنار درخت سدری که در واپسین جای است» سوره نجم، آیه.
  5. «کنار درخت سدری که در واپسین جای است» سوره نجم، آیه ۱۴.
  6. «هنگامی که آن درخت سدر را فرو پوشاند، آنچه فرو پوشاند» سوره نجم، آیه ۱۶.
  7. «بی‌گمان برخی از نشانه‌های بزرگ پروردگارش را دیده است» سوره نجم، آیه ۱۸.
  8. «و به یقین او را در فرودی دیگر، (نیز) دیده بود * کنار درخت سدری که در واپسین جای است» سوره نجم، آیه ۱۳-۱۴.
  9. «هنگامی که آن درخت سدر را فرو پوشاند، آنچه فرو پوشاند» سوره نجم، آیه ۱۶.
  10. «بی‌گمان برخی از نشانه‌های بزرگ پروردگارش را دیده است» سوره نجم، آیه ۱۸.
  11. «هنگامی که آن درخت سدر را فرو پوشاند، آنچه فرو پوشاند * چشم (وی سوی دیگر) نگشت و کژ ندید» سوره نجم، آیه ۱۶-۱۷.
  12. سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱، ص ۷۰۲.
  13. لسان العرب، ج۶، ص۲۱۳؛ لغت نامه، ج۹، ص۱۳۵۲۰، «سدره».
  14. حاشیه شیخ زاده، ج۸، ص۱۲.
  15. لسان العرب، ج۶، ص۲۱۳؛ المیزان، ج۱۹، ص۳۱.
  16. مفردات، ص۴۰۳، «سدره».
  17. المیزان، ج۱۹، ص۳۱.
  18. مفردات، ص۴۰۳؛ لسان العرب، ج۶، ص۲۱۳؛ بصائر ذوی التمییز، ج۳، ص۲۰۵.
  19. مفردات، ص۴۰۳؛ لسان العرب، ج۶، ص۲۱۳.
  20. التفسیر الکبیر، ج۲۸، ص۲۹۲.
  21. التحقیق، ج۵، ص۸۴، «سدره».
  22. المیزان، ج۱۹، ص۳۱.
  23. کشف الاسرار، ج۹، ص۳۶۱؛ مجمع البیان، ج۹، ص۲۶۵.
  24. المیزان، ج۱۹، ص۳۱.
  25. مجمع البیان، ج۹، ص۲۶۵؛ کشف الاسرار، ج۹، ص۳۶۱؛ شرح الاسماء، ج۱، ص۵۶۹.
  26. روض الجنان، ج۱۸، ص۱۷۴.
  27. «و به یقین او را در فرودی دیگر، (نیز) دیده بود * کنار درخت سدری که در واپسین جای است * که نزد آن بوستان‌سراست * هنگامی که آن درخت سدر را فرو پوشاند، آنچه فرو پوشاند» سوره نجم، آیه ۱۳-۱۶.
  28. كَلَّآ إِنَّ كِتَـٰبَ ٱلْأَبْرَارِ لَفِى عِلِّيِّينَ «نه چنین است؛ کارنامه نیکان در «علّیین» است» سوره مطفّفین، آیه ۱۸.
  29. مجمع البیان، ج۱۰، ص۶۹۲؛ التفسیرالکبیر، ج۳۱، ص۹۷؛ حاشیه شیخ زاده، ج۸، ص۵۴۲.
  30. المیزان، ج۱۹، ص۳۱.
  31. إِذْ يَغْشَى ٱلسِّدْرَةَ مَا يَغْشَىٰ «هنگامی که آن درخت سدر را فرو پوشاند، آنچه فرو پوشاند» سوره نجم، آیه ۱۶.
  32. التفسیر الکبیر، ج۲۸، ص۲۹۱.
  33. مجمع البیان، ج۹، ص۲۶۵؛ کنزالدقائق، ج۱۲، ص۴۸۴؛ المیزان، ج۱۹، ص۳۱.
  34. حاشیه شیخ زاده، ج۸، ص۱۲.
  35. حاشیه شیخ زاده، ج۸، ص۱۲؛ کنزالدقائق، ج۱۲، ص۴۸۴.
  36. «زیر درختان سدر بی‌خار» سوره واقعه، آیه ۲۸.
  37. لغت نامه، ج۹، ص۱۳۵۲۰.
  38. رحمة من الرحمن، ج۲، ص۵۱۸؛ روح البیان، ج۹، ص۲۶۴.
  39. شرح فصوص الحکم، ص۸۵۳؛ تفسیر قرطبی، ج۲۰، ص۹۰.
  40. مجمع البیان، ج۱۰، ص۷۸۹؛ حاشیه شیخ زاده، ج۸، ص۶۵۰.
  41. سوره قدر، آیه ۴.
  42. علل الشرایع، ج۲، ص۳۰۰؛ تفسیر لاهیجی، ج۴، ص۲۹۳.
  43. سوره نور، آیه ۳۵.
  44. سوره رعد، آیه ۲۹.
  45. «و نیز درختی را که از طور سینا بیرون می‌آید که (دانه) روغنی و نانخورشی برای خورندگان می‌رویاند» سوره مؤمنون، آیه ۲۰.
  46. تفسیر صدر المتالهین، ج۴، ص۳۷۳.
  47. بیان السعاده، ج۴، ص۱۲۲.
  48. مفردات، ص۴۰۳، «سدره».
  49. «به راستی خداوند از مؤمنان خشنود شد هنگامی که با تو در زیر آن درخت بیعت می‌کردند پس آنچه در دل داشتند معلوم داشت، از این رو آرامش را بر آنها فرو فرستاد و به پیروزی زودرسی پاداششان داد» سوره فتح، آیه ۱۸.
  50. اسحاق‌نیا تربتی، سید رضا، سدرةالمنتهی، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵، ص ۲۹۲.
  51. عِندَهَا جَنَّةُ ٱلْمَأْوَىٰٓ «که نزد آن بوستان‌سراست» سوره نجم، آیه ۱۵.
  52. «و روزی شما و آنچه به شما نوید می‌دهند در آسمان است» سوره ذاریات، آیه ۲۲.
  53. جامع البیان، ج۲۷، ص۷۰.
  54. مجمع البیان، ج۶، ص۶۱۰.
  55. تفسیر قمی، ج۲، ص۳۴۴؛ المیزان، ج۱۹، ص۳۱؛ بیان السعاده، ج۴، ص۱۲۳.
  56. التحریر والتنویر، ج۲۷، ص۱۰۰؛ بیان السعاده، ج۴، ص۱۲۲.
  57. جامع البیان، ج۷، ص۷۳؛ مجمع البیان، ج۹، ص۲۶۵؛ بیان السعاده، ج۴، ص۱۲۲.
  58. جامع البیان، ج۲۷، ص۷۰؛ روض الجنان، ج۱۸، ص۱۷۱؛ تفسیر صدر المتالهین، ج۷، ص۴۹.
  59. روض الجنان، ج۱۸، ص۱۷۱.
  60. جامع البیان، ج۲۷، ص۷۰؛ تفسیر ابن عربی، ج۲، ص۵۵۶؛ بیان السعاده، ج۴، ص۱۲۲.
  61. جامع البیان، ج۲۷، ص۷۰؛ تفسیر صدر المتالهین، ج۷، ص۴۹.
  62. جامع البیان، ج۲۷، ص۷۰.
  63. روض الجنان، ج۱۸، ص۱۷۱.
  64. کنزالدقائق، ج۱۲، ص۴۸۴.
  65. تفسیر صدر المتالهین، ج۷، ص۴۸.
  66. تفسیر ابن عربی، ج۲، ص۵۵۶.
  67. مجمع البیان، ج۹، ص۲۶۵؛ تفسیر ابن عربی، ج۲، ص۵۵۶.
  68. مجمع البیان، ج۱۰، ص۶۹۲.
  69. جامع البیان، ج۱۵، ص۱۵؛ ج۲۷، ص۷۰.
  70. کشف الاسرار، ج۹، ص۲۶۰؛ الدرالمنثور، ج۶، ص۱۶۲.
  71. کشف‌الاسرار، ج۹، ص۲۶۰؛ کنزالدقائق، ج۱۲، ص۴۸۵؛ تفسیر لاهیجی، ج۴، ص۲۹۳.
  72. الاحتجاج، ج۲، ص۱۳۳؛ کنزالدقائق، ج۱۲، ص۴۸۴.
  73. تفسیر صدر المتالهین، ج۷، ص۴۷.
  74. تفسیر ابن عربی، ج۲، ص۵۵۶؛ سفینة البحار، ج۲، ص۶۱۴.
  75. تفسیر صدر المتالهین، ج۷، ص۴۷.
  76. کشف الاسرار، ج۵، ص۴۹۲.
  77. روض الجنان، ج۱۸، ص۱۷۲.
  78. روض الجنان، ج۱۸، ص۱۷۳؛ کشف الاسرار، ج۹، ص۳۶۱.
  79. کشف الاسرار، ج۵، ص۴۹۲؛ روض الجنان، ج۱۸، ص۱۷۲.
  80. سوره محمّد، آیه ۱۵.
  81. تفسیر لاهیجی، ج۴، ص۲۹۴؛ کنزالدقائق، ج۱۲، ص۴۸۵.
  82. روض‌الجنان، ج۱۸، ص۱۷۱-۱۷۲.
  83. عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۷؛ بحارالانوار، ج۱۸، ص۳۵۳.
  84. تفسیر صدر المتالهین، ج۷، ص۴۷.
  85. الدرالمنثور، ج۶، ص۵۶۰؛ روح البیان، ج۹، ص۲۶۴؛ حاشیه شیخ زاده، ج۸، ص۱۱.
  86. «بی‌گمان درخت زقّوم، * خوراک گناهکار است» سوره دخان، آیه ۴۳-۴۴.
  87. اسفار، ج۹، ص۳۵۵.
  88. التفسیر الکبیر، ج۲۸، ص۲۹۲؛ بیان السعاده، ج۴، ص۱۲۲.
  89. شرح منظومه، ج۵، ص۱۷۶؛ دررالفوائد، ج۲، ص۳۸۱-۳۸۲.
  90. «که نزد آن بوستان‌سراست» سوره نجم، آیه ۱۵.
  91. «در جایگاهی راستین نزد فرمانفرمایی توانمند» سوره قمر، آیه ۵۵.
  92. بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۰۴.
  93. «آیا درنیافته‌ای که خداوند چگونه به کلمه‌ای پاک مثل می‌زند که همگون درختی پاک است، ریشه‌اش پابرجاست و شاخه‌اش سر بر آسمان دارد» سوره ابراهیم، آیه ۲۴.
  94. الصافی، ج۳، ص۷۰.
  95. بحار الانوار، ج۹۹، ص۱۱۷.
  96. اسفار، ج۵، ص۳۷۸-۳۸۰.
  97. إِذْ يَغْشَى ٱلسِّدْرَةَ مَا يَغْشَىٰ «هنگامی که آن درخت سدر را فرو پوشاند، آنچه فرو پوشاند» سوره نجم، آیه ۱۶.
  98. مجمع البیان، ج۹، ص۲۶۶؛ التفسیر الکبیر، ج۲۸، ص۲۹۳؛ حاشیه شیخ زاده، ج۸، ص۱۲.
  99. وَلَمَّا جَآءَ مُوسَىٰ لِمِيقَـٰتِنَا وَكَلَّمَهُۥ رَبُّهُۥ قَالَ رَبِّ أَرِنِىٓ أَنظُرْ إِلَيْكَ قَالَ لَن تَرَىٰنِى وَلَـٰكِنِ ٱنظُرْ إِلَى ٱلْجَبَلِ فَإِنِ ٱسْتَقَرَّ مَكَانَهُۥ فَسَوْفَ تَرَىٰنِى فَلَمَّا تَجَلَّىٰ رَبُّهُۥ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُۥ دَكًّۭا وَخَرَّ مُوسَىٰ صَعِقًۭا فَلَمَّآ أَفَاقَ قَالَ سُبْحَـٰنَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَا۠ أَوَّلُ ٱلْمُؤْمِنِينَ «و چون موسی به وعده‌گاه ما آمد و پروردگارش با وی سخن سر کرد، گفت: پروردگارا! خویش را به من بنمای تا در تو بنگرم، فرمود: مرا هرگز نخواهی دید اما در این کوه بنگر! اگر بر جای خود استوار ماند مرا نیز خواهی دید و همین که پروردگارش بر آن کوه تجلّی کرد آن را با خاک یکسان ساخت و موسی بیهوش افتاد و چون به خویش آمد، گفت: پاکا که تویی! به پیشگاهت توبه آوردم و من نخستین مؤمنم» سوره اعراف، آیه ۱۴۳.
  100. التفسیر الکبیر، ج۲۸، ص۲۹۳؛ حاشیه شیخ زاده، ج۸، ص۱۲.
  101. «و هیچ یک از ما (فرشتگان) نیست مگر که جایگاهی معیّن دارد» سوره صافّات، آیه ۱۶۴.
  102. مسند احمد، ج۶، ص۱۷۴-۱۷۵؛ سبل الهدی، ج۳، ص۵۱؛ التحریر و التنویر، ج۲۷، ص۱۰۱
  103. تفسیر قمی، ج۲، ص۳۴۶؛ بحار الانوار، ج۳۶، ص۳۶.
  104. تفسیر قمی، ج۲، ص۱۱؛ مجمع البیان، ج۹، ص۲۶۶؛ المیزان، ج۱۹، ص۳۲.
  105. «بی‌گمان برخی از نشانه‌های بزرگ پروردگارش را دیده است» سوره نجم، آیه ۱۸.
  106. مجمع البیان، ج۹، ص۲۶۶؛ کشف الاسرار، ج۹، ص۳۶۲.
  107. مجمع البیان، ج۶، ص۶۱۰.
  108. «چشم (وی سوی دیگر) نگشت و کژ ندید» سوره نجم، آیه ۱۷.
  109. کشف الاسرار، ج۹، ص۳۶۲؛ التحریر و التنویر، ج۲۷، ص۱۰۷.
  110. سوره بقره، آیه ۲۸۵.
  111. تفسیر قمی، ج۲، ص۱۱.
  112. التحریر والتنویر، ج۲۷، ص۱۰۱.
  113. وَلَقَدْ رَءَاهُ نَزْلَةً أُخْرَىٰ «و به یقین او را در فرودی دیگر، (نیز) دیده بود» سوره نجم، آیه ۱۳.
  114. تفسیر قمی، ج۲، ص۱۲؛ مسند احمد، ج۳، ص۶۱۷؛ ج۵، ص۲۳۷؛ صحیح البخاری، ج۱، ص۱۰۷.
  115. روض الجنان، ج۱۸، ص۱۷۰-۱۷۱؛ روح البیان، ج۹، ص۲۶۴.
  116. جامع البیان، ج۲۷، ص۷۵؛ کشف الاسرار، ج۵، ص۴۹۲؛ مجمع البیان، ج۹، ص۲۶۵.
  117. روض الجنان، ج۱۸، ص۱۷۳؛ حاشیه شیخ زاده، ج۸، ص۱۲.
  118. التفسیر الکبیر، ج۲۸، ص۲۹۳.
  119. الدرالمنثور، ج۶، ص۱۶۲.
  120. إِذْ يَغْشَى ٱلسِّدْرَةَ مَا يَغْشَىٰ «هنگامی که آن درخت سدر را فرو پوشاند، آنچه فرو پوشاند» سوره نجم، آیه ۱۶.
  121. روح البیان، ج۹، ص۲۶۸.
  122. اسحاق‌نیا تربتی، سید رضا، سدرةالمنتهی، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵، ص ۲۹۴.