بغداد: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(۲۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = عراق | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[بغداد در معارف مهدویت]]| پرسش مرتبط = }} | ||
[[پرونده:تصویر بغداد.jpg|بندانگشتی|جایگزین=بغداد|تصویر قدیمی بغداد]] | |||
= | |||
بغداد | |||
در [[ | == مقدمه == | ||
بغداد، نامی است [[ایرانی]]، به معنای «[[خدا]] داده». این واژه، پیش از اینکه بر این [[شهر]] گذارده شود در [[اوستا]] به گونه صفت آورده شده بود. | |||
شهر بغداد در سال ۱۳۵ هجری قمری، به [[دستور]] [[منصور دوانیقی]] [[خلیفه عباسی]] ساخته شد زیرا [[منصور]] به دلیل نارضایتی [[مردم کوفه]] از [[عباسیان]]، نمیخواست در [[کوفه]] اقامت کند؛ بنابراین به دنبال سرزمینی برای بنای شهری جدید میگشت. یکی از [[لشکریان]] او در [[مدائن]] مریض شد و آنجا ماند. دکتری که او را معالجه میکرد از او در مورد حرکت منصور پرسید، آن سرباز گفت: منصور به دنبال جایگاهی برای ساختن شهری جدید است. دکتر گفت: ما در کتاب خود مییابیم که مردی «مقلاص» شهری میان دجله و [[فرات]] بنا میکند به نام [[زوراء]]... وقتی سرباز این خبر را به منصور داد و گفت: به خدا [[سوگند]] که نام من در بچگی مقلاص بود که بعدها به [[فراموشی]] سپرده شد. آنگاه بعد از [[مشورت]] در مورد شرایط آب و هوایی و [[اقتصادی]] و نظامی و امور دیگر، شهر را بنا کرد<ref>الکامل فی التاریخ، ج۵، ص۵۵۷، در مورد آشنایی با واژه مقلاص، مراجعه شود به تیتر واژه مقلاص.</ref>. | |||
در یک [[پیشگویی]] از [[امام علی]] {{ع}}، از بغداد به عنوان «زوراء» نام برده، میفرمایند: «شهری ایجاد میشود که نامش زوراء خواهد بود میان دو رود دجله و فرات، ساختمانهای آن از گچ و آجر برافراشته و با طلا و نقره [[زینت]] شود»<ref>مناقب آل ابی طالب، ج۲، ص۲۷۳؛ تتمة المنتهی، ص۱۱۵.</ref>. | |||
شهر [[تاریخی]] بغداد، تا قبل از [[خلافت]] [[مأمون]]، پایتخت و مقر [[خلفای عباسی]] بود که با شروع خلافت مأمون، او که [[حمایت]] کسانی غیر از عباسیان را میطلبید، بساط خلافتش را از بغداد برچید و در [[خراسان]] و شهر [[مرو]] بگستراند. با اقداماتی که مأمون انجام داد از قبیل کشتن برادرش [[امین]]، توجه به [[علویان]] و [[دعوت]] از [[امام رضا]] {{ع}} به سوی خراسان و [[انتصاب]] ایشان به ولایتعهدی و تزویج دخترانش با [[امام رضا]] {{ع}} و [[امام جواد]] {{ع}}، [[نارضایتی]] [[عباسیان]] مقیم بغداد را فراهم نمود تا حدی که عباسیان در بغداد به این نتیجه رسیدند که [[مأمون]] را از [[خلافت]] [[خلع]] و [[ابراهیم بن مهدی]] (ابن شکله) را به عنوان [[خلیفه]] برگزینند<ref>مشاکلة الناس الزمانهم، ص۱۲۸.</ref>. | |||
{{ | و اما برخی از گزارشات حاکی از آن است که امام رضا {{ع}} در [[سفر]] خویش به [[خراسان]]، به [[شهر]] بغداد نیز وارد شدند<ref>در مورد صحت و سقم ورود امام {{ع}} به بغداد، در تیتر واژه مسیر هجرت حضرت، به طور مفصل به آن میپردازیم.</ref> و در آنجا، مردی حمامی که [[رجب]] نام داشت و از [[شیعیان]] با [[اخلاص]] بود و مکرر در [[مدینه]] به [[زیارت]] [[حضرت]] مشرف میگشت، چون از توجه آن جناب به بغداد با خبر شد، بیاندازه مسرور گشت و تا سه فرسخی به استقبال [[امام]] {{ع}} شتافت و در آنجا به زیارت مقدم مبارکشان رسید و سپس حضرت را به خانهاش برد، برخی شیعیان نیز با حضرت [[دیدار]] نمودند. در حمام این شهر، به [[برکت]] [[وجود امام]] [[رضا]] {{ع}} مردی که به [[بیماری]] برص [[مبتلا]] بود و به همین دلیل کمتر از [[خانه]] بیرون میآمد، [[شفا]] یافت. امام {{ع}} جام آبی بر سرش ریخت و لباسهای خود را بر او پوشانید و او را از این [[ناراحتی]] و نیز گرفتاریهای دیگر رهانید. وقتی [[مردم]] از این [[کرامت]] با خبر شدند، حدود پانصد نفر حلقه اخلاص آن جناب را به گوش خویش افکندند<ref>زندگانی امام رضا {{ع}}، ص۱۷۶ و ۱۷۷؛ به نقل از تحفة الرضویه؛ شیخ عباس قمی، به نقل از سید عبدالکریم بن طاووس، در کتاب مفاتیح الجنان، ص۶۵۸، مسیر حضرت را از کوفه و بغداد و سپس قم بیان میدارد و این در حالی است که ایشان در کتاب منتهی الامال، ص۲۹۸ نقل کرده: مأمون دستور داد تا حضرت را از طریق بصره و اهواز و فارس ببرند ند از طریق کوهستان قم.</ref>. | ||
{{ | |||
برخی از منابع از جمله [[تاریخ]] [[بیهقی]] از ورود [[امام رضا]] {{ع}} به بغداد و [[بیعت]] [[طاهر بن حسین]] معروف به [[ذو الیمینین]] خبر دادهاند. در این [[کتاب ذکر]] شده که طاهر به امام رضا {{ع}} بیان داشته که او نخستین کسی است که با ایشان بیعت میکند؛ و این در حالی است که در بسیاری از منابع ذکر شده که اولا تا قبل از ورود حضرت امام {{ع}} به [[مرو]]، سخنی از پیشنهادات [[خلافت]] و ولایتعهدی در میان نبوده است و [[مأمون]] در مرو برای اولین بار این پیشنهادات را رو کرد<ref>سیری در سیره ائمه اطهار {{عم}}، ص۲۱۰ تا ص۲۱۶؛ الارشاد، ج۲، ص۲۵۹ و ۲۶۰؛ کشف الغمه، ج۳، ص۶۵.</ref>، و در ثانی، بعد از این که امام {{ع}} بالاجبار ولایتعهدی را قبول کردند، در [[مجلسی]] که برای امام {{ع}} بیعت گرفته میشد، اولین کسی که دست خود را برای [[بیعت با امام]] {{ع}} پیش برد، «[[عباس]] [[خطیب]]»، فرزند مأمون بود<ref>البدایة النهایة، ج۱۰، ص۲۵۲؛ الاداب السلطانیه، ص۱۲۹؛ عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج۲، باب ۴۰، ص۳۲۷؛ زندگانی پیشوای هشتم، امام علی بن موسی الرضا {{ع}}، ص۸۲ تا ص۸۷.</ref>، و پس از او [[فضل بن سهل]] [[وزیر]] اعظم، [[یحیی بن اکثم]] مفتی دربار و بعد از این افراد [[حسین بن عبدالله بن طاهر]] (ذو الیمینین) [[فرمانده لشکر]] با امام {{ع}} بیعت نمود. بنابراین در [[صحت]] و سقم این [[گفتارها]] جای تردید است<ref>[[حسین محمدی|محمدی، حسین]]، [[رضانامه (کتاب)|رضانامه]] ص ۱۵۷.</ref>. | |||
{{ | |||
{{ | |||
{{امام | |||
[[ | == کرخ بغداد == | ||
[[ | محلّۀ [[کرخ]] در بغداد در غرب [[رود دجله]] که از این [[شهر]] میگذرد، از مناطق شیعهنشین و مذهبی بغداد است و قبرستان [[قریش]] در آنجا بوده است. عواملی چون وجود [[مسجد براثا]]، قبر مطهر [[امام کاظم]]{{ع}}، حضور مؤثّر و سکونت [[شیخ مفید]] در این محلّه، حضور نوّاب چهارگانۀ [[امام عصر]]{{ع}} در این شهر و... در جوّ مذهبی و [[شیعی]] این منطقه مؤثر بوده است. شیخ مفید که از بزرگترین متکلمین [[شیعه]] و [[شخصیت]] ادبی، [[فقهی]]، [[حدیثی]] بود، محلّۀ کرخ را به صورت پایگاه [[علوم]] و معارف اهل بیت درآورد و مجالس درس او یا در خانهاش بود یا در محلاّت دیگر کرخ. در [[مسجد]] محلّۀ درب ریاح بود که مادر [[سید رضی]] و [[سید مرتضی]]، این دو را خدمت او آورد تا به آنان [[تعلیم]] دهد و [[تربیت]] کند. کتابخانۀ بزرگی هم که سید مرتضی تأسیس کرد در همین ناحیه بود. مجموعۀ این عوامل، [[کرخ بغداد]] را مرکز [[تشیّع]] و نشر [[علوم اهل بیت]] ساخت<ref>دراینباره ر.ک: فصلنامۀ «وقف، میراث جاویدان»، شمارۀ ۲۵-۲۶(ویژۀ نهج البلاغه) مقالۀ عالمانۀ «کرخ، مرکز تشیّع در بغداد» از محمّد علی جاویدا</ref>.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۵۱۱.</ref> | ||
[[ | |||
[[رده: | == منابع == | ||
{{منابع}} | |||
# [[پرونده:13681348.jpg|22px]] [[حسین محمدی|محمدی، حسین]]، [[رضانامه (کتاب)|'''رضانامه''']] | |||
{{پایان منابع}} | |||
== پانویس == | |||
{{پانویس}} | |||
[[رده:شهرهای عراق]] |
نسخهٔ کنونی تا ۴ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۲۰
مقدمه
بغداد، نامی است ایرانی، به معنای «خدا داده». این واژه، پیش از اینکه بر این شهر گذارده شود در اوستا به گونه صفت آورده شده بود. شهر بغداد در سال ۱۳۵ هجری قمری، به دستور منصور دوانیقی خلیفه عباسی ساخته شد زیرا منصور به دلیل نارضایتی مردم کوفه از عباسیان، نمیخواست در کوفه اقامت کند؛ بنابراین به دنبال سرزمینی برای بنای شهری جدید میگشت. یکی از لشکریان او در مدائن مریض شد و آنجا ماند. دکتری که او را معالجه میکرد از او در مورد حرکت منصور پرسید، آن سرباز گفت: منصور به دنبال جایگاهی برای ساختن شهری جدید است. دکتر گفت: ما در کتاب خود مییابیم که مردی «مقلاص» شهری میان دجله و فرات بنا میکند به نام زوراء... وقتی سرباز این خبر را به منصور داد و گفت: به خدا سوگند که نام من در بچگی مقلاص بود که بعدها به فراموشی سپرده شد. آنگاه بعد از مشورت در مورد شرایط آب و هوایی و اقتصادی و نظامی و امور دیگر، شهر را بنا کرد[۱].
در یک پیشگویی از امام علی (ع)، از بغداد به عنوان «زوراء» نام برده، میفرمایند: «شهری ایجاد میشود که نامش زوراء خواهد بود میان دو رود دجله و فرات، ساختمانهای آن از گچ و آجر برافراشته و با طلا و نقره زینت شود»[۲]. شهر تاریخی بغداد، تا قبل از خلافت مأمون، پایتخت و مقر خلفای عباسی بود که با شروع خلافت مأمون، او که حمایت کسانی غیر از عباسیان را میطلبید، بساط خلافتش را از بغداد برچید و در خراسان و شهر مرو بگستراند. با اقداماتی که مأمون انجام داد از قبیل کشتن برادرش امین، توجه به علویان و دعوت از امام رضا (ع) به سوی خراسان و انتصاب ایشان به ولایتعهدی و تزویج دخترانش با امام رضا (ع) و امام جواد (ع)، نارضایتی عباسیان مقیم بغداد را فراهم نمود تا حدی که عباسیان در بغداد به این نتیجه رسیدند که مأمون را از خلافت خلع و ابراهیم بن مهدی (ابن شکله) را به عنوان خلیفه برگزینند[۳].
و اما برخی از گزارشات حاکی از آن است که امام رضا (ع) در سفر خویش به خراسان، به شهر بغداد نیز وارد شدند[۴] و در آنجا، مردی حمامی که رجب نام داشت و از شیعیان با اخلاص بود و مکرر در مدینه به زیارت حضرت مشرف میگشت، چون از توجه آن جناب به بغداد با خبر شد، بیاندازه مسرور گشت و تا سه فرسخی به استقبال امام (ع) شتافت و در آنجا به زیارت مقدم مبارکشان رسید و سپس حضرت را به خانهاش برد، برخی شیعیان نیز با حضرت دیدار نمودند. در حمام این شهر، به برکت وجود امام رضا (ع) مردی که به بیماری برص مبتلا بود و به همین دلیل کمتر از خانه بیرون میآمد، شفا یافت. امام (ع) جام آبی بر سرش ریخت و لباسهای خود را بر او پوشانید و او را از این ناراحتی و نیز گرفتاریهای دیگر رهانید. وقتی مردم از این کرامت با خبر شدند، حدود پانصد نفر حلقه اخلاص آن جناب را به گوش خویش افکندند[۵].
برخی از منابع از جمله تاریخ بیهقی از ورود امام رضا (ع) به بغداد و بیعت طاهر بن حسین معروف به ذو الیمینین خبر دادهاند. در این کتاب ذکر شده که طاهر به امام رضا (ع) بیان داشته که او نخستین کسی است که با ایشان بیعت میکند؛ و این در حالی است که در بسیاری از منابع ذکر شده که اولا تا قبل از ورود حضرت امام (ع) به مرو، سخنی از پیشنهادات خلافت و ولایتعهدی در میان نبوده است و مأمون در مرو برای اولین بار این پیشنهادات را رو کرد[۶]، و در ثانی، بعد از این که امام (ع) بالاجبار ولایتعهدی را قبول کردند، در مجلسی که برای امام (ع) بیعت گرفته میشد، اولین کسی که دست خود را برای بیعت با امام (ع) پیش برد، «عباس خطیب»، فرزند مأمون بود[۷]، و پس از او فضل بن سهل وزیر اعظم، یحیی بن اکثم مفتی دربار و بعد از این افراد حسین بن عبدالله بن طاهر (ذو الیمینین) فرمانده لشکر با امام (ع) بیعت نمود. بنابراین در صحت و سقم این گفتارها جای تردید است[۸].
کرخ بغداد
محلّۀ کرخ در بغداد در غرب رود دجله که از این شهر میگذرد، از مناطق شیعهنشین و مذهبی بغداد است و قبرستان قریش در آنجا بوده است. عواملی چون وجود مسجد براثا، قبر مطهر امام کاظم(ع)، حضور مؤثّر و سکونت شیخ مفید در این محلّه، حضور نوّاب چهارگانۀ امام عصر(ع) در این شهر و... در جوّ مذهبی و شیعی این منطقه مؤثر بوده است. شیخ مفید که از بزرگترین متکلمین شیعه و شخصیت ادبی، فقهی، حدیثی بود، محلّۀ کرخ را به صورت پایگاه علوم و معارف اهل بیت درآورد و مجالس درس او یا در خانهاش بود یا در محلاّت دیگر کرخ. در مسجد محلّۀ درب ریاح بود که مادر سید رضی و سید مرتضی، این دو را خدمت او آورد تا به آنان تعلیم دهد و تربیت کند. کتابخانۀ بزرگی هم که سید مرتضی تأسیس کرد در همین ناحیه بود. مجموعۀ این عوامل، کرخ بغداد را مرکز تشیّع و نشر علوم اهل بیت ساخت[۹].[۱۰]
منابع
پانویس
- ↑ الکامل فی التاریخ، ج۵، ص۵۵۷، در مورد آشنایی با واژه مقلاص، مراجعه شود به تیتر واژه مقلاص.
- ↑ مناقب آل ابی طالب، ج۲، ص۲۷۳؛ تتمة المنتهی، ص۱۱۵.
- ↑ مشاکلة الناس الزمانهم، ص۱۲۸.
- ↑ در مورد صحت و سقم ورود امام (ع) به بغداد، در تیتر واژه مسیر هجرت حضرت، به طور مفصل به آن میپردازیم.
- ↑ زندگانی امام رضا (ع)، ص۱۷۶ و ۱۷۷؛ به نقل از تحفة الرضویه؛ شیخ عباس قمی، به نقل از سید عبدالکریم بن طاووس، در کتاب مفاتیح الجنان، ص۶۵۸، مسیر حضرت را از کوفه و بغداد و سپس قم بیان میدارد و این در حالی است که ایشان در کتاب منتهی الامال، ص۲۹۸ نقل کرده: مأمون دستور داد تا حضرت را از طریق بصره و اهواز و فارس ببرند ند از طریق کوهستان قم.
- ↑ سیری در سیره ائمه اطهار (ع)، ص۲۱۰ تا ص۲۱۶؛ الارشاد، ج۲، ص۲۵۹ و ۲۶۰؛ کشف الغمه، ج۳، ص۶۵.
- ↑ البدایة النهایة، ج۱۰، ص۲۵۲؛ الاداب السلطانیه، ص۱۲۹؛ عیون اخبار الرضا (ع)، ج۲، باب ۴۰، ص۳۲۷؛ زندگانی پیشوای هشتم، امام علی بن موسی الرضا (ع)، ص۸۲ تا ص۸۷.
- ↑ محمدی، حسین، رضانامه ص ۱۵۷.
- ↑ دراینباره ر.ک: فصلنامۀ «وقف، میراث جاویدان»، شمارۀ ۲۵-۲۶(ویژۀ نهج البلاغه) مقالۀ عالمانۀ «کرخ، مرکز تشیّع در بغداد» از محمّد علی جاویدا
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۵۱۱.