احرام در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = احرام | عنوان مدخل = احرام | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط = }} ==مقدمه== احرام از ریشه (ح ر م) و همانند تحریم، به‌معنای منع کردن خود یا دیگری از کاری است. این واژه، به‌معنای وارد شدن در آن‌چه پیش‌تر روا بوده و اکنون ممن...» ایجاد کرد)
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۲: خط ۲:
| موضوع مرتبط = احرام
| موضوع مرتبط = احرام
| عنوان مدخل  = احرام
| عنوان مدخل  = احرام
| مداخل مرتبط =  
| مداخل مرتبط = [[احرام در قرآن]] - [[احرام در فقه اسلامی]] - [[احرام در معارف و سیره رضوی]]
| پرسش مرتبط  =  
| پرسش مرتبط  =  
}}
}}


==مقدمه==
==مقدمه==
[[احرام]] از ریشه (ح ر م) و همانند [[تحریم]]، به‌معنای منع کردن خود یا دیگری از کاری است. این واژه، به‌معنای وارد شدن در آن‌چه پیش‌تر روا بوده و اکنون ممنوع است یا وارد شدن در آن‌چه [[حریم]] آن‌را باید نگه داشت نیز آمده است.<ref>المصباح، ص‌۱۳۱، «حرم».</ref>. واژه‌های مرادف با احرام و مُحرم، حُرْم (احرام) حِرْم<ref>مجمع‌البحرین، ج‌۱، ص‌۴۹۸، «حرم».</ref>. و [[حرام]]<ref>روح‌البیان، ج‌۲، ص‌۳۳۷.</ref>. ([[محرم]]) است. حُرُم که در [[قرآن]] مکرر آمده، جمع حرام است.
[[احرام]] از ریشه (ح ر م) و همانند [[تحریم]]، به‌معنای منع کردن خود یا دیگری از کاری است. این واژه، به‌معنای وارد شدن در آن‌چه پیش‌تر روا بوده و اکنون ممنوع است یا وارد شدن در آن‌چه حریم آن‌را باید نگه داشت نیز آمده است.<ref>المصباح، ص‌۱۳۱، «حرم».</ref>. واژه‌های مرادف با احرام و مُحرم، حُرْم (احرام) حِرْم<ref>مجمع‌البحرین، ج‌۱، ص‌۴۹۸، «حرم».</ref>. و [[حرام]]<ref>روح‌البیان، ج‌۲، ص‌۳۳۷.</ref>. ([[محرم]]) است. حُرُم که در [[قرآن]] مکرر آمده، جمع حرام است.
 
احرام، اصطلاحی [[فقهی]] و از ارکان [[حج]] و [[عمره]] است که [[مناسک]] با آن آغاز و یک سلسله از کارها بر [[انسان]] حرام می‌شود و اگر مکلّف به عمد آن را ترک کند،[[ حج]] یا عمره او [[باطل]] می‌گردد؛<ref>الوسیله، ج۳، ص۱۷۳؛ سلسلة‌الینابیع، ج۸، ص‌۴۲۶.</ref>. همان‌گونه که در [[نماز]] با تکبیرة‌الاحرام یک سلسله کارها بر [[نمازگزار]] حرام می‌شود.
احرام، اصطلاحی [[فقهی]] و از ارکان [[حج]] و [[عمره]] است که [[مناسک]] با آن آغاز و یک سلسله از کارها بر [[انسان]] حرام می‌شود و اگر مکلّف به عمد آن را ترک کند،[[ حج]] یا عمره او [[باطل]] می‌گردد؛<ref>الوسیله، ج۳، ص۱۷۳؛ سلسلة‌الینابیع، ج۸، ص‌۴۲۶.</ref>. همان‌گونه که در [[نماز]] با تکبیرة‌الاحرام یک سلسله کارها بر [[نمازگزار]] حرام می‌شود.


[[فقیهان]] در حقیقتِ احرام بر یک [[رأی]] نیستند. بعضی آن را مرکّب از [[نیّت]] حج یا عمره و تلبیه و [[پوشیدن لباس]] ویژه،<ref>مختلف‌الشیعه، ج‌۴، ص‌۶۹.</ref>. و برخی مرکّب از نیّت و تلبیه دانسته‌اند.<ref>مستمسک العروه، ج‌۱۱، ص‌۳۵۸.</ref>. بعضی هم آن‌را امری بسیط، یعنی همان نیّت می‌دانند.<ref>کشف الاسرار، ج‌۱، ص‌۵۳۰؛ موسوعة الفقه، ج‌۳، ص۲۴۵؛ بلغة‌السالک، ج۱، ص‌۲۵۶.</ref>. این نظر در مستمسک از مبسوط و [[جمل]] نیز نقل شده است.<ref>مستمسک العروه، ج‌۱۱، ص‌۳۵۸.</ref>. برخی دیگر آن را ورود به حج یا عمره،<ref>نهایة المحتاج، ج‌۳، ص‌۲۵۶.</ref>. یا مهیّا کردن نفس برای ترک [[محرّمات]] دانسته‌اند.<ref>الروضة البهیه، ج‌۱، ص‌۱۷۳.</ref>.<ref>[[سید مصطفی اسدی||اسدی، سید مصطفی]]، [[احرام - اسدی (مقاله)|مقاله «احرام»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱، ص ۲۵۵.</ref>.
[[فقیهان]] در حقیقتِ احرام بر یک رأی نیستند. بعضی آن را مرکّب از [[نیّت]] حج یا عمره و تلبیه و پوشیدن لباس ویژه،<ref>مختلف‌الشیعه، ج‌۴، ص‌۶۹.</ref>. و برخی مرکّب از نیّت و تلبیه دانسته‌اند.<ref>مستمسک العروه، ج‌۱۱، ص‌۳۵۸.</ref>. بعضی هم آن‌را امری بسیط، یعنی همان نیّت می‌دانند.<ref>کشف الاسرار، ج‌۱، ص‌۵۳۰؛ موسوعة الفقه، ج‌۳، ص۲۴۵؛ بلغة‌السالک، ج۱، ص‌۲۵۶.</ref>. این نظر در مستمسک از مبسوط و [[جمل]] نیز نقل شده است.<ref>مستمسک العروه، ج‌۱۱، ص‌۳۵۸.</ref>. برخی دیگر آن را ورود به حج یا عمره،<ref>نهایة المحتاج، ج‌۳، ص‌۲۵۶.</ref>. یا مهیّا کردن نفس برای ترک [[محرّمات]] دانسته‌اند<ref>الروضة البهیه، ج‌۱، ص‌۱۷۳.</ref>.<ref>[[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[احرام - اسدی (مقاله)|مقاله «احرام»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲]]، ص ۲۵۵.</ref>


==[[زمان]] [[احرام حج]] و عمره [[تمتع]]==
==[[زمان]] احرام حج و عمره تمتع==
[[خداوند]] در پاسخ به [[پرسش]] درباره [[حکمت]] هلال‌ها در ابتدای هر ماه، می‌فرماید: بگو: آنها بیان وقت برای [[مردم]] و [[موسم حج]] است: {{متن قرآن|يَسْـَٔلُونَكَ عَنِ ٱلْأَهِلَّةِ قُلْ هِىَ مَوَٰقِيتُ لِلنَّاسِ وَٱلْحَجِّ}}<ref>«از تو درباره ماه‌های نو می‌پرسند، بگو: آنها زمان نمای مردم و حجّ‌اند؛» سوره بقره، آیه ۱۸۹.</ref> [[ابوحنیفه]] و مالک با استناد به این [[آیه]]، احرام را در تمام سال جایز می‌دانند؛ زیرا همه ماه‌ها برای احرام حج، قابل دانسته شده است؛<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۴، ص‌۱۷۷؛ تفسیر قرطبی، ج‌۲، ص‌۲۲۹‌ـ‌۲۶۹.</ref>. ولی [[فقیهان]] [[شیعه]] با استناد به آیه‌ ۱۹۷ بقره<ref>{{متن قرآن|ٱلْحَجُّ أَشْهُرٌۭ مَّعْلُومَـٰتٌۭ فَمَن فَرَضَ فِيهِنَّ ٱلْحَجَّ فَلَا رَفَثَ وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ فِى ٱلْحَجِّ وَمَا تَفْعَلُوا۟ مِنْ خَيْرٍۢ يَعْلَمْهُ ٱللَّهُ وَتَزَوَّدُوا۟ فَإِنَّ خَيْرَ ٱلزَّادِ ٱلتَّقْوَىٰ وَٱتَّقُونِ يَـٰٓأُو۟لِى ٱلْأَلْبَـٰبِ}} «حجّ (در) ماه‌های شناخته‌ای (انجام‌پذیر) است پس کسی که در آن ماه‌ها حجّ می‌گزارد (بداند که) در حجّ، آمیزش و نافرمانی و کشمکش (روا) نیست و هر کار نیکی کنید خداوند بدان داناست؛ و رهتوشه بردارید و بهترین رهتوشه پرهیزگاری است، و ای خردمندان! از من پروا کنید» سوره ‌بقره، آیه ۱۹۷.</ref> که در آن به ماه‌های معیّنی (اشهر [[حج]]) برای انعقاد حج اشاره شده است، [[زمان]] [[احرام حج]] و [[عمره]] تمتّع را ماه‌های حج دانسته‌اند؛ زیرا در این [[آیه]] زمان[[ حج]] معیّن شده و قهراً احرام حج هم باید در ماه‌های حج واقع‌شود.<ref>زبدة البیان، ص‌۳۴۰.</ref>. در پاسخ به [[استدلال]] [[ابوحنیفه]] و مالک گفته شده است<ref>الانتصار، ص‌۹۲؛ سلسلة الینابیع، ج‌۷، ص‌۱۱۶.</ref>.:
[[خداوند]] در پاسخ به [[پرسش]] درباره [[حکمت]] هلال‌ها در ابتدای هر ماه، می‌فرماید: بگو: آنها بیان وقت برای [[مردم]] و [[موسم حج]] است: {{متن قرآن|يَسْـَٔلُونَكَ عَنِ ٱلْأَهِلَّةِ قُلْ هِىَ مَوَٰقِيتُ لِلنَّاسِ وَٱلْحَجِّ}}<ref>«از تو درباره ماه‌های نو می‌پرسند، بگو: آنها زمان نمای مردم و حجّ‌اند؛» سوره بقره، آیه ۱۸۹.</ref> [[ابوحنیفه]] و مالک با استناد به این [[آیه]]، احرام را در تمام سال جایز می‌دانند؛ زیرا همه ماه‌ها برای احرام حج، قابل دانسته شده است؛<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۴، ص‌۱۷۷؛ تفسیر قرطبی، ج‌۲، ص‌۲۲۹‌ـ‌۲۶۹.</ref>. ولی [[فقیهان]] [[شیعه]] با استناد به آیه‌ ۱۹۷ بقره<ref>{{متن قرآن|ٱلْحَجُّ أَشْهُرٌۭ مَّعْلُومَـٰتٌۭ فَمَن فَرَضَ فِيهِنَّ ٱلْحَجَّ فَلَا رَفَثَ وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ فِى ٱلْحَجِّ وَمَا تَفْعَلُوا۟ مِنْ خَيْرٍۢ يَعْلَمْهُ ٱللَّهُ وَتَزَوَّدُوا۟ فَإِنَّ خَيْرَ ٱلزَّادِ ٱلتَّقْوَىٰ وَٱتَّقُونِ يَـٰٓأُو۟لِى ٱلْأَلْبَـٰبِ}} «حجّ (در) ماه‌های شناخته‌ای (انجام‌پذیر) است پس کسی که در آن ماه‌ها حجّ می‌گزارد (بداند که) در حجّ، آمیزش و نافرمانی و کشمکش (روا) نیست و هر کار نیکی کنید خداوند بدان داناست؛ و رهتوشه بردارید و بهترین رهتوشه پرهیزگاری است، و ای خردمندان! از من پروا کنید» سوره ‌بقره، آیه ۱۹۷.</ref> که در آن به ماه‌های معیّنی (اشهر [[حج]]) برای انعقاد حج اشاره شده است، [[زمان]] احرام حج و [[عمره]] تمتّع را ماه‌های حج دانسته‌اند؛ زیرا در این [[آیه]] زمان[[ حج]] معیّن شده و قهراً احرام حج هم باید در ماه‌های حج واقع‌شود.<ref>زبدة البیان، ص‌۳۴۰.</ref>. در پاسخ به [[استدلال]] [[ابوحنیفه]] و مالک گفته شده است<ref>الانتصار، ص‌۹۲؛ سلسلة الینابیع، ج‌۷، ص‌۱۱۶.</ref>:
#آیه {{متن قرآن|ٱلْحَجُّ أَشْهُرٌۭ مَّعْلُومَـٰتٌۭ}}<ref>سوره ‌بقره، آیه ۱۹۷.</ref> مخصّص آیه {{متن قرآن|يَسْـَٔلُونَكَ عَنِ ٱلْأَهِلَّةِ}} است.  
#آیه {{متن قرآن|ٱلْحَجُّ أَشْهُرٌۭ مَّعْلُومَـٰتٌۭ}}<ref>سوره ‌بقره، آیه ۱۹۷.</ref> مخصّص آیه {{متن قرآن|يَسْـَٔلُونَكَ عَنِ ٱلْأَهِلَّةِ}} است.  
#استدلال ابوحنیفه به آیه {{متن قرآن|يَسْـَٔلُونَكَ عَنِ ٱلْأَهِلَّةِ}} شایسته نیست؛ زیرا به نظر او، [[احرام]] شرط حج است نه جزء آن؛ برخلاف دیگر فقیهان که احرام را جزء [[افعال]] حج می‌دانند.<ref>شرایع الاسلام، ج‌۱، ص‌۲۴۳.</ref>. بر این اساس، به جا آوردن شرط [[عبادت]] پیش از وقت مانعی ندارد؛ چنان‌که [[وضو]] شرط [[نماز]] است<ref>العروة الوثقی، ج‌۱، ص‌۱۳۶.</ref>. و پیش از وقت می‌توان وضو ساخت.<ref>روح‌البیان، ج‌۱، ص‌۳۱۴؛ العروة الوثقی، ج‌۱، ص‌۱۷۴.</ref>.  
#استدلال ابوحنیفه به آیه {{متن قرآن|يَسْـَٔلُونَكَ عَنِ ٱلْأَهِلَّةِ}} شایسته نیست؛ زیرا به نظر او، [[احرام]] شرط حج است نه جزء آن؛ برخلاف دیگر فقیهان که احرام را جزء [[افعال]] حج می‌دانند.<ref>شرایع الاسلام، ج‌۱، ص‌۲۴۳.</ref>. بر این اساس، به جا آوردن شرط [[عبادت]] پیش از وقت مانعی ندارد؛ چنان‌که [[وضو]] شرط [[نماز]] است<ref>العروة الوثقی، ج‌۱، ص‌۱۳۶.</ref>. و پیش از وقت می‌توان وضو ساخت.<ref>روح‌البیان، ج‌۱، ص‌۳۱۴؛ العروة الوثقی، ج‌۱، ص‌۱۷۴.</ref>.  
#براساس این آیه، «اهلّه» گاه‌نمایی برای [[مردم]] و برای حج است و ممکن است بعضی ماه‌ها شاخص‌های گاه‌نما برای مردم و بعضی دیگر، شاخص برای [[ماه‌های حرام]] باشند.<ref>الانتصار ص‌۹۲؛ سلسلة الینابیع، ج‌۷، ص‌۱۱۶.</ref>. (‌ماه‌های [[حرام]]).<ref>[[سید مصطفی اسدی||اسدی، سید مصطفی]]، [[احرام - اسدی (مقاله)|مقاله «احرام»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱، ص ۲۵۶.</ref>.
#براساس این آیه، «اهلّه» گاه‌نمایی برای [[مردم]] و برای حج است و ممکن است بعضی ماه‌ها شاخص‌های گاه‌نما برای مردم و بعضی دیگر، شاخص برای [[ماه‌های حرام]] باشند<ref>الانتصار ص‌۹۲؛ سلسلة الینابیع، ج‌۷، ص‌۱۱۶.</ref>. (‌ماه‌های [[حرام]])<ref>[[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[احرام - اسدی (مقاله)|مقاله «احرام»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲]]، ص ۲۵۶.</ref>.


==[[واجبات]] احرام==
==[[واجبات]] احرام==
بر پایه روایتی از امام‌صادق{{ع}} در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|فَمَن فَرَضَ فِيهِنَّ ٱلْحَجَّ}}<ref>آیه ۱۹۷.</ref> حج با تلبیه و اشعار و [[تقلید]] منعقد و [[واجب]] می‌شود.<ref>الکافی، ج‌۴، ص‌۲۸۹.</ref>. آغاز [[احرام]] در [[عمره]] [[تمتع]] و مفرده و [[حج تمتع]] و اِفراد، با تلبیه (گفتنِ {{متن حدیث|لَبَّيْكَ اللَّهُمَّ لَبَّيْكَ...}}) است و در [[حج]] [[قرآن]] به تخییر، تلبیه، اشعار (چاک زدن طرف راست کوهان شتر) یا [[تقلید]] (آویختن کفشی که در آن [[نماز]] خوانده به گردن حیوانی که برای [[قربانی]] برده می‌شود) است:<ref>قواعدالاحکام، ج‌۱، ص‌۴۱۹؛ سلسلة الینابیع، ج‌۸، ص‌۷۴۵.</ref>. {{متن قرآن|جَعَلَ ٱللَّهُ ٱلْكَعْبَةَ ٱلْبَيْتَ ٱلْحَرَامَ قِيَـٰمًۭا لِّلنَّاسِ وَٱلشَّهْرَ ٱلْحَرَامَ وَٱلْهَدْىَ وَٱلْقَلَـٰٓئِدَ...}}<ref>«خداوند، خانه محترم کعبه را (وسیله) برپایی (امور) مردم کرده است و (نیز) ماه حرام و قربانی (بی‌نشان) و قربانی‌های دارای گردن‌بند را؛ چنین است تا بدانید خداوند آنچه را در آسمان‌ها و زمین است می‌داند و خداوند به هر چیز داناست» سوره مائده، آیه ۹۷.</ref> در [[آیه]] دوم [[مائده]] نیز برای پاس‌داری از [[حرمت]] و [[منزلت]] [[شعایر]] [[خدا]] و [[ماه حرام]] و قربانی‌های نشان‌دار، [[فرمان]] داده شده است.<ref>[[سید مصطفی اسدی||اسدی، سید مصطفی]]، [[احرام - اسدی (مقاله)|مقاله «احرام»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱، ص ۲۵۷.</ref>.
بر پایه روایتی از امام‌صادق{{ع}} در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|فَمَن فَرَضَ فِيهِنَّ ٱلْحَجَّ}}<ref>آیه ۱۹۷.</ref> حج با تلبیه و اشعار و [[تقلید]] منعقد و [[واجب]] می‌شود.<ref>الکافی، ج‌۴، ص‌۲۸۹.</ref>. آغاز [[احرام]] در [[عمره]] تمتع و مفرده و [[حج تمتع]] و اِفراد، با تلبیه (گفتنِ {{متن حدیث|لَبَّيْكَ اللَّهُمَّ لَبَّيْكَ...}}) است و در [[حج]] [[قرآن]] به تخییر، تلبیه، اشعار (چاک زدن طرف راست کوهان شتر) یا [[تقلید]] (آویختن کفشی که در آن [[نماز]] خوانده به گردن حیوانی که برای [[قربانی]] برده می‌شود) است:<ref>قواعدالاحکام، ج‌۱، ص‌۴۱۹؛ سلسلة الینابیع، ج‌۸، ص‌۷۴۵.</ref>. {{متن قرآن|جَعَلَ ٱللَّهُ ٱلْكَعْبَةَ ٱلْبَيْتَ ٱلْحَرَامَ قِيَـٰمًۭا لِّلنَّاسِ وَٱلشَّهْرَ ٱلْحَرَامَ وَٱلْهَدْىَ وَٱلْقَلَـٰٓئِدَ...}}<ref>«خداوند، خانه محترم کعبه را (وسیله) برپایی (امور) مردم کرده است و (نیز) ماه حرام و قربانی (بی‌نشان) و قربانی‌های دارای گردن‌بند را؛ چنین است تا بدانید خداوند آنچه را در آسمان‌ها و زمین است می‌داند و خداوند به هر چیز داناست» سوره مائده، آیه ۹۷.</ref> در [[آیه]] دوم [[مائده]] نیز برای پاس‌داری از [[حرمت]] و [[منزلت]] [[شعایر]] [[خدا]] و [[ماه حرام]] و قربانی‌های نشان‌دار، [[فرمان]] داده شده است<ref>[[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[احرام - اسدی (مقاله)|مقاله «احرام»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲]]، ص ۲۵۷.</ref>.


==[[محرمات]] احرام==
==[[محرمات]] احرام==
با بستن احرام، چیزهای زیادی بر شخص [[حرام]] می‌شود که در کتاب‌های [[فقهی]] آمده است.<ref>الروضة البهیه، ج‌۱، ص‌۲۳۳.</ref>. این محرمات که قرآن به برخی از آنها پرداخته، ویژه [[احرام حج]] یا عمره تمتّع که در ماه‌های حج صورت می‌گیرد، نیست؛ بلکه بر [[محرم]] در احرام عمره مفرده‌ای که در غیر ماه‌های حج صورت می‌گیرد نیز حرام‌است.<ref>جواهرالکلام، ج‌۱۸، ص‌۳۵۸.</ref>.
با بستن احرام، چیزهای زیادی بر شخص [[حرام]] می‌شود که در کتاب‌های [[فقهی]] آمده است.<ref>الروضة البهیه، ج‌۱، ص‌۲۳۳.</ref>. این محرمات که قرآن به برخی از آنها پرداخته، ویژه احرام حج یا عمره تمتّع که در ماه‌های حج صورت می‌گیرد، نیست؛ بلکه بر [[محرم]] در احرام عمره مفرده‌ای که در غیر ماه‌های حج صورت می‌گیرد نیز حرام‌است<ref>جواهرالکلام، ج‌۱۸، ص‌۳۵۸.</ref>.


===آمیزش===
===آمیزش===
قرآن در آیه‌ ۱۹۷ بقره آمیزش را در اثنای حج ممنوع کرده: {{متن قرآن|...فَمَن فَرَضَ فِيهِنَّ ٱلْحَجَّ فَلَا رَفَثَ...}}<ref>«حجّ (در) ماه‌های شناخته‌ای (انجام‌پذیر) است پس کسی که در آن ماه‌ها حجّ می‌گزارد (بداند که) در حجّ، آمیزش و نافرمانی و کشمکش (روا) نیست و هر کار نیکی کنید خداوند بدان داناست؛ و رهتوشه بردارید و بهترین رهتوشه پرهیزگاری است، و ای خردمندان! از من پروا کنید» سوره ‌بقره، آیه ۱۹۷.</ref>. رَفَث کنایه از آمیزش است و بعید نیست که [[وعده]] آمیزش<ref>مجمع‌البیان، ج‌۱، ص‌۵۲۴.</ref>. یا هر سخن و عملی را که مقدّمه آمیزش بشود نیز دربربگیرد؛<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۵، ص‌۱۸۰.</ref>. گرچه برخی رَفَث را [[دشنام]] و سخنان [[بیهوده]] دانسته‌اند.
قرآن در آیه‌ ۱۹۷ بقره آمیزش را در اثنای حج ممنوع کرده: {{متن قرآن|...فَمَن فَرَضَ فِيهِنَّ ٱلْحَجَّ فَلَا رَفَثَ...}}<ref>«حجّ (در) ماه‌های شناخته‌ای (انجام‌پذیر) است پس کسی که در آن ماه‌ها حجّ می‌گزارد (بداند که) در حجّ، آمیزش و نافرمانی و کشمکش (روا) نیست و هر کار نیکی کنید خداوند بدان داناست؛ و رهتوشه بردارید و بهترین رهتوشه پرهیزگاری است، و ای خردمندان! از من پروا کنید» سوره ‌بقره، آیه ۱۹۷.</ref>. رَفَث کنایه از آمیزش است و بعید نیست که [[وعده]] آمیزش<ref>مجمع‌البیان، ج‌۱، ص‌۵۲۴.</ref>. یا هر سخن و عملی را که مقدّمه آمیزش بشود نیز دربربگیرد؛<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۵، ص‌۱۸۰.</ref>. گرچه برخی رَفَث را [[دشنام]] و سخنان [[بیهوده]] دانسته‌اند.


{{متن قرآن|ٱلْحَجُّ أَشْهُرٌۭ مَّعْلُومَـٰتٌۭ فَمَن فَرَضَ فِيهِنَّ ٱلْحَجَّ فَلَا رَفَثَ وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ فِى ٱلْحَجِّ وَمَا تَفْعَلُوا۟ مِنْ خَيْرٍۢ يَعْلَمْهُ ٱللَّهُ وَتَزَوَّدُوا۟ فَإِنَّ خَيْرَ ٱلزَّادِ ٱلتَّقْوَىٰ وَٱتَّقُونِ يَـٰٓأُو۟لِى ٱلْأَلْبَـٰبِ}}<ref>«حجّ (در) ماه‌های شناخته‌ای (انجام‌پذیر) است پس کسی که در آن ماه‌ها حجّ می‌گزارد (بداند که) در حجّ، آمیزش و نافرمانی و کشمکش (روا) نیست و هر کار نیکی کنید خداوند بدان داناست؛ و رهتوشه بردارید و بهترین رهتوشه پرهیزگاری است، و ای خردمندان! از من پروا کنید» سوره ‌بقره، آیه ۱۹۷.</ref>.<ref>[[سید مصطفی اسدی||اسدی، سید مصطفی]]، [[احرام - اسدی (مقاله)|مقاله «احرام»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱، ص ۲۵۷.</ref>.
{{متن قرآن|ٱلْحَجُّ أَشْهُرٌۭ مَّعْلُومَـٰتٌۭ فَمَن فَرَضَ فِيهِنَّ ٱلْحَجَّ فَلَا رَفَثَ وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ فِى ٱلْحَجِّ وَمَا تَفْعَلُوا۟ مِنْ خَيْرٍۢ يَعْلَمْهُ ٱللَّهُ وَتَزَوَّدُوا۟ فَإِنَّ خَيْرَ ٱلزَّادِ ٱلتَّقْوَىٰ وَٱتَّقُونِ يَـٰٓأُو۟لِى ٱلْأَلْبَـٰبِ}}<ref>«حجّ (در) ماه‌های شناخته‌ای (انجام‌پذیر) است پس کسی که در آن ماه‌ها حجّ می‌گزارد (بداند که) در حجّ، آمیزش و نافرمانی و کشمکش (روا) نیست و هر کار نیکی کنید خداوند بدان داناست؛ و رهتوشه بردارید و بهترین رهتوشه پرهیزگاری است، و ای خردمندان! از من پروا کنید» سوره ‌بقره، آیه ۱۹۷.</ref>.<ref>[[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[احرام - اسدی (مقاله)|مقاله «احرام»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲]]، ص ۲۵۷.</ref>


===[[فسوق]]===
===[[فسوق]]===
{{متن قرآن|وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ فِى ٱلْحَجِّ}}<ref>سوره ‌بقره، آیه ۱۹۷.</ref> فسوق [[تجاوز]] از حدود [[شرع]] است.<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۵، ص‌۱۸۰؛ مسالک الافهام، ج‌۲، ص‌۱۹۳.</ref>. برخی گفته‌اند: مقصود همه [[گناهان]] است و نیز [[دروغ]] گفتن، [[تفاخر]]،[[ دشنام]]،<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۵، ص‌۱۸۰.</ref>. [[دروغ بستن]] بر [[خدا]]، [[پیغمبر]] و [[امامان]]<ref>المهذب ج‌۱، ص‌۲۲۱؛ سلسلة الینابیع، ج‌۷، ص‌۲۸۰.</ref>. [[اذیت]] [[مردم]]، [[قربانی]] برای بتان، ارتکاب محرماتِ [[احرام]]، [[عزم]] بر [[حج]] بدون [[التزام]] به ترک [[محرّمات]] را نیز فسوق دانسته‌اند.<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۵، ص‌۱۸۰‌ـ‌۱۸۱.</ref>. برخی از اینکه رَفَث و فسوق در کنار هم آمده، احتمال داده‌اند که رَفَث، نزدیکی با [[همسر]]، و فسوق، نزدیکی با غیر همسر ([[زنا]]) باشد. [[فخر رازی]] می‌گوید: به نظر بسیاری، فسوق همه گناهان را در‌بر‌می‌گیرد و حمل آن بر بعضی گناهان بی‌دلیل است.<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۵، ص‌۱۸۰.</ref>.<ref>[[سید مصطفی اسدی||اسدی، سید مصطفی]]، [[احرام - اسدی (مقاله)|مقاله «احرام»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱، ص ۲۵۷.</ref>.
{{متن قرآن|وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ فِى ٱلْحَجِّ}}<ref>سوره ‌بقره، آیه ۱۹۷.</ref> فسوق [[تجاوز]] از حدود [[شرع]] است.<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۵، ص‌۱۸۰؛ مسالک الافهام، ج‌۲، ص‌۱۹۳.</ref>. برخی گفته‌اند: مقصود همه [[گناهان]] است و نیز [[دروغ]] گفتن، [[تفاخر]]،[[ دشنام]]،<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۵، ص‌۱۸۰.</ref>. دروغ بستن بر [[خدا]]، [[پیغمبر]] و [[امامان]]<ref>المهذب ج‌۱، ص‌۲۲۱؛ سلسلة الینابیع، ج‌۷، ص‌۲۸۰.</ref>. [[اذیت]] [[مردم]]، [[قربانی]] برای بتان، ارتکاب محرماتِ [[احرام]]، [[عزم]] بر [[حج]] بدون [[التزام]] به ترک [[محرّمات]] را نیز فسوق دانسته‌اند.<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۵، ص‌۱۸۰‌ـ‌۱۸۱.</ref>. برخی از اینکه رَفَث و فسوق در کنار هم آمده، احتمال داده‌اند که رَفَث، نزدیکی با [[همسر]]، و فسوق، نزدیکی با غیر همسر ([[زنا]]) باشد. [[فخر رازی]] می‌گوید: به نظر بسیاری، فسوق همه گناهان را در‌بر‌می‌گیرد و حمل آن بر بعضی گناهان بی‌دلیل است<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۵، ص‌۱۸۰.</ref>.<ref>[[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[احرام - اسدی (مقاله)|مقاله «احرام»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲]]، ص ۲۵۷.</ref>


===[[جدال]]===
===[[جدال]]===
{{متن قرآن|وَلَا جِدَالَ فِى ٱلْحَجِّ}}<ref> سوره بقره، آیه ۱۹۷.</ref> جدال، عبارت از [[خشم]]، [[خشمگین]] کردن [[برادر دینی]]، فریاد<ref>جامع‌البیان، مج‌۲، ج‌۲، ص‌۳۷۰‌ـ‌۳۷۱.</ref>. و ستیزه‌ای است که به [[فحش]] یا نسبت دادن [[جهل]] یا دروغ منجر شود. برخی گفته‌اند: جدال *، [[منازعات]] متداول میان [[قریش]] در ایام حج بوده است. نقل شده: وقتی آنها به [[منا]] یا [[عرفات]] و مشعر وارد می‌شدند، درباره اینکه حج کدام یک کامل‌تر است یا کدام گروه به [[حق]] نزدیک‌تر است یا در [[حساب]] ماه [[ذی‌حجه]] یا در اینکه حج کدام‌یک ابراهیمی است، جدال می‌کردند<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۵، ص‌۱۸۱.</ref>. یا هر یک ادعا می‌کرد که محل وقوف او، همان موقف ابراهیم{{ع}} است.<ref>جامع‌البیان، مج‌۲، ج‌۲، ص‌۳۷۴.</ref>. [[مفسران]] و [[فقیهان]] [[شیعه]] با اشاره به [[روایات اهل‌بیت]]{{ع}} [[جدال]] را [[سوگند]] یاد‌کردن به {{عربی|لا واللّه و بَلی واللّه}} که برای [[اثبات]] یا رد سخنی، (راست یا [[دروغ]]) [[تفسیر]] کرده‌اند.<ref>مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۵۲۴؛ جواهرالکلام، ج‌۱۸، ص‌۳۵۹.</ref>. در برخی [[روایات]]، افزون بر سوگند، [[فحش]] و [[تفاخر]] نیز مصداق جدال دانسته شده<ref>وسائل الشیعه، ج‌۱۲، ص‌۴۶۵‌ـ‌۴۶۶؛ تفسیر عیاشی، ج‌۱، ص‌۹۵.</ref>. و با استفاده از برخی روایات، سوگند در‌صورتی جدال است که دروغ باشد یا به‌کاری که [[گناه]] است مربوط شود.<ref>وسائل الشیعه، ج‌۱۲، ص‌۴۶۶؛ جواهرالکلام، ج‌۱۸، ص‌۳۶۱.</ref>. (‌جدال) جمله «فَلا رَفَثَ و لا فُسوقَ و لا جِدالَ» را غالباً [[نافیه]] و برخی نیز ناهیه دانسته‌اند که خلاف ظاهر است.<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۵، ص‌۱۸۱.</ref>. به هر تقدیر، این [[آیه]] سه مورد از [[محرمات]] [[احرام]] را بیان می‌کند. اگر «[[فسوق]]» را «[[عزم]] بر [[حج]] بدون [[التزام]] به [[ترک محرمات]]» بدانیم، آیه بیانگر دو مورد از تروک احرام و فسوق خارج از آنها و در عین [[حال]]، ناظر به همه آنها است.<ref>[[سید مصطفی اسدی||اسدی، سید مصطفی]]، [[احرام - اسدی (مقاله)|مقاله «احرام»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱، ص ۲۵۸.</ref>.
{{متن قرآن|وَلَا جِدَالَ فِى ٱلْحَجِّ}}<ref> سوره بقره، آیه ۱۹۷.</ref> جدال، عبارت از [[خشم]]، [[خشمگین]] کردن [[برادر دینی]]، فریاد<ref>جامع‌البیان، مج‌۲، ج‌۲، ص‌۳۷۰‌ـ‌۳۷۱.</ref>. و ستیزه‌ای است که به [[فحش]] یا نسبت دادن [[جهل]] یا دروغ منجر شود. برخی گفته‌اند: جدال، [[منازعات]] متداول میان [[قریش]] در ایام حج بوده است. نقل شده: وقتی آنها به [[منا]] یا [[عرفات]] و مشعر وارد می‌شدند، درباره اینکه حج کدام یک کامل‌تر است یا کدام گروه به [[حق]] نزدیک‌تر است یا در [[حساب]] ماه [[ذی‌حجه]] یا در اینکه حج کدام‌یک ابراهیمی است، جدال می‌کردند<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۵، ص‌۱۸۱.</ref>. یا هر یک ادعا می‌کرد که محل وقوف او، همان موقف ابراهیم{{ع}} است.<ref>جامع‌البیان، مج‌۲، ج‌۲، ص‌۳۷۴.</ref>. [[مفسران]] و [[فقیهان]] [[شیعه]] با اشاره به [[روایات اهل‌بیت]]{{ع}} [[جدال]] را [[سوگند]] یاد‌کردن به {{عربی|لا واللّه و بَلی واللّه}} که برای [[اثبات]] یا رد سخنی، (راست یا [[دروغ]]) [[تفسیر]] کرده‌اند.<ref>مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۵۲۴؛ جواهرالکلام، ج‌۱۸، ص‌۳۵۹.</ref>. در برخی [[روایات]]، افزون بر سوگند، [[فحش]] و [[تفاخر]] نیز مصداق جدال دانسته شده<ref>وسائل الشیعه، ج‌۱۲، ص‌۴۶۵‌ـ‌۴۶۶؛ تفسیر عیاشی، ج‌۱، ص‌۹۵.</ref>. و با استفاده از برخی روایات، سوگند در‌صورتی جدال است که دروغ باشد یا به‌کاری که [[گناه]] است مربوط شود.<ref>وسائل الشیعه، ج‌۱۲، ص‌۴۶۶؛ جواهرالکلام، ج‌۱۸، ص‌۳۶۱.</ref>. (‌جدال) جمله «فَلا رَفَثَ و لا فُسوقَ و لا جِدالَ» را غالباً [[نافیه]] و برخی نیز ناهیه دانسته‌اند که خلاف ظاهر است.<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۵، ص‌۱۸۱.</ref>. به هر تقدیر، این [[آیه]] سه مورد از [[محرمات]] [[احرام]] را بیان می‌کند. اگر «[[فسوق]]» را «[[عزم]] بر [[حج]] بدون [[التزام]] به [[ترک محرمات]]» بدانیم، آیه بیانگر دو مورد از تروک احرام و فسوق خارج از آنها و در عین [[حال]]، ناظر به همه آنها است<ref>[[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[احرام - اسدی (مقاله)|مقاله «احرام»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲]]، ص ۲۵۸.</ref>.


===[[بوی خوش]]===
===بوی خوش===
یکی از [[محرّمات]] احرام، استفاده از بوی خوش است: {{متن قرآن|ثُمَّ لْيَقْضُوا۟ تَفَثَهُمْ}}<ref>«سپس باید آلایش‌های خود را بپیرایند» سوره حج، آیه ۲۹.</ref> بر پایه روایتی از [[امام باقر]] یا صادق{{ع}} بوی خوش از مصادیق «تفث» شمرده شده است.<ref>البرهان، ج‌۳، ص‌۸۷۷.</ref>.<ref>[[سید مصطفی اسدی||اسدی، سید مصطفی]]، [[احرام - اسدی (مقاله)|مقاله «احرام»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱، ص ۲۵۸.</ref>.
یکی از [[محرّمات]] احرام، استفاده از بوی خوش است: {{متن قرآن|ثُمَّ لْيَقْضُوا۟ تَفَثَهُمْ}}<ref>«سپس باید آلایش‌های خود را بپیرایند» سوره حج، آیه ۲۹.</ref> بر پایه روایتی از [[امام باقر]] یا صادق{{ع}} بوی خوش از مصادیق «تفث» شمرده شده است<ref>البرهان، ج‌۳، ص‌۸۷۷.</ref>.<ref>[[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[احرام - اسدی (مقاله)|مقاله «احرام»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲]]، ص ۲۵۸.</ref>


===ازاله مو===
===ازاله مو===
{{متن قرآن|وَلَا تَحْلِقُوا۟ رُءُوسَكُمْ حَتَّىٰ يَبْلُغَ ٱلْهَدْىُ مَحِلَّهُۥ}}<ref>«و سر نتراشید تا هنگامی که قربانی به قربانگاه خود برسد» سوره بقره، آیه ۱۹۶.</ref> فقیهان با استناد به [[نهی]] در این آیه و نیز مفهوم ذیل این آیه {{متن قرآن|فَمَن كَانَ مِنكُم مَّرِيضًا أَوْ بِهِۦٓ أَذًۭى مِّن رَّأْسِهِۦ فَفِدْيَةٌۭ}} گفته‌اند: ازاله مو از بدن با تراشیدن یا کندن یا کوتاه کردن و‌... در حال احرام [[حرام]] است.<ref>جواهر الکلام، ج‌۱۸، ص‌۳۷۷.</ref>.<ref>[[سید مصطفی اسدی||اسدی، سید مصطفی]]، [[احرام - اسدی (مقاله)|مقاله «احرام»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۱، ص ۲۵۸.</ref>.
{{متن قرآن|وَلَا تَحْلِقُوا۟ رُءُوسَكُمْ حَتَّىٰ يَبْلُغَ ٱلْهَدْىُ مَحِلَّهُۥ}}<ref>«و سر نتراشید تا هنگامی که قربانی به قربانگاه خود برسد» سوره بقره، آیه ۱۹۶.</ref> فقیهان با استناد به [[نهی]] در این آیه و نیز مفهوم ذیل این آیه {{متن قرآن|فَمَن كَانَ مِنكُم مَّرِيضًا أَوْ بِهِۦٓ أَذًۭى مِّن رَّأْسِهِۦ فَفِدْيَةٌۭ}} گفته‌اند: ازاله مو از بدن با تراشیدن یا کندن یا کوتاه کردن و‌... در حال احرام [[حرام]] است<ref>جواهر الکلام، ج‌۱۸، ص‌۳۷۷.</ref>.<ref>[[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[احرام - اسدی (مقاله)|مقاله «احرام»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲]]، ص ۲۵۸.</ref>
 
===شکار در خشکی===
[[قرآن]] می‌فرماید: برای شما [[چارپایان]]، [[حلال]]...‌؛ ولی در [[حال]] [[احرام]]، [[صید]] را حلال نشمارید: {{متن قرآن|أُحِلَّتْ لَكُم بَهِيمَةُ ٱلْأَنْعَـٰمِ إِلَّا مَا يُتْلَىٰ عَلَيْكُمْ غَيْرَ مُحِلِّى ٱلصَّيْدِ وَأَنتُمْ حُرُمٌ}}<ref> سوره مائده، آیه ۱.</ref>، {{متن قرآن|لَا تَقْتُلُوا۟ ٱلصَّيْدَ وَأَنتُمْ حُرُمٌۭ}}<ref>«ای مؤمنان! شکار را در حالی که در احرام هستید نکشید» سوره مائده، آیه ۹۵.</ref> در آیه‌ ۹۶ [[مائده]] [[حرمت]] صید، به [[حیوان]] خشکی مقیّد شده است: {{متن قرآن|حُرِّمَ عَلَيْكُمْ صَيْدُ ٱلْبَرِّ مَا دُمْتُمْ حُرُمًۭا}}<ref>«شکار دریا و خوراک آن بر شما حلال است تا شما و کاروانیان را بهره‌ای باشد و شکار خشکی تا در احرامید بر شما حرام است و از خداوند که به سوی وی گرد آورده می‌شوید پروا کنید» سوره ‌مائده، آیه ۹۶.</ref>. [[فقیهان]] با توجه به این [[آیه]] گفته‌اند: صید حیوان خشکی، اشاره به صید، [[راهنمایی]] صیاد به آن، بستن آن تا مردن، [[ذبح]] صید، مشارکت در صید و هرگونه عملی که دخالت در آن باشد، در [[حرم]] یا خارج از حرم، [[حرام]] است.<ref>تحریرالوسیله، ج‌۱، ص‌۳۸۴؛ جواهرالکلام، ج‌۱۸، ص‌۲۸۶.</ref>. [[خداوند]] [[مؤمنان]] را به‌وسیله «صید» می‌آزماید: {{متن قرآن|لَيَبْلُوَنَّكُمُ ٱللَّهُ بِشَىْءٍۢ مِّنَ ٱلصَّيْدِ تَنَالُهُۥٓ أَيْدِيكُمْ وَرِمَاحُكُمْ}}<ref>«ای مؤمنان! خداوند شما را (در حال احرام) به چیزی از شکاری که دست یا نیزه‌تان به آن می‌رسد می‌آزماید تا معلوم دارد که چه کسی از او در نهان می‌ترسد؟ بنابراین هر کس پس از این، تجاوز کند عذابی دردناک خواهد داشت» سوره مائده، آیه ۹۴.</ref> از [[ابن‌عباس]] در [[تفسیر]] این آیه نقل شده که مراد از {{متن قرآن|تَنَالُهُۥٓ أَيْدِيكُمْ}} بچه حیوانات [[وحشی]] و پرندگان، و مراد از {{متن قرآن|تَنَالُهُۥٓ أَيْدِيكُمْ وَرِمَاحُكُمْ}} حیوانات بزرگ است. از [[مجاهد]] نیز نقل‌شده که مراد از {{متن قرآن|تَنَالُهُۥٓ أَيْدِيكُمْ}} بچه حیوانات و تخم پرندگان است.<ref>احکام القرآن، ج‌۲، ص‌۶۵۶.</ref>. [[آیات]] صید، حیوان اهلی را دربرنمی‌گیرد؛ زیرا ذبح یا نحر حیوان اهلی را صید نمی‌گویند.<ref>المبسوط، ج‌۱، ص‌۳۳۸؛ زبدة البیان، ص‌۳۷۴.</ref>. در خوردن گوشت صید [[اختلاف]] است. [[امامیه]] [[معتقد]] به حرمتند؛ چه [[حیوان]] را [[محرم]] صید کرده باشد یا دیگری، پیش از [[احرام]] صید شده باشد یا پس از آن؛ زیرا صید در [[آیه]] ۹۶ [[مائده]]، هم به‌معنای مصدری است؛ یعنی صید [[حرام]] است و هم به‌معنای اسم مفعول، یعنی حیوان صید شده بر محرم حرمتِ وضعی دارد که در این صورت، [[حرمت]] شامل خوردن نیز می‌شود.<ref>الخلاف، ج‌۲، ص‌۴۰۴؛ التبیان، ج‌۴، ص‌۲۹.</ref>. برخی از مقابله حلّیت گوشت [[چارپایان]] با حرمت صید در [[حال]] احرام در آیه یکم مائده استفاده کرده‌اند: همان‌طور که صیّاد باید [[مسلمان]] باشد و هنگام صید یا [[ذبح]] [[نام خدا]] را ببرد، محرم هم نباید باشد و گرنه گوشت صید [[حلال]] نخواهد بود.<ref>جواهرالفقه، ص‌۴۶؛ سلسلة الینابیع، ج‌۷، ص‌۲۶، «المقنع».</ref>. مالک، [[شافعی]] و احمد از فقهای [[اهل‌سنت]] گفته‌اند: خوردن صید در‌صورتی حرام است که محرم حیوان را صید کرده باشد یا اینکه حیوان برای او صید شده باشد. [[ابوحنیفه]] حتی در این‌صورت هم خوردن آن‌را بر محرم جایز می‌داند؛ زیرا صید در آیه‌۹۶ مائده فقط بر محرم حرام شده است.<ref>الخلاف، ج‌۲، ص‌۴۰۴.</ref>. این قول از [[عمر]] و [[عثمان]] و [[حسن بصری]] نیز نقل شده است؛<ref>التبیان، ج‌۴، ص‌۲۹.</ref>. البته در‌صورت [[اضطرار]]، روایاتی وارد شده که اگر محرم به خوردن گوشت یکی از صید و مردار [[مضطر]] شد، از صید بخورد و مردار را رها کند<ref>الکافی، ج‌۴، ص‌۳۸۳.</ref>.<ref>[[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[احرام - اسدی (مقاله)|مقاله «احرام»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲]]، ص ۲۵۸.</ref>
 
==[[کفاره]] صید==
کفاره شکار برای مُحرم ـ‌گرچه در [[حرم]] نباشد ـ یا شکار در حرم ـ گرچه در احرام نباشد ـ یا شکار در [[ماه حرام]]، به چگونگی [[تفسیر]] {{متن قرآن|...لَا تَقْتُلُوا۟ ٱلصَّيْدَ وَأَنتُمْ حُرُمٌۭ وَمَن قَتَلَهُۥ مِنكُم مُّتَعَمِّدًۭا فَجَزَآءٌۭ...}}<ref>«ای مؤمنان! شکار را در حالی که در احرام هستید نکشید و هر کسی به عمد آن را بکشد، کیفرش چهارپایی است همگون آنچه کشته است،» سوره ‌مائده، آیه ۹۵.</ref>؛ زیرا «و‌اَنتُم حُرُمٌ» را غالباً به «محرم‌بودن» تفسیر کرده‌اند. برخی، آن‌را «در حرم بودن» و برخی «وارد در ماه حرام بودن» معنا کرده‌اند؛<ref>احکام القرآن، ج۲، ص‌۶۵۶.</ref>. البته [[فقیهان]] با استناد به [[روایات]]، برای صید کردن، کشتن و خوردن گوشت آن و نگه داشتن صید و شرکت در آن،<ref>المعتمد، ج ۴، ص‌۴۲.</ref>. کفّاره تعیین کرده‌اند<ref>[[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[احرام - اسدی (مقاله)|مقاله «احرام»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲]]، ص ۲۵۸.</ref>.
 
==مراتب و انواع [[کفاره]] صید==
کفّاره‌ای که [[قرآن]] برای صید بیان کرده، [[قربانی]]، [[اطعام]] [[مستمندان]] یا [[روزه]] است: {{متن قرآن|...فَجَزَآءٌۭ مِّثْلُ مَا قَتَلَ مِنَ ٱلنَّعَمِ يَحْكُمُ بِهِۦ ذَوَا عَدْلٍۢ مِّنكُمْ هَدْيًۢا بَـٰلِغَ ٱلْكَعْبَةِ أَوْ كَفَّـٰرَةٌۭ طَعَامُ مَسَـٰكِينَ أَوْ عَدْلُ ذَٰلِكَ صِيَامًۭا لِّيَذُوقَ وَبَالَ أَمْرِهِۦ عَفَا ٱللَّهُ عَمَّا سَلَفَ...}}<ref>«همگون آنچه کشته است، چنانکه دو (گواه) دادگر از خودتان بر (همگونی) آن (با شکار) حکم کنند، قربانی‌یی که به (قربانگاه) کعبه برسد؛ یا کفّاره‌ای است برابر با اطعام مستمندان یا همچند آن (شصت روز) روزه تا کیفر کار خود را بچشد؛ خداوند از گذشته در گذشت ولی هر که (به شکار کردن) برگردد خداوند از وی انتقام خواهد گرفت و خداوند پیروزمندی دادستاننده است» سوره مائده، آیه ۹۵.</ref> برخی چون [[شیخ طوسی]]، [[ابن‌ادریس]]، مالک و [[شافعی]]، قایل به تخییر میان کفاره‌های ۳ گانه شده‌اند؛<ref>تذکرة‌الفقهاء، ج‌۷، ص‌۴۰۳.</ref>. ولی از روایات استفاده می‌شود که کفاره‌های ۳ گانه در عرض هم نیستند؛ بلکه بر یک‌دیگر ترتّب دارند<ref>الکافی، ج‌۴، ص‌۳۸۵.</ref>.<ref>[[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[احرام - اسدی (مقاله)|مقاله «احرام»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲]]، ص ۲۵۸.</ref>
 
==مباحات [[احرام]]==
#صید آب‌زیان دریا و مأکولات آن، بر [[مؤمنان]] [[حلال]] شده است: {{متن قرآن|أُحِلَّ لَكُمْ صَيْدُ ٱلْبَحْرِ وَطَعَامُهُۥ مَتَـٰعًۭا}}<ref>«شکار دریا و خوراک آن بر شما حلال است» سوره مائده، آیه ۹۶.</ref> [[اهل‌سنّت]]، با‌استناد به روایاتی از [[صحابه]]، مراد از «طَعامُهُ» را ماهیانی می‌دانند که بدون صید می‌میرند و بر روی آب می‌مانند یا آب، آنها را به [[ساحل]] می‌اندازد.<ref>الدرالمنثور، ج‌۷، ص‌۱۹۷.</ref>. در مقابل بسیاری از [[فقیهان]] [[شیعه]] و برخی از اهل‌سنّت، مقصود از «صَیدُ البَحرِ» را ماهیان و مقصود از «طَعامُهُ» را ماهیان نمک زده می‌دانند.<ref>التبیان، ج‌۴، ص‌۲۸؛ الدرالمنثور، ج‌۳، ص‌۱۹۸.</ref>.
#تراشیدن سر برای [[بیمار]] و معذور: {{متن قرآن|...فَمَن كَانَ مِنكُم مَّرِيضًا أَوْ بِهِۦٓ أَذًۭى مِّن رَّأْسِهِۦ فَفِدْيَةٌۭ مِّن صِيَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍۢ...}}<ref>«و اگر کسی از شما بیمار بود یا در سر آسیبی داشت (و ناچار از تراشیدن سر شد) بر (عهده) او (جایگزینی) است از روزه گرفتن یا صدقه دادن یا قربانی کردن و چون ایمن شدید آنکه از عمره به حجّ تمتّع می‌پردازد آنچه از قربانی دست دهد (قربانی کند)،» سوره بقره، آیه ۱۹۶.</ref> [[کفاره]] در [[روایات]] [[فریقین]] به سه [[روز]] [[روزه]] گرفتن یا [[اطعام]] ۶ یا ۱۰ [[فقیر]] یا [[قربانی کردن]] یک گوسفند [[تفسیر]] شده که [[محرم]]، میان آنها مخیّر است.
# [[کسب و کار]]: {{متن قرآن|لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَن تَبْتَغُوا۟ فَضْلًۭا مِّن رَّبِّكُمْ...}}<ref>«بر شما گناهی نیست که (در ایام حج) بخششی از پروردگار خود بخواهید» سوره بقره، آیه ۱۹۸.</ref> در این [[آیه]]، [[گمان]] [[جاهلیت]] درباره [[حرمت]] هرگونه [[معامله]] و [[تجارت]] در [[حال]] احرام، یا گمان برخی از [[مسلمانان]] درباره خدمه و کاروان‌داران [[حج]] که کارشان نوعی کسب است،<ref>مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۵۲۷.</ref>. ردّ شده است. برخی از روایات، این آیه را به تجارت پس از مُحلّ شدن مربوط می‌دانند<ref>تفسیر عیاشی، ج۱، ص‌۹۶.</ref>.
# [[قصاص]] و [[مقابله به مثل]] در مورد کسی که حرمت احرام را بشکند: {{متن قرآن|ٱلشَّهْرُ ٱلْحَرَامُ بِٱلشَّهْرِ ٱلْحَرَامِ وَٱلْحُرُمَـٰتُ قِصَاصٌۭ فَمَنِ ٱعْتَدَىٰ عَلَيْكُمْ...}}<ref>«(این) ماه حرام در برابر (آن) ماه حرام است و حرمت شکنی‌ها قصاص دارد پس هر کس بر شما ستم روا داشت همان‌گونه که با شما ستم روا داشته است با وی ستم روا دارید،.».. سوره بقره، آیه ۱۹۴.</ref> از این [[آیه]] استفاده می‌شود با کسی که [[احرام]] را هتک کند یا هر [[حرمت]] دیگری را بشکند، می‌توان [[مقابله به مثل]] کرد. [[شأن نزول آیه]] درباره واقعه [[حدیبیه]] است که [[کافران]] در [[ذی‌قعده]] [[سال ششم هجری]]، از ورود [[مسلمانان]] به [[مکه]] جلوگیری کردند؛ ولی [[خداوند]] به [[مؤمنان]] [[اجازه]] داد در ذی‌قعده [[سال هفتم هجری]] در [[حال]] احرام وارد مکه شوند؛ اگرچه با ممانعت [[قریش]] روبه‌رو گردند؛ زیرا قریش [[مباهات]] می‌کردند که مانع ورود محمد{{صل}} و اصحابش به مکه شدند<ref>مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۵۱۳.</ref>.<ref>[[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[احرام - اسدی (مقاله)|مقاله «احرام»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲]]، ص ۲۶۰.</ref>
 
==[[کیفر]] [[محرمات]] [[احرام]]==
از آیاتی استفاده می‌شود که [[محرم]]، در دو مورد [[عذاب]] می‌شود:
# در‌صورت [[سرپیچی]] از پرداخت [[کفاره]] پس از ارتکاب یکی از [[محرّمات]] احرام: {{متن قرآن|...وَٱتَّقُوا۟ ٱللَّهَ وَٱعْلَمُوٓا۟ أَنَّ ٱللَّهَ شَدِيدُ ٱلْعِقَابِ}}<ref>«و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند سخت کیفر است» سوره بقره، آیه ۱۹۶.</ref> این [[آیه]] ابتدا [[انسان]] را از ارتکاب برخی محرّمات، مگر در [[حال]] [[اضطرار]] باز‌می‌دارد؛ آن‌گاه از [[عقاب الهی]] سخن به‌میان می‌رود. از‌جمله {{متن قرآن|...عَفَا ٱللَّهُ عَمَّا سَلَفَ وَمَنْ عَادَ فَيَنتَقِمُ ٱللَّهُ مِنْهُ وَٱللَّهُ عَزِيزٌۭ ذُو ٱنتِقَامٍ}}<ref>«خداوند از گذشته در گذشت ولی هر که (به شکار کردن) برگردد خداوند از وی انتقام خواهد گرفت و خداوند پیروزمندی دادستاننده است» سوره مائده، آیه ۹۵.</ref> نیز شاید بتوان استفاده کرد که اگر کسی کفاره را بپردازد، [[خدا]] گذشته او را [[عفو]] می‌کند و مفهوم آن این است که سرپیچی از پرداخت کفاره پس از فرود آمدن [[حکم]]، قابل [[بخشش]] نیست و عذاب دارد.<ref>الفرقان، ج‌۶‌ـ‌۷، ص‌۲۳۶.</ref>
# تکرار عمدی صید در یک احرام، موجب تکرار کفاره نمی‌شود؛ بلکه [[عذاب الهی]] در [[انتظار]] مرتکب آن است<ref>تفسیر قرطبی، ج‌۶، ص‌۱۹۹.</ref>: {{متن قرآن|...وَمَنْ عَادَ فَيَنتَقِمُ ٱللَّهُ مِنْهُ وَٱللَّهُ عَزِيزٌۭ ذُو ٱنتِقَامٍ}}<ref>«خداوند از گذشته در گذشت ولی هر که (به شکار کردن) برگردد خداوند از وی انتقام خواهد گرفت و خداوند پیروزمندی دادستاننده است» سوره مائده، آیه ۹۵.</ref>.<ref>[[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[احرام - اسدی (مقاله)|مقاله «احرام»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲]]، ص ۲۶۱.</ref>
 
==[[فلسفه]] احرام و تروک آن==
{{متن قرآن|ٱلْحَجُّ أَشْهُرٌۭ مَّعْلُومَـٰتٌۭ فَمَن فَرَضَ فِيهِنَّ ٱلْحَجَّ فَلَا رَفَثَ وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ فِى ٱلْحَجِّ وَمَا تَفْعَلُوا۟ مِنْ خَيْرٍۢ يَعْلَمْهُ ٱللَّهُ وَتَزَوَّدُوا۟ فَإِنَّ خَيْرَ ٱلزَّادِ ٱلتَّقْوَىٰ وَٱتَّقُونِ يَـٰٓأُو۟لِى ٱلْأَلْبَـٰبِ}}<ref>«حجّ (در) ماه‌های شناخته‌ای (انجام‌پذیر) است پس کسی که در آن ماه‌ها حجّ می‌گزارد (بداند که) در حجّ، آمیزش و نافرمانی و کشمکش (روا) نیست و هر کار نیکی کنید خداوند بدان داناست؛ و رهتوشه بردارید و بهترین رهتوشه پرهیزگاری است، و ای خردمندان! از من پروا کنید» سوره بقره، آیه ۱۹۷.</ref> برخی از این آیه استفاده کرده‌اند که [[قوای سه‌گانه]] منشأ [[بدی‌ها]] در [[انسان]] با [[احرام حج]] و [[ترک محرمات]] آن مغلوب می‌شود. آن سه نیرو عبارت از: [[شهوت]] {{متن قرآن|فَلَا رَفَثَ}}، [[غضب]] {{متن قرآن|وَلَا فُسُوقَ}} و [[خیال]] و [[وهم]] {{متن قرآن|وَلَا جِدَالَ}} است. اینها منشأ همه [[بدی‌ها]] در انسان است.<ref>روح‌البیان، ج‌۱، ص‌۳۱۵.</ref> گویا [[آیه]] به این [[حقیقت]] اشاره دارد که در [[حال]] [[احرام]]، زاد و [[توشه]] [[معنوی]] فراوانی وجود دارد که نباید از آن [[غفلت]] کرد؛ به‌ویژه که روی سخن با «أُولُوالأَلباب» (صاحبان [[خرد]] و [[اندیشه]]) است که [[روح]] [[حج]] را [[درک]] می‌کنند و از این برنامه [[تربیتی]] بیش‌ترین بهره را می‌برند؛ در‌حالی‌که دیگران به قشر و پوست آن می‌نگرند؛ پس باید روح حج را [[ادراک]] کرد که [[تقوا]] از خودِ [[سفر حج]] و احرام در آن، حاصل می‌شود؛<ref>نمونه، ج‌۲، ص‌۵۶.</ref> از این‌رو در برخی [[آیات]] مربوط به احرام، مسأله تقوا مطرح شده و این نشان می‌دهد که تقوا از حج به‌دست می‌آید. هنگامی که انسان برای احرام تلبیه می‌گوید، در حقیقت ندای [[پروردگار]] را [[اجابت]] می‌کند که فرمود: {{متن قرآن|وَأَذِّن فِى ٱلنَّاسِ بِٱلْحَجِّ}}. در روایتی آمده است که وقتی [[علی‌بن‌الحسین]]{{ع}} [[محرم]] می‌شد، رنگ رخساره‌اش زرد می‌گشت و لرزه بر اندامش می‌افتاد؛ به‌طوری که نمی‌توانست لبیک بگوید. وقتی از حضرت پرسیده می‌شد که چرا تلبیه نمی‌گویی؟ می‌فرمود: می‌ترسم در جوابم گفته‌شود: لا لَبَّیک و لا سَعدَیک<ref>احیاء علوم الدین، ج‌۱، ص‌۹۸.</ref>.<ref>[[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[احرام - اسدی (مقاله)|مقاله «احرام»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲]]، ص ۲۶۱.</ref>
 
==[[آزمایش]] در احرام==
در جریان [[عمره]] [[حدیبیه]] ([[هفتم هجری]])، در‌حالی‌که [[مسلمانان]] محرم بودند، در میان راه با حیوانات [[وحشی]] فراوانی روبه‌رو شدند؛ به‌طوری که می‌توانستند آنها را با دست و نیزه‌ها صید کنند. این شکارها به قدری زیاد بود که دوش به دوش مرکب‌ها و از نزدیک خیمه‌ها رفت و آمد می‌کردند.<ref>الکافی، ج‌۴، ص‌۳۹۶.</ref> در آیه‌ ۹۴ [[مائده]]<ref>{{متن قرآن|يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ لَيَبْلُوَنَّكُمُ ٱللَّهُ بِشَىْءٍۢ مِّنَ ٱلصَّيْدِ تَنَالُهُۥٓ أَيْدِيكُمْ وَرِمَاحُكُمْ لِيَعْلَمَ ٱللَّهُ مَن يَخَافُهُۥ بِٱلْغَيْبِ فَمَنِ ٱعْتَدَىٰ بَعْدَ ذَٰلِكَ فَلَهُۥ عَذَابٌ أَلِيمٌۭ}} «ای مؤمنان! خداوند شما را (در حال احرام) به چیزی از شکاری که دست یا نیزه‌تان به آن می‌رسد می‌آزماید تا معلوم دارد که چه کسی از او در نهان می‌ترسد؟ بنابراین هر کس پس از این، تجاوز کند عذابی دردناک خواهد داشت» سوره ‌مائده، آیه ۹۴.</ref> به [[مسلمانان]] [[اخطار]] می‌کند که از صید آنها بپرهیزید؛ چراکه این نوعی [[آزمون]] برای شما محسوب می‌شود<ref>[[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[احرام - اسدی (مقاله)|مقاله «احرام»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲]]، ص ۲۶۲.</ref>.
 
==خروج از [[احرام]]==
خارج شدن از احرام در مراحلی صورت می‌گیرد. با حلق و تقصیر، همه [[محرمات]] به جز [[بوی خوش]] و تمتّع از [[همسر]] بر [[محرم]] [[حلال]] می‌شود: {{متن قرآن|...وَلَا تَحْلِقُوا۟ رُءُوسَكُمْ حَتَّىٰ يَبْلُغَ ٱلْهَدْىُ مَحِلَّهُ...}}<ref> سوره بقره، آیه ۱۹۶.</ref>.<ref>[[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[احرام - اسدی (مقاله)|مقاله «احرام»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲]]، ص ۲۶۲.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:000053.jpg|22px]] [[سید مصطفی اسدی||اسدی، سید مصطفی]]، [[احرام - اسدی (مقاله)|مقاله «احرام»]]، '''[[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲]]'''
# [[پرونده:000053.jpg|22px]] [[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[احرام - اسدی (مقاله)|مقاله «احرام»]]، '''[[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲]]'''
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}



نسخهٔ کنونی تا ‏۱۰ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۲۰

مقدمه

احرام از ریشه (ح ر م) و همانند تحریم، به‌معنای منع کردن خود یا دیگری از کاری است. این واژه، به‌معنای وارد شدن در آن‌چه پیش‌تر روا بوده و اکنون ممنوع است یا وارد شدن در آن‌چه حریم آن‌را باید نگه داشت نیز آمده است.[۱]. واژه‌های مرادف با احرام و مُحرم، حُرْم (احرام) حِرْم[۲]. و حرام[۳]. (محرم) است. حُرُم که در قرآن مکرر آمده، جمع حرام است.

احرام، اصطلاحی فقهی و از ارکان حج و عمره است که مناسک با آن آغاز و یک سلسله از کارها بر انسان حرام می‌شود و اگر مکلّف به عمد آن را ترک کند،حج یا عمره او باطل می‌گردد؛[۴]. همان‌گونه که در نماز با تکبیرة‌الاحرام یک سلسله کارها بر نمازگزار حرام می‌شود.

فقیهان در حقیقتِ احرام بر یک رأی نیستند. بعضی آن را مرکّب از نیّت حج یا عمره و تلبیه و پوشیدن لباس ویژه،[۵]. و برخی مرکّب از نیّت و تلبیه دانسته‌اند.[۶]. بعضی هم آن‌را امری بسیط، یعنی همان نیّت می‌دانند.[۷]. این نظر در مستمسک از مبسوط و جمل نیز نقل شده است.[۸]. برخی دیگر آن را ورود به حج یا عمره،[۹]. یا مهیّا کردن نفس برای ترک محرّمات دانسته‌اند[۱۰].[۱۱]

زمان احرام حج و عمره تمتع

خداوند در پاسخ به پرسش درباره حکمت هلال‌ها در ابتدای هر ماه، می‌فرماید: بگو: آنها بیان وقت برای مردم و موسم حج است: ﴿يَسْـَٔلُونَكَ عَنِ ٱلْأَهِلَّةِ قُلْ هِىَ مَوَٰقِيتُ لِلنَّاسِ وَٱلْحَجِّ[۱۲] ابوحنیفه و مالک با استناد به این آیه، احرام را در تمام سال جایز می‌دانند؛ زیرا همه ماه‌ها برای احرام حج، قابل دانسته شده است؛[۱۳]. ولی فقیهان شیعه با استناد به آیه‌ ۱۹۷ بقره[۱۴] که در آن به ماه‌های معیّنی (اشهر حج) برای انعقاد حج اشاره شده است، زمان احرام حج و عمره تمتّع را ماه‌های حج دانسته‌اند؛ زیرا در این آیه زمانحج معیّن شده و قهراً احرام حج هم باید در ماه‌های حج واقع‌شود.[۱۵]. در پاسخ به استدلال ابوحنیفه و مالک گفته شده است[۱۶]:

  1. آیه ﴿ٱلْحَجُّ أَشْهُرٌۭ مَّعْلُومَـٰتٌۭ[۱۷] مخصّص آیه ﴿يَسْـَٔلُونَكَ عَنِ ٱلْأَهِلَّةِ است.
  2. استدلال ابوحنیفه به آیه ﴿يَسْـَٔلُونَكَ عَنِ ٱلْأَهِلَّةِ شایسته نیست؛ زیرا به نظر او، احرام شرط حج است نه جزء آن؛ برخلاف دیگر فقیهان که احرام را جزء افعال حج می‌دانند.[۱۸]. بر این اساس، به جا آوردن شرط عبادت پیش از وقت مانعی ندارد؛ چنان‌که وضو شرط نماز است[۱۹]. و پیش از وقت می‌توان وضو ساخت.[۲۰].
  3. براساس این آیه، «اهلّه» گاه‌نمایی برای مردم و برای حج است و ممکن است بعضی ماه‌ها شاخص‌های گاه‌نما برای مردم و بعضی دیگر، شاخص برای ماه‌های حرام باشند[۲۱]. (‌ماه‌های حرام)[۲۲].

واجبات احرام

بر پایه روایتی از امام‌صادق(ع) در تفسیر آیه ﴿فَمَن فَرَضَ فِيهِنَّ ٱلْحَجَّ[۲۳] حج با تلبیه و اشعار و تقلید منعقد و واجب می‌شود.[۲۴]. آغاز احرام در عمره تمتع و مفرده و حج تمتع و اِفراد، با تلبیه (گفتنِ «لَبَّيْكَ اللَّهُمَّ لَبَّيْكَ...») است و در حج قرآن به تخییر، تلبیه، اشعار (چاک زدن طرف راست کوهان شتر) یا تقلید (آویختن کفشی که در آن نماز خوانده به گردن حیوانی که برای قربانی برده می‌شود) است:[۲۵]. ﴿جَعَلَ ٱللَّهُ ٱلْكَعْبَةَ ٱلْبَيْتَ ٱلْحَرَامَ قِيَـٰمًۭا لِّلنَّاسِ وَٱلشَّهْرَ ٱلْحَرَامَ وَٱلْهَدْىَ وَٱلْقَلَـٰٓئِدَ...[۲۶] در آیه دوم مائده نیز برای پاس‌داری از حرمت و منزلت شعایر خدا و ماه حرام و قربانی‌های نشان‌دار، فرمان داده شده است[۲۷].

محرمات احرام

با بستن احرام، چیزهای زیادی بر شخص حرام می‌شود که در کتاب‌های فقهی آمده است.[۲۸]. این محرمات که قرآن به برخی از آنها پرداخته، ویژه احرام حج یا عمره تمتّع که در ماه‌های حج صورت می‌گیرد، نیست؛ بلکه بر محرم در احرام عمره مفرده‌ای که در غیر ماه‌های حج صورت می‌گیرد نیز حرام‌است[۲۹].

آمیزش

قرآن در آیه‌ ۱۹۷ بقره آمیزش را در اثنای حج ممنوع کرده: ﴿...فَمَن فَرَضَ فِيهِنَّ ٱلْحَجَّ فَلَا رَفَثَ...[۳۰]. رَفَث کنایه از آمیزش است و بعید نیست که وعده آمیزش[۳۱]. یا هر سخن و عملی را که مقدّمه آمیزش بشود نیز دربربگیرد؛[۳۲]. گرچه برخی رَفَث را دشنام و سخنان بیهوده دانسته‌اند.

﴿ٱلْحَجُّ أَشْهُرٌۭ مَّعْلُومَـٰتٌۭ فَمَن فَرَضَ فِيهِنَّ ٱلْحَجَّ فَلَا رَفَثَ وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ فِى ٱلْحَجِّ وَمَا تَفْعَلُوا۟ مِنْ خَيْرٍۢ يَعْلَمْهُ ٱللَّهُ وَتَزَوَّدُوا۟ فَإِنَّ خَيْرَ ٱلزَّادِ ٱلتَّقْوَىٰ وَٱتَّقُونِ يَـٰٓأُو۟لِى ٱلْأَلْبَـٰبِ[۳۳].[۳۴]

فسوق

﴿وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ فِى ٱلْحَجِّ[۳۵] فسوق تجاوز از حدود شرع است.[۳۶]. برخی گفته‌اند: مقصود همه گناهان است و نیز دروغ گفتن، تفاخر،دشنام،[۳۷]. دروغ بستن بر خدا، پیغمبر و امامان[۳۸]. اذیت مردم، قربانی برای بتان، ارتکاب محرماتِ احرام، عزم بر حج بدون التزام به ترک محرّمات را نیز فسوق دانسته‌اند.[۳۹]. برخی از اینکه رَفَث و فسوق در کنار هم آمده، احتمال داده‌اند که رَفَث، نزدیکی با همسر، و فسوق، نزدیکی با غیر همسر (زنا) باشد. فخر رازی می‌گوید: به نظر بسیاری، فسوق همه گناهان را در‌بر‌می‌گیرد و حمل آن بر بعضی گناهان بی‌دلیل است[۴۰].[۴۱]

جدال

﴿وَلَا جِدَالَ فِى ٱلْحَجِّ[۴۲] جدال، عبارت از خشم، خشمگین کردن برادر دینی، فریاد[۴۳]. و ستیزه‌ای است که به فحش یا نسبت دادن جهل یا دروغ منجر شود. برخی گفته‌اند: جدال، منازعات متداول میان قریش در ایام حج بوده است. نقل شده: وقتی آنها به منا یا عرفات و مشعر وارد می‌شدند، درباره اینکه حج کدام یک کامل‌تر است یا کدام گروه به حق نزدیک‌تر است یا در حساب ماه ذی‌حجه یا در اینکه حج کدام‌یک ابراهیمی است، جدال می‌کردند[۴۴]. یا هر یک ادعا می‌کرد که محل وقوف او، همان موقف ابراهیم(ع) است.[۴۵]. مفسران و فقیهان شیعه با اشاره به روایات اهل‌بیت(ع) جدال را سوگند یاد‌کردن به لا واللّه و بَلی واللّه که برای اثبات یا رد سخنی، (راست یا دروغ) تفسیر کرده‌اند.[۴۶]. در برخی روایات، افزون بر سوگند، فحش و تفاخر نیز مصداق جدال دانسته شده[۴۷]. و با استفاده از برخی روایات، سوگند در‌صورتی جدال است که دروغ باشد یا به‌کاری که گناه است مربوط شود.[۴۸]. (‌جدال) جمله «فَلا رَفَثَ و لا فُسوقَ و لا جِدالَ» را غالباً نافیه و برخی نیز ناهیه دانسته‌اند که خلاف ظاهر است.[۴۹]. به هر تقدیر، این آیه سه مورد از محرمات احرام را بیان می‌کند. اگر «فسوق» را «عزم بر حج بدون التزام به ترک محرمات» بدانیم، آیه بیانگر دو مورد از تروک احرام و فسوق خارج از آنها و در عین حال، ناظر به همه آنها است[۵۰].

بوی خوش

یکی از محرّمات احرام، استفاده از بوی خوش است: ﴿ثُمَّ لْيَقْضُوا۟ تَفَثَهُمْ[۵۱] بر پایه روایتی از امام باقر یا صادق(ع) بوی خوش از مصادیق «تفث» شمرده شده است[۵۲].[۵۳]

ازاله مو

﴿وَلَا تَحْلِقُوا۟ رُءُوسَكُمْ حَتَّىٰ يَبْلُغَ ٱلْهَدْىُ مَحِلَّهُۥ[۵۴] فقیهان با استناد به نهی در این آیه و نیز مفهوم ذیل این آیه ﴿فَمَن كَانَ مِنكُم مَّرِيضًا أَوْ بِهِۦٓ أَذًۭى مِّن رَّأْسِهِۦ فَفِدْيَةٌۭ گفته‌اند: ازاله مو از بدن با تراشیدن یا کندن یا کوتاه کردن و‌... در حال احرام حرام است[۵۵].[۵۶]

شکار در خشکی

قرآن می‌فرماید: برای شما چارپایان، حلال...‌؛ ولی در حال احرام، صید را حلال نشمارید: ﴿أُحِلَّتْ لَكُم بَهِيمَةُ ٱلْأَنْعَـٰمِ إِلَّا مَا يُتْلَىٰ عَلَيْكُمْ غَيْرَ مُحِلِّى ٱلصَّيْدِ وَأَنتُمْ حُرُمٌ[۵۷]، ﴿لَا تَقْتُلُوا۟ ٱلصَّيْدَ وَأَنتُمْ حُرُمٌۭ[۵۸] در آیه‌ ۹۶ مائده حرمت صید، به حیوان خشکی مقیّد شده است: ﴿حُرِّمَ عَلَيْكُمْ صَيْدُ ٱلْبَرِّ مَا دُمْتُمْ حُرُمًۭا[۵۹]. فقیهان با توجه به این آیه گفته‌اند: صید حیوان خشکی، اشاره به صید، راهنمایی صیاد به آن، بستن آن تا مردن، ذبح صید، مشارکت در صید و هرگونه عملی که دخالت در آن باشد، در حرم یا خارج از حرم، حرام است.[۶۰]. خداوند مؤمنان را به‌وسیله «صید» می‌آزماید: ﴿لَيَبْلُوَنَّكُمُ ٱللَّهُ بِشَىْءٍۢ مِّنَ ٱلصَّيْدِ تَنَالُهُۥٓ أَيْدِيكُمْ وَرِمَاحُكُمْ[۶۱] از ابن‌عباس در تفسیر این آیه نقل شده که مراد از ﴿تَنَالُهُۥٓ أَيْدِيكُمْ بچه حیوانات وحشی و پرندگان، و مراد از ﴿تَنَالُهُۥٓ أَيْدِيكُمْ وَرِمَاحُكُمْ حیوانات بزرگ است. از مجاهد نیز نقل‌شده که مراد از ﴿تَنَالُهُۥٓ أَيْدِيكُمْ بچه حیوانات و تخم پرندگان است.[۶۲]. آیات صید، حیوان اهلی را دربرنمی‌گیرد؛ زیرا ذبح یا نحر حیوان اهلی را صید نمی‌گویند.[۶۳]. در خوردن گوشت صید اختلاف است. امامیه معتقد به حرمتند؛ چه حیوان را محرم صید کرده باشد یا دیگری، پیش از احرام صید شده باشد یا پس از آن؛ زیرا صید در آیه ۹۶ مائده، هم به‌معنای مصدری است؛ یعنی صید حرام است و هم به‌معنای اسم مفعول، یعنی حیوان صید شده بر محرم حرمتِ وضعی دارد که در این صورت، حرمت شامل خوردن نیز می‌شود.[۶۴]. برخی از مقابله حلّیت گوشت چارپایان با حرمت صید در حال احرام در آیه یکم مائده استفاده کرده‌اند: همان‌طور که صیّاد باید مسلمان باشد و هنگام صید یا ذبح نام خدا را ببرد، محرم هم نباید باشد و گرنه گوشت صید حلال نخواهد بود.[۶۵]. مالک، شافعی و احمد از فقهای اهل‌سنت گفته‌اند: خوردن صید در‌صورتی حرام است که محرم حیوان را صید کرده باشد یا اینکه حیوان برای او صید شده باشد. ابوحنیفه حتی در این‌صورت هم خوردن آن‌را بر محرم جایز می‌داند؛ زیرا صید در آیه‌۹۶ مائده فقط بر محرم حرام شده است.[۶۶]. این قول از عمر و عثمان و حسن بصری نیز نقل شده است؛[۶۷]. البته در‌صورت اضطرار، روایاتی وارد شده که اگر محرم به خوردن گوشت یکی از صید و مردار مضطر شد، از صید بخورد و مردار را رها کند[۶۸].[۶۹]

کفاره صید

کفاره شکار برای مُحرم ـ‌گرچه در حرم نباشد ـ یا شکار در حرم ـ گرچه در احرام نباشد ـ یا شکار در ماه حرام، به چگونگی تفسیر ﴿...لَا تَقْتُلُوا۟ ٱلصَّيْدَ وَأَنتُمْ حُرُمٌۭ وَمَن قَتَلَهُۥ مِنكُم مُّتَعَمِّدًۭا فَجَزَآءٌۭ...[۷۰]؛ زیرا «و‌اَنتُم حُرُمٌ» را غالباً به «محرم‌بودن» تفسیر کرده‌اند. برخی، آن‌را «در حرم بودن» و برخی «وارد در ماه حرام بودن» معنا کرده‌اند؛[۷۱]. البته فقیهان با استناد به روایات، برای صید کردن، کشتن و خوردن گوشت آن و نگه داشتن صید و شرکت در آن،[۷۲]. کفّاره تعیین کرده‌اند[۷۳].

مراتب و انواع کفاره صید

کفّاره‌ای که قرآن برای صید بیان کرده، قربانی، اطعام مستمندان یا روزه است: ﴿...فَجَزَآءٌۭ مِّثْلُ مَا قَتَلَ مِنَ ٱلنَّعَمِ يَحْكُمُ بِهِۦ ذَوَا عَدْلٍۢ مِّنكُمْ هَدْيًۢا بَـٰلِغَ ٱلْكَعْبَةِ أَوْ كَفَّـٰرَةٌۭ طَعَامُ مَسَـٰكِينَ أَوْ عَدْلُ ذَٰلِكَ صِيَامًۭا لِّيَذُوقَ وَبَالَ أَمْرِهِۦ عَفَا ٱللَّهُ عَمَّا سَلَفَ...[۷۴] برخی چون شیخ طوسی، ابن‌ادریس، مالک و شافعی، قایل به تخییر میان کفاره‌های ۳ گانه شده‌اند؛[۷۵]. ولی از روایات استفاده می‌شود که کفاره‌های ۳ گانه در عرض هم نیستند؛ بلکه بر یک‌دیگر ترتّب دارند[۷۶].[۷۷]

مباحات احرام

  1. صید آب‌زیان دریا و مأکولات آن، بر مؤمنان حلال شده است: ﴿أُحِلَّ لَكُمْ صَيْدُ ٱلْبَحْرِ وَطَعَامُهُۥ مَتَـٰعًۭا[۷۸] اهل‌سنّت، با‌استناد به روایاتی از صحابه، مراد از «طَعامُهُ» را ماهیانی می‌دانند که بدون صید می‌میرند و بر روی آب می‌مانند یا آب، آنها را به ساحل می‌اندازد.[۷۹]. در مقابل بسیاری از فقیهان شیعه و برخی از اهل‌سنّت، مقصود از «صَیدُ البَحرِ» را ماهیان و مقصود از «طَعامُهُ» را ماهیان نمک زده می‌دانند.[۸۰].
  2. تراشیدن سر برای بیمار و معذور: ﴿...فَمَن كَانَ مِنكُم مَّرِيضًا أَوْ بِهِۦٓ أَذًۭى مِّن رَّأْسِهِۦ فَفِدْيَةٌۭ مِّن صِيَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍۢ...[۸۱] کفاره در روایات فریقین به سه روز روزه گرفتن یا اطعام ۶ یا ۱۰ فقیر یا قربانی کردن یک گوسفند تفسیر شده که محرم، میان آنها مخیّر است.
  3. کسب و کار: ﴿لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَن تَبْتَغُوا۟ فَضْلًۭا مِّن رَّبِّكُمْ...[۸۲] در این آیه، گمان جاهلیت درباره حرمت هرگونه معامله و تجارت در حال احرام، یا گمان برخی از مسلمانان درباره خدمه و کاروان‌داران حج که کارشان نوعی کسب است،[۸۳]. ردّ شده است. برخی از روایات، این آیه را به تجارت پس از مُحلّ شدن مربوط می‌دانند[۸۴].
  4. قصاص و مقابله به مثل در مورد کسی که حرمت احرام را بشکند: ﴿ٱلشَّهْرُ ٱلْحَرَامُ بِٱلشَّهْرِ ٱلْحَرَامِ وَٱلْحُرُمَـٰتُ قِصَاصٌۭ فَمَنِ ٱعْتَدَىٰ عَلَيْكُمْ...[۸۵] از این آیه استفاده می‌شود با کسی که احرام را هتک کند یا هر حرمت دیگری را بشکند، می‌توان مقابله به مثل کرد. شأن نزول آیه درباره واقعه حدیبیه است که کافران در ذی‌قعده سال ششم هجری، از ورود مسلمانان به مکه جلوگیری کردند؛ ولی خداوند به مؤمنان اجازه داد در ذی‌قعده سال هفتم هجری در حال احرام وارد مکه شوند؛ اگرچه با ممانعت قریش روبه‌رو گردند؛ زیرا قریش مباهات می‌کردند که مانع ورود محمد(ص) و اصحابش به مکه شدند[۸۶].[۸۷]

کیفر محرمات احرام

از آیاتی استفاده می‌شود که محرم، در دو مورد عذاب می‌شود:

  1. در‌صورت سرپیچی از پرداخت کفاره پس از ارتکاب یکی از محرّمات احرام: ﴿...وَٱتَّقُوا۟ ٱللَّهَ وَٱعْلَمُوٓا۟ أَنَّ ٱللَّهَ شَدِيدُ ٱلْعِقَابِ[۸۸] این آیه ابتدا انسان را از ارتکاب برخی محرّمات، مگر در حال اضطرار باز‌می‌دارد؛ آن‌گاه از عقاب الهی سخن به‌میان می‌رود. از‌جمله ﴿...عَفَا ٱللَّهُ عَمَّا سَلَفَ وَمَنْ عَادَ فَيَنتَقِمُ ٱللَّهُ مِنْهُ وَٱللَّهُ عَزِيزٌۭ ذُو ٱنتِقَامٍ[۸۹] نیز شاید بتوان استفاده کرد که اگر کسی کفاره را بپردازد، خدا گذشته او را عفو می‌کند و مفهوم آن این است که سرپیچی از پرداخت کفاره پس از فرود آمدن حکم، قابل بخشش نیست و عذاب دارد.[۹۰]
  2. تکرار عمدی صید در یک احرام، موجب تکرار کفاره نمی‌شود؛ بلکه عذاب الهی در انتظار مرتکب آن است[۹۱]: ﴿...وَمَنْ عَادَ فَيَنتَقِمُ ٱللَّهُ مِنْهُ وَٱللَّهُ عَزِيزٌۭ ذُو ٱنتِقَامٍ[۹۲].[۹۳]

فلسفه احرام و تروک آن

﴿ٱلْحَجُّ أَشْهُرٌۭ مَّعْلُومَـٰتٌۭ فَمَن فَرَضَ فِيهِنَّ ٱلْحَجَّ فَلَا رَفَثَ وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ فِى ٱلْحَجِّ وَمَا تَفْعَلُوا۟ مِنْ خَيْرٍۢ يَعْلَمْهُ ٱللَّهُ وَتَزَوَّدُوا۟ فَإِنَّ خَيْرَ ٱلزَّادِ ٱلتَّقْوَىٰ وَٱتَّقُونِ يَـٰٓأُو۟لِى ٱلْأَلْبَـٰبِ[۹۴] برخی از این آیه استفاده کرده‌اند که قوای سه‌گانه منشأ بدی‌ها در انسان با احرام حج و ترک محرمات آن مغلوب می‌شود. آن سه نیرو عبارت از: شهوت ﴿فَلَا رَفَثَ، غضب ﴿وَلَا فُسُوقَ و خیال و وهم ﴿وَلَا جِدَالَ است. اینها منشأ همه بدی‌ها در انسان است.[۹۵] گویا آیه به این حقیقت اشاره دارد که در حال احرام، زاد و توشه معنوی فراوانی وجود دارد که نباید از آن غفلت کرد؛ به‌ویژه که روی سخن با «أُولُوالأَلباب» (صاحبان خرد و اندیشه) است که روح حج را درک می‌کنند و از این برنامه تربیتی بیش‌ترین بهره را می‌برند؛ در‌حالی‌که دیگران به قشر و پوست آن می‌نگرند؛ پس باید روح حج را ادراک کرد که تقوا از خودِ سفر حج و احرام در آن، حاصل می‌شود؛[۹۶] از این‌رو در برخی آیات مربوط به احرام، مسأله تقوا مطرح شده و این نشان می‌دهد که تقوا از حج به‌دست می‌آید. هنگامی که انسان برای احرام تلبیه می‌گوید، در حقیقت ندای پروردگار را اجابت می‌کند که فرمود: ﴿وَأَذِّن فِى ٱلنَّاسِ بِٱلْحَجِّ. در روایتی آمده است که وقتی علی‌بن‌الحسین(ع) محرم می‌شد، رنگ رخساره‌اش زرد می‌گشت و لرزه بر اندامش می‌افتاد؛ به‌طوری که نمی‌توانست لبیک بگوید. وقتی از حضرت پرسیده می‌شد که چرا تلبیه نمی‌گویی؟ می‌فرمود: می‌ترسم در جوابم گفته‌شود: لا لَبَّیک و لا سَعدَیک[۹۷].[۹۸]

آزمایش در احرام

در جریان عمره حدیبیه (هفتم هجری)، در‌حالی‌که مسلمانان محرم بودند، در میان راه با حیوانات وحشی فراوانی روبه‌رو شدند؛ به‌طوری که می‌توانستند آنها را با دست و نیزه‌ها صید کنند. این شکارها به قدری زیاد بود که دوش به دوش مرکب‌ها و از نزدیک خیمه‌ها رفت و آمد می‌کردند.[۹۹] در آیه‌ ۹۴ مائده[۱۰۰] به مسلمانان اخطار می‌کند که از صید آنها بپرهیزید؛ چراکه این نوعی آزمون برای شما محسوب می‌شود[۱۰۱].

خروج از احرام

خارج شدن از احرام در مراحلی صورت می‌گیرد. با حلق و تقصیر، همه محرمات به جز بوی خوش و تمتّع از همسر بر محرم حلال می‌شود: ﴿...وَلَا تَحْلِقُوا۟ رُءُوسَكُمْ حَتَّىٰ يَبْلُغَ ٱلْهَدْىُ مَحِلَّهُ...[۱۰۲].[۱۰۳]

منابع

پانویس

  1. المصباح، ص‌۱۳۱، «حرم».
  2. مجمع‌البحرین، ج‌۱، ص‌۴۹۸، «حرم».
  3. روح‌البیان، ج‌۲، ص‌۳۳۷.
  4. الوسیله، ج۳، ص۱۷۳؛ سلسلة‌الینابیع، ج۸، ص‌۴۲۶.
  5. مختلف‌الشیعه، ج‌۴، ص‌۶۹.
  6. مستمسک العروه، ج‌۱۱، ص‌۳۵۸.
  7. کشف الاسرار، ج‌۱، ص‌۵۳۰؛ موسوعة الفقه، ج‌۳، ص۲۴۵؛ بلغة‌السالک، ج۱، ص‌۲۵۶.
  8. مستمسک العروه، ج‌۱۱، ص‌۳۵۸.
  9. نهایة المحتاج، ج‌۳، ص‌۲۵۶.
  10. الروضة البهیه، ج‌۱، ص‌۱۷۳.
  11. اسدی، سید مصطفی، مقاله «احرام»، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲، ص ۲۵۵.
  12. «از تو درباره ماه‌های نو می‌پرسند، بگو: آنها زمان نمای مردم و حجّ‌اند؛» سوره بقره، آیه ۱۸۹.
  13. التفسیر الکبیر، ج‌۴، ص‌۱۷۷؛ تفسیر قرطبی، ج‌۲، ص‌۲۲۹‌ـ‌۲۶۹.
  14. ﴿ٱلْحَجُّ أَشْهُرٌۭ مَّعْلُومَـٰتٌۭ فَمَن فَرَضَ فِيهِنَّ ٱلْحَجَّ فَلَا رَفَثَ وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ فِى ٱلْحَجِّ وَمَا تَفْعَلُوا۟ مِنْ خَيْرٍۢ يَعْلَمْهُ ٱللَّهُ وَتَزَوَّدُوا۟ فَإِنَّ خَيْرَ ٱلزَّادِ ٱلتَّقْوَىٰ وَٱتَّقُونِ يَـٰٓأُو۟لِى ٱلْأَلْبَـٰبِ «حجّ (در) ماه‌های شناخته‌ای (انجام‌پذیر) است پس کسی که در آن ماه‌ها حجّ می‌گزارد (بداند که) در حجّ، آمیزش و نافرمانی و کشمکش (روا) نیست و هر کار نیکی کنید خداوند بدان داناست؛ و رهتوشه بردارید و بهترین رهتوشه پرهیزگاری است، و ای خردمندان! از من پروا کنید» سوره ‌بقره، آیه ۱۹۷.
  15. زبدة البیان، ص‌۳۴۰.
  16. الانتصار، ص‌۹۲؛ سلسلة الینابیع، ج‌۷، ص‌۱۱۶.
  17. سوره ‌بقره، آیه ۱۹۷.
  18. شرایع الاسلام، ج‌۱، ص‌۲۴۳.
  19. العروة الوثقی، ج‌۱، ص‌۱۳۶.
  20. روح‌البیان، ج‌۱، ص‌۳۱۴؛ العروة الوثقی، ج‌۱، ص‌۱۷۴.
  21. الانتصار ص‌۹۲؛ سلسلة الینابیع، ج‌۷، ص‌۱۱۶.
  22. اسدی، سید مصطفی، مقاله «احرام»، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲، ص ۲۵۶.
  23. آیه ۱۹۷.
  24. الکافی، ج‌۴، ص‌۲۸۹.
  25. قواعدالاحکام، ج‌۱، ص‌۴۱۹؛ سلسلة الینابیع، ج‌۸، ص‌۷۴۵.
  26. «خداوند، خانه محترم کعبه را (وسیله) برپایی (امور) مردم کرده است و (نیز) ماه حرام و قربانی (بی‌نشان) و قربانی‌های دارای گردن‌بند را؛ چنین است تا بدانید خداوند آنچه را در آسمان‌ها و زمین است می‌داند و خداوند به هر چیز داناست» سوره مائده، آیه ۹۷.
  27. اسدی، سید مصطفی، مقاله «احرام»، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲، ص ۲۵۷.
  28. الروضة البهیه، ج‌۱، ص‌۲۳۳.
  29. جواهرالکلام، ج‌۱۸، ص‌۳۵۸.
  30. «حجّ (در) ماه‌های شناخته‌ای (انجام‌پذیر) است پس کسی که در آن ماه‌ها حجّ می‌گزارد (بداند که) در حجّ، آمیزش و نافرمانی و کشمکش (روا) نیست و هر کار نیکی کنید خداوند بدان داناست؛ و رهتوشه بردارید و بهترین رهتوشه پرهیزگاری است، و ای خردمندان! از من پروا کنید» سوره ‌بقره، آیه ۱۹۷.
  31. مجمع‌البیان، ج‌۱، ص‌۵۲۴.
  32. التفسیر الکبیر، ج‌۵، ص‌۱۸۰.
  33. «حجّ (در) ماه‌های شناخته‌ای (انجام‌پذیر) است پس کسی که در آن ماه‌ها حجّ می‌گزارد (بداند که) در حجّ، آمیزش و نافرمانی و کشمکش (روا) نیست و هر کار نیکی کنید خداوند بدان داناست؛ و رهتوشه بردارید و بهترین رهتوشه پرهیزگاری است، و ای خردمندان! از من پروا کنید» سوره ‌بقره، آیه ۱۹۷.
  34. اسدی، سید مصطفی، مقاله «احرام»، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲، ص ۲۵۷.
  35. سوره ‌بقره، آیه ۱۹۷.
  36. التفسیر الکبیر، ج‌۵، ص‌۱۸۰؛ مسالک الافهام، ج‌۲، ص‌۱۹۳.
  37. التفسیر الکبیر، ج‌۵، ص‌۱۸۰.
  38. المهذب ج‌۱، ص‌۲۲۱؛ سلسلة الینابیع، ج‌۷، ص‌۲۸۰.
  39. التفسیر الکبیر، ج‌۵، ص‌۱۸۰‌ـ‌۱۸۱.
  40. التفسیر الکبیر، ج‌۵، ص‌۱۸۰.
  41. اسدی، سید مصطفی، مقاله «احرام»، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲، ص ۲۵۷.
  42. سوره بقره، آیه ۱۹۷.
  43. جامع‌البیان، مج‌۲، ج‌۲، ص‌۳۷۰‌ـ‌۳۷۱.
  44. التفسیر الکبیر، ج‌۵، ص‌۱۸۱.
  45. جامع‌البیان، مج‌۲، ج‌۲، ص‌۳۷۴.
  46. مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۵۲۴؛ جواهرالکلام، ج‌۱۸، ص‌۳۵۹.
  47. وسائل الشیعه، ج‌۱۲، ص‌۴۶۵‌ـ‌۴۶۶؛ تفسیر عیاشی، ج‌۱، ص‌۹۵.
  48. وسائل الشیعه، ج‌۱۲، ص‌۴۶۶؛ جواهرالکلام، ج‌۱۸، ص‌۳۶۱.
  49. التفسیر الکبیر، ج‌۵، ص‌۱۸۱.
  50. اسدی، سید مصطفی، مقاله «احرام»، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲، ص ۲۵۸.
  51. «سپس باید آلایش‌های خود را بپیرایند» سوره حج، آیه ۲۹.
  52. البرهان، ج‌۳، ص‌۸۷۷.
  53. اسدی، سید مصطفی، مقاله «احرام»، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲، ص ۲۵۸.
  54. «و سر نتراشید تا هنگامی که قربانی به قربانگاه خود برسد» سوره بقره، آیه ۱۹۶.
  55. جواهر الکلام، ج‌۱۸، ص‌۳۷۷.
  56. اسدی، سید مصطفی، مقاله «احرام»، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲، ص ۲۵۸.
  57. سوره مائده، آیه ۱.
  58. «ای مؤمنان! شکار را در حالی که در احرام هستید نکشید» سوره مائده، آیه ۹۵.
  59. «شکار دریا و خوراک آن بر شما حلال است تا شما و کاروانیان را بهره‌ای باشد و شکار خشکی تا در احرامید بر شما حرام است و از خداوند که به سوی وی گرد آورده می‌شوید پروا کنید» سوره ‌مائده، آیه ۹۶.
  60. تحریرالوسیله، ج‌۱، ص‌۳۸۴؛ جواهرالکلام، ج‌۱۸، ص‌۲۸۶.
  61. «ای مؤمنان! خداوند شما را (در حال احرام) به چیزی از شکاری که دست یا نیزه‌تان به آن می‌رسد می‌آزماید تا معلوم دارد که چه کسی از او در نهان می‌ترسد؟ بنابراین هر کس پس از این، تجاوز کند عذابی دردناک خواهد داشت» سوره مائده، آیه ۹۴.
  62. احکام القرآن، ج‌۲، ص‌۶۵۶.
  63. المبسوط، ج‌۱، ص‌۳۳۸؛ زبدة البیان، ص‌۳۷۴.
  64. الخلاف، ج‌۲، ص‌۴۰۴؛ التبیان، ج‌۴، ص‌۲۹.
  65. جواهرالفقه، ص‌۴۶؛ سلسلة الینابیع، ج‌۷، ص‌۲۶، «المقنع».
  66. الخلاف، ج‌۲، ص‌۴۰۴.
  67. التبیان، ج‌۴، ص‌۲۹.
  68. الکافی، ج‌۴، ص‌۳۸۳.
  69. اسدی، سید مصطفی، مقاله «احرام»، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲، ص ۲۵۸.
  70. «ای مؤمنان! شکار را در حالی که در احرام هستید نکشید و هر کسی به عمد آن را بکشد، کیفرش چهارپایی است همگون آنچه کشته است،» سوره ‌مائده، آیه ۹۵.
  71. احکام القرآن، ج۲، ص‌۶۵۶.
  72. المعتمد، ج ۴، ص‌۴۲.
  73. اسدی، سید مصطفی، مقاله «احرام»، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲، ص ۲۵۸.
  74. «همگون آنچه کشته است، چنانکه دو (گواه) دادگر از خودتان بر (همگونی) آن (با شکار) حکم کنند، قربانی‌یی که به (قربانگاه) کعبه برسد؛ یا کفّاره‌ای است برابر با اطعام مستمندان یا همچند آن (شصت روز) روزه تا کیفر کار خود را بچشد؛ خداوند از گذشته در گذشت ولی هر که (به شکار کردن) برگردد خداوند از وی انتقام خواهد گرفت و خداوند پیروزمندی دادستاننده است» سوره مائده، آیه ۹۵.
  75. تذکرة‌الفقهاء، ج‌۷، ص‌۴۰۳.
  76. الکافی، ج‌۴، ص‌۳۸۵.
  77. اسدی، سید مصطفی، مقاله «احرام»، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲، ص ۲۵۸.
  78. «شکار دریا و خوراک آن بر شما حلال است» سوره مائده، آیه ۹۶.
  79. الدرالمنثور، ج‌۷، ص‌۱۹۷.
  80. التبیان، ج‌۴، ص‌۲۸؛ الدرالمنثور، ج‌۳، ص‌۱۹۸.
  81. «و اگر کسی از شما بیمار بود یا در سر آسیبی داشت (و ناچار از تراشیدن سر شد) بر (عهده) او (جایگزینی) است از روزه گرفتن یا صدقه دادن یا قربانی کردن و چون ایمن شدید آنکه از عمره به حجّ تمتّع می‌پردازد آنچه از قربانی دست دهد (قربانی کند)،» سوره بقره، آیه ۱۹۶.
  82. «بر شما گناهی نیست که (در ایام حج) بخششی از پروردگار خود بخواهید» سوره بقره، آیه ۱۹۸.
  83. مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۵۲۷.
  84. تفسیر عیاشی، ج۱، ص‌۹۶.
  85. «(این) ماه حرام در برابر (آن) ماه حرام است و حرمت شکنی‌ها قصاص دارد پس هر کس بر شما ستم روا داشت همان‌گونه که با شما ستم روا داشته است با وی ستم روا دارید،.».. سوره بقره، آیه ۱۹۴.
  86. مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۵۱۳.
  87. اسدی، سید مصطفی، مقاله «احرام»، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲، ص ۲۶۰.
  88. «و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند سخت کیفر است» سوره بقره، آیه ۱۹۶.
  89. «خداوند از گذشته در گذشت ولی هر که (به شکار کردن) برگردد خداوند از وی انتقام خواهد گرفت و خداوند پیروزمندی دادستاننده است» سوره مائده، آیه ۹۵.
  90. الفرقان، ج‌۶‌ـ‌۷، ص‌۲۳۶.
  91. تفسیر قرطبی، ج‌۶، ص‌۱۹۹.
  92. «خداوند از گذشته در گذشت ولی هر که (به شکار کردن) برگردد خداوند از وی انتقام خواهد گرفت و خداوند پیروزمندی دادستاننده است» سوره مائده، آیه ۹۵.
  93. اسدی، سید مصطفی، مقاله «احرام»، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲، ص ۲۶۱.
  94. «حجّ (در) ماه‌های شناخته‌ای (انجام‌پذیر) است پس کسی که در آن ماه‌ها حجّ می‌گزارد (بداند که) در حجّ، آمیزش و نافرمانی و کشمکش (روا) نیست و هر کار نیکی کنید خداوند بدان داناست؛ و رهتوشه بردارید و بهترین رهتوشه پرهیزگاری است، و ای خردمندان! از من پروا کنید» سوره بقره، آیه ۱۹۷.
  95. روح‌البیان، ج‌۱، ص‌۳۱۵.
  96. نمونه، ج‌۲، ص‌۵۶.
  97. احیاء علوم الدین، ج‌۱، ص‌۹۸.
  98. اسدی، سید مصطفی، مقاله «احرام»، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲، ص ۲۶۱.
  99. الکافی، ج‌۴، ص‌۳۹۶.
  100. ﴿يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ لَيَبْلُوَنَّكُمُ ٱللَّهُ بِشَىْءٍۢ مِّنَ ٱلصَّيْدِ تَنَالُهُۥٓ أَيْدِيكُمْ وَرِمَاحُكُمْ لِيَعْلَمَ ٱللَّهُ مَن يَخَافُهُۥ بِٱلْغَيْبِ فَمَنِ ٱعْتَدَىٰ بَعْدَ ذَٰلِكَ فَلَهُۥ عَذَابٌ أَلِيمٌۭ «ای مؤمنان! خداوند شما را (در حال احرام) به چیزی از شکاری که دست یا نیزه‌تان به آن می‌رسد می‌آزماید تا معلوم دارد که چه کسی از او در نهان می‌ترسد؟ بنابراین هر کس پس از این، تجاوز کند عذابی دردناک خواهد داشت» سوره ‌مائده، آیه ۹۴.
  101. اسدی، سید مصطفی، مقاله «احرام»، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲، ص ۲۶۲.
  102. سوره بقره، آیه ۱۹۶.
  103. اسدی، سید مصطفی، مقاله «احرام»، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲، ص ۲۶۲.