احرام در فقه اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

«اِحرام» نخستین عمل مناسک عمره و حج.

کلمات فقها در تعریف احرام مختلف است: ماهیّت ترکیب یافته از پوشیدن دو جامه احرام؛ نیّت و تلبیه[۱]؛ عمل مرکّب از نیّت و تلبیه؛[۲] آمادگی نفسانی بر ترک محرّمات تا پایان مناسک؛[۳] تلبیه همزمان با نیّت حج یا عمره؛ پوشیدن دو جامه احرام و تلبیه مقارن با نیّت؛[۴] صفت اعتباری برآمده از یکی از دو سبب: التزام به ترک محرّمات یا قصد ترک آنها؛[۵] تلبیه؛ آنچه بر تلبیه مترتّب می‌گردد.[۶] از این موضوع در باب حج بحث شده است.

مقدّمات احرام

به قول مشهور کوتاه نکردن موی سر و ریش از اوّل ذیقعده برای حاجی و یک ماه قبل از عمره برای عمره‌گزار و نیز گرفتن ناخن و شارب، نظافت کردن، غسل احرام، مُحرِم شدن پس از نماز فریضه و خواندن نمازِ احرام، از مقدّمات و مستحبات احرام به شمار می‌روند[۷].

احکام احرام

احرام در بر دارنده فعل‌ها و ترک‌هایی است. افعال یا واجب است یا مستحب. ترک‌ها نیز یا حرام است یا مکروه.

واجبات

  1. پوشیدن دو جامه احرام برای مرد که یکی اِزار (لنگ) نام دارد و از ناف تا زانو را می‌پوشاند و دیگری ردا که بر دوش انداخته شود[۸].
  2. نیّت[۹].
  3. تلبیه[۱۰] (گفتن لبّیک‌های چهارگانه).

لباس احرام باید شرایط لباس نمازگزار را داشته باشد، مانند پاک و مباح بودن، از جنس حریر خالص یا زر بافت و یا حرام گوشت نبودن[۱۱]. در لباس احرامِ زن کیفیّت خاصی شرط نیست. در اینکه زن می‌تواند حریر خالص بپوشد یا نه، اختلاف است[۱۲].

مستحبات

  1. تکرار تلبیه در حال احرام، به‌ویژه هنگام خوابیدن و بیدار شدن، بر آمدن بر بلندی و فرود آمدن از آن، ملاقات با سواره، پس از هر نماز واجب و مستحب و هنگام سحر.
  2. بلند کردن صدا به تلبیه برای مرد به قول مشهور.
  3. تلفّظ به نیّت.
  4. شرط کردن با خدا هنگام احرام که در صورت پیدایش حادثه‌ای که مانع ادامه مناسک گردد، از احرام خارج شود.
  5. احرام در لباس سفید و از جنس پنبه[۱۳].

محرّمات

  1. شکار حیوان وحشی صحرایی و نیز ذبح آن، نشان دادن آن به شکارچی، نگهداری آن تا اینکه بمیرد یا دیگری آن را شکار کند و خوردن گوشت آن، هرچند غیر مُحْرِم آن را شکار کرده باشد[۱۴].
  2. آمیزش با همسر و نیز بوسیدن، لمس و نگاه کردن از روی شهوت به او.
  3. عقد ازدواج برای خود یا دیگری و نیز شاهد بر عقد بودن به قول مشهور.
  4. استمناء[۱۵].
  5. استعمال عطر. در اینکه استعمال همه انواع عطر حرام است یا برخی از انواع آن، مانند مشک، عود و عنبر، اختلاف است. قول نخست به مشهور نسبت داده شده است. به قول مشهور، استعمال خلوق کعبه (چیزی که کعبه را با آن خوش بو می‌کنند) حرام نیست[۱۶].
  6. گرفتن بینی از بوی بد به قول مشهور[۱۷].
  7. پوشیدن لباس دوخته برای مرد[۱۸] و قُفّازین (دستکشی که زنان عرب درون آن پنبه می‌گذاردند و می‌پوشیدند تا انگشتان و دستشان پوشیده بماند) برای زن[۱۹].
  8. سرمه کشیدن با چیز خوش بو به قول مشهور. در حرمت و کراهت مجرّد سرمه سیاه کشیدن، اختلاف است[۲۰].
  9. پوشاندن تمام روی پا برای مرد به قول مشهور[۲۱].
  10. فسوق.
  11. جدال.
  12. کشتن و انداختن شپش از بدن در صورت آزار نداشتن آن به قول مشهور. در بقیّه حشرات، مانند پشه، کک و کنه، اختلاف است[۲۲].
  13. انگشتر به دست کردن برای زینت ـ نه عمل به سنّت ـ و نیز استعمال زیور آلات برای زن جهت زینت به قول مشهور[۲۳].
  14. استعمال روغن خوش‌بو حتّی قبل از احرام در صورت باقی ماندن بوی آن تا بعد از احرام بنابر قول مشهور و مالیدن هر نوع روغن به بدن در حال اختیار به قول مشهور[۲۴].
  15. ازاله مو از بدن به تراشیدن یا کندن و مانند آن، مگر به جهت ضرورت[۲۵].
  16. پوشاندن سر برای مرد[۲۶].
  17. ارتماس (سر در آب فرو بردن). در اینکه ارتماس به طور مستقل از محرّمات احرام است یا از مصادیق عنوان قبلی، یعنی پوشاندن سر به شمار می‌رود، اختلاف است. بنابر قول اول، حرمت آن مشترک بین زن و مرد است، امّا بنابر قول دوم، اختصاص به مرد دارد.)[۲۷].
  18. پوشاندن صورت با روبند برای زن، لکن به قول مشهور اسدال جایز است[۲۸].
  19. استظلال برای مرد؛ یعنی زیر سایه قرار گرفتن در حال حرکت، مگر به جهت ضرورت و عذر. مراد از سایه، سایه‌ای است که با انسان حرکت می‌کند مانند چتر، نه سایه غیر متحرک مانند سایه تونلها. در اینکه حکم یاد شده اختصاص به سواره دارد یا پیاده را نیز شامل می‌شود، اختلاف است.[۲۹] در اینکه حرمت، به سایه بالای سر اختصاص دارد یا شامل زیر سایه قرار گرفتن از هر سمت می‌شود، اختلاف است. و نیز در اینکه حرمت استظلال به سایه در برابر آفتاب اختصاص دارد، که در نتیجه در شب و نیز روزهای ابری که هوا تیره است، استظلال اشکالی نداشته باشد، یا اینکه مطلقا حرام است، اختلاف می‌باشد.
  20. ناخن گرفتن[۳۰].
  21. کندن و قطع کردن درخت یا گیاه حرم[۳۱] جز درخت میوه و گیاه اِذخِر و آنچه در ملک انسان روییده است[۳۲].
  22. حمل سلاح بدون ضرورت به قول مشهور[۳۳].
  23. غسل دادن و حنوط کردن مُحرم میّت با کافور[۳۴].
  24. نگاه کردن در آینه به قول مشهور[۳۵].
  25. خارج کردن خون از بدن بدون ضرورت، بنابر قول گروهی از فقها، بلکه بنابر قول منسوب به مشهور. قول مقابل کراهت آن است[۳۶].

مکروهات

  1. احرام در لباس سیاه، راه راه و چرکین.
  2. خوابیدن بر رختخواب و بالش زرد.
  3. حمّام کردن و کیسه و مانند آن بر بدن کشیدن.
  4. لبّیک گفتن در پاسخ کسی که او را صدا می‌زند.

در کراهت و حرمت استعمال حنا برای زینت و نیز بوییدن گل، اختلاف است[۳۷].

سایر احکام

محل احرام یکی از میقات‌های تعیین شده است [۳۸]. طهارت از حدث اکبر و اصغر در احرام شرط نیست.[۳۹]اگر پس از انجام دادن مناسک متوجه شود که احرام را ترک کرده، چنانچه ترک آن از روی ناآگاهی به مسئله یا فراموشی باشد، نزد مشهور فقها عملش صحیح است.[۴۰]انعقاد احرام در حج تمتّع، و اِفراد تنها با تلبیه است؛ ولی در حج قِران بنابر قول مشهور هم با تلبیه منعقد می‌شود و هم با اِشعار یا تقلید[۴۱].

برای داخل شدن در مکّه از حرم، احرام به حج یا عمره واجب است؛ لکن اگر از مکّه خارج شود و از حرم بیرون نرود، بنابر تصریح برخی، برای دخول مکّه واجب نیست محرم شود. بیمار و کسی که به اقتضای شغلش لازم است به طور مکرر تردد نماید و نیز کسی که از احرام عمره قبلی‌اش یک ماه نگذشته است، می‌توانند بدون احرام وارد مکّه شوند[۴۲].

احرامزن مانند احرام مرد است، مگر در آنچه که برای زن استثنا شده است، مانند پوشیدن لباس دوخته و پوشاندن سر[۴۳].

پیش از اتمام اعمال احرام قبلی، احرام دوباره جایز نیست.[۴۴] محرم اگر به سبب اِحصار یا صدّ از انجام دادن بقیّه مناسک بازماند، می‌تواند با شرایطی از احرام خارج شود[۴۵].

کفّاره

ارتکاب برخی محرّمات احرام، یعنی شکار کردن، آمیزش با همسر و نیز بوسیدن و نگاه کردن با شهوت به او، استمناء، پوشاندن سر برای مرد، استعمال بوی خوش، پوشیدن لباس دوخته، سایه قرار دادن بر سر در حال حرکت به قول مشهور، ناخن گرفتن، ازاله مو از بدن، جدال و قطع گیاه حرم، موجب ثبوت کفّاره می‌گردد؛[۴۶] امّا ارتکاب دیگر محرّمات کفّاره ندارد.[۴۷] به قول مشهور، کفّاره از دیوانه و نیز کسی که از روی نا آگاهی یا فراموشی مرتکب یکی از محرّماتِ دارای کفّاره ـ جز شکار ـ شده باشد ساقط است[۴۸].[۴۹]

منابع

پانویس

  1. مختلف الشیعة، ج ۴، ص۴۳..
  2. کتاب السرائر، ج ۱، ص۵۲۷.
  3. غایة المراد، ج ۱، ص۳۸۹.
  4. جواهر الکلام، ج ۱۸، ص۱۹۷ ـ ۱۹۹.
  5. مستمسک العروة، ج ۱۱، ص۳۵۹.
  6. المعتمد فی شرح المناسک، ج ۳، ص۳۳۲.
  7. مستند الشیعة، ج ۱۱، ص۲۶۳ ـ ۲۸۰.
  8. جواهر الکلام، ج ۱۸، ص۲۳۲ ـ ۲۳۶.
  9. جواهر الکلام، ج ۱۸، ص۱۹۹.
  10. جواهر الکلام، ج ۱۸، ص۲۱۵.
  11. جواهر الکلام، ج ۱۸، ص۲۳۹ ـ ۲۴۲.
  12. جواهر الکلام، ج ۱۸، ص۲۴۲ ـ ۲۴۵.
  13. جواهر الکلام، ج ۱۸، ص۲۷۲ ـ ۲۸۲.
  14. جواهر الکلام، ج ۱۸، ص۲۸۶.
  15. جواهر الکلام، ج ۱۸، ص۲۹۷ ـ ۳۰۸.
  16. جواهر الکلام، ج ۱۸، ص۳۱۷ ـ ۳۲۹.
  17. جواهر الکلام، ج ۱۸، ص۳۳۱.
  18. جواهر الکلام، ج ۱۸، ص۳۳۵.
  19. جواهر الکلام، ج ۱۸، ص۳۴۱.
  20. جواهر الکلام، ج ۱۸، ص۳۴۶.
  21. جواهر الکلام، ج ۱۸، ص۳۴۹.
  22. جواهر الکلام، ج ۱۸، ص۳۵۵ ـ ۳۶۸.
  23. جواهر الکلام، ج ۱۸، ص۳۷۰ ـ ۳۷۲.
  24. جواهر الکلام، ج ۱۸، ص۳۷۴ ـ ۳۷۶.
  25. جواهر الکلام، ج ۱۸، ص۳۷۷.
  26. جواهر الکلام، ج ۱۸، ص۳۸۲.
  27. المعتمد فی شرح المناسک، ج۴، ص۲۲۰.
  28. جواهر الکلام، ج ۱۸، ص۳۸۹ ـ ۳۹۱.
  29. مستند الشیعة، ج ۱۲، ص۳۰ ـ ۳۶..
  30. جواهر الکلام، ج۱۸، ص۴۱۱..
  31. جواهر الکلام، ج۱۸، ص۴۱۲.
  32. جواهر الکلام، ج۱۸، ص۴۱۷ ـ ۴۱۹.
  33. جواهر الکلام، ج۱۸، ص۴۲۲.
  34. جواهر الکلام، ج۱۸، ص۴۲۱.
  35. جواهر الکلام، ج۱۸، ص۳۴۸.
  36. دلیل الناسک (حکیم)، ص۱۷۱؛ مصباح الهدی فی شرح العروة الوثقی (آملی)، ج ۱۲، ص۵۹۲.
  37. جواهر الکلام، ج ۱۸، ص۴۲۳ ـ ۴۳۷؛ مناسک حج (مراجع)، ص۱۵۱.
  38. العروة الوثقی، ج ۲، ص۵۵۷.
  39. مناسک حج (مراجع)، ص۱۴۳.
  40. جواهرالکلام، ج ۱۸، ص۱۳۳.
  41. الحدائق الناضرة، ج ۱۵، ص۴۸.
  42. جواهر الکلام، ج ۱۸، ص۴۳۷ ـ ۴۴۹؛ ریاض المسائل، ج ۶، ص۳۴۹ ـ ۳۵۳.
  43. جواهر الکلام، ج ۱۸، ص۴۵۰.
  44. جواهر الکلام، ج ۱۸، ص۲۵۰.
  45. جواهر الکلام، ج ۲۰، ص۱۱۱ ـ ۱۴۵.
  46. جواهر الکلام، ج ۲۰، ص۱۸۹ ـ ۴۳۸.
  47. مستند الشیعة، ج ۱۳، ص۲۹۸.
  48. جواهر الکلام، ج ۲۰، ص۴۳۸ ـ ۴۴۰..
  49. هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت ج۲، صفحه ۲۹۹ - ۳۰۳..