امامت امام مهدی در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = امامت امام مهدی | عنوان مدخل = امامت امام مهدی | مداخل مرتبط = امامت امام مهدی در قرآن - امامت امام مهدی در کلام اسلامی - امامت امام مهدی در معارف و سیره رضوی | پرسش مرتبط = امام مهدی (پرسش) }} == مقدمه == دلایل متعدد...» ایجاد کرد)
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
 
 
(۷ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۷: خط ۷:


== مقدمه ==
== مقدمه ==
[[دلایل]] متعددی بر [[امامت حضرت مهدی]] {{ع}} در کتاب‌های [[کلامی]] و تفسیری بیان شده است که برخی از مهمترین آنها عبارت‌اند از:
[[دلایل]] متعددی بر [[امامت حضرت مهدی]]{{ع}} در کتاب‌های کلامی و [[تفسیری]] بیان شده است که برخی از مهمترین آنها عبارت‌اند از:


=== [[دلیل]] یکم: [[آیه]] ۱۰۵ [[سوره]] [[انبیاء]] ===
=== دلیل یکم: [[آیه]] ۱۰۵ [[سوره انبیاء]] ===
[[آیات]] متعددی در [[قرآن]] از سوی [[اهل بیت]] {{عم}} بر [[امامت]] [[امام زمان]] [[تطبیق]] یا [[تأویل]] شده است: {{متن قرآن|وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ}}<ref>«و در زبور پس از تورات نگاشته‌ایم که بی‌گمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد» سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.</ref>.
[[آیات]] متعددی در [[قرآن]] از سوی [[اهل بیت]]{{عم}} بر [[امامت]] [[امام زمان]] تطبیق یا [[تأویل]] شده است: {{متن قرآن|وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ}}<ref>«و در زبور پس از تورات نگاشته‌ایم که بی‌گمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد» سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.</ref>.


[[خداوند]] در این [[آیه]]، بشارتی را، که همان [[حکومت صالحان]] است، قطعی و تخلّف‌ناپذیر بیان می‌کند و برای محکم جلوه‌دادن آن به دو [[کتاب آسمانی]]، که یکی [[تورات]] (ذکر) و دیگری [[زبور]] است، اشاره کرده که این [[وعده]] در این دو کتاب نوشته شده است. گویا [[خداوند]] متعال می‌فرماید: سندی مکتوب به شما داده‌ام که هرگز بر خلاف آن عمل نخواهم کرد. پس [[زمین]] از آن [[صالحان]] خواهد بود و با توجّه به اینکه هنوز [[حکومت صالحان]] در روی [[زمین]] فراگیر نشده است، باید در [[آینده]] تحقق یابد.
[[خداوند]] در این آیه، بشارتی را، که همان [[حکومت صالحان]] است، [[قطعی]] و تخلّف‌ناپذیر بیان می‌کند و برای محکم جلوه‌دادن آن به دو [[کتاب آسمانی]]، که یکی [[تورات]] (ذکر) و دیگری [[زبور]] است، اشاره کرده که این [[وعده]] در این دو کتاب نوشته شده است. گویا [[خداوند متعال]] می‌فرماید: سندی مکتوب به شما داده‌ام که هرگز بر خلاف آن عمل نخواهم کرد. پس [[زمین]] از آن [[صالحان]] خواهد بود و با توجّه به اینکه هنوز حکومت صالحان در روی زمین فراگیر نشده است، باید در [[آینده]] تحقق یابد.


در [[کتاب مقدس]] آمده است: "... شریران منقطع می‌شوند، ولی متوکلان به [[خداوند]]، [[وارث زمین]] خواهند شد و حال، اندک است که شریر نیست می‌شود، هر چند مکانش را استفسار نمایی [[ناپیدا]] خواهد شد!"<ref>کتاب مقدس، مزامیر داوود، مزمور ۳۷، جمله ۹.</ref>. و در جمله ۱۸ از همین [[مزمور]] آمده است: "[[خداوند]] روزهای [[صالحان]] را می‌داند و [[میراث]] ایشان [[ابدی]] خواهد شد".
در [[کتاب مقدس]] آمده است: "... شریران منقطع می‌شوند، ولی متوکلان به خداوند، وارث زمین خواهند شد و حال، اندک است که شریر نیست می‌شود، هر چند مکانش را استفسار نمایی [[ناپیدا]] خواهد شد!"<ref>کتاب مقدس، مزامیر داوود، مزمور ۳۷، جمله ۹.</ref>. و در جمله ۱۸ از همین مزمور آمده است: "خداوند روزهای صالحان را می‌داند و [[میراث]] ایشان [[ابدی]] خواهد شد".


در [[تفسیر]] [[آیه مبارکه]] از [[پیامبر]] {{صل}} [[نقل]] شده است که مراد از صالحون [[حضرت مهدی]] {{ع}} و [[اصحاب]] آن [[حضرت]] است: {{متن حدیث|{{متن قرآن|أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ}}<ref>«بی‌گمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد» سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.</ref> الْقَائِمِ وَ أَصْحَابِهِ‌}}<ref>ر. ک: بحارالأنوار، ج۱۴، ص۳۷، باب ۳؛ إثبات الهداه، ج۵، ص۱۸۸؛ إحقاق الحق و إزهاق الباطل، ج۱۳، ص۳۳۱؛ الإلهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل، ج۴، ص۱۳۲؛ علم الیقین فی أصول الدین، ج۲، ص۷۲۶؛ مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۱۸، ص۱۶۸.</ref>.<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص:۱۷۷-۱۷۸.</ref>
در [[تفسیر]] [[آیه مبارکه]] از [[پیامبر]]{{صل}} نقل شده است که مراد از صالحون [[حضرت مهدی]]{{ع}} و [[اصحاب]] آن حضرت است: {{متن حدیث|{{متن قرآن|أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ}}<ref>«بی‌گمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد» سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.</ref> الْقَائِمِ وَ أَصْحَابِهِ‌}}<ref>ر. ک: بحارالأنوار، ج۱۴، ص۳۷، باب ۳؛ إثبات الهداه، ج۵، ص۱۸۸؛ إحقاق الحق و إزهاق الباطل، ج۱۳، ص۳۳۱؛ الإلهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل، ج۴، ص۱۳۲؛ علم الیقین فی أصول الدین، ج۲، ص۷۲۶؛ مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۱۸، ص۱۶۸.</ref>.<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص:۱۷۷-۱۷۸.</ref>


=== [[دلیل]] دوم: [[آیات]] ۳۲ و ۳۳ [[سوره]] [[توبه]] ===
=== دلیل دوم: [[آیات]] ۳۲ و ۳۳ [[سوره توبه]] ===
{{متن قرآن|يُرِيدُونَ أَنْ يُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَيَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ}}<ref>«برآنند که نور خداوند را با دهان‌هاشان خاموش گردانند و خداوند جز این نمی‌خواهد که نورش را کمال بخشد هر چند کافران نپسندند اوست که پیامبرش را با رهنمود و دین راستین فرستاد تا آن را بر همه دین‌ها برتری دهد اگر چه مشرکان نپسندند» سوره توبه، آیه ۳۲-۳۳.</ref>.
{{متن قرآن|يُرِيدُونَ أَنْ يُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَيَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ}}<ref>«برآنند که نور خداوند را با دهان‌هاشان خاموش گردانند و خداوند جز این نمی‌خواهد که نورش را کمال بخشد هر چند کافران نپسندند اوست که پیامبرش را با رهنمود و دین راستین فرستاد تا آن را بر همه دین‌ها برتری دهد اگر چه مشرکان نپسندند» سوره توبه، آیه ۳۲-۳۳.</ref>.


از مجموع این دو [[آیه]] به دست می‌آید، که [[نور خداوند]] همان [[دین]] و [[هدایت]] است و به حدّ نهایی خود خواهد رسید: {{متن قرآن|يُتِمَّ نُورَهُ}} و همچنین [[دین]] [[خداوند]] [[جهانی]] خواهد شد: {{متن قرآن|لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ}}. چون تاکنون، مفاد این دو [[آیه]] تحقق نیافته و [[وعده الهی]] تخلّف‌ناپذیر است، باید در [[آینده]] [[تاریخ]]، [[شاهد]] این دو امر باشیم، که همان [[مهدویت]] خواهد بود.
از مجموع این دو [[آیه]] به دست می‌آید، که [[نور خداوند]] همان [[دین]] و [[هدایت]] است و به حدّ نهایی خود خواهد رسید: {{متن قرآن|يُتِمَّ نُورَهُ}} و همچنین دین [[خداوند]] جهانی خواهد شد: {{متن قرآن|لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ}}. چون تاکنون، مفاد این دو آیه تحقق نیافته و وعده الهی تخلّف‌ناپذیر است، باید در [[آینده]] [[تاریخ]]، [[شاهد]] این دو امر باشیم، که همان [[مهدویت]] خواهد بود.


در [[تفسیر]] در المنثور از [[رسول خدا]] {{صل}} [[نقل]] شده است که [[دین]]، هنگام خروج [[عیسی‌ بن مریم]]، برای همگان ظاهر می‌شود<ref>الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج۳، ص۲۳۱.</ref> و بر پایه [[روایات شیعه]]، [[حضرت عیسی]] {{ع}} هنگام [[ظهور حضرت مهدی]] {{ع}} خروج می‌کند.
در [[تفسیر در المنثور]] از [[رسول خدا]]{{صل}} نقل شده است که دین، هنگام خروج عیسی‌ بن [[مریم]]، برای همگان ظاهر می‌شود<ref>الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج۳، ص۲۳۱.</ref> و بر پایه روایات شیعه، [[حضرت عیسی]]{{ع}} هنگام [[ظهور حضرت مهدی]]{{ع}} خروج می‌کند.


در [[تفسیر آیه]] [[مبارک]]، از [[امام کاظم]] {{ع}} [[نقل]] شده است که [[دین]] با [[قیام حضرت مهدی]] {{ع}} برای همگان ظاهر می‌شود: {{متن حدیث|{{متن قرآن|لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ}} عَلَى جَمِيعِ الْأَدْيَانِ عِنْدَ قِيَامِ الْقَائِمِ‌}}<ref>بحارالأنوار، ج۲۴، ص۳۳۷؛ بدایة المعارف الإلهیة فی شرح عقائد الإمامیة، ج۲، ص۱۳۸.</ref>.<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص۱۷۸-۱۷۹.</ref>
در [[تفسیر آیه]] [[مبارک]]، از [[امام کاظم]]{{ع}} نقل شده است که دین با [[قیام حضرت مهدی]]{{ع}} برای همگان ظاهر می‌شود: {{متن حدیث|{{متن قرآن|لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ}} عَلَى جَمِيعِ الْأَدْيَانِ عِنْدَ قِيَامِ الْقَائِمِ‌}}<ref>بحارالأنوار، ج۲۴، ص۳۳۷؛ بدایة المعارف الإلهیة فی شرح عقائد الإمامیة، ج۲، ص۱۳۸.</ref>.<ref>مهدی مقامی|مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی، ص۱۷۸-۱۷۹.</ref>


=== [[دلیل]] سوم: [[سوره قدر]] ===
=== دلیل سوم: [[سوره قدر]] ===
در [[سوره]] [[مبارک]] [[قدر]]، از [[نزول قرآن]] در [[شب قدر]] که بر هزار ماه [[برتری]] دارد، [[سخن]] به میان آمده و در تبیین [[ارزش]] این شب آمده است که [[فرشتگان]] و [[روح]]، با امر و [[فرمان]] [[الهی]] برای انجام هر امری فرود می‌آیند و تا [[سحرگاه]]، [[سلام]] و تحیّت به ارمغان می‌آورند: {{متن قرآن|تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ سَلَامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ}}<ref>«فرشتگان و روح (الامین) در آن، با اذن پروردگارشان برای هر کاری فرود می‌آیند آن (شب) تا دمیدن سپیده (امن و) سلامت است» سوره قدر، آیه ۴-۵. </ref>.
در [[سوره]] مبارک قدر، از [[نزول قرآن]] در [[شب قدر]] که بر هزار ماه [[برتری]] دارد، [[سخن]] به میان آمده و در تبیین [[ارزش]] این شب آمده است که [[فرشتگان]] و [[روح]]، با امر و [[فرمان الهی]] برای انجام هر امری فرود می‌آیند و تا سحرگاه، [[سلام]] و تحیّت به ارمغان می‌آورند: {{متن قرآن|تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ سَلَامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ}}<ref>«فرشتگان و روح (الامین) در آن، با اذن پروردگارشان برای هر کاری فرود می‌آیند آن (شب) تا دمیدن سپیده (امن و) سلامت است» سوره قدر، آیه ۴-۵. </ref>.


در [[سوره دخان]] نیز تبیین شده است که آن امر، تفصیل و جداسازی حکیمانه [[کارها]] است: {{متن قرآن|إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنْذِرِينَ فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ}}<ref>«که ما آن را در شبی خجسته فرو فرستادیم، بی‌گمان ما بیم‌دهنده بودیم در آن (شب)، هر کار استواری را (که اجمال دارد) جدا می‌کنند (و تفصیل می‌دهند)» سوره دخان، آیه ۳-۴.</ref>.
در [[سوره دخان]] نیز تبیین شده است که آن امر، تفصیل و جداسازی [[حکیمانه]] کارها است: {{متن قرآن|إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنْذِرِينَ فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ}}<ref>«که ما آن را در شبی خجسته فرو فرستادیم، بی‌گمان ما بیم‌دهنده بودیم در آن (شب)، هر کار استواری را (که اجمال دارد) جدا می‌کنند (و تفصیل می‌دهند)» سوره دخان، آیه ۳-۴.</ref>.


در [[آیه]] دیگر خدای متعال می‌فرماید که [[ملائکه]] و [[روح]] بر [[بندگان]] مورد خواست خدای متعال نازل می‌شوند: {{متن قرآن|يُنَزِّلُ الْمَلَائِكَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلَى مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ}}<ref>«فرشتگان را با روح از (مبدأ) امر خویش بر هر کس از بندگانش که بخواهد فرو می‌فرستد» سوره نحل، آیه ۲.</ref>.
در [[آیه]] دیگر [[خدای متعال]] می‌فرماید که [[ملائکه]] و [[روح]] بر [[بندگان]] مورد خواست خدای متعال نازل می‌شوند: {{متن قرآن|يُنَزِّلُ الْمَلَائِكَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلَى مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ}}<ref>«فرشتگان را با روح از (مبدأ) امر خویش بر هر کس از بندگانش که بخواهد فرو می‌فرستد» سوره نحل، آیه ۲.</ref>.


[[پرسش]] مهم در برخورد با این [[آیات]] آن است که [[فرشتگان]]، به کجا و نزد چه کسی فرود می‌آیند؟ [[ائمه]] {{عم}} در پاسخ [[شیعیان]] به این [[پرسش]] فرموده‌اند: [[فرشتگان]] در هر دوره، نزد [[امام]] [[معصوم]] و [[حجّت الهی]] فرود می‌آیند: {{متن حدیث|تَنَزُّلِ الْمَلَائِكَةِ وَ الرُّوحِ فِيهَا إِلَى الْأَوْصِيَاءِ}}<ref>کافی، ج۱، ص۲۵۱، {{عربی|بَابٌ فِي شَأْنِ إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ}}. فرود آمدن ملائک و روح در هر سال، برای تقدیر امور، ایجاب می‌کند کسی باشد، تا آنان بر او نازل شده و فرود آیند.</ref>.
[[پرسش]] مهم در برخورد با این [[آیات]] آن است که [[فرشتگان]]، به کجا و نزد چه کسی فرود می‌آیند؟ [[ائمه]]{{عم}} در پاسخ [[شیعیان]] به این پرسش فرموده‌اند: فرشتگان در هر دوره، نزد [[امام]] [[معصوم]] و [[حجّت الهی]] فرود می‌آیند: {{متن حدیث|تَنَزُّلِ الْمَلَائِكَةِ وَ الرُّوحِ فِيهَا إِلَى الْأَوْصِيَاءِ}}<ref>کافی، ج۱، ص۲۵۱، {{عربی|بَابٌ فِي شَأْنِ إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ}}. فرود آمدن ملائک و روح در هر سال، برای تقدیر امور، ایجاب می‌کند کسی باشد، تا آنان بر او نازل شده و فرود آیند.</ref>.


در زمان [[رسول خدا]] {{صل}} آنان بر او فرود می‌آمدند. در دوران پس از [[شهادت امام حسن عسکری]] {{ع}} تا دوران ما، تنها مصداق آن [[انسان کامل]]، که [[فرشتگان]] و [[برترین]] آنها یعنی [[روح]]، [[فیض]] [[دیدار]] او را در [[شب قدر]] دارند، [[امام عصر]] {{ع}} است. این امر، لزوماً به معنای بقا و [[حیات]] مستمر آن [[امام]] است.
در زمان رسول خدا{{صل}} آنان بر او فرود می‌آمدند. در دوران پس از [[شهادت امام حسن عسکری]]{{ع}} تا دوران ما، تنها مصداق آن [[انسان کامل]]، که فرشتگان و [[برترین]] آنها یعنی روح، [[فیض]] دیدار او را در [[شب قدر]] دارند، [[امام عصر]]{{ع}} است. این امر، لزوماً به معنای بقا و [[حیات]] مستمر آن امام است.


به [[دلیل]] نقش بسیار کارآمد [[سوره]] [[مبارک]] [[قدر]] در [[اثبات امامت]] و [[ولایت]] و [[اثبات]] استمرار آن، [[امام باقر]] {{ع}} از [[شیعیان]] خواسته است با [[مخالفان]] با [[سوره قدر]] و [[آیات]] [[سوره]] [[مبارکه]] دخان [[احتجاج]] و [[مناظره]] کنند. [[روایت]] چنین است: "ای گروه [[شیعه]]! با خصم خود، با [[سوره]] {{متن قرآن|إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنْذِرِينَ}}[[احتجاج]] کنید که [[پیروز]] خواهید شد. به [[خدا]] [[سوگند]]! این [[سوره]]، پس از [[رسول خدا]] {{صل}} [[حجّت]] [[خدای تبارک و تعالی]] بر [[خلق]] است و این [[سوره]]، همانا [[سرور]] [[دین]] شما و نهایت [[علم]] ما است. ای [[جماعت]] [[شیعه]]! با [[آیه]] {{متن قرآن|حم وَالْكِتَابِ الْمُبِينِ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنْذِرِينَ}}<ref>«حا میم سوگند به این کتاب روشن که ما آن را در شبی خجسته فرو فرستادیم، بی‌گمان ما بیم‌دهنده بودیم» سوره زخرف، آیه ۱-۳.</ref> [[احتجاج]] کنید؛ زیرا این [[آیات]]، به [[والیان امر]] اختصاص دارد"<ref>{{متن حدیث|يَا مَعْشَرَ الشِّيعَةِ خَاصِمُوا بِسُورَةِ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ تَفْلُجُوا فَوَ اللَّهِ إِنَّهَا لَحُجَّةُ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَلَى الْخَلْقِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} وَ إِنَّهَا لَسَيِّدَةُ دِينِكُمْ وَ إِنَّهَا لَغَايَةُ عِلْمِنَا يَا مَعْشَرَ الشِّيعَةِ خَاصِمُوا بِ {{متن قرآن|حم وَالْكِتَابِ الْمُبِينِ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنْذِرِينَ}} فَإِنَّهَا لِوُلَاةِ الْأَمْرِ خَاصَّةً بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}}}}؛ کافی، ج۱، ص۲۴۹؛ الشافی فی العقائد و الأخلاق و الأحکام، ص۲۵۲؛ مرآة العقول، ج۳، ص۸۷.</ref>.<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص۱۷۹-۱۸۱.</ref>
به دلیل نقش بسیار کارآمد [[سوره]] [[مبارک]] قدر در [[اثبات امامت]] و [[ولایت]] و [[اثبات]] استمرار آن، [[امام باقر]]{{ع}} از [[شیعیان]] خواسته است با مخالفان با [[سوره قدر]] و [[آیات]] [[سوره مبارکه دخان]] [[احتجاج]] و مناظره کنند. [[روایت]] چنین است: "ای گروه [[شیعه]]! با [[خصم]] خود، با [[سوره]] {{متن قرآن|إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنْذِرِينَ}} [[احتجاج]] کنید که [[پیروز]] خواهید شد. به [[خدا]] [[سوگند]]! این سوره، پس از [[رسول خدا]]{{صل}} [[حجّت]] [[خدای تبارک و تعالی]] بر [[خلق]] است و این سوره، همانا [[سرور]] [[دین]] شما و نهایت [[علم]] ما است. ای جماعت شیعه! با [[آیه]] {{متن قرآن|حم وَالْكِتَابِ الْمُبِينِ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنْذِرِينَ}}<ref>«حا میم سوگند به این کتاب روشن که ما آن را در شبی خجسته فرو فرستادیم، بی‌گمان ما بیم‌دهنده بودیم» سوره زخرف، آیه ۱-۳.</ref> احتجاج کنید؛ زیرا این آیات، به [[والیان امر]] اختصاص دارد"<ref>{{متن حدیث|يَا مَعْشَرَ الشِّيعَةِ خَاصِمُوا بِسُورَةِ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ تَفْلُجُوا فَوَ اللَّهِ إِنَّهَا لَحُجَّةُ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَلَى الْخَلْقِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} وَ إِنَّهَا لَسَيِّدَةُ دِينِكُمْ وَ إِنَّهَا لَغَايَةُ عِلْمِنَا يَا مَعْشَرَ الشِّيعَةِ خَاصِمُوا بِ {{متن قرآن|حم وَالْكِتَابِ الْمُبِينِ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنْذِرِينَ}} فَإِنَّهَا لِوُلَاةِ الْأَمْرِ خَاصَّةً بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}}}}؛ کافی، ج۱، ص۲۴۹؛ الشافی فی العقائد و الأخلاق و الأحکام، ص۲۵۲؛ مرآة العقول، ج۳، ص۸۷.</ref>.<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص۱۷۹-۱۸۱.</ref>


=== [[دلیل]] چهارم: [[حدیث]] [[اثناعشر]] [[خلیفه]] ===
=== دلیل چهارم: حدیث اثناعشر خلیفه ===
گفته شد یکی از مهم‌ترین [[احادیث]] [[اثبات امامت]] [[امامان]] دیگر، [[حدیث]] "اثنی‌عشر [[خلیفه]]" است، که به [[حدیث]] [[جابر]] یاد می‌شود. در این [[حدیث]]، طبق دیدگاه [[شیعه]] و برخی [[اهل سنت]]، [[اثبات]] شد که [[امامان]] و خلفای [[رسول خدا]] {{صل}} دوازده نفرند و این [[دوازده نفر]]، جز [[امامان شیعه]] مصداق ندارد. نفر دوازدهم این افراد، شخصی است که هم‌نام [[پیامبر]] {{صل}} است و کسی نیست جز [[حضرت مهدی]] {{ع}}<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص۱۸۱.</ref>.
گفته شد یکی از مهم‌ترین [[احادیث]] اثبات امامت [[امامان]] دیگر، [[حدیث]] "اثنی‌عشر [[خلیفه]]" است، که به [[حدیث جابر]] یاد می‌شود. در این [[حدیث]]، طبق دیدگاه شیعه و برخی [[اهل سنت]]، اثبات شد که امامان و خلفای رسول خدا{{صل}} دوازده نفرند و این دوازده نفر، جز [[امامان شیعه]] مصداق ندارد. نفر دوازدهم این افراد، شخصی است که هم‌نام [[پیامبر]]{{صل}} است و کسی نیست جز [[حضرت مهدی]]{{ع}}<ref>مهدی مقامی|مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی، ص۱۸۱.</ref>.


=== [[دلیل]] پنجم: [[حدیث]] [[من مات]] ===
=== دلیل پنجم: [[حدیث من مات]] ===
{{متن حدیث|مَنْ‏ مَاتَ‏ وَ لَمْ‏ يَعْرِفْ‏ إِمَامَ‏ زَمَانِهِ‏ مَاتَ‏ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}<ref>مرگ جاهلی به این معناست: کسی که امام حق در هر زمانی را نشناسد و به امامت او معتقد نباشد، هیچ یک از باورهای اسلامی‌و توحیدی او پذیرفته نخواهد شد. او همانند کسانی است که در عصر جاهلیّت بودند و زندگی جاهلی داشتند؛ یعنی مشرک و کافر بودند.</ref>.
{{متن حدیث|مَنْ‏ مَاتَ‏ وَ لَمْ‏ يَعْرِفْ‏ إِمَامَ‏ زَمَانِهِ‏ مَاتَ‏ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}<ref>مرگ جاهلی به این معناست: کسی که امام حق در هر زمانی را نشناسد و به امامت او معتقد نباشد، هیچ یک از باورهای اسلامی و توحیدی او پذیرفته نخواهد شد. او همانند کسانی است که در عصر جاهلیّت بودند و زندگی جاهلی داشتند؛ یعنی مشرک و کافر بودند.</ref>.


[[حدیث]] "[[من مات]]" در [[منابع شیعه]] و [[اهل سنت]]، با تعابیر مختلفی [[نقل]] شده است:
[[حدیث]] "من مات" در منابع شیعه و [[اهل سنت]]، با تعابیر مختلفی نقل شده است:
# [[احمد بن حنبل]] از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} [[روایت]] کرده است: "کسی که بدون (داشتن) [[امام]] بمیرد، به [[مرگ جاهلی]] مرده است"<ref>{{متن حدیث|مَنْ مَاتَ بِغَيْرِ إِمَامٍ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}؛ مسند احمد، ج۱۳، ص۱۸۸.</ref>.
# [[احمد بن حنبل]] از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[روایت]] کرده است: "کسی که بدون (داشتن) [[امام]] بمیرد، به [[مرگ جاهلی]] مرده است"<ref>{{متن حدیث|مَنْ مَاتَ بِغَيْرِ إِمَامٍ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}؛ مسند احمد، ج۱۳، ص۱۸۸.</ref>.
# [[زمخشری]] به [[نقل]] از [[پیامبر]] {{صل}} آورده است: "کسی که بمیرد و [[بیعت]] [[امام]] [[مسلمانان]] بر گردن او نباشد، [[مرگ]] او [[جاهلی]] است"<ref>{{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ لِإِمَامِ الْمُسْلِمِينَ بَيْعَةٌ فَمِيتَتُهُ مِيتَةٌ جَاهِلِيَّةٌ}}؛ ربیع‌الأبرار و نصوص‌الأخبار، ج۴، ص۳۲۱.</ref>.
# [[زمخشری]] به نقل از [[پیامبر]]{{صل}} آورده است: "کسی که بمیرد و [[بیعت]] امام [[مسلمانان]] بر گردن او نباشد، [[مرگ]] او [[جاهلی]] است"<ref>{{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ لِإِمَامِ الْمُسْلِمِينَ بَيْعَةٌ فَمِيتَتُهُ مِيتَةٌ جَاهِلِيَّةٌ}}؛ ربیع‌الأبرار و نصوص‌الأخبار، ج۴، ص۳۲۱.</ref>.
# [[تفتازانی]] و قاضی [[عبدالجبار معتزلی]] به [[نقل]] از [[پیامبر]] {{صل}} می‌نویسند: "کسی که بمیرد، در حالی که [[امام زمان]] خود را نشناخته است، به [[مرگ جاهلی]] مرده است"<ref>{{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}؛ شرح العقائد النسفیه، ج۵، ص۲۳۹-۱۱۰.</ref>.
# [[تفتازانی]] و [[قاضی عبدالجبار معتزلی]] به نقل از پیامبر{{صل}} می‌نویسند: "کسی که بمیرد، در حالی که [[امام زمان]] خود را نشناخته است، به مرگ جاهلی مرده است"<ref>{{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}؛ شرح العقائد النسفیه، ج۵، ص۲۳۹-۱۱۰.</ref>.
# [[کلینی]]، [[مجلسی]] و [[حر عاملی]] به [[نقل]] از [[پیامبر]] {{صل}} آورده‌اند: "کسی که بمیرد، در حالی که [[امام]] خود را نشناخته باشد، به [[مرگ جاهلی]] مرده است"<ref>{{متن حدیث|مَنْ مَاتَ لَا يَعْرِفُ إِمَامَهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}؛ الکافی، ج۱، ص۳۰۸؛ بحارالأنوار، ج۲۳، ص۸۵؛ اثبات الهداه بالنصوص و المعجزات، ج۱، ص۱۱۷.</ref>
# [[کلینی]]، [[مجلسی]] و [[حر عاملی]] به نقل از پیامبر{{صل}} آورده‌اند: "کسی که بمیرد، در حالی که امام خود را نشناخته باشد، به مرگ جاهلی مرده است"<ref>{{متن حدیث|مَنْ مَاتَ لَا يَعْرِفُ إِمَامَهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}؛ الکافی، ج۱، ص۳۰۸؛ بحارالأنوار، ج۲۳، ص۸۵؛ اثبات الهداه بالنصوص و المعجزات، ج۱، ص۱۱۷.</ref>


بر پایه [[حدیث]] [[من مات]] چند نکته قابل توجّه و استفاده است:
بر پایه [[حدیث من مات]] چند نکته قابل توجّه و استفاده است:
# [[حدیث]] "[[من مات]]..." [[جایگاه]] رفیع [[امامت]] را می‌رساند؛ زیرا الاهی‌ بودن یا [[جاهلی]] بودن [[زندگی]] و [[مرگ انسان]] به آن بستگی دارد؛ از این‌رو، هم‌وزن [[توحید]] و [[نبوت]] است.
# [[حدیث]] "من مات..." جایگاه رفیع [[امامت]] را می‌رساند؛ زیرا الهی‌ بودن یا جاهلی بودن [[زندگی]] و [[مرگ انسان]] به آن بستگی دارد؛ از این‌رو، هم‌وزن [[توحید]] و [[نبوت]] است.
# [[حدیث]] "[[من مات]]..." گویا است که پس از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} تا پایان [[دنیا]]، [[وجود امام]] در هر زمانی [[واجب]] است.
# حدیث "من مات..." گویا است که پس از پیامبر اکرم{{صل}} تا پایان [[دنیا]]، [[وجود امام]] در هر زمانی [[واجب]] است.
# [[امام]] در [[حدیث]] "[[من مات]]..."، [[امام]] موجود در هر زمان است. پس برای هر [[مسلمانی]] در دوران [[زندگی]] او، امامی بر [[حق]] است که باید او را بشناسد و [[امامت]] او را بپذیرد. در برخی از نقل‌های [[حدیث]]، واژه "[[امام]] زمانه" به‌کار رفته است که دلالت آن، آشکارتر است.
# امام در حدیث "من مات..."، امام موجود در هر [[زمان]] است. پس برای هر [[مسلمانی]] در دوران زندگی او، امامی بر [[حق]] است که باید او را بشناسد و [[امامت]] او را بپذیرد. در برخی از نقل‌های [[حدیث]]، واژه "[[امام]] زمانه" به‌کار رفته است که دلالت آن، آشکارتر است.
# [[امام]] در [[حدیث]] "[[من مات]]..."، امامی از [[عترت پیامبر]] اکرم {{صل}} است. در [[روایات شیعه]] آمده است: {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ لَهُ إِمَامٌ مِنْ وُلْدِي مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}<ref>بحارالأنوار، ج۲۳، ص۸۵-۹۳.</ref>.
# امام در حدیث "من مات ..."، امامی از [[عترت پیامبر]] اکرم{{صل}} است. در روایات شیعه آمده است: {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ لَهُ إِمَامٌ مِنْ وُلْدِي مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}<ref>بحارالأنوار، ج۲۳، ص۸۵-۹۳.</ref>.
# اگر [[حدیث]] "[[من مات]]" را به [[حدیث ثقلین]] یا [[حدیث سفینه]] ضمیمه کنیم، مصادیق این [[امامان]]، در هر عصر و زمانی مشخص می‌شوند<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص۱۸۲-۱۸۳.</ref>.
# اگر حدیث "من مات" را به [[حدیث ثقلین]] یا [[حدیث سفینه]] ضمیمه کنیم، مصادیق این [[امامان]]، در هر عصر و زمانی مشخص می‌شوند<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص۱۸۲-۱۸۳.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
خط ۶۷: خط ۶۷:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:امام مهدی]]
[[رده:امامت امام مهدی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۴۸

مقدمه

دلایل متعددی بر امامت حضرت مهدی(ع) در کتاب‌های کلامی و تفسیری بیان شده است که برخی از مهمترین آنها عبارت‌اند از:

دلیل یکم: آیه ۱۰۵ سوره انبیاء

آیات متعددی در قرآن از سوی اهل بیت(ع) بر امامت امام زمان تطبیق یا تأویل شده است: ﴿وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ[۱].

خداوند در این آیه، بشارتی را، که همان حکومت صالحان است، قطعی و تخلّف‌ناپذیر بیان می‌کند و برای محکم جلوه‌دادن آن به دو کتاب آسمانی، که یکی تورات (ذکر) و دیگری زبور است، اشاره کرده که این وعده در این دو کتاب نوشته شده است. گویا خداوند متعال می‌فرماید: سندی مکتوب به شما داده‌ام که هرگز بر خلاف آن عمل نخواهم کرد. پس زمین از آن صالحان خواهد بود و با توجّه به اینکه هنوز حکومت صالحان در روی زمین فراگیر نشده است، باید در آینده تحقق یابد.

در کتاب مقدس آمده است: "... شریران منقطع می‌شوند، ولی متوکلان به خداوند، وارث زمین خواهند شد و حال، اندک است که شریر نیست می‌شود، هر چند مکانش را استفسار نمایی ناپیدا خواهد شد!"[۲]. و در جمله ۱۸ از همین مزمور آمده است: "خداوند روزهای صالحان را می‌داند و میراث ایشان ابدی خواهد شد".

در تفسیر آیه مبارکه از پیامبر(ص) نقل شده است که مراد از صالحون حضرت مهدی(ع) و اصحاب آن حضرت است: «﴿أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ[۳] الْقَائِمِ وَ أَصْحَابِهِ‌»[۴].[۵]

دلیل دوم: آیات ۳۲ و ۳۳ سوره توبه

﴿يُرِيدُونَ أَنْ يُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَيَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ[۶].

از مجموع این دو آیه به دست می‌آید، که نور خداوند همان دین و هدایت است و به حدّ نهایی خود خواهد رسید: ﴿يُتِمَّ نُورَهُ و همچنین دین خداوند جهانی خواهد شد: ﴿لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ. چون تاکنون، مفاد این دو آیه تحقق نیافته و وعده الهی تخلّف‌ناپذیر است، باید در آینده تاریخ، شاهد این دو امر باشیم، که همان مهدویت خواهد بود.

در تفسیر در المنثور از رسول خدا(ص) نقل شده است که دین، هنگام خروج عیسی‌ بن مریم، برای همگان ظاهر می‌شود[۷] و بر پایه روایات شیعه، حضرت عیسی(ع) هنگام ظهور حضرت مهدی(ع) خروج می‌کند.

در تفسیر آیه مبارک، از امام کاظم(ع) نقل شده است که دین با قیام حضرت مهدی(ع) برای همگان ظاهر می‌شود: «﴿لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ عَلَى جَمِيعِ الْأَدْيَانِ عِنْدَ قِيَامِ الْقَائِمِ‌»[۸].[۹]

دلیل سوم: سوره قدر

در سوره مبارک قدر، از نزول قرآن در شب قدر که بر هزار ماه برتری دارد، سخن به میان آمده و در تبیین ارزش این شب آمده است که فرشتگان و روح، با امر و فرمان الهی برای انجام هر امری فرود می‌آیند و تا سحرگاه، سلام و تحیّت به ارمغان می‌آورند: ﴿تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ سَلَامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ[۱۰].

در سوره دخان نیز تبیین شده است که آن امر، تفصیل و جداسازی حکیمانه کارها است: ﴿إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنْذِرِينَ فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ[۱۱].

در آیه دیگر خدای متعال می‌فرماید که ملائکه و روح بر بندگان مورد خواست خدای متعال نازل می‌شوند: ﴿يُنَزِّلُ الْمَلَائِكَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلَى مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ[۱۲].

پرسش مهم در برخورد با این آیات آن است که فرشتگان، به کجا و نزد چه کسی فرود می‌آیند؟ ائمه(ع) در پاسخ شیعیان به این پرسش فرموده‌اند: فرشتگان در هر دوره، نزد امام معصوم و حجّت الهی فرود می‌آیند: «تَنَزُّلِ الْمَلَائِكَةِ وَ الرُّوحِ فِيهَا إِلَى الْأَوْصِيَاءِ»[۱۳].

در زمان رسول خدا(ص) آنان بر او فرود می‌آمدند. در دوران پس از شهادت امام حسن عسکری(ع) تا دوران ما، تنها مصداق آن انسان کامل، که فرشتگان و برترین آنها یعنی روح، فیض دیدار او را در شب قدر دارند، امام عصر(ع) است. این امر، لزوماً به معنای بقا و حیات مستمر آن امام است.

به دلیل نقش بسیار کارآمد سوره مبارک قدر در اثبات امامت و ولایت و اثبات استمرار آن، امام باقر(ع) از شیعیان خواسته است با مخالفان با سوره قدر و آیات سوره مبارکه دخان احتجاج و مناظره کنند. روایت چنین است: "ای گروه شیعه! با خصم خود، با سوره ﴿إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنْذِرِينَ احتجاج کنید که پیروز خواهید شد. به خدا سوگند! این سوره، پس از رسول خدا(ص) حجّت خدای تبارک و تعالی بر خلق است و این سوره، همانا سرور دین شما و نهایت علم ما است. ای جماعت شیعه! با آیه ﴿حم وَالْكِتَابِ الْمُبِينِ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنْذِرِينَ[۱۴] احتجاج کنید؛ زیرا این آیات، به والیان امر اختصاص دارد"[۱۵].[۱۶]

دلیل چهارم: حدیث اثناعشر خلیفه

گفته شد یکی از مهم‌ترین احادیث اثبات امامت امامان دیگر، حدیث "اثنی‌عشر خلیفه" است، که به حدیث جابر یاد می‌شود. در این حدیث، طبق دیدگاه شیعه و برخی اهل سنت، اثبات شد که امامان و خلفای رسول خدا(ص) دوازده نفرند و این دوازده نفر، جز امامان شیعه مصداق ندارد. نفر دوازدهم این افراد، شخصی است که هم‌نام پیامبر(ص) است و کسی نیست جز حضرت مهدی(ع)[۱۷].

دلیل پنجم: حدیث من مات

«مَنْ‏ مَاتَ‏ وَ لَمْ‏ يَعْرِفْ‏ إِمَامَ‏ زَمَانِهِ‏ مَاتَ‏ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»[۱۸].

حدیث "من مات" در منابع شیعه و اهل سنت، با تعابیر مختلفی نقل شده است:

  1. احمد بن حنبل از پیامبر اکرم(ص) روایت کرده است: "کسی که بدون (داشتن) امام بمیرد، به مرگ جاهلی مرده است"[۱۹].
  2. زمخشری به نقل از پیامبر(ص) آورده است: "کسی که بمیرد و بیعت امام مسلمانان بر گردن او نباشد، مرگ او جاهلی است"[۲۰].
  3. تفتازانی و قاضی عبدالجبار معتزلی به نقل از پیامبر(ص) می‌نویسند: "کسی که بمیرد، در حالی که امام زمان خود را نشناخته است، به مرگ جاهلی مرده است"[۲۱].
  4. کلینی، مجلسی و حر عاملی به نقل از پیامبر(ص) آورده‌اند: "کسی که بمیرد، در حالی که امام خود را نشناخته باشد، به مرگ جاهلی مرده است"[۲۲]

بر پایه حدیث من مات چند نکته قابل توجّه و استفاده است:

  1. حدیث "من مات..." جایگاه رفیع امامت را می‌رساند؛ زیرا الهی‌ بودن یا جاهلی بودن زندگی و مرگ انسان به آن بستگی دارد؛ از این‌رو، هم‌وزن توحید و نبوت است.
  2. حدیث "من مات..." گویا است که پس از پیامبر اکرم(ص) تا پایان دنیا، وجود امام در هر زمانی واجب است.
  3. امام در حدیث "من مات..."، امام موجود در هر زمان است. پس برای هر مسلمانی در دوران زندگی او، امامی بر حق است که باید او را بشناسد و امامت او را بپذیرد. در برخی از نقل‌های حدیث، واژه "امام زمانه" به‌کار رفته است که دلالت آن، آشکارتر است.
  4. امام در حدیث "من مات ..."، امامی از عترت پیامبر اکرم(ص) است. در روایات شیعه آمده است: «مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ لَهُ إِمَامٌ مِنْ وُلْدِي مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»[۲۳].
  5. اگر حدیث "من مات" را به حدیث ثقلین یا حدیث سفینه ضمیمه کنیم، مصادیق این امامان، در هر عصر و زمانی مشخص می‌شوند[۲۴].

منابع

پانویس

  1. «و در زبور پس از تورات نگاشته‌ایم که بی‌گمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد» سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.
  2. کتاب مقدس، مزامیر داوود، مزمور ۳۷، جمله ۹.
  3. «بی‌گمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد» سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.
  4. ر. ک: بحارالأنوار، ج۱۴، ص۳۷، باب ۳؛ إثبات الهداه، ج۵، ص۱۸۸؛ إحقاق الحق و إزهاق الباطل، ج۱۳، ص۳۳۱؛ الإلهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل، ج۴، ص۱۳۲؛ علم الیقین فی أصول الدین، ج۲، ص۷۲۶؛ مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۱۸، ص۱۶۸.
  5. مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی، ص:۱۷۷-۱۷۸.
  6. «برآنند که نور خداوند را با دهان‌هاشان خاموش گردانند و خداوند جز این نمی‌خواهد که نورش را کمال بخشد هر چند کافران نپسندند اوست که پیامبرش را با رهنمود و دین راستین فرستاد تا آن را بر همه دین‌ها برتری دهد اگر چه مشرکان نپسندند» سوره توبه، آیه ۳۲-۳۳.
  7. الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج۳، ص۲۳۱.
  8. بحارالأنوار، ج۲۴، ص۳۳۷؛ بدایة المعارف الإلهیة فی شرح عقائد الإمامیة، ج۲، ص۱۳۸.
  9. مهدی مقامی|مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی، ص۱۷۸-۱۷۹.
  10. «فرشتگان و روح (الامین) در آن، با اذن پروردگارشان برای هر کاری فرود می‌آیند آن (شب) تا دمیدن سپیده (امن و) سلامت است» سوره قدر، آیه ۴-۵.
  11. «که ما آن را در شبی خجسته فرو فرستادیم، بی‌گمان ما بیم‌دهنده بودیم در آن (شب)، هر کار استواری را (که اجمال دارد) جدا می‌کنند (و تفصیل می‌دهند)» سوره دخان، آیه ۳-۴.
  12. «فرشتگان را با روح از (مبدأ) امر خویش بر هر کس از بندگانش که بخواهد فرو می‌فرستد» سوره نحل، آیه ۲.
  13. کافی، ج۱، ص۲۵۱، بَابٌ فِي شَأْنِ إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ. فرود آمدن ملائک و روح در هر سال، برای تقدیر امور، ایجاب می‌کند کسی باشد، تا آنان بر او نازل شده و فرود آیند.
  14. «حا میم سوگند به این کتاب روشن که ما آن را در شبی خجسته فرو فرستادیم، بی‌گمان ما بیم‌دهنده بودیم» سوره زخرف، آیه ۱-۳.
  15. «يَا مَعْشَرَ الشِّيعَةِ خَاصِمُوا بِسُورَةِ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ تَفْلُجُوا فَوَ اللَّهِ إِنَّهَا لَحُجَّةُ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَلَى الْخَلْقِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ(ص) وَ إِنَّهَا لَسَيِّدَةُ دِينِكُمْ وَ إِنَّهَا لَغَايَةُ عِلْمِنَا يَا مَعْشَرَ الشِّيعَةِ خَاصِمُوا بِ ﴿حم وَالْكِتَابِ الْمُبِينِ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنْذِرِينَ فَإِنَّهَا لِوُلَاةِ الْأَمْرِ خَاصَّةً بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ(ص)»؛ کافی، ج۱، ص۲۴۹؛ الشافی فی العقائد و الأخلاق و الأحکام، ص۲۵۲؛ مرآة العقول، ج۳، ص۸۷.
  16. مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی، ص۱۷۹-۱۸۱.
  17. مهدی مقامی|مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی، ص۱۸۱.
  18. مرگ جاهلی به این معناست: کسی که امام حق در هر زمانی را نشناسد و به امامت او معتقد نباشد، هیچ یک از باورهای اسلامی و توحیدی او پذیرفته نخواهد شد. او همانند کسانی است که در عصر جاهلیّت بودند و زندگی جاهلی داشتند؛ یعنی مشرک و کافر بودند.
  19. «مَنْ مَاتَ بِغَيْرِ إِمَامٍ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»؛ مسند احمد، ج۱۳، ص۱۸۸.
  20. «مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ لِإِمَامِ الْمُسْلِمِينَ بَيْعَةٌ فَمِيتَتُهُ مِيتَةٌ جَاهِلِيَّةٌ»؛ ربیع‌الأبرار و نصوص‌الأخبار، ج۴، ص۳۲۱.
  21. «مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»؛ شرح العقائد النسفیه، ج۵، ص۲۳۹-۱۱۰.
  22. «مَنْ مَاتَ لَا يَعْرِفُ إِمَامَهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»؛ الکافی، ج۱، ص۳۰۸؛ بحارالأنوار، ج۲۳، ص۸۵؛ اثبات الهداه بالنصوص و المعجزات، ج۱، ص۱۱۷.
  23. بحارالأنوار، ج۲۳، ص۸۵-۹۳.
  24. مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی، ص۱۸۲-۱۸۳.