علویان: تفاوت میان نسخهها
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">\n: +)) |
|||
(۱۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | |||
| موضوع مرتبط = | |||
| عنوان مدخل = | |||
| مداخل مرتبط = [[علویان در معارف و سیره رضوی]] | |||
| پرسش مرتبط = | |||
}} | |||
'''علویان''' منسوبین به [[امام علی|علی]]، آنان که [[تفکّر]] [[علوی]] دارند، یا از نسل [[امام علی|علی بن ابی طالب]]اند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۳۹۷.</ref>. | |||
== مقدمه == | |||
اصطلاحا فرزندانی از [[علی بن ابی طالب]] که از نسل پنج پسر او ([[امام حسن]]، [[امام حسین]]، [[عباس]]، [[محمد حنفیه]] و [[عمر اطرف]]) باشند، علویان نامیده میشوند.<ref>لغتنامه، دهخدا، ج ۱۰ ص۱۴۲۰۲</ref> سادات علوی، در دورۀ [[امویان]] و [[عباسیان]]، هم تحت تعقیب و [[آزار]] [[حکّام]] بودند، هم علیه [[حکومتهای جور]] [[مبارزه]] میکردند. [[زید بن علی]] در [[زمان]] [[هشام بن عبد الملک]] [[قیام]] کرد و به [[شهادت]] رسید، پسرش [[یحیی بن زید]] در [[خراسان]] و جوزجان قیام کرد و [[شهید]] شد و شهیدانی چون «[[نفس زکیّه]]» و «[[شهید فخّ]]» از علویانی بودند که بر ضدّ [[خلافت]] قیام کردند. موضع [[ائمه]] {{عم}} نسبت به نهضتهای آنان چندان جانبدارانه نبود، چون شرایط را برای قیام مسلّحانه مناسب و مساعد نمیدیدند. پس از روی کار آمدن عباسیان، [[گرایش]] به علویان در [[ایران]] افزایش یافت و نخستین حکومت شیعی توسّط علویان در منطقۀ [[طبرستان]] ایران در سال ۲۵۰ ق پدید آمد و کسانی همچون: داعی صغیر، داعی کبیر، [[اطروش]] (ناصر کبیر) و... حکومت کردند. آنان [[شیعه]] بودند (هرچند عدهای ایشان را [[زیدی]] [[مذهب]] میدانند) و بر احیای ارزشهای دینی پای میفشردند.<ref> در این زمینه ر. ک: «علویان طبرستان»، بهاء الدین قهرمانی نژاد، «علویان طبرستان»، ابو الفتح حکیمیان</ref> علویان یا نصیریّه، نام فرقهای است که در مناطقی از [[سوریه]] به سر میبرند و [[حاکمان]] دولت سوریه هم از آنان شمرده میشوند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۳۹۷.</ref>. | |||
== | == علویان در [[مدینه]]== | ||
از سال ۳۰۰ هجری به بعد، شمار علویانی که به [[طور]] عادی به امارت مدینه و [[مکه]] میرسیدند، رو به فزونی گذاشت. [[سلیمان بن محمد]]، [[جعفر بن محمد]]، [[قاسم بن محمد]]، محمد بن عبیدالله بن طاهر، مسلم بن احمد، قاسم بن عبیدالله، از [[علوی]] و [[جعفری]] – از [[نسل]] [[عبدالله بن جعفر]] و احیاناً [[عقیل]] - پشت سر هم بر مدینه [[حکومت]] کردند. در ادامه باز هم از برخی امرای ترک به عنوان [[حاکم مدینه]] یاد شده، اما یکی در میان و یا حتی بیشتر، این علویان بودند که بر این [[شهر]] [[حکمرانی]] میکردند. | |||
از اخباری که درباره امرای این دوره مدینه و پس از آن در [[اختیار]] داریم، میتوانیم دریابیم که تقریباً [[دولت]] علویان مدینه، از اوایل [[قرن چهارم]] آغاز شده و همچنان استقرار یافته است؛ به طوری که از سال ۳۸۱ به بعد، از هیچ غیر علوی به عنوان حاکم مدینه یاد نمیشود. گفتنی است که به احتمال زیاد، به دلیل [[روابط حسنه]] میان علویان مدینه و [[دولت شیعی]] [[آل بویه]]، [[عضدالدوله]] برای نخستین بار دیواری در اطراف [[شهر مدینه]] کشیده است که البته بعدها تخریب شد و [[امیران]] دیگر آن را بازسازی کردند. از فرد دیگری که در کشیدن [[دیوار]] مدینه یاد شده، [[جمال]] الدین ابومنصور [[اصفهانی]] است که کارهای خیر او در حرمین شریفین، در تمامی آثار [[تاریخی]] [[قرن ششم]] به بعد منعکس شده است. | |||
در این دوره که [[قدرت]] [[فاطمیان]] در [[مصر]] رو به فزونی بود، علویان مستقل مدینه، گاه خود را به [[عباسیان]] و گاه به فاطمیان منسوب میکردند و در این میان میکوشیدند تا قدرت مستقل خویش را در [[حجاز]] [[استوار]] کنند. بسیاری از علویان بر حرمین و در مواردی بر مدینه یا مکه حکومت میکردند. قدرت و [[نفوذ]] علویان به صورتی کاملاً استوار تا پایان دولت فاطمیان ادامه داشت. در این اواخر، به تدریج امارت مدینه در اختیار [[خاندان]] خاصی قرار گرفت که [[نسل]] آنان به [[امام حسین]]{{ع}} منتهی میشد و امارت حسنیها در [[مدینه]] پایان یافت. | |||
== | از زمانی که [[صلاح الدین ایوبی]] (۵۸۹ – ۵۴۶) [[فاطمیان]] را برانداخت و موضع ضد [[علوی]] و [[شیعی]] گرفت، [[قدرت]] علویان مدینه و طبعاً [[نفوذ]] [[تشیع]] در این [[شهر]] رو به انحلال رفت. با این [[حال]] روشن بود که به این [[سادگی]] امکان قطع [[سلطه]] علویان در مدینه نبود. به ویژه که علویان به سرعت توانستند با صلاح الدین ارتباط برقرار کنند. با این حال، گاه [[عباسیان]] یا ایوبیان به [[اجبار]] امیرانی را بر حرمین [[تحمیل]] میکردند. | ||
{{ | |||
تحول مهمی که در این دوره رخ داد، آن بود که صلاح الدین، نسلی از خواجگان را که از [[کودکی]] آنان را از مردی میانداختند و بعدها «آغاوات» نام گرفتند، برای اداره [[حرم]] [[نبوی]] به وجود آورد. این افراد لزوماً [[حبشی]]، [[رومی]] و یا [[هندی]] بودند و کارشان نگاهبانی از حرم و [[اداره امور]] آن بود. | |||
[[دشواری]] دیگر آن بود که به تدریج میان علویان [[حاکم مدینه]] که از [[آل]] مُهَنا بودند، با [[امیران]] علوی [[مکه]] درگیری پیش آمد و برای دهها سال این [[نزاع]] ادامه داشت؛ به طوری که در بسیاری از موارد، [[حقوق]] [[زائران]] پایمال درگیری و [[جنگ]] آنان میشد. | |||
این نیز گفتنی است که علویان از لحاظ موضع مذهبی به گونهای [[حرکت]] میکردند که با موضع [[سیاسی]] آنان در ارتباط با حکومتهای مهم اطراف منافات نداشته باشد. در مدینه، بیشتر رنگ و روی کار مذهبی آنان به روال [[آیین]] تشیع بود، در عین حال، به دلیل [[تسلط]] [[دولت]] ایوبی و سپس مملوکی، الزاماً در ظاهر بر [[مذهب تسنن]] بودند. در [[قرن ششم]] و به ویژه هفتم هجری، تسلط [[شیعیان]] بر مدینه رو به گسترش نهاد و حتی برای مدتی اداره [[مسجدالنبی]] نیز در [[اختیار]] آنان قرار گرفت. از زمانی که ممالیک در میانه قرن هفتم، در [[مصر]] به قدرت رسیدند و در این سوی، [[دولت عباسی]] نیز توسط مغولان از میان رفت، حرمین به نوعی تحت [[سیطره]] آنان قرار گرفت؛ به طوری که [[ملک]] بیبرس در سال ۶۶۷ به [[حج]] آمد. با این [[حال]]، باز [[حکومت]] [[شهر]] به صورت موروثی در دست یک [[خاندان علوی]] باقی ماند. در [[میانه]] [[قرن هفتم]]، [[مدینه]] در [[اختیار]] [[شیعیان]] [[دوازده امامی]] بود. | |||
در کنار علویان، [[شخصیت]] برجستهای از وابستگان به ممالیک نیز به عنوان «شیخ الحرم» در مدینه [[قدرت]] داشت که تا پایان دوره عثمانی این منصب همچنان ادامه داشت<ref>آثار اسلامی مکه و مدینه، رسول جعفریان، مشعر، ص۱۹۵.</ref>.<ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۶۸۸.</ref> | |||
== منابع == | |||
{{منابع}} | |||
# [[پرونده:1368987.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|'''فرهنگ غدیر''']] | |||
# [[پرونده:IM010703.jpg|22px]] [[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|'''محمدنامه''']] | |||
{{پایان منابع}} | |||
== پانویس == | |||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:علویان]] | [[رده:علویان]] | ||
[[رده:مدخل فرهنگ غدیر]] | [[رده:مدخل فرهنگ غدیر]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۶ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۵۹
علویان منسوبین به علی، آنان که تفکّر علوی دارند، یا از نسل علی بن ابی طالباند[۱].
مقدمه
اصطلاحا فرزندانی از علی بن ابی طالب که از نسل پنج پسر او (امام حسن، امام حسین، عباس، محمد حنفیه و عمر اطرف) باشند، علویان نامیده میشوند.[۲] سادات علوی، در دورۀ امویان و عباسیان، هم تحت تعقیب و آزار حکّام بودند، هم علیه حکومتهای جور مبارزه میکردند. زید بن علی در زمان هشام بن عبد الملک قیام کرد و به شهادت رسید، پسرش یحیی بن زید در خراسان و جوزجان قیام کرد و شهید شد و شهیدانی چون «نفس زکیّه» و «شهید فخّ» از علویانی بودند که بر ضدّ خلافت قیام کردند. موضع ائمه (ع) نسبت به نهضتهای آنان چندان جانبدارانه نبود، چون شرایط را برای قیام مسلّحانه مناسب و مساعد نمیدیدند. پس از روی کار آمدن عباسیان، گرایش به علویان در ایران افزایش یافت و نخستین حکومت شیعی توسّط علویان در منطقۀ طبرستان ایران در سال ۲۵۰ ق پدید آمد و کسانی همچون: داعی صغیر، داعی کبیر، اطروش (ناصر کبیر) و... حکومت کردند. آنان شیعه بودند (هرچند عدهای ایشان را زیدی مذهب میدانند) و بر احیای ارزشهای دینی پای میفشردند.[۳] علویان یا نصیریّه، نام فرقهای است که در مناطقی از سوریه به سر میبرند و حاکمان دولت سوریه هم از آنان شمرده میشوند[۴].
علویان در مدینه
از سال ۳۰۰ هجری به بعد، شمار علویانی که به طور عادی به امارت مدینه و مکه میرسیدند، رو به فزونی گذاشت. سلیمان بن محمد، جعفر بن محمد، قاسم بن محمد، محمد بن عبیدالله بن طاهر، مسلم بن احمد، قاسم بن عبیدالله، از علوی و جعفری – از نسل عبدالله بن جعفر و احیاناً عقیل - پشت سر هم بر مدینه حکومت کردند. در ادامه باز هم از برخی امرای ترک به عنوان حاکم مدینه یاد شده، اما یکی در میان و یا حتی بیشتر، این علویان بودند که بر این شهر حکمرانی میکردند.
از اخباری که درباره امرای این دوره مدینه و پس از آن در اختیار داریم، میتوانیم دریابیم که تقریباً دولت علویان مدینه، از اوایل قرن چهارم آغاز شده و همچنان استقرار یافته است؛ به طوری که از سال ۳۸۱ به بعد، از هیچ غیر علوی به عنوان حاکم مدینه یاد نمیشود. گفتنی است که به احتمال زیاد، به دلیل روابط حسنه میان علویان مدینه و دولت شیعی آل بویه، عضدالدوله برای نخستین بار دیواری در اطراف شهر مدینه کشیده است که البته بعدها تخریب شد و امیران دیگر آن را بازسازی کردند. از فرد دیگری که در کشیدن دیوار مدینه یاد شده، جمال الدین ابومنصور اصفهانی است که کارهای خیر او در حرمین شریفین، در تمامی آثار تاریخی قرن ششم به بعد منعکس شده است.
در این دوره که قدرت فاطمیان در مصر رو به فزونی بود، علویان مستقل مدینه، گاه خود را به عباسیان و گاه به فاطمیان منسوب میکردند و در این میان میکوشیدند تا قدرت مستقل خویش را در حجاز استوار کنند. بسیاری از علویان بر حرمین و در مواردی بر مدینه یا مکه حکومت میکردند. قدرت و نفوذ علویان به صورتی کاملاً استوار تا پایان دولت فاطمیان ادامه داشت. در این اواخر، به تدریج امارت مدینه در اختیار خاندان خاصی قرار گرفت که نسل آنان به امام حسین(ع) منتهی میشد و امارت حسنیها در مدینه پایان یافت.
از زمانی که صلاح الدین ایوبی (۵۸۹ – ۵۴۶) فاطمیان را برانداخت و موضع ضد علوی و شیعی گرفت، قدرت علویان مدینه و طبعاً نفوذ تشیع در این شهر رو به انحلال رفت. با این حال روشن بود که به این سادگی امکان قطع سلطه علویان در مدینه نبود. به ویژه که علویان به سرعت توانستند با صلاح الدین ارتباط برقرار کنند. با این حال، گاه عباسیان یا ایوبیان به اجبار امیرانی را بر حرمین تحمیل میکردند.
تحول مهمی که در این دوره رخ داد، آن بود که صلاح الدین، نسلی از خواجگان را که از کودکی آنان را از مردی میانداختند و بعدها «آغاوات» نام گرفتند، برای اداره حرم نبوی به وجود آورد. این افراد لزوماً حبشی، رومی و یا هندی بودند و کارشان نگاهبانی از حرم و اداره امور آن بود.
دشواری دیگر آن بود که به تدریج میان علویان حاکم مدینه که از آل مُهَنا بودند، با امیران علوی مکه درگیری پیش آمد و برای دهها سال این نزاع ادامه داشت؛ به طوری که در بسیاری از موارد، حقوق زائران پایمال درگیری و جنگ آنان میشد.
این نیز گفتنی است که علویان از لحاظ موضع مذهبی به گونهای حرکت میکردند که با موضع سیاسی آنان در ارتباط با حکومتهای مهم اطراف منافات نداشته باشد. در مدینه، بیشتر رنگ و روی کار مذهبی آنان به روال آیین تشیع بود، در عین حال، به دلیل تسلط دولت ایوبی و سپس مملوکی، الزاماً در ظاهر بر مذهب تسنن بودند. در قرن ششم و به ویژه هفتم هجری، تسلط شیعیان بر مدینه رو به گسترش نهاد و حتی برای مدتی اداره مسجدالنبی نیز در اختیار آنان قرار گرفت. از زمانی که ممالیک در میانه قرن هفتم، در مصر به قدرت رسیدند و در این سوی، دولت عباسی نیز توسط مغولان از میان رفت، حرمین به نوعی تحت سیطره آنان قرار گرفت؛ به طوری که ملک بیبرس در سال ۶۶۷ به حج آمد. با این حال، باز حکومت شهر به صورت موروثی در دست یک خاندان علوی باقی ماند. در میانه قرن هفتم، مدینه در اختیار شیعیان دوازده امامی بود.
در کنار علویان، شخصیت برجستهای از وابستگان به ممالیک نیز به عنوان «شیخ الحرم» در مدینه قدرت داشت که تا پایان دوره عثمانی این منصب همچنان ادامه داشت[۵].[۶]
منابع
پانویس
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۳۹۷.
- ↑ لغتنامه، دهخدا، ج ۱۰ ص۱۴۲۰۲
- ↑ در این زمینه ر. ک: «علویان طبرستان»، بهاء الدین قهرمانی نژاد، «علویان طبرستان»، ابو الفتح حکیمیان
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۳۹۷.
- ↑ آثار اسلامی مکه و مدینه، رسول جعفریان، مشعر، ص۱۹۵.
- ↑ تونهای، مجتبی، محمدنامه، ص ۶۸۸.