صبر در معارف و سیره امام باقر: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←پانویس) |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:صبر]] | |||
[[رده:امام باقر]] | [[رده:امام باقر]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۲ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۱:۲۱
مقدمه
صبر و بردباری از بارزترین صفات حضرت امام ابو جعفر محمّد باقر(ع) است. همه تاریخنویسان بر این نکته اتّفاقنظر دارند که آن حضرت هیچگاه در برابر کسانی که به آن حضرت ستم و تعدّی روا داشته بودند مقابله بهمثل و برخورد سوء انجام نمیدادند. بلکه همیشه مقابله آن حضرت با احسان و نیکویی بوده است. آن حضرت همیشه در مقابل کسانی که به آن حضرت ستم روا میداشتند با گذشت و نیکی برخورد میکردهاند. تاریخنویسان موارد بسیاری از صبر و بردباری عظیم آن امام همام ذکر کردهاند.
از آن جمله است:
۱. مردی از اهل کتاب (مسیحی یا یهودی) به امام باقر(ع) حمله آورده، آن حضرت را مورد توهین قرار داده، با کلامی تلخ به آن حضرت گفت: أَنْتَ بَقَرٌ!؛ «تو بقر هستی!» (کلمه «بقر» که از نظر لفظی به کلمه «باقر» شبیه است بهمعنای گاو میباشد). امام(ع) با ملاطفت و چهرهای خندان با جوانمردی کامل رو به او کرده فرمود: «نه، من باقر هستم». مرد کتابی، حیا نکرده و باز به آن حضرت خطاب کرد و گفت: «تو فرزند زن آشپز هستی!»
امام(ع) با تبسّمی ملیح نهتنها از حرف او ناراحت نشده بلکه به او فرمودند: «این شغل و حرفه او بوده است». امّا مرد کتابی باز دست از گمراهی و لجاجت برنداشته و آن حضرت را اینگونه مورد خطاب قرار داد که: «تو فرزند زنی سیاه و زنگی و هرزه بودهای!»
امام باقر(ع) از سخن او در غضب نشدند. بلکه با ملاطفت تمام به او پاسخ دادند: اگر تو راست میگویی خدا آن زن را ببخشد، و اگر تو دروغ میگویی خدا تو را ببخشد. مرد کتابی از اخلاق امام باقر(ع) مبهوت شد. وی با دیدن چنین اخلاقی که شبیه اخلاق پیامبران است شیفته و فریفته امام باقر(ع) گردید و در همان مجلس اسلام خود را آشکار کرده و طریق حق را که طریق اهل بیت باشد در پیش گرفت[۱].
۲. از دیگر مظاهر باشکوه و شگفتانگیز صبر و بردباری امام باقر(ع) میتوان به داستان زیر اشاره کرد: آوردهاند که مردی شامی به مجلس درس امام محمّد باقر(ع) میآمد و به درس آن حضرت گوش فرامیداد. او بسیار شیفته مباحث علمی امام باقر(ع) گردیده بود. امّا روزی با تندی رو به امام باقر(ع) کرده، به آن حضرت گفت: محمّد! گمان نکنی که من از روی دوستی و محبّت به تو به مجلس درست حاضر میشوم. چنین نیست. بلکه من نسبت به کسی در روی زمین بیشتر از تو و اهل بیت تو کینه ندارم. و به این مطلب اعتقاد قلبی دارم که اطاعت و پیروی از فرامین خداوند و فرامین امیر المؤمنین که خلیفه مسلمانان است در بغض و ناپسند داشتن شما خاندان است. امّا از آنجا که میبینم مرد فصیحی هستی و الفاظ و کلمات تو از نظر ادبی زیباست به سوی تو میآیم!!.
امام باقر(ع) نگاهی از روی لطف و دلسوزی به او انداختند. از آن پس آن حضرت او را بیش از پیش غرق در احسان و نیکویی کردند تا حدّی که آن مرد متنبّه شده و راه حقّ و حقیقت بر او آشکار گردید. او از حالت کینه و دشمنی به دوستی و ولایت امام باقر(ع) منتقل گردید، تا آنجا که تا هنگام مرگ ملازم محضر امام باقر(ع) بود و در هنگام مرگ وصیت کرد تا امام باقر(ع) بر او نماز بگذارد[۲]. این سجایای اخلاقی بلند امام باقر(ع) جلوههایی از خلق عظیم جدّ گرامیاش حضرت پیامبر اکرم(ص) بود که توانست با اخلاق والای خود میان قلبهای مردم انس و الفت ایجاد نموده و به احساسات و عواطف مردم وحدت بخشیده و همگان را پس از سالها فرقهگرایی و تحزّب و تشتّت و جدایی بر کلمه توحید جمع نماید[۳].
صبر امام باقر(ع)
صبر یکی از صفات ذاتی ائمّه پاکیزه از اهل بیت پیامبر اکرم(ص) بوده است. آنان بر تمام سختیهای روزگار و مرارتهای زمانه صبر کردند. آنان مصیبتهایی را به جان خریدند که کوهها نیز از کشیدن بار آنها ناتوان بوده است. حضرت سید الشّهداء امام حسین(ع) بر روی خاک کربلا با موجهایی از محنت و رنج و مشقّت روبرو گردید که هوش از سر هر انسان زندهای میرباید. در حالیکه این کلام زیبا را در زیر لب ترنّم میفرمود که: خداوندا بر قضاء تو صبر میکنم؛ چراکه معبودی جز تو وجود ندارد. امام باقر(ع) نیز مانند پدران پاکش در راه تحمّل سختی و محنت و مصیبت راه صبر را پیشه کرده است. اکنون به نمونههائی از این صبر عظیم توجّه میکنیم:
۱. یکی از سختترین مصائب و ناراحتیهایی که بر ائمّه اطهار خصوصا امام باقر(ع) وارد شده بود ربودن مقام خلافت بوده که حقّ مسلّم و قطعی اهل بیت(ع) بوده و دیگر اعلام سبّ و لعن پدران گرامی آن حضرت بر منبر پیامبر اکرم(ص) و گلدسته مساجد بود. امام باقر(ع) این اهانتها را همواره میشنیدند. امّا در برابر آنها صبر پیشه کرده و امکان اینکه حتّی کلمهای بر زبان جاری کنند نداشتند. آن حضرت راه صبر پیشه کرده و خشم خود را فرو میخوردند و امر این ستمگران را به خداوندی واگذار میکردند که در روز قیامت به حقّ در میان بندگان خود قضاوت خواهد کرد.
۲. از دیگر مصیبتهایی که امام باقر(ع) با آن روبرو بوده و بر آن صبر میکردند، فشار شدیدی بود که به شیعیان اهل بیت(ع) وارد میگردید. مزدوران سلطنت اموی شیعیان را حتّی در زیر سنگ هم تعقیب و جستوجو میکرده و آنان را به دست جلّادان حکومت اموی میسپردند. در همین حال حضرت امام باقر(ع) قدرت هیچگونه فعّالیت و حرکتی نداشت.؛ چراکه حکومت اموی بر آن حضرت مراقبتهای شدیدی روا داشته، هرگونه خواستهای که آن حضرت در ارتباط با شیعیان خود داشته است به کلّی ردّ مینموده است.
۳. تاریخنویسان بهعنوان نمونهای از صبر و بردباری عظیم امام باقر(ع) این داستان را نقل کردهاند: آن حضرت روزی با اصحاب خود در جلسه درس نشسته بود. ناگهان از خانه آن حضرت صدای فریاد بلندی شنیده شد. یکی از غلامان امام باقر(ع) نزد آن حضرت آمد و مطلبی را خصوصی به آن حضرت عرض کرد. امام باقر(ع) در پاسخ او فرمودند: شکر خداوند را بر آنچه به ما داد. و هرآنچه از ما گرفت در حقیقت از آن خود او بود.
زنان را از گریه بازدار و او را تجهیز و کفن نمایید. از خداوند برای خود طلب آرامش کنید. به مادر طفل نیز بگویید که تو در این ماجرا هیچ گناهی نداری و بهخاطر ترس و وحشت و درد و ناراحتی که از این واقعه بر تو وارد آمد تو را در راه خدا آزاد کردم. پس از این موضوع امام باقر(ع) به دنباله سخنان خود پرداخت.
حاضران از هیبت آن حضرت جرأت سؤال کردن از چگونگی جریان را پیدا نکردند. سپس باردیگر آن غلام برگشت و به امام باقر(ع) عرض کرد که: ما کار تکفین او را به پایان رساندهایم. در این هنگام امام باقر(ع) دستور فرمود تا به همراه آن حضرت برای نماز بر جنازه فرزند آن حضرت و دفن او به پاخیزند و به یاران خود خبر داد و به آنها فرمود: «این کودک از کنیزی که به او حامله بود سقط شد و از دنیا رفت»[۴].
۴. همچنین روایت کردهاند که امام باقر(ع) پسری داشت که بسیار در نزد آن حضرت محبوب بود و آن حضرت وی را بسیار دوست میداشت. از قضا آن فرزند به بیماری مبتلا گردید و یاران امام باقر(ع) چون میدانستند که آن حضرت چه اندازه به این فرزند علاقهمند است، بر جان آن حضرت و سلامتیاش بیمناک گردیدند. امّا دیدند هنگامی که آن طفل از دنیا رفت امام آرام گرفته و صبر پیشه کردند، یاران به آن حضرت عرضه داشتند: ای فرزند پیامبر خدا(ص) علاقه شما به این طفل و بیتابی شما در بیماری او به حدّی بود که ما بر سلامتی شما بیمناک شدیم. امّا اکنون که او از دنیا رفته است میبینیم که شما آرامش یافته و صبر پیشه نمودهاید، امام باقر(ع) با دلی مالامال از آرامش، طمأنینه و رضایت به قضای الهی در پاسخ آنان فرمودند: «ما برای دست یافتن به آنچه میپسندیم خدا را میخوانیم، امّا اگر آنچه ما نمیپسندیم واقع گردید یقین میکنیم که این امر مورد پسند خداوند بوده؛ لذا با کاری که مورد پسند و رضایت خداوند است مخالفتی روا نمیداریم»[۵].
امام باقر(ع) در برابر گزش حوادث سوزناک دنیا خود را با سلاح صبر و بردباری مسلّح کرده بود. آن حضرت با فجایع و مصیبتهای زمانه با ارادهای پولادین و ایمانی راسخ روبهرو میگردید. امام باقر(ع) بدون هیچگونه ناراحتی و دلزدگی، مصیبتهای روزگار را تحمّل مینموده و در این راه جز دستیابی به اجر و پاداش در نزد خداوند متعال هدف و غرض دیگری نداشتند[۶].
منابع
پانویس
- ↑ مناقب آل أبى طالب، ج۳، ص۳۳۷؛ بحار الانوار، ج۴۶، ص۲۸۹؛ الانوار البهیه، ص۱۴۲؛ مستدرک البحار، ج۲، ص۳۸۳.
- ↑ بحار الانوار، ج۱۱، ص۶۶.
- ↑ حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۷، ص ۳۲.
- ↑ عیون الاخبار و فنون الآثار، ص۲۱۸.
- ↑ تاریخ دمشق، ج۵۱، ص۵۲؛ عیون الاخبار، ص۵۷.
- ↑ حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۷، ص ۳۵.