حبشه: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰: خط ۱۰:


==مقدمه==
==مقدمه==
*حبشه کشوری است در [[آفریقا]] و اکنون با نام اتیوپی شهرت دارد. [[مسلمانان]] آن را حبشه می‌نامیدند. در [[صدر اسلام]] گروهی از [[مسلمانان]] از دست [[مشرکین]] و آزارهای آنان به این [[کشور]] [[هجرت]] نمودند. در [[روایات]] [[ملاحم و فتن]] خبر از شخصی داده شده است که از این [[کشور]] می‌‌باشد و خانه [[کعبه]] را خراب می‌‌نماید.  
*"[[حبشه]]" به معنای جماعتی است که از [[قبیله]] واحدی نیستند و از آنجا که [[ملت]] [[حبشه]] از [[قبیله]] واحدی نبودند، به آنها "احابیش" گفته‌اند<ref>عمر فروخ، تاریخ الجاهلیه، ص۱۴۷.</ref>. اهل [[حبشه]]، گروهی از حامیان یا کوشیان و یا سامیان بودند<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۱۹۱.</ref> که به علت نزدیکی شبه [[جزیره عربستان]] به سواحل [[آفریقا]]، بین سال‌های هزار تا چهارصد پیش از میلاد، از جنوب [[جزیرة العرب]] به کناره‌های شرقی [[آفریقا]] [[مهاجرت]] کرده بودند<ref>غیث فتحی، الاسلام و الحبشه عبر التاریخ، ص۲۲.</ref>. هجرت‌های "سبئیون" را در سده‌های ششم و پنجم پیش از میلاد باید از جمله این مهاجرت‌ها دانست. با ورود سبئیون در [[قرن ششم]] پیش از میلاد، به منطقه‌ای به نام "تعزیه" در "اریتره" پایه‌های نخستین [[دولت]] [[حبشه]] شکل گرفت<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۲، ص۴۵۰.</ref>. حتی گفته‌اند که اسم [[حبشه]] برگرفته از کوهی به نام "حبیش" در [[یمن]] است که با ساکن شدن یمنی‌ها در [[حبشه]]، اسم آن بر این سرزمین نیز اطلاق شده است<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۲، ص۴۴۶.</ref>.
*[[امیرالمؤمنین]]{{ع}} فرمود: بسیار به سوی [[طواف]] خانه [[کعبه]] بشتابید، زیرا می‌‌بینم روزی را که مردی با ساق‌های باریک، با بیل این خانه را ویران می‌‌نماید<ref>ملاحم: ص ۹۷ و ۹۸.</ref>. [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: [[ذوالسویقتین]] از حبشه با گروهی می‌‌آید، او مردی است که پیش سرش موی ندارد و میان دندان‌هایش باز می‌‌باشد. او بر بام [[کعبه]] می‌‌رود و با بیل و کلنگ سنگ‌های [[کعبه]] را یک یک از جا می‌‌کند و گنج‌هایی که در [[کعبه]] [[پنهان]] است خارج می‌‌کند و به تاراج می‌‌برد و [[کعبه]] را چنان ویران می‌‌کند که دیگر پس از آن بنا نشود.  
*منطقه‌ای که این [[دولت]] در آن پایه‌گذاری شد، غالباً به نام "حبشه اولی" شناخته می‌شد که مناطق چهارگانه "تیجری"، "أمهرا"، "جوجام" داشتند و "شوا" را در بر می‌گرفت<ref>غیث فتحی، الاسلام و الحبشه عبر التاریخ، ص۲۱.</ref>. هر یک از این مناطق، [[استقلال]] درونی و [[پادشاهی]] مستقل داشتند. پایتخت آن، "أکسوم" نام داشت؛ از این‌رو، به مملکت اکسوم نیز شناخته می‌شد<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۲، ص۴۵۱.</ref>. شاه آن "ملک الملوک" این سرزمین بود<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۱۹۳.</ref> و بسیاری از شاهان، "نجاشی" خوانده می‌شدند<ref>ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۶ ص۲۶۵.</ref>.
*[[امیرالمؤمنین]]{{ع}} یکی از [[نشانه‌های آخرالزمان]] را ویران کردن [[کعبه]] می‌داند و می‌‌فرماید: گویا با چشم خود می‌‌بینم که مردی از حبشه بسیار نیرومند و [[شجاع]]، کلنگی به دست گرفته و خانه [[کعبه]] را ویران می‌‌کند و یک یک سنگ‌های آن را از جای می‌‌کند<ref>بحار الانوار: ج ۵۲، ص ۲۱۸.</ref><ref>[[عباس حیدرزاده|حیدرزاده، عباس]]، [[فرهنگنامه آخرالزمان (کتاب)|فرهنگنامه آخرالزمان]]، ص۲۱۵.</ref>.
*در آغاز [[قرن چهارم]] میلادی، در زمان [[حکومت]] عیزان (أزانا)، [[حبشیان]] به اوج [[قدرت]] خود رسیدند <ref>غیث فتحی، الاسلام و الحبشه عبر التاریخ، ص۳۸.</ref>. در این زمان، [[حبشه]] از سیطره [[حکومت]] "یمن" بیرون آمد و "کتابت آفریقایی" را برای خود برگزید. در این قرن، برای اجرای سیاست‌های [[دولت]] [[روم]]، مبنی بر گسترش [[آیین مسیحیت]] در سرتاسر [[جهان]]، مبشرانی از سوی کنستانتین اول، [[قیصر روم]]، راهی سرزمین [[حبشه]] شدند که عوامل آن، دو [[مسیحی]] به نام‌های "فرومنتیوس" و "أیدیسیوس" بودند<ref>غیث فتحی، الاسلام و الحبشه عبر التاریخ، ص۳۹.</ref>. با تلاش‌های فرومنتیوس، در سال ۳۵۰ میلادی، نجاشی‌ عیزان، به [[آیین مسیحیّت]] گردن نهاد. از آن پس،. [[مسیحیّت]]، [[دین]] رسمی [[حبشه]] اعلام شد و بسیاری از [[مردم]] [[حبشه]] نیز به این [[آیین]] گرویدند<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۲، ص۴۵۶.</ref>.
*به [[دستور]] کنستانتین دوم، [[نجاشی]] عیزان در سال ۳۷۸ م به [[یمن]] حمله برد<ref>عمر فروخ، تاریخ الجاهلیه، ص۷۴.</ref> و توانست به سرعت، آن را [[تصرف]] کرده، خود را شاه "اکسوم"، "حمیر"، "ریدان"، "سبأ" و "سلحن" بنامد<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۲، ص۴۵۶.</ref>؛ اما این [[پیروزی]] چندان طول نکشید و یمنی‌ها توانستند در سال ۳۸۷ م به [[رهبری]] "تبع کرب" و "یهأمن" حبشی‌ها را [[شکست]] دهند و از [[یمن]] بیرون کنند<ref>عمر فروخ، تاریخ الجاهلیه، ص۷۴.</ref>.
*در سال ۵۲۳ م نیز [[یمن]]، صحنه [[جنگ]] دیگری بین [[حبشیان]] و یمنی‌ها بود. در این سال، [[نجاشی]] کالب، (کلب)<ref>غیث فتحی، الاسلام و الحبشه عبر التاریخ، ص۴۰.</ref> در پی واقعه "اخدود" به [[دستور]] یوستینیوس اول<ref>ابن العبری، تاریخ مختصر الدول، ص۸۷.</ref>، امپراتور [[روم]] که به شدت از عمل ذونواس، [[حاکم]] [[یهودی]] [[یمن]] در [[کشتار]] [[مسیحیان]] [[نجران]] به [[خشم]] آمده بود، بار دیگر به [[یمن]] حمله برد و آنجا را به [[تصرف]] خود در آورد.[[سلطه]] حبشی‌ها بر [[یمن]]، ۷۲ سال طول کشید<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۶۸.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[حبشه (مقاله)|حبشه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۲۸۲.</ref>.


==پرسش مستقیم==
==پرسش مستقیم==

نسخهٔ ‏۱۱ مهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۵:۳۴

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل حبشه (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

  • "حبشه" به معنای جماعتی است که از قبیله واحدی نیستند و از آنجا که ملت حبشه از قبیله واحدی نبودند، به آنها "احابیش" گفته‌اند[۱]. اهل حبشه، گروهی از حامیان یا کوشیان و یا سامیان بودند[۲] که به علت نزدیکی شبه جزیره عربستان به سواحل آفریقا، بین سال‌های هزار تا چهارصد پیش از میلاد، از جنوب جزیرة العرب به کناره‌های شرقی آفریقا مهاجرت کرده بودند[۳]. هجرت‌های "سبئیون" را در سده‌های ششم و پنجم پیش از میلاد باید از جمله این مهاجرت‌ها دانست. با ورود سبئیون در قرن ششم پیش از میلاد، به منطقه‌ای به نام "تعزیه" در "اریتره" پایه‌های نخستین دولت حبشه شکل گرفت[۴]. حتی گفته‌اند که اسم حبشه برگرفته از کوهی به نام "حبیش" در یمن است که با ساکن شدن یمنی‌ها در حبشه، اسم آن بر این سرزمین نیز اطلاق شده است[۵].
  • منطقه‌ای که این دولت در آن پایه‌گذاری شد، غالباً به نام "حبشه اولی" شناخته می‌شد که مناطق چهارگانه "تیجری"، "أمهرا"، "جوجام" داشتند و "شوا" را در بر می‌گرفت[۶]. هر یک از این مناطق، استقلال درونی و پادشاهی مستقل داشتند. پایتخت آن، "أکسوم" نام داشت؛ از این‌رو، به مملکت اکسوم نیز شناخته می‌شد[۷]. شاه آن "ملک الملوک" این سرزمین بود[۸] و بسیاری از شاهان، "نجاشی" خوانده می‌شدند[۹].
  • در آغاز قرن چهارم میلادی، در زمان حکومت عیزان (أزانا)، حبشیان به اوج قدرت خود رسیدند [۱۰]. در این زمان، حبشه از سیطره حکومت "یمن" بیرون آمد و "کتابت آفریقایی" را برای خود برگزید. در این قرن، برای اجرای سیاست‌های دولت روم، مبنی بر گسترش آیین مسیحیت در سرتاسر جهان، مبشرانی از سوی کنستانتین اول، قیصر روم، راهی سرزمین حبشه شدند که عوامل آن، دو مسیحی به نام‌های "فرومنتیوس" و "أیدیسیوس" بودند[۱۱]. با تلاش‌های فرومنتیوس، در سال ۳۵۰ میلادی، نجاشی‌ عیزان، به آیین مسیحیّت گردن نهاد. از آن پس،. مسیحیّت، دین رسمی حبشه اعلام شد و بسیاری از مردم حبشه نیز به این آیین گرویدند[۱۲].
  • به دستور کنستانتین دوم، نجاشی عیزان در سال ۳۷۸ م به یمن حمله برد[۱۳] و توانست به سرعت، آن را تصرف کرده، خود را شاه "اکسوم"، "حمیر"، "ریدان"، "سبأ" و "سلحن" بنامد[۱۴]؛ اما این پیروزی چندان طول نکشید و یمنی‌ها توانستند در سال ۳۸۷ م به رهبری "تبع کرب" و "یهأمن" حبشی‌ها را شکست دهند و از یمن بیرون کنند[۱۵].
  • در سال ۵۲۳ م نیز یمن، صحنه جنگ دیگری بین حبشیان و یمنی‌ها بود. در این سال، نجاشی کالب، (کلب)[۱۶] در پی واقعه "اخدود" به دستور یوستینیوس اول[۱۷]، امپراتور روم که به شدت از عمل ذونواس، حاکم یهودی یمن در کشتار مسیحیان نجران به خشم آمده بود، بار دیگر به یمن حمله برد و آنجا را به تصرف خود در آورد.سلطه حبشی‌ها بر یمن، ۷۲ سال طول کشید[۱۸][۱۹].

پرسش مستقیم

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. عمر فروخ، تاریخ الجاهلیه، ص۱۴۷.
  2. احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۱۹۱.
  3. غیث فتحی، الاسلام و الحبشه عبر التاریخ، ص۲۲.
  4. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۲، ص۴۵۰.
  5. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۲، ص۴۴۶.
  6. غیث فتحی، الاسلام و الحبشه عبر التاریخ، ص۲۱.
  7. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۲، ص۴۵۱.
  8. احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۱۹۳.
  9. ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۶ ص۲۶۵.
  10. غیث فتحی، الاسلام و الحبشه عبر التاریخ، ص۳۸.
  11. غیث فتحی، الاسلام و الحبشه عبر التاریخ، ص۳۹.
  12. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۲، ص۴۵۶.
  13. عمر فروخ، تاریخ الجاهلیه، ص۷۴.
  14. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۲، ص۴۵۶.
  15. عمر فروخ، تاریخ الجاهلیه، ص۷۴.
  16. غیث فتحی، الاسلام و الحبشه عبر التاریخ، ص۴۰.
  17. ابن العبری، تاریخ مختصر الدول، ص۸۷.
  18. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۶۸.
  19. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، حبشه، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص:۲۸۲.