امر الهی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۶: خط ۱۶:
#[[فرمان تشریعی خداوند]].
#[[فرمان تشریعی خداوند]].
#[[امر تکوینی]] و [[شأن]] [[الهی]]<ref> تفسیر صدرالمتالهین، ج ۵، ص ۴۶۹؛ المیزان، ج ۸، ص ۱۵۱.</ref>.
#[[امر تکوینی]] و [[شأن]] [[الهی]]<ref> تفسیر صدرالمتالهین، ج ۵، ص ۴۶۹؛ المیزان، ج ۸، ص ۱۵۱.</ref>.
*هرگاه [[خداوند]] خواستار تحقق چیزی باشد، اگر آن را به [[صورت]] [[فرمان]] به [[بندگان]] خود اعلام کند تا آنان با [[اراده]] خویش آن را محقق سازند، این [[فرمان]]، [[امر تشریعی]] خداست و اگر مستقیما آن را ایجاد کند و [[اراده]] [[بندگان]] دخالتی در تحقق آن نداشته باشد، این ایجاد، [[امر تکوینی]] [[الهی]] است<ref>[[احمد جمالی‌زاده|جمالی‌زاده، احمد]]، [[ امر الهی (مقاله)| امر الهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴.]]</ref>.
*هرگاه [[خداوند]] خواستار تحقق چیزی باشد، اگر آن را به [[صورت]] [[فرمان]] به [[بندگان]] خود اعلام کند تا آنان با [[اراده]] خویش آن را محقق سازند، این [[فرمان]]، [[امر تشریعی]] خداست و اگر مستقیما آن را ایجاد کند و [[اراده]] [[بندگان]] دخالتی در تحقق آن نداشته باشد، این ایجاد، [[امر تکوینی]] [[الهی]] است<ref>[[احمد جمالی‌زاده|جمالی‌زاده، احمد]]، [[ امر الهی (مقاله)| امر الهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴.</ref>.


==امر الهی در [[قرآن]]==
==امر الهی در [[قرآن]]==
*واژه امر و مشتقات آن در [[آیات]] فراوانی به [[خداوند]] نسبت داده شده است و مضمون آن نیز از آیاتی پرشمار که مشتمل بر این واژه و مشتقات آن نیست استفاده می‌شود. این [[آیات]] گاهی با واژه‌هایی دیگر مانند "[[حکم]]" و "[[قضاء]]" و گاهی با صیغه و هیئت امر، به امر الهی پرداخته‌اند. یکی از [[اسمای الهی]] که در برخی از [[دعاها]] وارد شده "آمر" است؛ مانند: "یا آمر"<ref>بحارالانوار، ج ۹۱، ص ۳۹۵.</ref>، "یا آمرا بکلّ خیر"<ref>بحارالانوار، ج ۹۱، ج ۸۸، ص ۳۷۰.</ref>، "یا آمرا بالطّاعة"<ref>المقام الاسنی، ص ۸۶.</ref> و در دعایی صفت "ذی القدرة والأمر" به [[خداوند]] نسبت داده شده است <ref> بحارالانوار، ج ۸۸، ص ۱۹۴.</ref>. در روایاتی نیز به امر الهی اشاره شده است<ref>الکافی، ج ۱، ص ۲۱۶ و ج ۸، ص ۸.</ref><ref>[[احمد جمالی‌زاده|جمالی‌زاده، احمد]]، [[ امر الهی (مقاله)| امر الهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴.]]</ref>.
*واژه امر و مشتقات آن در [[آیات]] فراوانی به [[خداوند]] نسبت داده شده است و مضمون آن نیز از آیاتی پرشمار که مشتمل بر این واژه و مشتقات آن نیست استفاده می‌شود. این [[آیات]] گاهی با واژه‌هایی دیگر مانند "[[حکم]]" و "[[قضاء]]" و گاهی با صیغه و هیئت امر، به امر الهی پرداخته‌اند. یکی از [[اسمای الهی]] که در برخی از [[دعاها]] وارد شده "آمر" است؛ مانند: "یا آمر"<ref>بحارالانوار، ج ۹۱، ص ۳۹۵.</ref>، "یا آمرا بکلّ خیر"<ref>بحارالانوار، ج ۹۱، ج ۸۸، ص ۳۷۰.</ref>، "یا آمرا بالطّاعة"<ref>المقام الاسنی، ص ۸۶.</ref> و در دعایی صفت "ذی القدرة والأمر" به [[خداوند]] نسبت داده شده است <ref> بحارالانوار، ج ۸۸، ص ۱۹۴.</ref>. در روایاتی نیز به امر الهی اشاره شده است<ref>الکافی، ج ۱، ص ۲۱۶ و ج ۸، ص ۸.</ref><ref>[[احمد جمالی‌زاده|جمالی‌زاده، احمد]]، [[ امر الهی (مقاله)| امر الهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴.</ref>.


==[[فرمان تشریعی خداوند]]==
==[[فرمان تشریعی خداوند]]==
خط ۳۰: خط ۳۰:
# اگر [[خداوند]] از عملی در شرایطی [[نهی]] و سپس به همان عمل در شرایط دیگری امر کند، آن امر بر جواز و [[اباحه]] دلالت می‌کند<ref>اصول الفقه، ج ۱، ص ۵۴.</ref>، چنان‌که در [[آیه]] {{متن قرآن|وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذًى فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِي الْمَحِيضِ وَلَا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ}}<ref>«و از تو درباره حیض می‌پرسند؛ بگو که آن، گونه‌ای رنج است. پس در حیض از زنان کناره گیرید و با آنان آمیزش نکنید تا پاک شوند و چون شست و شو  کردند، از همان‌جا که خداوند به شما فرموده است با آنان آمیزش کنید، بی‌گمان خداوند توبه کاران و شست‌وشوکنندگان را دوست» سوره بقره، آیه ۲۲۲.</ref> از آمیزش با [[همسر]] در حال حیض [[نهی]] کرده و پس از آن، به آمیزش با آنان بعد از [[پاک]] شدن امر کرده است<ref>المیزان، ج۲، ص۲۱۰؛ اطیب‌البیان، ج ۲، ص ۴۴۵.</ref>؛ همچنین اگر مخاطب توهم کند که عملی [[ممنوع]] است و [[خداوند]] به آن [[عمل]] [[فرمان]] دهد، آن [[فرمان]] نیز بر جواز دلالت می‌کند<ref>اصول الفقه، ج ۱، ص ۵۴.</ref>، چنان‌که [[خداوند]] به همه [[انسان‌ها]] [[فرمان]] داده از آنچه [[حلال]] و [[پاکیزه]] است بخورند و معنای این امر، [[اباحه]] است<ref>مجمع‌البیان، ج ۱، ص ۴۵۹.</ref>، زیرا [[مشرکان]] برخی از رزق‌های [[حلال]] [[خدا]] را [[حرام]] می‌دانستند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلَالًا طَيِّبًا وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ}}<ref>«ای مردم از آنچه در زمین حلال و پاک است بخورید و از گام‌های شیطان پیروی نکنید که او برای شما دشمنی آشکار است» سوره بقره، آیه ۱۶۸.</ref> البته برخی از اصولیان این دو مطلب را نپذیرفته‌اند<ref> العده، ج۱، ص۱۸۳ ـ ۱۸۵؛ کفایه‌الاصول، ص۷۷.</ref>.
# اگر [[خداوند]] از عملی در شرایطی [[نهی]] و سپس به همان عمل در شرایط دیگری امر کند، آن امر بر جواز و [[اباحه]] دلالت می‌کند<ref>اصول الفقه، ج ۱، ص ۵۴.</ref>، چنان‌که در [[آیه]] {{متن قرآن|وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذًى فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِي الْمَحِيضِ وَلَا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ}}<ref>«و از تو درباره حیض می‌پرسند؛ بگو که آن، گونه‌ای رنج است. پس در حیض از زنان کناره گیرید و با آنان آمیزش نکنید تا پاک شوند و چون شست و شو  کردند، از همان‌جا که خداوند به شما فرموده است با آنان آمیزش کنید، بی‌گمان خداوند توبه کاران و شست‌وشوکنندگان را دوست» سوره بقره، آیه ۲۲۲.</ref> از آمیزش با [[همسر]] در حال حیض [[نهی]] کرده و پس از آن، به آمیزش با آنان بعد از [[پاک]] شدن امر کرده است<ref>المیزان، ج۲، ص۲۱۰؛ اطیب‌البیان، ج ۲، ص ۴۴۵.</ref>؛ همچنین اگر مخاطب توهم کند که عملی [[ممنوع]] است و [[خداوند]] به آن [[عمل]] [[فرمان]] دهد، آن [[فرمان]] نیز بر جواز دلالت می‌کند<ref>اصول الفقه، ج ۱، ص ۵۴.</ref>، چنان‌که [[خداوند]] به همه [[انسان‌ها]] [[فرمان]] داده از آنچه [[حلال]] و [[پاکیزه]] است بخورند و معنای این امر، [[اباحه]] است<ref>مجمع‌البیان، ج ۱، ص ۴۵۹.</ref>، زیرا [[مشرکان]] برخی از رزق‌های [[حلال]] [[خدا]] را [[حرام]] می‌دانستند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلَالًا طَيِّبًا وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ}}<ref>«ای مردم از آنچه در زمین حلال و پاک است بخورید و از گام‌های شیطان پیروی نکنید که او برای شما دشمنی آشکار است» سوره بقره، آیه ۱۶۸.</ref> البته برخی از اصولیان این دو مطلب را نپذیرفته‌اند<ref> العده، ج۱، ص۱۸۳ ـ ۱۸۵؛ کفایه‌الاصول، ص۷۷.</ref>.
# [[امر تشریعی]] [[خدا]] گاهی ارشادی است و گاهی [[مولوی]]. [[امر ارشادی]] [[فرمان]] دادن به چیزی است که [[عقل انسان]] نیز به آن [[حکم]] می‌کند و [[دستور]] [[شارع]]، [[ارشاد]] به [[حکم عقل]] و تأکید آن است؛ مانند امر به [[اطاعت از خدا]] و [[پیامبر]]{{صل}} {{متن قرآن|وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَاحْذَرُوا فَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّمَا عَلَى رَسُولِنَا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ}}<ref>«و از خداوند فرمانبرداری کنید و از پیامبر فرمان برید و (از بدی) بپرهیزید؛ بنابراین اگر رو بگردانید بدانید که تنها پیام‌رسانی روشن بر عهده فرستاده ماست» سوره مائده، آیه ۹۲.</ref>؛ ولی [[امر مولوی]] امری تأسیسی است که [[شارع]] به عنوان مولا آن را انشا کرده است<ref>اصول الفقه، ج ۱، ص ۱۸۲.</ref>. [[امر ارشادی]] در [[واجب]] یا [[مستحب]] بودن، تابع [[حکم عقل]] است<ref>کفایة الاصول، ص ۳۴۵.</ref>.
# [[امر تشریعی]] [[خدا]] گاهی ارشادی است و گاهی [[مولوی]]. [[امر ارشادی]] [[فرمان]] دادن به چیزی است که [[عقل انسان]] نیز به آن [[حکم]] می‌کند و [[دستور]] [[شارع]]، [[ارشاد]] به [[حکم عقل]] و تأکید آن است؛ مانند امر به [[اطاعت از خدا]] و [[پیامبر]]{{صل}} {{متن قرآن|وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَاحْذَرُوا فَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّمَا عَلَى رَسُولِنَا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ}}<ref>«و از خداوند فرمانبرداری کنید و از پیامبر فرمان برید و (از بدی) بپرهیزید؛ بنابراین اگر رو بگردانید بدانید که تنها پیام‌رسانی روشن بر عهده فرستاده ماست» سوره مائده، آیه ۹۲.</ref>؛ ولی [[امر مولوی]] امری تأسیسی است که [[شارع]] به عنوان مولا آن را انشا کرده است<ref>اصول الفقه، ج ۱، ص ۱۸۲.</ref>. [[امر ارشادی]] در [[واجب]] یا [[مستحب]] بودن، تابع [[حکم عقل]] است<ref>کفایة الاصول، ص ۳۴۵.</ref>.
*از دیگر مباحثی که اصولیان به آن پرداخته‌اند این است که آیا امر به چیزی، مقتضی [[نهی]] از ضدّ آن است؟<ref>العده، ج ۱، ص ۱۹۶ ـ ۱۹۸؛ کفایة الاصول، ص۱۲۹ـ۱۳۷؛ فوائدالاصول، ج۱، ص ۳۰۱ ـ ۳۱۶.</ref> آیا برای [[امتثال]] امری که بدون قرینه است یک بار انجام دادن مأمورٌ به کافی است (دلالت [[امر]] بر مرّه یا تکرار)؟<ref>العده، ج ۱، ص ۱۹۹ ـ ۲۰۴؛ کفایة الاصول، ص ۷۷ ـ ۷۹؛ فوائدالاصول، ج ۱، ص ۲۴۱.</ref> آیا [[واجب]] است امر خالی از قرینه را فوری [[امتثال]] کرد (دلالت[[امر]] بر فور یا تراخی)؟<ref>العده، ج ۱، ص ۲۲۵ ـ ۲۳۲؛ اصول الفقه، ج ۱، ص ۶۲ ـ ۶۳؛ انوار الاصول، ج ۱، ص ۳۱۴ ـ ۳۱۵.</ref> و....<ref>[[احمد جمالی‌زاده|جمالی‌زاده، احمد]]، [[ امر الهی (مقاله)| امر الهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴.]]</ref>.
*از دیگر مباحثی که اصولیان به آن پرداخته‌اند این است که آیا امر به چیزی، مقتضی [[نهی]] از ضدّ آن است؟<ref>العده، ج ۱، ص ۱۹۶ ـ ۱۹۸؛ کفایة الاصول، ص۱۲۹ـ۱۳۷؛ فوائدالاصول، ج۱، ص ۳۰۱ ـ ۳۱۶.</ref> آیا برای [[امتثال]] امری که بدون قرینه است یک بار انجام دادن مأمورٌ به کافی است (دلالت [[امر]] بر مرّه یا تکرار)؟<ref>العده، ج ۱، ص ۱۹۹ ـ ۲۰۴؛ کفایة الاصول، ص ۷۷ ـ ۷۹؛ فوائدالاصول، ج ۱، ص ۲۴۱.</ref> آیا [[واجب]] است امر خالی از قرینه را فوری [[امتثال]] کرد (دلالت[[امر]] بر فور یا تراخی)؟<ref>العده، ج ۱، ص ۲۲۵ ـ ۲۳۲؛ اصول الفقه، ج ۱، ص ۶۲ ـ ۶۳؛ انوار الاصول، ج ۱، ص ۳۱۴ ـ ۳۱۵.</ref> و....<ref>[[احمد جمالی‌زاده|جمالی‌زاده، احمد]]، [[ امر الهی (مقاله)| امر الهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴.</ref>.


==اوصاف [[فرمان تشریعی]]==
==اوصاف [[فرمان تشریعی]]==
خط ۳۶: خط ۳۶:
#[[فرمان خداوند]] متناسب با [[قدرت]] شخص مکلّف است: {{متن قرآن|لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذْنَا إِنْ نَسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا رَبَّنَا وَلَا تَحْمِلْ عَلَيْنَا إِصْرًا كَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِنَا رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلْنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا أَنْتَ مَوْلَانَا فَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ}}<ref>«خداوند به هیچ کس جز (برابر با) توانش تکلیف نمی‌کند: هر کس آنچه نیکی ورزیده به سود خود و آنچه بدی کرده است به زیان خویش است؛ پروردگارا! اگر فراموش کردیم یا لغزیدیم بر ما مگیر، پروردگارا! بر دوش ما بار گران مگذار چنان که بر دوش پیشینیان ما نهادی؛ پروردگارا! چیزی که در توان ما نیست بر گرده ما منه و از ما درگذر و ما را بیامرز و بر ما ببخشای؛ تو سرور مایی، پس ما را بر گروه کافران پیروز فرما» سوره بقره، آیه ۲۸۶.</ref> و [[خداوند]] کسانی را که [[ایمان]] آورده و کارهای [[نیکو]] انجام دهند، به اموری [[تکلیف]] می‌کند که برایشان دشوار نباشد: {{متن قرآن|وَأَمَّا مَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُ جَزَاءً الْحُسْنَى وَسَنَقُولُ لَهُ مِنْ أَمْرِنَا يُسْرًا}}<ref>«و امّا آن کس که ایمان آورد و کار شایسته‌ای کند، او را پاداش، نکویی خواهد بود و کار را بر او آسان خواهیم گرفت» سوره کهف، آیه ۸۸.</ref><ref>المیزان، ج ۱۳، ص ۳۶۲.</ref>.
#[[فرمان خداوند]] متناسب با [[قدرت]] شخص مکلّف است: {{متن قرآن|لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذْنَا إِنْ نَسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا رَبَّنَا وَلَا تَحْمِلْ عَلَيْنَا إِصْرًا كَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِنَا رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلْنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا أَنْتَ مَوْلَانَا فَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ}}<ref>«خداوند به هیچ کس جز (برابر با) توانش تکلیف نمی‌کند: هر کس آنچه نیکی ورزیده به سود خود و آنچه بدی کرده است به زیان خویش است؛ پروردگارا! اگر فراموش کردیم یا لغزیدیم بر ما مگیر، پروردگارا! بر دوش ما بار گران مگذار چنان که بر دوش پیشینیان ما نهادی؛ پروردگارا! چیزی که در توان ما نیست بر گرده ما منه و از ما درگذر و ما را بیامرز و بر ما ببخشای؛ تو سرور مایی، پس ما را بر گروه کافران پیروز فرما» سوره بقره، آیه ۲۸۶.</ref> و [[خداوند]] کسانی را که [[ایمان]] آورده و کارهای [[نیکو]] انجام دهند، به اموری [[تکلیف]] می‌کند که برایشان دشوار نباشد: {{متن قرآن|وَأَمَّا مَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُ جَزَاءً الْحُسْنَى وَسَنَقُولُ لَهُ مِنْ أَمْرِنَا يُسْرًا}}<ref>«و امّا آن کس که ایمان آورد و کار شایسته‌ای کند، او را پاداش، نکویی خواهد بود و کار را بر او آسان خواهیم گرفت» سوره کهف، آیه ۸۸.</ref><ref>المیزان، ج ۱۳، ص ۳۶۲.</ref>.
# [[فرمان]] دادن مخصوص [[خداوند]] است و کسی جز او [[قدرت]] صدور فرمانی را ندارد: {{متن قرآن|يَوْمَ لَا تَمْلِكُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شَيْئًا وَالْأَمْرُ يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ}}<ref>«روزی که هیچ کس برای دیگری هیچ اختیاری ندارد و در این روز، کار یکسره با خداوند است» سوره انفطار، آیه ۱۹.</ref><ref>روح البیان، ج ۱۰، ص ۳۶۲.</ref> تخصیص این امر به [[روز قیامت]] در [[آیه]] مذکور، به اعتبار [[ظهور]] آن در [[قیامت]] است<ref>التفسیرالکبیر، ج۳۱، ص ۸۶ ـ ۸۷؛ المیزان، ج ۲۰، ص ۲۲۹.</ref>. این مطلب از روایتی نیز قابل استفاده است. براساس این [[روایت]] [[امام باقر]]{{ع}} [[فرمان]] دادن را همواره حتی در [[دنیا]] ویژه [[خداوند]] دانسته‌اند<ref>مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۶۸۳.</ref>.
# [[فرمان]] دادن مخصوص [[خداوند]] است و کسی جز او [[قدرت]] صدور فرمانی را ندارد: {{متن قرآن|يَوْمَ لَا تَمْلِكُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شَيْئًا وَالْأَمْرُ يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ}}<ref>«روزی که هیچ کس برای دیگری هیچ اختیاری ندارد و در این روز، کار یکسره با خداوند است» سوره انفطار، آیه ۱۹.</ref><ref>روح البیان، ج ۱۰، ص ۳۶۲.</ref> تخصیص این امر به [[روز قیامت]] در [[آیه]] مذکور، به اعتبار [[ظهور]] آن در [[قیامت]] است<ref>التفسیرالکبیر، ج۳۱، ص ۸۶ ـ ۸۷؛ المیزان، ج ۲۰، ص ۲۲۹.</ref>. این مطلب از روایتی نیز قابل استفاده است. براساس این [[روایت]] [[امام باقر]]{{ع}} [[فرمان]] دادن را همواره حتی در [[دنیا]] ویژه [[خداوند]] دانسته‌اند<ref>مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۶۸۳.</ref>.
# [[فرمان تشریعی خداوند]] تخلّف‌پذیر است {{متن قرآن|لَا تَجْعَلُوا دُعَاءَ الرَّسُولِ بَيْنَكُمْ كَدُعَاءِ بَعْضِكُمْ بَعْضًا قَدْ يَعْلَمُ اللَّهُ الَّذِينَ يَتَسَلَّلُونَ مِنْكُمْ لِوَاذًا فَلْيَحْذَرِ الَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَنْ تُصِيبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ يُصِيبَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«پیامبر را میان خویش چنان فرا نخوانید که یکدیگر را فرا می‌خوانید؛ بی‌گمان خداوند کسانی از شما را که در پناه کسان دیگر، پنهانی بیرون می‌آیند  می‌شناسد پس کسانی که از فرمان وی سرمی‌پیچند از اینکه به آنان آزمونی یا عذابی دردناک رسد باید بپرهیزند» سوره نور، آیه ۶۳.</ref>، زیرا [[اطاعت]] کردن از [[فرمان تشریعی]] امری اختیاری است و [[انسان]] می‌تواند آن را [[امتثال]] یا با آن [[مخالفت]] کند<ref>تفسیر صدرالمتألهین، ج ۵، ص ۳۸۴.</ref>.<ref>[[احمد جمالی‌زاده|جمالی‌زاده، احمد]]، [[ امر الهی (مقاله)| امر الهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴.]]</ref>.
# [[فرمان تشریعی خداوند]] تخلّف‌پذیر است {{متن قرآن|لَا تَجْعَلُوا دُعَاءَ الرَّسُولِ بَيْنَكُمْ كَدُعَاءِ بَعْضِكُمْ بَعْضًا قَدْ يَعْلَمُ اللَّهُ الَّذِينَ يَتَسَلَّلُونَ مِنْكُمْ لِوَاذًا فَلْيَحْذَرِ الَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَنْ تُصِيبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ يُصِيبَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«پیامبر را میان خویش چنان فرا نخوانید که یکدیگر را فرا می‌خوانید؛ بی‌گمان خداوند کسانی از شما را که در پناه کسان دیگر، پنهانی بیرون می‌آیند  می‌شناسد پس کسانی که از فرمان وی سرمی‌پیچند از اینکه به آنان آزمونی یا عذابی دردناک رسد باید بپرهیزند» سوره نور، آیه ۶۳.</ref>، زیرا [[اطاعت]] کردن از [[فرمان تشریعی]] امری اختیاری است و [[انسان]] می‌تواند آن را [[امتثال]] یا با آن [[مخالفت]] کند<ref>تفسیر صدرالمتألهین، ج ۵، ص ۳۸۴.</ref>.<ref>[[احمد جمالی‌زاده|جمالی‌زاده، احمد]]، [[ امر الهی (مقاله)| امر الهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴.</ref>.


==مصادیق [[فرمان تشریعی]]==
==مصادیق [[فرمان تشریعی]]==
*آیاتی که در آنها فرمان‌های [[تشریعی]] [[خداوند]] آمده دو دسته است:
*آیاتی که در آنها فرمان‌های [[تشریعی]] [[خداوند]] آمده دو دسته است:
#آیاتی که در آنها واژه امر و مشتقات آن به‌کار نرفته است. در این دسته گاهی با واژه‌های دیگری چون [[حکم]] و [[قضا]] به فرمان‌های [[تشریعی]] [[الهی]] اشاره شده و بر انحصار [[فرمان]] در [[خداوند]]: {{متن قرآن|مَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِهِ إِلَّا أَسْمَاءً سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«شما به جای او جز نام‌هایی را نمی‌پرستید که خود و پدرانتان آنها را نامیده‌اید و خداوند بر آنها هیچ حجّتی نفرستاده است، داوری  جز از آن خداوند نیست، فرمان داده است که جز وی را نپرستید؛ این، دین پا برجاست اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره یوسف، آیه ۴۰.</ref><ref>مجمع البیان، ج ۵، ص ۳۵۸.</ref> و [[فرمان]] به [[پرستش]] نکردن غیر او: {{متن قرآن|وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا}}<ref>«و پروردگارت فرمان داده است که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نکویی کنید؛ اگر هر یک از آن دو یا هر دو، نزد تو به پیری رسند به آنان اف  مگو و بر آنها بانگ مزن و با ایشان سخن به نکویی بگوی!» سوره اسراء، آیه ۲۳.</ref><ref>جامع‌البیان، مج ۹، ج ۱۵، ص ۸۰ ـ ۸۱؛ المنیر، ج ۱۵، ص ۵۳.</ref> و [[لزوم]] [[صبر]] در برابر [[فرمان الهی]]: {{متن قرآن|فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَلَا تُطِعْ مِنْهُمْ آثِمًا أَوْ كَفُورًا}}<ref>«پس برای فرمان پروردگارت شکیبا باش و از هیچ گناهکار یا ناسپاس آنان فرمان نبر» سوره انسان، آیه ۲۴.</ref><ref>التفسیر الکبیر، ج ۳۰، ص ۲۵۸.</ref> تأکید گشته است و گاهی نیز با صیغه و هیئت امر فرمان‌های [[تشریعی]] [[خداوند]] بیان شده است؛ مانند [[دستور]] به [[برپایی نماز]] و پرداخت [[زکات]] {{متن قرآن|وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ}}<ref>«و نماز را بپا دارید و زکات را بپردازید و از پیامبر فرمان برید باشد که بر شما بخشایش آورند» سوره نور، آیه ۵۶.</ref>، [[انفاق]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لَا بَيْعٌ فِيهِ وَلَا خُلَّةٌ وَلَا شَفَاعَةٌ وَالْكَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! از آنچه روزی شما کرده‌ایم، هزینه کنید پیش از آنکه روزی در رسد که در آن نه سودا است و نه دوستی و نه میانجیگری و کافرانند که ستمگرند» سوره بقره، آیه ۲۵۴.</ref>، [[تقوا]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و هر کس باید بنگرد برای (روزی چون) فردا چه پیش فرستاده است و از خداوند پروا کنید که خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است» سوره حشر، آیه ۱۸.</ref>، [[صبر]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! شکیبایی ورزید و یکدیگر را به شکیب فرا خوانید  و از مرزها نگهبانی کنید  و از خداوند پروا بدارید باشد که رستگار شوید» سوره آل عمران، آیه ۲۰۰.</ref>، [[اطاعت از خدا]] و [[پیامبر]] و [[اولواالامر]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند  فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>، [[عدالت]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلَّهِ وَلَوْ عَلَى أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ إِنْ يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقِيرًا فَاللَّهُ أَوْلَى بِهِمَا فَلَا تَتَّبِعُوا الْهَوَى أَنْ تَعْدِلُوا وَإِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا}}<ref>«ای مؤمنان! به دادگری بپاخیزید و برای خداوند گواهی دهید هر چند به زیان خود یا پدر و مادر و یا نزدیکان (تان) باشد و اگر (هر یک از دو طرف دعوا) دارا باشد یا نادار، خداوند به (دستگیری از) هر دو سزاوارتر است، پس (در گواهی دادن) از هوا (ی نفس) پیروی نکنید که به یک سو گرایید و اگر (در گواهی دادن) زبان بگردانید یا (از آن) رو برتابید بی‌گمان خداوند از آنچه می‌کنید آگاه است» سوره نساء، آیه ۱۳۵.</ref>، [[ایمان]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلَى رَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ وَمَنْ يَكْفُرْ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا بَعِيدًا}}<ref>«ای مؤمنان! به خداوند و پیامبر او و کتابی که بر پیامبرش فرو فرستاده  و کتابی که پیش از آن فرود آورده  است ایمان بیاورید و هر کس به خداوند و فرشتگان او و کتاب‌های (آسمانی) وی و پیامبران او و به روز بازپسین کفر ورزد بی‌گمان به گمراهی ژرفی در افتاده است» سوره نساء، آیه ۱۳۶.</ref>، [[وفای به پیمان]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهِيمَةُ الْأَنْعَامِ إِلَّا مَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ غَيْرَ مُحِلِّي الصَّيْدِ وَأَنْتُمْ حُرُمٌ إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ مَا يُرِيدُ}}<ref>«ای مؤمنان! به پیمان‌ها وفا کنید؛ (گوشت) دام‌ها  برای شما حلال است جز آنچه که (حرام بودن آنها) بر شما خوانده می‌شود، بی‌آنکه شکار کردن را در حال احرام حلال شمارید؛ بی‌گمان خداوند به آنچه اراده فرماید حکم خواهد کرد» سوره مائده، آیه ۱.</ref>، بودن با [[راستگویان]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹.</ref>، [[جهاد]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قَاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ وَلْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! با کافرانی که نزدیک شمایند جنگ کنید و باید در شما صلابت بیابند و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است» سوره توبه، آیه ۱۲۳.</ref>، [[یاد خدا]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا}}<ref>«ای مؤمنان! خداوند را بسیار یاد کنید» سوره احزاب، آیه ۴۱.</ref>، [[یاری دین]] [[خداوند]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا أَنْصَارَ اللَّهِ كَمَا قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ لِلْحَوَارِيِّينَ مَنْ أَنْصَارِي إِلَى اللَّهِ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ نَحْنُ أَنْصَارُ اللَّهِ فَآمَنَتْ طَائِفَةٌ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَكَفَرَتْ طَائِفَةٌ فَأَيَّدْنَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَى عَدُوِّهِمْ فَأَصْبَحُوا ظَاهِرِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! یاوران (دین) خدا باشید چنان که عیسی پسر مریم به حواریان گفت: چه کسانی در راه خداوند یاوران من خواهند بود؟ حواریان گفتند: ما یاوران (دین) خداوندیم و دسته‌ای از بنی اسرائیل ایمان آوردند و دسته‌ای کافر شدند و ما مؤمنان را در برابر دشمنانشان نیرومند کردیم و پیروز شدند» سوره صف، آیه ۱۴.</ref> و [[توبه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحًا عَسَى رَبُّكُمْ أَنْ يُكَفِّرَ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَيُدْخِلَكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ يَوْمَ لَا يُخْزِي اللَّهُ النَّبِيَّ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ نُورُهُمْ يَسْعَى بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَبِأَيْمَانِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَتْمِمْ لَنَا نُورَنَا وَاغْفِرْ لَنَا إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>«ای مؤمنان! به سوی خداوند توبه‌ای راستین کنید، امید است که پروردگار شما از گناهانتان چشم پوشد و شما را در بوستان‌هایی درآورد که از بن آنها جویبارها روان است؛ در روزی که خداوند پیامبر و مؤمنان همراه او را خوار نمی‌گذارد، فروغ آنان پیشاپیش و در سوی راستشان می‌شتابد، می‌گویند: پروردگارا! فروغ ما را برای ما کامل گردان و ما را بیامرز که تو بر هر کاری توانایی» سوره تحریم، آیه ۸.</ref> شمار این‌گونه [[آیات]] فراوان است.
#آیاتی که در آنها واژه امر و مشتقات آن به‌کار نرفته است. در این دسته گاهی با واژه‌های دیگری چون [[حکم]] و [[قضا]] به فرمان‌های [[تشریعی]] [[الهی]] اشاره شده و بر انحصار [[فرمان]] در [[خداوند]]: {{متن قرآن|مَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِهِ إِلَّا أَسْمَاءً سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«شما به جای او جز نام‌هایی را نمی‌پرستید که خود و پدرانتان آنها را نامیده‌اید و خداوند بر آنها هیچ حجّتی نفرستاده است، داوری  جز از آن خداوند نیست، فرمان داده است که جز وی را نپرستید؛ این، دین پا برجاست اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره یوسف، آیه ۴۰.</ref><ref>مجمع البیان، ج ۵، ص ۳۵۸.</ref> و [[فرمان]] به [[پرستش]] نکردن غیر او: {{متن قرآن|وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا}}<ref>«و پروردگارت فرمان داده است که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نکویی کنید؛ اگر هر یک از آن دو یا هر دو، نزد تو به پیری رسند به آنان اف  مگو و بر آنها بانگ مزن و با ایشان سخن به نکویی بگوی!» سوره اسراء، آیه ۲۳.</ref><ref>جامع‌البیان، مج ۹، ج ۱۵، ص ۸۰ ـ ۸۱؛ المنیر، ج ۱۵، ص ۵۳.</ref> و [[لزوم]] [[صبر]] در برابر [[فرمان الهی]]: {{متن قرآن|فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَلَا تُطِعْ مِنْهُمْ آثِمًا أَوْ كَفُورًا}}<ref>«پس برای فرمان پروردگارت شکیبا باش و از هیچ گناهکار یا ناسپاس آنان فرمان نبر» سوره انسان، آیه ۲۴.</ref><ref>التفسیر الکبیر، ج ۳۰، ص ۲۵۸.</ref> تأکید گشته است و گاهی نیز با صیغه و هیئت امر فرمان‌های [[تشریعی]] [[خداوند]] بیان شده است؛ مانند [[دستور]] به [[برپایی نماز]] و پرداخت [[زکات]] {{متن قرآن|وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ}}<ref>«و نماز را بپا دارید و زکات را بپردازید و از پیامبر فرمان برید باشد که بر شما بخشایش آورند» سوره نور، آیه ۵۶.</ref>، [[انفاق]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لَا بَيْعٌ فِيهِ وَلَا خُلَّةٌ وَلَا شَفَاعَةٌ وَالْكَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! از آنچه روزی شما کرده‌ایم، هزینه کنید پیش از آنکه روزی در رسد که در آن نه سودا است و نه دوستی و نه میانجیگری و کافرانند که ستمگرند» سوره بقره، آیه ۲۵۴.</ref>، [[تقوا]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و هر کس باید بنگرد برای (روزی چون) فردا چه پیش فرستاده است و از خداوند پروا کنید که خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است» سوره حشر، آیه ۱۸.</ref>، [[صبر]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! شکیبایی ورزید و یکدیگر را به شکیب فرا خوانید  و از مرزها نگهبانی کنید  و از خداوند پروا بدارید باشد که رستگار شوید» سوره آل عمران، آیه ۲۰۰.</ref>، [[اطاعت از خدا]] و [[پیامبر]] و [[اولواالامر]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند  فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>، [[عدالت]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلَّهِ وَلَوْ عَلَى أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ إِنْ يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقِيرًا فَاللَّهُ أَوْلَى بِهِمَا فَلَا تَتَّبِعُوا الْهَوَى أَنْ تَعْدِلُوا وَإِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا}}<ref>«ای مؤمنان! به دادگری بپاخیزید و برای خداوند گواهی دهید هر چند به زیان خود یا پدر و مادر و یا نزدیکان (تان) باشد و اگر (هر یک از دو طرف دعوا) دارا باشد یا نادار، خداوند به (دستگیری از) هر دو سزاوارتر است، پس (در گواهی دادن) از هوا (ی نفس) پیروی نکنید که به یک سو گرایید و اگر (در گواهی دادن) زبان بگردانید یا (از آن) رو برتابید بی‌گمان خداوند از آنچه می‌کنید آگاه است» سوره نساء، آیه ۱۳۵.</ref>، [[ایمان]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلَى رَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ وَمَنْ يَكْفُرْ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا بَعِيدًا}}<ref>«ای مؤمنان! به خداوند و پیامبر او و کتابی که بر پیامبرش فرو فرستاده  و کتابی که پیش از آن فرود آورده  است ایمان بیاورید و هر کس به خداوند و فرشتگان او و کتاب‌های (آسمانی) وی و پیامبران او و به روز بازپسین کفر ورزد بی‌گمان به گمراهی ژرفی در افتاده است» سوره نساء، آیه ۱۳۶.</ref>، [[وفای به پیمان]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهِيمَةُ الْأَنْعَامِ إِلَّا مَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ غَيْرَ مُحِلِّي الصَّيْدِ وَأَنْتُمْ حُرُمٌ إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ مَا يُرِيدُ}}<ref>«ای مؤمنان! به پیمان‌ها وفا کنید؛ (گوشت) دام‌ها  برای شما حلال است جز آنچه که (حرام بودن آنها) بر شما خوانده می‌شود، بی‌آنکه شکار کردن را در حال احرام حلال شمارید؛ بی‌گمان خداوند به آنچه اراده فرماید حکم خواهد کرد» سوره مائده، آیه ۱.</ref>، بودن با [[راستگویان]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹.</ref>، [[جهاد]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قَاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ وَلْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! با کافرانی که نزدیک شمایند جنگ کنید و باید در شما صلابت بیابند و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است» سوره توبه، آیه ۱۲۳.</ref>، [[یاد خدا]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا}}<ref>«ای مؤمنان! خداوند را بسیار یاد کنید» سوره احزاب، آیه ۴۱.</ref>، [[یاری دین]] [[خداوند]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا أَنْصَارَ اللَّهِ كَمَا قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ لِلْحَوَارِيِّينَ مَنْ أَنْصَارِي إِلَى اللَّهِ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ نَحْنُ أَنْصَارُ اللَّهِ فَآمَنَتْ طَائِفَةٌ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَكَفَرَتْ طَائِفَةٌ فَأَيَّدْنَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَى عَدُوِّهِمْ فَأَصْبَحُوا ظَاهِرِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! یاوران (دین) خدا باشید چنان که عیسی پسر مریم به حواریان گفت: چه کسانی در راه خداوند یاوران من خواهند بود؟ حواریان گفتند: ما یاوران (دین) خداوندیم و دسته‌ای از بنی اسرائیل ایمان آوردند و دسته‌ای کافر شدند و ما مؤمنان را در برابر دشمنانشان نیرومند کردیم و پیروز شدند» سوره صف، آیه ۱۴.</ref> و [[توبه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحًا عَسَى رَبُّكُمْ أَنْ يُكَفِّرَ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَيُدْخِلَكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ يَوْمَ لَا يُخْزِي اللَّهُ النَّبِيَّ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ نُورُهُمْ يَسْعَى بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَبِأَيْمَانِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَتْمِمْ لَنَا نُورَنَا وَاغْفِرْ لَنَا إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>«ای مؤمنان! به سوی خداوند توبه‌ای راستین کنید، امید است که پروردگار شما از گناهانتان چشم پوشد و شما را در بوستان‌هایی درآورد که از بن آنها جویبارها روان است؛ در روزی که خداوند پیامبر و مؤمنان همراه او را خوار نمی‌گذارد، فروغ آنان پیشاپیش و در سوی راستشان می‌شتابد، می‌گویند: پروردگارا! فروغ ما را برای ما کامل گردان و ما را بیامرز که تو بر هر کاری توانایی» سوره تحریم، آیه ۸.</ref> شمار این‌گونه [[آیات]] فراوان است.
# آیاتی که در آنها واژه امر یا مشتقات آن به‌کار رفته است. در این دسته [[آیات]] نیز [[خداوند]] به مسائل گوناگونی [[فرمان]] داده است<ref>[[احمد جمالی‌زاده|جمالی‌زاده، احمد]]، [[ امر الهی (مقاله)| امر الهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴.]]</ref>:
# آیاتی که در آنها واژه امر یا مشتقات آن به‌کار رفته است. در این دسته [[آیات]] نیز [[خداوند]] به مسائل گوناگونی [[فرمان]] داده است<ref>[[احمد جمالی‌زاده|جمالی‌زاده، احمد]]، [[ امر الهی (مقاله)| امر الهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴.</ref>:


===[[عدالت]]، [[احسان]] و [[انفاق]] به [[خویشاوندان]]===
===[[عدالت]]، [[احسان]] و [[انفاق]] به [[خویشاوندان]]===
*براساس [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً قَالُوا وَجَدْنَا عَلَيْهَا آبَاءَنَا وَاللَّهُ أَمَرَنَا بِهَا قُلْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و چون کاری زشت کنند گویند: پدرانمان را بر همین کار یافته‌ایم و خداوند ما را به آن فرمان داده است، بگو: بی‌گمان خداوند به کار زشت فرمان نمی‌دهد؛ آیا درباره خداوند چیزی می‌گویید که نمی‌دانید؟» سوره اعراف، آیه ۲۸.</ref> یکی از توجیهات [[مشرکان]] برای برخی از کارهای ناپسندشان این بود که [[خداوند]] به این کار [[فرمان]] داده است. [[قرآن]] به این توجیه [[مشرکان]] چنین پاسخ می‌دهد که [[خداوند]] هیچ‌گاه به [[عمل]] [[ناپسند]] [[فرمان]] نمی‌دهد.
*براساس [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً قَالُوا وَجَدْنَا عَلَيْهَا آبَاءَنَا وَاللَّهُ أَمَرَنَا بِهَا قُلْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و چون کاری زشت کنند گویند: پدرانمان را بر همین کار یافته‌ایم و خداوند ما را به آن فرمان داده است، بگو: بی‌گمان خداوند به کار زشت فرمان نمی‌دهد؛ آیا درباره خداوند چیزی می‌گویید که نمی‌دانید؟» سوره اعراف، آیه ۲۸.</ref> یکی از توجیهات [[مشرکان]] برای برخی از کارهای ناپسندشان این بود که [[خداوند]] به این کار [[فرمان]] داده است. [[قرآن]] به این توجیه [[مشرکان]] چنین پاسخ می‌دهد که [[خداوند]] هیچ‌گاه به [[عمل]] [[ناپسند]] [[فرمان]] نمی‌دهد.
*بسیاری از [[مفسران]] مراد از [[عمل]] [[ناپسند]] در این [[آیه]] را، [[طواف]] [[خانه خدا]] به صورت عریان دانسته‌اند که نزد [[مشرکان]] رایج بود <ref>مجمع البیان، ج ۴، ص ۶۳۳؛ تفسیر قرطبی، ج ۷، ص ۱۲۰؛ تفسیر ماوردی، ج ۲، ص ۲۱۶.</ref>. در عین حال ظاهر [[آیه]] مطلق بوده و هر عمل ناپسندی را که به عنوان [[عبادت]] انجام شود شامل می‌گردد<ref>اطیب‌البیان، ج۵، ص۳۰۱؛ الکاشف، ج۳، ص۳۱۸؛ المیزان، ج ۸، ص ۷۳.</ref>. [[خداوند]] پس از بیان این مطلب که هیچ‌گاه به [[عمل]] [[ناپسند]] [[فرمان]] نمی‌دهد در [[آیه]] بعدی این نکته را بیان داشته که [[پروردگار]] به [[قسط]] [[فرمان]] داده است: {{متن قرآن|قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ }}<ref>«بگو: پروردگارم به دادگری فرمان داده است» سوره اعراف، آیه ۲۹.</ref>. مراد از [[قسط]] [[عدل]]<ref>جامع‌البیان، مج ۵، ج ۸، ص ۲۰۳؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۴، ص ۵۷.</ref> و رعایت حدّ [[اعتدال]] در تمامی امور و [[پرهیز]] از دوطرف [[افراط و تفریط]] است <ref>التحریروالتنویر، ج۸، ص۸۶؛ المیزان، ج۸، ص ۷۴؛ نمونه، ج ۶، ص ۱۴۳.</ref>.
*بسیاری از [[مفسران]] مراد از [[عمل]] [[ناپسند]] در این [[آیه]] را، [[طواف]] [[خانه خدا]] به صورت عریان دانسته‌اند که نزد [[مشرکان]] رایج بود <ref>مجمع البیان، ج ۴، ص ۶۳۳؛ تفسیر قرطبی، ج ۷، ص ۱۲۰؛ تفسیر ماوردی، ج ۲، ص ۲۱۶.</ref>. در عین حال ظاهر [[آیه]] مطلق بوده و هر عمل ناپسندی را که به عنوان [[عبادت]] انجام شود شامل می‌گردد<ref>اطیب‌البیان، ج۵، ص۳۰۱؛ الکاشف، ج۳، ص۳۱۸؛ المیزان، ج ۸، ص ۷۳.</ref>. [[خداوند]] پس از بیان این مطلب که هیچ‌گاه به [[عمل]] [[ناپسند]] [[فرمان]] نمی‌دهد در [[آیه]] بعدی این نکته را بیان داشته که [[پروردگار]] به [[قسط]] [[فرمان]] داده است: {{متن قرآن|قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ }}<ref>«بگو: پروردگارم به دادگری فرمان داده است» سوره اعراف، آیه ۲۹.</ref>. مراد از [[قسط]] [[عدل]]<ref>جامع‌البیان، مج ۵، ج ۸، ص ۲۰۳؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۴، ص ۵۷.</ref> و رعایت حدّ [[اعتدال]] در تمامی امور و [[پرهیز]] از دوطرف [[افراط و تفریط]] است <ref>التحریروالتنویر، ج۸، ص۸۶؛ المیزان، ج۸، ص ۷۴؛ نمونه، ج ۶، ص ۱۴۳.</ref>.
*در [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي الْقُرْبَى وَيَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَالْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ}}<ref>«به راستی خداوند به دادگری و نیکی کردن و ادای (حقّ) خویشاوند، فرمان می‌دهد و از کارهای زشت و ناپسند و افزونجویی، باز می‌دارد؛ به شما اندرز می‌دهد باشد که شما پند گیرید» سوره نحل، آیه ۹۰.</ref> افزون بر [[عدل]]، به [[احسان]] و [[انفاق]] به [[خویشان]] نیز [[فرمان]] داده شده است. در [[تفسیر]] "[[قسط]]"<ref>مجمع البیان، مج ۸، ج ۴، ص ۶۳۴؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۴، ص ۵۷.</ref>، "[[عدل]]"، "[[احسان]]"<ref>جامع‌البیان، مج۸، ج۱۴، ص ۲۱۳؛ المیزان، ج ۱۲، ص ۳۳۱ ـ ۳۳۲.</ref> و "ایتاء ذی‌القربی"<ref>جامع‌البیان، مج ۸، ج ۱۴، ص ۲۱۳؛ مجمع‌البیان، ج۶، ص ۵۸۶؛ المیزان، ج ۱۲، ص ۳۳۲.</ref> نظراتی ارائه شده است. [[خداوند]] به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[دستور]] داده است در [[دعوت]] [[انسان‌ها]] به [[حق]] و [[دین]] یا در همه مسائل به [[عدالت]] [[رفتار]] کند: {{متن قرآن|فَلِذَلِكَ فَادْعُ وَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَقُلْ آمَنْتُ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ كِتَابٍ وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ اللَّهُ رَبُّنَا وَرَبُّكُمْ لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ لَا حُجَّةَ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ اللَّهُ يَجْمَعُ بَيْنَنَا وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ}}<ref>«پس به همین (یگانگی مردم را) فرا خوان و چنان که فرمان یافته‌ای پایداری کن و از هوس‌های آنان پیروی مکن و بگو: به هر کتابی که خداوند فرو فرستاده است ایمان دارم و فرمان یافته‌ام که میان شما دادگری کنم، خداوند پروردگار ما و شماست، کردارهای ما از آن ما و کردارهای شما از آن شما، هیچ چالشی میان ما و شما نیست، خداوند میان ما را جمع می‌گرداند و بازگشت (هر چیز) به سوی اوست» سوره شوری، آیه ۱۵.</ref><ref>مجمع البیان، ج ۹، ص ۳۸.</ref><ref>[[احمد جمالی‌زاده|جمالی‌زاده، احمد]]، [[ امر الهی (مقاله)| امر الهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴.]]</ref>.
*در [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي الْقُرْبَى وَيَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَالْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ}}<ref>«به راستی خداوند به دادگری و نیکی کردن و ادای (حقّ) خویشاوند، فرمان می‌دهد و از کارهای زشت و ناپسند و افزونجویی، باز می‌دارد؛ به شما اندرز می‌دهد باشد که شما پند گیرید» سوره نحل، آیه ۹۰.</ref> افزون بر [[عدل]]، به [[احسان]] و [[انفاق]] به [[خویشان]] نیز [[فرمان]] داده شده است. در [[تفسیر]] "[[قسط]]"<ref>مجمع البیان، مج ۸، ج ۴، ص ۶۳۴؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۴، ص ۵۷.</ref>، "[[عدل]]"، "[[احسان]]"<ref>جامع‌البیان، مج۸، ج۱۴، ص ۲۱۳؛ المیزان، ج ۱۲، ص ۳۳۱ ـ ۳۳۲.</ref> و "ایتاء ذی‌القربی"<ref>جامع‌البیان، مج ۸، ج ۱۴، ص ۲۱۳؛ مجمع‌البیان، ج۶، ص ۵۸۶؛ المیزان، ج ۱۲، ص ۳۳۲.</ref> نظراتی ارائه شده است. [[خداوند]] به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[دستور]] داده است در [[دعوت]] [[انسان‌ها]] به [[حق]] و [[دین]] یا در همه مسائل به [[عدالت]] [[رفتار]] کند: {{متن قرآن|فَلِذَلِكَ فَادْعُ وَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَقُلْ آمَنْتُ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ كِتَابٍ وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ اللَّهُ رَبُّنَا وَرَبُّكُمْ لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ لَا حُجَّةَ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ اللَّهُ يَجْمَعُ بَيْنَنَا وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ}}<ref>«پس به همین (یگانگی مردم را) فرا خوان و چنان که فرمان یافته‌ای پایداری کن و از هوس‌های آنان پیروی مکن و بگو: به هر کتابی که خداوند فرو فرستاده است ایمان دارم و فرمان یافته‌ام که میان شما دادگری کنم، خداوند پروردگار ما و شماست، کردارهای ما از آن ما و کردارهای شما از آن شما، هیچ چالشی میان ما و شما نیست، خداوند میان ما را جمع می‌گرداند و بازگشت (هر چیز) به سوی اوست» سوره شوری، آیه ۱۵.</ref><ref>مجمع البیان، ج ۹، ص ۳۸.</ref><ref>[[احمد جمالی‌زاده|جمالی‌زاده، احمد]]، [[ امر الهی (مقاله)| امر الهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴.</ref>.
=== [[اسلام]] و [[ایمان]]===
=== [[اسلام]] و [[ایمان]]===
*[[خداوند]] به [[مؤمنان]] [[فرمان]] داده که برای [[پروردگار]] جهانیان [[تسلیم]] شوند: {{متن قرآن|قُلْ أَنَدْعُو مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنْفَعُنَا وَلَا يَضُرُّنَا وَنُرَدُّ عَلَى أَعْقَابِنَا بَعْدَ إِذْ هَدَانَا اللَّهُ كَالَّذِي اسْتَهْوَتْهُ الشَّيَاطِينُ فِي الْأَرْضِ حَيْرَانَ لَهُ أَصْحَابٌ يَدْعُونَهُ إِلَى الْهُدَى ائْتِنَا قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَأُمِرْنَا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«بگو آیا به جای خداوند کسی را (به پرستش) بخوانیم که نه به ما سود می‌رساند و نه زیان می‌زند و پس از آنکه خداوند ما را راهنمایی کرده است به (عقاید) گذشته خود بازگردانده شویم؟ چونان کسی که شیطان‌ها او را در زمین، سرگشته و سرگردان کرده‌اند در حالی که او را همراهانی است که به راهیابی فرا می‌خوانندش که نزد ما بیا؛ بگو: تنها رهنمود خداوند، رهنمود است و فرمان یافته‌ایم که تسلیم پروردگار جهانیان باشیم» سوره انعام، آیه ۷۱.</ref>، چنان‌که به [[پیامبر اسلام]]{{صل}} [[دستور]] داده از تسلیم‌ شوندگان باشد: {{متن قرآن| وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ}}<ref>« فرمان یافته‌ام که از گردن نهادگان (به خداوند) باشم» سوره یونس، آیه ۷۲.</ref>؛ {{متن قرآن|قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَمَّا جَاءَنِيَ الْبَيِّنَاتُ مِنْ رَبِّي وَأُمِرْتُ أَنْ أُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«بگو: من که برهان‌ها (ی روشن) پروردگارم به من رسیده است، از پرستیدن کسانی که به جای خداوند (به پرستش) می‌خوانید نهی شده‌ام و فرمان یافته‌ام که فرمانپذیر پروردگار جهانیان باشم» سوره غافر، آیه ۶۶.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ رَبَّ هَذِهِ الْبَلْدَةِ الَّذِي حَرَّمَهَا وَلَهُ كُلُّ شَيْءٍ وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ}}<ref>«جز این نیست که فرمان یافته‌ام تا پروردگار این شهر را که خداوند آن را محترم داشته است بپرستم و همه چیز از آن اوست و فرمان یافته‌ام که از فرمانبرداران باشم» سوره نمل، آیه ۹۱.</ref>، بلکه به آن [[حضرت]] امر شده که [[اولین مسلم]] باشد: {{متن قرآن|قُلْ أَغَيْرَ اللَّهِ أَتَّخِذُ وَلِيًّا فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ يُطْعِمُ وَلَا يُطْعَمُ قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«بگو آیا جز خداوند آفریننده آسمان‌ها و زمین را سرور گزینم و اوست که (روزی) می‌خوراند و به او نمی‌خورانند؟ بگو فرمان یافته‌ام که نخستین کس باشم که تسلیم (خداوند) می‌شود و (به من گفته‌اند) هرگز از مشرکان مباش!» سوره انعام، آیه ۱۴.</ref>؛ {{متن قرآن|وَأُمِرْتُ لِأَنْ أَكُونَ أَوَّلَ الْمُسْلِمِينَ}}<ref>«و فرمان یافته‌ام که نخستین فرمانبردار  باشم» سوره زمر، آیه ۱۲.</ref>. اگر مراد از این دو [[آیه]] آن باشد که [[پیامبر]]{{صل}} [[مأمور]] است نسبت به همه [[انسان‌ها]] حتی امّت‌های پیشین [[اولین مسلم]] باشد، مقصود اول بودن از نظر رتبه خواهد بود<ref>المیزان، ج ۷، ص ۳۳.</ref>. در [[آیه]] دیگری به [[پیامبر]]{{صل}} [[فرمان]] داده شده از [[مؤمنان]] باشد: {{متن قرآن|قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ كُنْتُمْ فِي شَكٍّ مِنْ دِينِي فَلَا أَعْبُدُ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلَكِنْ أَعْبُدُ اللَّهَ الَّذِي يَتَوَفَّاكُمْ وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«بگو: ای مردم! اگر در دین من شک دارید پس (بدانید که) من کسانی را که به جای خداوند می‌پرستید نمی‌پرستم ولی خداوندی را می‌پرستم که جان شما را می‌ستاند و فرمان یافته‌ام که از مؤمنان باشم» سوره یونس، آیه ۱۰۴.</ref><ref>[[احمد جمالی‌زاده|جمالی‌زاده، احمد]]، [[ امر الهی (مقاله)| امر الهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴.]]</ref>.
*[[خداوند]] به [[مؤمنان]] [[فرمان]] داده که برای [[پروردگار]] جهانیان [[تسلیم]] شوند: {{متن قرآن|قُلْ أَنَدْعُو مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنْفَعُنَا وَلَا يَضُرُّنَا وَنُرَدُّ عَلَى أَعْقَابِنَا بَعْدَ إِذْ هَدَانَا اللَّهُ كَالَّذِي اسْتَهْوَتْهُ الشَّيَاطِينُ فِي الْأَرْضِ حَيْرَانَ لَهُ أَصْحَابٌ يَدْعُونَهُ إِلَى الْهُدَى ائْتِنَا قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَأُمِرْنَا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«بگو آیا به جای خداوند کسی را (به پرستش) بخوانیم که نه به ما سود می‌رساند و نه زیان می‌زند و پس از آنکه خداوند ما را راهنمایی کرده است به (عقاید) گذشته خود بازگردانده شویم؟ چونان کسی که شیطان‌ها او را در زمین، سرگشته و سرگردان کرده‌اند در حالی که او را همراهانی است که به راهیابی فرا می‌خوانندش که نزد ما بیا؛ بگو: تنها رهنمود خداوند، رهنمود است و فرمان یافته‌ایم که تسلیم پروردگار جهانیان باشیم» سوره انعام، آیه ۷۱.</ref>، چنان‌که به [[پیامبر اسلام]]{{صل}} [[دستور]] داده از تسلیم‌ شوندگان باشد: {{متن قرآن| وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ}}<ref>« فرمان یافته‌ام که از گردن نهادگان (به خداوند) باشم» سوره یونس، آیه ۷۲.</ref>؛ {{متن قرآن|قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَمَّا جَاءَنِيَ الْبَيِّنَاتُ مِنْ رَبِّي وَأُمِرْتُ أَنْ أُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«بگو: من که برهان‌ها (ی روشن) پروردگارم به من رسیده است، از پرستیدن کسانی که به جای خداوند (به پرستش) می‌خوانید نهی شده‌ام و فرمان یافته‌ام که فرمانپذیر پروردگار جهانیان باشم» سوره غافر، آیه ۶۶.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ رَبَّ هَذِهِ الْبَلْدَةِ الَّذِي حَرَّمَهَا وَلَهُ كُلُّ شَيْءٍ وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ}}<ref>«جز این نیست که فرمان یافته‌ام تا پروردگار این شهر را که خداوند آن را محترم داشته است بپرستم و همه چیز از آن اوست و فرمان یافته‌ام که از فرمانبرداران باشم» سوره نمل، آیه ۹۱.</ref>، بلکه به آن [[حضرت]] امر شده که [[اولین مسلم]] باشد: {{متن قرآن|قُلْ أَغَيْرَ اللَّهِ أَتَّخِذُ وَلِيًّا فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ يُطْعِمُ وَلَا يُطْعَمُ قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«بگو آیا جز خداوند آفریننده آسمان‌ها و زمین را سرور گزینم و اوست که (روزی) می‌خوراند و به او نمی‌خورانند؟ بگو فرمان یافته‌ام که نخستین کس باشم که تسلیم (خداوند) می‌شود و (به من گفته‌اند) هرگز از مشرکان مباش!» سوره انعام، آیه ۱۴.</ref>؛ {{متن قرآن|وَأُمِرْتُ لِأَنْ أَكُونَ أَوَّلَ الْمُسْلِمِينَ}}<ref>«و فرمان یافته‌ام که نخستین فرمانبردار  باشم» سوره زمر، آیه ۱۲.</ref>. اگر مراد از این دو [[آیه]] آن باشد که [[پیامبر]]{{صل}} [[مأمور]] است نسبت به همه [[انسان‌ها]] حتی امّت‌های پیشین [[اولین مسلم]] باشد، مقصود اول بودن از نظر رتبه خواهد بود<ref>المیزان، ج ۷، ص ۳۳.</ref>. در [[آیه]] دیگری به [[پیامبر]]{{صل}} [[فرمان]] داده شده از [[مؤمنان]] باشد: {{متن قرآن|قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ كُنْتُمْ فِي شَكٍّ مِنْ دِينِي فَلَا أَعْبُدُ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلَكِنْ أَعْبُدُ اللَّهَ الَّذِي يَتَوَفَّاكُمْ وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«بگو: ای مردم! اگر در دین من شک دارید پس (بدانید که) من کسانی را که به جای خداوند می‌پرستید نمی‌پرستم ولی خداوندی را می‌پرستم که جان شما را می‌ستاند و فرمان یافته‌ام که از مؤمنان باشم» سوره یونس، آیه ۱۰۴.</ref><ref>[[احمد جمالی‌زاده|جمالی‌زاده، احمد]]، [[ امر الهی (مقاله)| امر الهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴.</ref>.
===[[کفر به طاغوت]]===
===[[کفر به طاغوت]]===
*[[خداوند]] برخی از [[مسلمانان]] [[صدر اسلام]] را که [[گمان]] داشتند به [[قرآن]] و کتاب‌های آسمانی پیشین [[ایمان]] آورده‌اند و با این‌حال می‌خواستند برای رفع نزاعشان به [[طاغوت]] مراجعه کنند، [[سرزنش]] کرده است، زیرا به آنها [[فرمان]] داده شده بود که به [[طاغوت]] [[کفر]] بورزند: {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا}}<ref>«آیا به آن کسان ننگریسته‌ای که گمان می‌برند به آنچه به سوی تو و آنچه پیش از تو فرو فرستاده شده است ایمان دارند (اما) بر آنند که داوری (های خود را) نزد طاغوت برند با آنکه به آنان فرمان داده شده است که به آن کفر ورزند و شیطان سر آن دارد که آنان را به گمراهی ژرفی درافکند» سوره نساء، آیه ۶۰.</ref> [[طاغوت]] در لغت به معنای بسیار [[طغیان]] کننده<ref>مجمع البیان، ج ۳، ص ۱۱۵.</ref> و برحسب [[شأن نزول]] مقصود از آن در این [[آیه]] مردی کاهن یا [[یهودی]] است که منافقی به وی مراجعه کرده بود<ref>التبیان، ج ۳، ص ۲۳۸.</ref><ref>[[احمد جمالی‌زاده|جمالی‌زاده، احمد]]، [[ امر الهی (مقاله)| امر الهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴.]]</ref>.
*[[خداوند]] برخی از [[مسلمانان]] [[صدر اسلام]] را که [[گمان]] داشتند به [[قرآن]] و کتاب‌های آسمانی پیشین [[ایمان]] آورده‌اند و با این‌حال می‌خواستند برای رفع نزاعشان به [[طاغوت]] مراجعه کنند، [[سرزنش]] کرده است، زیرا به آنها [[فرمان]] داده شده بود که به [[طاغوت]] [[کفر]] بورزند: {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا}}<ref>«آیا به آن کسان ننگریسته‌ای که گمان می‌برند به آنچه به سوی تو و آنچه پیش از تو فرو فرستاده شده است ایمان دارند (اما) بر آنند که داوری (های خود را) نزد طاغوت برند با آنکه به آنان فرمان داده شده است که به آن کفر ورزند و شیطان سر آن دارد که آنان را به گمراهی ژرفی درافکند» سوره نساء، آیه ۶۰.</ref> [[طاغوت]] در لغت به معنای بسیار [[طغیان]] کننده<ref>مجمع البیان، ج ۳، ص ۱۱۵.</ref> و برحسب [[شأن نزول]] مقصود از آن در این [[آیه]] مردی کاهن یا [[یهودی]] است که منافقی به وی مراجعه کرده بود<ref>التبیان، ج ۳، ص ۲۳۸.</ref><ref>[[احمد جمالی‌زاده|جمالی‌زاده، احمد]]، [[ امر الهی (مقاله)| امر الهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴.</ref>.
===[[پایداری]] در [[صراط مستقیم]]===
===[[پایداری]] در [[صراط مستقیم]]===
*[[خداوند]] به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[مؤمنان]] [[فرمان]] داده که در [[صراط مستقیم]] [[ثابت قدم]] بوده و از [[افراط و تفریط]] بپرهیزند: {{متن قرآن|فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ وَلَا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ}}<ref>«پس چنان که فرمان یافته‌ای پایداری کن و (نیز) آنکه همراه تو (به سوی خداوند) بازگشته است (پایداری کند) و سرکشی نورزید که او به آنچه انجام می‌دهید بیناست» سوره هود، آیه ۱۱۲.</ref>؛ {{متن قرآن|فَلِذَلِكَ فَادْعُ وَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَقُلْ آمَنْتُ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ كِتَابٍ وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ اللَّهُ رَبُّنَا وَرَبُّكُمْ لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ لَا حُجَّةَ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ اللَّهُ يَجْمَعُ بَيْنَنَا وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ}}<ref>«پس به همین (یگانگی مردم را) فرا خوان و چنان که فرمان یافته‌ای پایداری کن و از هوس‌های آنان پیروی مکن و بگو: به هر کتابی که خداوند فرو فرستاده است ایمان دارم و فرمان یافته‌ام که میان شما دادگری کنم، خداوند پروردگار ما و شماست، کردارهای ما از آن ما و کردارهای شما از آن شما، هیچ چالشی میان ما و شما نیست، خداوند میان ما را جمع می‌گرداند و بازگشت (هر چیز) به سوی اوست» سوره شوری، آیه ۱۵.</ref><ref>تفسیر المنار، ج ۱۲، ص ۱۶۶؛ تفسیر مراغی، ج ۴، ص ۹۰؛ روح‌المعانی، مج ۷، ج ۱۲، ص ۲۳۷</ref><ref>[[احمد جمالی‌زاده|جمالی‌زاده، احمد]]، [[ امر الهی (مقاله)| امر الهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴.]]</ref>.
*[[خداوند]] به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[مؤمنان]] [[فرمان]] داده که در [[صراط مستقیم]] [[ثابت قدم]] بوده و از [[افراط و تفریط]] بپرهیزند: {{متن قرآن|فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ وَلَا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ}}<ref>«پس چنان که فرمان یافته‌ای پایداری کن و (نیز) آنکه همراه تو (به سوی خداوند) بازگشته است (پایداری کند) و سرکشی نورزید که او به آنچه انجام می‌دهید بیناست» سوره هود، آیه ۱۱۲.</ref>؛ {{متن قرآن|فَلِذَلِكَ فَادْعُ وَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَقُلْ آمَنْتُ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ كِتَابٍ وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ اللَّهُ رَبُّنَا وَرَبُّكُمْ لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ لَا حُجَّةَ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ اللَّهُ يَجْمَعُ بَيْنَنَا وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ}}<ref>«پس به همین (یگانگی مردم را) فرا خوان و چنان که فرمان یافته‌ای پایداری کن و از هوس‌های آنان پیروی مکن و بگو: به هر کتابی که خداوند فرو فرستاده است ایمان دارم و فرمان یافته‌ام که میان شما دادگری کنم، خداوند پروردگار ما و شماست، کردارهای ما از آن ما و کردارهای شما از آن شما، هیچ چالشی میان ما و شما نیست، خداوند میان ما را جمع می‌گرداند و بازگشت (هر چیز) به سوی اوست» سوره شوری، آیه ۱۵.</ref><ref>تفسیر المنار، ج ۱۲، ص ۱۶۶؛ تفسیر مراغی، ج ۴، ص ۹۰؛ روح‌المعانی، مج ۷، ج ۱۲، ص ۲۳۷</ref><ref>[[احمد جمالی‌زاده|جمالی‌زاده، احمد]]، [[ امر الهی (مقاله)| امر الهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴.</ref>.
===[[توحید در عبادت]]===
===[[توحید در عبادت]]===
*[[خداوند]] به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و دیگر [[انسان‌ها]] [[دستور]] داده است که او را [[عبادت]] کنند و هیچ‌کس را در [[عبادت]] شریک او نکنند: {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ وَلَا أُشْرِكَ بِهِ }}<ref>« بگو: من فرمان یافته‌ام که خداوند را بپرستم و با او شریک قرار ندهم» سوره رعد، آیه ۳۶.</ref>، {{متن قرآن|أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ }}<ref>« فرمان داده است که جز وی را نپرستید» سوره یوسف، آیه ۴۰.</ref> و نیز {{متن قرآن|مَا قُلْتُ لَهُمْ إِلَّا مَا أَمَرْتَنِي بِهِ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ وَكُنْتُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا مَا دُمْتُ فِيهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَنِي كُنْتَ أَنْتَ الرَّقِيبَ عَلَيْهِمْ وَأَنْتَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ}}<ref>«به آنان چیزی نگفتم جز آنچه مرا بدان فرمان دادی که: «خداوند- پروردگار من و پروردگار خود- را بپرستید» و تا در میان ایشان به‌سر می‌بردم بر آنها گواه بودم و چون مرا (نزد خود) فرا بردی تو خود مراقب آنان بودی و تو بر هر چیزی گواهی» سوره مائده، آیه ۱۱۷.</ref>؛ {{متن قرآن|لَا شَرِيكَ لَهُ وَبِذَلِكَ أُمِرْتُ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمِينَ}}<ref>«که او را شریکی نیست و به این فرمان یافته‌ام و من نخستین مسلمانم» سوره انعام، آیه ۱۶۳.</ref>؛ {{متن قرآن|اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَالْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا إِلَهًا وَاحِدًا لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ}}<ref>«آنان دانشوران دینی و راهبان خود را به جای خداوند پروردگاران خویش برگزیده‌اند و نیز مسیح پسر مریم را در حالی که جز این فرمان نیافته‌اند که خدایی یگانه را بپرستند که خدایی جز او نیست؛ پاکا که اوست از شرکی که می‌ورزند» سوره توبه، آیه ۳۱.</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ رَبَّ هَذِهِ الْبَلْدَةِ الَّذِي حَرَّمَهَا وَلَهُ كُلُّ شَيْءٍ وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ}}<ref>«جز این نیست که فرمان یافته‌ام تا پروردگار این شهر را که خداوند آن را محترم داشته است بپرستم و همه چیز از آن اوست و فرمان یافته‌ام که از فرمانبرداران باشم» سوره نمل، آیه ۹۱.</ref> در برخی [[آیات]] نیز به [[عبادت]] [[خداوند]] همراه با [[اخلاص]] [[فرمان]] داده شده است: {{متن قرآن|قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّينَ}}<ref>«بگو: من فرمان یافته‌ام که خداوند را در حالی که دین (خویش) را برای او ناب می‌دارم بپرستم» سوره زمر، آیه ۱۱.</ref>، {{متن قرآن|وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَاءَ وَيُقِيمُوا الصَّلَاةَ وَيُؤْتُوا الزَّكَاةَ وَذَلِكَ دِينُ الْقَيِّمَةِ}}<ref>«و فرمانی نیافته بودند جز این که خدا را در حالی که دین خویش را برای او ناب داشته‌اند، با درستی آیین، بپرستند و نماز بر پا دارند و زکات بپردازند و این است آیین پایدار (و استوار)» سوره بینه، آیه ۵.</ref><ref>[[احمد جمالی‌زاده|جمالی‌زاده، احمد]]، [[ امر الهی (مقاله)| امر الهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴.]]</ref>.
*[[خداوند]] به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و دیگر [[انسان‌ها]] [[دستور]] داده است که او را [[عبادت]] کنند و هیچ‌کس را در [[عبادت]] شریک او نکنند: {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ وَلَا أُشْرِكَ بِهِ }}<ref>« بگو: من فرمان یافته‌ام که خداوند را بپرستم و با او شریک قرار ندهم» سوره رعد، آیه ۳۶.</ref>، {{متن قرآن|أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ }}<ref>« فرمان داده است که جز وی را نپرستید» سوره یوسف، آیه ۴۰.</ref> و نیز {{متن قرآن|مَا قُلْتُ لَهُمْ إِلَّا مَا أَمَرْتَنِي بِهِ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ وَكُنْتُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا مَا دُمْتُ فِيهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَنِي كُنْتَ أَنْتَ الرَّقِيبَ عَلَيْهِمْ وَأَنْتَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ}}<ref>«به آنان چیزی نگفتم جز آنچه مرا بدان فرمان دادی که: «خداوند- پروردگار من و پروردگار خود- را بپرستید» و تا در میان ایشان به‌سر می‌بردم بر آنها گواه بودم و چون مرا (نزد خود) فرا بردی تو خود مراقب آنان بودی و تو بر هر چیزی گواهی» سوره مائده، آیه ۱۱۷.</ref>؛ {{متن قرآن|لَا شَرِيكَ لَهُ وَبِذَلِكَ أُمِرْتُ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمِينَ}}<ref>«که او را شریکی نیست و به این فرمان یافته‌ام و من نخستین مسلمانم» سوره انعام، آیه ۱۶۳.</ref>؛ {{متن قرآن|اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَالْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا إِلَهًا وَاحِدًا لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ}}<ref>«آنان دانشوران دینی و راهبان خود را به جای خداوند پروردگاران خویش برگزیده‌اند و نیز مسیح پسر مریم را در حالی که جز این فرمان نیافته‌اند که خدایی یگانه را بپرستند که خدایی جز او نیست؛ پاکا که اوست از شرکی که می‌ورزند» سوره توبه، آیه ۳۱.</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ رَبَّ هَذِهِ الْبَلْدَةِ الَّذِي حَرَّمَهَا وَلَهُ كُلُّ شَيْءٍ وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ}}<ref>«جز این نیست که فرمان یافته‌ام تا پروردگار این شهر را که خداوند آن را محترم داشته است بپرستم و همه چیز از آن اوست و فرمان یافته‌ام که از فرمانبرداران باشم» سوره نمل، آیه ۹۱.</ref> در برخی [[آیات]] نیز به [[عبادت]] [[خداوند]] همراه با [[اخلاص]] [[فرمان]] داده شده است: {{متن قرآن|قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّينَ}}<ref>«بگو: من فرمان یافته‌ام که خداوند را در حالی که دین (خویش) را برای او ناب می‌دارم بپرستم» سوره زمر، آیه ۱۱.</ref>، {{متن قرآن|وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَاءَ وَيُقِيمُوا الصَّلَاةَ وَيُؤْتُوا الزَّكَاةَ وَذَلِكَ دِينُ الْقَيِّمَةِ}}<ref>«و فرمانی نیافته بودند جز این که خدا را در حالی که دین خویش را برای او ناب داشته‌اند، با درستی آیین، بپرستند و نماز بر پا دارند و زکات بپردازند و این است آیین پایدار (و استوار)» سوره بینه، آیه ۵.</ref><ref>[[احمد جمالی‌زاده|جمالی‌زاده، احمد]]، [[ امر الهی (مقاله)| امر الهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴.</ref>.
===[[صله رحم]] و مانند آن===
===[[صله رحم]] و مانند آن===
*[[خداوند]] نسبت به اموری [[فرمان]] وصل و پیوند داده و در آیه‌ای کسانی را که به این [[فرمان الهی]] عمل می‌کنند ستوده است: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ يَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَيَخَافُونَ سُوءَ الْحِسَابِ}}<ref>«و کسانی که آنچه را خداوند فرمان به پیوند آن داده است می‌پیوندند و از پروردگار خویش می‌ترسند و از سختی حساب هراس دارند؛» سوره رعد، آیه ۲۱.</ref> و در دو [[آیه]] کسانی را که این [[دستور]] را نادیده گرفته و آنچه را که [[خداوند]] [[فرمان]] به وصل آن داده [[قطع]] می‌کنند، [[سرزنش]] کرده است: {{متن قرآن|الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ}}<ref>«همان کسان که پیمان با خداوند را پس از بستن آن می‌شکنند و چیزی را که خداوند فرمان به پیوند آن داده است می‌گسلند و در زمین تباهی می‌ورزند، آنانند که زیانکارند» سوره بقره، آیه ۲۷.</ref>؛ {{متن قرآن|وَالَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولَئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوءُ الدَّارِ}}<ref>«و لعنت و بدفرجامی آنان راست که پیمان خداوند را پس از بستن آن می‌شکنند و آنچه را خداوند فرمان به پیوند آن داده است می‌گسلند و در زمین تبهکاری می‌ورزند» سوره رعد، آیه ۲۵.</ref> گرچه برخی مراد از این [[آیات]] را [[صله رحم]] و پیوند با [[خویشاوندان]] دانسته‌اند <ref>جامع‌البیان، مج ۱، ج ۱، ص ۲۶۶.</ref>؛ ولی این [[آیات]] مطلق بوده و هر چیزی را که [[خداوند]] [[امر]] به وصل آن کرده شامل می‌شود؛ مانند پیوند با [[رسول اکرم]]{{صل}} و [[مؤمنان]]<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۹، ص ۴۱؛ مجمع البیان، ج ۱، ص ۱۷۰؛ نمونه، ج ۱، ص ۱۵۴ ـ ۱۵۵.</ref>. البته از مشهورترین مصداق‌های این [[آیات صله رحم]] است <ref>المیزان، ج ۱۱، ص ۳۴۳.</ref>. گفته شده: در [[آیه]] ۲۷ سوره بقره مراد از کسانی که آنچه را [[خداوند]] به وصل آن [[فرمان]] داده [[قطع]] می‌کنند، آنهایند که [[مانع]] [[سلوک]] راه [[حق]] و پیمودن [[صراط]] [[توحید]] می‌شوند؛ یعنی با طرح شبهه‌های [[گمراه کننده]] [[عقاید]] آنان را [[فاسد]] و [[معجزات]] [[نبوی]] را [[انکار]] و [[حقانیت]] [[علوم]] [[الهی]] را ردّ می‌کنند<ref>تفسیر صدرالمتالهین، ج ۲، ص ۲۴۶.</ref><ref>[[احمد جمالی‌زاده|جمالی‌زاده، احمد]]، [[ امر الهی (مقاله)| امر الهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴.]]</ref>.
*[[خداوند]] نسبت به اموری [[فرمان]] وصل و پیوند داده و در آیه‌ای کسانی را که به این [[فرمان الهی]] عمل می‌کنند ستوده است: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ يَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَيَخَافُونَ سُوءَ الْحِسَابِ}}<ref>«و کسانی که آنچه را خداوند فرمان به پیوند آن داده است می‌پیوندند و از پروردگار خویش می‌ترسند و از سختی حساب هراس دارند؛» سوره رعد، آیه ۲۱.</ref> و در دو [[آیه]] کسانی را که این [[دستور]] را نادیده گرفته و آنچه را که [[خداوند]] [[فرمان]] به وصل آن داده [[قطع]] می‌کنند، [[سرزنش]] کرده است: {{متن قرآن|الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ}}<ref>«همان کسان که پیمان با خداوند را پس از بستن آن می‌شکنند و چیزی را که خداوند فرمان به پیوند آن داده است می‌گسلند و در زمین تباهی می‌ورزند، آنانند که زیانکارند» سوره بقره، آیه ۲۷.</ref>؛ {{متن قرآن|وَالَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولَئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوءُ الدَّارِ}}<ref>«و لعنت و بدفرجامی آنان راست که پیمان خداوند را پس از بستن آن می‌شکنند و آنچه را خداوند فرمان به پیوند آن داده است می‌گسلند و در زمین تبهکاری می‌ورزند» سوره رعد، آیه ۲۵.</ref> گرچه برخی مراد از این [[آیات]] را [[صله رحم]] و پیوند با [[خویشاوندان]] دانسته‌اند <ref>جامع‌البیان، مج ۱، ج ۱، ص ۲۶۶.</ref>؛ ولی این [[آیات]] مطلق بوده و هر چیزی را که [[خداوند]] [[امر]] به وصل آن کرده شامل می‌شود؛ مانند پیوند با [[رسول اکرم]]{{صل}} و [[مؤمنان]]<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۹، ص ۴۱؛ مجمع البیان، ج ۱، ص ۱۷۰؛ نمونه، ج ۱، ص ۱۵۴ ـ ۱۵۵.</ref>. البته از مشهورترین مصداق‌های این [[آیات صله رحم]] است <ref>المیزان، ج ۱۱، ص ۳۴۳.</ref>. گفته شده: در [[آیه]] ۲۷ سوره بقره مراد از کسانی که آنچه را [[خداوند]] به وصل آن [[فرمان]] داده [[قطع]] می‌کنند، آنهایند که [[مانع]] [[سلوک]] راه [[حق]] و پیمودن [[صراط]] [[توحید]] می‌شوند؛ یعنی با طرح شبهه‌های [[گمراه کننده]] [[عقاید]] آنان را [[فاسد]] و [[معجزات]] [[نبوی]] را [[انکار]] و [[حقانیت]] [[علوم]] [[الهی]] را ردّ می‌کنند<ref>تفسیر صدرالمتالهین، ج ۲، ص ۲۴۶.</ref><ref>[[احمد جمالی‌زاده|جمالی‌زاده، احمد]]، [[ امر الهی (مقاله)| امر الهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴.</ref>.
===بازگرداندن امانت‌ها به صاحبانش===
===بازگرداندن امانت‌ها به صاحبانش===
*[[خداوند]] به [[مؤمنان]] [[فرمان]] داده است که امانت‌ها را به اهلش باز گردانند: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ سَمِيعًا بَصِيرًا}}<ref>«خداوند به شما فرمان می‌دهد که امانت‌ها را به صاحب آنها باز گردانید و چون میان مردم داوری می‌کنید با دادگری داوری کنید؛ بی‌گمان خداوند به کاری نیک اندرزتان می‌دهد؛ به راستی خداوند شنوایی بیناست» سوره نساء، آیه ۵۸.</ref>. از قراین موجود در این [[آیه]] و [[آیات]] قبل برمی‌آید که مراد از امانات اعم از امانات [[مالی]] و [[معنوی]] است و شامل [[علوم]] و [[معارف الهی]] نیز می‌شود که بهره‌مندان از آنها باید این [[معارف]] را به انسان‌هایی که اهل آن هستند برسانند<ref>المیزان، ج ۵، ص ۳۷۸.</ref>. برخی گفته‌اند: مخاطب در [[آیه]] فوق [[حاکمان]] [[جامعه اسلامی]] هستند که باید [[حقوق مردم]] را به آنها برسانند<ref>جامع البیان، مج ۴، ج ۵، ص ۲۰۱.</ref>.
*[[خداوند]] به [[مؤمنان]] [[فرمان]] داده است که امانت‌ها را به اهلش باز گردانند: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ سَمِيعًا بَصِيرًا}}<ref>«خداوند به شما فرمان می‌دهد که امانت‌ها را به صاحب آنها باز گردانید و چون میان مردم داوری می‌کنید با دادگری داوری کنید؛ بی‌گمان خداوند به کاری نیک اندرزتان می‌دهد؛ به راستی خداوند شنوایی بیناست» سوره نساء، آیه ۵۸.</ref>. از قراین موجود در این [[آیه]] و [[آیات]] قبل برمی‌آید که مراد از امانات اعم از امانات [[مالی]] و [[معنوی]] است و شامل [[علوم]] و [[معارف الهی]] نیز می‌شود که بهره‌مندان از آنها باید این [[معارف]] را به انسان‌هایی که اهل آن هستند برسانند<ref>المیزان، ج ۵، ص ۳۷۸.</ref>. برخی گفته‌اند: مخاطب در [[آیه]] فوق [[حاکمان]] [[جامعه اسلامی]] هستند که باید [[حقوق مردم]] را به آنها برسانند<ref>جامع البیان، مج ۴، ج ۵، ص ۲۰۱.</ref>.
*براساس روایتی از [[امام صادق]]{{ع}} در این [[آیه]] به [[امام]] [[معصوم]] [[امر]] شده است که آنچه نزد وی است به [[امام]] بعدی واگذارد و به وی [[وصیّت]] کند<ref>نورالثقلین، ج ۱، ص ۴۹۵ ـ ۴۹۶.</ref>. در [[روایت]] دیگری [[امام سجاد]]{{ع}} به [[اصحاب]] خویش فرموده‌اند: بر شما باد به بازگرداندن [[امانت]]. اگر [[قاتل]] پدرم [[حسین بن علی]] شمشیری را که با آن پدرم را کشت نزد من [[امانت]] بگذارد آن را به او باز خواهم گرداند<ref>نورالثقلین، ج ۱، ص ۴۹۵ ـ ۴۹۶.</ref><ref>[[احمد جمالی‌زاده|جمالی‌زاده، احمد]]، [[ امر الهی (مقاله)| امر الهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴.]]</ref>.
*براساس روایتی از [[امام صادق]]{{ع}} در این [[آیه]] به [[امام]] [[معصوم]] [[امر]] شده است که آنچه نزد وی است به [[امام]] بعدی واگذارد و به وی [[وصیّت]] کند<ref>نورالثقلین، ج ۱، ص ۴۹۵ ـ ۴۹۶.</ref>. در [[روایت]] دیگری [[امام سجاد]]{{ع}} به [[اصحاب]] خویش فرموده‌اند: بر شما باد به بازگرداندن [[امانت]]. اگر [[قاتل]] پدرم [[حسین بن علی]] شمشیری را که با آن پدرم را کشت نزد من [[امانت]] بگذارد آن را به او باز خواهم گرداند<ref>نورالثقلین، ج ۱، ص ۴۹۵ ـ ۴۹۶.</ref><ref>[[احمد جمالی‌زاده|جمالی‌زاده، احمد]]، [[ امر الهی (مقاله)| امر الهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴.</ref>.
===[[جهاد]]===
===[[جهاد]]===
*در [[صدر اسلام]] [[خداوند]] به [[مسلمانان]] که هنوز از [[قدرت]] کافی برخوردار نبودند، [[دستور]] داد در برابر ستمهای [[مشرکان]] با [[عفو]] و [[مدارا]] برخورد کنند تا [[فرمان الهی]] آمده و به آنها اجازه [[جهاد]] دهد:{{متن قرآن|وَدَّ كَثِيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِكُمْ كُفَّارًا حَسَدًا مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُوا وَاصْفَحُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>«بسیاری از اهل کتاب با آنکه حق برای آنان روشن است، از رشکی در درون جانشان، خوش دارند که شما را از پس ایمان به کفر بازگردانند ؛ باری، (از آنان) درگذرید و چشم بپوشید تا (زمانی که) خداوند فرمان خویش را (پیش) آورد که خداوند بر هر کاری تواناست» سوره بقره، آیه ۱۰۹.</ref><ref>مجمع البیان، ج ۱، ص ۳۵۴؛ نمونه، ج ۱، ص ۳۹۹.</ref> گفته شده: این [[آیه]] با [[آیه]] {{متن قرآن|قَاتِلُوا الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلَا يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَلَا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حَتَّى يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ}}<ref>«با آن دسته از اهل کتاب که به خداوند و به روز بازپسین ایمان نمی‌آورند و آنچه را خداوند و پیامبرش حرام کرده‌اند حرام نمی‌دانند و به دین حق نمی‌گروند جنگ کنید تا به دست خود با خواری  جزیه بپردازند» سوره توبه، آیه ۲۹.</ref> [[نسخ]] شده است<ref>جامع البیان، مج ۱، ج ۱، ص ۶۸۵؛ مجمع البیان، ج ۱، ص ۳۵۴.</ref><ref>[[احمد جمالی‌زاده|جمالی‌زاده، احمد]]، [[ امر الهی (مقاله)| امر الهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴.]]</ref>.
*در [[صدر اسلام]] [[خداوند]] به [[مسلمانان]] که هنوز از [[قدرت]] کافی برخوردار نبودند، [[دستور]] داد در برابر ستمهای [[مشرکان]] با [[عفو]] و [[مدارا]] برخورد کنند تا [[فرمان الهی]] آمده و به آنها اجازه [[جهاد]] دهد:{{متن قرآن|وَدَّ كَثِيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِكُمْ كُفَّارًا حَسَدًا مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُوا وَاصْفَحُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>«بسیاری از اهل کتاب با آنکه حق برای آنان روشن است، از رشکی در درون جانشان، خوش دارند که شما را از پس ایمان به کفر بازگردانند ؛ باری، (از آنان) درگذرید و چشم بپوشید تا (زمانی که) خداوند فرمان خویش را (پیش) آورد که خداوند بر هر کاری تواناست» سوره بقره، آیه ۱۰۹.</ref><ref>مجمع البیان، ج ۱، ص ۳۵۴؛ نمونه، ج ۱، ص ۳۹۹.</ref> گفته شده: این [[آیه]] با [[آیه]] {{متن قرآن|قَاتِلُوا الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلَا يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَلَا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حَتَّى يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ}}<ref>«با آن دسته از اهل کتاب که به خداوند و به روز بازپسین ایمان نمی‌آورند و آنچه را خداوند و پیامبرش حرام کرده‌اند حرام نمی‌دانند و به دین حق نمی‌گروند جنگ کنید تا به دست خود با خواری  جزیه بپردازند» سوره توبه، آیه ۲۹.</ref> [[نسخ]] شده است<ref>جامع البیان، مج ۱، ج ۱، ص ۶۸۵؛ مجمع البیان، ج ۱، ص ۳۵۴.</ref><ref>[[احمد جمالی‌زاده|جمالی‌زاده، احمد]]، [[ امر الهی (مقاله)| امر الهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴.</ref>.
===[[قربانی]] کردن [[اسماعیل]]===
===[[قربانی]] کردن [[اسماعیل]]===
*به [[ابراهیم]]{{ع}} درخواب [[فرمان]] داده شد که پسرش [[اسماعیل]]{{ع}} را [[قربانی]] کند و چون آن [[حضرت]] در مورد این [[فرمان الهی]] با [[اسماعیل]]{{ع}} [[مشورت]] کرد، [[اسماعیل]]{{ع}} به او گفت: ای [[پدر]]! آنچه بدان [[مأمور]] شده‌ای انجام ده:{{متن قرآن|فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ}}<ref>«و چون در تلاش، همپای او گشت (ابراهیم) گفت: پسرکم! من در خواب می‌بینم که تو را سر می‌برم پس بنگر که چه می‌بینی؟ گفت: ای پدر! آنچه فرمان می‌یابی انجام ده که- اگر خداوند بخواهد- مرا از شکیبایان خواهی یافت» سوره صافات، آیه ۱۰۲.</ref><ref>[[احمد جمالی‌زاده|جمالی‌زاده، احمد]]، [[ امر الهی (مقاله)| امر الهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴.]]</ref>.
*به [[ابراهیم]]{{ع}} درخواب [[فرمان]] داده شد که پسرش [[اسماعیل]]{{ع}} را [[قربانی]] کند و چون آن [[حضرت]] در مورد این [[فرمان الهی]] با [[اسماعیل]]{{ع}} [[مشورت]] کرد، [[اسماعیل]]{{ع}} به او گفت: ای [[پدر]]! آنچه بدان [[مأمور]] شده‌ای انجام ده:{{متن قرآن|فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ}}<ref>«و چون در تلاش، همپای او گشت (ابراهیم) گفت: پسرکم! من در خواب می‌بینم که تو را سر می‌برم پس بنگر که چه می‌بینی؟ گفت: ای پدر! آنچه فرمان می‌یابی انجام ده که- اگر خداوند بخواهد- مرا از شکیبایان خواهی یافت» سوره صافات، آیه ۱۰۲.</ref><ref>[[احمد جمالی‌زاده|جمالی‌زاده، احمد]]، [[ امر الهی (مقاله)| امر الهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴.</ref>.
===[[اطاعت]] [[جنیان]] از [[سلیمان]]{{ع}}===
===[[اطاعت]] [[جنیان]] از [[سلیمان]]{{ع}}===
*[[خداوند]] به گروهی از [[جنیان]] [[دستور]] داده بود که در [[خدمت]] [[سلیمان]]{{ع}} بوده و [[مطیع]] فرمان‌های او باشند<ref>مجمع البیان، ج ۸، ص ۵۹۸.</ref> و اگر برخی از آنان از این [[فرمان الهی]] [[سرپیچی]] می‌کردند، [[خداوند]] آنان را به شدّت [[عذاب]] می‌کرد: {{متن قرآن|وَلِسُلَيْمَانَ الرِّيحَ غُدُوُّهَا شَهْرٌ وَرَوَاحُهَا شَهْرٌ وَأَسَلْنَا لَهُ عَيْنَ الْقِطْرِ وَمِنَ الْجِنِّ مَنْ يَعْمَلُ بَيْنَ يَدَيْهِ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَمَنْ يَزِغْ مِنْهُمْ عَنْ أَمْرِنَا نُذِقْهُ مِنْ عَذَابِ السَّعِيرِ}}<ref>«و برای سلیمان، باد را (رام کردیم) که (وزش) پگاهانش یک ماه و وزش شامگاهانش یک ماه (راه) بود و چشمه مس گداخته را برای وی روان کردیم و برخی از پریان به اذن پروردگارش پیش او کار می‌کردند و هر یک از آنان از فرمان ما سر می‌پیچید بدو از عذاب آتش می‌چشاندیم» سوره سبأ، آیه ۱۲.</ref><ref>[[احمد جمالی‌زاده|جمالی‌زاده، احمد]]، [[ امر الهی (مقاله)| امر الهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴.]]</ref>.
*[[خداوند]] به گروهی از [[جنیان]] [[دستور]] داده بود که در [[خدمت]] [[سلیمان]]{{ع}} بوده و [[مطیع]] فرمان‌های او باشند<ref>مجمع البیان، ج ۸، ص ۵۹۸.</ref> و اگر برخی از آنان از این [[فرمان الهی]] [[سرپیچی]] می‌کردند، [[خداوند]] آنان را به شدّت [[عذاب]] می‌کرد: {{متن قرآن|وَلِسُلَيْمَانَ الرِّيحَ غُدُوُّهَا شَهْرٌ وَرَوَاحُهَا شَهْرٌ وَأَسَلْنَا لَهُ عَيْنَ الْقِطْرِ وَمِنَ الْجِنِّ مَنْ يَعْمَلُ بَيْنَ يَدَيْهِ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَمَنْ يَزِغْ مِنْهُمْ عَنْ أَمْرِنَا نُذِقْهُ مِنْ عَذَابِ السَّعِيرِ}}<ref>«و برای سلیمان، باد را (رام کردیم) که (وزش) پگاهانش یک ماه و وزش شامگاهانش یک ماه (راه) بود و چشمه مس گداخته را برای وی روان کردیم و برخی از پریان به اذن پروردگارش پیش او کار می‌کردند و هر یک از آنان از فرمان ما سر می‌پیچید بدو از عذاب آتش می‌چشاندیم» سوره سبأ، آیه ۱۲.</ref><ref>[[احمد جمالی‌زاده|جمالی‌زاده، احمد]]، [[ امر الهی (مقاله)| امر الهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴.</ref>.
===[[ذبح]] گاو به دست [[بنی اسراییل]]===
===[[ذبح]] گاو به دست [[بنی اسراییل]]===
*[[خداوند]] به [[بنی‌اسرائیل]] [[فرمان]] داد گاوی را [[ذبح]] کنند: {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً قَالُوا أَتَتَّخِذُنَا هُزُوًا قَالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ}}<ref>«و (یاد کنید) آنگاه را که موسی به قوم خود گفت: خداوند به شما فرمان می‌دهد که گاوی بکشید؛ گفتند: آیا ما را به ریشخند گرفته‌ای؟ گفت: به خداوند پناه می‌جویم که از نادانان باشم» سوره بقره، آیه ۶۷.</ref> و پس از پرسش‌های بی‌مورد [[بنی‌اسرائیل]]، [[موسی]]{{ع}} ضمن پاسخ به آنها، تأکید کرد که آنچه به شما [[فرمان]] داده شده انجام دهید: {{متن قرآن|قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّنْ لَنَا مَا هِيَ قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ لَا فَارِضٌ وَلَا بِكْرٌ عَوَانٌ بَيْنَ ذَلِكَ فَافْعَلُوا مَا تُؤْمَرُونَ}}<ref>«گفتند: از پروردگارت به خاطر ما بخواه تا چگونگی آن را برای ما روشن کند. گفت:خداوند می‌فرماید که آن گاوی است نه پیر و نه جوان، میانسالی میان آن (دو)؛ آنچه فرمان یافته‌اید بجای آورید» سوره بقره، آیه ۶۸.</ref><ref>[[احمد جمالی‌زاده|جمالی‌زاده، احمد]]، [[ امر الهی (مقاله)| امر الهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴.]]</ref>.
*[[خداوند]] به [[بنی‌اسرائیل]] [[فرمان]] داد گاوی را [[ذبح]] کنند: {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً قَالُوا أَتَتَّخِذُنَا هُزُوًا قَالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ}}<ref>«و (یاد کنید) آنگاه را که موسی به قوم خود گفت: خداوند به شما فرمان می‌دهد که گاوی بکشید؛ گفتند: آیا ما را به ریشخند گرفته‌ای؟ گفت: به خداوند پناه می‌جویم که از نادانان باشم» سوره بقره، آیه ۶۷.</ref> و پس از پرسش‌های بی‌مورد [[بنی‌اسرائیل]]، [[موسی]]{{ع}} ضمن پاسخ به آنها، تأکید کرد که آنچه به شما [[فرمان]] داده شده انجام دهید: {{متن قرآن|قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّنْ لَنَا مَا هِيَ قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ لَا فَارِضٌ وَلَا بِكْرٌ عَوَانٌ بَيْنَ ذَلِكَ فَافْعَلُوا مَا تُؤْمَرُونَ}}<ref>«گفتند: از پروردگارت به خاطر ما بخواه تا چگونگی آن را برای ما روشن کند. گفت:خداوند می‌فرماید که آن گاوی است نه پیر و نه جوان، میانسالی میان آن (دو)؛ آنچه فرمان یافته‌اید بجای آورید» سوره بقره، آیه ۶۸.</ref><ref>[[احمد جمالی‌زاده|جمالی‌زاده، احمد]]، [[ امر الهی (مقاله)| امر الهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴.</ref>.


==[[امر تکوینی]] [[الهی]]==
==[[امر تکوینی]] [[الهی]]==
*[[امر تکوینی]] و [[شأن]] [[الهی]]، همان ایجاد [[خداوند]] است؛ به ذات شیی‌ء تعلق بگیرد یا به [[نظام]] صفات و [[افعال]] آن، و ایجاد [[خداوند]] چیزی جز وجود شیی‌ء نیست؛ اما نه از هر جهتی بلکه از آن جهت که مستند و [[قائم]] به [[خداوند]] است. توضیح آنکه وجودی که [[خداوند]] به موجودات [[افاضه]] می‌کند دارای دو نسبت است: نسبتی به [[خداوند]] که [[ملکوت]] شیی‌ء است و نسبتی به خود شیی‌ء، و از جهت نسبتی که با [[خداوند]] دارد همان امر الهی و کلمه ایجاد است که در [[قرآن]] از آن به قول {{متن قرآن|كُنْ}} و از نسبت دوم به {{متن قرآن|فَيَكُونُ}} تعبیر شده است:{{متن قرآن|إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ فَسُبْحَانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ}}<ref>«فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو می‌گوید: باش! بی‌درنگ خواهد بود پس پاکا آنکه فرمانفرمایی  هر چیز در دست اوست و به سوی او بازگردانده می‌شوید» سوره یس، آیه ۸۲-۸۳.</ref> و نیز {{متن قرآن|بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَإِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}}<ref>«پدیدآور آسمان‌ها و زمین است و چون (انجام) کاری را بخواهد تنها می‌گوید: باش! بی‌درنگ خواهد بود» سوره بقره، آیه ۱۱۷.</ref>؛ {{متن قرآن|قَالَتْ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي وَلَدٌ وَلَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ قَالَ كَذَلِكِ اللَّهُ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}}<ref>«مریم گفت: پروردگارا! چگونه مرا فرزندی تواند بود که بشری به من دست نزده است؟» سوره آل عمران، آیه ۴۷.</ref>؛ {{متن قرآن|مَا كَانَ لِلَّهِ أَنْ يَتَّخِذَ مِنْ وَلَدٍ سُبْحَانَهُ إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}}<ref>«سزاوار خداوند نیست که فرزندی برگزیند، پاکا که اوست، چون آهنگ کاری کند تنها بدان فرماید: باش! بی‌درنگ خواهد بود» سوره مریم، آیه ۳۵.</ref>؛ {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ فَإِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}}<ref>«اوست که زنده می‌دارد و می‌میراند و چون کاری را بخواهد تنها به آن می‌گوید: باش! بی‌درنگ خواهد بود» سوره غافر، آیه ۶۸.</ref><ref>المیزان، ج۸، ص۱۵۱.</ref>.
*[[امر تکوینی]] و [[شأن]] [[الهی]]، همان ایجاد [[خداوند]] است؛ به ذات شیی‌ء تعلق بگیرد یا به [[نظام]] صفات و [[افعال]] آن، و ایجاد [[خداوند]] چیزی جز وجود شیی‌ء نیست؛ اما نه از هر جهتی بلکه از آن جهت که مستند و [[قائم]] به [[خداوند]] است. توضیح آنکه وجودی که [[خداوند]] به موجودات [[افاضه]] می‌کند دارای دو نسبت است: نسبتی به [[خداوند]] که [[ملکوت]] شیی‌ء است و نسبتی به خود شیی‌ء، و از جهت نسبتی که با [[خداوند]] دارد همان امر الهی و کلمه ایجاد است که در [[قرآن]] از آن به قول {{متن قرآن|كُنْ}} و از نسبت دوم به {{متن قرآن|فَيَكُونُ}} تعبیر شده است:{{متن قرآن|إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ فَسُبْحَانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ}}<ref>«فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو می‌گوید: باش! بی‌درنگ خواهد بود پس پاکا آنکه فرمانفرمایی  هر چیز در دست اوست و به سوی او بازگردانده می‌شوید» سوره یس، آیه ۸۲-۸۳.</ref> و نیز {{متن قرآن|بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَإِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}}<ref>«پدیدآور آسمان‌ها و زمین است و چون (انجام) کاری را بخواهد تنها می‌گوید: باش! بی‌درنگ خواهد بود» سوره بقره، آیه ۱۱۷.</ref>؛ {{متن قرآن|قَالَتْ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي وَلَدٌ وَلَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ قَالَ كَذَلِكِ اللَّهُ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}}<ref>«مریم گفت: پروردگارا! چگونه مرا فرزندی تواند بود که بشری به من دست نزده است؟» سوره آل عمران، آیه ۴۷.</ref>؛ {{متن قرآن|مَا كَانَ لِلَّهِ أَنْ يَتَّخِذَ مِنْ وَلَدٍ سُبْحَانَهُ إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}}<ref>«سزاوار خداوند نیست که فرزندی برگزیند، پاکا که اوست، چون آهنگ کاری کند تنها بدان فرماید: باش! بی‌درنگ خواهد بود» سوره مریم، آیه ۳۵.</ref>؛ {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ فَإِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}}<ref>«اوست که زنده می‌دارد و می‌میراند و چون کاری را بخواهد تنها به آن می‌گوید: باش! بی‌درنگ خواهد بود» سوره غافر، آیه ۶۸.</ref><ref>المیزان، ج۸، ص۱۵۱.</ref>.
*امر الهی فعل مختص به [[خداوند]] است و اسباب کونیّه که دارای تأثیرات تدریجی است در آن دخالتی ندارد و وجودی بالاتر از نشئه مادّه و ظرف زمان است: {{متن قرآن|إِنَّمَا قَوْلُنَا لِشَيْءٍ إِذَا أَرَدْنَاهُ أَنْ نَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}}<ref>«سخن ما برای (پدید آمدن) چیزی چون آن را اراده کنیم تنها این است که بدان می‌گوییم: باش! بی‌درنگ خواهد بود» سوره نحل، آیه ۴۰.</ref><ref>المیزان، ج ۱۳، ص ۱۹۸.</ref>. در این [[آیه]] مراد از قول [[الهی]]، [[شأن]] و امر [[خداوند]] است<ref>المیزان، ج ۱۷، ص ۱۱۴.</ref>.
*امر الهی فعل مختص به [[خداوند]] است و اسباب کونیّه که دارای تأثیرات تدریجی است در آن دخالتی ندارد و وجودی بالاتر از نشئه مادّه و ظرف زمان است: {{متن قرآن|إِنَّمَا قَوْلُنَا لِشَيْءٍ إِذَا أَرَدْنَاهُ أَنْ نَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}}<ref>«سخن ما برای (پدید آمدن) چیزی چون آن را اراده کنیم تنها این است که بدان می‌گوییم: باش! بی‌درنگ خواهد بود» سوره نحل، آیه ۴۰.</ref><ref>المیزان، ج ۱۳، ص ۱۹۸.</ref>. در این [[آیه]] مراد از قول [[الهی]]، [[شأن]] و امر [[خداوند]] است<ref>المیزان، ج ۱۷، ص ۱۱۴.</ref>.
*امر الهی [[واحد]] بوده و هیچ‌گونه تدریجی در آن راه ندارد: {{متن قرآن|وَمَا أَمْرُنَا إِلَّا وَاحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ}}<ref>«و فرمان ما یک کلمه بیش نیست مانند یک چشم بر هم زدن» سوره قمر، آیه ۵۰.</ref> در این [[آیه]] امر [[خداوند]] به چشم برهم زدن [[تشبیه]] شده است که این [[تشبیه]] برای نفی هرگونه تدریج است و از آن بر می‌آید که اشیایی که به تدریج و از طریق اسباب کونیّه حادث می‌شوند و دارای زمان و مکان هستند، جهت دیگری نیز دارند که آن جهت تهی از تدریج و خارج از حیطه زمان و مکان است و بنابر نظری اشیا از جهت اوّل [[خلق]] [[الهی]] بوده و از جهت دوم امر، قول و کلمه [[الهی]] هستند: {{متن قرآن|إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«به راستی پروردگارتان همان خداوند است که آسمان‌ها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت، شب را بر روز می‌پوشاند- که آن را شتابان می‌جوید- و خورشید و ماه و ستارگان را رام فرمان خویش آفرید؛ آگاه باشید که آفرینش و فرمان او راست؛ بزرگوار است خداوند پروردگار جهانیان» سوره اعراف، آیه ۵۴.</ref><ref>المیزان، ج۱۳، ص۱۹۷.</ref>، بنابراین، عبارت {{متن قرآن|أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}} بدین معنا نیست که لفظی وجود دارد که با تلفظ آن، شیی‌ء موجود می‌شود<ref> مجمع‌البیان، ج۸، ص۶۷۹؛ الکشاف، ج۲، ص۶۰۶.</ref>، زیرا در این صورت وجود آن لفظ نیز محتاج به لفظی دیگر و این مستلزم [[تسلسل]] و [[باطل]] است و نیز معنای عبارت بالا این نیست که مخاطبی وجود دارد که خطاب [[الهی]] را می‌شنود، زیرا در صورت وجود مخاطب، [[افاضه]] وجود به آن بی‌معنا خواهد بود، پس عبارت فوق برای بیان چگونگی [[افاضه]] وجود از طرف [[خداوند]]، بدون اینکه [[نیاز]] به چیزی داشته باشد و بدون [[تخلف]] و تدریج است<ref>المیزان، ج ۱۷، ص ۱۱۵.</ref>. برخی گفته‌اند: این عبارت برای بیان آن است که ایجاد هر چیزی برای [[خداوند]] بسیار آسان است و این تعبیر مراد را بهتر می‌رساند<ref>مجمع‌البیان، ج ۱، ص ۳۶۸؛ ج ۸ ص ۶۷۹.</ref> برخی این [[پرسش]] را مطرح کرده‌اند که آیا امر [[خداوند]] به وجود شیی‌ء در حال عدم آن چیز است یا در حال وجود آن؟ در صورت اول، [[امر]] کردن به معدوم ممکن نیست و در صورت دوم چیزی که وجود دارد امر کردن به حدوث آن معنا ندارد. سپس اقوال گوناگونی را ذکر کرده و در پایان این قول را برگزیده‌اند که وجود شی‌ء نه بر [[اراده]] و امر الهی مقدّم و نه از آن مو ٔ ّر است <ref>جامع‌البیان، مج ۱، ج ۱، ص ۷۱۱ ـ ۷۱۲.</ref>. [[عارفان]] در پاسخ این [[پرسش]] گفته‌اند: اشیا پیش از آنکه در خارج موجود شوند نسبت به وجود خارجی معدوم‌اند؛ ولی ازلاً و ابدا با وجود [[علمی]] [[الهی]] موجودند <ref>شرح فصوص الحکم، ص ۷۵۴.</ref> و اشیا با وجود [[علمی]] خود خطاب [[الهی]] را شنیده و آن را پذیرفته و [[امتثال]] می‌کنند و وجود خارجی می‌یابند. اشیا به اعتبار وجود [[علمی]]، همان اعیان ثابته‌اند که عبارت‌اند از صور معقوله [[اسمای الهی]] در [[علم]] [[خداوند]]<ref>شرح فصوص الحکم، ص ۶۱.</ref> و همین اعیان به اعتبار دیگری حقایق موجودات خارجی هستند<ref>شرح فصوص الحکم، ص ۶۵.</ref>. گفته شده: در [[امر تکوینی]] بر خلاف [[امر تشریعی]] بین امر و [[مأمور]] هیچ‌گونه مغایرتی نیست <ref> تفسیر صدرالمتالهین، ج ۲، ص ۲۴۸.</ref><ref>[[احمد جمالی‌زاده|جمالی‌زاده، احمد]]، [[ امر الهی (مقاله)| امر الهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴.]]</ref>.
*امر الهی [[واحد]] بوده و هیچ‌گونه تدریجی در آن راه ندارد: {{متن قرآن|وَمَا أَمْرُنَا إِلَّا وَاحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ}}<ref>«و فرمان ما یک کلمه بیش نیست مانند یک چشم بر هم زدن» سوره قمر، آیه ۵۰.</ref> در این [[آیه]] امر [[خداوند]] به چشم برهم زدن [[تشبیه]] شده است که این [[تشبیه]] برای نفی هرگونه تدریج است و از آن بر می‌آید که اشیایی که به تدریج و از طریق اسباب کونیّه حادث می‌شوند و دارای زمان و مکان هستند، جهت دیگری نیز دارند که آن جهت تهی از تدریج و خارج از حیطه زمان و مکان است و بنابر نظری اشیا از جهت اوّل [[خلق]] [[الهی]] بوده و از جهت دوم امر، قول و کلمه [[الهی]] هستند: {{متن قرآن|إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«به راستی پروردگارتان همان خداوند است که آسمان‌ها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت، شب را بر روز می‌پوشاند- که آن را شتابان می‌جوید- و خورشید و ماه و ستارگان را رام فرمان خویش آفرید؛ آگاه باشید که آفرینش و فرمان او راست؛ بزرگوار است خداوند پروردگار جهانیان» سوره اعراف، آیه ۵۴.</ref><ref>المیزان، ج۱۳، ص۱۹۷.</ref>، بنابراین، عبارت {{متن قرآن|أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}} بدین معنا نیست که لفظی وجود دارد که با تلفظ آن، شیی‌ء موجود می‌شود<ref> مجمع‌البیان، ج۸، ص۶۷۹؛ الکشاف، ج۲، ص۶۰۶.</ref>، زیرا در این صورت وجود آن لفظ نیز محتاج به لفظی دیگر و این مستلزم [[تسلسل]] و [[باطل]] است و نیز معنای عبارت بالا این نیست که مخاطبی وجود دارد که خطاب [[الهی]] را می‌شنود، زیرا در صورت وجود مخاطب، [[افاضه]] وجود به آن بی‌معنا خواهد بود، پس عبارت فوق برای بیان چگونگی [[افاضه]] وجود از طرف [[خداوند]]، بدون اینکه [[نیاز]] به چیزی داشته باشد و بدون [[تخلف]] و تدریج است<ref>المیزان، ج ۱۷، ص ۱۱۵.</ref>. برخی گفته‌اند: این عبارت برای بیان آن است که ایجاد هر چیزی برای [[خداوند]] بسیار آسان است و این تعبیر مراد را بهتر می‌رساند<ref>مجمع‌البیان، ج ۱، ص ۳۶۸؛ ج ۸ ص ۶۷۹.</ref> برخی این [[پرسش]] را مطرح کرده‌اند که آیا امر [[خداوند]] به وجود شیی‌ء در حال عدم آن چیز است یا در حال وجود آن؟ در صورت اول، [[امر]] کردن به معدوم ممکن نیست و در صورت دوم چیزی که وجود دارد امر کردن به حدوث آن معنا ندارد. سپس اقوال گوناگونی را ذکر کرده و در پایان این قول را برگزیده‌اند که وجود شی‌ء نه بر [[اراده]] و امر الهی مقدّم و نه از آن مو ٔ ّر است <ref>جامع‌البیان، مج ۱، ج ۱، ص ۷۱۱ ـ ۷۱۲.</ref>. [[عارفان]] در پاسخ این [[پرسش]] گفته‌اند: اشیا پیش از آنکه در خارج موجود شوند نسبت به وجود خارجی معدوم‌اند؛ ولی ازلاً و ابدا با وجود [[علمی]] [[الهی]] موجودند <ref>شرح فصوص الحکم، ص ۷۵۴.</ref> و اشیا با وجود [[علمی]] خود خطاب [[الهی]] را شنیده و آن را پذیرفته و [[امتثال]] می‌کنند و وجود خارجی می‌یابند. اشیا به اعتبار وجود [[علمی]]، همان اعیان ثابته‌اند که عبارت‌اند از صور معقوله [[اسمای الهی]] در [[علم]] [[خداوند]]<ref>شرح فصوص الحکم، ص ۶۱.</ref> و همین اعیان به اعتبار دیگری حقایق موجودات خارجی هستند<ref>شرح فصوص الحکم، ص ۶۵.</ref>. گفته شده: در [[امر تکوینی]] بر خلاف [[امر تشریعی]] بین امر و [[مأمور]] هیچ‌گونه مغایرتی نیست <ref> تفسیر صدرالمتالهین، ج ۲، ص ۲۴۸.</ref><ref>[[احمد جمالی‌زاده|جمالی‌زاده، احمد]]، [[ امر الهی (مقاله)| امر الهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴.</ref>.


==اوصاف [[امر تکوینی]]==
==اوصاف [[امر تکوینی]]==
خط ۷۸: خط ۷۸:
#تحقق امر الهی قطعی است، زیرا [[خداوند]] بر امر خویش غالب است و امر الهی مغلوب او بوده و چاره‌ای جز [[اطاعت]] از او ندارد، بنابراین، [[تخلف]] از امر الهی غیر ممکن است و هیچ‌کس نمی‌تواند [[مانع]] تحقق [[امر تکوینی]] [[خداوند]] شود. علت این امر آن است که اسباب ظاهری در تأثیرات خود مستقل نیستند، بلکه اثرگذاری آنها به [[اذن خداوند]] است: {{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِي اشْتَرَاهُ مِنْ مِصْرَ لِامْرَأَتِهِ أَكْرِمِي مَثْوَاهُ عَسَى أَنْ يَنْفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا وَكَذَلِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِي الْأَرْضِ وَلِنُعَلِّمَهُ مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِ وَاللَّهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«و آن مرد مصری که او را خریده بود به همسر خود گفت: جایگاه او را نیکو بدار (و با خادمان مگمار) باشد که به ما سود رساند یا او را به فرزندی بگزینیم؛ و بدین‌گونه یوسف را در آن (سر) زمین جای دادیم و (بر آن شدیم) تا بدو از (دانش) خوابگزاری بیاموزیم و خداوند بر کار خویش چیرگی دارد اما بسیاری از مردم نمی‌دانند» سوره یوسف، آیه ۲۱.</ref>، {{متن قرآن|وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا}}<ref>«و به او از جایی که گمان نمی‌برد روزی می‌دهد و هر که بر خدا توکل کند همو وی را بسنده است؛ به راستی خداوند به خواست خویش، رسنده است  و بی‌گمان خداوند برای هر چیز، اندازه‌ای نهاده است» سوره طلاق، آیه ۳.</ref>، {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ آمِنُوا بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقًا لِمَا مَعَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهًا فَنَرُدَّهَا عَلَى أَدْبَارِهَا أَوْ نَلْعَنَهُمْ كَمَا لَعَنَّا أَصْحَابَ السَّبْتِ وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا}}<ref>«ای اهل کتاب! به آنچه فرستاده‌ایم که کتاب آسمانی نزد شما را راست می‌شمارد ایمان بیاورید، پیش از آنکه چهره‌هایی را ناپدید سازیم و آنان را واپس گردانیم یا آنان را لعنت کنیم چنان که «اصحاب سبت» را لعنت کردیم و فرمان خداوند، انجام یافتنی است» سوره نساء، آیه ۴۷.</ref>؛ {{متن قرآن|وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَى زَيْدٌ مِنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاكَهَا لِكَيْ لَا يَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْوَاجِ أَدْعِيَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که به کسی که خداوند و خود تو بدو نعمت رسانده بودید گفتی که: همسرت را برای خویش نگه دار (و طلاق مده) و از خداوند پروا کن و چیزی را که خداوند آشکار کننده آن بود در دل نگه می‌داشتی و از مردم می‌ترسیدی در حالی که خداوند سزاوارتر بود که از او بترسی و چون زید نیازی از او برآورد او را به همسری تو درآوردیم تا مؤمنان را در ازدواج با همسران (طلاق داده) پسرخواندگانشان چون نیازی را از آنان برآورده باشند تنگنایی نباشد و فرمان خداوند انجام‌یافتنی است» سوره احزاب، آیه ۳۷.</ref><ref>المیزان، ج ۱۱، ص ۱۱۱ ـ ۱۱۲؛ تفسیر موضوعی، ج ۶، ص ۲۴۱ ـ ۲۴۲.</ref>
#تحقق امر الهی قطعی است، زیرا [[خداوند]] بر امر خویش غالب است و امر الهی مغلوب او بوده و چاره‌ای جز [[اطاعت]] از او ندارد، بنابراین، [[تخلف]] از امر الهی غیر ممکن است و هیچ‌کس نمی‌تواند [[مانع]] تحقق [[امر تکوینی]] [[خداوند]] شود. علت این امر آن است که اسباب ظاهری در تأثیرات خود مستقل نیستند، بلکه اثرگذاری آنها به [[اذن خداوند]] است: {{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِي اشْتَرَاهُ مِنْ مِصْرَ لِامْرَأَتِهِ أَكْرِمِي مَثْوَاهُ عَسَى أَنْ يَنْفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا وَكَذَلِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِي الْأَرْضِ وَلِنُعَلِّمَهُ مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِ وَاللَّهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«و آن مرد مصری که او را خریده بود به همسر خود گفت: جایگاه او را نیکو بدار (و با خادمان مگمار) باشد که به ما سود رساند یا او را به فرزندی بگزینیم؛ و بدین‌گونه یوسف را در آن (سر) زمین جای دادیم و (بر آن شدیم) تا بدو از (دانش) خوابگزاری بیاموزیم و خداوند بر کار خویش چیرگی دارد اما بسیاری از مردم نمی‌دانند» سوره یوسف، آیه ۲۱.</ref>، {{متن قرآن|وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا}}<ref>«و به او از جایی که گمان نمی‌برد روزی می‌دهد و هر که بر خدا توکل کند همو وی را بسنده است؛ به راستی خداوند به خواست خویش، رسنده است  و بی‌گمان خداوند برای هر چیز، اندازه‌ای نهاده است» سوره طلاق، آیه ۳.</ref>، {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ آمِنُوا بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقًا لِمَا مَعَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهًا فَنَرُدَّهَا عَلَى أَدْبَارِهَا أَوْ نَلْعَنَهُمْ كَمَا لَعَنَّا أَصْحَابَ السَّبْتِ وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا}}<ref>«ای اهل کتاب! به آنچه فرستاده‌ایم که کتاب آسمانی نزد شما را راست می‌شمارد ایمان بیاورید، پیش از آنکه چهره‌هایی را ناپدید سازیم و آنان را واپس گردانیم یا آنان را لعنت کنیم چنان که «اصحاب سبت» را لعنت کردیم و فرمان خداوند، انجام یافتنی است» سوره نساء، آیه ۴۷.</ref>؛ {{متن قرآن|وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَى زَيْدٌ مِنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاكَهَا لِكَيْ لَا يَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْوَاجِ أَدْعِيَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که به کسی که خداوند و خود تو بدو نعمت رسانده بودید گفتی که: همسرت را برای خویش نگه دار (و طلاق مده) و از خداوند پروا کن و چیزی را که خداوند آشکار کننده آن بود در دل نگه می‌داشتی و از مردم می‌ترسیدی در حالی که خداوند سزاوارتر بود که از او بترسی و چون زید نیازی از او برآورد او را به همسری تو درآوردیم تا مؤمنان را در ازدواج با همسران (طلاق داده) پسرخواندگانشان چون نیازی را از آنان برآورده باشند تنگنایی نباشد و فرمان خداوند انجام‌یافتنی است» سوره احزاب، آیه ۳۷.</ref><ref>المیزان، ج ۱۱، ص ۱۱۱ ـ ۱۱۲؛ تفسیر موضوعی، ج ۶، ص ۲۴۱ ـ ۲۴۲.</ref>
#امر [[خداوند]] دارای اندازه، تقدیر و [[تدبیر]] است و او برای هر کسی چیزی را تقدیر می‌کند که مناسب با حال وی است: {{متن قرآن|مَا كَانَ عَلَى النَّبِيِّ مِنْ حَرَجٍ فِيمَا فَرَضَ اللَّهُ لَهُ سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ قَدَرًا مَقْدُورًا}}<ref>«پیامبر را در آنچه خداوند بر او روا داشته است تنگنایی نیست؛ بنا به سنّت خداوند در میان کسانی که پیش از این برگذشته‌اند و فرمان خداوند دارای اندازه‌ای سنجیده است» سوره احزاب، آیه ۳۸.</ref><ref> المیزان، ج ۱۶، ص ۳۲۴.</ref> و در [[نظام هستی]] نیز [[خداوند]] [[امر]] عالم را [[تدبیر]] می‌کند، بدین معنا که با آوردن امری پس از امری دیگر، [[بهترین]] [[نظام]] را بین موجودات عالم برقرار می‌سازد، به‌گونه‌ای که هر چیزی به سوی غایتی که مقصود از [[آفرینش]] آن چیز است حرکت کند و مجموع عالم [[دنیا]] نیز به سوی [[غایت]] خویش که [[رجوع]] به سوی [[خدا]] و [[ظهور]] [[آخرت]] پس از دنیاست حرکت کند: {{متن قرآن|اللَّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى يُدَبِّرُ الْأَمْرَ يُفَصِّلُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ بِلِقَاءِ رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ}}<ref>«خداوند همان است که آسمان‌ها را بی‌ستون‌هایی که آنها را ببینید برافراخت سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت و خورشید و ماه را رام کرد؛ هر یک تا زمانی معیّن روان است؛ امر (آفرینش) را کارسازی  می‌کند، آیات را آشکار می‌دارد باشد که شما به لقای پرورد» سوره رعد، آیه ۲.</ref><ref>المیزان، ج ۸، ص ۱۵۳؛ ج ۱۱، ص ۲۹۰.</ref> و نیز {{متن قرآن|إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مَا مِنْ شَفِيعٍ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ}}<ref>«به راستی پروردگارتان خداوندی است که آسمان‌ها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت؛ کار (هستی) را کارسازی می‌کند ، هیچ میانجی مگر با اذن او (در کار) نیست، این است  خداوند پروردگار شما، او را بپرستید! آیا پند نمی‌گیرید؟» سوره یونس، آیه ۳.</ref>.
#امر [[خداوند]] دارای اندازه، تقدیر و [[تدبیر]] است و او برای هر کسی چیزی را تقدیر می‌کند که مناسب با حال وی است: {{متن قرآن|مَا كَانَ عَلَى النَّبِيِّ مِنْ حَرَجٍ فِيمَا فَرَضَ اللَّهُ لَهُ سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ قَدَرًا مَقْدُورًا}}<ref>«پیامبر را در آنچه خداوند بر او روا داشته است تنگنایی نیست؛ بنا به سنّت خداوند در میان کسانی که پیش از این برگذشته‌اند و فرمان خداوند دارای اندازه‌ای سنجیده است» سوره احزاب، آیه ۳۸.</ref><ref> المیزان، ج ۱۶، ص ۳۲۴.</ref> و در [[نظام هستی]] نیز [[خداوند]] [[امر]] عالم را [[تدبیر]] می‌کند، بدین معنا که با آوردن امری پس از امری دیگر، [[بهترین]] [[نظام]] را بین موجودات عالم برقرار می‌سازد، به‌گونه‌ای که هر چیزی به سوی غایتی که مقصود از [[آفرینش]] آن چیز است حرکت کند و مجموع عالم [[دنیا]] نیز به سوی [[غایت]] خویش که [[رجوع]] به سوی [[خدا]] و [[ظهور]] [[آخرت]] پس از دنیاست حرکت کند: {{متن قرآن|اللَّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى يُدَبِّرُ الْأَمْرَ يُفَصِّلُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ بِلِقَاءِ رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ}}<ref>«خداوند همان است که آسمان‌ها را بی‌ستون‌هایی که آنها را ببینید برافراخت سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت و خورشید و ماه را رام کرد؛ هر یک تا زمانی معیّن روان است؛ امر (آفرینش) را کارسازی  می‌کند، آیات را آشکار می‌دارد باشد که شما به لقای پرورد» سوره رعد، آیه ۲.</ref><ref>المیزان، ج ۸، ص ۱۵۳؛ ج ۱۱، ص ۲۹۰.</ref> و نیز {{متن قرآن|إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مَا مِنْ شَفِيعٍ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ}}<ref>«به راستی پروردگارتان خداوندی است که آسمان‌ها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت؛ کار (هستی) را کارسازی می‌کند ، هیچ میانجی مگر با اذن او (در کار) نیست، این است  خداوند پروردگار شما، او را بپرستید! آیا پند نمی‌گیرید؟» سوره یونس، آیه ۳.</ref>.
# [[امر تکوینی]] [[الهی]]، دفعی است و تدریج در آن راه ندارد{{متن قرآن|وَمَا أَمْرُنَا إِلَّا وَاحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ}}<ref>«و فرمان ما یک کلمه بیش نیست مانند یک چشم بر هم زدن» سوره قمر، آیه ۵۰.</ref><ref>المیزان، ج ۱۳، ص ۱۹۷.</ref> و تدریجی که در موجودات [[مادّی]] [[مشاهده]] می‌شود، مربوط به نحوه وجود و جنبه [[مادیّت]] آنهاست<ref>[[احمد جمالی‌زاده|جمالی‌زاده، احمد]]، [[ امر الهی (مقاله)| امر الهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴.]]</ref>.
# [[امر تکوینی]] [[الهی]]، دفعی است و تدریج در آن راه ندارد{{متن قرآن|وَمَا أَمْرُنَا إِلَّا وَاحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ}}<ref>«و فرمان ما یک کلمه بیش نیست مانند یک چشم بر هم زدن» سوره قمر، آیه ۵۰.</ref><ref>المیزان، ج ۱۳، ص ۱۹۷.</ref> و تدریجی که در موجودات [[مادّی]] [[مشاهده]] می‌شود، مربوط به نحوه وجود و جنبه [[مادیّت]] آنهاست<ref>[[احمد جمالی‌زاده|جمالی‌زاده، احمد]]، [[ امر الهی (مقاله)| امر الهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴.</ref>.


==[[فرشتگان]] و [[امر تکوینی]]==
==[[فرشتگان]] و [[امر تکوینی]]==
خط ۸۷: خط ۸۷:
*در برخی از [[آیات]] آمده است که [[خداوند]] پس از [[آفرینش آدم]] {{ع}} به [[فرشتگان]] و [[ابلیس]] [[فرمان]] داد برای [[آدم]] [[سجده]] کنند که [[فرشتگان]] این امر را [[اطاعت]] کردند و [[ابلیس]] از آن [[سرپیچی]] کرد: {{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ كَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَفَتَتَّخِذُونَهُ وَذُرِّيَّتَهُ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِي وَهُمْ لَكُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِمِينَ بَدَلًا}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم برای آدم فروتنی کنید! (همه) فروتنی کردند جز ابلیس که از پریان بود و از فرمان پروردگارش سر پیچید؛ با این حال آیا شما او و فرزندانش را به جای من به سروری برمی‌گزینید با آنکه آنان دشمن شمایند؟ بد جایگزینی برای ستمگرانند» سوره کهف، آیه ۵۰.</ref> و نیز {{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ}}<ref>«و (یاد کنید) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید، همه فروتنی کردند  جز ابلیس که سرباز زد و سرکشی کرد و از کافران شد» سوره بقره، آیه ۳۴.</ref>؛ {{متن قرآن|وَلَقَدْ خَلَقْنَاكُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاكُمْ ثُمَّ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ لَمْ يَكُنْ مِنَ السَّاجِدِينَ}}<ref>«و به راستی شما را آفریدیم و شما را چهره‌نگاری کردیم سپس به فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید! همه فروتنی کردند جز ابلیس که از فروتنان نبود» سوره اعراف، آیه ۱۱.</ref>؛ {{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَى}}<ref>«و (یاد کنید) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید، همه فروتنی کردند  جز ابلیس که سرباز زد و سرکشی کرد و از کافران شد» سوره بقره، آیه ۳۴.</ref>؛ {{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ قَالَ أَأَسْجُدُ لِمَنْ خَلَقْتَ طِينًا}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که با فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید و فروتنی کردند جز ابلیس که گفت: آیا برای کسی فروتنی کنم که از گل آفریده‌ای؟» سوره اسراء، آیه ۶۱.</ref> برخی مراد از امر به [[سجده]] را [[امر تشریعی]] دانسته‌اند<ref>مجمع البیان، ج۱، ص۱۹۲.</ref>؛ ولی برخی این نظریه را درست ندانسته‌اند؛ زیرا معتقدند [[امر تشریعی]] در مورد [[فرشتگان]] معنا ندارد<ref>المیزان، ج ۸، ص ۲۴.</ref>؛ همچنین نمی‌توان این امر را [[تکوینی]] دانست، زیرا [[تخلف]] از [[امر تکوینی]] ممکن نیست، در حالی که [[ابلیس]] از [[سجده]] کردن [[سرپیچی]] کرد<ref> تفسیر موضوعی، ج ۶، ص ۲۴۳.</ref>. برخی نیز آن را دو امر دانسته‌اند<ref>منشور جاوید، ج ۱۱، ص ۶۷.</ref> که در این صورت می‌توان گفت امر [[فرشتگان]] [[تکوینی]] و امر [[ابلیس]] [[تشریعی]] بود. گفته شده: با [[تدبّر]] در مجموع [[آیات]] مربوط به این موضوع به دست می‌آید که گرچه [[قرآن]] موضوع [[سجده]] برای [[آدم]] {{ع}} را به صورت قصه‌های [[اجتماعی]] که متضمّن امر و [[اطاعت]] و [[سرپیچی]] است [[نقل]] کرده؛ ولی این قصه در [[حقیقت]] تمثیلی برای [[تکوین]] است و مراد از آن این است که پیش از [[آفرینش آدم]] {{ع}} [[مقام قرب]] و بُعد و راه [[سعادت]] و [[شقاوت]] از یکدیگر جدا نبود و [[ابلیس]] با [[فرشتگان]] در [[مقام]] [[قدس]] بود و چیزی آنها را از یکدیگر جدا نمی‌کرد؛ ولی با [[آفرینش آدم]] {{ع}} راه [[سلوک]] به سوی [[خدا]] به دو راه [[سعادت]] و [[شقاوت]] تقسیم شد و [[مقام قرب]] از [[مقام]] بعد جدا گشت و [[ابلیس]] از [[فرشتگان]] متمیّز گشته و از [[مقام قرب]] رانده شد<ref>المیزان، ج ۸، ص ۲۴.</ref>.
*در برخی از [[آیات]] آمده است که [[خداوند]] پس از [[آفرینش آدم]] {{ع}} به [[فرشتگان]] و [[ابلیس]] [[فرمان]] داد برای [[آدم]] [[سجده]] کنند که [[فرشتگان]] این امر را [[اطاعت]] کردند و [[ابلیس]] از آن [[سرپیچی]] کرد: {{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ كَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَفَتَتَّخِذُونَهُ وَذُرِّيَّتَهُ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِي وَهُمْ لَكُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِمِينَ بَدَلًا}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم برای آدم فروتنی کنید! (همه) فروتنی کردند جز ابلیس که از پریان بود و از فرمان پروردگارش سر پیچید؛ با این حال آیا شما او و فرزندانش را به جای من به سروری برمی‌گزینید با آنکه آنان دشمن شمایند؟ بد جایگزینی برای ستمگرانند» سوره کهف، آیه ۵۰.</ref> و نیز {{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ}}<ref>«و (یاد کنید) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید، همه فروتنی کردند  جز ابلیس که سرباز زد و سرکشی کرد و از کافران شد» سوره بقره، آیه ۳۴.</ref>؛ {{متن قرآن|وَلَقَدْ خَلَقْنَاكُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاكُمْ ثُمَّ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ لَمْ يَكُنْ مِنَ السَّاجِدِينَ}}<ref>«و به راستی شما را آفریدیم و شما را چهره‌نگاری کردیم سپس به فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید! همه فروتنی کردند جز ابلیس که از فروتنان نبود» سوره اعراف، آیه ۱۱.</ref>؛ {{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَى}}<ref>«و (یاد کنید) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید، همه فروتنی کردند  جز ابلیس که سرباز زد و سرکشی کرد و از کافران شد» سوره بقره، آیه ۳۴.</ref>؛ {{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ قَالَ أَأَسْجُدُ لِمَنْ خَلَقْتَ طِينًا}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که با فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید و فروتنی کردند جز ابلیس که گفت: آیا برای کسی فروتنی کنم که از گل آفریده‌ای؟» سوره اسراء، آیه ۶۱.</ref> برخی مراد از امر به [[سجده]] را [[امر تشریعی]] دانسته‌اند<ref>مجمع البیان، ج۱، ص۱۹۲.</ref>؛ ولی برخی این نظریه را درست ندانسته‌اند؛ زیرا معتقدند [[امر تشریعی]] در مورد [[فرشتگان]] معنا ندارد<ref>المیزان، ج ۸، ص ۲۴.</ref>؛ همچنین نمی‌توان این امر را [[تکوینی]] دانست، زیرا [[تخلف]] از [[امر تکوینی]] ممکن نیست، در حالی که [[ابلیس]] از [[سجده]] کردن [[سرپیچی]] کرد<ref> تفسیر موضوعی، ج ۶، ص ۲۴۳.</ref>. برخی نیز آن را دو امر دانسته‌اند<ref>منشور جاوید، ج ۱۱، ص ۶۷.</ref> که در این صورت می‌توان گفت امر [[فرشتگان]] [[تکوینی]] و امر [[ابلیس]] [[تشریعی]] بود. گفته شده: با [[تدبّر]] در مجموع [[آیات]] مربوط به این موضوع به دست می‌آید که گرچه [[قرآن]] موضوع [[سجده]] برای [[آدم]] {{ع}} را به صورت قصه‌های [[اجتماعی]] که متضمّن امر و [[اطاعت]] و [[سرپیچی]] است [[نقل]] کرده؛ ولی این قصه در [[حقیقت]] تمثیلی برای [[تکوین]] است و مراد از آن این است که پیش از [[آفرینش آدم]] {{ع}} [[مقام قرب]] و بُعد و راه [[سعادت]] و [[شقاوت]] از یکدیگر جدا نبود و [[ابلیس]] با [[فرشتگان]] در [[مقام]] [[قدس]] بود و چیزی آنها را از یکدیگر جدا نمی‌کرد؛ ولی با [[آفرینش آدم]] {{ع}} راه [[سلوک]] به سوی [[خدا]] به دو راه [[سعادت]] و [[شقاوت]] تقسیم شد و [[مقام قرب]] از [[مقام]] بعد جدا گشت و [[ابلیس]] از [[فرشتگان]] متمیّز گشته و از [[مقام قرب]] رانده شد<ref>المیزان، ج ۸، ص ۲۴.</ref>.
==[[روح]] و [[امر تکوینی]]==
==[[روح]] و [[امر تکوینی]]==
*[[روح]] در لغت مبدأ [[حیات]] است که با آن، موجود زنده [[قادر]] به [[احساس]] و حرکت ارادی می‌شود <ref>مفردات، ص۳۶۹، «روح»؛ المیزان، ج۱۳، ص۱۹۵.</ref>. [[حقیقت]][[ روح]] حقیقتی [[واحد]] و دارای مراتب و درجات است. مرتبه‌ای از آن در حیوانات است، مرتبه‌ای در [[عامّه]] [[انسان‌ها]] {{متن قرآن|ثُمَّ سَوَّاهُ وَنَفَخَ فِيهِ مِنْ رُوحِهِ وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ قَلِيلًا مَا تَشْكُرُونَ}}<ref>«سپس او را باندام برآورد  و از روح خویش در او دمید و برایتان گوش و چشمان و دل‌ها را پدیدار کرد، (امّا) اندک سپاس می‌گزارید» سوره سجده، آیه ۹.</ref>؛ {{متن قرآن|فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ}}<ref>«پس هنگامی که او را باندام برآوردم  و در او از روان خویش دمیدم، برای او به فروتنی در افتید!» سوره حجر، آیه ۲۹.</ref>، مرتبه‌ای در انسان‌های [[مؤمن]] ([[مجادله]] / ۵۸، ۲۲)، مرتبه‌ای همراه [[فرشتگان]] (نحل / ۱۶، ۲) و مرتبه‌ای از آن برای [[تأیید]] [[پیامبران]] است<ref>المیزان، ج ۱۲، ص ۲۰۷؛ ج ۱۳، ص ۱۹۸.</ref>.[[ روح]] در [[حقیقت]] موجودی مستقل و دارای [[حیات]]، [[علم]] و [[قدرت]] است<ref>المیزان، ج ۱۲، ص ۲۰۵.</ref>. براساس روایاتی این موجود عالی رتبه، [[فرشته]] نیست و [[مقام]] آن از همه [[فرشتگان]] [[برتر]] است<ref>البرهان، ج ۳، ص ۵۸۳ ـ ۵۸۴.</ref>.
*[[روح]] در لغت مبدأ [[حیات]] است که با آن، موجود زنده [[قادر]] به [[احساس]] و حرکت ارادی می‌شود <ref>مفردات، ص۳۶۹، «روح»؛ المیزان، ج۱۳، ص۱۹۵.</ref>. [[حقیقت]][[ روح]] حقیقتی [[واحد]] و دارای مراتب و درجات است. مرتبه‌ای از آن در حیوانات است، مرتبه‌ای در [[عامّه]] [[انسان‌ها]] {{متن قرآن|ثُمَّ سَوَّاهُ وَنَفَخَ فِيهِ مِنْ رُوحِهِ وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ قَلِيلًا مَا تَشْكُرُونَ}}<ref>«سپس او را باندام برآورد  و از روح خویش در او دمید و برایتان گوش و چشمان و دل‌ها را پدیدار کرد، (امّا) اندک سپاس می‌گزارید» سوره سجده، آیه ۹.</ref>؛ {{متن قرآن|فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ}}<ref>«پس هنگامی که او را باندام برآوردم  و در او از روان خویش دمیدم، برای او به فروتنی در افتید!» سوره حجر، آیه ۲۹.</ref>، مرتبه‌ای در انسان‌های [[مؤمن]] {{متن قرآن|لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُولَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ وَيُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُولَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref>«گروهی را نمی‌یابی که با ایمان به خداوند و روز واپسین، با کسانی که با خداوند و پیامبرش مخالفت ورزیده‌اند دوستی ورزند هر چند که آنان پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشانشان باشند؛ آنانند که (خداوند) ایمان را در دلشان برنوشته و با روحی از خویش تأییدشان کرده است و آنان را به بوستان‌هایی درمی‌آورد که از بن آنها جویباران روان است، در آنها جاودانند، خداوند از آنان خرسند است و آنان از وی خرسندند، آنان حزب خداوندند، آگاه باشید که بی‌گمان حزب خداوند است که (گرویدگان به آن) رستگارند» سوره مجادله، آیه ۲۲.</ref>، مرتبه‌ای همراه [[فرشتگان]] {{متن قرآن|يُنَزِّلُ الْمَلَائِكَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلَى مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ أَنْ أَنْذِرُوا أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاتَّقُونِ}}<ref>«فرشتگان را با روح  از (مبدأ) امر خویش بر هر کس از بندگانش که بخواهد فرو می‌فرستد که بیم دهید: هیچ خدایی جز من نیست بنابراین از من پروا کنید» سوره نحل، آیه ۲.</ref> و مرتبه‌ای از آن برای [[تأیید]] [[پیامبران]] است<ref>المیزان، ج ۱۲، ص ۲۰۷؛ ج ۱۳، ص ۱۹۸.</ref>.[[ روح]] در [[حقیقت]] موجودی مستقل و دارای [[حیات]]، [[علم]] و [[قدرت]] است<ref>المیزان، ج ۱۲، ص ۲۰۵.</ref>. براساس روایاتی این موجود عالی رتبه، [[فرشته]] نیست و [[مقام]] آن از همه [[فرشتگان]] [[برتر]] است <ref>البرهان، ج ۳، ص ۵۸۳ ـ ۵۸۴.</ref>.
* [[مشرکان]] از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} درباره [[حقیقت]] مطلق [[روح]] که در [[قرآن]] وارد شده بود پرسیدند. [[قرآن]] در پاسخ آنها به بیان [[حقیقت]][[ روح]] و مرتبه برین آن پرداخت و [[روح]] را از سنخ امر الهی دانست: «ویَسـ ٔ لونَکَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِن اَمرِ رَبّی». ([[اسراء]] / ۱۷، ۸۵)<ref>المیزان، ج ۱۳، ص ۱۹۸.</ref> از [[آیات قرآن]] برمی‌آید که [[روح]] از سنخ امر الهی و کلمه ایجاد و از سنخ [[ملکوت]] است، در نتیجه [[روح]] کلمه [[حیات]] است که [[خداوند]] آن را بر اشیا [[القا]] کرده و آنها را زنده می‌کند<ref>المیزان، ج ۱۲، ص ۲۰۶.</ref>. [[خداوند]][[ روح]] را به همراه [[فرشتگان]] نازل کرده و آن را در [[جان]] هر [[پیامبری]] که بخواهد [[القا]] می‌کند، تا به این صورت، [[معارف الهی]] بر آن [[پیامبر]] [[افاضه]] شود: «یُنَزِّلُ المَلـکَةَ بِالرُّوحِ مِن اَمرِهِ عَلی مَن یَشاءُ مِن عِبادِهِ اَن اَنذِروا..». (نحل / ۱۶، ۲«یُلقِی الرُّوحَ مِن اَمرِهِ عَلی مَن یَشاءُ مِن عِبادِهِ لِیُنذِرَ..».. ([[غافر]] / ۴۰، ۱۵)<ref>المیزان، ج ۱۲، ص ۲۰۶.</ref> برخی [[روح]] را در این [[آیه]]، [[وحی]] یا [[قرآن]]،[[ جبرئیل]]، [[رحمت]]، [[هدایت]] یا [[ارواح]] [[انسان‌ها]] دانسته‌اند<ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص ۴۵.</ref>. برخی نیز در [[آیه]] ۲ نحل / ۱۶ و ۱۵ [[غافر]] / ۴۰ عبارت «مِن اَمرِهِ» را به معنای «بأمره» دانسته‌اند<ref>مجمع‌البیان، ج ۶، ص ۵۳۷؛ ج ۸، ص ۸۰۵؛ التفسیر الکبیر، ج۱۹، ص ۲۲۰.</ref> که براساس آن معنای دو [[آیه]] با آنچه گفته شد تفاوت پیدا می‌کند. [[خداوند]] خطاب به [[پیامبر اسلام]] {{صل}} بیان داشته است که [[معارف الهی]] و احکامی که نزد آن [[حضرت]] است و [[مردم]] را به سوی آنها فرا می‌خواند، از خود ایشان نیست، بلکه به واسطه نازل کردن [[روح]] بر آن [[حضرت]] این [[معارف]] به وی [[افاضه]] شده و پیش از [[نزول]] [[روح]] ایشان نمی‌دانستند کتاب و [[ایمان]] چیست: «و کَذلِکَ اَوحَینا اِلَیکَ روحـًا مِن اَمرِنا ما کُنتَ تَدری مَا الکِتـبُ ولاَ الایمـنُ». ([[شوری]] / ۴۲، ۵۲)<ref>المیزان، ج ۱۸، ص ۷۵.</ref>[[ روح]] در [[شب قدر]] نیز به همراه [[فرشتگان]] نازل می‌شود. ([[قدر]] / ۹۷، ۴)<ref>المیزان، ج۱۲، ص۲۰۷.</ref>
* [[مشرکان]] از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} درباره [[حقیقت]] مطلق [[روح]] که در [[قرآن]] وارد شده بود پرسیدند. [[قرآن]] در پاسخ آنها به بیان [[حقیقت]][[ روح]] و مرتبه برین آن پرداخت و [[روح]] را از سنخ امر الهی دانست:{{متن قرآن|وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا}}<ref>«از تو درباره روح می‌پرسند بگو روح از امر پروردگار من است و به شما از دانش جز اندکی نداده‌اند» سوره اسراء، آیه ۸۵.</ref><ref>المیزان، ج ۱۳، ص ۱۹۸.</ref>.
*از [[آیات قرآن]] برمی‌آید که [[روح]] از سنخ امر الهی و کلمه ایجاد و از سنخ [[ملکوت]] است، در نتیجه [[روح]] کلمه [[حیات]] است که [[خداوند]] آن را بر اشیا [[القا]] کرده و آنها را زنده می‌کند<ref>المیزان، ج ۱۲، ص ۲۰۶.</ref>. [[خداوند]][[ روح]] را به همراه [[فرشتگان]] نازل کرده و آن را در [[جان]] هر [[پیامبری]] که بخواهد [[القا]] می‌کند، تا به این صورت، [[معارف الهی]] بر آن [[پیامبر]] [[افاضه]] شود: {{متن قرآن|يُنَزِّلُ الْمَلَائِكَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلَى مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ أَنْ أَنْذِرُوا أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاتَّقُونِ}}<ref>«فرشتگان را با روح  از (مبدأ) امر خویش بر هر کس از بندگانش که بخواهد فرو می‌فرستد که بیم دهید: هیچ خدایی جز من نیست بنابراین از من پروا کنید» سوره نحل، آیه ۲.</ref>، {{متن قرآن|رَفِيعُ الدَّرَجَاتِ ذُو الْعَرْشِ يُلْقِي الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَلَى مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ لِيُنْذِرَ يَوْمَ التَّلَاقِ}}<ref>«(او) برفرازنده رتبگان ، دارای اورنگ (فرمانفرمایی جهان) است؛ روح (القدس) را از امر خویش نزد هر کس از بندگانش که بخواهد (برای رساندن وحی) می‌فرستد  تا روز همدیداری  را بیم دهد» سوره غافر، آیه ۱۵.</ref><ref>المیزان، ج ۱۲، ص ۲۰۶.</ref>. برخی [[روح]] را در این [[آیه]]، [[وحی]] یا [[قرآن]]،[[ جبرئیل]]، [[رحمت]]، [[هدایت]] یا [[ارواح]] [[انسان‌ها]] دانسته‌اند<ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص ۴۵.</ref>. برخی نیز در [[آیه]] {{متن قرآن|يُنَزِّلُ الْمَلَائِكَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلَى مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ أَنْ أَنْذِرُوا أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاتَّقُونِ}}<ref>«فرشتگان را با روح  از (مبدأ) امر خویش بر هر کس از بندگانش که بخواهد فرو می‌فرستد که بیم دهید: هیچ خدایی جز من نیست بنابراین از من پروا کنید» سوره نحل، آیه ۲.</ref> و {{متن قرآن|رَفِيعُ الدَّرَجَاتِ ذُو الْعَرْشِ يُلْقِي الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَلَى مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ لِيُنْذِرَ يَوْمَ التَّلَاقِ}}<ref>«(او) برفرازنده رتبگان ، دارای اورنگ (فرمانفرمایی جهان) است؛ روح (القدس) را از امر خویش نزد هر کس از بندگانش که بخواهد (برای رساندن وحی) می‌فرستد  تا روز همدیداری  را بیم دهد» سوره غافر، آیه ۱۵.</ref> عبارت {{متن قرآن|مِنْ أَمْرِهِ}} را به معنای "بأمره" دانسته‌اند <ref>مجمع‌البیان، ج ۶، ص ۵۳۷؛ ج ۸، ص ۸۰۵؛ التفسیر الکبیر، ج۱۹، ص ۲۲۰.</ref> که براساس آن معنای دو [[آیه]] با آنچه گفته شد تفاوت پیدا می‌کند. [[خداوند]] خطاب به [[پیامبر اسلام]] {{صل}} بیان داشته است که [[معارف الهی]] و احکامی که نزد آن [[حضرت]] است و [[مردم]] را به سوی آنها فرا می‌خواند، از خود ایشان نیست، بلکه به واسطه نازل کردن [[روح]] بر آن [[حضرت]] این [[معارف]] به وی [[افاضه]] شده و پیش از [[نزول]] [[روح]] ایشان نمی‌دانستند کتاب و [[ایمان]] چیست: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِنْ أَمْرِنَا مَا كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ وَلَكِنْ جَعَلْنَاهُ نُورًا نَهْدِي بِهِ مَنْ نَشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}}<ref>«و بدین‌گونه ما روحی از امر خویش  را به تو وحی کردیم؛ تو نمی‌دانستی کتاب و ایمان چیست ولی ما آن را نوری قرار دادیم که بدان از بندگان خویش هر که را بخواهیم راهنمایی می‌کنیم و بی‌گمان تو، به راهی راست راهنمایی می‌کنی» سوره شوری، آیه ۵۲.</ref><ref>المیزان، ج ۱۸، ص ۷۵.</ref>. [[روح]] در [[شب قدر]] نیز به همراه [[فرشتگان]] نازل می‌شود. ([[قدر]] / ۹۷، ۴)<ref>المیزان، ج۱۲، ص۲۰۷.</ref>




<ref>[[احمد جمالی‌زاده|جمالی‌زاده، احمد]]، [[ امر الهی (مقاله)| امر الهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴.]]</ref>.
<ref>[[احمد جمالی‌زاده|جمالی‌زاده، احمد]]، [[ امر الهی (مقاله)| امر الهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴.</ref>.


==منابع==
==منابع==

نسخهٔ ‏۱۵ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۳:۵۷

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل امر الهی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

واژه‌شناسی لغوی

  • امر در لغت به دو صورت به‌کار رفته است[۱]:
  1. امری که جمع آن "اوامر" است. این امر ضد نهی[۲] و به معنای طلب [۳] و فرمان بوده و به صورت مصدر و اسم مصدر کاربرد دارد [۴].
  2. امری که جمع آن "امور" است. این امر همواره اسم مصدر است و برای آن معناهایی مانند شأن[۵]، حال[۶]، حادثه[۷] و شی‌ء[۸]ذکر شده است. برخی گفته‌اند: بعید نیست معنای اصلی امر معنای نخست بوده و سپس در معنای دوم به‌کار رفته باشد[۹]. برخی نیز معنای واحد در مادّه "ا ـ م ـ ر" را، طلب و تکلیف همراه با استعلا دانسته‌اند[۱۰].
  • امر الهی دارای دو معناست:
  1. فرمان تشریعی خداوند.
  2. امر تکوینی و شأن الهی[۱۱].

امر الهی در قرآن

  • واژه امر و مشتقات آن در آیات فراوانی به خداوند نسبت داده شده است و مضمون آن نیز از آیاتی پرشمار که مشتمل بر این واژه و مشتقات آن نیست استفاده می‌شود. این آیات گاهی با واژه‌هایی دیگر مانند "حکم" و "قضاء" و گاهی با صیغه و هیئت امر، به امر الهی پرداخته‌اند. یکی از اسمای الهی که در برخی از دعاها وارد شده "آمر" است؛ مانند: "یا آمر"[۱۳]، "یا آمرا بکلّ خیر"[۱۴]، "یا آمرا بالطّاعة"[۱۵] و در دعایی صفت "ذی القدرة والأمر" به خداوند نسبت داده شده است [۱۶]. در روایاتی نیز به امر الهی اشاره شده است[۱۷][۱۸].

فرمان تشریعی خداوند

  • فرمان تشریعی خداوند به عمل اختیاری برخی از موجودات مختار مانند انسان و جنّ تعلق گرفته و بدین معناست که خداوند خواستار تحقق آن عمل است. احکام دینی (واجبات و مستحبات) که در آیات قرآن بیان شده، از مصادیق امر الهی است: ذَلِكَ أَمْرُ اللَّهِ أَنْزَلَهُ إِلَيْكُمْ وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يُكَفِّرْ عَنْهُ سَيِّئَاتِهِ وَيُعْظِمْ لَهُ أَجْرًا[۱۹][۲۰]، چنان‌که دین نیز امر خداوند است: لَقَدِ ابْتَغَوُا الْفِتْنَةَ مِنْ قَبْلُ وَقَلَّبُوا لَكَ الْأُمُورَ حَتَّى جَاءَ الْحَقُّ وَظَهَرَ أَمْرُ اللَّهِ وَهُمْ كَارِهُونَ[۲۱][۲۲].
  • پیامبر اکرم(ص) از طرف خداوند مأمور شد تا فرمان‌های الهی را به انسان‌ها برساند:فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ[۲۳]. قرآن به‌ صورت‌هایی گوناگون بر اجرای فرمان الهی تأکید کرده و انسان‌ها را از مخالفت با آن برحذر داشته است. بر اساس آیه‌ای اگر دو گروه از مؤمنان با یکدیگر درگیر شوند و یکی از آن‌دو متجاوز باشد، مؤمنان دیگر وظیفه دارند با گروه متجاوز بجنگند تا به فرمان الهی باز گردد:وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ[۲۴] در آیات دیگری خداوند کسانی را که با فرمان او مخالفت کنند از اینکه فتنه‌ای دامن‌گیرشان شود یا عذابی دردناک به آنها برسد برحذر داشته است: لَا تَجْعَلُوا دُعَاءَ الرَّسُولِ بَيْنَكُمْ كَدُعَاءِ بَعْضِكُمْ بَعْضًا قَدْ يَعْلَمُ اللَّهُ الَّذِينَ يَتَسَلَّلُونَ مِنْكُمْ لِوَاذًا فَلْيَحْذَرِ الَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَنْ تُصِيبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ يُصِيبَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ[۲۵] و برای عبرت آیندگان، سرگذشت گروهی از گذشتگان را بیان کرده که از فرمان الهی سرپیچی کرده و به عذاب او گرفتار شدند: وَكَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ عَتَتْ عَنْ أَمْرِ رَبِّهَا وَرُسُلِهِ فَحَاسَبْنَاهَا حِسَابًا شَدِيدًا وَعَذَّبْنَاهَا عَذَابًا نُكْرًا فَذَاقَتْ وَبَالَ أَمْرِهَا وَكَانَ عَاقِبَةُ أَمْرِهَا خُسْرًا أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا فَاتَّقُوا اللَّهَ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ الَّذِينَ آمَنُوا قَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَيْكُمْ ذِكْرًا[۲۶]، فَعَقَرُوا النَّاقَةَ وَعَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ وَقَالُوا يَا صَالِحُ ائْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِنْ كُنْتَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ[۲۷]، فَعَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ وَهُمْ يَنْظُرُونَ[۲۸].
  • انسانی که با وجود نعمت‌های گوناگون الهی، باز هم فرمان خداوند را مبنی بر خضوع برای ربوبیّت الهی یا شکر نعمت او یا تأمّل در دلایل قدرت و وحدانیت خدا، نادیده گرفته و به کفر و معصیت رو آورد، مورد سرزنش قرآن است: كَلَّا لَمَّا يَقْضِ مَا أَمَرَهُ[۲۹][۳۰].
  • در مورد امر تشریعی به طور کلی مباحث گوناگونی وجود دارد که در علوم مختلف به ویژه علم اصول فقه، به قصد تبیین اوامر تشریعی خداوند به آن توجه ویژه‌ای شده است؛ مانند:
  1. برای بیان امر تشریعی، گاهی از مادّه امر "ا ـ م‌ـ ر" استفاده می‌شود و گاهی از صیغه و هیئت امر (مانند وزن اِفعل)[۳۱]. بیشتر اوامر تشریعی الهی که از طریق قرآن و سنت به ما رسیده به صورت هیئت امر است.
  2. اوامر الهی اگر بدون قرینه باشد بر وجوب دلالت می‌کند و تنها در صورت وجود قرینه به معنای استحباب یا جواز است[۳۲]. برخی برای اثبات این مطلب به آیه قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ[۳۳] استدلال کرده‌اند. در این آیه خداوند ابلیس را سرزنش کرده و علّت آن را سرپیچی از فرمان الهی دانسته است و اگر امر بر وجوب دلالت نمی‌کرد، سرپیچی از آن مستلزم سرزنش نمی‌بود[۳۴]؛ همچنین فرمان الهی در صورتی که قرینه‌ای نداشته باشد، بر وجوب عینی (در مقابل کفایی) تعیینی (در برابر تخییری) و نفسی (در مقابل غیری) دلالت می‌کند[۳۵].
  3. اگر خداوند از عملی در شرایطی نهی و سپس به همان عمل در شرایط دیگری امر کند، آن امر بر جواز و اباحه دلالت می‌کند[۳۶]، چنان‌که در آیه وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذًى فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِي الْمَحِيضِ وَلَا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ[۳۷] از آمیزش با همسر در حال حیض نهی کرده و پس از آن، به آمیزش با آنان بعد از پاک شدن امر کرده است[۳۸]؛ همچنین اگر مخاطب توهم کند که عملی ممنوع است و خداوند به آن عمل فرمان دهد، آن فرمان نیز بر جواز دلالت می‌کند[۳۹]، چنان‌که خداوند به همه انسان‌ها فرمان داده از آنچه حلال و پاکیزه است بخورند و معنای این امر، اباحه است[۴۰]، زیرا مشرکان برخی از رزق‌های حلال خدا را حرام می‌دانستند: يَا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلَالًا طَيِّبًا وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ[۴۱] البته برخی از اصولیان این دو مطلب را نپذیرفته‌اند[۴۲].
  4. امر تشریعی خدا گاهی ارشادی است و گاهی مولوی. امر ارشادی فرمان دادن به چیزی است که عقل انسان نیز به آن حکم می‌کند و دستور شارع، ارشاد به حکم عقل و تأکید آن است؛ مانند امر به اطاعت از خدا و پیامبر(ص) وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَاحْذَرُوا فَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّمَا عَلَى رَسُولِنَا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ[۴۳]؛ ولی امر مولوی امری تأسیسی است که شارع به عنوان مولا آن را انشا کرده است[۴۴]. امر ارشادی در واجب یا مستحب بودن، تابع حکم عقل است[۴۵].
  • از دیگر مباحثی که اصولیان به آن پرداخته‌اند این است که آیا امر به چیزی، مقتضی نهی از ضدّ آن است؟[۴۶] آیا برای امتثال امری که بدون قرینه است یک بار انجام دادن مأمورٌ به کافی است (دلالت امر بر مرّه یا تکرار)؟[۴۷] آیا واجب است امر خالی از قرینه را فوری امتثال کرد (دلالتامر بر فور یا تراخی)؟[۴۸] و....[۴۹].

اوصاف فرمان تشریعی

  1. فرمان خداوند متناسب با قدرت شخص مکلّف است: لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذْنَا إِنْ نَسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا رَبَّنَا وَلَا تَحْمِلْ عَلَيْنَا إِصْرًا كَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِنَا رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلْنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا أَنْتَ مَوْلَانَا فَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ[۵۰] و خداوند کسانی را که ایمان آورده و کارهای نیکو انجام دهند، به اموری تکلیف می‌کند که برایشان دشوار نباشد: وَأَمَّا مَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُ جَزَاءً الْحُسْنَى وَسَنَقُولُ لَهُ مِنْ أَمْرِنَا يُسْرًا[۵۱][۵۲].
  2. فرمان دادن مخصوص خداوند است و کسی جز او قدرت صدور فرمانی را ندارد: يَوْمَ لَا تَمْلِكُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شَيْئًا وَالْأَمْرُ يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ[۵۳][۵۴] تخصیص این امر به روز قیامت در آیه مذکور، به اعتبار ظهور آن در قیامت است[۵۵]. این مطلب از روایتی نیز قابل استفاده است. براساس این روایت امام باقر(ع) فرمان دادن را همواره حتی در دنیا ویژه خداوند دانسته‌اند[۵۶].
  3. فرمان تشریعی خداوند تخلّف‌پذیر است لَا تَجْعَلُوا دُعَاءَ الرَّسُولِ بَيْنَكُمْ كَدُعَاءِ بَعْضِكُمْ بَعْضًا قَدْ يَعْلَمُ اللَّهُ الَّذِينَ يَتَسَلَّلُونَ مِنْكُمْ لِوَاذًا فَلْيَحْذَرِ الَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَنْ تُصِيبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ يُصِيبَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ[۵۷]، زیرا اطاعت کردن از فرمان تشریعی امری اختیاری است و انسان می‌تواند آن را امتثال یا با آن مخالفت کند[۵۸].[۵۹].

مصادیق فرمان تشریعی

  1. آیاتی که در آنها واژه امر و مشتقات آن به‌کار نرفته است. در این دسته گاهی با واژه‌های دیگری چون حکم و قضا به فرمان‌های تشریعی الهی اشاره شده و بر انحصار فرمان در خداوند: مَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِهِ إِلَّا أَسْمَاءً سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ[۶۰][۶۱] و فرمان به پرستش نکردن غیر او: وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا[۶۲][۶۳] و لزوم صبر در برابر فرمان الهی: فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَلَا تُطِعْ مِنْهُمْ آثِمًا أَوْ كَفُورًا[۶۴][۶۵] تأکید گشته است و گاهی نیز با صیغه و هیئت امر فرمان‌های تشریعی خداوند بیان شده است؛ مانند دستور به برپایی نماز و پرداخت زکات وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ[۶۶]، انفاق يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لَا بَيْعٌ فِيهِ وَلَا خُلَّةٌ وَلَا شَفَاعَةٌ وَالْكَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ[۶۷]، تقوا يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ[۶۸]، صبر يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ[۶۹]، اطاعت از خدا و پیامبر و اولواالامر يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا[۷۰]، عدالت يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلَّهِ وَلَوْ عَلَى أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ إِنْ يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقِيرًا فَاللَّهُ أَوْلَى بِهِمَا فَلَا تَتَّبِعُوا الْهَوَى أَنْ تَعْدِلُوا وَإِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا[۷۱]، ایمان يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلَى رَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ وَمَنْ يَكْفُرْ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا بَعِيدًا[۷۲]، وفای به پیمان يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهِيمَةُ الْأَنْعَامِ إِلَّا مَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ غَيْرَ مُحِلِّي الصَّيْدِ وَأَنْتُمْ حُرُمٌ إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ مَا يُرِيدُ[۷۳]، بودن با راستگویان يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ[۷۴]، جهاد يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قَاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ وَلْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ[۷۵]، یاد خدا يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا[۷۶]، یاری دین خداوند يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا أَنْصَارَ اللَّهِ كَمَا قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ لِلْحَوَارِيِّينَ مَنْ أَنْصَارِي إِلَى اللَّهِ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ نَحْنُ أَنْصَارُ اللَّهِ فَآمَنَتْ طَائِفَةٌ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَكَفَرَتْ طَائِفَةٌ فَأَيَّدْنَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَى عَدُوِّهِمْ فَأَصْبَحُوا ظَاهِرِينَ[۷۷] و توبه يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحًا عَسَى رَبُّكُمْ أَنْ يُكَفِّرَ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَيُدْخِلَكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ يَوْمَ لَا يُخْزِي اللَّهُ النَّبِيَّ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ نُورُهُمْ يَسْعَى بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَبِأَيْمَانِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَتْمِمْ لَنَا نُورَنَا وَاغْفِرْ لَنَا إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ[۷۸] شمار این‌گونه آیات فراوان است.
  2. آیاتی که در آنها واژه امر یا مشتقات آن به‌کار رفته است. در این دسته آیات نیز خداوند به مسائل گوناگونی فرمان داده است[۷۹]:

عدالت، احسان و انفاق به خویشاوندان

  • براساس آیه وَإِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً قَالُوا وَجَدْنَا عَلَيْهَا آبَاءَنَا وَاللَّهُ أَمَرَنَا بِهَا قُلْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ[۸۰] یکی از توجیهات مشرکان برای برخی از کارهای ناپسندشان این بود که خداوند به این کار فرمان داده است. قرآن به این توجیه مشرکان چنین پاسخ می‌دهد که خداوند هیچ‌گاه به عمل ناپسند فرمان نمی‌دهد.
  • بسیاری از مفسران مراد از عمل ناپسند در این آیه را، طواف خانه خدا به صورت عریان دانسته‌اند که نزد مشرکان رایج بود [۸۱]. در عین حال ظاهر آیه مطلق بوده و هر عمل ناپسندی را که به عنوان عبادت انجام شود شامل می‌گردد[۸۲]. خداوند پس از بیان این مطلب که هیچ‌گاه به عمل ناپسند فرمان نمی‌دهد در آیه بعدی این نکته را بیان داشته که پروردگار به قسط فرمان داده است: قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ [۸۳]. مراد از قسط عدل[۸۴] و رعایت حدّ اعتدال در تمامی امور و پرهیز از دوطرف افراط و تفریط است [۸۵].
  • در آیه إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي الْقُرْبَى وَيَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَالْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ[۸۶] افزون بر عدل، به احسان و انفاق به خویشان نیز فرمان داده شده است. در تفسیر "قسط"[۸۷]، "عدل"، "احسان"[۸۸] و "ایتاء ذی‌القربی"[۸۹] نظراتی ارائه شده است. خداوند به پیامبر اکرم(ص) دستور داده است در دعوت انسان‌ها به حق و دین یا در همه مسائل به عدالت رفتار کند: فَلِذَلِكَ فَادْعُ وَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَقُلْ آمَنْتُ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ كِتَابٍ وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ اللَّهُ رَبُّنَا وَرَبُّكُمْ لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ لَا حُجَّةَ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ اللَّهُ يَجْمَعُ بَيْنَنَا وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ[۹۰][۹۱][۹۲].

اسلام و ایمان

  • خداوند به مؤمنان فرمان داده که برای پروردگار جهانیان تسلیم شوند: قُلْ أَنَدْعُو مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنْفَعُنَا وَلَا يَضُرُّنَا وَنُرَدُّ عَلَى أَعْقَابِنَا بَعْدَ إِذْ هَدَانَا اللَّهُ كَالَّذِي اسْتَهْوَتْهُ الشَّيَاطِينُ فِي الْأَرْضِ حَيْرَانَ لَهُ أَصْحَابٌ يَدْعُونَهُ إِلَى الْهُدَى ائْتِنَا قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَأُمِرْنَا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ[۹۳]، چنان‌که به پیامبر اسلام(ص) دستور داده از تسلیم‌ شوندگان باشد: وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ[۹۴]؛ قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَمَّا جَاءَنِيَ الْبَيِّنَاتُ مِنْ رَبِّي وَأُمِرْتُ أَنْ أُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ[۹۵]، إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ رَبَّ هَذِهِ الْبَلْدَةِ الَّذِي حَرَّمَهَا وَلَهُ كُلُّ شَيْءٍ وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ[۹۶]، بلکه به آن حضرت امر شده که اولین مسلم باشد: قُلْ أَغَيْرَ اللَّهِ أَتَّخِذُ وَلِيًّا فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ يُطْعِمُ وَلَا يُطْعَمُ قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ[۹۷]؛ وَأُمِرْتُ لِأَنْ أَكُونَ أَوَّلَ الْمُسْلِمِينَ[۹۸]. اگر مراد از این دو آیه آن باشد که پیامبر(ص) مأمور است نسبت به همه انسان‌ها حتی امّت‌های پیشین اولین مسلم باشد، مقصود اول بودن از نظر رتبه خواهد بود[۹۹]. در آیه دیگری به پیامبر(ص) فرمان داده شده از مؤمنان باشد: قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ كُنْتُمْ فِي شَكٍّ مِنْ دِينِي فَلَا أَعْبُدُ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلَكِنْ أَعْبُدُ اللَّهَ الَّذِي يَتَوَفَّاكُمْ وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ[۱۰۰][۱۰۱].

کفر به طاغوت

  • خداوند برخی از مسلمانان صدر اسلام را که گمان داشتند به قرآن و کتاب‌های آسمانی پیشین ایمان آورده‌اند و با این‌حال می‌خواستند برای رفع نزاعشان به طاغوت مراجعه کنند، سرزنش کرده است، زیرا به آنها فرمان داده شده بود که به طاغوت کفر بورزند: أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا[۱۰۲] طاغوت در لغت به معنای بسیار طغیان کننده[۱۰۳] و برحسب شأن نزول مقصود از آن در این آیه مردی کاهن یا یهودی است که منافقی به وی مراجعه کرده بود[۱۰۴][۱۰۵].

پایداری در صراط مستقیم

  • خداوند به پیامبر اکرم(ص) و مؤمنان فرمان داده که در صراط مستقیم ثابت قدم بوده و از افراط و تفریط بپرهیزند: فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ وَلَا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ[۱۰۶]؛ فَلِذَلِكَ فَادْعُ وَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَقُلْ آمَنْتُ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ كِتَابٍ وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ اللَّهُ رَبُّنَا وَرَبُّكُمْ لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ لَا حُجَّةَ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ اللَّهُ يَجْمَعُ بَيْنَنَا وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ[۱۰۷][۱۰۸][۱۰۹].

توحید در عبادت

  • خداوند به پیامبر اکرم(ص) و دیگر انسان‌ها دستور داده است که او را عبادت کنند و هیچ‌کس را در عبادت شریک او نکنند: قُلْ إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ وَلَا أُشْرِكَ بِهِ [۱۱۰]، أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ [۱۱۱] و نیز مَا قُلْتُ لَهُمْ إِلَّا مَا أَمَرْتَنِي بِهِ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ وَكُنْتُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا مَا دُمْتُ فِيهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَنِي كُنْتَ أَنْتَ الرَّقِيبَ عَلَيْهِمْ وَأَنْتَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ[۱۱۲]؛ لَا شَرِيكَ لَهُ وَبِذَلِكَ أُمِرْتُ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمِينَ[۱۱۳]؛ اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَالْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا إِلَهًا وَاحِدًا لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ[۱۱۴]؛ إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ رَبَّ هَذِهِ الْبَلْدَةِ الَّذِي حَرَّمَهَا وَلَهُ كُلُّ شَيْءٍ وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ[۱۱۵] در برخی آیات نیز به عبادت خداوند همراه با اخلاص فرمان داده شده است: قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّينَ[۱۱۶]، وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَاءَ وَيُقِيمُوا الصَّلَاةَ وَيُؤْتُوا الزَّكَاةَ وَذَلِكَ دِينُ الْقَيِّمَةِ[۱۱۷][۱۱۸].

صله رحم و مانند آن

  • خداوند نسبت به اموری فرمان وصل و پیوند داده و در آیه‌ای کسانی را که به این فرمان الهی عمل می‌کنند ستوده است: وَالَّذِينَ يَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَيَخَافُونَ سُوءَ الْحِسَابِ[۱۱۹] و در دو آیه کسانی را که این دستور را نادیده گرفته و آنچه را که خداوند فرمان به وصل آن داده قطع می‌کنند، سرزنش کرده است: الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ[۱۲۰]؛ وَالَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولَئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوءُ الدَّارِ[۱۲۱] گرچه برخی مراد از این آیات را صله رحم و پیوند با خویشاوندان دانسته‌اند [۱۲۲]؛ ولی این آیات مطلق بوده و هر چیزی را که خداوند امر به وصل آن کرده شامل می‌شود؛ مانند پیوند با رسول اکرم(ص) و مؤمنان[۱۲۳]. البته از مشهورترین مصداق‌های این آیات صله رحم است [۱۲۴]. گفته شده: در آیه ۲۷ سوره بقره مراد از کسانی که آنچه را خداوند به وصل آن فرمان داده قطع می‌کنند، آنهایند که مانع سلوک راه حق و پیمودن صراط توحید می‌شوند؛ یعنی با طرح شبهه‌های گمراه کننده عقاید آنان را فاسد و معجزات نبوی را انکار و حقانیت علوم الهی را ردّ می‌کنند[۱۲۵][۱۲۶].

بازگرداندن امانت‌ها به صاحبانش

جهاد

  • در صدر اسلام خداوند به مسلمانان که هنوز از قدرت کافی برخوردار نبودند، دستور داد در برابر ستمهای مشرکان با عفو و مدارا برخورد کنند تا فرمان الهی آمده و به آنها اجازه جهاد دهد:وَدَّ كَثِيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِكُمْ كُفَّارًا حَسَدًا مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُوا وَاصْفَحُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ[۱۳۳][۱۳۴] گفته شده: این آیه با آیه قَاتِلُوا الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلَا يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَلَا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حَتَّى يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ[۱۳۵] نسخ شده است[۱۳۶][۱۳۷].

قربانی کردن اسماعیل

  • به ابراهیم(ع) درخواب فرمان داده شد که پسرش اسماعیل(ع) را قربانی کند و چون آن حضرت در مورد این فرمان الهی با اسماعیل(ع) مشورت کرد، اسماعیل(ع) به او گفت: ای پدر! آنچه بدان مأمور شده‌ای انجام ده:فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ[۱۳۸][۱۳۹].

اطاعت جنیان از سلیمان(ع)

  • خداوند به گروهی از جنیان دستور داده بود که در خدمت سلیمان(ع) بوده و مطیع فرمان‌های او باشند[۱۴۰] و اگر برخی از آنان از این فرمان الهی سرپیچی می‌کردند، خداوند آنان را به شدّت عذاب می‌کرد: وَلِسُلَيْمَانَ الرِّيحَ غُدُوُّهَا شَهْرٌ وَرَوَاحُهَا شَهْرٌ وَأَسَلْنَا لَهُ عَيْنَ الْقِطْرِ وَمِنَ الْجِنِّ مَنْ يَعْمَلُ بَيْنَ يَدَيْهِ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَمَنْ يَزِغْ مِنْهُمْ عَنْ أَمْرِنَا نُذِقْهُ مِنْ عَذَابِ السَّعِيرِ[۱۴۱][۱۴۲].

ذبح گاو به دست بنی اسراییل

  • خداوند به بنی‌اسرائیل فرمان داد گاوی را ذبح کنند: وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً قَالُوا أَتَتَّخِذُنَا هُزُوًا قَالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ[۱۴۳] و پس از پرسش‌های بی‌مورد بنی‌اسرائیل، موسی(ع) ضمن پاسخ به آنها، تأکید کرد که آنچه به شما فرمان داده شده انجام دهید: قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّنْ لَنَا مَا هِيَ قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ لَا فَارِضٌ وَلَا بِكْرٌ عَوَانٌ بَيْنَ ذَلِكَ فَافْعَلُوا مَا تُؤْمَرُونَ[۱۴۴][۱۴۵].

امر تکوینی الهی

  • امر تکوینی و شأن الهی، همان ایجاد خداوند است؛ به ذات شیی‌ء تعلق بگیرد یا به نظام صفات و افعال آن، و ایجاد خداوند چیزی جز وجود شیی‌ء نیست؛ اما نه از هر جهتی بلکه از آن جهت که مستند و قائم به خداوند است. توضیح آنکه وجودی که خداوند به موجودات افاضه می‌کند دارای دو نسبت است: نسبتی به خداوند که ملکوت شیی‌ء است و نسبتی به خود شیی‌ء، و از جهت نسبتی که با خداوند دارد همان امر الهی و کلمه ایجاد است که در قرآن از آن به قول كُنْ و از نسبت دوم به فَيَكُونُ تعبیر شده است:إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ فَسُبْحَانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ[۱۴۶] و نیز بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَإِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ[۱۴۷]؛ قَالَتْ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي وَلَدٌ وَلَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ قَالَ كَذَلِكِ اللَّهُ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ[۱۴۸]؛ مَا كَانَ لِلَّهِ أَنْ يَتَّخِذَ مِنْ وَلَدٍ سُبْحَانَهُ إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ[۱۴۹]؛ هُوَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ فَإِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ[۱۵۰][۱۵۱].
  • امر الهی فعل مختص به خداوند است و اسباب کونیّه که دارای تأثیرات تدریجی است در آن دخالتی ندارد و وجودی بالاتر از نشئه مادّه و ظرف زمان است: إِنَّمَا قَوْلُنَا لِشَيْءٍ إِذَا أَرَدْنَاهُ أَنْ نَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ[۱۵۲][۱۵۳]. در این آیه مراد از قول الهی، شأن و امر خداوند است[۱۵۴].
  • امر الهی واحد بوده و هیچ‌گونه تدریجی در آن راه ندارد: وَمَا أَمْرُنَا إِلَّا وَاحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ[۱۵۵] در این آیه امر خداوند به چشم برهم زدن تشبیه شده است که این تشبیه برای نفی هرگونه تدریج است و از آن بر می‌آید که اشیایی که به تدریج و از طریق اسباب کونیّه حادث می‌شوند و دارای زمان و مکان هستند، جهت دیگری نیز دارند که آن جهت تهی از تدریج و خارج از حیطه زمان و مکان است و بنابر نظری اشیا از جهت اوّل خلق الهی بوده و از جهت دوم امر، قول و کلمه الهی هستند: إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ[۱۵۶][۱۵۷]، بنابراین، عبارت أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ بدین معنا نیست که لفظی وجود دارد که با تلفظ آن، شیی‌ء موجود می‌شود[۱۵۸]، زیرا در این صورت وجود آن لفظ نیز محتاج به لفظی دیگر و این مستلزم تسلسل و باطل است و نیز معنای عبارت بالا این نیست که مخاطبی وجود دارد که خطاب الهی را می‌شنود، زیرا در صورت وجود مخاطب، افاضه وجود به آن بی‌معنا خواهد بود، پس عبارت فوق برای بیان چگونگی افاضه وجود از طرف خداوند، بدون اینکه نیاز به چیزی داشته باشد و بدون تخلف و تدریج است[۱۵۹]. برخی گفته‌اند: این عبارت برای بیان آن است که ایجاد هر چیزی برای خداوند بسیار آسان است و این تعبیر مراد را بهتر می‌رساند[۱۶۰] برخی این پرسش را مطرح کرده‌اند که آیا امر خداوند به وجود شیی‌ء در حال عدم آن چیز است یا در حال وجود آن؟ در صورت اول، امر کردن به معدوم ممکن نیست و در صورت دوم چیزی که وجود دارد امر کردن به حدوث آن معنا ندارد. سپس اقوال گوناگونی را ذکر کرده و در پایان این قول را برگزیده‌اند که وجود شی‌ء نه بر اراده و امر الهی مقدّم و نه از آن مو ٔ ّر است [۱۶۱]. عارفان در پاسخ این پرسش گفته‌اند: اشیا پیش از آنکه در خارج موجود شوند نسبت به وجود خارجی معدوم‌اند؛ ولی ازلاً و ابدا با وجود علمی الهی موجودند [۱۶۲] و اشیا با وجود علمی خود خطاب الهی را شنیده و آن را پذیرفته و امتثال می‌کنند و وجود خارجی می‌یابند. اشیا به اعتبار وجود علمی، همان اعیان ثابته‌اند که عبارت‌اند از صور معقوله اسمای الهی در علم خداوند[۱۶۳] و همین اعیان به اعتبار دیگری حقایق موجودات خارجی هستند[۱۶۴]. گفته شده: در امر تکوینی بر خلاف امر تشریعی بین امر و مأمور هیچ‌گونه مغایرتی نیست [۱۶۵][۱۶۶].

اوصاف امر تکوینی

  1. امر تکوینی الهی همه عالم ممکنات را در برگرفته است، زیرا هر شأنی از شئون ایجاد از امر الهی است و خداوند مالک هر امری است: إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ[۱۶۷][۱۶۸] بَلْ لِلَّهِ الْأَمْرُ جَمِيعًا [۱۶۹][۱۷۰]، إِنَّ الْأَمْرَ كُلَّهُ لِلَّهِ [۱۷۱][۱۷۲]، چنان‌که خداوند در همه زمانها مالک امور است: فِي بِضْعِ سِنِينَ لِلَّهِ الْأَمْرُ مِنْ قَبْلُ وَمِنْ بَعْدُ وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ[۱۷۳][۱۷۴]؛ همچنین مالکیت امر تکوینی مختص خداوند است و هیچ‌کس حتّی رسول‌ اکرم(ص) هیچ‌گونه مالکیتی نسبت به امور الهی ندارد: لَيْسَ لَكَ مِنَ الْأَمْرِ شَيْءٌ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ أَوْ يُعَذِّبَهُمْ فَإِنَّهُمْ ظَالِمُونَ[۱۷۵][۱۷۶].
  2. تحقق امر الهی قطعی است، زیرا خداوند بر امر خویش غالب است و امر الهی مغلوب او بوده و چاره‌ای جز اطاعت از او ندارد، بنابراین، تخلف از امر الهی غیر ممکن است و هیچ‌کس نمی‌تواند مانع تحقق امر تکوینی خداوند شود. علت این امر آن است که اسباب ظاهری در تأثیرات خود مستقل نیستند، بلکه اثرگذاری آنها به اذن خداوند است: وَقَالَ الَّذِي اشْتَرَاهُ مِنْ مِصْرَ لِامْرَأَتِهِ أَكْرِمِي مَثْوَاهُ عَسَى أَنْ يَنْفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا وَكَذَلِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِي الْأَرْضِ وَلِنُعَلِّمَهُ مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِ وَاللَّهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ[۱۷۷]، وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا[۱۷۸]، يَا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ آمِنُوا بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقًا لِمَا مَعَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهًا فَنَرُدَّهَا عَلَى أَدْبَارِهَا أَوْ نَلْعَنَهُمْ كَمَا لَعَنَّا أَصْحَابَ السَّبْتِ وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا[۱۷۹]؛ وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَى زَيْدٌ مِنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاكَهَا لِكَيْ لَا يَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْوَاجِ أَدْعِيَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا[۱۸۰][۱۸۱]
  3. امر خداوند دارای اندازه، تقدیر و تدبیر است و او برای هر کسی چیزی را تقدیر می‌کند که مناسب با حال وی است: مَا كَانَ عَلَى النَّبِيِّ مِنْ حَرَجٍ فِيمَا فَرَضَ اللَّهُ لَهُ سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ قَدَرًا مَقْدُورًا[۱۸۲][۱۸۳] و در نظام هستی نیز خداوند امر عالم را تدبیر می‌کند، بدین معنا که با آوردن امری پس از امری دیگر، بهترین نظام را بین موجودات عالم برقرار می‌سازد، به‌گونه‌ای که هر چیزی به سوی غایتی که مقصود از آفرینش آن چیز است حرکت کند و مجموع عالم دنیا نیز به سوی غایت خویش که رجوع به سوی خدا و ظهور آخرت پس از دنیاست حرکت کند: اللَّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى يُدَبِّرُ الْأَمْرَ يُفَصِّلُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ بِلِقَاءِ رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ[۱۸۴][۱۸۵] و نیز إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مَا مِنْ شَفِيعٍ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ[۱۸۶].
  4. امر تکوینی الهی، دفعی است و تدریج در آن راه نداردوَمَا أَمْرُنَا إِلَّا وَاحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ[۱۸۷][۱۸۸] و تدریجی که در موجودات مادّی مشاهده می‌شود، مربوط به نحوه وجود و جنبه مادیّت آنهاست[۱۸۹].

فرشتگان و امر تکوینی

  • گرچه وجود فرشتگان از حیث انتساب به خدا، خود از مصادیق امر الهی است؛ ولی فرشتگان واسطه بین خدا و مخلوقات دیگر او نیز بوده و امر الهی را از مافوق دریافت کرده و آن را در مراتب پایین‌تر اجرا می‌کنند. آنان اسبابی هستند که حوادث عالم به آنها مستند است. در آیات ابتدایی سوره نازعات، اجرای امر الهی به دست فرشتگان به این صورت بیان شده است: سوگند به فرشتگانی که پس از صدور امر الهی از جایگاه خویش خارج شده و شروع به تنزّل می‌کنند: وَالنَّازِعَاتِ غَرْقًا وَالنَّاشِطَاتِ نَشْطًا[۱۹۰] و برای اجرای آن امر می‌شتابند: وَالسَّابِحَاتِ سَبْحًا[۱۹۱] و هر فرشته‌ای نسبت به امری که بدان مأمور است از فرشتگان دیگر سبقت می‌گیرد: فَالسَّابِقَاتِ سَبْقًا[۱۹۲]و در نتیجه به تدبیر امور عالم می‌پردازند: فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْرًا[۱۹۳][۱۹۴].
  • فرشتگان هیچ‌گاه از امر الهی سرپیچی نکرده و پیوسته آنچه را بدان مأمورند انجام می‌دهند: يَخَافُونَ رَبَّهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ[۱۹۵]، لَا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ[۱۹۶]، چنان‌که در آخرت، خداوند به آنها فرمان می‌دهد که اهل جهنم را به انواع عذابها[۱۹۷] مبتلا سازند و آنها نیز این امر الهی را بدون هیچ کاستی، اجرا می‌کنند: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَيْهَا مَلَائِكَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ[۱۹۸].
  • فرشتگان هیچ‌گاه بدون امر الهی از عالم بالا فرود نمی‌آیند: وَمَا نَتَنَزَّلُ إِلَّا بِأَمْرِ رَبِّكَ لَهُ مَا بَيْنَ أَيْدِينَا وَمَا خَلْفَنَا وَمَا بَيْنَ ذَلِكَ وَمَا كَانَ رَبُّكَ نَسِيًّا[۱۹۹] این آیه بر عصمت فرشتگان دلالت دارد[۲۰۰].
  • فرشتگان و روح در شب قدر، از هر امری نازل می‌شوند: تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ[۲۰۱] بنابر احتمالی، مراد از امر در این آیه امر الهی است و معنای آیه این است که هر امر الهی سبب آغاز نزول فرشتگان است[۲۰۲].
  • در برخی از آیات آمده است که خداوند پس از آفرینش آدم (ع) به فرشتگان و ابلیس فرمان داد برای آدم سجده کنند که فرشتگان این امر را اطاعت کردند و ابلیس از آن سرپیچی کرد: وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ كَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَفَتَتَّخِذُونَهُ وَذُرِّيَّتَهُ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِي وَهُمْ لَكُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِمِينَ بَدَلًا[۲۰۳] و نیز وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ[۲۰۴]؛ وَلَقَدْ خَلَقْنَاكُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاكُمْ ثُمَّ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ لَمْ يَكُنْ مِنَ السَّاجِدِينَ[۲۰۵]؛ وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَى[۲۰۶]؛ وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ قَالَ أَأَسْجُدُ لِمَنْ خَلَقْتَ طِينًا[۲۰۷] برخی مراد از امر به سجده را امر تشریعی دانسته‌اند[۲۰۸]؛ ولی برخی این نظریه را درست ندانسته‌اند؛ زیرا معتقدند امر تشریعی در مورد فرشتگان معنا ندارد[۲۰۹]؛ همچنین نمی‌توان این امر را تکوینی دانست، زیرا تخلف از امر تکوینی ممکن نیست، در حالی که ابلیس از سجده کردن سرپیچی کرد[۲۱۰]. برخی نیز آن را دو امر دانسته‌اند[۲۱۱] که در این صورت می‌توان گفت امر فرشتگان تکوینی و امر ابلیس تشریعی بود. گفته شده: با تدبّر در مجموع آیات مربوط به این موضوع به دست می‌آید که گرچه قرآن موضوع سجده برای آدم (ع) را به صورت قصه‌های اجتماعی که متضمّن امر و اطاعت و سرپیچی است نقل کرده؛ ولی این قصه در حقیقت تمثیلی برای تکوین است و مراد از آن این است که پیش از آفرینش آدم (ع) مقام قرب و بُعد و راه سعادت و شقاوت از یکدیگر جدا نبود و ابلیس با فرشتگان در مقام قدس بود و چیزی آنها را از یکدیگر جدا نمی‌کرد؛ ولی با آفرینش آدم (ع) راه سلوک به سوی خدا به دو راه سعادت و شقاوت تقسیم شد و مقام قرب از مقام بعد جدا گشت و ابلیس از فرشتگان متمیّز گشته و از مقام قرب رانده شد[۲۱۲].

روح و امر تکوینی

  • روح در لغت مبدأ حیات است که با آن، موجود زنده قادر به احساس و حرکت ارادی می‌شود [۲۱۳]. حقیقتروح حقیقتی واحد و دارای مراتب و درجات است. مرتبه‌ای از آن در حیوانات است، مرتبه‌ای در عامّه انسان‌ها ثُمَّ سَوَّاهُ وَنَفَخَ فِيهِ مِنْ رُوحِهِ وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ قَلِيلًا مَا تَشْكُرُونَ[۲۱۴]؛ فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ[۲۱۵]، مرتبه‌ای در انسان‌های مؤمن لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُولَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ وَيُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُولَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ[۲۱۶]، مرتبه‌ای همراه فرشتگان يُنَزِّلُ الْمَلَائِكَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلَى مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ أَنْ أَنْذِرُوا أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاتَّقُونِ[۲۱۷] و مرتبه‌ای از آن برای تأیید پیامبران است[۲۱۸].روح در حقیقت موجودی مستقل و دارای حیات، علم و قدرت است[۲۱۹]. براساس روایاتی این موجود عالی رتبه، فرشته نیست و مقام آن از همه فرشتگان برتر است [۲۲۰].
  • مشرکان از پیامبر اکرم (ص) درباره حقیقت مطلق روح که در قرآن وارد شده بود پرسیدند. قرآن در پاسخ آنها به بیان حقیقتروح و مرتبه برین آن پرداخت و روح را از سنخ امر الهی دانست:وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا[۲۲۱][۲۲۲].
  • از آیات قرآن برمی‌آید که روح از سنخ امر الهی و کلمه ایجاد و از سنخ ملکوت است، در نتیجه روح کلمه حیات است که خداوند آن را بر اشیا القا کرده و آنها را زنده می‌کند[۲۲۳]. خداوندروح را به همراه فرشتگان نازل کرده و آن را در جان هر پیامبری که بخواهد القا می‌کند، تا به این صورت، معارف الهی بر آن پیامبر افاضه شود: يُنَزِّلُ الْمَلَائِكَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلَى مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ أَنْ أَنْذِرُوا أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاتَّقُونِ[۲۲۴]، رَفِيعُ الدَّرَجَاتِ ذُو الْعَرْشِ يُلْقِي الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَلَى مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ لِيُنْذِرَ يَوْمَ التَّلَاقِ[۲۲۵][۲۲۶]. برخی روح را در این آیه، وحی یا قرآن،جبرئیل، رحمت، هدایت یا ارواح انسان‌ها دانسته‌اند[۲۲۷]. برخی نیز در آیه يُنَزِّلُ الْمَلَائِكَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلَى مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ أَنْ أَنْذِرُوا أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاتَّقُونِ[۲۲۸] و رَفِيعُ الدَّرَجَاتِ ذُو الْعَرْشِ يُلْقِي الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَلَى مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ لِيُنْذِرَ يَوْمَ التَّلَاقِ[۲۲۹] عبارت مِنْ أَمْرِهِ را به معنای "بأمره" دانسته‌اند [۲۳۰] که براساس آن معنای دو آیه با آنچه گفته شد تفاوت پیدا می‌کند. خداوند خطاب به پیامبر اسلام (ص) بیان داشته است که معارف الهی و احکامی که نزد آن حضرت است و مردم را به سوی آنها فرا می‌خواند، از خود ایشان نیست، بلکه به واسطه نازل کردن روح بر آن حضرت این معارف به وی افاضه شده و پیش از نزول روح ایشان نمی‌دانستند کتاب و ایمان چیست: وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِنْ أَمْرِنَا مَا كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ وَلَكِنْ جَعَلْنَاهُ نُورًا نَهْدِي بِهِ مَنْ نَشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ[۲۳۱][۲۳۲]. روح در شب قدر نیز به همراه فرشتگان نازل می‌شود. (قدر / ۹۷، ۴)[۲۳۳]


[۲۳۴].

منابع

  1. جمالی‌زاده، احمد، امر الهی، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴

پانویس

  1. المصباح، ص ۲۱؛ مفردات، ص ۸۸؛ قاموس قرآن، ج ۱، ص۱۰۹ ـ ۱۱۰، «امر».
  2. لسان العرب، ج ۱، ص ۲۰۳، «امر».
  3. المصباح، ص ۲۱، «امر».
  4. قاموس قرآن، ج ۱، ص ۱۰۹، «امر».
  5. مفردات، ص ۸۸.
  6. المصباح، ص ۲۱، «امر».
  7. لسان العرب، ج ۱، ص ۲۰۴؛ القاموس المحیط، ج ۱، ص ۴۹۳؛ تاج العروس، ج ۶، ص ۳۲، «امر».
  8. المنجد، ص ۱۸، «امر».
  9. المیزان، ج ۸، ص ۱۵۰ ـ ۱۵۱.
  10. التحقیق، ج ۱، ص ۱۴۴، «امر».
  11. تفسیر صدرالمتالهین، ج ۵، ص ۴۶۹؛ المیزان، ج ۸، ص ۱۵۱.
  12. جمالی‌زاده، احمد، امر الهی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۴.
  13. بحارالانوار، ج ۹۱، ص ۳۹۵.
  14. بحارالانوار، ج ۹۱، ج ۸۸، ص ۳۷۰.
  15. المقام الاسنی، ص ۸۶.
  16. بحارالانوار، ج ۸۸، ص ۱۹۴.
  17. الکافی، ج ۱، ص ۲۱۶ و ج ۸، ص ۸.
  18. جمالی‌زاده، احمد، امر الهی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۴.
  19. «این فرمان خداوند است که به سوی شما فرو فرستاده است و هر که از خدا پروا کند (خداوند) گناهانش را می‌پوشاند و برای وی پاداشی سترگ فراهم می‌گرداند» سوره طلاق، آیه ۵.
  20. مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص ۴۶۱.
  21. «بی‌گمان آنان پیش‌تر هم فتنه‌جویی کردند و کارها را برای تو دگرگون ساختند تا آنکه حق فرا رسید و فرمان خداوند آشکار شد با آنکه آنان نمی‌پسندیدند» سوره توبه، آیه ۴۸.
  22. جامع‌البیان، مج ۶، ج ۱۰، ص ۱۸۹.
  23. «از این روی آنچه فرمان می‌یابی آشکار کن و از مشرکان روی بگردان» سوره حجر، آیه ۹۴.
  24. «و اگر دو دسته از مؤمنان جنگ کنند، میان آنان را آشتی دهید پس اگر یکی از آن دو بر دیگری ستم کرد با آن کس که ستم می‌کند جنگ کنید تا به فرمان خداوند باز گردد و چون بازگشت، میان آن دو با دادگری آشتی دهید و دادگری ورزید که خداوند دادگران را دوست می‌دارد» سوره حجرات، آیه ۹.
  25. «پیامبر را میان خویش چنان فرا نخوانید که یکدیگر را فرا می‌خوانید؛ بی‌گمان خداوند کسانی از شما را که در پناه کسان دیگر، پنهانی بیرون می‌آیند می‌شناسد پس کسانی که از فرمان وی سرمی‌پیچند از اینکه به آنان آزمونی یا عذابی دردناک رسد باید بپرهیزند» سوره نور، آیه ۶۳.
  26. «و چه بسیار (مردم) شهری که از فرمان پروردگار خویش و پیامبران وی سرپیچیدند و ما از آنها حسابی سخت کشیدیم و آنها را به عذابی ناشناخته عذاب کردیم پس (مردم آن شهر) عقوبت کار خود را چشیدند و پایان کار آنها زیان بود» سوره طلاق، آیه ۸-۱۰.
  27. «پس شتر را پی کردند و از فرمان پروردگارشان سر باز زدند و گفتند: ای صالح اگر از پیامبرانی عذابی را که به ما وعده می‌دهی بر (سر) ما بیاور! آنگاه زمین‌لرزه آنان را فرو گرفت و در خانه‌شان از پا در آمدند» سوره اعراف، آیه ۷۷-۷۸.
  28. «و از فرمان پروردگارشان سرپیچیدند، پس آذرخش (آسمانی) آنان را در حالی که خود می‌نگریستند فرو گرفت» سوره ذاریات، آیه ۴۴.
  29. «هرگز؛ آنچه بدو فرمان داده بود هنوز بجا نیاورده است» سوره عبس، آیه ۲۳.
  30. تفسیرمراغی، مج۱۰، ج۳۰، ص۴۵ـ۴۶؛ تفسیرقاسمی، ج ۱۷، ص ۶۰؛ المیزان، ج ۲۰، ص ۲۰۸.
  31. کفایه‌الاصول، ص ۶۱ ـ ۷۱.
  32. العده، ج ۱، ص ۱۷۲؛ کفایه‌الاصول، ص ۶۳ و ۷۰؛ اصول‌الفقه ج ۱، ص ۵۰ و ۵۳.
  33. «(خداوند) فرمود: آنگاه که به تو فرمان دادم. چه چیز تو را از فروتنی بازداشت؟ گفت:» سوره اعراف، آیه ۱۲.
  34. التفسیرالکبیر، ج۱۴، ص۳۲؛ العده، ج ۱، ص ۱۷۴؛ فوائد الاصول، ج ۱، ص ۱۳۴.
  35. اصول‌الفقه، ج۱، ص۶۱ـ۶۲؛ کفایه‌الاصول، ص۷۶.
  36. اصول الفقه، ج ۱، ص ۵۴.
  37. «و از تو درباره حیض می‌پرسند؛ بگو که آن، گونه‌ای رنج است. پس در حیض از زنان کناره گیرید و با آنان آمیزش نکنید تا پاک شوند و چون شست و شو کردند، از همان‌جا که خداوند به شما فرموده است با آنان آمیزش کنید، بی‌گمان خداوند توبه کاران و شست‌وشوکنندگان را دوست» سوره بقره، آیه ۲۲۲.
  38. المیزان، ج۲، ص۲۱۰؛ اطیب‌البیان، ج ۲، ص ۴۴۵.
  39. اصول الفقه، ج ۱، ص ۵۴.
  40. مجمع‌البیان، ج ۱، ص ۴۵۹.
  41. «ای مردم از آنچه در زمین حلال و پاک است بخورید و از گام‌های شیطان پیروی نکنید که او برای شما دشمنی آشکار است» سوره بقره، آیه ۱۶۸.
  42. العده، ج۱، ص۱۸۳ ـ ۱۸۵؛ کفایه‌الاصول، ص۷۷.
  43. «و از خداوند فرمانبرداری کنید و از پیامبر فرمان برید و (از بدی) بپرهیزید؛ بنابراین اگر رو بگردانید بدانید که تنها پیام‌رسانی روشن بر عهده فرستاده ماست» سوره مائده، آیه ۹۲.
  44. اصول الفقه، ج ۱، ص ۱۸۲.
  45. کفایة الاصول، ص ۳۴۵.
  46. العده، ج ۱، ص ۱۹۶ ـ ۱۹۸؛ کفایة الاصول، ص۱۲۹ـ۱۳۷؛ فوائدالاصول، ج۱، ص ۳۰۱ ـ ۳۱۶.
  47. العده، ج ۱، ص ۱۹۹ ـ ۲۰۴؛ کفایة الاصول، ص ۷۷ ـ ۷۹؛ فوائدالاصول، ج ۱، ص ۲۴۱.
  48. العده، ج ۱، ص ۲۲۵ ـ ۲۳۲؛ اصول الفقه، ج ۱، ص ۶۲ ـ ۶۳؛ انوار الاصول، ج ۱، ص ۳۱۴ ـ ۳۱۵.
  49. جمالی‌زاده، احمد، امر الهی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۴.
  50. «خداوند به هیچ کس جز (برابر با) توانش تکلیف نمی‌کند: هر کس آنچه نیکی ورزیده به سود خود و آنچه بدی کرده است به زیان خویش است؛ پروردگارا! اگر فراموش کردیم یا لغزیدیم بر ما مگیر، پروردگارا! بر دوش ما بار گران مگذار چنان که بر دوش پیشینیان ما نهادی؛ پروردگارا! چیزی که در توان ما نیست بر گرده ما منه و از ما درگذر و ما را بیامرز و بر ما ببخشای؛ تو سرور مایی، پس ما را بر گروه کافران پیروز فرما» سوره بقره، آیه ۲۸۶.
  51. «و امّا آن کس که ایمان آورد و کار شایسته‌ای کند، او را پاداش، نکویی خواهد بود و کار را بر او آسان خواهیم گرفت» سوره کهف، آیه ۸۸.
  52. المیزان، ج ۱۳، ص ۳۶۲.
  53. «روزی که هیچ کس برای دیگری هیچ اختیاری ندارد و در این روز، کار یکسره با خداوند است» سوره انفطار، آیه ۱۹.
  54. روح البیان، ج ۱۰، ص ۳۶۲.
  55. التفسیرالکبیر، ج۳۱، ص ۸۶ ـ ۸۷؛ المیزان، ج ۲۰، ص ۲۲۹.
  56. مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۶۸۳.
  57. «پیامبر را میان خویش چنان فرا نخوانید که یکدیگر را فرا می‌خوانید؛ بی‌گمان خداوند کسانی از شما را که در پناه کسان دیگر، پنهانی بیرون می‌آیند می‌شناسد پس کسانی که از فرمان وی سرمی‌پیچند از اینکه به آنان آزمونی یا عذابی دردناک رسد باید بپرهیزند» سوره نور، آیه ۶۳.
  58. تفسیر صدرالمتألهین، ج ۵، ص ۳۸۴.
  59. جمالی‌زاده، احمد، امر الهی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۴.
  60. «شما به جای او جز نام‌هایی را نمی‌پرستید که خود و پدرانتان آنها را نامیده‌اید و خداوند بر آنها هیچ حجّتی نفرستاده است، داوری جز از آن خداوند نیست، فرمان داده است که جز وی را نپرستید؛ این، دین پا برجاست اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره یوسف، آیه ۴۰.
  61. مجمع البیان، ج ۵، ص ۳۵۸.
  62. «و پروردگارت فرمان داده است که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نکویی کنید؛ اگر هر یک از آن دو یا هر دو، نزد تو به پیری رسند به آنان اف مگو و بر آنها بانگ مزن و با ایشان سخن به نکویی بگوی!» سوره اسراء، آیه ۲۳.
  63. جامع‌البیان، مج ۹، ج ۱۵، ص ۸۰ ـ ۸۱؛ المنیر، ج ۱۵، ص ۵۳.
  64. «پس برای فرمان پروردگارت شکیبا باش و از هیچ گناهکار یا ناسپاس آنان فرمان نبر» سوره انسان، آیه ۲۴.
  65. التفسیر الکبیر، ج ۳۰، ص ۲۵۸.
  66. «و نماز را بپا دارید و زکات را بپردازید و از پیامبر فرمان برید باشد که بر شما بخشایش آورند» سوره نور، آیه ۵۶.
  67. «ای مؤمنان! از آنچه روزی شما کرده‌ایم، هزینه کنید پیش از آنکه روزی در رسد که در آن نه سودا است و نه دوستی و نه میانجیگری و کافرانند که ستمگرند» سوره بقره، آیه ۲۵۴.
  68. «ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و هر کس باید بنگرد برای (روزی چون) فردا چه پیش فرستاده است و از خداوند پروا کنید که خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است» سوره حشر، آیه ۱۸.
  69. «ای مؤمنان! شکیبایی ورزید و یکدیگر را به شکیب فرا خوانید و از مرزها نگهبانی کنید و از خداوند پروا بدارید باشد که رستگار شوید» سوره آل عمران، آیه ۲۰۰.
  70. «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.
  71. «ای مؤمنان! به دادگری بپاخیزید و برای خداوند گواهی دهید هر چند به زیان خود یا پدر و مادر و یا نزدیکان (تان) باشد و اگر (هر یک از دو طرف دعوا) دارا باشد یا نادار، خداوند به (دستگیری از) هر دو سزاوارتر است، پس (در گواهی دادن) از هوا (ی نفس) پیروی نکنید که به یک سو گرایید و اگر (در گواهی دادن) زبان بگردانید یا (از آن) رو برتابید بی‌گمان خداوند از آنچه می‌کنید آگاه است» سوره نساء، آیه ۱۳۵.
  72. «ای مؤمنان! به خداوند و پیامبر او و کتابی که بر پیامبرش فرو فرستاده و کتابی که پیش از آن فرود آورده است ایمان بیاورید و هر کس به خداوند و فرشتگان او و کتاب‌های (آسمانی) وی و پیامبران او و به روز بازپسین کفر ورزد بی‌گمان به گمراهی ژرفی در افتاده است» سوره نساء، آیه ۱۳۶.
  73. «ای مؤمنان! به پیمان‌ها وفا کنید؛ (گوشت) دام‌ها برای شما حلال است جز آنچه که (حرام بودن آنها) بر شما خوانده می‌شود، بی‌آنکه شکار کردن را در حال احرام حلال شمارید؛ بی‌گمان خداوند به آنچه اراده فرماید حکم خواهد کرد» سوره مائده، آیه ۱.
  74. «ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹.
  75. «ای مؤمنان! با کافرانی که نزدیک شمایند جنگ کنید و باید در شما صلابت بیابند و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است» سوره توبه، آیه ۱۲۳.
  76. «ای مؤمنان! خداوند را بسیار یاد کنید» سوره احزاب، آیه ۴۱.
  77. «ای مؤمنان! یاوران (دین) خدا باشید چنان که عیسی پسر مریم به حواریان گفت: چه کسانی در راه خداوند یاوران من خواهند بود؟ حواریان گفتند: ما یاوران (دین) خداوندیم و دسته‌ای از بنی اسرائیل ایمان آوردند و دسته‌ای کافر شدند و ما مؤمنان را در برابر دشمنانشان نیرومند کردیم و پیروز شدند» سوره صف، آیه ۱۴.
  78. «ای مؤمنان! به سوی خداوند توبه‌ای راستین کنید، امید است که پروردگار شما از گناهانتان چشم پوشد و شما را در بوستان‌هایی درآورد که از بن آنها جویبارها روان است؛ در روزی که خداوند پیامبر و مؤمنان همراه او را خوار نمی‌گذارد، فروغ آنان پیشاپیش و در سوی راستشان می‌شتابد، می‌گویند: پروردگارا! فروغ ما را برای ما کامل گردان و ما را بیامرز که تو بر هر کاری توانایی» سوره تحریم، آیه ۸.
  79. جمالی‌زاده، احمد، امر الهی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۴.
  80. «و چون کاری زشت کنند گویند: پدرانمان را بر همین کار یافته‌ایم و خداوند ما را به آن فرمان داده است، بگو: بی‌گمان خداوند به کار زشت فرمان نمی‌دهد؛ آیا درباره خداوند چیزی می‌گویید که نمی‌دانید؟» سوره اعراف، آیه ۲۸.
  81. مجمع البیان، ج ۴، ص ۶۳۳؛ تفسیر قرطبی، ج ۷، ص ۱۲۰؛ تفسیر ماوردی، ج ۲، ص ۲۱۶.
  82. اطیب‌البیان، ج۵، ص۳۰۱؛ الکاشف، ج۳، ص۳۱۸؛ المیزان، ج ۸، ص ۷۳.
  83. «بگو: پروردگارم به دادگری فرمان داده است» سوره اعراف، آیه ۲۹.
  84. جامع‌البیان، مج ۵، ج ۸، ص ۲۰۳؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۴، ص ۵۷.
  85. التحریروالتنویر، ج۸، ص۸۶؛ المیزان، ج۸، ص ۷۴؛ نمونه، ج ۶، ص ۱۴۳.
  86. «به راستی خداوند به دادگری و نیکی کردن و ادای (حقّ) خویشاوند، فرمان می‌دهد و از کارهای زشت و ناپسند و افزونجویی، باز می‌دارد؛ به شما اندرز می‌دهد باشد که شما پند گیرید» سوره نحل، آیه ۹۰.
  87. مجمع البیان، مج ۸، ج ۴، ص ۶۳۴؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۴، ص ۵۷.
  88. جامع‌البیان، مج۸، ج۱۴، ص ۲۱۳؛ المیزان، ج ۱۲، ص ۳۳۱ ـ ۳۳۲.
  89. جامع‌البیان، مج ۸، ج ۱۴، ص ۲۱۳؛ مجمع‌البیان، ج۶، ص ۵۸۶؛ المیزان، ج ۱۲، ص ۳۳۲.
  90. «پس به همین (یگانگی مردم را) فرا خوان و چنان که فرمان یافته‌ای پایداری کن و از هوس‌های آنان پیروی مکن و بگو: به هر کتابی که خداوند فرو فرستاده است ایمان دارم و فرمان یافته‌ام که میان شما دادگری کنم، خداوند پروردگار ما و شماست، کردارهای ما از آن ما و کردارهای شما از آن شما، هیچ چالشی میان ما و شما نیست، خداوند میان ما را جمع می‌گرداند و بازگشت (هر چیز) به سوی اوست» سوره شوری، آیه ۱۵.
  91. مجمع البیان، ج ۹، ص ۳۸.
  92. جمالی‌زاده، احمد، امر الهی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۴.
  93. «بگو آیا به جای خداوند کسی را (به پرستش) بخوانیم که نه به ما سود می‌رساند و نه زیان می‌زند و پس از آنکه خداوند ما را راهنمایی کرده است به (عقاید) گذشته خود بازگردانده شویم؟ چونان کسی که شیطان‌ها او را در زمین، سرگشته و سرگردان کرده‌اند در حالی که او را همراهانی است که به راهیابی فرا می‌خوانندش که نزد ما بیا؛ بگو: تنها رهنمود خداوند، رهنمود است و فرمان یافته‌ایم که تسلیم پروردگار جهانیان باشیم» سوره انعام، آیه ۷۱.
  94. « فرمان یافته‌ام که از گردن نهادگان (به خداوند) باشم» سوره یونس، آیه ۷۲.
  95. «بگو: من که برهان‌ها (ی روشن) پروردگارم به من رسیده است، از پرستیدن کسانی که به جای خداوند (به پرستش) می‌خوانید نهی شده‌ام و فرمان یافته‌ام که فرمانپذیر پروردگار جهانیان باشم» سوره غافر، آیه ۶۶.
  96. «جز این نیست که فرمان یافته‌ام تا پروردگار این شهر را که خداوند آن را محترم داشته است بپرستم و همه چیز از آن اوست و فرمان یافته‌ام که از فرمانبرداران باشم» سوره نمل، آیه ۹۱.
  97. «بگو آیا جز خداوند آفریننده آسمان‌ها و زمین را سرور گزینم و اوست که (روزی) می‌خوراند و به او نمی‌خورانند؟ بگو فرمان یافته‌ام که نخستین کس باشم که تسلیم (خداوند) می‌شود و (به من گفته‌اند) هرگز از مشرکان مباش!» سوره انعام، آیه ۱۴.
  98. «و فرمان یافته‌ام که نخستین فرمانبردار باشم» سوره زمر، آیه ۱۲.
  99. المیزان، ج ۷، ص ۳۳.
  100. «بگو: ای مردم! اگر در دین من شک دارید پس (بدانید که) من کسانی را که به جای خداوند می‌پرستید نمی‌پرستم ولی خداوندی را می‌پرستم که جان شما را می‌ستاند و فرمان یافته‌ام که از مؤمنان باشم» سوره یونس، آیه ۱۰۴.
  101. جمالی‌زاده، احمد، امر الهی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۴.
  102. «آیا به آن کسان ننگریسته‌ای که گمان می‌برند به آنچه به سوی تو و آنچه پیش از تو فرو فرستاده شده است ایمان دارند (اما) بر آنند که داوری (های خود را) نزد طاغوت برند با آنکه به آنان فرمان داده شده است که به آن کفر ورزند و شیطان سر آن دارد که آنان را به گمراهی ژرفی درافکند» سوره نساء، آیه ۶۰.
  103. مجمع البیان، ج ۳، ص ۱۱۵.
  104. التبیان، ج ۳، ص ۲۳۸.
  105. جمالی‌زاده، احمد، امر الهی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۴.
  106. «پس چنان که فرمان یافته‌ای پایداری کن و (نیز) آنکه همراه تو (به سوی خداوند) بازگشته است (پایداری کند) و سرکشی نورزید که او به آنچه انجام می‌دهید بیناست» سوره هود، آیه ۱۱۲.
  107. «پس به همین (یگانگی مردم را) فرا خوان و چنان که فرمان یافته‌ای پایداری کن و از هوس‌های آنان پیروی مکن و بگو: به هر کتابی که خداوند فرو فرستاده است ایمان دارم و فرمان یافته‌ام که میان شما دادگری کنم، خداوند پروردگار ما و شماست، کردارهای ما از آن ما و کردارهای شما از آن شما، هیچ چالشی میان ما و شما نیست، خداوند میان ما را جمع می‌گرداند و بازگشت (هر چیز) به سوی اوست» سوره شوری، آیه ۱۵.
  108. تفسیر المنار، ج ۱۲، ص ۱۶۶؛ تفسیر مراغی، ج ۴، ص ۹۰؛ روح‌المعانی، مج ۷، ج ۱۲، ص ۲۳۷
  109. جمالی‌زاده، احمد، امر الهی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۴.
  110. « بگو: من فرمان یافته‌ام که خداوند را بپرستم و با او شریک قرار ندهم» سوره رعد، آیه ۳۶.
  111. « فرمان داده است که جز وی را نپرستید» سوره یوسف، آیه ۴۰.
  112. «به آنان چیزی نگفتم جز آنچه مرا بدان فرمان دادی که: «خداوند- پروردگار من و پروردگار خود- را بپرستید» و تا در میان ایشان به‌سر می‌بردم بر آنها گواه بودم و چون مرا (نزد خود) فرا بردی تو خود مراقب آنان بودی و تو بر هر چیزی گواهی» سوره مائده، آیه ۱۱۷.
  113. «که او را شریکی نیست و به این فرمان یافته‌ام و من نخستین مسلمانم» سوره انعام، آیه ۱۶۳.
  114. «آنان دانشوران دینی و راهبان خود را به جای خداوند پروردگاران خویش برگزیده‌اند و نیز مسیح پسر مریم را در حالی که جز این فرمان نیافته‌اند که خدایی یگانه را بپرستند که خدایی جز او نیست؛ پاکا که اوست از شرکی که می‌ورزند» سوره توبه، آیه ۳۱.
  115. «جز این نیست که فرمان یافته‌ام تا پروردگار این شهر را که خداوند آن را محترم داشته است بپرستم و همه چیز از آن اوست و فرمان یافته‌ام که از فرمانبرداران باشم» سوره نمل، آیه ۹۱.
  116. «بگو: من فرمان یافته‌ام که خداوند را در حالی که دین (خویش) را برای او ناب می‌دارم بپرستم» سوره زمر، آیه ۱۱.
  117. «و فرمانی نیافته بودند جز این که خدا را در حالی که دین خویش را برای او ناب داشته‌اند، با درستی آیین، بپرستند و نماز بر پا دارند و زکات بپردازند و این است آیین پایدار (و استوار)» سوره بینه، آیه ۵.
  118. جمالی‌زاده، احمد، امر الهی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۴.
  119. «و کسانی که آنچه را خداوند فرمان به پیوند آن داده است می‌پیوندند و از پروردگار خویش می‌ترسند و از سختی حساب هراس دارند؛» سوره رعد، آیه ۲۱.
  120. «همان کسان که پیمان با خداوند را پس از بستن آن می‌شکنند و چیزی را که خداوند فرمان به پیوند آن داده است می‌گسلند و در زمین تباهی می‌ورزند، آنانند که زیانکارند» سوره بقره، آیه ۲۷.
  121. «و لعنت و بدفرجامی آنان راست که پیمان خداوند را پس از بستن آن می‌شکنند و آنچه را خداوند فرمان به پیوند آن داده است می‌گسلند و در زمین تبهکاری می‌ورزند» سوره رعد، آیه ۲۵.
  122. جامع‌البیان، مج ۱، ج ۱، ص ۲۶۶.
  123. التفسیر الکبیر، ج ۱۹، ص ۴۱؛ مجمع البیان، ج ۱، ص ۱۷۰؛ نمونه، ج ۱، ص ۱۵۴ ـ ۱۵۵.
  124. المیزان، ج ۱۱، ص ۳۴۳.
  125. تفسیر صدرالمتالهین، ج ۲، ص ۲۴۶.
  126. جمالی‌زاده، احمد، امر الهی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۴.
  127. «خداوند به شما فرمان می‌دهد که امانت‌ها را به صاحب آنها باز گردانید و چون میان مردم داوری می‌کنید با دادگری داوری کنید؛ بی‌گمان خداوند به کاری نیک اندرزتان می‌دهد؛ به راستی خداوند شنوایی بیناست» سوره نساء، آیه ۵۸.
  128. المیزان، ج ۵، ص ۳۷۸.
  129. جامع البیان، مج ۴، ج ۵، ص ۲۰۱.
  130. نورالثقلین، ج ۱، ص ۴۹۵ ـ ۴۹۶.
  131. نورالثقلین، ج ۱، ص ۴۹۵ ـ ۴۹۶.
  132. جمالی‌زاده، احمد، امر الهی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۴.
  133. «بسیاری از اهل کتاب با آنکه حق برای آنان روشن است، از رشکی در درون جانشان، خوش دارند که شما را از پس ایمان به کفر بازگردانند ؛ باری، (از آنان) درگذرید و چشم بپوشید تا (زمانی که) خداوند فرمان خویش را (پیش) آورد که خداوند بر هر کاری تواناست» سوره بقره، آیه ۱۰۹.
  134. مجمع البیان، ج ۱، ص ۳۵۴؛ نمونه، ج ۱، ص ۳۹۹.
  135. «با آن دسته از اهل کتاب که به خداوند و به روز بازپسین ایمان نمی‌آورند و آنچه را خداوند و پیامبرش حرام کرده‌اند حرام نمی‌دانند و به دین حق نمی‌گروند جنگ کنید تا به دست خود با خواری جزیه بپردازند» سوره توبه، آیه ۲۹.
  136. جامع البیان، مج ۱، ج ۱، ص ۶۸۵؛ مجمع البیان، ج ۱، ص ۳۵۴.
  137. جمالی‌زاده، احمد، امر الهی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۴.
  138. «و چون در تلاش، همپای او گشت (ابراهیم) گفت: پسرکم! من در خواب می‌بینم که تو را سر می‌برم پس بنگر که چه می‌بینی؟ گفت: ای پدر! آنچه فرمان می‌یابی انجام ده که- اگر خداوند بخواهد- مرا از شکیبایان خواهی یافت» سوره صافات، آیه ۱۰۲.
  139. جمالی‌زاده، احمد، امر الهی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۴.
  140. مجمع البیان، ج ۸، ص ۵۹۸.
  141. «و برای سلیمان، باد را (رام کردیم) که (وزش) پگاهانش یک ماه و وزش شامگاهانش یک ماه (راه) بود و چشمه مس گداخته را برای وی روان کردیم و برخی از پریان به اذن پروردگارش پیش او کار می‌کردند و هر یک از آنان از فرمان ما سر می‌پیچید بدو از عذاب آتش می‌چشاندیم» سوره سبأ، آیه ۱۲.
  142. جمالی‌زاده، احمد، امر الهی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۴.
  143. «و (یاد کنید) آنگاه را که موسی به قوم خود گفت: خداوند به شما فرمان می‌دهد که گاوی بکشید؛ گفتند: آیا ما را به ریشخند گرفته‌ای؟ گفت: به خداوند پناه می‌جویم که از نادانان باشم» سوره بقره، آیه ۶۷.
  144. «گفتند: از پروردگارت به خاطر ما بخواه تا چگونگی آن را برای ما روشن کند. گفت:خداوند می‌فرماید که آن گاوی است نه پیر و نه جوان، میانسالی میان آن (دو)؛ آنچه فرمان یافته‌اید بجای آورید» سوره بقره، آیه ۶۸.
  145. جمالی‌زاده، احمد، امر الهی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۴.
  146. «فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو می‌گوید: باش! بی‌درنگ خواهد بود پس پاکا آنکه فرمانفرمایی هر چیز در دست اوست و به سوی او بازگردانده می‌شوید» سوره یس، آیه ۸۲-۸۳.
  147. «پدیدآور آسمان‌ها و زمین است و چون (انجام) کاری را بخواهد تنها می‌گوید: باش! بی‌درنگ خواهد بود» سوره بقره، آیه ۱۱۷.
  148. «مریم گفت: پروردگارا! چگونه مرا فرزندی تواند بود که بشری به من دست نزده است؟» سوره آل عمران، آیه ۴۷.
  149. «سزاوار خداوند نیست که فرزندی برگزیند، پاکا که اوست، چون آهنگ کاری کند تنها بدان فرماید: باش! بی‌درنگ خواهد بود» سوره مریم، آیه ۳۵.
  150. «اوست که زنده می‌دارد و می‌میراند و چون کاری را بخواهد تنها به آن می‌گوید: باش! بی‌درنگ خواهد بود» سوره غافر، آیه ۶۸.
  151. المیزان، ج۸، ص۱۵۱.
  152. «سخن ما برای (پدید آمدن) چیزی چون آن را اراده کنیم تنها این است که بدان می‌گوییم: باش! بی‌درنگ خواهد بود» سوره نحل، آیه ۴۰.
  153. المیزان، ج ۱۳، ص ۱۹۸.
  154. المیزان، ج ۱۷، ص ۱۱۴.
  155. «و فرمان ما یک کلمه بیش نیست مانند یک چشم بر هم زدن» سوره قمر، آیه ۵۰.
  156. «به راستی پروردگارتان همان خداوند است که آسمان‌ها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت، شب را بر روز می‌پوشاند- که آن را شتابان می‌جوید- و خورشید و ماه و ستارگان را رام فرمان خویش آفرید؛ آگاه باشید که آفرینش و فرمان او راست؛ بزرگوار است خداوند پروردگار جهانیان» سوره اعراف، آیه ۵۴.
  157. المیزان، ج۱۳، ص۱۹۷.
  158. مجمع‌البیان، ج۸، ص۶۷۹؛ الکشاف، ج۲، ص۶۰۶.
  159. المیزان، ج ۱۷، ص ۱۱۵.
  160. مجمع‌البیان، ج ۱، ص ۳۶۸؛ ج ۸ ص ۶۷۹.
  161. جامع‌البیان، مج ۱، ج ۱، ص ۷۱۱ ـ ۷۱۲.
  162. شرح فصوص الحکم، ص ۷۵۴.
  163. شرح فصوص الحکم، ص ۶۱.
  164. شرح فصوص الحکم، ص ۶۵.
  165. تفسیر صدرالمتالهین، ج ۲، ص ۲۴۸.
  166. جمالی‌زاده، احمد، امر الهی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۴.
  167. «به راستی پروردگارتان همان خداوند است که آسمان‌ها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت، شب را بر روز می‌پوشاند- که آن را شتابان می‌جوید- و خورشید و ماه و ستارگان را رام فرمان خویش آفرید؛ آگاه باشید که آفرینش و فرمان او راست؛ بزرگوار است خداوند پروردگار جهانیان» سوره اعراف، آیه ۵۴.
  168. المیزان، ج ۱۱، ص ۱۱۱.
  169. « بلکه تمام کارها از آن خداوند است» سوره رعد، آیه ۳۱.
  170. تفسیر ماوردی، ج ۳، ص ۱۱۲.
  171. «یکسره کار با خداوند است» سوره آل عمران، آیه ۱۵۴.
  172. فتح القدیر، ج ۱، ص ۳۹۱.
  173. «در چند سال؛ کار گذشته و آینده با خداوند است و در آن روز مؤمنان شاد می‌شوند» سوره روم، آیه ۴.
  174. التحریر والتنویر، ج ۲۱، ص ۴۶.
  175. « تو را در این کار هیچ دستی نیست چه (خداوند) توبه آنان را بپذیرد یا عذابشان کند، که آنان بی‌گمان ستمگرند» سوره آل عمران، آیه ۱۲۸.
  176. رحمة من الرحمن، ج ۱، ص ۴۶۶.
  177. «و آن مرد مصری که او را خریده بود به همسر خود گفت: جایگاه او را نیکو بدار (و با خادمان مگمار) باشد که به ما سود رساند یا او را به فرزندی بگزینیم؛ و بدین‌گونه یوسف را در آن (سر) زمین جای دادیم و (بر آن شدیم) تا بدو از (دانش) خوابگزاری بیاموزیم و خداوند بر کار خویش چیرگی دارد اما بسیاری از مردم نمی‌دانند» سوره یوسف، آیه ۲۱.
  178. «و به او از جایی که گمان نمی‌برد روزی می‌دهد و هر که بر خدا توکل کند همو وی را بسنده است؛ به راستی خداوند به خواست خویش، رسنده است و بی‌گمان خداوند برای هر چیز، اندازه‌ای نهاده است» سوره طلاق، آیه ۳.
  179. «ای اهل کتاب! به آنچه فرستاده‌ایم که کتاب آسمانی نزد شما را راست می‌شمارد ایمان بیاورید، پیش از آنکه چهره‌هایی را ناپدید سازیم و آنان را واپس گردانیم یا آنان را لعنت کنیم چنان که «اصحاب سبت» را لعنت کردیم و فرمان خداوند، انجام یافتنی است» سوره نساء، آیه ۴۷.
  180. «و (یاد کن) آنگاه را که به کسی که خداوند و خود تو بدو نعمت رسانده بودید گفتی که: همسرت را برای خویش نگه دار (و طلاق مده) و از خداوند پروا کن و چیزی را که خداوند آشکار کننده آن بود در دل نگه می‌داشتی و از مردم می‌ترسیدی در حالی که خداوند سزاوارتر بود که از او بترسی و چون زید نیازی از او برآورد او را به همسری تو درآوردیم تا مؤمنان را در ازدواج با همسران (طلاق داده) پسرخواندگانشان چون نیازی را از آنان برآورده باشند تنگنایی نباشد و فرمان خداوند انجام‌یافتنی است» سوره احزاب، آیه ۳۷.
  181. المیزان، ج ۱۱، ص ۱۱۱ ـ ۱۱۲؛ تفسیر موضوعی، ج ۶، ص ۲۴۱ ـ ۲۴۲.
  182. «پیامبر را در آنچه خداوند بر او روا داشته است تنگنایی نیست؛ بنا به سنّت خداوند در میان کسانی که پیش از این برگذشته‌اند و فرمان خداوند دارای اندازه‌ای سنجیده است» سوره احزاب، آیه ۳۸.
  183. المیزان، ج ۱۶، ص ۳۲۴.
  184. «خداوند همان است که آسمان‌ها را بی‌ستون‌هایی که آنها را ببینید برافراخت سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت و خورشید و ماه را رام کرد؛ هر یک تا زمانی معیّن روان است؛ امر (آفرینش) را کارسازی می‌کند، آیات را آشکار می‌دارد باشد که شما به لقای پرورد» سوره رعد، آیه ۲.
  185. المیزان، ج ۸، ص ۱۵۳؛ ج ۱۱، ص ۲۹۰.
  186. «به راستی پروردگارتان خداوندی است که آسمان‌ها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت؛ کار (هستی) را کارسازی می‌کند ، هیچ میانجی مگر با اذن او (در کار) نیست، این است خداوند پروردگار شما، او را بپرستید! آیا پند نمی‌گیرید؟» سوره یونس، آیه ۳.
  187. «و فرمان ما یک کلمه بیش نیست مانند یک چشم بر هم زدن» سوره قمر، آیه ۵۰.
  188. المیزان، ج ۱۳، ص ۱۹۷.
  189. جمالی‌زاده، احمد، امر الهی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۴.
  190. «سوگند به بیرون کشندگان (جان کافران) به سختی، و به گیرندگان (جان مؤمنان) به آرامی» سوره نازعات، آیه ۱-۲.
  191. «و به فرشتگانی که شناورند (و با شتاب فرود می‌آیند)،» سوره نازعات، آیه ۳.
  192. «پس، به فرشتگان پیشگام،» سوره نازعات، آیه ۴.
  193. «آنگاه، به فرشتگان کارگزار،» سوره نازعات، آیه ۵.
  194. المیزان، ج ۲۰، ص ۱۸۱ ـ ۱۸۳.
  195. «از پروردگارشان که بر آنها چیرگی دارد می‌هراسند و آنچه فرمان می‌یابند بجای می‌آورند» سوره نحل، آیه ۵۰.
  196. «در گفتار بر او پیشی نمی‌جویند و آنان به فرمان وی کار می‌کنند» سوره انبیاء، آیه ۲۷.
  197. الفرقان، ج۲۸، ص۴۴۲.
  198. «ای مؤمنان! خود و خانواده خویش را از آتشی بازدارید که هیزم آن آدمیان و سنگ‌هاست؛ فرشتگان درشتخوی سختگیری بر آن نگاهبانند که از آنچه خداوند به آنان فرمان دهد سر نمی‌پیچند و آنچه فرمان یابند بجای می‌آورند» سوره تحریم، آیه ۶.
  199. «و ما (فرشتگان) جز به فرمان پروردگارت فرود نمی‌آییم، آینده و گذشته ما و آنچه میان آنهاست، از آن اوست و پروردگارت فراموشکار نیست» سوره مریم، آیه ۶۴.
  200. التفسیر الکبیر، ج ۲۲، ص ۳۵.
  201. «فرشتگان و روح (الامین) در آن، با اذن پروردگارشان برای هر کاری فرود می‌آیند» سوره قدر، آیه ۴.
  202. المیزان، ج۲۰، ص۳۳۲.
  203. «و (یاد کن) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم برای آدم فروتنی کنید! (همه) فروتنی کردند جز ابلیس که از پریان بود و از فرمان پروردگارش سر پیچید؛ با این حال آیا شما او و فرزندانش را به جای من به سروری برمی‌گزینید با آنکه آنان دشمن شمایند؟ بد جایگزینی برای ستمگرانند» سوره کهف، آیه ۵۰.
  204. «و (یاد کنید) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید، همه فروتنی کردند جز ابلیس که سرباز زد و سرکشی کرد و از کافران شد» سوره بقره، آیه ۳۴.
  205. «و به راستی شما را آفریدیم و شما را چهره‌نگاری کردیم سپس به فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید! همه فروتنی کردند جز ابلیس که از فروتنان نبود» سوره اعراف، آیه ۱۱.
  206. «و (یاد کنید) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید، همه فروتنی کردند جز ابلیس که سرباز زد و سرکشی کرد و از کافران شد» سوره بقره، آیه ۳۴.
  207. «و (یاد کن) آنگاه را که با فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید و فروتنی کردند جز ابلیس که گفت: آیا برای کسی فروتنی کنم که از گل آفریده‌ای؟» سوره اسراء، آیه ۶۱.
  208. مجمع البیان، ج۱، ص۱۹۲.
  209. المیزان، ج ۸، ص ۲۴.
  210. تفسیر موضوعی، ج ۶، ص ۲۴۳.
  211. منشور جاوید، ج ۱۱، ص ۶۷.
  212. المیزان، ج ۸، ص ۲۴.
  213. مفردات، ص۳۶۹، «روح»؛ المیزان، ج۱۳، ص۱۹۵.
  214. «سپس او را باندام برآورد و از روح خویش در او دمید و برایتان گوش و چشمان و دل‌ها را پدیدار کرد، (امّا) اندک سپاس می‌گزارید» سوره سجده، آیه ۹.
  215. «پس هنگامی که او را باندام برآوردم و در او از روان خویش دمیدم، برای او به فروتنی در افتید!» سوره حجر، آیه ۲۹.
  216. «گروهی را نمی‌یابی که با ایمان به خداوند و روز واپسین، با کسانی که با خداوند و پیامبرش مخالفت ورزیده‌اند دوستی ورزند هر چند که آنان پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشانشان باشند؛ آنانند که (خداوند) ایمان را در دلشان برنوشته و با روحی از خویش تأییدشان کرده است و آنان را به بوستان‌هایی درمی‌آورد که از بن آنها جویباران روان است، در آنها جاودانند، خداوند از آنان خرسند است و آنان از وی خرسندند، آنان حزب خداوندند، آگاه باشید که بی‌گمان حزب خداوند است که (گرویدگان به آن) رستگارند» سوره مجادله، آیه ۲۲.
  217. «فرشتگان را با روح از (مبدأ) امر خویش بر هر کس از بندگانش که بخواهد فرو می‌فرستد که بیم دهید: هیچ خدایی جز من نیست بنابراین از من پروا کنید» سوره نحل، آیه ۲.
  218. المیزان، ج ۱۲، ص ۲۰۷؛ ج ۱۳، ص ۱۹۸.
  219. المیزان، ج ۱۲، ص ۲۰۵.
  220. البرهان، ج ۳، ص ۵۸۳ ـ ۵۸۴.
  221. «از تو درباره روح می‌پرسند بگو روح از امر پروردگار من است و به شما از دانش جز اندکی نداده‌اند» سوره اسراء، آیه ۸۵.
  222. المیزان، ج ۱۳، ص ۱۹۸.
  223. المیزان، ج ۱۲، ص ۲۰۶.
  224. «فرشتگان را با روح از (مبدأ) امر خویش بر هر کس از بندگانش که بخواهد فرو می‌فرستد که بیم دهید: هیچ خدایی جز من نیست بنابراین از من پروا کنید» سوره نحل، آیه ۲.
  225. «(او) برفرازنده رتبگان ، دارای اورنگ (فرمانفرمایی جهان) است؛ روح (القدس) را از امر خویش نزد هر کس از بندگانش که بخواهد (برای رساندن وحی) می‌فرستد تا روز همدیداری را بیم دهد» سوره غافر، آیه ۱۵.
  226. المیزان، ج ۱۲، ص ۲۰۶.
  227. تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص ۴۵.
  228. «فرشتگان را با روح از (مبدأ) امر خویش بر هر کس از بندگانش که بخواهد فرو می‌فرستد که بیم دهید: هیچ خدایی جز من نیست بنابراین از من پروا کنید» سوره نحل، آیه ۲.
  229. «(او) برفرازنده رتبگان ، دارای اورنگ (فرمانفرمایی جهان) است؛ روح (القدس) را از امر خویش نزد هر کس از بندگانش که بخواهد (برای رساندن وحی) می‌فرستد تا روز همدیداری را بیم دهد» سوره غافر، آیه ۱۵.
  230. مجمع‌البیان، ج ۶، ص ۵۳۷؛ ج ۸، ص ۸۰۵؛ التفسیر الکبیر، ج۱۹، ص ۲۲۰.
  231. «و بدین‌گونه ما روحی از امر خویش را به تو وحی کردیم؛ تو نمی‌دانستی کتاب و ایمان چیست ولی ما آن را نوری قرار دادیم که بدان از بندگان خویش هر که را بخواهیم راهنمایی می‌کنیم و بی‌گمان تو، به راهی راست راهنمایی می‌کنی» سوره شوری، آیه ۵۲.
  232. المیزان، ج ۱۸، ص ۷۵.
  233. المیزان، ج۱۲، ص۲۰۷.
  234. جمالی‌زاده، احمد، امر الهی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۴.