ام‌کلثوم دختر امام علی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[ام‌کلثوم دختر امام علی در تراجم و رجال]] - [[ام‌کلثوم دختر امام علی در تاریخ اسلامی]] - [[ام‌کلثوم دختر امام علی در معارف و سیره حسینی]] </div>
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[ام‌کلثوم دختر امام علی در تاریخ اسلامی]] - [[ام‌کلثوم دختر امام علی در معارف و سیره حسینی]] </div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">



نسخهٔ ‏۳۱ اکتبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۳:۲۳


این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

دختر امیر المؤمنین(ع) و خواهر زینب و حسین وی در سال‌های آخر عمر پیامبر خدا(ص) به دنیا آمد. زنی با فضیلت، فصیح، سخنور و دانا بود. نامش را زینب صغری هم گفته‌اند. وی در طول زندگی، شاهد شهادت مظلومانه عترت پیامبر بود. درسال ۶۱ هجری نیز در رکاب سید الشهدا به کربلا آمد و پس از عاشورا، در مدت اسارت نیز با سخنانش عترت رسول خدا را معرفی و ستم‌های حکام را افشا می‌کرد از جمله وقتی کاروان اسیران را به کوفه وارد کردند، در جمع انبوه حاضران، ام کلثوم به مردم دستور سکوت داد. چون نفس‌ها آرام گرفت و همه ساکت شدند به سخن پرداخت و کوفیان را به خاطر سستی در یاری امام و آلودن دست به خون سید الشهدا ملامت کرد. آغاز خطبه‌اش چنین است: «يَا أَهْلَ اَلْكُوفَةِ سَوْأَةً لَكُمْ مَا لَكُمْ خَذَلْتُمْ حُسَيْناً وَ قَتَلْتُمُوهُ وَ اِنْتَهَبْتُمْ أَمْوَالَهُ وَ وَرِثْتُمُوهُ وَ سَبَيْتُمْ نِسَاءَهُ وَ نَكَبْتُمُوهُ فَتَبّاً لَكُمْ وَ سُحْقاً وَيْلَكُمْ أَ تَدْرُونَ أَيَّ دَوَاهٍ دَهَتْكُمْ»[۱] و صدای گریه همه برخاست و زنان صورت خراشیدند و موی کندند و مویه کردند. هنگام ورود به شام نیز شمر را‌طلبید و از او خواست که آنان را از دروازه‌ای وارد کنند که اجتماع کمتری باشد و سرهای شهدا را دورتر نگهدارند تا مردم به تماشای آنها پرداخته، کمتر به چهره اهل بیت پیامبر نگاه کنند. شمر دقیقا بر خلاف خواسته او عمل کرد و اسیران را از دروازه ساعات وارد دمشق کردند[۲]. در ایام حضور در دمشق نیز هرگز از بیان حقایق و افشای جنایات امویان کوتاهی نکرد. پس از بازگشت اهل بیت به مدینه نیز، ام کلثوم از کسانی بود که گزارش این سفر خونین را به مردم می‌داد. شعر معروف مدینة جدنا لا تقبلینا، فبالحسرات و الاحزان جئنا که هنگام ورود به مدینه خوانده شده از ام کلثوم است [۳]. البته بعضی معتقدند ام کلثوم که دختر حضرت فاطمه بوده، در زمان امام مجتبی از دنیا رفت. این بانو که نامش در حادثه کربلا مطرح است، از یکی دیگر از همسران امیر المؤمنین است[۴].

افشاگری و خطبه‌خوانی ام کلثوم در قیام حسینی

ام کلثوم(س) در شهر کوفه در روز یازدهم محرم در خطاب سرزنش‌آمیز به اهل کوفه چنین فرمود: «ای اهل کوفه، وای به حالتان! با حسین(ع) چه کردید؟ او را تنها گذاشتید، به قتل رسانیدید و اموالش را به غارت بردید و خود را وارث او شمردید. زنانش را اسیر کرده، و آزار دادید. هلاکت بر شما باد، از رحمت خدا به دور باشید! که مصیبت بزرگی آفریدید! آیا می‌دانید بار چه گناه سنگینی را بر دوش خود نهاده‌اید و چه خون‌های پاک و مطهری را بر زمین ریختید؟ و چه اموال محترمی را به غارت بردید؟ شما برترین انسان پس از پیامبر را کشتید». «قساوت باد شما را که از رحمت و مهربانی به دورید. به درستی که یاران خدا رستگارانند و حزب شیطان زیان‌کاران».

سپس در خلال اشعاری که سرود فرمود: شما برادرم را به گونه زجر و سختی به شهادت رسانیدید، وای بر شما...! که به زودی آتش پاداشتان خواهد بود. خونی را بر زمین ریختید که خدای آن را محترم شمرده بود و قرآن و سپس رسول خدا ریختن آن را حرام. آتش روز قیامت پاداشتان باد که به یقین در آن جاودانه‌اید. من پیوسته تا زنده‌ام بر برادرم می‌گریم، بر آن برادری که پس از رسول خدا(ص) برترین بود و اشک‌هایم همچون سیل و باران پیوسته بر گونه‌هایم جاری می‌شوند و هرگز خشک نخواهند شد»[۵].

صاحبان مقاتل گویند: پس از آنکه ام کلثوم این عبارات را بیان کرد، مردم از گریه و شیون جنجالی به پا کردند و خاک بر سر خود می‌ریختند و صورت می‌خراشیدند و سیلی به صورت می‌زدند و واویلا می‌گفتند. سید بن طاووس در لهوف[۶] و محدث قمی در نفس المهموم[۷] می‌فرماید: پس از استماع این خطبه، مردان به سختی گریستند و هرگز دیده نشد، مردم به شدت آن روز گریه کنند.[۸]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. بحار الانوار، ج ۴۵،ص ۱۱۲،اعیان الشیعه،ج ۳،ص ۴۸۵
  2. اعیان الشیعه، ج ۳، ص ۴۸۵
  3. تمام شعر که ۳۸ بیت است در عوالم جلد امام حسین، ص ۴۲۳آمده است
  4. ر. ک. محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، ص۶۴.
  5. وقایع الایام، خیابانی، ص۲۵۱.
  6. لهوف، سید بن طاووس، ص۵۶.
  7. محدث قمی، نفس المهموم، ص۷۹.
  8. فخر روحانی، زهرا، مقاله «نقش زنان در نهضت حسینی»، فرهنگ عاشورایی ج۹ ص ۷۷.