امام مهدی میفرماید هر کس بگوید مرا دیده دروغ میگوید اما از شخصیتهای بزرگی نقل شده که حضرت را دیدهاند این تناقض نیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
جز (ربات: جایگزینی ردهٔ پرسشهای جامع امامت و ولایت با پرسش) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
(۴۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات پرسش | {{جعبه اطلاعات پرسش | ||
| موضوع اصلی | | موضوع اصلی = [[مهدویت (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت]] | ||
| تصویر = 7626626268.jpg | |||
| تصویر | | مدخل بالاتر = [[مهدویت]] / [[غیبت امام مهدی]] / [[عصر غیبت کبری]] / [[ارتباط و ملاقات با امام مهدی]] | ||
| مدخل اصلی = | |||
| مدخل بالاتر | | مدخل وابسته = | ||
| مدخل اصلی | |||
| مدخل وابسته | |||
| | | تعداد پاسخ = ۳ | ||
}} | }} | ||
'''[[امام مهدی]] میفرماید هر کس بگوید مرا دیده [[دروغ]] میگوید اما از شخصیتهای بزرگی [[نقل]] شده که [[حضرت]] را دیدهاند این تناقض نیست؟''' یکی از پرسشهای مرتبط به بحث '''[[مهدویت (پرسش)|مهدویت]]''' است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[مهدویت]]''' مراجعه شود. | '''[[امام مهدی]] میفرماید هر کس بگوید مرا دیده [[دروغ]] میگوید اما از شخصیتهای بزرگی [[نقل]] شده که [[حضرت]] را دیدهاند این تناقض نیست؟''' یکی از پرسشهای مرتبط به بحث '''[[مهدویت (پرسش)|مهدویت]]''' است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[مهدویت]]''' مراجعه شود. | ||
== | == پاسخ نخست == | ||
[[پرونده:1368119.jpg|بندانگشتی|100px|راست|[[رحیم کارگر]]]] | |||
حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[رحیم کارگر]]'''، در کتاب ''«[[مهدویت دوران ظهور (کتاب)|مهدویت دوران ظهور]]»'' در اینباره گفته است: | |||
«پیش از بیان پاسخ ابتدا متن [[توقیع شریف]] را ذکر میکنیم، آنگاه به بررسی سندی و دلالی آن میپردازیم. در [[توقیع]] منسوب به آن [[حضرت]] خطاب به [[علی بن محمد سمری]] آمده است: "ای [[علی بن محمد سمری]]! [[خداوند]] اجر [[برادران دینی]] تو را در سوگ تو افزون کند. تو زندگی را شش روز دیگر بدرود خواهی گفت. کار خویش را سامان بخش و به کسی در مورد [[جانشینی]] خود در [[نیابت خاصه]] [[وصیت]] نکن که [[غیبت]] کامل کبری آغاز گردیده و [[ظهور]] جز به [[اذن]] الهی تحقّق نیابد و آن، پس از مدّتی دراز و قساوت دلها و آکنده شدن [[زمین]] از [[جور]] و [[ستم]] خواهد بود. [[آگاه]] باشید هرکس پیش از [[خروج سفیانی]] و [[صیحه آسمانی]] [[ادعای مشاهده]] ما را داشته باشند، سخت دروغگو و افترا زننده است"<ref> {{عربی|" يَا عَلِيَّ بْنَ مُحَمَّدٍ السَّمُرِيَّ أَعْظَمَ اللَّهُ أَجْرَ إِخْوَانِكَ فِيكَ فَإِنَّكَ مَيِّتٌ مَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ سِتَّةِ أَيَّامٍ فَاجْمَعْ أَمْرَكَ وَ لَا تُوصِ إِلَى أَحَدٍ يَقُومُ مَقَامَكَ بَعْدَ وَفَاتِكَ فَقَدْ وَقَعَتِ الْغَيْبَةُ الثَّانِيَةُ فَلَا ظُهُورَ إِلَّا بَعْدَ إِذْنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ ذَلِكَ بَعْدَ طُولِ الْأَمَدِ وَ قَسْوَةِ الْقُلُوبِ وَ امْتِلَاءِ الْأَرْضِ جَوْراً وَ سَيَأْتِي شِيعَتِي مَنْ يَدَّعِي الْمُشَاهَدَةَ أَلَا فَمَنِ ادَّعَى الْمُشَاهَدَةَ قَبْلَ خُرُوجِ السُّفْيَانِيِّ وَ الصَّيْحَةِ فَهُوَ كَاذِبٌ مُفْتَرٍ "}}؛ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۲۶۰، ح ۷؛ احتجاج طبرسی، ج ۲، ص ۲۹۷.</ref> از این [[توقیع]] استفاده میشود کسانی که پیش از [[خروج سفیانی]] و شنیده شدن [[صیحه آسمانی]]، [[ادعای رؤیت]] و مشاهده کنند، "[[کذّاب]] و مفتری" خواهند بود و [[تکذیب]] آنان لازم است. بخشی از این [[توقیع]]، [[نهی]] از [[وصیت]] و سفارش خاص "بعد از [[علی بن محمد سمری]]" است و مدعیان خاص را پس از وی ردّ میکند و کسانی که تا [[هنگام ظهور]] [[حضرت]]، چنین ادعایی بکنند، باید [[تکذیب]] شوند. همچنین از این [[توقیع]] استفاده میشود که [[ظهور]] [[حضرت]] در بین [[مردم]]، به اجازه [[خدا]] و پس از مدّت طولانی است؛ آنگاه که قلبها سخت گردد و [[زمین]] پر از [[ستم]] شود. با توجه به اینکه [[خواص یاران]] [[حضرت]] در [[غیبت صغری]] ایشان را مشاهده کردهاند، [[توقیع]] نفی [[ظهور]] و رؤیت کلّی میکند و جمله {{عربی|"فَلَا ظُهُورَ ..."}} این معنا را میرساند؛ زیرا [[ظهور]] به معنای بروز پس از خفا است. و "لای [[نفس]] جنس"، همراه استثنا بدین معنا است که هیچ ظهوری ندارد و افراد، وی را مشاهده نمیکنند؛ مگر پس از [[اذن]] الهی <ref> ر. ک: چشم به راه مهدی، ص ۴۸.</ref>. | |||
[[ | * پس برابر این [[توقیع]]، مدعی مشاهده دروغگو است و ادعای وی قابل پذیرش نیست. پاسخهای چندی به اشکالات و مباحث مطرح در این [[توقیع]] ارائه شده که به بعضی از آنها اشاره میشود: | ||
# '''بررسی سندی''' به نظر برخی، این [[روایت]] مرسل و [[سند]] آن ضعیف است. [[حسن بن احمد مکتّب]] "[[راوی]] [[توقیع]]"، شناخته شده نیست و صدور [[توقیع]] مذکور ثابت نمیشود. [[محدّث نوری]] در [[نجم الثاقب]] میگوید: "این خبر ضعیف و غیر آن، [[خبر واحد]] است که جز ظنی از آن حاصل نشود و مورث جزم و [[یقین]] نباشد. پس قابلیت ندارد که معارضه کند با [[وجدان]] قطعی که از مجموع آن قصص و حکایات پیدا میشود. هرچند از هریک از آنها پیدا نشود؛ بلکه از جملهای از آنها دارا بودن [[کرامات]] و خارق عاداتی را که ممکن نباشد صدور آنها از غیر آن جناب استفاده میشود. پس چگونه رواست اعراض از آنها به جهت وجود خبر ضعیفی که ناقل آن "[[شیخ طوسی]]"، عمل نکرده به آن در همان کتاب» <ref> نجم الثاقب، ص ۴۸۴.</ref>. | |||
# '''بررسی دلالی:''' از نظر دلالت، با [[عنایت]] به اینکه [[علی بن محمد سمری]]، [[نیابت]] خاصّ از آن [[حضرت]] داشت "و در این زمینه نیز بارز و شناخته شده بود"، مقصود از "[[ادعای مشاهده]]"، در این [[روایت]] مطلق مشاهده و [[دیدار]] آن [[حضرت]] نیست؛ بلکه همانطور که [[علامه مجلسی]] نیز احتمال داده است، مراد ادعای [[دیدار]] همراه با [[نیابت]] از آن [[حضرت]] و آوردن [[اخبار]] و [[دستورات]] از جانب ایشان، مانند سایر [[نمایندگان]] آن [[حضرت]] در عصر [[غیبت صغری]] است <ref> ر. ک: بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۳۱۸ و ۳۲۵.</ref>. این [[توقیع]]، اعلام پایان یافتن "[[غیبت صغری]]" و شروع "[[غیبت کبری]]" است که در آن به جناب [[علی بن محمد سمری]]، امر شده است که به احدی [[وصیت]] نکند که بعد از او [[قائم]] [[مقام]] او و [[نایب]] خاصّ باشد. و نیز اعلام صریح بطلان ادعای افرادی است که در [[غیبت کبری]]، [[ادعای نیابت]] و [[سفارت]] [[خاصه]] و وساطت بین [[امام]] {{ع}}و [[مردم]] مینمایند. پس مراد از اینکه "مدّعی مشاهده" [[کذّاب]] و مفتری است، ممکن است کسانی باشند که [[ادعای نیابت]] کنند و بخواهند با دعوی مشاهده و شرفیابی، خود را واسطه بین [[امام]] و [[مردم]] معرّفی کنند <ref> امامت و مهدویت، ج ۲، ص ۴۷۵.</ref>. [[امام]] خواست این باب را مسدود کند و به [[مردم]] خبر دهد که هرکس ادعای [[دیدار]] مرا بکند و بگوید من [[وکیل]] یا [[نایب خاص]] آن [[حضرت]] هستم و اینطور آن [[حضرت]] را میبینم، دروغگو است و او را [[تکذیب]] کنند. | |||
# '''اعراض از توقیع:''' توقیع- به فرض صحّت سند- معرض عنه است؛ چرا که [[اصحاب]] حکایات زیادی [[نقل]] کردهاند که اشخاص معتمدی با [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} [[دیدار]] داشتهاند و حتّی خود [[شیخ طوسی]] که [[توقیع]] را [[نقل]] کرده، به آن عمل نکرده است. [[صاحب]] [[منتخب الاثر]] میگوید: "این [[توقیع]] منافی است با آنچه کلّ افراد بر آن ظاهرا اتفاقنظر دارند. حتّی [[شیخ طوسی]] که این [[توقیع]] را [[نقل]] کرده، شمار زیادی را نام برده که [[حضرت]] را مشاهده کردهاند ... خود وی به آن عمل نکرده و [[اصحاب]] از آن اعراض کردهاند. پس توان معارضه با این وقایع و حکایاتی که از مجموع آنها قطع حاصل میشود، ندارد"<ref> [[منتخب الاثر (کتاب)|منتخب الاثر]]، ص ۴۰۰.</ref>. در واقع، عملکنندگان به این [[توقیع]] بسیار اندک هستند. | |||
# '''تعارض با [[ادعیه]] و روایات:''' این [[روایت]] ضعیف السند با روایاتی که مشتمل بر [[ادعیه]] و اعمال خاصّ برای رؤیت [[امام مهدی|صاحب الزمان]] میباشند، متعارض است و آنها از نظر [[سند]] قویتر و از نظر دلالت روشنتر هستند؛ بلکه بعضی از اینروایات، دارای [[سند صحیح]] هم هستند. همانطور که محدّث نوری در باب دوازدهم کتاب [[نجم الثاقب]]، دعاهایی برای [[دیدار]] [[صاحب الزمان]] ذکر کرده است. | |||
# '''مفهوم توقیع:''' ممکن است مراد از [[توقیع]] مذکور، نفی ادعای اختیاری بودن مشاهده و ارتباط باشد؛ یعنی، اگر کسی مشاهده و ارتباط را به [[اختیار]] خود ادعا کند- به این صورت که هروقت بخواهد خدمت [[امام مهدی|امام عصر]] {{ع}} شرفیاب میشود یا ارتباط پیدا میکند- [[کذّاب]] و افترا زننده است و این ادعا از احدی در [[غیبت کبری]] پذیرفته نیست؛ یا اینکه چنین کسی که این سمت را به [[راستی]] داشته باشد، پیدا نخواهد شد و اگر هم کسی آن را دارا باشد، از دیگران مکتوم میدارد و به کسی اظهار و افشا نمیکند. اجمالا با این [[توقیع]]، در آن همه حکایات و وقایع مشهود و [[متواتر]] نمیتوان خدشه کرد و برحسب [[سند]] نیز، ترجیح بااین حکایات معتبر است. | |||
* اگر به کتابهایی چون [[نجم الثاقب]] [[رجوع]] کنیم، میبینیم که در این حکایات، وقایعی است که هرگز شخص عاقل در صحّت آنها نمیتواند [[شک]] کند. بنابراین هم شرفیابی اشخاص به حضور آن [[امام]] عزیز ثابت است و هم [[کذب]] و بطلان ادعای کسانی که در [[غیبت کبری]]، ادعای [[سفارت]] و [[نیابت]] خاصّه و وساطت بین آن [[حضرت]] و [[مردم]] را مینمایند، معلوم است <ref> ر. ک: امامت و مهدویت، ج ۲، ص ۴۷۵؛ آخرین امید جهان، ص ۲۳۸.</ref>. پس صرف [[دیدار]]، در [[روایت]] منتفی نشده است و [[علما]] نیز نفی اصل [[دیدار]] را استفاده نکردهاند؛ اما از آنجایی که قطعا نمیتوان [[توقیع]] را ردّ کرد، باید تا حدّ امکان به مفاد آن عمل نمود و مدعیان [[دیدار]] و مشاهده را- به خصوص در جاهایی که هیچ قرینه و شاهدی بر اثبات ادعای آنها وجود ندارد- [[تکذیب]] کرد. به علاوه [[روایت]]، مدعی مشاهده را "[[کذّاب]]" میداند؛ حال اگر کسی [[امام]] را ببیند و به دیگران نگوید، مشمول این [[روایت]] نمیباشد و بر این اساس اصل [[دیدار]]، امر ممکنی خواهد بود. | |||
* نکته دیگر آنکه بیشتر بزرگان و علمایی که موفّق به [[دیدار]] [[حضرت]] شده بودند، آن را برای [[مردم]] بازگو نمیکردند؛ بلکه اطرافیان و [[خواص]] آنان- از روی شواهد و قراینی و یا در زمانهای بعد- متوجّه [[دیدار]] آن عالم با [[امام]] میشدند. لذا [[علما]]، تحت عنوان مدعی مشاهده، قرار نمیگیرند و این [[توقیع]]، با داستان [[ملاقات]] برخی از بزرگان منافات ندارد. | |||
* بدیهی است پذیرفتن امکان [[دیدار]] [[امام مهدی|امام عصر]] {{ع}}، بدین معنا نیست که هرکس مدعی [[دیدار]] شد، میتوان او را [[تصدیق]] کرد. بیتردید، [[تصدیق]] مطلق، مانند [[تکذیب]] مطلق ناروا است. مدعیان دروغگو و شیاد بسیارند و سادهاندیشی در این باب، بسیار خطرناک است! نمونههای فراوانی از این موارد، در عصر حاضر دیده و شنیده شده که در اینجا مجالی برای ذکر آنها نیست و تنها یک نمونه کافی است که مشخص شود، خطر تا چه اندازه جدّی است و شیادان در اینباره تا کجا پیش میروند. یکی از مدعیان ارتباط با [[امام مهدی|امام عصر]] {{ع}} در زمان حیات [[امام خمینی]] با یکی از [[مسئولان]] بلندپایه [[جمهوری اسلامی]] تماس گرفته، میگوید: پیغامی از [[امام مهدی|حضرت بقیة اللّه]] {{ع}} (عج) برای [[امام]] دارم که باید حضوری به ایشان عرض کنم. گویا آن [[مسئول]] بلندپایه باور کرده بود که مدّعی راست میگوید. لذا جریان را به اطلاع [[امام خمینی]] میرساند. [[امام]] در پاسخ میفرمایند: به او بگویید "من کور [[باطن]] هستم- اشاره به اینکه بیدلیل چیزی را نمیپذیرم- سه سؤال از وی بکنید و بگویید: اگر با [[امام مهدی|ولی عصر]] {{ع}} ارتباط دارد، ابتدا پاسخ این سؤالها را بیاورد، بعد پیغام آن [[حضرت]] را بگوید: | |||
# من یک چیزی را [[دوست]] دارم، آن چیست <ref> عکسی منسوب به [[پیامبر اسلام]] {{صل}} که در اتاق [[امام]] {{ع}}است.</ref>؟ | |||
# چیزی را گم کردهام، کجا است <ref> [[امام]] راحل دیوان شعری داشتند که مفقود شده بود.</ref>؟ | |||
# ربط حادث به قدیم چگونه است؟ | |||
* امّا مدّعی- یا مدعیان- به جای پاسخ به پرسشهای [[امام]]، نامهای سراسر اهانت به ایشان مینویسند که چرا از واسطه [[امام مهدی|ولی عصر]] {{ع}} برای اثبات ادعایش [[دلیل]] و [[برهان]] میخواهد! [[امام]] [[نامه]] را میفرستند که در جلسه سران قوا خوانده شود تا ...". | |||
* در این داستان چند نکته بسیار آموزنده وجود دارد: | |||
# هشدار به [[جوانان]]، وقتی که [[مدّعیان دروغین]] در صدد اغوای شخصی مانند [[امام خمینی|حضرت امام]] باشند، [[فریب]] دادن [[جوانان]] ساده [[لوح]] برای آنان بسیار آسان است. | |||
# ادعای ارتباط با [[امام مهدی|امام عصر]] {{ع}} آسان است. هرکس میتواند این ادعا را داشته باشد، مهم این است که مدّعی میتواند ادعای خود را با [[دلیل]] اثبات کند، یا نمیتواند؟ و بالاخره [[تصدیق]] و [[تکذیب]] مدّعی، باید متّکی بر [[دلیل]] و [[برهان]] باشد. | |||
# دلیلی میتواند ارتباط مدّعی را اثبات کند که حاکی از ارتباط با [[عالم غیب]] باشد؛ لذا [[امام]] سؤالهای خود را به گونهای طراحی کرد که پاسخ دادن به آنها ممکن نبود "مگر از طریق [[علم غیب]] و ارتباط با [[معصوم]]"<ref> محمد ری شهری، برکات سرزمین وحی، ص ۸۴ و ۸۵.</ref>. | |||
* با این حال برای خود [[امام خمینی|امام راحل]] مواردی اتفاق افتاده بود که از آن احتمال مشاهده و [[دیدار]] برداشت میشد؛ ولی ایشان آنها را بروز نمیداد. | |||
* مرحوم [[حجة الاسلام]] [[سید محمد کوثری]] [[نقل]] میکند: یک روز من در منزل [[آیة اللّه]] [[فاضل لنکرانی]] بودم و یکی از فضلای [[مشهد]] نیز آنجا بود. وی به [[نقل]] از یکی از دوستانشان گفت: در [[نجف اشرف]] در خدمت [[امام]] بودیم؛ صحبت از ایران به میان آمد. من گفتم: این چه فرمایشهایی است که در مورد بیرون کردن شاه از [[ایران]] میفرمایید؟ یک مستأجر را نمیشود از خانه بیرون کرد؛ آن وقت شما میخواهید شاه را از مملکت بیرون کنید؟ [[امام]] [[سکوت]] کرد؛ من [[فکر]] کردم شاید عرض مرا نشنیدهاند، سخنم را تکرار کردم!! [[امام]] برآشفت و فرمود: فلانی چه میگویی؟ مگر [[امام مهدی|حضرت بقیة اللّه]] {{ع}} به من خلاف میفرماید؟! شاه باید برود و شاه از مملکت بیرون رفت. ایشان چنین پیوندی با [[امام مهدی|حضرت بقیة اللّه]] {{ع}} (عج) داشت <ref> پا به پای آفتاب، ج ۵، ص ۱۷۱.</ref>. | |||
* یکی از [[علما]] [[نقل]] میکند: "روز ۲۲ بهمن که [[امام خمینی|امام راحل]] [[دستور]] دادند که [[مردم]] در خیابانها بریزند؛ چون ما [[حکومت]] نظامی نداریم. این جریان را به مرحوم [[آیة اللّه]] [[طالقانی]] اطلاع دادند. در آنجا من در خدمت ایشان بودم. [[آیة اللّه]] [[طالقانی]] از منزلشان به [[امام خمینی|امام راحل]] در مدرسه [[علوی]] تلفن زد و مدت نیم تا یک ساعت با [[امام خمینی|امام راحل]] صحبت کرد. برادران بیرون از اتاق بودند، فقط میدیدند که [[آیة اللّه]] [[طالقانی]]، مرتب به [[امام خمینی|امام راحل]] عرض میکند: آقا! شما [[ایران]] نبودید، این [[نظام]] پلید است! به صغیر و کبیر ما رحم نمیکند؛ شما حکمتان را پس بگیرید! برادران یک وقت متوجّه شدند که آقای طالقانی گوشی را [[زمین]] گذاشت و به حالت تأثّر در گوشه اتاق نشست. بعد از لحظاتی خدمت ایشان رفتند و با این تصور که احیانا [[امام خمینی|امام راحل]] به ایشان تندی کرده است، گفتند: آقا! شما چرا دخالت میکنید و از این قبیل حرفها ... و با اصرار از [[آیة اللّه]] [[طالقانی]] جریان را سؤال کردند؛ ایشان گفت: هرچه به [[امام خمینی|امام راحل]] عرض کردم، حرف مرا رد کرد و وقتی دید من قانع نمیشوم، فرمود: آقای [[طالقانی]] شاید این [[حکم]] از طرف [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} باشد. این را که از [[امام خمینی|امام راحل]] شنیدم، دست من لرزید و با [[امام خمینی|امام راحل]] خداحافظی کردم؛ زیرا دیگر قادر نبودم سخنی بگویم» <ref> برداشتهایی از سیره امام خمینی، ج ۳، ص ۱۵۸؛ میر معمر، ص ۲۷.</ref>. با حضور به موقع [[مردم]] در خیابانها و بیاعتنایی به [[حکومت]] نظامی، توطئه رژیم [[شکست]] خورد و [[انقلاب اسلامی]] به [[پیروزی]] رسید»<ref>[[رحیم کارگر|کارگر، رحیم]]؛ [[مهدویت دوران ظهور (کتاب)|مهدویت دوران ظهور]]، ص ۹۵ - ۱۰۳.</ref>. | |||
== پاسخهای | == پاسخهای دیگر == | ||
{{ | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱. حجت الاسلام و المسلمین اشتهاردی؛ | |||
| تصویر = 152012.jpg | |||
| پاسخدهنده = محمد محمدی اشتهاردی | |||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد محمدی اشتهاردی]]'''، در کتاب ''«[[حضرت مهدی فروغ تابان ولایت (کتاب)|حضرت مهدی فروغ تابان ولایت]]»'' در اینباره گفته است: | |||
{{ | «نظر به اینکه مدعیان در بسیاری از مواقع میخواهند با این ادعا سوء استفاده کنند، چنانکه در [[تاریخ]] مکرر دیده شده است. و نظر به اینکه در بعضی از موارد در زمانهای معاصر [[امامان]] {{عم}} و نزدیک به آن، برای [[حفظ جان]]، [[تقیه]] [[واجب]] بوده است و اگر کسی چنین ادعایی میکرد، در مخاطره قرار میگرفت. و امور دیگر که بر ما پنهان است، موجب آن شده که [[ائمه]] {{عم}} [[دستور]] دادهاند هرکس بگوید: من [[امام زمان]] {{ع}} را دیدهام، او را [[تکذیب]] کنید، و یا اینکه [[تکذیب]] مربوط به [[احکام]] است، یعنی هرکس حکمی از [[اسلام]] را از [[امام زمان]] {{ع}} [[نقل]] کند، او را قبول نکنید. وانگهی داستان دیدارکنندگان نوعاً بعد از مرگشان آشکار شده است، به هر حال اگر سوء استفاده و [[تقیه]] و آثار سوء و یا عوامل مهمتری در [[کتمان]] نباشد، اظهار آن ظاهرا بلامانع خواهد بود»<ref>[[محمد محمدی اشتهاردی|محمدی اشتهاردی، محمد]]، [[حضرت مهدی فروغ تابان ولایت (کتاب)|حضرت مهدی فروغ تابان ولایت]]، ص ۸۰.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | |||
| عنوان پاسخدهنده = ۲. نویسندگان کتاب ''«[[آفتاب مهر ج۱ (کتاب)|آفتاب مهر]]»''؛ | |||
| تصویر = 1402.jpg | |||
| پاسخدهنده = آفتاب مهر ج۱ (کتاب) | |||
| پاسخ = نویسندگان کتاب ''«[[آفتاب مهر ج۱ (کتاب)|آفتاب مهر]]»'' در اینباره گفتهاند: | |||
«برای آن که بتوان به درستی در این باره گفت و گو کرد و به [[قضاوت]] نشست، ابتدا لازم است متن [[کلام]] [[حضرت]] را به دقت مرور کرد، تا روشن شود مراد [[امام مهدی]] {{ع}} چیست. حدیثی که بحث "مشاهده و [[دروغگو]] بودن مدعی مشاهده" را مطرح میکند، آخرین [[توقیع]] و نامهای است که [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} به [[آخرین نایب]] خاص خود، چند روز پیش از [[مرگ]] او نوشته است. متن [[نامه]] چنین است: | |||
* بسم [[الله]] الرحمن الرحیم؛ | |||
* ای [[علی بن محمد سمری]]! [[خداوند]]، اجر برادرانت را در عزای تو عظیم گرداند. به درستی که تو تا شش روز دیگر از [[دنیا]] میروی. پس به کارهای خود رسیدگی کن و به احدی [[وصیت]] مکن که پس از [[وفات]]، [[جانشین]] تو شود. به تحقیق، دومین [[غیبت]] "[[غیبت]] کامل" واقع شده است. پس ظهوری نیست؛ مگر بعد از [[اذن]] خدای عزّوجّل و آن، بعد از مدّتی طولانی و قساوت دلها و پرشدن [[زمین]] از [[ظلم]] خواهد بود. به زودی نزد [[شیعیان]] من میآید، کسی که [[ادعای مشاهده]] میکند. بدانید کسی که [[ادعای مشاهده]] کند، پیش از [[خروج سفیانی]] و ندا، او [[دروغگو]] و افترا زننده است. {{عربی|" وَ لَاحَوْلَ وَ لَاقُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِ الْعَظِيم"}}.<ref>[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ب۴۵، ح ۴۵.</ref> | |||
* این [[حدیث]]، در بردارنده نکاتی است، از جمله: | |||
# [[مدعیان مشاهده]]، در این دوره، وجود خواهند داشت. | |||
# مدعی مشاهده، پیش از [[خروج سفیانی]] و ندا "دو علامت حتمی [[ظهور]]" هم [[دروغگو]] است و هم افترا زننده. افترا یا تهمت، آن است که فردی به شخص دیگر، عملی یا قولی را نسبت دهد، در حالی که او چنین نکرده باشد؛ بنابراین، بین [[دروغگو]] بودن و تهمت زدن، تفاوت است. هر [[دروغگویی]]، تهمت زننده نیست. اگر کسی فقط مدعی دیدن باشد؛ ولی به [[حضرت]]، نسبتی ندهد، ممکن است [[دروغگو]] باشد؛ ولی تهمت زننده نیست. [[امام]]، در این [[نامه]] هر دو صفت ناپسند را به مدعی مشاهده، وارد کرده است؛ یعنی، مدعی مشاهده، نسبتی نیز به [[حضرت]] میدهد. | |||
* این نکات در [[نامه]]، بزرگان را بر آن داشت، تا با تأمل و [[تدبّر]] دقیقتر، به محتوای [[نامه]] بنگرند و سپس اظهار نظر کنند. | |||
* عدهای با توجه به این که [[نامه]]، در آخرین روزهای [[عمر]] [[نایب چهارم]] صادر شده و در آن، به پایان [[نیابت خاصه]] تصریح شده است، چنین گفتهاند که مراد از مدعی مشاهده، [[ادعای نیابت خاصه]] و [[ارتباط با حضرت]] است؛ زیرا [[نیابت خاص]] یعنی حضور نزد [[حضرت]]، همراه [[شناخت]] آن بزرگوار و رساندن سؤالات [[مردم]] و [[ابلاغ]] پاسخها و پیامها. این فرد، هم ادعای [[دیدار]] دارد و هم آنچه میگوید را از جانب [[حضرت]] بیان میکند و حرفها را [[پیام]] [[حضرت]] اعلام میکند.<ref>بحار الانوار، ج۵۲، ص۱۵۱.</ref> | |||
* [[حضرت]] [[امام خمینی]] میگوید: "مراد از [[تکذیب]] مدعی مشاهده این است که فردی، مدعی [[ملاقات]] باشد؛ ولی [[شاهد]] و دلیلی نداشته باشد.<ref>انوار الهدایه، ج۱، ص۲۵۶.</ref> | |||
* [[شهید صدر]] میگوید: "مراد، ادعای انحرافی است که شخصی با [[ادعای مشاهده]] و ارتباط، بخواهد [[عقاید]] و نظر خود را با نام پیامهای [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} به [[مردم]] [[القا]] کند.<ref>تاریخ الغیبه الصغری، ج۱، ص۶۳۹-۶۵۴.</ref> | |||
* برخی نیز گفتهاند: مراد از [[تکذیب]] مدعی مشاهده، [[تکذیب]] مدعی [[ظهور]] است.<ref>مهدی منتظر، ص۹۳.</ref> | |||
* بنابراین میتوان دریافت که در [[روایت]]، صِرف [[دیدار]]، منتفی نشده است و [[عالمان]] نیز نفی اصل [[دیدار]] را استفاده نکردهاند. به علاوه، [[روایت]]، مدعی مشاهده را [[کذّاب]] میداند؛ حال اگر کسی [[امام]] را ببیند و به دیگران نگوید، تحت این [[روایت]] قرار نمیگیرد؛ لذا اصل [[دیدار]]، امر ممکنی خواهد بود. | |||
* نکته آخر این که علمای ما که موفق به [[دیدار]] [[حضرت]] شده بودند، آن را برای [[مردم]] بازگو نمیکردند؛ بلکه اطرافیان و [[خواص]] آنان، از روی شواهد و قراینی یا در زمانهای بعد، متوجه وقوع [[دیدار]] آن عالم با [[امام]] میشدند؛ لذا [[عالمان]] تحت عنوان "مدعی مشاهده" قرار نمیگیرند و این [[روایت]]، با داستان [[ملاقات]] برخی بزرگان تنافی ندارد»<ref>[[آفتاب مهر ج۱ (کتاب)|آفتاب مهر]]، ج۱، ص ۱۴۵-۱۴۸.</ref>. | |||
}} | |||
{{پرسمان ارتباط و ملاقات با امام مهدی}} | {{پرسمان ارتباط و ملاقات با امام مهدی}} | ||
==پانویس== | == پانویس == | ||
{{ | {{پانویس}} | ||
[[رده: | [[رده:پرسش]] | ||
[[رده: | [[رده:پرسمان مهدویت]] | ||
[[رده:(ات): پرسشهایی با ۳ پاسخ]] | [[رده:(ات): پرسشهایی با ۳ پاسخ]] | ||
[[رده:(ات): پرسشهای مهدویت با ۳ پاسخ]] | [[رده:(ات): پرسشهای مهدویت با ۳ پاسخ]] | ||
[[رده: | [[رده:پرسشهای مربوط به ارتباط و ملاقات با امام مهدی]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۴ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۲:۲۴
امام مهدی میفرماید هر کس بگوید مرا دیده دروغ میگوید اما از شخصیتهای بزرگی نقل شده که حضرت را دیدهاند این تناقض نیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
امام مهدی میفرماید هر کس بگوید مرا دیده دروغ میگوید اما از شخصیتهای بزرگی نقل شده که حضرت را دیدهاند این تناقض نیست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت |
مدخل بالاتر | مهدویت / غیبت امام مهدی / عصر غیبت کبری / ارتباط و ملاقات با امام مهدی |
تعداد پاسخ | ۳ پاسخ |
پاسخ نخست
حجت الاسلام و المسلمین دکتر رحیم کارگر، در کتاب «مهدویت دوران ظهور» در اینباره گفته است:
«پیش از بیان پاسخ ابتدا متن توقیع شریف را ذکر میکنیم، آنگاه به بررسی سندی و دلالی آن میپردازیم. در توقیع منسوب به آن حضرت خطاب به علی بن محمد سمری آمده است: "ای علی بن محمد سمری! خداوند اجر برادران دینی تو را در سوگ تو افزون کند. تو زندگی را شش روز دیگر بدرود خواهی گفت. کار خویش را سامان بخش و به کسی در مورد جانشینی خود در نیابت خاصه وصیت نکن که غیبت کامل کبری آغاز گردیده و ظهور جز به اذن الهی تحقّق نیابد و آن، پس از مدّتی دراز و قساوت دلها و آکنده شدن زمین از جور و ستم خواهد بود. آگاه باشید هرکس پیش از خروج سفیانی و صیحه آسمانی ادعای مشاهده ما را داشته باشند، سخت دروغگو و افترا زننده است"[۱] از این توقیع استفاده میشود کسانی که پیش از خروج سفیانی و شنیده شدن صیحه آسمانی، ادعای رؤیت و مشاهده کنند، "کذّاب و مفتری" خواهند بود و تکذیب آنان لازم است. بخشی از این توقیع، نهی از وصیت و سفارش خاص "بعد از علی بن محمد سمری" است و مدعیان خاص را پس از وی ردّ میکند و کسانی که تا هنگام ظهور حضرت، چنین ادعایی بکنند، باید تکذیب شوند. همچنین از این توقیع استفاده میشود که ظهور حضرت در بین مردم، به اجازه خدا و پس از مدّت طولانی است؛ آنگاه که قلبها سخت گردد و زمین پر از ستم شود. با توجه به اینکه خواص یاران حضرت در غیبت صغری ایشان را مشاهده کردهاند، توقیع نفی ظهور و رؤیت کلّی میکند و جمله "فَلَا ظُهُورَ ..." این معنا را میرساند؛ زیرا ظهور به معنای بروز پس از خفا است. و "لای نفس جنس"، همراه استثنا بدین معنا است که هیچ ظهوری ندارد و افراد، وی را مشاهده نمیکنند؛ مگر پس از اذن الهی [۲].
- پس برابر این توقیع، مدعی مشاهده دروغگو است و ادعای وی قابل پذیرش نیست. پاسخهای چندی به اشکالات و مباحث مطرح در این توقیع ارائه شده که به بعضی از آنها اشاره میشود:
- بررسی سندی به نظر برخی، این روایت مرسل و سند آن ضعیف است. حسن بن احمد مکتّب "راوی توقیع"، شناخته شده نیست و صدور توقیع مذکور ثابت نمیشود. محدّث نوری در نجم الثاقب میگوید: "این خبر ضعیف و غیر آن، خبر واحد است که جز ظنی از آن حاصل نشود و مورث جزم و یقین نباشد. پس قابلیت ندارد که معارضه کند با وجدان قطعی که از مجموع آن قصص و حکایات پیدا میشود. هرچند از هریک از آنها پیدا نشود؛ بلکه از جملهای از آنها دارا بودن کرامات و خارق عاداتی را که ممکن نباشد صدور آنها از غیر آن جناب استفاده میشود. پس چگونه رواست اعراض از آنها به جهت وجود خبر ضعیفی که ناقل آن "شیخ طوسی"، عمل نکرده به آن در همان کتاب» [۳].
- بررسی دلالی: از نظر دلالت، با عنایت به اینکه علی بن محمد سمری، نیابت خاصّ از آن حضرت داشت "و در این زمینه نیز بارز و شناخته شده بود"، مقصود از "ادعای مشاهده"، در این روایت مطلق مشاهده و دیدار آن حضرت نیست؛ بلکه همانطور که علامه مجلسی نیز احتمال داده است، مراد ادعای دیدار همراه با نیابت از آن حضرت و آوردن اخبار و دستورات از جانب ایشان، مانند سایر نمایندگان آن حضرت در عصر غیبت صغری است [۴]. این توقیع، اعلام پایان یافتن "غیبت صغری" و شروع "غیبت کبری" است که در آن به جناب علی بن محمد سمری، امر شده است که به احدی وصیت نکند که بعد از او قائم مقام او و نایب خاصّ باشد. و نیز اعلام صریح بطلان ادعای افرادی است که در غیبت کبری، ادعای نیابت و سفارت خاصه و وساطت بین امام (ع)و مردم مینمایند. پس مراد از اینکه "مدّعی مشاهده" کذّاب و مفتری است، ممکن است کسانی باشند که ادعای نیابت کنند و بخواهند با دعوی مشاهده و شرفیابی، خود را واسطه بین امام و مردم معرّفی کنند [۵]. امام خواست این باب را مسدود کند و به مردم خبر دهد که هرکس ادعای دیدار مرا بکند و بگوید من وکیل یا نایب خاص آن حضرت هستم و اینطور آن حضرت را میبینم، دروغگو است و او را تکذیب کنند.
- اعراض از توقیع: توقیع- به فرض صحّت سند- معرض عنه است؛ چرا که اصحاب حکایات زیادی نقل کردهاند که اشخاص معتمدی با امام زمان (ع) دیدار داشتهاند و حتّی خود شیخ طوسی که توقیع را نقل کرده، به آن عمل نکرده است. صاحب منتخب الاثر میگوید: "این توقیع منافی است با آنچه کلّ افراد بر آن ظاهرا اتفاقنظر دارند. حتّی شیخ طوسی که این توقیع را نقل کرده، شمار زیادی را نام برده که حضرت را مشاهده کردهاند ... خود وی به آن عمل نکرده و اصحاب از آن اعراض کردهاند. پس توان معارضه با این وقایع و حکایاتی که از مجموع آنها قطع حاصل میشود، ندارد"[۶]. در واقع، عملکنندگان به این توقیع بسیار اندک هستند.
- تعارض با ادعیه و روایات: این روایت ضعیف السند با روایاتی که مشتمل بر ادعیه و اعمال خاصّ برای رؤیت صاحب الزمان میباشند، متعارض است و آنها از نظر سند قویتر و از نظر دلالت روشنتر هستند؛ بلکه بعضی از اینروایات، دارای سند صحیح هم هستند. همانطور که محدّث نوری در باب دوازدهم کتاب نجم الثاقب، دعاهایی برای دیدار صاحب الزمان ذکر کرده است.
- مفهوم توقیع: ممکن است مراد از توقیع مذکور، نفی ادعای اختیاری بودن مشاهده و ارتباط باشد؛ یعنی، اگر کسی مشاهده و ارتباط را به اختیار خود ادعا کند- به این صورت که هروقت بخواهد خدمت امام عصر (ع) شرفیاب میشود یا ارتباط پیدا میکند- کذّاب و افترا زننده است و این ادعا از احدی در غیبت کبری پذیرفته نیست؛ یا اینکه چنین کسی که این سمت را به راستی داشته باشد، پیدا نخواهد شد و اگر هم کسی آن را دارا باشد، از دیگران مکتوم میدارد و به کسی اظهار و افشا نمیکند. اجمالا با این توقیع، در آن همه حکایات و وقایع مشهود و متواتر نمیتوان خدشه کرد و برحسب سند نیز، ترجیح بااین حکایات معتبر است.
- اگر به کتابهایی چون نجم الثاقب رجوع کنیم، میبینیم که در این حکایات، وقایعی است که هرگز شخص عاقل در صحّت آنها نمیتواند شک کند. بنابراین هم شرفیابی اشخاص به حضور آن امام عزیز ثابت است و هم کذب و بطلان ادعای کسانی که در غیبت کبری، ادعای سفارت و نیابت خاصّه و وساطت بین آن حضرت و مردم را مینمایند، معلوم است [۷]. پس صرف دیدار، در روایت منتفی نشده است و علما نیز نفی اصل دیدار را استفاده نکردهاند؛ اما از آنجایی که قطعا نمیتوان توقیع را ردّ کرد، باید تا حدّ امکان به مفاد آن عمل نمود و مدعیان دیدار و مشاهده را- به خصوص در جاهایی که هیچ قرینه و شاهدی بر اثبات ادعای آنها وجود ندارد- تکذیب کرد. به علاوه روایت، مدعی مشاهده را "کذّاب" میداند؛ حال اگر کسی امام را ببیند و به دیگران نگوید، مشمول این روایت نمیباشد و بر این اساس اصل دیدار، امر ممکنی خواهد بود.
- نکته دیگر آنکه بیشتر بزرگان و علمایی که موفّق به دیدار حضرت شده بودند، آن را برای مردم بازگو نمیکردند؛ بلکه اطرافیان و خواص آنان- از روی شواهد و قراینی و یا در زمانهای بعد- متوجّه دیدار آن عالم با امام میشدند. لذا علما، تحت عنوان مدعی مشاهده، قرار نمیگیرند و این توقیع، با داستان ملاقات برخی از بزرگان منافات ندارد.
- بدیهی است پذیرفتن امکان دیدار امام عصر (ع)، بدین معنا نیست که هرکس مدعی دیدار شد، میتوان او را تصدیق کرد. بیتردید، تصدیق مطلق، مانند تکذیب مطلق ناروا است. مدعیان دروغگو و شیاد بسیارند و سادهاندیشی در این باب، بسیار خطرناک است! نمونههای فراوانی از این موارد، در عصر حاضر دیده و شنیده شده که در اینجا مجالی برای ذکر آنها نیست و تنها یک نمونه کافی است که مشخص شود، خطر تا چه اندازه جدّی است و شیادان در اینباره تا کجا پیش میروند. یکی از مدعیان ارتباط با امام عصر (ع) در زمان حیات امام خمینی با یکی از مسئولان بلندپایه جمهوری اسلامی تماس گرفته، میگوید: پیغامی از حضرت بقیة اللّه (ع) (عج) برای امام دارم که باید حضوری به ایشان عرض کنم. گویا آن مسئول بلندپایه باور کرده بود که مدّعی راست میگوید. لذا جریان را به اطلاع امام خمینی میرساند. امام در پاسخ میفرمایند: به او بگویید "من کور باطن هستم- اشاره به اینکه بیدلیل چیزی را نمیپذیرم- سه سؤال از وی بکنید و بگویید: اگر با ولی عصر (ع) ارتباط دارد، ابتدا پاسخ این سؤالها را بیاورد، بعد پیغام آن حضرت را بگوید:
- من یک چیزی را دوست دارم، آن چیست [۸]؟
- چیزی را گم کردهام، کجا است [۹]؟
- ربط حادث به قدیم چگونه است؟
- امّا مدّعی- یا مدعیان- به جای پاسخ به پرسشهای امام، نامهای سراسر اهانت به ایشان مینویسند که چرا از واسطه ولی عصر (ع) برای اثبات ادعایش دلیل و برهان میخواهد! امام نامه را میفرستند که در جلسه سران قوا خوانده شود تا ...".
- در این داستان چند نکته بسیار آموزنده وجود دارد:
- هشدار به جوانان، وقتی که مدّعیان دروغین در صدد اغوای شخصی مانند حضرت امام باشند، فریب دادن جوانان ساده لوح برای آنان بسیار آسان است.
- ادعای ارتباط با امام عصر (ع) آسان است. هرکس میتواند این ادعا را داشته باشد، مهم این است که مدّعی میتواند ادعای خود را با دلیل اثبات کند، یا نمیتواند؟ و بالاخره تصدیق و تکذیب مدّعی، باید متّکی بر دلیل و برهان باشد.
- دلیلی میتواند ارتباط مدّعی را اثبات کند که حاکی از ارتباط با عالم غیب باشد؛ لذا امام سؤالهای خود را به گونهای طراحی کرد که پاسخ دادن به آنها ممکن نبود "مگر از طریق علم غیب و ارتباط با معصوم"[۱۰].
- با این حال برای خود امام راحل مواردی اتفاق افتاده بود که از آن احتمال مشاهده و دیدار برداشت میشد؛ ولی ایشان آنها را بروز نمیداد.
- مرحوم حجة الاسلام سید محمد کوثری نقل میکند: یک روز من در منزل آیة اللّه فاضل لنکرانی بودم و یکی از فضلای مشهد نیز آنجا بود. وی به نقل از یکی از دوستانشان گفت: در نجف اشرف در خدمت امام بودیم؛ صحبت از ایران به میان آمد. من گفتم: این چه فرمایشهایی است که در مورد بیرون کردن شاه از ایران میفرمایید؟ یک مستأجر را نمیشود از خانه بیرون کرد؛ آن وقت شما میخواهید شاه را از مملکت بیرون کنید؟ امام سکوت کرد؛ من فکر کردم شاید عرض مرا نشنیدهاند، سخنم را تکرار کردم!! امام برآشفت و فرمود: فلانی چه میگویی؟ مگر حضرت بقیة اللّه (ع) به من خلاف میفرماید؟! شاه باید برود و شاه از مملکت بیرون رفت. ایشان چنین پیوندی با حضرت بقیة اللّه (ع) (عج) داشت [۱۱].
- یکی از علما نقل میکند: "روز ۲۲ بهمن که امام راحل دستور دادند که مردم در خیابانها بریزند؛ چون ما حکومت نظامی نداریم. این جریان را به مرحوم آیة اللّه طالقانی اطلاع دادند. در آنجا من در خدمت ایشان بودم. آیة اللّه طالقانی از منزلشان به امام راحل در مدرسه علوی تلفن زد و مدت نیم تا یک ساعت با امام راحل صحبت کرد. برادران بیرون از اتاق بودند، فقط میدیدند که آیة اللّه طالقانی، مرتب به امام راحل عرض میکند: آقا! شما ایران نبودید، این نظام پلید است! به صغیر و کبیر ما رحم نمیکند؛ شما حکمتان را پس بگیرید! برادران یک وقت متوجّه شدند که آقای طالقانی گوشی را زمین گذاشت و به حالت تأثّر در گوشه اتاق نشست. بعد از لحظاتی خدمت ایشان رفتند و با این تصور که احیانا امام راحل به ایشان تندی کرده است، گفتند: آقا! شما چرا دخالت میکنید و از این قبیل حرفها ... و با اصرار از آیة اللّه طالقانی جریان را سؤال کردند؛ ایشان گفت: هرچه به امام راحل عرض کردم، حرف مرا رد کرد و وقتی دید من قانع نمیشوم، فرمود: آقای طالقانی شاید این حکم از طرف امام زمان (ع) باشد. این را که از امام راحل شنیدم، دست من لرزید و با امام راحل خداحافظی کردم؛ زیرا دیگر قادر نبودم سخنی بگویم» [۱۲]. با حضور به موقع مردم در خیابانها و بیاعتنایی به حکومت نظامی، توطئه رژیم شکست خورد و انقلاب اسلامی به پیروزی رسید»[۱۳].
پاسخهای دیگر
۱. حجت الاسلام و المسلمین اشتهاردی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین محمد محمدی اشتهاردی، در کتاب «حضرت مهدی فروغ تابان ولایت» در اینباره گفته است:
«نظر به اینکه مدعیان در بسیاری از مواقع میخواهند با این ادعا سوء استفاده کنند، چنانکه در تاریخ مکرر دیده شده است. و نظر به اینکه در بعضی از موارد در زمانهای معاصر امامان (ع) و نزدیک به آن، برای حفظ جان، تقیه واجب بوده است و اگر کسی چنین ادعایی میکرد، در مخاطره قرار میگرفت. و امور دیگر که بر ما پنهان است، موجب آن شده که ائمه (ع) دستور دادهاند هرکس بگوید: من امام زمان (ع) را دیدهام، او را تکذیب کنید، و یا اینکه تکذیب مربوط به احکام است، یعنی هرکس حکمی از اسلام را از امام زمان (ع) نقل کند، او را قبول نکنید. وانگهی داستان دیدارکنندگان نوعاً بعد از مرگشان آشکار شده است، به هر حال اگر سوء استفاده و تقیه و آثار سوء و یا عوامل مهمتری در کتمان نباشد، اظهار آن ظاهرا بلامانع خواهد بود»[۱۴].
|
۲. نویسندگان کتاب «آفتاب مهر»؛ |
---|
نویسندگان کتاب «آفتاب مهر» در اینباره گفتهاند:
«برای آن که بتوان به درستی در این باره گفت و گو کرد و به قضاوت نشست، ابتدا لازم است متن کلام حضرت را به دقت مرور کرد، تا روشن شود مراد امام مهدی (ع) چیست. حدیثی که بحث "مشاهده و دروغگو بودن مدعی مشاهده" را مطرح میکند، آخرین توقیع و نامهای است که امام زمان (ع) به آخرین نایب خاص خود، چند روز پیش از مرگ او نوشته است. متن نامه چنین است:
|
- چگونه می توان با امام مهدی ارتباط برقرار کرد؟ (پرسش)
- آیا میتوان با امام مهدی صحبت کرد؟ (پرسش)
- با انجام چه اعمالی میتوان با امام مهدی ارتباط برقرار کرد؟ (پرسش)
- اولین کسی که در زمان ظهور با امام مهدی ملاقات میکند کیست؟ (پرسش)
- منظور از ملاقات امام مهدی در حج چیست؟ (پرسش)
- منظور از این حدیث نحن صنائع ربنا و الخلق بعد صنائعنا که از امام مهدی در توقیعی صادر شده چیست؟ (پرسش)
- آیا میتوان به امام مهدی نامه نوشت؟ چه شرایطی باید رعایت شود؟
- آیا شخصی که گناه کرده است، میتواند با امام مهدی ارتباط داشته باشد؟
- عشق و محبت دو سویه درباره ما و امامان چگونه است؟
- آیا شخص شریف امام مهدی از نظرها پنهان است؟ یا جسم و شخص آن حضرت دیده میشود ولی کسی ایشان را نمیشناسد؟ (پرسش)
- مقصود از رابطه با امام مهدی در زمان غیبت چیست؟ (پرسش)
- آیا در مراسم حج میتوان امام مهدی را ملاقات کرد؟ (پرسش)
- چه دیدگاههایی درباره ملاقات امام مهدی وجود دارد؟ (پرسش)
- چرا امام با افرادی مثل من در ارتباط نیست؟ به طور کلّی نظر شما درباره امکان دیدار و ملاقات چیست؟ (پرسش)
- آیا چله ها و ختم هایی که برای مشاهده و دیدار امام مهدی در بعضی از کتاب ها نقل شده درست است؟ (پرسش)
- طبق توقیع شریف امام مهدی هر کس بگوید که او را دیده است دروغ گفته است اما بسیاری از شخصیت های بزرگ معتقدند امام مهدی را دیده اند؟ (پرسش)
- راه رسیدن به لقای امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- اگر ممکن است چند نمونه از داستان ها و حکایات کسانی که به حضور امام مهدی مشرف شده اند برایم بنویسید (پرسش)
- چگونه میتوانیم با امام مهدی خود رابطه داشته باشیم؟ (پرسش)
- چگونه و از چه راهی دوستی و محبت امام مهدی را در خود و فرزندان خود تقویت کنیم؟ (پرسش)
- حضرت مهدی میفرماید هر کس بگوید مرا دیده دروغ میگوید اما از شخصیتهای بزرگی نقل شده که حضرت را دیدهاند این تناقض نیست؟ (پرسش)
- چه کسانی از علما قائل به جواز و امکان تشرف بودهاند؟ (پرسش)
- آیا میتوان طبق قاعده سد ذرایع ادعای ملاقات با امام مهدی را دروغ دانست؟ (پرسش)
- امام مهدی چه اهداف کلی و عمومی در ملاقاتهای خود دارد؟ (پرسش)
- امام مهدی چه اهداف خاصی از ملاقات با مردم داشته است؟ (پرسش)
- آیا ممکن است کسی در ملاقاتش با امام مهدی او را بشناسد؟ (پرسش)
- آیا اصرار و الحاح به جهت ملاقات با امام مهدی مطلوب است؟ (پرسش)
- چه عقایدی در ملاقات با امام مهدی عوامانه و بدون اصل و مدرک است؟ (پرسش)
- آیا ما میتوانیم تماس یا ملاقاتی با امام مهدی داشته باشیم؟ (پرسش)
- چه کسانی و تحت چه شرایطی میتوانند امام مهدی را ملاقات کنند؟ (پرسش)
- چه کسانی امام مهدی را دیده و با آن حضرت ملاقات کردهاند؟ (پرسش)
- چگونه میتوان دیدار صالحان با امام مهدی را اثبات نمود؟ (پرسش)
- اگر ملاقات با امام مهدی ممکن است پس چرا باید مدعی ملاقات را تکذیب کرد؟ (پرسش)
- چه عقایدی در ملاقات با امام مهدی عوامانه و بدون اصل و مدرک است؟ (پرسش)
- آیا ما میتوانیم تماس یا ملاقاتی با امام مهدی داشته باشیم؟ (پرسش)
- آیا امکان ملاقات با امام مهدی وجود دارد؟ (پرسش)
- چه کنیم که توفیق دیدار چهره نورانی امام عصر را پیدا کنیم؟ (پرسش)
- چه کسانی در زمان حاضر زندهاند و با امام مهدی ارتباط دارند؟ (پرسش)
- آیا اکنون هم مانند گذشته افرادی با حضرت دیدار میکنند؟ در صورت امکان نام آنها را ذکر کنید؟ (پرسش)
- بعضی از افراد ادعا دارند امام مهدی را در خواب دیدهاند به نظر شما آیا این سخن پذیرفتنی است؟ (پرسش)
- امام مهدی درباره ظهور خود چه فرمودهاند؟ (پرسش)
- آیا در زمان غیبت میتوان حضرت مهدی را دید؟ (پرسش)
- آیا میتوان امام مهدی را در خواب دید؟ (پرسش)
- چه کسانی امام مهدی را پیش از غیبت دیدهاند؟ (پرسش)
- چه کسانی امام مهدی را در دوران غیبت صغری دیدهاند؟ (پرسش)
- چه کسانی امام مهدی را در دوران غیبت کبری دیدهاند؟ (پرسش)
- کدام یک از عالمان شیعه مورد عنایت امام مهدی بودهاند؟ (پرسش)
- آیا دیدار با امام مهدی در دوره غیبت کبرا امکان پذیر است؟ (پرسش)
- آیا شیوههایی که برای دیدار با امام مهدی گفته میشوند معتبرند؟ (پرسش)
- آیا در کتابهای حدیثی برای دیدار با امام مهدی راهکارهایی بیان شده است؟ (پرسش)
- شرایط وقوع ملاقات با امام مهدی در عصر غیبت چیست؟ (پرسش)
- آسیبهای دامن زدن به ملاقات امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- آیا ملاقات با امام مهدی موضوع محوری مهدویت است؟ (پرسش)
- آیا دیدن امام مهدی نوعی فضیلت محسوب میشود؟ (پرسش)
- ملاقات امام مهدی با افراد چگونه انجام میشود؟ (پرسش)
- امام مهدی پس از ملاقات با افراد چگونه پنهان میشد؟ (پرسش)
- آیا ملاقات با امام مهدی با حکمت غیبت تنافی دارد؟ (پرسش)
- معجزه چگونه باعث میشود مردم نتوانند جسم امام مهدی را ببینند؟ (پرسش)
- آیا میتوان هر وقت اراده کردیم با امام مهدی ملاقات کرد؟ (پرسش)
- کیفیت ملاقات مردم با امام مهدی چگونه است؟ (پرسش)
- انگیزه امام مهدی از دیدار با مردم چیست؟ (پرسش)
- امام مهدی برای ملاقات با افراد چگونه به جاهای دوردست میرود؟ (پرسش)
- آیا دیدار با امام مهدی در عصر غیبت کبری نیاز به ایمان و وثاقت بالایی دارد؟ (پرسش)
- امام مهدی برای ناشناس ماندن در دیدارها با افرادی که مورد اطمینان نبودند چه برنامهای داشت؟ (پرسش)
- آیا افرادی وجود دارند که شخص امام مهدی را با ویژگیهای حقیقی ایشان ببینند و بشناسند؟ (پرسش)
- دلایل امکان ارتباط با امام مهدی در عصر غیبت کبری چیستند؟ (پرسش)
- فایده مطرح کردن بحث دیدار و ملاقات با امام مهدی چیست؟ (پرسش)
پانویس
- ↑ " يَا عَلِيَّ بْنَ مُحَمَّدٍ السَّمُرِيَّ أَعْظَمَ اللَّهُ أَجْرَ إِخْوَانِكَ فِيكَ فَإِنَّكَ مَيِّتٌ مَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ سِتَّةِ أَيَّامٍ فَاجْمَعْ أَمْرَكَ وَ لَا تُوصِ إِلَى أَحَدٍ يَقُومُ مَقَامَكَ بَعْدَ وَفَاتِكَ فَقَدْ وَقَعَتِ الْغَيْبَةُ الثَّانِيَةُ فَلَا ظُهُورَ إِلَّا بَعْدَ إِذْنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ ذَلِكَ بَعْدَ طُولِ الْأَمَدِ وَ قَسْوَةِ الْقُلُوبِ وَ امْتِلَاءِ الْأَرْضِ جَوْراً وَ سَيَأْتِي شِيعَتِي مَنْ يَدَّعِي الْمُشَاهَدَةَ أَلَا فَمَنِ ادَّعَى الْمُشَاهَدَةَ قَبْلَ خُرُوجِ السُّفْيَانِيِّ وَ الصَّيْحَةِ فَهُوَ كَاذِبٌ مُفْتَرٍ "؛ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۲۶۰، ح ۷؛ احتجاج طبرسی، ج ۲، ص ۲۹۷.
- ↑ ر. ک: چشم به راه مهدی، ص ۴۸.
- ↑ نجم الثاقب، ص ۴۸۴.
- ↑ ر. ک: بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۳۱۸ و ۳۲۵.
- ↑ امامت و مهدویت، ج ۲، ص ۴۷۵.
- ↑ منتخب الاثر، ص ۴۰۰.
- ↑ ر. ک: امامت و مهدویت، ج ۲، ص ۴۷۵؛ آخرین امید جهان، ص ۲۳۸.
- ↑ عکسی منسوب به پیامبر اسلام (ص) که در اتاق امام (ع)است.
- ↑ امام راحل دیوان شعری داشتند که مفقود شده بود.
- ↑ محمد ری شهری، برکات سرزمین وحی، ص ۸۴ و ۸۵.
- ↑ پا به پای آفتاب، ج ۵، ص ۱۷۱.
- ↑ برداشتهایی از سیره امام خمینی، ج ۳، ص ۱۵۸؛ میر معمر، ص ۲۷.
- ↑ کارگر، رحیم؛ مهدویت دوران ظهور، ص ۹۵ - ۱۰۳.
- ↑ محمدی اشتهاردی، محمد، حضرت مهدی فروغ تابان ولایت، ص ۸۰.
- ↑ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ب۴۵، ح ۴۵.
- ↑ بحار الانوار، ج۵۲، ص۱۵۱.
- ↑ انوار الهدایه، ج۱، ص۲۵۶.
- ↑ تاریخ الغیبه الصغری، ج۱، ص۶۳۹-۶۵۴.
- ↑ مهدی منتظر، ص۹۳.
- ↑ آفتاب مهر، ج۱، ص ۱۴۵-۱۴۸.