حجت الاسلام و المسلمین سید جعفر موسوینسب، در کتاب
«دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان» در اینباره گفته است:
«باید به این نکته توجّه داشت که شناخت و ایمان نسبت به امام زمان (ع) و استواری در آن، بر هر چیز دیگر، مقدم است چرا که در موضوع مورد امامان پیشین کسانی بودند که در کنار آنها زندگی کردهاند ولی چون نسبت به آن خوبان خدا، معرفت و ایمان نداشتهاند، بهرهای از آنها نبرده و چه بسا با آنها هم مخالفت کردهاند. امّا برای اینکه انسان به ارتباط و حتّی دیدار پاکترین و قدسیترین وجود روی زمین موفّق گردد و لیاقت تشرّف به محضر مبارک آن امام بزرگوار را پیدا کند بیش از هر چیز باید دو امر را به تمام معنا بر روی خود پیاده کند و در آن استوار باشد.
- تقوا؛
- عشق و محبت به آن سرور.
تقوا به معنای ترس از پروردگار و نگهداری نفس میباشد، یعنی اطاعت کامل خداوند و فرمانبرداری از دستورات او که خلاصهاش انجام واجبات و ترک محرمات میشود، البتّه تقوا مراتبی دارد و اگر این نردبان را آدمی تا آخرین پلّهاش طی کند به سعادت بزرگی دست خواهد یافت که در نهایت این میشود که خدا میفرماید: ای بنده من اطاعتم کن، تو را مثل خودم قرار میدهم. من زنده هستم و نمیمیرم، تو را هم زنده قرار میدهم و نمیمیری و من بینیاز هستم و محتاج نمیشوم، تو را هم بینیاز قرار میدهم که محتاج نمیشوی. من هرچه اراده کنم تحقّق پیدا میکند، تو را هم به صورتی قرار میدهم که هرچه را بخواهی تحقق پیدا میکند[۹].
پس تقوا است که سبب نورانیت و قرب به آن جناب و اتصال روحی با آن حضرت میشود در توقیع شریف امام زمان (ع) به شیخ مفید میفرماید: "پس هر فردی از شما عمل کند به آن چیزی که به وسیله آن به محبّت ما نزدیک میشود، و دوری کند از آن چیزهایی که به وسیله آن به اکراه و خشم ما نزدیک میشود. پس به درستی که امر ظهور ما یک دفعه و ناگهانی است در وقتی که توبه برای فرد، نفعی ندارد و نجات نمیدهد او را از عقاب ما، پشیمانی بر رفتارهای ناپسند. خداوند شما را با الهامات غیبی خود ارشاد و توفیقات خویش را در سایه رحمتش نصیب شما فرماید"[۱۰].
در توقیع دیگری به شیخ مفید حضرت میفرمایند: "اگر شیعیان ما که خداوند در اطاعتش موفق گرداند، قلوبشان در وفا نمودن به عهدی که بر ذمه آنها است مجتمع و هماهنگ میشد فرصت دیدار ما برای آنها به تأخیر نمیافتاد و هرچه زودتر سعادت ملاقات توأم با معرفت و به وجه صدق برای آنها حاصل میشد، پس ما را از آنها مخفی نمیسازد مگر آنچه که از آنها به ما میرسد و ما از آن کراهت داریم و آن را نمیپسندیم"[۱۱].
پس آنچنان که از کلمات گهربار خود آن وجود مقدّس برداشت میشود تنها چیزی که نمیگذارد آن چهره نورانی را مشاهده کنیم اعمال سوء ماست که آن مولا را ناراحت میسازد در حقیقت علّت اصلی این حجاب بین ما و آن حضرت در خود ماست. معصیت خدا سبب میشود که دل و قلب انسان از محبت خاندان وحی خالی گردد و بعد روحی و جسمی از آقا امام زمان (ع) پیش آید و اعمال ناشایست ما این اتصال روحی با امام را از بین برده و سبب دور شدن ما از آن وجود مقدّس گردیده.
در تشرّف علی بن ابراهیم بن مهزیار اهوازی، امام زمان (ع) همین نکته را باز تذکر نمودهاند که پسر مهزیار نقل میکند که پس از توسّلات عدیدهای در یک سفر در جستجوی آن وجود مقدّس به مکه مشرّف میشود، شبی در مسجد الحرام مقابل درب کعبه شخص وارستهای را میبیند که پس از سلام و معرفی خود به اینکه از سوی حضرت مأمور بردن پسر مهزیار به جهت پابوسی حضرت بقیة اللّه (ع) است، از پسر مهزیار میپرسد: چه چیزی را طلب میکنی ای ابا الحسن؟
او میگوید، گفتم: امامی که محجوب و مخفی از عالم است. گفت: او از شما پوشیده و مخفی نیست و لکن اعمال بد شما او را از شما پوشانده و مخفی ساخته است.
وقتی آن شخص با مقدماتی فرزند مهزیار را خدمت حضرت صاحب الامر (ع) برد، حضرت در قسمتی از سخنانشان خطاب به او میفرماید: ای ابو الحسن شب و روز توقّع و انتظار آمدن تو را داشتم، چه چیز آمدنت را نزد ما تأخیر انداخت؟ پسر مهزیار در جواب میگوید: ای آقای من تا الان کسی را نیافته بودم که مرا راهنمایی کند.
حضرت فرمودند: کسی را نیافتی که راهنماییات کند؟ آنگاه با انگشتان مبارکشان بر روی زمین فشار دادند و سپس فرمودند: "و لکن شما اموالتان را زیاد نمودید، ضعفای مؤمنین را دچار حیرت ساختید و بین خود قطع رحم نمودید، پس الان برای شما چه عذری مانده است؟"[۱۲]
اگر در این سخنان گهربار آن حضرت توجّه و دقّت شود، به این نتیجه میرسیم که راه برای همگان باز است و آن امام بزرگوار هم مشتاق دیدار دوستان حقیقی خود میباشد، امّا حجابهای بین ما و آن آقا مانع این اتّصال میگردد.
امر دوّم برای ارتباط با امام زمان (ع) عشق به آن حضرت و ایجاد محبّت در خود نسبت به آن مقام مقدّس میباشد. در حدیثی بسیار گرانبها که در مورد رابطه قلبی بین امام معصوم و شیعه مضامین زیبایی در آن نقل گردیده است، راوی سؤال میکند: آیا شما برای من دعا مینمایید؟ امام رضا (ع) میفرماید: "آیا تو غیر از این را گمان میکنی؟" راوی جواب میگوید: خیر؛ و سپس حضرت میفرماید: "اگر خواستی که دریابی که مقام محبّت من با تو و اهتمام داشتن من در امر تو چقدر است، پس به قلب خود نظر کن و ببین که در قلبت و در کارهایت چقدر به من محبّت داری و به فکر من هستی"[۱۳].
این یک قاعده کلی است که هرقدر شما به شخصی نزدیک باشید و او را دوست داشته باشید او هم شما را به همان مقدار دوست خواهد داشت، لذا امام در حدیث میفرمایند که به خود نظر کن و آنگاه درجه محبت خویش را نسبت به ما بسنج. پس بدان به همان مقداری که تو به یاد ما هستی ما هم به یاد تو هستیم.
گاهی میشود محبّ و عاشق از یک دوستی عادی گامی فراتر میگذارد، بدین ترتیب که محبوب و معشوق را بیش از خود دوست دارد و او را با همه دنیا عوض نمیکند و حاضر است جان را فدایش کند و اوامرش را بیچون و چرا، اجرا کند، در این صورت مقام محبّت و مودّت به آخرین درجه خود میرسد که شاید قابل وصف نباشد، وقتی چنین حالتی و رابطهای بین عاشق و معشوق پدید آمد هیچچیز نمیتواند مانع اتصال گردد و هیچ سدّی نمیتواند در برابر عاشق بایستد.
از آن طرف هم وقتی محبوب این حالت محب را مشاهده میکند در لطف و مهر ورزیدن نسبت به محب کوتاهی نمیکند او را در سرای خویش میهمان مینماید و پذیرایی و میهماننوازی از او را به حدّ اعلی میرساند، از او میخواهد که در کنارش برای همیشه بماند تا این حالت انسان و دوستی از بین نرود.
اگر این حالت علاقه با نهایت درجهاش در قلب و روح انسان پدید آمد که امام و آقا و مولای خود را بیش از خویش بخواهد و حاضر باشد که جان در راه او دهد و موانع دنیوی نتواند در مقابلش بایستد، البتّه از طرف آن سرور عنایاتی به او خواهد شد.
البتّه وسایل و راههای دیگری هم وجود دارد که میتواند زمینهساز ارتباط با آن حضرت گردد که به مهمترین آنها اشاره میگردد:
- معرفت و شناخت در حدّ امکان، از آن چهارده نور تابناک خصوصاً حضرت بقیة اللّه (ع)؛
- به یاد آن حضرت بودن در همه اوقات؛
- انتشار دادن نام و یاد آن حضرت در بین مردم؛
- عظیم شمردن نام آن وجود مقدّس؛
- گریه و ناله در دوری از آن امام و حزن و اندوه در غربت او؛
- دعا برای تعجیل فرج در هر صبح و شام در اوقات اذان که در توقیع شریف فرمودند: "وَ أَكْثِرُوا الدُّعَاءَ بِتَعْجِيلِ الْفَرَجِ فَإِنَّ ذَلِكَ فَرَجُكُمْ"[۱۴]؛ برای تعجیل ظهور زیاد دعا نمایید که آن فرج و رهایی شما است؛
- هدیه نمودن ثواب عبادات به آن حضرت؛
- قرائت قرآن و عمل به آن و هدیه ختم قرآن به روح مقدّسش؛
- مقید بودن به خواندن زیارت عاشورا و زیارت جامعه و نماز شب؛
- زیارت نمودن آن حضرت به ادعیهای که در خصوص آن بزرگوار وارد گردیده است؛
- انفاق مال برای سلامتی آن حضرت؛
- عزاداری و گریه در مصیبت جدّ بزرگوارش حسین (ع) و عمّهاش زینب (س)؛
- صلوات به محمّد و آل محمّد برای سلامتی حضرت؛
- یاری رساندن به شیعیان آن حضرت و رفع مشکلات دوستان آن بزرگوار.
البته از این نکته نباید غافل شد که ارتباط اعم از
ملاقات میباشد و میتواند جلوههای دیگری از جمله
خواب، ارتباط قلبی و غیره داشته باشد»
[۱۵].