اعتدال: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
 
(۳۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[اعتدال در لغت]] - [[اعتدال در قرآن]] - [[اعتدال در حدیث]] - [[اعتدال در نهج البلاغه]] - [[اعتدال در اخلاق اسلامی]] - [[اعتدال در معارف دعا و زیارات]] - [[اعتدال در معارف و سیره سجادی]] - [[اعتدال در معارف و سیره نبوی]] - [[اعتدال در سیره معصوم]] - [[اعتدال در جامعه‌شناسی اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = فضایل اخلاقی | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[اعتدال در لغت]] - [[اعتدال در قرآن]] - [[اعتدال در حدیث]] - [[اعتدال در نهج البلاغه]] - [[اعتدال در اخلاق اسلامی]] - [[اعتدال در معارف دعا و زیارات]] - [[اعتدال در معارف و سیره سجادی]] - [[اعتدال در معارف و سیره نبوی]] - [[اعتدال در سیره معصوم]] - [[اعتدال در جامعه‌شناسی اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}


'''اعتدال''' [[میانه‌روی]]، [[برگزیدن]] راهی میان [[افراط]] و [[تفریط]]<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/3/59.htm [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، دایره المعارف قرآن کریم؛ ج۳،ص ۵۴۲]</ref>.
'''اعتدال''' به معنای [[میانه‌روی]] و [[دوری از افراط و تفریط]] در [[آیات]] و [[روایات]] فراوانی مورد تاکید قرار گرفته است و [[خلقت جهان]] و [[انسان]] بر پایه اعتدال و تناسب دانسته شده است. اعتدال ممکن است در [[عقیده]] باشد و یا در [[رفتار]]، [[امور اقتصادی]] و.... [[جهل]]، [[تمایلات نفسانی]] و [[غفلت]] از [[یاد خدا]] از جمله عواملی محسوب شده‌اند که می‌تواند انسان را از یاد خدا [[غافل]] کند.


==معناشناسی اعتدال==
== معناشناسی ==
===معنای لغوی===
{{اصلی|اعتدال در لغت}}
اعتدال مصدر باب افتعال از ریشه "ع‌ ـ‌ د‌ ـ‌ ل" و در لغت به معنای حدّ متوسط بین دو وضعیت دیگر<ref>لسان العرب، ج‌۹، ص‌۸۵؛ القاموس‌ المحیط، ج‌۴، ص‌۲۰، «عدل».</ref> و به‌طور کلی هرگونه تناسبی است که لازمه آن برقراری [[مساوات]] بین جهات مختلف است<ref>مفردات، ص‌۵۵۳، «عدل».</ref>، ازاین‌رو نقطه مقابل اعتدال، [[افراط]] و [[تفریط]] نامیده‌ می‌شود<ref>التحقیق، ج‌۹، ص‌۶۱‌ـ‌۶۲، «فرط».</ref> که مفهوم جامع هر دو [[فساد]] به معنای خروج از حالت اعتدال است، بنابراین، دو‌مفهوم "اعتدال" و "[[صلاح]]" با یکدیگر رابطه [[جانشینی]] و هر دو با مفهوم "[[فساد]]" رابطه [[تقابل]] دارند<ref>التوقیف، ج‌۱، ص‌۵۵۶؛ مفردات، ص‌۶۳۶، «فسد».</ref>؛ همچنین با توجه به اینکه اعتدال به‌معنای [[میانه‌روی]] است، [[اسراف]] نقطه مقابل آن به‌شمار می‌رود<ref>التعریفات، ص‌۳۸.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/3/59.htm [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، دایره المعارف قرآن کریم؛ ج۳،ص ۵۴۲]</ref>.
اعتدال در لغت به معنای حدّ متوسط بین دو وضعیت دیگر<ref>لسان العرب، ج‌۹، ص‌۸۵؛ القاموس‌ المحیط، ج‌۴، ص‌۲۰، «عدل».</ref> و به‌طور کلی هرگونه تناسبی است که لازمه آن برقراری [[مساوات]] بین جهات مختلف است<ref>مفردات، ص‌۵۵۳، «عدل».</ref>. در اصل و لغت [[عدل]] نیز [[میانه‌روی]] و [[دوری از افراط و تفریط]] وجود دارد، به گونه‌ای که در آن زیادی و کاستی نباشد و به مناسبت این اصل، در میانه‌روی، [[برابری]]، [[قسط]] و [[راستی]] به کار می‌رود<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۸، ص۵۳.</ref>. این واژه به معنای "[[استقامت]] و [[پایداری]]" نیز آمده است<ref>لسان العرب، ص۴۳۳.</ref>.<ref>[[علی نبی‌اللهی|نبی‌اللهی، علی]] و [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۶۲۵؛ [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[اعتدال (مقاله)| مقاله «اعتدال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۳]]، ص۵۴۲؛ [[سید کاظم سیدباقری|سیدباقری، سید کاظم]]، [[عدالت سیاسی در قرآن کریم (کتاب)|عدالت سیاسی در قرآن کریم]]، ص۴۹.</ref>


راغب در مفردات گفته است: [[عدل]]، عبارت است از تقسیم به طور مساوی، و در معنای اعتدال فی قوله: {{متن قرآن|وَلَنْ تَسْتَطِيعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّسَاءِ وَلَوْ حَرَصْتُمْ}}، فرموده: اشاره است به [[تمایل]] طبیعی و فطری‌ای که [[مردم]] بر آن هستند و بر اساس آن، [[توانایی]] ابراز [[محبت]] در بین [[زنان]] (متعدد) را به طور مساوی ندارند. فی قوله: {{متن قرآن|فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا}} هم فرموده: اشاره است به عدل در اعطا نمودن و [[نفقه]] دادن<ref>مفردات، ص۳۳۷.</ref>.
== اعتدال در قرآن ==
{{اصلی|اعتدال در قرآن}}
هر چند واژه اعتدال به طور خاص در [[قرآن کریم]] نیامده است، ولی مفهوم آن از جمله کلیدی‌ترین اصطلاحات به‌کار رفته در [[قرآن]] است که آن را می‌توان از برخی واژگان استفاده نمود مانند: وسط: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا}}<ref>«و بدین گونه شما را امّتی میانه کرده‌ایم» سوره بقره، آیه ۱۴۳.</ref>؛ اوسط: {{متن قرآن|قَالَ أَوْسَطُهُمْ أَلَمْ أَقُلْ لَكُمْ لَوْلَا تُسَبِّحُونَ}}<ref>«برترینشان گفت: آیا به شما نگفتم که چرا (خداوند را) به پاکی نمی‌ستایید (- انشاء الله نمی‌گویید)؟» سوره قلم، آیه ۲۸.</ref>؛ مستقیم: {{متن قرآن|اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ}}<ref>«راه راست را به ما بنمای» سوره فاتحه، آیه ۶.</ref>؛ قوام: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا}}<ref>«و آنان که چون بخشش کنند نه گزافکاری می‌کنند و نه تنگ می‌گیرند و (بخشش آنها) میانگینی میان این دو، است» سوره فرقان، آیه ۶۷.</ref>؛ قصد: {{متن قرآن|وَاقْصِدْ فِي مَشْيِكَ}}<ref>«و در راه رفتنت میانه‌رو باش» سوره لقمان، آیه ۱۹.</ref>؛ مقتصد: {{متن قرآن|مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ}}<ref>«برخی از ایشان امتی میانه‌رو هستند» سوره مائده، آیه ۶۶.</ref> و ... .


فخرالدین در مجمع‌البحرین فی قوله: {{متن قرآن|وَإِنْ تَعْدِلْ كُلَّ عَدْلٍ لَا يُؤْخَذْ مِنْهَا}}<ref>«و هر جایگزینی (به سربها) دهد از او پذیرفته نشود» سوره انعام، آیه ۷۰.</ref>، فرموده: {{عربی|أي تفد كل فداء}}؛ یعنی: و اگر هر عوضی را به جای آن بدهد، و عدل، بر خلاف [[جور]] ([[ستم]]) است، و عدل از لحاظ [[نعمت]]، عبارت است از مساوی بودن بین دو شیء، و عدل از اسمای [[خدای متعال]] بوده و آن، مصدرِ [[قائم مقام]] اسم است، و [[حقیقت]] آن، ذوعدل است و او کسی است که [[هوا و هوس]] او را متمایل نمی‌کند، پس مُجاز در [[حکم]] کردن است<ref>مجمع البحرین، ص۴۴۴.</ref>.
قرآن، [[خلقت جهان]] را بر پایه اعتدال و تناسب دانسته است: {{متن قرآن|وَالْأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَيْنَا فِيهَا رَوَاسِيَ وَأَنْبَتْنَا فِيهَا مِنْ كُلِّ شَيْءٍ مَوْزُونٍ}}<ref>«و زمین را گستراندیم و در آن کوه‌های پابرجا درافکندیم و در آن از هر چیز سنجیده‌ای رویاندیم» سوره حجر، آیه ۱۹.</ref> و در این میان از [[آفرینش انسان]] به عنوان [[بهترین]] و متناسب‌ترین آفرینش‌ها یاد می‌نماید: {{متن قرآن|لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ}}<ref>«که ما انسان را در نیکوترین ساختار آفریده‌ایم» سوره تین، آیه ۴.</ref>.


در [[فرهنگ]] لغات درباره اعتدال آمده که: اعتدال، مصدر است به معنای میانه حال شدن و راست و مستقیم گشتن<ref>ملخص المنجد و منتهی الأرب، ص۵۲۰.</ref>.
در [[آیین اسلام]]، هیچ‌گونه [[افراط]] و تفریط وجود ندارد و [[مسلمانان]] برخلاف سایر [[فرقه‌ها]] از مقرراتی [[پیروی]] می‌کنند که [[قانونگذار]] آن، به تمام نیازهای [[فطری]] [[بشر]] [[آگاه]] بوده و همه جهات [[زندگی]] جسمی و [[روحی]] او را در نظر گرفته است <ref>المیزان، ج۱، ۳۱۹؛ جامع البیان، ج۲، ۵.</ref>.
===معنای اصطلاحی===
در مقدمه کتاب مرآة الانوار و مشکوة الاسرار (مقدمه [[تفسیر برهان]])، فرموده: [[عدل]]، ضدّ [[جور]] بوده و آن، چیزی است که در [[نفوس]] به امر راست و مستقیم [[قیام]] می‌کند، و اعتدال، حالت در وسط بودن بین دو حالت کمی و کیفی است، و در تناسب، به آن اعتدال، و در اقامه، به آن عدل گفته می‌شود. [[ابوعمر]] گفته است: عدل به [[فتح]] عین، به معنای فدیه قیمت، [[حق]] و مرد [[صالح]] است و این معانی و غیر این معانی در قاموس آمده است و استعمال آن در [[قرآن]] به اکثر از این معانی آمده است و اگر چه در بعضی از آنها نیاز به [[تأویل]] است، اما در [[اخبار]]، تأویل عدل یک بار به معنای [[شهادتین]] آمده؛ چنان‌که در [[تفسیر عیاشی]] و غیر آن از [[امام باقر]]{{ع}} فی قوله تعالی: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي الْقُرْبَى وَيَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ}}<ref>«به راستی خداوند به دادگری و نیکی کردن و ادای (حقّ) خویشاوند، فرمان می‌دهد و از کارهای زشت و ناپسند و افزونجویی، باز می‌دارد» سوره نحل، آیه ۹۰.</ref>، [[نقل]] شده که عدل، [[شهادت]] به {{متن قرآن|لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ}} است، الخبر، و به [[پیامبر]]{{صل}} بار دیگر؛ چنان‌که در [[تفسیر]] مذکور از آن بزرگوار{{ع}} در [[آیه]] یاد شده آمده است که: عدل تنها [[محمد]]{{صل}} است، پس هر که او را [[اطاعت]] کند [[عدالت]] نموده و [[احسان]] [[علی]]{{ع}} است، پس هر کس [[ولایت]] او را کند، احسان نموده و [[محسن]] در [[بهشت]] است، و نیز تأویل آن یک مرتبه به [[امام]] آمده، به خصوص [[علی]]{{ع}}، و بار دیگر [[تأویل]] آن به [[صدق]] آمده است، و از [[امام صادق]]{{ع}} در قوله تعالی: {{متن قرآن|وَمَنْ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَهُوَ عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}}<ref>«آیا او با آن کس که به دادگری فرمان می‌دهد و بر راهی است راست، برابر است؟» سوره نحل، آیه ۷۶.</ref>، [[روایت]] شده که فرمود: یعنی علی{{ع}} و [[ائمه معصومین]]{{عم}}، و در برخی از [[زیارات]] آمده که: {{متن حدیث|أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ حَكَمْتَ بِالْقِسْطِ وَ الْعَدْلِ}}<ref>مقدمه تفسیر برهان، ص۱۶۲.</ref><ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۱۷۰.</ref>


اعتدال در [[فرهنگ اسلامی]] در معانی اصطلاحی گوناگونی به‌کار رفته که همه آنها با‌معنای لغوی تقارب دارد. در پزشکی به حالت هماهنگی میان "اخلاط چهارگانه"اعتدال گفته‌می‌شود<ref>التوقیف، ج‌۱، ص‌۴۳۱: مفتاح دارالسعاده، ج‌۱، ص‌۱۹۴‌ـ‌۱۹۵.</ref> و در جغرافیا نیز به خط استوا که فاصله یکسانی با [[قطب]] شمال و جنوب دارد و ساعات [[شب]] و روز در آن ثابت است محل اعتدال گفته می‌شود<ref>کشاف اصطلاحات الفنون، ج‌۱، ص‌۷۷۷‌ـ‌۷۷۸.</ref>. در [[علم]] هیئت نیز از نقطه تقاطع منطقة البروج و معدّل النهار به اعتدال ربیعی و خریفی تعبیر می‌کنند<ref>کشاف اصطلاحات الفنون، ج‌۱، ص‌:۷۷۷‌.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/3/59.htm [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، دایره المعارف قرآن کریم؛ ج۳،ص ۵۴۲]</ref>.
[[خداوند متعال]] در [[آیات]] [[قرآن]]، [[دین اسلام]] را [[حنیف]]، یعنی [[معتدل]]<ref>المیزان، ج۱۶، ۱۷۸؛ تفسیر قرطبی، ج۱۴، ۲۴.</ref> و منطبق بر [[فطرت]] معرفی کرده می‌فرماید: {{متن قرآن|فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد؛ این است دین استوار اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره روم، آیه ۳۰.</ref>.<ref>[[محمد رضا فقهی|فقهی، محمد رضا]]، [[اعتدال - فقهی (مقاله)|مقاله «اعتدال»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]</ref>


==مقدمه==
در [[احادیث اسلامی]] نیز موضوع اعتدال بیشتر در قالب کلید واژه "قصد" مورد تأکید و سفارش ویژه قرار گرفته و با معادل قرار دادن آن با مفهوم [[حق]]، هرگونه خروج از راه اعتدال نوعی [[ستم]] شمرده شده است<ref>نهج‌البلاغه، خطبه ۹۴، ۱۰۳، ۱۹۵، ۲۲۲؛ نامه ۲۱، ۳۱، حکمت ۱۴۰.</ref>.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[اعتدال (مقاله)| مقاله «اعتدال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۳]]، ص۵۴۳.</ref>
[[میانه‌روی]] به معنای قصد، [[اقتصاد]] و حالت میانه در کمیت و کیفیت، از مفاهیمی است که [[آفرینش]] [[آدمی]] براساس آن بنا شده و [[استوار]] شده است. از این‌رو [[خداوند متعال]] در [[قرآن کریم]] می‌فرماید: [[خداوند]] تو را آفرید و [[استوار]] ساخت و [[تعادل]] بخشید<ref>{{متن قرآن| الَّذِي خَلَقَكَ فَسَوَّاكَ فَعَدَلَكَ}}؛ سوره انفطار، آیه ۷.</ref>. از این [[آیه]] چنین برمی‌آید که [[راز]] [[استواری]] [[انسان]] در اعتدال او در امور نهفته است. اعتدال و [[میانه‌روی]] در [[استواری]] [[زندگی فردی]] و [[اجتماعی]] [[آدمی]] نیز نقش برجسته‌ای دارد. از این‌رو [[خداوند]] در [[قرآن‌کریم]] [[میانه‌روی]] را روش و [[رفتار]] [[نیک]] معرفی می‌کند و [[رفتار]] مقابل آن را [[رفتار]] [[زشت]] و بد برمی‌شمرد<ref>{{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُواْ التَّوْرَاةَ وَالإِنجِيلَ وَمَا أُنزِلَ إِلَيْهِم مِّن رَّبِّهِمْ لأَكَلُواْ مِن فَوْقِهِمْ وَمِن تَحْتِ أَرْجُلِهِم مِّنْهُمْ أُمَّةٌ مُّقْتَصِدَةٌ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ سَاء مَا يَعْمَلُونَ}}؛ سوره مائده، آیه ۶۶</ref>.<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 751.</ref>


[[رفتار]] مقابل [[میانه‌روی]]، [[افراط]] و [[تفریط]] است که در [[فرهنگ دینی]] مورد [[نکوهش]] قرار گرفته است. [[امام]]{{ع}} نیز بر این نکته تأکید دارد و ضمن بیان آثار گذشتن از حد میانه در برخی امور، [[انسان‌ها]] را به رعایت آن سفارش می‌کند: پاره‌گوشتی به رگ [[حیات]] [[انسان]] آویخته است که از شگفت‌انگیزترین اعضای او، یعنی [[قلب]] است که زمینه‌هایی از [[حکمت]] و نیز ضد آن را در خود جا دهد. پس اگر [[امید]] در آن پدید آید [[طمع]] به سراغش رود و او را [[خوار]] سازد و اگر [[طمع]] [[هجوم]] آورَد [[حرص]] او را هلاک خواهد ساخت، و اگر [[ناامیدی]] چیره شود [[اندوه]] او را از پا درآورَد، و اگر [[خشم]] بر او عارض شود [[تندخویی]] [[حاکم]] شود، و اگر [[رضامندی]] او را خوش‌بخت سازد عنان [[اختیار]] از کف دهد، و اگر [[ترس]] او را فراگیرد دست روی دست گذارد، و اگر [[امنیت]] دامن‌گستر شود [[غرور]] و [[غفلت]] آن را از او رباید، و اگر مصیبتی بدو رسد [[جزع]]  فرغ رسوایش کند، و اگر به [[مالی]] [[دست]] یازد [[طغیان]] کند، و اگر دچار [[تهی‌دستی]] شود در دام [[بلا]] افتد، و اگر [[گرسنگی]] او را به ستوه آورَد [[ناتوانی]] زمین‌گیرش کند، و اگر سیری از حد گذرد [[پرخوری]] او را بیازارد. پس هر کوتاهی او را ضرر رسانَد و هر تندروی برای او [[فساد]] آورَد<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۰۸: {{متن حدیث|"لَقَدْ عُلِّقَ بِنِيَاطِ هَذَا الْإِنْسَانِ بَضْعَةٌ، هِيَ أَعْجَبُ مَا فِيهِ وَ ذَلِكَ الْقَلْبُ، وَ ذَلِكَ أَنَّ لَهُ مَوَادَّ مِنَ الْحِكْمَةِ وَ أَضْدَاداً مِنْ خِلَافِهَا، فَإِنْ سَنَحَ لَهُ الرَّجَاءُ أَذَلَّهُ الطَّمَعُ، وَ إِنْ هَاجَ بِهِ الطَّمَعُ أَهْلَكَهُ الْحِرْصُ، وَ إِنْ مَلَكَهُ الْيَأْسُ قَتَلَهُ الْأَسَفُ، وَ إِنْ عَرَضَ لَهُ الْغَضَبُ اشْتَدَّ بِهِ الْغَيْظُ، وَ إِنْ أَسْعَدَهُ الرِّضَى نَسِيَ التَّحَفُّظَ، وَ إِنْ غَالَهُ الْخَوْفُ شَغَلَهُ الْحَذَرُ، وَ إِنِ اتَّسَعَ لَهُ الْأَمْرُ اسْتَلَبَتْهُ الْغِرَّةُ،  وَ إِنْ أَفَادَ مَالًا أَطْغَاهُ الْغِنَى، وَ إِنْ أَصَابَتْهُ مُصِيبَةٌ فَضَحَهُ الْجَزَعُ، وَ إِنْ عَضَّتْهُ الْفَاقَةُ شَغَلَهُ الْبَلَاءُ، وَ إِنْ جَهَدَهُ الْجُوعُ قَعَدَ بِهِ الضَّعْفُ، وَ إِنْ أَفْرَطَ بِهِ الشِّبَعُ كَظَّتْهُ الْبِطْنَةُ، فَكُلُّ تَقْصِيرٍ بِهِ مُضِرٌّ وَ كُلُّ إِفْرَاطٍ لَهُ مُفْسِدٌ"}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 751-752.</ref>.
== انواع اعتدال ==
=== اعتدال در [[عقیده]] ===
اعتدال در [[عقیده]] با اعتقاد به توحید و [[تسلیم]] در برابر [[حق]] تأمین می‌شود، چنان‌که از [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} که از [[برترین]] درجات توحید و [[تسلیم]] برخوردار است بارها با وصف "[[حنیف]]" یاد شده است: {{متن قرآن|مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلاَ نَصْرَانِيًّا وَلَكِن كَانَ حَنِيفًا مُّسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ }}<ref> ابراهیم نه یهودی بود و نه مسیحی ولی درست‌آیینی فرمانبردار بود و از مشرکان نبود؛ سوره آل عمران، آیه۶۷.</ref> و از طریقی که [[پیامبران]] بر پایه [[یکتاپرستی]] بنا نهاده‌اند به "[[صراط مستقیم]]" تعبیر شده است: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ }}<ref> بی‌گمان خداوند، پروردگار من و شماست؛ او را بپرستید، این، راهی است راست؛ سوره آل عمران، آیه۵۱.</ref>، بنابراین، [[توحید]] میانه [[انکار]] [[خدا]] و [[شرک]] به خداست<ref>تفسیر مراغی، مج‌۱، ج‌۳، ص‌۱۱۸.</ref>.


[[امت]] متعدل، امتی است که در امر [[دین]] [[تسلیم]] و نسبت به [[دستورات الهی]] میانه‌رو و [[معتدل]] باشد. [[افراط]] و [[تفریط]] در [[امور اجتماعی]] باعث برهم خوردن تدریجی حالت [[تعادل]] در [[زندگی]] می‌شود و در نهایت، کانون [[اجتماع]] را برهم می‌زند. [[امام علی]]{{ع}} می‌فرماید: پس راه میانه را در پیش گیر که [[رهایی]] در همان است. [[قرآن]]، کتاب باقی‌مانده، و نشانه‌های [[نبوت]] بر آن [راه میانه] قرار گرفته و مسیر حرکت [[سنت]] است و سرانجام [[نیکو]] بدان بازگردد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۶: {{متن حدیث|"الْيَمِينُ وَ الشِّمَالُ مَضَلَّةٌ وَ الطَّرِيقُ الْوُسْطَى هِيَ الْجَادَّةُ، عَلَيْهَا بَاقِي الْكِتَابِ وَ آثَارُ النُّبُوَّةِ، وَ مِنْهَا مَنْفَذُ السُّنَّةِ وَ إِلَيْهَا مَصِيرُ الْعَاقِبَة"}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 752.</ref>.
از آثار خروج از اعتدال [[عقیدتی]] [[عذاب]] دشوار و ماندگار [[آخرت]] است: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ نَجْزِي مَنْ أَسْرَفَ وَلَمْ يُؤْمِن بِآيَاتِ رَبِّهِ وَلَعَذَابُ الآخِرَةِ أَشَدُّ وَأَبْقَى}}<ref>و این‌چنین ما آن کس را که گزافکاری کند و به نشانه‌های پروردگارش ایمان نیاورد کیفر می‌دهیم و بی‌گمان عذاب جهان واپسین سخت‌تر و پایدارتر است؛ سوره طه، آیه۱۲۷.</ref>.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[اعتدال (مقاله)| مقاله «اعتدال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۳]]، ص۵۴۶.</ref>


اعتدال و [[میانه‌روی]] در امور، از جمله مسائل [[حکومتی]] نیز مورد تأکید است. [[امام]] به فرماندار خود می‌فرماید: کاری که باید بیش از هر کار دیگر [[دوست]] داشته باشی، اعتدال و [[میانه‌روی]] در [[حق]] است<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳: {{متن حدیث|"وَلْيَکُنْ أَحَبَّ الاُمُورِ إِلَيْکَ أَوْسَطُهَا فِي الْحَقِّ"}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 752.</ref>.
=== اعتدال در [[رفتار]] ===
انطباق [[رفتار]] با [[شریعت]] و نیز هماهنگی آن با عرف، معیار اعتدال [[رفتار]] است، بنابراین بر اساس آموزه‌های [[قرآن کریم]] هر عملی که از مصادیق [[بندگی]] [[خداوند]] به حساب آید دارای اعتدال است: {{متن قرآن|وَأَنْ اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ}}<ref> و اینکه مرا بپرستید که این راهی است راست؟؛ سوره یس، آیه۶۱.</ref> در مقابل، هرگونه [[عصیان]] و [[نافرمانی]] [[پروردگار]] خروج از حدّ اعتدال و [[اسراف]] شمرده شده است، از همین رو [[خداوند]] در [[آیه]] {{متن قرآن|الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ}}<ref>ای بندگان من که با خویش گزافکاری کرده‌اید؛ سوره زمر، آیه۵۳.</ref>. از [[گناهکاران]] با تعبیر اسرافکاران یاد کرده و آنان را به [[توبه]] فرا می‌خواند: {{متن قرآن|قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا}}<ref>بگو: ای بندگان من که با خویش گزافکاری کرده‌اید! از بخشایش خداوند ناامید نباشید که خداوند همه گناهان را می‌آمرزد؛ بی‌گمان اوست که آمرزنده بخشاینده است؛ سوره زمر، آیه۵۳.</ref>.


این همه تأکید بر اصل اعتدال، بیانگر این [[حقیقت]] است که [[قانون]] توازن، [[تعادل]] و اعتدال بر سراسر [[نظام هستی]] حکم‌فرما و [[دلیل]] [[استواری]] [[جهان]]، [[جامعه]] و نفس [[انسانی]] است<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 752.</ref>.
اعتدال در راه رفتن و در [[سخن گفتن]] و پرهیز از فریاد و صدای بلند نیز از مصادیق اعتدال در [[رفتار]] است که [[قرآن کریم]] در قالب اندرزهای [[لقمان]] به فرزندش بر آنها پای فشرده است: {{متن قرآن|وَاقْصِدْ فِي مَشْيِكَ وَاغْضُضْ مِن صَوْتِكَ إِنَّ أَنكَرَ الأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الْحَمِيرِ }}<ref> و در راه رفتنت میانه‌رو باش و از آوایت فرو کاه که ناپسندترین بانگ‌ها بانگ درازگوشان است؛ سوره لقمان، آیه۱۹.</ref> بر پایه روایتی از [[امیرمؤمنان]] {{ع}} رعایت حدّ متعارف و اعتدال در [[سخن گفتن]] و نیز اعتدال در راه رفتن از نشانه‌های [[جوانمردی]] شمرده شده است<ref>غررالحکم، ج‌۱، ص‌۳۲۴.</ref>.


==[[اعتدال در قرآن]]==
اعتدال در [[عبادت]] نیز از [[آیات]] نخست سوره ‌طه استفاده شده است. بر پایه روایتی از [[امام باقر]]{{ع}} و [[امام صادق]] {{ع}} پاهای [[پیامبر اکرم]] {{صل}} بر اثر ایستادن به [[نماز]] ورم می‌کرد و [[خداوند]] با فرو‌ فرستادن این [[آیات]] از او خواست تا خود را به‌تعب و [[رنج]] نیفکند<ref>تفسیر قمی، ج۲، ص۵۷؛ کنزالدقائق، ج‌۸، ص‌۲۸۴؛ المیزان، ج‌۱۴، ص‌۱۲۵.</ref>: {{متن قرآن|طه مَا أَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى إِلاَّ تَذْكِرَةً لِّمَن يَخْشَى}}<ref>طا، ها ما قرآن را بر تو فرو نفرستاده‌ایم که به رنج افتی. جز اینکه یادکردی باشد برای آن کس که (از خداوند) می‌ترسد؛ سوره طه، آیه۱ ـ ۳.</ref> [[روایت]] فوق از [[ابن‌عباس]] نیز [[نقل]] شده است<ref>الدرالمنثور، ج‌۵، ص‌۵۴۹.</ref>.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[اعتدال (مقاله)| مقاله «اعتدال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۳]]، ص۵۴۷ ـ ۵۴۸.</ref>


==اعتدال [[ادیان توحیدی]]==
=== اعتدال در [[امور اقتصادی]] ===
این نوع از اعتدال خود دارای مصادیق گوناگونی است:
==== اعتدال در بهره‌گیری از نعمت‌های [[دنیوی]] ====
در کسب [[ثروت]] نباید از مرزهای تعیین شده خارج شد، بلکه باید با توجه به [[حقوق]] دیگران اعتدال را رعایت کرد. [[آیه]] {{متن قرآن|كُلُواْ مِن ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَآتُواْ حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ وَلاَ تُسْرِفُواْ}}<ref>از میوه‌اش چون بار آورد بخورید و حقّ (مستمندان) را از آن، روز درو (یا چیدن) آن بپردازید و گزافکاری نکنید؛ سوره انعام، آیه۱۴۱.</ref> استفاده از ثمره زراعت را جایز شمرده و سپس از [[اسراف]] نهی می‌کند که بنابر یک احتمال [[اسراف]] در این [[آیه]] به معنای نپرداختن [[حقوق]] تهیدستان است<ref>التبیان، ج۴، ص۲۹۶؛ تفسیر ماوردی، ج۲، ص۱۷۹.</ref>. در مقابل، [[ترک دنیا]] و عدم بهره‌گیری از مواهب [[الهی]] نیز مذموم است، چنان‌که [[قرآن کریم]] [[مسیحیان]] را به سبب [[گرایش]] به [[رهبانیت]] نکوهش می‌کند و [[رهبانیت]] را نه از جانب [[خدا]] بلکه ساخته و پرداخته [[مسیحیان]] می‌داند: {{متن قرآن|وَرَهْبَانِيَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا كَتَبْنَاهَا عَلَيْهِمْ }}<ref> سوره حدید، آیه۲۷.</ref>.<ref>مجمع البیان، ج‌۹، ص‌۳۶۵‌ـ‌۳۶۶؛ نمونه، ج‌۲۳، ص‌۳۸۵.</ref>؛ همچنین [[قرآن]] از [[مؤمنان]] می‌خواهد در زمینه استفاده از نعمت‌های [[حلال]] [[الهی]] جانب اعتدال را رعایت کنند و بی‌جهت آن را بر خود [[حرام]] نکنند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تُحَرِّمُواْ طَيِّبَاتِ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكُمْ وَلاَ تَعْتَدُواْ إِنَّ اللَّهَ لاَ يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ }}<ref> ای مؤمنان! چیزهای پاکیزه‌ای را که خداوند برای شما حلال کرده است حرام مشمارید و تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست نمی‌دارد؛ سوره مائده، آیه۸۷.</ref>.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[اعتدال (مقاله)| مقاله «اعتدال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۳]]، ص۵۴۸ ـ ۵۴۹.</ref>


==اعتدال [[امّت اسلام]]==
==== اعتدال در خوردن و آشامیدن ====
آیه {{متن قرآن|وَكُلُواْ وَاشْرَبُواْ وَلاَ تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لاَ يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ}}<ref>بخورید و بیاشامید و گزافکاری نکنید که او گزافکاران را دوست نمی‌دارد؛ سوره اعراف، آیه۳۱.</ref> پس از بیان جواز عمومی خوردن و آشامیدن رعایت اعتدال و پرهیز از پرخوری زیانبار<ref>احکام‌القرآن، جصاص، ج‌۳، ص‌۵۲؛ مجمع‌البیان، ج‌۴، ص‌۶۳۸.</ref> را یادآور شده است. در [[آیه]] {{متن قرآن|قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِيَ أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّيِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِي لِلَّذِينَ آمَنُواْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا خَالِصَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ }}<ref> بگو: چه کسی زیوری را که خداوند برای بندگانش پدید آورده و (نیز) روزی‌های پاکیزه را، حرام کرده است؟ بگو: آن (ها) در زندگی این جهان برای کسانی است که ایمان آورده‌اند، در روز رستخیز (نیز) ویژه (ی مؤمنان) است؛ این چنین ما آیات خود را برای گروهی که دانشورند روشن می‌داریم؛ سوره اعراف، آیه۳۲.</ref> [[خداوند]] کسانی را که تفریط کرده<ref>جامع البیان، مج‌۵، ج‌۸، ص‌۲۱۴؛ تفسیر المنار، ج‌۸، ص‌۳۸۸.</ref> و خوراکی‌ها و نوشیدنی‌های لذیذ و گوارا را بر خود [[حرام]] کرده‌اند نکوهش می‌کند<ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[اعتدال (مقاله)| مقاله «اعتدال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۳]]، ص ۵۵۰.</ref>.


==انواع اعتدال==
==== اعتدال در [[انفاق]] ====
[[برگزیدن]] [[میانه‌روی]] و حدّ وسط در [[انفاق]] از ویژگی‌های "عباد الرحمان" شمرده شده است؛ آنان در [[انفاق]] نه [[اسراف]] می‌کنند و نه تنگ می‌گیرند، بلکه در میان [[اسراف]] "[[افراط]]" و اقتار "تفریط" راه میانه را برمی‌گزینند: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ إِذَا أَنفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا }}<ref> و آنان که چون بخشش کنند نه گزافکاری می‌کنند و نه تنگ می‌گیرند و (بخشش آنها) میانگینی میان این دو، است؛ سوره فرقان، آیه۶۷.</ref>. بر پایه روایتی [[امام صادق]] {{ع}} در تبیین [[میانه‌روی]] در این [[آیه]] مشتی ریگ برداشت و ابتدا مشت خود را محکم گرفت، به‌گونه‌ای که چیزی از آن نریخت و فرمود: این "اقتار" است. سپس مشتی دیگر برداشت و دست خود را گشود و همه را بر [[زمین]] ریخت و فرمود: این [[اسراف]] است و در مرتبه سوم مشتی برداشت و بخشی از آن را ریخت و قسمتی را نگاه داشت و فرمود: این "قوام" است<ref>تفسیر مراغی، ج‌۸، ص‌۱۳۴‌ـ‌۱۳۵.</ref>.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[اعتدال (مقاله)| مقاله «اعتدال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۳]]، ص۵۵۰ ـ ۵۵۱.</ref>


==اعتدال در حدود و [[قصاص]] و [[انتقام]]==
==== اعتدال در مصرف ====
رعایت اعتدال در مصرف درآمد از جمله راهکارهای دیگری است که حضرات [[معصومان]] آن را به لحاظ اثرگذاری آن در جلب و افزایش درآمد به [[مردم]] ارائه کرده‌اند و بر التفات و [[التزام]] به آن در مصارف مختلف [[زندگی]] تأکید و سفارش کرده‌اند. [[روایات]] بسیاری از اهتمام معصومان{{عم}} در [[میانه‌روی]] در مصرف آمده است که از آن دست است:
# [[روایت]] [[امام صادق]]{{ع}} از [[پیامبر خاتم]]{{صل}} که بر اساس آن میانه‌روی در مصرف درآمد از موجبات [[گشایش]] در [[رزق]] و ترک آن موجب [[محرومیت]] و [[تنگدستی]] است: کسی که اعتدال در [[معیشت]] را پیشه خود سازد، خدا روزی‌اش دهد و آن کس که [[تبذیر]] کند، [[خداوند]] وی را [[تحریم]] کند<ref>{{متن حدیث|عَنِ النَّبِيِّ{{صل}} فِيمَا رَوَاهُ الْإِمَامُ الصَّادِقُ{{ع}}: مَنِ اقْتَصَدَ فِي مَعِيشَتِهِ رَزَقَهُ اللَّهُ وَ مَنْ بَذَّرَ حَرَمَهُ اللَّهُ}} (محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۴، ص۵۴).</ref>.
#روایتی از امام صادق{{ع}} که بر پایۀ آن، آن حضرت میانه‌روی را در جلب روزی و زدودن فقر از زندگی بدون تردید و [[تأمل]] تأثیرگذار دانسته و فرموده است: برای کسی که میانه‌روی کند، ضمانت کردم که [[فقیر]] نگردد<ref>{{متن حدیث|عَنِ الصَّادِقِ{{ع}}: ضَمِنْتُ لِمَنِ اقْتَصَدَ أَنْ لَا يَفْتَقِرَ}} (محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۴، ص۵۵ و ۵۶).</ref>.
# روایت [[پیامبر خدا]] که بر اساس آن فرمود: چند گروه از مردم‌اند که دعایشان [[مستجاب]] نمی‌شود یک دسته آنها کسانی هستند که خداوند [[مال]] و [[ثروت]] بر آنها ارزانی داشته ولی با مصرف بی‌مورد آن را از دست می‌دهند و دگر بار آن را از خدا می‌خواهند؛ [[ولی خدا]] در پاسخ آنان می‌فرماید: مگر [[رزق و روزی]] فراوانی به تو ندادم؟ چرا چنان‌که تو را [[مأمور]] کردم [[میانه‌روی]] نکردی؟ چرا [[مصرف]] آن را [[اصلاح]] نکردی؟<ref>{{متن حدیث|أَ لَمْ أَرْزُقْكَ رِزْقاً وَاسِعاً فَهَلَّا اقْتَصَدْتَ فِيهِ كَمَا أَمَرْتُكَ}} (محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۶۷؛ قطب‌الدین راوندی، الدّعوات، ص۳۴).</ref>.<ref>[[محمد حسین علی اکبری|علی اکبری، محمد حسین]]، [[سیره معصومان در فقرزدایی (کتاب)|سیره معصومان در فقرزدایی]]، ص ۱۶۹.</ref>


==عوامل خروج از اعتدال==
=== اعتدال در حدود و [[قصاص]] و [[انتقام]] ===
[[کیفر]] [[مجرم]] و [[انتقام]] از او باید عادلانه و متناسب با [[جرم]] باشد. [[قرآن کریم]] در صورت ارتکاب [[قتل]] عمد برای [[ولیّ]] مقتول، [[حق]] [[قصاص]] قرار داده و در اجرای [[حکم]] برای [[ولیّ]] دم [[افراط]] و خروج از اعتدال را جایز ندانسته است: {{متن قرآن|وَمَن قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا فَلاَ يُسْرِف فِّي الْقَتْلِ إِنَّهُ كَانَ مَنْصُورًا}}<ref> و آنکه به ستم کشته شود برای وارث او حقّی نهاده‌ایم پس نباید در کشتن (به قصاص) گزافکاری کند زیرا (از سوی شرع) یاری شده است؛ سوره اسراء، آیه۳۳.</ref> و چون اعتدال در این مورد لازم است جایز نیست به جز [[قاتل]]، شخص دیگری کشته شود<ref>تفسیر ماوردی، ج۳، ص۲۴۱؛ التبیان، ج۶، ص۴۷۴.</ref> یا در برابر یک [[قتل]] بیش از یک نفر [[قصاص]] شود<ref>تفسیر ماوردی، ج‌۳، ص‌۲۴۱؛ التبیان، ج‌۶، ص‌۴۷۴؛ التفسیر الکبیر، ج‌۲۰، ص‌۲۰۳.</ref>، مگر در صورتی که چند نفر در [[قتل]] مشارکت داشته باشند<ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[اعتدال (مقاله)| مقاله «اعتدال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۳]]، ص۵۵۲.</ref>.


==بازتاب [[آیات]] [[اعتدال در اخلاق اسلامی]]==
== عوامل خروج از اعتدال ==
==[[اعتدال پیامبر]]==
# '''[[جهل]]: ''' بر اساس [[آیه]] {{متن قرآن|أَئِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِّن دُونِ النِّسَاء بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ}}<ref> آیا با شهوت به جای زنان به مردان رو می‌آورید؟ بلکه شما قومی هستید که نادانی می‌ورزید؛ سوره نمل، آیه۵۵.</ref> [[حضرت لوط]] {{ع}} [[جهالت]] [[قوم]] خود را عامل خروج آنان از اعتدال و [[گرایش]] آنان به همجنس‌بازی معرفی می‌کند.
 
# '''[[تمایلات نفسانی]]: ''' [[قرآن کریم]] افراط‌گرایان را پیرو [[هوای نفس]] خویش معرفی می‌کند: {{متن قرآن|وَلا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا }}<ref> و از آن کس که دلش را از یاد خویش غافل کرده‌ایم و از هوای (نفس) خود پیروی کرده و کارش تباه است پیروی مکن؛ سوره کهف، آیه۲۸.</ref>، چنان‌که [[هواپرستی]] را عامل [[انحراف]] جنسی شمرده است: {{متن قرآن|وَيُرِيدُ الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الشَّهَوَاتِ أَن تَمِيلُواْ مَيْلاً عَظِيمًا}}<ref>و آنان که از شهوت‌ها پیروی دارند می‌خواهند که شما به کجروی سترگی بیفتید؛ سوره نساء، آیه۲۷.</ref>.
== جستارهای وابسته ==
# '''[[غفلت]] از یاد [[خدا]]: ''' در [[آیه]] {{متن قرآن|وَلا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا}}<ref>و از آن کس که دلش را از یاد خویش غافل کرده‌ایم و از هوای (نفس) خود پیروی کرده و کارش تباه است پیروی مکن؛ سوره کهف، آیه۲۸.</ref> [[افراط]] گرایان را [[غافل]] از [[یاد خدا]] معرفی می‌کند<ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[اعتدال (مقاله)| مقاله «اعتدال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۳]]، ص۵۵۲.</ref>.
{{مدخل وابسته}}
* [[افراط]]
* [[تفریط]]
{{پایان مدخل وابسته}}


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:000055.jpg|22px]] [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳''']]
# [[پرونده:100762.jpg|22px]] [[سید کاظم سیدباقری|سیدباقری، سید کاظم]]، [[عدالت سیاسی در قرآن کریم (کتاب)|'''عدالت سیاسی در قرآن کریم''']]
# [[پرونده:13681049.jpg|22px]] [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|'''دانشنامه نهج البلاغه ج۲''']]
# [[پرونده:152259.jpg|22px]] [[علی نبی‌اللهی|نبی‌اللهی]] و [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|'''فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم''']]
# [[پرونده:1100560.jpg|22px]] [[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|'''فرهنگ قرآن''']]
# [[پرونده: 000055.jpg|22px]] [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[اعتدال (مقاله)| مقاله «اعتدال»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳''']]
# [[پرونده:IM010610.jpg|22px]] [[محمد حسین علی اکبری|علی اکبری، محمد حسین]]، [[سیره معصومان در فقرزدایی (کتاب)|'''سیره معصومان در فقرزدایی''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}



نسخهٔ کنونی تا ‏۲۷ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۴۳

اعتدال به معنای میانه‌روی و دوری از افراط و تفریط در آیات و روایات فراوانی مورد تاکید قرار گرفته است و خلقت جهان و انسان بر پایه اعتدال و تناسب دانسته شده است. اعتدال ممکن است در عقیده باشد و یا در رفتار، امور اقتصادی و.... جهل، تمایلات نفسانی و غفلت از یاد خدا از جمله عواملی محسوب شده‌اند که می‌تواند انسان را از یاد خدا غافل کند.

معناشناسی

اعتدال در لغت به معنای حدّ متوسط بین دو وضعیت دیگر[۱] و به‌طور کلی هرگونه تناسبی است که لازمه آن برقراری مساوات بین جهات مختلف است[۲]. در اصل و لغت عدل نیز میانه‌روی و دوری از افراط و تفریط وجود دارد، به گونه‌ای که در آن زیادی و کاستی نباشد و به مناسبت این اصل، در میانه‌روی، برابری، قسط و راستی به کار می‌رود[۳]. این واژه به معنای "استقامت و پایداری" نیز آمده است[۴].[۵]

اعتدال در قرآن

هر چند واژه اعتدال به طور خاص در قرآن کریم نیامده است، ولی مفهوم آن از جمله کلیدی‌ترین اصطلاحات به‌کار رفته در قرآن است که آن را می‌توان از برخی واژگان استفاده نمود مانند: وسط: ﴿وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا[۶]؛ اوسط: ﴿قَالَ أَوْسَطُهُمْ أَلَمْ أَقُلْ لَكُمْ لَوْلَا تُسَبِّحُونَ[۷]؛ مستقیم: ﴿اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ[۸]؛ قوام: ﴿وَالَّذِينَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا[۹]؛ قصد: ﴿وَاقْصِدْ فِي مَشْيِكَ[۱۰]؛ مقتصد: ﴿مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ[۱۱] و ... .

قرآن، خلقت جهان را بر پایه اعتدال و تناسب دانسته است: ﴿وَالْأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَيْنَا فِيهَا رَوَاسِيَ وَأَنْبَتْنَا فِيهَا مِنْ كُلِّ شَيْءٍ مَوْزُونٍ[۱۲] و در این میان از آفرینش انسان به عنوان بهترین و متناسب‌ترین آفرینش‌ها یاد می‌نماید: ﴿لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ[۱۳].

در آیین اسلام، هیچ‌گونه افراط و تفریط وجود ندارد و مسلمانان برخلاف سایر فرقه‌ها از مقرراتی پیروی می‌کنند که قانونگذار آن، به تمام نیازهای فطری بشر آگاه بوده و همه جهات زندگی جسمی و روحی او را در نظر گرفته است [۱۴].

خداوند متعال در آیات قرآن، دین اسلام را حنیف، یعنی معتدل[۱۵] و منطبق بر فطرت معرفی کرده می‌فرماید: ﴿فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ[۱۶].[۱۷]

در احادیث اسلامی نیز موضوع اعتدال بیشتر در قالب کلید واژه "قصد" مورد تأکید و سفارش ویژه قرار گرفته و با معادل قرار دادن آن با مفهوم حق، هرگونه خروج از راه اعتدال نوعی ستم شمرده شده است[۱۸].[۱۹]

انواع اعتدال

اعتدال در عقیده

اعتدال در عقیده با اعتقاد به توحید و تسلیم در برابر حق تأمین می‌شود، چنان‌که از حضرت ابراهیم (ع) که از برترین درجات توحید و تسلیم برخوردار است بارها با وصف "حنیف" یاد شده است: ﴿مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلاَ نَصْرَانِيًّا وَلَكِن كَانَ حَنِيفًا مُّسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ [۲۰] و از طریقی که پیامبران بر پایه یکتاپرستی بنا نهاده‌اند به "صراط مستقیم" تعبیر شده است: ﴿إِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ [۲۱]، بنابراین، توحید میانه انکار خدا و شرک به خداست[۲۲].

از آثار خروج از اعتدال عقیدتی عذاب دشوار و ماندگار آخرت است: ﴿وَكَذَلِكَ نَجْزِي مَنْ أَسْرَفَ وَلَمْ يُؤْمِن بِآيَاتِ رَبِّهِ وَلَعَذَابُ الآخِرَةِ أَشَدُّ وَأَبْقَى[۲۳].[۲۴]

اعتدال در رفتار

انطباق رفتار با شریعت و نیز هماهنگی آن با عرف، معیار اعتدال رفتار است، بنابراین بر اساس آموزه‌های قرآن کریم هر عملی که از مصادیق بندگی خداوند به حساب آید دارای اعتدال است: ﴿وَأَنْ اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ[۲۵] در مقابل، هرگونه عصیان و نافرمانی پروردگار خروج از حدّ اعتدال و اسراف شمرده شده است، از همین رو خداوند در آیه ﴿الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ[۲۶]. از گناهکاران با تعبیر اسرافکاران یاد کرده و آنان را به توبه فرا می‌خواند: ﴿قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا[۲۷].

اعتدال در راه رفتن و در سخن گفتن و پرهیز از فریاد و صدای بلند نیز از مصادیق اعتدال در رفتار است که قرآن کریم در قالب اندرزهای لقمان به فرزندش بر آنها پای فشرده است: ﴿وَاقْصِدْ فِي مَشْيِكَ وَاغْضُضْ مِن صَوْتِكَ إِنَّ أَنكَرَ الأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الْحَمِيرِ [۲۸] بر پایه روایتی از امیرمؤمنان (ع) رعایت حدّ متعارف و اعتدال در سخن گفتن و نیز اعتدال در راه رفتن از نشانه‌های جوانمردی شمرده شده است[۲۹].

اعتدال در عبادت نیز از آیات نخست سوره ‌طه استفاده شده است. بر پایه روایتی از امام باقر(ع) و امام صادق (ع) پاهای پیامبر اکرم (ص) بر اثر ایستادن به نماز ورم می‌کرد و خداوند با فرو‌ فرستادن این آیات از او خواست تا خود را به‌تعب و رنج نیفکند[۳۰]: ﴿طه مَا أَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى إِلاَّ تَذْكِرَةً لِّمَن يَخْشَى[۳۱] روایت فوق از ابن‌عباس نیز نقل شده است[۳۲].[۳۳]

اعتدال در امور اقتصادی

این نوع از اعتدال خود دارای مصادیق گوناگونی است:

اعتدال در بهره‌گیری از نعمت‌های دنیوی

در کسب ثروت نباید از مرزهای تعیین شده خارج شد، بلکه باید با توجه به حقوق دیگران اعتدال را رعایت کرد. آیه ﴿كُلُواْ مِن ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَآتُواْ حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ وَلاَ تُسْرِفُواْ[۳۴] استفاده از ثمره زراعت را جایز شمرده و سپس از اسراف نهی می‌کند که بنابر یک احتمال اسراف در این آیه به معنای نپرداختن حقوق تهیدستان است[۳۵]. در مقابل، ترک دنیا و عدم بهره‌گیری از مواهب الهی نیز مذموم است، چنان‌که قرآن کریم مسیحیان را به سبب گرایش به رهبانیت نکوهش می‌کند و رهبانیت را نه از جانب خدا بلکه ساخته و پرداخته مسیحیان می‌داند: ﴿وَرَهْبَانِيَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا كَتَبْنَاهَا عَلَيْهِمْ [۳۶].[۳۷]؛ همچنین قرآن از مؤمنان می‌خواهد در زمینه استفاده از نعمت‌های حلال الهی جانب اعتدال را رعایت کنند و بی‌جهت آن را بر خود حرام نکنند: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تُحَرِّمُواْ طَيِّبَاتِ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكُمْ وَلاَ تَعْتَدُواْ إِنَّ اللَّهَ لاَ يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ [۳۸].[۳۹]

اعتدال در خوردن و آشامیدن

آیه ﴿وَكُلُواْ وَاشْرَبُواْ وَلاَ تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لاَ يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ[۴۰] پس از بیان جواز عمومی خوردن و آشامیدن رعایت اعتدال و پرهیز از پرخوری زیانبار[۴۱] را یادآور شده است. در آیه ﴿قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِيَ أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّيِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِي لِلَّذِينَ آمَنُواْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا خَالِصَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ [۴۲] خداوند کسانی را که تفریط کرده[۴۳] و خوراکی‌ها و نوشیدنی‌های لذیذ و گوارا را بر خود حرام کرده‌اند نکوهش می‌کند[۴۴].

اعتدال در انفاق

برگزیدن میانه‌روی و حدّ وسط در انفاق از ویژگی‌های "عباد الرحمان" شمرده شده است؛ آنان در انفاق نه اسراف می‌کنند و نه تنگ می‌گیرند، بلکه در میان اسراف "افراط" و اقتار "تفریط" راه میانه را برمی‌گزینند: ﴿وَالَّذِينَ إِذَا أَنفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا [۴۵]. بر پایه روایتی امام صادق (ع) در تبیین میانه‌روی در این آیه مشتی ریگ برداشت و ابتدا مشت خود را محکم گرفت، به‌گونه‌ای که چیزی از آن نریخت و فرمود: این "اقتار" است. سپس مشتی دیگر برداشت و دست خود را گشود و همه را بر زمین ریخت و فرمود: این اسراف است و در مرتبه سوم مشتی برداشت و بخشی از آن را ریخت و قسمتی را نگاه داشت و فرمود: این "قوام" است[۴۶].[۴۷]

اعتدال در مصرف

رعایت اعتدال در مصرف درآمد از جمله راهکارهای دیگری است که حضرات معصومان آن را به لحاظ اثرگذاری آن در جلب و افزایش درآمد به مردم ارائه کرده‌اند و بر التفات و التزام به آن در مصارف مختلف زندگی تأکید و سفارش کرده‌اند. روایات بسیاری از اهتمام معصومان(ع) در میانه‌روی در مصرف آمده است که از آن دست است:

  1. روایت امام صادق(ع) از پیامبر خاتم(ص) که بر اساس آن میانه‌روی در مصرف درآمد از موجبات گشایش در رزق و ترک آن موجب محرومیت و تنگدستی است: کسی که اعتدال در معیشت را پیشه خود سازد، خدا روزی‌اش دهد و آن کس که تبذیر کند، خداوند وی را تحریم کند[۴۸].
  2. روایتی از امام صادق(ع) که بر پایۀ آن، آن حضرت میانه‌روی را در جلب روزی و زدودن فقر از زندگی بدون تردید و تأمل تأثیرگذار دانسته و فرموده است: برای کسی که میانه‌روی کند، ضمانت کردم که فقیر نگردد[۴۹].
  3. روایت پیامبر خدا که بر اساس آن فرمود: چند گروه از مردم‌اند که دعایشان مستجاب نمی‌شود یک دسته آنها کسانی هستند که خداوند مال و ثروت بر آنها ارزانی داشته ولی با مصرف بی‌مورد آن را از دست می‌دهند و دگر بار آن را از خدا می‌خواهند؛ ولی خدا در پاسخ آنان می‌فرماید: مگر رزق و روزی فراوانی به تو ندادم؟ چرا چنان‌که تو را مأمور کردم میانه‌روی نکردی؟ چرا مصرف آن را اصلاح نکردی؟[۵۰].[۵۱]

اعتدال در حدود و قصاص و انتقام

کیفر مجرم و انتقام از او باید عادلانه و متناسب با جرم باشد. قرآن کریم در صورت ارتکاب قتل عمد برای ولیّ مقتول، حق قصاص قرار داده و در اجرای حکم برای ولیّ دم افراط و خروج از اعتدال را جایز ندانسته است: ﴿وَمَن قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا فَلاَ يُسْرِف فِّي الْقَتْلِ إِنَّهُ كَانَ مَنْصُورًا[۵۲] و چون اعتدال در این مورد لازم است جایز نیست به جز قاتل، شخص دیگری کشته شود[۵۳] یا در برابر یک قتل بیش از یک نفر قصاص شود[۵۴]، مگر در صورتی که چند نفر در قتل مشارکت داشته باشند[۵۵].

عوامل خروج از اعتدال

  1. جهل: بر اساس آیه ﴿أَئِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِّن دُونِ النِّسَاء بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ[۵۶] حضرت لوط (ع) جهالت قوم خود را عامل خروج آنان از اعتدال و گرایش آنان به همجنس‌بازی معرفی می‌کند.
  2. تمایلات نفسانی: قرآن کریم افراط‌گرایان را پیرو هوای نفس خویش معرفی می‌کند: ﴿وَلا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا [۵۷]، چنان‌که هواپرستی را عامل انحراف جنسی شمرده است: ﴿وَيُرِيدُ الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الشَّهَوَاتِ أَن تَمِيلُواْ مَيْلاً عَظِيمًا[۵۸].
  3. غفلت از یاد خدا: در آیه ﴿وَلا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا[۵۹] افراط گرایان را غافل از یاد خدا معرفی می‌کند[۶۰].

منابع

پانویس

  1. لسان العرب، ج‌۹، ص‌۸۵؛ القاموس‌ المحیط، ج‌۴، ص‌۲۰، «عدل».
  2. مفردات، ص‌۵۵۳، «عدل».
  3. حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۸، ص۵۳.
  4. لسان العرب، ص۴۳۳.
  5. نبی‌اللهی، علی و حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص۶۲۵؛ خراسانی، علی، مقاله «اعتدال»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۳، ص۵۴۲؛ سیدباقری، سید کاظم، عدالت سیاسی در قرآن کریم، ص۴۹.
  6. «و بدین گونه شما را امّتی میانه کرده‌ایم» سوره بقره، آیه ۱۴۳.
  7. «برترینشان گفت: آیا به شما نگفتم که چرا (خداوند را) به پاکی نمی‌ستایید (- انشاء الله نمی‌گویید)؟» سوره قلم، آیه ۲۸.
  8. «راه راست را به ما بنمای» سوره فاتحه، آیه ۶.
  9. «و آنان که چون بخشش کنند نه گزافکاری می‌کنند و نه تنگ می‌گیرند و (بخشش آنها) میانگینی میان این دو، است» سوره فرقان، آیه ۶۷.
  10. «و در راه رفتنت میانه‌رو باش» سوره لقمان، آیه ۱۹.
  11. «برخی از ایشان امتی میانه‌رو هستند» سوره مائده، آیه ۶۶.
  12. «و زمین را گستراندیم و در آن کوه‌های پابرجا درافکندیم و در آن از هر چیز سنجیده‌ای رویاندیم» سوره حجر، آیه ۱۹.
  13. «که ما انسان را در نیکوترین ساختار آفریده‌ایم» سوره تین، آیه ۴.
  14. المیزان، ج۱، ۳۱۹؛ جامع البیان، ج۲، ۵.
  15. المیزان، ج۱۶، ۱۷۸؛ تفسیر قرطبی، ج۱۴، ۲۴.
  16. «بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد؛ این است دین استوار اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره روم، آیه ۳۰.
  17. فقهی، محمد رضا، مقاله «اعتدال»، دانشنامه معاصر قرآن کریم
  18. نهج‌البلاغه، خطبه ۹۴، ۱۰۳، ۱۹۵، ۲۲۲؛ نامه ۲۱، ۳۱، حکمت ۱۴۰.
  19. خراسانی، علی، مقاله «اعتدال»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۳، ص۵۴۳.
  20. ابراهیم نه یهودی بود و نه مسیحی ولی درست‌آیینی فرمانبردار بود و از مشرکان نبود؛ سوره آل عمران، آیه۶۷.
  21. بی‌گمان خداوند، پروردگار من و شماست؛ او را بپرستید، این، راهی است راست؛ سوره آل عمران، آیه۵۱.
  22. تفسیر مراغی، مج‌۱، ج‌۳، ص‌۱۱۸.
  23. و این‌چنین ما آن کس را که گزافکاری کند و به نشانه‌های پروردگارش ایمان نیاورد کیفر می‌دهیم و بی‌گمان عذاب جهان واپسین سخت‌تر و پایدارتر است؛ سوره طه، آیه۱۲۷.
  24. خراسانی، علی، مقاله «اعتدال»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۳، ص۵۴۶.
  25. و اینکه مرا بپرستید که این راهی است راست؟؛ سوره یس، آیه۶۱.
  26. ای بندگان من که با خویش گزافکاری کرده‌اید؛ سوره زمر، آیه۵۳.
  27. بگو: ای بندگان من که با خویش گزافکاری کرده‌اید! از بخشایش خداوند ناامید نباشید که خداوند همه گناهان را می‌آمرزد؛ بی‌گمان اوست که آمرزنده بخشاینده است؛ سوره زمر، آیه۵۳.
  28. و در راه رفتنت میانه‌رو باش و از آوایت فرو کاه که ناپسندترین بانگ‌ها بانگ درازگوشان است؛ سوره لقمان، آیه۱۹.
  29. غررالحکم، ج‌۱، ص‌۳۲۴.
  30. تفسیر قمی، ج۲، ص۵۷؛ کنزالدقائق، ج‌۸، ص‌۲۸۴؛ المیزان، ج‌۱۴، ص‌۱۲۵.
  31. طا، ها ما قرآن را بر تو فرو نفرستاده‌ایم که به رنج افتی. جز اینکه یادکردی باشد برای آن کس که (از خداوند) می‌ترسد؛ سوره طه، آیه۱ ـ ۳.
  32. الدرالمنثور، ج‌۵، ص‌۵۴۹.
  33. خراسانی، علی، مقاله «اعتدال»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۳، ص۵۴۷ ـ ۵۴۸.
  34. از میوه‌اش چون بار آورد بخورید و حقّ (مستمندان) را از آن، روز درو (یا چیدن) آن بپردازید و گزافکاری نکنید؛ سوره انعام، آیه۱۴۱.
  35. التبیان، ج۴، ص۲۹۶؛ تفسیر ماوردی، ج۲، ص۱۷۹.
  36. سوره حدید، آیه۲۷.
  37. مجمع البیان، ج‌۹، ص‌۳۶۵‌ـ‌۳۶۶؛ نمونه، ج‌۲۳، ص‌۳۸۵.
  38. ای مؤمنان! چیزهای پاکیزه‌ای را که خداوند برای شما حلال کرده است حرام مشمارید و تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست نمی‌دارد؛ سوره مائده، آیه۸۷.
  39. خراسانی، علی، مقاله «اعتدال»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۳، ص۵۴۸ ـ ۵۴۹.
  40. بخورید و بیاشامید و گزافکاری نکنید که او گزافکاران را دوست نمی‌دارد؛ سوره اعراف، آیه۳۱.
  41. احکام‌القرآن، جصاص، ج‌۳، ص‌۵۲؛ مجمع‌البیان، ج‌۴، ص‌۶۳۸.
  42. بگو: چه کسی زیوری را که خداوند برای بندگانش پدید آورده و (نیز) روزی‌های پاکیزه را، حرام کرده است؟ بگو: آن (ها) در زندگی این جهان برای کسانی است که ایمان آورده‌اند، در روز رستخیز (نیز) ویژه (ی مؤمنان) است؛ این چنین ما آیات خود را برای گروهی که دانشورند روشن می‌داریم؛ سوره اعراف، آیه۳۲.
  43. جامع البیان، مج‌۵، ج‌۸، ص‌۲۱۴؛ تفسیر المنار، ج‌۸، ص‌۳۸۸.
  44. خراسانی، علی، مقاله «اعتدال»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۳، ص ۵۵۰.
  45. و آنان که چون بخشش کنند نه گزافکاری می‌کنند و نه تنگ می‌گیرند و (بخشش آنها) میانگینی میان این دو، است؛ سوره فرقان، آیه۶۷.
  46. تفسیر مراغی، ج‌۸، ص‌۱۳۴‌ـ‌۱۳۵.
  47. خراسانی، علی، مقاله «اعتدال»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۳، ص۵۵۰ ـ ۵۵۱.
  48. «عَنِ النَّبِيِّ(ص) فِيمَا رَوَاهُ الْإِمَامُ الصَّادِقُ(ع): مَنِ اقْتَصَدَ فِي مَعِيشَتِهِ رَزَقَهُ اللَّهُ وَ مَنْ بَذَّرَ حَرَمَهُ اللَّهُ» (محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۴، ص۵۴).
  49. «عَنِ الصَّادِقِ(ع): ضَمِنْتُ لِمَنِ اقْتَصَدَ أَنْ لَا يَفْتَقِرَ» (محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۴، ص۵۵ و ۵۶).
  50. «أَ لَمْ أَرْزُقْكَ رِزْقاً وَاسِعاً فَهَلَّا اقْتَصَدْتَ فِيهِ كَمَا أَمَرْتُكَ» (محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۶۷؛ قطب‌الدین راوندی، الدّعوات، ص۳۴).
  51. علی اکبری، محمد حسین، سیره معصومان در فقرزدایی، ص ۱۶۹.
  52. و آنکه به ستم کشته شود برای وارث او حقّی نهاده‌ایم پس نباید در کشتن (به قصاص) گزافکاری کند زیرا (از سوی شرع) یاری شده است؛ سوره اسراء، آیه۳۳.
  53. تفسیر ماوردی، ج۳، ص۲۴۱؛ التبیان، ج۶، ص۴۷۴.
  54. تفسیر ماوردی، ج‌۳، ص‌۲۴۱؛ التبیان، ج‌۶، ص‌۴۷۴؛ التفسیر الکبیر، ج‌۲۰، ص‌۲۰۳.
  55. خراسانی، علی، مقاله «اعتدال»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۳، ص۵۵۲.
  56. آیا با شهوت به جای زنان به مردان رو می‌آورید؟ بلکه شما قومی هستید که نادانی می‌ورزید؛ سوره نمل، آیه۵۵.
  57. و از آن کس که دلش را از یاد خویش غافل کرده‌ایم و از هوای (نفس) خود پیروی کرده و کارش تباه است پیروی مکن؛ سوره کهف، آیه۲۸.
  58. و آنان که از شهوت‌ها پیروی دارند می‌خواهند که شما به کجروی سترگی بیفتید؛ سوره نساء، آیه۲۷.
  59. و از آن کس که دلش را از یاد خویش غافل کرده‌ایم و از هوای (نفس) خود پیروی کرده و کارش تباه است پیروی مکن؛ سوره کهف، آیه۲۸.
  60. خراسانی، علی، مقاله «اعتدال»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۳، ص۵۵۲.