احباط و تکفیر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲۴ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[احباط و تکفیر در قرآن]] | پرسش مرتبط  = }}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[احباط و تکفیر در قرآن]] - [[احباط و تکفیر در کلام اسلامی]] - [[احباط و تکفیر در فقه اسلامی]] | پرسش مرتبط  = }}


== مقدمه ==
'''احباط''' در لغت، به‌معنای [[فاسد]] کردن و هدر دادن است و '''تکفیر''' نیز به همین معنا می‌آید و در اصطلاح احباط از میان رفتن [[ثواب]] یا [[استحقاق]] آن یا دیگر آثار [[عمل نیک]] به‌وسیله [[گناه]] و تکفیر پوشیده و محو شدن عقاب یا استحقاق آن یا دیگر آثار گناه با انجام [[کار خیر]] است. اندیشمندان [[شیعه]] قائل به احباط نیستند مگر اینکه فرد [[مرتد]] شود که به سبب آن اعمال او از بین می‌رود. اهمیت بحث احباط بدان جهت است که با توجه به [[تفاسیر]] گوناگونی که از این بحث شده، اگر [[حقیقت]] آن به [[درستی]] بررسی نشود چه بسا انسان با انجام دادن گناهی دچار [[یأس]] و [[ناامیدی]] شده و تمامی اعمالش را بر باد رفته تصور کند، و همین حالت، باعث غوطه‌ور شدن هرچه بیشتر وی در گرداب [[گناهان]] گردد. برخی از عوامل احباط عبارت‌اند از: [[ارتداد]]؛ [[شرک]]؛ [[کفر]]؛ انکار معاد؛ [[نفاق]]؛ [[دنیاطلبی]]. برخی از عوامل [[تکفیر]] نیز عبارت‌اند از: [[ایمان]]، [[عمل صالح]] و [[تقوا]]؛ [[نماز]]، [[زکات]]، [[ایمان به پیامبران]] و [[یاری]] آنها، [[قرض]]؛ [[هجرت]]، [[تبعید]]، [[جهاد]]، [[شهادت]]؛ [[توبه]]؛ پرهیز از [[گناهان بزرگ]]؛ [[حسنات]]؛ [[صدقه]] پنهانی و کفارات.
[[احباط]] در اصطلاح از میان رفتن [[ثواب]] و [[استحقاق]] آن به وسیله [[گناه]] است. [[تکفیر]]، پوشیده شدن و یا محو شدن [[عقاب]] یا استحقاق آن به وسیله [[کار خیر]] و ثواب است.


[[احباط و تکفیر]] از جمله اصطلاحات کلیدی [[قرآن]] از حوزه معنایی واژه‌های: ابطال، [[اضلال]]، {{متن قرآن|هَضْمً}}، {{متن قرآن|هَبَاءً مَنْثُورًا}}، عدم اغناء، {{متن قرآن|كَسَرَابٍ بِقِيعَةٍ}}، ضایع، احراق، {{متن قرآن|كَرَمَادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّيحُ}} و [[درء]] می‌باشد. این میدان معنی [[شناختی]] بر [[اصول ایمان]]، [[عمل صالح]] و [[تقوا]] [[استوار]] است. بر این اساس، [[انسان]] با [[اعمال]] اختیاری‌اش در معرض [[صلاح]] و [[فساد]] است و صورت [[واقعی]] اعمال اخروی‌اش در همین [[دنیا]] شکل می‌یابد.
== معناشناسی ==
[[احباط]] در لغت، به‌معنای [[فاسد]] کردن و هدر دادن است<ref>المصباح، ص‌۱۱۸.</ref> و [[تکفیر]] نیز به همین معنا می‌آید؛ هرچند تکفیر، معانی دیگری مانند نسبت دادن غیر به [[کفر]] و بی‌دینی نیز ‌دارد<ref>التحقیق، ج‌۱۰، ص‌۷۹.</ref> و در اصطلاح احباط از میان رفتن [[ثواب]] یا [[استحقاق]] آن یا دیگر آثار [[عمل نیک]] به‌وسیله [[گناه]] و تکفیر پوشیده و محو شدن عقاب یا استحقاق آن یا دیگر آثار گناه با انجام [[کار خیر]] است<ref>الفروق اللغویه،ص ۲۱؛ الهیات، ج‌۴، ص‌۳۶۳.</ref>.<ref>[[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[احباط و تكفیر (مقاله)|مقاله «احباط و تكفیر»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲]]، ص۱۹۱ ـ ۱۹۴؛ [[محمد علی کوشا|کوشا، محمد علی]]، [[احباط و تکفیر (مقاله)|مقاله «احباط و تکفیر»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]، ص۱۵۸ ـ ۱۶۰؛ [[احمد شجاعی|شجاعی، احمد]]، [[احباط‍‌ و تکفیر (مقاله)|مقاله «احباط‍‌ و تکفیر»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص ۱۷۷.</ref>


اهمیت این موضوع بیشتر به جنبه‌های [[کلامی]] آن است که بر [[اثبات]] یا [[نفی]] آن، نظرهای گوناگونی اظهار شده و هر نحله فکری‌ای برای اثبات نظر خویش به [[آیه]] یا آیاتی تمسّک نموده‌اند که مشروح آنها را باید در تقاسیری که جنبه‌های کلامی را بیشتر مورد توجه قرار داده‌اند جستجو کرد.
== احباط در [[آیات قرآن]] ==
{{اصلی|احباط و تکفیر در قرآن}}
احباط و واژه‌های هم‌ریشه آن ۱۶ بار در [[قرآن]] آمده است<ref>بقره، ۲۱۷؛ آل‌عمران، ۲۲؛ مائده ۵ و۵۳؛ انعام ۶، ۸۸؛ اعراف ۱۴۷؛ توبه ۶۹؛ هود ۱۶؛ کهف ۱۰۵؛ احزاب ۱۹؛ زمر ۶۵؛ محمّد ۹، ۲۸ و ۳۲؛ حجرات ۲.</ref> و تکفیر و واژه‌های هم‌ریشه آن ۱۴ بار در قرآن به‌کار رفته است<ref>بقره ۲۷۱؛ آل‌عمران ۱۹۳ و ۱۹۵؛ نساء ۳۱؛ مائده ۶۵؛ انفال ۲۹؛ عنکبوت ۷؛ زمر ۳۵؛ محمّد ۲؛ فتح ۵؛ تغابن ۹؛ طلاق ۵؛ تحریم ۸.</ref>. در آیاتی، از احباط با واژگان و مضامین دیگری نیز یاد‌ شده است؛ مانند: ابطال یا باطل<ref>بقره ۲۶۴؛ اعراف ۱۳۹؛ هود ۱۶؛ محمّد ۳۳.</ref>، [[اضلال]]<ref>محمّد ۱ و ۸.</ref>، هضم<ref>طه ۱۱۲.</ref>، هباء منثور<ref>فرقان ۲۳.</ref>، احتراق<ref>بقره ۲۶۶.</ref>، عدم اغناء<ref>جاثیه ۱۰؛ مسد ۲.</ref>، خاکستر بر باد رفته<ref>ابراهیم ۱۸.</ref>، سراب در بیابان<ref>نور، ۳۹.</ref> و ضایع کردن [[عمل]]<ref>آل‌عمران ۱۹۵.</ref>. در آیاتی نیز از واژه [[تکفیر]] و مشتقاتش استفاده نشده؛ ولی با این موضوع ارتباط دارند؛ مانند: ۱۱۴ [[سوره هود]] که در آن زایل شدن [[گناه]] به‌وسیله [[نیکی]] آمده و ۱۱ [[سوره نحل]] که در آن واژۀ تبدیل آمده و ۲۲ [[سوره رعد]] که در آن واژه «درء» به‌معنای برطرف کردن به‌کار رفته است<ref>[[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[احباط و تكفیر (مقاله)|مقاله «احباط و تكفیر»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲]]، ص۱۹۱ ـ ۱۹۴؛ [[محمد علی کوشا|کوشا، محمد علی]]، [[احباط و تکفیر (مقاله)|مقاله «احباط و تکفیر»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]، ص۱۵۸ ـ ۱۶۰.</ref>.


احباط و کلمات هم ریشه آن ۱۶ بار در قرآن آمده است. تکفیر و واژه‌های هم ریشه‌اش ۱۴ بار به کار رفته است. از جمله کلمات هم مضمون با احباط، کلمات: "ابطال"، "[[باطل]]"، "هضم"، "هباء منثور"، "عدم اغناء" و مفهوم "خاکستر بر باد رفته"، "سراب در بیابان"، "ضایع کردن عمل" و "احراق" می‌توان نام برد. اما از کلمات هم پایه با تکفیر می‌توان به کلمه "درء" اشاره کرد.
== ضرورت بحث ==
اهمیت بحث احباط بدان جهت است که اولاً، این بحث به طور گسترده در قرآن و [[روایات]] مطرح شده است، ثانیاً، با توجه به [[تفاسیر]] گوناگونی که از این بحث شده است، اگر [[حقیقت]] آن به [[درستی]] بررسی نشود، چه بسا انسان با انجام دادن گناهی دچار [[یأس]] و [[ناامیدی]] شده و تمامی اعمالش را بر باد رفته تصور کند و همین حالت، باعث غوطه‌ور شدن هرچه بیشتر وی در گرداب [[گناهان]] گردد. از طرفی اگر [[حقیقت]] [[تکفیر]] درست تبیین نشود، ممکن است [[انسان]] به عملکردهای خویش بیش از اندازه [[خوش‌بین]] شده، دچار [[غرور]] و نخوت گشته و به صورت گستاخانه مرتکب [[گناه]] شود. بنابراین مسئله احباط و تکفیر شیوه‌ای است که آدمی را در حوزه عملکردهایش در میان خوف و رجا قرار می‌دهد که بهترین حالت برای [[بندگان]] خداست<ref>[[احمد شجاعی|شجاعی، احمد]]، [[احباط‍‌ و تکفیر (مقاله)|مقاله «احباط‍‌ و تکفیر»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص ۱۷۷.</ref>.


[[امامیه]] و [[اشاعره]] گفته‌اند که بر حسب آیه {{متن قرآن|فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ * وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ}}<ref>«پس هر کس همسنگ ذره‌ای نیکی ورزد، آن را خواهد دید * و هر کس همسنگ ذره‌ای بدی کند، آن را خواهد دید» سوره زلزال، آیه ۷-۸.</ref> و آیه {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ إِنَّا لَا نُضِيعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلًا}}<ref>«آنان که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند بی‌گمان ما پاداش کسانی را که کاری نیکو کنند، فرو نمی‌نهیم» سوره کهف، آیه ۳۰.</ref>. بر اساس این‌گونه [[آیات]] [[کار نیک]]، یا بد بی‌پاداش نمی‌ماند و این در صورتی است که مشمول [[عفو]] و یا [[شفاعت]] شافعان نشود.
== تبیین دیدگاه‌ها ==
احباط و تکفیر از گذشته مورد بحث و نزاعِ [[متکلمان]] بوده است. بیش‌تر معتزله [[عقیده]] داشتند که امکان ندارد [[انسان]] در [[زمان]] واحد هم مستحق [[ثواب]] و هم مستحق عقاب باشد و ممکن نیست در نامه عمل کسی، هم [[حسنه]] و هم [[سیّئه]] وجود داشته باشد؛ بنابراین به احباط و تکفیر در عموم [[حسنات]] و [[سیئات]] قائل شده‌اند.


در معنای [[احباط و تکفیر]] میان [[امامیه]] دو قول وجود دارد:
امامیه و اشاعره، این نظر را نپذیرفته و گفته‌اند: روش [[خداوند]] در [[کیفر]] و [[پاداش]]، از روش عاقلان در [[جامعه انسانی]] جدا نیست. عاقلان در [[مجازات‌ها]] و پاداش‌ها و نیز در تحسین و تقبیح افراد، [[اعمال]] [[خیر و شرّ]] را جداگانه [[محاسبه]] می‌کنند<ref>المیزان، ج‌۲، ص‌۱۷۰.</ref>. بنابراین، ممکن است [[انسان]] در [[زمان]] واحد، هم استحقاق ثواب و هم عقاب و هم عمل خوب و هم عمل بد داشته باشد. در این صورت اگر عفو الهی یا [[شفاعت]] شافعان شامل وی نشود، ابتدا به‌سبب گناهانش [[کیفر]] می‌بیند؛ سپس [[ثواب]] ایمانش به او داده خواهد شد<ref>شرح باب حادی عشر، ص‌۲۸۸ ـ ۲۹۳؛ کشف المراد، ص‌۵۶۲؛ شرح المقاصد، ج ۵، ص‌۱۴۰.</ref>. براساس برخی آیات همچون {{متن قرآن|فَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًۭا يَرَهُۥ * وَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍۢ شَرًّۭا يَرَهُ}}<ref>«پس هر کس همسنگ ذره‌ای نیکی ورزد، آن را خواهد دید، * و هر کس همسنگ ذره‌ای بدی کند، آن را خواهد دید» سوره زلزال‌، آیه ۷-۸.</ref> [[کار نیک]] یا بد بی‌پاداش و کیفر نمی‌ماند.
# [[انسان]] با انجام [[عمل نیک]] یا بد مستحق [[پاداش]] یا [[کیفر]] می‌شود، ولی ممکن است برخی از [[سیئات]] پاداش برخی از [[حسنات]] را نابود کرده یا بعضی از [[اعمال نیک]]، بعضی از [[گناهان]] را پوشانده، کیفر آنها را از میان بردارند؛ البته این مطلب، عمومی نبوده، همه حسنات و سیئات را در بر نمی‌گیرد؛ لکه منحصر به موارد خاصی است. برخی درباره حبط گفته‌اند: هر [[انسانی]] با اعمالی که انجام می‌دهد، [[سعادت]] را می‌جوید و [[حبط عمل]] به معنی بی‌تأثیر ساختن آن در رساندن شخص به سعادت است، خواه سعادت مطلوب وی [[دنیایی]] یا [[آخرتی]] و آن [[عمل]] [[عبادی]] یا غیر عبادی باشد و نیز ممکن است [[گناه]] حبط کننده با عمل مقارن باشد، یا پس از آن واقع شود.
# [[استحقاق]] [[پاداش]] یا کیفر از همان ابتدا مشروط به این است که در [[آینده]]، عمل حبط کننده یا [[تکفیر]] کننده از وی سر نزند؛ پس اگر چنین عملی را انجام داد، روشن می‌شود که از همان ابتدا مستحق پاداش یا کیفر نبوده است. در ردّ این نظریه گفته شده: در بحث [[حقیقت]] پاداش و کیفر، چه پاداش و کیفر را نتیجه [[تکوینی]] [[اعمال]] بدانیم و چه [[مجازات]] عقلایی آنها به حساب آوریم در هر صورت، انسان به مجرّد انجام عمل، مستحق پاداش یا کیفر و نیز مستحق [[ستایش]] با [[سرزنش]] می‌شود، گر چه این استحقاق تا قبل از [[مرگ]] قابل [[تغییر]] است.


از جمله موارد [[احباط]] یا به تعبیر دیگر عوامل احباط در [[قرآن]]، [[کفرورزی]] پس از [[ایمان آوردن]] است که از آن به "[[ارتداد]]" تعبیر شده است: {{متن قرآن| وَمَنْ يَرْتَدِدْ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَيَمُتْ وَهُوَ كَافِرٌ فَأُولَئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}<ref> «کسانی از شما که از دین خود بازگردند و در کفر بمیرند، در این جهان و جهان واپسین، تباه است و آنان دمساز آتش و در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۲۱۷.</ref>.
باید توجه داشت در بین همه فرقه‌های اسلامی دو مسأله، [[اجماعی]] و مورد قبول همه است است:
# اگر کافری [[مؤمن]] شود و با [[ایمان]] بمیرد، کیفر [[کفر]] و گناهانی که در حال کفر انجام داده، از وی برداشته می‌شود.
# اگر کسی [[کافر]] بمیرد، ثواب ایمان پیشین وی و [[اعمال]] [[نیکی]] که انجام داده، از‌بین می‌رود<ref>الهیات، ج‌۴، ص‌۳۶۴؛ شرح‌المقاصد، ج‌۵‌، ص‌۱۲۵‌ـ‌۱۳۸؛ حق‌الیقین، ج‌۲، ص‌۲۲۱.</ref>.<ref>[[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[احباط و تكفیر (مقاله)|مقاله «احباط و تكفیر»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲]]، ص۱۹۱ ـ ۱۹۴؛ [[محمد علی کوشا|کوشا، محمد علی]]، [[احباط و تکفیر (مقاله)|مقاله «احباط و تکفیر»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]، ص۱۵۸ ـ ۱۶۰؛ [[احمد شجاعی|شجاعی، احمد]]، [[احباط‍‌ و تکفیر (مقاله)|مقاله «احباط‍‌ و تکفیر»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص ۱۷۷ ـ ۱۸۲.</ref>


[[شرک]] ورزیدن نیز سبب [[حبط عمل]] می‌شود: {{متن قرآن|وَلَوْ أَشْرَكُوا لَحَبِطَ عَنْهُمْ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«و اگر شرک ورزیده بودند آنچه می‌کردند تباه می‌شد» سوره انعام، آیه ۸۸.</ref>؛ {{متن قرآن|لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَلَتَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ}}<ref>«اگر شرک بورزی بی‌گمان کردارت از میان خواهد رفت و بی‌شک از زیانکاران خواهی بود» سوره زمر، آیه ۶۵.</ref>.
== عوامل [[احباط]] ==
=== عوامل [[حبط عمل]] غیر [[مؤمنان]] ===
# '''[[ارتداد]]:''' ([[کفر]] پس از [[ایمان]]): [[خداوند]]، [[اعمال]] کسانی را که از [[دین]] خود برگشته، در حال کفر بمیرند، [[باطل]] دانسته و آنان را اهل دوزخ شمرده است:<ref>{{متن قرآن|وَمَن يَرْتَدِدْ مِنكُمْ عَن دِينِهِۦ فَيَمُتْ وَهُوَ كَافِرٌۭ فَأُو۟لَـٰٓئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَـٰلُهُمْ فِى ٱلدُّنْيَا وَٱلْـَٔاخِرَةِ وَأُو۟لَـٰٓئِكَ أَصْحَـٰبُ ٱلنَّارِ هُمْ فِيهَا خَـٰلِدُونَ}}، «و (این کافران) پیاپی با شما جنگ می‌کنند تا اگر بتوانند شما را از دینتان بازگردانند، و کردار کسانی از شما که از دین خود بازگردند و در کفر بمیرند، در این جهان و جهان واپسین، تباه است و آنان دمساز آتش و در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۲۱۷.</ref>.
# '''شرک:''' آیه ‌۱۷ [[سوره توبه]] [[ایمان به خدا]] را شرط [[ثواب]] و [[پاداش]] بر [[عمل صالح]] دانسته، [[شرک]] را موجب بطلان اعمال و خلود در آتش شمرده است<ref>{{متن قرآن|مَا كَانَ لِلْمُشْرِكِينَ أَن يَعْمُرُوا۟ مَسَـٰجِدَ ٱللَّهِ شَـٰهِدِينَ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِم بِٱلْكُفْرِ أُو۟لَـٰٓئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَـٰلُهُمْ وَفِى ٱلنَّارِ هُمْ خَـٰلِدُونَ}}، «مشرکان را نرسد که مساجد خداوند را آباد کنند با آنکه به زیان خویش بر کفر (خود) گواهند؛ کردارهای آنان تباه است و آنان در آتش، جاودانند» سوره ‌توبه، آیه ۱۷.</ref>.
# '''[[کفر]]:''' آیاتی که کفر را عامل احباط بیان می‌کنند، به چند گروه تقسیم می‌شوند:
## '''کفر به [[پروردگار]]''': براساس آیه ۱۸ [[سوره ابراهیم]] اعمال [[کافران]] مانند خاکستری که بادی شدید بر آن بوزد، نابود می‌شود: {{متن قرآن|مَّثَلُ ٱلَّذِينَ كَفَرُوا۟ بِرَبِّهِمْ أَعْمَـٰلُهُمْ كَرَمَادٍ ٱشْتَدَّتْ بِهِ ٱلرِّيحُ فِى يَوْمٍ عَاصِفٍ ...}}<ref>«حکایت کردار آنان که به پروردگارشان کفر ورزیدند چون (توده) خاکستری است که در روزی بادخیز باد بر آن بوزد ...» سوره ابراهیم، آیه ۱۸.</ref>؛
## '''[[کفر]] به [[آیات الهی]]''': کفر به حجّت‌ها و [[نشانه‌های الهی]]<ref>التبیان، ج‌۲، ص‌۴۲۲.</ref> مانند [[قرآن]] و [[نبوت]] [[پیامبراکرم]]{{صل}}<ref>التفسیرالکبیر، ج‌۷، ص‌۲۲۹.</ref> به همراه کشتن [[انبیا]] و آمران به [[عدل]]، یکی دیگر از عوامل [[احباط]] قرار داده شده است<ref>{{متن قرآن|إِنَّ ٱلَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِـَٔايَـٰتِ ٱللَّهِ وَيَقْتُلُونَ ٱلنَّبِيِّـۧنَ بِغَيْرِ حَقٍّۢ وَيَقْتُلُونَ ٱلَّذِينَ يَأْمُرُونَ بِٱلْقِسْطِ مِنَ ٱلنَّاسِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ * أُو۟لَـٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ حَبِطَتْ أَعْمَـٰلُهُمْ فِى ٱلدُّنْيَا وَٱلْـَٔاخِرَةِ وَمَا لَهُم مِّن نَّـٰصِرِينَ}}، «آنان را که به آیات خداوند کفر می‌ورزند و پیامبران را ناحقّ می‌کشند و دادفرمایان از مردم را به قتل می‌رسانند به عذابی دردناک نوید ده! * آنانند که در این جهان و در جهان واپسین کارهاشان تباه است و آنان را هیچ یاوری نیست» سوره آل‌عمران، آیه ۲۱-۲۲.</ref>؛
## '''کفر به [[ایمان]]''': یکی از عوامل [[حبط اعمال]]، [[انکار]] و نپذیرفتن [[دستورات الهی]] است. [[خداوند]] تأکید می‌کند که اگر کسی پس از [[شناخت]] [[ایمان]]، آن را انکار کند، تمام [[اعمال]] نیکش از بین رفته و در [[آخرت]] از زیانکاران خواهد بود<ref>{{متن قرآن|...وَمَن يَكْفُرْ بِٱلْإِيمَـٰنِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُۥ وَهُوَ فِى ٱلْـَٔاخِرَةِ مِنَ ٱلْخَـٰسِرِينَ}}، «و هر کس گرویدن (به اسلام) را نپذیرد کردارش تباه می‌شود و او در جهان واپسین از زیانکاران است» سوره مائده، آیه ۵.</ref>.
# '''انکار معاد:''' [[اعمال]] کسانی‌که [[آخرت]] را [[دروغ]] پنداشته‌اند نیز حبط می‌شود<ref>{{متن قرآن|وَٱلَّذِينَ كَذَّبُوا۟ بِـَٔايَـٰتِنَا وَلِقَآءِ ٱلْـَٔاخِرَةِ حَبِطَتْ أَعْمَـٰلُهُمْ هَلْ يُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كَانُوا۟ يَعْمَلُونَ}}، «و کردار کسانی که آیات ما و دیدار جهان واپسین را دروغ شمردند تباه شد؛ آیا جز برای آنچه می‌کردند کیفر می‌بینند؟» سوره اعراف، آیه ۱۴۷.</ref>.
# '''[[نفاق]]:''' آیات قرآن از کارشکنی [[منافقان]] خبر می‌دهد که نه‌تنها خود به [[جنگ]] نمی‌رفتند، بلکه از رفتن دیگران نیز جلوگیری می‌کردند و لذاست که خداوند به دلیل وجود این صفت در آنها اعمالشان را تباه می‌کند<ref>{{متن قرآن|قَدْ يَعْلَمُ ٱللَّهُ ٱلْمُعَوِّقِينَ مِنكُمْ وَٱلْقَآئِلِينَ لِإِخْوَٰنِهِمْ هَلُمَّ إِلَيْنَا وَلَا يَأْتُونَ ٱلْبَأْسَ إِلَّا قَلِيلًا * أَشِحَّةً عَلَيْكُمْ فَإِذَا جَآءَ ٱلْخَوْفُ رَأَيْتَهُمْ يَنظُرُونَ إِلَيْكَ تَدُورُ أَعْيُنُهُمْ كَٱلَّذِى يُغْشَىٰ عَلَيْهِ مِنَ ٱلْمَوْتِ فَإِذَا ذَهَبَ ٱلْخَوْفُ سَلَقُوكُم بِأَلْسِنَةٍ حِدَادٍ أَشِحَّةً عَلَى ٱلْخَيْرِ أُو۟لَـٰٓئِكَ لَمْ يُؤْمِنُوا۟ فَأَحْبَطَ ٱللَّهُ أَعْمَـٰلَهُمْ وَكَانَ ذَٰلِكَ عَلَى ٱللَّهِ يَسِيرًۭا}}، «بی‌گمان خداوند از میان شما کارشکنان (جنگ) را خوب می‌شناسد و (نیز) کسانی را که به برادران خویش می‌گویند: به ما بپیوندید و جز اندکی در جنگ شرکت نمی‌کنند *در حالی که به شما تنگ‌چشمی می‌ورزند آنگاه، چون بیم (جنگ) در رسد آنان را می‌بینی که در تو می‌نگرند چون کسانی که در بیهوشی جان می‌کنند، چشم‌هاشان (در چشمخانه) می‌چرخد و چون آن بیم از میان برود با زبان‌هایی تیز و تند به شما زخم زبان می‌زنند در حالی که» سوره احزاب، آیه ۱۸-۱۹.</ref>.
# '''[[دنیاطلبی]]:''' دل بستن به [[دنیا]] و زندگی آن عامل دیگری برای احباط دانسته شده است<ref>{{متن قرآن|أُو۟لَـٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ لَيْسَ لَهُمْ فِى ٱلْـَٔاخِرَةِ إِلَّا ٱلنَّارُ وَحَبِطَ مَا صَنَعُوا۟ فِيهَا وَبَـٰطِلٌۭ مَّا كَانُوا۟ يَعْمَلُونَ}}، «آنان کسانی هستند که در رستخیز جز آتش (دوزخ) نخواهند داشت و آنچه در آن کرده‌اند نابود و آنچه انجام می‌داده‌اند تباه است» سوره ‌هود، آیه ۱۶.</ref>.<ref>[[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[احباط و تكفیر (مقاله)|مقاله «احباط و تكفیر»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲]]، ص۱۹۷؛ [[محمد علی کوشا|کوشا، محمد علی]]، [[احباط و تکفیر (مقاله)|مقاله «احباط و تکفیر»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]، ص۱۵۸ ـ ۱۶۰؛ [[احمد شجاعی|شجاعی، احمد]]، [[احباط‍‌ و تکفیر (مقاله)|مقاله «احباط‍‌ و تکفیر»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص ۱۸۵.</ref>


[[کفر]] ورزیدن نیز سبب نابودی عمل می‌شود، [[قرآن کریم]]، [[اعمال]] [[کافران]] را به خاکستری [[تشبیه]] کرده که بادی شدید بر آن بوزد و آن را محو و نابود سازد{{متن قرآن|مَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ أَعْمَالُهُمْ كَرَمَادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّيحُ فِي يَوْمٍ عَاصِفٍ لَا يَقْدِرُونَ مِمَّا كَسَبُوا عَلَى شَيْءٍ ذَلِكَ هُوَ الضَّلَالُ الْبَعِيدُ}}<ref> «حکایت کردار آنان که به پروردگارشان کفر ورزیدند چون (توده) خاکستری است که در روزی بادخیز باد بر آن بوزد؛ از آنچه به چنگ آورده‌اند چیزی در کف ندارند؛ این همان گمراهی ژرف است» سوره ابراهیم، آیه ۱۸.</ref>. و نیز در این باره {{متن قرآن|وَالَّذِينَ كَفَرُوا فَتَعْسًا لَهُمْ وَأَضَلَّ أَعْمَالَهُمْ * ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَرِهُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأَحْبَطَ أَعْمَالَهُمْ}}<ref> «و کافران را نگونساری باد و (خداوند) کردارهایشان را بیراه گرداند! * این از آن روست که آنان آنچه را خداوند فرو فرستاد نپسندیدند بنابراین (خداوند) کردارهایشان را از میان برد» سوره محمد، آیه ۸-۹</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَشَاقُّوا الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى لَنْ يَضُرُّوا اللَّهَ شَيْئًا وَسَيُحْبِطُ أَعْمَالَهُمْ}}<ref>«به راستی آنان که کفر ورزیدند و (مردم را) از راه خداوند بازداشتند و با پیامبر پس از آنکه رهنمود برای آنان روشن شد ناسازگاری کردند به خداوند هیچ زیانی نمی‌رسانند و به زودی (خداوند) کردارهایشان را از میان می‌برد» سوره محمد، آیه ۳۲.</ref>.  
=== عوامل [[حبط عمل]] مؤمنان ===
آن‌چه تاکنون مطرح شد، آیات مربوط به غیر [[اهل]] [[ایمان]] بود؛ امّا در قرآن آیاتی وجود دارد که مربوط به [[حبط اعمال]] مؤمنان است برخی از این موارد عبارت است از:
# '''بلند [[سخن گفتن]] در حضور [[پیامبر اسلام]]:''' در آیه‌ ۲ [[سوره حجرات]] صدا را بر صدای [[پیغمبر]] بلندتر کردن و نیز بلند [[سخن گفتن]] در مقابل آن حضرت، از عوامل حبط شمرده شده است<ref>{{متن قرآن|يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ لَا تَرْفَعُوٓا۟ أَصْوَٰتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ ٱلنَّبِىِّ وَلَا تَجْهَرُوا۟ لَهُۥ بِٱلْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَن تَحْبَطَ أَعْمَـٰلُكُمْ وَأَنتُمْ لَا تَشْعُرُونَ}}، «ای مؤمنان! صدایتان را از صدای پیامبر فراتر نبرید و در گفتار با او بلند سخن مگویید چنان که با یکدیگر بلند سخن می‌گویید؛ مبادا کردارهایتان بی‌آنکه خود دریابید تباه گردد» سوره ‌حجرات، آیه ۲.</ref>.<ref>[[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[احباط و تكفیر (مقاله)|مقاله «احباط و تكفیر»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲]]، ص۱۹۷؛ [[محمد علی کوشا|کوشا، محمد علی]]، [[احباط و تکفیر (مقاله)|مقاله «احباط و تکفیر»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]، ص۱۵۸ ـ ۱۶۰.</ref>
# '''[[منت]] و [[آزار]] بعد از [[انفاق در راه خدا]]:''' اگر کسی بعد از [[انفاق]]، بر [[خدا]] یا بر گیرنده آن منت بگذارد و او را آزار دهد<ref>مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۶۵۰.</ref>، عمل او حبط و ثواب انفاق در راه خدا نصیبش نخواهد شد<ref>{{متن قرآن|يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ لَا تُبْطِلُوا۟ صَدَقَـٰتِكُم بِٱلْمَنِّ وَٱلْأَذَىٰ}}، «ای مؤمنان! صدقه‌های خود را با منّت نهادن و آزردن تباه نسازید،» سوره بقره، آیه ۲۶۴.</ref>.<ref>[[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[احباط و تكفیر (مقاله)|مقاله «احباط و تكفیر»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲]]، ص۱۹۸؛ [[محمد علی کوشا|کوشا، محمد علی]]، [[احباط و تکفیر (مقاله)|مقاله «احباط و تکفیر»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]، ص۱۵۸ ـ ۱۶۰.</ref>
# '''[[نافرمانی خدا]] و [[رسول]]:''' [[اطاعت]] نکردن از [[خدا]] و [[پیامبر]]{{صل}} نیز موجب [[حبط اعمال]] دانسته شده است: {{متن قرآن|يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓا۟ أَطِيعُوا۟ ٱللَّهَ وَأَطِيعُوا۟ ٱلرَّسُولَ وَلَا تُبْطِلُوٓا۟ أَعْمَـٰلَكُمْ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند فرمانبرداری کنید و از پیامبر فرمان برید و کردارهایتان را تباه نگردانید» سوره ‌محمّد، آیه ۳۳.</ref>.<ref>[[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[احباط و تكفیر (مقاله)|مقاله «احباط و تكفیر»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲]]، ص۱۹۸؛ [[محمد علی کوشا|کوشا، محمد علی]]، [[احباط و تکفیر (مقاله)|مقاله «احباط و تکفیر»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]، ص۱۵۸ ـ ۱۶۰.</ref>


[[کفر]] ورزیدن به [[آیات الهی]]{{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَيَقْتُلُونَ الَّذِينَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ * أُولَئِكَ الَّذِينَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمَا لَهُمْ مِنْ نَاصِرِينَ}}<ref> «آنان را که به آیات خداوند کفر می‌ورزند و پیامبران را ناحقّ می‌کشند و دادفرمایان از مردم را به قتل می‌رسانند به عذابی دردناک نوید ده! * آنانند که در این جهان و در جهان واپسین کارهاشان تباه است و آنان را هیچ یاوری نیست» سوره آل عمران، آیه ۲۱-۲۲</ref>؛ {{متن قرآن|قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالًا * الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا * أُوْلَئِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ وَلِقَائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فَلا نُقِيمُ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَزْنًا}}<ref>«بگو: آیا شما را از کسان زیانکارتر آگاه کنیم؟ * آنان که کوشش‌هایشان در زندگانی دنیا تباه شده است ولی خود گمان می‌برند که نیکوکارند * آنانند که آیات و لقای پروردگارشان را انکار کردند و کردارهایشان تباه گردید؛ از این رو روز رستخیز ترازویی برای آنان برپا نمی‌داریم» سوره کهف، آیه ۱۰۳-۱۰۵.</ref>  
== عوامل [[تکفیر]] ==
 
# '''[[ایمان]]، [[عمل صالح]] و [[تقوا]]:''' [[آیات]] در این زمینه ۴ گروه است: آیاتی که ایمان را عامل تکفیر می‌داند<ref>{{متن قرآن|رَّبَّنَآ إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِيًۭا يُنَادِى لِلْإِيمَـٰنِ أَنْ ءَامِنُوا۟ بِرَبِّكُمْ فَـَٔامَنَّا رَبَّنَا فَٱغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَكَفِّرْ عَنَّا سَيِّـَٔاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ ٱلْأَبْرَارِ}}، «پروردگارا! ما شنیدیم فرا خواننده‌ای به ایمان فرا می‌خواند که به پروردگار خود ایمان آورید! و ایمان آوردیم؛ پروردگارا، گناهان ما را بیامرز و از بدی‌های ما چشم بپوش و ما را با نیکان بمیران» سوره آل‌عمران، آیه ۱۹۳.</ref>.<ref>التفسیرالکبیر، ج‌۹، ص‌۱۴۶.</ref>؛ آیاتی که ایمانِ توأم با عمل‌ صالح را موجب تکفیر قرار داده است<ref>{{متن قرآن|وَٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ وَعَمِلُوا۟ ٱلصَّـٰلِحَـٰتِ لَنُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّـَٔاتِهِمْ وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَحْسَنَ ٱلَّذِى كَانُوا۟ يَعْمَلُونَ}}، «و بی‌گمان از گناهان آنان که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند، درمی‌گذریم و بهتر از آنچه انجام می‌دادند به آنها پاداش خواهیم داد» سوره عنکبوت، آیه ۷.</ref>؛ آیاتی که ایمان همراه با تقوا را عامل تکفیر معرفی کرده است<ref>{{متن قرآن|يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓا۟ إِن تَتَّقُوا۟ ٱللَّهَ يَجْعَل لَّكُمْ فُرْقَانًۭا وَيُكَفِّرْ عَنكُمْ سَيِّـَٔاتِكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَٱللَّهُ ذُو ٱلْفَضْلِ ٱلْعَظِيمِ}}، «ای مؤمنان! اگر از خداوند پروا کنید در شما نیروی شناخت درستی از نادرستی می‌نهد و از گناهانتان چشم می‌پوشد و شما را می‌آمرزد و خداوند دارای بخشش سترگ است» سوره انفال، آیه ۲۹.</ref>؛ آیاتی که در آنها تقوا به‌تنهایی عامل تکفیر شمرده شده است<ref>{{متن قرآن|وَمَن يَتَّقِ ٱللَّهَ يُكَفِّرْ عَنْهُ سَيِّـَٔاتِهِۦ وَيُعْظِمْ لَهُۥٓ أَجْرًا}}، «این فرمان خداوند است که به سوی شما فرو فرستاده است و هر که از خدا پروا کند (خداوند) گناهانش را می‌پوشاند و برای وی پاداشی سترگ فراهم می‌گرداند» سوره طلاق، آیه ۵.</ref>.<ref>[[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[احباط و تكفیر (مقاله)|مقاله «احباط و تكفیر»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲]]، ص۱۹۹؛ [[محمد علی کوشا|کوشا، محمد علی]]، [[احباط و تکفیر (مقاله)|مقاله «احباط و تکفیر»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]، ص۱۵۸ ـ ۱۶۰.</ref>
[[کفر]] به [[ایمان]]{{متن قرآن|الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَكُمْ وَطَعَامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ وَلَا مُتَّخِذِي أَخْدَانٍ وَمَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ}}<ref> «امروز چیزهای پاکیزه بر شما حلال است و غذای اهل کتاب برای شما حلال است و غذای شما برای آنان حلال است و (نیز ازدواج با) زنان پاکدامن از زنان مؤمن (مسلمان) و زنان پاکدامن از آنان که پیش از شما به آنان کتاب آسمانی داده‌اند، اگر کابینشان را پرداخته و پاکدامن باشید نه پلیدکار و گزینندگان دوست پنهان، (بر شما حلال است) و هر کس گرویدن (به اسلام) را نپذیرد کردارش تباه می‌شود و او در جهان واپسین از زیانکاران است» سوره مائده، آیه ۵.</ref>
# '''[[هجرت]]، [[تبعید]]، [[جهاد]]، [[شهادت]] و...:''' هجرت، تبعید، تحمّل [[شداید]] و [[مصایب]]، جهاد و شهادت در راه خدا، به دلیل ارزشی که نزد خداوند دارند، هر کدام عامل مستقلی برای تکفیر محسوب می‌شوند<ref>{{متن قرآن|فَٱلَّذِينَ هَاجَرُوا۟ وَأُخْرِجُوا۟ مِن دِيَـٰرِهِمْ وَأُوذُوا۟ فِى سَبِيلِى وَقَـٰتَلُوا۟ وَقُتِلُوا۟ لَأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّـَٔاتِهِمْ وَلَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّـٰتٍۢ تَجْرِى مِن تَحْتِهَا ٱلْأَنْهَـٰرُ ثَوَابًۭا مِّنْ عِندِ ٱللَّهِ وَٱللَّهُ عِندَهُۥ حُسْنُ ٱلثَّوَابِ}}، «آنگاه پروردگارشان به آنان پاسخ داد که: من پاداش انجام دهنده هیچ کاری را از شما چه مرد و چه زن -که همانند یکدیگرید- تباه نمی‌گردانم بنابراین بی‌گمان از گناه آنان که مهاجرت کردند و از دیار خود رانده شدند و در راه من آزار دیدند و کارزار کردند یا کشته شدند چشم می‌پوشم و آنان را به بوستان‌هایی در خواهم آورد که از بن آنها جویباران روان است، به پاداشی از نزد خداوند؛ و پاداش نیک (تنها) نزد خداوند است» سوره آل‌عمران، آیه ۱۹۵.</ref>.
 
# '''[[توبه]]:''' [[خداوند]] در آیه‌ ۸ [[سوره تحریم]] به [[مؤمنان]] دستور توبه نصوح ([[صادقانه]]) می‌دهد؛ به [[امید]] آن‌که گناهانشان محو شود<ref>{{متن قرآن|يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ تُوبُوٓا۟ إِلَى ٱللَّهِ تَوْبَةًۭ نَّصُوحًا عَسَىٰ رَبُّكُمْ أَن يُكَفِّرَ عَنكُمْ سَيِّـَٔاتِكُمْ وَيُدْخِلَكُمْ جَنَّـٰتٍۢ تَجْرِى مِن تَحْتِهَا ٱلْأَنْهَـٰرُ...}}، «ای مؤمنان! به سوی خداوند توبه‌ای راستین کنید، امید است که پروردگار شما از گناهانتان چشم پوشد و شما را در بوستان‌هایی درآورد که از بن آنها جویبارها روان است؛ در روزی که خداوند پیامبر و مؤمنان همراه او را خوار نمی‌گذارد، فروغ آنان پیشاپیش و در سوی راستشان می‌شتابد، می‌گویند: پروردگارا! فروغ ما را برای ما کامل گردان و ما را بیامرز که تو بر هر کاری توانایی» سوره ‌تحریم، آیه ۸.</ref>.
[[انکار معاد]]{{متن قرآن|أُولَئِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ وَلِقَائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فَلَا نُقِيمُ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَزْنًا}}<ref> «آنانند که آیات و لقای پروردگارشان را انکار کردند و کردارهایشان تباه گردید؛ از این رو روز رستخیز ترازویی برای آنان برپا نمی‌داریم» سوره کهف، آیه ۱۰۵.</ref>
# '''پرهیز از [[گناهان بزرگ]]:''' [[قرآن]]، ترک [[گناهان کبیره]] را موجب تکفیر گناهان صغیره می‌داند: {{متن قرآن|إِن تَجْتَنِبُوا۟ كَبَآئِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنكُمْ سَيِّـَٔاتِكُمْ}}<ref>«اگر از گناهان بزرگی که از آن بازداشته شده‌اید دوری گزینید از گناهان (کوچک) تان چشم می‌پوشیم» سوره نساء، آیه ۳۱.</ref>.
 
# '''[[حسنات]]:''' [[خداوند]] در [[قرآن]] اصل مهمی را بیان کرده که [[اعمال نیک]] و [[حسنات]] [[قدرت]] پاک‌کنندگی و از بین برندگی [[گناهان]] را دارند. به‌خصوص [[نماز]] در اوقات مختلف شبانه‌روز از مهم‌ترین حسناتی است که این خاصیت را دارد<ref>{{متن قرآن|وَأَقِمِ ٱلصَّلَوٰةَ طَرَفَىِ ٱلنَّهَارِ وَزُلَفًۭا مِّنَ ٱلَّيْلِ إِنَّ ٱلْحَسَنَـٰتِ يُذْهِبْنَ ٱلسَّيِّـَٔاتِ ذَٰلِكَ ذِكْرَىٰ لِلذَّٰكِرِينَ}}، «و نماز را در دو سوی روز و ساعتی از آغاز شب بپا دار؛ بی‌گمان نیکی‌ها بدی‌ها را می‌زدایند؛ این یادکردی برای یادآوران است» سوره ‌هود، آیه ۱۱۴.</ref>.
[[نفاق]] ورزیدن{{متن قرآن|قَدْ يَعْلَمُ اللَّهُ الْمُعَوِّقِينَ مِنْكُمْ وَالْقَائِلِينَ لِإِخْوَانِهِمْ هَلُمَّ إِلَيْنَا وَلَا يَأْتُونَ الْبَأْسَ إِلَّا قَلِيلًا * أَشِحَّةً عَلَيْكُمْ فَإِذَا جَاءَ الْخَوْفُ رَأَيْتَهُمْ يَنْظُرُونَ إِلَيْكَ تَدُورُ أَعْيُنُهُمْ كَالَّذِي يُغْشَى عَلَيْهِ مِنَ الْمَوْتِ فَإِذَا ذَهَبَ الْخَوْفُ سَلَقُوكُمْ بِأَلْسِنَةٍ حِدَادٍ أَشِحَّةً عَلَى الْخَيْرِ أُولَئِكَ لَمْ يُؤْمِنُوا فَأَحْبَطَ اللَّهُ أَعْمَالَهُمْ وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرًا}}<ref> «بی‌گمان خداوند از میان شما کارشکنان (جنگ) را خوب می‌شناسد و (نیز) کسانی را که به برادران خویش می‌گویند: به ما بپیوندید و جز اندکی در جنگ شرکت نمی‌کنند * در حالی که به شما تنگ‌چشمی می‌ورزند آنگاه، چون بیم (جنگ) در رسد آنان را می‌بینی که در تو می‌نگرند چون کسانی که در بیهوشی جان می‌کنند، چشم‌هاشان (در چشمخانه) می‌چرخد و چون آن بیم از میان برود با زبان‌هایی تیز و تند به شما زخم زبان می‌زنند در حالی که به دارایی آزمندند؛ آنان ایمان نیاورده‌اند و خداوند کارهای آنان را از میان برده است و این، بر خداوند آسان است» سوره احزاب، آیه ۱۸-۱۹</ref>؛ {{متن قرآن|وَعَدَ اللَّهُ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْكُفَّارَ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا هِيَ حَسْبُهُمْ وَلَعَنَهُمُ اللَّهُ وَلَهُمْ عَذَابٌ مُقِيمٌ * كَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ كَانُوا أَشَدَّ مِنْكُمْ قُوَّةً وَأَكْثَرَ أَمْوَالًا وَأَوْلَادًا فَاسْتَمْتَعُوا بِخَلَاقِهِمْ فَاسْتَمْتَعْتُمْ بِخَلَاقِكُمْ كَمَا اسْتَمْتَعَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ بِخَلَاقِهِمْ وَخُضْتُمْ كَالَّذِي خَاضُوا أُولَئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ}}<ref>«خداوند به مردان و زنان منافق و کافران، آتش دوزخ را وعده کرده است که در آن جاودانند، همان آنان را بس! و خداوند آنان را لعنت کرده است و عذابی پایدار خواهند داشت * (حال و روز شما منافقان) همانند پیشینیانتان (است) که نیرومندتر و داراتر و پرفرزندتر از شما بودند؛ آنان بهره خویش بردند شما نیز بهره خویش گرفتید همچون کسانی که پیش از شما به بهره خویش رسیدند و (در یاوه گویی) فرو رفتید چنانکه آنان فرو رفتند؛ آنانند که کردارهاشان در این جهان و در جهان واپسین تباه است و آنانند که زیانکارند» سوره توبه، آیه ۶۸-۶۹</ref>؛ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاء بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ * فَتَرَى الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ يُسَارِعُونَ فِيهِمْ يَقُولُونَ نَخْشَى أَن تُصِيبَنَا دَائِرَةٌ فَعَسَى اللَّهُ أَن يَأْتِيَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِّنْ عِندِهِ فَيُصْبِحُواْ عَلَى مَا أَسَرُّواْ فِي أَنفُسِهِمْ نَادِمِينَ * وَيَقُولُ الَّذِينَ آمَنُواْ أَهَؤُلاء الَّذِينَ أَقْسَمُواْ بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ إِنَّهُمْ لَمَعَكُمْ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فَأَصْبَحُواْ خَاسِرِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! یهودیان و مسیحیان را دوست مگیرید که آنان (در برابر شما) هوادار یکدیگرند و هر کس از شما آنان را دوست بگیرد از آنان است؛ بی‌گمان خداوند گروه ستمگران را راهنمایی نمی‌کند * آنگاه بیماردلان را خواهی دید که برای آنان سر و دست می‌شکنند؛ می‌گویند بیم داریم که بلایی به ما رسد؛ بسا خداوند پیروزی یا امری (دیگر، پیش) آورد تا آنان از آنچه در دل می‌نهفتند پشیمان گردند * و مؤمنان می‌گویند: آیا اینانند که سخت‌ترین سوگندهایشان را به خداوند خورده‌اند که با شمایند؟! کردارهاشان تباه گردید و زیانکار شدند» سوره مائده، آیه ۵۱-۵۳.</ref>
# '''[[صدقه]] پنهانی:''' [[خداوند]] در آیه‌ ۲۷۱ بقره [[انفاق]] پنهانی را موجب پوشاندن برخی از [[گناهان]] دانسته است<ref>{{متن قرآن|إِن تُبْدُوا۟ ٱلصَّدَقَـٰتِ فَنِعِمَّا هِىَ وَإِن تُخْفُوهَا وَتُؤْتُوهَا ٱلْفُقَرَآءَ فَهُوَ خَيْرٌۭ لَّكُمْ وَيُكَفِّرُ عَنكُم مِّن سَيِّـَٔاتِكُمْ وَٱللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌۭ}}، «اگر صدقات را آشکار کنید خوب کاری است (اما) اگر پنهان دارید و به تنگدستان بدهید، برایتان بهتر است و (خداوند) از برخی گناهان شما چشم می‌پوشد؛ و خداوند از آنچه می‌کنید آگاه است» سوره ‌بقره، آیه ۲۷۱.</ref>.
 
# '''کفارات:''' برای برخی از گناهان، کفّاره تعیین شده که پرداخت کفاره باعث از بین رفتن آن گناهان می‌شود؛ مانند گذشت از حق [[قصاص]] که کفّاره گناهان [[ولیّ]] مقتول است<ref>مجمع‌البیان، ج‌۳، ص‌۳۰۹؛ تفسیر قرطبی، ج‌۶، ص‌۱۳۵.</ref>.<ref>سوره مائده، آیه ۴۵.</ref> و یا [[کفاره]] شکستن قسم که عبارت از [[اطعام]] یا پوشاندن ۱۰ نفر [[مسکین]] یا [[آزاد]] کردن یک نفر برده است و اگر بر هیچ کدام [[توانایی]] ندارد، سه [[روز]] [[روزه]] گرفتن<ref>سوره مائده، آیه ۸۹.</ref>.<ref>[[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[احباط و تكفیر (مقاله)|مقاله «احباط و تكفیر»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲]]، ص۲۰۱ ـ ۲۰۳؛ [[احمد شجاعی|شجاعی، احمد]]، [[احباط‍‌ و تکفیر (مقاله)|مقاله «احباط‍‌ و تکفیر»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص ۱۸۶.</ref>
[[دنیاطلبی]]{{متن قرآن|مَنْ كَانَ يُرِيدُ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا نُوَفِّ إِلَيْهِمْ أَعْمَالَهُمْ فِيهَا وَهُمْ فِيهَا لَا يُبْخَسُونَ * أُولَئِكَ الَّذِينَ لَيْسَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ إِلَّا النَّارُ وَحَبِطَ مَا صَنَعُوا فِيهَا وَبَاطِلٌ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref> «کسانی که زندگی این جهان و آراستگی آن را بخواهند (بر و بار) کارهایشان را در آن به آنان تمام خواهیم داد و در آن با آنان کاستی نمی‌ورزند * آنان کسانی هستند که در رستخیز جز آتش (دوزخ) نخواهند داشت و آنچه در آن کرده‌اند نابود و آنچه انجام می‌داده‌اند تباه است» سوره هود، آیه ۱۵-۱۶.</ref>
 
بی‌ادبی و بلند [[سخن گفتن]] در حضور [[رسول خدا]] {{صل}}{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَلَا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمَالُكُمْ وَأَنْتُمْ لَا تَشْعُرُونَ}}<ref> «ای مؤمنان! صدایتان را از صدای پیامبر فراتر نبرید و در گفتار با او بلند سخن مگویید چنان که با یکدیگر بلند سخن می‌گویید؛ مبادا کردارهایتان بی‌آنکه خود دریابید تباه گردد» سوره حجرات، آیه ۲.</ref>
 
[[منت]] گذاشتن پس از [[انفاق در راه خدا]]{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَالْأَذَى كَالَّذِي يُنْفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ وَلَا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ صَفْوَانٍ عَلَيْهِ تُرَابٌ فَأَصَابَهُ وَابِلٌ فَتَرَكَهُ صَلْدًا لَا يَقْدِرُونَ عَلَى شَيْءٍ مِمَّا كَسَبُوا وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ}}<ref> «ای مؤمنان! صدقه‌های خود را با منّت نهادن و آزردن تباه نسازید، همچون کسی که از سر نمایش دادن به مردم، دارایی خود را می‌بخشد و به خداوند و روز واپسین ایمان ندارد، پس داستان وی چون داستان سنگی صاف است که بر آن گرد و خاکی نشسته باشد آنگاه بارانی تند بدان برسد (و آن خاک را بشوید) و آن را همچنان سنگ سختی درخشان (و بی‌رویش گیاهی بر آن) وا نهد؛ (اینان نیز) از آنچه انجام می‌دهند هیچ (بهره) نمی‌توانند گرفت و خداوند گروه کافران را راهنمایی نمی‌کند» سوره بقره، آیه ۲۶۴.</ref>
 
[[نافرمانی]] از [[دستورات]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}}{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَلَا تُبْطِلُوا أَعْمَالَكُمْ}}<ref> «ای مؤمنان! از خداوند فرمانبرداری کنید و از پیامبر فرمان برید و کردارهایتان را تباه نگردانید» سوره محمد، آیه ۳۳.</ref> همگی این امور سبب هدر رفتن [[اعمال]] و نابودی آنها می‌شود.
 
از طرفی هم عوامل [[تکفیر]] در [[قرآن]] نیز ذکر شده است که از جمله آنها [[ایمان]] و [[عمل صالح]] و تقواست. {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَنُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَحْسَنَ الَّذِي كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«و بی‌گمان از گناهان آنان که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند، درمی‌گذریم و بهتر از آنچه انجام می‌دادند به آنها پاداش خواهیم داد» سوره عنکبوت، آیه ۷.</ref>؛ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقَانًا وَيُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ}}<ref>«ای مؤمنان! اگر از خداوند پروا کنید در شما نیروی شناخت درستی از نادرستی می‌نهد و از گناهانتان چشم می‌پوشد و شما را می‌آمرزد و خداوند دارای بخشش سترگ است» سوره انفال، آیه ۲۹.</ref>؛ {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْكِتَابِ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَكَفَّرْنَا عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلَأَدْخَلْنَاهُمْ جَنَّاتِ النَّعِيمِ}}<ref>«و اگر اهل کتاب ایمان می‌آوردند و پرهیزگاری می‌ورزیدند از گناهان آنان در می‌گذشتیم و آنان را به بوستان‌های پرنعمت در می‌آوردیم» سوره مائده، آیه ۶۵.</ref>.
 
از دیگر موارد عوامل تکفیر در قرآن، [[نماز]]، [[زکات]]، [[قرض]] دادن، [[هجرت]] در [[راه خدا]]، [[جهاد]]، [[شهادت]]، [[توبه]]، [[پرهیز]] از [[گناهان بزرگ]]، انجام [[حسنات]]، [[صدقه]] پنهانی، پرداخت [[کفاره]].
 
برخی از [[گناهان]] در [[آیات]]: {{متن قرآن|وَلَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَبَعَثْنَا مِنْهُمُ اثْنَيْ عَشَرَ نَقِيبًا وَقَالَ اللَّهُ إِنِّي مَعَكُمْ لَئِنْ أَقَمْتُمُ الصَّلَاةَ وَآتَيْتُمُ الزَّكَاةَ وَآمَنْتُمْ بِرُسُلِي وَعَزَّرْتُمُوهُمْ وَأَقْرَضْتُمُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا لَأُكَفِّرَنَّ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَلَأُدْخِلَنَّكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ فَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ مِنْكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِيلِ}}<ref>«و به راستی خداوند از بنی اسرائیل پیمان گرفت و از ایشان دوازده سرپرست را برانگیختیم و خداوند فرمود: من با شمایم؛ اگر نماز را بر پا داشتید و زکات پرداختید و به پیامبران من ایمان آوردید و آنان را یاری کردید و به خداوند وامی نکو پرداختید من از گناهان شما چشم می‌پوشم و شما را به بوستان‌هایی در می‌آورم که از بن آنها جویبارها روان است، پس از آن، هر یک از شما کفر ورزد بی‌گمان راه میانه را گم کرده است» سوره مائده، آیه ۱۲.</ref>، {{متن قرآن|فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّي لَا أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَأُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَأُوذُوا فِي سَبِيلِي وَقَاتَلُوا وَقُتِلُوا لَأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ثَوَابًا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ}}<ref>«آنگاه پروردگارشان به آنان پاسخ داد که: من پاداش انجام دهنده هیچ کاری را از شما چه مرد و چه زن -که همانند یکدیگرید- تباه نمی‌گردانم بنابراین بی‌گمان از گناه آنان که مهاجرت کردند و از دیار خود رانده شدند و در راه من آزار دیدند و کارزار کردند یا کشته شدند چشم می‌پوشم و آنان را به بوستان‌هایی در خواهم آورد که از بن آنها جویباران روان است، به پاداشی از نزد خداوند؛ و پاداش نیک (تنها) نزد خداوند است» سوره آل عمران، آیه ۱۹۵.</ref>، {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحًا عَسَى رَبُّكُمْ أَنْ يُكَفِّرَ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَيُدْخِلَكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ يَوْمَ لَا يُخْزِي اللَّهُ النَّبِيَّ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ نُورُهُمْ يَسْعَى بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَبِأَيْمَانِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَتْمِمْ لَنَا نُورَنَا وَاغْفِرْ لَنَا إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>«ای مؤمنان! به سوی خداوند توبه‌ای راستین کنید، امید است که پروردگار شما از گناهانتان چشم پوشد و شما را در بوستان‌هایی درآورد که از بن آنها جویبارها روان است؛ در روزی که خداوند پیامبر و مؤمنان همراه او را خوار نمی‌گذارد، فروغ آنان پیشاپیش و در سوی راستشان می‌شتابد، می‌گویند: پروردگارا! فروغ ما را برای ما کامل گردان و ما را بیامرز که تو بر هر کاری توانایی» سوره تحریم، آیه ۸.</ref>، {{متن قرآن|إِلَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُولَئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا}}<ref>«جز کسانی که توبه کنند و ایمان آورند و کاری شایسته کنند؛ که خداوند نیکی آنان را جانشین بدی‌هایشان می‌گرداند و خداوند آمرزنده بخشاینده است» سوره فرقان، آیه ۷۰.</ref>، {{متن قرآن|إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَنُدْخِلْكُمْ مُدْخَلًا كَرِيمًا}}<ref>«اگر از گناهان بزرگی که از آن بازداشته شده‌اید دوری گزینید از گناهان (کوچک) تان چشم می‌پوشیم و شما را به جایگاهی کرامند در می‌آوریم» سوره نساء، آیه ۳۱.</ref>، {{متن قرآن|وَأَقِمِ الصَّلَاةَ طَرَفَيِ النَّهَارِ وَزُلَفًا مِنَ اللَّيْلِ إِنَّ الْحَسَنَاتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئَاتِ ذَلِكَ ذِكْرَى لِلذَّاكِرِينَ}}<ref>«و نماز را در دو سوی روز و ساعتی از آغاز شب بپا دار؛ بی‌گمان نیکی‌ها بدی‌ها را می‌زدایند؛ این یادکردی برای یادآوران است» سوره هود، آیه ۱۱۴.</ref>، {{متن قرآن|أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ اجْتَرَحُوا السَّيِّئَاتِ أَنْ نَجْعَلَهُمْ كَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَوَاءً مَحْيَاهُمْ وَمَمَاتُهُمْ سَاءَ مَا يَحْكُمُونَ}}<ref>«آیا کسانی که به گناهان دست یازیده‌اند گمان دارند که آنان را همانند کسانی قرار می‌دهیم که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند، به گونه‌ای که زندگانی و مرگشان همگون باشد؟! بد داوری می‌کنند!» سوره جاثیه، آیه ۲۱.</ref>، {{متن قرآن|وَالَّذِينَ صَبَرُوا ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِيَةً وَيَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ أُولَئِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ}}<ref>«و آنان را که در پی خشنودی پروردگارشان شکیبایی پیشه می‌کنند و نماز را برپا می‌دارند و از آنچه ما روزی آنان کرده‌ایم پنهان و آشکار می‌بخشند و به نیکی، بدی را دور می‌دارند؛ فرجام (نیک) آن سرای است،» سوره رعد، آیه ۲۲.</ref>، {{متن قرآن|إِنْ تُبْدُوا الصَّدَقَاتِ فَنِعِمَّا هِيَ وَإِنْ تُخْفُوهَا وَتُؤْتُوهَا الْفُقَرَاءَ فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَيُكَفِّرُ عَنْكُمْ مِنْ سَيِّئَاتِكُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ}}<ref>«اگر صدقات را آشکار کنید خوب کاری است (اما) اگر پنهان دارید و به تنگدستان بدهید، برایتان بهتر است و (خداوند) از برخی گناهان شما چشم می‌پوشد؛ و خداوند از آنچه می‌کنید آگاه است» سوره بقره، آیه ۲۷۱.</ref>، {{متن قرآن|وَكَتَبْنَا عَلَيْهِمْ فِيهَا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَالْعَيْنَ بِالْعَيْنِ وَالْأَنْفَ بِالْأَنْفِ وَالْأُذُنَ بِالْأُذُنِ وَالسِّنَّ بِالسِّنِّ وَالْجُرُوحَ قِصَاصٌ فَمَنْ تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ كَفَّارَةٌ لَهُ وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}<ref>«و بر آنان در آن (تورات) مقرّر داشتیم که: آدمی در برابر آدمی و چشم در برابر چشم و بینی در برابر بینی و گوش در برابر گوش و دندان در برابر دندان است و (نیز) زخم‌ها قصاص دارند و هر کس از آن در گذرد کفّاره (گناهان) اوست و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری نکنند ستمگرند» سوره مائده، آیه ۴۵.</ref>، ل{{متن قرآن|ا يُؤَاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِي أَيْمَانِكُمْ وَلَكِنْ يُؤَاخِذُكُمْ بِمَا عَقَّدْتُمُ الْأَيْمَانَ فَكَفَّارَتُهُ إِطْعَامُ عَشَرَةِ مَسَاكِينَ مِنْ أَوْسَطِ مَا تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ أَوْ كِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ ذَلِكَ كَفَّارَةُ أَيْمَانِكُمْ إِذَا حَلَفْتُمْ وَاحْفَظُوا أَيْمَانَكُمْ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}}<ref>«خداوند شما را در سوگندهای بیهوده بازخواست نمی‌کند اما از سوگندهایی که آگاهانه خورده‌اید باز می‌پرسد بنابراین کفّاره (شکستن) آن، خوراک دادن به ده مستمند است از میانگین آنچه به خانواده خود می‌دهید یا (تهیّه) لباس آنان و یا آزاد کردن یک بنده؛ پس هر که (هیچ‌یک را) نیابد (کفاره آن) سه روز روزه است؛ این کفّاره سوگندهای شماست هرگاه سوگند خورید (و بشکنید)؛ حرمت سوگندهای خود را بدارید؛ خداوند این چنین آیات خود را برای شما روشن می‌گرداند باشد که سپاس گزارید» سوره مائده، آیه ۸۹.</ref> آمده است.
 
[[علامه طباطبایی]] در مسئله [[احباط]] می‌گوید: در احباط باید [[زمان]] [[استحقاق]] [[جزا]] و محل آن روشن شود. برخی آن را وقت عمل و برخی زمان [[مرگ]] و بعضی دیگر [[آخرت]] دانسته‌اند و گروهی زمان جزا را وقت عمل به شرط موافات بیان کرده‌اند<ref>المیزان، ج۲، ص۱۷۱.</ref>.
 
آنچه از [[آیات قرآن]] استفاده می‌شود این است که جزای [[اعمال]] در آخرت عین اعمال دنیاست. از آیاتی چون: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَى ظُلْمًا إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَارًا وَسَيَصْلَوْنَ سَعِيرًا}}<ref>«آنان که دارایی‌های یتیمان را به ستم می‌خورند جز این نیست که در شکم خود آتش می‌انبارند و زودا که در آتشی برافروخته درآیند» سوره نساء، آیه ۱۰.</ref>، {{متن قرآن|لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنْكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ}}<ref>«به راستی تو از این غافل بودی پس ما پرده را از (پیش چشم) تو کنار زدیم و امروز چشمت تیزنگر است» سوره ق، آیه ۲۲.</ref> دانسته می‌شود که [[زندگی]] آخرت همراه زندگی دنیاست، لکن پرده‌ای میان ما و [[قرآن]] حائل شده است، چرا که [[غفلت]] و [[کشف]] پرده در صورتی صحیح است که [[آدمی]] از چیزی که پیش روی او و حاضر در نزد اوست بی‌خبر باشد، نه در مورد چیزی که اصلاً وجود ندارد و بعدها موجود می‌شود<ref>المیزان، ج۱، ص۹۰.</ref>. لازمه حضور نتایج اعمال با [[انسان]] در این [[دنیا]] آن است که بگوییم [[نفس انسان]] مادامی که به [[بدن]] تعلّق دارد، جوهری است دارای تحوّل، قابلیت تحوّل را هم در ذات خود دارد و هم در آثار ذاتش که عبارت است از صورت‌هایی که از ذات صادر می‌شود و نتایج [[شایسته]] یا ناشایستی که این صورت‌ها به دنبال دارد. پس اگر از نفس کار [[نیکی]] صادر شود، صورتی [[معنوی]] در آن به وجود می‌آید که مقتضی اتّصاف آن به [[ثواب]] خواهد بود و اگر معصیتی از نفس صادر شود، صورتی معنوی که مقتضی [[عقاب]] است در آن به وجود می‌آید. لکن از آنجا که ذات با توجه به عروض [[حسنات]] و [[سیئات]] در [[تغییر]] و تحوّل است امکان دارد که صورت موجود و بالفعل به صورتی دیگر تبدیل بشود و این مسیر ادامه می‌یابد تا اینکه لحظه مرگ فرا رسد و نفس از بدن جدا شده و از حرکت باز ایستد در چنین صورتی، [[صور]] و آثار آن [[ثابت]] شده و [[تغییر]] پیدا نمی‌کند، مگر اینکه مورد [[شفاعت]] و [[مغفرت]] واقع بشود. [[سیره]] عُقلا نیز در مورد [[مجازات]] همین روش را به کار گرفته و به مجرّد صدور کار خوب یا [[زشت]]، فاعل آن را [[مدح]] کرده و [[پاداش]] می‌دهند و یا [[نکوهش]] و مجازات می‌کنند. البته این رویه را با توجّه به احتمال تغییر و تحوّل در [[انسان‌ها]] تا لحظه [[مرگ]] قابل تغییر و تبدیل می‌دانند و بعد از مرگ [[تنبیه]] می‌شود<ref>المیزان، ج۲، ص۱۷۱.</ref>.
 
بنابراین نمی‌توان به طور مطلق، قول به [[احباط]] را [[باطل]] دانست، بلکه فی الجمله باید آن را پذیرفت، لکن نه به گونه‌ای که احباط در تمام [[معاصی]] و [[طاعات]] جریان داشته باشد. در این میان قول [[ابوهاشم]] که موازنه را مطرح کرده است، میتوان آن را فی الجمله پذیرفت.
 
[[راه]] حل نهایی این مسئله را باید در [[فلسفه]] و [[عرفان]] جستجو کرد؛ زیرا نفس [[آدمی]] مادامی که به [[بدن]] [[دنیوی]] تعلق دارد در هر لحظه مدارج و منازل [[آخرت]] را می‌پیماید تا اینکه لحظه مرگ فرا برسد و در عرصه [[قیامت]] تمامی [[اعمال]] او نزدش حاضر است و اگر اعمال صالحش بیشتر باشد، [[خداوند]] [[اعمال ناشایست]] او را از نظر این شخص می‌پوشاند نه اینکه آن اعمال ناشایست نابود شود و این از دقائق و ظرایف احباط است که فیلسوفانی چون [[ملاصدرا]] و [[علامه طباطبایی]] توانسته‌اند آن را تبیین کنند<ref>دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۱۸۶.</ref><ref>[[محمد علی کوشا|کوشا، محمد علی]]، [[احباط و تکفیر (مقاله)|مقاله «احباط و تکفیر»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]</ref>


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:000053.jpg|22px]] [[سید مصطفی اسدی|اسدی، سید مصطفی]]، [[احباط و تكفیر (مقاله)|مقاله «احباط و تكفیر»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲''']]
# [[پرونده:10524027.jpg|22px]] [[محمد علی کوشا|کوشا، محمد علی]]، [[احباط و تکفیر (مقاله)|مقاله «احباط و تکفیر»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|'''دانشنامه معاصر قرآن کریم''']]
# [[پرونده:10524027.jpg|22px]] [[محمد علی کوشا|کوشا، محمد علی]]، [[احباط و تکفیر (مقاله)|مقاله «احباط و تکفیر»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|'''دانشنامه معاصر قرآن کریم''']]
# [[پرونده:440259451.jpg|22px]] [[احمد شجاعی|شجاعی، احمد]]، [[احباط‍‌ و تکفیر (مقاله)|مقاله «احباط‍‌ و تکفیر»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه کلام اسلامی ج۱''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


خط ۶۰: خط ۵۹:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:احباط و تکفیر]]
[[رده:اصطلاحات کلامی]]
[[رده:اعتقادات اسلامی]]
[[رده:معاد]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۱ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۵۴

احباط در لغت، به‌معنای فاسد کردن و هدر دادن است و تکفیر نیز به همین معنا می‌آید و در اصطلاح احباط از میان رفتن ثواب یا استحقاق آن یا دیگر آثار عمل نیک به‌وسیله گناه و تکفیر پوشیده و محو شدن عقاب یا استحقاق آن یا دیگر آثار گناه با انجام کار خیر است. اندیشمندان شیعه قائل به احباط نیستند مگر اینکه فرد مرتد شود که به سبب آن اعمال او از بین می‌رود. اهمیت بحث احباط بدان جهت است که با توجه به تفاسیر گوناگونی که از این بحث شده، اگر حقیقت آن به درستی بررسی نشود چه بسا انسان با انجام دادن گناهی دچار یأس و ناامیدی شده و تمامی اعمالش را بر باد رفته تصور کند، و همین حالت، باعث غوطه‌ور شدن هرچه بیشتر وی در گرداب گناهان گردد. برخی از عوامل احباط عبارت‌اند از: ارتداد؛ شرک؛ کفر؛ انکار معاد؛ نفاق؛ دنیاطلبی. برخی از عوامل تکفیر نیز عبارت‌اند از: ایمان، عمل صالح و تقوا؛ نماز، زکات، ایمان به پیامبران و یاری آنها، قرض؛ هجرت، تبعید، جهاد، شهادت؛ توبه؛ پرهیز از گناهان بزرگ؛ حسنات؛ صدقه پنهانی و کفارات.

معناشناسی

احباط در لغت، به‌معنای فاسد کردن و هدر دادن است[۱] و تکفیر نیز به همین معنا می‌آید؛ هرچند تکفیر، معانی دیگری مانند نسبت دادن غیر به کفر و بی‌دینی نیز ‌دارد[۲] و در اصطلاح احباط از میان رفتن ثواب یا استحقاق آن یا دیگر آثار عمل نیک به‌وسیله گناه و تکفیر پوشیده و محو شدن عقاب یا استحقاق آن یا دیگر آثار گناه با انجام کار خیر است[۳].[۴]

احباط در آیات قرآن

احباط و واژه‌های هم‌ریشه آن ۱۶ بار در قرآن آمده است[۵] و تکفیر و واژه‌های هم‌ریشه آن ۱۴ بار در قرآن به‌کار رفته است[۶]. در آیاتی، از احباط با واژگان و مضامین دیگری نیز یاد‌ شده است؛ مانند: ابطال یا باطل[۷]، اضلال[۸]، هضم[۹]، هباء منثور[۱۰]، احتراق[۱۱]، عدم اغناء[۱۲]، خاکستر بر باد رفته[۱۳]، سراب در بیابان[۱۴] و ضایع کردن عمل[۱۵]. در آیاتی نیز از واژه تکفیر و مشتقاتش استفاده نشده؛ ولی با این موضوع ارتباط دارند؛ مانند: ۱۱۴ سوره هود که در آن زایل شدن گناه به‌وسیله نیکی آمده و ۱۱ سوره نحل که در آن واژۀ تبدیل آمده و ۲۲ سوره رعد که در آن واژه «درء» به‌معنای برطرف کردن به‌کار رفته است[۱۶].

ضرورت بحث

اهمیت بحث احباط بدان جهت است که اولاً، این بحث به طور گسترده در قرآن و روایات مطرح شده است، ثانیاً، با توجه به تفاسیر گوناگونی که از این بحث شده است، اگر حقیقت آن به درستی بررسی نشود، چه بسا انسان با انجام دادن گناهی دچار یأس و ناامیدی شده و تمامی اعمالش را بر باد رفته تصور کند و همین حالت، باعث غوطه‌ور شدن هرچه بیشتر وی در گرداب گناهان گردد. از طرفی اگر حقیقت تکفیر درست تبیین نشود، ممکن است انسان به عملکردهای خویش بیش از اندازه خوش‌بین شده، دچار غرور و نخوت گشته و به صورت گستاخانه مرتکب گناه شود. بنابراین مسئله احباط و تکفیر شیوه‌ای است که آدمی را در حوزه عملکردهایش در میان خوف و رجا قرار می‌دهد که بهترین حالت برای بندگان خداست[۱۷].

تبیین دیدگاه‌ها

احباط و تکفیر از گذشته مورد بحث و نزاعِ متکلمان بوده است. بیش‌تر معتزله عقیده داشتند که امکان ندارد انسان در زمان واحد هم مستحق ثواب و هم مستحق عقاب باشد و ممکن نیست در نامه عمل کسی، هم حسنه و هم سیّئه وجود داشته باشد؛ بنابراین به احباط و تکفیر در عموم حسنات و سیئات قائل شده‌اند.

امامیه و اشاعره، این نظر را نپذیرفته و گفته‌اند: روش خداوند در کیفر و پاداش، از روش عاقلان در جامعه انسانی جدا نیست. عاقلان در مجازات‌ها و پاداش‌ها و نیز در تحسین و تقبیح افراد، اعمال خیر و شرّ را جداگانه محاسبه می‌کنند[۱۸]. بنابراین، ممکن است انسان در زمان واحد، هم استحقاق ثواب و هم عقاب و هم عمل خوب و هم عمل بد داشته باشد. در این صورت اگر عفو الهی یا شفاعت شافعان شامل وی نشود، ابتدا به‌سبب گناهانش کیفر می‌بیند؛ سپس ثواب ایمانش به او داده خواهد شد[۱۹]. براساس برخی آیات همچون ﴿فَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًۭا يَرَهُۥ * وَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍۢ شَرًّۭا يَرَهُ[۲۰] کار نیک یا بد بی‌پاداش و کیفر نمی‌ماند.

باید توجه داشت در بین همه فرقه‌های اسلامی دو مسأله، اجماعی و مورد قبول همه است است:

  1. اگر کافری مؤمن شود و با ایمان بمیرد، کیفر کفر و گناهانی که در حال کفر انجام داده، از وی برداشته می‌شود.
  2. اگر کسی کافر بمیرد، ثواب ایمان پیشین وی و اعمال نیکی که انجام داده، از‌بین می‌رود[۲۱].[۲۲]

عوامل احباط

عوامل حبط عمل غیر مؤمنان

  1. ارتداد: (کفر پس از ایمان): خداوند، اعمال کسانی را که از دین خود برگشته، در حال کفر بمیرند، باطل دانسته و آنان را اهل دوزخ شمرده است:[۲۳].
  2. شرک: آیه ‌۱۷ سوره توبه ایمان به خدا را شرط ثواب و پاداش بر عمل صالح دانسته، شرک را موجب بطلان اعمال و خلود در آتش شمرده است[۲۴].
  3. کفر: آیاتی که کفر را عامل احباط بیان می‌کنند، به چند گروه تقسیم می‌شوند:
    1. کفر به پروردگار: براساس آیه ۱۸ سوره ابراهیم اعمال کافران مانند خاکستری که بادی شدید بر آن بوزد، نابود می‌شود: ﴿مَّثَلُ ٱلَّذِينَ كَفَرُوا۟ بِرَبِّهِمْ أَعْمَـٰلُهُمْ كَرَمَادٍ ٱشْتَدَّتْ بِهِ ٱلرِّيحُ فِى يَوْمٍ عَاصِفٍ ...[۲۵]؛
    2. کفر به آیات الهی: کفر به حجّت‌ها و نشانه‌های الهی[۲۶] مانند قرآن و نبوت پیامبراکرم(ص)[۲۷] به همراه کشتن انبیا و آمران به عدل، یکی دیگر از عوامل احباط قرار داده شده است[۲۸]؛
    3. کفر به ایمان: یکی از عوامل حبط اعمال، انکار و نپذیرفتن دستورات الهی است. خداوند تأکید می‌کند که اگر کسی پس از شناخت ایمان، آن را انکار کند، تمام اعمال نیکش از بین رفته و در آخرت از زیانکاران خواهد بود[۲۹].
  4. انکار معاد: اعمال کسانی‌که آخرت را دروغ پنداشته‌اند نیز حبط می‌شود[۳۰].
  5. نفاق: آیات قرآن از کارشکنی منافقان خبر می‌دهد که نه‌تنها خود به جنگ نمی‌رفتند، بلکه از رفتن دیگران نیز جلوگیری می‌کردند و لذاست که خداوند به دلیل وجود این صفت در آنها اعمالشان را تباه می‌کند[۳۱].
  6. دنیاطلبی: دل بستن به دنیا و زندگی آن عامل دیگری برای احباط دانسته شده است[۳۲].[۳۳]

عوامل حبط عمل مؤمنان

آن‌چه تاکنون مطرح شد، آیات مربوط به غیر اهل ایمان بود؛ امّا در قرآن آیاتی وجود دارد که مربوط به حبط اعمال مؤمنان است برخی از این موارد عبارت است از:

  1. بلند سخن گفتن در حضور پیامبر اسلام: در آیه‌ ۲ سوره حجرات صدا را بر صدای پیغمبر بلندتر کردن و نیز بلند سخن گفتن در مقابل آن حضرت، از عوامل حبط شمرده شده است[۳۴].[۳۵]
  2. منت و آزار بعد از انفاق در راه خدا: اگر کسی بعد از انفاق، بر خدا یا بر گیرنده آن منت بگذارد و او را آزار دهد[۳۶]، عمل او حبط و ثواب انفاق در راه خدا نصیبش نخواهد شد[۳۷].[۳۸]
  3. نافرمانی خدا و رسول: اطاعت نکردن از خدا و پیامبر(ص) نیز موجب حبط اعمال دانسته شده است: ﴿يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓا۟ أَطِيعُوا۟ ٱللَّهَ وَأَطِيعُوا۟ ٱلرَّسُولَ وَلَا تُبْطِلُوٓا۟ أَعْمَـٰلَكُمْ[۳۹].[۴۰]

عوامل تکفیر

  1. ایمان، عمل صالح و تقوا: آیات در این زمینه ۴ گروه است: آیاتی که ایمان را عامل تکفیر می‌داند[۴۱].[۴۲]؛ آیاتی که ایمانِ توأم با عمل‌ صالح را موجب تکفیر قرار داده است[۴۳]؛ آیاتی که ایمان همراه با تقوا را عامل تکفیر معرفی کرده است[۴۴]؛ آیاتی که در آنها تقوا به‌تنهایی عامل تکفیر شمرده شده است[۴۵].[۴۶]
  2. هجرت، تبعید، جهاد، شهادت و...: هجرت، تبعید، تحمّل شداید و مصایب، جهاد و شهادت در راه خدا، به دلیل ارزشی که نزد خداوند دارند، هر کدام عامل مستقلی برای تکفیر محسوب می‌شوند[۴۷].
  3. توبه: خداوند در آیه‌ ۸ سوره تحریم به مؤمنان دستور توبه نصوح (صادقانه) می‌دهد؛ به امید آن‌که گناهانشان محو شود[۴۸].
  4. پرهیز از گناهان بزرگ: قرآن، ترک گناهان کبیره را موجب تکفیر گناهان صغیره می‌داند: ﴿إِن تَجْتَنِبُوا۟ كَبَآئِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنكُمْ سَيِّـَٔاتِكُمْ[۴۹].
  5. حسنات: خداوند در قرآن اصل مهمی را بیان کرده که اعمال نیک و حسنات قدرت پاک‌کنندگی و از بین برندگی گناهان را دارند. به‌خصوص نماز در اوقات مختلف شبانه‌روز از مهم‌ترین حسناتی است که این خاصیت را دارد[۵۰].
  6. صدقه پنهانی: خداوند در آیه‌ ۲۷۱ بقره انفاق پنهانی را موجب پوشاندن برخی از گناهان دانسته است[۵۱].
  7. کفارات: برای برخی از گناهان، کفّاره تعیین شده که پرداخت کفاره باعث از بین رفتن آن گناهان می‌شود؛ مانند گذشت از حق قصاص که کفّاره گناهان ولیّ مقتول است[۵۲].[۵۳] و یا کفاره شکستن قسم که عبارت از اطعام یا پوشاندن ۱۰ نفر مسکین یا آزاد کردن یک نفر برده است و اگر بر هیچ کدام توانایی ندارد، سه روز روزه گرفتن[۵۴].[۵۵]

منابع

پانویس

  1. المصباح، ص‌۱۱۸.
  2. التحقیق، ج‌۱۰، ص‌۷۹.
  3. الفروق اللغویه،ص ۲۱؛ الهیات، ج‌۴، ص‌۳۶۳.
  4. اسدی، سید مصطفی، مقاله «احباط و تكفیر»، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲، ص۱۹۱ ـ ۱۹۴؛ کوشا، محمد علی، مقاله «احباط و تکفیر»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص۱۵۸ ـ ۱۶۰؛ شجاعی، احمد، مقاله «احباط‍‌ و تکفیر»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص ۱۷۷.
  5. بقره، ۲۱۷؛ آل‌عمران، ۲۲؛ مائده ۵ و۵۳؛ انعام ۶، ۸۸؛ اعراف ۱۴۷؛ توبه ۶۹؛ هود ۱۶؛ کهف ۱۰۵؛ احزاب ۱۹؛ زمر ۶۵؛ محمّد ۹، ۲۸ و ۳۲؛ حجرات ۲.
  6. بقره ۲۷۱؛ آل‌عمران ۱۹۳ و ۱۹۵؛ نساء ۳۱؛ مائده ۶۵؛ انفال ۲۹؛ عنکبوت ۷؛ زمر ۳۵؛ محمّد ۲؛ فتح ۵؛ تغابن ۹؛ طلاق ۵؛ تحریم ۸.
  7. بقره ۲۶۴؛ اعراف ۱۳۹؛ هود ۱۶؛ محمّد ۳۳.
  8. محمّد ۱ و ۸.
  9. طه ۱۱۲.
  10. فرقان ۲۳.
  11. بقره ۲۶۶.
  12. جاثیه ۱۰؛ مسد ۲.
  13. ابراهیم ۱۸.
  14. نور، ۳۹.
  15. آل‌عمران ۱۹۵.
  16. اسدی، سید مصطفی، مقاله «احباط و تكفیر»، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲، ص۱۹۱ ـ ۱۹۴؛ کوشا، محمد علی، مقاله «احباط و تکفیر»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص۱۵۸ ـ ۱۶۰.
  17. شجاعی، احمد، مقاله «احباط‍‌ و تکفیر»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص ۱۷۷.
  18. المیزان، ج‌۲، ص‌۱۷۰.
  19. شرح باب حادی عشر، ص‌۲۸۸ ـ ۲۹۳؛ کشف المراد، ص‌۵۶۲؛ شرح المقاصد، ج ۵، ص‌۱۴۰.
  20. «پس هر کس همسنگ ذره‌ای نیکی ورزد، آن را خواهد دید، * و هر کس همسنگ ذره‌ای بدی کند، آن را خواهد دید» سوره زلزال‌، آیه ۷-۸.
  21. الهیات، ج‌۴، ص‌۳۶۴؛ شرح‌المقاصد، ج‌۵‌، ص‌۱۲۵‌ـ‌۱۳۸؛ حق‌الیقین، ج‌۲، ص‌۲۲۱.
  22. اسدی، سید مصطفی، مقاله «احباط و تكفیر»، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲، ص۱۹۱ ـ ۱۹۴؛ کوشا، محمد علی، مقاله «احباط و تکفیر»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص۱۵۸ ـ ۱۶۰؛ شجاعی، احمد، مقاله «احباط‍‌ و تکفیر»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص ۱۷۷ ـ ۱۸۲.
  23. ﴿وَمَن يَرْتَدِدْ مِنكُمْ عَن دِينِهِۦ فَيَمُتْ وَهُوَ كَافِرٌۭ فَأُو۟لَـٰٓئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَـٰلُهُمْ فِى ٱلدُّنْيَا وَٱلْـَٔاخِرَةِ وَأُو۟لَـٰٓئِكَ أَصْحَـٰبُ ٱلنَّارِ هُمْ فِيهَا خَـٰلِدُونَ، «و (این کافران) پیاپی با شما جنگ می‌کنند تا اگر بتوانند شما را از دینتان بازگردانند، و کردار کسانی از شما که از دین خود بازگردند و در کفر بمیرند، در این جهان و جهان واپسین، تباه است و آنان دمساز آتش و در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۲۱۷.
  24. ﴿مَا كَانَ لِلْمُشْرِكِينَ أَن يَعْمُرُوا۟ مَسَـٰجِدَ ٱللَّهِ شَـٰهِدِينَ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِم بِٱلْكُفْرِ أُو۟لَـٰٓئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَـٰلُهُمْ وَفِى ٱلنَّارِ هُمْ خَـٰلِدُونَ، «مشرکان را نرسد که مساجد خداوند را آباد کنند با آنکه به زیان خویش بر کفر (خود) گواهند؛ کردارهای آنان تباه است و آنان در آتش، جاودانند» سوره ‌توبه، آیه ۱۷.
  25. «حکایت کردار آنان که به پروردگارشان کفر ورزیدند چون (توده) خاکستری است که در روزی بادخیز باد بر آن بوزد ...» سوره ابراهیم، آیه ۱۸.
  26. التبیان، ج‌۲، ص‌۴۲۲.
  27. التفسیرالکبیر، ج‌۷، ص‌۲۲۹.
  28. ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِـَٔايَـٰتِ ٱللَّهِ وَيَقْتُلُونَ ٱلنَّبِيِّـۧنَ بِغَيْرِ حَقٍّۢ وَيَقْتُلُونَ ٱلَّذِينَ يَأْمُرُونَ بِٱلْقِسْطِ مِنَ ٱلنَّاسِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ * أُو۟لَـٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ حَبِطَتْ أَعْمَـٰلُهُمْ فِى ٱلدُّنْيَا وَٱلْـَٔاخِرَةِ وَمَا لَهُم مِّن نَّـٰصِرِينَ، «آنان را که به آیات خداوند کفر می‌ورزند و پیامبران را ناحقّ می‌کشند و دادفرمایان از مردم را به قتل می‌رسانند به عذابی دردناک نوید ده! * آنانند که در این جهان و در جهان واپسین کارهاشان تباه است و آنان را هیچ یاوری نیست» سوره آل‌عمران، آیه ۲۱-۲۲.
  29. ﴿...وَمَن يَكْفُرْ بِٱلْإِيمَـٰنِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُۥ وَهُوَ فِى ٱلْـَٔاخِرَةِ مِنَ ٱلْخَـٰسِرِينَ، «و هر کس گرویدن (به اسلام) را نپذیرد کردارش تباه می‌شود و او در جهان واپسین از زیانکاران است» سوره مائده، آیه ۵.
  30. ﴿وَٱلَّذِينَ كَذَّبُوا۟ بِـَٔايَـٰتِنَا وَلِقَآءِ ٱلْـَٔاخِرَةِ حَبِطَتْ أَعْمَـٰلُهُمْ هَلْ يُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كَانُوا۟ يَعْمَلُونَ، «و کردار کسانی که آیات ما و دیدار جهان واپسین را دروغ شمردند تباه شد؛ آیا جز برای آنچه می‌کردند کیفر می‌بینند؟» سوره اعراف، آیه ۱۴۷.
  31. ﴿قَدْ يَعْلَمُ ٱللَّهُ ٱلْمُعَوِّقِينَ مِنكُمْ وَٱلْقَآئِلِينَ لِإِخْوَٰنِهِمْ هَلُمَّ إِلَيْنَا وَلَا يَأْتُونَ ٱلْبَأْسَ إِلَّا قَلِيلًا * أَشِحَّةً عَلَيْكُمْ فَإِذَا جَآءَ ٱلْخَوْفُ رَأَيْتَهُمْ يَنظُرُونَ إِلَيْكَ تَدُورُ أَعْيُنُهُمْ كَٱلَّذِى يُغْشَىٰ عَلَيْهِ مِنَ ٱلْمَوْتِ فَإِذَا ذَهَبَ ٱلْخَوْفُ سَلَقُوكُم بِأَلْسِنَةٍ حِدَادٍ أَشِحَّةً عَلَى ٱلْخَيْرِ أُو۟لَـٰٓئِكَ لَمْ يُؤْمِنُوا۟ فَأَحْبَطَ ٱللَّهُ أَعْمَـٰلَهُمْ وَكَانَ ذَٰلِكَ عَلَى ٱللَّهِ يَسِيرًۭا، «بی‌گمان خداوند از میان شما کارشکنان (جنگ) را خوب می‌شناسد و (نیز) کسانی را که به برادران خویش می‌گویند: به ما بپیوندید و جز اندکی در جنگ شرکت نمی‌کنند *در حالی که به شما تنگ‌چشمی می‌ورزند آنگاه، چون بیم (جنگ) در رسد آنان را می‌بینی که در تو می‌نگرند چون کسانی که در بیهوشی جان می‌کنند، چشم‌هاشان (در چشمخانه) می‌چرخد و چون آن بیم از میان برود با زبان‌هایی تیز و تند به شما زخم زبان می‌زنند در حالی که» سوره احزاب، آیه ۱۸-۱۹.
  32. ﴿أُو۟لَـٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ لَيْسَ لَهُمْ فِى ٱلْـَٔاخِرَةِ إِلَّا ٱلنَّارُ وَحَبِطَ مَا صَنَعُوا۟ فِيهَا وَبَـٰطِلٌۭ مَّا كَانُوا۟ يَعْمَلُونَ، «آنان کسانی هستند که در رستخیز جز آتش (دوزخ) نخواهند داشت و آنچه در آن کرده‌اند نابود و آنچه انجام می‌داده‌اند تباه است» سوره ‌هود، آیه ۱۶.
  33. اسدی، سید مصطفی، مقاله «احباط و تكفیر»، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲، ص۱۹۷؛ کوشا، محمد علی، مقاله «احباط و تکفیر»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص۱۵۸ ـ ۱۶۰؛ شجاعی، احمد، مقاله «احباط‍‌ و تکفیر»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص ۱۸۵.
  34. ﴿يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ لَا تَرْفَعُوٓا۟ أَصْوَٰتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ ٱلنَّبِىِّ وَلَا تَجْهَرُوا۟ لَهُۥ بِٱلْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَن تَحْبَطَ أَعْمَـٰلُكُمْ وَأَنتُمْ لَا تَشْعُرُونَ، «ای مؤمنان! صدایتان را از صدای پیامبر فراتر نبرید و در گفتار با او بلند سخن مگویید چنان که با یکدیگر بلند سخن می‌گویید؛ مبادا کردارهایتان بی‌آنکه خود دریابید تباه گردد» سوره ‌حجرات، آیه ۲.
  35. اسدی، سید مصطفی، مقاله «احباط و تكفیر»، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲، ص۱۹۷؛ کوشا، محمد علی، مقاله «احباط و تکفیر»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص۱۵۸ ـ ۱۶۰.
  36. مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۶۵۰.
  37. ﴿يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ لَا تُبْطِلُوا۟ صَدَقَـٰتِكُم بِٱلْمَنِّ وَٱلْأَذَىٰ، «ای مؤمنان! صدقه‌های خود را با منّت نهادن و آزردن تباه نسازید،» سوره بقره، آیه ۲۶۴.
  38. اسدی، سید مصطفی، مقاله «احباط و تكفیر»، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲، ص۱۹۸؛ کوشا، محمد علی، مقاله «احباط و تکفیر»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص۱۵۸ ـ ۱۶۰.
  39. «ای مؤمنان! از خداوند فرمانبرداری کنید و از پیامبر فرمان برید و کردارهایتان را تباه نگردانید» سوره ‌محمّد، آیه ۳۳.
  40. اسدی، سید مصطفی، مقاله «احباط و تكفیر»، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲، ص۱۹۸؛ کوشا، محمد علی، مقاله «احباط و تکفیر»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص۱۵۸ ـ ۱۶۰.
  41. ﴿رَّبَّنَآ إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِيًۭا يُنَادِى لِلْإِيمَـٰنِ أَنْ ءَامِنُوا۟ بِرَبِّكُمْ فَـَٔامَنَّا رَبَّنَا فَٱغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَكَفِّرْ عَنَّا سَيِّـَٔاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ ٱلْأَبْرَارِ، «پروردگارا! ما شنیدیم فرا خواننده‌ای به ایمان فرا می‌خواند که به پروردگار خود ایمان آورید! و ایمان آوردیم؛ پروردگارا، گناهان ما را بیامرز و از بدی‌های ما چشم بپوش و ما را با نیکان بمیران» سوره آل‌عمران، آیه ۱۹۳.
  42. التفسیرالکبیر، ج‌۹، ص‌۱۴۶.
  43. ﴿وَٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ وَعَمِلُوا۟ ٱلصَّـٰلِحَـٰتِ لَنُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّـَٔاتِهِمْ وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَحْسَنَ ٱلَّذِى كَانُوا۟ يَعْمَلُونَ، «و بی‌گمان از گناهان آنان که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند، درمی‌گذریم و بهتر از آنچه انجام می‌دادند به آنها پاداش خواهیم داد» سوره عنکبوت، آیه ۷.
  44. ﴿يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓا۟ إِن تَتَّقُوا۟ ٱللَّهَ يَجْعَل لَّكُمْ فُرْقَانًۭا وَيُكَفِّرْ عَنكُمْ سَيِّـَٔاتِكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَٱللَّهُ ذُو ٱلْفَضْلِ ٱلْعَظِيمِ، «ای مؤمنان! اگر از خداوند پروا کنید در شما نیروی شناخت درستی از نادرستی می‌نهد و از گناهانتان چشم می‌پوشد و شما را می‌آمرزد و خداوند دارای بخشش سترگ است» سوره انفال، آیه ۲۹.
  45. ﴿وَمَن يَتَّقِ ٱللَّهَ يُكَفِّرْ عَنْهُ سَيِّـَٔاتِهِۦ وَيُعْظِمْ لَهُۥٓ أَجْرًا، «این فرمان خداوند است که به سوی شما فرو فرستاده است و هر که از خدا پروا کند (خداوند) گناهانش را می‌پوشاند و برای وی پاداشی سترگ فراهم می‌گرداند» سوره طلاق، آیه ۵.
  46. اسدی، سید مصطفی، مقاله «احباط و تكفیر»، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲، ص۱۹۹؛ کوشا، محمد علی، مقاله «احباط و تکفیر»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص۱۵۸ ـ ۱۶۰.
  47. ﴿فَٱلَّذِينَ هَاجَرُوا۟ وَأُخْرِجُوا۟ مِن دِيَـٰرِهِمْ وَأُوذُوا۟ فِى سَبِيلِى وَقَـٰتَلُوا۟ وَقُتِلُوا۟ لَأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّـَٔاتِهِمْ وَلَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّـٰتٍۢ تَجْرِى مِن تَحْتِهَا ٱلْأَنْهَـٰرُ ثَوَابًۭا مِّنْ عِندِ ٱللَّهِ وَٱللَّهُ عِندَهُۥ حُسْنُ ٱلثَّوَابِ، «آنگاه پروردگارشان به آنان پاسخ داد که: من پاداش انجام دهنده هیچ کاری را از شما چه مرد و چه زن -که همانند یکدیگرید- تباه نمی‌گردانم بنابراین بی‌گمان از گناه آنان که مهاجرت کردند و از دیار خود رانده شدند و در راه من آزار دیدند و کارزار کردند یا کشته شدند چشم می‌پوشم و آنان را به بوستان‌هایی در خواهم آورد که از بن آنها جویباران روان است، به پاداشی از نزد خداوند؛ و پاداش نیک (تنها) نزد خداوند است» سوره آل‌عمران، آیه ۱۹۵.
  48. ﴿يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ تُوبُوٓا۟ إِلَى ٱللَّهِ تَوْبَةًۭ نَّصُوحًا عَسَىٰ رَبُّكُمْ أَن يُكَفِّرَ عَنكُمْ سَيِّـَٔاتِكُمْ وَيُدْخِلَكُمْ جَنَّـٰتٍۢ تَجْرِى مِن تَحْتِهَا ٱلْأَنْهَـٰرُ...، «ای مؤمنان! به سوی خداوند توبه‌ای راستین کنید، امید است که پروردگار شما از گناهانتان چشم پوشد و شما را در بوستان‌هایی درآورد که از بن آنها جویبارها روان است؛ در روزی که خداوند پیامبر و مؤمنان همراه او را خوار نمی‌گذارد، فروغ آنان پیشاپیش و در سوی راستشان می‌شتابد، می‌گویند: پروردگارا! فروغ ما را برای ما کامل گردان و ما را بیامرز که تو بر هر کاری توانایی» سوره ‌تحریم، آیه ۸.
  49. «اگر از گناهان بزرگی که از آن بازداشته شده‌اید دوری گزینید از گناهان (کوچک) تان چشم می‌پوشیم» سوره نساء، آیه ۳۱.
  50. ﴿وَأَقِمِ ٱلصَّلَوٰةَ طَرَفَىِ ٱلنَّهَارِ وَزُلَفًۭا مِّنَ ٱلَّيْلِ إِنَّ ٱلْحَسَنَـٰتِ يُذْهِبْنَ ٱلسَّيِّـَٔاتِ ذَٰلِكَ ذِكْرَىٰ لِلذَّٰكِرِينَ، «و نماز را در دو سوی روز و ساعتی از آغاز شب بپا دار؛ بی‌گمان نیکی‌ها بدی‌ها را می‌زدایند؛ این یادکردی برای یادآوران است» سوره ‌هود، آیه ۱۱۴.
  51. ﴿إِن تُبْدُوا۟ ٱلصَّدَقَـٰتِ فَنِعِمَّا هِىَ وَإِن تُخْفُوهَا وَتُؤْتُوهَا ٱلْفُقَرَآءَ فَهُوَ خَيْرٌۭ لَّكُمْ وَيُكَفِّرُ عَنكُم مِّن سَيِّـَٔاتِكُمْ وَٱللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌۭ، «اگر صدقات را آشکار کنید خوب کاری است (اما) اگر پنهان دارید و به تنگدستان بدهید، برایتان بهتر است و (خداوند) از برخی گناهان شما چشم می‌پوشد؛ و خداوند از آنچه می‌کنید آگاه است» سوره ‌بقره، آیه ۲۷۱.
  52. مجمع‌البیان، ج‌۳، ص‌۳۰۹؛ تفسیر قرطبی، ج‌۶، ص‌۱۳۵.
  53. سوره مائده، آیه ۴۵.
  54. سوره مائده، آیه ۸۹.
  55. اسدی، سید مصطفی، مقاله «احباط و تكفیر»، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲، ص۲۰۱ ـ ۲۰۳؛ شجاعی، احمد، مقاله «احباط‍‌ و تکفیر»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص ۱۸۶.