برهان هدایت در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
 
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{نبوت}}
{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = برهان هدایت
| موضوع مرتبط = برهان هدایت
| عنوان مدخل  = [[برهان هدایت]]
| عنوان مدخل  = برهان هدایت
| مداخل مرتبط = [[برهان هدایت در قرآن]] - [[برهان هدایت در حدیث]] - [[برهان هدایت در نهج البلاغه]] - [[برهان هدایت در معارف دعا و زیارات]] - [[برهان هدایت در کلام اسلامی]] - [[برهان هدایت در اخلاق اسلامی]] - [[برهان هدایت در عرفان اسلامی]]
| مداخل مرتبط = [[برهان هدایت در کلام اسلامی]]
| پرسش مرتبط  = برهان هدایت (پرسش)
| پرسش مرتبط  =
}}
}}


== مقدمه ==
== مقدمه ==
*"[[برهان]] [[هدایت]]" با "[[برهان]] [[نظم]]" فرق می‌‌کند. [[برهان]] [[نظم]] از وضع "ساختمان موجودات" حکایت می‌‌کند که سازنده اینها [[عاقل]] و شاعر و [[مدبر]] است؛ ولی [[برهان]] [[هدایت]] به "کار موجودات" مربوط است؛ و این از مختصات [[قرآن]] است که میان اصل [[نظم]] و اصل [[هدایت]] تفکیک کرده است. [[قرآن کریم]] تنها منبعی است که میان [[نظم]] و [[هدایت]] تفکیک و در [[حقیقت]] آن را به عنوان دو [[دلیل]] ذکر کرده است<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۷۴-۷۵.</ref>.
"[[برهان]] [[هدایت]]" با "[[برهان]] [[نظم]]" فرق می‌‌کند. [[برهان]] [[نظم]] از وضع "ساختمان موجودات" حکایت می‌‌کند که سازنده اینها [[عاقل]] و شاعر و [[مدبر]] است؛ ولی [[برهان]] [[هدایت]] به "کار موجودات" مربوط است؛ و این از مختصات [[قرآن]] است که میان اصل [[نظم]] و اصل [[هدایت]] تفکیک کرده است. [[قرآن کریم]] تنها منبعی است که میان [[نظم]] و [[هدایت]] تفکیک و در [[حقیقت]] آن را به عنوان دو [[دلیل]] ذکر کرده است.
* مجموعاً در چهار [[آیه]] از [[آیات قرآن]]، این دو در کنار یکدیگر به عنوان امر جداگانه قرار گرفته‌اند:
 
مجموعاً در چهار [[آیه]] از [[آیات قرآن]]، این دو در کنار یکدیگر به عنوان امر جداگانه قرار گرفته‌اند:
# آیه‌ای که وقتی [[فرعون]] از [[حضرت موسی]] {{ع}} سؤال کرد: {{متن قرآن|مَنْ رَبُّكُمَا يَا مُوسَى}}<ref>«(فرعون) گفت: ای موسی! پروردگار شما کیست؟» سوره طه، آیه ۴۹.</ref>؛ [[حضرت]] {{ع}} جواب داد: {{متن قرآن|رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى}}<ref>«گفت: پروردگار ما کسی است که آفرینش هر چیز را به (فراخور) او، ارزانی داشته سپس راهنمایی کرده است» سوره طه، آیه ۵۰.</ref>. در ساختمان هر چیز، آنچه برای آن لازم است قرار داد و سپس آن را [[هدایت]] کرد. {{متن قرآن|كُلَّ شَيْءٍ}}، یعنی هر موجودی در هر مرتبه‌ای به هر نوع هدایتی که به منظور [[تکامل]] نیاز دارد، آن [[هدایت]] به او داده شده است.
# آیه‌ای که وقتی [[فرعون]] از [[حضرت موسی]] {{ع}} سؤال کرد: {{متن قرآن|مَنْ رَبُّكُمَا يَا مُوسَى}}<ref>«(فرعون) گفت: ای موسی! پروردگار شما کیست؟» سوره طه، آیه ۴۹.</ref>؛ [[حضرت]] {{ع}} جواب داد: {{متن قرآن|رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى}}<ref>«گفت: پروردگار ما کسی است که آفرینش هر چیز را به (فراخور) او، ارزانی داشته سپس راهنمایی کرده است» سوره طه، آیه ۵۰.</ref>. در ساختمان هر چیز، آنچه برای آن لازم است قرار داد و سپس آن را [[هدایت]] کرد. {{متن قرآن|كُلَّ شَيْءٍ}}، یعنی هر موجودی در هر مرتبه‌ای به هر نوع هدایتی که به منظور [[تکامل]] نیاز دارد، آن [[هدایت]] به او داده شده است.
#{{متن قرآن|وَالَّذِي قَدَّرَ فَهَدَى}}<ref>«و آنکه اندازه کرد و راه نمود،» سوره اعلی، آیه ۳.</ref>. در این [[آیه]] ضمن اشاره به [[خلقت]] و تسویه و تعدیل و تکمیل ساختمان اشیا؛ [[هدایت]] به عنوان یک امر مستقل ذکر شده است.
#{{متن قرآن|وَالَّذِي قَدَّرَ فَهَدَى}}<ref>«و آنکه اندازه کرد و راه نمود،» سوره اعلی، آیه ۳.</ref>. در این [[آیه]] ضمن اشاره به [[خلقت]] و تسویه و تعدیل و تکمیل ساختمان اشیا؛ [[هدایت]] به عنوان یک امر مستقل ذکر شده است.
# از زبان [[ابراهیم]] {{ع}} [[نقل]] می‌‌کند: {{متن قرآن|الَّذِي خَلَقَنِي فَهُوَ يَهْدِينِ}}<ref>«همان که مرا آفرید و همو راهنمایی‌ام می‌کند» سوره شعراء، آیه ۷۸.</ref> در این [[آیه]]، [[قرآن کریم]] به [[هدایت]]، جداگانه [[تمسک]] کرده است.
# از زبان [[ابراهیم]] {{ع}} [[نقل]] می‌‌کند: {{متن قرآن|الَّذِي خَلَقَنِي فَهُوَ يَهْدِينِ}}<ref>«همان که مرا آفرید و همو راهنمایی‌ام می‌کند» سوره شعراء، آیه ۷۸.</ref> در این [[آیه]]، [[قرآن کریم]] به [[هدایت]]، جداگانه [[تمسک]] کرده است.
#{{متن قرآن|اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ * خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ * اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ * الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ * عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ}}<ref>«بخوان به نام پروردگار خویش که آفرید * آدمی را از خونپاره‌ای فروبسته آفرید * بخوان و (بدان که) پروردگار تو گرامی‌ترین است * همان که با قلم آموزش داد * به انسان آنچه نمی‌دانست آموخت» سوره علق، آیه ۱-۵.</ref>. در این [[آیه]] ابتدا به اصل [[آفرینش انسان]] اشاره شده است؛ سپس [[هدایت]] خاص [[انسان]] را که موضوع [[علم]] و سواد و [[خواندن و نوشتن]] باشد، جداگانه ذکر کرده است<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۷۵.</ref>.
#{{متن قرآن|اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ * خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ * اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ * الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ * عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ}}<ref>«بخوان به نام پروردگار خویش که آفرید * آدمی را از خونپاره‌ای فروبسته آفرید * بخوان و (بدان که) پروردگار تو گرامی‌ترین است * همان که با قلم آموزش داد * به انسان آنچه نمی‌دانست آموخت» سوره علق، آیه ۱-۵.</ref>. در این [[آیه]] ابتدا به اصل [[آفرینش انسان]] اشاره شده است؛ سپس [[هدایت]] خاص [[انسان]] را که موضوع [[علم]] و سواد و [[خواندن و نوشتن]] باشد، جداگانه ذکر کرده است.
* در نتیجه اگر کاری که از اشیا سر می‌‌زند، لازمه قهری و جبری ساختمان آنهاست، این بر مبنای اصل [[نظم]] است و مستلزم [[هدایت]] نمی‌باشد؛ اما اگر مطالعات [[علمی]] درباره موجودات، اثبات کرد که نیرویی مجهول در راهبری آنها دخالت دارد و ساختمان ماشینی آنها برای این کار کافی نیست، اصل [[هدایت]] عمومی، به عنوان یک [[دلیل]] مستقل [[خداشناسی]] ثابت می‌‌شود.
 
* این [[برهان]] بر [[ضرورت بعثت]] [[انبیا]] مبتنی است که ممکن است به جهت [[لزوم]] شناساندن و [[راهنمایی]] باشد و یا به جهت [[ضرورت]] [[فیض]] به موجودات، دارای قابلیت باشد<ref>مطهری، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج۶، ص۱۵۴ و ۱۵۹؛ همو، نبوت، ص۶۷ - ۶۶؛ همو، توحید، ص۹۰ - ۸۸، ۱۲۱ - ۱۲۰.</ref>.
در نتیجه اگر کاری که از اشیا سر می‌‌زند، لازمه قهری و جبری ساختمان آنهاست، این بر مبنای اصل [[نظم]] است و مستلزم [[هدایت]] نمی‌باشد؛ اما اگر مطالعات [[علمی]] درباره موجودات، اثبات کرد که نیرویی مجهول در راهبری آنها دخالت دارد و ساختمان ماشینی آنها برای این کار کافی نیست، اصل [[هدایت]] عمومی، به عنوان یک [[دلیل]] مستقل [[خداشناسی]] ثابت می‌‌شود.
* تقریر [[برهان]] [[هدایت]]، این‌گونه است که وجودِ دو یا چند [[خدا]]، [[ارسال پیامبران]] متعددی را از جانب [[خدا]] برای [[هدایت]] [[بشر]] اقتضا می‌‌کند؛ همان‌گونه که [[امام علی]] {{ع}} در نامه‌ای به فرزندش می‌‌فرماید: {{متن حدیث|وَ اعْلَمْ يَا بُنَيَّ أَنَّهُ لَوْ كَانَ لِرَبِّكَ شَرِيكٌ لَأَتَتْكَ رُسُلُهُ وَ لَرَأَيْتَ آثَارَ مُلْكِهِ وَ سُلْطَانِهِ وَ لَعَرَفْتَ أَفْعَالَهُ وَ صِفَاتِهِ وَ لَكِنَّهُ إِلَهٌ وَاحِدٌ كَمَا وَصَفَ نَفْسَهُ لَا يُضَادُّهُ فِي مُلْكِهِ أَحَدٌ}}<ref>نهج‌البلاغه، نامه ۳۱.</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۷۵-۷۶.</ref>.
 
این [[برهان]] بر [[ضرورت بعثت]] [[انبیا]] مبتنی است که ممکن است به جهت [[لزوم]] شناساندن و [[راهنمایی]] باشد و یا به جهت [[ضرورت]] [[فیض]] به موجودات، دارای قابلیت باشد<ref>مطهری، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج۶، ص۱۵۴ و ۱۵۹؛ همو، نبوت، ص۶۷ - ۶۶؛ همو، توحید، ص۹۰ - ۸۸، ۱۲۱ - ۱۲۰.</ref>.
 
تقریر [[برهان]] [[هدایت]]، این‌گونه است که وجودِ دو یا چند [[خدا]]، [[ارسال پیامبران]] متعددی را از جانب [[خدا]] برای [[هدایت]] [[بشر]] اقتضا می‌‌کند؛ همان‌گونه که [[امام علی]] {{ع}} در نامه‌ای به فرزندش می‌‌فرماید: {{متن حدیث|وَ اعْلَمْ يَا بُنَيَّ أَنَّهُ لَوْ كَانَ لِرَبِّكَ شَرِيكٌ لَأَتَتْكَ رُسُلُهُ وَ لَرَأَيْتَ آثَارَ مُلْكِهِ وَ سُلْطَانِهِ وَ لَعَرَفْتَ أَفْعَالَهُ وَ صِفَاتِهِ وَ لَكِنَّهُ إِلَهٌ وَاحِدٌ كَمَا وَصَفَ نَفْسَهُ لَا يُضَادُّهُ فِي مُلْكِهِ أَحَدٌ}}<ref>نهج‌البلاغه، نامه ۳۱.</ref>.<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص۷۴-۷۶.</ref>
 
==[[برهان هدایت]] و [[فیض]]==
[[برهان نظم]] بر وجود [[نظم]] و [[هماهنگی]] بین اجزای یک مجموعه که در وجود اشیاء به صورت ثابت و یکنواخت باقی مانده است، دلالت می‌‌کرد. لکن اشیاء بعد از [[آفرینش]] و تکمیل [[خلقت]] آنها از حیث نظام‌مند بودن، یک ویژگی دیگری نیز دارد و آن [[سیر]]، [[حرکت]] و [[هدایت]] به سوی [[هدف]] خاصی است که این سیر و حرکت رو به [[رشد]] و [[تکامل]] بوده است و چنین می‌نماید که [[آفریدگار]] علاوه بر خلقت و اعطای نظم به ساختمان وجودی آنها، هدایت و حرکت آنها به سوی کمال ثانوی را نیز بر عهده دارد و به نوعی مواظب است که اشیاء به کمال خاص در مسیر [[حیات]] متناسب خود نایل آیند، [[گیاه]] و درخت با عبور از پیچ وخم حیات خود مانند و رشد از زیر سنگ و کج شدن در صورت وجود مانع بر بالای آن بالاخره به درخت [[تنومند]] و پرباری تبدیل می‌شود. این‌گونه هدایت و [[بسترسازی]] برای تکامل در اصطلاح [[قرآنی]] «هدایت» نامیده می‌شود که فراتر از نظم است که آیاتش خواهد آمد<ref>مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۴، ص۹۶.</ref>.
استاد در پاورقی‌های خود بر اصول [[فلسفه]] تأکید می‌‌کند این هدایت و راهیابی در مکانیسم طبیعی اشیاء قرار نگرفته تا با مطالعه آن قابل [[پیش‌بینی]] باشد، بلکه یک [[نیروی مرموز]] و به علیت غایی مربوط می‌‌شود، استاد از آن به «یک نوع علاقه و توجه به [[غایت]] و هدف» تعبیر می‌‌کند<ref>مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۶، ص۹۵۱.</ref>.
این [[برهان]] اولین بار در [[آیات قرآنی]] از برهان خلقت و نظم تفکیک و به صورت مستقل بیان شده است، [[استاد مطهری]] به این برهان اهتمام خاصی داشته و خودش متذکر می‌شود که این برهان نخست در [[قرآن]] مذکور شده و دیگر [[اندیشوران]] متقدم و جدید نیز به آن نپرداختند<ref>مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۴، ص۱۰۹، کتاب توحید.</ref>، تنها [[فخر رازی]] در [[تفسیر]] خود در ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى}}<ref>«نام برتر پروردگارت را به پاکی بستای!» سوره اعلی، آیه ۱.</ref> آن را مطرح کرده است<ref>ر.ک: فخر رازی، تفسیر کبیر، ج۱۶، جزء ۳۱، ص۱۳۹.</ref>.
 
از معاصران [[آیت‌الله]] [[لطف]] [[الله]] صافی گلپایگانی<ref>ر.ک: لطف الله صافی گلپایگانی، الهیات البلاغه، ص۷۳ - ۸۵.</ref>، [[آیت‌الله]] گرامی<ref>ر.ک: محمدعلی گرامی، خدا در نهج البلاغه، ص۶۵ – ۸۲.</ref> و [[شهید]] [[محمدجواد باهنر]]<ref>محمدجواد باهنر، خداشناسی، ص۳۶.</ref> به تقریر این [[برهان]] پرداختند.
بعد از توضیح [[برهان هدایت]] و تفاوت آن با [[نظم]] اینک به گزارش و تبیین [[آیات]] مربوطه می‌‌پردازیم:
{{متن قرآن|رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى}}<ref>«گفت: پروردگار ما کسی است که آفرینش هر چیز را به (فراخور) او، ارزانی داشته سپس راهنمایی کرده است» سوره طه، آیه ۵۰.</ref>.
این [[آیه شریفه]] به دو مرحله، یعنی اعطای [[خلقت]] و مرحله بعد [[اصل هدایت]] هر شیء اشاره و تفکیک قایل می‌شود.
 
[[استاد مطهری]] در تقریر آن می‌‌گوید:
[[پروردگار]] ما آن کسی است که به هر چیزی خلقت خودش را داد، یعنی در خلقتش آنچه که می‌بایست، به او بدهد [داد]، یعنی او را بر روی [[حکمت]] آفرید؛ یعنی در خلقت موجودات حکمت به کار رفته است این همان اصل [[انتظام]] است؛ ولی با کلمه «ثم» موضوع [[هدایت]] را ذکر می‌‌فرماید، می‌‌فرماید: «ثم [[هدی]]» یعنی پس از آنکه آن را آفرید او را [[رهبری]] کرد، «او را رهبری کرد» غیر از اصل خلقت است، اگر بنا بود کاری که می‌کند لازمه [[قطعی]] همان ساختمانش باشد، این دیگر «ثم» ندارد<ref>مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۴، ص۱۰۹.</ref>.
{{متن قرآن|الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى * وَالَّذِي قَدَّرَ فَهَدَى}}<ref>«آنکه آفرید و باندام ساخت * و آنکه اندازه کرد و راه نمود» سوره اعلی، آیه ۲-۳.</ref>.
این [[آیه]] نیز به چهار مرحله ۱. خلقت، ۲. تسویه، ٣. تقدیر و اندازه‌گیری، ۴. هدایت تأکید می‌کند. مرحله خلقت به ابتدای [[آفرینش]] و مرحله دوم به آفرینش نظام‌مند ناظر است. مرحله تقدیر، به رعایت تناسب [[خلق]] یک شیء با خود و دیگران اشعار دارد، مرحله چهارم هدایت است که بعد از تکمیل خلقت مادی و مؤثر در ادامه [[حیات]] آن است.
{{متن قرآن|الَّذِي خَلَقَنِي فَهُوَ يَهْدِينِ}}<ref>«همان که مرا آفرید و همو راهنمایی‌ام می‌کند» سوره شعراء، آیه ۷۸.</ref>.
 
استاد مطهری و بعضی معاصران به آیه‌های زیر استناد می‌کنند<ref>ر.ک: مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۶، ص۹۵۲ و ج۴، ص۹۶؛ محمدعلی گرامی، خدا در نهج البلاغه، ص۷۲ - ۷۳؛ صافی گلپایگانی، الهیات در نهج البلاغه، ص۷۷.</ref>:
{{متن قرآن|اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ *... * الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ}}<ref>«بخوان به نام پروردگار خویش که آفرید *... * همان که با قلم آموزش داد» سوره علق، آیه ۱-۴.</ref>؛
{{متن قرآن|وَأَوْحَى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا}}<ref>«و پروردگارت به [[زنبور عسل]] [[الهام]] کرد که بر [[کوه‌ها]] و بر درخت و بر داربست‌هایی که ([[مردم]]) می‌سازند لانه گزین!» [[سوره نحل]]، [[آیه]] ۶۸.</ref>؛
 
{{متن قرآن|وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاءٍ أَمْرَهَا}}<ref>«و در هر آسمانی کار آن را وحی کرد» سوره فصلت، آیه ۱۲.</ref>؛
{{متن قرآن|وَأَوْحَى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ}}<ref>«و پروردگارت به زنبور عسل الهام کرد» سوره نحل، آیه ۶۸.</ref>؛
{{متن قرآن|وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ}}<ref>«و به آنها انجام کارهای نیک را وحی کردیم» سوره انبیاء، آیه ۷۳.</ref>.
 
ما از [[ظواهر آیات]] پیش‌گفته درمی‌‌یابیم که [[خداوند]] بعد از اتمام [[خلقت]] [[مخلوقات]] اعم از جماد، نبات، [[حیوان]] و [[انسان]] به [[هدایت]] و [[راهنمایی]] آنها برای رسیدن به مقصود و [[غایت]] متناسب خود می‌پردازد؛ اما تشخیص این هدایت و چگونگی آن در موارد و متعلقات آن تقریباً کار [[حسی]] و [[تجربی]] است که با مطالعه در حالات موجودات باید آن را تبیین نمود؛ از این رو موارد استقرا شده، از پارامترهای [[احکام]] حسی و استقرایی نیز به دور نخواهد بود. با وجود این به بعض موارد اشاره می‌کنیم:
#جماد: [[استاد مطهری]] [[معتقد]] است [[اثبات]] اصل هدایت‌یابی در جمادات مشکل است<ref>مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۶، ص۹۵۳ و ج۴، ص۱۱۵.</ref>؛ البته نه اینکه محال است، وی به [[قوه]] [[جاذبه]] مثال می‌زند که [[حقیقت]] چگونگی کشش ماده اشیاء را به سوی خود ناشناخته است.
#نباتات: در [[علوم]] [[زیستی]] و گیاه‌شناختی گفته می‌‌شود که منشأ موجودات از تک‌سلولی شروع شده است، اینکه یک سلول به این همه گیاهان، گل‌ها و درختان [[تنومند]]، [[زیبا]] و پربار تبدیل شود و در محیط‌های مختلف با شرایط و موانع مختلف خود را تطبیق و منطبق دهند<ref>مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۶، ص۹۵۴.</ref> و به نوعی منبع [[تغذیه]] [[حیوانات]] و [[انسان‌ها]] را تأمین نمایند، از وجود [[غایت]] و [[نیروی مرموز]] و به تعبیری از کارگردان پشت پرده خبر می‌دهد.
# [[حیوانات]]: اصل هدایت‌یابی [[فطری]] و غریزی در قلمرو حیوانات را می‌توان به وضوح [[مشاهده]] کرد. حیوانات [[قدرت]] انطباق با [[محیط زیست]] خود را دارند، بعضی حیوانات مانند [[زنبور عسل]] و موریانه و مورچه از [[نظم]] پیچیده و محیّر العقولی در ساختن [[خانه]]، [[تولید]] عسل، کارهای دسته‌جمعی و دادن [[مسئولیت‌ها]] به افراد برخوردارند. برخی حیوانات ناخودآگاه بعضی [[افعال]] [[والدین]] خود را بدون آنکه آنها را ببینند، [[تقلید]] می‌کنند. مارماهی‌ها می‌‌توانند هزاران کیلومتر از دریا را به سوی مقصد حیاتشان طی نمایند، بدون آنکه آن راه را قبلاً شناخته باشند.
# [[انسان]]: در انسان نیز می‌‌توانیم خود بالوجدان این [[حس]] را مشاهده کنیم. شاید برای خود خواننده یا برای آشنایی اتفاق افتاده که گاهی یک حس ششمی به انسان دستور درونی می‌دهد که کاری انجام یا ترک کند، یا به محلی رفته یا آنجا را ترک نماید، بعداً معلوم می‌شود که خیر و صلاح در [[اطاعت]] از این امر درونی بوده است.<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[قرآن و علم کلام (کتاب)|قرآن و علم کلام]]، ص ۲۴۱</ref>


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
* [[پرونده:10119661.jpg|22px]] [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات علم کلام''']]
# [[پرونده:10119661.jpg|22px]] [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات علم کلام''']]
# [[پرونده:IM010856.jpg|22px]] [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[قرآن و علم کلام (کتاب)|'''قرآن و علم کلام''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


خط ۲۶: خط ۶۰:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:برهان هدایت]]
[[رده:براهین خداشناسی]]
[[رده:مفاهیم در کلام اسلامی]]
[[رده:مفاهیم در کلام اسلامی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۳ مارس ۲۰۲۵، ساعت ۱۲:۰۹

مقدمه

"برهان هدایت" با "برهان نظم" فرق می‌‌کند. برهان نظم از وضع "ساختمان موجودات" حکایت می‌‌کند که سازنده اینها عاقل و شاعر و مدبر است؛ ولی برهان هدایت به "کار موجودات" مربوط است؛ و این از مختصات قرآن است که میان اصل نظم و اصل هدایت تفکیک کرده است. قرآن کریم تنها منبعی است که میان نظم و هدایت تفکیک و در حقیقت آن را به عنوان دو دلیل ذکر کرده است.

مجموعاً در چهار آیه از آیات قرآن، این دو در کنار یکدیگر به عنوان امر جداگانه قرار گرفته‌اند:

  1. آیه‌ای که وقتی فرعون از حضرت موسی (ع) سؤال کرد: ﴿مَنْ رَبُّكُمَا يَا مُوسَى[۱]؛ حضرت (ع) جواب داد: ﴿رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى[۲]. در ساختمان هر چیز، آنچه برای آن لازم است قرار داد و سپس آن را هدایت کرد. ﴿كُلَّ شَيْءٍ، یعنی هر موجودی در هر مرتبه‌ای به هر نوع هدایتی که به منظور تکامل نیاز دارد، آن هدایت به او داده شده است.
  2. ﴿وَالَّذِي قَدَّرَ فَهَدَى[۳]. در این آیه ضمن اشاره به خلقت و تسویه و تعدیل و تکمیل ساختمان اشیا؛ هدایت به عنوان یک امر مستقل ذکر شده است.
  3. از زبان ابراهیم (ع) نقل می‌‌کند: ﴿الَّذِي خَلَقَنِي فَهُوَ يَهْدِينِ[۴] در این آیه، قرآن کریم به هدایت، جداگانه تمسک کرده است.
  4. ﴿اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ * خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ * اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ * الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ * عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ[۵]. در این آیه ابتدا به اصل آفرینش انسان اشاره شده است؛ سپس هدایت خاص انسان را که موضوع علم و سواد و خواندن و نوشتن باشد، جداگانه ذکر کرده است.

در نتیجه اگر کاری که از اشیا سر می‌‌زند، لازمه قهری و جبری ساختمان آنهاست، این بر مبنای اصل نظم است و مستلزم هدایت نمی‌باشد؛ اما اگر مطالعات علمی درباره موجودات، اثبات کرد که نیرویی مجهول در راهبری آنها دخالت دارد و ساختمان ماشینی آنها برای این کار کافی نیست، اصل هدایت عمومی، به عنوان یک دلیل مستقل خداشناسی ثابت می‌‌شود.

این برهان بر ضرورت بعثت انبیا مبتنی است که ممکن است به جهت لزوم شناساندن و راهنمایی باشد و یا به جهت ضرورت فیض به موجودات، دارای قابلیت باشد[۶].

تقریر برهان هدایت، این‌گونه است که وجودِ دو یا چند خدا، ارسال پیامبران متعددی را از جانب خدا برای هدایت بشر اقتضا می‌‌کند؛ همان‌گونه که امام علی (ع) در نامه‌ای به فرزندش می‌‌فرماید: «وَ اعْلَمْ يَا بُنَيَّ أَنَّهُ لَوْ كَانَ لِرَبِّكَ شَرِيكٌ لَأَتَتْكَ رُسُلُهُ وَ لَرَأَيْتَ آثَارَ مُلْكِهِ وَ سُلْطَانِهِ وَ لَعَرَفْتَ أَفْعَالَهُ وَ صِفَاتِهِ وَ لَكِنَّهُ إِلَهٌ وَاحِدٌ كَمَا وَصَفَ نَفْسَهُ لَا يُضَادُّهُ فِي مُلْكِهِ أَحَدٌ»[۷].[۸]

برهان هدایت و فیض

برهان نظم بر وجود نظم و هماهنگی بین اجزای یک مجموعه که در وجود اشیاء به صورت ثابت و یکنواخت باقی مانده است، دلالت می‌‌کرد. لکن اشیاء بعد از آفرینش و تکمیل خلقت آنها از حیث نظام‌مند بودن، یک ویژگی دیگری نیز دارد و آن سیر، حرکت و هدایت به سوی هدف خاصی است که این سیر و حرکت رو به رشد و تکامل بوده است و چنین می‌نماید که آفریدگار علاوه بر خلقت و اعطای نظم به ساختمان وجودی آنها، هدایت و حرکت آنها به سوی کمال ثانوی را نیز بر عهده دارد و به نوعی مواظب است که اشیاء به کمال خاص در مسیر حیات متناسب خود نایل آیند، گیاه و درخت با عبور از پیچ وخم حیات خود مانند و رشد از زیر سنگ و کج شدن در صورت وجود مانع بر بالای آن بالاخره به درخت تنومند و پرباری تبدیل می‌شود. این‌گونه هدایت و بسترسازی برای تکامل در اصطلاح قرآنی «هدایت» نامیده می‌شود که فراتر از نظم است که آیاتش خواهد آمد[۹]. استاد در پاورقی‌های خود بر اصول فلسفه تأکید می‌‌کند این هدایت و راهیابی در مکانیسم طبیعی اشیاء قرار نگرفته تا با مطالعه آن قابل پیش‌بینی باشد، بلکه یک نیروی مرموز و به علیت غایی مربوط می‌‌شود، استاد از آن به «یک نوع علاقه و توجه به غایت و هدف» تعبیر می‌‌کند[۱۰]. این برهان اولین بار در آیات قرآنی از برهان خلقت و نظم تفکیک و به صورت مستقل بیان شده است، استاد مطهری به این برهان اهتمام خاصی داشته و خودش متذکر می‌شود که این برهان نخست در قرآن مذکور شده و دیگر اندیشوران متقدم و جدید نیز به آن نپرداختند[۱۱]، تنها فخر رازی در تفسیر خود در ذیل آیه ﴿سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى[۱۲] آن را مطرح کرده است[۱۳].

از معاصران آیت‌الله لطف الله صافی گلپایگانی[۱۴]، آیت‌الله گرامی[۱۵] و شهید محمدجواد باهنر[۱۶] به تقریر این برهان پرداختند. بعد از توضیح برهان هدایت و تفاوت آن با نظم اینک به گزارش و تبیین آیات مربوطه می‌‌پردازیم: ﴿رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى[۱۷]. این آیه شریفه به دو مرحله، یعنی اعطای خلقت و مرحله بعد اصل هدایت هر شیء اشاره و تفکیک قایل می‌شود.

استاد مطهری در تقریر آن می‌‌گوید: پروردگار ما آن کسی است که به هر چیزی خلقت خودش را داد، یعنی در خلقتش آنچه که می‌بایست، به او بدهد [داد]، یعنی او را بر روی حکمت آفرید؛ یعنی در خلقت موجودات حکمت به کار رفته است این همان اصل انتظام است؛ ولی با کلمه «ثم» موضوع هدایت را ذکر می‌‌فرماید، می‌‌فرماید: «ثم هدی» یعنی پس از آنکه آن را آفرید او را رهبری کرد، «او را رهبری کرد» غیر از اصل خلقت است، اگر بنا بود کاری که می‌کند لازمه قطعی همان ساختمانش باشد، این دیگر «ثم» ندارد[۱۸]. ﴿الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى * وَالَّذِي قَدَّرَ فَهَدَى[۱۹]. این آیه نیز به چهار مرحله ۱. خلقت، ۲. تسویه، ٣. تقدیر و اندازه‌گیری، ۴. هدایت تأکید می‌کند. مرحله خلقت به ابتدای آفرینش و مرحله دوم به آفرینش نظام‌مند ناظر است. مرحله تقدیر، به رعایت تناسب خلق یک شیء با خود و دیگران اشعار دارد، مرحله چهارم هدایت است که بعد از تکمیل خلقت مادی و مؤثر در ادامه حیات آن است. ﴿الَّذِي خَلَقَنِي فَهُوَ يَهْدِينِ[۲۰].

استاد مطهری و بعضی معاصران به آیه‌های زیر استناد می‌کنند[۲۱]: ﴿اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ *... * الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ[۲۲]؛ ﴿وَأَوْحَى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا[۲۳]؛

﴿وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاءٍ أَمْرَهَا[۲۴]؛ ﴿وَأَوْحَى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ[۲۵]؛ ﴿وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ[۲۶].

ما از ظواهر آیات پیش‌گفته درمی‌‌یابیم که خداوند بعد از اتمام خلقت مخلوقات اعم از جماد، نبات، حیوان و انسان به هدایت و راهنمایی آنها برای رسیدن به مقصود و غایت متناسب خود می‌پردازد؛ اما تشخیص این هدایت و چگونگی آن در موارد و متعلقات آن تقریباً کار حسی و تجربی است که با مطالعه در حالات موجودات باید آن را تبیین نمود؛ از این رو موارد استقرا شده، از پارامترهای احکام حسی و استقرایی نیز به دور نخواهد بود. با وجود این به بعض موارد اشاره می‌کنیم:

  1. جماد: استاد مطهری معتقد است اثبات اصل هدایت‌یابی در جمادات مشکل است[۲۷]؛ البته نه اینکه محال است، وی به قوه جاذبه مثال می‌زند که حقیقت چگونگی کشش ماده اشیاء را به سوی خود ناشناخته است.
  2. نباتات: در علوم زیستی و گیاه‌شناختی گفته می‌‌شود که منشأ موجودات از تک‌سلولی شروع شده است، اینکه یک سلول به این همه گیاهان، گل‌ها و درختان تنومند، زیبا و پربار تبدیل شود و در محیط‌های مختلف با شرایط و موانع مختلف خود را تطبیق و منطبق دهند[۲۸] و به نوعی منبع تغذیه حیوانات و انسان‌ها را تأمین نمایند، از وجود غایت و نیروی مرموز و به تعبیری از کارگردان پشت پرده خبر می‌دهد.
  3. حیوانات: اصل هدایت‌یابی فطری و غریزی در قلمرو حیوانات را می‌توان به وضوح مشاهده کرد. حیوانات قدرت انطباق با محیط زیست خود را دارند، بعضی حیوانات مانند زنبور عسل و موریانه و مورچه از نظم پیچیده و محیّر العقولی در ساختن خانه، تولید عسل، کارهای دسته‌جمعی و دادن مسئولیت‌ها به افراد برخوردارند. برخی حیوانات ناخودآگاه بعضی افعال والدین خود را بدون آنکه آنها را ببینند، تقلید می‌کنند. مارماهی‌ها می‌‌توانند هزاران کیلومتر از دریا را به سوی مقصد حیاتشان طی نمایند، بدون آنکه آن راه را قبلاً شناخته باشند.
  4. انسان: در انسان نیز می‌‌توانیم خود بالوجدان این حس را مشاهده کنیم. شاید برای خود خواننده یا برای آشنایی اتفاق افتاده که گاهی یک حس ششمی به انسان دستور درونی می‌دهد که کاری انجام یا ترک کند، یا به محلی رفته یا آنجا را ترک نماید، بعداً معلوم می‌شود که خیر و صلاح در اطاعت از این امر درونی بوده است.[۲۹]

منابع

پانویس

  1. «(فرعون) گفت: ای موسی! پروردگار شما کیست؟» سوره طه، آیه ۴۹.
  2. «گفت: پروردگار ما کسی است که آفرینش هر چیز را به (فراخور) او، ارزانی داشته سپس راهنمایی کرده است» سوره طه، آیه ۵۰.
  3. «و آنکه اندازه کرد و راه نمود،» سوره اعلی، آیه ۳.
  4. «همان که مرا آفرید و همو راهنمایی‌ام می‌کند» سوره شعراء، آیه ۷۸.
  5. «بخوان به نام پروردگار خویش که آفرید * آدمی را از خونپاره‌ای فروبسته آفرید * بخوان و (بدان که) پروردگار تو گرامی‌ترین است * همان که با قلم آموزش داد * به انسان آنچه نمی‌دانست آموخت» سوره علق، آیه ۱-۵.
  6. مطهری، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج۶، ص۱۵۴ و ۱۵۹؛ همو، نبوت، ص۶۷ - ۶۶؛ همو، توحید، ص۹۰ - ۸۸، ۱۲۱ - ۱۲۰.
  7. نهج‌البلاغه، نامه ۳۱.
  8. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص۷۴-۷۶.
  9. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۴، ص۹۶.
  10. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۶، ص۹۵۱.
  11. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۴، ص۱۰۹، کتاب توحید.
  12. «نام برتر پروردگارت را به پاکی بستای!» سوره اعلی، آیه ۱.
  13. ر.ک: فخر رازی، تفسیر کبیر، ج۱۶، جزء ۳۱، ص۱۳۹.
  14. ر.ک: لطف الله صافی گلپایگانی، الهیات البلاغه، ص۷۳ - ۸۵.
  15. ر.ک: محمدعلی گرامی، خدا در نهج البلاغه، ص۶۵ – ۸۲.
  16. محمدجواد باهنر، خداشناسی، ص۳۶.
  17. «گفت: پروردگار ما کسی است که آفرینش هر چیز را به (فراخور) او، ارزانی داشته سپس راهنمایی کرده است» سوره طه، آیه ۵۰.
  18. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۴، ص۱۰۹.
  19. «آنکه آفرید و باندام ساخت * و آنکه اندازه کرد و راه نمود» سوره اعلی، آیه ۲-۳.
  20. «همان که مرا آفرید و همو راهنمایی‌ام می‌کند» سوره شعراء، آیه ۷۸.
  21. ر.ک: مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۶، ص۹۵۲ و ج۴، ص۹۶؛ محمدعلی گرامی، خدا در نهج البلاغه، ص۷۲ - ۷۳؛ صافی گلپایگانی، الهیات در نهج البلاغه، ص۷۷.
  22. «بخوان به نام پروردگار خویش که آفرید *... * همان که با قلم آموزش داد» سوره علق، آیه ۱-۴.
  23. «و پروردگارت به زنبور عسل الهام کرد که بر کوه‌ها و بر درخت و بر داربست‌هایی که (مردم) می‌سازند لانه گزین!» سوره نحل، آیه ۶۸.
  24. «و در هر آسمانی کار آن را وحی کرد» سوره فصلت، آیه ۱۲.
  25. «و پروردگارت به زنبور عسل الهام کرد» سوره نحل، آیه ۶۸.
  26. «و به آنها انجام کارهای نیک را وحی کردیم» سوره انبیاء، آیه ۷۳.
  27. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۶، ص۹۵۳ و ج۴، ص۱۱۵.
  28. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۶، ص۹۵۴.
  29. قدردان قراملکی، محمد حسن، قرآن و علم کلام، ص ۲۴۱