اهل الذکر در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=100%|' به '{{عربی|')
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۴۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۸ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط| موضوع مرتبط = اهل الذکر| عنوان مدخل  = اهل الذکر| مداخل مرتبط = [[اهل الذکر در قرآن]] - [[اهل الذکر در حدیث]] | پرسش مرتبط  = }}


{{خرد}}
== معناشناسی ==  
{{امامت}}
'''اهل‌الذکر''': اهل اطلاع و یادآوری، [[امامان معصوم]] {{عم}}.
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[اهل الذکر در قرآن]] | [[اهل الذکر در حدیث]] | [[اهل الذکر در کلام اسلامی]] | [[اهل الذکر در فلسفه اسلامی]] | [[اهل الذکر در عرفان اسلامی]] </div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"><div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[اهل الذکر (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


==واژه‌شناسی لغوی==
اهل‌الذکر ترکیبی اضافی و مرکب از "اهل" و "ذکر" است. واژه أهل به معانی سزاوار و لایق به چیزی، مختار و منتخب، خاندان، خویشان، عیال و فرزندان، ملت و امت و ... آمده است<ref>بصائر ذوی التمییز، ج‌۲، ص‌۸۳‌، ۸۵‌.</ref> که قدر جامع همه آنها تعلق، سنخیت، أنس و الفت داشتن با چیزی و اختصاص داشتن به آن است. البته هرچه تعلق چیزی به چیزی بیشتر باشد اختصاص بدان شدیدتر است و هر چه اختصاص شدیدتر باشد صدق عنوان "اهلیت" قوی‌تر خواهد بود<ref>التحقیق، ج‌۱، ص‌۱۶۹، «اهل».</ref>.
*'''اهل‌الذکر:''' اهل اطلاع و یادآوری، [[امامان معصوم]]{{عم}}<ref>[[محسن اصغرپور قراملکی|اصغرپور قراملکی، محسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص ۱۳۰ - ۱۳۳.</ref>.
*اهل‌الذکر ترکیبی اضافی و مرکب از "اهل" و "ذکر" است. واژه أهل به معانی سزاوار و لایق به چیزی، مختار و منتخب، خاندان، خویشان، عیال و فرزندان، ملت و امت و ... آمده است<ref>بصائر ذوی التمییز، ج‌۲، ص‌۸۳‌، ۸۵‌.</ref> که قدر جامع همه آنها تعلق، سنخیت، أنس و الفت داشتن با چیزی و اختصاص داشتن به آن است. البته هرچه تعلق چیزی به چیزی بیشتر باشد اختصاص بدان شدیدتر است و هر چه اختصاص شدیدتر باشد صدق عنوان "اهلیت" قوی‌تر خواهد بود<ref>التحقیق، ج‌۱، ص‌۱۶۹، «اهل».</ref><ref>[[محسن اصغرپور قراملکی|اصغرپور قراملکی، محسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص ۱۳۰ - ۱۳۳.</ref>.
*واژه "ذکر" در اصل خلاف نسیان<ref>مقاییس اللغه، ج‌۲، ص‌۳۵۸؛ لسان العرب، ج‌۵‌، ص‌۴۹، «ذکر».</ref> و به معنای یادآوری است<ref>نثر طوبی، ج‌۱، ص‌۲۷۵.</ref> برخی گفته‌اند: ذکر گاهی به معنای‌ هیئت نفسانی است که انسان به وسیله آن می‌تواند معارفی را که کسب کرده نگهداری کند. در این صورت ذکر مانند حفظ است، جز آنکه به اعتبار احراز آن معارف "حفظ" و به اعتبار استحضار آنها "ذکر" گفته می‌شود<ref>مفردات، ص‌۳۲۸؛ بصائر ذوی التمییز، ج‌۳، ص‌۹، «ذکر».</ref><ref>[[محسن اصغرپور قراملکی|اصغرپور قراملکی، محسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص ۱۳۰ - ۱۳۳.</ref>.


==اهل‌الذکر در [[قرآن]]==
واژه "ذکر" در اصل خلاف نسیان<ref>مقاییس اللغه، ج‌۲، ص‌۳۵۸؛ لسان العرب، ج‌۵‌، ص‌۴۹، «ذکر».</ref> و به معنای یادآوری است<ref>نثر طوبی، ج‌۱، ص‌۲۷۵.</ref> برخی گفته‌اند: ذکر گاهی به معنای‌ هیئت نفسانی است که انسان به وسیله آن می‌تواند معارفی را که کسب کرده نگهداری کند. در این صورت ذکر مانند حفظ است، جز آنکه به اعتبار احراز آن معارف "حفظ" و به اعتبار استحضار آنها "ذکر" گفته می‌شود<ref>مفردات، ص‌۳۲۸؛ بصائر ذوی التمییز، ج‌۳، ص‌۹، «ذکر».</ref>.<ref>[[محسن اصغرپور قراملکی|اصغرپور قراملکی، محسن]]، [[اهل الذکر - اصغرپور قراملکی (مقاله)|مقاله «اهل الذکر»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵]]، ص ۱۳۰ - ۱۳۳.</ref>
*به گفته برخی در [[قرآن]] ذکر‌ بالغ بر ۲۰ معنا از جمله: [[قرآن]] {{عربی|﴿{{متن قرآن|وَهَذَا ذِكْرٌ مُّبَارَكٌ أَنزَلْنَاهُ أَفَأَنتُمْ لَهُ مُنكِرُونَ }}﴾}}<ref> و این (قرآن) یادکردی خجسته است که آن را فرو فرستاده‌ایم پس آیا شما آن را انکار می‌کنید؟؛ سوره انبیاء، آیه:۵۰.</ref>؛‌ {{عربی|﴿{{متن قرآن| وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى}}﴾}}<ref> و هر که از یادکرد من روی برتابد بی‌گمان او را زیستنی تنگ خواهد بود و روز رستخیز وی را نابینا بر خواهیم انگیخت؛ سوره طه، آیه:۱۲۴.</ref>، [[پیامبر]] {{عربی|﴿{{متن قرآن|أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا فَاتَّقُوا اللَّهَ يَا أُولِي الأَلْبَابِ الَّذِينَ آمَنُوا قَدْ أَنزَلَ اللَّهُ إِلَيْكُمْ ذِكْرًا رَّسُولا يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِ اللَّهِ مُبَيِّنَاتٍ لِّيُخْرِجَ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَمَن يُؤْمِن بِاللَّهِ وَيَعْمَلْ صَالِحًا يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا قَدْ أَحْسَنَ اللَّهُ لَهُ رِزْقًا }}﴾}}<ref> خداوند برای آنان عذابی سخت آماده کرده است پس ای خردمندان باایمان، از خداوند پروا کنید که خداوند برای شما یادکردی فرستاده است؛پیامبری که بر شما آیات روشنگر خداوند را می‌خواند تا کسانی را که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند به سوی روشنایی، از تیرگی‌ها بیرون آورد و هر کس به خداوند ایمان ورزد و کاری شایسته کند، او را به بوستان‌هایی درمی‌آورد که از بن آنها جویباران روان است، هماره در آن جاودانند، خداوند برای او روزی نیکویی فراهم کرده است؛ سوره طلاق، آیه:۱۰- ۱۱.</ref> و تورات {{عربی|﴿{{متن قرآن|وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ}}﴾}}<ref> و در زبور پس از تورات نگاشته‌ایم که بی‌گمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد؛ سوره انبیاء، آیه:۱۰۵.</ref> دارد<ref>مفردات، ص‌۳۲۸‌ـ‌۳۲۹؛ بصائر ذوی التمییز، ج‌۳، ص‌۹، ۱۶.</ref>. گفتنی است که [[قرآن]] و کتب آسمانی را از آن رو که مواعظ و علوم آخرت را می‌آموزند ذکر گویند<ref>نثر طوبی، ج‌۱، ص‌۲۷۵.</ref>، چنان‌که ذکر بودن [[پیامبر]] به اعتبار بشارتی است که کتب آسمانی پیشین به رسالت ایشان داده‌اند<ref>مفردات، ص‌۳۲۸.</ref>، بنابراین اهل الذکر کسانی هستند که با یادآوری و یاد دادن، سنخیت و برای آن لیاقت و شایستگی خاص داشته باشند<ref>[[محسن اصغرپور قراملکی|اصغرپور قراملکی، محسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص ۱۳۰ - ۱۳۳.</ref>
*ترکیب اهل الذکر در [[قرآن]] تنها دوبار و به یک مضمون به کار رفته است: {{عربی|﴿{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ إِلاَّ رِجَالاً نُّوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ}}﴾}}<ref> و ما پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی می‌کردیم نفرستادیم؛ اگر نمی‌دانید از اهل کتاب (آسمانی) بپرسید؛ سوره نحل، آیه:۴۳.</ref>، {{عربی|﴿{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ إِلاَّ رِجَالاً نُّوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ}}﴾}}<ref> و پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی می‌کردیم نفرستادیم، اگر نمی‌دانید از اهل کتاب بپرسید؛ سوره انبیاء، آیه:۷.</ref><ref>[[محسن اصغرپور قراملکی|اصغرپور قراملکی، محسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص ۱۳۰ - ۱۳۳.</ref>


==تبیین اهل‌ الذکر==
== اهل‌الذکر در [[قرآن]] ==
*برای تبیین أهل الذکر گذشته از بررسی دو واژه اهل و ذکر که پیش‌تر بیان شد لازم است مضمون و سیاق آیات مشتمل بر این ترکیب و شأن نزول آنها نیز بررسی شود. مضمون هر دو آیه و نیز آیه ۸ سوره انبیاء برای تثبیت و تاکید‌این حقیقت است که پیامبران و فرستادگان الهی از نوع بشر و رجال اِنسی بوده‌اند: {{عربی|﴿{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ إِلاَّ رِجَالاً نُّوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ}}﴾}}<ref> و پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی می‌کردیم نفرستادیم، اگر نمی‌دانید از اهل کتاب بپرسید؛ سوره انبیاء، آیه:۷.</ref> آنان پیکری نبوده‌اند که غذا نخورند و آنها کسانی نبوده‌اند که دارای عمری جاویدان باشند: {{عربی|﴿{{متن قرآن|وَمَا جَعَلْنَاهُمْ جَسَدًا لّا يَأْكُلُونَ الطَّعَامَ وَمَا كَانُوا خَالِدِينَ}}﴾}}<ref> و ما آنان را کالبدی که خوراک نخورند نیافریده بودیم و جاودان (هم) نبودند؛ سوره انبیاء، آیه:۸.</ref> در شأن نزول آیات اهل‌ الذکر نیز آمده است که چون مشرکان چنین می‌پنداشتند که فرستاده خداوند فقط باید فرشته باشد، با نزول آیات مذکور این پندار باطل گردیده است<ref>روض الجنان، ج‌۱۲، ص‌۴۲.</ref>، چنان‌که در برخی آیات دیگر نیز [[قرآن]] شگفتی بی‌مورد مشرکان را از اینکه [[رسول خدا]] دارای ویژگیهای انسانهای عادی است و مانند آنها غذا می‌خورد و در کوی و برزن راه می‌رود نقل کرده: {{عربی|﴿{{متن قرآن|وَقَالُوا مَالِ هَذَا الرَّسُولِ يَأْكُلُ الطَّعَامَ وَيَمْشِي فِي الأَسْوَاقِ لَوْلا أُنزِلَ إِلَيْهِ مَلَكٌ فَيَكُونَ مَعَهُ نَذِيرًا}}﴾}}<ref> و گفتند: چگونه پیغمبری است این، که خوراک می‌خورد و در بازارها راه می‌رود؟! چرا به سوی او فرشته‌ای فرو نفرستاده‌اند تا بیم‌دهنده‌ای همراه او باشد؟؛ سوره فرقان، آیه:۷.</ref> و همه پیامبران الهی را دارای خصوصیات مزبور دانسته است: {{عربی|﴿{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ إِلاَّ إِنَّهُمْ لَيَأْكُلُونَ الطَّعَامَ وَيَمْشُونَ فِي الأَسْوَاقِ وَجَعَلْنَا بَعْضَكُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَتَصْبِرُونَ وَكَانَ رَبُّكَ بَصِيرًا}}﴾}}<ref> و پیش از تو پیامبران را نفرستادیم مگر آنکه بی‌گمان آنان خوراک می‌خورند و در بازارها راه می‌رفتند و شما را مایه آزمون یکدیگر کردیم (تا ببینیم) آیا شکیب می‌ورزید؟ و پروردگار تو بیناست؛ سوره فرقان، آیه:۲۰.</ref> خداوند برای وادار کردن مشرکان به پذیرش واقعیت یاد شده به آنان فرمود: خود اگر نمی‌دانید از اهل الذکر بپرسید: {{عربی|﴿{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ إِلاَّ رِجَالاً نُّوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ}}}}. با توجه به سیاق آیات قبل و بعد و شأن نزول آنها روشن می‌شود که مراد از اهل الذکر اهل علم و خبرگان‌اند<ref>انوار الاصول، ج‌۳، ص‌۶۶۶‌.</ref>؛ کسانی که بیشترین اختصاص، تعلق و سنخیت را با ذکر "حفظ، یاد دادن، [[قرآن]]، تورات، کتب آسمانی، [[پیامبر]] و..." دارند و مراجعه به آنها می‌تواند مضمون و محتوای آیات مورد بحث یعنی بشر بودن پیامبران را تبیین و تأیید کند، براین اساس امر به سؤال از اهل الذکر در آیه، ارشاد به این اصل عام عقلایی است که رجوع جاهل به اهل خبره لازم است و در بردارنده حکم تعبدی نیست<ref>المیزان، ج‌۱۲، ص‌۲۵۹.</ref>، ازاین‌رو به برخی از اصولیانی که برای حجیت خبر واحد به آیه اهل الذکر تمسک کرده‌اند چنین اشکال شده که اگر آیه دلالتی بر حجیت خبر واحد و وجوب تعبد به آن داشته باشد، خبر واحدی را حجت می‌داند که راوی آن اهل علم و آگاه به مورد سؤال باشد؛ نه کسانی که صرفا چیزی را شنیده و آن را نقل می‌کنند، بنابراین، آیه به تقلید عامی از عالم اشاره دارد، چنان‌که اصولیان برای وجوب تقلید بر عامی به آن استدلال کرده‌اند<ref>فرائدالاصول، ج‌۱، ص‌۱۸۱‌ـ‌۱۸۲.</ref><ref>[[محسن اصغرپور قراملکی|اصغرپور قراملکی، محسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص ۱۳۰ - ۱۳۳.</ref>.
به گفته برخی در [[قرآن]] ذکر‌ بالغ بر ۲۰ معنا از جمله: [[قرآن]] {{متن قرآن|وَهَذَا ذِكْرٌ مُّبَارَكٌ أَنزَلْنَاهُ أَفَأَنتُمْ لَهُ مُنكِرُونَ }}<ref> و این (قرآن) یادکردی خجسته است که آن را فرو فرستاده‌ایم پس آیا شما آن را انکار می‌کنید؟؛ سوره انبیاء، آیه۵۰.</ref>؛ ‌ {{متن قرآن|وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى}}<ref> و هر که از یادکرد من روی برتابد بی‌گمان او را زیستنی تنگ خواهد بود و روز رستخیز وی را نابینا بر خواهیم انگیخت؛ سوره طه، آیه۱۲۴.</ref>، [[پیامبر]] {{متن قرآن|أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا فَاتَّقُوا اللَّهَ يَا أُولِي الأَلْبَابِ الَّذِينَ آمَنُوا قَدْ أَنزَلَ اللَّهُ إِلَيْكُمْ ذِكْرًا رَّسُولا يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِ اللَّهِ مُبَيِّنَاتٍ لِّيُخْرِجَ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَمَن يُؤْمِن بِاللَّهِ وَيَعْمَلْ صَالِحًا يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا قَدْ أَحْسَنَ اللَّهُ لَهُ رِزْقًا }}<ref> خداوند برای آنان عذابی سخت آماده کرده است پس ای خردمندان باایمان، از خداوند پروا کنید که خداوند برای شما یادکردی فرستاده است؛ پیامبری که بر شما آیات روشنگر خداوند را می‌خواند تا کسانی را که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند به سوی روشنایی، از تیرگی‌ها بیرون آورد و هر کس به خداوند ایمان ورزد و کاری شایسته کند، او را به بوستان‌هایی درمی‌آورد که از بن آنها جویباران روان است، هماره در آن جاودانند، خداوند برای او روزی نیکویی فراهم کرده است؛ سوره طلاق، آیه۱۰- ۱۱.</ref> و تورات {{متن قرآن|وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ}}<ref> و در زبور پس از تورات نگاشته‌ایم که بی‌گمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد؛ سوره انبیاء، آیه۱۰۵.</ref> دارد<ref>مفردات، ص‌۳۲۸‌ـ‌۳۲۹؛ بصائر ذوی التمییز، ج‌۳، ص‌۹، ۱۶.</ref>. گفتنی است که [[قرآن]] و کتب آسمانی را از آن رو که مواعظ و علوم آخرت را می‌آموزند ذکر گویند<ref>نثر طوبی، ج‌۱، ص‌۲۷۵.</ref>، چنان‌که ذکر بودن [[پیامبر]] به اعتبار بشارتی است که کتب آسمانی پیشین به رسالت ایشان داده‌اند<ref>مفردات، ص‌۳۲۸.</ref>، بنابراین اهل الذکر کسانی هستند که با یادآوری و یاد دادن، سنخیت و برای آن لیاقت و شایستگی خاص داشته باشند.
*با توجه به آنچه گذشت معنای اهل‌الذکر عام و فراگیر است و اقوال دیگری که در این زمینه ارائه شده می‌تواند از باب تبیین مصادیق گوناگون آن باشد؛ از جمله:
#مراد از اهل الذکر اهل کتب آسمانی پیشین از علمای یهود و نصارا<ref>البحرالمحیط، ج‌۶‌، ص‌۵۳۳‌؛ المیزان، ج‌۱۲، ص‌۲۵۸.</ref> و مقصود از سؤال، پرسش از نشانیهای [[نبوت]] است که در کتابهای ایشان وجود دارد. این نظر از کسانی است که در تفسیر آیه به خصوصِ سیاق آیات و شأن نزول آنها توجه کرده‌اند.
#مراد از اهل الذکر اهل علم به اخبار گذشتگان و آگاه به احوال امتهای پیشین است<ref>البحرالمحیط، ج‌۷، ص‌۴۱۱؛ روح المعانی، مج‌۸‌، ج‌۱۴، ص‌۲۱۸؛ مجمع البیان، ج‌۶‌، ص‌۵۵۷‌.</ref><ref>[[محسن اصغرپور قراملکی|اصغرپور قراملکی، محسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص ۱۳۰ - ۱۳۳.</ref>.
#أهل الذکر [[امامان معصوم]]{{عم}} هستند. این قول با توجه به روایات وارد در این زمینه از جمله دو روایت صحیحه<ref>فرائد الاصول، ج ۱، ص‌۱۸۱.</ref> مطرح شده است. روایات مزبور دو دسته است<ref>[[محسن اصغرپور قراملکی|اصغرپور قراملکی، محسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص ۱۳۰ - ۱۳۳.</ref>:
#روایاتی که با لسان اثبات، اهل الذکر را منحصر در [[ائمه]]{{عم}} می‌داند؛ از جمله روایت [[امام باقر]]{{ع}} که فرمود: تنها ما اهل‌الذکر هستیم<ref>الکافی، ج‌۱، ص‌۲۱۰‌ـ‌۲۱۱؛ بصائر الدرجات، ج‌۱، ص‌۵۸‌،‌۶۱‌.</ref>. مراد این دسته از روایات را می‌توان بیان روشن‌ترین مصداق اهل‌الذکر، یعنی [[امامان معصوم]]{{عم}} دانست<ref>تفسیر نمونه، ج‌۱۱، ص‌۲۴۴.</ref><ref>[[محسن اصغرپور قراملکی|اصغرپور قراملکی، محسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص ۱۳۰ - ۱۳۳.</ref>.
#روایاتی که مضمون حصر را به صورت نفی از دیگران بیان کرده، می‌گوید: اهل الذکر جز ما کسی نیست<ref>الکافی، ج‌۱، ص۲۱۰‌ـ‌۲۱۱؛ بصائرالدرجات، ج‌۱، ص‌۵۸‌، ۶۱‌.</ref> این دسته از روایات را می‌توان ناظر به نفی‌انحصار اهل الذکر در عالمان اهل کتاب دانست  که سؤال کننده به آن معتقد بوده است<ref>تفسیر نمونه، ج‌۱۱، ص‌۲۴۵.</ref>.
*برخی در توضیح مضمون روایات یاد شده گفته‌اند: مقصود [[ائمه]]{{عم}} از اینکه گفته‌اند: اهل‌الذکر ما هستیم، این نیست که مفهوم ظاهر آیه چنین است، زیرا کافران اهل مکه ممکن نبود از [[ائمه]] چیزی بپرسند و بر فرض پرسش هم کلام ایشان را حجت ندانسته، باور نمی‌کردند، چنان که کلام خود [[رسول خدا]] را نمی‌پذیرفتند، بنابراین مراد تشبیه و تمثیل است؛ یعنی اینکه هر چیز را باید از اهلش پرسید و همان گونه که بشر بودن پیامبران پیشین را باید از عالمان امت آن پیامبران پرسید، تفسیر و احکام اسلام را نیز باید از [[امام]]{{ع}}پرسید<ref>نثر طوبی، ج‌۱، ص‌۲۷۶.</ref><ref>[[محسن اصغرپور قراملکی|اصغرپور قراملکی، محسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص ۱۳۰ - ۱۳۳.</ref>.
*برخی درباره آیه اهل الذکر بر این باورند که با قطع نظر از مورد آیه و با توجه به این اصل که مورد مخصص نیست آیه به حسب ظاهر از حیث سؤال کننده و سؤال شونده و چیزی که درباره آن سؤال می‌شود عام است. برپایه این نظر سائل هرکسی است که ناآگاه به چیزی از معارف حقیقی و مسائل مکلفان باشد و مورد سؤال همه معارف و مسائلی است که ممکن است کسی به آن جاهل باشد؛ امّا مسئول گرچه به لحاظ مفهوم عام است؛ ولی از نظر مصداق ویژه اهل‌بیت پیامبر است؛ خواه مراد از ذکر پیامبر باشد؛ مانند: {{عربی|﴿{{متن قرآن|أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا فَاتَّقُوا اللَّهَ يَا أُولِي الأَلْبَابِ الَّذِينَ آمَنُوا قَدْ أَنزَلَ اللَّهُ إِلَيْكُمْ ذِكْرًا رَّسُولا يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِ اللَّهِ مُبَيِّنَاتٍ لِّيُخْرِجَ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَمَن يُؤْمِن بِاللَّهِ وَيَعْمَلْ صَالِحًا يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا قَدْ أَحْسَنَ اللَّهُ لَهُ رِزْقًا }}﴾}}<ref> خداوند برای آنان عذابی سخت آماده کرده است پس ای خردمندان باایمان، از خداوند پروا کنید که خداوند برای شما یادکردی فرستاده است؛پیامبری که بر شما آیات روشنگر خداوند را می‌خواند تا کسانی را که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند به سوی روشنایی، از تیرگی‌ها بیرون آورد و هر کس به خداوند ایمان ورزد و کاری شایسته کند، او را به بوستان‌هایی درمی‌آورد که از بن آنها جویباران روان است، هماره در آن جاودانند، خداوند برای او روزی نیکویی فراهم کرده است؛ سوره طلاق، آیه:۱۰- ۱۱.</ref> یا [[قرآن]]؛ مانند: {{عربی|﴿{{متن قرآن|وَهَذَا ذِكْرٌ مُّبَارَكٌ أَنزَلْنَاهُ أَفَأَنتُمْ لَهُ مُنكِرُونَ }}﴾}}<ref> و این (قرآن) یادکردی خجسته است که آن را فرو فرستاده‌ایم پس آیا شما آن را انکار می‌کنید؟؛ سوره انبیاء، آیه:۵۰.</ref>، زیرا آنان خاندان [[پیامبر]] و  همسنگ با [[قرآن‌]]اند، چنان که [[پیامبر]]{{صل}} در حدیث متواتر ثقلین [[اهل بیت]] را قرین [[قرآن]] دانسته، مردم را به تمسک به این دو فرا‌خوانده است. دلیل بر اینکه کلام [[ائمه]]{{عم}} در روایات یاد شده با قطع نظر از مورد آیه است اینکه‌آنان متعرض چیزی از خصوصیات مورد آیه نشده‌اند<ref>المیزان،ج‌۱۲، ص‌۲۸۵.</ref><ref>[[محسن اصغرپور قراملکی|اصغرپور قراملکی، محسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص ۱۳۰ - ۱۳۳.</ref>


==منابع==
ترکیب اهل الذکر در [[قرآن]] تنها دوبار و به یک مضمون به کار رفته است: {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ إِلاَّ رِجَالاً نُّوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ}}<ref> و ما پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی می‌کردیم نفرستادیم؛ اگر نمی‌دانید از اهل ذکر (آگاهان) بپرسید؛ سوره نحل، آیه۴۳.</ref>، {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ إِلاَّ رِجَالاً نُّوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ}}<ref> و پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی می‌کردیم نفرستادیم، اگر نمی‌دانید از اهل کتاب بپرسید؛ سوره انبیاء، آیه۷.</ref>.<ref>[[محسن اصغرپور قراملکی|اصغرپور قراملکی، محسن]]، [[اهل الذکر - اصغرپور قراملکی (مقاله)|مقاله «اهل الذکر»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵]]، ص ۱۳۰ - ۱۳۳.</ref>
* [[پرونده:000057.jpg|22px]] [[محسن اصغرپور قراملکی|اصغرپور قراملکی، محسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵''']].


==پانویس==
== تبیین اهل‌ الذکر ==
{{یادآوری پانویس}}
برای تبیین [[أهل]] الذکر گذشته از بررسی دو واژه [[اهل]] و ذکر که پیش‌تر بیان شد لازم است مضمون و [[سیاق آیات]] مشتمل بر این ترکیب و [[شأن نزول]] آنها نیز بررسی شود. مضمون هر دو [[آیه]] و نیز آیه ۸ [[سوره انبیاء]] برای تثبیت و تأکید‌این [[حقیقت]] است که [[پیامبران]] و [[فرستادگان الهی]] از نوع [[بشر]] و [[رجال]] اِنسی بوده‌اند: {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ إِلاَّ رِجَالاً نُّوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ}}<ref> و پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی می‌کردیم نفرستادیم، اگر نمی‌دانید از اهل کتاب بپرسید؛ سوره انبیاء، آیه۷.</ref> آنان پیکری نبوده‌اند که غذا نخورند و آنها کسانی نبوده‌اند که دارای عمری جاویدان باشند: {{متن قرآن|وَمَا جَعَلْنَاهُمْ جَسَدًا لّا يَأْكُلُونَ الطَّعَامَ وَمَا كَانُوا خَالِدِينَ}}<ref> و ما آنان را کالبدی که خوراک نخورند نیافریده بودیم و جاودان (هم) نبودند؛ سوره انبیاء، آیه۸.</ref> در [[شأن نزول آیات]] اهل‌ الذکر نیز آمده است که چون [[مشرکان]] چنین می‌پنداشتند که فرستاده [[خداوند]] فقط باید [[فرشته]] باشد، با [[نزول آیات]] مذکور این [[پندار]] [[باطل]] گردیده است<ref>روض الجنان، ج‌۱۲، ص‌۴۲.</ref>، چنان‌که در برخی [[آیات]] دیگر نیز [[قرآن]] [[شگفتی]] بی‌مورد مشرکان را از اینکه [[رسول خدا]] دارای ویژگی‌های انسان‌های عادی است و مانند آنها غذا می‌خورد و در کوی و برزن راه می‌رود نقل کرده: {{متن قرآن|وَقَالُوا مَالِ هَذَا الرَّسُولِ يَأْكُلُ الطَّعَامَ وَيَمْشِي فِي الأَسْوَاقِ لَوْلا أُنزِلَ إِلَيْهِ مَلَكٌ فَيَكُونَ مَعَهُ نَذِيرًا}}<ref> و گفتند: چگونه پیغمبری است این، که خوراک می‌خورد و در بازارها راه می‌رود؟! چرا به سوی او فرشته‌ای فرو نفرستاده‌اند تا بیم‌دهنده‌ای همراه او باشد؟؛ سوره فرقان، آیه۷.</ref> و همه [[پیامبران الهی]] را دارای خصوصیات مزبور دانسته است: {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ إِلاَّ إِنَّهُمْ لَيَأْكُلُونَ الطَّعَامَ وَيَمْشُونَ فِي الأَسْوَاقِ وَجَعَلْنَا بَعْضَكُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَتَصْبِرُونَ وَكَانَ رَبُّكَ بَصِيرًا}}<ref> و پیش از تو پیامبران را نفرستادیم مگر آنکه بی‌گمان آنان خوراک می‌خورند و در بازارها راه می‌رفتند و شما را مایه آزمون یکدیگر کردیم (تا ببینیم) آیا شکیب می‌ورزید؟ و پروردگار تو بیناست؛ سوره فرقان، آیه۲۰.</ref> [[خداوند]] برای وادار کردن [[مشرکان]] به پذیرش [[واقعیت]] یاد شده به آنان فرمود: خود اگر نمی‌دانید از [[اهل الذکر]] بپرسید: {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ إِلاَّ رِجَالاً نُّوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ}}. با توجه به [[سیاق آیات]] قبل و بعد و [[شأن نزول]] آنها روشن می‌شود که مراد از اهل الذکر [[اهل علم]] و خبرگان‌اند<ref>انوار الاصول، ج‌۳، ص‌۶۶۶‌.</ref>؛ کسانی که بیشترین اختصاص، تعلق و سنخیت را با ذکر "[[حفظ]]، یاد دادن، [[قرآن]]، [[تورات]]، [[کتب آسمانی]]، [[پیامبر]] و..." دارند و مراجعه به آنها می‌تواند مضمون و محتوای [[آیات]] مورد بحث یعنی [[بشر]] بودن [[پیامبران]] را تبیین و [[تأیید]] کند، براین اساس امر به سؤال از اهل الذکر در [[آیه]]، [[ارشاد]] به این اصل عام عقلایی است که [[رجوع جاهل به اهل خبره]] لازم است و در بردارنده [[حکم]] تعبدی نیست<ref>المیزان، ج‌۱۲، ص‌۲۵۹.</ref>، ازاین‌رو به برخی از اصولیانی که برای [[حجیت خبر واحد]] به [[آیه اهل الذکر]] [[تمسک]] کرده‌اند چنین اشکال شده که اگر آیه دلالتی بر حجیت خبر واحد و [[وجوب]] [[تعبد]] به آن داشته باشد، خبر واحدی را [[حجت]] می‌داند که [[راوی]] آن اهل علم و [[آگاه]] به مورد سؤال باشد؛ نه کسانی که صرفا چیزی را شنیده و آن را نقل می‌کنند، بنابراین، آیه به [[تقلید]] عامی از عالم اشاره دارد، چنان‌که اصولیان برای [[وجوب تقلید]] بر عامی به آن [[استدلال]] کرده‌اند<ref>فرائدالاصول، ج‌۱، ص‌۱۸۱‌ـ‌۱۸۲.</ref>.
{{پانویس2}}


با توجه به آنچه گذشت معنای [[اهل‌الذکر]] عام و فراگیر است و اقوال دیگری که در این زمینه ارائه شده می‌تواند از باب تبیین مصادیق گوناگون آن باشد؛ از جمله:
# مراد از اهل الذکر [[اهل]] [[کتب آسمانی پیشین]] از علمای [[یهود]] و [[نصارا]]<ref>البحرالمحیط، ج‌۶‌، ص‌۵۳۳‌؛ المیزان، ج‌۱۲، ص‌۲۵۸.</ref> و مقصود از سؤال، [[پرسش]] از نشانیهای [[نبوت]] است که در کتابهای ایشان وجود دارد. این نظر از کسانی است که در [[تفسیر آیه]] به خصوصِ [[سیاق آیات]] و [[شأن نزول]] آنها توجه کرده‌اند.
# مراد از [[اهل الذکر]] [[اهل علم]] به [[اخبار]] گذشتگان و [[آگاه]] به احوال [[امت‌های پیشین]] است<ref>البحرالمحیط، ج‌۷، ص‌۴۱۱؛ روح المعانی، مج‌۸‌، ج‌۱۴، ص‌۲۱۸؛ مجمع البیان، ج‌۶‌، ص‌۵۵۷‌.</ref>.
# [[أهل]] الذکر [[امامان معصوم]]{{عم}} هستند. این قول با توجه به [[روایات]] وارد در این زمینه از جمله دو [[روایت]] صحیحه<ref>فرائد الاصول، ج ۱، ص‌۱۸۱.</ref> مطرح شده است. روایات مزبور دو دسته است:
# روایاتی که با لسان [[اثبات]]، اهل الذکر را منحصر در [[ائمه]]{{عم}} می‌داند؛ از جمله روایت [[امام باقر]]{{ع}} که فرمود: تنها ما [[اهل‌الذکر]] هستیم<ref>الکافی، ج‌۱، ص‌۲۱۰‌ـ‌۲۱۱؛ بصائر الدرجات، ج‌۱، ص‌۵۸‌، ‌۶۱‌.</ref>. مراد این دسته از روایات را می‌توان بیان روشن‌ترین مصداق اهل‌الذکر، یعنی امامان معصوم{{عم}} دانست<ref>تفسیر نمونه، ج‌۱۱، ص‌۲۴۴.</ref>.
# روایاتی که مضمون [[حصر]] را به صورت [[نفی]] از دیگران بیان کرده، می‌گوید: اهل الذکر جز ما کسی نیست<ref>الکافی، ج‌۱، ص۲۱۰‌ـ‌۲۱۱؛ بصائرالدرجات، ج‌۱، ص‌۵۸‌، ۶۱‌.</ref> این دسته از روایات را می‌توان ناظر به نفی‌انحصار اهل الذکر در [[عالمان]] [[اهل کتاب]] دانست که سؤال کننده به آن [[معتقد]] بوده است<ref>تفسیر نمونه، ج‌۱۱، ص‌۲۴۵.</ref>.


[[رده:اهل الذکر]]
برخی در توضیح مضمون روایات یاد شده گفته‌اند: مقصود ائمه{{عم}} از اینکه گفته‌اند: اهل‌الذکر ما هستیم، این نیست که مفهوم [[ظاهر آیه]] چنین است؛ زیرا [[کافران]] [[اهل مکه]] ممکن نبود از [[ائمه]] چیزی بپرسند و بر فرض [[پرسش]] هم [[کلام]] ایشان را [[حجت]] ندانسته، [[باور]] نمی‌کردند، چنان که کلام خود [[رسول خدا]] را نمی‌پذیرفتند، بنابراین مراد [[تشبیه]] و [[تمثیل]] است؛ یعنی اینکه هر چیز را باید از اهلش پرسید و همان‌گونه که [[بشر]] بودن [[پیامبران پیشین]] را باید از [[عالمان]] [[امت]] آن [[پیامبران]] پرسید، [[تفسیر]] و [[احکام اسلام]] را نیز باید از [[امام]]{{ع}}پرسید<ref>نثر طوبی، ج‌۱، ص‌۲۷۶.</ref>.
 
برخی درباره [[آیه اهل الذکر]] بر این باورند که با قطع نظر از مورد [[آیه]] و با توجه به این اصل که مورد مخصص نیست آیه به حسب ظاهر از حیث سؤال کننده و سؤال شونده و چیزی که درباره آن سؤال می‌شود عام است. برپایه این نظر [[سائل]] هرکسی است که [[ناآگاه]] به چیزی از [[معارف]] [[حقیقی]] و مسائل [[مکلفان]] باشد و مورد سؤال همه معارف و مسائلی است که ممکن است کسی به آن [[جاهل]] باشد؛ امّا [[مسئول]] گرچه به لحاظ مفهوم عام است؛ ولی از نظر مصداق ویژه [[اهل‌بیت پیامبر]] است؛ خواه مراد از ذکر [[پیامبر]] باشد؛ مانند: {{متن قرآن|أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا فَاتَّقُوا اللَّهَ يَا أُولِي الأَلْبَابِ الَّذِينَ آمَنُوا قَدْ أَنزَلَ اللَّهُ إِلَيْكُمْ ذِكْرًا رَّسُولا يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِ اللَّهِ مُبَيِّنَاتٍ لِّيُخْرِجَ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَمَن يُؤْمِن بِاللَّهِ وَيَعْمَلْ صَالِحًا يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا قَدْ أَحْسَنَ اللَّهُ لَهُ رِزْقًا}}<ref> خداوند برای آنان عذابی سخت آماده کرده است پس ای خردمندان باایمان، از خداوند پروا کنید که خداوند برای شما یادکردی فرستاده است؛ پیامبری که بر شما آیات روشنگر خداوند را می‌خواند تا کسانی را که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند به سوی روشنایی، از تیرگی‌ها بیرون آورد و هر کس به خداوند ایمان ورزد و کاری شایسته کند، او را به بوستان‌هایی درمی‌آورد که از بن آنها جویباران روان است، هماره در آن جاودانند، خداوند برای او روزی نیکویی فراهم کرده است؛ سوره طلاق، آیه۱۰- ۱۱.</ref> یا [[قرآن]]؛ مانند: {{متن قرآن|وَهَذَا ذِكْرٌ مُّبَارَكٌ أَنزَلْنَاهُ أَفَأَنتُمْ لَهُ مُنكِرُونَ}}<ref> و این (قرآن) یادکردی خجسته است که آن را فرو فرستاده‌ایم پس آیا شما آن را انکار می‌کنید؟؛ سوره انبیاء، آیه۵۰.</ref>؛ زیرا آنان [[خاندان پیامبر]] و همسنگ با [[قرآن‌]]اند، چنان که پیامبر{{صل}} در [[حدیث متواتر ثقلین]] [[اهل بیت]] را [[قرین]] قرآن دانسته، [[مردم]] را به [[تمسک]] به این دو فرا‌خوانده است. دلیل بر اینکه [[کلام]] [[ائمه]]{{عم}} در [[روایات]] یاد شده با قطع نظر از مورد [[آیه]] است اینکه‌آنان متعرض چیزی از خصوصیات مورد آیه نشده‌اند<ref>المیزان، ج‌۱۲، ص‌۲۸۵.</ref>.<ref>[[محسن اصغرپور قراملکی|اصغرپور قراملکی، محسن]]، [[اهل الذکر - اصغرپور قراملکی (مقاله)|مقاله «اهل الذکر»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵]]، ص۱۳۰ - ۱۳۳.</ref>
 
==اهل الذکر در دانشنامه معاصر قرآن کریم==
کلمه «ذکر» در چند معنا استعمال شده است:
# نام بردن
#درباره کسی [[سخن گفتن]]
#یاد کردن و به یاد آوردن، توجه کردن
#[[پاداش]] دادن، [[نعمت]] بخشیدن
#توجه کردن، [[قدردانی]] کردن، [[عنایت]] داشتن
#[[عبادت]]، [[نماز]]
#[[کتاب‌های آسمانی]] (قران، [[تورات]]، [[انجیل]])
#[[پیامبر]]
#[[وحی]]
#[[شرف]]، اهمیت.
ترکیب «[[اهل الذکر]]» در [[قرآن]] تنها دو بار به کار رفته است و مراد از آن در هر دو مورد «[[اهل کتاب]]» یعنی علمای [[یهودی]] و [[مسیحی]] [[زمان نزول قرآن]] است که «[[اهل علم]]» و «[[خبرگان]] [[کتاب آسمانی]]» محسوب می‌شدند: {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ}}<ref>«و ما پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی می‌کردیم نفرستادیم؛ اگر نمی‌دانید از اهل ذکر (آگاهان) بپرسید (آنان را) با برهان‌ها (ی روشن) و نوشته‌ها (فرستادیم) و بر تو قرآن را فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرو فرستاده‌اند روشن گردانی و باشد که بیندیشند» سوره نحل، آیه ۴۳-۴۴.</ref>.
 
قطعاً در این [[آیه]] مراد از «اهل الذکر» علمای اهل کتاب یعنی آشنایان به کتاب‌های آسمانی ([[تورات]] و [[انجیل]]) است؛ زیرا سؤال درباره [[پیامبران]] و [[رسولان]] پیشین و اینکه آیا آنها مردانی از جنس بشرند و برنامه‌های [[تبلیغی]] و اجرایی داشتند، علی‌القاعده می‌بایست از [[دانشمندان]] [[اهل کتاب]] و علمای [[یهود]] و [[نصارا]] سؤال شود. بنابراین، علمای اهل کتاب برای بیان حال [[پیامبران پیشین]]، منبع خوبی برای برخی از [[مشرکان]] زمان نزول قرآن بودند که اگر بخواهند درباره پیشینه وحی و پیامبران اطلاعاتی داشته باشند باید به آنان [[رجوع]] کنند.
 
[[راغب اصفهانی]] می‌گوید: ذکر دو معنی دارد: گاهی به معنی «[[حفظ]]» و گاهی به معنی «یادآوری» است. البته این یادآوری ممکن است به وسیله [[دل]] بوده باشد (که ذکر درونی و [[باطنی]] محسوب می‌شود) و ممکن است به وسیله زبان باشد (که ذکر لفظی محسوب می‌گردد) و اگر به [[قرآن]] نیز اطلاق ذکر شده از آن جهت است که حقایقی را یادآوری و بازگو می‌کند. [[آیه]] ۴۴ [[سوره نحل]] می‌گوید: اگر شما از [[دلایل]] روشن [[پیامبران]] و کتب آنها [[آگاه]] نیستند به آگاهان مراجعه کنید. «[[بینات]]» جمع [[بینه]] یعنی دلایل روشن که اشاره به [[معجزات]] و سایر دلایل [[اثبات]] [[حقانیت پیامبران]] پیشین دارد. «زُبر» جمع [[زبور]] به معنی کتاب است. در واقع «بینات» دلایل [[اثبات نبوت]] را می‌گوید و «زبر» اشاره به کتاب‌هایی است که تعلیمات پیامبران را در آن جمع نموده است<ref>مفردات، ص۳۲۸.</ref>.
 
بنابراین ذکر در «[[اهل الذکر]]» به معنی از «هر گونه [[آگاهی]] و یادآوری و اطلاع» است و «اهل الذکر» آگاهان و مطلعین به [[امور دینی]] و [[تاریخ]] گذشتگان از [[انبیاء]] می‌باشد. البته اگر در [[روایات]] «اهل الذکر» به [[اهل بیت]]{{عم}} [[تفسیر]] شده، از باب مصداق و یا مصادیق آن است. یعنی «اهل الذکر» در هنگام [[نزول]] ایه مصداق روشن آن، علمای [[اهل کتاب]] ([[یهودی]] و [[مسیحی]]) بوده‌اند و در زمان‌های بعد هریک از [[امامان دوازده‌گانه]]، مصداق‌های بارز و روشن دیگری از اهل الذکر (هر کدام در [[زمان]] خودشان) می‌باشند و همین طور در زمان‌های بعد، آگاهان به امور دینی و [[خبرگان]] [[اهل]] فن و کارشناسان مربوط به [[دین]]، دیگر مصداق‌های آن خواهند بود.
 
البته اگر به این جمله آیه {{متن قرآن|فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«اگر نمی‌دانید از اهل ذکر (آگاهان) بپرسید» سوره نحل، آیه ۴۳.</ref> (صرف نظر از ما قبل و ما بعد آن) به عنوان یک قاعده و یا [[قانون]] مستقل نگاه کنیم و [[شأن نزول]] را هم در آن دخالت ندهیم و فقط به شکل یک تابلوی برجسته [[آموزشی]] به آن بنگریم، مفهوم آن، این خواهد بود که در هر مسئله و موضوعی که نسبت به آن، [[علم]] و آگاهی ندارید به متخصّص و اهل فن مراجعه کنید. در این صورت مراد جمله فوق، این خواهد بود که در هر موضوعی از رشته‌های [[علوم]]، باید به کارشناس و [[اهل]] فن آن مراجعه شود. به همین جهت علمای [[علم اصول]] در مبحث «[[تقلید]] و [[اجتهاد]]» در [[ضرورت]] تقلید غیر متخصص در مسائل [[فقهی]] به متخصصین آن، یعنی [[مجتهد]] جامع الشرائط به این [[آیه]] [[استدلال]] کرده‌اند.
 
به هر حال این آیه بیانگر یک اصل اساسی [[اسلامی]] در تمام زمینه‌های [[زندگی مادی]] و [[معنوی]] است و به همه [[مسلمان‌ها]] تأکید می‌کند: آنچه را نمی‌دانند از اهل اطلاع بپرسند و از پیش خود در مسائلی که [[آگاهی]] ندارند دخالت نکنند. به این ترتیب مسئله «[[تخصص]]»، نه تنها در زمینه مسائل اسلامی و [[دینی]] از سوی [[قرآن کریم]] به رسمیت شناخته شده، بلکه در همه زمینه‌ها مورد قبول و تأکید است.
 
در شماری از [[روایات]] [[شیعی]] و [[اهل سنت]] مصداق «[[اهل الذکر]]» [[اهل بیت پیامبر]]{{صل}} دانسته شده است. در روایتی از [[حضرت امام رضا]]{{ع}} آمده است که: درباره این آیه فرموده است: {{متن حدیث|نَحْنُ‏ أَهْلُ‏ الذِّكْرِ وَ نَحْنُ‏ الْمَسْئُولُونَ}} «ما اهل ذکریم و از ما باید سؤال شود»<ref>نورالثقلین، ج۳، ص۵۵ و ۵۶.</ref>. روشن است که مراد [[حضرت رضا]]{{ع}} این است که با وجود [[اهل بیت]] (هر کدام در [[زمان]] و [[روزگار]] خودشان)، باید در [[فهم دین]] به آنان مراجعه شود نه غیر آنان و این امری است کاملاً صحیح و منطقی. در روایتی دیگر نیز از [[امام محمد باقر]]{{ع}} نقل شده که فرموده است: {{متن حدیث|الذِّکْرُ القُرآنُ، وَ آلُ الرَّسولِ صلی الله علیه وآله اَهْلُ الذِّکرِ و هُم المَسْؤُولُونَ}}، «ذکر، [[قرآن]] است و [[اهل بیت پیامبر]]{{صل}}، اهل ذکرند و از آنها باید سؤال شود»<ref> نورالثقلین، ج۳، ص۵۵ و ۵۶.</ref>. این [[روایت]] هم، اشاره به مفهوم کلی آیه، صرف نظر از [[شأن نزول]] آن است. یعنی وقتی که به جمله {{متن قرآن|فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ}} به صورت یک قاعده کلی نگریسته شود قطعاً در زمان اهل بیت{{عم}} هر یک از آن بزرگواران از مصادیق روشن و بارز آن خواهند بود و تعلیمات و آموزه‌های آنان نیز برای بعد از [[زمان]] آنان باید [[نصب]] العین همگان باشد.
 
در [[منابع تفسیری]] و [[روایی]] [[اهل سنت]] نیز، روایاتی نقل شده که بر اساس آنها، [[اهل بیت]]{{عم}} از مصادیق [[اهل الذکر]] دانسته شده‌اند. [[حسکانی]] از [[حارث]] نقل کرده است که گفت:{{متن حدیث|سَأَلْتُ عَلِيّاً عَنْ هَذِهِ الْآيَةِ: {{متن قرآن|فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ}} فَقَالَ: وَ اللَّهِ إِنَّا لَنَحْنُ أَهْلُ الذِّكْرِ، نَحْنُ أَهْلُ الْعِلْمِ، وَ نَحْنُ مَعْدِنُ التَّأْوِيلِ وَ التَّنْزِيلِ، وَ لَقَدْ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} يَقُولُ: أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِيٌّ بَابُهَا، فَمَنْ أَرَادَ الْعِلْمَ فَلْيَأْتِهِ مِنْ بَابِهِ}}<ref>شواهد التنزیل، ج۱، ص۴۳۱ و ۴۵۹.</ref>. «حارث می‌گوید: از علی{{ع}} درباره [[آیه]] فوق الذکر پرسیدم. فرمود: به [[خدا]] [[سوگند]]، [[اهل ذکر]] ما [[اهل]] بیتم، ما [[اهل علم]] هستیم و ما [[معدن]] [[تأویل]] و [[تنزیل]] هستیم و همانا از [[پیامبر]]{{صل}} شنیدم که می‌فرمود: من [[شهر علم]] هستم و علی دروازه آن، پس هر کس که بخواهد [[علم]] را بیاموزد از دروازه آن وارد شود».
 
از [[امام باقر]]{{ع}} نقل شده است که درباره {{متن قرآن|فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ}} فرموده است: {{متن حدیث|هُمُ‏ الْأَئِمَّةُ مِنْ‏ عِتْرَةِ رَسُولِ‏ اللَّهِ‏{{صل}}}}<ref>شواهد التنزیل، ج۱، ص۳۸۱.</ref>. یعنی مراد از اهل ذکر در [[آیه شریفه]]، [[امامان]] از [[عترت]] [[رسول خدا]]{{صل}} می‌باشند.
 
صاحب [[تفسیر نورالثقلین]] از کتاب «[[عیون اخبار الرضا]]» روایتی نقل می‌کند که [[امام رضا]]{{ع}} به کسانی که آیه فوق الذکر را به [[دانشمندان یهود]] و [[نصارا]] [[تفسیر]] کرده بودند، خُرده می‌گیرد و می‌فرماید: [[سبحان الله]] مگر چنین چیزی ممکن است؟ اگر ما به علمای [[یهود]] و نصارا مراجعه کنیم مسلماً ما را به [[مذهب]] خود [[دعوت]] می‌کنند. سپس فرمود: «اهل ذکر ما هستیم»<ref>نورالثقلین، ج۳، ص۵۷.</ref>. اگر [[مشرکان]] [[عصر پیامبر]]{{صل}} برای [[آگاهی]] از این مسئله که [[پیامبران خدا]] همیشه از جنس [[بشر]] بودند، [[وظیفه]] داشتند به آگاهان از [[اهل کتاب]] مراجعه کنند، مفهومش این نیست که تمام [[مردم]] در هر زمانی باید به آنها مراجعه کنند، بلکه هر مسئله‌ای در هر زمانی باید از آگاهان آن مسئله در همان [[زمان]] پرسیده شود<ref>تفسیر نمونه، ج۱۱، ص۲۷۲.</ref>.<ref>[[محمد علی کوشا|کوشا، محمد علی]]، [[اهل الذکر - کوشا (مقاله)|مقاله «اهل الذکر»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]، ص 346-347.</ref>
 
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل وابسته}}
* [[آیه اهل ذکر]]
* [[مرجعیت علمی]]
{{پایان مدخل وابسته}}
 
== منابع ==
{{منابع}}
#[[پرونده:000057.jpg|22px]] [[محسن اصغرپور قراملکی|اصغرپور قراملکی، محسن]]، [[اهل الذکر - اصغرپور قراملکی (مقاله)|مقاله «اهل الذکر»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵''']]
#[[پرونده:10524027.jpg|22px]] [[محمد علی کوشا|کوشا، محمد علی]]، [[اهل الذکر - کوشا (مقاله)|مقاله «اهل الذکر»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|'''دانشنامه معاصر قرآن کریم''']]
{{پایان منابع}}
 
== پانویس ==
{{پانویس}}
 
[[رده:ذکر]]
[[رده:آیه اهل ذکر]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۳ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۴۳

معناشناسی

اهل‌الذکر: اهل اطلاع و یادآوری، امامان معصوم (ع).

اهل‌الذکر ترکیبی اضافی و مرکب از "اهل" و "ذکر" است. واژه أهل به معانی سزاوار و لایق به چیزی، مختار و منتخب، خاندان، خویشان، عیال و فرزندان، ملت و امت و ... آمده است[۱] که قدر جامع همه آنها تعلق، سنخیت، أنس و الفت داشتن با چیزی و اختصاص داشتن به آن است. البته هرچه تعلق چیزی به چیزی بیشتر باشد اختصاص بدان شدیدتر است و هر چه اختصاص شدیدتر باشد صدق عنوان "اهلیت" قوی‌تر خواهد بود[۲].

واژه "ذکر" در اصل خلاف نسیان[۳] و به معنای یادآوری است[۴] برخی گفته‌اند: ذکر گاهی به معنای‌ هیئت نفسانی است که انسان به وسیله آن می‌تواند معارفی را که کسب کرده نگهداری کند. در این صورت ذکر مانند حفظ است، جز آنکه به اعتبار احراز آن معارف "حفظ" و به اعتبار استحضار آنها "ذکر" گفته می‌شود[۵].[۶]

اهل‌الذکر در قرآن

به گفته برخی در قرآن ذکر‌ بالغ بر ۲۰ معنا از جمله: قرآن ﴿وَهَذَا ذِكْرٌ مُّبَارَكٌ أَنزَلْنَاهُ أَفَأَنتُمْ لَهُ مُنكِرُونَ [۷]؛ ‌ ﴿وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى[۸]، پیامبر ﴿أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا فَاتَّقُوا اللَّهَ يَا أُولِي الأَلْبَابِ الَّذِينَ آمَنُوا قَدْ أَنزَلَ اللَّهُ إِلَيْكُمْ ذِكْرًا رَّسُولا يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِ اللَّهِ مُبَيِّنَاتٍ لِّيُخْرِجَ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَمَن يُؤْمِن بِاللَّهِ وَيَعْمَلْ صَالِحًا يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا قَدْ أَحْسَنَ اللَّهُ لَهُ رِزْقًا [۹] و تورات ﴿وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ[۱۰] دارد[۱۱]. گفتنی است که قرآن و کتب آسمانی را از آن رو که مواعظ و علوم آخرت را می‌آموزند ذکر گویند[۱۲]، چنان‌که ذکر بودن پیامبر به اعتبار بشارتی است که کتب آسمانی پیشین به رسالت ایشان داده‌اند[۱۳]، بنابراین اهل الذکر کسانی هستند که با یادآوری و یاد دادن، سنخیت و برای آن لیاقت و شایستگی خاص داشته باشند.

ترکیب اهل الذکر در قرآن تنها دوبار و به یک مضمون به کار رفته است: ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ إِلاَّ رِجَالاً نُّوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ[۱۴]، ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ إِلاَّ رِجَالاً نُّوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ[۱۵].[۱۶]

تبیین اهل‌ الذکر

برای تبیین أهل الذکر گذشته از بررسی دو واژه اهل و ذکر که پیش‌تر بیان شد لازم است مضمون و سیاق آیات مشتمل بر این ترکیب و شأن نزول آنها نیز بررسی شود. مضمون هر دو آیه و نیز آیه ۸ سوره انبیاء برای تثبیت و تأکید‌این حقیقت است که پیامبران و فرستادگان الهی از نوع بشر و رجال اِنسی بوده‌اند: ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ إِلاَّ رِجَالاً نُّوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ[۱۷] آنان پیکری نبوده‌اند که غذا نخورند و آنها کسانی نبوده‌اند که دارای عمری جاویدان باشند: ﴿وَمَا جَعَلْنَاهُمْ جَسَدًا لّا يَأْكُلُونَ الطَّعَامَ وَمَا كَانُوا خَالِدِينَ[۱۸] در شأن نزول آیات اهل‌ الذکر نیز آمده است که چون مشرکان چنین می‌پنداشتند که فرستاده خداوند فقط باید فرشته باشد، با نزول آیات مذکور این پندار باطل گردیده است[۱۹]، چنان‌که در برخی آیات دیگر نیز قرآن شگفتی بی‌مورد مشرکان را از اینکه رسول خدا دارای ویژگی‌های انسان‌های عادی است و مانند آنها غذا می‌خورد و در کوی و برزن راه می‌رود نقل کرده: ﴿وَقَالُوا مَالِ هَذَا الرَّسُولِ يَأْكُلُ الطَّعَامَ وَيَمْشِي فِي الأَسْوَاقِ لَوْلا أُنزِلَ إِلَيْهِ مَلَكٌ فَيَكُونَ مَعَهُ نَذِيرًا[۲۰] و همه پیامبران الهی را دارای خصوصیات مزبور دانسته است: ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ إِلاَّ إِنَّهُمْ لَيَأْكُلُونَ الطَّعَامَ وَيَمْشُونَ فِي الأَسْوَاقِ وَجَعَلْنَا بَعْضَكُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَتَصْبِرُونَ وَكَانَ رَبُّكَ بَصِيرًا[۲۱] خداوند برای وادار کردن مشرکان به پذیرش واقعیت یاد شده به آنان فرمود: خود اگر نمی‌دانید از اهل الذکر بپرسید: ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ إِلاَّ رِجَالاً نُّوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ. با توجه به سیاق آیات قبل و بعد و شأن نزول آنها روشن می‌شود که مراد از اهل الذکر اهل علم و خبرگان‌اند[۲۲]؛ کسانی که بیشترین اختصاص، تعلق و سنخیت را با ذکر "حفظ، یاد دادن، قرآن، تورات، کتب آسمانی، پیامبر و..." دارند و مراجعه به آنها می‌تواند مضمون و محتوای آیات مورد بحث یعنی بشر بودن پیامبران را تبیین و تأیید کند، براین اساس امر به سؤال از اهل الذکر در آیه، ارشاد به این اصل عام عقلایی است که رجوع جاهل به اهل خبره لازم است و در بردارنده حکم تعبدی نیست[۲۳]، ازاین‌رو به برخی از اصولیانی که برای حجیت خبر واحد به آیه اهل الذکر تمسک کرده‌اند چنین اشکال شده که اگر آیه دلالتی بر حجیت خبر واحد و وجوب تعبد به آن داشته باشد، خبر واحدی را حجت می‌داند که راوی آن اهل علم و آگاه به مورد سؤال باشد؛ نه کسانی که صرفا چیزی را شنیده و آن را نقل می‌کنند، بنابراین، آیه به تقلید عامی از عالم اشاره دارد، چنان‌که اصولیان برای وجوب تقلید بر عامی به آن استدلال کرده‌اند[۲۴].

با توجه به آنچه گذشت معنای اهل‌الذکر عام و فراگیر است و اقوال دیگری که در این زمینه ارائه شده می‌تواند از باب تبیین مصادیق گوناگون آن باشد؛ از جمله:

  1. مراد از اهل الذکر اهل کتب آسمانی پیشین از علمای یهود و نصارا[۲۵] و مقصود از سؤال، پرسش از نشانیهای نبوت است که در کتابهای ایشان وجود دارد. این نظر از کسانی است که در تفسیر آیه به خصوصِ سیاق آیات و شأن نزول آنها توجه کرده‌اند.
  2. مراد از اهل الذکر اهل علم به اخبار گذشتگان و آگاه به احوال امت‌های پیشین است[۲۶].
  3. أهل الذکر امامان معصوم(ع) هستند. این قول با توجه به روایات وارد در این زمینه از جمله دو روایت صحیحه[۲۷] مطرح شده است. روایات مزبور دو دسته است:
  4. روایاتی که با لسان اثبات، اهل الذکر را منحصر در ائمه(ع) می‌داند؛ از جمله روایت امام باقر(ع) که فرمود: تنها ما اهل‌الذکر هستیم[۲۸]. مراد این دسته از روایات را می‌توان بیان روشن‌ترین مصداق اهل‌الذکر، یعنی امامان معصوم(ع) دانست[۲۹].
  5. روایاتی که مضمون حصر را به صورت نفی از دیگران بیان کرده، می‌گوید: اهل الذکر جز ما کسی نیست[۳۰] این دسته از روایات را می‌توان ناظر به نفی‌انحصار اهل الذکر در عالمان اهل کتاب دانست که سؤال کننده به آن معتقد بوده است[۳۱].

برخی در توضیح مضمون روایات یاد شده گفته‌اند: مقصود ائمه(ع) از اینکه گفته‌اند: اهل‌الذکر ما هستیم، این نیست که مفهوم ظاهر آیه چنین است؛ زیرا کافران اهل مکه ممکن نبود از ائمه چیزی بپرسند و بر فرض پرسش هم کلام ایشان را حجت ندانسته، باور نمی‌کردند، چنان که کلام خود رسول خدا را نمی‌پذیرفتند، بنابراین مراد تشبیه و تمثیل است؛ یعنی اینکه هر چیز را باید از اهلش پرسید و همان‌گونه که بشر بودن پیامبران پیشین را باید از عالمان امت آن پیامبران پرسید، تفسیر و احکام اسلام را نیز باید از امام(ع)پرسید[۳۲].

برخی درباره آیه اهل الذکر بر این باورند که با قطع نظر از مورد آیه و با توجه به این اصل که مورد مخصص نیست آیه به حسب ظاهر از حیث سؤال کننده و سؤال شونده و چیزی که درباره آن سؤال می‌شود عام است. برپایه این نظر سائل هرکسی است که ناآگاه به چیزی از معارف حقیقی و مسائل مکلفان باشد و مورد سؤال همه معارف و مسائلی است که ممکن است کسی به آن جاهل باشد؛ امّا مسئول گرچه به لحاظ مفهوم عام است؛ ولی از نظر مصداق ویژه اهل‌بیت پیامبر است؛ خواه مراد از ذکر پیامبر باشد؛ مانند: ﴿أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا فَاتَّقُوا اللَّهَ يَا أُولِي الأَلْبَابِ الَّذِينَ آمَنُوا قَدْ أَنزَلَ اللَّهُ إِلَيْكُمْ ذِكْرًا رَّسُولا يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِ اللَّهِ مُبَيِّنَاتٍ لِّيُخْرِجَ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَمَن يُؤْمِن بِاللَّهِ وَيَعْمَلْ صَالِحًا يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا قَدْ أَحْسَنَ اللَّهُ لَهُ رِزْقًا[۳۳] یا قرآن؛ مانند: ﴿وَهَذَا ذِكْرٌ مُّبَارَكٌ أَنزَلْنَاهُ أَفَأَنتُمْ لَهُ مُنكِرُونَ[۳۴]؛ زیرا آنان خاندان پیامبر و همسنگ با قرآن‌اند، چنان که پیامبر(ص) در حدیث متواتر ثقلین اهل بیت را قرین قرآن دانسته، مردم را به تمسک به این دو فرا‌خوانده است. دلیل بر اینکه کلام ائمه(ع) در روایات یاد شده با قطع نظر از مورد آیه است اینکه‌آنان متعرض چیزی از خصوصیات مورد آیه نشده‌اند[۳۵].[۳۶]

اهل الذکر در دانشنامه معاصر قرآن کریم

کلمه «ذکر» در چند معنا استعمال شده است:

  1. نام بردن
  2. درباره کسی سخن گفتن
  3. یاد کردن و به یاد آوردن، توجه کردن
  4. پاداش دادن، نعمت بخشیدن
  5. توجه کردن، قدردانی کردن، عنایت داشتن
  6. عبادت، نماز
  7. کتاب‌های آسمانی (قران، تورات، انجیل)
  8. پیامبر
  9. وحی
  10. شرف، اهمیت.

ترکیب «اهل الذکر» در قرآن تنها دو بار به کار رفته است و مراد از آن در هر دو مورد «اهل کتاب» یعنی علمای یهودی و مسیحی زمان نزول قرآن است که «اهل علم» و «خبرگان کتاب آسمانی» محسوب می‌شدند: ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ[۳۷].

قطعاً در این آیه مراد از «اهل الذکر» علمای اهل کتاب یعنی آشنایان به کتاب‌های آسمانی (تورات و انجیل) است؛ زیرا سؤال درباره پیامبران و رسولان پیشین و اینکه آیا آنها مردانی از جنس بشرند و برنامه‌های تبلیغی و اجرایی داشتند، علی‌القاعده می‌بایست از دانشمندان اهل کتاب و علمای یهود و نصارا سؤال شود. بنابراین، علمای اهل کتاب برای بیان حال پیامبران پیشین، منبع خوبی برای برخی از مشرکان زمان نزول قرآن بودند که اگر بخواهند درباره پیشینه وحی و پیامبران اطلاعاتی داشته باشند باید به آنان رجوع کنند.

راغب اصفهانی می‌گوید: ذکر دو معنی دارد: گاهی به معنی «حفظ» و گاهی به معنی «یادآوری» است. البته این یادآوری ممکن است به وسیله دل بوده باشد (که ذکر درونی و باطنی محسوب می‌شود) و ممکن است به وسیله زبان باشد (که ذکر لفظی محسوب می‌گردد) و اگر به قرآن نیز اطلاق ذکر شده از آن جهت است که حقایقی را یادآوری و بازگو می‌کند. آیه ۴۴ سوره نحل می‌گوید: اگر شما از دلایل روشن پیامبران و کتب آنها آگاه نیستند به آگاهان مراجعه کنید. «بینات» جمع بینه یعنی دلایل روشن که اشاره به معجزات و سایر دلایل اثبات حقانیت پیامبران پیشین دارد. «زُبر» جمع زبور به معنی کتاب است. در واقع «بینات» دلایل اثبات نبوت را می‌گوید و «زبر» اشاره به کتاب‌هایی است که تعلیمات پیامبران را در آن جمع نموده است[۳۸].

بنابراین ذکر در «اهل الذکر» به معنی از «هر گونه آگاهی و یادآوری و اطلاع» است و «اهل الذکر» آگاهان و مطلعین به امور دینی و تاریخ گذشتگان از انبیاء می‌باشد. البته اگر در روایات «اهل الذکر» به اهل بیت(ع) تفسیر شده، از باب مصداق و یا مصادیق آن است. یعنی «اهل الذکر» در هنگام نزول ایه مصداق روشن آن، علمای اهل کتاب (یهودی و مسیحی) بوده‌اند و در زمان‌های بعد هریک از امامان دوازده‌گانه، مصداق‌های بارز و روشن دیگری از اهل الذکر (هر کدام در زمان خودشان) می‌باشند و همین طور در زمان‌های بعد، آگاهان به امور دینی و خبرگان اهل فن و کارشناسان مربوط به دین، دیگر مصداق‌های آن خواهند بود.

البته اگر به این جمله آیه ﴿فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ[۳۹] (صرف نظر از ما قبل و ما بعد آن) به عنوان یک قاعده و یا قانون مستقل نگاه کنیم و شأن نزول را هم در آن دخالت ندهیم و فقط به شکل یک تابلوی برجسته آموزشی به آن بنگریم، مفهوم آن، این خواهد بود که در هر مسئله و موضوعی که نسبت به آن، علم و آگاهی ندارید به متخصّص و اهل فن مراجعه کنید. در این صورت مراد جمله فوق، این خواهد بود که در هر موضوعی از رشته‌های علوم، باید به کارشناس و اهل فن آن مراجعه شود. به همین جهت علمای علم اصول در مبحث «تقلید و اجتهاد» در ضرورت تقلید غیر متخصص در مسائل فقهی به متخصصین آن، یعنی مجتهد جامع الشرائط به این آیه استدلال کرده‌اند.

به هر حال این آیه بیانگر یک اصل اساسی اسلامی در تمام زمینه‌های زندگی مادی و معنوی است و به همه مسلمان‌ها تأکید می‌کند: آنچه را نمی‌دانند از اهل اطلاع بپرسند و از پیش خود در مسائلی که آگاهی ندارند دخالت نکنند. به این ترتیب مسئله «تخصص»، نه تنها در زمینه مسائل اسلامی و دینی از سوی قرآن کریم به رسمیت شناخته شده، بلکه در همه زمینه‌ها مورد قبول و تأکید است.

در شماری از روایات شیعی و اهل سنت مصداق «اهل الذکر» اهل بیت پیامبر(ص) دانسته شده است. در روایتی از حضرت امام رضا(ع) آمده است که: درباره این آیه فرموده است: «نَحْنُ‏ أَهْلُ‏ الذِّكْرِ وَ نَحْنُ‏ الْمَسْئُولُونَ» «ما اهل ذکریم و از ما باید سؤال شود»[۴۰]. روشن است که مراد حضرت رضا(ع) این است که با وجود اهل بیت (هر کدام در زمان و روزگار خودشان)، باید در فهم دین به آنان مراجعه شود نه غیر آنان و این امری است کاملاً صحیح و منطقی. در روایتی دیگر نیز از امام محمد باقر(ع) نقل شده که فرموده است: «الذِّکْرُ القُرآنُ، وَ آلُ الرَّسولِ صلی الله علیه وآله اَهْلُ الذِّکرِ و هُم المَسْؤُولُونَ»، «ذکر، قرآن است و اهل بیت پیامبر(ص)، اهل ذکرند و از آنها باید سؤال شود»[۴۱]. این روایت هم، اشاره به مفهوم کلی آیه، صرف نظر از شأن نزول آن است. یعنی وقتی که به جمله ﴿فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ به صورت یک قاعده کلی نگریسته شود قطعاً در زمان اهل بیت(ع) هر یک از آن بزرگواران از مصادیق روشن و بارز آن خواهند بود و تعلیمات و آموزه‌های آنان نیز برای بعد از زمان آنان باید نصب العین همگان باشد.

در منابع تفسیری و روایی اهل سنت نیز، روایاتی نقل شده که بر اساس آنها، اهل بیت(ع) از مصادیق اهل الذکر دانسته شده‌اند. حسکانی از حارث نقل کرده است که گفت:«سَأَلْتُ عَلِيّاً عَنْ هَذِهِ الْآيَةِ: ﴿فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ فَقَالَ: وَ اللَّهِ إِنَّا لَنَحْنُ أَهْلُ الذِّكْرِ، نَحْنُ أَهْلُ الْعِلْمِ، وَ نَحْنُ مَعْدِنُ التَّأْوِيلِ وَ التَّنْزِيلِ، وَ لَقَدْ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ(ص) يَقُولُ: أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِيٌّ بَابُهَا، فَمَنْ أَرَادَ الْعِلْمَ فَلْيَأْتِهِ مِنْ بَابِهِ»[۴۲]. «حارث می‌گوید: از علی(ع) درباره آیه فوق الذکر پرسیدم. فرمود: به خدا سوگند، اهل ذکر ما اهل بیتم، ما اهل علم هستیم و ما معدن تأویل و تنزیل هستیم و همانا از پیامبر(ص) شنیدم که می‌فرمود: من شهر علم هستم و علی دروازه آن، پس هر کس که بخواهد علم را بیاموزد از دروازه آن وارد شود».

از امام باقر(ع) نقل شده است که درباره ﴿فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ فرموده است: «هُمُ‏ الْأَئِمَّةُ مِنْ‏ عِتْرَةِ رَسُولِ‏ اللَّهِ‏(ص)»[۴۳]. یعنی مراد از اهل ذکر در آیه شریفه، امامان از عترت رسول خدا(ص) می‌باشند.

صاحب تفسیر نورالثقلین از کتاب «عیون اخبار الرضا» روایتی نقل می‌کند که امام رضا(ع) به کسانی که آیه فوق الذکر را به دانشمندان یهود و نصارا تفسیر کرده بودند، خُرده می‌گیرد و می‌فرماید: سبحان الله مگر چنین چیزی ممکن است؟ اگر ما به علمای یهود و نصارا مراجعه کنیم مسلماً ما را به مذهب خود دعوت می‌کنند. سپس فرمود: «اهل ذکر ما هستیم»[۴۴]. اگر مشرکان عصر پیامبر(ص) برای آگاهی از این مسئله که پیامبران خدا همیشه از جنس بشر بودند، وظیفه داشتند به آگاهان از اهل کتاب مراجعه کنند، مفهومش این نیست که تمام مردم در هر زمانی باید به آنها مراجعه کنند، بلکه هر مسئله‌ای در هر زمانی باید از آگاهان آن مسئله در همان زمان پرسیده شود[۴۵].[۴۶]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. بصائر ذوی التمییز، ج‌۲، ص‌۸۳‌، ۸۵‌.
  2. التحقیق، ج‌۱، ص‌۱۶۹، «اهل».
  3. مقاییس اللغه، ج‌۲، ص‌۳۵۸؛ لسان العرب، ج‌۵‌، ص‌۴۹، «ذکر».
  4. نثر طوبی، ج‌۱، ص‌۲۷۵.
  5. مفردات، ص‌۳۲۸؛ بصائر ذوی التمییز، ج‌۳، ص‌۹، «ذکر».
  6. اصغرپور قراملکی، محسن، مقاله «اهل الذکر»، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵، ص ۱۳۰ - ۱۳۳.
  7. و این (قرآن) یادکردی خجسته است که آن را فرو فرستاده‌ایم پس آیا شما آن را انکار می‌کنید؟؛ سوره انبیاء، آیه۵۰.
  8. و هر که از یادکرد من روی برتابد بی‌گمان او را زیستنی تنگ خواهد بود و روز رستخیز وی را نابینا بر خواهیم انگیخت؛ سوره طه، آیه۱۲۴.
  9. خداوند برای آنان عذابی سخت آماده کرده است پس ای خردمندان باایمان، از خداوند پروا کنید که خداوند برای شما یادکردی فرستاده است؛ پیامبری که بر شما آیات روشنگر خداوند را می‌خواند تا کسانی را که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند به سوی روشنایی، از تیرگی‌ها بیرون آورد و هر کس به خداوند ایمان ورزد و کاری شایسته کند، او را به بوستان‌هایی درمی‌آورد که از بن آنها جویباران روان است، هماره در آن جاودانند، خداوند برای او روزی نیکویی فراهم کرده است؛ سوره طلاق، آیه۱۰- ۱۱.
  10. و در زبور پس از تورات نگاشته‌ایم که بی‌گمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد؛ سوره انبیاء، آیه۱۰۵.
  11. مفردات، ص‌۳۲۸‌ـ‌۳۲۹؛ بصائر ذوی التمییز، ج‌۳، ص‌۹، ۱۶.
  12. نثر طوبی، ج‌۱، ص‌۲۷۵.
  13. مفردات، ص‌۳۲۸.
  14. و ما پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی می‌کردیم نفرستادیم؛ اگر نمی‌دانید از اهل ذکر (آگاهان) بپرسید؛ سوره نحل، آیه۴۳.
  15. و پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی می‌کردیم نفرستادیم، اگر نمی‌دانید از اهل کتاب بپرسید؛ سوره انبیاء، آیه۷.
  16. اصغرپور قراملکی، محسن، مقاله «اهل الذکر»، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵، ص ۱۳۰ - ۱۳۳.
  17. و پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی می‌کردیم نفرستادیم، اگر نمی‌دانید از اهل کتاب بپرسید؛ سوره انبیاء، آیه۷.
  18. و ما آنان را کالبدی که خوراک نخورند نیافریده بودیم و جاودان (هم) نبودند؛ سوره انبیاء، آیه۸.
  19. روض الجنان، ج‌۱۲، ص‌۴۲.
  20. و گفتند: چگونه پیغمبری است این، که خوراک می‌خورد و در بازارها راه می‌رود؟! چرا به سوی او فرشته‌ای فرو نفرستاده‌اند تا بیم‌دهنده‌ای همراه او باشد؟؛ سوره فرقان، آیه۷.
  21. و پیش از تو پیامبران را نفرستادیم مگر آنکه بی‌گمان آنان خوراک می‌خورند و در بازارها راه می‌رفتند و شما را مایه آزمون یکدیگر کردیم (تا ببینیم) آیا شکیب می‌ورزید؟ و پروردگار تو بیناست؛ سوره فرقان، آیه۲۰.
  22. انوار الاصول، ج‌۳، ص‌۶۶۶‌.
  23. المیزان، ج‌۱۲، ص‌۲۵۹.
  24. فرائدالاصول، ج‌۱، ص‌۱۸۱‌ـ‌۱۸۲.
  25. البحرالمحیط، ج‌۶‌، ص‌۵۳۳‌؛ المیزان، ج‌۱۲، ص‌۲۵۸.
  26. البحرالمحیط، ج‌۷، ص‌۴۱۱؛ روح المعانی، مج‌۸‌، ج‌۱۴، ص‌۲۱۸؛ مجمع البیان، ج‌۶‌، ص‌۵۵۷‌.
  27. فرائد الاصول، ج ۱، ص‌۱۸۱.
  28. الکافی، ج‌۱، ص‌۲۱۰‌ـ‌۲۱۱؛ بصائر الدرجات، ج‌۱، ص‌۵۸‌، ‌۶۱‌.
  29. تفسیر نمونه، ج‌۱۱، ص‌۲۴۴.
  30. الکافی، ج‌۱، ص۲۱۰‌ـ‌۲۱۱؛ بصائرالدرجات، ج‌۱، ص‌۵۸‌، ۶۱‌.
  31. تفسیر نمونه، ج‌۱۱، ص‌۲۴۵.
  32. نثر طوبی، ج‌۱، ص‌۲۷۶.
  33. خداوند برای آنان عذابی سخت آماده کرده است پس ای خردمندان باایمان، از خداوند پروا کنید که خداوند برای شما یادکردی فرستاده است؛ پیامبری که بر شما آیات روشنگر خداوند را می‌خواند تا کسانی را که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند به سوی روشنایی، از تیرگی‌ها بیرون آورد و هر کس به خداوند ایمان ورزد و کاری شایسته کند، او را به بوستان‌هایی درمی‌آورد که از بن آنها جویباران روان است، هماره در آن جاودانند، خداوند برای او روزی نیکویی فراهم کرده است؛ سوره طلاق، آیه۱۰- ۱۱.
  34. و این (قرآن) یادکردی خجسته است که آن را فرو فرستاده‌ایم پس آیا شما آن را انکار می‌کنید؟؛ سوره انبیاء، آیه۵۰.
  35. المیزان، ج‌۱۲، ص‌۲۸۵.
  36. اصغرپور قراملکی، محسن، مقاله «اهل الذکر»، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵، ص۱۳۰ - ۱۳۳.
  37. «و ما پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی می‌کردیم نفرستادیم؛ اگر نمی‌دانید از اهل ذکر (آگاهان) بپرسید (آنان را) با برهان‌ها (ی روشن) و نوشته‌ها (فرستادیم) و بر تو قرآن را فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرو فرستاده‌اند روشن گردانی و باشد که بیندیشند» سوره نحل، آیه ۴۳-۴۴.
  38. مفردات، ص۳۲۸.
  39. «اگر نمی‌دانید از اهل ذکر (آگاهان) بپرسید» سوره نحل، آیه ۴۳.
  40. نورالثقلین، ج۳، ص۵۵ و ۵۶.
  41. نورالثقلین، ج۳، ص۵۵ و ۵۶.
  42. شواهد التنزیل، ج۱، ص۴۳۱ و ۴۵۹.
  43. شواهد التنزیل، ج۱، ص۳۸۱.
  44. نورالثقلین، ج۳، ص۵۷.
  45. تفسیر نمونه، ج۱۱، ص۲۷۲.
  46. کوشا، محمد علی، مقاله «اهل الذکر»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص 346-347.