همسر و فرزند امام مهدی: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '==پرسشهای وابسته== {{پرسمان' به '{{پرسمان') |
(←پانویس) |
||
(۱۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مهدویت}} | {{مهدویت}} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
*سرّ بودن پنهانزیستی [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} بسیاری از چگونگیهای زندگی آن حضرت را در هالهای از ابهام و [[اختلاف]] دیدگاه، قرار داده است. از آنجا که [[روایت]] صریح و روشنی در باره [[خانواده]] آن حضرت، در دست نیست و روایتهای موجود نیز بیانهای گوناگونی را ارائه میکنند، دیدگاههای متفاوتی بین [[دانشمندان]] [[شیعه]] پدید آمده است: | * سرّ بودن پنهانزیستی [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} بسیاری از چگونگیهای زندگی آن حضرت را در هالهای از ابهام و [[اختلاف]] دیدگاه، قرار داده است. از آنجا که [[روایت]] صریح و روشنی در باره [[خانواده]] آن حضرت، در دست نیست و روایتهای موجود نیز بیانهای گوناگونی را ارائه میکنند، دیدگاههای متفاوتی بین [[دانشمندان]] [[شیعه]] پدید آمده است: | ||
#[[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} [[ازدواج]] کرده و دارای فرزندانی نیز هست<ref> | # [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} [[ازدواج]] کرده و دارای فرزندانی نیز هست<ref> محدث نوری، نجم الثاقب، ص ۴۰۲</ref>. | ||
#[[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} [[ازدواج]] نکرده است<ref>البته برخی بزرگان، دیدگاه سومی را مطرح کردهاند که در آن، احتمال داده شده آن حضرت ازدواج کرده است؛ ولی دارای فرزند نیست. ر. ک:سیّد محمد صدر، تاریخ الغیبة الکبری، مقدمه، ص ۲۳</ref>. | # [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} [[ازدواج]] نکرده است<ref>البته برخی بزرگان، دیدگاه سومی را مطرح کردهاند که در آن، احتمال داده شده آن حضرت ازدواج کرده است؛ ولی دارای فرزند نیست. ر. ک:سیّد محمد صدر، تاریخ الغیبة الکبری، مقدمه، ص ۲۳</ref>. | ||
==دیدگاه نخست: اثبات همسر و فرزند== | == دیدگاه نخست: اثبات همسر و فرزند == | ||
*کسانی که بر این باورند، [[اعتقاد]] دارند آن حضرت به طور قطع [[ازدواج]] کرده، و دارای فرزندانی نیز هست. | * کسانی که بر این باورند، [[اعتقاد]] دارند آن حضرت به طور قطع [[ازدواج]] کرده، و دارای فرزندانی نیز هست. | ||
*ایشان به طور عمده، دو دسته دلیل برای این ادعا ذکر کردهاند: | * ایشان به طور عمده، دو دسته دلیل برای این ادعا ذکر کردهاند: | ||
#[[ازدواج]]، امری [[مستحب]] است و ساحت [[امام مهدی|حضرت ولی عصر]]{{ع}} از ترک این [[مستحب]]، مبرّا میباشد. | # [[ازدواج]]، امری [[مستحب]] است و ساحت [[امام مهدی|حضرت ولی عصر]] {{ع}} از ترک این [[مستحب]]، مبرّا میباشد. | ||
#در کتابهای روایی، برخی روایتها و [[ادعیه]]، بر همسر و [[فرزند]] داشتن حضرت دلالت دارد. | # در کتابهای روایی، برخی روایتها و [[ادعیه]]، بر همسر و [[فرزند]] داشتن حضرت دلالت دارد. | ||
===دلیل نخست: استحباب ازدواج=== | === دلیل نخست: استحباب ازدواج=== | ||
*برخی افرادی که این احتمال را ترجیح دادهاند، در پاسخ منکران وجود همسر و [[فرزند]] برای [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} چنین نوشتهاند: چگونه ترک خواهند کرد چنین سنّت عظیمه جدّ اکرم خود را با آن همه ترغیب و تحریص که در فعل آن و تهدید و تخویف در ترک آن شده، و سزاوارترین امّت در اخذ به سنّت [[پیغمبر]]، [[امام]] هر عصر است، و تاکنون کسی ترک آن سنّت را از خصایص آن حضرت نشمرده است<ref> | * برخی افرادی که این احتمال را ترجیح دادهاند، در پاسخ منکران وجود همسر و [[فرزند]] برای [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} چنین نوشتهاند: چگونه ترک خواهند کرد چنین سنّت عظیمه جدّ اکرم خود را با آن همه ترغیب و تحریص که در فعل آن و تهدید و تخویف در ترک آن شده، و سزاوارترین امّت در اخذ به سنّت [[پیغمبر]]، [[امام]] هر عصر است، و تاکنون کسی ترک آن سنّت را از خصایص آن حضرت نشمرده است<ref> محدث نوری، نجم الثاقب، ص ۴۰۲</ref>. | ||
*نیز یکی از دانشوران معاصر در این باره نوشته است: "بنابراین آن حضرت، [[فرزندان]] و نوادگان زیادی خواهد داشت که شمارش آنها به سادگی ممکن نیست. اگر در این زمینه "داشتن همسر و [[فرزند]]" هیچ [[نقل]] روایی وجود نداشت، و فقط همین مطلبی که آن حضرت با وجود سن زیاد از نظر جسمی [[جوانی]] قوی البنیه است ... و نیز میدانیم که آن حضرت به سنّت [[پیامبر]]{{صل}} عمل میکند، در قبول این مطلب که آن جناب همسر و فرزندانی دارد کافی بود<ref> | * نیز یکی از دانشوران معاصر در این باره نوشته است: "بنابراین آن حضرت، [[فرزندان]] و نوادگان زیادی خواهد داشت که شمارش آنها به سادگی ممکن نیست. اگر در این زمینه "داشتن همسر و [[فرزند]]" هیچ [[نقل]] روایی وجود نداشت، و فقط همین مطلبی که آن حضرت با وجود سن زیاد از نظر جسمی [[جوانی]] قوی البنیه است ... و نیز میدانیم که آن حضرت به سنّت [[پیامبر]] {{صل}} عمل میکند، در قبول این مطلب که آن جناب همسر و فرزندانی دارد کافی بود<ref> علی سعادتپرور، ظهور نور، ص ۱۲۳</ref>. | ||
*'''بررسی این دیدگاه:''' | * '''بررسی این دیدگاه:''' | ||
*[[استدلال]] پیشین، دارای دو مقدمه است: | * [[استدلال]] پیشین، دارای دو مقدمه است: | ||
#[[ازدواج]]، سنّت [[پیامبر اکرم]]{{صل}}، و کاری [[شایسته]] و [[مستحب]] است. | # [[ازدواج]]، سنّت [[پیامبر اکرم]] {{صل}}، و کاری [[شایسته]] و [[مستحب]] است. | ||
#[[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} ناگزیر این سنّت را انجام میدهد. | # [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} ناگزیر این سنّت را انجام میدهد. | ||
*'''امّا مقدمه نخست:''' شکی نیست که استحباب [[ازدواج]] از [[آیات]] و روایات <ref> {{متن حدیث|" النِّكَاحُ سُنَّتِي فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِي فَلَيْسَ مِنِّي "}}، محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۱۰۰، ص ۲۲۰</ref> فراوانی استفاده میشود. | * '''امّا مقدمه نخست:''' شکی نیست که استحباب [[ازدواج]] از [[آیات]] و روایات <ref> {{متن حدیث|" النِّكَاحُ سُنَّتِي فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِي فَلَيْسَ مِنِّي "}}، محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۱۰۰، ص ۲۲۰</ref> فراوانی استفاده میشود. | ||
*با توجه به [[آیات]] و [[روایات]] و وجود کلمات امر، مانند "انکحوا" در [[آیات]]، و [[تشویق]] به [[ازدواج]] در [[روایات]]، و سفارش در عمل به سنّت [[پیامبر خدا]]، استحباب شرعی [[ازدواج]] قابل [[استنباط]] است. | * با توجه به [[آیات]] و [[روایات]] و وجود کلمات امر، مانند "انکحوا" در [[آیات]]، و [[تشویق]] به [[ازدواج]] در [[روایات]]، و سفارش در عمل به سنّت [[پیامبر خدا]]، استحباب شرعی [[ازدواج]] قابل [[استنباط]] است. | ||
*'''امّا مقدّمه دوّم:''' [[لزوم]] عمل [[امام]]{{ع}} به امر شرعی و سنّت [[رسول خدا]]{{صل}} پرسشهایی را پدید میآورد؛ از جمله اینکه: با توجه به انبوه کارهای [[مستحب]]، آیا [[امام]]{{ع}} به همه آنها عمل میکند؟ یا از آن امور [[انتخاب]] کرده و گزینشی عمل میکند؟ | * '''امّا مقدّمه دوّم:''' [[لزوم]] عمل [[امام]] {{ع}} به امر شرعی و سنّت [[رسول خدا]] {{صل}} پرسشهایی را پدید میآورد؛ از جمله اینکه: با توجه به انبوه کارهای [[مستحب]]، آیا [[امام]] {{ع}} به همه آنها عمل میکند؟ یا از آن امور [[انتخاب]] کرده و گزینشی عمل میکند؟ | ||
*با توجه به دو مقدّمهای که گذشت، برخی بر این باورند [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} در [[عصر غیبت]] [[ازدواج]] کرده و [[صاحب]] همسر و [[فرزند]] است. | * با توجه به دو مقدّمهای که گذشت، برخی بر این باورند [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} در [[عصر غیبت]] [[ازدواج]] کرده و [[صاحب]] همسر و [[فرزند]] است. | ||
*در نقد این [[دلیل]] گفته شده است: اگر انجام [[ازدواج]] را بر استحباب نیز حمل کنیم، نکته قابل توجه این است که این استحباب، با مسأله بسیار مهم [[غیبت]] و [[فلسفه]] آن، در تعارض است. | * در نقد این [[دلیل]] گفته شده است: اگر انجام [[ازدواج]] را بر استحباب نیز حمل کنیم، نکته قابل توجه این است که این استحباب، با مسأله بسیار مهم [[غیبت]] و [[فلسفه]] آن، در تعارض است. | ||
*این پرسش پیش میآید که اهمیت [[ازدواج]]، در [[جایگاه]] یک [[مستحب]] بیشتر است یا امر بسیار مهم [[امر به معروف و نهی از منکر]]؟ | * این پرسش پیش میآید که اهمیت [[ازدواج]]، در [[جایگاه]] یک [[مستحب]] بیشتر است یا امر بسیار مهم [[امر به معروف و نهی از منکر]]؟ | ||
*ناگزیر پاسخ داده خواهد شد: [[امر به معروف]] مهمتر است. حال آیا [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} از این همه منکری که رخ میدهد خبر دارد یا خیر؟ نیز گفته میشود: خبر دارد؛ پس چرا [[نهی از منکر]] نمیکند؟ خواهد گفت: با [[مقام]] [[غیبت]] حضرت در تعارض است. حال این پرسش پیش میآید که آیا واجبی به این اهمیت در تعارض با [[غیبت]] ترک میشود؛ اما امر [[مستحب]] نه؟ | * ناگزیر پاسخ داده خواهد شد: [[امر به معروف]] مهمتر است. حال آیا [[امام مهدی|امام عصر]] {{ع}} از این همه منکری که رخ میدهد خبر دارد یا خیر؟ نیز گفته میشود: خبر دارد؛ پس چرا [[نهی از منکر]] نمیکند؟ خواهد گفت: با [[مقام]] [[غیبت]] حضرت در تعارض است. حال این پرسش پیش میآید که آیا واجبی به این اهمیت در تعارض با [[غیبت]] ترک میشود؛ اما امر [[مستحب]] نه؟ | ||
*نه فقط [[امر به معروف]] که بسیاری از شؤونات [[امام]] است که به [[دلیل]] [[غیبت]] او به صورت موقت ترک میشود. | * نه فقط [[امر به معروف]] که بسیاری از شؤونات [[امام]] است که به [[دلیل]] [[غیبت]] او به صورت موقت ترک میشود. | ||
*افزون بر اینکه [[روایت]] [[نبوی]] میگوید: {{متن حدیث|" فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِي فَلَيْسَ مِنِّي "}}<ref> | * افزون بر اینکه [[روایت]] [[نبوی]] میگوید: {{متن حدیث|" فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِي فَلَيْسَ مِنِّي "}}<ref> محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۱۰۰، ص ۲۲۰</ref>؛ و آن، بدین معناست که با آن، به [[مخالفت]] برخیزد. بر ما روشن است که هرکس اگر به دلیلهایی نتوانست [[ازدواج]] کند، به این معنا نیست که با آن مخالف است. | ||
===دلیل دوم: برخی [[روایات]] و ادعیه=== | === دلیل دوم: برخی [[روایات]] و ادعیه=== | ||
*افزون بر [[دلیل]] پیشین که مهمترین [[دلیل]] در این باره است، دلیلهاای دیگری بر فرزنددار بودن آن حضرت نیز بیان شده است: [[شیخ طوسی]] از [[مفضل بن عمر]] [[نقل]] کرده است که [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: برای [[صاحب]] این امر، [[ | * افزون بر [[دلیل]] پیشین که مهمترین [[دلیل]] در این باره است، دلیلهاای دیگری بر فرزنددار بودن آن حضرت نیز بیان شده است: [[شیخ طوسی]] از [[مفضل بن عمر]] [[نقل]] کرده است که [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: برای [[صاحب]] این امر، دو [[غیبت]] است که یکی از آنها، به اندازهای طولانی میشود که برخی از [[مردم]] گویند از [[دنیا]] رفته است؛ برخی گویند: کشته شده و برخی گویند: آمده و رفته است؛ جز اندکی از [[شیعیان]]، بر باور خود استوار نماند. کسی از فرزندانش و غیر آنان، از اقامتگاه او [[آگاه]] نمیشود؛ جز کسی که متصدی امور او است<ref> {{عربی|" إِنَ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ غَيْبَتَيْنِ إِحْدَاهُمَا تَطُولُ حَتَّى يَقُولَ بَعْضُهُمْ مَاتَ وَ يَقُولَ بَعْضُهُمْ قُتِلَ وَ يَقُولَ بَعْضُهُمْ ذَهَبَ حَتَّى لَا يَبْقَى عَلَى أَمْرِهِ مِنْ أَصْحَابِهِ إِلَّا نَفَرٌ يَسِيرٌ لَا يَطَّلِعُ عَلَى مَوْضِعِهِ أَحَدٌ مِنْ وُلْدِهِ وَ لَا غَيْرِهِ إِلَّا الْمَوْلَى الَّذِي يَلِي أَمْرَهُ "}}، شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۱۶۱</ref>. | ||
===بررسی کوتاه=== | === بررسی کوتاه=== | ||
*[[استدلال]] به این [[روایت]]، از چند جهت محل تأمل است: | * [[استدلال]] به این [[روایت]]، از چند جهت محل تأمل است: | ||
#[[نعمانی]] همین [[روایت]] را [[نقل]] کرده است؛ در حالی که به جای "من ولده"، "من ولی" | # [[نعمانی]] همین [[روایت]] را [[نقل]] کرده است؛ در حالی که به جای "من ولده"، "من ولی" آورده است<ref> نعمانی، الغیبة، ص ۱۷۲</ref>. با توجه به اینکه [[کتاب الغیبة (کتاب)|کتاب الغیبة]] [[نعمانی]] به مراتب بر [[کتاب الغیبة]] [[شیخ طوسی]] مقدم بوده و بخشی از [[سند]] هر دو کتاب مشترک است و نیز بین کلمه "ولی" و "ولد" از نظر نوشتار، نزدیکی وجود دارد، احتمال تصحیف، بسیار قوی مینماید؛ بنابراین، [[استدلال]] به این [[روایت]]، بیاعتبار خواهد شد. یکی از [[دانشمندان]] معاصر پس از ذکر هر دو [[روایت]] مینویسد: با وجود این [[اختلاف]]، استناد به [[نقل]] "[[غیبت]] [[شیخ]]" [[اطمینان]] بخش نیست؛ بلکه [[نقل]] "[[غیبت نعمانی]]" از برخی جهات، مانند علوّ [[سند]] و لفظ [[حدیث]]، معتبرتر به نظر میرسد<ref> لطف اللّه صافی گلپایگانی، پاسخ ده پرسش، ص ۵۴</ref>. یکی دیگر از اندیشهوران معاصر پس از اشاره به [[اختلاف]] [[نقل]] [[شیخ طوسی]] و [[نعمانی]]، درباره این [[روایت]] نوشته است: کمترین احتمالی که در این باره وجود دارد، این است که مقصود از عبارت "هیچیک از [[فرزندان]] و نه دیگران، از جای آن حضرت [[آگاه]] نیستند" مبالغه در شدت پنهانی باشد؛ بدین معنا که اگر هم بر فرض آن حضرت را فرزندی باشد، حتی او هم از شخصیت حقیقی حضرت آگاه نخواهد بود، تا چه رسد به دیگران و لذا- چنانکه واضح است- این عبارت دلیلی بر وجود [[فرزند]] بالفعل نمیباشد. و همین اندازه که چنین معنایی برای [[روایت]] محتمل باشد، برای ساقط کردن [[استدلال]] بدان [[کفایت]] میکند؛ زیرا آنگاه که احتمال به میان آید، [[استدلال]] [[باطل]] است<ref> سیّد محمد صدر، تاریخ غیبت کبرا، ترجمه سیّد حسن افتخار زاده، ص ۸۵</ref>. | ||
#درباره [[روایت]] [[شیخ طوسی]] گفته میشود که مورد [[تحریف]] واقع شده است؛ زیرا در این [[روایت]]، ضمیر مفرد، به جای جمع استفاده شده است: در روایات میگوید: "از [[فرزندان]] او و دیگری"؛ در حالی که صحیح این بود که بگوید "از [[فرزندان]] او و دیگران". مگر اینکه کسی بگوید ضمیر "هاء" در کلمه "ولده" از سوی نسخهنویسان اضافه شده است یا اینکه بگویند مقصود [[روایت]] اشاره به این مطلب است که [[امام]]{{ع}} فقط یک [[فرزند]] دارد. یا اینکه بگوید مراد از لفظ "ولد" اسم جنس است و برای مراعات این نکته ضمیر مفرد به کار رفته است<ref> | # درباره [[روایت]] [[شیخ طوسی]] گفته میشود که مورد [[تحریف]] واقع شده است؛ زیرا در این [[روایت]]، ضمیر مفرد، به جای جمع استفاده شده است: در روایات میگوید: "از [[فرزندان]] او و دیگری"؛ در حالی که صحیح این بود که بگوید "از [[فرزندان]] او و دیگران". مگر اینکه کسی بگوید ضمیر "هاء" در کلمه "ولده" از سوی نسخهنویسان اضافه شده است یا اینکه بگویند مقصود [[روایت]] اشاره به این مطلب است که [[امام]] {{ع}} فقط یک [[فرزند]] دارد. یا اینکه بگوید مراد از لفظ "ولد" اسم جنس است و برای مراعات این نکته ضمیر مفرد به کار رفته است<ref> سیّد جعفر مرتضی، جزیرة خضرا در ترازوی نقد، ترجمه: محمد سپهری، ص ۲۱۸</ref>. | ||
#حکایت [[جزیره خضرا]] که سخن از [[فرزندان حضرت]] در جزیرهای دور دست دارد. در آن داستان، ادعا شده است برخی [[فرزندان]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} در جزایری دوردست و ناشناخته، بر شهرهایی [[حکومت]] میکنند. این داستان، ابتدا به وسیله [[علامه مجلسی]] در [[بحار الانوار]]<ref> | # حکایت [[جزیره خضرا]] که سخن از [[فرزندان حضرت]] در جزیرهای دور دست دارد. در آن داستان، ادعا شده است برخی [[فرزندان]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} در جزایری دوردست و ناشناخته، بر شهرهایی [[حکومت]] میکنند. این داستان، ابتدا به وسیله [[علامه مجلسی]] در [[بحار الانوار]]<ref> محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۵۹</ref> و پس از نزدیک دو قرن، به وسیله [[محدث نوری]] در کتاب [[نجم]] الثاقب شهرت یافت<ref> میرزا حسین طبرسی نوری، نجم الثاقب، باب هفتم، حکایت ۳۷. با وجود اینکه وی حکایت را از بحار الانوار نقل کرده است، ولی تفاوتهای فراوانی با نقل علامه مجلسی دارد</ref>. در محل خود به ساختگی بودن این داستان اشاره شد<ref>ر. ک: مدخل جزیره خضرا</ref> از اینرو [[استدلال]] به این داستان و مانند آن، بر این مسأله غیر قابل پذیرش است. | ||
#[[علامه مجلسی]] میگوید: نگارنده کتاب [[مزار کبیر (کتاب)|مزار کبیر]] به اسناد خود از [[ابو بصیر]] از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] کرده است که آن حضرت فرمود: گویی میبینم فرود آمدن [[قائم]] را در [[مسجد سهله]]، با اهل و عیالش<ref>{{عربی|" كَأَنِّي أَرَى نُزُولَ الْقَائِمِ فِي مَسْجِدِ السَّهْلَةِ بِأَهْلِهِ وَ عِيَالِهِ "}}، محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۸۱، باب ۲۷</ref>. این [[روایت]] برای آن حضرت همسر و [[فرزند]] اثبات کرده است؛ ولی هیچ دلالتی ندارد در [[دوران غیبت]] نیز دارای [[زن]] و [[فرزند]] است؛ چرا که احتمال دارد این [[زن]] و [[فرزند]] [[پس از ظهور]] برای او حاصل آید. به ویژه آن که فضای [[روایت]] مربوط به [[دوران ظهور]] است. | # [[علامه مجلسی]] میگوید: نگارنده کتاب [[مزار کبیر (کتاب)|مزار کبیر]] به اسناد خود از [[ابو بصیر]] از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] کرده است که آن حضرت فرمود: گویی میبینم فرود آمدن [[قائم]] را در [[مسجد سهله]]، با اهل و عیالش<ref>{{عربی|" كَأَنِّي أَرَى نُزُولَ الْقَائِمِ فِي مَسْجِدِ السَّهْلَةِ بِأَهْلِهِ وَ عِيَالِهِ "}}، محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۸۱، باب ۲۷</ref>. این [[روایت]] برای آن حضرت همسر و [[فرزند]] اثبات کرده است؛ ولی هیچ دلالتی ندارد در [[دوران غیبت]] نیز دارای [[زن]] و [[فرزند]] است؛ چرا که احتمال دارد این [[زن]] و [[فرزند]] [[پس از ظهور]] برای او حاصل آید. به ویژه آن که فضای [[روایت]] مربوط به [[دوران ظهور]] است. | ||
#در روایتی که [[ابن طاووس]] از [[امام رضا]]{{ع}} در [[صلوات]] بر [[امام مهدی]]{{ع}} [[نقل]] کرده است، عبارت زیر به چشم میخورد: خدایا! به او و [[خاندان]] و [[فرزندان]] و نسل و تمام پیروانش، چیزی ببخش که مایه روشنی چشم و خوشحالی [[دل]] او شده و [[حکومت]] تمام حکومتهای دور و نزدیک، عزیز و ذلیل را در [[اختیار]] او قرار دهد؛ به گونهای که [[حکومت]] او، بر همه حکومتها چیره و [[حق]]، بر همه باطلها [[غلبه]] میکند<ref>{{عربی|" اللَّهُمَ أَعْطِهِ فِي نَفْسِهِ وَ أَهْلِهِ وَ وُلْدِهِ وَ ذُرِّيَّتِهِ وَ أُمَّتِهِ وَ جَمِيعِ رَعِيَّتِهِ مَا تُقِرُّ بِهِ عَيْنَهُ وَ تَسُرُّ بِهِ نَفْسَهُ وَ تَجْمَعُ لَهُ مُلْكَ الْمُمْلَكَاتِ كُلِّهَا قَرِيبِهَا وَ بَعِيْدِهَا وَ عَزِيزِهَا وَ ذَلِيلِهَا حَتَّى يُجْرِيَ حُكْمَهُ عَلَى كُلِّ حُكْمٍ وَ تَغْلِبَ بِحَقِّهِ كُلَّ بَاطِل "}}؛ سیّد بن طاووس، جمال الاسبوع، ص ۵۰۶</ref>. | # در روایتی که [[ابن طاووس]] از [[امام رضا]] {{ع}} در [[صلوات]] بر [[امام مهدی]] {{ع}} [[نقل]] کرده است، عبارت زیر به چشم میخورد: خدایا! به او و [[خاندان]] و [[فرزندان]] و نسل و تمام پیروانش، چیزی ببخش که مایه روشنی چشم و خوشحالی [[دل]] او شده و [[حکومت]] تمام حکومتهای دور و نزدیک، عزیز و ذلیل را در [[اختیار]] او قرار دهد؛ به گونهای که [[حکومت]] او، بر همه حکومتها چیره و [[حق]]، بر همه باطلها [[غلبه]] میکند<ref>{{عربی|" اللَّهُمَ أَعْطِهِ فِي نَفْسِهِ وَ أَهْلِهِ وَ وُلْدِهِ وَ ذُرِّيَّتِهِ وَ أُمَّتِهِ وَ جَمِيعِ رَعِيَّتِهِ مَا تُقِرُّ بِهِ عَيْنَهُ وَ تَسُرُّ بِهِ نَفْسَهُ وَ تَجْمَعُ لَهُ مُلْكَ الْمُمْلَكَاتِ كُلِّهَا قَرِيبِهَا وَ بَعِيْدِهَا وَ عَزِيزِهَا وَ ذَلِيلِهَا حَتَّى يُجْرِيَ حُكْمَهُ عَلَى كُلِّ حُكْمٍ وَ تَغْلِبَ بِحَقِّهِ كُلَّ بَاطِل "}}؛ سیّد بن طاووس، جمال الاسبوع، ص ۵۰۶</ref>. | ||
*برخی بزرگان درباره [[روایت]] پیشین نوشتهاند: | * برخی بزرگان درباره [[روایت]] پیشین نوشتهاند: | ||
#[[سند]] [[روایت]] قابل اعتماد نیست. | # [[سند]] [[روایت]] قابل اعتماد نیست. | ||
#بیشترین چیزی که از این دعای [[نقل]] شده از [[امام رضا]]{{ع}} که [[حدود]] پنجاه سال پیش از ولادت [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} فرمودهاند، میتوان [[استنباط]] کرد، این است که [[امت | # بیشترین چیزی که از این دعای [[نقل]] شده از [[امام رضا]] {{ع}} که [[حدود]] پنجاه سال پیش از ولادت [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} فرمودهاند، میتوان [[استنباط]] کرد، این است که [[امت اسلام]]، دارای [[مهدی]] است و او دارای فرزندانی خواهد شد؛ امّا در [[روایت]] اشارهای به زمان ولادت [[فرزندان حضرت]] نشده است. سیاق [[کلام]]، حاکی از آن است که این موضوع به [[عصر ظهور]] و [[قیام]] و [[حکومت]] ایشان مربوط میشود<ref> سیّد جعفر مرتضی، جزیره خضرا در ترازوی نقد، محمد سپهری، ص ۲۲۰</ref>. | ||
#[[روایت]] دیگری که [[سید بن طاووس]] [[نقل]] کرده است که [[امام رضا]]{{ع}} فرمود: "پروردگارا! [[درود]] فرست بر [[والیان]] [[عهد]] وی و [[پیشوایان]] از [[فرزندان]] او ...."<ref> {{متن حدیث|" اللَّهُمَ صَلِ عَلَى وُلَاةِ عَهْدِهِ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ بَعْدِهِ "}}، سید بن طاووس، جمال الاسبوع، ص ۵۱۲</ref> | # [[روایت]] دیگری که [[سید بن طاووس]] [[نقل]] کرده است که [[امام رضا]] {{ع}} فرمود: "پروردگارا! [[درود]] فرست بر [[والیان]] [[عهد]] وی و [[پیشوایان]] از [[فرزندان]] او ...."<ref> {{متن حدیث|" اللَّهُمَ صَلِ عَلَى وُلَاةِ عَهْدِهِ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ بَعْدِهِ "}}، سید بن طاووس، جمال الاسبوع، ص ۵۱۲</ref> | ||
*این [[روایت]] نیز به دلایلی بر مدعا غیر قابل پذیرش است. | * این [[روایت]] نیز به دلایلی بر مدعا غیر قابل پذیرش است. | ||
#[[روایت]] از نظر [[سند]] ضعیف است. | # [[روایت]] از نظر [[سند]] ضعیف است. | ||
#این [[روایت]] بنابر تصریح خود [[ابن طاووس]]، دارای متن دیگری نیز میباشد که به این شکل است: {{متن حدیث|"اللَّهُمَ صَلِ عَلَى وُلَاةِ عَهْدِهِ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ بَعْدِه "}}؛ که در آن، کلمه "من ولده" نیست. البته [[شیخ طوسی]] در کتاب مصباح المتهجد<ref>[[شیخ طوسی]]، مصباح المتهجد، ص ۴۰۹</ref> و [[کفعمی]] در مصباح<ref> | # این [[روایت]] بنابر تصریح خود [[ابن طاووس]]، دارای متن دیگری نیز میباشد که به این شکل است: {{متن حدیث|"اللَّهُمَ صَلِ عَلَى وُلَاةِ عَهْدِهِ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ بَعْدِه "}}؛ که در آن، کلمه "من ولده" نیست. البته [[شیخ طوسی]] در کتاب مصباح المتهجد<ref>[[شیخ طوسی]]، مصباح المتهجد، ص ۴۰۹</ref> و [[کفعمی]] در مصباح<ref> کفعمی، المصباح، ص ۵۴۸</ref> به همین صورت دوم [[نقل]] کردهاند. | ||
#بر فرض هم که درستی [[روایت]] را بپذیریم، باز هم در [[روایت]]، نکتهای که حاکی از زمان ولادت [[فرزندان]] [[امام]] باشد، وجود ندارد و ممکن است به [[فرزندان]] آن حضرت [[پس از ظهور]] اشاره کرده باشد. | # بر فرض هم که درستی [[روایت]] را بپذیریم، باز هم در [[روایت]]، نکتهای که حاکی از زمان ولادت [[فرزندان]] [[امام]] باشد، وجود ندارد و ممکن است به [[فرزندان]] آن حضرت [[پس از ظهور]] اشاره کرده باشد. | ||
#[[میرزای نوری]] در [[نجم الثاقب (کتاب)|نجم الثاقب]] با عنوان "[[دفع شبهه]] نبودن اولاد برای آن حضرت" آورده است: [[سید بن طاووس]] در اواخر کتاب [[جمال]] الاسبوع<ref>سیّد بن طاوس، جمال الاسبوع، ص ۵۱۲</ref> گفته که: "من یافتم روایتی به [[سند]] متصل به اینکه از برای [[مهدی]] گروهی از اولاد است که والیانند در اطراف [[شهرها]] که در دریا است و ایشان دارایند غایت بزرگی و صفات [[نیکان]] را"<ref> | # [[میرزای نوری]] در [[نجم الثاقب (کتاب)|نجم الثاقب]] با عنوان "[[دفع شبهه]] نبودن اولاد برای آن حضرت" آورده است: [[سید بن طاووس]] در اواخر کتاب [[جمال]] الاسبوع<ref>سیّد بن طاوس، جمال الاسبوع، ص ۵۱۲</ref> گفته که: "من یافتم روایتی به [[سند]] متصل به اینکه از برای [[مهدی]] گروهی از اولاد است که والیانند در اطراف [[شهرها]] که در دریا است و ایشان دارایند غایت بزرگی و صفات [[نیکان]] را"<ref> میرزا حسین طبرسی نوری، نجم الثاقب، ص ۴۰۲</ref>. | ||
*در [[جمال الاسبوع (کتاب)|جمال الاسبوع]]، نه فقط سندی بر این ادعا نیاورده، بلکه مشخص نکرده این سخن از چه کسی ذکر شده است. | * در [[جمال الاسبوع (کتاب)|جمال الاسبوع]]، نه فقط سندی بر این ادعا نیاورده، بلکه مشخص نکرده این سخن از چه کسی ذکر شده است. | ||
*البته به [[روایات]] دیگری نیز [[استدلال]] شده که به نظر میرسد آنچه ذکر شد، اهمیت بیشتری دارد و آن هم که ملاحظه شد، قابلیت [[استدلال]] بر این موضوع را ندارند. | * البته به [[روایات]] دیگری نیز [[استدلال]] شده که به نظر میرسد آنچه ذکر شد، اهمیت بیشتری دارد و آن هم که ملاحظه شد، قابلیت [[استدلال]] بر این موضوع را ندارند. | ||
*افزون بر [[روایات]]، به برخی از [[ادعیه]] و زیارتنامهها نیز [[استدلال]] شده که در آنها نیز [[استدلال]] ناتمام است؛ زیرا استناد قطعی آنها به [[معصوم]] {{ع}} مورد [[تردید]] است. | * افزون بر [[روایات]]، به برخی از [[ادعیه]] و زیارتنامهها نیز [[استدلال]] شده که در آنها نیز [[استدلال]] ناتمام است؛ زیرا استناد قطعی آنها به [[معصوم]] {{ع}} مورد [[تردید]] است. | ||
*یکی از بزرگان، درباره برخی از آنچه به عنوان [[دلیل]] قائلان به [[زن]] و فرزنددار بودن حضرت آمده است، مینویسد: " | * یکی از بزرگان، درباره برخی از آنچه به عنوان [[دلیل]] قائلان به [[زن]] و فرزنددار بودن حضرت آمده است، مینویسد: " | ||
بعضی از [[روایات]]، مثل خبر "[[کمال الدین انباری]]" و خبر "[[زین الدین مازندرانی]]" از جهت غرابت و ضعف ظاهری که در متن آنها است، قابل استناد نمیباشد و بعضی دیگر، همچون فقرات برخی از "[[ادعیه]] و [[زیارات]]" نیز صراحت ندارد و قابل حمل بر [[عصر ظهور]] میباشد<ref> | بعضی از [[روایات]]، مثل خبر "[[کمال الدین انباری]]" و خبر "[[زین الدین مازندرانی]]" از جهت غرابت و ضعف ظاهری که در متن آنها است، قابل استناد نمیباشد و بعضی دیگر، همچون فقرات برخی از "[[ادعیه]] و [[زیارات]]" نیز صراحت ندارد و قابل حمل بر [[عصر ظهور]] میباشد<ref> لطف اللّه صافی گلپایگانی، پاسخ ده پرسش، ص ۵۴- ۵۵</ref>. | ||
*پس [[دلیل]] دوم قائلان به [[ازدواج]] آن حضرت که [[روایات]] است، مخدوش میشود و جایی برای استفاده و [[استدلال]] به آن باقی نمیماند؛ لذا نمیتوانیم به آن [[روایات]] تمسّک کنیم. | * پس [[دلیل]] دوم قائلان به [[ازدواج]] آن حضرت که [[روایات]] است، مخدوش میشود و جایی برای استفاده و [[استدلال]] به آن باقی نمیماند؛ لذا نمیتوانیم به آن [[روایات]] تمسّک کنیم. | ||
==دیدگاه دوم: [[انکار]] همسر و فرزند== | == دیدگاه دوم: [[انکار]] همسر و فرزند == | ||
*در این احتمال نیز به دو [[دلیل]] [[تمسک]] شده است: | * در این احتمال نیز به دو [[دلیل]] [[تمسک]] شده است: | ||
#[[ازدواج]] با [[فلسفه غیبت]] منافات دارد؛ | # [[ازدواج]] با [[فلسفه غیبت]] منافات دارد؛ | ||
#روایاتی که به [[ازدواج]] نکردن تصریح دارد. | # روایاتی که به [[ازدواج]] نکردن تصریح دارد. | ||
===دلیل نخست=== | === دلیل نخست=== | ||
*در این احتمال، گفته شده همسر داشتن برای [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} با [[فلسفه غیبت]] در تعارض است؛ چرا که [[فلسفه غیبت]]، دور و | * در این احتمال، گفته شده همسر داشتن برای [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} با [[فلسفه غیبت]] در تعارض است؛ چرا که [[فلسفه غیبت]]، دور و پنهان بودن از [[مردم]] است، تا اینکه گزندی به او نرسد، و از شرّ [[دشمنان]] در [[امان]] باشد؛ از این رو هرچیزی که خلاف آن باشد، بر آن حضرت روا نیست و [[ازدواج]] با این امر و [[فلسفه]] منافات دارد. | ||
*بنابراین [[ازدواج]] کاری [[مستحب]]، [[پسندیده]] و مهم است و حفظ [[اسرار]] و پنهانزیستی و [[حفظ جان]] از گزند [[دشمنان]] امری مهمتر است؛ پس هر گاه امری دایر شود بین مهم و مهمتر، [[عقل]]، مهمتر را برمیگزیند. | * بنابراین [[ازدواج]] کاری [[مستحب]]، [[پسندیده]] و مهم است و حفظ [[اسرار]] و پنهانزیستی و [[حفظ جان]] از گزند [[دشمنان]] امری مهمتر است؛ پس هر گاه امری دایر شود بین مهم و مهمتر، [[عقل]]، مهمتر را برمیگزیند. | ||
*به عبارت دیگر، [[مصلحت]] [[فلسفه غیبت]] از [[مصلحت]] [[ازدواج]] بیشتر است؛ از اینرو [[فلسفه غیبت]]، مانعی است برای [[ازدواج]] و میتواند از تحقق [[ازدواج]] جلوگیری کند. حال که [[ازدواج]] مانع دارد، [[ازدواج]] نکردن آن حضرت نمیتواند روگردانی از سنّت به شمار آید؛ چون آن حضرت اعراض نکرده، بلکه امر مهمتر را [[برگزیده]] است. | * به عبارت دیگر، [[مصلحت]] [[فلسفه غیبت]] از [[مصلحت]] [[ازدواج]] بیشتر است؛ از اینرو [[فلسفه غیبت]]، مانعی است برای [[ازدواج]] و میتواند از تحقق [[ازدواج]] جلوگیری کند. حال که [[ازدواج]] مانع دارد، [[ازدواج]] نکردن آن حضرت نمیتواند روگردانی از سنّت به شمار آید؛ چون آن حضرت اعراض نکرده، بلکه امر مهمتر را [[برگزیده]] است. | ||
===دلیل دوم=== | === دلیل دوم=== | ||
*این گروه، افزون بر آنچه یاد شد، به روایاتی نیز [[استدلال]] کردهاند: | * این گروه، افزون بر آنچه یاد شد، به روایاتی نیز [[استدلال]] کردهاند: | ||
#[[مسعودی]] در [[اثبات الوصیه]] [[نقل]] کرده است: [[علی بن حمزه]] و [[ابن سراج]] و [[ابن ابی سعید مکاوی]] به محضر [[امام رضا]]{{ع}} وارد شدند. [[علی بن ابی حمزه]] سخن را آغاز کرده، گفت: "برای ما از پدرانتان [[نقل]] شده است که تمام [[وظائف]] [[امام]]، پس از [[رحلت]] به امامی مانند او منتقل میشود" . [[امام رضا]]{{ع}} به او فرمود: "خبر بده مرا از [[حسین بن علی]]{{ع}} [[امام]] بود یا نه؟ گفت: [[امام]] بود. حضرت فرمود: پس چه کسی [[جانشین]] او شد؟ عرض کرد: [[علی بن حسین]]{{ع}}". این پرسش و پاسخ ادامه یافت تا اینکه [[ابن ابی حمزه]] گفت: " برای ما [[روایت]] شده است که [[امام]] درنخواهد گذشت، تا اینکه [[جانشین]] و نسل خود را ببیند". [[امام رضا]]{{ع}} فرمود: "آیا در این [[روایت]]، بیش از این چیزی برای شما گفته نشده است؟ گفت: نه. حضرت فرمود: بله؛ به [[خدا]] [[سوگند]]! برایتان [[روایت]] شده است، مگر [[قائم]]. [[ابن ابی حمزه]] با حالتی شبیه اعتراض گفت: این قسمت در [[حدیث]] است؟ [[امام رضا]]{{ع}} فرمود: وای بر تو! چگونه جرأت کردی به چیزی که بخشی از آن را رها کردهای، بر من [[احتجاج]] کنی؟<ref>{{متن حدیث|" وَيْلَكَ كَيْفَ اجْتَرَأْتَ عَلَيَ بِشَيْءٍ تَدَعُ بَعْضَه"}}، علی بن حسین مسعودی، اثبات الوصیة، ص ۲۰۸</ref> افزون بر [[مسعودی]]، [[کشی]] نیز در [[رجال]] خود<ref>محمد بن عمر کشی، رجال الکشی، ص ۴۶۵</ref> این [[روایت]] را با اندک تفاوتی آورده است. روشن است که این [[روایت]] نه فقط در [[دوران غیبت]]، بلکه در تمام [[عمر]] آن حضرت داشتن [[فرزند]] برای [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} را منتفی میداند. | # [[مسعودی]] در [[اثبات الوصیه]] [[نقل]] کرده است: [[علی بن حمزه]] و [[ابن سراج]] و [[ابن ابی سعید مکاوی]] به محضر [[امام رضا]] {{ع}} وارد شدند. [[علی بن ابی حمزه]] سخن را آغاز کرده، گفت: "برای ما از پدرانتان [[نقل]] شده است که تمام [[وظائف]] [[امام]]، پس از [[رحلت]] به امامی مانند او منتقل میشود". [[امام رضا]] {{ع}} به او فرمود: "خبر بده مرا از [[حسین بن علی]] {{ع}} [[امام]] بود یا نه؟ گفت: [[امام]] بود. حضرت فرمود: پس چه کسی [[جانشین]] او شد؟ عرض کرد: [[علی بن حسین]] {{ع}}". این پرسش و پاسخ ادامه یافت تا اینکه [[ابن ابی حمزه]] گفت: " برای ما [[روایت]] شده است که [[امام]] درنخواهد گذشت، تا اینکه [[جانشین]] و نسل خود را ببیند". [[امام رضا]] {{ع}} فرمود: "آیا در این [[روایت]]، بیش از این چیزی برای شما گفته نشده است؟ گفت: نه. حضرت فرمود: بله؛ به [[خدا]] [[سوگند]]! برایتان [[روایت]] شده است، مگر [[قائم]]. [[ابن ابی حمزه]] با حالتی شبیه اعتراض گفت: این قسمت در [[حدیث]] است؟ [[امام رضا]] {{ع}} فرمود: وای بر تو! چگونه جرأت کردی به چیزی که بخشی از آن را رها کردهای، بر من [[احتجاج]] کنی؟<ref>{{متن حدیث|" وَيْلَكَ كَيْفَ اجْتَرَأْتَ عَلَيَ بِشَيْءٍ تَدَعُ بَعْضَه"}}، علی بن حسین مسعودی، اثبات الوصیة، ص ۲۰۸</ref> افزون بر [[مسعودی]]، [[کشی]] نیز در [[رجال]] خود<ref>محمد بن عمر کشی، رجال الکشی، ص ۴۶۵</ref> این [[روایت]] را با اندک تفاوتی آورده است. روشن است که این [[روایت]] نه فقط در [[دوران غیبت]]، بلکه در تمام [[عمر]] آن حضرت داشتن [[فرزند]] برای [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} را منتفی میداند. | ||
#[[شیخ طوسی]] در [[کتاب الغیبة]] نزدیک به همین مضمون را در روایتی دیگر آورده است. [[حسن بن علی خزاز]] گفت: [[علی بن ابی حمزه]] بر [[امام رضا]]{{ع}} وارد شد و پرسید: آیا تو [[امام]] هستی؟ حضرت فرمود: آری. [[علی بن ابی حمزه]] گفت: از پدر بزرگ شما [[جعفر بن محمد]] شنیدم که امامی نیست، مگر اینکه فرزندی دارد. [[امام]] فرمود: آیا فراموش کردی یا خود را به [[فراموشی]] زدی؟ اینچنین که گفتی نفرمود. بلکه فرمود: امامی نیست، مگر اینکه فرزندی داشته باشد مگر امامی که [[حسین بن علی]] برای او خارج میشود [[رجعت]] میکند؛ پس همانا او فرزندی نخواهد داشت"<ref> {{متن حدیث|" لَا يَكُونُ الْإِمَامُ إِلَّا وَ لَهُ عَقِبٌ إِلَّا الْإِمَامُ الَّذِي يَخْرُجُ عَلَيْهِ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍ {{ع}} فَإِنَّهُ لَا عَقِبَ لَه "}}، شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۲۴</ref>. [[علی بن ابی حمزه]] گفت: راست فرمودی. اینچنین فرمود جدّ بزرگوارت". دو [[روایت]] پیشین در اثبات ادعا کافی است؛ ولی برخی امور دیگری را میتوان [[شاهد]] آورد: | # [[شیخ طوسی]] در [[کتاب الغیبة]] نزدیک به همین مضمون را در روایتی دیگر آورده است. [[حسن بن علی خزاز]] گفت: [[علی بن ابی حمزه]] بر [[امام رضا]] {{ع}} وارد شد و پرسید: آیا تو [[امام]] هستی؟ حضرت فرمود: آری. [[علی بن ابی حمزه]] گفت: از پدر بزرگ شما [[جعفر بن محمد]] شنیدم که امامی نیست، مگر اینکه فرزندی دارد. [[امام]] فرمود: آیا فراموش کردی یا خود را به [[فراموشی]] زدی؟ اینچنین که گفتی نفرمود. بلکه فرمود: امامی نیست، مگر اینکه فرزندی داشته باشد مگر امامی که [[حسین بن علی]] برای او خارج میشود [[رجعت]] میکند؛ پس همانا او فرزندی نخواهد داشت"<ref> {{متن حدیث|" لَا يَكُونُ الْإِمَامُ إِلَّا وَ لَهُ عَقِبٌ إِلَّا الْإِمَامُ الَّذِي يَخْرُجُ عَلَيْهِ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍ {{ع}} فَإِنَّهُ لَا عَقِبَ لَه "}}، شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۲۴</ref>. [[علی بن ابی حمزه]] گفت: راست فرمودی. اینچنین فرمود جدّ بزرگوارت". دو [[روایت]] پیشین در اثبات ادعا کافی است؛ ولی برخی امور دیگری را میتوان [[شاهد]] آورد: | ||
#روایاتی [[حضرت خضر]] را کسی معرفی کرده است که [[وحشت]] تنهایی [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} را در [[دوران غیبت]] برطرف میسازد، در حالی که اگر آن حضرت [[زن]] و [[فرزند]] داشت، به ملازم و همراه نیازی نبود. [[امام رضا]]{{ع}} فرمود: [[حضرت خضر]]{{ع}} از [[آب]] حیات نوشید و او زنده است ... [[خداوند]] سبحانه و تعالی به واسطه او تنهایی [[قائم]] ما را در دوران غیبتش به انس تبدیل کند و غربت و تنهاییاش را با وصلت او مرتفع سازد<ref>{متن حدیث|" إِنَ الْخَضِرَ شَرِبَ مِنْ مَاءِ الْحَيَاةِ فَهُوَ حَيٌ لَا يَمُوتُ حَتَّى يُنْفَخَ فِي الصُّورِ وَ إِنَّهُ لَيَحْضُرُ الْمَوْسِمَ كُلَّ سَنَةٍ وَ يَقِفُ بِعَرَفَةَ فَيُؤَمِّنُ عَلَى دُعَاءِ الْمُؤْمِنِينَ وَ سَيُونِسُ اللَّهُ بِهِ وَحْشَةَ قَائِمِنَا فِي غَيْبَتِه "}}، [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۳۹۰، ح ۴</ref>. | # روایاتی [[حضرت خضر]] را کسی معرفی کرده است که [[وحشت]] تنهایی [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} را در [[دوران غیبت]] برطرف میسازد، در حالی که اگر آن حضرت [[زن]] و [[فرزند]] داشت، به ملازم و همراه نیازی نبود. [[امام رضا]] {{ع}} فرمود: [[حضرت خضر]] {{ع}} از [[آب]] حیات نوشید و او زنده است ... [[خداوند]] سبحانه و تعالی به واسطه او تنهایی [[قائم]] ما را در دوران غیبتش به انس تبدیل کند و غربت و تنهاییاش را با وصلت او مرتفع سازد<ref>{متن حدیث|" إِنَ الْخَضِرَ شَرِبَ مِنْ مَاءِ الْحَيَاةِ فَهُوَ حَيٌ لَا يَمُوتُ حَتَّى يُنْفَخَ فِي الصُّورِ وَ إِنَّهُ لَيَحْضُرُ الْمَوْسِمَ كُلَّ سَنَةٍ وَ يَقِفُ بِعَرَفَةَ فَيُؤَمِّنُ عَلَى دُعَاءِ الْمُؤْمِنِينَ وَ سَيُونِسُ اللَّهُ بِهِ وَحْشَةَ قَائِمِنَا فِي غَيْبَتِه "}}، [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۳۹۰، ح ۴</ref>. | ||
#در [[روایات]] فراوانی از آن حضرت با [[القاب]] [[فرید]] "تک" و [[وحید]] "یگانه" یاد شده است و این، با [[زن]] و [[فرزند]] داشتن منافات دارد<ref> | # در [[روایات]] فراوانی از آن حضرت با [[القاب]] [[فرید]] "تک" و [[وحید]] "یگانه" یاد شده است و این، با [[زن]] و [[فرزند]] داشتن منافات دارد<ref> شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، باب ۲۶، ح ۱۳</ref>. | ||
#دستهای از [[روایات]]، ملازمان حضرتش را در [[دوران غیبت]]، فقط سی تن از [[یاران خاص]] آن حضرت ذکر کرده است. [[امام صادق]]{{ع}} در این باره فرمود: "[[صاحب]] این امر، از غیبتی ناگزیر است و در [[غیبت]] خود، ناچار از گوشهگیری و کنارهجویی از دیگران است. [[طیبه]] "[[مدینه]]" خوشمنزلی است و با وجود سی تن "یا به همراهی سی نفر" در آنجا [[وحشت]] و ترسی نیست<ref> | # دستهای از [[روایات]]، ملازمان حضرتش را در [[دوران غیبت]]، فقط سی تن از [[یاران خاص]] آن حضرت ذکر کرده است. [[امام صادق]] {{ع}} در این باره فرمود: "[[صاحب]] این امر، از غیبتی ناگزیر است و در [[غیبت]] خود، ناچار از گوشهگیری و کنارهجویی از دیگران است. [[طیبه]] "[[مدینه]]" خوشمنزلی است و با وجود سی تن "یا به همراهی سی نفر" در آنجا [[وحشت]] و ترسی نیست<ref> محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۳۴۰، ح ۱۶؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۱۶۲؛ نعمانی، الغیبة، ص ۱۸۸</ref>. | ||
*[[علامه]] [[محمد تقی شوشتری]] درباره فرزنددار بودن [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} نوشته است: "باید گفت: در هیچ خبری وارد نشده است که آن حضرت [[پیش از ظهور]] [[فرزند]] داشته باشد، و در خصوص فرزنددار شدن آن [[امام]] [[پس از ظهور]] هم [[اختلاف]] است<ref> | * [[علامه]] [[محمد تقی شوشتری]] درباره فرزنددار بودن [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} نوشته است: "باید گفت: در هیچ خبری وارد نشده است که آن حضرت [[پیش از ظهور]] [[فرزند]] داشته باشد، و در خصوص فرزنددار شدن آن [[امام]] [[پس از ظهور]] هم [[اختلاف]] است<ref> جزیره خضراء افسانه یا واقعیت، ص ۲۲۶، به نقل از: الاخبار الدخیلة، ج ۲، ص ۷۲</ref>. | ||
*در پایان، توجه به این نکته خالی از [[لطف]] نیست که با عنایت به این که [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} نزدیک به هفتاد سال از [[عمر]] خود را در دوران [[غیبت صغرا]] سپری کرده و محذورات این دوران در [[ازدواج]] کردن، به مراتب کمتر از دوران [[غیبت کبرا]] بوده است، و نیز اینکه در هیچ یک از منابع معتبر یا سخنان [[نواب خاص]] به این نکته اشارهای نشده است، میتوان دیدگاه [[زن]] و [[فرزند]] نداشتن را ترجیح داد. و [[خداوند]] سبحانه و تعالی آگاهتر است<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]،[[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص ۴۷۹ -۴۹۰.</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۲ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۲]]، ص۱۲۶-۱۳۹.</ref>. | * در پایان، توجه به این نکته خالی از [[لطف]] نیست که با عنایت به این که [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} نزدیک به هفتاد سال از [[عمر]] خود را در دوران [[غیبت صغرا]] سپری کرده و محذورات این دوران در [[ازدواج]] کردن، به مراتب کمتر از دوران [[غیبت کبرا]] بوده است، و نیز اینکه در هیچ یک از منابع معتبر یا سخنان [[نواب خاص]] به این نکته اشارهای نشده است، میتوان دیدگاه [[زن]] و [[فرزند]] نداشتن را ترجیح داد. و [[خداوند]] سبحانه و تعالی آگاهتر است<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص ۴۷۹ -۴۹۰.</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۲ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۲]]، ص۱۲۶-۱۳۹.</ref>. | ||
==پرسش مستقیم== | == پرسش مستقیم == | ||
* [[آیا امام مهدی ازدواج کردهاند یا خیر؟ (پرسش)]] | * [[آیا امام مهدی ازدواج کردهاند یا خیر؟ (پرسش)]] | ||
== پرسشهای وابسته == | |||
{{پرسمان ازدواج امام مهدی}} | {{پرسمان ازدواج امام مهدی}} | ||
==منابع== | |||
== منابع == | |||
{{منابع}} | |||
* [[پرونده:134491.jpg|22px]] [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|'''فرهنگنامه مهدویت''']]. | * [[پرونده:134491.jpg|22px]] [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|'''فرهنگنامه مهدویت''']]. | ||
* [[پرونده:136864.jpg|22px]] [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۲ (کتاب)|'''درسنامه مهدویت ج۲''']]. | * [[پرونده:136864.jpg|22px]] [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۲ (کتاب)|'''درسنامه مهدویت ج۲''']]. | ||
{{پایان منابع}} | |||
==پانویس== | == پانویس == | ||
{{ | {{پانویس}} | ||
[[رده:امام مهدی]] | [[رده:امام مهدی]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۲۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۶:۵۴
مقدمه
- سرّ بودن پنهانزیستی حضرت مهدی (ع) بسیاری از چگونگیهای زندگی آن حضرت را در هالهای از ابهام و اختلاف دیدگاه، قرار داده است. از آنجا که روایت صریح و روشنی در باره خانواده آن حضرت، در دست نیست و روایتهای موجود نیز بیانهای گوناگونی را ارائه میکنند، دیدگاههای متفاوتی بین دانشمندان شیعه پدید آمده است:
دیدگاه نخست: اثبات همسر و فرزند
- کسانی که بر این باورند، اعتقاد دارند آن حضرت به طور قطع ازدواج کرده، و دارای فرزندانی نیز هست.
- ایشان به طور عمده، دو دسته دلیل برای این ادعا ذکر کردهاند:
- ازدواج، امری مستحب است و ساحت حضرت ولی عصر (ع) از ترک این مستحب، مبرّا میباشد.
- در کتابهای روایی، برخی روایتها و ادعیه، بر همسر و فرزند داشتن حضرت دلالت دارد.
دلیل نخست: استحباب ازدواج
- برخی افرادی که این احتمال را ترجیح دادهاند، در پاسخ منکران وجود همسر و فرزند برای حضرت مهدی (ع) چنین نوشتهاند: چگونه ترک خواهند کرد چنین سنّت عظیمه جدّ اکرم خود را با آن همه ترغیب و تحریص که در فعل آن و تهدید و تخویف در ترک آن شده، و سزاوارترین امّت در اخذ به سنّت پیغمبر، امام هر عصر است، و تاکنون کسی ترک آن سنّت را از خصایص آن حضرت نشمرده است[۳].
- نیز یکی از دانشوران معاصر در این باره نوشته است: "بنابراین آن حضرت، فرزندان و نوادگان زیادی خواهد داشت که شمارش آنها به سادگی ممکن نیست. اگر در این زمینه "داشتن همسر و فرزند" هیچ نقل روایی وجود نداشت، و فقط همین مطلبی که آن حضرت با وجود سن زیاد از نظر جسمی جوانی قوی البنیه است ... و نیز میدانیم که آن حضرت به سنّت پیامبر (ص) عمل میکند، در قبول این مطلب که آن جناب همسر و فرزندانی دارد کافی بود[۴].
- بررسی این دیدگاه:
- استدلال پیشین، دارای دو مقدمه است:
- ازدواج، سنّت پیامبر اکرم (ص)، و کاری شایسته و مستحب است.
- حضرت مهدی (ع) ناگزیر این سنّت را انجام میدهد.
- امّا مقدمه نخست: شکی نیست که استحباب ازدواج از آیات و روایات [۵] فراوانی استفاده میشود.
- با توجه به آیات و روایات و وجود کلمات امر، مانند "انکحوا" در آیات، و تشویق به ازدواج در روایات، و سفارش در عمل به سنّت پیامبر خدا، استحباب شرعی ازدواج قابل استنباط است.
- امّا مقدّمه دوّم: لزوم عمل امام (ع) به امر شرعی و سنّت رسول خدا (ص) پرسشهایی را پدید میآورد؛ از جمله اینکه: با توجه به انبوه کارهای مستحب، آیا امام (ع) به همه آنها عمل میکند؟ یا از آن امور انتخاب کرده و گزینشی عمل میکند؟
- با توجه به دو مقدّمهای که گذشت، برخی بر این باورند امام زمان (ع) در عصر غیبت ازدواج کرده و صاحب همسر و فرزند است.
- در نقد این دلیل گفته شده است: اگر انجام ازدواج را بر استحباب نیز حمل کنیم، نکته قابل توجه این است که این استحباب، با مسأله بسیار مهم غیبت و فلسفه آن، در تعارض است.
- این پرسش پیش میآید که اهمیت ازدواج، در جایگاه یک مستحب بیشتر است یا امر بسیار مهم امر به معروف و نهی از منکر؟
- ناگزیر پاسخ داده خواهد شد: امر به معروف مهمتر است. حال آیا امام عصر (ع) از این همه منکری که رخ میدهد خبر دارد یا خیر؟ نیز گفته میشود: خبر دارد؛ پس چرا نهی از منکر نمیکند؟ خواهد گفت: با مقام غیبت حضرت در تعارض است. حال این پرسش پیش میآید که آیا واجبی به این اهمیت در تعارض با غیبت ترک میشود؛ اما امر مستحب نه؟
- نه فقط امر به معروف که بسیاری از شؤونات امام است که به دلیل غیبت او به صورت موقت ترک میشود.
- افزون بر اینکه روایت نبوی میگوید: «" فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِي فَلَيْسَ مِنِّي "»[۶]؛ و آن، بدین معناست که با آن، به مخالفت برخیزد. بر ما روشن است که هرکس اگر به دلیلهایی نتوانست ازدواج کند، به این معنا نیست که با آن مخالف است.
دلیل دوم: برخی روایات و ادعیه
- افزون بر دلیل پیشین که مهمترین دلیل در این باره است، دلیلهاای دیگری بر فرزنددار بودن آن حضرت نیز بیان شده است: شیخ طوسی از مفضل بن عمر نقل کرده است که امام صادق (ع) فرمود: برای صاحب این امر، دو غیبت است که یکی از آنها، به اندازهای طولانی میشود که برخی از مردم گویند از دنیا رفته است؛ برخی گویند: کشته شده و برخی گویند: آمده و رفته است؛ جز اندکی از شیعیان، بر باور خود استوار نماند. کسی از فرزندانش و غیر آنان، از اقامتگاه او آگاه نمیشود؛ جز کسی که متصدی امور او است[۷].
بررسی کوتاه
- نعمانی همین روایت را نقل کرده است؛ در حالی که به جای "من ولده"، "من ولی" آورده است[۸]. با توجه به اینکه کتاب الغیبة نعمانی به مراتب بر کتاب الغیبة شیخ طوسی مقدم بوده و بخشی از سند هر دو کتاب مشترک است و نیز بین کلمه "ولی" و "ولد" از نظر نوشتار، نزدیکی وجود دارد، احتمال تصحیف، بسیار قوی مینماید؛ بنابراین، استدلال به این روایت، بیاعتبار خواهد شد. یکی از دانشمندان معاصر پس از ذکر هر دو روایت مینویسد: با وجود این اختلاف، استناد به نقل "غیبت شیخ" اطمینان بخش نیست؛ بلکه نقل "غیبت نعمانی" از برخی جهات، مانند علوّ سند و لفظ حدیث، معتبرتر به نظر میرسد[۹]. یکی دیگر از اندیشهوران معاصر پس از اشاره به اختلاف نقل شیخ طوسی و نعمانی، درباره این روایت نوشته است: کمترین احتمالی که در این باره وجود دارد، این است که مقصود از عبارت "هیچیک از فرزندان و نه دیگران، از جای آن حضرت آگاه نیستند" مبالغه در شدت پنهانی باشد؛ بدین معنا که اگر هم بر فرض آن حضرت را فرزندی باشد، حتی او هم از شخصیت حقیقی حضرت آگاه نخواهد بود، تا چه رسد به دیگران و لذا- چنانکه واضح است- این عبارت دلیلی بر وجود فرزند بالفعل نمیباشد. و همین اندازه که چنین معنایی برای روایت محتمل باشد، برای ساقط کردن استدلال بدان کفایت میکند؛ زیرا آنگاه که احتمال به میان آید، استدلال باطل است[۱۰].
- درباره روایت شیخ طوسی گفته میشود که مورد تحریف واقع شده است؛ زیرا در این روایت، ضمیر مفرد، به جای جمع استفاده شده است: در روایات میگوید: "از فرزندان او و دیگری"؛ در حالی که صحیح این بود که بگوید "از فرزندان او و دیگران". مگر اینکه کسی بگوید ضمیر "هاء" در کلمه "ولده" از سوی نسخهنویسان اضافه شده است یا اینکه بگویند مقصود روایت اشاره به این مطلب است که امام (ع) فقط یک فرزند دارد. یا اینکه بگوید مراد از لفظ "ولد" اسم جنس است و برای مراعات این نکته ضمیر مفرد به کار رفته است[۱۱].
- حکایت جزیره خضرا که سخن از فرزندان حضرت در جزیرهای دور دست دارد. در آن داستان، ادعا شده است برخی فرزندان حضرت مهدی (ع) در جزایری دوردست و ناشناخته، بر شهرهایی حکومت میکنند. این داستان، ابتدا به وسیله علامه مجلسی در بحار الانوار[۱۲] و پس از نزدیک دو قرن، به وسیله محدث نوری در کتاب نجم الثاقب شهرت یافت[۱۳]. در محل خود به ساختگی بودن این داستان اشاره شد[۱۴] از اینرو استدلال به این داستان و مانند آن، بر این مسأله غیر قابل پذیرش است.
- علامه مجلسی میگوید: نگارنده کتاب مزار کبیر به اسناد خود از ابو بصیر از امام صادق (ع) نقل کرده است که آن حضرت فرمود: گویی میبینم فرود آمدن قائم را در مسجد سهله، با اهل و عیالش[۱۵]. این روایت برای آن حضرت همسر و فرزند اثبات کرده است؛ ولی هیچ دلالتی ندارد در دوران غیبت نیز دارای زن و فرزند است؛ چرا که احتمال دارد این زن و فرزند پس از ظهور برای او حاصل آید. به ویژه آن که فضای روایت مربوط به دوران ظهور است.
- در روایتی که ابن طاووس از امام رضا (ع) در صلوات بر امام مهدی (ع) نقل کرده است، عبارت زیر به چشم میخورد: خدایا! به او و خاندان و فرزندان و نسل و تمام پیروانش، چیزی ببخش که مایه روشنی چشم و خوشحالی دل او شده و حکومت تمام حکومتهای دور و نزدیک، عزیز و ذلیل را در اختیار او قرار دهد؛ به گونهای که حکومت او، بر همه حکومتها چیره و حق، بر همه باطلها غلبه میکند[۱۶].
- برخی بزرگان درباره روایت پیشین نوشتهاند:
- سند روایت قابل اعتماد نیست.
- بیشترین چیزی که از این دعای نقل شده از امام رضا (ع) که حدود پنجاه سال پیش از ولادت امام زمان (ع) فرمودهاند، میتوان استنباط کرد، این است که امت اسلام، دارای مهدی است و او دارای فرزندانی خواهد شد؛ امّا در روایت اشارهای به زمان ولادت فرزندان حضرت نشده است. سیاق کلام، حاکی از آن است که این موضوع به عصر ظهور و قیام و حکومت ایشان مربوط میشود[۱۷].
- روایت دیگری که سید بن طاووس نقل کرده است که امام رضا (ع) فرمود: "پروردگارا! درود فرست بر والیان عهد وی و پیشوایان از فرزندان او ...."[۱۸]
- این روایت نیز به دلایلی بر مدعا غیر قابل پذیرش است.
- روایت از نظر سند ضعیف است.
- این روایت بنابر تصریح خود ابن طاووس، دارای متن دیگری نیز میباشد که به این شکل است: «"اللَّهُمَ صَلِ عَلَى وُلَاةِ عَهْدِهِ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ بَعْدِه "»؛ که در آن، کلمه "من ولده" نیست. البته شیخ طوسی در کتاب مصباح المتهجد[۱۹] و کفعمی در مصباح[۲۰] به همین صورت دوم نقل کردهاند.
- بر فرض هم که درستی روایت را بپذیریم، باز هم در روایت، نکتهای که حاکی از زمان ولادت فرزندان امام باشد، وجود ندارد و ممکن است به فرزندان آن حضرت پس از ظهور اشاره کرده باشد.
- میرزای نوری در نجم الثاقب با عنوان "دفع شبهه نبودن اولاد برای آن حضرت" آورده است: سید بن طاووس در اواخر کتاب جمال الاسبوع[۲۱] گفته که: "من یافتم روایتی به سند متصل به اینکه از برای مهدی گروهی از اولاد است که والیانند در اطراف شهرها که در دریا است و ایشان دارایند غایت بزرگی و صفات نیکان را"[۲۲].
- در جمال الاسبوع، نه فقط سندی بر این ادعا نیاورده، بلکه مشخص نکرده این سخن از چه کسی ذکر شده است.
- البته به روایات دیگری نیز استدلال شده که به نظر میرسد آنچه ذکر شد، اهمیت بیشتری دارد و آن هم که ملاحظه شد، قابلیت استدلال بر این موضوع را ندارند.
- افزون بر روایات، به برخی از ادعیه و زیارتنامهها نیز استدلال شده که در آنها نیز استدلال ناتمام است؛ زیرا استناد قطعی آنها به معصوم (ع) مورد تردید است.
- یکی از بزرگان، درباره برخی از آنچه به عنوان دلیل قائلان به زن و فرزنددار بودن حضرت آمده است، مینویسد: "
بعضی از روایات، مثل خبر "کمال الدین انباری" و خبر "زین الدین مازندرانی" از جهت غرابت و ضعف ظاهری که در متن آنها است، قابل استناد نمیباشد و بعضی دیگر، همچون فقرات برخی از "ادعیه و زیارات" نیز صراحت ندارد و قابل حمل بر عصر ظهور میباشد[۲۳].
- پس دلیل دوم قائلان به ازدواج آن حضرت که روایات است، مخدوش میشود و جایی برای استفاده و استدلال به آن باقی نمیماند؛ لذا نمیتوانیم به آن روایات تمسّک کنیم.
دیدگاه دوم: انکار همسر و فرزند
- ازدواج با فلسفه غیبت منافات دارد؛
- روایاتی که به ازدواج نکردن تصریح دارد.
دلیل نخست
- در این احتمال، گفته شده همسر داشتن برای حضرت مهدی (ع) با فلسفه غیبت در تعارض است؛ چرا که فلسفه غیبت، دور و پنهان بودن از مردم است، تا اینکه گزندی به او نرسد، و از شرّ دشمنان در امان باشد؛ از این رو هرچیزی که خلاف آن باشد، بر آن حضرت روا نیست و ازدواج با این امر و فلسفه منافات دارد.
- بنابراین ازدواج کاری مستحب، پسندیده و مهم است و حفظ اسرار و پنهانزیستی و حفظ جان از گزند دشمنان امری مهمتر است؛ پس هر گاه امری دایر شود بین مهم و مهمتر، عقل، مهمتر را برمیگزیند.
- به عبارت دیگر، مصلحت فلسفه غیبت از مصلحت ازدواج بیشتر است؛ از اینرو فلسفه غیبت، مانعی است برای ازدواج و میتواند از تحقق ازدواج جلوگیری کند. حال که ازدواج مانع دارد، ازدواج نکردن آن حضرت نمیتواند روگردانی از سنّت به شمار آید؛ چون آن حضرت اعراض نکرده، بلکه امر مهمتر را برگزیده است.
دلیل دوم
- این گروه، افزون بر آنچه یاد شد، به روایاتی نیز استدلال کردهاند:
- مسعودی در اثبات الوصیه نقل کرده است: علی بن حمزه و ابن سراج و ابن ابی سعید مکاوی به محضر امام رضا (ع) وارد شدند. علی بن ابی حمزه سخن را آغاز کرده، گفت: "برای ما از پدرانتان نقل شده است که تمام وظائف امام، پس از رحلت به امامی مانند او منتقل میشود". امام رضا (ع) به او فرمود: "خبر بده مرا از حسین بن علی (ع) امام بود یا نه؟ گفت: امام بود. حضرت فرمود: پس چه کسی جانشین او شد؟ عرض کرد: علی بن حسین (ع)". این پرسش و پاسخ ادامه یافت تا اینکه ابن ابی حمزه گفت: " برای ما روایت شده است که امام درنخواهد گذشت، تا اینکه جانشین و نسل خود را ببیند". امام رضا (ع) فرمود: "آیا در این روایت، بیش از این چیزی برای شما گفته نشده است؟ گفت: نه. حضرت فرمود: بله؛ به خدا سوگند! برایتان روایت شده است، مگر قائم. ابن ابی حمزه با حالتی شبیه اعتراض گفت: این قسمت در حدیث است؟ امام رضا (ع) فرمود: وای بر تو! چگونه جرأت کردی به چیزی که بخشی از آن را رها کردهای، بر من احتجاج کنی؟[۲۴] افزون بر مسعودی، کشی نیز در رجال خود[۲۵] این روایت را با اندک تفاوتی آورده است. روشن است که این روایت نه فقط در دوران غیبت، بلکه در تمام عمر آن حضرت داشتن فرزند برای حضرت مهدی (ع) را منتفی میداند.
- شیخ طوسی در کتاب الغیبة نزدیک به همین مضمون را در روایتی دیگر آورده است. حسن بن علی خزاز گفت: علی بن ابی حمزه بر امام رضا (ع) وارد شد و پرسید: آیا تو امام هستی؟ حضرت فرمود: آری. علی بن ابی حمزه گفت: از پدر بزرگ شما جعفر بن محمد شنیدم که امامی نیست، مگر اینکه فرزندی دارد. امام فرمود: آیا فراموش کردی یا خود را به فراموشی زدی؟ اینچنین که گفتی نفرمود. بلکه فرمود: امامی نیست، مگر اینکه فرزندی داشته باشد مگر امامی که حسین بن علی برای او خارج میشود رجعت میکند؛ پس همانا او فرزندی نخواهد داشت"[۲۶]. علی بن ابی حمزه گفت: راست فرمودی. اینچنین فرمود جدّ بزرگوارت". دو روایت پیشین در اثبات ادعا کافی است؛ ولی برخی امور دیگری را میتوان شاهد آورد:
- روایاتی حضرت خضر را کسی معرفی کرده است که وحشت تنهایی حضرت مهدی (ع) را در دوران غیبت برطرف میسازد، در حالی که اگر آن حضرت زن و فرزند داشت، به ملازم و همراه نیازی نبود. امام رضا (ع) فرمود: حضرت خضر (ع) از آب حیات نوشید و او زنده است ... خداوند سبحانه و تعالی به واسطه او تنهایی قائم ما را در دوران غیبتش به انس تبدیل کند و غربت و تنهاییاش را با وصلت او مرتفع سازد[۲۷].
- در روایات فراوانی از آن حضرت با القاب فرید "تک" و وحید "یگانه" یاد شده است و این، با زن و فرزند داشتن منافات دارد[۲۸].
- دستهای از روایات، ملازمان حضرتش را در دوران غیبت، فقط سی تن از یاران خاص آن حضرت ذکر کرده است. امام صادق (ع) در این باره فرمود: "صاحب این امر، از غیبتی ناگزیر است و در غیبت خود، ناچار از گوشهگیری و کنارهجویی از دیگران است. طیبه "مدینه" خوشمنزلی است و با وجود سی تن "یا به همراهی سی نفر" در آنجا وحشت و ترسی نیست[۲۹].
- علامه محمد تقی شوشتری درباره فرزنددار بودن امام زمان (ع) نوشته است: "باید گفت: در هیچ خبری وارد نشده است که آن حضرت پیش از ظهور فرزند داشته باشد، و در خصوص فرزنددار شدن آن امام پس از ظهور هم اختلاف است[۳۰].
- در پایان، توجه به این نکته خالی از لطف نیست که با عنایت به این که حضرت مهدی (ع) نزدیک به هفتاد سال از عمر خود را در دوران غیبت صغرا سپری کرده و محذورات این دوران در ازدواج کردن، به مراتب کمتر از دوران غیبت کبرا بوده است، و نیز اینکه در هیچ یک از منابع معتبر یا سخنان نواب خاص به این نکته اشارهای نشده است، میتوان دیدگاه زن و فرزند نداشتن را ترجیح داد. و خداوند سبحانه و تعالی آگاهتر است[۳۱][۳۲].
پرسش مستقیم
پرسشهای وابسته
- آیا امام مهدی ازدواج کردهاند یا خیر؟ (پرسش)
- آیا امام مهدی همسر دارد؟ (پرسش)
- آیا امام مهدی فرزند دارد؟ (پرسش)
- آیا کنیه اباصالح دلالت بر ازدواج امام مهدی دارد؟ (پرسش)
- آیا قول به عدم ازدواج امام مهدی با سنت محمدی منافات دارد؟ (پرسش)
- در صورت قول به عدم ازدواج به روایت مفضل بن عمر چگونه پاسخ میدهید؟ (پرسش)
- آیا روایت احمد بن محمد بن یحیی انباری بر ازدواج امام مهدی دلالت دارد؟ (پرسش)
- در برخی از روایات بر اهل و عیال امام مهدی اشاره شده آیا این دلالت بر ازدواج دارد؟ (پرسش)
- این که امام مهدی بر طبق روایاتی دارای زن و فرزند هست از نظر سند معتبر است یا نه؟ (پرسش)
- امام مهدی چگونه میتواند از نظر ازدواج الگو باشد در حالیکه آن حضرت ازدواج نکرده است؟ (پرسش)
- آیا صحت دارد که اگر دختران باعفت باشند امام مهدی با دختران عفیف ازدواج میکند؟ (پرسش)
- دلایل ازدواج امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- دلایل منکران ازدواج امام مهدی چیست؟ (پرسش)
منابع
پانویس
- ↑ محدث نوری، نجم الثاقب، ص ۴۰۲
- ↑ البته برخی بزرگان، دیدگاه سومی را مطرح کردهاند که در آن، احتمال داده شده آن حضرت ازدواج کرده است؛ ولی دارای فرزند نیست. ر. ک:سیّد محمد صدر، تاریخ الغیبة الکبری، مقدمه، ص ۲۳
- ↑ محدث نوری، نجم الثاقب، ص ۴۰۲
- ↑ علی سعادتپرور، ظهور نور، ص ۱۲۳
- ↑ «" النِّكَاحُ سُنَّتِي فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِي فَلَيْسَ مِنِّي "»، محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۱۰۰، ص ۲۲۰
- ↑ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۱۰۰، ص ۲۲۰
- ↑ " إِنَ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ غَيْبَتَيْنِ إِحْدَاهُمَا تَطُولُ حَتَّى يَقُولَ بَعْضُهُمْ مَاتَ وَ يَقُولَ بَعْضُهُمْ قُتِلَ وَ يَقُولَ بَعْضُهُمْ ذَهَبَ حَتَّى لَا يَبْقَى عَلَى أَمْرِهِ مِنْ أَصْحَابِهِ إِلَّا نَفَرٌ يَسِيرٌ لَا يَطَّلِعُ عَلَى مَوْضِعِهِ أَحَدٌ مِنْ وُلْدِهِ وَ لَا غَيْرِهِ إِلَّا الْمَوْلَى الَّذِي يَلِي أَمْرَهُ "، شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۱۶۱
- ↑ نعمانی، الغیبة، ص ۱۷۲
- ↑ لطف اللّه صافی گلپایگانی، پاسخ ده پرسش، ص ۵۴
- ↑ سیّد محمد صدر، تاریخ غیبت کبرا، ترجمه سیّد حسن افتخار زاده، ص ۸۵
- ↑ سیّد جعفر مرتضی، جزیرة خضرا در ترازوی نقد، ترجمه: محمد سپهری، ص ۲۱۸
- ↑ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۵۹
- ↑ میرزا حسین طبرسی نوری، نجم الثاقب، باب هفتم، حکایت ۳۷. با وجود اینکه وی حکایت را از بحار الانوار نقل کرده است، ولی تفاوتهای فراوانی با نقل علامه مجلسی دارد
- ↑ ر. ک: مدخل جزیره خضرا
- ↑ " كَأَنِّي أَرَى نُزُولَ الْقَائِمِ فِي مَسْجِدِ السَّهْلَةِ بِأَهْلِهِ وَ عِيَالِهِ "، محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۸۱، باب ۲۷
- ↑ " اللَّهُمَ أَعْطِهِ فِي نَفْسِهِ وَ أَهْلِهِ وَ وُلْدِهِ وَ ذُرِّيَّتِهِ وَ أُمَّتِهِ وَ جَمِيعِ رَعِيَّتِهِ مَا تُقِرُّ بِهِ عَيْنَهُ وَ تَسُرُّ بِهِ نَفْسَهُ وَ تَجْمَعُ لَهُ مُلْكَ الْمُمْلَكَاتِ كُلِّهَا قَرِيبِهَا وَ بَعِيْدِهَا وَ عَزِيزِهَا وَ ذَلِيلِهَا حَتَّى يُجْرِيَ حُكْمَهُ عَلَى كُلِّ حُكْمٍ وَ تَغْلِبَ بِحَقِّهِ كُلَّ بَاطِل "؛ سیّد بن طاووس، جمال الاسبوع، ص ۵۰۶
- ↑ سیّد جعفر مرتضی، جزیره خضرا در ترازوی نقد، محمد سپهری، ص ۲۲۰
- ↑ «" اللَّهُمَ صَلِ عَلَى وُلَاةِ عَهْدِهِ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ بَعْدِهِ "»، سید بن طاووس، جمال الاسبوع، ص ۵۱۲
- ↑ شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص ۴۰۹
- ↑ کفعمی، المصباح، ص ۵۴۸
- ↑ سیّد بن طاوس، جمال الاسبوع، ص ۵۱۲
- ↑ میرزا حسین طبرسی نوری، نجم الثاقب، ص ۴۰۲
- ↑ لطف اللّه صافی گلپایگانی، پاسخ ده پرسش، ص ۵۴- ۵۵
- ↑ «" وَيْلَكَ كَيْفَ اجْتَرَأْتَ عَلَيَ بِشَيْءٍ تَدَعُ بَعْضَه"»، علی بن حسین مسعودی، اثبات الوصیة، ص ۲۰۸
- ↑ محمد بن عمر کشی، رجال الکشی، ص ۴۶۵
- ↑ «" لَا يَكُونُ الْإِمَامُ إِلَّا وَ لَهُ عَقِبٌ إِلَّا الْإِمَامُ الَّذِي يَخْرُجُ عَلَيْهِ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍ (ع) فَإِنَّهُ لَا عَقِبَ لَه "»، شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۲۴
- ↑ {متن حدیث|" إِنَ الْخَضِرَ شَرِبَ مِنْ مَاءِ الْحَيَاةِ فَهُوَ حَيٌ لَا يَمُوتُ حَتَّى يُنْفَخَ فِي الصُّورِ وَ إِنَّهُ لَيَحْضُرُ الْمَوْسِمَ كُلَّ سَنَةٍ وَ يَقِفُ بِعَرَفَةَ فَيُؤَمِّنُ عَلَى دُعَاءِ الْمُؤْمِنِينَ وَ سَيُونِسُ اللَّهُ بِهِ وَحْشَةَ قَائِمِنَا فِي غَيْبَتِه "}}، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص ۳۹۰، ح ۴
- ↑ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، باب ۲۶، ح ۱۳
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۳۴۰، ح ۱۶؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۱۶۲؛ نعمانی، الغیبة، ص ۱۸۸
- ↑ جزیره خضراء افسانه یا واقعیت، ص ۲۲۶، به نقل از: الاخبار الدخیلة، ج ۲، ص ۷۲
- ↑ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص ۴۷۹ -۴۹۰.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۲، ص۱۲۶-۱۳۹.