ارقم بن ابی الارقم: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - '{{یادآوری پانویس}}' به '')
 
(۳۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱۰ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{ویرایش غیرنهایی}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = صحابه | عنوان مدخل = ارقم بن ابی الارقم | مداخل مرتبط = [[ارقم بن ابی الارقم در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}
{{امامت}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[ارقم بن ابی الارقم در تراجم و رجال]] | [[ارقم بن ابی الارقم در تاریخ اسلامی]]</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[ارقم بن ابی الارقم (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


==مقدمه==
'''ارقم بن ابی الارقم''' از نخستیم [[مسلمانان]] و از [[صحابیان]] مشهور [[رسول خدا]] {{صل}} است که بیشترین [[شهرت]] او به واسطه خانه‌ای است که در دامنه [[کوه صفا]] داشت و در ابتدای [[بعثت]] آن را در [[اختیار]] [[پیامبر]] و مسلمانان قرار داده بود تا حضرت در آنجا [[اسلام]] را تبیلغ نماید. او از اولین [[مهاجرین]] به [[مدینه]] بود. ارقم در جنگ‌های زمان [[پیامبر]] مانند [[بدر]] و [[احد]] و [[خندق]] و... شرکت داشت.
نام او [[حبیب بن اسد بن عبدالله بن عمر بن مخزوم بن یقظة بن کعب]] است<ref>معجم الصحابه، ابن قانع، ج۲، ص۴۴۹. دیگر منابع، اسم حبیب را ذکر نکرده‌اند، از جمله: الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۱۸۳؛ الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۱، ص۱۳۱.</ref>. کنیه‌اش [[ابوعبدالله]]، اسم پدرش [[عبد]] مناف<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۱۸۳؛ الاستیعاب، ابن عبدالبر، ص۱۳۱؛ رجال الطوسی، شیخ طوسی، ص۲۴.</ref> و مادرش امیمه، دختر [[حارث بن حبالة بن عمیر بن غبشان]] از [[خزاعه]] بود<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۱۸۳؛ الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۱، ص۱۳۱؛ اسد الغابة، ابن اثیر، ج۱، ص۷۶.</ref>.
وی از [[صحابه]] مشهور [[رسول خدا]]{{صل}} <ref>معجم رجال الحدیث، خویی، ج۳، ص۲۰.</ref> و از [[نخستین مسلمانان]] است. او دوازدهمین نفر و بر حسب بعضی از [[روایات]]، هفتمین نفر بود که [[اسلام]] آورد<ref>الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۱، ص۱۳۱؛ المنتظم، ابن جوزی، ج۵، ص۲۷۹؛ البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۸، ص۷۱.</ref>. و طبق بعضی [[روایات]]، او بعد از ده نفر [[اسلام]] آورد<ref>الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۱، ص۱۳۱؛ الاصابه، ابن حجر، ج۱، ص۱۹۷.</ref>.
[[ارقم]]، از اولین مهاجرانی بود که به سوی [[مدینه]] [[مهاجرت]] کردند. او در [[جنگ بدر]] [[شرکت]] کرد<ref>الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۱، ص۱۳۱؛ الاصابه، ابن حجر، ج۱، ص۱۹۷؛ البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۸، ص۷۱.</ref> و [[پیامبر اسلام]]{{صل}} از [[غنایم]] [[جنگی]] [[بدر]] علاوه بر سهمیه‌اش، شمشیری هم به وی بخشید<ref>اسد الغابة، ابن اثیر، ج۱، ص۷۵؛ معجم الصحابه، ابن قانع، ج۲، ص۴۴۹.</ref><ref>[[عباس اشراقی|اشراقی، عباس]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۲۶۷.</ref>.


==[[پنهان]] شدن [[پیامبر]] در [[خانه]] [[ارقم]]==
== مقدمه ==
بیشترین [[شهرت]] [[ارقم]] به خاطر [[خانه]] اوست؛ زمانی که هنوز [[مسلمانان]] نیرویی نگرفته بودند و [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به مدت سه سال [[پنهانی]] [[مردم]] را به [[اسلام]] [[دعوت]] می‌کرد و در موقع [[نماز]] به دره‌های کوه [[پناه]] می‌بردند، [[خانه]] [[ارقم]] که در دامنه [[کوه صفا]] قرار داشت، محل تجمع [[مسلمانان]] بود و گفته‌اند که گروه بسیاری در همین [[خانه]] [[مسلمان]] شدند<ref>الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۱، ص۱۳۱؛ اسد الغابة، ابن اثیر، ج۱، ص۷۵؛ البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۸، ص۷۱.</ref>.
ارقم بن ابی الارقم از [[صحابه]] مشهور [[رسول خدا]] {{صل}}<ref>معجم رجال الحدیث، خویی، ج۳، ص۲۰.</ref> و از [[نخستین مسلمانان]] است. نام او [[حبیب بن اسد بن عبدالله بن عمر بن مخزوم بن یقظة بن کعب]] است<ref>معجم الصحابه، ابن قانع، ج۲، ص۴۴۹. دیگر منابع، اسم حبیب را ذکر نکرده‌اند، از جمله: الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۱۸۳؛ الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۱، ص۱۳۱.</ref>. کنیه‌اش [[ابوعبدالله]]، اسم پدرش [[عبد مناف]]<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۱۸۳؛ الاستیعاب، ابن عبدالبر، ص۱۳۱؛ رجال الطوسی، شیخ طوسی، ص۲۴.</ref> و مادرش امیمه، دختر [[حارث بن حبالة بن عمیر بن غبشان]] از [[خزاعه]] بود<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۱۸۳؛ الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۱، ص۱۳۱؛ اسد الغابة، ابن اثیر، ج۱، ص۷۶.</ref>.  
در روایتی آمده است، در یکی از روزهایی که [[پیامبر]]{{صل}} با یارانش در یکی از دره‌های اطراف [[مکه]] [[نماز]] می‌خواندند، دسته‌ای از [[کفار]] ایشان را دیدند و کارشان را شگفت دانسته، آنها را [[سرزنش]] کردند تا آن‌که کار به زد و خورد کشید. در این هنگام، سعد وقاص با استخوان شتری به سر یکی از ایشان زد که از سر و صورت وی [[خون]] جاری گشت و این اولین خونی بود که برای [[اسلام]] ریخته شد.
با این پیشامد، [[مسلمانان]] از اقدامات [[کفار]]، هراسان و در [[خانه]] [[ارقم]] [[پنهان]] شدند؛ آنها مدت یک ماه در [[منزل]] وی به سر بردند تا آن‌که تعدادشان به [[چهل]] نفر رسید، آن‌گاه از [[خانه]] بیرون آمدند. آخرین کسی که از این [[چهل]] نفر [[مسلمان]] شد، [[عمر بن خطاب]] بود؛ از این رو [[اهل سنت]] نوشته‌اند [[اسلام]] به خاطر [[مسلمان]] شدن [[عمر]] تقویت گردید و نیرو گرفت<ref>السیرة الحلبیة، حلبی، ج۲، ص۲۱.</ref><ref>[[عباس اشراقی|اشراقی، عباس]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۲۶۸.</ref>.


==تاریخچه [[خانه]] [[ارقم]]==
ارقم، از اولین مهاجرانی بود که به سوی [[مدینه]] [[مهاجرت]] کردند. [[رسول خدا]] {{صل}} در سال اول میان او و [[زید بن سهل]]، معروف به [[ابوطلحه انصاری]] [[پیمان برادری]] بست<ref>ابن سعد، ج۳، ص۱۸۵.</ref> و او را در محله «بنوزریق» [[مسکن]] داد<ref>ابن سعد، ج۳، ص۱۸۴؛ ابن حجر، ج۱، ص۱۹۸.</ref>، سپس او را عامل گردآوری [[صدقات]] کرد<ref>کتانی، ج۱، ص۳۹۶.</ref>. هنگام [[اختلاف]] میان [[انصار]]، رسول خدا {{صل}} او را برای وساطت میان آنان می‌فرستاد<ref>کتانی، ج۱، ص۲۸۰.</ref>. او برخی نامه‌های رسول خدا {{صل}} را نیز نوشته است<ref>ابن سعد، ج۱، ص۲۰۵؛ احمدی میانجی، ج۱، ص۱۶۵.</ref>.
پس از این ماجرا [[خانه]] [[ارقم]] به “دارالاسلام” معروف شد<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۱۸۴؛ المنتظم، ابن جوزی، ج۵، ص۲۷۹؛ معجم الصحابه، ابن قانع، ج۲، ص۴۴۹.</ref>؛ [[ارقم]] آن را برای اولادش [[وقف]] کرد و در [[وقف]] [[نامه]] چنین نوشت: “به [[نام خداوند]] [[بخشنده]] [[مهربان]]؛ [[ارقم]]، خانه‌اش را که در [[صفا]] واقع شده است، [[وقف]] نمود که نه فروخته و نه به [[ارث]] برده شود”، و [[هشام بن عاص]] و غلامش را [[شاهد]] گرفت. این [[خانه]] هم‌چنان [[وقف]] بود و گاهی فرزندانش در آن سکونت می‌کردند و گاهی هم آن را اجاره می‌دادند. تا سالی که [[منصور]] دوانقی به [[حج]] آمد. او مشغول [[سعی]] بین [[صفا و مروه]] بود و [[خاندان]] [[ارقم]] در حجره‌ای نشسته بودند که کاملاً روبه‌روی [[صفا]] بود و [[منصور]] و جمعیت از زیر پای آنان مشغول [[سعی]] بودند. [[منصور]] از وقتی که در طرف وادی بود تا به [[کوه صفا]] برسد به ایشان نگاه می‌کرد و گویا در همان موقع در [[فکر]] این نقشه بود که [[خانه]] را از آنان بستاند، اما چیزی نگفت.
وقتی که [[محمد بن عبدالله بن حسن]] [[قیام]] کرد، [[عبدالله بن عثمان بن ارقم]] از همراهان او بود. [[منصور]] این مسئله را بهانه کرد و به [[حاکم]] [[مدینه]] [[دستور]] داد تا [[عبدالله]] را گرفته و زندانی کنند. پس از مدتی [[منصور]]، [[شهاب بن عبدرب کوفی]] را با نامه‌ای پیش [[حاکم]] [[مدینه]] فرستاد و به او [[دستور]] داد که هر چه شهاب [[دستور]] می‌دهد بپذیرد.
شهاب در زندان نزد [[عبدالله]] رفت و به او گفت که اگر این [[خانه]] را بفروشی تو را [[آزاد]] می‌کنم؛ زیرا [[امیرالمؤمنین]] ([[منصور]]) به این [[خانه]] بسیار علاقه‌مند است. [[عبدالله]] گفت: “این [[خانه]] [[وقف]] است، به علاوه تمام [[فرزندان]] و نوه‌های [[ارقم]] نیز با من [[شریک]] هستند، من تنها می‌توانم سهم خود را به [[منصور]] واگذار کنم”. شهاب گفت: “حق خود را واگذار کن و با دیگران کاری نداشته باش”.
[[عبدالله]] [[رضایت]] داد و سهم خود را دریافت کرد و بقیه [[برادران]] و خواهرانش هم فریفته زیادی قیمت شده و سهم خود را فروختند.
پس از [[منصور]]، [[مهدی عباسی]] [[خانه]] را به همسرش خیزران ([[مادر]] [[هارون]] الرشید) بخشید. خیزران آن را خراب و دوباره بنا کرد و به نام او مشهور شد. پس از خیزران به [[موسی]] (پسرش) و از وی به [[جعفر]] و از او به فرزندانش منتقل شد تا آن‌که [[غسان بن عباد]] آن را از [[فرزندان]] [[موسی]] خرید<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۲۴۲-۲۴۳.</ref><ref>[[عباس اشراقی|اشراقی، عباس]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۲۶۸.</ref>.


==[[ارقم]] و [[مسافرت]] به [[بیت المقدس]]==
ارقم در جنگ‌های [[بدر]]، [[أحد]]، [[خندق]] و دیگر [[جنگ‌های رسول خدا]] {{صل}} شرکت داشت<ref>الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۱، ص۱۳۱؛ الاصابه، ابن حجر، ج۱، ص۱۹۷؛ البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۸، ص۷۱.</ref>. در [[سریه]] [[ابوسلمه بن عبدالاسد]] به قطن، ۱۵۰ [[صحابی]] شرکت کردند که یکی از آنان ارقم بن ابی ارقم بود<ref>واقدی، ج۱، ص۳۴۱.</ref>.<ref>[[عباس اشراقی|اشراقی، عباس]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۲۶۷؛ [[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «ارقم بن ابی ارقم مخزومی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص۲۸.</ref>
وقتی که [[ارقم]] برای [[زیارت]] [[بیت المقدس]] آماده شد، برای خداحافظی و کسب اجازه [[خدمت]] [[پیامبر]] مشرف شد.
[[رسول اکرم]]{{صل}} از او پرسید: برای چه به این [[مسافرت]] می‌روی؟ قصد [[تجارت]] داری یا احتیاج دیگری باعث شده است؟ [[ارقم]] گفت: “پدر و مادرم به قربانت یا [[رسول الله]]! هیچ یک از اینها نیست، فقط برای [[خواندن نماز]] در [[مسجد الاقصی]] می‌روم”.
[[پیامبر]]{{صل}} به او فرمود: “خواندن یک رکعت [[نماز]] در [[مسجد]] من بهتر از [[خواندن]] هزار رکعت [[نماز]] در سایر [[مساجد]] است، به جز [[مسجد]] الحرام”. [[ارقم]] پس از شنیدن این سخن، از این [[سفر]] خودداری کرد<ref>اسد الغابة، ابن اثیر، ج۱، ص۷۶؛ معجم الصحابه، ابن قانع، ج۲، ص۴۵۰.</ref><ref>[[عباس اشراقی|اشراقی، عباس]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۲۷۰.</ref>.


==[[فرزندان]] [[ارقم بن ابی الارقم]]==
== پنهان شدن [[پیامبر]] در [[خانه]] ارقم ==
یک [[روایت]] درباره [[فرزندان]] [[ارقم]] چنین می‌گوید: [[ارقم]] صاحب دو [[فرزند]] پسر به نام‌های عبیدالله و [[عثمان]] بود که [[مادر]] هر دو، [[کنیز]] بودند و دو [[فرزند]] دختر به نام‌های [[امیه]] و [[صفیه]] داشت که [[مادر]] [[امیه]] [[هند]] دختر [[عبدالله]] از [[قبیله]] [[بنی‌اسد بن خزیمه]] بود و [[مادر]] [[صفیه]] هم [[کنیز]] بود.
بیشترین [[شهرت]] ارقم به خاطر [[خانه]] اوست؛ زمانی که هنوز [[مسلمانان]] نیرویی نگرفته بودند و [[پیامبر اکرم]] {{صل}} به مدت سه سال پنهانی [[مردم]] را به [[اسلام]] [[دعوت]] می‌کرد و در موقع [[نماز]] به دره‌های کوه [[پناه]] می‌بردند، [[خانه]] ارقم که در دامنه [[کوه صفا]] قرار داشت، محل تجمع [[مسلمانان]] بود و گفته‌اند که گروه بسیاری در همین [[خانه]] [[مسلمان]] شدند<ref>الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۱، ص۱۳۱؛ اسد الغابة، ابن اثیر، ج۱، ص۷۵؛ البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۸، ص۷۱.</ref>. مدت رفت و شد [[پیامبر]] و یارانش را به [[خانه ارقم]]، به [[اختلاف]] از یک ماه تا چهار سال گفته‌اند. از خانه ارقم به خانه اسلام یاد شده است<ref>[[عباس اشراقی|اشراقی، عباس]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۲۶۸؛ [[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «ارقم بن ابی ارقم مخزومی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص۲۸.</ref>.
[[روایت]] دیگری می‌گوید که تعداد [[فرزندان]] [[ارقم]] به بیست و چند نفر می‌رسد که همه آنها [[فرزندان]] [[عثمان]] بن [[ارقم]] بودند و [[فرزندی]] از [[عبیدالله بن ارقم]] به جای نمانده است<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۱۸۳.</ref><ref>[[عباس اشراقی|اشراقی، عباس]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۲۷۰.</ref>.


==[[عبدالله بن ارقم]]==
== ارقم و [[مسافرت]] به [[بیت المقدس]] ==
[[ارقم]] [[فرزندی]] به نام [[عبدالله]] داشت که خزانه‌دار [[عثمان بن عفان]] ([[خلیفه سوم]]) بود، تا آن‌که [[عبدالله بن خالد بن اسید]] با جماعتی از اطرافیانش نزد [[عثمان]] رفتند. [[خلیفه]] برای [[عبدالله]] سیصدهزار [[درهم]] و برای هر یک از همراهانش صد هزار [[درهم]] حواله صادر کرد. آنها حواله‌ها را نزد [[عبدالله بن ارقم]] آوردند تا [[پول]] آن را بگیرند، اما [[عبدالله بن ارقم]] با این [[عقیده]] که این [[بخشش]] بی‌حساب از [[بیت‌المال]] [[مسلمین]]، صحیح نیست از پرداخت خودداری نمود. [[خلیفه]] او را خواست و گفت: “تو خزانه‌دار ما هستی، پس چرا از پرداخت خودداری کردی؟”
وقتی که ارقم برای [[زیارت]] [[بیت المقدس]] آماده شد، برای خداحافظی و کسب اجازه [[خدمت]] [[پیامبر]] مشرف شد.
[[عبدالله]] گفت: “من خزانه‌دار [[مسلمین]] هستم و خزانه‌دار تو [[غلام]] توست”، پس کلیدها را آورد و در [[مسجد]] به [[منبر]] آویخت و گفت: “هر که می‌خواهد بردارد”.
[[عثمان]] سیصد هزار [[درهم]] برای او فرستاد تا شاید دوباره به کار خود بازگردد، اما [[عبدالله]] پول‌ها را نپذیرفت و گفت: “خدمت نکردم تا [[عثمان]] به من [[پاداش]] دهد”. پس [[عثمان]] [[دستور]] داد غلامش (نائل) [[کلیددار]] [[خزانه]] شود<ref>تاریخ الیعقوبی، یعقوبی، ج۲، ص۱۵۸.</ref><ref>[[عباس اشراقی|اشراقی، عباس]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۲۷۰.</ref>.


==سرانجام [[ارقم]]==
[[رسول اکرم]] {{صل}} از او پرسید: برای چه به این [[مسافرت]] می‌روی؟ قصد [[تجارت]] داری یا احتیاج دیگری باعث شده است؟ ارقم گفت: "پدر و مادرم به قربانت یا [[رسول الله]]! هیچ یک از اینها نیست، فقط برای [[خواندن نماز]] در [[مسجد الاقصی]] می‌روم".
[[ارقم]] در سال ۵۳ [[هجری]] در سن هشتاد و سه سالگی و بنابر قولی در سال ۵۵ [[هجری]] از [[دنیا]] رفت و در [[بقیع]] مدفون گردید<ref>قاموس الرجال، شوشتری، ج۱، ص۷۱۳.</ref>.
با آن‌که او [[وصیت]] کرده بود تا [[سعد بن ابی وقاص]] بر او [[نماز]] بگذارد، ولی [[مروان بن حکم]]، [[والی مدینه]] با توجه به نیآمدن سعد، قصد [[اقامه نماز]] بر پیکر او را داشت که با [[مخالفت]] [[عبیدالله بن ارقم]] و گروهی از [[بنی مخزوم]] روبه‌رو شد و سرانجام سعد از [[راه]] رسید و بر پیکر [[ارقم]] [[نماز]] گزارد و او در [[بقیع]] مدفون شد<ref>الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۱، ص۱۳۲؛ الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۱۸۵.</ref>. باید توجه داشت که بعضی از محققین در اصل وجود شخصی به نام ار [[قم]] و هم‌چنین وجود خانه‌ای تحت عنوان “دارالاسلام” تردید کرده‌اند و اشاره می‌کنند که این مطلب، ساختگی است و برای [[تضعیف]] نقش [[حمزه]] و نیز کم اهمیّت نشان دادن [[شعب ابی‌طالب]] ایجاد شده است<ref>الصحیح من سیرة النبی الأعظم{{صل}}، سید جعفر مرتضی، ج۲، ص۳۴۵-۳۴۶.</ref><ref>[[عباس اشراقی|اشراقی، عباس]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۲۷۱.</ref>.


[[پیامبر]] {{صل}} به او فرمود: "خواندن یک رکعت [[نماز]] در [[مسجد]] من بهتر از خواندن هزار رکعت [[نماز]] در سایر [[مساجد]] است، به جز [[مسجد الحرام]]". ارقم پس از شنیدن این سخن، از این [[سفر]] خودداری کرد<ref> اسد الغابة، ابن اثیر، ج۱، ص۷۶؛ معجم الصحابه، ابن قانع، ج۲، ص۴۵۰.</ref>.<ref>[[عباس اشراقی|اشراقی، عباس]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۲۷۰؛ [[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «ارقم بن ابی ارقم مخزومی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص۲۸.</ref>
== [[فرزندان]] ارقم بن ابی الارقم ==
یک [[روایت]] درباره [[فرزندان]] ارقم چنین می‌گوید: ارقم صاحب دو [[فرزند]] پسر به نام‌های عبیدالله و [[عثمان]] بود که مادر هر دو، [[کنیز]] بودند و دو [[فرزند]] دختر به نام‌های [[امیه]] و [[صفیه]] داشت که مادر امیه [[هند]] دختر [[عبدالله]] از [[قبیله]] [[بنی‌اسد بن خزیمه]] بود و مادر صفیه هم [[کنیز]] بود.
[[روایت]] دیگری می‌گوید تعداد [[فرزندان]] ارقم به بیست و چند نفر می‌رسد که همه آنها [[فرزندان]] [[عثمان بن ارقم]] بودند و [[فرزندی]] از [[عبیدالله بن ارقم]] به جای نمانده است<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۱۸۳.</ref>.<ref>[[عباس اشراقی|اشراقی، عباس]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۲۷۰؛ [[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «ارقم بن ابی ارقم مخزومی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص۲۸.</ref>
== سرانجام ارقم ==
ارقم در سال ۵۳ [[هجری]] در سن هشتاد و سه سالگی و بنابر قولی در سال ۵۵ [[هجری]] از [[دنیا]] رفت و در [[بقیع]] مدفون گردید<ref>قاموس الرجال، شوشتری، ج۱، ص۷۱۳.</ref>.
با آنکه او [[وصیت]] کرده بود تا [[سعد بن ابی وقاص]] بر او [[نماز]] بگذارد، ولی [[مروان بن حکم]]، [[والی مدینه]] با توجه به نیآمدن سعد، قصد [[اقامه نماز]] بر پیکر او را داشت که با [[مخالفت]] [[عبیدالله بن ارقم]] و گروهی از [[بنی مخزوم]] روبه‌رو شد و سرانجام سعد از راه رسید و بر پیکر ارقم [[نماز]] گزارد و او در [[بقیع]] مدفون شد<ref>الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۱، ص۱۳۲؛ الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۱۸۵.</ref>.<ref>[[عباس اشراقی|اشراقی، عباس]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۲۷۱؛ [[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «ارقم بن ابی ارقم مخزومی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص۲۸.</ref>
==[[خانه]] اَرقَم==
خانه «[[ارقم بن ابی ارقم]]» در دامنه [[کوه صفا]] قرار داشت<ref>اخبار مکه، فاکهی، ج۴، ص۱۴.</ref>. این خانه اولین پایگاه سری [[تبلیغ]] [[توحید]] در [[صدر اسلام]] بوده است. [[پیامبر]]{{صل}} در [[آغاز بعثت]] و قبل از [[اعلان]] رسمی [[رسالت الهی]] خود برای [[تبلیغ اسلام]] در این محل به تشکیل جلسات مخفی اقدام می‌فرمودند. بسیاری از تازه [[مسلمانان]]، هنگام شب، مخفیانه در این پایگاه گرد پیامبر{{صل}} و حلقه زده و از محضر پرفیض او بهره می‌جسته‌اند. بنابر آن‌چه در منابع آمده است نزدیک به چهل تن، از جمله حضرت [[حمزه سیدالشهداء]] و [[ابوذر غفاری]] در این خانه به [[اسلام]] گرویدند<ref>طبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۲۴۳؛ سیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۲۵۳.</ref>.
[[ابن هشام]] چگونگی تبدیل آن را به مرکز و پایگاه سری [[دعوت]] توحید چنین تشریح می‌کند:
قبل از آنکه دعوت اسلام آشکار شود، تازه مسلمانان برای پنهان داشتن [[نماز]] خود به دره‌های اطراف می‌رفتند. روزی چند نفر از [[مشرکان]] با «[[سعد بن ابی وقاص]]» و سایر [[صحابه]] که مشغول نماز بودند به [[مشاجره]] و سپس درگیری پرداختند، سعد بن ابی وقاص یکی از مشرکان را با استخوان فک شتر زخمی کرد و این نخستین خونی بود که در اسلام ریخته شد<ref>سیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۲۶۳.</ref>.
پس از این واقعه، [[رسول خدا]]{{صل}} و یارانش در خانه ارقم بن ابی ارقم پنهان شده و در آنجا به نماز و [[عبادت]] می‌ایستادند. این خانه که در دامنه کوه صفا قرار داشت توسط [[منصور عباسی]] خریداری و سپس [[مهدی عباسی]] آن را به [[همسر]] خود [[خیزران]] که مادر [[هارون]] و [[هادی]] است بخشید و از آن سال به «دار خیزران» معروف شد. در سال‌های مختلف از جمله سال ۵۵۵ ق، منصور [[اصفهانی]] [[وزیر]] [[شام]] و [[موصل]] آن را مورد ترمیم و تعمیر قرار داد و دو [[کتیبه]] در ثبت این مسأله به یادگار گذاشت که این کتیبه‌ها تا دوره [[عثمانی]] باقی بود. [[خانه ارقم]] همچنان تا سال ۱۳۹۵ [[قمری]] برابر با ۱۳۵۴ شمسی پابرجا و محل آن به کتابخانه‌ای تبدیل شده بود که در طرح [[توسعه]] سعودی (پشت [[صفا]]) تخریب شد<ref>تاریخ و آثار اسلامی مکه و مدینه، اصغر قائدان، مشعر، ۱۳۷۷، ص۱۴۶.</ref>. این [[خانه]] به دارالتبلیغ ارقم، [[بیت]] الارقم و بیت الاسلام نیز معروف است.<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۴۴۴.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
* [[بنی‌مخزوم]] (قبیله)


==منابع==
== منابع ==
* [[پرونده:1100352.jpg|22px]] [[عباس اشراقی|اشراقی، عباس]]، [[ارقم بن ابی الارقم (مقاله)|مقاله «ارقم بن ابی الارقم»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|'''دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳''']]
{{منابع}}
# [[پرونده:1100352.jpg|22px]] [[عباس اشراقی|اشراقی، عباس]]، [[ارقم بن ابی الارقم (مقاله)|مقاله «ارقم بن ابی الارقم»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|'''دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳''']]
# [[پرونده:IM009658.jpg|22px]] [[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|'''مقاله «ارقم بن ابی ارقم مخزومی»، دانشنامه سیره نبوی ج۲''']]
# [[پرونده:IM010703.jpg|22px]] [[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|'''محمدنامه''']]
{{پایان منابع}}


==پانویس==
== پانویس ==
{{پانویس}}


{{پانویس}}
{{صحابه مهاجر به مدینه}}


[[رده:ارقم بن ابی الارقم]]
[[رده:مدخل]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:اصحاب پیامبر]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۹ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۴۶

ارقم بن ابی الارقم از نخستیم مسلمانان و از صحابیان مشهور رسول خدا (ص) است که بیشترین شهرت او به واسطه خانه‌ای است که در دامنه کوه صفا داشت و در ابتدای بعثت آن را در اختیار پیامبر و مسلمانان قرار داده بود تا حضرت در آنجا اسلام را تبیلغ نماید. او از اولین مهاجرین به مدینه بود. ارقم در جنگ‌های زمان پیامبر مانند بدر و احد و خندق و... شرکت داشت.

مقدمه

ارقم بن ابی الارقم از صحابه مشهور رسول خدا (ص)[۱] و از نخستین مسلمانان است. نام او حبیب بن اسد بن عبدالله بن عمر بن مخزوم بن یقظة بن کعب است[۲]. کنیه‌اش ابوعبدالله، اسم پدرش عبد مناف[۳] و مادرش امیمه، دختر حارث بن حبالة بن عمیر بن غبشان از خزاعه بود[۴].

ارقم، از اولین مهاجرانی بود که به سوی مدینه مهاجرت کردند. رسول خدا (ص) در سال اول میان او و زید بن سهل، معروف به ابوطلحه انصاری پیمان برادری بست[۵] و او را در محله «بنوزریق» مسکن داد[۶]، سپس او را عامل گردآوری صدقات کرد[۷]. هنگام اختلاف میان انصار، رسول خدا (ص) او را برای وساطت میان آنان می‌فرستاد[۸]. او برخی نامه‌های رسول خدا (ص) را نیز نوشته است[۹].

ارقم در جنگ‌های بدر، أحد، خندق و دیگر جنگ‌های رسول خدا (ص) شرکت داشت[۱۰]. در سریه ابوسلمه بن عبدالاسد به قطن، ۱۵۰ صحابی شرکت کردند که یکی از آنان ارقم بن ابی ارقم بود[۱۱].[۱۲]

پنهان شدن پیامبر در خانه ارقم

بیشترین شهرت ارقم به خاطر خانه اوست؛ زمانی که هنوز مسلمانان نیرویی نگرفته بودند و پیامبر اکرم (ص) به مدت سه سال پنهانی مردم را به اسلام دعوت می‌کرد و در موقع نماز به دره‌های کوه پناه می‌بردند، خانه ارقم که در دامنه کوه صفا قرار داشت، محل تجمع مسلمانان بود و گفته‌اند که گروه بسیاری در همین خانه مسلمان شدند[۱۳]. مدت رفت و شد پیامبر و یارانش را به خانه ارقم، به اختلاف از یک ماه تا چهار سال گفته‌اند. از خانه ارقم به خانه اسلام یاد شده است[۱۴].

ارقم و مسافرت به بیت المقدس

وقتی که ارقم برای زیارت بیت المقدس آماده شد، برای خداحافظی و کسب اجازه خدمت پیامبر مشرف شد.

رسول اکرم (ص) از او پرسید: برای چه به این مسافرت می‌روی؟ قصد تجارت داری یا احتیاج دیگری باعث شده است؟ ارقم گفت: "پدر و مادرم به قربانت یا رسول الله! هیچ یک از اینها نیست، فقط برای خواندن نماز در مسجد الاقصی می‌روم".

پیامبر (ص) به او فرمود: "خواندن یک رکعت نماز در مسجد من بهتر از خواندن هزار رکعت نماز در سایر مساجد است، به جز مسجد الحرام". ارقم پس از شنیدن این سخن، از این سفر خودداری کرد[۱۵].[۱۶]

فرزندان ارقم بن ابی الارقم

یک روایت درباره فرزندان ارقم چنین می‌گوید: ارقم صاحب دو فرزند پسر به نام‌های عبیدالله و عثمان بود که مادر هر دو، کنیز بودند و دو فرزند دختر به نام‌های امیه و صفیه داشت که مادر امیه هند دختر عبدالله از قبیله بنی‌اسد بن خزیمه بود و مادر صفیه هم کنیز بود.

روایت دیگری می‌گوید تعداد فرزندان ارقم به بیست و چند نفر می‌رسد که همه آنها فرزندان عثمان بن ارقم بودند و فرزندی از عبیدالله بن ارقم به جای نمانده است[۱۷].[۱۸]

سرانجام ارقم

ارقم در سال ۵۳ هجری در سن هشتاد و سه سالگی و بنابر قولی در سال ۵۵ هجری از دنیا رفت و در بقیع مدفون گردید[۱۹].

با آنکه او وصیت کرده بود تا سعد بن ابی وقاص بر او نماز بگذارد، ولی مروان بن حکم، والی مدینه با توجه به نیآمدن سعد، قصد اقامه نماز بر پیکر او را داشت که با مخالفت عبیدالله بن ارقم و گروهی از بنی مخزوم روبه‌رو شد و سرانجام سعد از راه رسید و بر پیکر ارقم نماز گزارد و او در بقیع مدفون شد[۲۰].[۲۱]

خانه اَرقَم

خانه «ارقم بن ابی ارقم» در دامنه کوه صفا قرار داشت[۲۲]. این خانه اولین پایگاه سری تبلیغ توحید در صدر اسلام بوده است. پیامبر(ص) در آغاز بعثت و قبل از اعلان رسمی رسالت الهی خود برای تبلیغ اسلام در این محل به تشکیل جلسات مخفی اقدام می‌فرمودند. بسیاری از تازه مسلمانان، هنگام شب، مخفیانه در این پایگاه گرد پیامبر(ص) و حلقه زده و از محضر پرفیض او بهره می‌جسته‌اند. بنابر آن‌چه در منابع آمده است نزدیک به چهل تن، از جمله حضرت حمزه سیدالشهداء و ابوذر غفاری در این خانه به اسلام گرویدند[۲۳]. ابن هشام چگونگی تبدیل آن را به مرکز و پایگاه سری دعوت توحید چنین تشریح می‌کند: قبل از آنکه دعوت اسلام آشکار شود، تازه مسلمانان برای پنهان داشتن نماز خود به دره‌های اطراف می‌رفتند. روزی چند نفر از مشرکان با «سعد بن ابی وقاص» و سایر صحابه که مشغول نماز بودند به مشاجره و سپس درگیری پرداختند، سعد بن ابی وقاص یکی از مشرکان را با استخوان فک شتر زخمی کرد و این نخستین خونی بود که در اسلام ریخته شد[۲۴].

پس از این واقعه، رسول خدا(ص) و یارانش در خانه ارقم بن ابی ارقم پنهان شده و در آنجا به نماز و عبادت می‌ایستادند. این خانه که در دامنه کوه صفا قرار داشت توسط منصور عباسی خریداری و سپس مهدی عباسی آن را به همسر خود خیزران که مادر هارون و هادی است بخشید و از آن سال به «دار خیزران» معروف شد. در سال‌های مختلف از جمله سال ۵۵۵ ق، منصور اصفهانی وزیر شام و موصل آن را مورد ترمیم و تعمیر قرار داد و دو کتیبه در ثبت این مسأله به یادگار گذاشت که این کتیبه‌ها تا دوره عثمانی باقی بود. خانه ارقم همچنان تا سال ۱۳۹۵ قمری برابر با ۱۳۵۴ شمسی پابرجا و محل آن به کتابخانه‌ای تبدیل شده بود که در طرح توسعه سعودی (پشت صفا) تخریب شد[۲۵]. این خانه به دارالتبلیغ ارقم، بیت الارقم و بیت الاسلام نیز معروف است.[۲۶]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. معجم رجال الحدیث، خویی، ج۳، ص۲۰.
  2. معجم الصحابه، ابن قانع، ج۲، ص۴۴۹. دیگر منابع، اسم حبیب را ذکر نکرده‌اند، از جمله: الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۱۸۳؛ الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۱، ص۱۳۱.
  3. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۱۸۳؛ الاستیعاب، ابن عبدالبر، ص۱۳۱؛ رجال الطوسی، شیخ طوسی، ص۲۴.
  4. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۱۸۳؛ الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۱، ص۱۳۱؛ اسد الغابة، ابن اثیر، ج۱، ص۷۶.
  5. ابن سعد، ج۳، ص۱۸۵.
  6. ابن سعد، ج۳، ص۱۸۴؛ ابن حجر، ج۱، ص۱۹۸.
  7. کتانی، ج۱، ص۳۹۶.
  8. کتانی، ج۱، ص۲۸۰.
  9. ابن سعد، ج۱، ص۲۰۵؛ احمدی میانجی، ج۱، ص۱۶۵.
  10. الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۱، ص۱۳۱؛ الاصابه، ابن حجر، ج۱، ص۱۹۷؛ البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۸، ص۷۱.
  11. واقدی، ج۱، ص۳۴۱.
  12. اشراقی، عباس، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ص ۲۶۷؛ محمدی، رمضان، مقاله «ارقم بن ابی ارقم مخزومی»، دانشنامه سیره نبوی ج۲، ص۲۸.
  13. الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۱، ص۱۳۱؛ اسد الغابة، ابن اثیر، ج۱، ص۷۵؛ البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۸، ص۷۱.
  14. اشراقی، عباس، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ص ۲۶۸؛ محمدی، رمضان، مقاله «ارقم بن ابی ارقم مخزومی»، دانشنامه سیره نبوی ج۲، ص۲۸.
  15. اسد الغابة، ابن اثیر، ج۱، ص۷۶؛ معجم الصحابه، ابن قانع، ج۲، ص۴۵۰.
  16. اشراقی، عباس، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ص ۲۷۰؛ محمدی، رمضان، مقاله «ارقم بن ابی ارقم مخزومی»، دانشنامه سیره نبوی ج۲، ص۲۸.
  17. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۱۸۳.
  18. اشراقی، عباس، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ص ۲۷۰؛ محمدی، رمضان، مقاله «ارقم بن ابی ارقم مخزومی»، دانشنامه سیره نبوی ج۲، ص۲۸.
  19. قاموس الرجال، شوشتری، ج۱، ص۷۱۳.
  20. الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۱، ص۱۳۲؛ الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۱۸۵.
  21. اشراقی، عباس، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ص ۲۷۱؛ محمدی، رمضان، مقاله «ارقم بن ابی ارقم مخزومی»، دانشنامه سیره نبوی ج۲، ص۲۸.
  22. اخبار مکه، فاکهی، ج۴، ص۱۴.
  23. طبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۲۴۳؛ سیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۲۵۳.
  24. سیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۲۶۳.
  25. تاریخ و آثار اسلامی مکه و مدینه، اصغر قائدان، مشعر، ۱۳۷۷، ص۱۴۶.
  26. تونه‌ای، مجتبی، محمدنامه، ص ۴۴۴.