ریا در اخلاق اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'باقی' به 'باقی') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۱۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = ریا | |||
| عنوان مدخل = ریا | |||
| مداخل مرتبط = [[نفی ریا در قرآن]] - [[ریا در حدیث]] - [[ریا در نهج البلاغه]] - [[ریا در اخلاق اسلامی]] - [[ریا در معارف دعا و زیارات]] - [[ریا در معارف و سیره سجادی]] - [[ریا در جامعهشناسی اسلامی]] - [[ریا در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] | |||
| پرسش مرتبط = | |||
}} | |||
== مقدمه == | |||
در [[دانش]] [[اخلاق اسلامی]]، از دو [[اصلاح]] [[ریاء]] و سُمعه / [[خودنمایی]]، بسیار سخن رفته است. "[[ریاء]]" از رؤیت / دیدن، و "سُمْعَه" از سِماع / شنیدن، آمده است. مراد از این دو اصطلاح که به نحو کلّی میتوان آن دو را به "[[خودنمایی]]" ترجمه کرد، آن است که [[آدمی]] بهواسطه [[اعمال]] و افعالش، خود را در نظر دیگران بزرگ و برجسته جلوه دهد، بدینگونه که آنان تصوّر کنند که او تنها و تنها [[اعمال]] خود را برای [[حضرت حق]] به جای میآورد. از این رو از منزلتی [[عالی]] نزد او برخوردار است<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۶۸.</ref>. | |||
== | == مراتب [[رذیلت]] [[خودنمایی]] == | ||
این [[رذیلت اخلاقی]] نیز -همچون دیگر رذائل- از مراتبی چند برخوردار است. در اینجا به اختصار به این مراتب اشاره میکنیم. | |||
=== مرتبه ضعیف [[خودنمایی]] === | |||
نخستین مرتبه [[خودنمایی]]، آن است که [[آدمی]] در عین آنکه به مبدأ و [[معاد]] [[اعتقاد]] دارد، امّا [[افعال]] خود را بهگونهای انجام دهد، که در نظر دیگران جلوه کرده، او را از مرتبتی رفیع برخوردار سازد. | |||
در این مرتبه، [[انسان]] [[مؤمن]]، [[عبادات]] خود را هرچند به [[توحید]] [[حضرت حق]] [[اعتقاد]] دارد، امّا برای جلب نظر دیگران انجام میدهد. این مرتبه موضوع بحث [[خودنمایی]] در [[علم]] [[اخلاق]] است، و هر آنچه در مذمّت این [[رذیلت]] گفته شده، نخست به همین مرتبه اشاره دارد. | |||
این [[رذیلت]] در سرحدّ [[کفر]] بوده، و تمامی بزرگان [[دانش]] فقاهت، بر بطلان اعمالی که بر اساس آن انجام شود، هماوا بودهاند. | |||
[[حضرت حق]] خود در این زمینه میفرماید: {{متن قرآن|لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَالْأَذَى كَالَّذِي يُنْفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ وَلَا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ}}<ref>«صدقههای خود را با منّت نهادن و آزردن تباه نسازید، همچون کسی که از سر نمایش دادن به مردم، دارایی خود را میبخشد و به خداوند و روز واپسین ایمان ندارد» سوره بقره، آیه ۲۶۴.</ref>؛ و میفرماید: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ رِئَاءَ النَّاسِ وَلَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَمَنْ يَكُنِ الشَّيْطَانُ لَهُ قَرِينًا فَسَاءَ قَرِينًا}}<ref>«و آن کسان که داراییهای خود را برای نشان دادن به مردم، میبخشند و به خداوند و روز واپسین ایمان ندارند؛ و هر که شیطان همدم اوست بدهمدمی او راست» سوره نساء، آیه ۳۸.</ref>؛ و باز میفرماید: {{متن قرآن|فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ * الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ * الَّذِينَ هُمْ يُرَاءُونَ * وَيَمْنَعُونَ الْمَاعُونَ}}<ref>«پس وای بر (آن) نمازگزاران * آنان که از نماز خویش غافلند * کسانی که ریا میورزند * و زکات را باز میدارند» سوره ماعون، آیه ۴-۷.</ref> | |||
این مرتبه، خود از عرضی وسیع برخوردار بوده مراتبی چند را در خود خواهد داشت. ما در اینجا به سه مرتبه از این مراتب اشاره میکنیم: | |||
{{ | # [[رذیلت]] [[خودنمایی]]، آن است که [[آدمی]] عمل خود را تنها برای [[خداوند]] انجام دهد، اما انگیزه او در این عمل، آن باشد که با نشان دادن فعل خود به [[مردمان]]، منزلتی در [[قلوب]] آنان بیابد و از پایگاهی رفیع در میان آنان برخوردار شود. در اینجا [[نیّت]] [[الهی]]، امّا انگیزه ریائی خواهد بود. پر واضح است که این عمل مصداق بارز [[ریاء]] و [[خودنمایی]] است؛ از این رو در [[آیات]] و روایاتی که در همین سطور بدان اشاره کردیم، به [[سختی]] مورد [[نهی]] واقع شده است. اینگونه عمل نه تنها [[فاسد]] است، که در شمار [[گناهان]] بزرگ نیز شمرده شده است. از این رو، ادّعاء مطرح شده از سوی برخی از [[ناآگاهان]] - که این مرتبه را مصداق [[آیات]] و [[روایات]] پیشگفته ندانستهاند، بیاساس بوده؛ میتوان ادّعا نمود که این مرتبه، همان مرتبه شایع در میان خودنمایان است، که [[شریعت اسلام]] به [[سختی]] به [[مبارزه]] با آن پرداخته است. | ||
{{ | # [[رذیلت]] [[خودنمایی]]، آن است که [[آدمی]]، عمل خود را به صورت همزمان برای [[خداوند]] و [[مردم]] انجام دهد. در این مورد، [[آدمی]] در همان زمان که عملش را به [[نیّت]] برطرف نمودن [[تکلیف]] و [[تقرّب]] به [[خداوند متعال]] انجام میدهد، [[تقرّب]] به [[مردم]] را نیز در نظر گرفته، نمودن خود به آنان را نیز در خاطر میآورد. این عمل [[فاسد]] بوده و [[صاحب]] آن نیز [[مشرک]] شمرده میشود. [[روایات]] بسیاری بر [[مشرک]] بودن اینچنین کس دلالت مینماید. در این شمار است [[حدیث]] منقول از [[امام باقر]] {{ع}}: "اگر بندهای عملی را با [[نیّت]] [[خالص]] [[خداوند]] و [[جهان]] باقی انجام دهد، امّا در آن فقط [[رضایت]] یک نفر از [[مردمان]] را وارد سازد، [[مشرک]] خواهد بود" <ref>{{متن حدیث|لَوْ أَنَّ عَبْداً عَمِلَ عَمَلًا يَطْلُبُ بِهِ وَجْهَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الدَّارَ الْآخِرَةَ فَأَدْخَلَ فِيهِ رِضَى أَحَدٍ مِنَ النَّاسِ كَانَ مُشْرِكاً}}؛ بحار الأنوار، ج۶۹، ص۲۹۷.</ref>. | ||
# [[رذیلت]] [[خودنمایی]]، آن است که [[آدمی]] عمل خود را تنها برای [[رضایت]] [[مردمان]] انجام دهد، و در آن هیچ نظری به [[رضایت]] [[حق]] نداشته باشد. این عمل بدون تردید [[باطل]]، و این شخص نیز در شمار [[کافران]] است؛ چه بسیاری از [[روایات]] صادر شده از [[اهل بیت]] [[عصمت]] و [[طهارت]] {{عم}}، بهوضوح او را "[[کافر]]" خوانده است. به این [[حدیث]] منقول از [[امام صادق]] {{ع}} بنگرید: "از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} سؤال شد: [[نجات]] در [[روز قیامت]] در چیست؟ فرمودند: [[نجات]] در آن است که به [[خداوند]] حقّه نزنید که او نیز به شما حقّه میزند، چرا که هرکس با [[خداوند]] [[فریبکاری]] کند [[خداوند]] نیز او را [[فریب]] خواهد دارد و [[ایمان]] را از او میستاند، و او اگر [[آگاه]] باشد در مییابد که خود به [[فریب]] خود پرداخته است. به [[پیامبر اکرم]] {{صل}} عرض شد: چگونه [[خداوند]] [[فریب]] داده میشود؟ آن [[حضرت]] فرمودند: به آنچه [[خداوند]] امرکرده عمل میشود آنگاه کسی غیر از او در نظر گرفته میشود، از این رو [[تقوای الهی]] پیشه کنید و از [[ریاء]] بپرهیزید که [[ریاء]] [[شرک]] به [[خداوند]] است، خود نمایان را در [[قیامت]] با چهار نام صدا میزنند: ای [[کافر]]!، ای [[فاجر]]!، ای [[فریبکار]]!، ای زیانکار!، آنچه انجام دادی نابود شد و اَجرت [[باطل]] گشت و امروز هیچ بهرهای نخواهی داشت، از این رو اجر خود را از کسی که برایش کارهایت را انجام دادهای بخواه" <ref>{{متن حدیث|عَنِ الصَّادِقِ عَنْ أَبِيهِ {{ع}} أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ {{صل}} سُئِلَ فِي مَا النَّجَاةُ غَداً فَقَالَ إِنَّمَا النَّجَاةُ فِي أَنْ لَا تُخَادِعُوا اللَّهَ فَيَخْدَعَكُمْ فَإِنَّهُ مَنْ يُخَادِعِ اللَّهَ يَخْدَعْهُ وَ يَخْلَعْ مِنْهُ الْإِيمَانَ وَ نَفْسَهُ يَخْدَعُ لَوْ يَشْعُرُ. فَقِيلَ لَهُ وَ كَيْفَ يُخَادِعُ اللَّهَ قَالَ يَعْمَلُ بِمَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ ثُمَّ يُرِيدُ بِهِ غَيْرَهُ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الرِّيَاءَ فَإِنَّهُ شِرْكٌ بِاللَّهِ إِنَّ الْمُرَائِيَ يُدْعَى يَوْمَ الْقِيَامَةِ بِأَرْبَعَةِ أَسْمَاءٍ يَا كَافِرُ يَا فَاجِرُ يَا غَادِرُ يَا خَاسِرُ حَبِطَ عَمَلُكَ وَ بَطَلَ أَجْرُكَ وَ لَا خَلَاقَ لَكَ الْيَوْمَ فَالْتَمِسْ أَجْرَكَ مِمَّنْ كُنْتَ تَعْمَلُ لَهُ}}؛ بحار الأنوار، ج۶۹، ص۲۹۵.</ref>. پیش از این، اشاره کردیم که در شماری از [[روایات]] -و از جمله در همین [[حدیث شریف]] - خودنمایان را "[[مشرک]]" خواندهاند. از آن گذشته، اینان "[[کافر]]" نیز هستند؛ چرا که نه [[خداوند]] که دیگری را در نظر گرفتهاند؛ همانگونه که چون به همراه [[خدا]]، دیگری را نیز مدّ نظر آوردند، [[مشرک]] شدند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۲۶۹-۲۷۲.</ref>. | |||
[[ | === مرتبه [[میانه]] [[خودنمایی]] === | ||
[[ | مرتبه میانه [[ریاء]] و [[خودنمایی]]، آن است که [[بنده]] در پی [[فریب]] [[حضرت حق]] باشد، بدانگونه که هر چند کاری را برای [[خداوند متعال]] انجام نمیدهد، امّا در پی آن باشد که با همان فعل به حضرتش نزدیک شود. این مرتبه، وضعیّتی است که بسیاری از [[مردمان]]، بهواسطه [[جهل]] مرکّبی که به مسائل [[دانش]] [[اخلاق]] دارند، در آن بهسر میبرند. | ||
از [[امیرمؤمنان]] {{ع}} درباره زیان بزرگ سؤال شد، ایشان فرمودند: "مراد کسی است که [[دنیا]] را برای [[دنیا]] ترک کند، او در این حال [[دنیا]] را از دست داده و [[آخرت]] را نیز بهدست نیاورده است؛ نیز کسی که به [[نیّت]] [[ریاء]] و [[خودنمایی]] تلاشگرانه به [[عبادت]] و [[روزه]] بپردازد، این همان کسی است که از لذّات [[دنیا]] [[محروم]] مانده و به [[سختی]] و مشکلی دچار شده که اگر در آن مخلصانه عمل کرده بود، [[شایسته]] و سزاوار [[ثواب]] و اجر آن بود. او در حالی به صحرای [[محشر]] وارد میشود، که [[گمان]] میکند کارهایش مایه سنگینی کفّه ترازوی اوست، امّا هرآنچه انجام داده را نابود شده مییابد" <ref>{{متن حدیث|رَجُلٌ تَرَكَ الدُّنْيَا لِلدُّنْيَا فَفَاتَتْهُ الدُّنْيَا وَ خَسِرَ الْآخِرَةَ وَ رَجُلٌ تَعَبَّدَ وَ اجْتَهَدَ وَ صَامَ رِئَاءَ النَّاسِ فَذَلِكَ الَّذِي حُرِمَ لَذَّاتِ الدُّنْيَا وَ لَحِقَهُ التَّعَبُ الَّذِي لَوْ كَانَ بِهِ مُخْلِصاً لَاسْتَحَقَّ ثَوَابَهُ فَوَرَدَ الْآخِرَةَ وَ هُوَ يَظُنُّ أَنَّهُ قَدْ عَمِلَ مَا يَثْقُلُ بِهِ مِيزَانُهُ فَيَجِدُهُ هَبَاءً مَنْثُوراً}}؛ بحار الأنوار، ج۶۹، ص۳۰۰.</ref> | |||
[[حضرت حق]] نیز میفرماید: {{متن قرآن|قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالًا * الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا}}<ref>«بگو: آیا شما را از کسان زیانکارتر آگاه کنیم؟ * آنان که کوششهایشان در زندگانی دنیا تباه شده است ولی خود گمان میبرند که نیکوکارند» سوره کهف، آیه ۱۰۳-۱۰۴. </ref>. بلکه بسیاری از [[مردمان]]، با آن که نسبت به [[زشتی]] [[فریب]] دادن [[حضرت حق]] [[آگاهی]] دارند، امّا باز هم به [[فریب]] او - جلَّ وعلا! - میپردازند. آری! این عمل سخت قبیح است، از این رو [[گمان]] مبر که کسی به این کار [[اقدام]] نمیکند!؛ چه هم [[قرآن کریم]] و هم [[احادیث]] ما بر انجام - و بلکه شیوع آن در میان [[مردمان]] - همزبانند. به این [[آیه شریفه]] بنگرید: {{متن قرآن|يَوْمَ يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمِيعًا فَيَحْلِفُونَ لَهُ كَمَا يَحْلِفُونَ لَكُمْ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ عَلَى شَيْءٍ أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ الْكَاذِبُونَ}}<ref>«روزی که خداوند همه آنان را برانگیزد، و برای او سوگند میخورند- همان گونه که برای شما سوگند میخورند- و گمان دارند که ارزشی دارند، آگاه باشید آنانند که دروغگویند» سوره مجادله، آیه ۱۸.</ref>. | |||
در همین سطور، به این [[حدیث شریف]]، که در آن [[پیامبر اکرم]] {{صل}} به وضوح از [[فریبکاری]] [[مردمان]] با [[خداوند متعال]] سخن گفتهاند نیز، اشاره کردیم: "از پیامبراکرم {{صل}} سؤال شد: [[نجات]] در [[روز قیامت]] در چیست؟ فرمودند: [[نجات]] در آن است که به [[خداوند]] حقّه نزنید که او نیز به شما حقّه میزند، چرا که هرکس با [[خداوند]] [[فریبکاری]] کند [[خداوند]] نیز او را [[فریب]] خواهد دارد و [[ایمان]] را از او میستاند، و او اگر [[آگاه]] باشد در مییابد که خود به [[فریب]] خود پرداخته است. به [[پیامبر اکرم]] {{صل}} عرض شد: چگونه [[خداوند]] [[فریب]] داده میشود؟ آن [[حضرت]] فرمودند: به آنچه [[خداوند]] امرکرده عمل میشود آنگاه کسی غیر از او در نظر گرفته میشود، از این رو [[تقوای الهی]] پیشه کنید و از [[ریاء]] بپرهیزید که [[ریاء]] [[شرک]] به [[خداوند]] است، خود نمایان را در [[قیامت]] با چهار نام صدا میزنند: ای [[کافر]]!، ای [[فاجر]]!، ای [[فریبکار]]!، ای زیانکار!، آنچه انجام دادی نابود شد و اَجرت [[باطل]] گشت و امروز هیچ بهرهای نخواهی داشت، از این رو اجر خود را از کسی که برایش کارهایت را انجام دادهای بخواه" <ref>{{متن حدیث|عَنِ الصَّادِقِ عَنْ أَبِيهِ {{ع}} أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ {{صل}} سُئِلَ فِي مَا النَّجَاةُ غَداً فَقَالَ إِنَّمَا النَّجَاةُ فِي أَنْ لَا تُخَادِعُوا اللَّهَ فَيَخْدَعَكُمْ فَإِنَّهُ مَنْ يُخَادِعِ اللَّهَ يَخْدَعْهُ وَ يَخْلَعْ مِنْهُ الْإِيمَانَ وَ نَفْسَهُ يَخْدَعُ لَوْ يَشْعُرُ. فَقِيلَ لَهُ وَ كَيْفَ يُخَادِعُ اللَّهَ قَالَ يَعْمَلُ بِمَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ ثُمَّ يُرِيدُ بِهِ غَيْرَهُ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الرِّيَاءَ فَإِنَّهُ شِرْكٌ بِاللَّهِ إِنَّ الْمُرَائِيَ يُدْعَى يَوْمَ الْقِيَامَةِ بِأَرْبَعَةِ أَسْمَاءٍ يَا كَافِرُ يَا فَاجِرُ يَا غَادِرُ يَا خَاسِرُ حَبِطَ عَمَلُكَ وَ بَطَلَ أَجْرُكَ وَ لَا خَلَاقَ لَكَ الْيَوْمَ فَالْتَمِسْ أَجْرَكَ مِمَّنْ كُنْتَ تَعْمَلُ لَهُ}}؛ بحار الأنوار، ج۶۹، ص۲۹۵.</ref> | |||
[[راز]] این مطلب، در آن است که تمامی رذائل، بعد از آنکه در [[نفس]] [[آدمی]] به استقرار رسید، اندک اندک [[حجاب]] شده میان او و واقع عالم و [[حقیقت]] آن، حائل میگردد. از این رو [[انسان]] گویا [[ناشنوا]] است و [[نابینا]]، که نمیتواند به چیستی این عالم راه یابد. بدین ترتیب آنان که [[رذیلت]] [[کذب]] در جانشان [[استوار]] شده است، با [[آگاهی]] از آنکه مخاطب به دروغزن بودن آنان واقف است، باز [[دروغ]] میگویند!؛ خودنما نیز به [[خودنمایی]] میپردازد، با آنکه میداند که [[خداوند]] از این [[رذیلت]] [[زشت]] او [[آگاهی]] دارد. تمامی [[رذائل اخلاقی]]، حالی همینگونه دارد؛ به این [[آیه شریفه]] بنگرید: {{متن قرآن|وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ}}<ref>«و بیگمان بسیاری از پریان و آدمیان را برای دوزخ آفریدهایم؛ (زیرا) دلهایی دارند که با آن درنمییابند و دیدگانی که با آن نمینگرند و گوشهایی که با آن نمیشنوند؛ آنان چون چارپایانند بلکه گمراهترند؛ آنانند که ناآگاهند» سوره اعراف، آیه ۱۷۹.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۷۲-۲۷۴.</ref>. | |||
=== مرتبه شدید [[خودنمایی]] === | |||
مرتبه شدید [[خودنمایی]] امّا، همان [[نفاق]] است. در این مرتبه، [[انسان]] [[منافق]] بدون آنکه ایمانی در [[جان]] داشته باشد، تنها به [[تظاهر]] به آن میپردازد؛ در حالی که تمامی آنچه انجام میدهد را، برای بهدست آوردن مراتب ظاهری در [[قلوب]] [[مردمان]]، انجام داده است. اینچنین کس، بدون تردید از [[کافران]] نیز بدتر و پستتر خواهد بود: {{متن قرآن|إِنَّ الْمُنَافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ}}<ref>«منافقان در اشکوبه فروتر دوزخاند» سوره نساء، آیه ۱۴۵.</ref>. | |||
[[آیات]] ابتدای [[سوره]] بقره، درباره همینان نازل شده است؛ از همین [[آیات]] روشن میشود که [[منافقان]]، مُضرتر و پستتر از کافرانند؛ همانگونه که [[سوره]] [[منافقین]] - که یکسر درباره همینان است- بر همین مطلب [[گواهی]] میدهد. گذشته از این، [[آیات]] بسیار دیگری که در سراسر [[قرآن کریم]] بهوفور بهچشم میآید نیز، بر همین مطلب، [[گواهی]] [[صادق]] است؛ به این دو [[آیه]] که بهوضوح دلالت بر [[فریبکار]] بودن [[منافقان]] و مراتب نازل آنان دارد، بنگرید: {{متن قرآن|إِنَّ الْمُنَافِقِينَ يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَهُوَ خَادِعُهُمْ وَإِذَا قَامُوا إِلَى الصَّلَاةِ قَامُوا كُسَالَى يُرَاءُونَ النَّاسَ وَلَا يَذْكُرُونَ اللَّهَ إِلَّا قَلِيلًا * مُذَبْذَبِينَ بَيْنَ ذَلِكَ لَا إِلَى هَؤُلَاءِ وَلَا إِلَى هَؤُلَاءِ وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبِيلًا}}<ref>«بیگمان منافقان، با خداوند نیرنگ میبازند و او نیز با آنان تدبیر میکند و (اینان) چون به نماز ایستند با گرانجانی میایستند، برابر مردم ریا میورزند و خداوند را جز اندکی یاد نمیکنند * میان آن (دو گروه) سرگردان ماندهاند، نه با اینانند نه با آنان و هر که را خداوند در گمراهی وانهد هرگز برای او راهی نخواهی یافت» سوره نساء، آیه ۱۴۲-۱۴۳.</ref>؛ {{متن قرآن|وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بَطَرًا وَرِئَاءَ النَّاسِ وَيَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَاللَّهُ بِمَا يَعْمَلُونَ مُحِيطٌ}}<ref>«و چون کسانی نباشید که از دیار خویش با سرمستی و برای نمایش به مردم بیرون میآیند و (مردم را) از راه خداوند باز میدارند و خداوند به آنچه انجام میدهند نیک داناست» سوره انفال، آیه ۴۷.</ref>. | |||
پُر واضح است که ضرری که [[اسلام]] از وجود اینان تحمّل کرده، بیشتر از ضرری است که از وجود [[مشرکان]] و [[کافران]] تحمّل نموده است<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۷۵-۲۷۶.</ref>. | |||
== چند نکته == | |||
=== نکته نخست === | |||
مشهور چنان است که [[ریاء]] را به اعتبار [[حکم]] آن، میتوان به پنج نوع تقسیم نمود: | |||
# [[ریاء]] [[حرام]]؛ | |||
# [[ریاء]] [[مکروه]]؛ | |||
# [[ریاء]] [[مباح]]؛ | |||
# [[ریاء]] [[مستحب]]؛ | |||
# [[ریاء]] [[واجب]]. | |||
از مصادیق بارز '''[[ریاء]] [[حرام]]'''، انجام [[عبادات]] به قصد [[خودنمایی]] در میان [[مردمان]] است: {{متن قرآن|أَرَأَيْتَ الَّذِي يُكَذِّبُ بِالدِّينِ * ... فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ * الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ * الَّذِينَ هُمْ يُرَاءُونَ * وَيَمْنَعُونَ الْمَاعُونَ}}<ref>«آیا آن کس را که (روز) پاداش و کیفر را دروغ میشمارد دیدهای؟ * ... پس وای بر (آن) نمازگزاران * آنان که از نماز خویش غافلند * کسانی که ریا میورزند * و زکات را باز میدارند» سوره ماعون، آیه ۱-۷.</ref>. | |||
'''"[[ریاء]] [[مکروه]]"''' آن است که عمل مکروهی را به دیگران بنمایانند، تا در [[قلوب]] آنان جای گیرند. نمونه را اگر کسی -که بهویژه در شمار [[ثروتمندان]] است- چنان سخن بگوید و چنان [[لباس]] بپوشد که خود را در میان دیگران [[فقیر]] نشان دهد، تا آنان او را [[زاهد]] بدانند، به [[ریاء]] [[مکروه]] [[اقدام]] کرده است؛ چه [[اسلام]] بر آن است که [[آدمی]] نه تنها خود را [[فقیر]] نشان ندهد، که تا آنجا که میتواند خود را بینیاز و متمکّن به نمایش درآورد. [[حضرت حق]] در این رابطه میفرماید: {{متن قرآن|يَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِيَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ}}<ref>«از بس که خویشتندارند- توانگر میپندارد» سوره بقره، آیه ۲۷۳.</ref>؛ و باز میفرماید: {{متن قرآن|وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ}}<ref>«و نعمت پروردگارت را باز گوی!» سوره ضحی، آیه ۱۱.</ref> | |||
[[روایات]] بسیاری نیز در دست است، که بر کراهت اظهار [[فقر]] دلالت میکند؛ بلکه از برخی از این [[روایات]]، میتوان [[حرمت]] این عمل را استفاده نمود. از همین رو است که همه [[فقهای شیعه]] بر این نکته اتفاق دارند، که [[قاضی]] نباید [[شهادت]] کسی که اظهار [[فقر]] کرده در [[جامعه]] به تکدّیگری میپردازد را، بپذیرد. | |||
به هر حال با توجّه به مکروه بودن اظهار [[فقر]]، کسی که با [[ریاء]] خود را [[فقیر]] مینمایاند، به عملی [[مکروه]] دست برده است. | |||
'''"[[ریاء]] [[مباح]]"''' امّا در موردی است که با امری [[مباح]]، در پی کسب موقعیّت در [[قلوب]] دیگران باشد. بهکار بردن [[فصاحت]] و [[بلاغت]] در سخن، بهویژه برای کسانی که ذاتاً از [[بلاغت]] برخوردار نیستند، در همین شمار است؛ پوشیدن لباسهای فاخر و استفاده از منزل گرانبها، و اموری اینگونه نیز، صورتی همینسان دارد؛ چه کسی که به اینگونه امور دست میبرد، خود را با استفاده از امور [[مباح]] در [[قلب]] دیگران [[برتر]] جلوه میدهد، تا توجّه آنان را به سوی خود جلب نماید. | |||
"'''[[ریاء]] [[مستحب]]"''' امّا، در جایی است که به واسطه کاری که هم از نظر [[عقل]] و هم از نظر [[شرع]] [[پسندیده]] است، به [[خودنمایی]] بپردازد. آراستن خود، خوشخُلقی در میان جمع و اموری اینگونه، بهویژه برای کسانی که معمولاً نه آراستهاند و نه خوشخُلق، از این [[حکم]] برخوردار است. این موارد به [[ریاء]] [[مستحب]] مشهور شده است. | |||
'''"[[ریاء]] [[واجب]]"''' امّا، مواردی مانند [[تقیّه]] - که سخت مورد [[فرمان]] [[ائمه هدی]] {{عم}} بوده است- را شامل میشود. این مطلب آنچنان مورد تأکید ایشان قرار گرفته، که [[امام صادق]] {{ع}} فرمودهاند: "کسی را که [[تقیه]] نباشد، [[دین]] نیست"<ref>{{متن حدیث|لَا دِينَ لِمَنْ لَا تَقِيَّةَ لَهُ}}؛ الکافی، ج۲، ص۲۱۷.</ref>. | |||
پُر واضح است که [[تقیّه]]، بهمعنای انجام عملی است که تنها برای نشان دادن به دیگران انجام میشود؛ گذاردن [[نماز]] بر طبق فتوای دیگران تا از تعرّض به [[جان]] و [[مال]] محفوظ ماند، در این شمار است. | |||
این خلاصه آن چیزی است که در میان [[فقیهان]] [[شیعه]] مشهور است. بر این اساس، اینان [[ریاء]] را به حسب [[احکام]] پنجگانه به پنج نوع تقسیم کردهاند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۷۸.</ref>. | |||
این سخن امّا سخت ناصواب است، و اشکالاتی چند در آن به نظر میرسد؛ ما در اینجا به برخی از این اشکالات توجّه میدهیم: | |||
# '''اشکال اوّل:''' این تقسیم بر اساس معنای لغوی [[ریاء]]، و نه معنای اصطلاحی آن در [[دانش]] [[اخلاق]]، صورت گرفته است؛ چه معنای اصطلاحی [[ریاء]]، هرگز در معانی پسندیدهای همچون امور [[واجب]] و [[مستحب]]، و یا حتّی امور ناپسندی همچون [[مکروه]]، و یا امور [[مباح]]، بهکار نرفته؛ تنها در [[واجبات]] تعبّدی - که پذیرفتن آن مشروط به قصد قُربت میباشد- به کار میرود. حال با توجّه به اینکه [[ریاء]] در اینگونه [[اعمال]] همیشه ناشایست و موجب [[باطل]] شدن آن عمل میشود، نمیتوان از [[ریاء]] [[واجب]] و یا [[ریاء]] [[پسندیده]] سخن گفت | |||
# '''اشکال دوّم:''' این تقسیم، در [[حقیقت]] بر اساس آنچه که [[ریاکار]] آن را در نظر میآورد، صورت پذیرفته؛ و از این رو تقسیم خود [[ریاء]] نمیباشد. [[ریاکار]] میتواند امری [[مکروه]]، [[مباح]] و [[مستحب]]، و یا [[واجب]] را در نظر آورد و در آن ریاکند؛ امّا خود [[ریاء]] به این اقسام تقسیم نمیپذیرد. از این رو نه ریاکاری در عفّت ورزیدن [[مستحب]] است، و نه ریاکاری در آنکه خود را [[فقیر]] بنمایاند [[مکروه]]؛ بلکه عفّت همیشه [[پسندیده]] است، و [[تظاهر]] به فقرْ همیشه [[ناپسند]]. | |||
کوتاه سخن آن که تقسیم [[ریاء]] - به اعتبار پنج [[حکم]] [[شریعت]] - به انواع [[واجب]]، [[مستحب]]، [[مباح]]، [[مکروه]] و [[حرام]]، از هیچ مبنایی برخوردار نبوده نمیتوان آن را صحیح پنداشت<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۷۶-۲۷۹.</ref>. | |||
=== نکته دوّم === | |||
مشهور چنان است که [[ریاء]] در [[عبادات]]، از صورتهای گوناگونی برخوردار است: | |||
# گاه [[ریاء]] در ظاهر لفظ است؛ به این صورت که [[نمازگزار]] الفاظ [[نماز]] را با تأکید بر [[عربی]] بودن آنها ادا نماید، و یا در میان [[مردم]]، مرتّب اذکاری مستحبّی بر زبان آورد، و یا آنان را به مستحبّات بخواند و از مکروهات باز دارد. بدون تردید اینگونه از [[ریاء]]، موجب بطلان عمل و [[فساد]] آن است. | |||
# و گاه در خود عمل؛ بدینصورت که [[رکوع]] و [[سجود]] [[نماز]] را طولانی نماید، [[فقرا]] را [[اطعام]] کند و به آنان در مقابل [[مردم]]، از [[مال]] خویش چیزی بخشد. این عمل نیز بدون تردید [[فاسد]] بوده از [[حرمت]] نیز برخوردار است. | |||
# و گاه در [[بدن]]؛ بدینصورت که [[آدمی]] در میان جمع از رنگی زرد، ریشی بس بلند، گردنی افتاده و صدایی آرام برخوردار باشد. اگر این امور برای [[ریاء]] و [[خودنمایی]] صورت پذیرد، بدون تردید [[حرام]] بوده عبادتی که همراه آن باشد نیز، [[باطل]] خواهد بود. | |||
# و گاه نیز در [[لباس]]؛ بدینسان که [[آدمی]] لباسی ژنده بپوشد، حَنَک اندازد و خود را بدون دلبستگی به این [[دنیا]] نشان دهد. این عمل نیز بدون تردید [[حرام]] بوده، موجب بطلان [[اعمال عبادی]] نیز میگردد. | |||
# گاه نیز در اعمالی دیگر، که مقدّمه و یا همراه [[عبادت]] است؛ بدینصورت که در میان جمعْ [[نماز]] خود را در اوّل وقت آن به جای آورد، یا به [[مسجد]] شتابد و خود را عابد و [[زاهد]] بنمایاند. این عمل نیز [[حرام]] بوده [[نماز]] را [[باطل]] میسازد. | |||
آری! اگر [[ریاء]] در مقدّمات [[عبادت]]، یا در عملی که پس از آن انجام میگیرد صورت پذیرد، خود [[عبادت]] صحیح است و نیازی به اعاده نخواهد داشت؛ هرچند این کس دست به فعلی [[حرام]] برده [[گناه]] آن را برای خود [[ذخیره]] کرده است. با این حال امّا از [[قرآن کریم]] و برخی از [[روایات]] موجود در این [[مقام]]، استفاده میشود که حتّی آنچه بعد از [[عبادت]] صورت میگیرد نیز، میتواند موجب بطلان آن شود. [[خداوند متعال]] در این زمینه به مِنّت اشاره مینماید، که پس از احسانْ واقع شده، موجب تلخکامی دیگران میگردد: {{متن قرآن|لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَالْأَذَى كَالَّذِي يُنْفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ وَلَا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ}}<ref>«ای مؤمنان! صدقههای خود را با منّت نهادن و آزردن تباه نسازید، همچون کسی که از سر نمایش دادن به مردم، دارایی خود را میبخشد و به خداوند و روز واپسین ایمان ندارد» سوره بقره، آیه ۲۶۴.</ref>. | |||
[[امام باقر]] {{ع}} نیز در این زمینه میفرمایند: "عمل خویش را حفظ کردن، سختتر از انجام آن است. در این حال کسی از ایشان پرسید: حفظ کردن عمل چیست؟ آن [[حضرت]] فرمودند: کسی به آشنایی هدیهای میبخشد و یا در راه [[خدای تعالی]] که هیچ شریکی ندارد انفاقی مینماید، در اینجا این عمل بهعنوان یک عمل مخفی و پوشیده در کارنامه او ضبط میشود. پس از آن، آن کس این عمل خود را در جمع اعلام مینماید، در اینجا آن عمل از کارنامه او [[پاک]] شده بهجای آن به عنوان یک عمل آشکار و غیر پوشیده ضبط میشود؛ پس از آن باز آن کس عمل خود را در جمع اعلام مینماید، در این حال عمل او باز محو و بهجای آن نوشته میشود که عملی ریاءآمیز انجام داده است"<ref>{{متن حدیث|الْإِبْقَاءُ عَلَى الْعَمَلِ أَشَدُّ مِنَ الْعَمَلِ قَالَ وَ مَا الْإِبْقَاءُ عَلَى الْعَمَلِ قَالَ يَصِلُ الرَّجُلُ بِصِلَةٍ وَ يُنْفِقُ نَفَقَةً لِلَّهِ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ فَكُتِبَ لَهُ سِرّاً ثُمَّ يَذْكُرُهَا وَ تُمْحَى فَتُكْتَبُ لَهُ عَلَانِيَةً ثُمَّ يَذْكُرُهَا فَتُمْحَى وَ تُكْتَبُ لَهُ رِيَاءً}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۲۹۶.</ref>. | |||
[[علامه مجلسی]] در «[[مرآة العقول]]»، در شرح این [[حدیث]] مینویسند: "یعنی نه تنها [[ثواب]] او [[باطل]] میشود، که عقابی نیز برای او از پی خواهد داشت". ایشان همین مطلب را در "بحار الأنوار" نیز آوردهاند<ref>بحار الأنوار، ج۶۹، ص۲۹۲.</ref>. | |||
تمامی [[آیات]] و [[روایات]] بر این نکته همداستانند، که این مورد در شمار موارد [[باطل]] شدن عمل است؛ که زحمت [[انسان]] بهخاطر ریاکاری او از دست خواهد شد. [[علامه مجلسی]] در کتاب [[شریف]] "بحار الأنوار" مدّعی شدهاند که [[روایات]] متواتری بر این نکته دلالت مینماید<ref>بحار الأنوار، ج۵، ص۳۳۴.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۷۹-۲۸۱.</ref>. | |||
=== نکته سوّم === | |||
مسأله حبط -[[باطل]] شدن عملی بهواسطه عملی دیگر- مسألهای [[کلامی]] است، که به تفصیل میتوان از آن سخن گفت. امّا از آنجا که اوّلاً آن مسأله از موضوع کتاب حاضر خارج است، و از سویی دیگر به نظر ما بسیاری از سخنان متکلّمان در این زمینه درست نمینماید، از ورود به آن در این رساله خودداری کرده، تفصیل آن را به محل مناسب خود واگذار مینماییم. با این همه امّا، به اختصار، تنها بر اساس متون قُدسی، توضیحی کوتاه در این زمینه عرضه مینماییم: | |||
[[قرآن کریم]] بهگونهای غیر قابل [[تأویل]]، [[ونیز]] [[روایات اهل بیت]] {{عم}} بهگونهای صریح، دلالت مینماید که برخی از کارهای [[نیکو]]، میتوانند شماری از [[گناهان]] را از بین ببرند؛ همانگونه که برخی از [[گناهان]] نیز میتوانند [[اعمال صالح]] و [[ثواب]] [[آدمی]] را محو نمایند. بنا بر این، مقابله [[اعمال صالح]] و طالح / شایست و ناشایست با یکدیگر، و [[غلبه]] برخی بر برخی دیگر و محو آن، به صورت کلّی مورد پذیرش متون قُدسی است. | |||
تمامی سخن امّا در آن است که چه مواردی شامل این حبط و محو میگردد؛ و چه مواردی شامل آن نخواهد شد. ما در اینجا پیش از پرداختن به آن موارد، به قانونی کلّی که از متون [[قرآن]] و [[حدیث]] استفاده میشود، اشاره میکنیم. بنا بر آن [[قانون]]، [[اعمال نیک]] و بد [[آدمیان]] بهوضوح در خود آنان، [[خانواده]]، [[نزدیکان]] و سرانجام [[جامعه]] آنان، تأثیری مستقیم خواهد گذاشت. در این زمینه به این چند [[آیه شریفه]] بنگرید: {{متن قرآن|مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً}}<ref>«کسانی از مرد و زن که کار شایستهای کنند؛ و مؤمن باشند، بیگمان آنان را با زندگانی پاکیزهای زنده میداریم» سوره نحل، آیه ۹۷.</ref>؛ {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ}}<ref>«و اگر مردم آن شهرها ایمان میآوردند و پرهیزگاری میورزیدند بر آنان از آسمان و زمین برکتهایی میگشودیم اما (پیام ما را) دروغ شمردند بنابراین برای آنچه میکردند آنان را فرو گرفتیم» سوره اعراف، آیه ۹۶.</ref>؛ {{متن قرآن|ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ}}<ref>«برای کارهایی که مردم کردهاند در خشکی و دریا تباهی به چشم میخورد، تا (خداوند، کیفر) برخی از آنچه کردهاند به آنان بچشاند، باشد که باز گردند» سوره روم، آیه ۴۱.</ref>. | |||
تجسّم [[اعمال]] - که پیش از این به تفصیل از آن سخن داشتیم - و نیز تأثیر [[اعمال]] در [[بهشت]] و جهنّم نیز، از مواردی است که پیش از این به آن اشاره کردیم؛ این دو مسأله نیز در آیاتی چند اینگونه ترسیم شده است: {{متن قرآن|يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَرًا وَمَا عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَهَا وَبَيْنَهُ أَمَدًا بَعِيدًا وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ}}<ref>«روزی که هر کس هر کار نیکی انجام داده است پیش رو مییابد و هر کار زشتی کرده است آرزو دارد کاش میان او و آن (کار زشت) فاصلهای دور میبود و خداوند شما را از خویش پروا میدهد و خداوند به بندگان مهربان است» سوره آل عمران، آیه ۳۰.</ref>؛ {{متن قرآن|كُلُوا وَاشْرَبُوا هَنِيئًا بِمَا أَسْلَفْتُمْ فِي الْأَيَّامِ الْخَالِيَةِ}}<ref>«بخورید و بیاشامید! گواراتان باد برای آنچه در روزهای گذشته انجام دادهاید» سوره حاقه، آیه ۲۴.</ref>؛{{متن قرآن|ذَلِكَ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيكُمْ وَأَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ}}<ref>«این برای کارهایی است که کردهاید و (بدانید) که خداوند با بندگان، ستمگر نیست» سوره آل عمران، آیه ۱۸۲ و نیز انفال، آیه ۵۱. </ref> | |||
کوتاه سخن آنکه [[اعمال]] ما، هم در [[جان]] ما مؤثّر است و هم در [[جامعه]] ما؛ هم در [[دنیا]] و هم در [[آخرت]]. به نظر ما، از [[قرآن کریم]] و مجموعه [[روایات]] اهل بیت{{عم}}، اینگونه استفاده میشود که محو [[گناهان]] و یا [[اعمال]] [[ثواب]] بهوسیله [[اعمال]] مقابل آنها، در تمامی این چهار مرحله جریان خواهد داشت؛ تفصیل آنکه: | |||
# در رابطه با تأثیر این [[اعمال]] در [[جان]] [[آدمی]]، [[حضرت حق]] میفرماید: {{متن قرآن|اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ}}<ref>«خداوند سرور مؤمنان است که آنان را به سوی روشنایی از تیرگیها بیرون میبرد اما سروران کافران، طاغوتهایند که آنها را از روشنایی به سوی تیرگیها بیرون میکشانند» سوره بقره، آیه ۲۵۷.</ref>. [[جان]] [[آدمی]] از [[ظلمت]] به [[نور]] و یا از [[نور]] به سوی [[ظلمت]] میشتابد، و در این مرحله [[حضرت حق]] آنچه پیش از این انجام شده را محو، و عملی [[شایسته]] موقعیّت فعلی به جای آن ضبط میفرماید: {{متن قرآن|وَيَمْحُ اللَّهُ الْبَاطِلَ وَيُحِقُّ الْحَقَّ}}<ref>«و خداوند باطل را از میان برمیدارد و حقّ را با کلمات خویش استوار میدارد» سوره شوری، آیه ۲۴.</ref>؛ {{متن قرآن|يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ}}<ref>«خداوند هر چه را بخواهد (از لوح محفوظ) پاک میکند و (یا در آن) مینویسد» سوره رعد، آیه ۳۹.</ref> | |||
# در رابطه با تأثیر این [[اعمال]] در [[زندگی اجتماعی]] نیز، شماری از [[آیات]] بر حبط و محو [[اعمال]] پیشین بهوسیله [[اعمال]] پسین دلالت مینماید؛ در این شمار است [[آیات]] شریفه: {{متن قرآن|وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْيَةً كَانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتِيهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِنْ كُلِّ مَكَانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا كَانُوا يَصْنَعُونَ}}<ref>«و خداوند شهری را مثل آورد که در امن و آرامش بود، روزی (مردم) اش از همه جا فراوان میرسید آنگاه به نعمتهای خداوند ناسپاسی کرد و خداوند به کیفر آنچه (مردم آن) انجام میدادند گرسنگی و هراس فراگیر را به (مردم) آن چشانید» سوره نحل، آیه ۱۱۲.</ref>؛ {{متن قرآن|وَيَا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكُمْ مِدْرَارًا وَيَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلَى قُوَّتِكُمْ وَلَا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِينَ}}<ref>«و ای قوم من! از پروردگارتان آمرزش بخواهید و آنگاه به سوی او توبه آورید تا از آسمان بر شما بارانی یکریز فرستد و شما را نیرو بر نیرو بیفزاید و گناهکارانه رو مگردانید» سوره هود، آیه ۵۲.</ref>. | |||
# در رابطه با تأثیر این [[اعمال]] در تجسّم برزخی- و به دیگر سخن: نشأه [[ظهور]] [[اعمال نیک]] و بد - نیز، [[آیات]] فراوانی بهدست است. نمونه را به این [[آیات]] بنگرید: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَنُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَحْسَنَ الَّذِي كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«و بیگمان از گناهان آنان که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند، درمیگذریم و بهتر از آنچه انجام میدادند به آنها پاداش خواهیم داد» سوره عنکبوت، آیه ۷.</ref>؛{{متن قرآن|مَنْ كَانَ يُرِيدُ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا نُوَفِّ إِلَيْهِمْ أَعْمَالَهُمْ فِيهَا وَهُمْ فِيهَا لَا يُبْخَسُونَ}}<ref>«کسانی که زندگی این جهان و آراستگی آن را بخواهند (بر و بار) کارهایشان را در آن به آنان تمام خواهیم داد و در آن با آنان کاستی نمیورزند» سوره هود، آیه ۱۵.</ref> | |||
# در رابطه با تأثیر این [[اعمال]] در [[بهشت]] و جهنّم نیز، این مطلب بهضرورت ثابت است؛ چه [[آیات]] بسیاری دلالت مینماید که شماری از بدکاران، بهخاطر اموری چند از پروندهای درخشان بهرهمند شده روانه [[بهشت]] میگردند؛ و یا شماری از [[اعمال]] افراد [[صالح]]، از پرونده آنان محو و به جای آن اعمالی ناشایست ظاهر میگردد؛ [[حضرت حق]] خود در این زمینه میفرماید: {{متن قرآن|نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ}}<ref>«از گناهان (کوچک) تان چشم میپوشیم» سوره نساء، آیه ۳۱.</ref>، {{متن قرآن|حَبِطَ مَا صَنَعُوا فِيهَا وَبَاطِلٌ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«آنان کسانی هستند که در رستخیز جز آتش (دوزخ) نخواهند داشت و آنچه در آن کردهاند نابود و آنچه انجام میدادهاند تباه است» سوره هود، آیه ۱۶.</ref>. | |||
بر این اساس، ما بر آنیم که محو شدن شماری از [[اعمال]] بهواسطه اعمالی دیگر، نه تنها ممکن است، که قطعاً اینگونه خواهد بود. [[ریاء]] نیز در شمار همین موارد است، که میتواند موجب [[باطل]] شدن [[اعمال عبادی]] [[انسان]] گشته، نه تنها عمل او را بیبهره از [[ثواب]] گرداند، که گناهی بزرگ در پرونده او ثبت نماید. | |||
[[کفر]]، [[شرک]] و [[نفاق]] نیز، صورتی همینگونه دارد؛ چه اگر مسلمانی [[کافر]]، [[مشرک]] و یا [[منافق]] شود، تمامی [[اعمال]] او از دست خواهد رفت: {{متن قرآن|لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ}}<ref>«اگر شرک بورزی بیگمان کردارت از میان خواهد رفت» سوره زمر، آیه ۶۵.</ref>؛ {{متن قرآن|وَمَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ}}<ref>«و هر کس گرویدن (به اسلام) را نپذیرد کردارش تباه میشود» سوره مائده، آیه ۵.</ref>؛ {{متن قرآن|وَمَنْ يَرْتَدِدْ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَيَمُتْ وَهُوَ كَافِرٌ فَأُولَئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}<ref>«و کردار کسانی از شما که از دین خود بازگردند و در کفر بمیرند، در این جهان و جهان واپسین، تباه است و آنان دمساز آتش و در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۲۱۷.</ref> | |||
منّت نهادن و اذیّت روحی نسبت به آنکه مورد [[لطف]] قرار گرفته نیز؛ و نیز ریاکاری: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَالْأَذَى كَالَّذِي يُنْفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ وَلَا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ}}<ref>«ای مؤمنان! صدقههای خود را با منّت نهادن و آزردن تباه نسازید، همچون کسی که از سر نمایش دادن به مردم، دارایی خود را میبخشد و به خداوند و روز واپسین ایمان ندارد، پس داستان وی چون داستان سنگی صاف است که بر آن گرد و خاکی نشسته باشد آنگاه بارانی تند بدان بر» سوره بقره، آیه ۲۶۴.</ref>. | |||
[[دنیادوستی]] و همّت نهادن بر آن هم: {{متن قرآن|أُولَئِكَ الَّذِينَ لَيْسَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ إِلَّا النَّارُ وَحَبِطَ مَا صَنَعُوا فِيهَا وَبَاطِلٌ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«آنان کسانی هستند که در رستخیز جز آتش (دوزخ) نخواهند داشت و آنچه در آن کردهاند نابود و آنچه انجام میدادهاند تباه است» سوره هود، آیه ۱۶.</ref>. | |||
نیز گریختن از میدان [[جنگ]]، و [[نافرمانی]] از [[خدا]] و پیامبرش: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَلَا تُبْطِلُوا أَعْمَالَكُمْ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند فرمانبرداری کنید و از پیامبر فرمان برید و کردارهایتان را تباه نگردانید» سوره محمد، آیه ۳۳.</ref>. | |||
بیادبی نمودن در محضر [[پیامبر]] {{صل}} که به [[ناراحتی]] ایشان بیانجامد نیز، موجب بطلان [[عمل صالح]] میگردد:{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ * يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَلَا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمَالُكُمْ وَأَنْتُمْ لَا تَشْعُرُونَ * إِنَّ الَّذِينَ يَغُضُّونَ أَصْوَاتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ أُولَئِكَ الَّذِينَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوَى لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ عَظِيمٌ * إِنَّ الَّذِينَ يُنَادُونَكَ مِنْ وَرَاءِ الْحُجُرَاتِ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ * وَلَوْ أَنَّهُمْ صَبَرُوا حَتَّى تَخْرُجَ إِلَيْهِمْ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند و پیامبرش پیش نیفتید و از خداوند پروا کنید که خداوند شنوایی داناست * ای مؤمنان! صدایتان را از صدای پیامبر فراتر نبرید و در گفتار با او بلند سخن مگویید چنان که با یکدیگر بلند سخن میگویید؛ مبادا کردارهایتان بیآنکه خود دریابید تباه گردد * بیگمان خداوند دلهای کسانی که صدایشان را نزد فرستاده خداوند فرو میدارند، برای پرهیزگاری آزموده است؛ آنان آمرزش و پاداشی سترگ خواهند داشت * به راستی آنان که تو را از پشت (در) اتاقها صدا میزنند، بیشترشان خرد نمیورزند * و اگر آنها شکیبایی میورزیدند تا تو خود به نزد آنان برون آیی برای آنها بهتر میبود و خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره حجرات، آیه ۱-۵. </ref> | |||
این [[آیات]] را ظاهری است و [[باطنی]]، ظاهر آن بر [[لزوم]] رعایت [[ادب]] در پیشگاه [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و [[اهل بیت]] مکرّم ایشان {{عم}}، چه در زمان حیات و چه در زمان ممات، دلالت مینماید؛ و [[باطن]] آن [[راهنمایی]] میکند که [[آدمی]] در هر حال میباید در مقابل [[قوانین]] نهاده شده از سوی آنان [[خاضع]] بوده، سر [[تسلیم]] در مقابل تمامی [[دستورات]] آنان فرود آورد. | |||
هرچند میتوان گفت که اصلاً این [[آیات]] برای بیان همین معنای دوّم نازل شده، و این معانی را نمیتوان در شمار معانی [[باطنی]] [[آیه]] دانست، بلکه معنای اوّل تنها بهصورت پلی بهکار رفته است که [[آدمی]] را به معنای [[حقیقی]] آن رهنمون شود. | |||
در مقابل، برخی از [[اعمال]] نیز میتواند [[گناهان]] پیشین را سترده، و آنها را به [[اعمال صالح]] تبدیل نماید. | |||
دوریگزینی از [[گناهان کبیره]] در این شمار است، که موجب رفع برخی از [[گناهان]] صغیره میشود: {{متن قرآن|إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَنُدْخِلْكُمْ مُدْخَلًا كَرِيمًا}}<ref>«اگر از گناهان بزرگی که از آن بازداشته شدهاید دوری گزینید از گناهان (کوچک) تان چشم میپوشیم و شما را به جایگاهی کرامند در میآوریم» سوره نساء، آیه ۳۱.</ref> | |||
در این شمار، میتوان به نمازهای پنجگانه نیز اشاره کرد، که باز برخی از [[گناهان]] را از [[نامه عمل]] [[آدمی]] برطرف میسازد: {{متن قرآن|وَأَقِمِ الصَّلَاةَ طَرَفَيِ النَّهَارِ وَزُلَفًا مِنَ اللَّيْلِ إِنَّ الْحَسَنَاتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئَاتِ}}<ref>«و نماز را در دو سوی روز و ساعتی از آغاز شب بپا دار؛ بیگمان نیکیها بدیها را میزدایند؛ این یادکردی برای یادآوران است» سوره هود، آیه ۱۱۴.</ref>. | |||
بنابر آنچه در برخی از [[روایات]] به چشم میآید، برآوردن نیازهای [[مردم]]، [[زیارت]] مشاهد مشرّفه، [[توسل به اهل بیت]] {{عم}} و برگزاری مجالس روضه [[حضرت]] [[سید]] الشّهداء {{ع}} نیز، میتواند کفّاره برخی از [[گناهان]] باشد. | |||
در این میان امّا، تنها عملی که بدون هیچ شرطی میتواند موجب رفع [[گناهان]] شده [[آدمی]] را از پروندهای [[پاک]] بهرهمند سازد، [[توبه]] است و بس. [[ضرورت]] [[قرآن]] و [[حدیث]] و دو [[دانش]] [[فقه]] و [[اخلاق]]، بر آن دلالت مینماید که [[توبه]] حتّی [[کفر]]، [[شرک]]، [[نفاق]] و [[ارتداد]] را محو مینماید؛ و پر واضح است که در این میان، [[گناهان کبیره]] و صغیره از [[جایگاه]] خاصّی برخوردار نیست: {{متن قرآن|قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا}}<ref>«بگو: ای بندگان من که با خویش گزافکاری کردهاید! از بخشایش خداوند ناامید نباشید که خداوند همه گناهان را میآمرزد» سوره زمر، آیه ۵۳.</ref>. | |||
کوتاه سخن آنکه [[ارتداد]]، بدون تردید تمامی [[اعمال صالح]] را از بین میبرد؛ و [[توبه]] نیز تمامی [[اعمال]] [[ناپسند]] را محو و نابود میسازد. غیر این دو امّا - همچون [[ریاء]] و نمازهای پنجگانه - برخی از ثوابها و یا [[گناهان]] [[آدمی]] را از پرونده او حذف خواهد ساخت<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۸۲-۲۸۸.</ref>. | |||
=== نکته چهارم === | |||
[[روایات]] باب [[ریاء]]، نشان میدهد که [[ریاء]] امری برخاسته از قصد [[انسان]] است<ref>بحار الأنوار، ج۶۹، ص۲۸۵.</ref>. از این رو، خود [[آدمی]] در مییابد که آیا عملش [[خالص]] بوده، و یا از پیرایههای غیر خدایی پیراسته نبوده است؛ از این رو است که در [[روایات اهل بیت]] [[عصمت]] و [[طهارت]] {{عم}}، به [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|بَلِ الْإِنْسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ * وَلَوْ أَلْقَى مَعَاذِيرَهُ}}<ref>«آری، (آن روز) آدمی بر خویشتن گواهی بیناست * هر چند بهانههایش را پیش آورد» سوره قیامه، آیه ۱۴-۱۵.</ref> تمشک فرمودهاند. | |||
از این رو، اگر کسی که در عمل خود ظاهراً [[ریاء]] میکند، در [[حقیقت]] در پی آن باشد که دیگران را به نیکیها و کارهای ثوابآمیز [[ترغیب]] نموده از [[گناهان]] باز دارد، این نه [[ریاء]]، که عملی صحیح میباشد. در بسیاری از [[روایات]] نیز به این عمل [[ترغیب]] فرموده، آن را از بالاترین مصادیق [[امر به معروف و نهی از منکر]] شمردهاند؛ به این [[روایت]] بنگرید:"[[عبدالله بن بکیر]] - که در شمار [[یاران امام]] [[صادق]] {{ع}} بود- گوید: به ایشان عرض کردم: نمازگذاری [[نماز]] خود را به [[زیبایی]] میخواند، بدان [[امید]] که آنان که او را میبینند همچون او [[نماز]] کنند، [[حضرت]] فرمودند: این در شمار موارد [[ریاء]] نیست"<ref>{{متن حدیث|عَنْ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ بُكَيْرٍ عَنْ عُبَيْدٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} الرَّجُلُ يَدْخُلُ فِي الصَّلَاةِ فَيُجَوِّدُ صَلَاتَهُ وَ يُحَسِّنُهَا رَجَاءَ أَنْ يَسْتَجِرَّ بَعْضَ مَنْ يَرَاهُ إِلَى هَوَاهُ قَالَ لَيْسَ هُوَ مِنَ الرِّيَاءِ}}؛ بحار الأنوار، ج۶۹، ص۳۰۱.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۸۸-۲۸۹.</ref>. | |||
=== نکته پنجم === | |||
[[ریاء]] آن است که عملی را، یا برای غیر [[خدا]]، و یا با انگیزهای غیر او - جلَّ وعلا! - انجام دهند. این مطلب، پیش از این به تفصیل گذشت. | |||
امّا اگر کسی عملی را برای [[خدا]] و با انگیزهای [[الهی]] انجام داده، در عین حال در پی آن باشد که [[مردمان]] او را بر آن کار ثنا بگویند، [[روایات]] ما در تعیین چگونگی عمل او یکسان نمینماید. این فرد هنوز به مرتبهای نرسیده که بتواند عمل خود را تنها برای [[حضرت حق]] بهجای آورد، و در عین حال در خود عمل چیزی جز او - جلَّ وعلا! - را در نظر نداشته است؛ از این رو برخی از [[روایات]]، بر آن است که هرچند اینچنین کس [[ریاکار]] و [[مشرک]] است، امّا [[ریا]] و [[شرک]] او از جانب [[حضرت حق]] بخشیده خواهد شد. به این [[روایت]] بنگرید:"[[راوی]] گوید: از [[امام صادق]] {{ع}} درباره معنای [[آیه شریفه]]: {{متن قرآن|فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا}}<ref>«پس هر کس به لقای پروردگارش امید دارد باید کاری شایسته کند و در پرستش پروردگارش هیچ کس را شریک نسازد» سوره کهف، آیه ۱۱۰.</ref> سؤال کردم، آن [[حضرت]] فرمودند: "مراد کسی است که [[نماز]] خوانَد یا [[روزه]] گیرد یا بندهای را آزاد کند یا [[حج]] گذارد و در این [[اعمال]] در پی [[حمد]] و ثنای [[مردمان]] باشد، او در عملش به [[شرک]] دچار شده امّا [[شرک]] او بخشیده شده است"<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ تَفْسِيرِ هَذِهِ الْآيَةِ فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا قَالَ مَنْ صَلَّى أَوْ صَامَ أَوْ أَعْتَقَ أَوْ حَجَّ يُرِيدُ مَحْمَدَةَ النَّاسِ فَقَدْ أَشْرَكَ فِي عَمَلِهِ وَ هُوَ شِرْكٌ مَغْفُورٌ}}؛ بحار الأنوار، ج۶۹، ص۳۰۱.</ref>: | |||
از این [[روایت]]، بهخوبی فهمیده میشود که این [[عبادات]] هرچند نمیتواند [[آدمی]] را به بارگاه [[الهی]] رهنمون شود، و یا برای [[سلوک]] بهسوی او [[نافع]] باشد؛ امّا [[تکلیف]] را برطرف کرده [[آدمی]] را در شمار کسانی که [[وظایف]] شرعی خود را به صورت ظاهری به جای آوردهاند، قرار میدهد. | |||
آری! راه به سوی او - جلَّ وعلا! - دقیقتر از [[وهم]]، نازکتر از مو، تیزتر از [[شمشیر]]، و سوزانتر از [[آتش]] است!؛ [[امام سجاد]] {{ع}} میفرمایند: "[[شرک]] در [[مردم]]، مخفیتر از ردپای مورچه بر سنگ سیاه در شب تاریک است" <ref>{{متن حدیث|الشِّرْكُ فِي النَّاسِ أَخْفَى مِنْ دَبِيبِ النَّمْلِ عَلَى الْمِسْحِ الْأَسْوَدِ فِي اللَّيْلَةِ الْمُظْلِمَةِ}}؛ بحار الأنوار، ج۶۹، ص۲۹۸.</ref> از این رو، هرچند این [[اعمال]] در درگاه [[الهی]] پذیرفته نیست، امّا از آنجا که [[اسلام]] [[دینی]] آسان میباشد، این [[اعمال]] میتواند موجب رفع [[تکلیف]] [[آدمی]] گردد. [[رحمت]]، [[عفو]] و [[فضل]] [[خداوند متعال]] نیز، بهگونهای است که هیچکس نمیتواند حتّی آن را در [[قوه خیال]] خود تصوّر نماید<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۹۰.</ref>. | |||
=== نکته ششم === | |||
اگر کسی کاری را به [[نیّت]] [[حضرت حق]] و برای او به انجام آورد، و در این عمل انگیزهای جز از او نداشت، امّا پس از آنکه از آن فراغت یافت کسی او را دید و از عمل خیرش خبردار شد؛ و در این حال آن کس که برای [[حضرت حق]] آن کار را انجام داده بود از این مطلب شادمان شد، که دیگری از کار او با خبر شده است؛ آیا این [[شادمانی]] نیز همچون [[ریاء]] بعد از عمل بوده، بطلان آن را در پی خواهد داشت؟؛ و یا چون او را در این میان نقشی نبوده، [[شادمانی]] او بطلان عملش را در پی نخواهد داشت؟. | |||
برخی از [[روایات]] بر این مطلب دلالت مینماید، که اینگونه شادیها موجب بطلان عمل و از بین رفتن [[ثواب]] آن نخواهد شد. در این رابطه تنها به همین یک [[روایت]] بنگرید:"یکی از [[یاران امام]] [[باقر]] {{ع}} گوید: از ایشان درباره کسی سوال کردم که عمل خیری انجام میدهد، آنگاه کسی او را میبیند و او بهواسطه دیدن دیگران شادمان میشود، [[تکلیف]] این عمل او چیست؟ [[امام]] فرمودند: این [[شادی]] در صورتی که این عمل را برای نشان دادن به [[مردم]] انجام نداده باشد اشکالی ندارد، چرا که هیچکس نیست مگر آنکه [[دوست]] میدارد که در میان [[مردم]] [[نیکی]] او آشکار و ظاهر شود"<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ {{ع}} قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يَعْمَلُ الشَّيْءَ مِنَ الْخَيْرِ فَيَرَاهُ إِنْسَانٌ فَيَسُرُّهُ ذَلِكَ فَقَالَ لَا بَأْسَ مَا مِنْ أَحَدٍ إِلَّا وَ هُوَ يُحِبُّ أَنْ يَظْهَرَ لَهُ فِي النَّاسِ الْخَيْرُ إِذَا لَمْ يَكُنْ صَنَعَ ذَلِكَ لِذَلِكَ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۲۹۷.</ref>. | |||
شاد شدن بهواسطه آنکه کسی نیکیهای [[آدمی]] را بازنماید، و کارهای [[پسندیده]] او را برشمارد نیز، در همین شمار است. | |||
به هر روی قاعدهای کلّی در این [[حدیث شریف]] به چشم میآید، که میتواند میان [[ریاء]] [[باطل]] کننده، و ریائی که عمل [[آدمی]] را [[باطل]] نمیکند، تفاوت نهد. آن قاعده، عبارت [[شریف]] در صورتی که این عمل را، برای نشان دادن به [[مردم]] انجام نداده باشد"<ref>{{متن حدیث|إِذَا لَمْ يَكُنْ صَنَعَ ذَلِكَ لِذَلِكَ}}.</ref> میباشد، که در تمامی موارد سؤال و ابهام، میتواند [[تکلیف]] را روشن فرماید. | |||
با این حال، نباید فراموش نمود که این قاعده کلّی، برای عموم [[مردم]] و نه آنان که قدمی در مسیر [[سلوک]] نهاده روی به سوی بارگاه [[عظمت]] او - جلَّ وعلا! کردهاند، بیان شده است؛ چه بر سالکان است که این گونه وسوسهها و اندیشههای [[شیطانی]] را ترک نمایند، تا [[نور]] [[حضرت حق]] - که در مسیر [[سلوک]]، هیچ گریزی از آن نیست - آنان را دریافته به سوی مراتب [[عالی]] انسانیّت رهنمون شود. | |||
بدین ترتیب، میتوان معنای آن دو دسته از [[روایات]] - که پیش از این بدان اشاره کردیم - را دریافت. بخشی از آن [[روایات]] برای عموم [[مردم]]، و بخشی دیگر برای [[خواصّ]] آنان صادر شده است<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۹۱-۲۹۲.</ref>. | |||
=== نکته هفتم === | |||
بر اساس آنچه در توضیح معنای [[ریاء]] گذشت، دریافتیم که تمامی مراتب [[ریاء]]، در شمار [[نفاق]] قرار دارد؛ چه [[ریاکار]] در پی آن است که با نشان دادن [[اعمال شایسته]]، خود را در [[قلب]] [[مردم]] رفعت بخشد، و از جایگاهی بلند برخوردار شود. از این رو، [[ریاکار]] منافقانه عمل خود را [[الهی]] مینمایاند؛ حال آنکه در پی آن است که با آن عمل، [[قلب]] [[مردمان]] را به تسخیر خود درآورد. | |||
اکنون این مطلب را اضافه میکنیم، که اگر کسی عملی را از بُن برای یافتن جایگاهی در میان [[مردم]] انجام دهد، این عمل [[ریاء]] نبوده در بسیاری از موارد مطلوب نیز میباشد. [[آموزش]] [[علوم]] برای برطرف کردن نیازهای مادّی، تخصّص یافتن در رشتهای برای بهدست آوردن [[ثروت]] و [[قدرت]] و رتبه [[اجتماعی]]، همنشینی با بزرگان و [[دانشمندان]] برای بهدست آوردن محبوبیّت در میان [[مردم]]، و کارهای اینگونه، اگر نه با ظاهری [[الهی]] که صادقانه برای رفع نیازهای مادّی [[انسان]] صورت گیرد، [[ریاء]] نبوده [[حرام]] شمرده نمیشود. | |||
چه در این مثالها بهدست آوردن مراتب [[اجتماعی]]، همچون تحصیل [[ثروت]] است؛ که نه این [[ریاء]] و [[حرام]] است، و نه آن. | |||
آری! تمامی این امور برای [[آخرت]] [[انسان]] بیفایده خواهد بود، و او را در این [[دنیا]] نیز بهسوی کمال رهنمون نخواهد گشت. دردناکتر آنکه این [[اعمال]] اصلاً در صحنه [[قیامت]] دیده نخواهد شد، و [[آدمی]] با دستی خالی و پروندهای لاغر در آن عرصه به حساب گرفته میشود؛ به این [[آیه شریفه]] بنگرید: {{متن قرآن|مَنْ كَانَ يُرِيدُ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا نُوَفِّ إِلَيْهِمْ أَعْمَالَهُمْ فِيهَا وَهُمْ فِيهَا لَا يُبْخَسُونَ * أُولَئِكَ الَّذِينَ لَيْسَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ إِلَّا النَّارُ وَحَبِطَ مَا صَنَعُوا فِيهَا وَبَاطِلٌ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«کسانی که زندگی این جهان و آراستگی آن را بخواهند (بر و بار) کارهایشان را در آن به آنان تمام خواهیم داد و در آن با آنان کاستی نمیورزند * آنان کسانی هستند که در رستخیز جز آتش (دوزخ) نخواهند داشت و آنچه در آن کردهاند نابود و آنچه انجام میدادهاند تباه است» سوره هود، آیه ۱۵-۱۶.</ref>. | |||
کوتاه سخن آنکه [[اعمال]] [[دنیایی]] [[انسان]]، در [[قیامت]] برای او فایدهای نخواهد بخشید؛ با این حال امّا این [[عمل حرام]] نبوده موجب سقوط بیشتر [[انسان]] را فراهم نخواهد کرد. آری! اینگونه [[اعمال]] همچون حبابی است که فقط در [[زندگی]] مادّی [[انسان]] به چشم میآید، امّا پس از آن از هیچ واقعیّتی برخوردار نخواهد بود: {{متن قرآن|قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَى شَاكِلَتِهِ}}<ref>«بگو: هر کس به فرا خور خویش کار میکند» سوره اسراء، آیه ۸۴.</ref>. | |||
توجّه به این نکته نیز مفید خواهد بود، که اگر اینگونه [[اعمال]] - همچون اختراع برق، [[کشف]] میکروب، ساختن بناهای عمومی و... - فایدهای برای همنوعان در پی داشته باشد، فواید خود را بهخاطر همین [[منافع]] عمومی به [[آدمی]] خواهد رسانید؛ چه [[حضرت حق]] میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«بیگمان خداوند پاداش نکوکاران را تباه نمیسازد» سوره توبه، آیه ۱۲۰.</ref> | |||
[[پیامبر اکرم]] {{صل}} نیز در این زمینه میفرمایند: "هرکس روشی [[نیکو]] در میان [[مردم]] نهد، از آن [[ثواب]] خواهد برد و [[ثواب]] هرکس که بدان عمل کند نیز بدون آنکه از [[ثواب]] آنان چیزی کم شود به او داده خواهد شد؛ و هرکس روشی [[ناپسند]] در میان [[مردم]] نهد، [[گناه]] آن را خواهد برد و [[گناه]] هرکس که بدان عمل کند نیز بدون آنکه از [[گناه]] آنان چیزی کم شود به او داده خواهد شد" <ref>{{متن حدیث|مَنِ اسْتَنَّ بِسُنَّةٍ حَسَنَةٍ فَلَهُ أَجْرُهَا وَ أَجْرُ مَنْ عَمِلَ بِهَا مِنْ غَيْرِ أَنْ يَنْقُصَ مِنْ أُجُورِهِمْ شَيْءٌ وَ مَنِ اسْتَنَّ بِسُنَّةٍ سَيِّئَةٍ فَعَلَيْهِ وِزْرُهَا وَ وِزْرُ مَنْ عَمِلَ بِهَا مِنْ غَيْرِ أَنْ يَنْقُصَ مِنْ أَوْزَارِهِمْ شَيْءٌ}}؛ بحار الأنوار، ج۲، ص۲۴.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۹۲-۲۹۳.</ref>. | |||
=== نکته هشتم === | |||
[[اهل دل]]، همواره [[شاگردان]] و [[یاران]] خویش را به [[خلوص]] [[دعوت]] میکردهاند؛ چه در نظر آنان، [[اخلاص]] اکسیری است که عمل [[آدمی]] را به طلا تبدیل میکند؛ و چون [[ریاء]] جای آن را گرفت، [[ارزش]] خاکْ بسیار بیشتر از آن خواهد بود. | |||
نیز پیاپی بدانان تذکّر میدادهاند، که [[خالص]] ساختن عمل از شائبهها و اوهام نفسانی، در نهایت [[سختی]] است. | |||
با این حال امّا، آنان را از یکی از [[دامهای شیطان]] که در مسیر سالکان پهن مینماید، بهسختی برحذر میداشتهاند. آن دام، دام [[وسوسه]] در [[خلوص]] است، که [[شیطان]] آن را همچون بندی بر دست و پای سالکان مینهد، تا از حرکت بهسوی [[حضرت حق]] باز مانند. | |||
[[اهل دل]]، همیشه سالکان را سفارش مینمودهاند، که مباد عملی را بهخاطر آنکه از [[خلوص]] آن [[اطمینان]] نداشتهاند، ترک گویند؛ چه [[شیطان]] وسوسههای خویش در این زمینه را همچون سدّی در مقابل [[انسان]] مینهد، تا با این [[خیال]] که عملِ بدون [[اخلاص]] ارزشی نخواهد داشت، او را از دست یازیدن به شماری از مستحبّات باز دارد. این حالت، از تفریطی درشت در مقابل ملکه [[ریاء]]، که خود [[افراط]] در [[خودنمایی]] است، برخوردار میباشد؛ و پر واضح است که [[افراط]] و [[تفریط]] هر دو [[مسیر کمال]] را مسدود کرده، [[آدمی]] را از حرکت در آن باز میدارد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۹۴-۲۹۵.</ref>. | |||
== منابع == | |||
{{منابع}} | |||
#[[پرونده:10115255.jpg|22px]] [[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|'''دانش اخلاق اسلامی ج۳''']] | |||
{{پایان منابع}} | |||
== پانویس == | |||
{{پانویس}} |
نسخهٔ کنونی تا ۷ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۰۸
مقدمه
در دانش اخلاق اسلامی، از دو اصلاح ریاء و سُمعه / خودنمایی، بسیار سخن رفته است. "ریاء" از رؤیت / دیدن، و "سُمْعَه" از سِماع / شنیدن، آمده است. مراد از این دو اصطلاح که به نحو کلّی میتوان آن دو را به "خودنمایی" ترجمه کرد، آن است که آدمی بهواسطه اعمال و افعالش، خود را در نظر دیگران بزرگ و برجسته جلوه دهد، بدینگونه که آنان تصوّر کنند که او تنها و تنها اعمال خود را برای حضرت حق به جای میآورد. از این رو از منزلتی عالی نزد او برخوردار است[۱].
مراتب رذیلت خودنمایی
این رذیلت اخلاقی نیز -همچون دیگر رذائل- از مراتبی چند برخوردار است. در اینجا به اختصار به این مراتب اشاره میکنیم.
مرتبه ضعیف خودنمایی
نخستین مرتبه خودنمایی، آن است که آدمی در عین آنکه به مبدأ و معاد اعتقاد دارد، امّا افعال خود را بهگونهای انجام دهد، که در نظر دیگران جلوه کرده، او را از مرتبتی رفیع برخوردار سازد.
در این مرتبه، انسان مؤمن، عبادات خود را هرچند به توحید حضرت حق اعتقاد دارد، امّا برای جلب نظر دیگران انجام میدهد. این مرتبه موضوع بحث خودنمایی در علم اخلاق است، و هر آنچه در مذمّت این رذیلت گفته شده، نخست به همین مرتبه اشاره دارد.
این رذیلت در سرحدّ کفر بوده، و تمامی بزرگان دانش فقاهت، بر بطلان اعمالی که بر اساس آن انجام شود، هماوا بودهاند.
حضرت حق خود در این زمینه میفرماید: ﴿لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَالْأَذَى كَالَّذِي يُنْفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ وَلَا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ﴾[۲]؛ و میفرماید: ﴿وَالَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ رِئَاءَ النَّاسِ وَلَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَمَنْ يَكُنِ الشَّيْطَانُ لَهُ قَرِينًا فَسَاءَ قَرِينًا﴾[۳]؛ و باز میفرماید: ﴿فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ * الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ * الَّذِينَ هُمْ يُرَاءُونَ * وَيَمْنَعُونَ الْمَاعُونَ﴾[۴]
این مرتبه، خود از عرضی وسیع برخوردار بوده مراتبی چند را در خود خواهد داشت. ما در اینجا به سه مرتبه از این مراتب اشاره میکنیم:
- رذیلت خودنمایی، آن است که آدمی عمل خود را تنها برای خداوند انجام دهد، اما انگیزه او در این عمل، آن باشد که با نشان دادن فعل خود به مردمان، منزلتی در قلوب آنان بیابد و از پایگاهی رفیع در میان آنان برخوردار شود. در اینجا نیّت الهی، امّا انگیزه ریائی خواهد بود. پر واضح است که این عمل مصداق بارز ریاء و خودنمایی است؛ از این رو در آیات و روایاتی که در همین سطور بدان اشاره کردیم، به سختی مورد نهی واقع شده است. اینگونه عمل نه تنها فاسد است، که در شمار گناهان بزرگ نیز شمرده شده است. از این رو، ادّعاء مطرح شده از سوی برخی از ناآگاهان - که این مرتبه را مصداق آیات و روایات پیشگفته ندانستهاند، بیاساس بوده؛ میتوان ادّعا نمود که این مرتبه، همان مرتبه شایع در میان خودنمایان است، که شریعت اسلام به سختی به مبارزه با آن پرداخته است.
- رذیلت خودنمایی، آن است که آدمی، عمل خود را به صورت همزمان برای خداوند و مردم انجام دهد. در این مورد، آدمی در همان زمان که عملش را به نیّت برطرف نمودن تکلیف و تقرّب به خداوند متعال انجام میدهد، تقرّب به مردم را نیز در نظر گرفته، نمودن خود به آنان را نیز در خاطر میآورد. این عمل فاسد بوده و صاحب آن نیز مشرک شمرده میشود. روایات بسیاری بر مشرک بودن اینچنین کس دلالت مینماید. در این شمار است حدیث منقول از امام باقر (ع): "اگر بندهای عملی را با نیّت خالص خداوند و جهان باقی انجام دهد، امّا در آن فقط رضایت یک نفر از مردمان را وارد سازد، مشرک خواهد بود" [۵].
- رذیلت خودنمایی، آن است که آدمی عمل خود را تنها برای رضایت مردمان انجام دهد، و در آن هیچ نظری به رضایت حق نداشته باشد. این عمل بدون تردید باطل، و این شخص نیز در شمار کافران است؛ چه بسیاری از روایات صادر شده از اهل بیت عصمت و طهارت (ع)، بهوضوح او را "کافر" خوانده است. به این حدیث منقول از امام صادق (ع) بنگرید: "از پیامبر اکرم (ص) سؤال شد: نجات در روز قیامت در چیست؟ فرمودند: نجات در آن است که به خداوند حقّه نزنید که او نیز به شما حقّه میزند، چرا که هرکس با خداوند فریبکاری کند خداوند نیز او را فریب خواهد دارد و ایمان را از او میستاند، و او اگر آگاه باشد در مییابد که خود به فریب خود پرداخته است. به پیامبر اکرم (ص) عرض شد: چگونه خداوند فریب داده میشود؟ آن حضرت فرمودند: به آنچه خداوند امرکرده عمل میشود آنگاه کسی غیر از او در نظر گرفته میشود، از این رو تقوای الهی پیشه کنید و از ریاء بپرهیزید که ریاء شرک به خداوند است، خود نمایان را در قیامت با چهار نام صدا میزنند: ای کافر!، ای فاجر!، ای فریبکار!، ای زیانکار!، آنچه انجام دادی نابود شد و اَجرت باطل گشت و امروز هیچ بهرهای نخواهی داشت، از این رو اجر خود را از کسی که برایش کارهایت را انجام دادهای بخواه" [۶]. پیش از این، اشاره کردیم که در شماری از روایات -و از جمله در همین حدیث شریف - خودنمایان را "مشرک" خواندهاند. از آن گذشته، اینان "کافر" نیز هستند؛ چرا که نه خداوند که دیگری را در نظر گرفتهاند؛ همانگونه که چون به همراه خدا، دیگری را نیز مدّ نظر آوردند، مشرک شدند[۷].
مرتبه میانه خودنمایی
مرتبه میانه ریاء و خودنمایی، آن است که بنده در پی فریب حضرت حق باشد، بدانگونه که هر چند کاری را برای خداوند متعال انجام نمیدهد، امّا در پی آن باشد که با همان فعل به حضرتش نزدیک شود. این مرتبه، وضعیّتی است که بسیاری از مردمان، بهواسطه جهل مرکّبی که به مسائل دانش اخلاق دارند، در آن بهسر میبرند.
از امیرمؤمنان (ع) درباره زیان بزرگ سؤال شد، ایشان فرمودند: "مراد کسی است که دنیا را برای دنیا ترک کند، او در این حال دنیا را از دست داده و آخرت را نیز بهدست نیاورده است؛ نیز کسی که به نیّت ریاء و خودنمایی تلاشگرانه به عبادت و روزه بپردازد، این همان کسی است که از لذّات دنیا محروم مانده و به سختی و مشکلی دچار شده که اگر در آن مخلصانه عمل کرده بود، شایسته و سزاوار ثواب و اجر آن بود. او در حالی به صحرای محشر وارد میشود، که گمان میکند کارهایش مایه سنگینی کفّه ترازوی اوست، امّا هرآنچه انجام داده را نابود شده مییابد" [۸]
حضرت حق نیز میفرماید: ﴿قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالًا * الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا﴾[۹]. بلکه بسیاری از مردمان، با آن که نسبت به زشتی فریب دادن حضرت حق آگاهی دارند، امّا باز هم به فریب او - جلَّ وعلا! - میپردازند. آری! این عمل سخت قبیح است، از این رو گمان مبر که کسی به این کار اقدام نمیکند!؛ چه هم قرآن کریم و هم احادیث ما بر انجام - و بلکه شیوع آن در میان مردمان - همزبانند. به این آیه شریفه بنگرید: ﴿يَوْمَ يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمِيعًا فَيَحْلِفُونَ لَهُ كَمَا يَحْلِفُونَ لَكُمْ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ عَلَى شَيْءٍ أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ الْكَاذِبُونَ﴾[۱۰].
در همین سطور، به این حدیث شریف، که در آن پیامبر اکرم (ص) به وضوح از فریبکاری مردمان با خداوند متعال سخن گفتهاند نیز، اشاره کردیم: "از پیامبراکرم (ص) سؤال شد: نجات در روز قیامت در چیست؟ فرمودند: نجات در آن است که به خداوند حقّه نزنید که او نیز به شما حقّه میزند، چرا که هرکس با خداوند فریبکاری کند خداوند نیز او را فریب خواهد دارد و ایمان را از او میستاند، و او اگر آگاه باشد در مییابد که خود به فریب خود پرداخته است. به پیامبر اکرم (ص) عرض شد: چگونه خداوند فریب داده میشود؟ آن حضرت فرمودند: به آنچه خداوند امرکرده عمل میشود آنگاه کسی غیر از او در نظر گرفته میشود، از این رو تقوای الهی پیشه کنید و از ریاء بپرهیزید که ریاء شرک به خداوند است، خود نمایان را در قیامت با چهار نام صدا میزنند: ای کافر!، ای فاجر!، ای فریبکار!، ای زیانکار!، آنچه انجام دادی نابود شد و اَجرت باطل گشت و امروز هیچ بهرهای نخواهی داشت، از این رو اجر خود را از کسی که برایش کارهایت را انجام دادهای بخواه" [۱۱]
راز این مطلب، در آن است که تمامی رذائل، بعد از آنکه در نفس آدمی به استقرار رسید، اندک اندک حجاب شده میان او و واقع عالم و حقیقت آن، حائل میگردد. از این رو انسان گویا ناشنوا است و نابینا، که نمیتواند به چیستی این عالم راه یابد. بدین ترتیب آنان که رذیلت کذب در جانشان استوار شده است، با آگاهی از آنکه مخاطب به دروغزن بودن آنان واقف است، باز دروغ میگویند!؛ خودنما نیز به خودنمایی میپردازد، با آنکه میداند که خداوند از این رذیلت زشت او آگاهی دارد. تمامی رذائل اخلاقی، حالی همینگونه دارد؛ به این آیه شریفه بنگرید: ﴿وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ﴾[۱۲][۱۳].
مرتبه شدید خودنمایی
مرتبه شدید خودنمایی امّا، همان نفاق است. در این مرتبه، انسان منافق بدون آنکه ایمانی در جان داشته باشد، تنها به تظاهر به آن میپردازد؛ در حالی که تمامی آنچه انجام میدهد را، برای بهدست آوردن مراتب ظاهری در قلوب مردمان، انجام داده است. اینچنین کس، بدون تردید از کافران نیز بدتر و پستتر خواهد بود: ﴿إِنَّ الْمُنَافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ﴾[۱۴].
آیات ابتدای سوره بقره، درباره همینان نازل شده است؛ از همین آیات روشن میشود که منافقان، مُضرتر و پستتر از کافرانند؛ همانگونه که سوره منافقین - که یکسر درباره همینان است- بر همین مطلب گواهی میدهد. گذشته از این، آیات بسیار دیگری که در سراسر قرآن کریم بهوفور بهچشم میآید نیز، بر همین مطلب، گواهی صادق است؛ به این دو آیه که بهوضوح دلالت بر فریبکار بودن منافقان و مراتب نازل آنان دارد، بنگرید: ﴿إِنَّ الْمُنَافِقِينَ يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَهُوَ خَادِعُهُمْ وَإِذَا قَامُوا إِلَى الصَّلَاةِ قَامُوا كُسَالَى يُرَاءُونَ النَّاسَ وَلَا يَذْكُرُونَ اللَّهَ إِلَّا قَلِيلًا * مُذَبْذَبِينَ بَيْنَ ذَلِكَ لَا إِلَى هَؤُلَاءِ وَلَا إِلَى هَؤُلَاءِ وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبِيلًا﴾[۱۵]؛ ﴿وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بَطَرًا وَرِئَاءَ النَّاسِ وَيَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَاللَّهُ بِمَا يَعْمَلُونَ مُحِيطٌ﴾[۱۶].
پُر واضح است که ضرری که اسلام از وجود اینان تحمّل کرده، بیشتر از ضرری است که از وجود مشرکان و کافران تحمّل نموده است[۱۷].
چند نکته
نکته نخست
مشهور چنان است که ریاء را به اعتبار حکم آن، میتوان به پنج نوع تقسیم نمود:
از مصادیق بارز ریاء حرام، انجام عبادات به قصد خودنمایی در میان مردمان است: ﴿أَرَأَيْتَ الَّذِي يُكَذِّبُ بِالدِّينِ * ... فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ * الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ * الَّذِينَ هُمْ يُرَاءُونَ * وَيَمْنَعُونَ الْمَاعُونَ﴾[۱۸].
"ریاء مکروه" آن است که عمل مکروهی را به دیگران بنمایانند، تا در قلوب آنان جای گیرند. نمونه را اگر کسی -که بهویژه در شمار ثروتمندان است- چنان سخن بگوید و چنان لباس بپوشد که خود را در میان دیگران فقیر نشان دهد، تا آنان او را زاهد بدانند، به ریاء مکروه اقدام کرده است؛ چه اسلام بر آن است که آدمی نه تنها خود را فقیر نشان ندهد، که تا آنجا که میتواند خود را بینیاز و متمکّن به نمایش درآورد. حضرت حق در این رابطه میفرماید: ﴿يَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِيَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ﴾[۱۹]؛ و باز میفرماید: ﴿وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ﴾[۲۰]
روایات بسیاری نیز در دست است، که بر کراهت اظهار فقر دلالت میکند؛ بلکه از برخی از این روایات، میتوان حرمت این عمل را استفاده نمود. از همین رو است که همه فقهای شیعه بر این نکته اتفاق دارند، که قاضی نباید شهادت کسی که اظهار فقر کرده در جامعه به تکدّیگری میپردازد را، بپذیرد.
به هر حال با توجّه به مکروه بودن اظهار فقر، کسی که با ریاء خود را فقیر مینمایاند، به عملی مکروه دست برده است.
"ریاء مباح" امّا در موردی است که با امری مباح، در پی کسب موقعیّت در قلوب دیگران باشد. بهکار بردن فصاحت و بلاغت در سخن، بهویژه برای کسانی که ذاتاً از بلاغت برخوردار نیستند، در همین شمار است؛ پوشیدن لباسهای فاخر و استفاده از منزل گرانبها، و اموری اینگونه نیز، صورتی همینسان دارد؛ چه کسی که به اینگونه امور دست میبرد، خود را با استفاده از امور مباح در قلب دیگران برتر جلوه میدهد، تا توجّه آنان را به سوی خود جلب نماید.
"ریاء مستحب" امّا، در جایی است که به واسطه کاری که هم از نظر عقل و هم از نظر شرع پسندیده است، به خودنمایی بپردازد. آراستن خود، خوشخُلقی در میان جمع و اموری اینگونه، بهویژه برای کسانی که معمولاً نه آراستهاند و نه خوشخُلق، از این حکم برخوردار است. این موارد به ریاء مستحب مشهور شده است.
"ریاء واجب" امّا، مواردی مانند تقیّه - که سخت مورد فرمان ائمه هدی (ع) بوده است- را شامل میشود. این مطلب آنچنان مورد تأکید ایشان قرار گرفته، که امام صادق (ع) فرمودهاند: "کسی را که تقیه نباشد، دین نیست"[۲۱].
پُر واضح است که تقیّه، بهمعنای انجام عملی است که تنها برای نشان دادن به دیگران انجام میشود؛ گذاردن نماز بر طبق فتوای دیگران تا از تعرّض به جان و مال محفوظ ماند، در این شمار است.
این خلاصه آن چیزی است که در میان فقیهان شیعه مشهور است. بر این اساس، اینان ریاء را به حسب احکام پنجگانه به پنج نوع تقسیم کردهاند[۲۲].
این سخن امّا سخت ناصواب است، و اشکالاتی چند در آن به نظر میرسد؛ ما در اینجا به برخی از این اشکالات توجّه میدهیم:
- اشکال اوّل: این تقسیم بر اساس معنای لغوی ریاء، و نه معنای اصطلاحی آن در دانش اخلاق، صورت گرفته است؛ چه معنای اصطلاحی ریاء، هرگز در معانی پسندیدهای همچون امور واجب و مستحب، و یا حتّی امور ناپسندی همچون مکروه، و یا امور مباح، بهکار نرفته؛ تنها در واجبات تعبّدی - که پذیرفتن آن مشروط به قصد قُربت میباشد- به کار میرود. حال با توجّه به اینکه ریاء در اینگونه اعمال همیشه ناشایست و موجب باطل شدن آن عمل میشود، نمیتوان از ریاء واجب و یا ریاء پسندیده سخن گفت
- اشکال دوّم: این تقسیم، در حقیقت بر اساس آنچه که ریاکار آن را در نظر میآورد، صورت پذیرفته؛ و از این رو تقسیم خود ریاء نمیباشد. ریاکار میتواند امری مکروه، مباح و مستحب، و یا واجب را در نظر آورد و در آن ریاکند؛ امّا خود ریاء به این اقسام تقسیم نمیپذیرد. از این رو نه ریاکاری در عفّت ورزیدن مستحب است، و نه ریاکاری در آنکه خود را فقیر بنمایاند مکروه؛ بلکه عفّت همیشه پسندیده است، و تظاهر به فقرْ همیشه ناپسند.
کوتاه سخن آن که تقسیم ریاء - به اعتبار پنج حکم شریعت - به انواع واجب، مستحب، مباح، مکروه و حرام، از هیچ مبنایی برخوردار نبوده نمیتوان آن را صحیح پنداشت[۲۳].
نکته دوّم
مشهور چنان است که ریاء در عبادات، از صورتهای گوناگونی برخوردار است:
- گاه ریاء در ظاهر لفظ است؛ به این صورت که نمازگزار الفاظ نماز را با تأکید بر عربی بودن آنها ادا نماید، و یا در میان مردم، مرتّب اذکاری مستحبّی بر زبان آورد، و یا آنان را به مستحبّات بخواند و از مکروهات باز دارد. بدون تردید اینگونه از ریاء، موجب بطلان عمل و فساد آن است.
- و گاه در خود عمل؛ بدینصورت که رکوع و سجود نماز را طولانی نماید، فقرا را اطعام کند و به آنان در مقابل مردم، از مال خویش چیزی بخشد. این عمل نیز بدون تردید فاسد بوده از حرمت نیز برخوردار است.
- و گاه در بدن؛ بدینصورت که آدمی در میان جمع از رنگی زرد، ریشی بس بلند، گردنی افتاده و صدایی آرام برخوردار باشد. اگر این امور برای ریاء و خودنمایی صورت پذیرد، بدون تردید حرام بوده عبادتی که همراه آن باشد نیز، باطل خواهد بود.
- و گاه نیز در لباس؛ بدینسان که آدمی لباسی ژنده بپوشد، حَنَک اندازد و خود را بدون دلبستگی به این دنیا نشان دهد. این عمل نیز بدون تردید حرام بوده، موجب بطلان اعمال عبادی نیز میگردد.
- گاه نیز در اعمالی دیگر، که مقدّمه و یا همراه عبادت است؛ بدینصورت که در میان جمعْ نماز خود را در اوّل وقت آن به جای آورد، یا به مسجد شتابد و خود را عابد و زاهد بنمایاند. این عمل نیز حرام بوده نماز را باطل میسازد.
آری! اگر ریاء در مقدّمات عبادت، یا در عملی که پس از آن انجام میگیرد صورت پذیرد، خود عبادت صحیح است و نیازی به اعاده نخواهد داشت؛ هرچند این کس دست به فعلی حرام برده گناه آن را برای خود ذخیره کرده است. با این حال امّا از قرآن کریم و برخی از روایات موجود در این مقام، استفاده میشود که حتّی آنچه بعد از عبادت صورت میگیرد نیز، میتواند موجب بطلان آن شود. خداوند متعال در این زمینه به مِنّت اشاره مینماید، که پس از احسانْ واقع شده، موجب تلخکامی دیگران میگردد: ﴿لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَالْأَذَى كَالَّذِي يُنْفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ وَلَا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ﴾[۲۴].
امام باقر (ع) نیز در این زمینه میفرمایند: "عمل خویش را حفظ کردن، سختتر از انجام آن است. در این حال کسی از ایشان پرسید: حفظ کردن عمل چیست؟ آن حضرت فرمودند: کسی به آشنایی هدیهای میبخشد و یا در راه خدای تعالی که هیچ شریکی ندارد انفاقی مینماید، در اینجا این عمل بهعنوان یک عمل مخفی و پوشیده در کارنامه او ضبط میشود. پس از آن، آن کس این عمل خود را در جمع اعلام مینماید، در اینجا آن عمل از کارنامه او پاک شده بهجای آن به عنوان یک عمل آشکار و غیر پوشیده ضبط میشود؛ پس از آن باز آن کس عمل خود را در جمع اعلام مینماید، در این حال عمل او باز محو و بهجای آن نوشته میشود که عملی ریاءآمیز انجام داده است"[۲۵].
علامه مجلسی در «مرآة العقول»، در شرح این حدیث مینویسند: "یعنی نه تنها ثواب او باطل میشود، که عقابی نیز برای او از پی خواهد داشت". ایشان همین مطلب را در "بحار الأنوار" نیز آوردهاند[۲۶].
تمامی آیات و روایات بر این نکته همداستانند، که این مورد در شمار موارد باطل شدن عمل است؛ که زحمت انسان بهخاطر ریاکاری او از دست خواهد شد. علامه مجلسی در کتاب شریف "بحار الأنوار" مدّعی شدهاند که روایات متواتری بر این نکته دلالت مینماید[۲۷][۲۸].
نکته سوّم
مسأله حبط -باطل شدن عملی بهواسطه عملی دیگر- مسألهای کلامی است، که به تفصیل میتوان از آن سخن گفت. امّا از آنجا که اوّلاً آن مسأله از موضوع کتاب حاضر خارج است، و از سویی دیگر به نظر ما بسیاری از سخنان متکلّمان در این زمینه درست نمینماید، از ورود به آن در این رساله خودداری کرده، تفصیل آن را به محل مناسب خود واگذار مینماییم. با این همه امّا، به اختصار، تنها بر اساس متون قُدسی، توضیحی کوتاه در این زمینه عرضه مینماییم:
قرآن کریم بهگونهای غیر قابل تأویل، ونیز روایات اهل بیت (ع) بهگونهای صریح، دلالت مینماید که برخی از کارهای نیکو، میتوانند شماری از گناهان را از بین ببرند؛ همانگونه که برخی از گناهان نیز میتوانند اعمال صالح و ثواب آدمی را محو نمایند. بنا بر این، مقابله اعمال صالح و طالح / شایست و ناشایست با یکدیگر، و غلبه برخی بر برخی دیگر و محو آن، به صورت کلّی مورد پذیرش متون قُدسی است.
تمامی سخن امّا در آن است که چه مواردی شامل این حبط و محو میگردد؛ و چه مواردی شامل آن نخواهد شد. ما در اینجا پیش از پرداختن به آن موارد، به قانونی کلّی که از متون قرآن و حدیث استفاده میشود، اشاره میکنیم. بنا بر آن قانون، اعمال نیک و بد آدمیان بهوضوح در خود آنان، خانواده، نزدیکان و سرانجام جامعه آنان، تأثیری مستقیم خواهد گذاشت. در این زمینه به این چند آیه شریفه بنگرید: ﴿مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً﴾[۲۹]؛ ﴿وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ﴾[۳۰]؛ ﴿ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ﴾[۳۱].
تجسّم اعمال - که پیش از این به تفصیل از آن سخن داشتیم - و نیز تأثیر اعمال در بهشت و جهنّم نیز، از مواردی است که پیش از این به آن اشاره کردیم؛ این دو مسأله نیز در آیاتی چند اینگونه ترسیم شده است: ﴿يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَرًا وَمَا عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَهَا وَبَيْنَهُ أَمَدًا بَعِيدًا وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ﴾[۳۲]؛ ﴿كُلُوا وَاشْرَبُوا هَنِيئًا بِمَا أَسْلَفْتُمْ فِي الْأَيَّامِ الْخَالِيَةِ﴾[۳۳]؛﴿ذَلِكَ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيكُمْ وَأَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ﴾[۳۴]
کوتاه سخن آنکه اعمال ما، هم در جان ما مؤثّر است و هم در جامعه ما؛ هم در دنیا و هم در آخرت. به نظر ما، از قرآن کریم و مجموعه روایات اهل بیت(ع)، اینگونه استفاده میشود که محو گناهان و یا اعمال ثواب بهوسیله اعمال مقابل آنها، در تمامی این چهار مرحله جریان خواهد داشت؛ تفصیل آنکه:
- در رابطه با تأثیر این اعمال در جان آدمی، حضرت حق میفرماید: ﴿اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ﴾[۳۵]. جان آدمی از ظلمت به نور و یا از نور به سوی ظلمت میشتابد، و در این مرحله حضرت حق آنچه پیش از این انجام شده را محو، و عملی شایسته موقعیّت فعلی به جای آن ضبط میفرماید: ﴿وَيَمْحُ اللَّهُ الْبَاطِلَ وَيُحِقُّ الْحَقَّ﴾[۳۶]؛ ﴿يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ﴾[۳۷]
- در رابطه با تأثیر این اعمال در زندگی اجتماعی نیز، شماری از آیات بر حبط و محو اعمال پیشین بهوسیله اعمال پسین دلالت مینماید؛ در این شمار است آیات شریفه: ﴿وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْيَةً كَانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتِيهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِنْ كُلِّ مَكَانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا كَانُوا يَصْنَعُونَ﴾[۳۸]؛ ﴿وَيَا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكُمْ مِدْرَارًا وَيَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلَى قُوَّتِكُمْ وَلَا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِينَ﴾[۳۹].
- در رابطه با تأثیر این اعمال در تجسّم برزخی- و به دیگر سخن: نشأه ظهور اعمال نیک و بد - نیز، آیات فراوانی بهدست است. نمونه را به این آیات بنگرید: ﴿وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَنُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَحْسَنَ الَّذِي كَانُوا يَعْمَلُونَ﴾[۴۰]؛﴿مَنْ كَانَ يُرِيدُ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا نُوَفِّ إِلَيْهِمْ أَعْمَالَهُمْ فِيهَا وَهُمْ فِيهَا لَا يُبْخَسُونَ﴾[۴۱]
- در رابطه با تأثیر این اعمال در بهشت و جهنّم نیز، این مطلب بهضرورت ثابت است؛ چه آیات بسیاری دلالت مینماید که شماری از بدکاران، بهخاطر اموری چند از پروندهای درخشان بهرهمند شده روانه بهشت میگردند؛ و یا شماری از اعمال افراد صالح، از پرونده آنان محو و به جای آن اعمالی ناشایست ظاهر میگردد؛ حضرت حق خود در این زمینه میفرماید: ﴿نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ﴾[۴۲]، ﴿حَبِطَ مَا صَنَعُوا فِيهَا وَبَاطِلٌ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ﴾[۴۳].
بر این اساس، ما بر آنیم که محو شدن شماری از اعمال بهواسطه اعمالی دیگر، نه تنها ممکن است، که قطعاً اینگونه خواهد بود. ریاء نیز در شمار همین موارد است، که میتواند موجب باطل شدن اعمال عبادی انسان گشته، نه تنها عمل او را بیبهره از ثواب گرداند، که گناهی بزرگ در پرونده او ثبت نماید.
کفر، شرک و نفاق نیز، صورتی همینگونه دارد؛ چه اگر مسلمانی کافر، مشرک و یا منافق شود، تمامی اعمال او از دست خواهد رفت: ﴿لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ﴾[۴۴]؛ ﴿وَمَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ﴾[۴۵]؛ ﴿وَمَنْ يَرْتَدِدْ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَيَمُتْ وَهُوَ كَافِرٌ فَأُولَئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ﴾[۴۶]
منّت نهادن و اذیّت روحی نسبت به آنکه مورد لطف قرار گرفته نیز؛ و نیز ریاکاری: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَالْأَذَى كَالَّذِي يُنْفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ وَلَا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ﴾[۴۷].
دنیادوستی و همّت نهادن بر آن هم: ﴿أُولَئِكَ الَّذِينَ لَيْسَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ إِلَّا النَّارُ وَحَبِطَ مَا صَنَعُوا فِيهَا وَبَاطِلٌ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ﴾[۴۸].
نیز گریختن از میدان جنگ، و نافرمانی از خدا و پیامبرش: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَلَا تُبْطِلُوا أَعْمَالَكُمْ﴾[۴۹].
بیادبی نمودن در محضر پیامبر (ص) که به ناراحتی ایشان بیانجامد نیز، موجب بطلان عمل صالح میگردد:﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ * يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَلَا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمَالُكُمْ وَأَنْتُمْ لَا تَشْعُرُونَ * إِنَّ الَّذِينَ يَغُضُّونَ أَصْوَاتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ أُولَئِكَ الَّذِينَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوَى لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ عَظِيمٌ * إِنَّ الَّذِينَ يُنَادُونَكَ مِنْ وَرَاءِ الْحُجُرَاتِ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ * وَلَوْ أَنَّهُمْ صَبَرُوا حَتَّى تَخْرُجَ إِلَيْهِمْ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾[۵۰]
این آیات را ظاهری است و باطنی، ظاهر آن بر لزوم رعایت ادب در پیشگاه پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت مکرّم ایشان (ع)، چه در زمان حیات و چه در زمان ممات، دلالت مینماید؛ و باطن آن راهنمایی میکند که آدمی در هر حال میباید در مقابل قوانین نهاده شده از سوی آنان خاضع بوده، سر تسلیم در مقابل تمامی دستورات آنان فرود آورد.
هرچند میتوان گفت که اصلاً این آیات برای بیان همین معنای دوّم نازل شده، و این معانی را نمیتوان در شمار معانی باطنی آیه دانست، بلکه معنای اوّل تنها بهصورت پلی بهکار رفته است که آدمی را به معنای حقیقی آن رهنمون شود.
در مقابل، برخی از اعمال نیز میتواند گناهان پیشین را سترده، و آنها را به اعمال صالح تبدیل نماید.
دوریگزینی از گناهان کبیره در این شمار است، که موجب رفع برخی از گناهان صغیره میشود: ﴿إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَنُدْخِلْكُمْ مُدْخَلًا كَرِيمًا﴾[۵۱]
در این شمار، میتوان به نمازهای پنجگانه نیز اشاره کرد، که باز برخی از گناهان را از نامه عمل آدمی برطرف میسازد: ﴿وَأَقِمِ الصَّلَاةَ طَرَفَيِ النَّهَارِ وَزُلَفًا مِنَ اللَّيْلِ إِنَّ الْحَسَنَاتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئَاتِ﴾[۵۲].
بنابر آنچه در برخی از روایات به چشم میآید، برآوردن نیازهای مردم، زیارت مشاهد مشرّفه، توسل به اهل بیت (ع) و برگزاری مجالس روضه حضرت سید الشّهداء (ع) نیز، میتواند کفّاره برخی از گناهان باشد.
در این میان امّا، تنها عملی که بدون هیچ شرطی میتواند موجب رفع گناهان شده آدمی را از پروندهای پاک بهرهمند سازد، توبه است و بس. ضرورت قرآن و حدیث و دو دانش فقه و اخلاق، بر آن دلالت مینماید که توبه حتّی کفر، شرک، نفاق و ارتداد را محو مینماید؛ و پر واضح است که در این میان، گناهان کبیره و صغیره از جایگاه خاصّی برخوردار نیست: ﴿قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا﴾[۵۳].
کوتاه سخن آنکه ارتداد، بدون تردید تمامی اعمال صالح را از بین میبرد؛ و توبه نیز تمامی اعمال ناپسند را محو و نابود میسازد. غیر این دو امّا - همچون ریاء و نمازهای پنجگانه - برخی از ثوابها و یا گناهان آدمی را از پرونده او حذف خواهد ساخت[۵۴].
نکته چهارم
روایات باب ریاء، نشان میدهد که ریاء امری برخاسته از قصد انسان است[۵۵]. از این رو، خود آدمی در مییابد که آیا عملش خالص بوده، و یا از پیرایههای غیر خدایی پیراسته نبوده است؛ از این رو است که در روایات اهل بیت عصمت و طهارت (ع)، به آیه شریفه ﴿بَلِ الْإِنْسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ * وَلَوْ أَلْقَى مَعَاذِيرَهُ﴾[۵۶] تمشک فرمودهاند.
از این رو، اگر کسی که در عمل خود ظاهراً ریاء میکند، در حقیقت در پی آن باشد که دیگران را به نیکیها و کارهای ثوابآمیز ترغیب نموده از گناهان باز دارد، این نه ریاء، که عملی صحیح میباشد. در بسیاری از روایات نیز به این عمل ترغیب فرموده، آن را از بالاترین مصادیق امر به معروف و نهی از منکر شمردهاند؛ به این روایت بنگرید:"عبدالله بن بکیر - که در شمار یاران امام صادق (ع) بود- گوید: به ایشان عرض کردم: نمازگذاری نماز خود را به زیبایی میخواند، بدان امید که آنان که او را میبینند همچون او نماز کنند، حضرت فرمودند: این در شمار موارد ریاء نیست"[۵۷][۵۸].
نکته پنجم
ریاء آن است که عملی را، یا برای غیر خدا، و یا با انگیزهای غیر او - جلَّ وعلا! - انجام دهند. این مطلب، پیش از این به تفصیل گذشت.
امّا اگر کسی عملی را برای خدا و با انگیزهای الهی انجام داده، در عین حال در پی آن باشد که مردمان او را بر آن کار ثنا بگویند، روایات ما در تعیین چگونگی عمل او یکسان نمینماید. این فرد هنوز به مرتبهای نرسیده که بتواند عمل خود را تنها برای حضرت حق بهجای آورد، و در عین حال در خود عمل چیزی جز او - جلَّ وعلا! - را در نظر نداشته است؛ از این رو برخی از روایات، بر آن است که هرچند اینچنین کس ریاکار و مشرک است، امّا ریا و شرک او از جانب حضرت حق بخشیده خواهد شد. به این روایت بنگرید:"راوی گوید: از امام صادق (ع) درباره معنای آیه شریفه: ﴿فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا﴾[۵۹] سؤال کردم، آن حضرت فرمودند: "مراد کسی است که نماز خوانَد یا روزه گیرد یا بندهای را آزاد کند یا حج گذارد و در این اعمال در پی حمد و ثنای مردمان باشد، او در عملش به شرک دچار شده امّا شرک او بخشیده شده است"[۶۰]:
از این روایت، بهخوبی فهمیده میشود که این عبادات هرچند نمیتواند آدمی را به بارگاه الهی رهنمون شود، و یا برای سلوک بهسوی او نافع باشد؛ امّا تکلیف را برطرف کرده آدمی را در شمار کسانی که وظایف شرعی خود را به صورت ظاهری به جای آوردهاند، قرار میدهد.
آری! راه به سوی او - جلَّ وعلا! - دقیقتر از وهم، نازکتر از مو، تیزتر از شمشیر، و سوزانتر از آتش است!؛ امام سجاد (ع) میفرمایند: "شرک در مردم، مخفیتر از ردپای مورچه بر سنگ سیاه در شب تاریک است" [۶۱] از این رو، هرچند این اعمال در درگاه الهی پذیرفته نیست، امّا از آنجا که اسلام دینی آسان میباشد، این اعمال میتواند موجب رفع تکلیف آدمی گردد. رحمت، عفو و فضل خداوند متعال نیز، بهگونهای است که هیچکس نمیتواند حتّی آن را در قوه خیال خود تصوّر نماید[۶۲].
نکته ششم
اگر کسی کاری را به نیّت حضرت حق و برای او به انجام آورد، و در این عمل انگیزهای جز از او نداشت، امّا پس از آنکه از آن فراغت یافت کسی او را دید و از عمل خیرش خبردار شد؛ و در این حال آن کس که برای حضرت حق آن کار را انجام داده بود از این مطلب شادمان شد، که دیگری از کار او با خبر شده است؛ آیا این شادمانی نیز همچون ریاء بعد از عمل بوده، بطلان آن را در پی خواهد داشت؟؛ و یا چون او را در این میان نقشی نبوده، شادمانی او بطلان عملش را در پی نخواهد داشت؟.
برخی از روایات بر این مطلب دلالت مینماید، که اینگونه شادیها موجب بطلان عمل و از بین رفتن ثواب آن نخواهد شد. در این رابطه تنها به همین یک روایت بنگرید:"یکی از یاران امام باقر (ع) گوید: از ایشان درباره کسی سوال کردم که عمل خیری انجام میدهد، آنگاه کسی او را میبیند و او بهواسطه دیدن دیگران شادمان میشود، تکلیف این عمل او چیست؟ امام فرمودند: این شادی در صورتی که این عمل را برای نشان دادن به مردم انجام نداده باشد اشکالی ندارد، چرا که هیچکس نیست مگر آنکه دوست میدارد که در میان مردم نیکی او آشکار و ظاهر شود"[۶۳].
شاد شدن بهواسطه آنکه کسی نیکیهای آدمی را بازنماید، و کارهای پسندیده او را برشمارد نیز، در همین شمار است.
به هر روی قاعدهای کلّی در این حدیث شریف به چشم میآید، که میتواند میان ریاء باطل کننده، و ریائی که عمل آدمی را باطل نمیکند، تفاوت نهد. آن قاعده، عبارت شریف در صورتی که این عمل را، برای نشان دادن به مردم انجام نداده باشد"[۶۴] میباشد، که در تمامی موارد سؤال و ابهام، میتواند تکلیف را روشن فرماید.
با این حال، نباید فراموش نمود که این قاعده کلّی، برای عموم مردم و نه آنان که قدمی در مسیر سلوک نهاده روی به سوی بارگاه عظمت او - جلَّ وعلا! کردهاند، بیان شده است؛ چه بر سالکان است که این گونه وسوسهها و اندیشههای شیطانی را ترک نمایند، تا نور حضرت حق - که در مسیر سلوک، هیچ گریزی از آن نیست - آنان را دریافته به سوی مراتب عالی انسانیّت رهنمون شود.
بدین ترتیب، میتوان معنای آن دو دسته از روایات - که پیش از این بدان اشاره کردیم - را دریافت. بخشی از آن روایات برای عموم مردم، و بخشی دیگر برای خواصّ آنان صادر شده است[۶۵].
نکته هفتم
بر اساس آنچه در توضیح معنای ریاء گذشت، دریافتیم که تمامی مراتب ریاء، در شمار نفاق قرار دارد؛ چه ریاکار در پی آن است که با نشان دادن اعمال شایسته، خود را در قلب مردم رفعت بخشد، و از جایگاهی بلند برخوردار شود. از این رو، ریاکار منافقانه عمل خود را الهی مینمایاند؛ حال آنکه در پی آن است که با آن عمل، قلب مردمان را به تسخیر خود درآورد.
اکنون این مطلب را اضافه میکنیم، که اگر کسی عملی را از بُن برای یافتن جایگاهی در میان مردم انجام دهد، این عمل ریاء نبوده در بسیاری از موارد مطلوب نیز میباشد. آموزش علوم برای برطرف کردن نیازهای مادّی، تخصّص یافتن در رشتهای برای بهدست آوردن ثروت و قدرت و رتبه اجتماعی، همنشینی با بزرگان و دانشمندان برای بهدست آوردن محبوبیّت در میان مردم، و کارهای اینگونه، اگر نه با ظاهری الهی که صادقانه برای رفع نیازهای مادّی انسان صورت گیرد، ریاء نبوده حرام شمرده نمیشود.
چه در این مثالها بهدست آوردن مراتب اجتماعی، همچون تحصیل ثروت است؛ که نه این ریاء و حرام است، و نه آن.
آری! تمامی این امور برای آخرت انسان بیفایده خواهد بود، و او را در این دنیا نیز بهسوی کمال رهنمون نخواهد گشت. دردناکتر آنکه این اعمال اصلاً در صحنه قیامت دیده نخواهد شد، و آدمی با دستی خالی و پروندهای لاغر در آن عرصه به حساب گرفته میشود؛ به این آیه شریفه بنگرید: ﴿مَنْ كَانَ يُرِيدُ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا نُوَفِّ إِلَيْهِمْ أَعْمَالَهُمْ فِيهَا وَهُمْ فِيهَا لَا يُبْخَسُونَ * أُولَئِكَ الَّذِينَ لَيْسَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ إِلَّا النَّارُ وَحَبِطَ مَا صَنَعُوا فِيهَا وَبَاطِلٌ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ﴾[۶۶].
کوتاه سخن آنکه اعمال دنیایی انسان، در قیامت برای او فایدهای نخواهد بخشید؛ با این حال امّا این عمل حرام نبوده موجب سقوط بیشتر انسان را فراهم نخواهد کرد. آری! اینگونه اعمال همچون حبابی است که فقط در زندگی مادّی انسان به چشم میآید، امّا پس از آن از هیچ واقعیّتی برخوردار نخواهد بود: ﴿قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَى شَاكِلَتِهِ﴾[۶۷].
توجّه به این نکته نیز مفید خواهد بود، که اگر اینگونه اعمال - همچون اختراع برق، کشف میکروب، ساختن بناهای عمومی و... - فایدهای برای همنوعان در پی داشته باشد، فواید خود را بهخاطر همین منافع عمومی به آدمی خواهد رسانید؛ چه حضرت حق میفرماید: ﴿إِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ﴾[۶۸]
پیامبر اکرم (ص) نیز در این زمینه میفرمایند: "هرکس روشی نیکو در میان مردم نهد، از آن ثواب خواهد برد و ثواب هرکس که بدان عمل کند نیز بدون آنکه از ثواب آنان چیزی کم شود به او داده خواهد شد؛ و هرکس روشی ناپسند در میان مردم نهد، گناه آن را خواهد برد و گناه هرکس که بدان عمل کند نیز بدون آنکه از گناه آنان چیزی کم شود به او داده خواهد شد" [۶۹][۷۰].
نکته هشتم
اهل دل، همواره شاگردان و یاران خویش را به خلوص دعوت میکردهاند؛ چه در نظر آنان، اخلاص اکسیری است که عمل آدمی را به طلا تبدیل میکند؛ و چون ریاء جای آن را گرفت، ارزش خاکْ بسیار بیشتر از آن خواهد بود.
نیز پیاپی بدانان تذکّر میدادهاند، که خالص ساختن عمل از شائبهها و اوهام نفسانی، در نهایت سختی است.
با این حال امّا، آنان را از یکی از دامهای شیطان که در مسیر سالکان پهن مینماید، بهسختی برحذر میداشتهاند. آن دام، دام وسوسه در خلوص است، که شیطان آن را همچون بندی بر دست و پای سالکان مینهد، تا از حرکت بهسوی حضرت حق باز مانند.
اهل دل، همیشه سالکان را سفارش مینمودهاند، که مباد عملی را بهخاطر آنکه از خلوص آن اطمینان نداشتهاند، ترک گویند؛ چه شیطان وسوسههای خویش در این زمینه را همچون سدّی در مقابل انسان مینهد، تا با این خیال که عملِ بدون اخلاص ارزشی نخواهد داشت، او را از دست یازیدن به شماری از مستحبّات باز دارد. این حالت، از تفریطی درشت در مقابل ملکه ریاء، که خود افراط در خودنمایی است، برخوردار میباشد؛ و پر واضح است که افراط و تفریط هر دو مسیر کمال را مسدود کرده، آدمی را از حرکت در آن باز میدارد[۷۱].
منابع
پانویس
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۲۶۸.
- ↑ «صدقههای خود را با منّت نهادن و آزردن تباه نسازید، همچون کسی که از سر نمایش دادن به مردم، دارایی خود را میبخشد و به خداوند و روز واپسین ایمان ندارد» سوره بقره، آیه ۲۶۴.
- ↑ «و آن کسان که داراییهای خود را برای نشان دادن به مردم، میبخشند و به خداوند و روز واپسین ایمان ندارند؛ و هر که شیطان همدم اوست بدهمدمی او راست» سوره نساء، آیه ۳۸.
- ↑ «پس وای بر (آن) نمازگزاران * آنان که از نماز خویش غافلند * کسانی که ریا میورزند * و زکات را باز میدارند» سوره ماعون، آیه ۴-۷.
- ↑ «لَوْ أَنَّ عَبْداً عَمِلَ عَمَلًا يَطْلُبُ بِهِ وَجْهَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الدَّارَ الْآخِرَةَ فَأَدْخَلَ فِيهِ رِضَى أَحَدٍ مِنَ النَّاسِ كَانَ مُشْرِكاً»؛ بحار الأنوار، ج۶۹، ص۲۹۷.
- ↑ «عَنِ الصَّادِقِ عَنْ أَبِيهِ (ع) أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) سُئِلَ فِي مَا النَّجَاةُ غَداً فَقَالَ إِنَّمَا النَّجَاةُ فِي أَنْ لَا تُخَادِعُوا اللَّهَ فَيَخْدَعَكُمْ فَإِنَّهُ مَنْ يُخَادِعِ اللَّهَ يَخْدَعْهُ وَ يَخْلَعْ مِنْهُ الْإِيمَانَ وَ نَفْسَهُ يَخْدَعُ لَوْ يَشْعُرُ. فَقِيلَ لَهُ وَ كَيْفَ يُخَادِعُ اللَّهَ قَالَ يَعْمَلُ بِمَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ ثُمَّ يُرِيدُ بِهِ غَيْرَهُ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الرِّيَاءَ فَإِنَّهُ شِرْكٌ بِاللَّهِ إِنَّ الْمُرَائِيَ يُدْعَى يَوْمَ الْقِيَامَةِ بِأَرْبَعَةِ أَسْمَاءٍ يَا كَافِرُ يَا فَاجِرُ يَا غَادِرُ يَا خَاسِرُ حَبِطَ عَمَلُكَ وَ بَطَلَ أَجْرُكَ وَ لَا خَلَاقَ لَكَ الْيَوْمَ فَالْتَمِسْ أَجْرَكَ مِمَّنْ كُنْتَ تَعْمَلُ لَهُ»؛ بحار الأنوار، ج۶۹، ص۲۹۵.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۲۲۶۹-۲۷۲.
- ↑ «رَجُلٌ تَرَكَ الدُّنْيَا لِلدُّنْيَا فَفَاتَتْهُ الدُّنْيَا وَ خَسِرَ الْآخِرَةَ وَ رَجُلٌ تَعَبَّدَ وَ اجْتَهَدَ وَ صَامَ رِئَاءَ النَّاسِ فَذَلِكَ الَّذِي حُرِمَ لَذَّاتِ الدُّنْيَا وَ لَحِقَهُ التَّعَبُ الَّذِي لَوْ كَانَ بِهِ مُخْلِصاً لَاسْتَحَقَّ ثَوَابَهُ فَوَرَدَ الْآخِرَةَ وَ هُوَ يَظُنُّ أَنَّهُ قَدْ عَمِلَ مَا يَثْقُلُ بِهِ مِيزَانُهُ فَيَجِدُهُ هَبَاءً مَنْثُوراً»؛ بحار الأنوار، ج۶۹، ص۳۰۰.
- ↑ «بگو: آیا شما را از کسان زیانکارتر آگاه کنیم؟ * آنان که کوششهایشان در زندگانی دنیا تباه شده است ولی خود گمان میبرند که نیکوکارند» سوره کهف، آیه ۱۰۳-۱۰۴.
- ↑ «روزی که خداوند همه آنان را برانگیزد، و برای او سوگند میخورند- همان گونه که برای شما سوگند میخورند- و گمان دارند که ارزشی دارند، آگاه باشید آنانند که دروغگویند» سوره مجادله، آیه ۱۸.
- ↑ «عَنِ الصَّادِقِ عَنْ أَبِيهِ (ع) أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) سُئِلَ فِي مَا النَّجَاةُ غَداً فَقَالَ إِنَّمَا النَّجَاةُ فِي أَنْ لَا تُخَادِعُوا اللَّهَ فَيَخْدَعَكُمْ فَإِنَّهُ مَنْ يُخَادِعِ اللَّهَ يَخْدَعْهُ وَ يَخْلَعْ مِنْهُ الْإِيمَانَ وَ نَفْسَهُ يَخْدَعُ لَوْ يَشْعُرُ. فَقِيلَ لَهُ وَ كَيْفَ يُخَادِعُ اللَّهَ قَالَ يَعْمَلُ بِمَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ ثُمَّ يُرِيدُ بِهِ غَيْرَهُ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الرِّيَاءَ فَإِنَّهُ شِرْكٌ بِاللَّهِ إِنَّ الْمُرَائِيَ يُدْعَى يَوْمَ الْقِيَامَةِ بِأَرْبَعَةِ أَسْمَاءٍ يَا كَافِرُ يَا فَاجِرُ يَا غَادِرُ يَا خَاسِرُ حَبِطَ عَمَلُكَ وَ بَطَلَ أَجْرُكَ وَ لَا خَلَاقَ لَكَ الْيَوْمَ فَالْتَمِسْ أَجْرَكَ مِمَّنْ كُنْتَ تَعْمَلُ لَهُ»؛ بحار الأنوار، ج۶۹، ص۲۹۵.
- ↑ «و بیگمان بسیاری از پریان و آدمیان را برای دوزخ آفریدهایم؛ (زیرا) دلهایی دارند که با آن درنمییابند و دیدگانی که با آن نمینگرند و گوشهایی که با آن نمیشنوند؛ آنان چون چارپایانند بلکه گمراهترند؛ آنانند که ناآگاهند» سوره اعراف، آیه ۱۷۹.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۲۷۲-۲۷۴.
- ↑ «منافقان در اشکوبه فروتر دوزخاند» سوره نساء، آیه ۱۴۵.
- ↑ «بیگمان منافقان، با خداوند نیرنگ میبازند و او نیز با آنان تدبیر میکند و (اینان) چون به نماز ایستند با گرانجانی میایستند، برابر مردم ریا میورزند و خداوند را جز اندکی یاد نمیکنند * میان آن (دو گروه) سرگردان ماندهاند، نه با اینانند نه با آنان و هر که را خداوند در گمراهی وانهد هرگز برای او راهی نخواهی یافت» سوره نساء، آیه ۱۴۲-۱۴۳.
- ↑ «و چون کسانی نباشید که از دیار خویش با سرمستی و برای نمایش به مردم بیرون میآیند و (مردم را) از راه خداوند باز میدارند و خداوند به آنچه انجام میدهند نیک داناست» سوره انفال، آیه ۴۷.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۲۷۵-۲۷۶.
- ↑ «آیا آن کس را که (روز) پاداش و کیفر را دروغ میشمارد دیدهای؟ * ... پس وای بر (آن) نمازگزاران * آنان که از نماز خویش غافلند * کسانی که ریا میورزند * و زکات را باز میدارند» سوره ماعون، آیه ۱-۷.
- ↑ «از بس که خویشتندارند- توانگر میپندارد» سوره بقره، آیه ۲۷۳.
- ↑ «و نعمت پروردگارت را باز گوی!» سوره ضحی، آیه ۱۱.
- ↑ «لَا دِينَ لِمَنْ لَا تَقِيَّةَ لَهُ»؛ الکافی، ج۲، ص۲۱۷.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۲۷۸.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۲۷۶-۲۷۹.
- ↑ «ای مؤمنان! صدقههای خود را با منّت نهادن و آزردن تباه نسازید، همچون کسی که از سر نمایش دادن به مردم، دارایی خود را میبخشد و به خداوند و روز واپسین ایمان ندارد» سوره بقره، آیه ۲۶۴.
- ↑ «الْإِبْقَاءُ عَلَى الْعَمَلِ أَشَدُّ مِنَ الْعَمَلِ قَالَ وَ مَا الْإِبْقَاءُ عَلَى الْعَمَلِ قَالَ يَصِلُ الرَّجُلُ بِصِلَةٍ وَ يُنْفِقُ نَفَقَةً لِلَّهِ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ فَكُتِبَ لَهُ سِرّاً ثُمَّ يَذْكُرُهَا وَ تُمْحَى فَتُكْتَبُ لَهُ عَلَانِيَةً ثُمَّ يَذْكُرُهَا فَتُمْحَى وَ تُكْتَبُ لَهُ رِيَاءً»؛ اصول کافی، ج۲، ص۲۹۶.
- ↑ بحار الأنوار، ج۶۹، ص۲۹۲.
- ↑ بحار الأنوار، ج۵، ص۳۳۴.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۲۷۹-۲۸۱.
- ↑ «کسانی از مرد و زن که کار شایستهای کنند؛ و مؤمن باشند، بیگمان آنان را با زندگانی پاکیزهای زنده میداریم» سوره نحل، آیه ۹۷.
- ↑ «و اگر مردم آن شهرها ایمان میآوردند و پرهیزگاری میورزیدند بر آنان از آسمان و زمین برکتهایی میگشودیم اما (پیام ما را) دروغ شمردند بنابراین برای آنچه میکردند آنان را فرو گرفتیم» سوره اعراف، آیه ۹۶.
- ↑ «برای کارهایی که مردم کردهاند در خشکی و دریا تباهی به چشم میخورد، تا (خداوند، کیفر) برخی از آنچه کردهاند به آنان بچشاند، باشد که باز گردند» سوره روم، آیه ۴۱.
- ↑ «روزی که هر کس هر کار نیکی انجام داده است پیش رو مییابد و هر کار زشتی کرده است آرزو دارد کاش میان او و آن (کار زشت) فاصلهای دور میبود و خداوند شما را از خویش پروا میدهد و خداوند به بندگان مهربان است» سوره آل عمران، آیه ۳۰.
- ↑ «بخورید و بیاشامید! گواراتان باد برای آنچه در روزهای گذشته انجام دادهاید» سوره حاقه، آیه ۲۴.
- ↑ «این برای کارهایی است که کردهاید و (بدانید) که خداوند با بندگان، ستمگر نیست» سوره آل عمران، آیه ۱۸۲ و نیز انفال، آیه ۵۱.
- ↑ «خداوند سرور مؤمنان است که آنان را به سوی روشنایی از تیرگیها بیرون میبرد اما سروران کافران، طاغوتهایند که آنها را از روشنایی به سوی تیرگیها بیرون میکشانند» سوره بقره، آیه ۲۵۷.
- ↑ «و خداوند باطل را از میان برمیدارد و حقّ را با کلمات خویش استوار میدارد» سوره شوری، آیه ۲۴.
- ↑ «خداوند هر چه را بخواهد (از لوح محفوظ) پاک میکند و (یا در آن) مینویسد» سوره رعد، آیه ۳۹.
- ↑ «و خداوند شهری را مثل آورد که در امن و آرامش بود، روزی (مردم) اش از همه جا فراوان میرسید آنگاه به نعمتهای خداوند ناسپاسی کرد و خداوند به کیفر آنچه (مردم آن) انجام میدادند گرسنگی و هراس فراگیر را به (مردم) آن چشانید» سوره نحل، آیه ۱۱۲.
- ↑ «و ای قوم من! از پروردگارتان آمرزش بخواهید و آنگاه به سوی او توبه آورید تا از آسمان بر شما بارانی یکریز فرستد و شما را نیرو بر نیرو بیفزاید و گناهکارانه رو مگردانید» سوره هود، آیه ۵۲.
- ↑ «و بیگمان از گناهان آنان که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند، درمیگذریم و بهتر از آنچه انجام میدادند به آنها پاداش خواهیم داد» سوره عنکبوت، آیه ۷.
- ↑ «کسانی که زندگی این جهان و آراستگی آن را بخواهند (بر و بار) کارهایشان را در آن به آنان تمام خواهیم داد و در آن با آنان کاستی نمیورزند» سوره هود، آیه ۱۵.
- ↑ «از گناهان (کوچک) تان چشم میپوشیم» سوره نساء، آیه ۳۱.
- ↑ «آنان کسانی هستند که در رستخیز جز آتش (دوزخ) نخواهند داشت و آنچه در آن کردهاند نابود و آنچه انجام میدادهاند تباه است» سوره هود، آیه ۱۶.
- ↑ «اگر شرک بورزی بیگمان کردارت از میان خواهد رفت» سوره زمر، آیه ۶۵.
- ↑ «و هر کس گرویدن (به اسلام) را نپذیرد کردارش تباه میشود» سوره مائده، آیه ۵.
- ↑ «و کردار کسانی از شما که از دین خود بازگردند و در کفر بمیرند، در این جهان و جهان واپسین، تباه است و آنان دمساز آتش و در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۲۱۷.
- ↑ «ای مؤمنان! صدقههای خود را با منّت نهادن و آزردن تباه نسازید، همچون کسی که از سر نمایش دادن به مردم، دارایی خود را میبخشد و به خداوند و روز واپسین ایمان ندارد، پس داستان وی چون داستان سنگی صاف است که بر آن گرد و خاکی نشسته باشد آنگاه بارانی تند بدان بر» سوره بقره، آیه ۲۶۴.
- ↑ «آنان کسانی هستند که در رستخیز جز آتش (دوزخ) نخواهند داشت و آنچه در آن کردهاند نابود و آنچه انجام میدادهاند تباه است» سوره هود، آیه ۱۶.
- ↑ «ای مؤمنان! از خداوند فرمانبرداری کنید و از پیامبر فرمان برید و کردارهایتان را تباه نگردانید» سوره محمد، آیه ۳۳.
- ↑ «ای مؤمنان! از خداوند و پیامبرش پیش نیفتید و از خداوند پروا کنید که خداوند شنوایی داناست * ای مؤمنان! صدایتان را از صدای پیامبر فراتر نبرید و در گفتار با او بلند سخن مگویید چنان که با یکدیگر بلند سخن میگویید؛ مبادا کردارهایتان بیآنکه خود دریابید تباه گردد * بیگمان خداوند دلهای کسانی که صدایشان را نزد فرستاده خداوند فرو میدارند، برای پرهیزگاری آزموده است؛ آنان آمرزش و پاداشی سترگ خواهند داشت * به راستی آنان که تو را از پشت (در) اتاقها صدا میزنند، بیشترشان خرد نمیورزند * و اگر آنها شکیبایی میورزیدند تا تو خود به نزد آنان برون آیی برای آنها بهتر میبود و خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره حجرات، آیه ۱-۵.
- ↑ «اگر از گناهان بزرگی که از آن بازداشته شدهاید دوری گزینید از گناهان (کوچک) تان چشم میپوشیم و شما را به جایگاهی کرامند در میآوریم» سوره نساء، آیه ۳۱.
- ↑ «و نماز را در دو سوی روز و ساعتی از آغاز شب بپا دار؛ بیگمان نیکیها بدیها را میزدایند؛ این یادکردی برای یادآوران است» سوره هود، آیه ۱۱۴.
- ↑ «بگو: ای بندگان من که با خویش گزافکاری کردهاید! از بخشایش خداوند ناامید نباشید که خداوند همه گناهان را میآمرزد» سوره زمر، آیه ۵۳.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۲۸۲-۲۸۸.
- ↑ بحار الأنوار، ج۶۹، ص۲۸۵.
- ↑ «آری، (آن روز) آدمی بر خویشتن گواهی بیناست * هر چند بهانههایش را پیش آورد» سوره قیامه، آیه ۱۴-۱۵.
- ↑ «عَنْ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ بُكَيْرٍ عَنْ عُبَيْدٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) الرَّجُلُ يَدْخُلُ فِي الصَّلَاةِ فَيُجَوِّدُ صَلَاتَهُ وَ يُحَسِّنُهَا رَجَاءَ أَنْ يَسْتَجِرَّ بَعْضَ مَنْ يَرَاهُ إِلَى هَوَاهُ قَالَ لَيْسَ هُوَ مِنَ الرِّيَاءِ»؛ بحار الأنوار، ج۶۹، ص۳۰۱.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۲۸۸-۲۸۹.
- ↑ «پس هر کس به لقای پروردگارش امید دارد باید کاری شایسته کند و در پرستش پروردگارش هیچ کس را شریک نسازد» سوره کهف، آیه ۱۱۰.
- ↑ «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ تَفْسِيرِ هَذِهِ الْآيَةِ فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا قَالَ مَنْ صَلَّى أَوْ صَامَ أَوْ أَعْتَقَ أَوْ حَجَّ يُرِيدُ مَحْمَدَةَ النَّاسِ فَقَدْ أَشْرَكَ فِي عَمَلِهِ وَ هُوَ شِرْكٌ مَغْفُورٌ»؛ بحار الأنوار، ج۶۹، ص۳۰۱.
- ↑ «الشِّرْكُ فِي النَّاسِ أَخْفَى مِنْ دَبِيبِ النَّمْلِ عَلَى الْمِسْحِ الْأَسْوَدِ فِي اللَّيْلَةِ الْمُظْلِمَةِ»؛ بحار الأنوار، ج۶۹، ص۲۹۸.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۲۹۰.
- ↑ «عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يَعْمَلُ الشَّيْءَ مِنَ الْخَيْرِ فَيَرَاهُ إِنْسَانٌ فَيَسُرُّهُ ذَلِكَ فَقَالَ لَا بَأْسَ مَا مِنْ أَحَدٍ إِلَّا وَ هُوَ يُحِبُّ أَنْ يَظْهَرَ لَهُ فِي النَّاسِ الْخَيْرُ إِذَا لَمْ يَكُنْ صَنَعَ ذَلِكَ لِذَلِكَ»؛ اصول کافی، ج۲، ص۲۹۷.
- ↑ «إِذَا لَمْ يَكُنْ صَنَعَ ذَلِكَ لِذَلِكَ».
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۲۹۱-۲۹۲.
- ↑ «کسانی که زندگی این جهان و آراستگی آن را بخواهند (بر و بار) کارهایشان را در آن به آنان تمام خواهیم داد و در آن با آنان کاستی نمیورزند * آنان کسانی هستند که در رستخیز جز آتش (دوزخ) نخواهند داشت و آنچه در آن کردهاند نابود و آنچه انجام میدادهاند تباه است» سوره هود، آیه ۱۵-۱۶.
- ↑ «بگو: هر کس به فرا خور خویش کار میکند» سوره اسراء، آیه ۸۴.
- ↑ «بیگمان خداوند پاداش نکوکاران را تباه نمیسازد» سوره توبه، آیه ۱۲۰.
- ↑ «مَنِ اسْتَنَّ بِسُنَّةٍ حَسَنَةٍ فَلَهُ أَجْرُهَا وَ أَجْرُ مَنْ عَمِلَ بِهَا مِنْ غَيْرِ أَنْ يَنْقُصَ مِنْ أُجُورِهِمْ شَيْءٌ وَ مَنِ اسْتَنَّ بِسُنَّةٍ سَيِّئَةٍ فَعَلَيْهِ وِزْرُهَا وَ وِزْرُ مَنْ عَمِلَ بِهَا مِنْ غَيْرِ أَنْ يَنْقُصَ مِنْ أَوْزَارِهِمْ شَيْءٌ»؛ بحار الأنوار، ج۲، ص۲۴.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۲۹۲-۲۹۳.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۲۹۴-۲۹۵.