کرامت انسان: تفاوت میان نسخهها
(۳۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط| موضوع مرتبط = اصول نظام سیاسی اسلام| عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[کرامت انسان در قرآن]] - [[کرامت انسان در فقه سیاسی]] - [[کرامت انسان در معارف و سیره نبوی]] - [[کرامت انسان در معارف و سیره علوی]] - [[کرامت انسان در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | |||
'''کرامت انسان''' از موضوعاتی است که مورد تاکید فراوان [[اسلام]] قرار گرفته است و به همین دلیل، [[انسان]] اشرف مخلوقات معرفی شده است و در مقابل، هرآنچه مخالف کرامت انسان باشد مورد نکوهش است. [[کرامت]] و [[عزت]] [[انسانی]] مبنای [[اخلاق اسلامی]] را شکل میدهد. کرامت، عامل برانگیخته شدن و [[بعثت]] [[پیامبر اسلام]] {{صل}} بیان شده است. | |||
== | == مقدمه == | ||
[[اسلام]]، [[انسان]] را [[برترین]] [[آفریده]] و | [[اسلام]]، [[انسان]] را [[برترین]] [[آفریده]] و اشرف مخلوقات میداند؛ چنانچه [[خداوند]] در [[قرآن کریم]] میفرماید: {{متن قرآن|وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا}}<ref>«و به راستی ما فرزندان آدم را ارجمند داشتهایم و آنان را در خشکی و دریا (بر مرکب) سوار کردهایم و به آنان از چیزهای پاکیزه روزی دادهایم و آنان را بر بسیاری از آنچه آفریدهایم، نیک برتری بخشیدهایم» سوره اسراء، آیه ۷۰.</ref>. وقتی [[انسان]] صاحب [[کرامت]] است، شایستگی پیوند با خدا و افتخار [[بندگی]] او را دارد و آنگاه که کرامت و [[عزت]] خویش را نادیده گرفت، در [[اسارت]] و بندگی غیر [[خدا]] گرفتار میشود؛ چنانچه [[فرعون]] در ابتدا [[قوم]] خود را تحقیر کرده، عزت و [[کرامت انسانی]] آنها را زیر پا نهاد. پس از آن، ایشان را در بند [[طاعت]] و بندگی خود درآورد؛ چنانچه در [[قرآن]] میخوانیم: {{متن قرآن|فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ}}<ref>«آنگاه قوم خود را سبکسار کرد (و از راه به در برد) و آنان از او فرمان بردند زیرا آنان قومی بزهکار بودند» سوره زخرف، آیه ۵۴.</ref>.<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۱۶۷.</ref> | ||
وقتی [[انسان]] صاحب [[کرامت]] است، | |||
== اصل کرامت و عزت انسان == | |||
[[کرامت]] و [[عزت]] [[انسانی]] مبنای [[اخلاق اسلامی]] را شکل میدهد. [[پیامبر گرامی اسلام]] {{صل}} تلاش نمود تا [[جامعه اسلامی]] را از [[ذلت]] رهانیده و آنها را به عزت برساند. تعبیر موشکافانه [[حضرت علی]] {{ع}} از عملکرد [[رسالت]] آن حضرت و توصیف [[عرب]] در [[عصر جاهلی]] جالب است: "[[خداوند]] [[پیغمبر]] {{صل}} را به رسالت [[مبعوث]] ساخت، که جهانیان را [[بیم]] دهد و [[امین]] [[آیات]] وی باشد، در حالی که شما [[ملت]] عرب بدترین [[دین]] و [[آیین]] را داشتید و در بدترین سرزمینها [[زندگی]] مینمودید. در میان سنگهای [[خشن]] و مارهایی که فاقد شنوایی بودند (و به همین جهت از هیچ چیز نمیترسیدند). آبهای [[آلوده]] را مینوشیدید و غذاهای ناگوار را میخوردید، [[خون]] یکدیگر را میریختید و پیوند [[خویشاوندی]] را قطع مینمودید، [[بتها]] در میان شما بر پا بود (و [[پرستش]] [[بت]] شیوه و آیین شما) و [[گناهان]] سراسر وجود شما را فرا گرفته بود"<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۶، ترجمه ناصر مکارم شیرازی.</ref>.<ref>[[غلام رضا بهروز لک|بهروز لک، غلام رضا]]، [[اصول حاکم بر سیره اخلاقی سیاسی پیامبر اسلام (مقاله)|مقاله «اصول حاکم بر سیره اخلاقی سیاسی پیامبر اسلام»]]، [[سیره سیاسی پیامبر اعظم (کتاب)|سیره سیاسی پیامبر اعظم]]، ص ۶۹.</ref> | |||
[[ | |||
== [[کرامت]] دستاورد [[بعثت]] == | |||
{{همچنین ببینید|کرامت انسان در معارف و سیره نبوی}} | |||
[[پیامبران]] برای زنده کردن و [[استواری]] بخشیدن پایههای [[اخلاق]] برانگیخته شدهاند. [[پیامبر اسلام]] بانگ بر میداشت که من برای کامل کردن [[ارزشهای اخلاقی]] [[مردمان]] برانگیخته شدهام: {{متن حدیث|بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاقِ}}<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۱، ص۳۷۳. این حدیث، در الموطأ مالک بن انس بدینگونه آمده است: {{متن حدیث|بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ حُسْنَ الْأَخْلَاقِ}}؛ «برای تمام کردن [[نیکی]] اخلاق برانگیخته شدم». الموطأ، جز دوم، {{عربی|ما جاء في حسن الخلق}}.</ref>. [[قرآن کریم]] [[رسالت]] آن حضرت را معطوف به همین امر میداند: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ}}<ref>«اوست که در میان نانویسندگان (عرب)، پیامبری از خود آنان برانگیخت که بر ایشان آیاتش را میخواند و آنها را پاکیزه میگرداند و به آنان کتاب (قرآن) و فرزانگی میآموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند» سوره جمعه، آیه ۲.</ref>. چنین بعثتی جهتگیری [[سیره]] را مشخص میکند تا در سایه [[حکومت]] و اِعمال [[حاکمیت الهی]] [[انسانها]] [[فطرت]] الهی خود را شکوفا ساخته و به آنچه خیر و [[نیکو]] و پسندیده خداست، چه از نوع اندیشه و [[معرفت]] باشد و چه از نوع عمل باشد، آزادانه و با [[انتخاب]] رو آورند و متصف به آنها شوند. [[علی]] {{ع}} میفرماید: «به [[درستی]] که خداوند [[محمد]] {{صل}} را [[مبعوث]] کرد تا بندگانش را از بندگیهای غیر [[خدا]] خارج کرده و به سوی [[عبودیت]] خداوند برساند»<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۴۷.</ref>.<ref>[[محمد حسین ساکت|ساکت، محمد حسین]]، [[کرامت انسان - ساکت (مقاله)| مقاله «کرامت انسان»]]، [[دانشنامه امام علی ج۴ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۴]]، ص ۲۵۳؛ [[مرتضی یوسفیراد|یوسفیراد، مرتضی]]، [[مبانی انسانشناختی سیره سیاسی نبوی (مقاله)|مقاله «مبانی انسانشناختی سیره سیاسی نبوی»]]، [[سیره سیاسی پیامبر اعظم (کتاب)|سیره سیاسی پیامبر اعظم]] ص ۵۰ و ۵۵.</ref> | |||
== حفظ کرامت انسان == | |||
{{اصلی|احترام و تکریم انسان}} | |||
و | [[انسان]] از بُعد فردی موجودی است که بهطور ذاتی و [[فطری]] دوستدار [[کرامت]] و نیازمند [[احترام]] است. اعطای کرامت از سوی [[خداوند]] به [[انسانها]] و دستور به رعایت احترام به دیگران و جلوگیری از بیاحترامی به آنان همگی دال بر اهمیت موضوع کرامت انسان دارد. در همین زمنیه [[پیامبر خاتم]] {{صل}} باکرامتترین انسانها بود: {{متن حدیث|كَانَ أكْرَمَ النَّاسِ}} و بیشترین [[تکریم]] را در رفتارش با [[خلق]] [[خدا]] داشت. رفتار پیامبر با [[مردم]] به تمام معنا کرامتآمیز بود. آن حضرت به هیچ وجه اجازه تحقیر کردن کسی را نمیداد و از اینکه در [[جامعه]] [[مردمان]]، یکدیگر را تحقیر کنند سخت پرهیز میداد<ref>[[محمد هادی ذبیحزاده|ذبیحزاده، محمد هادی]]، [[احترام - ذبیحزاده (مقاله)|مقاله «احترام»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲؛ [[مصطفی دلشاد تهرانی|دلشاد تهرانی، مصطفی]]، [[سیره نبوی ج۲ (کتاب)|سیره نبوی]]، ج۲ ص ۷۳-۸۱.</ref>. | ||
== | === حفظ کرامت انسان در [[سیاست]] === | ||
{{ | {{همچنین ببینید|کرامت انسان در فقه سیاسی}} | ||
{{ | یکی از جاهایی که [[کرامت]] و [[ارزش انسان]] به خطر میافتد و با حیثیت و [[منزلت]] [[بشر]] [[بازی]] میشود، سیاست است. [[پیروزی]] در سیاست، از نگاه برخی از [[سیاستمداران]]، اصل است و زیر پا گذاشتن کرامت و [[شأن]] و [[شرف]] [[انسانی]]، از دیدگاه آنان چندان مهم نیست. [[هدف]] پیروزی است. [[اسلام]] با این [[بینش]] همسو نیست. [[نیرنگ]] و [[نیرنگبازی]] و [[تحمیق]] [[مردم]]، [[پستی]] و [[فرومایگی]] است و از کرامت و شأن انسانی به دور است. هر نیرنگبازی در [[روز رستاخیز]]، پرچمی همراه دارد که با آن شناخته میشود. اگر پستی [[سیاسیکاری]]، [[پیمانشکنی]] و نیرنگ و تحمیق مردم به بهانه [[دین]] و سیاست نبود، علی از [[معاویه]] و معاویهصفتان سیاستمدارتر و زیرکتر بود<ref>{{متن حدیث|وَ اللَّهِ مَا مُعَاوِيَةُ بِأَدْهَى مِنِّي وَ لَكِنَّهُ يَغْدِرُ وَ يَفْجُرُ وَ لَوْ لَا كَرَاهِيَةُ الْغَدْرِ لَكُنْتُ مِنْ أَدْهَى النَّاسِ وَ لَكِنْ كُلُّ غُدَرَةٍ فُجَرَةٌ وَ كُلُّ فُجَرَةٍ كُفَرَةٌ وَ لِكُلِّ غَادِرٍ لِوَاءٌ يُعْرَفُ بِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ اللَّهِ مَا أُسْتَغْفَلُ بِالْمَكِيدَةِ وَ لَا أُسْتَغْمَزُ بِالشَّدِيدَةِ}}؛ «به خدا سوگند! معاویه زیرکتر از من نیست لکن شیوه او پیمانشکنی و گنهکاری است. اگر پیمانشکنی ناخوشایند نمیبود، زیرکتر از من کسی نبود؛ اما هر پیمانشکنی به گناه برانگیزاند. و هر چه به گناه برانگیزاند دل را تاریک گرداند. روز رستاخیز پیمانشکن را درفشی است افروخته و او بدان درفش شناخته، به خدا مرا با فریب غافلگیر نتوانند کرد و با سختگیری ناتوانم نتوانتن شمرد». (نهج البلاغه، ترجمه شهیدی، خطبه ۲۰۰، ص۲۳۶).</ref>. | ||
هر کاری که کرامت و شخصیت انسان را فرو شکند و بگسلاند، [[زشت]] و نکوهیده است. [[امام علی]] {{ع}} در بازگشت از [[صفین]] به [[کوفه]]، به شبامیان که تیرهای از [[همدان]] بودند، برخورد. بزرگ و مهتر آنان به نام [[حرب]] پسر شُرحبیل، پای پیاده در رکاب [[امام]] به راه افتاد. امام به آن مرد گفت: بازگرد که پیاده رفتن چون تویی با چون من، موجب فریفته شدن [[والی]] و [[خواری]] [[مؤمن]] است<ref>نهج البلاغه، ترجمه شهیدی، حکمت ۳۲۲، ص۴۱۹.</ref>.<ref>[[محمد حسین ساکت|ساکت، محمد حسین]]، [[کرامت انسان - ساکت (مقاله)| مقاله «کرامت انسان»]]، [[دانشنامه امام علی ج۴ (کتاب)|دانشنامه امام علی]]، ج۴، ص ۲۵۷.</ref> | |||
== [[اسلام]] و [[کرامت زن]] == | |||
{{همچنین|احترام و تکریم زن}} | |||
از جمله مسائلی که در مسیر بزرگداشت [[اسلام]] و [[نظام اسلامی]]، نسبت به [[حقوق انسان]] قابل ذکر است، [[مقام]] و منزلتی است که این [[مکتب]] برای [[زن]] قایل است. اسلام، در زمانی که با آن به عنوان [[انسان]] [[درجه]] دوم و در ردیف حیوانات برخورد میشد، [[نجات]] و احیای حقوق او را از برنامههای اساسی خود دانست و مرد و زن را در [[سیر]] [[عبودیت]] و کمال، یکسان مورد [[عنایت]] و خطاب قرار داد؛ چنانچه [[قرآن]] میفرماید: {{متن قرآن|مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً}}<ref>«کسانی از مرد و زن که کار شایستهای کنند؛ و مؤمن باشند، بیگمان آنان را با زندگانی پاکیزهای زنده میداریم و به یقین نیکوتر از آنچه انجام میدادند پاداششان را خواهیم داد» سوره نحل، آیه ۹۷.</ref>. | |||
در [[روایات]] منسوب به [[پیامبر]] {{صل}} و [[ائمه]] {{عم}}، نگرش تکریمی اسلام به زن آشکارا [[سند]] [[عزت]] و [[ارزشمندی]] زن است؛ چنانچه [[رسول خدا]] فرمود: “بهترین فرزندانتان [[دختران]] شما هستند”<ref>بحارالانوار، ج۲۳، ص۱۱۳.</ref> و [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: {{متن حدیث|الْمَرْأَةُ الصَّالِحَةُ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ رَجُلٍ غَيْرِ صَالِحٍ}}؛ زن [[درستکار]] و صالحه [[برتر]] از هزار مرد [[ناصالح]] است<ref>الغدیر، ج۲، ص۳۱۲.</ref> و در جایی دیگر سخنی دارد که جا دارد، [[زنان]] به خود [[افتخار]] نموده و با زمینههایی که [[خداوند]] در اختیارشان نهاده است، بیشترین بهره را ببرند آن حضرت میفرمایند: {{متن حدیث|أَكْثَرُ الْخَيْرِ فِي النِّسَاءِ}}<ref>وسائل الشیعة، ج۱۴، ص۱۱.</ref>: بیشترین خوبی در زنان است<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۱۶۷.</ref>. | |||
== جستارهای وابسته == | |||
{{مدخل وابسته}} | |||
* [[عزت]] | * [[عزت]] | ||
* [[عزت نفس]] | * [[عزت نفس]] | ||
خط ۴۷: | خط ۴۸: | ||
* [[کرامت نفس]] | * [[کرامت نفس]] | ||
* [[ذلتناپذیری]] | * [[ذلتناپذیری]] | ||
{{پایان | {{پایان مدخل وابسته}} | ||
== پرسش مستقیم== | == پرسش مستقیم == | ||
* [[اصول نظام سیاسی اسلام چیست؟ (پرسش)]] | * [[اصول نظام سیاسی اسلام چیست؟ (پرسش)]] | ||
==منابع== | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:1100672.jpg|22px]] [[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|'''نظام سیاسی اسلام''']] | # [[پرونده:1100672.jpg|22px]] [[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|'''نظام سیاسی اسلام''']] | ||
# [[پرونده:1368102.jpg|22px]] [[محمد حسین ساکت|ساکت، محمد حسین]]، [[کرامت انسان - ساکت (مقاله)| مقاله «کرامت انسان»]]، [[دانشنامه امام علی ج۴ (کتاب)|'''دانشنامه امام علی ج۴''']] | |||
# [[پرونده: 1100627.jpg|22px]] [[مرتضی یوسفیراد|یوسفیراد، مرتضی]]، [[مبانی انسانشناختی سیره سیاسی نبوی (مقاله)|مقاله «مبانی انسانشناختی سیره سیاسی نبوی»]]، [[سیره سیاسی پیامبر اعظم (کتاب)|'''سیره سیاسی پیامبر اعظم''']] | |||
# [[پرونده: 1100627.jpg|22px]] [[غلام رضا بهروز لک|بهروز لک، غلام رضا]]، [[اصول حاکم بر سیره اخلاقی سیاسی پیامبر اسلام (مقاله)|مقاله «اصول حاکم بر سیره اخلاقی سیاسی پیامبر اسلام»]]، [[سیره سیاسی پیامبر اعظم (کتاب)|'''سیره سیاسی پیامبر اعظم''']] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
==پانویس== | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده: | [[رده:نظام سیاسی]] | ||
[[رده: | [[رده:کرامت]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۳ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۶:۵۴
کرامت انسان از موضوعاتی است که مورد تاکید فراوان اسلام قرار گرفته است و به همین دلیل، انسان اشرف مخلوقات معرفی شده است و در مقابل، هرآنچه مخالف کرامت انسان باشد مورد نکوهش است. کرامت و عزت انسانی مبنای اخلاق اسلامی را شکل میدهد. کرامت، عامل برانگیخته شدن و بعثت پیامبر اسلام (ص) بیان شده است.
مقدمه
اسلام، انسان را برترین آفریده و اشرف مخلوقات میداند؛ چنانچه خداوند در قرآن کریم میفرماید: ﴿وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا﴾[۱]. وقتی انسان صاحب کرامت است، شایستگی پیوند با خدا و افتخار بندگی او را دارد و آنگاه که کرامت و عزت خویش را نادیده گرفت، در اسارت و بندگی غیر خدا گرفتار میشود؛ چنانچه فرعون در ابتدا قوم خود را تحقیر کرده، عزت و کرامت انسانی آنها را زیر پا نهاد. پس از آن، ایشان را در بند طاعت و بندگی خود درآورد؛ چنانچه در قرآن میخوانیم: ﴿فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ﴾[۲].[۳]
اصل کرامت و عزت انسان
کرامت و عزت انسانی مبنای اخلاق اسلامی را شکل میدهد. پیامبر گرامی اسلام (ص) تلاش نمود تا جامعه اسلامی را از ذلت رهانیده و آنها را به عزت برساند. تعبیر موشکافانه حضرت علی (ع) از عملکرد رسالت آن حضرت و توصیف عرب در عصر جاهلی جالب است: "خداوند پیغمبر (ص) را به رسالت مبعوث ساخت، که جهانیان را بیم دهد و امین آیات وی باشد، در حالی که شما ملت عرب بدترین دین و آیین را داشتید و در بدترین سرزمینها زندگی مینمودید. در میان سنگهای خشن و مارهایی که فاقد شنوایی بودند (و به همین جهت از هیچ چیز نمیترسیدند). آبهای آلوده را مینوشیدید و غذاهای ناگوار را میخوردید، خون یکدیگر را میریختید و پیوند خویشاوندی را قطع مینمودید، بتها در میان شما بر پا بود (و پرستش بت شیوه و آیین شما) و گناهان سراسر وجود شما را فرا گرفته بود"[۴].[۵]
کرامت دستاورد بعثت
پیامبران برای زنده کردن و استواری بخشیدن پایههای اخلاق برانگیخته شدهاند. پیامبر اسلام بانگ بر میداشت که من برای کامل کردن ارزشهای اخلاقی مردمان برانگیخته شدهام: «بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاقِ»[۶]. قرآن کریم رسالت آن حضرت را معطوف به همین امر میداند: ﴿هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ﴾[۷]. چنین بعثتی جهتگیری سیره را مشخص میکند تا در سایه حکومت و اِعمال حاکمیت الهی انسانها فطرت الهی خود را شکوفا ساخته و به آنچه خیر و نیکو و پسندیده خداست، چه از نوع اندیشه و معرفت باشد و چه از نوع عمل باشد، آزادانه و با انتخاب رو آورند و متصف به آنها شوند. علی (ع) میفرماید: «به درستی که خداوند محمد (ص) را مبعوث کرد تا بندگانش را از بندگیهای غیر خدا خارج کرده و به سوی عبودیت خداوند برساند»[۸].[۹]
حفظ کرامت انسان
انسان از بُعد فردی موجودی است که بهطور ذاتی و فطری دوستدار کرامت و نیازمند احترام است. اعطای کرامت از سوی خداوند به انسانها و دستور به رعایت احترام به دیگران و جلوگیری از بیاحترامی به آنان همگی دال بر اهمیت موضوع کرامت انسان دارد. در همین زمنیه پیامبر خاتم (ص) باکرامتترین انسانها بود: «كَانَ أكْرَمَ النَّاسِ» و بیشترین تکریم را در رفتارش با خلق خدا داشت. رفتار پیامبر با مردم به تمام معنا کرامتآمیز بود. آن حضرت به هیچ وجه اجازه تحقیر کردن کسی را نمیداد و از اینکه در جامعه مردمان، یکدیگر را تحقیر کنند سخت پرهیز میداد[۱۰].
حفظ کرامت انسان در سیاست
یکی از جاهایی که کرامت و ارزش انسان به خطر میافتد و با حیثیت و منزلت بشر بازی میشود، سیاست است. پیروزی در سیاست، از نگاه برخی از سیاستمداران، اصل است و زیر پا گذاشتن کرامت و شأن و شرف انسانی، از دیدگاه آنان چندان مهم نیست. هدف پیروزی است. اسلام با این بینش همسو نیست. نیرنگ و نیرنگبازی و تحمیق مردم، پستی و فرومایگی است و از کرامت و شأن انسانی به دور است. هر نیرنگبازی در روز رستاخیز، پرچمی همراه دارد که با آن شناخته میشود. اگر پستی سیاسیکاری، پیمانشکنی و نیرنگ و تحمیق مردم به بهانه دین و سیاست نبود، علی از معاویه و معاویهصفتان سیاستمدارتر و زیرکتر بود[۱۱].
هر کاری که کرامت و شخصیت انسان را فرو شکند و بگسلاند، زشت و نکوهیده است. امام علی (ع) در بازگشت از صفین به کوفه، به شبامیان که تیرهای از همدان بودند، برخورد. بزرگ و مهتر آنان به نام حرب پسر شُرحبیل، پای پیاده در رکاب امام به راه افتاد. امام به آن مرد گفت: بازگرد که پیاده رفتن چون تویی با چون من، موجب فریفته شدن والی و خواری مؤمن است[۱۲].[۱۳]
اسلام و کرامت زن
از جمله مسائلی که در مسیر بزرگداشت اسلام و نظام اسلامی، نسبت به حقوق انسان قابل ذکر است، مقام و منزلتی است که این مکتب برای زن قایل است. اسلام، در زمانی که با آن به عنوان انسان درجه دوم و در ردیف حیوانات برخورد میشد، نجات و احیای حقوق او را از برنامههای اساسی خود دانست و مرد و زن را در سیر عبودیت و کمال، یکسان مورد عنایت و خطاب قرار داد؛ چنانچه قرآن میفرماید: ﴿مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً﴾[۱۴].
در روایات منسوب به پیامبر (ص) و ائمه (ع)، نگرش تکریمی اسلام به زن آشکارا سند عزت و ارزشمندی زن است؛ چنانچه رسول خدا فرمود: “بهترین فرزندانتان دختران شما هستند”[۱۵] و امام صادق (ع) فرمود: «الْمَرْأَةُ الصَّالِحَةُ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ رَجُلٍ غَيْرِ صَالِحٍ»؛ زن درستکار و صالحه برتر از هزار مرد ناصالح است[۱۶] و در جایی دیگر سخنی دارد که جا دارد، زنان به خود افتخار نموده و با زمینههایی که خداوند در اختیارشان نهاده است، بیشترین بهره را ببرند آن حضرت میفرمایند: «أَكْثَرُ الْخَيْرِ فِي النِّسَاءِ»[۱۷]: بیشترین خوبی در زنان است[۱۸].
جستارهای وابسته
پرسش مستقیم
منابع
پانویس
- ↑ «و به راستی ما فرزندان آدم را ارجمند داشتهایم و آنان را در خشکی و دریا (بر مرکب) سوار کردهایم و به آنان از چیزهای پاکیزه روزی دادهایم و آنان را بر بسیاری از آنچه آفریدهایم، نیک برتری بخشیدهایم» سوره اسراء، آیه ۷۰.
- ↑ «آنگاه قوم خود را سبکسار کرد (و از راه به در برد) و آنان از او فرمان بردند زیرا آنان قومی بزهکار بودند» سوره زخرف، آیه ۵۴.
- ↑ نصرتی، علی اصغر، نظام سیاسی اسلام، ص ۱۶۷.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۲۶، ترجمه ناصر مکارم شیرازی.
- ↑ بهروز لک، غلام رضا، مقاله «اصول حاکم بر سیره اخلاقی سیاسی پیامبر اسلام»، سیره سیاسی پیامبر اعظم، ص ۶۹.
- ↑ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۱، ص۳۷۳. این حدیث، در الموطأ مالک بن انس بدینگونه آمده است: «بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ حُسْنَ الْأَخْلَاقِ»؛ «برای تمام کردن نیکی اخلاق برانگیخته شدم». الموطأ، جز دوم، ما جاء في حسن الخلق.
- ↑ «اوست که در میان نانویسندگان (عرب)، پیامبری از خود آنان برانگیخت که بر ایشان آیاتش را میخواند و آنها را پاکیزه میگرداند و به آنان کتاب (قرآن) و فرزانگی میآموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند» سوره جمعه، آیه ۲.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۴۷.
- ↑ ساکت، محمد حسین، مقاله «کرامت انسان»، دانشنامه امام علی ج۴، ص ۲۵۳؛ یوسفیراد، مرتضی، مقاله «مبانی انسانشناختی سیره سیاسی نبوی»، سیره سیاسی پیامبر اعظم ص ۵۰ و ۵۵.
- ↑ ذبیحزاده، محمد هادی، مقاله «احترام»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲؛ دلشاد تهرانی، مصطفی، سیره نبوی، ج۲ ص ۷۳-۸۱.
- ↑ «وَ اللَّهِ مَا مُعَاوِيَةُ بِأَدْهَى مِنِّي وَ لَكِنَّهُ يَغْدِرُ وَ يَفْجُرُ وَ لَوْ لَا كَرَاهِيَةُ الْغَدْرِ لَكُنْتُ مِنْ أَدْهَى النَّاسِ وَ لَكِنْ كُلُّ غُدَرَةٍ فُجَرَةٌ وَ كُلُّ فُجَرَةٍ كُفَرَةٌ وَ لِكُلِّ غَادِرٍ لِوَاءٌ يُعْرَفُ بِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ اللَّهِ مَا أُسْتَغْفَلُ بِالْمَكِيدَةِ وَ لَا أُسْتَغْمَزُ بِالشَّدِيدَةِ»؛ «به خدا سوگند! معاویه زیرکتر از من نیست لکن شیوه او پیمانشکنی و گنهکاری است. اگر پیمانشکنی ناخوشایند نمیبود، زیرکتر از من کسی نبود؛ اما هر پیمانشکنی به گناه برانگیزاند. و هر چه به گناه برانگیزاند دل را تاریک گرداند. روز رستاخیز پیمانشکن را درفشی است افروخته و او بدان درفش شناخته، به خدا مرا با فریب غافلگیر نتوانند کرد و با سختگیری ناتوانم نتوانتن شمرد». (نهج البلاغه، ترجمه شهیدی، خطبه ۲۰۰، ص۲۳۶).
- ↑ نهج البلاغه، ترجمه شهیدی، حکمت ۳۲۲، ص۴۱۹.
- ↑ ساکت، محمد حسین، مقاله «کرامت انسان»، دانشنامه امام علی، ج۴، ص ۲۵۷.
- ↑ «کسانی از مرد و زن که کار شایستهای کنند؛ و مؤمن باشند، بیگمان آنان را با زندگانی پاکیزهای زنده میداریم و به یقین نیکوتر از آنچه انجام میدادند پاداششان را خواهیم داد» سوره نحل، آیه ۹۷.
- ↑ بحارالانوار، ج۲۳، ص۱۱۳.
- ↑ الغدیر، ج۲، ص۳۱۲.
- ↑ وسائل الشیعة، ج۱۴، ص۱۱.
- ↑ نصرتی، علی اصغر، نظام سیاسی اسلام، ص ۱۶۷.