کرامت انسان در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی
معناشناسی
«کرامت» به معنای عزت، شرافت[۱] و گرامی بودن [۲] و کریم به معنای گرامی، عزیز و برگزیده[۳] است. برابر کرامت، لئامت به معنای پستی است.[۴] کرامتِ انسان در اصطلاح دینی فضیلت و شرافتی است که او را از دیگر آفریدهها متمایز میکند.[۵]
از واژههای مرتبط با کرامت، عزت، شرافت و تفضیل است. عزت به معنای قوت و غلبه[۶] و عزیز به معنای غالب و قدرتمندی است که در فعل او ضعف و مانعی از انجام وجود ندارد.[۷] شرافت به معنای کرامت[۸] و بزرگی[۹] است و تفضیل به معنای برتری بر غیر است.[۱۰] در تکریم، مقایسه وجود ندارد و تنها شرافت شخص مورد نظر است؛ اما در تفضیل، برتری شخص بر دیگران مد نظر است که در اصل عطا با او شرکت دارند.[۱۱].[۱۲]
پیشینه
شخصیت و کرامت انسان در بسیاری ادیان و مکتبهای جهان جایگاه مهمی دارد و ادیان بر این نکته تأکید دارند که انسان به لحاظ استعدادها و تواناییهای خود، محور آفرینش است و بر آفریدههای دیگر برتری و شرافت دارد.[۱۳] در ادیان توحیدی بر این نکته تأکید شده است که انسان هدف از خلقت و خلیفه الهی بر روی زمین است.[۱۴] انبیای الهی از طرف خداوند تعالی وظیفه هدایت انسانها را بر عهده داشتهاند و کرامت آنان را در ایمان به خداوند و رسیدن به سعادت دنیوی و اخروی معرفی کردهاند.[۱۵] کرامت انسان ریشه در آیات قرآن کریم دارد و به معنای افضلیت و شرافت است؛ چنانکه در آیه ﴿وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا﴾[۱۶] تکریم انسان به این معنا بهکار رفته است. همچنین در آیات چندی بر کرامت و شرافت انسان تأکید شده است ﴿وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُواْ أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاء وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِكَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِي بِأَسْمَاء هَؤُلاء إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ قَالُواْ سُبْحَانَكَ لاَ عِلْمَ لَنَا إِلاَّ مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّكَ أَنتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ قَالَ يَا آدَمُ أَنبِئْهُم بِأَسْمَائِهِمْ فَلَمَّا أَنبَأَهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ ﴾[۱۷][۱۸] از اینرو خداوند انسان را مسجود فرشتگان قرار داد﴿وَلَقَدْ خَلَقْنَاكُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاكُمْ ثُمَّ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ لَمْ يَكُنْ مِنَ السَّاجِدِينَ﴾[۱۹] و او را جانشین خود در زمین معرفی کرد ﴿وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ﴾[۲۰].
در روایات، کرامت انسان و شرافت او بر آفریدههای دیگر از دو جهت طبیعی و روحانی مطرح شده است؛ چنانکه در تفسیر آیه هفتاد سوره اسرا به فضیلت انسان بر دیگر حیوانات از جهت طبیعی اشاره شده است؛[۲۱] افزون بر آن کرامت حقیقی انسان در ایمان و پذیرش دعوت انبیا(ع)،[۲۲] عبادت خداوند[۲۳] و پرهیز از گناهان[۲۴] معرفی شده است و از جهت اجتماعی نیز کرامت انسان یکی از پایههای عدل، قسط و آزادی در جامعه اسلامی است که بر این اساس حقوقی برای افراد جامعه، اعم از مؤمن و غیر مؤمن وضع شده است.[۲۵] عملکرد امیرالمؤمنین علی(ع) در زمان حکومت خود و رعایت حقوق غیر مسلمانان از نمونههای عملی رعایت کرامت انسانی است؛ چنانکه ایشان از بیحرمتی به زنان غیر مسلمان و کشیدن خلخال از پای آنان به دست سپاهیان معاویه بسیار برافروخته و ناراحت شد.[۲۶]
بسیاری از اندیشمندان و حکمای الهی از دیرباز در پی شناخت انسان و الگوهایی بودهاند که انسان را به کرامت واقعی خود برساند و گاهی آن را در قالب نظریههایی به نام مدینه فاضله و آرمانشهر بیان کردهاند و حکمایی مانند افلاطون، فارابی، ابنباجه، سهروردی و اخوان الصفاء و حکمای الهی به آن پرداختهاند.[۲۷] ملاصدرا نیز به بحث از کرامت انسانی پرداخته و تبیین خاصی از کرامت انسان ارائه میدهد.[۲۸]
در فقه نیز از دلیل کرامت انسان در اثبات برخی احکام، استفاده شده است، مانند حرمت خودکشی [۲۹] و ضرر زدن به نفس[۳۰] و نیکی به غیر مسلمانان.[۳۱] در برخی احکام نیز به کرامت انسان مسلمان استدلال شده است، مانند شتاب کردن در دفن مرده مسلمان[۳۲] و محرومیت کافر از ارث مسلمان.[۳۳]
توجه به کرامت انسان در جوامع غربی، پس از فروپاشی فئودالیسم به صورت جدی مطرح و برای انسان فراتر از محدوده جغرافیایی و قومی در جامعه، حقوقی در نظر گرفته شد و چهره بینالمللی پیدا کرد که بعدها به نام حقوق بشر معروف گشت.[۳۴] برخی نیز تا آنجا پیش رفتند که انسان را محور همه خواستها و تعالیم قرار دادند و اومانیسم و بشرپرستی به معنای زندگی بشر برای بشر مطرح شد که در آن انسان در واقع معبود واقع گشت.[۳۵]
امام خمینی بر اساس مبانی فلسفی و عرفانیِ خود کرامت انسانی را تبیین کرده و کرامت ذاتی انسان را مقدمه رسیدن انسان به کمالات بالای الهی دانسته است.[۳۶] ایشان تنها کرامت ذاتی و برتریهای ادراکی و عقلی را در مسئله کرامت و انسانیت کافی نمیداند و تا این مرتبه را مرتبه حیوانیت بر میشمرد و معیار انسانیت و کرامت را روحانیت نفس و مراعات تقوا میداند.[۳۷] ایشان به کرامت انسان از جهات اخلاقی، عرفانی و اجتماعی توجه کرده[۳۸] و از حقیقت کرامت، اقسام و آثار آن بحث کرده است؛ همچنانکه ایشان بر کرامت انسانی زن تأکید و از توجه نکردن به این کرامت در جوامع غربی و وابسته انتقاد کرده است.[۳۹].[۴۰]
حقیقت کرامت انسان
اندیشمندان اسلامی کرامت انسان را که از آیه ﴿وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا﴾[۴۱] فهمیده میشود، به معنای شرافتی میدانند که در دیگران نیست و آن به جهت عقل، فهم و ادراکی است که در نهاد انسان وجود دارد[۴۲] و آن را اشاره به کرامت نوع انسان دانستهاند که اختصاص به بندگان مؤمن ندارد؛[۴۳] از اینرو کرامت را به دو قسم کرامت ذاتی و اکتسابی تقسیم کردهاند و کرامت ذاتی را شرافتی ذاتی در درون انسان میدانند که توجه به آن اجازه نمیدهد انسان خود را به پستیها و اسارتهای مادی آلوده کند؛[۴۴] البته این کرامت، کرامتِ اقتضایی در انسان است و با توجه به آن پرورش و فزونی مییابد و با اعمال ناشایست زایل میشود؛ اما کرامت برخی انبیا(ع) و اولیا(ع) بر همه مخلوقات به جهت این نوع کرامت نیست؛ زیرا این کرامتِ عام سبب ترقی از مقام عقل و مرتبه فرشتگان نیست، بلکه کرامت انبیا(ع) به جهت سرّ ودیعه نهادهشده و معرفت تام الهی در آنان است.[۴۵]
از دیدگاه اهل معرفت کرامت بزرگترین موهبت الهی است که کلید همه فضایل است و باقی فضایل در سایه این موهبت حاصل میشود.[۴۶] به اعتقاد آنان کرامت حقیقی در استقامت در طریق مستقیم،[۴۷] قرب به حقتعالی، معرفت توحید و معارف الهی است که انسان را از دیگر مخلوقات متمایز میکند.[۴۸] از نگاه حکمت متعالیه با توجه به مبانی و اصول فلسفی، کرامت انسان، امری حقیقی و وجودی است، نه اعتباری و قراردادی و از آنجاکه وجود دارای مراتب است و امری تشکیکی است،[۴۹] کرامت نیز امری تشکیکی و دارای مراتب است.[۵۰]
انسان در اندیشه امام خمینی به دلیل اصیلبودن وجود و جامعیت وجودی و کمالپذیری خود، دارای مراتب تشکیکی در کرامتی است که هیچ موجودی در عالم امکان به آن راهی ندارد.[۵۱] ایشان تاکید دارد که انسان موجودی است که در ذات و جوهر خود دارای کرامتی است که او را از موجودات دیگر متمایز میکند و آن تمایز در این است که انسان دارای نفسی است که از روح الهی در او دمیده شده است[۵۲] و انسان به حسب ذات خود این استعداد را دارد که این ودیعه الهی را به فعلیت برساند.[۵۳] به باور ایشان انسان در آغاز خلقت خالی از هر گونه فعلیت در جانب سعادت و شقاوت است[۵۴] و قابلیت ترقی به مرتبه انسانیت را دارد و در آغاز امتیازی از حیوانات دیگر ندارد، بلکه حیوانی بالفعل است که بر اساس شهوت و غضب حرکت میکند.[۵۵] این ترقی و حرکت از مرتبه حیوانی به مرتبه انسانی و بالاتر از آن است و نفس همانگونه که در حرکت خود از مرتبه جمادی به نباتی و حیوانی این حرکت را داشته، میتواند حرکت خود را در صورت نوعیه خود ادامه دهد که اگر به طرف کمال رود از حیوانیت خارج میشود و یک موجود روحانی بلکه بالاتر از فرشتگان میشود و اگر در جهت نقص و شقاوت حرکت کند، پستتر از حیوان میشود؛[۵۶] البته انسان ممکن است تا آخر عمر خود در مرتبه حیوانیت باقی بماند[۵۷] یا با ترقی در مراتب کمالی میتواند مظهر اسمای الهی و مظهر اسم جامع «الله» گردد؛[۵۸] بنابراین کرامت انسان به حسب نوع انسان در این است که این قابلیت را دارد که مراحل کمال را طی کند و این کمال بالقوه در موجودات دیگر نیست؛[۵۹] اما کرامت خاصه در کمال بالفعل انسان است که به مرحله انسانیت برسد، بلکه از آن نیز بالاتر رود.[۶۰].[۶۱]
ریشههای کرامت انسان
اندیشمندان اسلامی ریشه کرامت و شرافت انسان و برتری او بر موجودات دیگر را در عقل و اراده انسان میدانند که به کمک آن انسان میتواند در برابر میلها و خواهشهای نفسانی مقاومت کند و این میلها را زیر فرمان عقل درآورد و این خصوصیت در حیوانات مشاهده نمیشود و همین خصوصیت است که انسان را شایسته تکلیف کرده است.[۶۲] برترین قوهای که انسان به واسطه آن مستحق خلافت الهی گردیده، قوه عاقله است و برترین صفاتی که انسان را برتر از فرشتگان قرار میدهد، علم و حکمت است.[۶۳] امام خمینی نیز برای کرامت انسانی ریشههایی ذکر کرده است:
- اراده و اختیار: انسان موجودی مختار آفریده شده است و این جزو خلقت جدایناپذیر هویت انسان است و بر اساس این اختیار انسان میتواند خیر و شر و سعادت و شقاوت را انتخاب کند و با تمایلاتی که در انسان وجود دارد، در معرض آزمایش الهی است؛ چنانکه در برخی آیات به آن اشاره شده است ﴿فَأَمَّا الْإِنْسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ﴾[۶۴]، ﴿إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَبْتَلِيهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِيعًا بَصِيرًا﴾[۶۵].[۶۶] امام خمینی همانند برخی دیگر بر این اساس قائل است این اراده و اختیار است که انسان را از فرشتگان و حیوان متفاوت میکند که با اختیار خود مسیر تکامل را طی میکند.[۶۷] طبق این بیان افرادی مانند اشاعره که قائل به جبرند، نمیتوانند وجه درستی از کرامت انسان بر باقی موجودات ارائه کنند.
- قابلیت کمال در انسان: از دیدگاه عرفانی انسان این قابلیت را دارد که مظهر تام الهی شود.[۶۸] بر اساس آیات الهی ﴿وَلَقَدْ خَلَقْنَا الإِنسَانَ مِن سُلالَةٍ مِّن طِينٍ ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِي قَرَارٍ مَّكِينٍ ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ ﴾[۶۹] انسان خلقتی متفاوت از حیوان دارد و اینکه تسویه نفس و نفخ روح در برخی آیات[۷۰] به خداوند نسبت داده شده، نشاندهنده شرافت انسان است و این مطلب حتی به فرشتگان نیز نسبت داده نشده است؛ زیرا روح مظهر ربوبیت است و از صقع ربوبی و نشانه اوست؛[۷۱] همچنانکه سجده فرشتگان بر حضرت آدم(ع) از آن جهت بوده است که او منسوب به خداوند و جلوه تام اوست و شیطان چون این مطلب را ندید، در استدلال خود آدم(ع) را پایینتر از خود فرض کرد و گفت اشرف بر اخس نباید سجده کند.[۷۲] بدون این جهتِ استعدادی در انسان، تفاوتی میان انسان و حیوان نیست و انسان نوعی از حیوان است که تنها ویژگیهای خاصی دارد؛[۷۳] البته خداوند متعال بر اساس جود و رحمت خود به هر موجودی بر اساس قابلیت ذاتی و عین ثابت خود کمال لایق را عطا کرده است و این عطا پیش از وجود و بر اساس طلب ذاتی اشیا و پیش از سؤال سائلان است؛ چنانکه در ادعیه آمده است از صفات حقتعالی «قدیم الاحسان» است.[۷۴].[۷۵]
اقسام کرامت
برای کرامت تقسیمات چندی ذکر شده است. برخی کرامت را از یک منظر به دو قسم بالفعل و بالقوه تقسیم کرده و کرامت بالفعل را در گرو خلافت الهی انسان میدانند. در حقیقت انسانی که خلافت الهی را در خود اجرا کند و صفات مستخلفعنه را داشته باشد و به دستورهای او عمل کند، کرامت دارد و کسی که اینچنین نباشد، کرامت نخواهد داشت، بلکه به مرتبه انسانیت هم نرسیده است.[۷۶]
از سوی دیگر، برخی کرامت را به دو قسم کرامت جسمانی و روحانی تقسیم کردهاند: کرامت جسمانی کرامتی است که مربوط به خلقت و امور مادی است و شامل مؤمن و کافر میشود، مانند خلقت انسان به احسن صورت و قدرت تمییز و درک به کمک عقل و فهم و نطق. کرامت روحانی خود بر دو قسم عامه و خاصه است. در کرامت عامه، مؤمن و کافر شریکاند، مانند نفخ روح، خارج شدن از صلب حضرت آدم(ع)، شنیدن قول خداوند و عهد الهی در عالم ذر، عهد بر عبودیت و ارسال رسل. کرامت خاصه از قسم ایمان، هدایت، اخلاق، سیر الی الله و تحصیل مقامات معنوی است.[۷۷] از اینرو برخی مفسران قائل شدهاند که کرامت انسان و افضلیت او بر موجودات دیگر امری اقتضایی است که بالقوه در انسان وجود دارد و در صورتی که انسان آن را به فعلیت درآورد، برای او کرامت حساب میشود.[۷۸] از دیدگاه عارفان کرامتی که خداوند متعال به انسان اختصاص داده است، مربوط به امر جسمانی نیست؛ زیرا برخی حیوانات در این امور جسمانی قویتر از انساناند، بلکه در امور روحانی نیز خلق فرشتگان و عرش و کرسی نیز خداوند را قانع نکرد و کرامتی افزون به انسان عطا کرد و آن اینکه او را مظهر همه اسما و صفات خود[۷۹] و محل محبت الهی[۸۰] قرار داد.
در نگاهی دیگر کرامت انسان به دو قسم «ذاتی» و «اکتسابی» تقسیم شده است؛ یعنی کرامتی که برخاسته از انسانیت انسان و حقیقت اوست و کرامتی که مربوط به عمل اوست:[۸۱].[۸۲]
کرامت ذاتی
کرامت ذاتی، کرامتی است که به انسان به اعتبار سنخ وجودی و نوع آدمی تعلق میگیرد و مقصود این است که خداوند انسان را به گونهای آفریده که در مقایسه با برخی موجودات دیگر از لحاظ وجودی امکانات و مزایای بیشتری دارد.[۸۳] این کرامتی است که همه انسانها از آن برخوردارند؛ از اینروی هیچکس نمیتواند به سبب برخورداری از آن به موجود دیگر فخرفروشی کند و آن را ملاک ارزشمندی و تکامل انسانی بداند.[۸۴] کرامت ذاتی حاصل استعداد و تواناییهای بالقوه انسان است که مهمترین مصادیق این نوع کرامت عبارتند از ظرفیت شگرف علمی، خلافت الهی، اختیار و آزادی، برخورداری از روح الهی.[۸۵].[۸۶]
کرامت اکتسابی
کرامت اکتسابی به اعتبار صفات نفسانی انسان، تلاش و کوشش وی به دست میآید[۸۷] و به تناسب اکتساب درجات معنوی تغییر مییابد و هر کس به درجات بالاتری برسد کریمتر و گرامیتر است؛[۸۸] از اینرو نیل به کرامت اکتسابی و کمال نهایی در گرو اعمال اختیاری است که این اعمال باید به ایمان به خدا و تقوا همراه باشد[۸۹] و تفاوت انسانها در برخورداری از کرامت اکتسابی به میزان قرب آنها به خداوند است که از طریق طاعت حاصل میشود؛ چنانکه گروهی با پشتکردن به کرامت و منزلت خود، مصداق ﴿أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ﴾[۹۰] میشوند. از نگاه قرآن کریم کرامت و عزت انسان در سایه ایمان و عمل صالح به دست میآید ﴿مَنْ كَانَ يُرِيدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِيعًا إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ وَالَّذِينَ يَمْكُرُونَ السَّيِّئَاتِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَمَكْرُ أُولَئِكَ هُوَ يَبُورُ﴾[۹۱] و خداوند در سایه رحمت رحیمیه خود به اهل ایمان کرامت خاصه عطا میکند و ازجمله آن رزق کریم است که شامل رزق اخروی و ارزاق معنوی میشود ﴿لِيَجْزِيَ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِكَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ﴾[۹۲]، ﴿وَالَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ آوَوْا وَنَصَرُوا أُولَئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ﴾[۹۳] اوست که مؤمنان را از ظلمات به نور هدایت میکند و برای آنان اجر کریم مقدر کرده است ﴿هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَمَلَائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَكَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيمًا﴾[۹۴]، ﴿تَحِيَّتُهُمْ يَوْمَ يَلْقَوْنَهُ سَلَامٌ وَأَعَدَّ لَهُمْ أَجْرًا كَرِيمًا﴾[۹۵] و به تبع آن کرامت افراد نیز بر اساس اعمال صالح افراد مختلف خواهد بود ﴿وَلِكُلٍّ دَرَجَاتٌ مِمَّا عَمِلُوا وَمَا رَبُّكَ بِغَافِلٍ عَمَّا يَعْمَلُونَ﴾[۹۶] امام خمینی نیز خاطرنشان کرده است که کرامت اکتسابی حدی ندارد؛ زیرا تقوا که اساس کرامت است محدود نیست.[۹۷].[۹۸]
اقسام کرامت از نظر امام خمینی
امام خمینی برای کرامت اقسامی قائل است، ازجمله:
- کرامت مطلقه: این کرامت مربوط به اعطای اصل وجود است و از رحمت واسعه حقتعالی نشئت میگیرد که شامل همه موجودات است و همه موجودات از بسط فیض وجود بهره بردهاند و این کرامت به واسطه نور وجود پیامبر اکرم(ص) است که در عالم ظاهر گشته است؛ از اینرو پیامبر اکرم(ص) رحمت برای عالمیان و کرامت مطلقه الهی است[۹۹] ایشان در ذیل جمله « اللَّهُمَّ أَنِّي أَسْئَلَكَ مِنْ آيَاتِكَ باكرمها» در شرح دعای سحر به این نکته اشاره میکند که همه موجودات اعم از موجودات غیب و شهود، آیات الهیاند که از کرم وجود مطلق الهی بهره بردهاند و هر موجودی کتاب الهی است که اهل سلوک و معرفت در آن اسمای الهی را مشاهده میکنند و در این میان انسان کامل که جامع و مظهر همه اسما و صفات الهی است، با کرامتترین آیات الهی است که خلیفه خداوند بر زمین و حجت اوست؛ چنانکه در برخی روایات[۱۰۰] به آن اشاره شده است.[۱۰۱] بر این اساس هر موجودی که در سلسله آیات الهی نزدیکتر و شبیهتر به انسان کامل باشد، او از کرامت بیشتری برخوردار است.
- کرامت ذاتی: امام خمینی نیز کرامت ذاتی را مربوط به کمالات وجود میداند که در افراد به تناسبِ استعدادهای آنان مختلف است و خود دو قسم کرامت جسمانی و کرامت روحانی است:
- کرامت جسمانی مربوط به خلقت طبیعی بدن است که خداوند انسان را از نوع حیوان در طبیعت جسمانی متمایز کرده است؛ چنانکه ستر عورت و لباس از کرامتهای خداوند است که اختصاص به انسان دارد و به دیگر موجودات عطا نکرده است.[۱۰۲] ازجمله این کرامتها محبت پدر و مادر است که در انسان نسبت به موجودات دیگر بیشتر است و پدر و مادر در حفظ و تربیت فرزند جدیت بیشتری دارند و بدون منت سختیهای تربیت فرزند را به دوش میکشند.[۱۰۳]
- کرامت روحانی: کرامت روحانی به جهت معنوی انسان مربوط است که نفس و روح انسان را دربر میگیرد. این کرامت به اصل ذات و هویت انسان مربوط است؛ چنانکه آیه مربوط به خلقت انسان، ﴿وَلَقَدْ خَلَقْنَا الإِنسَانَ مِن سُلالَةٍ مِّن طِينٍ ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِي قَرَارٍ مَّكِينٍ ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ ﴾[۱۰۴] وقتی به مراحل خلقت انسان میپردازد، پس از مرحله تکمیل جسمانیت و ورود به مرحله تجرد میافزاید: ﴿فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ ﴾ و این غایت شرافت و کرامت است که در مرحله جسمانیت نیست.[۱۰۵] مهمترین کرامت انسان مربوط به تربیت معنوی اوست؛ مانند فرستادن انبیا(ع) و کتابهای آسمانی که تأمینکننده سعادت ابدی و کمالات انسانیاند و همه این کرامتهای معنوی بدون سابقه عبادت یا عملی از انسان هستند و همه نعمتهایی ابتداییاند.[۱۰۶]
- کرامت اکتسابی: امام خمینی مانند دیگر اندیشمندان اسلامی[۱۰۷] بر اساس قرآن کریم ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ﴾[۱۰۸] معیار کرامت اکتسابی انسان را تقوای الهی معرفی میکند و معتقد است هر کس تقوایش بیشتر باشد، کرامتش نزد خداوند بیشتر است و مرد یا زنبودن اختلاف لهجه و زبان و رنگ هیچیک موجب کرامت نیست و پیامبر اکرم(ص) و ائمه(ع) به سبب اینکه با تقواترینِ مردم بودند، باکرامتترین آناناند[۱۰۹] و از آنجاکه تقوای الهی دارای مراتب است به موازات آن کرامت نیز دارای مراتبی است. نخستین مرتبه تقوا پرهیز از گناهان است که سبب هلاکت انسان و داخلشدن در جهنم است.[۱۱۰] مرتبه دوم پرهیز از شبهات و اموری است که حلال و حرامبودن آن مورد تردید و شبهه است؛[۱۱۱] چنانکه در روایت آمده است امور سه قسم میشوند: حلال آشکار و روشن، حرام آشکار و امور مشتبهه. هر کس از شبهات پرهیز کند از حرام رهایی مییابد.[۱۱۲] سومین مرتبه تقوا، تقوای باطن است و آن تطهیر از افراط و تفریط و اعتدال در اخلاق است و این تقوای خاصه است.[۱۱۳]
از دیگر شاخصههای کرامت روحانی که امام خمینی نیز بر آن تأکید کرده است، عبارتاند از:
- روح الهی: بر اساس آیات قرآن، خداوند از روح خود در انسان دمیده است ﴿فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ﴾[۱۱۴] [۱۱۵] و این، چنانکه امام خمینی خاطرنشان کرده است، غایت شرافت و کرامت برای انسان است. خداوندروح خود را به انسان نسبت میدهد و اینچنین خلقتی به فرشتگان نیز نسبت داده نشده است؛ زیرا روح مظهر الوهیت و نشانه حقتعالی است.[۱۱۶]
- خلافت الهی: یکی از کرامتهای الهیِ انسان، انتخاب انسان به عنوان خلیفه الهی در زمین است؛[۱۱۷] البته اندیشمندان اسلامی در اینکه این خلافت اختصاص به حضرت آدم(ع) دارد یا برای همه افراد انسان است، اختلاف دارند.[۱۱۸] برخی بر این اعتقادند که این خلافت مربوط به اصل خلقت انسان است که به سرشت و ذات او باز میگردد که قابلیت مظهریت همه اسمای الهی را دارد؛ به همین جهت مسجود فرشتگان و معلم آنان گشته است.[۱۱۹]از دیدگاه امام خمینی خلافت دارای مراتبی است.[۱۲۰] این خلافت در انسان ویژگی نوع انسان است که نسخه جامعی از عالم است و از این جهت است که محل تعلیم اسمای الهی واقع شده است؛[۱۲۱] اما خلافت تام الهی مربوط به انسان کامل است که مظهر آن در عالم انسانی در چهره ولیّ و نبیّ ظهور میکند و برترین آن خلافت و ولایت پیامبر اکرم(ص) است که مظهر اسم اعظم الله است.[۱۲۲]
- خلق به صورت الهی: بر اساس برخی روایات انسان به صورت الهی خلق شده است و خداوند با دو دست خود که کنایه از صفات جمال و جلال است، او را آفریده است؛[۱۲۳] از این جهت جامع صفات جمال و جلال است.[۱۲۴] «صورت» چنانکه امام خمینی بر آن تأکید کرده، در لغت به معنای هیئت و شکل است؛ اما معنای خاص آن، امر مشترک میان اشیاست و صورت یک شیء در حکمت، امر مشترک و فعلیت آن شیء است.[۱۲۵] صورت الهی همان اسما و صفات الهی در مرتبه واحدیت است؛ زیرا برای هر اسمی در آن مرتبه صورت، فعلیت و تعینی است و این انسان کامل است که مظهر اسم جامع «الله» و مظهر همه اسمای حسنای حقتعالی است؛[۱۲۶] بنابراین انسان آیت و مظهر اتمّ و مَثَل اعلای حقتعالی و محل تجلیات اسما و صفات حقتعالی است[۱۲۷] و این کرامتی ذاتی برای انسان است که به سرشت و خلقت انسان مربوط است.[۱۲۸]
- حمل امانت الهی: بر اساس برخی آیات خداوند امانت خود را بر آسمانها و زمین عرضه کرد و آنها از حمل آن سر باز زدند و این انسان بود که این امانت را بر دوش کشید ﴿إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا﴾[۱۲۹] برخی مفسران مراد از امانت را در این آیه، تکلیف، [۱۳۰]توحید، نماز، عقل و مانند آن[۱۳۱] دانستهاند. از دیدگاه امام خمینی امانت در مشرب عرفان، ولایت مطلقه است که غیر از انسان هیچ موجودی لایق آن نیست و این ولایت مطلقه مقام فیض مقدس و مرتبه وجه الهی است که اختصاص به انسان کامل دارد[۱۳۲] و در ظاهر امانت منطبق بر شریعت، دین، قرآن یا نماز است.[۱۳۳]
- فطرت الهی: یکی از اموری که خداوندانسان را با آن از دیگر موجودات متمایز کرده و به واسطه آن شرافت داده است، فطرت الهی است و این فطرت، فطرت توحید حقیقی است[۱۳۴] که همه انسانها در آن مشترکاند و اگر این فطرت با آلودگیها و مشغولشدن به دنیا محجوب نشده باشد، به سوی توحید گرایش دارد؛[۱۳۵] البته برخی حکمای الهی بر این باورند که برخی صفات مانند خلافت الهی و مسجودبودن برای فرشتگان از امور اکتسابیاند که با ریاضتهای نفسانی و تهذیب عقلی و تکالیف شرعی حاصل میشوند.[۱۳۶]
از سوی دیگر، امام خمینی خاطرنشان کرده است که خداوند بندگان خود را به عبادت و مناجات با خود تکریم کرد[۱۳۷] و آنان که اهل معرفت و فضیلتاند چیزی را با مناجات با حقتعالی عوض نمیکنند و همه عزت و شرف و فضیلت خود را در مناجات با حقتعالی میدانند؛[۱۳۸] از اینرو بنده نیز باید ادب مقام ربوبیت را نگه دارد و دعاها و عبادات او دارای تنزیه و یاد حق باشد و امور معنوی را طلب کند؛[۱۳۹] بهویژه نماز که در آن حقتعالی توجه و اقبال به سوی عبد دارد و در این کرامتی است که عقول بشر از درک آن عاجزند[۱۴۰].[۱۴۱]
نسبت میان کرامت ذاتی و کرامت اکتسابی
برخی اندیشمندان بر این اعتقادند که کرامت ذاتی انسان در صورتی استمرار دارد که به واسطه خود شخص نقض نشود و در صورتی که شخص کرامت خود را حفظ کند، باقی میماند و اگر اعمال ناپسند انجام دهد، این کرامت زایل میشود.[۱۴۲] برخی نیز بر این اعتقادند که کرامت در انسان امری اقتضایی است و در گرو فعلیتیافتن خلافت الهی است؛ زیرا انسان جانشین خداوند کریم است و بدون صفات الهی، انسان از کرامتی برخوردار نیست.[۱۴۳]
برخی با استناد به حقوق بشر بر این عقیدهاند که کرامت ذاتی انسان با کرامت اکتسابی در دو حوزه متفاوتاند و کرامت اکتسابی مربوط به امور اخروی است و اگر کرامت اکتسابی در تعارض با کرامت ذاتی قرار گیرد و شخص در عمل و عقیده دارای انحراف باشد، حکومت یا دین نمیتواند کرامت ذاتی او را سلب کند و لازمه این عقیده نفی قصاص و ارتداد در جامعه است؛[۱۴۴] اگرچه در مرحله عمل در جهان غرب نیز افراد مجرم، دارای حقوقِ مساوی با افراد عادی نیستند و افزون بر مجازاتهای قانونی از برخی حقوق مدیریتی و اجتماعی محروم میشوند.[۱۴۵]
از دیدگاه امام خمینی انسان باکرامت خلق شده است[۱۴۶] و این انسان طبیعی و بالقوه،[۱۴۷] دارای کرامتهای صوری و طبیعی است[۱۴۸] و در او ویژگیهایی وجود دارد که در دیگر حیوانات نیست؛ ولی این امور نیاز به تربیت صحیح دارند و این تربیت باید از ناحیه وحی و انبیا صورت گیرد؛ زیرا اطلاع از حقیقت و ابعاد انسان، بدون رجوع به وحی ممکن نیست.[۱۴۹] به اعتقاد ایشان افرادی که برای کرامت انسان حرمتی قائل نیستند و بر ضد بشریت اقدام میکنند، خود حرمتی ندارند و باید با آنان مبارزه کرد؛ از اینرو انبیای الهی بر کافران سخت میگرفتند و با آنان مبارزه میکردند.[۱۵۰]
امام خمینی قصاص و حدود را در راستای جلوگیری از فساد و تباهی در جامعه[۱۵۱] و برای حفظ حقوق بشر میداند؛ در حالیکه طرفداران حقوق بشر آن را نقضحقوق بشر و خشونت میپندارند.[۱۵۲] این سخن ایشان تأکید بر این نکته است که کرامت انسان در صورتی که از ناحیه خود او رعایت نشود، موجب سلب برخی حقوق برای اوست و این مجازات برای این است که افراد از نقض کرامت خود و دیگران برحذر باشند. ازجمله حقوقی که برای انسانها ثابت است، امنیت آبروی افراد است؛ اما در صورتی که شخص، حرمت جامعه را حفظ نکند، حرمت او نیز حفظ نخواهد شد. امام خمینی مانند فقهای دیگر[۱۵۳] معتقد است کسی که فسق را به صورت علنی انجام میدهد، حرمتی ندارد و غیبت کردن از او جایز است.[۱۵۴].[۱۵۵]
آثار و شاخصهها
کرامتی که خداوند در ذات انسان قرار داده است، حقوقی را به دنبال دارد. این حقوق برای همه انسانها ثابت است و افراد لازم است در تعامل خود این حقوق را رعایت کنند. از این جهت این حقوق تکالیفی را نیز به همراه دارند.[۱۵۶] برخی از این حقوق مربوط به حقوق شهروندیاند و این حقوق زمانی مطرح میشوند که قرار است حقوق مدنی در ذیل حکومتی خاص و در سرزمینی خاص شکل قانونی و اجرایی به خود بگیرد. این حقوق درباره اتباع یک کشور در رابطه با حقوقی که در رابطه با مؤسسات عمومی آن کشور دارد؛ مانند حق انتخاب کردن و انتخاب شدن، حق گواهی دادن در مراجع رسمی، حق استخدام.[۱۵۷] از مهمترینِ این حقوق در حوزه فردی و اجتماعی چنانکه امام خمینی بر آن تأکید کرده است؛ عبارتاند از:
- حق حیات: یکی از بنیادیترین و ضروریترین حق انسان در نظر امام خمینی، حق حیات است[۱۵۸] که خداوند در اختیار او گذاشته است و کسی حق ندارد این حق را از خود یا دیگری سلب کند و به کرامت او لطمه بزند و سایر حقوق از این حق نشئت میگیرند و بسیاری از تکالیف شرعی در اسلام، مثل تحریم قتل نفس، حرمت خودکشی و وجوب حفظ حیات در راستای این حق است.[۱۵۹]
- حق آزادی: از نظر امام خمینی خداوندانسان را آزاد خلق کرده است و کسی حق محدودکردن این آزادی را ندارد.[۱۶۰] این آزادی شامل آزادی عقیده، آزادی بیان، آزادی انتخاب سرنوشت[۱۶۱] و مانند آن است؛ البته این آزادیها در صورتی است که مخالف مبانی دین یا حقوق عمومی نباشد[۱۶۲] و اصل ۲۴ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز آن را بیان کرده است.
- حق امنیت: امام خمینی داشتن امنیت در جامعه را یکی از حقوق اولیه برای هر انسان میدانست[۱۶۳] و بدون آن سرمایههای مادی و معنوی انسان به خطر میافتد. از اینرو در روایت بر حفظ امنیت اجتماعی تأکید شده و تعرض به جان، اموال و آبروی مردم حرام شمرده شده است.[۱۶۴]
- حق استقلال: به اعتقاد امام خمینی ملتی که به کرامت و شرافت خود توجه کنند، زیر بار وابستگی نخواهند رفت[۱۶۵] و میتوانند با تکیه بر تواناییهای خود و بدون وابستگی به قدرتها نیازهای خود را برآورده و در مقابل قدرتها ایستادگی کنند.[۱۶۶]
- حق عدالت و برابری در حقوق اجتماعی: عدالت، چنانکه امام خمینی خاطرنشان کرده، مهمترین شاخصه یک حکومت کریمه است و برقراری عدالت اجتماعی یکی از مقاصد بزرگ اسلام است؛[۱۶۷] زیرا همه مردم یکساناند و امتیازی بر یکدیگر ندارند، مگر به تقوا؛ به همین جهت هیچیک از اختلافات زبانی، قومی، رنگی سبب امتیاز گروهی بر گروه دیگر نیست و همه افراد در کرامت الهی شریکاند و لازم است در حقوق و بهرهمندی از مواهب الهی نیز یکسان باشند.[۱۶۸] از دیدگاه ایشان در جامعه اسلامی همه افراد از حقوق بشری برخوردارند و تفاوتی میان فقیر و غنی و سیاه و سفید نیست [۱۶۹] و شخص اول حکومت با آخرین فرد آن در حقوق مساویاند؛[۱۷۰] چنانکه کسب علم نیز در جامعه در انحصار افرادی خاص نیست و همه افراد در تعلیم و تربیت باید از فرصتهای برابر آموزشی برخوردار باشند.[۱۷۱]
از دیدگاه امام خمینی همه این موارد لازمه کرامت انسان است؛ زیرا بر اساس اعتقاد توحیدی همه انسانها در پیشگاه خداوند یکساناند. او خالق همه است و همه بنده او هستند و تنها امتیاز فردی، تقواست؛ بنابراین هر چیزی که این برابری را به هم میزند، خلاف کرامت ذاتی انسان است.[۱۷۲] از اینرو امیرالمؤمنین علی(ع) در نامه خود به مالک اشتر بر مهربانی و رعایت حقوق همه مردم توصیه و مردم را به دو دسته تقسیم میکند: دستهای که دارای ایمان و اسلاماند و دسته دیگر که گرچه مسلمان نیستند، ولی در اصل آفرینش با دیگران مشترکاند.[۱۷۳]
از دیدگاه امام خمینی در حقوق انسانی تفاوتی میان مسلمان و غیر مسلمان نیست و اسلام بیش از هر دینی و بیش از هر مسلکی به اقلیتهای مذهبی آزادی داده و از حقوق طبیعی خودشان که خداوند برای همه انسانها قرار داده است، بهرهمند ساخته است؛[۱۷۴] بنابراین در حقوق اجتماعی و شهروندی تفاوتی میان شهروندان مسلمان و غیر مسلمان نیست و دولت اسلامی موظف است از حقوق آنان دفاع کند؛[۱۷۵] از اینرو ایشان در فرمان هشت مادهای خود در تحکیم کرامت انسان و حفظ حقوق شهروندی بر اموری تأکید کرد، ازجمله حفظ حریم شخصی و داخل نشدن در ملک افراد بدون اذن آنان، تجسس نکردن در امور مردم و منع توقیف و حبس افراد و مصادره اموال بدون حکم حاکم شرع.[۱۷۶]
برای کرامت اکتسابی نیز آثار و شاخصههایی است؛ ازجمله:
- کوچک دانستن دنیا: برخی روایات آثار کرامت نفس را کوچک شمردن دنیا معرفی کردهاند.[۱۷۷] کسی که نفسش شریف باشد، برای دنیا ارزشی قائل نیست و در برابر اهل دنیا تواضع نمیکند.[۱۷۸] از دیدگاه امام خمینی عزت و بزرگی نفس از لوازم بیاعتنایی به دنیاست و این دو با هم ملازماند[۱۷۹] و اشتغال به دنیا میتواند نفس شریف را ذلیل و خوار و به عذاب گرفتار کند.[۱۸۰] به باور ایشان مبدأ عزتِ نفس، اعتماد بر خداوند است و ثمره آن ترک غیر حق است.[۱۸۱]
- مرتکب نشدن گناه: کسی که دارای شرافت نفس است، آزادیها و خواهشهای نفسانی خود را محدود میکند [۱۸۲] و به نفس خود اجازه ورود در گناهان را نمیدهد؛ مگر اینکه نفس از راه حیله و مکر وارد شود و عمل را صحیح جلوه دهد یا مجوزی برای انجام آن بیاورد؛[۱۸۳] چنانکه برخی روایات نیز بر آن تأکید دارد.[۱۸۴]
- تحمل نکردن حقارت: نفسی که شریف است، راضی به اهانت، توهین و تحقیر نمیشود و مرگ را به ذلت ترجیح میدهد. در مقابل کسی که نفسش برایش شرافت و عزت نداشته باشد، ممکن است برای دنیا خود را ذلیل کند و از ترس فقر به هر عملی دست بزند.[۱۸۵]
- غیرت و حمیت: افرادی که دارای کرامتاند، در برابر خود و دیگران دارای غیرت و حمیتاند و راضی نمیشود زیر بار ظلم بروند و در مقابل جنایتها ساکت نمینشینند.[۱۸۶].[۱۸۷]
احکام و حقوق مترتب بر کرامت انسان
در برخی آثار روایی و فقهی، کرامت انسان به عنوان دلیل یا حکمت احکام یا حقوق انسان، بهکار رفته است که برخی از این حقوق مربوط به نوع انسان است؛[۱۸۸] ازجمله این حقوق مساوات و عدالت شخص حاکم در برابر عموم مردم است که از نامه امیرالمؤمنین علی(ع) به مالک اشتر فهمیده میشود مبنای آن کرامت ذاتی همه انسانهاست و در این حق فرقی میان مسلمان و غیر مسلمان نیست.[۱۸۹]
برخی فقهای شیعه حفظ کرامت انسان را یکی از لوازم حیات اجتماعی میدانند و هر گونه هتک نفس و ضرر زدن به آن را مخالف این کرامت میشمارند.[۱۹۰] اساساً قاعده لاضرر برای حفظ نظام و روابط اجتماعی وضع شده است و کسی حق ظلم کردن و ضرر زدن به دیگری را ندارد؛[۱۹۱] بلکه ضرر رساندن به نفس نیز جایز نیست؛[۱۹۲] چنانکه بر اساس برخی روایات بدن انسان حقی بر انسان دارد.[۱۹۳] در فقه اهل سنت نیز در مورد طهارت مرده انسان[۱۹۴] و حرمت دشنام و استهزای مسلمان و غیر مسلمان[۱۹۵] به کرامت انسان استدلال شده است.
امام خمینی نیز برخی حقوق را در اسلام متعلق به عموم مردم و آن را حقی انسانی میداند،[۱۹۶] مانند حق ملکیت[۱۹۷] و حق احیای موات[۱۹۸] ایشان معتقد است در حکومت اسلامی همه اقلیتهای مذهبی در همه حقوق مادی با مسلمانان برابرند و اگر خداوند برای تقوا کرامت و ارزش بیشتری قائل شده است، مربوط به امور مادی نیست، بلکه در امور معنوی است، وگرنه در امور مادی اهل تقوا حقی افزون بر دیگران ندارند.[۱۹۹] امام خمینی مانند دیگر فقها[۲۰۰] حفظ نفس محترمه را واجب میداند؛ البته این حفظکردن اختصاص به انسان ندارد و حیوانات را نیز شامل میشود؛ به همین جهت گفته شده اگر آب کم است و چنانچه با آن وضو گرفته شود، نفس محترمی هلاک میشود، وظیفه شخص تیمم است[۲۰۱].[۲۰۲]
موانع کرامت انسان
برخی امور انسان را از کرامت حقیقی خود که کرامت اکتسابی است، باز میدارند و به سوی پستی میکشاند. قرآن کریم در برابر کرامت، خواری و پستی را ذکر میکند که خداوند هر کس را خوار کند، برای او گرامی دارندهای نیست ﴿أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ وَالشَّمْسُ وَالْقَمَرُ وَالنُّجُومُ وَالْجِبَالُ وَالشَّجَرُ وَالدَّوَابُّ وَكَثِيرٌ مِنَ النَّاسِ وَكَثِيرٌ حَقَّ عَلَيْهِ الْعَذَابُ وَمَنْ يُهِنِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ مُكْرِمٍ إِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ﴾[۲۰۳] مفسران خواری و اهانت الهی را به استحقاق بنده به عذاب میدانند که کسی را یارای نصرت و شفاعت آنان نیست.[۲۰۴]
از دیدگاه اندیشمندان اسلامی وقوع در کفر و شرک[۲۰۵] و انجام دادن گناهان[۲۰۶] و هر آنچه که انسان را از حقیقت انسانی دور و به مرتبه حیوانیت نزدیکتر میکند، مانع کرامت و رسیدن به بهشت جاودان است که دار کرامت است.[۲۰۷] از دیدگاه امام خمینی اموری مانند تکبر کردن بر مردم[۲۰۸] غرور و خودبینی،[۲۰۹] خمودی و سستی در وظایف،[۲۱۰] حب دنیا و مشغول شدن به آن،[۲۱۱] ارتکاب معاصی،[۲۱۲]حرص و طمع،[۲۱۳] پیروی از هوای نفس و شهوات،[۲۱۴]شرک و ریا[۲۱۵]و هر آنچه که انسان را از عبور از منزل حیوانیت به منزل انسانیت باز میدارد و سبب میشود انسان مانند حیوان، از مواهب الهی و هدایت و مواعظ دور باشد و تنها به زندگی مادی و طبیعی بسنده کند، از موانع کرامت اکتسابی انسانی شمرده میشود. چنین انسانی مسیر سلوک انسانی را گم کرده و به ورشکستگی و خسارت افتاده است.[۲۱۶].[۲۱۷]
کرامت زن و مرد
در آموزههای اسلامی راه سعادت و کمال برای زن و مرد تفاوتی ندارد و در بسیاری از آیات قرآن، زنان به همراه مردان مورد خطاب قرار گرفتهاند؛ ﴿مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ﴾[۲۱۸]، ﴿إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِينَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِينَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِينَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِينَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِينَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِينَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاكِرِينَ اللَّهَ كَثِيرًا وَالذَّاكِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا﴾[۲۱۹] بلکه در مواردی زنان به عنوان اسوه و الگو معرفی شدهاند، مانند آسیه همسر فرعون ﴿وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ﴾[۲۲۰] در روایات نیز بر تکریم و حقوق زن تأکید شده است.[۲۲۱]
در طول تاریخ پیش از اسلام به زنان به دیده حقارت نظر میشد و زنان در سختیها و مظلومیتهای بسیاری بودند تا آنجاکه برخی، نوزادان دختر را زندهبهگور میکردند ﴿يَتَوَارَى مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ مَا بُشِّرَ بِهِ أَيُمْسِكُهُ عَلَى هُونٍ أَمْ يَدُسُّهُ فِي التُّرَابِ أَلَا سَاءَ مَا يَحْكُمُونَ﴾[۲۲۲] در بسیاری مناطق بر اساس آیین و رسوم، زنان از بسیاری حقوق محروم بودند؛ چنانکه در هند زن تابع شوهر بود و پس از مردن شوهر با جسد او سوزانده میشد یا با خواری زندگی میکرد و دیگر حق ازدواج نداشت.[۲۲۳]. در کشورهای غربی نیز زنان تا قرن نوزدهم میلادی از بسیاری حقوق محروم بودند تا اینکه در این قرن حرکتی اصلاحی در فرانسه به ثمر نشست و افرادی چون آگوست کنت و جان استوارت میل نظریه تساوی زن و مرد را در چارچوب فردی مطرح کردند.[۲۲۴] در اسلام حقوق فراوانی برای زن در ابواب مختلف فقه بیان شده است، ازجمله نفقه، حضانت، ارث و دیه. اندیشمندان اسلامی بر این اعتقادند که اسلام حقوق زیادی برای زن قائل شده است که در طول تاریخ متروک مانده است.[۲۲۵]
امام خمینی مانند دیگر اندیشمندان اسلامی[۲۲۶] معتقد است زن و مرد در کرامت انسانی برابرند و از نظر حقوق انسانی تفاوتی میان زن و مرد نیست؛ زیرا هر دو انساناند و حق دخالت در سرنوشت خود دارند؛ البته در بعضی موارد تفاوتهایی میان زن و مرد وجود دارد که به حیثیت انسانی آنان مربوط نیست.[۲۲۷] از نگاه ایشان، اسلام، زن را از مظلومیتی که در جاهلیت داشت، بیرون کشید و آن مقام معنویت و شرافتی که داشت به او بازگرداند.[۲۲۸] ایشان با مخالفت با غرب که از زن به عنوان کالا بهره میبرد، از آن به جاهلیتی جدید یاد میکند که کرامت واقعی زن را سلب کرده است.[۲۲۹] به باور ایشان، زن مربی جامعه است و نقش تربیت افراد را در جامعه بر عهده دارد و سعادت و شقاوت جامعه به این تربیتِ صحیح وابسته است.[۲۳۰]
امام خمینی در آثار خود بر برخی حقوق زن در جامعه اسلامی تأکید کرده است، ازجمله:
- علمآموزی در رشتههای جدید و حوزوی[۲۳۱] و ورود در مراکز تحصیلی و اقتصادی و آبادانی کشور؛[۲۳۲]
- حق اشتغال که در مواردی برای زنان ضروری و واجب است؛[۲۳۳]
- حق مشارکت اجتماعی و سیاسی در انتخاب سرنوشت؛[۲۳۴] ۴. ورود در مدیریت جامعه.[۲۳۵]
امام خمینی، مانند دیگر اندیشمندان اسلامی[۲۳۶] برخی تفاوتها در احکام و قوانین اسلامی مانند نصف بودن دیه و ارث را به تفاوت طبیعی و جسمانی زن و مرد مرتبط میداند؛[۲۳۷] چنانکه برخی از این تفاوتها به جهت موقعیت زنان در جامعه است؛ مانند اینکه مهریه و نفقه بر عهده مردان است و زن هزینه تأمین خانواده را بر عهده ندارد[۲۳۸] و در برخی روایات نیز بر این مطلب تأکید و استدلال شده است؛[۲۳۹] چنانکه در قبول شهادت دو زن در برابر یک مرد،[۲۴۰] به جهت خصلت غریزی احساسات و عطوفت زن است که این موجب دقت کمتر و سرعت در پذیرش ادعاست. اسلام در تمام موارد حقوق افراد، سعی بر دقت در مسائل دارد تا حقوق کسی پایمال نشود.[۲۴۱].[۲۴۲]
منابع
پانویس
- ↑ زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ۱۷/۶۰۷.
- ↑ ابنمنظور، لسان العرب، ۱۲/۵۱۰ ـ ۵۱۱.
- ↑ طریحی، مجمع البحرین، ۶/۱۵۲.
- ↑ طریحی، مجمع البحرین، ۶/۱۵۳.
- ↑ کاشانی، تأویلات، ۱/۳۸۳؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۳/۱۵۶؛ امام خمینی، حدیث جنود، ۱۴۰ ـ ۱۴۱.
- ↑ جوهری، الصحاح، تاج اللغة و صحاح العربیه، ۳/۸۸۶.
- ↑ طوسی، التبیان، ۵/۳۲۹؛ فخر رازی، مفاتیح الغیب (التفسیر الکبیر)، ۲/۲۶۴.
- ↑ زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ۱۲/۲۹۸.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، ۶۸/۱۲۰.
- ↑ زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ۱۵/۵۷۸.
- ↑ طوسی، التبیان، ۶/۵۰۳؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۳/۱۵۶.
- ↑ احمدی امیری، سید علی، مقاله «کرامت انسان»، دانشنامه امام خمینی ج۸، ص۴۱۲–۴۲۵.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۳/۶۵۷ و ۲۶/۳۰۵ ـ ۳۰۶.
- ↑ کتاب مقدس، پیدایش، ب۹، ۱ ـ ۴.
- ↑ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱/۱۹۳ و ۱۹/۳۴۲ ـ ۳۴۳.
- ↑ «و به راستی ما فرزندان آدم را ارجمند داشتهایم و آنان را در خشکی و دریا (بر مرکب) سوار کردهایم و به آنان از چیزهای پاکیزه روزی دادهایم و آنان را بر بسیاری از آنچه آفریدهایم، نیک برتری بخشیدهایم» سوره اسراء، آیه ۷۰.
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: میخواهم جانشینی در زمین بگمارم، گفتند: آیا کسی را در آن میگماری که در آن تباهی میکند و خونها میریزد در حالی که ما تو را با سپاس، به پاکی میستاییم و تو را پاک میشمریم؛ فرمود: من چیزی میدانم که شما نمیدانید. و همه نامها را به آدم آموخت سپس آنان را بر فرشتگان عرضه کرد و گفت: اگر راست میگویید نامهای اینان را به من بگویید. گفتند: پاکاکه تویی! ما دانشی جز آنچه تو به ما آموختهای، نداریم، بیگمان تویی که دانای فرزانهای. فرمود: ای آدم! آنان را از نامهای اینان آگاه ساز! و چون آنان را از نامهای اینان آگاهانید فرمود: آیا به شما نگفته بودم که من نهان آسمانها و زمین را میدانم و از آنچه آشکار میکنید و پوشیده میداشتید آگاهم؟» سوره بقره، آیه ۳۰-۳۳.
- ↑ ابنعجیبه، البحر المدید فی تفسیر القرآن المجید، ۶/۹۳؛ سبزواری، ارشاد الاذهان الی تفسیر القرآن، ۲۶۹.
- ↑ «و به راستی شما را آفریدیم و شما را چهرهنگاری کردیم سپس به فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید! همه فروتنی کردند جز ابلیس که از فروتنان نبود» سوره اعراف، آیه ۱۱.
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: میخواهم جانشینی در زمین بگمارم، گفتند: آیا کسی را در آن میگماری که در آن تباهی میکند و خونها میریزد در حالی که ما تو را با سپاس، به پاکی میستاییم و تو را پاک میشمریم؛ فرمود: من چیزی میدانم که شما نمیدانید» سوره بقره، آیه ۳۰.
- ↑ طوسی، الامالی، ۴۸۹.
- ↑ نهج البلاغه، خ۹۳، ۱۲۸.
- ↑ برقی، المحاسن، ۲/۵۹۸.
- ↑ قمی، تفسیر القمی، ۱/۱۷۱.
- ↑ نهج البلاغه، ن۵۳؛ ۴۵۳ ـ ۴۵۴.
- ↑ نهج البلاغه، خ۲۷، ۴۷؛ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ۱/۲۸۳.
- ↑ شهرزوری، رسائل الشجرة الالهیة فی علوم الحقائق الربانیه، ۱/۵۶۸؛ دانشپژوه، دیباچه کتاب المنطقیات للفارابی، ۷؛ بوملحم، مقدمه کتاب آراء اهل المدینة الفاضلة و مضاداتها، ۱۸.
- ↑ درتاج و محمدرضایی، مبانی کرامت انسان از دیدگاه ملاصدرا، ۵۵۶.
- ↑ اردبیلی، زبدة البیان فی احکام القرآن، ۴۲۸؛ امام خمینی، مکاسب، ۲/۲۳۱.
- ↑ منتظری، دراسات فی المکاسب المحرمه، ۱/۲۲۷.
- ↑ شهید ثانی، مسالک الافهام، ۵/۳۳۴ و ۶/۲۱۹.
- ↑ صدوق، من لایحضره الفقیه، ۱/۱۴۰؛ حلی، تذکرة الفقهاء، ۱/۳۴۳.
- ↑ عاملی، مفتاح الکرامة فی شرح قواعد العلامه، ۱۱/۷۹.
- ↑ محمودی، حقوق بشر و چالشهای فرارو، ۲۵ ـ ۲۶.
- ↑ شریعتی، انسان، ۱۳۰ ـ ۱۳۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۲۸۵.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۵۴ ـ ۱۵۵.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱/۲۷۸ و ۲۱/۸۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۷/۳۳۲.
- ↑ احمدی امیری، سید علی، مقاله «کرامت انسان»، دانشنامه امام خمینی ج۸، ص۴۱۲–۴۲۵.
- ↑ «و به راستی ما فرزندان آدم را ارجمند داشتهایم و آنان را در خشکی و دریا (بر مرکب) سوار کردهایم و به آنان از چیزهای پاکیزه روزی دادهایم و آنان را بر بسیاری از آنچه آفریدهایم، نیک برتری بخشیدهایم» سوره اسراء، آیه ۷۰.
- ↑ فخر رازی، مفاتیح الغیب (التفسیر الکبیر)، ۲۱/۳۷۲؛ فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۳/۲۰۵ ـ ۲۰۶.
- ↑ بقلی شیرازی، عرائس البیان، ۲/۳۷۰.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲/۲۷۰ و ۱۳/۶۰۴ ـ ۶۰۵.
- ↑ کاشانی، تأویلات، ۱/۳۸۳.
- ↑ میبدی، کشف الاسرار و عدة الابرار، ۵/۵۹۷ ـ ۵۹۸.
- ↑ انصاری، زکریا، نتائج الافکار القدسیة فی بیان معانی شرح الرسالة القشیریه، ۴/۲۸۶.
- ↑ کاشانی، تأویلات، ۱/۳۸۳.
- ↑ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۱/۳۶ ـ ۳۸.
- ↑ درتاج و محمدرضایی، مبانی کرامت انسان از دیدگاه ملاصدرا، ۵۵۳.
- ↑ الهبداشتی، مبانی کرامت انسان از دیدگاه امام خمینی، ۱۵۱.
- ↑ امام خمینی، تقریرات، ۳/۴۳ ـ ۴۴.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۳۲۳.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۳۲۳.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۳/۱۶۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۴۴۶.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۸/۳۲۹.
- ↑ امام خمینی، سرّ الصلاة، ۳۲ ـ ۳۳.
- ↑ امام خمینی، تقریرات، ۳/۴۸۳.
- ↑ امام خمینی، تقریرات، ۳/۴۸۵ و ۸/۴۱۱؛ امام خمینی، حدیث جنود، ۱۴۰ ـ ۱۴۱.
- ↑ احمدی امیری، سید علی، مقاله «کرامت انسان»، دانشنامه امام خمینی ج۸، ص۴۱۲–۴۲۵.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲/۲۸۳.
- ↑ ملاصدرا، اسرار الآیات، ۱۳۷ ـ ۱۳۸.
- ↑ «اما انسان، چون پروردگارش او را بیازماید و گرامی دارد و نعمت دهد، میگوید: پروردگارم مرا گرامی داشت،» سوره فجر، آیه ۱۵.
- ↑ «ما انسان را از نطفهای برآمیخته آفریدیم، او را میآزماییم از این رو شنوا و بینایش گردانیدهایم» سوره انسان، آیه ۲.
- ↑ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۴/۳۵.
- ↑ امام خمینی، تقریرات، ۱/۲۹۹؛ حقی بروسوی، تفسیر روح البیان، ۵/۴۶۹ ـ ۴۷۰؛ امین، ۱۰/۹۰.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۶۵ و ۳۰۹.
- ↑ «و بیگمان ما انسان را از چکیدهای از گل آفریدیم. سپس او را نطفهای در جایگاهی استوار نهادیم. سپس نطفه را خونی بسته و آنگاه خون بسته را گوشتپارهای و گوشتپاره را استخوانهایی آفریدیم پس از آن بر استخوانها گوشت پوشاندیم سپس آن را آفرینشی دیگر دادیم؛ پس بزرگوار است خداوند که نیکوترین آفریدگاران است» سوره مؤمنون، آیه ۱۲-۱۴.
- ↑ حجر، ۲۹.
- ↑ امام خمینی، تقریرات، ۳/۴۴.
- ↑ امام خمینی، تقریرات، ۳/۴۳ ـ ۴۴.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۱۶۹؛ امام خمینی، صحیفه، ۷/۴۷۸.
- ↑ امام خمینی، تقریرات، ۲/۲۹ ـ ۳۰.
- ↑ احمدی امیری، سید علی، مقاله «کرامت انسان»، دانشنامه امام خمینی ج۸، ص۴۱۲–۴۲۵.
- ↑ جوادی آملی، تفسیر انسان به انسان، ۲۱۹؛ جوادی آملی، هدایت در قرآن، ۲۹۵.
- ↑ حقی بروسوی، تفسیر روح البیان، ۵/۱۸۵.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۲/۲۲۳ ـ ۲۲۴.
- ↑ رازی، مرصاد العباد، ۱۶۴؛ خوارزمی، ینبوع الاسرار فی نصائح الابرار، ۱۲.
- ↑ بقلی شیرازی، تقسیم الخواطر، ۱۷۰ ـ ۱۷۱.
- ↑ الهبداشتی، مبانی کرامت انسان از دیدگاه امام خمینی، ۱۳۶.
- ↑ احمدی امیری، سید علی، مقاله «کرامت انسان»، دانشنامه امام خمینی ج۸، ص۴۱۲–۴۲۵.
- ↑ رجبی، انسانشناسی، ۱۲۸؛ درتاج و محمدرضایی، مبانی کرامت انسان از دیدگاه ملاصدرا، ۵۶۲.
- ↑ درتاج و محمدرضایی، مبانی کرامت انسان از دیدگاه ملاصدرا، ۵۶۲.
- ↑ درتاج و محمدرضایی، مبانی کرامت انسان از دیدگاه ملاصدرا، ۵۶۲ ـ ۵۶۶.
- ↑ سید علی احمدی امیری|احمدی امیری، سید علی، مقاله «کرامت انسان»، دانشنامه امام خمینی ج۸، ص۴۱۲–۴۲۵.
- ↑ سراج طوسی، اللمع فی التصوف، ۲۲۶؛ عیناثی، المواعظ العددیه، ۳۲۴.
- ↑ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۹/۱۷۸؛ درتاج و محمدرضایی، مبانی کرامت انسان از دیدگاه ملاصدرا، ۵۶۶.
- ↑ رجبی، انسانشناسی، ۲۲۷؛ درتاج و محمدرضایی، مبانی کرامت انسان از دیدگاه ملاصدرا، ۵۶۶.
- ↑ «آنان چون چارپایانند بلکه گمراهترند؛ آنانند که ناآگاهند» سوره اعراف، آیه ۱۷۹.
- ↑ «هر که عزّت میخواهد (بداند که) عزّت همگی از آن خداوند است؛ سخن پاک به سوی او بالا میرود و کردار نیکو آن را فرا میبرد و آنان که نیرنگهای بد میبازند عذابی سخت خواهند داشت و نیرنگ آنان خود از میان خواهد رفت» سوره فاطر، آیه ۱۰.
- ↑ «تا کسانی را که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند پاداش دهد؛ آنانند که آمرزش و روزی ارزشمندی خواهند داشت» سوره سبأ، آیه ۴.
- ↑ «و کسانی که ایمان آورده و هجرت گزیده و در راه خداوند جهاد کردهاند و کسانی که (به آنان) پناه داده و یاری رساندهاند به راستی مؤمناند؛ آنان آمرزش و روزی ارجمندی دارند» سوره انفال، آیه ۷۴.
- ↑ «اوست آنکه بر شما درود میفرستد- و فرشتگانش (نیز)- تا شما را به سوی روشنایی از تیرگیها بیرون برد و با مؤمنان بخشاینده است» سوره احزاب، آیه ۴۳.
- ↑ «درودشان روزی که به لقای او رسند «سلام» است و برای آنان پاداشی ارزشمند آماده کرده است» سوره احزاب، آیه ۴۴.
- ↑ «و برای هر یک بدانچه انجام دادهاند پایههایی است، و پروردگارت از آنچه انجام میدهند غافل نیست» سوره انعام، آیه ۱۳۲.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۲۹۱؛ درتاج و محمدرضایی، مبانی کرامت انسان از دیدگاه ملاصدرا، ۵۶۷.
- ↑ احمدی امیری، سید علی، کرامت انسان - احمدی امیری (مقاله)| مقاله «کرامت انسان»، دانشنامه امام خمینی ج۸ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۸، ص۴۱۲–۴۲۵.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۶۶.
- ↑ فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۱/۹۲.
- ↑ امام خمینی، دعاء السحر، ۱۴۵ ـ ۱۴۷.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۹۹.
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۱۴۰.
- ↑ «و بیگمان ما انسان را از چکیدهای از گل آفریدیم. سپس او را نطفهای در جایگاهی استوار نهادیم. سپس نطفه را خونی بسته و آنگاه خون بسته را گوشتپارهای و گوشتپاره را استخوانهایی آفریدیم پس از آن بر استخوانها گوشت پوشاندیم سپس آن را آفرینشی دیگر دادیم؛ پس بزرگوار است خداوند که نیکوترین آفریدگاران است» سوره مؤمنون، آیه ۱۲-۱۴.
- ↑ امام خمینی، تقریرات، ۳/۴۳.
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۱۴۰.
- ↑ کاشانی، تأویلات، ۲/۲۷۶؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۸/۳۲۷.
- ↑ «ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروهها و قبیلهها کردیم تا یکدیگر را باز شناسید، بیگمان گرامیترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱/۳۷۸ و ۶/۳۱۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۵۱۳.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۴۷۳.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱/۶۸؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۲۷/۱۵۷.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۶۸ ـ ۳۶۹.
- ↑ «پس هنگامی که او را باندام برآوردم و در او از روان خویش دمیدم، برای او به فروتنی در افتید!» سوره حجر، آیه ۲۹.
- ↑ رازی، مرصاد العباد، ۲۶ ـ ۲۷.
- ↑ امام خمینی، تقریرات، ۳/۴۴.
- ↑ بقلی شیرازی، عرائس البیان، ۲/۳۷۰؛ مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، ۵۷/۲۶۸.
- ↑ فخر رازی، مفاتیح الغیب (التفسیر الکبیر)، ۲/۳۸۹.
- ↑ نخجوانی، الفواتح الالهیة و المفاتح الغیبیه، ۱/۲۷ ـ ۲۸؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱/۱۱۶.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۴۱.
- ↑ امام خمینی، دعاء السحر، ۷ ـ ۸.
- ↑ امام خمینی، دعاء السحر، ۷ ـ ۸، ۱۷ و ۶۶؛ امام خمینی، مصباح الهدایه، ۵۶.
- ↑ حویزی، تفسیر نور الثقلین، ۳/۴۸۵.
- ↑ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۳۹۹؛ امام خمینی، دعاء السحر، ۵۶.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۶۳۳.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۶۳۴ ـ ۶۳۵.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۶۳۵.
- ↑ گنابادی، تفسیر بیان السعادة فی مقامات العباده، ۲/۴۴۸.
- ↑ «ما امانت را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه کردیم، از برداشتن آن سر برتافتند و از آن هراسیدند و آدمی آن را برداشت؛ بیگمان او ستمکارهای نادان است» سوره احزاب، آیه ۷۲.
- ↑ فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۴/۲۰۸.
- ↑ ابنعاشور، التحریر و التنویر، ۲۱/۳۴۶.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۶۳۵.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۲۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱/۵.
- ↑ امام خمینی، تقریرات، ۳/۶۰۷؛ امام خمینی، حدیث جنود، ۲۷۶.
- ↑ ملاصدرا، تفسیر القرآن، ۵/۳۱۰.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۷۵.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۰۹.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۷۵.
- ↑ امام خمینی، سرّ الصلاة، ۲۷.
- ↑ احمدی امیری، سید علی، مقاله «کرامت انسان»، دانشنامه امام خمینی ج۸، ص۴۱۲–۴۲۵.
- ↑ فخر رازی، مفاتیح الغیب (التفسیر الکبیر)، ۲۸/۱۱۴ ـ ۱۱۵.
- ↑ جوادی آملی، انتظار بشر از دین، ۱۹۵ ـ ۱۹۶.
- ↑ میثاق بینالمللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی سازمان ملل متحد، ۱۹۶۶م.
- ↑ محمودی، حقوق بشر و چالشهای فرارو، ۹۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۶/۳۰۱.
- ↑ امام خمینی، تفسیر حمد، ۱۷۱.
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۱۴۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۴/۱۷۵ ـ ۱۷۷.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۱۴۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۰۵.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۷/۳۱۲ ـ ۳۱۴.
- ↑ شهید ثانی، رسائل، ۳۰۱.
- ↑ امام خمینی، مکاسب، ۱/۴۱۶ ـ ۴۱۷.
- ↑ احمدی امیری، سید علی، مقاله «کرامت انسان»، دانشنامه امام خمینی ج۸، ص۴۱۲–۴۲۵.
- ↑ جوادی آملی، حق و تکلیف، ۱۴.
- ↑ جعفری، مبسوط در ترمینولوژی حقوق، ۳/۳۷۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۷/۳۱۴.
- ↑ جوادی آملی، حق و تکلیف، ۲۶۵ و ۲۸۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱/۲۸۷.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۴/۳۶۷ و ۵/۴۷۶.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۵/۴۱۶ و ۴۷۶.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۵/۲۹۲.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، ۲۳/۱۶۵.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۳۴۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۰۷ ـ ۳۰۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱/۱۹۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۶/۴۶۰ ـ ۴۶۲.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۶/۴۵۳ و ۹/۴۸۵.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۵/۷۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۱۸۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۵/۳۸۸ و ۶/۴۶۱.
- ↑ نهج البلاغه، ن۵۳، ۴۵۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۶/۴۶۱ ـ ۴۶۲.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۴/۵۰۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۱۴۰ ـ ۱۴۱.
- ↑ آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۲۳۱.
- ↑ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۹/۸۹.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۴۹.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۸۳.
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۳۳۶.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۸۳.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۶۶ ـ ۶۷.
- ↑ آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۲۳۱.
- ↑ امام خمینی، تقریرات، ۳/۳۶۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۸۱.
- ↑ احمدی امیری، سید علی، مقاله «کرامت انسان»، دانشنامه امام خمینی ج۸، ص۴۱۲–۴۲۵.
- ↑ سروش محلاتی، رویکرد کرامت محور به فقه اسلامی، ۲/۱۴.
- ↑ نهج البلاغه، ن۵۳، ۴۵۳ ـ ۴۵۴.
- ↑ منتظری، دراسات فی المکاسب المحرمه، ۱/۲۲۷.
- ↑ صدر، قاعدة لاضرر و لاضرار، ۱۴۰.
- ↑ انصاری، مرتضی، کتاب المکاسب، ۲/۹۴.
- ↑ هیثمی، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، ۷/۲۳۹.
- ↑ شافعی صغیر، نهایة المحتاج الی شرح المنهاج، ۱/۲۳۸.
- ↑ زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلته، ۸/۵۱۵.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۶/۴۶۸.
- ↑ امام خمینی، بدائع الدرر، ۱۲۷.
- ↑ امام خمینی، البیع، ۳/۳۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۶/۴۶۱ ـ ۴۶۲.
- ↑ نجفی، ارشاد الاذهان الی تفسیر القرآن، ۳۱/۲۵۰.
- ↑ امام خمینی، تعلیقه عروه، ۲۴۹.
- ↑ احمدی امیری، سید علی، مقاله «کرامت انسان»، دانشنامه امام خمینی ج۸، ص۴۱۲–۴۲۵.
- ↑ «آیا درنیافتهای که هر کس در آسمانها و هر کس در زمین است و خورشید و ماه و ستارگان و کوهها و درختان و جنبندگان و بسیاری از مردم به خداوند سجده میبرند؟ و بر بسیاری (با خودداری از سجده) عذاب سزاوار گشته است؛ و کسی را که خداوند خوار دارد هیچ کس گرامی نخواهد داشت؛ بیگمان خداوند آنچه بخواهد انجام میدهد» سوره حج، آیه ۱۸.
- ↑ ابنعاشور، التحریر و التنویر، ۱۷/۱۶۴؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴/۳۶۰.
- ↑ طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ۱/۳۳۱.
- ↑ گنابادی، تفسیر بیان السعادة فی مقامات العباده، ۱/۱۰۷.
- ↑ ملاصدرا، تفسیر القرآن، ۱/۱۸.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۸۹.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۷۸.
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۳۷۰.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۸۳.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۶۶.
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۱۱۰ ـ ۱۱۱.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۲۵۵.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۳۶ و ۴۶.
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۱۱۰.
- ↑ احمدی امیری، سید علی، مقاله «کرامت انسان»، دانشنامه امام خمینی ج۸، ص۴۱۲–۴۲۵.
- ↑ «کسانی از مرد و زن که کار شایستهای کنند؛ و مؤمن باشند، بیگمان آنان را با زندگانی پاکیزهای زنده میداریم و به یقین نیکوتر از آنچه انجام میدادند پاداششان را خواهیم داد» سوره نحل، آیه ۹۷.
- ↑ «بیگمان خداوند برای مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان مؤمن و مردان و زنان فرمانبردار و مردان و زنان راستگفتار و مردان و زنان شکیبا و مردان و زنان فرمانبردار و مردان و زنان بخشنده و مردان و زنان روزهدار و مردان و زنان پاکدامن و مردان و زنانی که خداوند را بسیار یاد میکنند، آمرزش و پاداشی سترگ آماده کرده است» سوره احزاب، آیه ۳۵.
- ↑ «و خداوند برای مؤمنان، همسر فرعون را مثل زد هنگامی که گفت: پروردگارا! نزد خود در بهشت برای من خانهای بساز و مرا از فرعون و کردارش رهایی بخش و مرا از این قوم ستمگر آسوده گردان» سوره تحریم، آیه ۱۱.
- ↑ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۵/۵۱۰؛ مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، ۷۱/۵.
- ↑ «از بدی خبری که به او دادهاند از قوم خود پنهان میگردد؛ آیا او را با (احساس) خواری نگه دارد یا (زنده) در خاک پنهان کند؛ هان! بد داوری میکنند» سوره نحل، آیه ۵۹.
- ↑ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۲/۲۶۴.
- ↑ میل، انقیاد زنان، ۱۷ ـ ۱۸.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۱۹/۱۳۸.
- ↑ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۴/۲۱۷؛ مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۱۹/۵۸۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۴/۳۶۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۷/۳۳۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۴/۴۲۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۷/۳۳۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۴۰۲.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۲۷۵.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۵/۲۹۴؛ امام خمینی، استفتائات، ۳/۳۴۶.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۴/۴۱۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۶/۴۳۶ و ۱۳/۱۹۳.
- ↑ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۴/۲۲۷.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۵/۱۸۹.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۳/۳۷۴.
- ↑ صدوق، من لایحضره الفقیه، ۴/۳۵۰.
- ↑ امام خمینی، تحریر الوسیله، ۲/۴۲۵.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۲/۳۸۷.
- ↑ احمدی امیری، سید علی، مقاله «کرامت انسان»، دانشنامه امام خمینی ج۸، ص۴۱۲–۴۲۵.