آزادی اندیشه: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==منابع== # +==منابع== {{منابع}} # ))
جز (جایگزینی متن - '“' به '«')
 
(۴۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
{{مدخل مرتبط
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[آزادی اندیشه در حدیث]] - [[آزادی اندیشه در تاریخ اسلامی]] - [[آزادی اندیشه در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]</div>
| موضوع مرتبط = آزادی مدنی
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[آزادی (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
| عنوان مدخل = آزادی اندیشه
[[آزادی]] [[فکر]] و [[آزادی ایمان]] به معنی اینکه هر کس باید [[ایمان]] خودش را از روی تحقیق و [[فکر]] به دست بیاورد<ref>سیری در سیره نبوی، ص۲۵۲.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۴۴.</ref>
| مداخل مرتبط = [[آزادی اندیشه در قرآن]] - [[آزادی اندیشه در فقه سیاسی]] - [[آزادی اندیشه در سیره نبوی]] - [[آزادی اندیشه در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]
| پرسش مرتبط  = آزادی (پرسش)
}}


==مقدمه==
[[انسان]] ذاتا موجودی [[عاقل]] و متفکر است و [[آزادی تفکر]] ناشی از [[استعداد]] ذاتی اوست. [[اسلام]] نیز مخالفتی با این نوع از [[آزادی]] ندارد. آزادی تفکر سبب [[رشد]] و ماندگاری اسلام شده است. برخی از ضرورت‌هایی که برای آزاداندیشی بیان شده عبارت است از اینکه: بدون آزاداندیشی، رشد اجتماعی، [[علمی]]، [[فکری]] و [[فلسفی]] امکان ندارد؛ آزاداندیشی لازمه علمی بودن [[جامعه]] و فرد است و... .
*[[اسلام]]، [[دین]] [[اندیشه]] است و در آموزه‌های [[پیامبر]]{{صل}} آزادی [[اندیشه]] و بیان اهمیت والایی دارد. [[خداوند]] در [[قرآن]] در این باره می‌فرماید: کسانی که از [[نعمت]] [[عقل]] و حواسشان بهره نمی‌گیرند و در [[حکمت]] [[آفرینش انسان]] و [[جهان]] [[تدبر]] نمی‌کنند، از دیدگاه [[قرآن کریم]]، گمراه‌تر از چارپایان هستند<ref>سوره اعراف، آیه۱۷۹ و سوره انفال، آیه۲۲.</ref>. هم چنین از [[پیامبر اسلام]] [[نقل]] شده است: یک ساعت [[تفکر]]، بهتر از یک سال [[عبادت]] است<ref>ابن ابی جمهور، عوالی اللآلی، ج ۲، ص ۵۶؛ امام صادق{{ع}}، مصالح الشریعه، ص ۱۷۱ و محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج ۲، ص ۱۰۵.</ref> <ref>[[هادی اکبری|اکبری، هادی]] و [[فاطمه پهلوان‌پور|پهلوان‌پور، فاطمه]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۹۰-۹۱.</ref>.
*در سال چهارم [[هجرت]] که [[یهودیان]] [[بنی نضیر]] به سبب [[خیانت]] به [[پیامبر]]{{صل}} و [[مسلمانان]]، به ترک وطن مجبور شدند، [[انصار]] می‌خواستند به [[اجبار]]، پسران و [[برادران]] خود را به پذیرش [[اسلام]] مجبور کنند و مانع رفتن آنها بشوند و به آنها می‌گفتند: "باید بمانید و [[مسلمان]] شوید؛ اما آنها نمی‌پذیرفتند و می‌خواستند با آنها بروند. در این هنگام، این [[آیه]] نازل شد که در پذیرش [[اسلام]] و [[ایمان]] اجباری نیست؛ چون آنها به رشد رسیده، [[هدایت]] را از [[ضلالت]] تشخیص می‌دهند". پس [[پیامبر]]{{صل}} به [[انصار]] فرمود: پسران و [[برادران]] شما آزادند که یا شما را برگزینند، که در این صورت از شما هستند و یا آنها را [[انتخاب]] کنند، که در این صورت از [[یهودیان]] هستند؛ ولی آنان [[اسلام]] را نپذیرفتند و همراه [[یهودیان]]، [[مدینه]] را ترک گفتند<ref>محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج ۲، ص ۳۴۷؛ محمد بن جریر طبری، جامع البیان، ج ۳، ص ۱۰؛ ابن ابی الحاتم، تفسیر القرآن العظیم، ج ۲، ص ۴۹۳ و عبدالله بن عمر بیضاوی، انوار التنزیل و اسرار التأویل، ج ۱، ص ۱۵۵.</ref> <ref>[[هادی اکبری|اکبری، هادی]] و [[فاطمه پهلوان‌پور|پهلوان‌پور، فاطمه]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۹۱.</ref>.
*در [[سیره پیامبر]]{{صل}} هیچ گونه اجباری در پذیرش [[اسلام]] وجود نداشت و آن [[حضرت]] با شیوه [[تبلیغ]] آگاهانه [[دین]] با [[منطق]] [[موعظه]] و [[گفتگو]] و [[حسن خلق]]، [[مردم]] را به [[اسلام]] فرا می‌خواند.
*روزی شخصی به نام صفوان نزد [[رسول خدا]]{{صل}} آمد و خواست که ایشان اجازه دهد که دو ماه در [[مکه]] بماند و درباره [[اسلام]] تحقیق کند تا [[حقیقت]] و درستی این [[دین]] برایش روشن شود و [[ایمان]] آورد.[[پیامبر]]{{صل}} فرمود: من چهار ماه به تو [[فرصت]] می‌دهم که آزادانه راه خود را [[انتخاب]] کنی<ref>تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۶۳، السیرة النبویه (ابن هشام، ج ۲، ص ۴۱۸، المغازی، ج ۲، ص ۸۵۴ و عیون الاثر، ج ۲، ص ۲۲۸. </ref> <ref>[[هادی اکبری|اکبری، هادی]] و [[فاطمه پهلوان‌پور|پهلوان‌پور، فاطمه]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۹۱.</ref>.
*[[سیره پیامبر]]{{صل}} این گونه بود که برای افکار و آرای دیگران [[احترام]] قائل بود و در عهدنامه‌ای که در سال دوم [[هجرت]] برای [[مسیحیان]] نوشت، چنین آمده است: "من [[عهد]] می‌کنم کشیش و [[راهب]] شما را تغییر ندهم و از آنها کسی را که [[تارک دنیا]] است، از صومعه نرانم و هیچ تحقیری و تحمیلی بر آنها نخواهد شد و همچنین [[لشکریان]] ما زمین‌های آنها را اشغال نخواهند کرد و آنهایی که [[عدالت]] بخواهند، به آنها اعطا خواهد شد..."<ref>فتوح البلدان، ص۷۲</ref> <ref>[[هادی اکبری|اکبری، هادی]] و [[فاطمه پهلوان‌پور|پهلوان‌پور، فاطمه]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۹۱-۹۲.</ref>.
===آیات===
#{{متن قرآن|لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ}}<ref>«در (کار) دین هیچ اکراهی نیست که رهیافت از گمراهی آشکار است» سوره بقره، آیه ۲۵۶.</ref>. اکراه و [[اجبار]] در [[دین]] نیست و [[وظیفه]] [[پیامبر]] آشکار ساختن راه رشد از بی‌راهه است.
#[[پیامبر]] با اکراه و [[اجبار]] نمی‌خواهد که دیگران [[مؤمن]] شوند: {{متن قرآن|أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ}}<ref>«آیا تو مردم را ناگزیر می‌کنی که مؤمن باشند؟» سوره یونس، آیه ۹۹.</ref>.
#لازمه شنیدن و مقایسه کردن، فراهم شدن [[فرصت]] طرح [[عقاید]] و شنیدن دیدگاه‌ها است: {{متن قرآن|فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ}}<ref>«پس به بندگان من مژده بده! * کسانی که گفتار را می‌شنوند آنگاه از بهترین آن پیروی می‌کنند» سوره زمر، آیه ۱۷-۱۸.</ref>.
#[[خداوند]] [[پیامبر]] حفیظ و [[وکیل مردم]] قرار نداده است: {{متن قرآن|وَمَا جَعَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا وَمَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ}}<ref>«و ما تو را بر آنان نگهبان نگمارده‌ایم و تو گمارده بر  آنها نیستی» سوره انعام، آیه ۱۰۷.</ref>.
#در [[جامعه دینی]] باید چنان [[امنیت]] [[فکری]] و [[اعتقادی]] باشد که اگر مخالف و ملحدی هم از آن طرف خواست تحقیق کند، باز بتواند با [[امنیت]] خاطر در فراغت بال، [[کلام الهی]] را بشنود: {{متن قرآن|وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«و اگر یکی از مشرکان از تو پناه خواست به او پناه ده تا کلام خداوند را بشنود سپس او را به پناهگاه وی برسان؛ این بدان روست که اینان گروهی نادانند» سوره توبه، آیه ۶.</ref>.
#[[پیامبر]] [[کتاب خدا]] را [[ابلاغ]] می‌کند تا [[مردم]] بتوانند [[تدبر]] و [[تفکر]] در آن کنند: {{متن قرآن|كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ}}<ref>«(این) کتابی خجسته است که ما به سوی تو فرو فرستاده‌ایم تا در آیات آن نیک بیندیشند و تا خردمندان از آن پند گیرند» سوره ص، آیه ۲۹.</ref>.


===نتیجه===
== مقدمه ==
*از این [[آیات]] این نکته‌ها استفاده می‌شود:
آزادی در اندیشه از مهم‌ترین جلوه‌های آزادی فردی است و ناظر به آزادی افراد در [[گزینش]] هر اندیشه و باوری است که آن را درست می‌دانند<ref>منوچهر طباطبایی مؤتمنی، آزادی‌های عمومی و حقوق بشر، ص۶۵.</ref>. اصل آزادی عقیده، از اصول مورد [[احترام]] در [[آموزه‌های اسلامی]] است<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۳، ص۳۷۱؛ ج۴، ص۴۳۵؛ ج۶، ص۲۶۲؛ ج۱۴، ص۹۳.</ref> و [[اسلام]]، [[مکتب]] [[تحمیل]] نیست<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۱، ص۱۵۷.</ref>؛ زیرا تحمیل دیدگاه و جلوگیری از آزادی اندیشه، به اختناق و [[استبداد]] می‌انجامد<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۴، ص۹۱.</ref>.<ref>[[حمید فاضل قانع|فاضل قانع، حمید]]، [[آزادی - فاضل قانع (مقاله)| مقاله «آزادی»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۱؛ [[شریف لک‌زایی|لک‌زایی، شریف]]، [[آزادی (کتاب)|آزادی]]، ص ۵۶؛ [[منصور میراحمدی|میراحمدی]] و [[رجبعلی اسفندیار|اسفندیار]]، [[آزادی - میراحمدی و اسفندیار (مقاله)| مقاله «آزادی»]]، [[مقالاتی از اندیشه‌نامه انقلاب اسلامی (کتاب)|مقالاتی از اندیشه‌نامه انقلاب اسلامی‌]]، ص ۱۰.</ref>
#[[پیامبر]]: نمی‌تواند کسی را به [[فکر]] و اندیشه‌ای اکراه کند، چون در [[دین]] که مهم‌ترین و برجسته‌ترین آزموزه‌اش [[توحید]] و رهایی از [[بت‌پرستی]] است، [[مبارزه]] با [[طاغوت]] است که [[مظهر]] [[ایستادگی]] در برابر [[استبداد]] است از سوی [[پیامبران]] [[تعلیم]] داده شده است، همچنین گفته شده این [[دین]] [[اجبار]] شدنی نیست: {{متن قرآن|لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ}}<ref>«در (کار) دین هیچ اکراهی نیست» سوره بقره، آیه ۲۵۶.</ref>.
#وقتی که [[پیامبر]] [[حق]] ندارد کسی را اکراه کند تا [[مؤمن]] شود، [[حق]] ندارد بر اندیشه‌ای [[اجبار]] کند {{متن قرآن|أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ}}<ref>«آیا تو مردم را ناگزیر می‌کنی که مؤمن باشند؟» سوره یونس، آیه ۹۹.</ref>.
#[[خداوند]] به [[پیامبر]] [[دستور]] می‌دهد که [[بشارت]] به کسانی که سخن را می‌شنوند و [[بهترین]] را [[انتخاب]] می‌کنند و این در صورتی است که [[پیامبر]] زمینه طرح آراء و [[عقائد]] گوناگون را فراهم کرده، تا زمینه شنیدن و [[انتخاب]] کردن فراهم شده است، وگرنه در فضای [[استبداد]] جائی برای طرح گفته‌ها و اندیشه‌های مخالف به وجود نمی‌آید: {{متن قرآن|فَبَشِّرْ عِبَادِ * الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ}}<ref>«پس به بندگان من مژده بده! * کسانی که گفتار را می‌شنوند آنگاه از بهترین آن پیروی می‌کنند» سوره زمر، آیه ۱۷-۱۸.</ref>.
#[[خداوند]] [[پیامبر]] را حفیظ و [[وکیل مردم]] قرار نداده است: «{{متن قرآن|وَمَا جَعَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا وَمَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ}}<ref>«و ما تو را بر آنان نگهبان نگمارده‌ایم و تو گمارده بر  آنها نیستی» سوره انعام، آیه ۱۰۷.</ref>.
#در [[جامعه دینی]] باید چنان [[امنیت]] [[فکری]] و [[اعتقادی]] باشد که اگر مخالف و ملحدی هم از آن طرف خواست تحقیق کند، باز بتواند با [[امنیت]] خاطر در فراغت بال، [[کلام الهی]] را بشنود، و احساس [[ظلم]] و محدودیت نکند و این محدودیت باعث موضع‌گیری شود و برای [[مشرکین]] هم باید فضای امن ایجاد گردد که به توانند بدون [[ترس]] سخن [[حق]] را بشنوند «{{متن قرآن|وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«و اگر یکی از مشرکان از تو پناه خواست به او پناه ده تا کلام خداوند را بشنود سپس او را به پناهگاه وی برسان؛ این بدان روست که اینان گروهی نادانند» سوره توبه، آیه ۶.</ref>.
#[[پیامبر]] [[کتاب خدا]] را [[ابلاغ]] می‌کند تا [[مردم]] بتوانند [[تدبر]] و [[تفکر]] در آن کنند و لازمه [[تفکر]] و [[تدبر]] داشتن آزادی [[اندیشه]] است «{{متن قرآن|كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ}}<ref>«(این) کتابی خجسته است که ما به سوی تو فرو فرستاده‌ایم تا در آیات آن نیک بیندیشند و تا خردمندان از آن پند گیرند» سوره ص، آیه ۲۹.</ref><ref>[[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۱، ص ۳۹-۴۰.</ref>.


==[[آزادی]] [[اندیشه]]==
==معناشناسی==
*[[آزادی]] [[اندیشه]] به معنای [[آزادی]] [[تعقل]] است، و آزاد اندیشی و [[تعقل]]، زیربنای [[گزینش]] درست [[هدف]]، مسیر و شیوه [[زندگی]]<ref>من وحی القرآن، ج ۱۱، ص ۳۷۹.</ref> و شرط برخورداری از [[هدایت الهی]] است.
=== آزادی اندیشه و آزادی بیان ===
*[[قرآن]]، در بیش از سیصد [[آیه]]، همگان را به [[تعقل]]، [[تفکر]]، [[تدبر]] و باز کردن چشم [[عقل]] و [[بصیرت]]<ref>یادداشت‌های استاد مطهری، ج ۱، ص ۱۲۱.</ref> و [[آزادی]] [[اندیشه]] [[دعوت]] کرده<ref>المیزان، ج ۵، ص ۲۵۵ و ج ۴، ص ۱۳۰؛ المنیر، ج ۲۲، ص ۱۸۱؛ راهنما، ج ۲، ص ۴۷۸.</ref>: {{متن قرآن|كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ}}<ref>«از تو درباره شراب و قمار می‌پرسند، بگو در این دو، گناهی بزرگ و سودهایی برای مردم (نهفته) است. امّا گناه آنها از سود آنها بزرگ‌تر است و از تو می‌پرسند چه چیزی را ببخشند؟ بگو افزون بر نیاز (سالانه) را؛ این‌گونه خداوند برای شما آیات (خود) را روشن می‌گوید ب» سوره بقره، آیه ۲۱۹.</ref> و با [[دعوت]] به ارتباط میان [[انسان‌ها]] و دادوستد [[فرهنگ‌ها]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اصْبِرُواْ وَصَابِرُواْ وَرَابِطُواْ وَاتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}}<ref> ای مؤمنان! شکیبایی ورزید و یکدیگر را به شکیب فرا خوانید و از مرزها نگهبانی کنید و از خداوند پروا بدارید باشد که رستگار شوید؛ سوره آل عمران، آیه: 200.</ref> [[بهترین]] [[تشویق]] از [[آزادی]] [[اندیشه]] را به عمل آورده است<ref>ولایت فقیه، ص ۳۹.</ref> و اساس [[دعوت]] [[حق]] پرستان را بر [[بصیرت]] و [[برهان]] می‌داند<ref>المنار، ج ۱، ص ۴۲۴ و ۴۲۵ و ج ۱۲، ص ۲۳۲.</ref> و از کسانی که بدون [[اندیشه]] عمل می‌کنند، سخت [[انتقاد]] می‌کند: {{متن قرآن|أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا}}<ref>«آیا در قرآن نیک نمی‌اندیشند  یا بر دل‌ها، کلون زده‌اند؟» سوره محمد، آیه ۲۴.</ref>
{{همچنین|آزادی بیان}}
*[[قرآن]]، موضوع‌ها و منابعی را نیز برای اندیشیدن معرفی فرموده که عبارتند از:
اندیشه [[انسان]] در قالب بیان گفتاری، نوشتاری و [[رفتاری]] جلوه‌گر می‌شود و بدین ترتیب، آزادی بیان از لوازم آزادی اندیشه است و از آن جدا نخواهد بود<ref>منتسکیو، روح القوانین، ترجمه علی‌اکبر مهتدی، ج۱، ص۵۹۰.</ref>. [[آزادی اندیشه]] بدون آزادی بیان معنا پیدا نمی‌کند. آزادی بیان یعنی اینکه [[انسان]] بتواند آزادانه [[اندیشه‌ها]]، [[اعتقادات]] و [[احساسات]] خود را به صورت طبیعی و مرسوم بیان کند. [[اسلام]] چون آزادی را در جهت [[تحول]] و [[رشد]] و [[تکامل]] [[بشر]] می‌خواهد، در هیچ جا مانع این گونه آزادی نشده و حتی مشوّق هم بوده است. آزادی آراء در اسلام از زمان[[پیامبر اکرم]] {{صل}} و [[ائمه]] وجود داشته و [[مخالفان]] حرف‌هایشان را می‌زدند؛ چراکه اسلام دلیل و [[حجت]] دارد و هر کس دلیل یا حجت داشته باشد از آزادی بیان نمی‌ترسد<ref>صحیفه امام، ج۶، ص۲۷۷.</ref>. [[قرآن کریم]] [[انسان‌ها]] را به گوش دادن سخن‌ها و [[انتخاب]] بهترین‌ها [[تشویق]] می‌کند<ref>سوره زمر، آیه ۱۸.</ref>. آزادی بیان ضوابط و محدوده‌هایی هم دارد که [[مصالح]] نوعی و عمومی آن را ایجاب می‌کند. مهم‌ترین آنها [[حرمت]] خصوصی افراد، رعایت مرز [[اخلاقی]]، [[حفظ]] [[اسرار]] [[جامعه]] و [[مصالح عمومی]] آن جامعه است که همه کشورها در این منظر متفق‌القول هستند<ref>[[علی حسن‌زاده|حسن‌زاده، علی]]، [[آزادی اسلامی - حسن‌زاده (مقاله)| مقاله «آزادی اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]].</ref>.
#آفاق {{متن قرآن|أَفَلَمْ يَنظُرُوا إِلَى السَّمَاء فَوْقَهُمْ كَيْفَ بَنَيْنَاهَا وَزَيَّنَّاهَا وَمَا لَهَا مِن فُرُوجٍ  وَالأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَيْنَا فِيهَا رَوَاسِيَ وَأَنبَتْنَا فِيهَا مِن كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ }}<ref>  آیا در آسمان بر فراز سرشان ننگریسته‌اند که چگونه آن را ساختیم و آراستیم و هیچ رخنه‌ای ندارد؟و زمین را گستردیم و در آن کوهسارهایی گماردیم و در آن از هر گونه زیبا  گیاهی رویاندیم؛ سوره ق، آیه: 6-7.</ref> ازآن جمله [[قرآن]] {{متن قرآن| وَلَقَدْ صَرَّفْنَا فِي هَذَا الْقُرْآنِ لِيَذَّكَّرُواْ وَمَا يَزِيدُهُمْ إِلاَّ نُفُورًا }}<ref>  و ما در این قرآن آیات گوناگون آورده‌ایم  تا در یاد گیرند در حالی که جز بر رمیدنشان نمی‌افزاید؛ سوره اسراء، آیه: 41.</ref> و [[تاریخ]] گذشتگان {{متن قرآن|أَفَلَمْ يَهْدِ لَهُمْ كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ يَمْشُونَ فِي مَسَاكِنِهِمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّأُولِي النُّهَى}}<ref>  آیا برای آنان راهگشا نبوده است که پیش از آنها چه بسیار نسل‌ها را از میان بردیم که (اینان اکنون) در خانه‌های آنان راه می‌روند؟ بی‌گمان در این، نشانه‌هایی برای (پندگیری) خردمندان است ؛ سوره طه، آیه: 128.</ref>.
#انفس {{متن قرآن|سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ}}<ref>  به زودی نشانه‌های خویش را در گستره‌های بیرون و پیکره‌های درونشان نشان آنان خواهیم داد تا بر آنها روشن شود که او راستین است؛ آیا بسنده نیست که پروردگارت بر همه چیز گواه است؟؛ سوره فصلت، آیه: 53.</ref> و در این زمینه، [[آدمی]] را از گرفتار آمدن در دام موانع درونی و برونی [[آزادی]] [[اندیشه]]، نظیر [[تقلید]] بی جا<ref>مجمع البیان، ج ۱، ص ۳۵۶ و ج ۳، ص ۳۹۶؛ المنار، ج ۱، ص۴۲۵؛ المنیر، ج ۲، ص ۷۳ و ج ۹، ص ۱۸۷.</ref> از گذشتگان {{متن قرآن| وَقَالُواْ لَن يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلاَّ مَن كَانَ هُودًا أَوْ نَصَارَى تِلْكَ أَمَانِيُّهُمْ قُلْ هَاتُواْ بُرْهَانَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ }}<ref>  و گفتند هرگز کسی جز یهودی و مسیحی به بهشت در نمی‌آید، این آرزوی آنهاست، بگو: اگر راست می‌گویید هر برهانی  دارید بیاورید ؛ سوره بقره، آیه: 111.</ref>، تعصبهای غلط و جمود [[فکری]] به نام [[ارث]] [[مقدس]] [[پدران]]<ref>من وحی القرآن، ج ۲، ص ۱۷۲ و ۱۷۳.</ref> {{متن قرآن|وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنزَلَ اللَّهُ قَالُواْ بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لاَ يَعْقِلُونَ شَيْئًا وَلاَ يَهْتَدُونَ}}<ref>  و چون به آنان گفته شود از آنچه خداوند فرو فرستاده است پیروی کنید می‌گویند: (نه) بلکه ما از آنچه پدرانمان را بر آن یافته‌ایم پیروی می‌کنیم؛ آیا حتی اگر پدرانشان چیزی را در نمی‌یافته و راه به جایی نمی‌برده‌اند، (باز از پدرانشان پیروی می‌کنند؟)؛ سوره بقره، آیه: 170.</ref>، [[پیروی]] بی [[دلیل]] از شخصیت‌های [[اجتماعی]] {{متن قرآن|وَقَالُوا رَبَّنَا إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَاءَنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلا}}<ref> و می‌گویند: پروردگارا! ما از سرکردگان و بزرگانمان فرمان بردیم و آنان ما را از راه به در بردند ؛ سوره احزاب، آیه: 67.</ref> و... برحذر می‌دارد؛
*بنابراین، [[قرآن]]، بر اهمیت و [[لزوم]] آزاداندیشی تأکید<ref>المیزان، ج ۴، ص ۱۳۰.</ref> و بر رد کامل سخنان بی [[دلیل]]، به صورت قاعده [[مسلم]] [[قرآنی]] [[اصرار]] می‌ورزد<ref>المنار، ج ۱، ص ۴۲۴؛ الکاشف، ج ۳، ص ۱۶۱.</ref> و ضمن تبیین و مشخص کردن [[نیکوترین]] گفتار که [[دعوت]] به سوی [[خدا]] است: {{متن قرآن|وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلا مِّمَّن دَعَا إِلَى اللَّهِ وَعَمِلَ صَالِحًا وَقَالَ إِنَّنِي مِنَ الْمُسْلِمِينَ}}<ref> و نکوگفتارتر از کسی که به سوی خداوند فرا خواند و کاری شایسته کند و گوید: من از مسلمانانم کیست؟؛ سوره فصلت، آیه: 33.</ref> می‌فرماید: [[هدایت]] یافتن و [[خردمندی]]، ویژه بندگانی است که به سوی [[خدا]] می‌روند و از [[پرستش]] [[طاغوت]] گریزانند و با اندیشیدن در گفتارهای گوناگون به [[گزینش]] [[نیکوترین]] می‌پردازند: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَنْ يَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَى فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ}}<ref>«و آنان را که از پرستیدن بت دوری گزیده‌اند و به درگاه خداوند بازگشته‌اند، مژده باد! پس به بندگان من مژده بده! کسانی که گفتار را می‌شنوند آنگاه از بهترین آن پیروی می‌کنند، آنانند که خداوند راهنمایی‌شان کرده است و آنانند که خردمندند» سوره زمر، آیه ۱۷-۱۸.</ref> بر این اساس، دست‌یابی به [[زندگی پاک]] و آرمانی [[بشر]] که در پرتو [[هدایت الهی]] حاصل می‌شود، به صورت انحصاری، از آزاداندیشی فرد وانتخاب [[نیکوترین]] سخنان برمی‌خیزد؛ لذا [[قرآن]] با طرح [[شبهات]] [[ملحدان]] و [[مخالفان]] و بحث و [[مناظره]] [[پیامبران]] با آنان {{متن قرآن| قُلْ أَتُحَاجُّونَنَا فِي اللَّهِ وَهُوَ رَبُّنَا وَرَبُّكُمْ وَلَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُخْلِصُونَ }}<ref>  بگو: آیا درباره خداوند با ما چون و چرا می‌کنید با آنکه او پروردگار ما و پروردگار شماست و کردارهای ما از آن ما و کردارهای شما از آن شماست و ما برای او یکرنگیم ؛ سوره بقره، آیه: 139.</ref>؛ {{متن قرآن| وَقَالُواْ لَن يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلاَّ مَن كَانَ هُودًا أَوْ نَصَارَى تِلْكَ أَمَانِيُّهُمْ قُلْ هَاتُواْ بُرْهَانَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ }}<ref>  و گفتند هرگز کسی جز یهودی و مسیحی به بهشت در نمی‌آید، این آرزوی آنهاست، بگو: اگر راست می‌گویید هر برهانی  دارید بیاورید؛ سوره بقره، آیه: 111.</ref>؛ {{متن قرآن|وَقَالُواْ كُونُواْ هُودًا أَوْ نَصَارَى تَهْتَدُواْ قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>  و گفتند: یهودی یا مسیحی باشید تا راه یابید؛ بگو: (خیر) بلکه ما بر آیین ابراهیم درست‌آیین هستیم و او از مشرکان نبود؛ سوره بقره، آیه: 135.</ref>؛ {{متن قرآن|فَإِنْ حَاجُّوكَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ وَجْهِيَ لِلَّهِ وَمَنِ اتَّبَعَنِ وَقُل لِّلَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ وَالأُمِّيِّينَ أَأَسْلَمْتُمْ فَإِنْ أَسْلَمُواْ فَقَدِ اهْتَدَوْا وَّإِن تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلاغُ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ}}<ref>  پس اگر با تو، به چون و چرا برخاستند بگو: من روی تسلیم به خداوند آورده‌ام و (نیز) هر کس از من پیروی کرده است (چنین است) و به اهل کتاب و درس ناخواندگان (مشرک) بگو: آیا اسلام می‌آورید؟ آنگاه اگر اسلام آوردند که رهیاب شده‌اند و اگر رو گرداندند، بی‌گمان بر تو جز پیام‌رسانی نیست و خداوند به (حال) بندگان بیناست؛ سوره آل عمران، آیه: 20.</ref>؛ {{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ}}<ref>  بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو:
بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودی‌های خویش و خودی‌های شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم؛ سوره آل عمران، آیه: 61.</ref>؛ {{متن قرآن|ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ}}<ref> مردم را) به راه پروردگارت با حکمت و پند نیکو فرا خوان و با آنان با روشی که بهتر باشد چالش ورز! بی‌گمان پروردگارت به آن کس که راه وی را گم کرده داناتر است و او به رهیافتگان داناتر است؛ سوره نحل، آیه: 125.</ref>؛ {{متن قرآن|وَلا تُجَادِلُوا أَهْلَ الْكِتَابِ إِلاَّ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِلاَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ وَقُولُوا آمَنَّا بِالَّذِي أُنزِلَ إِلَيْنَا وَأُنزِلَ إِلَيْكُمْ وَإِلَهُنَا وَإِلَهُكُمْ وَاحِدٌ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ‏}}<ref> و با اهل کتاب جز به بهترین شیوه چالش مکنید مگر با ستمکاران از ایشان و بگویید: ما به آنچه بر ما و بر شما فرو فرستاده‌اند ایمان آورده‌ایم و خدای ما و خدای شما یکی است و ما فرمانپذیر اوییم؛ سوره عنکبوت، آیه: 46.</ref> همگان را به [[آزادی]] [[اندیشه]] [[تشویق]] می‌کند<ref>ولایت فقیه، ص ۳۸.</ref>؛ بدین سان، اهمیت و [[لزوم]] [[آزادی]] [[اندیشه]] برای برخورداری از [[هدایت الهی]] آشکارتر و [[منطق]] آزاداندیشی، به صورت [[منطق]] [[مکتب]] نیرومند [[اسلام]] مشخص می‌شود<ref>نمونه، ج ۱۹، ص ۴۱۶.</ref>. قابل توجه است که این نوع [[آزادی]] در صورت [[قدرت]] تشخیص و [[انتخاب]]، محدودیتی ندارد و آن چه به صورت [[نهی]] از [[تفکر]] و [[اندیشه]] در [[ذات خدا]] [[نقل]] شده، ارشادی است؛ یعنی با [[اندیشه]] در [[ذات خدا]] به جایی نمی‌رسید<ref>المیزان، ج ۱۹، ص ۵۳.</ref><ref>[[علی رضایی بیرجندی|رضایی بیرجندی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص 188-189.</ref>.


==منابع==
== ضرورت و جایگاه ==
{{منابع}}
[[آزادی فکر]] و بیان یکی از مهمترین مظاهر [[آزادی عقیده]] است . مفهوم آزادی فکر، تابع موضوع «آزادی فکر از...» است. در بسیاری از مصادیق آزادی، وجه برجسته آزادی از یک امر خارجی چون [[ظلم و ستم]] [[حاکمان]] است؛ اما مسأله عمده آزادی فکر، آزادی از خودباختگی و [[تقلید]] است. موضوع آزاداندیشی شامل همه موضوعاتی است که ماهیت [[فرهنگی]] دارند<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار جمعی از اعضای تشکل‌ها، کانون‌ها، نشریات، هیئت‌های مذهبی و شماری از نخبگان دانشجویی، ۱۵/۸/۱۳۸۲.</ref>.
# [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم''']]
 
# [[پرونده:1100662.jpg|22px]] [[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|'''فرهنگ مطهر''']]
جنبه ایجابی آزاداندیشی عبارت از آزادانه [[فکر]] کردن و تصمیم گرفتن و جنبه سلبی آن ترجمه‌ای [[تقلیدی]] و بر اثر تلقین دنبال بلندگوهای تبلیغاتی حرکت نکردن است<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با جمعی از اعضای تشکل‌ها، کانون‌ها، نشریات هیئت‌های مذهبی و شماری از نخبگان دانشجویی، ۱۵/۸/۱۳۸۲.</ref>. اگر در جامعه‌ای آزادی فکر پذیرفته شد، [[آزادی بیان]] نیز پذیرفته می‌شود. حتی اگر فردی در فکر و اندیشه خود آزاد بود، در بیان آن مقید به [[اجازه]] دیگران نخواهد شد.
# [[پرونده:000052.jpg|22px]] [[علی رضایی بیرجندی|رضایی بیرجندی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]'''
 
برخی برای  [[ضرورت]] آزاداندیشی از مواضع مختلفی [[استدلال]] می‌آورد:
# بدون آزاداندیشی، رشد اجتماعی، [[علمی]]، [[فکری]] و [[فلسفی]] امکان ندارد<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی، ۲۹/۳/۱۳۸۵.</ref>. کار [[حقیقی]] در زمینه گسترش و [[توسعه]] واقعیِ [[فرهنگ]] و [[اندیشه]] و [[علم]] نیازمند آزاداندیشی است<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با اعضای انجمن اهل قلم، ۷/۱۱/۱۳۸۱.</ref>. نبود آزاداندیشی، یعنی خودباختگی و [[تقلید]] در اندیشه. این امر ملازم با قبول [[سلطه]] [[بیگانه]] است.
# آزاداندیشی لازمه [[علمی]] بودن [[جامعه]] و فرد است و [[تحجر]] در میدان علم، اصولاً معنا ندارد<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با هزاران نفر از بسیجیان استان قم، ۲/۸/۱۳۸۹.</ref>.
# همواره رشد در [[کلام]]، [[فلسفه]] و هر علم دیگر، در [[سایه]] مباحثه و [[جدل]] و بحث و وجود معارض بوده است<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با اعضای هیئت دولت، ۸/۶/۱۳۸۴.</ref>. اساساً رشد [[شیعه]] حاصل آزاد [[فکری]] و عقلانیت آن است که از تعالیم [[اهل بیت]]{{عم}} اخذ کرده است<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با روحانیون، ۱۷/۸/۱۳۸۵.</ref>.
# [[آزادی]] به مثابه یک [[حق]] [[انسانی]] برای [[اندیشیدن]] و گفتن، مصداقی از آزادی تأکید و تجلیل شده در [[قرآن کریم]] و کلمات [[ائمه]]{{عم}} است<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در مراسم فارغ التحصیلی گروهی از دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس، ۱۲/۶/۱۳۷۷.</ref>. به همین جهت، آزادی و آزاداندیشی، یکی از مبانی اصلی اصول‌گرایی باید به شمار آید<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی، ۲۹/۳/۱۳۸۵.</ref>.<ref>[[ابوالحسن حسنی (زاده 1348)|حسنی، ابوالحسن]]، [[آزادی اسلامی - حسنی (مقاله)|مقاله «آزادی اسلامی»]]، [[منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲ (کتاب)|منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲]] ص ۱۱۵۳.</ref>
 
== اصول و مبانی ==
# آزاداندیشی یک امر تشریفاتی یا [[شعار]] تبلیغاتی نیست، بلکه باید به مثابه یک [[کارزار]] [[فکری]] باشد<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با اعضای هیئت دولت، ۸/۶/۱۳۸۴.</ref>.
# آزاداندیشی بدون نهاد [[اجتماعی]] ممکن نیست. بنابراین، نسبت به مسأله آزاداندیشی، [[احساس]] [[مسئولیت همگانی]]، در [[دولت]]، [[مردم]] و [[نخبگان]]، [[ضرورت]] دارد<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در صحن جامع رضوی مشهد مقدس، ۱/۱/۱۳۸۴.</ref>.
# آزاداندیشی مخصوص محافل تخصصی است؛ نه محافل عمومی<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با اعضای انجمن اهل قلم، ۷/۱۱/۱۳۸۱؛ ۳۱/۵/۱۳۸۹.</ref>.
#آزاداندیشی، جهت لازم دارد و آن [[دعوت]] به سوی [[خدا]] است<ref>سوره نحل، آیه ۱۲۵.</ref>.<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در تاریخ ۳۱/۵/۱۳۸۹.</ref>
# آزاداندیشی به رشته یا سطح خاصی مقید نیست؛ بلکه باید در سطوح مختلف گسترش و تعمیق یابد و [[اهل]] [[فکر]]، در همه رشته‌ها، همه گونه آراء و افکار خود را، آزادانه بیان کنند<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با اعضای انجمن اهل قلم، ۷/۱۱/۱۳۸۱؛ دیدار هزاران نفر از بسیجیان استان قم، ۲/۸/۱۳۸۹.</ref>.
# حمایت به روش سالم از [[افکار]] و آزاداندیشی [[وظیفه]] [[حکومت]] است<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با اعضای انجمن اهل قلم، ۷/۱۱/۱۳۸۱؛ دیدار اعضای هیئت دولت، ۸/۶/۱۳۸۴.</ref>.
# حمایت از [[آزاد]] اندیشی نباید به حمایت از [[باطل]] و باز گذاشتن دست [[اهل باطل]] منجر شود<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با اعضای هیئت دولت، ۸/۶/۱۳۸۴.</ref>.
# آزاد اندیشی در زمینه سالم به نتایج مطلوب می‌رسد؛ بنابراین، آزاد اندیشی نباید به ساختارشکنی و شالوده‌شکنی و بر هم زدن پایه‌های [[هویت ملی]] بینجامد<ref>حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با اساتید و دانشجویان دانشگاه‌های استان سمنان، ۱۸/۸/۱۳۸۵.</ref>.
# برای آزاداندیشی ایجاد فضای گفتمانی لازم است و راهکار آن آزاداندیشی فردی و سازمانی است: [[فکر]] کردن، گفتن، [[نوشتن]]، انعکاس دادن در مجامعِ علمی، راه‌اندازی کرسی‌های آزاداندیشی و نهادینه کردن گفتگوی محترمانه، عاقلانه، منصفانه و با [[استدلال]]<ref>حضرت¬آیت‌الله¬خامنه‌ای، بیانات در دیدار با اعضای انجمن اهل قلم، ۷/۱۱/۱۳۸۱؛ ۳/۷/۱۳۹۰.</ref>.<ref>[[ابوالحسن حسنی (زاده 1348)|حسنی، ابوالحسن]]، [[آزادی اسلامی - حسنی (مقاله)|مقاله «آزادی اسلامی»]]، [[منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲ (کتاب)|منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲]] ص ۱۱۵۳.</ref>
 
== جنبه‌های فقهی ==
{{همچنین|آزادی اندیشه در فقه سیاسی}}
این نوع [[آزادی]] در ارتباط [[انسان]] با پروردگارش اتفاق می‌افتد و مربوط به [[اعتقادات]] و چگونگی رابطه انسان و [[خداوند]] است و با مفاهیم [[جبر و اختیار]] سر و کار دارد. در این نوع آزادی، انسان باید دارای [[اختیار]] و اراده آزاد باشد تا با خدای خود ارتباط برقرار کند. تأکید [[اسلام]] بر اصل [[نفی ولایت انسان]] بر انسان دیگر به جز [[اذن الهی]] دلیل همین مدعاست<ref>سوره غاشیه، آیه ۲۱-۲۳.</ref>، همچنین تأکید بر [[آزمایش الهی]] [[بندگان]]، خود دلیلی بر وجود چنین آزادی است<ref>سوره بقره، آیه ۱۵۵.</ref>.
 
دستور [[شریعت]] بر [[امر به معروف و نهی از منکر]] بندگان که از فروعات [[دین]] بوده و حاکی از [[نظارت]] [[مؤمنان]] بر [[رفتار]] یکدیگر است، نشان دیگری از آموزه [[دین اسلام]] در خصوص آزادی است<ref>سوره آل عمران، آیه ۱۰۴، سوره توبه، آیه ۷۱.</ref>.<ref>[[علی حسن‌زاده|حسن‌زاده، علی]]، [[آزادی اسلامی - حسن‌زاده (مقاله)| مقاله «آزادی اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۷۸۴.</ref>
 
== آزادی اندیشه و آزادی عقیده ==
{{اصلی|تفاوت آزادی عقیده با آزادی اندیشه چیست؟ (پرسش)}}
مقصود از آزادی عقیده، [[آزادی]] [[انسان]] در [[انتخاب]] ایده و نظری از میان نظریات و آرای مختلف در مقولات گوناگون است. آزادی عقیده می‌تواند در عرصه‌های [[سیاست]]، [[فرهنگ]]، [[اخلاق]]، [[علوم]] نظری و تجربی، هنر و به ویژه [[دین]] مطرح و جاری باشد. [[تأمل]] در ماهیت آزادی عقیده این نکته را روشن می‌کند که [[آزادی]] [[حقیقی]] نه در اتخاذ و [[گزینش]] عقیده، بلکه در راهکار و مقدمه آن است؛ به این معنا که انسان ابتدائاً [[آزاد]] است درباره آرای مختلف مطالعه و تحقیق کند و ابعاد مثبت و منفی هرکدام را بسنجد؛ ره‌آورد چنین تحقیقی، انتخاب و [[اختیار]] یک نظریه خاصی است که از آن به «عقیده” تعبیر می‌شود.
# '''تفاوت آزادی عقیده و آزادی اندیشه:''' [[آزادی]] [[اندیشه]] با دلیل و [[علم]] و [[برهان]] همراه و قرین است؛ اما [[آزادی عقیده]] با [[تقلید]]، دلیل نما، [[تعصب]] و چه بسا [[عناد]] و [[لجاجت]].
# '''ترجیح [[آزادی]] [[اندیشه]] بر [[عقیده]]:''' [[انسان]] مرکب از دو عنصر مادی و فرامادی است و هدف آفرینش انسان، تعالی و [[تکامل]] عنصر معنوی «روح” است و [[حیات]] و [[سعادت]] اصلی و [[جاودانه]] انسان در عالم دیگر تأمین خواهد شد. بر این اساس، هر امر و راهکاری که موجب دوری انسان از غایت نهایی‌اش گردد، محکوم و غیرمشروع خواهد بود؛ از این رو [[انتخاب]] عقیده‌ای [[باطل]]، مثلاً [[بت‌پرستی]]، ستاره‌پرستی یا [[تحریف]] در [[دین الهی]]، به دلیل اینکه موجب دوری انسان از غایت نهایی می‌شود، با [[مخالفت]] و مقابله [[پیامبران]] روبه‌رو می‌شد، زیرا اصل [[حرمت]] انسانیت انسان و سعادت [[جاودانگی]] او بر هر امری، هر چند عقیده خود انسان، ترجیح دارد.
# '''عدم [[تحمیل]] اندیشه بر عقیده:''' لازمه ترجیح اندیشه بر عقیده، تحمیل آن بر عقیده نیست، به گونه‌ای که صاحب عقیده، هر چند عقیده باطل، با [[اجبار]] و [[اکراه]] از عقیده خود دست بردارد، بلکه این تفاوت مربوط به وعاء نظر و واقعیت است و از آن، تحمیل عقیده، هر چند با فشار و [[سیطره]] [[استنتاج]] نمی‌شود<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[آزادی در فقه و حدود آن (کتاب)|آزادی در فقه و حدود آن]]، ص ۱۰۲-۱۰۹.</ref>.


==پرسش وابسته==
== پرسش وابسته ==
*[[آزادی اندیشه در فقه سیاسی چگونه ترسیم شده است؟ (پرسش)]]
* [[تفاوت آزادی عقیده با آزادی اندیشه چیست؟ (پرسش)]]
* [[تفاوت آزادی عقیده با آزادی اندیشه چیست؟ (پرسش)]]


==پانویس==
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:1100648.jpg|22px]] [[شریف لک‌زایی|لک‌زایی، شریف]]، [[آزادی (کتاب)|'''آزادی''']]
# [[پرونده:1100721.jpg|22px]] [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[آزادی در فقه و حدود آن (کتاب)|'''آزادی در فقه و حدود آن''']]
# [[پرونده:IM009731.jpg|22px]] [[حمید فاضل قانع|فاضل قانع، حمید]]، [[آزادی - فاضل قانع (مقاله)| مقاله «آزادی»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه امام خمینی ج۱''']]
# [[پرونده:1100697.jpg|22px]] [[منصور میراحمدی|میراحمدی]] و [[رجبعلی اسفندیار|اسفندیار]]، [[آزادی - میراحمدی و اسفندیار (مقاله)| مقاله «آزادی»]]، [[مقالاتی از اندیشه‌نامه انقلاب اسلامی (کتاب)|'''مقالاتی از اندیشه‌نامه انقلاب اسلامی‌''']]
# [[پرونده:1100618.jpg|22px]] [[علی حسن‌زاده|حسن‌زاده، علی]]، [[آزادی اسلامی - حسن‌زاده (مقاله)| مقاله «آزادی اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|'''منظومه فکری امام خمینی''']]
# [[پرونده:1100619.jpg|22px]] [[ابوالحسن حسنی (زاده 1348)|حسنی، ابوالحسن]]، [[آزادی اسلامی - حسنی (مقاله)|مقاله «آزادی اسلامی»]]، [[منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲ (کتاب)|'''منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲''']]
{{پایان منابع}}
 
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
{{آزادی}}
{{آزادی}}
[[رده:آزادی]]
[[رده:آزادی]]
[[رده:مدخل]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۵ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۰:۰۱

انسان ذاتا موجودی عاقل و متفکر است و آزادی تفکر ناشی از استعداد ذاتی اوست. اسلام نیز مخالفتی با این نوع از آزادی ندارد. آزادی تفکر سبب رشد و ماندگاری اسلام شده است. برخی از ضرورت‌هایی که برای آزاداندیشی بیان شده عبارت است از اینکه: بدون آزاداندیشی، رشد اجتماعی، علمی، فکری و فلسفی امکان ندارد؛ آزاداندیشی لازمه علمی بودن جامعه و فرد است و... .

مقدمه

آزادی در اندیشه از مهم‌ترین جلوه‌های آزادی فردی است و ناظر به آزادی افراد در گزینش هر اندیشه و باوری است که آن را درست می‌دانند[۱]. اصل آزادی عقیده، از اصول مورد احترام در آموزه‌های اسلامی است[۲] و اسلام، مکتب تحمیل نیست[۳]؛ زیرا تحمیل دیدگاه و جلوگیری از آزادی اندیشه، به اختناق و استبداد می‌انجامد[۴].[۵]

معناشناسی

آزادی اندیشه و آزادی بیان

اندیشه انسان در قالب بیان گفتاری، نوشتاری و رفتاری جلوه‌گر می‌شود و بدین ترتیب، آزادی بیان از لوازم آزادی اندیشه است و از آن جدا نخواهد بود[۶]. آزادی اندیشه بدون آزادی بیان معنا پیدا نمی‌کند. آزادی بیان یعنی اینکه انسان بتواند آزادانه اندیشه‌ها، اعتقادات و احساسات خود را به صورت طبیعی و مرسوم بیان کند. اسلام چون آزادی را در جهت تحول و رشد و تکامل بشر می‌خواهد، در هیچ جا مانع این گونه آزادی نشده و حتی مشوّق هم بوده است. آزادی آراء در اسلام از زمانپیامبر اکرم (ص) و ائمه وجود داشته و مخالفان حرف‌هایشان را می‌زدند؛ چراکه اسلام دلیل و حجت دارد و هر کس دلیل یا حجت داشته باشد از آزادی بیان نمی‌ترسد[۷]. قرآن کریم انسان‌ها را به گوش دادن سخن‌ها و انتخاب بهترین‌ها تشویق می‌کند[۸]. آزادی بیان ضوابط و محدوده‌هایی هم دارد که مصالح نوعی و عمومی آن را ایجاب می‌کند. مهم‌ترین آنها حرمت خصوصی افراد، رعایت مرز اخلاقی، حفظ اسرار جامعه و مصالح عمومی آن جامعه است که همه کشورها در این منظر متفق‌القول هستند[۹].

ضرورت و جایگاه

آزادی فکر و بیان یکی از مهمترین مظاهر آزادی عقیده است . مفهوم آزادی فکر، تابع موضوع «آزادی فکر از...» است. در بسیاری از مصادیق آزادی، وجه برجسته آزادی از یک امر خارجی چون ظلم و ستم حاکمان است؛ اما مسأله عمده آزادی فکر، آزادی از خودباختگی و تقلید است. موضوع آزاداندیشی شامل همه موضوعاتی است که ماهیت فرهنگی دارند[۱۰].

جنبه ایجابی آزاداندیشی عبارت از آزادانه فکر کردن و تصمیم گرفتن و جنبه سلبی آن ترجمه‌ای تقلیدی و بر اثر تلقین دنبال بلندگوهای تبلیغاتی حرکت نکردن است[۱۱]. اگر در جامعه‌ای آزادی فکر پذیرفته شد، آزادی بیان نیز پذیرفته می‌شود. حتی اگر فردی در فکر و اندیشه خود آزاد بود، در بیان آن مقید به اجازه دیگران نخواهد شد.

برخی برای ضرورت آزاداندیشی از مواضع مختلفی استدلال می‌آورد:

  1. بدون آزاداندیشی، رشد اجتماعی، علمی، فکری و فلسفی امکان ندارد[۱۲]. کار حقیقی در زمینه گسترش و توسعه واقعیِ فرهنگ و اندیشه و علم نیازمند آزاداندیشی است[۱۳]. نبود آزاداندیشی، یعنی خودباختگی و تقلید در اندیشه. این امر ملازم با قبول سلطه بیگانه است.
  2. آزاداندیشی لازمه علمی بودن جامعه و فرد است و تحجر در میدان علم، اصولاً معنا ندارد[۱۴].
  3. همواره رشد در کلام، فلسفه و هر علم دیگر، در سایه مباحثه و جدل و بحث و وجود معارض بوده است[۱۵]. اساساً رشد شیعه حاصل آزاد فکری و عقلانیت آن است که از تعالیم اهل بیت(ع) اخذ کرده است[۱۶].
  4. آزادی به مثابه یک حق انسانی برای اندیشیدن و گفتن، مصداقی از آزادی تأکید و تجلیل شده در قرآن کریم و کلمات ائمه(ع) است[۱۷]. به همین جهت، آزادی و آزاداندیشی، یکی از مبانی اصلی اصول‌گرایی باید به شمار آید[۱۸].[۱۹]

اصول و مبانی

  1. آزاداندیشی یک امر تشریفاتی یا شعار تبلیغاتی نیست، بلکه باید به مثابه یک کارزار فکری باشد[۲۰].
  2. آزاداندیشی بدون نهاد اجتماعی ممکن نیست. بنابراین، نسبت به مسأله آزاداندیشی، احساس مسئولیت همگانی، در دولت، مردم و نخبگان، ضرورت دارد[۲۱].
  3. آزاداندیشی مخصوص محافل تخصصی است؛ نه محافل عمومی[۲۲].
  4. آزاداندیشی، جهت لازم دارد و آن دعوت به سوی خدا است[۲۳].[۲۴]
  5. آزاداندیشی به رشته یا سطح خاصی مقید نیست؛ بلکه باید در سطوح مختلف گسترش و تعمیق یابد و اهل فکر، در همه رشته‌ها، همه گونه آراء و افکار خود را، آزادانه بیان کنند[۲۵].
  6. حمایت به روش سالم از افکار و آزاداندیشی وظیفه حکومت است[۲۶].
  7. حمایت از آزاد اندیشی نباید به حمایت از باطل و باز گذاشتن دست اهل باطل منجر شود[۲۷].
  8. آزاد اندیشی در زمینه سالم به نتایج مطلوب می‌رسد؛ بنابراین، آزاد اندیشی نباید به ساختارشکنی و شالوده‌شکنی و بر هم زدن پایه‌های هویت ملی بینجامد[۲۸].
  9. برای آزاداندیشی ایجاد فضای گفتمانی لازم است و راهکار آن آزاداندیشی فردی و سازمانی است: فکر کردن، گفتن، نوشتن، انعکاس دادن در مجامعِ علمی، راه‌اندازی کرسی‌های آزاداندیشی و نهادینه کردن گفتگوی محترمانه، عاقلانه، منصفانه و با استدلال[۲۹].[۳۰]

جنبه‌های فقهی

این نوع آزادی در ارتباط انسان با پروردگارش اتفاق می‌افتد و مربوط به اعتقادات و چگونگی رابطه انسان و خداوند است و با مفاهیم جبر و اختیار سر و کار دارد. در این نوع آزادی، انسان باید دارای اختیار و اراده آزاد باشد تا با خدای خود ارتباط برقرار کند. تأکید اسلام بر اصل نفی ولایت انسان بر انسان دیگر به جز اذن الهی دلیل همین مدعاست[۳۱]، همچنین تأکید بر آزمایش الهی بندگان، خود دلیلی بر وجود چنین آزادی است[۳۲].

دستور شریعت بر امر به معروف و نهی از منکر بندگان که از فروعات دین بوده و حاکی از نظارت مؤمنان بر رفتار یکدیگر است، نشان دیگری از آموزه دین اسلام در خصوص آزادی است[۳۳].[۳۴]

آزادی اندیشه و آزادی عقیده

مقصود از آزادی عقیده، آزادی انسان در انتخاب ایده و نظری از میان نظریات و آرای مختلف در مقولات گوناگون است. آزادی عقیده می‌تواند در عرصه‌های سیاست، فرهنگ، اخلاق، علوم نظری و تجربی، هنر و به ویژه دین مطرح و جاری باشد. تأمل در ماهیت آزادی عقیده این نکته را روشن می‌کند که آزادی حقیقی نه در اتخاذ و گزینش عقیده، بلکه در راهکار و مقدمه آن است؛ به این معنا که انسان ابتدائاً آزاد است درباره آرای مختلف مطالعه و تحقیق کند و ابعاد مثبت و منفی هرکدام را بسنجد؛ ره‌آورد چنین تحقیقی، انتخاب و اختیار یک نظریه خاصی است که از آن به «عقیده” تعبیر می‌شود.

  1. تفاوت آزادی عقیده و آزادی اندیشه: آزادی اندیشه با دلیل و علم و برهان همراه و قرین است؛ اما آزادی عقیده با تقلید، دلیل نما، تعصب و چه بسا عناد و لجاجت.
  2. ترجیح آزادی اندیشه بر عقیده: انسان مرکب از دو عنصر مادی و فرامادی است و هدف آفرینش انسان، تعالی و تکامل عنصر معنوی «روح” است و حیات و سعادت اصلی و جاودانه انسان در عالم دیگر تأمین خواهد شد. بر این اساس، هر امر و راهکاری که موجب دوری انسان از غایت نهایی‌اش گردد، محکوم و غیرمشروع خواهد بود؛ از این رو انتخاب عقیده‌ای باطل، مثلاً بت‌پرستی، ستاره‌پرستی یا تحریف در دین الهی، به دلیل اینکه موجب دوری انسان از غایت نهایی می‌شود، با مخالفت و مقابله پیامبران روبه‌رو می‌شد، زیرا اصل حرمت انسانیت انسان و سعادت جاودانگی او بر هر امری، هر چند عقیده خود انسان، ترجیح دارد.
  3. عدم تحمیل اندیشه بر عقیده: لازمه ترجیح اندیشه بر عقیده، تحمیل آن بر عقیده نیست، به گونه‌ای که صاحب عقیده، هر چند عقیده باطل، با اجبار و اکراه از عقیده خود دست بردارد، بلکه این تفاوت مربوط به وعاء نظر و واقعیت است و از آن، تحمیل عقیده، هر چند با فشار و سیطره استنتاج نمی‌شود[۳۵].

پرسش وابسته

منابع

پانویس

  1. منوچهر طباطبایی مؤتمنی، آزادی‌های عمومی و حقوق بشر، ص۶۵.
  2. امام خمینی، صحیفه امام، ج۳، ص۳۷۱؛ ج۴، ص۴۳۵؛ ج۶، ص۲۶۲؛ ج۱۴، ص۹۳.
  3. امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۱، ص۱۵۷.
  4. امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۴، ص۹۱.
  5. فاضل قانع، حمید، مقاله «آزادی»، دانشنامه امام خمینی، ج۱؛ لک‌زایی، شریف، آزادی، ص ۵۶؛ میراحمدی و اسفندیار، مقاله «آزادی»، مقالاتی از اندیشه‌نامه انقلاب اسلامی‌، ص ۱۰.
  6. منتسکیو، روح القوانین، ترجمه علی‌اکبر مهتدی، ج۱، ص۵۹۰.
  7. صحیفه امام، ج۶، ص۲۷۷.
  8. سوره زمر، آیه ۱۸.
  9. حسن‌زاده، علی، مقاله «آزادی اسلامی»، منظومه فکری امام خمینی.
  10. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار جمعی از اعضای تشکل‌ها، کانون‌ها، نشریات، هیئت‌های مذهبی و شماری از نخبگان دانشجویی، ۱۵/۸/۱۳۸۲.
  11. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با جمعی از اعضای تشکل‌ها، کانون‌ها، نشریات هیئت‌های مذهبی و شماری از نخبگان دانشجویی، ۱۵/۸/۱۳۸۲.
  12. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی، ۲۹/۳/۱۳۸۵.
  13. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با اعضای انجمن اهل قلم، ۷/۱۱/۱۳۸۱.
  14. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با هزاران نفر از بسیجیان استان قم، ۲/۸/۱۳۸۹.
  15. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با اعضای هیئت دولت، ۸/۶/۱۳۸۴.
  16. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با روحانیون، ۱۷/۸/۱۳۸۵.
  17. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در مراسم فارغ التحصیلی گروهی از دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس، ۱۲/۶/۱۳۷۷.
  18. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی، ۲۹/۳/۱۳۸۵.
  19. حسنی، ابوالحسن، مقاله «آزادی اسلامی»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲ ص ۱۱۵۳.
  20. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با اعضای هیئت دولت، ۸/۶/۱۳۸۴.
  21. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در صحن جامع رضوی مشهد مقدس، ۱/۱/۱۳۸۴.
  22. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با اعضای انجمن اهل قلم، ۷/۱۱/۱۳۸۱؛ ۳۱/۵/۱۳۸۹.
  23. سوره نحل، آیه ۱۲۵.
  24. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در تاریخ ۳۱/۵/۱۳۸۹.
  25. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با اعضای انجمن اهل قلم، ۷/۱۱/۱۳۸۱؛ دیدار هزاران نفر از بسیجیان استان قم، ۲/۸/۱۳۸۹.
  26. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با اعضای انجمن اهل قلم، ۷/۱۱/۱۳۸۱؛ دیدار اعضای هیئت دولت، ۸/۶/۱۳۸۴.
  27. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با اعضای هیئت دولت، ۸/۶/۱۳۸۴.
  28. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با اساتید و دانشجویان دانشگاه‌های استان سمنان، ۱۸/۸/۱۳۸۵.
  29. حضرت¬آیت‌الله¬خامنه‌ای، بیانات در دیدار با اعضای انجمن اهل قلم، ۷/۱۱/۱۳۸۱؛ ۳/۷/۱۳۹۰.
  30. حسنی، ابوالحسن، مقاله «آزادی اسلامی»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲ ص ۱۱۵۳.
  31. سوره غاشیه، آیه ۲۱-۲۳.
  32. سوره بقره، آیه ۱۵۵.
  33. سوره آل عمران، آیه ۱۰۴، سوره توبه، آیه ۷۱.
  34. حسن‌زاده، علی، مقاله «آزادی اسلامی»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۷۸۴.
  35. قدردان قراملکی، محمد حسن، آزادی در فقه و حدود آن، ص ۱۰۲-۱۰۹.