انسان در معارف و سیره علوی: تفاوت میان نسخهها
(←منابع) |
|||
(۱۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = انسان | |||
| عنوان مدخل = انسان | |||
| مداخل مرتبط = [[انسان در لغت]] - [[انسان در قرآن]] - [[انسان در حدیث]] - [[انسان در نهج البلاغه]] - [[انسان در کلام اسلامی]] - [[انسان در اخلاق اسلامی]] - [[انسان در فلسفه اسلامی]] - [[انسان در معارف دعا و زیارات]] - [[انسان در معارف و سیره علوی]] - [[انسان در معارف و سیره سجادی]] - [[انسان در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] | |||
| پرسش مرتبط = | |||
}} | |||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
دیدگاه [[امام علی]]{{ع}} درباره [[انسان]] و [[کرامت]] و [[منزلت]] او، بازتاب اندیشههای [[قرآنی]] و آموزههای [[پیامبری]] است. نام انسان ۶۳ بار در [[قرآن]] آمده است. گذشته از آیههایی که درباره [[آفرینش]]، [[بزرگداشت]]، گرامیداشت، [[روانشناسی]] و ویژگیهای انسان آمده، دو [[آیه]]، به گونهای آشکار و برجسته، از اهمیت و ارجمند بودن و کرامت او سخن گفته است. یکجا، [[خداوند]] به [[فرشتگان]] از [[جانشین]] ساختن انسان بر روی [[زمین]] خبر میدهد و این که فرشتگان از چنین کاری سترگ و خطرآمیز به شگفت میآیند<ref>{{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ}} «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: میخواهم جانشینی در زمین بگمارم، گفتند: آیا کسی را در آن میگماری که در آن تباهی میکند و خونها میریزد در حالی که ما تو را با سپاس، به پاکی میستاییم و تو را پاک میشمریم؛ فرمود: من چیزی میدانم که شما نمیدانید» سوره بقره، آیه ۳۰.</ref>. در آیه دیگر، [[پروردگار]] جهانیان از [[گزینش]] انسان به جای دیگر [[آفریدگان]]، برای بر دوش کشیدن بار سنگین و سهمگین «[[امانت]]» سخن میگوید<ref>{{متن قرآن|إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا}} «ما امانت را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه کردیم، از برداشتن آن سر برتافتند و از آن هراسیدند و آدمی آن را برداشت؛ بیگمان او ستمکارهای نادان است» سوره احزاب، آیه ۷۲.</ref>. ساختار چهارگانهای که در این دو آیه دیده میشود، عبارت است از: ۱. انسان؛ ۲. زمین یا به گونهای همگانی [[طبیعت]]؛ ۳. پیوندی [[معنوی]] که انسان را از یکسو به زمین و طبیعت و از دیگر سو، به همزاد و همنوع خویش وابسته میسازد؛ ۴. خداوند. | دیدگاه [[امام علی]] {{ع}} درباره [[انسان]] و [[کرامت]] و [[منزلت]] او، بازتاب اندیشههای [[قرآنی]] و آموزههای [[پیامبری]] است. نام انسان ۶۳ بار در [[قرآن]] آمده است. گذشته از آیههایی که درباره [[آفرینش]]، [[بزرگداشت]]، گرامیداشت، [[روانشناسی]] و ویژگیهای انسان آمده، دو [[آیه]]، به گونهای آشکار و برجسته، از اهمیت و ارجمند بودن و کرامت او سخن گفته است. یکجا، [[خداوند]] به [[فرشتگان]] از [[جانشین]] ساختن انسان بر روی [[زمین]] خبر میدهد و این که فرشتگان از چنین کاری سترگ و خطرآمیز به شگفت میآیند<ref>{{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ}} «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: میخواهم جانشینی در زمین بگمارم، گفتند: آیا کسی را در آن میگماری که در آن تباهی میکند و خونها میریزد در حالی که ما تو را با سپاس، به پاکی میستاییم و تو را پاک میشمریم؛ فرمود: من چیزی میدانم که شما نمیدانید» سوره بقره، آیه ۳۰.</ref>. در آیه دیگر، [[پروردگار]] جهانیان از [[گزینش]] انسان به جای دیگر [[آفریدگان]]، برای بر دوش کشیدن بار سنگین و سهمگین «[[امانت]]» سخن میگوید<ref>{{متن قرآن|إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا}} «ما امانت را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه کردیم، از برداشتن آن سر برتافتند و از آن هراسیدند و آدمی آن را برداشت؛ بیگمان او ستمکارهای نادان است» سوره احزاب، آیه ۷۲.</ref>. ساختار چهارگانهای که در این دو آیه دیده میشود، عبارت است از: ۱. انسان؛ ۲. زمین یا به گونهای همگانی [[طبیعت]]؛ ۳. پیوندی [[معنوی]] که انسان را از یکسو به زمین و طبیعت و از دیگر سو، به همزاد و همنوع خویش وابسته میسازد؛ ۴. خداوند. | ||
در این میان، نقش انسان در زندگیاش، همان نقش [[جانشینی]] و امانتپذیری است. بدینگونه، [[سرشت]] و گوهر بستگی و [[پیوستگی]] [[انسان]] و [[طبیعت]]، پیوند میان [[امین]] با امانتی است که بدو سپردهاند و نه پیوند میان دارنده (مالک) و داشته و برده (مملوک). اینجا است که پیوند انسان با انسان، پیوند [[برتریجویی]]، خدایی کردن، تقدسگرایی یا دارندگی و [[مالکیت]] نیست. در این ساختار، هر بخش و پارهای، درون این ترکیب و چارچوب جا میگیرد. [[زمین]] و آنچه در آن است، در دست [[بشر]] امانتی بیش نیست و [[انسانها]] در کشیدن بار [[امانت]] و [[جانشینی]] [[خداوند]] باهم شریکند<ref>صدر، سید محمدباقر، المدرسة القرآنیه، ص۱۲۶-۱۳۳.</ref>. | در این میان، نقش انسان در زندگیاش، همان نقش [[جانشینی]] و امانتپذیری است. بدینگونه، [[سرشت]] و گوهر بستگی و [[پیوستگی]] [[انسان]] و [[طبیعت]]، پیوند میان [[امین]] با امانتی است که بدو سپردهاند و نه پیوند میان دارنده (مالک) و داشته و برده (مملوک). اینجا است که پیوند انسان با انسان، پیوند [[برتریجویی]]، خدایی کردن، تقدسگرایی یا دارندگی و [[مالکیت]] نیست. در این ساختار، هر بخش و پارهای، درون این ترکیب و چارچوب جا میگیرد. [[زمین]] و آنچه در آن است، در دست [[بشر]] امانتی بیش نیست و [[انسانها]] در کشیدن بار [[امانت]] و [[جانشینی]] [[خداوند]] باهم شریکند<ref>صدر، سید محمدباقر، المدرسة القرآنیه، ص۱۲۶-۱۳۳.</ref>. | ||
خط ۱۴: | خط ۱۷: | ||
این [[جهان]] بسان درخت است که میوه آن انسان شده است. مقصود میوه بود، به درخت میندیش!<ref>Annemarie Chimmel، Mystical Dimensions of Islam، P. ۱۸۹..</ref>. | این [[جهان]] بسان درخت است که میوه آن انسان شده است. مقصود میوه بود، به درخت میندیش!<ref>Annemarie Chimmel، Mystical Dimensions of Islam، P. ۱۸۹..</ref>. | ||
خداوند در [[دستوری]] که به فرشتگان داد تا در برابر انسان به [[کرنش]] برخیزند، [[فرشتگان مقرب]] خویش را آزمود. فقط [[شیطان]] از این [[فرمان]] سرپیچید. شیطان با [[خودبینی]]، ناز فروشی، [[خودبزرگبینی]] و کوچک شمردن انسان، با [[پروردگار]] به [[ستیز]] برخاست. او با این نافرمانیاش با خداوند درافتاد و بر این [[پندار]] بود که رخت [[عزت]] پوشیده و کوشیده است تا [[جامه]] [[زبونی]] از تن درآورد<ref>{{متن حدیث|ثُمَّ اخْتَبَرَ بِذَلِكَ مَلَائِكَتَهُ الْمُقَرَّبِينَ لِيَمِيزَ الْمُتَوَاضِعِينَ مِنْهُمْ مِنَ الْمُسْتَكْبِرِينَ... اعْتَرَضَتْهُ الْحَمِيَّةُ فَافْتَخَرَ عَلَى آدَمَ بِخَلْقِهِ وَ تَعَصَّبَ عَلَيْهِ لِأَصْلِهِ فَعَدُوُّ اللَّهِ إِمَامُ الْمُتَعَصِّبِينَ وَ سَلَفُ الْمُسْتَكْبِرِينَ الَّذِي وَضَعَ أَسَاسَ الْعَصَبِيَّةِ وَ نَازَعَ اللَّهَ رِدَاءَ الْجَبْرِيَّةِ وَ ادَّرَعَ لِبَاسَ التَّعَزُّزِ وَ خَلَعَ قِنَاعَ التَّذَلُّلِ}}؛ «پس فرشتگان مقرب خود را بدان بیازمود، و بدین آزمایش فروتنان را از گردنکشان جدا فرمود؛ پس گفت خدای سبحان که دانا است بدان چه نهان است در دلهای همگان و در پردههای غیب پنهان که رشک او شیطان را فرا گرفت و به آفرینش خویش بر آدم نازید و به اصل خود که آتش است بر او غیرت ورزید؛ پس دشمن خدا شیطان پیشوای غیرتورزان است، و پیش رو مستکبران، پایه عصبیت را نهاد، و بر سر لباس کبریایی با خدا در افتاد. رخت عزت در بر کرد، و لباس خواری از تن برآورد». (نهج البلاغه، ترجمه شهیدی، خطبه ۱۹۲، ص۲۱۰-۲۱۱).</ref>؛ بدینسان، فرجام کسی که [[کرامت انسان]] را نادیده میانگارد و بر [[انسان]] ناز میفروشد و با او سرگران و ناشایسته [[رفتار]] میکند، از [[شیطان]] خوشتر و بهتر نخواهد بود. بدین رو توان گفت که دیگران را کوچک و ناچیز شمردن، کاری [[شیطانی]] است | خداوند در [[دستوری]] که به فرشتگان داد تا در برابر انسان به [[کرنش]] برخیزند، [[فرشتگان مقرب]] خویش را آزمود. فقط [[شیطان]] از این [[فرمان]] سرپیچید. شیطان با [[خودبینی]]، ناز فروشی، [[خودبزرگبینی]] و کوچک شمردن انسان، با [[پروردگار]] به [[ستیز]] برخاست. او با این نافرمانیاش با خداوند درافتاد و بر این [[پندار]] بود که رخت [[عزت]] پوشیده و کوشیده است تا [[جامه]] [[زبونی]] از تن درآورد<ref>{{متن حدیث|ثُمَّ اخْتَبَرَ بِذَلِكَ مَلَائِكَتَهُ الْمُقَرَّبِينَ لِيَمِيزَ الْمُتَوَاضِعِينَ مِنْهُمْ مِنَ الْمُسْتَكْبِرِينَ... اعْتَرَضَتْهُ الْحَمِيَّةُ فَافْتَخَرَ عَلَى آدَمَ بِخَلْقِهِ وَ تَعَصَّبَ عَلَيْهِ لِأَصْلِهِ فَعَدُوُّ اللَّهِ إِمَامُ الْمُتَعَصِّبِينَ وَ سَلَفُ الْمُسْتَكْبِرِينَ الَّذِي وَضَعَ أَسَاسَ الْعَصَبِيَّةِ وَ نَازَعَ اللَّهَ رِدَاءَ الْجَبْرِيَّةِ وَ ادَّرَعَ لِبَاسَ التَّعَزُّزِ وَ خَلَعَ قِنَاعَ التَّذَلُّلِ}}؛ «پس فرشتگان مقرب خود را بدان بیازمود، و بدین آزمایش فروتنان را از گردنکشان جدا فرمود؛ پس گفت خدای سبحان که دانا است بدان چه نهان است در دلهای همگان و در پردههای غیب پنهان که رشک او شیطان را فرا گرفت و به آفرینش خویش بر آدم نازید و به اصل خود که آتش است بر او غیرت ورزید؛ پس دشمن خدا شیطان پیشوای غیرتورزان است، و پیش رو مستکبران، پایه عصبیت را نهاد، و بر سر لباس کبریایی با خدا در افتاد. رخت عزت در بر کرد، و لباس خواری از تن برآورد». (نهج البلاغه، ترجمه شهیدی، خطبه ۱۹۲، ص۲۱۰-۲۱۱).</ref>؛ بدینسان، فرجام کسی که [[کرامت انسان]] را نادیده میانگارد و بر [[انسان]] ناز میفروشد و با او سرگران و ناشایسته [[رفتار]] میکند، از [[شیطان]] خوشتر و بهتر نخواهد بود. بدین رو توان گفت که دیگران را کوچک و ناچیز شمردن، کاری [[شیطانی]] است<ref>[[محمد حسین ساکت|ساکت، محمد حسین]]، [[کرامت انسان - ساکت (مقاله)| مقاله «کرامت انسان»]]، [[دانشنامه امام علی ج۴ (کتاب)|دانشنامه امام علی]]، ج۴، ص ۲۴۶.</ref>. | ||
== | == [[انسان]] از دیدگاه [[امام علی]] {{ع}} == | ||
[[انسانی]] را که امیرالمؤمنین علی {{ع}} معرفی میکند، تفاوتهای اساسی با انسان از دیدگاه [[لیبرالیسم]] دارد. | |||
=== [[فلسفه آفرینش]] انسان === | |||
در مبحث [[جهانشناسی]] از دیدگاه امام علی {{ع}} به نحو خلاصه گذشت که [[خداوند]] انسان و [[جهان]] را [[بیهوده]] نیافرید<ref>نهج البلاغه، خطبه ۸۵، ۶۳؛ غررالحکم، ج۵، ص۱۰۳، ج۷۵۶۱؛ جواهر المطالب، ج۱، ص۳۰۵.</ref>. هرچند این انسان در این [[دنیا]] [[زندگی]] میکند، برای این دنیا [[آفریده]] نشده است تا [[هدف]] خویش را از زندگی، بهرهبرداری از امکانات مادی دنیا قرار دهد؛ بلکه انسان طبق بیان صریح [[علوی]]، برای [[جهان آخرت]] [[خلق]] شده است: {{متن حدیث|إِنَّمَا خُلِقْتَ لِلْآخِرَةِ لَا لِلدُّنْيَا}}<ref>نهج البلاغه، نامه ۳۱.</ref>؛ «تو برای [[آخرت]] خلق شدهای، نه برای دنیا». انسان در آخرت در معرض [[حسابرسی]] [[اعمال]] و نیات قرار میگیرد و هر کس در [[اطاعت]] و [[فرمانبرداری]] از [[خدای متعال]] به سر برده باشد، [[پاداش]] [[نیکو]] نصیبش میشود، و هر که از [[اطاعت خدا]] سرکشیده باشد، [[کیفر]] [[سختی]] میبیند<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۳، ۶۳؛ بحارالانوار، ج۷۷، ش۳۸؛ جواهر المطالب، ج۱، ص۳۰۸.</ref>. اگر بندهای در اطاعت خدا باشد و پاداش نیکو ببیند، موجب [[خشنودی خدا]] است؛ بلکه خداوند، تنها همین اطاعت و [[بندگی]] را از بندگانش [[انتظار]] دارد که در [[قرآن]] میفرماید: {{متن قرآن|مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ}}<ref>«و پریان و آدمیان را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند» سوره ذاریات، آیه ۵۶.</ref>. | |||
خداوند، [[عبادت]] و اطاعت را [[وظیفه]] بندگانش قرار داد و کیفر و پاداش [[آخرتی]] را نتیجه آن؛ تا بندگانش او را عبادت کنند و به [[مقام عبودیت]] برسند و از [[پاداش الهی]] بهره برند. | |||
[[مؤمن]]، در هر فعلی، بلکه در هر نیتی باید این [[هدف غایی]] را در نظر داشته باشد. در ساحت [[فعالیتهای اقتصادی]] هیچگاه هدف از تلاش اقتصادی را [[رفاه]] مادیای که خلاف [[دستورات الهی]] باشد، قرار نمیدهد. [[نظام اقتصادی اسلام]] باید به نحوی سامان یابد که [[انسان]] را به [[هدف غایی]] [[آفرینش]] ([[بندگی خدا]]) نزدیک سازد. در اتخاذ [[سیاستهای کلی اقتصادی]] [[جامعه]]، حتماً باید [[هدف]] کلی و غایی مورد توجه جدی قرار گیرد. در نظام اقتصادی اسلام، [[عدالت اقتصادی]] یک هدف [[سیاسی]] است که در همه حال میتواند ابزاری برای هدف غایی پیشگفته باشد. بنابراین پیگیری [[هدف خلقت انسان]] در [[فعالیتهای اقتصادی]] در ابعاد [[خرد]] و کلان، موجب تفاوتهای بسیاری در رفتارهای [[اقتصادی]] افراد و [[نظام اقتصادی]] از دیدگاه [[لیبرالیسم]] و امیرالمؤمنین علی {{ع}} خواهد شد<ref>[[احمد علی یوسفی|یوسفی، احمد علی]]، [[مبانی فلسفی نظام اقتصادی (مقاله)| مقاله «مبانی فلسفی نظام اقتصادی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۷ (کتاب)|دانشنامه امام علی]]، ج۷، ص ۳۹.</ref>. | |||
=== دو بعدی بودن انسان === | |||
[[حضرت امیر]]، همصدا با [[کلام الهی]] در پارهای از سخنانشان، اشاره به چگونگی [[آفرینش انسان]] دارند و تصریح میفرمایند که انسان از دو بعد مادی و [[روحی]] [[آفریده]] شده است؛ نیمی از [[خاک]] و نیم دیگر از [[روح]]<ref>بحارالانوار، ج۱۱، ص۱۲۲، ح۵۶؛ جواهر المطالب، ج۲، ص۱۶۱، ح۱۳۷؛ نهج البلاغه، خطبه ۱.</ref>: | |||
آنگاه [[خدای سبحان]]، از [[زمین]] درشتناک و از زمین هموار و نرم و از آنجا که زمین شیرین بود و از آنجا که شورهزار بود، خاکی بر گرفت و به آب بشست تا یکدست و [[خالص]] گردید. پس نمناکش ساخت تا چسبنده شد، و از آن پیکری ساخت دارای اندامها و اعضا و مفاصل، و خشکش نمود تا خود را بگرفت چونان سفالینه، و تا مدتی معین و زمانی مشخص سختش گردانید. آنگاه از روح خود در آن بدمید: {{متن قرآن|ثُمَّ سَوَّاهُ وَنَفَخَ فِيهِ مِنْ رُوحِهِ}}<ref>«سپس او را باندام برآورد و از روح خویش در او دمید و برایتان گوش و چشمان و دلها را پدیدار کرد، (امّا) اندک سپاس میگزارید» سوره سجده، آیه ۹.</ref>. آن پیکر گلین که [[جان]] یافته بود، از جای برخاست که انسان شده بود با [[ذهنی]] که در [[کارها]] به جولانش در آورد و با اندیشهای که به آن در کارها [[تصرف]] کند و عضوهایی که چون ابزارهایی به کارشان گیرد و نیروی [[شناختی]] که میان [[حق و باطل]] فرق نهد و طعمها و بویها و رنگها و چیزها را در یابد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱.</ref>. | |||
در این بیان، هم به بعد مادی و هم به بعد [[معنوی]] [[انسان]] تصریح شده است. همچنین اهم [[وظایف]] ساحت مادی و معنوی انسان به میان آمده است. ما بخشی از گفتار [[حضرت]] را بیان کردیم. وقتی به همه گفتار آن گرامی درباره ابعاد وجودی انسان مراجعه شود، معلوم خواهد شد که گویا بیان ایشان، [[تفسیر آیه]] زیر است: {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ * فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: من بر آنم بشری از گلی خشک برآمده از لایی بویناک، بیافرینم * پس هنگامی که او را باندام برآوردم و در او از روان خویش دمیدم، برای او به فروتنی در افتید!» سوره حجر، آیه ۲۸-۲۹.</ref>. | |||
[[امام علی]] {{ع}} برای [[جسم]] مادی انسان و همچنین برای [[روح]] غیرمادی، شش حالت و وضعیت بیان میفرماید: | |||
برای جسم انسان شش حالت و وضعیت به وجود میآید: [[صحت]]، [[مرض]]، [[مرگ]]، [[حیات]]، [[خواب]] و [[بیداری]]. [[روح انسان]] نیز شش حالت دارد: حیاتش که [[علم]] است، مرگ روح که نادانیاش، مرض روح، شکش، صحت روح، یقینش، خواب روح، غفلتش و بیداری روح، [[هوشیاری]] او است<ref>التوحید، ص۳۰۰، ح۷؛ بحارالانوار، ۶۱، ص۴۰، ح۱۰.</ref>. | |||
[[حقیقت انسان]]، همان روح او است و [[بدن انسان]] ابزاری است در [[اختیار]] روح برای [[تکامل]]. روح انسان دو ویژگی [[عقلانی]] و غریزی دارد. انسان با ویژگی عقلانی، امور محسوس را [[درک]] میکند و به [[معارف]] گوناگون دست مییابد؛ [[معارف الهی]]، رازهای نهفته در [[طبیعت]] و بایدها و نبایدهای [[زندگی]] را مییابد و اهداف و مسیر زندگی را تعیین میکند. | |||
ویژگی غریزی روح، انسان را به اموری [[دعوت]] میکند که قدر مشترک میان انسان و حیوان است؛ مانند میل به خوردن، خوابیدن و امور جنسی. | |||
آنچه تاکنون در باره ابعاد وجودی [[انسان]] و ویژگیهای آن برشمردیم، اختصاصی به دیدگاه [[امام علی]] {{ع}} ندارد و [[فلاسفه]] [[لیبرالیسم]] هم ممکن است چنین امری را پذیرا باشند؛ اما آنچه در این بحث حایز اهمیت و نقطه تمایز بین دو دیدگاه است، پاسخ به این [[پرسش]] است که جایگاه [[عقل]] و [[غریزه]] در این دو دیدگاه چیست. | |||
از دیدگاه [[اسلام]]، [[تمایلات نفسانی]] و [[غرایز]]، اموری هستند که برای [[تکامل انسان]] در [[جهان مادی]] نهاده شدهاند؛ اما نباید آنها را [[سرکوب]] کرد و نیز نباید زمینه [[سرکشی]] آنها را فراهم آورد؛ بلکه انسان باید آنها را تعدیل کرده، در [[اختیار]] عقل قرار دهد و عقل را بر آنها [[حاکم]] کند و بدین ترتیب راه [[سعادت]] را در [[دنیا]] و [[آخرت]] در پیش گیرد. | |||
امام علی {{ع}} در بیانی، جایگاه این دو را چنین ترسیم میکند: [[عقل انسان]]، همراه [[لشکر]] [[خدای رحمان]] است و [[شهوات]] و [[خواستههای نفسانی]]، [[رهبر]] لشکر [[شیطان]] شمرده میشود. [[نفس انسان]] میان این دو، قرار داد. هر یک از این دو، نفس را به سوی خود میکشد. هر یک از آن دو لشکر، [[پیروز]] گردد، نفس انسان زیر فرمانش خواهد بود<ref>میزان الحکمه، ج۳، ص۲۰۳۸، ح۱۳۳۷۹.</ref>. | |||
امام علی {{ع}} در سخنان فراوانی<ref>ر. ک: غررالحکم، ج۵، ص۲۷۹، ح۸۳۵۸ و ص۲۶۳، ح۸۲۷۰؛ ج۲، ص۱۸۴، ح۲۳۱۰ و ص۱۳۷، ح۲۱۰۰ و ص۳۴، ح۱۷۲۷.</ref>، [[لزوم]] [[حاکمیت]] عقل را بر شهوات یا [[پرهیز]] عقل را از شهوات بیان میدارد: هرکسی عقلش بر شهواتش غالب گردد، پیروز میشود<ref>غررالحکم، ج۵، ص۲۷۹، ح۸۳۵۷.</ref>. هر کس شهواتش بر عقلش [[غلبه]] کند، رسواییهای او ظاهر گردد»<ref>غررالحکم، ج۵، ص۲۷۹، ح۸۶۹۸.</ref>. | |||
لیبرالیسم با [[تفسیری]] که از عقل و تمایلات نفسانی انسان دارد، عقل را خدمتگزار تمایلات نفسانی میشناساند و آن را ابزاری میشمارد در [[خدمت]] تمایلات نفسانی و مادی. به [[یقین]]، این دو نگاه به انسان، موجب تفاوتهای روشنی در [[اهداف]] [[اقتصادی]] فعالیتهای افراد خواهد شد. | |||
درخور ذکر است که دیدگاه لیبرالیسم درباره انسان میتواند مبنای ایدئولوژیک [[آزادی]] و [[رقابت]] کامل افراد در بخش [[تولید]]، [[توزیع]] و [[مصرف]] و عدم دخالت در [[اقتصاد]] باشد؛ اما دیدگاه امیرالمؤمنین علی {{ع}} درباره [[انسان]]، چنین الزامی را [[القا]] نمیکند<ref>[[احمد علی یوسفی|یوسفی، احمد علی]]، [[مبانی فلسفی نظام اقتصادی (مقاله)| مقاله «مبانی فلسفی نظام اقتصادی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۷ (کتاب)|دانشنامه امام علی]]، ج۷، ص ۴۱.</ref>. | |||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
#[[پرونده:1368102.jpg|22px]] [[محمد حسین ساکت|ساکت، محمد حسین]]، [[کرامت انسان - ساکت (مقاله)| مقاله «کرامت انسان»]]، [[دانشنامه امام علی ج۴ (کتاب)|'''دانشنامه امام علی ج۴''']] | # [[پرونده:1368102.jpg|22px]] [[محمد حسین ساکت|ساکت، محمد حسین]]، [[کرامت انسان - ساکت (مقاله)| مقاله «کرامت انسان»]]، [[دانشنامه امام علی ج۴ (کتاب)|'''دانشنامه امام علی ج۴''']] | ||
#[[پرونده:1368105.jpg|22px]] [[احمد علی یوسفی|یوسفی، احمد علی]]، [[مبانی فلسفی نظام اقتصادی (مقاله)| مقاله «مبانی فلسفی نظام اقتصادی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۷ (کتاب)|'''دانشنامه امام علی ج۷''']] | # [[پرونده:1368105.jpg|22px]] [[احمد علی یوسفی|یوسفی، احمد علی]]، [[مبانی فلسفی نظام اقتصادی (مقاله)| مقاله «مبانی فلسفی نظام اقتصادی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۷ (کتاب)|'''دانشنامه امام علی ج۷''']] | ||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
خط ۲۸: | خط ۶۴: | ||
[[رده:انسان]] | [[رده:انسان]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۱ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۵۷
مقدمه
دیدگاه امام علی (ع) درباره انسان و کرامت و منزلت او، بازتاب اندیشههای قرآنی و آموزههای پیامبری است. نام انسان ۶۳ بار در قرآن آمده است. گذشته از آیههایی که درباره آفرینش، بزرگداشت، گرامیداشت، روانشناسی و ویژگیهای انسان آمده، دو آیه، به گونهای آشکار و برجسته، از اهمیت و ارجمند بودن و کرامت او سخن گفته است. یکجا، خداوند به فرشتگان از جانشین ساختن انسان بر روی زمین خبر میدهد و این که فرشتگان از چنین کاری سترگ و خطرآمیز به شگفت میآیند[۱]. در آیه دیگر، پروردگار جهانیان از گزینش انسان به جای دیگر آفریدگان، برای بر دوش کشیدن بار سنگین و سهمگین «امانت» سخن میگوید[۲]. ساختار چهارگانهای که در این دو آیه دیده میشود، عبارت است از: ۱. انسان؛ ۲. زمین یا به گونهای همگانی طبیعت؛ ۳. پیوندی معنوی که انسان را از یکسو به زمین و طبیعت و از دیگر سو، به همزاد و همنوع خویش وابسته میسازد؛ ۴. خداوند.
در این میان، نقش انسان در زندگیاش، همان نقش جانشینی و امانتپذیری است. بدینگونه، سرشت و گوهر بستگی و پیوستگی انسان و طبیعت، پیوند میان امین با امانتی است که بدو سپردهاند و نه پیوند میان دارنده (مالک) و داشته و برده (مملوک). اینجا است که پیوند انسان با انسان، پیوند برتریجویی، خدایی کردن، تقدسگرایی یا دارندگی و مالکیت نیست. در این ساختار، هر بخش و پارهای، درون این ترکیب و چارچوب جا میگیرد. زمین و آنچه در آن است، در دست بشر امانتی بیش نیست و انسانها در کشیدن بار امانت و جانشینی خداوند باهم شریکند[۳].
در داستان آفرینش آدم، خداوند به فرشتگان دستور داد تا در برابر کرامت و منزلتی که به انسان ارزانی داشت، به پای او بیفتند و پیش او سر خم کنند: آنگاه، از فرشتگان خواست تا آنچه در عهده دارند، ادا کنند و عهدی را که پذیرفتهاند، وفا کنند. سجده او را از بُن دندان بپذیرند. خود را خوار و او را بزرگ گیرند...[۴].
آفرینش، با انسان به نقطه اوج و نهاییاش میرسد. در شعر شاعر بکتاشی میخوانیم: این جهان بسان درخت است که میوه آن انسان شده است. مقصود میوه بود، به درخت میندیش![۵].
خداوند در دستوری که به فرشتگان داد تا در برابر انسان به کرنش برخیزند، فرشتگان مقرب خویش را آزمود. فقط شیطان از این فرمان سرپیچید. شیطان با خودبینی، ناز فروشی، خودبزرگبینی و کوچک شمردن انسان، با پروردگار به ستیز برخاست. او با این نافرمانیاش با خداوند درافتاد و بر این پندار بود که رخت عزت پوشیده و کوشیده است تا جامه زبونی از تن درآورد[۶]؛ بدینسان، فرجام کسی که کرامت انسان را نادیده میانگارد و بر انسان ناز میفروشد و با او سرگران و ناشایسته رفتار میکند، از شیطان خوشتر و بهتر نخواهد بود. بدین رو توان گفت که دیگران را کوچک و ناچیز شمردن، کاری شیطانی است[۷].
انسان از دیدگاه امام علی (ع)
انسانی را که امیرالمؤمنین علی (ع) معرفی میکند، تفاوتهای اساسی با انسان از دیدگاه لیبرالیسم دارد.
فلسفه آفرینش انسان
در مبحث جهانشناسی از دیدگاه امام علی (ع) به نحو خلاصه گذشت که خداوند انسان و جهان را بیهوده نیافرید[۸]. هرچند این انسان در این دنیا زندگی میکند، برای این دنیا آفریده نشده است تا هدف خویش را از زندگی، بهرهبرداری از امکانات مادی دنیا قرار دهد؛ بلکه انسان طبق بیان صریح علوی، برای جهان آخرت خلق شده است: «إِنَّمَا خُلِقْتَ لِلْآخِرَةِ لَا لِلدُّنْيَا»[۹]؛ «تو برای آخرت خلق شدهای، نه برای دنیا». انسان در آخرت در معرض حسابرسی اعمال و نیات قرار میگیرد و هر کس در اطاعت و فرمانبرداری از خدای متعال به سر برده باشد، پاداش نیکو نصیبش میشود، و هر که از اطاعت خدا سرکشیده باشد، کیفر سختی میبیند[۱۰]. اگر بندهای در اطاعت خدا باشد و پاداش نیکو ببیند، موجب خشنودی خدا است؛ بلکه خداوند، تنها همین اطاعت و بندگی را از بندگانش انتظار دارد که در قرآن میفرماید: ﴿مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ﴾[۱۱].
خداوند، عبادت و اطاعت را وظیفه بندگانش قرار داد و کیفر و پاداش آخرتی را نتیجه آن؛ تا بندگانش او را عبادت کنند و به مقام عبودیت برسند و از پاداش الهی بهره برند.
مؤمن، در هر فعلی، بلکه در هر نیتی باید این هدف غایی را در نظر داشته باشد. در ساحت فعالیتهای اقتصادی هیچگاه هدف از تلاش اقتصادی را رفاه مادیای که خلاف دستورات الهی باشد، قرار نمیدهد. نظام اقتصادی اسلام باید به نحوی سامان یابد که انسان را به هدف غایی آفرینش (بندگی خدا) نزدیک سازد. در اتخاذ سیاستهای کلی اقتصادی جامعه، حتماً باید هدف کلی و غایی مورد توجه جدی قرار گیرد. در نظام اقتصادی اسلام، عدالت اقتصادی یک هدف سیاسی است که در همه حال میتواند ابزاری برای هدف غایی پیشگفته باشد. بنابراین پیگیری هدف خلقت انسان در فعالیتهای اقتصادی در ابعاد خرد و کلان، موجب تفاوتهای بسیاری در رفتارهای اقتصادی افراد و نظام اقتصادی از دیدگاه لیبرالیسم و امیرالمؤمنین علی (ع) خواهد شد[۱۲].
دو بعدی بودن انسان
حضرت امیر، همصدا با کلام الهی در پارهای از سخنانشان، اشاره به چگونگی آفرینش انسان دارند و تصریح میفرمایند که انسان از دو بعد مادی و روحی آفریده شده است؛ نیمی از خاک و نیم دیگر از روح[۱۳]:
آنگاه خدای سبحان، از زمین درشتناک و از زمین هموار و نرم و از آنجا که زمین شیرین بود و از آنجا که شورهزار بود، خاکی بر گرفت و به آب بشست تا یکدست و خالص گردید. پس نمناکش ساخت تا چسبنده شد، و از آن پیکری ساخت دارای اندامها و اعضا و مفاصل، و خشکش نمود تا خود را بگرفت چونان سفالینه، و تا مدتی معین و زمانی مشخص سختش گردانید. آنگاه از روح خود در آن بدمید: ﴿ثُمَّ سَوَّاهُ وَنَفَخَ فِيهِ مِنْ رُوحِهِ﴾[۱۴]. آن پیکر گلین که جان یافته بود، از جای برخاست که انسان شده بود با ذهنی که در کارها به جولانش در آورد و با اندیشهای که به آن در کارها تصرف کند و عضوهایی که چون ابزارهایی به کارشان گیرد و نیروی شناختی که میان حق و باطل فرق نهد و طعمها و بویها و رنگها و چیزها را در یابد[۱۵].
در این بیان، هم به بعد مادی و هم به بعد معنوی انسان تصریح شده است. همچنین اهم وظایف ساحت مادی و معنوی انسان به میان آمده است. ما بخشی از گفتار حضرت را بیان کردیم. وقتی به همه گفتار آن گرامی درباره ابعاد وجودی انسان مراجعه شود، معلوم خواهد شد که گویا بیان ایشان، تفسیر آیه زیر است: ﴿وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ * فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ﴾[۱۶].
امام علی (ع) برای جسم مادی انسان و همچنین برای روح غیرمادی، شش حالت و وضعیت بیان میفرماید: برای جسم انسان شش حالت و وضعیت به وجود میآید: صحت، مرض، مرگ، حیات، خواب و بیداری. روح انسان نیز شش حالت دارد: حیاتش که علم است، مرگ روح که نادانیاش، مرض روح، شکش، صحت روح، یقینش، خواب روح، غفلتش و بیداری روح، هوشیاری او است[۱۷].
حقیقت انسان، همان روح او است و بدن انسان ابزاری است در اختیار روح برای تکامل. روح انسان دو ویژگی عقلانی و غریزی دارد. انسان با ویژگی عقلانی، امور محسوس را درک میکند و به معارف گوناگون دست مییابد؛ معارف الهی، رازهای نهفته در طبیعت و بایدها و نبایدهای زندگی را مییابد و اهداف و مسیر زندگی را تعیین میکند. ویژگی غریزی روح، انسان را به اموری دعوت میکند که قدر مشترک میان انسان و حیوان است؛ مانند میل به خوردن، خوابیدن و امور جنسی.
آنچه تاکنون در باره ابعاد وجودی انسان و ویژگیهای آن برشمردیم، اختصاصی به دیدگاه امام علی (ع) ندارد و فلاسفه لیبرالیسم هم ممکن است چنین امری را پذیرا باشند؛ اما آنچه در این بحث حایز اهمیت و نقطه تمایز بین دو دیدگاه است، پاسخ به این پرسش است که جایگاه عقل و غریزه در این دو دیدگاه چیست.
از دیدگاه اسلام، تمایلات نفسانی و غرایز، اموری هستند که برای تکامل انسان در جهان مادی نهاده شدهاند؛ اما نباید آنها را سرکوب کرد و نیز نباید زمینه سرکشی آنها را فراهم آورد؛ بلکه انسان باید آنها را تعدیل کرده، در اختیار عقل قرار دهد و عقل را بر آنها حاکم کند و بدین ترتیب راه سعادت را در دنیا و آخرت در پیش گیرد.
امام علی (ع) در بیانی، جایگاه این دو را چنین ترسیم میکند: عقل انسان، همراه لشکر خدای رحمان است و شهوات و خواستههای نفسانی، رهبر لشکر شیطان شمرده میشود. نفس انسان میان این دو، قرار داد. هر یک از این دو، نفس را به سوی خود میکشد. هر یک از آن دو لشکر، پیروز گردد، نفس انسان زیر فرمانش خواهد بود[۱۸].
امام علی (ع) در سخنان فراوانی[۱۹]، لزوم حاکمیت عقل را بر شهوات یا پرهیز عقل را از شهوات بیان میدارد: هرکسی عقلش بر شهواتش غالب گردد، پیروز میشود[۲۰]. هر کس شهواتش بر عقلش غلبه کند، رسواییهای او ظاهر گردد»[۲۱].
لیبرالیسم با تفسیری که از عقل و تمایلات نفسانی انسان دارد، عقل را خدمتگزار تمایلات نفسانی میشناساند و آن را ابزاری میشمارد در خدمت تمایلات نفسانی و مادی. به یقین، این دو نگاه به انسان، موجب تفاوتهای روشنی در اهداف اقتصادی فعالیتهای افراد خواهد شد.
درخور ذکر است که دیدگاه لیبرالیسم درباره انسان میتواند مبنای ایدئولوژیک آزادی و رقابت کامل افراد در بخش تولید، توزیع و مصرف و عدم دخالت در اقتصاد باشد؛ اما دیدگاه امیرالمؤمنین علی (ع) درباره انسان، چنین الزامی را القا نمیکند[۲۲].
منابع
پانویس
- ↑ ﴿وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ﴾ «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: میخواهم جانشینی در زمین بگمارم، گفتند: آیا کسی را در آن میگماری که در آن تباهی میکند و خونها میریزد در حالی که ما تو را با سپاس، به پاکی میستاییم و تو را پاک میشمریم؛ فرمود: من چیزی میدانم که شما نمیدانید» سوره بقره، آیه ۳۰.
- ↑ ﴿إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا﴾ «ما امانت را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه کردیم، از برداشتن آن سر برتافتند و از آن هراسیدند و آدمی آن را برداشت؛ بیگمان او ستمکارهای نادان است» سوره احزاب، آیه ۷۲.
- ↑ صدر، سید محمدباقر، المدرسة القرآنیه، ص۱۲۶-۱۳۳.
- ↑ «وَ اسْتَأْدَى اللَّهُ سُبْحَانَهُ الْمَلَائِكَةَ وَدِيعَتَهُ لَدَيْهِمْ وَ عَهْدَ وَصِيَّتِهِ إِلَيْهِمْ فِي الْإِذْعَانِ بِالسُّجُودِ لَهُ وَ الْخُنُوعِ وَ الْخُشُوعِ لِتَكْرِمَتِهِ»؛ (نهج البلاغه، ترجمه شهیدی، خطبه ۱، ص۵).
- ↑ Annemarie Chimmel، Mystical Dimensions of Islam، P. ۱۸۹..
- ↑ «ثُمَّ اخْتَبَرَ بِذَلِكَ مَلَائِكَتَهُ الْمُقَرَّبِينَ لِيَمِيزَ الْمُتَوَاضِعِينَ مِنْهُمْ مِنَ الْمُسْتَكْبِرِينَ... اعْتَرَضَتْهُ الْحَمِيَّةُ فَافْتَخَرَ عَلَى آدَمَ بِخَلْقِهِ وَ تَعَصَّبَ عَلَيْهِ لِأَصْلِهِ فَعَدُوُّ اللَّهِ إِمَامُ الْمُتَعَصِّبِينَ وَ سَلَفُ الْمُسْتَكْبِرِينَ الَّذِي وَضَعَ أَسَاسَ الْعَصَبِيَّةِ وَ نَازَعَ اللَّهَ رِدَاءَ الْجَبْرِيَّةِ وَ ادَّرَعَ لِبَاسَ التَّعَزُّزِ وَ خَلَعَ قِنَاعَ التَّذَلُّلِ»؛ «پس فرشتگان مقرب خود را بدان بیازمود، و بدین آزمایش فروتنان را از گردنکشان جدا فرمود؛ پس گفت خدای سبحان که دانا است بدان چه نهان است در دلهای همگان و در پردههای غیب پنهان که رشک او شیطان را فرا گرفت و به آفرینش خویش بر آدم نازید و به اصل خود که آتش است بر او غیرت ورزید؛ پس دشمن خدا شیطان پیشوای غیرتورزان است، و پیش رو مستکبران، پایه عصبیت را نهاد، و بر سر لباس کبریایی با خدا در افتاد. رخت عزت در بر کرد، و لباس خواری از تن برآورد». (نهج البلاغه، ترجمه شهیدی، خطبه ۱۹۲، ص۲۱۰-۲۱۱).
- ↑ ساکت، محمد حسین، مقاله «کرامت انسان»، دانشنامه امام علی، ج۴، ص ۲۴۶.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۸۵، ۶۳؛ غررالحکم، ج۵، ص۱۰۳، ج۷۵۶۱؛ جواهر المطالب، ج۱، ص۳۰۵.
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۳۱.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۲۳، ۶۳؛ بحارالانوار، ج۷۷، ش۳۸؛ جواهر المطالب، ج۱، ص۳۰۸.
- ↑ «و پریان و آدمیان را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند» سوره ذاریات، آیه ۵۶.
- ↑ یوسفی، احمد علی، مقاله «مبانی فلسفی نظام اقتصادی»، دانشنامه امام علی، ج۷، ص ۳۹.
- ↑ بحارالانوار، ج۱۱، ص۱۲۲، ح۵۶؛ جواهر المطالب، ج۲، ص۱۶۱، ح۱۳۷؛ نهج البلاغه، خطبه ۱.
- ↑ «سپس او را باندام برآورد و از روح خویش در او دمید و برایتان گوش و چشمان و دلها را پدیدار کرد، (امّا) اندک سپاس میگزارید» سوره سجده، آیه ۹.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱.
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: من بر آنم بشری از گلی خشک برآمده از لایی بویناک، بیافرینم * پس هنگامی که او را باندام برآوردم و در او از روان خویش دمیدم، برای او به فروتنی در افتید!» سوره حجر، آیه ۲۸-۲۹.
- ↑ التوحید، ص۳۰۰، ح۷؛ بحارالانوار، ۶۱، ص۴۰، ح۱۰.
- ↑ میزان الحکمه، ج۳، ص۲۰۳۸، ح۱۳۳۷۹.
- ↑ ر. ک: غررالحکم، ج۵، ص۲۷۹، ح۸۳۵۸ و ص۲۶۳، ح۸۲۷۰؛ ج۲، ص۱۸۴، ح۲۳۱۰ و ص۱۳۷، ح۲۱۰۰ و ص۳۴، ح۱۷۲۷.
- ↑ غررالحکم، ج۵، ص۲۷۹، ح۸۳۵۷.
- ↑ غررالحکم، ج۵، ص۲۷۹، ح۸۶۹۸.
- ↑ یوسفی، احمد علی، مقاله «مبانی فلسفی نظام اقتصادی»، دانشنامه امام علی، ج۷، ص ۴۱.