کرامت انسان: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{نبوت}}
{{مدخل مرتبط| موضوع مرتبط = اصول نظام سیاسی اسلام| عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[کرامت انسان در قرآن]] - [[کرامت انسان در فقه سیاسی]] - [[کرامت انسان در معارف و سیره نبوی]] - [[کرامت انسان در معارف و سیره علوی]] - [[کرامت انسان در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[کرامت انسان در قرآن]] - [[کرامت انسان در حدیث]] - [[کرامت انسان در فقه سیاسی]] - [[کرامت انسان در معارف و سیره نبوی]] - [[کرامت انسان در معارف و سیره علوی]]</div>


'''کرامت انسان''' از موضوعاتی است که مورد تاکید فراوان [[اسلام]] قرار گرفته است و به همین دلیل [[انسان]] اشرف مخلوقات معرفی شده است و در مقابل هرآنچه مخالف کرامت انسان باشد مورد [[نکوهش]] است. [[کرامت]] و [[عزت]] [[انسانی]] مبنای [[اخلاق اسلامی]] را شکل می‌دهد. کرامت، عامل برانگیخته شدن و [[بعثت]] [[پیامبر اسلام]]{{صل}} بیان شده است.
'''کرامت انسان''' از موضوعاتی است که مورد تاکید فراوان [[اسلام]] قرار گرفته است و به همین دلیل، [[انسان]] اشرف مخلوقات معرفی شده است و در مقابل، هرآنچه مخالف کرامت انسان باشد مورد نکوهش است. [[کرامت]] و [[عزت]] [[انسانی]] مبنای [[اخلاق اسلامی]] را شکل می‌دهد. کرامت، عامل برانگیخته شدن و [[بعثت]] [[پیامبر اسلام]] {{صل}} بیان شده است.


==مقدمه==
== مقدمه ==
[[اسلام]]، [[انسان]] را [[برترین]] [[آفریده]] و اشرف مخلوقات می‌داند؛ چنانچه [[خداوند]] در [[قرآن کریم]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا}}<ref>«و به راستی ما فرزندان آدم را ارجمند داشته‌ایم و آنان را در خشکی و دریا (بر مرکب) سوار کرده‌ایم و به آنان از چیزهای پاکیزه روزی داده‌ایم و آنان را بر بسیاری از آنچه آفریده‌ایم، نیک برتری بخشیده‌ایم» سوره اسراء، آیه ۷۰.</ref>. وقتی [[انسان]] صاحب [[کرامت]] است، شایستگی پیوند با خدا و افتخار [[بندگی]] او را دارد و آنگاه که کرامت و [[عزت]] خویش را نادیده گرفت، در [[اسارت]] و بندگی غیر [[خدا]] گرفتار می‌شود؛ چنانچه [[فرعون]] در ابتدا [[قوم]] خود را تحقیر کرده، عزت و [[کرامت انسانی]] آنها را زیر پا نهاد. پس از آن، ایشان را در بند [[طاعت]] و بندگی خود درآورد؛ چنانچه در [[قرآن]] می‌خوانیم: {{متن قرآن|فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ}}<ref>«آنگاه قوم خود را سبکسار کرد (و از راه به در برد) و آنان از او فرمان بردند زیرا آنان قومی بزهکار بودند» سوره زخرف، آیه ۵۴.</ref>.<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۱۶۷.</ref>
[[اسلام]]، [[انسان]] را [[برترین]] [[آفریده]] و اشرف مخلوقات می‌داند؛ چنانچه [[خداوند]] در [[قرآن کریم]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا}}<ref>«و به راستی ما فرزندان آدم را ارجمند داشته‌ایم و آنان را در خشکی و دریا (بر مرکب) سوار کرده‌ایم و به آنان از چیزهای پاکیزه روزی داده‌ایم و آنان را بر بسیاری از آنچه آفریده‌ایم، نیک برتری بخشیده‌ایم» سوره اسراء، آیه ۷۰.</ref>. وقتی [[انسان]] صاحب [[کرامت]] است، شایستگی پیوند با خدا و افتخار [[بندگی]] او را دارد و آنگاه که کرامت و [[عزت]] خویش را نادیده گرفت، در [[اسارت]] و بندگی غیر [[خدا]] گرفتار می‌شود؛ چنانچه [[فرعون]] در ابتدا [[قوم]] خود را تحقیر کرده، عزت و [[کرامت انسانی]] آنها را زیر پا نهاد. پس از آن، ایشان را در بند [[طاعت]] و بندگی خود درآورد؛ چنانچه در [[قرآن]] می‌خوانیم: {{متن قرآن|فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ}}<ref>«آنگاه قوم خود را سبکسار کرد (و از راه به در برد) و آنان از او فرمان بردند زیرا آنان قومی بزهکار بودند» سوره زخرف، آیه ۵۴.</ref>.<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۱۶۷.</ref>


==اصل کرامت و عزت انسان==
== اصل کرامت و عزت انسان ==
[[کرامت]] و [[عزت]] [[انسانی]] مبنای [[اخلاق اسلامی]] را شکل می‌دهد. [[پیامبر گرامی اسلام]] {{صل}} تلاش نمود تا [[جامعه اسلامی]] را از [[ذلت]] رهانیده و آنها را به عزت برساند. تعبیر موشکافانه [[حضرت علی]]{{ع}} از عملکرد [[رسالت]] آن حضرت و توصیف [[عرب]] در [[عصر جاهلی]] جالب است: "[[خداوند]] [[پیغمبر]]{{صل}} را به رسالت [[مبعوث]] ساخت، که جهانیان را [[بیم]] دهد و [[امین]] [[آیات]] وی باشد، در حالی که شما [[ملت]] عرب بدترین [[دین]] و [[آیین]] را داشتید و در بدترین [[سرزمین‌ها]] [[زندگی]] می‌نمودید. در میان سنگ‌های [[خشن]] و مارهایی که فاقد [[شنوایی]] بودند (و به همین جهت از هیچ چیز نمی‌ترسیدند). آب‌های [[آلوده]] را می‌نوشیدید و غذاهای ناگوار را می‌خوردید، [[خون]] یکدیگر را می‌ریختید و پیوند [[خویشاوندی]] را قطع می‌نمودید، [[بت‌ها]] در میان شما بر پا بود (و [[پرستش]] [[بت]] شیوه و آیین شما) و [[گناهان]] سراسر وجود شما را فرا گرفته بود"<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۶، ترجمه ناصر مکارم شیرازی.</ref>.<ref>[[غلام رضا بهروز لک|بهروز لک، غلام رضا]]، [[اصول حاکم بر سیره اخلاقی سیاسی پیامبر اسلام (مقاله)|مقاله «اصول حاکم بر سیره اخلاقی سیاسی پیامبر اسلام»]]، [[سیره سیاسی پیامبر اعظم (کتاب)|سیره سیاسی پیامبر اعظم]]، ص ۶۹.</ref>
[[کرامت]] و [[عزت]] [[انسانی]] مبنای [[اخلاق اسلامی]] را شکل می‌دهد. [[پیامبر گرامی اسلام]] {{صل}} تلاش نمود تا [[جامعه اسلامی]] را از [[ذلت]] رهانیده و آنها را به عزت برساند. تعبیر موشکافانه [[حضرت علی]] {{ع}} از عملکرد [[رسالت]] آن حضرت و توصیف [[عرب]] در [[عصر جاهلی]] جالب است: "[[خداوند]] [[پیغمبر]] {{صل}} را به رسالت [[مبعوث]] ساخت، که جهانیان را [[بیم]] دهد و [[امین]] [[آیات]] وی باشد، در حالی که شما [[ملت]] عرب بدترین [[دین]] و [[آیین]] را داشتید و در بدترین سرزمین‌ها [[زندگی]] می‌نمودید. در میان سنگ‌های [[خشن]] و مارهایی که فاقد شنوایی بودند (و به همین جهت از هیچ چیز نمی‌ترسیدند). آب‌های [[آلوده]] را می‌نوشیدید و غذاهای ناگوار را می‌خوردید، [[خون]] یکدیگر را می‌ریختید و پیوند [[خویشاوندی]] را قطع می‌نمودید، [[بت‌ها]] در میان شما بر پا بود (و [[پرستش]] [[بت]] شیوه و آیین شما) و [[گناهان]] سراسر وجود شما را فرا گرفته بود"<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۶، ترجمه ناصر مکارم شیرازی.</ref>.<ref>[[غلام رضا بهروز لک|بهروز لک، غلام رضا]]، [[اصول حاکم بر سیره اخلاقی سیاسی پیامبر اسلام (مقاله)|مقاله «اصول حاکم بر سیره اخلاقی سیاسی پیامبر اسلام»]]، [[سیره سیاسی پیامبر اعظم (کتاب)|سیره سیاسی پیامبر اعظم]]، ص ۶۹.</ref>


==[[کرامت]] دستاورد [[بعثت]]==
== [[کرامت]] دستاورد [[بعثت]] ==
{{همچنین ببینید|کرامت انسان در معارف و سیره نبوی}}
{{همچنین ببینید|کرامت انسان در معارف و سیره نبوی}}
[[پیامبران]] برای [[زنده کردن]] و [[استواری]] بخشیدن پایه‌های [[اخلاق]] برانگیخته شده‌اند. [[پیامبر اسلام]] بانگ بر می‌داشت که من برای کامل کردن [[ارزش‌های اخلاقی]] [[مردمان]] برانگیخته شده‌ام: {{متن حدیث|بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاقِ‌}}<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۱، ص۳۷۳. این حدیث، در الموطأ مالک بن انس بدین‌گونه آمده است: {{متن حدیث|بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ حُسْنَ الْأَخْلَاقِ}}؛ «برای تمام کردن [[نیکی]] اخلاق برانگیخته شدم». الموطأ، جز دوم، {{عربی|ما جاء في حسن الخلق}}.</ref>. [[قرآن کریم]] [[رسالت]] آن حضرت را معطوف به همین امر می‌داند: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ}}<ref>«اوست که در میان نانویسندگان (عرب)، پیامبری از خود آنان برانگیخت که بر ایشان آیاتش را می‌خواند و آنها را پاکیزه می‌گرداند و به آنان کتاب (قرآن) و فرزانگی می‌آموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند» سوره جمعه، آیه ۲.</ref>. چنین بعثتی جهت‌گیری [[سیره]] را مشخص می‌کند تا در سایه [[حکومت]] و اِعمال [[حاکمیت الهی]] [[انسان‌ها]] [[فطرت]] الهی خود را شکوفا ساخته و به آنچه خیر و [[نیکو]] و [[پسندیده]] خداست، چه از نوع اندیشه و [[معرفت]] باشد و چه از نوع عمل باشد، آزادانه و با [[انتخاب]] رو آورند و متصف به آنها شوند. [[علی]]{{ع}} می‌فرماید: «به [[درستی]] که خداوند [[محمد]]{{صل}} را [[مبعوث]] کرد تا بندگانش را از بندگی‌های غیر [[خدا]] خارج کرده و به سوی [[عبودیت]] خداوند برساند»<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۴۷.</ref>.<ref>[[محمد حسین ساکت|ساکت، محمد حسین]]، [[کرامت انسان - ساکت (مقاله)| مقاله «کرامت انسان»]]، [[دانشنامه امام علی ج۴ (کتاب)|دانشنامه امام علی]]، ج۴، ص ۲۵۳؛ [[مرتضی یوسفی‌راد|یوسفی‌راد، مرتضی]]، [[مبانی انسان‌شناختی سیره سیاسی نبوی (مقاله)|مقاله «مبانی انسان‌شناختی سیره سیاسی نبوی»]]، [[سیره سیاسی پیامبر اعظم (کتاب)|سیره سیاسی پیامبر اعظم]] ص ۵۰ و ۵۵.</ref>
[[پیامبران]] برای زنده کردن و [[استواری]] بخشیدن پایه‌های [[اخلاق]] برانگیخته شده‌اند. [[پیامبر اسلام]] بانگ بر می‌داشت که من برای کامل کردن [[ارزش‌های اخلاقی]] [[مردمان]] برانگیخته شده‌ام: {{متن حدیث|بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاقِ‌}}<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۱، ص۳۷۳. این حدیث، در الموطأ مالک بن انس بدین‌گونه آمده است: {{متن حدیث|بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ حُسْنَ الْأَخْلَاقِ}}؛ «برای تمام کردن [[نیکی]] اخلاق برانگیخته شدم». الموطأ، جز دوم، {{عربی|ما جاء في حسن الخلق}}.</ref>. [[قرآن کریم]] [[رسالت]] آن حضرت را معطوف به همین امر می‌داند: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ}}<ref>«اوست که در میان نانویسندگان (عرب)، پیامبری از خود آنان برانگیخت که بر ایشان آیاتش را می‌خواند و آنها را پاکیزه می‌گرداند و به آنان کتاب (قرآن) و فرزانگی می‌آموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند» سوره جمعه، آیه ۲.</ref>. چنین بعثتی جهت‌گیری [[سیره]] را مشخص می‌کند تا در سایه [[حکومت]] و اِعمال [[حاکمیت الهی]] [[انسان‌ها]] [[فطرت]] الهی خود را شکوفا ساخته و به آنچه خیر و [[نیکو]] و پسندیده خداست، چه از نوع اندیشه و [[معرفت]] باشد و چه از نوع عمل باشد، آزادانه و با [[انتخاب]] رو آورند و متصف به آنها شوند. [[علی]] {{ع}} می‌فرماید: «به [[درستی]] که خداوند [[محمد]] {{صل}} را [[مبعوث]] کرد تا بندگانش را از بندگی‌های غیر [[خدا]] خارج کرده و به سوی [[عبودیت]] خداوند برساند»<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۴۷.</ref>.<ref>[[محمد حسین ساکت|ساکت، محمد حسین]]، [[کرامت انسان - ساکت (مقاله)| مقاله «کرامت انسان»]]، [[دانشنامه امام علی ج۴ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۴]]، ص ۲۵۳؛ [[مرتضی یوسفی‌راد|یوسفی‌راد، مرتضی]]، [[مبانی انسان‌شناختی سیره سیاسی نبوی (مقاله)|مقاله «مبانی انسان‌شناختی سیره سیاسی نبوی»]]، [[سیره سیاسی پیامبر اعظم (کتاب)|سیره سیاسی پیامبر اعظم]] ص ۵۰ و ۵۵.</ref>


==[[حفظ]] کرامت انسان در [[سیاست]]==
== حفظ کرامت انسان ==
{{اصلی|احترام و تکریم انسان}}
 
[[انسان]] از بُعد فردی موجودی است که به‌طور ذاتی و [[فطری]] دوست‌دار [[کرامت]] و نیازمند [[احترام]] است. اعطای کرامت از سوی [[خداوند]] به [[انسان‌ها]] و دستور به رعایت احترام به دیگران و جلوگیری از بی‌احترامی به آنان همگی دال بر اهمیت موضوع کرامت انسان دارد. در همین زمنیه [[پیامبر خاتم]] {{صل}} باکرامت‌ترین انسان‌ها بود: {{متن حدیث|كَانَ أكْرَمَ النَّاسِ}} و بیشترین [[تکریم]] را در رفتارش با [[خلق]] [[خدا]] داشت. رفتار پیامبر با [[مردم]] به تمام معنا کرامت‌آمیز بود. آن حضرت به هیچ وجه اجازه تحقیر کردن کسی را نمی‌داد و از اینکه در [[جامعه]] [[مردمان]]، یکدیگر را تحقیر کنند سخت پرهیز می‌داد<ref>[[محمد هادی ذبیح‌زاده|ذبیح‌زاده، محمد هادی]]، [[احترام - ذبیح‌زاده (مقاله)|مقاله «احترام»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲؛ [[م‍ص‍طف‍ی‌ دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌|دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌]]، [[سیره نبوی ج۲ (کتاب)|سیره نبوی]]، ج۲ ص ۷۳-۸۱.</ref>.
 
=== حفظ کرامت انسان در [[سیاست]] ===
{{همچنین ببینید|کرامت انسان در فقه سیاسی}}
{{همچنین ببینید|کرامت انسان در فقه سیاسی}}
یکی از جاهایی که [[کرامت]] و [[ارزش انسان]] به خطر می‌افتد و با حیثیت و [[منزلت]] [[بشر]] [[بازی]] می‌شود، سیاست است. [[پیروزی]] در سیاست، از نگاه برخی از [[سیاستمداران]]، اصل است و زیر پا گذاشتن کرامت و [[شأن]] و [[شرف]] [[انسانی]]، از دیدگاه آنان چندان مهم نیست. [[هدف]] پیروزی است. [[اسلام]] با این [[بینش]] همسو نیست. [[نیرنگ]] و [[نیرنگ‌بازی]] و [[تحمیق]] [[مردم]]، [[پستی]] و [[فرومایگی]] است و از کرامت و شأن انسانی به دور است. هر نیرنگ‌بازی در [[روز رستاخیز]]، پرچمی همراه دارد که با آن شناخته می‌شود. اگر پستی [[سیاسی‌کاری]]، [[پیمان‌شکنی]] و نیرنگ و تحمیق مردم به بهانه [[دین]] و سیاست نبود، علی از [[معاویه]] و معاویه‌صفتان سیاست‌مدارتر و زیرک‌تر بود<ref>{{متن حدیث|وَ اللَّهِ مَا مُعَاوِيَةُ بِأَدْهَى مِنِّي وَ لَكِنَّهُ يَغْدِرُ وَ يَفْجُرُ وَ لَوْ لَا كَرَاهِيَةُ الْغَدْرِ لَكُنْتُ مِنْ أَدْهَى النَّاسِ وَ لَكِنْ كُلُّ غُدَرَةٍ فُجَرَةٌ وَ كُلُّ فُجَرَةٍ كُفَرَةٌ وَ لِكُلِّ غَادِرٍ لِوَاءٌ يُعْرَفُ بِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ اللَّهِ مَا أُسْتَغْفَلُ بِالْمَكِيدَةِ وَ لَا أُسْتَغْمَزُ بِالشَّدِيدَةِ}}؛ «به خدا سوگند! معاویه زیرک‌تر از من نیست لکن شیوه او پیمان‌شکنی و گنه‌کاری است. اگر پیمان‌شکنی ناخوشایند نمی‌بود، زیرک‌تر از من کسی نبود؛ اما هر پیمان‌شکنی به گناه برانگیز‌اند. و هر چه به گناه برانگیز‌اند دل را تاریک گرداند. روز رستاخیز پیمان‌شکن را درفشی است افروخته و او بدان درفش شناخته، به خدا مرا با فریب غافل‌گیر نتوانند کرد و با سخت‌گیری ناتوانم نتوانتن شمرد». (نهج البلاغه، ترجمه شهیدی، خطبه ۲۰۰، ص۲۳۶).</ref>.
یکی از جاهایی که [[کرامت]] و [[ارزش انسان]] به خطر می‌افتد و با حیثیت و [[منزلت]] [[بشر]] [[بازی]] می‌شود، سیاست است. [[پیروزی]] در سیاست، از نگاه برخی از [[سیاستمداران]]، اصل است و زیر پا گذاشتن کرامت و [[شأن]] و [[شرف]] [[انسانی]]، از دیدگاه آنان چندان مهم نیست. [[هدف]] پیروزی است. [[اسلام]] با این [[بینش]] همسو نیست. [[نیرنگ]] و [[نیرنگ‌بازی]] و [[تحمیق]] [[مردم]]، [[پستی]] و [[فرومایگی]] است و از کرامت و شأن انسانی به دور است. هر نیرنگ‌بازی در [[روز رستاخیز]]، پرچمی همراه دارد که با آن شناخته می‌شود. اگر پستی [[سیاسی‌کاری]]، [[پیمان‌شکنی]] و نیرنگ و تحمیق مردم به بهانه [[دین]] و سیاست نبود، علی از [[معاویه]] و معاویه‌صفتان سیاست‌مدارتر و زیرک‌تر بود<ref>{{متن حدیث|وَ اللَّهِ مَا مُعَاوِيَةُ بِأَدْهَى مِنِّي وَ لَكِنَّهُ يَغْدِرُ وَ يَفْجُرُ وَ لَوْ لَا كَرَاهِيَةُ الْغَدْرِ لَكُنْتُ مِنْ أَدْهَى النَّاسِ وَ لَكِنْ كُلُّ غُدَرَةٍ فُجَرَةٌ وَ كُلُّ فُجَرَةٍ كُفَرَةٌ وَ لِكُلِّ غَادِرٍ لِوَاءٌ يُعْرَفُ بِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ اللَّهِ مَا أُسْتَغْفَلُ بِالْمَكِيدَةِ وَ لَا أُسْتَغْمَزُ بِالشَّدِيدَةِ}}؛ «به خدا سوگند! معاویه زیرک‌تر از من نیست لکن شیوه او پیمان‌شکنی و گنه‌کاری است. اگر پیمان‌شکنی ناخوشایند نمی‌بود، زیرک‌تر از من کسی نبود؛ اما هر پیمان‌شکنی به گناه برانگیز‌اند. و هر چه به گناه برانگیز‌اند دل را تاریک گرداند. روز رستاخیز پیمان‌شکن را درفشی است افروخته و او بدان درفش شناخته، به خدا مرا با فریب غافل‌گیر نتوانند کرد و با سخت‌گیری ناتوانم نتوانتن شمرد». (نهج البلاغه، ترجمه شهیدی، خطبه ۲۰۰، ص۲۳۶).</ref>.


هر کاری که کرامت و شخصیت انسان را فرو شکند و بگسلاند، [[زشت]] و نکوهیده است. [[امام علی]]{{ع}} در بازگشت از [[صفین]] به [[کوفه]]، به شبامیان که تیره‌ای از [[همدان]] بودند، برخورد. بزرگ و مهتر آنان به نام [[حرب]] پسر شُرحبیل، پای پیاده در رکاب [[امام]] به راه افتاد. امام به آن مرد گفت: بازگرد که پیاده رفتن چون تویی با چون من، موجب فریفته شدن [[والی]] و [[خواری]] [[مؤمن]] است<ref>نهج البلاغه، ترجمه شهیدی، حکمت ۳۲۲، ص۴۱۹.</ref>.<ref>[[محمد حسین ساکت|ساکت، محمد حسین]]، [[کرامت انسان - ساکت (مقاله)| مقاله «کرامت انسان»]]، [[دانشنامه امام علی ج۴ (کتاب)|دانشنامه امام علی]]، ج۴، ص ۲۵۷.</ref>
هر کاری که کرامت و شخصیت انسان را فرو شکند و بگسلاند، [[زشت]] و نکوهیده است. [[امام علی]] {{ع}} در بازگشت از [[صفین]] به [[کوفه]]، به شبامیان که تیره‌ای از [[همدان]] بودند، برخورد. بزرگ و مهتر آنان به نام [[حرب]] پسر شُرحبیل، پای پیاده در رکاب [[امام]] به راه افتاد. امام به آن مرد گفت: بازگرد که پیاده رفتن چون تویی با چون من، موجب فریفته شدن [[والی]] و [[خواری]] [[مؤمن]] است<ref>نهج البلاغه، ترجمه شهیدی، حکمت ۳۲۲، ص۴۱۹.</ref>.<ref>[[محمد حسین ساکت|ساکت، محمد حسین]]، [[کرامت انسان - ساکت (مقاله)| مقاله «کرامت انسان»]]، [[دانشنامه امام علی ج۴ (کتاب)|دانشنامه امام علی]]، ج۴، ص ۲۵۷.</ref>


==اسلام و کرامت زن==
== [[اسلام]] و [[کرامت زن]] ==
{{همچنین|احترام و تکریم زن}}
از جمله مسائلی که در مسیر بزرگداشت [[اسلام]] و [[نظام اسلامی]]، نسبت به [[حقوق انسان]] قابل ذکر است، [[مقام]] و منزلتی است که این [[مکتب]] برای [[زن]] قایل است. اسلام، در زمانی که با آن به عنوان [[انسان]] [[درجه]] دوم و در ردیف حیوانات برخورد می‌شد، [[نجات]] و احیای حقوق او را از برنامه‌های اساسی خود دانست و مرد و زن را در [[سیر]] [[عبودیت]] و کمال، یکسان مورد [[عنایت]] و خطاب قرار داد؛ چنانچه [[قرآن]] می‌فرماید: {{متن قرآن|مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً}}<ref>«کسانی از مرد و زن که کار شایسته‌ای کنند؛ و مؤمن باشند، بی‌گمان آنان را با زندگانی پاکیزه‌ای زنده می‌داریم و به یقین نیکوتر از آنچه انجام می‌دادند پاداششان را خواهیم داد» سوره نحل، آیه ۹۷.</ref>.  
از جمله مسائلی که در مسیر بزرگداشت [[اسلام]] و [[نظام اسلامی]]، نسبت به [[حقوق انسان]] قابل ذکر است، [[مقام]] و منزلتی است که این [[مکتب]] برای [[زن]] قایل است. اسلام، در زمانی که با آن به عنوان [[انسان]] [[درجه]] دوم و در ردیف حیوانات برخورد می‌شد، [[نجات]] و احیای حقوق او را از برنامه‌های اساسی خود دانست و مرد و زن را در [[سیر]] [[عبودیت]] و کمال، یکسان مورد [[عنایت]] و خطاب قرار داد؛ چنانچه [[قرآن]] می‌فرماید: {{متن قرآن|مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً}}<ref>«کسانی از مرد و زن که کار شایسته‌ای کنند؛ و مؤمن باشند، بی‌گمان آنان را با زندگانی پاکیزه‌ای زنده می‌داریم و به یقین نیکوتر از آنچه انجام می‌دادند پاداششان را خواهیم داد» سوره نحل، آیه ۹۷.</ref>.  


در [[روایات]] منسوب به [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}}، نگرش تکریمی اسلام به زن آشکارا [[سند]] [[عزت]] و [[ارزشمندی]] زن است؛ چنانچه [[رسول خدا]] فرمود: “بهترین فرزندانتان [[دختران]] شما هستند”<ref>بحارالانوار، ج۲۳، ص۱۱۳.</ref> و [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|الْمَرْأَةُ الصَّالِحَةُ خَيْرٌ مِنْ‏ أَلْفِ‏ رَجُلٍ‏ غَيْرِ صَالِحٍ‏}}؛ زن [[درستکار]] و صالحه [[برتر]] از هزار مرد [[ناصالح]] است<ref>الغدیر، ج۲، ص۳۱۲.</ref> و در جایی دیگر سخنی دارد که جا دارد، [[زنان]] به خود [[افتخار]] نموده و با زمینه‌هایی که [[خداوند]] در اختیارشان نهاده است، بیشترین بهره را ببرند آن حضرت می‌فرمایند: {{متن حدیث|أَكْثَرُ الْخَيْرِ فِي‏ النِّسَاءِ}}<ref>وسائل الشیعة، ج۱۴، ص۱۱.</ref>: بیشترین خوبی در زنان است<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۱۶۷.</ref>.
در [[روایات]] منسوب به [[پیامبر]] {{صل}} و [[ائمه]] {{عم}}، نگرش تکریمی اسلام به زن آشکارا [[سند]] [[عزت]] و [[ارزشمندی]] زن است؛ چنانچه [[رسول خدا]] فرمود: “بهترین فرزندانتان [[دختران]] شما هستند”<ref>بحارالانوار، ج۲۳، ص۱۱۳.</ref> و [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: {{متن حدیث|الْمَرْأَةُ الصَّالِحَةُ خَيْرٌ مِنْ‏ أَلْفِ‏ رَجُلٍ‏ غَيْرِ صَالِحٍ‏}}؛ زن [[درستکار]] و صالحه [[برتر]] از هزار مرد [[ناصالح]] است<ref>الغدیر، ج۲، ص۳۱۲.</ref> و در جایی دیگر سخنی دارد که جا دارد، [[زنان]] به خود [[افتخار]] نموده و با زمینه‌هایی که [[خداوند]] در اختیارشان نهاده است، بیشترین بهره را ببرند آن حضرت می‌فرمایند: {{متن حدیث|أَكْثَرُ الْخَيْرِ فِي‏ النِّسَاءِ}}<ref>وسائل الشیعة، ج۱۴، ص۱۱.</ref>: بیشترین خوبی در زنان است<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۱۶۷.</ref>.


== جستارهای وابسته ==  
== جستارهای وابسته ==  
{{مدخل‌ وابسته}}
{{مدخل وابسته}}
* [[عزت]]
* [[عزت]]
* [[عزت نفس]]
* [[عزت نفس]]
خط ۴۶: خط ۵۰:
{{پایان مدخل‌ وابسته}}
{{پایان مدخل‌ وابسته}}


== پرسش مستقیم==
== پرسش مستقیم ==
* [[اصول نظام سیاسی اسلام چیست؟ (پرسش)]]
* [[اصول نظام سیاسی اسلام چیست؟ (پرسش)]]
{{پایان مدخل‌ وابسته}}


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:1100672.jpg|22px]] [[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|'''نظام سیاسی اسلام''']]
# [[پرونده:1100672.jpg|22px]] [[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|'''نظام سیاسی اسلام''']]
#[[پرونده:1368102.jpg|22px]] [[محمد حسین ساکت|ساکت، محمد حسین]]، [[کرامت انسان - ساکت (مقاله)| مقاله «کرامت انسان»]]، [[دانشنامه امام علی ج۴ (کتاب)|'''دانشنامه امام علی ج۴''']]
# [[پرونده:1368102.jpg|22px]] [[محمد حسین ساکت|ساکت، محمد حسین]]، [[کرامت انسان - ساکت (مقاله)| مقاله «کرامت انسان»]]، [[دانشنامه امام علی ج۴ (کتاب)|'''دانشنامه امام علی ج۴''']]
# [[پرونده: 1100627.jpg|22px]] [[مرتضی یوسفی‌راد|یوسفی‌راد، مرتضی]]، [[مبانی انسان‌شناختی سیره سیاسی نبوی (مقاله)|مقاله «مبانی انسان‌شناختی سیره سیاسی نبوی»]]، [[سیره سیاسی پیامبر اعظم (کتاب)|'''سیره سیاسی پیامبر اعظم''']]
# [[پرونده: 1100627.jpg|22px]] [[مرتضی یوسفی‌راد|یوسفی‌راد، مرتضی]]، [[مبانی انسان‌شناختی سیره سیاسی نبوی (مقاله)|مقاله «مبانی انسان‌شناختی سیره سیاسی نبوی»]]، [[سیره سیاسی پیامبر اعظم (کتاب)|'''سیره سیاسی پیامبر اعظم''']]
# [[پرونده: 1100627.jpg|22px]] [[غلام رضا بهروز لک|بهروز لک، غلام رضا]]، [[اصول حاکم بر سیره اخلاقی سیاسی پیامبر اسلام (مقاله)|مقاله «اصول حاکم بر سیره اخلاقی سیاسی پیامبر اسلام»]]، [[سیره سیاسی پیامبر اعظم (کتاب)|'''سیره سیاسی پیامبر اعظم''']]
# [[پرونده: 1100627.jpg|22px]] [[غلام رضا بهروز لک|بهروز لک، غلام رضا]]، [[اصول حاکم بر سیره اخلاقی سیاسی پیامبر اسلام (مقاله)|مقاله «اصول حاکم بر سیره اخلاقی سیاسی پیامبر اسلام»]]، [[سیره سیاسی پیامبر اعظم (کتاب)|'''سیره سیاسی پیامبر اعظم''']]
خط ۶۱: خط ۶۴:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:کرامت انسان]]
[[رده:نظام سیاسی]]
[[رده:مدخل]]
[[رده:کرامت]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۳ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۶:۵۴

کرامت انسان از موضوعاتی است که مورد تاکید فراوان اسلام قرار گرفته است و به همین دلیل، انسان اشرف مخلوقات معرفی شده است و در مقابل، هرآنچه مخالف کرامت انسان باشد مورد نکوهش است. کرامت و عزت انسانی مبنای اخلاق اسلامی را شکل می‌دهد. کرامت، عامل برانگیخته شدن و بعثت پیامبر اسلام (ص) بیان شده است.

مقدمه

اسلام، انسان را برترین آفریده و اشرف مخلوقات می‌داند؛ چنانچه خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: ﴿وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا[۱]. وقتی انسان صاحب کرامت است، شایستگی پیوند با خدا و افتخار بندگی او را دارد و آنگاه که کرامت و عزت خویش را نادیده گرفت، در اسارت و بندگی غیر خدا گرفتار می‌شود؛ چنانچه فرعون در ابتدا قوم خود را تحقیر کرده، عزت و کرامت انسانی آنها را زیر پا نهاد. پس از آن، ایشان را در بند طاعت و بندگی خود درآورد؛ چنانچه در قرآن می‌خوانیم: ﴿فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ[۲].[۳]

اصل کرامت و عزت انسان

کرامت و عزت انسانی مبنای اخلاق اسلامی را شکل می‌دهد. پیامبر گرامی اسلام (ص) تلاش نمود تا جامعه اسلامی را از ذلت رهانیده و آنها را به عزت برساند. تعبیر موشکافانه حضرت علی (ع) از عملکرد رسالت آن حضرت و توصیف عرب در عصر جاهلی جالب است: "خداوند پیغمبر (ص) را به رسالت مبعوث ساخت، که جهانیان را بیم دهد و امین آیات وی باشد، در حالی که شما ملت عرب بدترین دین و آیین را داشتید و در بدترین سرزمین‌ها زندگی می‌نمودید. در میان سنگ‌های خشن و مارهایی که فاقد شنوایی بودند (و به همین جهت از هیچ چیز نمی‌ترسیدند). آب‌های آلوده را می‌نوشیدید و غذاهای ناگوار را می‌خوردید، خون یکدیگر را می‌ریختید و پیوند خویشاوندی را قطع می‌نمودید، بت‌ها در میان شما بر پا بود (و پرستش بت شیوه و آیین شما) و گناهان سراسر وجود شما را فرا گرفته بود"[۴].[۵]

کرامت دستاورد بعثت

پیامبران برای زنده کردن و استواری بخشیدن پایه‌های اخلاق برانگیخته شده‌اند. پیامبر اسلام بانگ بر می‌داشت که من برای کامل کردن ارزش‌های اخلاقی مردمان برانگیخته شده‌ام: «بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاقِ‌»[۶]. قرآن کریم رسالت آن حضرت را معطوف به همین امر می‌داند: ﴿هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ[۷]. چنین بعثتی جهت‌گیری سیره را مشخص می‌کند تا در سایه حکومت و اِعمال حاکمیت الهی انسان‌ها فطرت الهی خود را شکوفا ساخته و به آنچه خیر و نیکو و پسندیده خداست، چه از نوع اندیشه و معرفت باشد و چه از نوع عمل باشد، آزادانه و با انتخاب رو آورند و متصف به آنها شوند. علی (ع) می‌فرماید: «به درستی که خداوند محمد (ص) را مبعوث کرد تا بندگانش را از بندگی‌های غیر خدا خارج کرده و به سوی عبودیت خداوند برساند»[۸].[۹]

حفظ کرامت انسان

انسان از بُعد فردی موجودی است که به‌طور ذاتی و فطری دوست‌دار کرامت و نیازمند احترام است. اعطای کرامت از سوی خداوند به انسان‌ها و دستور به رعایت احترام به دیگران و جلوگیری از بی‌احترامی به آنان همگی دال بر اهمیت موضوع کرامت انسان دارد. در همین زمنیه پیامبر خاتم (ص) باکرامت‌ترین انسان‌ها بود: «كَانَ أكْرَمَ النَّاسِ» و بیشترین تکریم را در رفتارش با خلق خدا داشت. رفتار پیامبر با مردم به تمام معنا کرامت‌آمیز بود. آن حضرت به هیچ وجه اجازه تحقیر کردن کسی را نمی‌داد و از اینکه در جامعه مردمان، یکدیگر را تحقیر کنند سخت پرهیز می‌داد[۱۰].

حفظ کرامت انسان در سیاست

یکی از جاهایی که کرامت و ارزش انسان به خطر می‌افتد و با حیثیت و منزلت بشر بازی می‌شود، سیاست است. پیروزی در سیاست، از نگاه برخی از سیاستمداران، اصل است و زیر پا گذاشتن کرامت و شأن و شرف انسانی، از دیدگاه آنان چندان مهم نیست. هدف پیروزی است. اسلام با این بینش همسو نیست. نیرنگ و نیرنگ‌بازی و تحمیق مردم، پستی و فرومایگی است و از کرامت و شأن انسانی به دور است. هر نیرنگ‌بازی در روز رستاخیز، پرچمی همراه دارد که با آن شناخته می‌شود. اگر پستی سیاسی‌کاری، پیمان‌شکنی و نیرنگ و تحمیق مردم به بهانه دین و سیاست نبود، علی از معاویه و معاویه‌صفتان سیاست‌مدارتر و زیرک‌تر بود[۱۱].

هر کاری که کرامت و شخصیت انسان را فرو شکند و بگسلاند، زشت و نکوهیده است. امام علی (ع) در بازگشت از صفین به کوفه، به شبامیان که تیره‌ای از همدان بودند، برخورد. بزرگ و مهتر آنان به نام حرب پسر شُرحبیل، پای پیاده در رکاب امام به راه افتاد. امام به آن مرد گفت: بازگرد که پیاده رفتن چون تویی با چون من، موجب فریفته شدن والی و خواری مؤمن است[۱۲].[۱۳]

اسلام و کرامت زن

از جمله مسائلی که در مسیر بزرگداشت اسلام و نظام اسلامی، نسبت به حقوق انسان قابل ذکر است، مقام و منزلتی است که این مکتب برای زن قایل است. اسلام، در زمانی که با آن به عنوان انسان درجه دوم و در ردیف حیوانات برخورد می‌شد، نجات و احیای حقوق او را از برنامه‌های اساسی خود دانست و مرد و زن را در سیر عبودیت و کمال، یکسان مورد عنایت و خطاب قرار داد؛ چنانچه قرآن می‌فرماید: ﴿مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً[۱۴].

در روایات منسوب به پیامبر (ص) و ائمه (ع)، نگرش تکریمی اسلام به زن آشکارا سند عزت و ارزشمندی زن است؛ چنانچه رسول خدا فرمود: “بهترین فرزندانتان دختران شما هستند”[۱۵] و امام صادق (ع) فرمود: «الْمَرْأَةُ الصَّالِحَةُ خَيْرٌ مِنْ‏ أَلْفِ‏ رَجُلٍ‏ غَيْرِ صَالِحٍ‏»؛ زن درستکار و صالحه برتر از هزار مرد ناصالح است[۱۶] و در جایی دیگر سخنی دارد که جا دارد، زنان به خود افتخار نموده و با زمینه‌هایی که خداوند در اختیارشان نهاده است، بیشترین بهره را ببرند آن حضرت می‌فرمایند: «أَكْثَرُ الْخَيْرِ فِي‏ النِّسَاءِ»[۱۷]: بیشترین خوبی در زنان است[۱۸].

جستارهای وابسته

پرسش مستقیم

منابع

پانویس

  1. «و به راستی ما فرزندان آدم را ارجمند داشته‌ایم و آنان را در خشکی و دریا (بر مرکب) سوار کرده‌ایم و به آنان از چیزهای پاکیزه روزی داده‌ایم و آنان را بر بسیاری از آنچه آفریده‌ایم، نیک برتری بخشیده‌ایم» سوره اسراء، آیه ۷۰.
  2. «آنگاه قوم خود را سبکسار کرد (و از راه به در برد) و آنان از او فرمان بردند زیرا آنان قومی بزهکار بودند» سوره زخرف، آیه ۵۴.
  3. نصرتی، علی اصغر، نظام سیاسی اسلام، ص ۱۶۷.
  4. نهج البلاغه، خطبه ۲۶، ترجمه ناصر مکارم شیرازی.
  5. بهروز لک، غلام رضا، مقاله «اصول حاکم بر سیره اخلاقی سیاسی پیامبر اسلام»، سیره سیاسی پیامبر اعظم، ص ۶۹.
  6. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۱، ص۳۷۳. این حدیث، در الموطأ مالک بن انس بدین‌گونه آمده است: «بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ حُسْنَ الْأَخْلَاقِ»؛ «برای تمام کردن نیکی اخلاق برانگیخته شدم». الموطأ، جز دوم، ما جاء في حسن الخلق.
  7. «اوست که در میان نانویسندگان (عرب)، پیامبری از خود آنان برانگیخت که بر ایشان آیاتش را می‌خواند و آنها را پاکیزه می‌گرداند و به آنان کتاب (قرآن) و فرزانگی می‌آموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند» سوره جمعه، آیه ۲.
  8. نهج البلاغه، خطبه ۱۴۷.
  9. ساکت، محمد حسین، مقاله «کرامت انسان»، دانشنامه امام علی ج۴، ص ۲۵۳؛ یوسفی‌راد، مرتضی، مقاله «مبانی انسان‌شناختی سیره سیاسی نبوی»، سیره سیاسی پیامبر اعظم ص ۵۰ و ۵۵.
  10. ذبیح‌زاده، محمد هادی، مقاله «احترام»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲؛ دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌، سیره نبوی، ج۲ ص ۷۳-۸۱.
  11. «وَ اللَّهِ مَا مُعَاوِيَةُ بِأَدْهَى مِنِّي وَ لَكِنَّهُ يَغْدِرُ وَ يَفْجُرُ وَ لَوْ لَا كَرَاهِيَةُ الْغَدْرِ لَكُنْتُ مِنْ أَدْهَى النَّاسِ وَ لَكِنْ كُلُّ غُدَرَةٍ فُجَرَةٌ وَ كُلُّ فُجَرَةٍ كُفَرَةٌ وَ لِكُلِّ غَادِرٍ لِوَاءٌ يُعْرَفُ بِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ اللَّهِ مَا أُسْتَغْفَلُ بِالْمَكِيدَةِ وَ لَا أُسْتَغْمَزُ بِالشَّدِيدَةِ»؛ «به خدا سوگند! معاویه زیرک‌تر از من نیست لکن شیوه او پیمان‌شکنی و گنه‌کاری است. اگر پیمان‌شکنی ناخوشایند نمی‌بود، زیرک‌تر از من کسی نبود؛ اما هر پیمان‌شکنی به گناه برانگیز‌اند. و هر چه به گناه برانگیز‌اند دل را تاریک گرداند. روز رستاخیز پیمان‌شکن را درفشی است افروخته و او بدان درفش شناخته، به خدا مرا با فریب غافل‌گیر نتوانند کرد و با سخت‌گیری ناتوانم نتوانتن شمرد». (نهج البلاغه، ترجمه شهیدی، خطبه ۲۰۰، ص۲۳۶).
  12. نهج البلاغه، ترجمه شهیدی، حکمت ۳۲۲، ص۴۱۹.
  13. ساکت، محمد حسین، مقاله «کرامت انسان»، دانشنامه امام علی، ج۴، ص ۲۵۷.
  14. «کسانی از مرد و زن که کار شایسته‌ای کنند؛ و مؤمن باشند، بی‌گمان آنان را با زندگانی پاکیزه‌ای زنده می‌داریم و به یقین نیکوتر از آنچه انجام می‌دادند پاداششان را خواهیم داد» سوره نحل، آیه ۹۷.
  15. بحارالانوار، ج۲۳، ص۱۱۳.
  16. الغدیر، ج۲، ص۳۱۲.
  17. وسائل الشیعة، ج۱۴، ص۱۱.
  18. نصرتی، علی اصغر، نظام سیاسی اسلام، ص ۱۶۷.