امت پیامبر خاتم در نهج البلاغه: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف')
خط ۲۲: خط ۲۲:


== [[بصیرت]] ==
== [[بصیرت]] ==
* حضور عنصر [[بصیرت]] در [[جامعه اسلامی]] و میان [[مسلمانان]]، عاملی است که جمعیّت آنان را حفظ می‌کند. از این‌رو کسانی را می‌ستاید که در کشاکش فتنه‌ها [[بصیرت]] خویش را، با [[پناه]] بردن به [[قرآن]] و [[اهل بیت]]، چنان [[صیقل]] می‌دهند که آهنگر تیغه [[شمشیر]] را صاف و صیقلی می‌کند<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۵۰</ref>. روند سستی [[امت اسلام]] در پی‌گیری امر [[حق]]، [[سرنوشت]] تاریخی آنها را تغییر خواهد داد، چنان‌که [[آیه شریفه]] زیر بیان می‌دارد: در [[حقیقت]]، [[خدا]] حال قومی را تغییر نمی‌دهد تا آنان حال خود را تغییر دهند<ref>{{متن قرآن| لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِّن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلاَ مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَالٍ}}؛ سوره رعد، آیه ۱۱.</ref>. [[امام]]، [[امت]] [[جاهل]] آن زمان را چنین [[وصف]] می‌کند: مردمانی [[ظالم]] و فاسد، سزاوار ناگواری حوادث شدند. هم‌چنین گروهی به دامن بلای بی‌تفاوتی گرفتار شدند و گروهی از جبهه و [[جهاد]] بی‌شرمانه گریختند<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۵۰</ref>. [[خداوند]] [[سرنوشت]] آنها را تغییر داد و حاکمانی را بر آنها مسلط کرد که بر آنها [[ستم]] روا داشتند و آنها را به‌سوی [[انحراف]] و [[انحطاط]] کشاندند. [[امام علی]] {{ع}} در پیش‌بینی وضعیّت [[امت اسلامی]] پس از خود می‌فرماید: هر آینه بعد از من بر شما روزگاری خواهد آمد که در آن هیچ چیز پنهان‌تر از [[حق]] و هیچ چیز آشکارتر از [[باطل]] نباشد و [[دروغ]] بستن به [[خدا]] و پیامبرش از هر چیز دیگر رایج‌تر باشد. در نزد [[مردم]] آن زمان، کالایی کاسدتر از [[قرآن]] نیست، اگر آن را چنان‌که باید بخوانند و باز کالایی پرسودتر از [[قرآن]] نخواهد بود، اگر معنایش را [[تحریف]] کنند. در سراسر بلاد، چیزی ناشناخته‌تر از کار نیک و شناخته‌تر از زشت‌کاری نباشد. حاملان [[قرآن]]، [[قرآن]] را واگذارند و حافظان [[قرآن]]، [[قرآن]] را فراموش کنند. پس [[قرآن]] و [[اهل قرآن]] رانده‌شدگان باشند و از جمع [[مردم]] به دور. [[قرآن]] و [[اهل قرآن]] هر دو یک راه روان باشند و کس آن دو را [[احترام]] نکند. در این روزگار، [[قرآن]] و [[اهل قرآن]] در میان مردم‌اند و در میان [[مردم]] نیستند، با مردم‌اند و با [[مردم]] نیستند، زیرا [[گمراهی]] و [[هدایت]] را با هم سازگاری نباشد، هر چند در کنار هم آیند<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۴۷؛ نیز نک: خطبه ۱۶۶: {{متن حدیث|"... وَ إِنَّهُ سَیَأْتِی عَلَیْکُمْ مِنْ بَعْدِی زَمَانٌ، لَیْسَ فِیهِ شَیْ‏ءٌ أَخْفَی مِنَ الْحَقِّ، وَ لَا أَظْهَرَ مِنَ الْبَاطِلِ، وَ لَا أَکْثَرَ مِنَ الْکَذِبِ عَلَی اللَّهِ وَ رَسُولِهِ، وَ لَیْسَ عِنْدَ أَهْلِ ذَلِکَ الزَّمَانِ سِلْعَةٌ أَبْوَرَ مِنَ الْکِتَابِ، إِذَا تُلِیَ حَقَّ تِلَاوَتِهِ، وَ لَا أَنْفَقَ مِنْهُ إِذَا حُرِّفَ عَنْ مَوَاضِعِهِ، وَ لَا فِی الْبِلَادِ شَیْ‏ءٌ أَنْکَرَ مِنَ الْمَعْرُوفِ، وَ لَا أَعْرَفَ مِنَ الْمُنْکَرِ، فَقَدْ نَبَذَ الْکِتَابَ حَمَلَتُهُ وَ تَنَاسَاهُ‏ حَفَظَتُهُ، فَالْکِتَابُ یَوْمَئِذٍ وَ أَهْلُهُ طَرِیدَانِ مَنْفِیَّانِ، وَ صَاحِبَانِ مُصْطَحِبَانِ فِی طَرِیقٍ وَاحِدٍ لَا یُؤْوِیهِمَا مُؤْوٍ، فَالْکِتَابُ وَ أَهْلُهُ فِی ذَلِکَ الزَّمَانِ فِی النَّاسِ وَ لَیْسَا فِیهِمْ، وَ مَعَهُمْ وَ لَیْسَا مَعَهُمْ، لِأَنَّ الضَّلَالَةَ لَا تُوَافِقُ الْهُدَی وَ إِنِ اجْتَمَعَا..."}}</ref>. از این‌رو سفارش می‌کند که همواره پیرو راه راست باشند و از کمی [[اهل حق]] نهراسند. به [[مردم]] سفارش می‌کند تنها مستمسکی که باید به آن توجه کنند و همواره آن را در نظر داشته باشند، خشنودی و [[خشم]] [[خداوند]] است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۰۱</ref>. [[امام]] {{ع}} [[امت اسلام]] را از [[پیروی]] [[حاکمان]] متکبر و فاسد پرهیز می‌دهد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۳۴</ref> و مردمان را به [[استقامت]] در مسیر [[حق]] و یاوری آن برمی‌انگیزد:شما گفته‌اید که [[پروردگار]] ما [[الله]] است. پس [[استقامت]] ورزید بر کتاب او و در راه او؛ در راهی که شما را بدان [[فرمان]] داده، به [[استواری]] گام نهید و بر طریقه [[شایسته]] [[عبادت]] او پایدار مانید. از آن راه، که در پیش پای شما گشاده است، بیرون مروید و در [[دین]] [[بدعت]] مگذارید و با [[دین]] [[مخالفت]] مکنید<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۷۶: {{متن حدیث|"... وَ قَدْ قُلْتُمْ رَبُّنَا اللَّهُ فَاسْتَقِيمُوا عَلَى كِتَابِهِ وَ عَلَى مِنْهَاجِ أَمْرِهِ وَ عَلَى الطَّرِيقَةِ الصَّالِحَةِ مِنْ عِبَادَتِهِ، ثُمَّ لَا تَمْرُقُوا مِنْهَا وَ لَا تَبْتَدِعُوا فِيهَا وَ لَا تُخَالِفُوا عَنْهَا..."}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 133- 134.</ref>.
* حضور عنصر [[بصیرت]] در [[جامعه اسلامی]] و میان [[مسلمانان]]، عاملی است که جمعیّت آنان را حفظ می‌کند. از این‌رو کسانی را می‌ستاید که در کشاکش فتنه‌ها [[بصیرت]] خویش را، با [[پناه]] بردن به [[قرآن]] و [[اهل بیت]]، چنان [[صیقل]] می‌دهند که آهنگر تیغه [[شمشیر]] را صاف و صیقلی می‌کند<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۵۰</ref>. روند سستی [[امت اسلام]] در پی‌گیری امر [[حق]]، [[سرنوشت]] تاریخی آنها را تغییر خواهد داد، چنان‌که [[آیه شریفه]] زیر بیان می‌دارد: در [[حقیقت]]، [[خدا]] حال قومی را تغییر نمی‌دهد تا آنان حال خود را تغییر دهند<ref>{{متن قرآن| لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِّن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلاَ مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَالٍ}}؛ سوره رعد، آیه ۱۱.</ref>. [[امام]]، [[امت]] [[جاهل]] آن زمان را چنین وصف می‌کند: مردمانی [[ظالم]] و فاسد، سزاوار ناگواری حوادث شدند. هم‌چنین گروهی به دامن بلای بی‌تفاوتی گرفتار شدند و گروهی از جبهه و [[جهاد]] بی‌شرمانه گریختند<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۵۰</ref>. [[خداوند]] [[سرنوشت]] آنها را تغییر داد و حاکمانی را بر آنها مسلط کرد که بر آنها [[ستم]] روا داشتند و آنها را به‌سوی [[انحراف]] و [[انحطاط]] کشاندند. [[امام علی]] {{ع}} در پیش‌بینی وضعیّت [[امت اسلامی]] پس از خود می‌فرماید: هر آینه بعد از من بر شما روزگاری خواهد آمد که در آن هیچ چیز پنهان‌تر از [[حق]] و هیچ چیز آشکارتر از [[باطل]] نباشد و [[دروغ]] بستن به [[خدا]] و پیامبرش از هر چیز دیگر رایج‌تر باشد. در نزد [[مردم]] آن زمان، کالایی کاسدتر از [[قرآن]] نیست، اگر آن را چنان‌که باید بخوانند و باز کالایی پرسودتر از [[قرآن]] نخواهد بود، اگر معنایش را [[تحریف]] کنند. در سراسر بلاد، چیزی ناشناخته‌تر از کار نیک و شناخته‌تر از زشت‌کاری نباشد. حاملان [[قرآن]]، [[قرآن]] را واگذارند و حافظان [[قرآن]]، [[قرآن]] را فراموش کنند. پس [[قرآن]] و [[اهل قرآن]] رانده‌شدگان باشند و از جمع [[مردم]] به دور. [[قرآن]] و [[اهل قرآن]] هر دو یک راه روان باشند و کس آن دو را [[احترام]] نکند. در این روزگار، [[قرآن]] و [[اهل قرآن]] در میان مردم‌اند و در میان [[مردم]] نیستند، با مردم‌اند و با [[مردم]] نیستند، زیرا [[گمراهی]] و [[هدایت]] را با هم سازگاری نباشد، هر چند در کنار هم آیند<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۴۷؛ نیز نک: خطبه ۱۶۶: {{متن حدیث|"... وَ إِنَّهُ سَیَأْتِی عَلَیْکُمْ مِنْ بَعْدِی زَمَانٌ، لَیْسَ فِیهِ شَیْ‏ءٌ أَخْفَی مِنَ الْحَقِّ، وَ لَا أَظْهَرَ مِنَ الْبَاطِلِ، وَ لَا أَکْثَرَ مِنَ الْکَذِبِ عَلَی اللَّهِ وَ رَسُولِهِ، وَ لَیْسَ عِنْدَ أَهْلِ ذَلِکَ الزَّمَانِ سِلْعَةٌ أَبْوَرَ مِنَ الْکِتَابِ، إِذَا تُلِیَ حَقَّ تِلَاوَتِهِ، وَ لَا أَنْفَقَ مِنْهُ إِذَا حُرِّفَ عَنْ مَوَاضِعِهِ، وَ لَا فِی الْبِلَادِ شَیْ‏ءٌ أَنْکَرَ مِنَ الْمَعْرُوفِ، وَ لَا أَعْرَفَ مِنَ الْمُنْکَرِ، فَقَدْ نَبَذَ الْکِتَابَ حَمَلَتُهُ وَ تَنَاسَاهُ‏ حَفَظَتُهُ، فَالْکِتَابُ یَوْمَئِذٍ وَ أَهْلُهُ طَرِیدَانِ مَنْفِیَّانِ، وَ صَاحِبَانِ مُصْطَحِبَانِ فِی طَرِیقٍ وَاحِدٍ لَا یُؤْوِیهِمَا مُؤْوٍ، فَالْکِتَابُ وَ أَهْلُهُ فِی ذَلِکَ الزَّمَانِ فِی النَّاسِ وَ لَیْسَا فِیهِمْ، وَ مَعَهُمْ وَ لَیْسَا مَعَهُمْ، لِأَنَّ الضَّلَالَةَ لَا تُوَافِقُ الْهُدَی وَ إِنِ اجْتَمَعَا..."}}</ref>. از این‌رو سفارش می‌کند که همواره پیرو راه راست باشند و از کمی [[اهل حق]] نهراسند. به [[مردم]] سفارش می‌کند تنها مستمسکی که باید به آن توجه کنند و همواره آن را در نظر داشته باشند، خشنودی و [[خشم]] [[خداوند]] است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۰۱</ref>. [[امام]] {{ع}} [[امت اسلام]] را از [[پیروی]] [[حاکمان]] متکبر و فاسد پرهیز می‌دهد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۳۴</ref> و مردمان را به [[استقامت]] در مسیر [[حق]] و یاوری آن برمی‌انگیزد:شما گفته‌اید که [[پروردگار]] ما [[الله]] است. پس [[استقامت]] ورزید بر کتاب او و در راه او؛ در راهی که شما را بدان [[فرمان]] داده، به [[استواری]] گام نهید و بر طریقه [[شایسته]] [[عبادت]] او پایدار مانید. از آن راه، که در پیش پای شما گشاده است، بیرون مروید و در [[دین]] [[بدعت]] مگذارید و با [[دین]] [[مخالفت]] مکنید<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۷۶: {{متن حدیث|"... وَ قَدْ قُلْتُمْ رَبُّنَا اللَّهُ فَاسْتَقِيمُوا عَلَى كِتَابِهِ وَ عَلَى مِنْهَاجِ أَمْرِهِ وَ عَلَى الطَّرِيقَةِ الصَّالِحَةِ مِنْ عِبَادَتِهِ، ثُمَّ لَا تَمْرُقُوا مِنْهَا وَ لَا تَبْتَدِعُوا فِيهَا وَ لَا تُخَالِفُوا عَنْهَا..."}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 133- 134.</ref>.


== رعایت [[اعتدال]] ==
== رعایت [[اعتدال]] ==

نسخهٔ ‏۹ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۹:۴۹

مقدمه

  • امت از ریشه "ا مَ مَ" به‌معنای ملّت و نسل و نیز جماعتی است که به‌سوی ایشان پیغمبری آمده باشد. هم‌چنین به‌معنای گروهی است که به‌ پیغمبری ایمان آورده‌اند و پیروان انبیا هستند. در اصطلاح نیز، پدیده‌ای سیاسیفرهنگی است که در صدد گردآوری همگان زیر افکار، آرمان‌ها و گرایش‌های مشترک و جمع بین مشترکاتی است که سیر تاریخی و هویّت اجتماعی مجموعه‌های انسانی را به‌وجود می‌آورد. امّت اسلام یا مجموعه مسلمانان بر وفق اعتبار دینی و بدون در نظر گرفتن ملیّت، مجموعه‌ای از انسان‌ها هستند که بر مبنای هویّت اسلامی خویش و تعالیم اساسی اسلام، با وجود اختلاف نظرها و اختلاف نژادها، با انگیزه‌ای واحد و قوی و مبتنی بر اصول اساسی اسلام گرد هم آمده و خواهان تحقق آرمان‌های دین اسلام در سطح جامعه جهانی هستند[۱].
  • امّت اسلام بدون در نظر گرفتن تفاوت‌های فردی و قومی در صدد حضور مردم، به‌عنوان افراد یک امت واحده در عرصه‌های مشارکت است. در این صورت، نقش فرد و حقوق و محدوده مسئولیت‌های او در اجتماع کلّ شکل می‌گیرد. نقش افراد در شکل‌گیری امّت واحده اسلامی، نقشی برجسته و اساسی است. انسان‌ها در قالب قراردادهای اجتماعی عهده‌دار مسئولیت می‌شوند و در برابر مسئولیت خود، مستحق حقوق مادی و معنوی خواهند شد. در اسلام مبنای قراردادهای اجتماعی از قالب اعتباری خارج شده است و در مقابله با حقیقی بودن و مطابقت با واقع قرار دارد و هم‌چنین اعتبار را صرف اعتبار بشری نمی‌داند، بلکه مبنای تداوم آن را مطابقت با آیین برمی‌شمارد. بر این اساس، طبقات اجتماعی نسبت به هم وابستگی پیدا می‌کنند و کار هر یک با دیگری سامان می‌یابد[۲][۳].
  • امام علی (ع) به‌عنوان نخستین و تنها فرد از امامان معصوم، که افزون بر مقام امامت بر کرسی حکومت نیز تکیه زد، بر هدفمندی، سازمان‌دهی و پیشگیری از انحطاط و انفعال امت اسلام سخت کوشید و در مقام بیان و عمل به آن پرداخت. در منظر امام، انسان‌های مسلمان خود، در مرحله اول انسان‌هایی مسئول‌اند. آموزه‌های دینی سعی در توجه به عاملیّت انسانی و تدارک او برای حضور مؤثر در زندگی اجتماعی دارد. هر فرد انسانی از نظر فطری اجتماعی است و این خصیصه به کمک دو نیروی علم و اراده به تدریج به حدّ کمال می‌رسد. آموزه‌های دینی در تربیت اجتماعی دیدگاهی خدامحورانه را به دست می‌دهد، چنان‌که امام در نهج البلاغه می‌فرماید: "هر که رابطه میان خود را نیکو سازد، خداوند نیز، رابطه او را با مردم نیکو سازد"[۴]. در نتیجه، اصلاح نفس آدمی و رابطه میان انسان‌ها، سرانجام آدمیان را به غایت نهایی وجود، که قرب الهی است، سوق می‌دهد. مسئولیّت‌های اجتماعی نیز موضوعی مهم است. امام (ع) در بیانی، مردمان را نسبت به مسئولیت‌های اجتماعی خویش هشدار می‌دهد: از خدا بترسید، در حق بندگانش و بلادش، زیرا شما مسئولید، حتی در برابر زمین‌ها و ستوران[۵][۶].

هدایت امت

وحدت امت

صبر و استقامت امت

بصیرت

رعایت اعتدال

جهاد و تدبر

منابع

پانویس

  1. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 131.
  2. نهج البلاغه، نامه ۵۳
  3. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 131.
  4. نهج البلاغه، حکمت ٨٩: «"مَنْ أَصْلَحَ مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اللَّهِ أَصْلَحَ اللَّهُ مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ النَّاس‏"»
  5. «... اتَّقُوا اللَّهَ فِی عِبَادِهِ وَ بِلَادِهِ، فَإِنَّکُمْ مَسْئُولُونَ حَتَّی عَنِ الْبِقَاعِ وَ الْبَهَائِمِ...»نهج البلاغه، خطبه ١٦٧
  6. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۱۳۱- ۱۳۲.
  7. نهج البلاغه، خطبه ۱۷۵
  8. نهج البلاغه، خطبه ۴: «"بِنَا اهْتَدَیْتُمْ فِی الظَّلْمَاءِ وَ تَسَنَّمْتُمْ ذُرْوَةَ الْعَلْیَاءِ وَ بِنَا أَفْجَرْتُمْ عَنِ السِّرَارِ..."»
  9. نهج البلاغه، خطبه ۱۶۵: «"... أَیُّهَا النَّاسُ لَوْ لَمْ تَتَخَاذَلُوا عَنْ نَصْرِ الْحَقِّ، وَ لَمْ تَهِنُوا عَنْ تَوْهِینِ الْبَاطِلِ، لَمْ یَطْمَعْ فِیکُمْ مَنْ لَیْسَ مِثْلَکُمْ، وَ لَمْ یَقْوَ مَنْ قَوِیَ عَلَیْکُمْ، لَکِنَّکُمْ تِهْتُمْ مَتَاهَ بَنِی إِسْرَائِیلَ، وَ لَعَمْرِی لَیُضَعَّفَنَّ لَکُمُ التِّیهُ مِنْ بَعْدِی أَضْعَافاً، بِمَا خَلَّفْتُمُ الْحَقَّ وَرَاءَ ظُهُورِکُمْ، وَ قَطَعْتُمُ الْأَدْنَی وَ وَصَلْتُمُ الْأَبْعَد..."»
  10. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۱۳۲.
  11. نهج البلاغه، نامه ۷۸: «"لَیْسَ رَجُلٌ فَاعْلَمْ أَحْرَصَ [النَّاسِ‏] عَلَی جَمَاعَةِ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ ص وَ أُلْفَتِهَا مِنِّی أَبْتَغِی بِذَلِکَ حُسْنَ الثَّوَابِ وَ کَرَمَ الْمَآبِ"»
  12. نهج البلاغه، خطبه ۵
  13. نهج البلاغه، خطبه ۳۴
  14. نهج البلاغه، خطبه ۱۵۱
  15. نهج البلاغه، حکمت ۱
  16. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۱۳۲- ۱۳۳.
  17. نهج البلاغه، خطبه ۱۵۰: «"وَ اسْتَرَاحَ قَوْمٌ إِلَی الْفِتَنِ وَ [اشْتَالُوا] أَشَالُوا عَنْ لَقَاحِ حَرْبِهِمْ لَمْ یَمُنُّوا عَلَی اللَّهِ بِالصَّبْرِ وَ لَمْ یَسْتَعْظِمُوا بَذْلَ أَنْفُسِهِمْ فِی الْحَقِّ حَتَّی إِذَا وَافَقَ وَارِدُ الْقَضَاءِ انْقِطَاعَ مُدَّةِ الْبَلَاءِ حَمَلُوا بَصَائِرَهُمْ عَلَی أَسْیَافِهِمْ وَ دَانُوا لِرَبِّهِمْ بِأَمْرِ وَاعِظِهِمْ حَتَّی إِذَا قَبَضَ اللَّهُ رَسُولَهُ"»
  18. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۱۳۳.
  19. نهج البلاغه، خطبه ۱۵۰
  20. ﴿ لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِّن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلاَ مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَالٍ؛ سوره رعد، آیه ۱۱.
  21. نهج البلاغه، خطبه ۱۵۰
  22. نهج البلاغه، خطبه ۱۴۷؛ نیز نک: خطبه ۱۶۶: «"... وَ إِنَّهُ سَیَأْتِی عَلَیْکُمْ مِنْ بَعْدِی زَمَانٌ، لَیْسَ فِیهِ شَیْ‏ءٌ أَخْفَی مِنَ الْحَقِّ، وَ لَا أَظْهَرَ مِنَ الْبَاطِلِ، وَ لَا أَکْثَرَ مِنَ الْکَذِبِ عَلَی اللَّهِ وَ رَسُولِهِ، وَ لَیْسَ عِنْدَ أَهْلِ ذَلِکَ الزَّمَانِ سِلْعَةٌ أَبْوَرَ مِنَ الْکِتَابِ، إِذَا تُلِیَ حَقَّ تِلَاوَتِهِ، وَ لَا أَنْفَقَ مِنْهُ إِذَا حُرِّفَ عَنْ مَوَاضِعِهِ، وَ لَا فِی الْبِلَادِ شَیْ‏ءٌ أَنْکَرَ مِنَ الْمَعْرُوفِ، وَ لَا أَعْرَفَ مِنَ الْمُنْکَرِ، فَقَدْ نَبَذَ الْکِتَابَ حَمَلَتُهُ وَ تَنَاسَاهُ‏ حَفَظَتُهُ، فَالْکِتَابُ یَوْمَئِذٍ وَ أَهْلُهُ طَرِیدَانِ مَنْفِیَّانِ، وَ صَاحِبَانِ مُصْطَحِبَانِ فِی طَرِیقٍ وَاحِدٍ لَا یُؤْوِیهِمَا مُؤْوٍ، فَالْکِتَابُ وَ أَهْلُهُ فِی ذَلِکَ الزَّمَانِ فِی النَّاسِ وَ لَیْسَا فِیهِمْ، وَ مَعَهُمْ وَ لَیْسَا مَعَهُمْ، لِأَنَّ الضَّلَالَةَ لَا تُوَافِقُ الْهُدَی وَ إِنِ اجْتَمَعَا..."»
  23. نهج البلاغه، خطبه ۲۰۱
  24. نهج البلاغه، خطبه ۲۳۴
  25. نهج البلاغه، خطبه ۱۷۶: «"... وَ قَدْ قُلْتُمْ رَبُّنَا اللَّهُ فَاسْتَقِيمُوا عَلَى كِتَابِهِ وَ عَلَى مِنْهَاجِ أَمْرِهِ وَ عَلَى الطَّرِيقَةِ الصَّالِحَةِ مِنْ عِبَادَتِهِ، ثُمَّ لَا تَمْرُقُوا مِنْهَا وَ لَا تَبْتَدِعُوا فِيهَا وَ لَا تُخَالِفُوا عَنْهَا..."»
  26. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 133- 134.
  27. خطبه‌های ۱۶ و ۱۵۰
  28. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 134.
  29. نهج البلاغه، خطبه ۲۷
  30. نهج البلاغه، حکمت ١٧٤: «"مَنْ أَحَدَّ سِنَانَ الْغَضَبِ لِلَّهِ قَوِیَ عَلَی قَتْلِ أَشِدَّاءِ الْبَاطِلِ"»
  31. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 134- 135.