نماز در معارف و سیره نبوی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲: خط ۲:
| موضوع مرتبط = نماز
| موضوع مرتبط = نماز
| عنوان مدخل  = نماز
| عنوان مدخل  = نماز
| مداخل مرتبط = [[نماز در قرآن]] - [[نماز در فقه سیاسی]] - [[نماز در معارف دعا و زیارات]] - [[نماز در معارف و سیره نبوی]] - [[نماز در معارف و سیره حسینی]] - [[نماز در معارف و سیره سجادی]] - [[نماز در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]
| مداخل مرتبط = [[نماز در قرآن]] - [[نماز در کلام اسلامی]] - [[نماز در فقه سیاسی]] - [[نماز در معارف دعا و زیارات]] - [[نماز در معارف و سیره نبوی]] - [[نماز در معارف و سیره حسینی]] - [[نماز در معارف و سیره سجادی]] - [[نماز در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]
| پرسش مرتبط  =  
| پرسش مرتبط  =
}}
}}



نسخهٔ ‏۲۷ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۰۳

مقدمه

حضرت محمد (ص) عشق و علاقه بسیار زیادی به نماز داشت. هرگاه اندوهگین می‌شد، به نماز برمی خاست. آن حضرت ساعت‌های طولانی شب زنده‌داری می‌کرد و به نماز و مناجات می‌پرداخت؛ ازاین رو، به رسول گرامی خطاب شد: ﴿يَا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ * قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا * نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِيلًا * أَوْ زِدْ عَلَيْهِ وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلًا[۱].

نماز و دعا و ناله سحر بهترین شاهد برای اخلاص و صفای قلب و صدق ایمان است. پیامبر خدا هرگاه به نماز می‌ایستاد، از خوف خداوند، رنگ چهره مبارکش دگرگون می‌شد[۲]. شیفتگی وی به عبادت و نماز به گونه‌ای بود که هنگام نماز تنها به خداوند توجه می‌کرد و از هر چیزی غافل می‌شد. یکی از همسران رسول الله (ص) می‌گوید: «رسول خدا (ص) هنگامی که سرگرم گفت‌وگو بود، چون وقت نماز می‌رسید، چنان حالش دگرگون می‌شد که گویا نه او ما را می‌شناخت و نه ما او را»[۳].

شوق عبادت و نماز از سیمای آن جناب ظاهر بود. همواره چشم به راه رسیدن وقت نماز و بانگ اذان بود و بخشی از وقت خود را در خانه به عبادت اختصاص می‌داد[۴]. شهید ثانی در این باره نقل می‌کند: پیامبر برای وقت نماز انتظار می‌کشید و شوقش به عبادت افزون می‌شد و چشم به راه رسیدن وقت نماز بود. نماز و عبادت را بسیار دوست می‌داشت و می‌فرمود: «جُعِلَ قُرَّةُ عَيْنِي فِي الصَّلَاةِ وَ الصُّوْمِ»[۵].

پیامبر گرامی اسلام، نماز را محبوب خداوند می‌دانست. روزی در پاسخ به ابن مسعود که از محبوب‌ترین کارها نزد خداوند متعال پرسیده بود، فرمود: نمازِ به وقت. وی می‌گوید: عرض کردم پس از آن چه؟ حضرت فرمود: «نیکی به پدر و مادر»[۶]. ایشان چهره دین‌داری را در نماز می‌جست و می‌فرمود: «لِكُلِّ شَيْ‌ءٍ وَجْهٌ وَ وَجْهُ دِينِكُمُ الصَّلَاةُ»[۷]. ایشان در وصیت خود به ابوذر، تشبیه بسیار زیبایی درباره نماز دارد: «مَا دُمْتَ فِي الصَّلَاةِ فَإِنَّكَ تَقْرَعُ بَابَ الْمَلِكِ الْجَبَّارِ وَ مَنْ يُكْثِرْ قَرْعَ بَابِ الْمَلِكِ يُفْتَحْ لَهُ»[۸].

باید دانست رسول الله (ص)، نمازی را ارزشمند می‌داند که با شرایط زیر همراه باشد:

  1. «لَا يَقْبَلُ اللَّهُ صَلَاةَ عَبْدٍ لَا يَحْضُرُ قَلْبُهُ مَعَ بَدَنِهِ‌»[۹].
  2. «مَنْ لَمْ تَنْهَهُ صَلَاتُهُ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنْكَرِ لَمْ يَزْدَدْ مِنَ اللَّهِ إِلَّا بُعْداً»[۱۰].
  3. «لَا صَلَاةَ لِمَنْ لَا يَتَخَشَّعُ فِي صَلاتِهِ‌»[۱۱].
  4. «مَنِ اغْتَابَ مُسْلِماً أَوْ مُسْلِمَةً لَمْ يَقْبَلِ اللَّهُ تَعَالَى صَلَاتَهُ وَ لَا صِيَامَهُ أَرْبَعِينَ يَوْماً وَ لَيْلَةً إِلَّا أَنْ يَغْفِرَ لَهُ صَاحِبُهُ»[۱۲].
  5. «رَكْعَتَانِ خَفِيفَتَانِ فِي التَّفَكُّرِ خَيْرٌ مِنْ قِيَامِ لَيْلَةٍ»[۱۳].

پیامبر اعظم (ص) به ابوذر غفاری می‌فرمود: ای ابوذر! خداوند، نماز را محبوب من ساخته است هم چنان که غذا را محبوب گرسنه و آب را محبوب شخص تشنه. گرسنه هرگاه غذا بخورد، سیر می‌شود و تشنه با نوشیدن آب سیراب می‌گردد، ولی من از نماز سیر نمی‌شوم[۱۴].[۱۵]

نماز

بی‌تردید، جایگاه نماز در میان عبادات، جایگاهی ویژه است؛ رسول خدا (ص) نیز آن را نور چشم خود[۱۶] و خیر دنیا و آخرت را در نماز می‌دانست و آن را معیار و شاخص شناخت کافر از مؤمن و مخلص از منافق معرفی می‌کرد و می‌فرمود: "نماز، ستون دین و پناهگاه تن و زینت اسلام و مناجات دو دوست و مایه برآمدن نیاز و بازگشت توبه کار و یاد مرگ و برکت در مال و گشایش روزی و نور چهره است"[۱۷].

پیامبر خدا (ص) بر نماز اوّل وقت بسیار تأکید داشت و آن را "رضوان خداوند" برمی‌شمرد[۱۸] و برتری نماز اوّل وقت را بر نماز آخر وقت همچون برتری آخرت بر دنیا می‌دانست[۱۹].

پیامبر اکرم (ص) هم در بیان و هم در سیره خود نیز توجه ویژه‌ای به نماز داشت. آن حضرت، خود در این باره به یار دیرین و وفادار خویش، ابوذر غفاری چنین فرموده است: "خداوند متعال، روشنی چشم مرا در نماز نهاده و آن را محبوب من ساخته است؛ همان گونه که خوراکی را برای گرسنه و آب را برای تشنه گوارا ساخته است؛ همانا گرسنه با خوردن غذا، سیر و تشنه با نوشیدن آب سیراب می‌شود، ولی من از خواندن نماز سیر نمی‌شوم"[۲۰]. ‌ علاقه‌مندی حضرت به نماز به گونه‌ای بود که با اشتیاق تمام، منتظر داخل شدن وقت نماز بود و [چون وقت نماز می‌رسید] به مؤذنش می‌فرمود: "ای بلال [با اذان گفتن]! ما را راحت کن!"[۲۱] هرگاه چیزی او را اندوهگین می‌ساخت، با روزه گرفتن و نماز خواندن بر دفع آن یاری می‌جست[۲۲] و هرگاه به مصیبتی دچار می‌شد، برمی‌خاست، وضو می‌گرفت و دو رکعت نماز می‌خواند و چنین دعا می‌کرد: « اللَّهُمَ‌ قَدْ فَعَلْتُ‌ مَا أَمَرْتَنَا فَأَنْجِزْ لَنَا مَا وَعَدْتَنَا»[۲۳]؛ خدایا! آن‌چه را دستور داده بودی، انجام دادم؛ پس آنچه را به ما وعده داده‌ای، محقق فرما!"‌.

روایت شده است که هرگاه خانواده پیامبر (ص) به چیزی نیازمند می‌شدند، به ایشان می‌فرمود: "به پا خیزید و نماز بخوانید!" و می‌فرمود: "پروردگارم به من چنین امر کرده است: "و خانواده خود را به نماز، فرمان ده و بر انجام آن شکیبا باش! از تو روزی نمی‌خواهیم (بلکه) ما خود به تو روزی می‌دهیم و عاقبت نیک برای افراد باتقواست[۲۴]"[۲۵]. پیامبر خدا (ص) حتی در سفرهایش هم از اقامه نماز مستحبی غافل نبود. نقل شده است، ایشان از منزلی به منزل دیگر کوچ نمی‌کرد، جز آنکه در آن منزل دو رکعت نماز می‌گزارد و می‌فرمود: "می‌خواهم این مکان برایم به نماز خواندن گواهی دهد"[۲۶].

علی (ع) می‌فرمود: "روز بدر (شب روز بدر) همه ما خوابیده بودیم، مگر رسول خدا (ص) که زیر درختی نماز می‌خواند و تا صبح گریه می‌کرد"[۲۷]. از حضرت خدیجه (س) نیز روایت شده است که وقتی رسول خدا (ص) به خانه وارد می‌شد، ظرف آب می‌خواست، ‌ وضو می‌گرفت و دو رکعت نماز کوتاه می‌گزارد و سپس به بستر خواب می‌رفت"[۲۸].

رسول خدا (ص) در شبانه روز دو برابر نمازهای واجب، نماز مستحبی می‌خواند[۲۹] و چون ماه مبارک رمضان می‌رسید، بر نماز خواندنش افزوده می‌شد[۳۰]. آن حضرت (ص) تا زمان وفاتش بسیار نماز گزارد و در طول ایام بیماری که به وفات ایشان انجامید، نشسته نماز می‌خواند[۳۱].

ایشان بر نماز اول وقت به شدت مراقبت داشت تا آن حد که از عایشه - همسر پیامبر اکرم (ص) - نقل شده است که می‌گفت: "هیچ گاه ندیدم پیامبر خدا (ص) تا زمان مرگ نماز در غیر وقت آن بخواند"[۳۲]. خوردن غذا و یا چیز دیگری باعث تأخیر در نماز اول وقت پیامبر اسلام (ص) او نمی‌شد و هنگامی که وقت نمازش را فرا می‌رسید، ایشان [از شدّت اشتیاق به آن، به گونه‌ای رفتار می‌کرد که] گویا خانواده و دوست را نمی‌شناخت[۳۳]. عایشه، همسر پیامبر اکرم (ص) می‌گوید: "رسول خدا (ص) با ما سخن می‌گفت و ما با او سخن می‌گفتیم، اما همین که وقت نماز می‌رسید، به ایشان حالتی دست می‌داد که گویی نه او ما را می‌شناسد و نه ما او را می‌شناسیم"[۳۴].

زمانی که پیامبر (ص) به نماز می‌ایستاد، از ترس خدا رنگ از رخسارش می‌پرید[۳۵] و [از شدّت خاکساری] گویا جامه‌ای به کنار افکنده بود[۳۶]. چون به نماز می‌ایستاد، صدایی سوزناک مانند صدای جوشش دیگ از سینه یا درونش به گوش می‌رسید[۳۷]. با آنکه گناهی نداشت، اما از ترس خدا چندان می‌گریست که جای نمازش تر می‌شد[۳۸]؛ از وقتی که آیه "ای جامه به خویشتن فرو پیچیده! در شب به پا خیز مگر اندکی"[۳۹] بر پیامبر خدا (ص) نازل شد، آن حضرت، تمام شب را به عبادت می‌پرداخت، تا جایی که پاهایش ورم کرد؛ به گونه‌ای که [موقع نماز خواندن] یک پایش را بلند می‌کرد و یکی را روی زمین می‌گذاشت. پس جبرئیل بر آن حضرت، نازل شد و فرمود: "طه"، هر دو پایت را بر زمین بگذار ما قرآن را بر تو نازل نکردیم که خود را به زحمت بیفکنی[۴۰]"[۴۱]. و در نقلی دیگر آمده که چون پیامبر خدا (ص) به نماز می‌ایستاد، بر سرْ انگشتان پایش می‌ایستاد تا اینکه خداوند سبحان آیه فرو فرستاد که: "طه، ما قرآن را بر تو فرو نفرستادیم تا بر خود سخت بگیری"[۴۲].

عایشه، همسر پیامبر اکرم (ص)، در وصف عبادت‌ها و نمازهای ایشان گفته است: پیامبر اکرم (ص) شب‌ها قیام می‌کرد، (به عبادت برمی‌خاست) تا اینکه پاهایش ترک برداشت (ورم کرد). پس به ایشان گفتم: ای رسول خدا! چرا چنین می‌کنی (خود را به سختی می‌افکنی) در حالی که خداوند، گناهان گذشته و آینده تو را آمرزیده است؟"‌ فرمود: "آیا نمی‌پسندی و دوست نداری که عبد شاکر خداوند باشم؟"[۴۳]

از امام باقر (ع) درباره نماز پیامبر (ص) پرسیده شد؛ فرمود: "پیامبر خدا (ص) از آغاز روز تا زوال خورشید، هیچ نماز نمی‌خواند و هنگام زوال، هشت رکعت نماز می‌خواند که همان نماز توبه کنندگان است. در این ساعت، درهای آسمان، گشوده و دعا پذیرفته می‌شود؛ نسیم‌های رحمت می‌وزد و خداوند به آفریده‌هایش می‌نگرد. پس هنگامی که سایه به اندازه یک ذراع باز می‌گشت، چهار رکعت نماز ظهر می‌گزارد و بعد از ظهر، دو رکعت نماز و سپس دو رکعت دیگر می‌خواند و هنگامی که سایه به اندازه یک ذراع، باز می‌گشت، چهار رکعت نماز عصر می‌گزارد و بعد از مغرب، چهار رکعت نماز می‌خواند و سپس نمازی نمی‌خواند تا شفق فرو رود و هنگامی که فرو می‌رفت، نماز عشا را می‌گزارد. پیامبر (ص) پس از آن به بسترش می‌رفت و نماز نمی‌خواند تا هنگامی که شب از نیمه می‌گذشت، و آن گاه هشت رکعت نماز می‌گزارد و در پاره چهارم شب، سه رکعت نماز وَتْر می‌گزارد و در آنها "فاتحة الکتاب" و ﴿قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ می‌خواند و سه رکعت را با یک سلام دادن، از هم جدا می‌کرد و سخن می‌گفت و نیازهایش رامی‌طلبید و از نمازگاهش بیرون نمی‌آمد تا اینکه رکعت سوم نماز وَتْر را بخواند و در آن پیش از رکوع، قنوت می‌خواند. سپس سلام می‌داد و دو رکعت نماز [نافله] فجر را هنگام دمیدن سپیده یا اندکی پس و پیش می‌گزارد. سپس دو رکعت نماز صبح (یعنی سپیده‌دمان) را هنگامی می‌خواند که سپیده، گسترش می‌یافت و به خوبی روشن می‌شد. این شیوه نماز گزاردن پیامبر خدا (ص) تا هنگام قبض روحش بود"[۴۴].

نمازهایی که حضرت (ص) به تنهایی اقامه می‌کرد، طولانی‌ترین نمازها در بین مردم بود؛ اما نمازهایی که با مردم اقامه می‌کرد[۴۵]، در عین کامل بودن، از نماز همه مردم سبک‌تر بود[۴۶] و به یاران خود نیز توصیه می‌فرمود: "هرگاه یکی از شما با مردم به جماعت نماز گزارد، باید نماز را کوتاه بخواند؛ چرا که در میان نماز گزاران، افراد ناتوان و بیمار و کهنسال نیز وجود دارند؛ هرگاه کسی از شما به تنهایی نماز می‌خواند، می‌تواند هر چه می‌خواهد، نماز را طولانی بگزارد"[۴۷]. می‌فرمود: "مثل نمازهای پنج گانه مثل نهر گوارایی است که جلو منزلتان جاری است و شما هر روز پنج بار در آن نهر شستشو می‌کنید. پس چنین فردی چگونه باز آلوده است؟"[۴۸] از سلمان روایت شده که گفته است: "روزی با رسول خدا (ص) زیر درختی نشسته بودیم. آن حضرت (ص) شاخه‌ای را که برگ‌هایش خشکیده بود، تکان داد و همه برگ‌ها بر زمین ریخت؛ سپس به من فرمود: "ای سلمان! از من نمی‌پرسی چرا چنین کردم؟"‌ گفتم: ای رسول خدا (ص) چرا چنین کردید؟ پیامبر (ص) فرمود: "وقتی مؤمن آن گونه که دستور رسیده است، وضو بگیرد و پس از آن نمازهای پنج گانه را به جا آورد، گناهانش می‌ریزد، همچون برگ‌های این شاخه." آن‌گاه حضرت (ص) این آیه را تلاوت فرمود: "در دو طرف روز و اوائل شب، نماز را به پا دار؛ چرا که حسنات، ‌ سیئات و آثار آن را از بین می‌برد[۴۹]"[۵۰].[۵۱]

منابع

پانویس

  1. «ای جامه بر خویش پیچیده * شب را- جز اندکی- بپای خیز * نیمی از آن را یا اندکی از آن (نیمه) را کم کن! * یا (اندکی) بر آن بیفزای و قرآن را آرام و روشن بخوان» سوره مزمل، آیه ۱-۴.
  2. سنن النبی، ص۲۵۱.
  3. مطلبی، سیره نبوی، ص۱۹۹.
  4. المحجة البیضاء، ج۴، ص۱۶۰.
  5. «روشنایی چشم من در نماز و روزه قرار داده شده است» سنن النبی، ص۲۶۸.
  6. میزان الحکمه، ج۱۴، ص۷۰۹۲.
  7. ««هر چیزی چهره‌ای دارد و چهره دین شما نماز است»» میزان الحکمه، ج۷، ص۳۰۹۲.
  8. «تا زمانی که در حال نماز هستی، درِ خانه پادشاهی مقتدر را می‌کوبی و هر که در خانه پادشاه را بسیار بکوبد، (سرانجام) آن در به رویش باز می‌شود». مکارم الاخلاق، ج۲، ص۳۶۶.
  9. «خداوند، نماز بنده‌ای را که را دلش با بدنش همراه نباشد، نمی‌پذیرد». میزان الحکمه، ج۷، ص۳۱۱۶.
  10. «هر که نمازش، او را از کار زشت و ناپسند باز ندارد، جز بر دوری او از خدا افزوده نشود». میزان الحکمه، ج۷، ص۳۰۹۶.
  11. «کسی که در نمازش خشوع ندارد، نمازش، نماز نیست». میزان الحکمه، ج۷، ص۳۱۰۶.
  12. «هر که از مرد یا زن مسلمانی غیبت کند، خداوند تعالی تا چهل شبانه روز، نه نمازش را می‌پذیرد و نه روزه‌اش را، مگر اینکه غیبت شونده او را ببخشد». میزان الحکمه، ج۷، ص۳۱۱۴.
  13. «دو رکعت نماز ساده و سبک، ولی همراه با تفکر، بهتر است از شبی را تا به صبح نماز گزاردن». سنن النبی، ص۲۶۹.
  14. میزان الحکمه، ج۷، ص۳۱۱۸.
  15. اسحاقی، سید حسین، نگین رسالت ص ۱۳.
  16. الکافی، ج ۵، ص ۳۲۱؛ مسند احمد، ج ۳، ص ۱۲۸ و المستدرک، ج ۲، ص ۱۶۰.
  17. جامع الاخبار، ص ۷۲ - ۷۳.
  18. عوالی اللآلی، ج ۱، ص ۱۹۵؛ مفتاح الفلاح، ص ۱۸۱ و الدارقطنی، سنن، ج ۱، ص ۲۵۹.
  19. کنزالعمال، ج ۷، ص ۳۶۰.
  20. اعلام الدین، ص ۱۹۱؛ امالی طوسی، ص ۵۲۸ و مجموعه ورام، ج ۲، ص ۵۴.
  21. الدارقطنی، علل، ج ۴، ص ۱۲۲ و تاریخ بغداد، ج ۱۰، ص ۴۴۲.
  22. مجموعه ورام، ج ۱، ص ۳۰۳.
  23. مستدرک الوسائل، ج ۶، ص ۳۹۵ و مسکن الفؤاد، ص ۵۰ ٢.
  24. سوره طه، آیه ۱۳۲.
  25. صنعانی، المصنّف، ج ۳، ص ۴۹ و الدر المنثور، ج ۴، ص ۳۱۳.
  26. المعجم الکبیر، ج ۱۸، ص ۳۰۰؛ کنزالعمال، ج ۷، ص ۱۰۰؛ مجمع الزوائد، ج ۲، ص ۲۸۳ و مستدرک الوسائل، ج۸، ص۲۴۵.
  27. تقی الدین مقریزی، امتاع الأسماع، ج ۲، ص ۳۱۸؛ مسند ابی یعلی، ج ۱، ص ۲۴۲ و صحیح ابن حبان، ج ۶، ص۳۳.
  28. مستدرک الوسائل، ج ۳، ص ۴۷۱؛ رضی الدین حلی، العدد القویه، ص ۲۲۲ و ابن حاتم عاملی، الدر النظیم، ص ۴۵۳.
  29. الکافی، ج ۳، ص ۴۴۳؛ شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج ۲، ص ۴؛ همو، الاستبصار، ج ۱، ص ۲۱۸ و عوالی اللآلی، ج ۳، ص ۶۵.
  30. اقبال الاعمال، ص ۲۰؛ الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۳۲۳ و کنزالعمال، ج ۷، ص ۸۲.
  31. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۲۹۱ و ابوعیسی ترمذی، الشمائل المحمدیة، ص ۱۶۷.
  32. المستدرک، ج ۱، ص ۱۹۰؛ سنن الدارقطنی، ج ۱، ص ۲۵۸ و البیهقی، معرفة السنن والآثار، ج ۱، ص ۴۵۶.
  33. السنن الکبری، ج ۳، ص ۷۴ و صالحی دمشقی، سبل الهدی و الرشاد، ج ۸، ص ۷۶.
  34. عدة الداعی، ص ۱۵۲؛ عوالی اللآلی، ج ۱، ص ۳۲۴ و مستدرک الوسائل، ج ۴، ص ۱۰۰.
  35. سید بن طاووس، فلاح السائل، ص ۱۶۲ و مستدرک الوسائل، ج ۴، ص ۹۳.
  36. سید بن طاووس، فلاح السائل، ص ۱۶۲ و مستدرک الوسائل، ج ۴، ص ۹۳.
  37. الخصال، ج ۱، ص ۲۸۲؛ فلاح السائل، ص ۱۶۲ و مستدرک الوسائل، ج ۴، ص ۹۳.
  38. مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص ۲۴۰ و بحارالانوار، ج ۱۷، ص ۲۹۳.
  39. سوره المدثر، آیه ۱ - ۲.
  40. سوره طه، آیه ۱ – ۲.
  41. سید بن طاووس، فتح الأبواب، ص ۱۷۰؛ مسند احمد، ج ۴، ص ۲۵۵ و صحیح بخاری، ج ۲، ص ۴۴.
  42. الکافی، ج۲، ‌ ص۹۵ و وسائل الشیعه، ج۵، ‌ ص۴۹۰.
  43. دلائل النبوه، ج ۲، ص ۳۵۴؛ مسند احمد، ج ۶، ص ۱۱۵؛ صحیح بخاری، ج ۶، ص ۴۴ و صحیح مسلم، ج ۸، ص ۱۴۲
  44. من لا یحضره الفقیه، ج ۱، ص ۲۲۷ - ۲۲۸ و وسائل الشیعه، ج ۴، ص ۶۱.
  45. سبل الهدی و الرشاد، ج ۸، ص ۱۵۸؛ مسند احمد، ج ۵، ص ۲۱۸؛ السنن الکبری، ج ۳، ص ۱۱۸ و المعجم الکبیر، ج ۳، ص ۲۵۰.
  46. مکارم الاخلاق، ص ۲۳؛ سنن ترمذی، ج ۱، ص ۱۵۱ و صحیح مسلم، ج ۲، ص ۴۴. در این باره روایت مشابهی نیز از جابر بن سمره روایت شده که گفته است: «با پیامبر اکرم (ص) نماز می‌گزاردم؛ هم نمازهایش میانه بود و هم سخنرانی‌اش». ر. ک. صحیح مسلم، ج ۳، ص ۱۱؛ سنن ترمذی، ج ۲، ص ۹، السنن الکبری، ج ۳، ص ۲۰۷ و مسند احمد، ج۵، ‌ص۹۳.
  47. شافعی، کتاب الأم، ج ۱، ص ۱۸۷؛ مسند احمد، ج ۲، ص ۲۷۱؛ صنعانی، المصنّف، ص ۳۶۲ و صحیح ابن‌حبان، ج ۵، ص ۵۷.
  48. مجمع الزوائد، ج ۱، ص ۳۰۰؛ المعجم الکبیر، ج ۸، ص ۱۶۴ و الدر المنثور، ج ۳، ص ۳۵۴ - ۳۵۵.
  49. سوره هود، آیه ۱۱۴.
  50. المعجم الکبیر، ج ۶، ص ۲۵۷؛ مسند احمد، ج ۵، ص ۴۳۷ و مجمع الزوائد، ج ۱، ص ۲۹۷ - ۲۹۸.
  51. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۵۱۰-۵۱۵.