اقتصاد در نهج البلاغه: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - '''']]؛' به '''']]')
خط ۳۰: خط ۳۰:
*'''نظام‌مندی درآمدهای عمومی:''' شامل تعیین شیوه دریافت [[خراج]]<ref>نهج البلاغه، نامه ۲۵</ref>، رعایت [[انصاف]] در دریافت درآمدهای عمومی<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۱</ref>، بازتعریف موضوع [[خراج]]، به‌عنوان رکنی در تأمین اقتصاد حکومتی، چنان‌که می‌فرماید: چنان عمل کن که موجب بهبود حال خراج‌گزاران شود، زیرا با درستی [[خراج]] و سامان‌یافتن روزگار خراج‌گزاران، وضع دیگران نیز [[اصلاح]] می‌شود و جز با آن سامان نپذیرد<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 112-113.</ref>.
*'''نظام‌مندی درآمدهای عمومی:''' شامل تعیین شیوه دریافت [[خراج]]<ref>نهج البلاغه، نامه ۲۵</ref>، رعایت [[انصاف]] در دریافت درآمدهای عمومی<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۱</ref>، بازتعریف موضوع [[خراج]]، به‌عنوان رکنی در تأمین اقتصاد حکومتی، چنان‌که می‌فرماید: چنان عمل کن که موجب بهبود حال خراج‌گزاران شود، زیرا با درستی [[خراج]] و سامان‌یافتن روزگار خراج‌گزاران، وضع دیگران نیز [[اصلاح]] می‌شود و جز با آن سامان نپذیرد<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 112-113.</ref>.
*'''تنظیم روابط تجاری:''' رونق بازار و کسب و کار وابسته به رونق روابط تجاری است. [[امام علی]] {{ع}} فعالیت‌های [[اقتصادی]] را که از آن با عنوان پشتوانه درآمدهای دولتی یاد می‌کند، در سه بخش بازرگانی خارجی، داخلی و صنعتگری تقسیم‌بندی می‌کند<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 113.</ref>.
*'''تنظیم روابط تجاری:''' رونق بازار و کسب و کار وابسته به رونق روابط تجاری است. [[امام علی]] {{ع}} فعالیت‌های [[اقتصادی]] را که از آن با عنوان پشتوانه درآمدهای دولتی یاد می‌کند، در سه بخش بازرگانی خارجی، داخلی و صنعتگری تقسیم‌بندی می‌کند<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 113.</ref>.
==کنترل و [[نظارت بر بازار]]==
==[[نظارت بر بازار]]==
*[[امام]] {{ع}} در فرمان‌نامه حکومتی خود تذکر می‌دهد که سوداگری در ضمیر پیشه‌های [[اقتصادی]] نفهته است. از این‌رو سفارش می‌کند که [[دولت]] باید بر دو چیز نظارت داشته باشد: نخست بر موضوع توزیع درست اجناس ضروری، به‌طوری که از پدیده احتکار جلوگیری کند و دوم بر نرخ‌گذاری بر مبنای [[عدل]] و [[انصاف]] و در نهایت، پرهیز از امتیازدهی<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 113.</ref>.
*[[امام علی]] {{ع}} در فرمان‌نامه حکومتی خود تذکر می‌دهد که سوداگری در ضمیر پیشه‌های [[اقتصادی]] نفهته است. از این‌رو سفارش می‌کند که [[دولت]] باید بر دو چیز نظارت داشته باشد: نخست بر موضوع توزیع درست اجناس ضروری، به‌طوری که از پدیده احتکار جلوگیری کند و دوم بر نرخ‌گذاری بر مبنای [[عدل]] و [[انصاف]] و در نهایت، پرهیز از امتیازدهی<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 113.</ref>.
 
==پیوند [[اخلاق]] و اقتصاد==
==پیوند [[اخلاق]] و اقتصاد==
*در منظر [[امام علی]] {{ع}}، اقتصاد با [[اخلاق]] پیوند می‌یابد به‌گونه‌ای که می‌توان فعل [[اقتصادی]] را به‌مثابه یک فعل [[اخلاقی]] تلقی کرد. سفارش‌های [[امام]] درباره اصطلاح [[رفتار]] [[اقتصادی]]، مواردی را مطرح می‌کند که در ارتباط مستقیم با [[اخلاق]] قرار می‌گیرد؛ مواردی چون پرهیز از طمع<ref>نهج البلاغه، حکمت  ۲۱۷</ref>، سفارش به [[قناعت]]<ref>نهج البلاغه، حکمت  ۴۶۷</ref> و [[مسئولیت]] سنگین اغنیا نسبت به فقرا. [[امام]] {{ع}} در این زمینه می‌فرماید: [[خداوند سبحان]] روزی فقرا را در [[اموال]] توانگران مقرر داشته است. پس هیچ فقیری گرسنه نماند، مگر آن‌که توانگری [[حق]] او را بازداشته است و [[خدای تعالی]] توانگران را بدین سبب بازخواست کند<ref>نهج البلاغه، حکمت ۳۲۰</ref>. از دیگر نکاتی که [[علی]] {{ع}} بر آن‌ها تأکید بسیار دارد، می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: پرهیز دادن [[انسان‌ها]] از کسب [[مال]] [[حرام]]<ref>نهج البلاغه، حکمت  ۴۲۱</ref>؛ مذمّت [[بخل]]<ref>نهج البلاغه، حکمت  ۳۷۸</ref>؛ سفارش به [[عدالت]]<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۵</ref>؛ پرداخت [[حقوق]] شرعی، قواعد مشارکت<ref>نهج البلاغه، حکمت ۲۲۲</ref>؛ سفارش به [[اعتدال]] و [[میانه‌روی]]<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 113.</ref>.
*در منظر [[امام علی]] {{ع}}، اقتصاد با [[اخلاق]] پیوند می‌یابد به‌گونه‌ای که می‌توان فعل [[اقتصادی]] را به‌مثابه یک فعل [[اخلاقی]] تلقی کرد. سفارش‌های [[امام]] درباره اصطلاح [[رفتار]] [[اقتصادی]]، مواردی را مطرح می‌کند که در ارتباط مستقیم با [[اخلاق]] قرار می‌گیرد؛ مواردی چون پرهیز از طمع<ref>نهج البلاغه، حکمت  ۲۱۷</ref>، سفارش به [[قناعت]]<ref>نهج البلاغه، حکمت  ۴۶۷</ref> و [[مسئولیت]] سنگین اغنیا نسبت به فقرا. [[امام]] {{ع}} در این زمینه می‌فرماید: [[خداوند سبحان]] روزی فقرا را در [[اموال]] توانگران مقرر داشته است. پس هیچ فقیری گرسنه نماند، مگر آن‌که توانگری [[حق]] او را بازداشته است و [[خدای تعالی]] توانگران را بدین سبب بازخواست کند<ref>نهج البلاغه، حکمت ۳۲۰</ref>. از دیگر نکاتی که [[علی]] {{ع}} بر آن‌ها تأکید بسیار دارد، می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: پرهیز دادن [[انسان‌ها]] از کسب [[مال]] [[حرام]]<ref>نهج البلاغه، حکمت  ۴۲۱</ref>؛ مذمّت [[بخل]]<ref>نهج البلاغه، حکمت  ۳۷۸</ref>؛ سفارش به [[عدالت]]<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۵</ref>؛ پرداخت [[حقوق]] شرعی، قواعد مشارکت<ref>نهج البلاغه، حکمت ۲۲۲</ref>؛ سفارش به [[اعتدال]] و [[میانه‌روی]]<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 113.</ref>.

نسخهٔ ‏۲۶ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۰۸:۳۸

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث اقتصاد است. "اقتصاد" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل اقتصاد (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

  • واژه اقتصاد در فرهنگ‌های کهن، عبارت از تدبیر منزل و اراده امور خانه است. ریشه لغوی این واژه از ریشه "قصد" به‌معنای راستی راه و در لغت به‌معنای پسندیده است که آن را حد وسط و میانه افراط و تفریط دانسته‌اند. قرآن کریم به این مفهوم اشارت دارد: در رفتارت میانه را برگزین[۱][۲].
  • اقتصاد در مرحله تئوری دارای دو بخش است: نخست، علم اقتصاد که به بحث از تولید می‌پردازد و روابط بینابینی را تبیین می‌کند؛ دوم، مکتب اقتصادی که ناظر بر سیستم توزیع ثروت است. اقتصاد در اصطلاح، حالت میانه بین زیاده‎روی و خسّت‌ورزی است. خداوند کریم می‌فرماید: و آنان که چون هزینه کنند اسراف نمی‌کنند و خست نمی‌ورزند، بلکه میان این دو راه، اعتدال را در پیش می‌گیرند[۳]. همین مفهوم در نهج البلاغه نیز به‌کار رفته است: آن‌که به اندازه خرج کند، تهی‌دست نشود[۴][۵].
  • پیوند مستقیم اسلام با اقتصاد از آن جهت است که احکام شریعت یک سلسله مقررات اقتصادی درباره مالکیّت، مبادلات، مالیات، ارث، هبه، صدقه، وقف و... دارد. اقتصاد در پیوند غیر مستقیم از طریق عمل اخلاقی با اسلام پیوند می‌یابد. گویا دیدگاه و فعالیت اقتصادی در دین مبین، یک فعل اخلاقی تلقی می‌شود. اسلام مردم را توصیه می‌کند به امانت، عفت، عدالت، احسان، ایثار، منع دزدی، خیانت و رشوه، که این‌ها در زمینه ثروت یا بخش‌هایی از محدوده ثروت بروز می‌یابد. اقتصاد در دنیای جدید در قالب نهادی تخصصی بروزیافته و سیستم‌های اجتماعی را به گونه‌ای منظم سازمان‌دهی می‌کند. از‌ این‌رو از متون کهن از جمله نهج البلاغه، گرچه نمی‌توان مطالبی مطابق با علوم اقتصاد نوین انتظار داشت، اما می‌توان به مفاهیم و ارزش‌هایی دست‌یافت که زیربنای اقتصاد مبتنی بر نیازهای بومی و دینی فرهنگ‌های مختلف را تببین می‌کند. از این‌رو مطالعه نهج البلاغه به‌عنوان زبان گویای سیره و سنت حکومتی امام علی (ع)، یعنی فردی از ائمه معصومین که به حکومت دست یافت، مورد توجه ویژه قرار می‌گیرد و بر اساس آن می‌توان زیربنای مکتب اقتصاد توحیدی را بنیان نهاد. باید توجه داشت مفهوم اقتصاد در دو سطح خرد و کلان یا فردی و اجتماعی مطرح شده است[۶].
  • علم اقتصاد در سطح کلان با سه مقوله اصلی تولید، توزیع و مصرف سروکار دارد، که چهارچوب این سه در سنت و سیره امام (ع) تبیین شده است. از منظر امام، محور اقتصاد، اصل عدالت است؛ عدالتی که در توزیع همگان را یکسان می‌بیند. در این‌صورت، رفاه عمومی حاصل می‌شود. رعایت این نکته نه‌تنها به موازنه اقتصادی در اجتماع می‌انجامد، بلکه عاملی برای برقراری عدالت و تکریم مقام انسانیّت است. روایت است که امام (ع) تازیانه‌ای در دست می‌گرفت و به بازارها سرکشی می‌کرد و مردم را از خیانت در معاملات بازمی‌داشت و می‌فرمود: "همان‌طور که جنس خوب خود را عرضه می‌کنید، بد آن را نیز عرضه کنید." یعنی جنس‌های خوب و بد را جدا نکنید تا ثروتمندان بهره بیشتری از مستمندان ببرند. در تولید نیز، فرصت‌های شغلی و امکانات را بین آحاد جامعه به‌طور یکسان فراهم می‌کند. در مصرف نیز از پدیده افراط و تفریط که موجب بروز اختلاف طبقاتی در جامعه می‌شود، جلوگیری به‌عمل می‌آورد. در مکتب امام، اصل بر اندازه‌داری و میانه‌روی در مصرف است. از این‌رو میانه‌روی را نیمی از معیشت دانسته است. در سیستم اقتصادی مورد توجه امام، آزادی مفرط اقتصادی وجود ندارد و مردمان موظف به رعایت حد و حدودی هستند که مبنای اجرای عدالت در جامعه قرار می‌گیرد و نظارت حکومت در مفهوم دولت بر اقتصاد امری ضروری تلقی می‌شود[۷].

تولید اقتصادی

  • تولید از ارکان اصلی نظام اقتصادی است. امام علی (ع) به بخش تولید توجه داشتند و خود، در سیره عملی از کارآفرینان و تولیدکنندگان بودند. امام (ع) در طول زندگی خود باغ‌های بسیاری را آباد و چاه‌های پرآبی حفر کرد. در نظر او کاهلی و کسالت در امور دنیوی امری نکوهیده است و تولید و کسب رزق مددکار انسان در دین‌داری است. امام (ع) فعالیت و کار را منحصر در نیاز مادی نمی‌داند و در هر شرایطی، چه نیازمندی و چه بی‌نیازی، انسان‌ها را به کوشش و تلاش فرامی‌خواند. اشتغال به تمام مشاغل تولیدی، اعمّ از زراعت، صنعت، تجارت و کسب حلال، مورد توجه و تأکید امام است. از این‌رو در کلامی فرمود: "خداوند شاغل متعهد را دوست دارد" و نیز فرمود: "تجارت کنید تا از دیگران بی‌نیاز شوید." در نامه ۵۳ نیز، سفارش‌های متعددی نسبت به صاحبان مشاغل دارد. تولید در مکتب اسلام مبتنی بر دو اصل نیاز عمومی و منفعت عمومی است. از این‌رو از تولید کالاهای تجملی و مصرفی جلوگیری و بر تولید مایحتاج اصلی مردمان تأکید شده است[۸].

زیربنای اندیشه اقتصادی امام علی (ع)

  1. طبیعت با نعمت‌ها و ذخایر آن؛
  2. مسئولیت آدمی با عمل خیری که همراه است.
  • امام علی (ع) اندیشه اقتصادی خود را بر پایه مسئولیت‌پذیری استوار می‌کند، زیرا انسان در برابر مردمان و سرزمین‌ها مسئول است. قلمرو مسئولیت او سرزمین‌های دور و حتی چهارپایان را هم در برمی‌گیرد. او در برابر فقرا و مستمندان مسئول است تا غبار تنگ‌دستی را از چهره آنان بزداید. آدمی در برابر هر قطعه زمین بایری مسئول است و باید آن را احیا کند تا گرسنه‌ای در جهان باقی نماند[۹]. اصل تلاش و جدیّت بر پایه مسئولیت استوار است. جدیّت یعنی کار ثمربخش و نتیجه‌بخش، چون مسئولیت با کار همراه است. به همین جهت، کار یکی از ارکان اقتصاد اسلامی است. ثمره کار، تولید است و ثمره مالکیت، بهره‌وری، که هر دو از ارکان اساسی توزیع ثروت به حساب می‌آیند. این، نمای کلی مکتب اقتصادی اسلام از دیدگاه نهج البلاغه است[۱۰].

عدالت اجتماعی

  • نگرشی به مفهوم و اهمیّت عدالت نزد امام (ع) ضرورت اجرای آن را در عرصه اجتماع مشخص می‌کند.امام (ع) در نخستین روزهای حکومت، به اصلاحات گسترده‌ای در سطح جامعه دست زد. اقدامات اصلاحی امام (ع) عبارت بود از:
  • فرهنگ‌سازی عمومی و اصلاح باورهای مردم: تعریف دوباره برخی مفاهیم مانند دنیا، مرگ، معاد، روزی، مال...[۱۱]
  • اصلاحات ساختاری: مانند عدالت در توزیع اموال عمومی، از میان برداشتن تبعیض‌ها و یکسان‌نگری بین آحاد جامعه و تجدیدنظر در کارگزاران حکومتی و اقتصادی، تبیین آیین‌نامه‌هایی برای بخش‌های مربوط و... . ایشان در نامه‌ای به کارگزار خود می‌نویسد: در اموال بیت المال که نزدت گرد آمده است، سخت دقّت و مراقبت کن و آن را به عائله‌داران و گرسنگان که نامشان در دیوان نیازمندان است بپرداز تا فقر و نیاز در جامعه ریشه‌کن شود و مازاد آن را برای ما بفرست تا بین نیازمندانِ این‌جا تقسیم کنیم[۱۲][۱۳].
  • نظام‌مندی درآمدهای عمومی: شامل تعیین شیوه دریافت خراج[۱۴]، رعایت انصاف در دریافت درآمدهای عمومی[۱۵]، بازتعریف موضوع خراج، به‌عنوان رکنی در تأمین اقتصاد حکومتی، چنان‌که می‌فرماید: چنان عمل کن که موجب بهبود حال خراج‌گزاران شود، زیرا با درستی خراج و سامان‌یافتن روزگار خراج‌گزاران، وضع دیگران نیز اصلاح می‌شود و جز با آن سامان نپذیرد[۱۶][۱۷].
  • تنظیم روابط تجاری: رونق بازار و کسب و کار وابسته به رونق روابط تجاری است. امام علی (ع) فعالیت‌های اقتصادی را که از آن با عنوان پشتوانه درآمدهای دولتی یاد می‌کند، در سه بخش بازرگانی خارجی، داخلی و صنعتگری تقسیم‌بندی می‌کند[۱۸][۱۹].

نظارت بر بازار

  • امام علی (ع) در فرمان‌نامه حکومتی خود تذکر می‌دهد که سوداگری در ضمیر پیشه‌های اقتصادی نفهته است. از این‌رو سفارش می‌کند که دولت باید بر دو چیز نظارت داشته باشد: نخست بر موضوع توزیع درست اجناس ضروری، به‌طوری که از پدیده احتکار جلوگیری کند و دوم بر نرخ‌گذاری بر مبنای عدل و انصاف و در نهایت، پرهیز از امتیازدهی[۲۰][۲۱].

پیوند اخلاق و اقتصاد

اقتصاد معیشتی در منظر امام (ع)

  1. رفع نیازمندی‌های اساسی زندگی؛
  2. پرهیز از زیاده‌روی و فزون‌خواهی؛
  3. پرهیز از اسراف، مصرف‌گرایی و تجمل گرایی؛
  4. انفاق.
  • در نگاه دینی، اموال، امانت الهی نزد مردمان است و برای آن حدّ و مرزی در نظر گرفته شده است. مالکیّت اگر از موضع قوامی و قیامی خود خارج شود، عامل فروپاشی اجتماع و بر هم خوردن تعادل آن می‌شود و در غیر این صورت، به شرط بسندگی به کفاف، پشتوانه افراد و اجتماع است[۳۳].

مال از دیدگاه اسلام

  1. کسب مال برای رفع نیازها در حد متناسب؛
  2. پرهیز از زیاده‌خواهی؛
  3. پرهیز از اسراف و تبذیر در کسب مال و مصرف آن؛
  4. انفاق و بخشش زیادی اموال.
  • در منظر امام علی (ع) زیاده‌خواهی و انحصارطلبی موجب نابودی انسان‌ها می‌شود. منطق امام گرچه مردمان را به فقر فرانمی‌خواند، امّا استفاده بی‌حد و حصر از اموال را نیز جایز ندانسته و حد اعتدال را در کسب مال، حد درست و متناسب می‌داند. از این‌رو به فرزند خویش فرمود: در طلب مال بسیار مکوش و کسب را مختصر گیر ... هشدار که مرکب‌های آزمندی را تند بدوانی تا تو را به آبشخورهای هلاکت فرو آورند[۳۷][۳۸].

مصرف از دیدگاه اسلام

  • مکتب اسلام، انسان را به حفظ اعتدال و میانه‌روی در مصرف رهنمون می‌دارد: و کسانی هستند که چون انفاق کنند، نه ولخرجی می‌کنند و نه تنگ می‌گیرند؛ و میان این دو روش حد وسط را برمی‌گزینند [۳۹].میانه‌روی در مصرف، مال آدمی را توسعه می‌بخشد. از این‌رو امام (ع)، میانه‌روی را نیمی از معیشت می‌داند و می‌فرماید: آن‌که به‌ اندازه خرج کند، تهی‌دست نشود[۴۰]. البته در منظر امام، صرف اسراف در مصرف و استفاده از مواهب الهی مورد نکوهش نیست، بلکه بخشش بی‌حساب و کتاب نیز، مورد نکوهش قرار گرفته و در آن مورد نیز، اصل اعتدال مورد نظر بوده است تا انسان‌ها در سایه حفظ اعتدال، کرامت خود را حفظ کنند و به اسراف و تبذیر گرفتار نشوند. حفظ اعتدال موارد گوناگونی از عرصه‌های زندگی را شامل می‌شود؛ عرصه‌هایی چون خوردن و آشامیدن، چنان‌که به اندازه خوردن را عفاف می‌داند و پرخوری را اسراف[۴۱]، فرش و بستر، مسکن و...[۴۲].
  • امام علی (ع) به یکی از یاران خود که خانه‌ای فراخ خریده بود، می‌فرماید: این خانه به این بزرگی را برای چه می‌خواهی؟ تو که در آخرت بیشتر بدان محتاجی. آری، اگر بخواهی بدین‌وسیله به آخرت برسی، یعنی میهمانان را پذیرایی کنی و در آن خویشاوندانت را بنوازی و حقوقی را که در این راه بر عهده داری ادا کنی، در این صورت آخرت خود را آباد ساخته‌ای[۴۳][۴۴].
  • قناعت پیشگی: قناعت به‌عنوان فضیلت اخلاقی به معنای صرفه‌جویی در مصرف و راضی بودن آدمی به آن چیزی است که در اختیار دارد. امام (ع) ضمن عباراتی به تبیین مفهومی قناعت پرداخته‌اند؛ عباراتی چون: قناعت ثروتی است که از میان نرود[۴۵]، قناعت یعنی فرمانروایی و سروری[۴۶]، قناعت ثروتی است پایان‌ناپذیر[۴۷]. هم‌چنین در فرازی از نامه ۳۱ با پرهیز از آزمندی، مردمان را به سمت و سوی زندگی همراه با قناعت سوق می‌دهد. انسان‌ها در سایه زندگی مقتصدانه به گنج بزرگ قناعت دست می‌یابند[۴۸][۴۹].
  • رزق و روزی: فرهنگ دین، رزق و روزی انسان‌ها را مقدّر و از جانب خداوند می‌داند. امام (ع) آگاهی می‌دهد که روزی بر دوگونه است: نخست روزی مقدّر که خود به‌سراغ آدمی می‌آید و انسان برای رسیدن به آن نیاز به تلاش چندانی ندارد؛ و نوع دیگر که آدمی در جست‌وجوی آن است و البته امکان دارد در سرنوشت آدمی بهره‌ای از آن برای انسان مقدر نشده‌اند.[۵۰]. چه بسا ثروتمندانی که از مال خود‌ بهره‌ای نبرده‌اند و خزانه‌دار دیگران شده‌اند. سفارش امام (ع) این است که مردمان، خود را برای کسب روزی بیشتر به زحمت و سختی نیفکنند: زندگی را آسان گیر، مادام که رکاب می‌دهد و رام توست. به‌خاطر افزون‌طلبی خود را به خطر میفکن[۵۱][۵۲].
  • انفاق: انفاق در معنای هزینه کردن از مال برای دیگران و پرهیز از نگه‌داری مال نزد شخص است. با توجه به احادیثی که به‌صراحت بیان می‌دارد "خدا فقرا را شریک در اموال ثروتمندان قرار داده و روزی فقرا را در اموال ثروتمندان مقرر کرده است"، موضوع انفاق نه تنها به عنوان یک فضلیت و خیر اخلاقی که به عنوان یک وظیفه و دِین شرعی اهمیت می‌یابد[۵۳].
  • در یک جمع‌بندی کلی، آنچه مکتب علوی از نظام معیشتی در سطح خرد با عنوان اخلاق معیشتی مطرح می‌کند، حدنگه‌داری و استفاده از اموال و مصرف در حد میانه و کفاف است. در این‌صورت، اقتصاد مایه سعادت فرد و جامعه و حفظ قوام زندگی می‌شود و در غیر این‌صورت، افراد، اموال را از جایگاه اصلی خود خارج می‌کنند که در نهایت به ایجاد اختلال در اقتصاد خواهد انجامید. آن‌گاه پدیده فقر و تکاثر (زیاده‌خوای) در جامعه شکل می‌گیرد و توازن جامعه فرو می‌پاشد. در نتیجه اموال به‌خودی خود نقشی در سعادت و شقاوت فرد و جامعه ندارد، بلکه اگر افراد متوجه و عامل به اقتصاد اسلامی باشند، سعادت اجتماعی تضمین می‌شود و در غیر این‌صورت، عدالت از جوامع رخت برمی‌بندد و جوامع فرو خواهند پاشید[۵۴].

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. ﴿ وَاقْصِدْ فِي مَشْيِكَ وَاغْضُضْ مِن صَوْتِكَ إِنَّ أَنكَرَ الأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الْحَمِيرِ ؛ سوره لقمان، آیه ۱۹
  2. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 110.
  3. ﴿وَالَّذِينَ إِذَا أَنفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا؛ سوره فرقان، آیه ۶۷
  4. نهج البلاغه، حکمت ۱۳۴
  5. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 110.
  6. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 110-111.
  7. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 111.
  8. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 111.
  9. نهج البلاغه، نامه ۵۳
  10. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 112.
  11. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 112.
  12. نهج البلاغه، نامه ۶۷
  13. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 112.
  14. نهج البلاغه، نامه ۲۵
  15. نهج البلاغه، نامه ۵۱
  16. نهج البلاغه، نامه ۵۳
  17. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 112-113.
  18. نهج البلاغه، نامه ۵۳
  19. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 113.
  20. نهج البلاغه، نامه ۵۳
  21. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 113.
  22. نهج البلاغه، حکمت ۲۱۷
  23. نهج البلاغه، حکمت ۴۶۷
  24. نهج البلاغه، حکمت ۳۲۰
  25. نهج البلاغه، حکمت ۴۲۱
  26. نهج البلاغه، حکمت ۳۷۸
  27. نهج البلاغه، خطبه ۱۵
  28. نهج البلاغه، حکمت ۲۲۲
  29. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 113.
  30. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 113-114.
  31. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 114.
  32. ﴿وَكُلُواْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ حَلالاً طَيِّبًا وَاتَّقُواْ اللَّهَ الَّذِيَ أَنتُم بِهِ مُؤْمِنُونَ؛ سوره مائده، آیه ۸۸
  33. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 114.
  34. ﴿وَلاَ تُؤْتُواْ السُّفَهَاء أَمْوَالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِيَامًا وَارْزُقُوهُمْ فِيهَا وَاكْسُوهُمْ وَقُولُواْ لَهُمْ قَوْلاً مَّعْرُوفًا؛ سوره نساء، آیه ۵
  35. ﴿وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لا يَجِدُونَ نِكَاحًا حَتَّى يُغْنِيَهُمْ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَالَّذِينَ يَبْتَغُونَ الْكِتَابَ مِمَّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ فَكَاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِيهِمْ خَيْرًا وَآتُوهُم مِّن مَّالِ اللَّهِ الَّذِي آتَاكُمْ وَلا تُكْرِهُوا فَتَيَاتِكُمْ عَلَى الْبِغَاء إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّنًا لِّتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَن يُكْرِههُّنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِن بَعْدِ إِكْرَاهِهِنَّ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ؛ سوره نور، آیه ۳۳
  36. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 114.
  37. نهج البلاغه، نامه ۳۱
  38. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 114-115.
  39. ﴿وَالَّذِينَ إِذَا أَنفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا ؛ سوره فرقان، آیه ۶۷
  40. نهج البلاغه، حکمت ۱۳۴
  41. غرر الحکم، ۲۳۴
  42. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 115.
  43. نهج البلاغه، خطبه ۲۰۰
  44. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 115.
  45. نهج البلاغه، حکمت ۵۴
  46. نهج البلاغه، حکمت ۲۲۰
  47. نهج البلاغه، حکمت ۴۵۷
  48. نهج البلاغه، حکمت ۳۶۳
  49. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 115-116.
  50. نهج البلاغه، نامه ۳۱
  51. نهج البلاغه، نامه ۳۱
  52. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 116.
  53. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 116.
  54. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 116.