ماجرای خسف بیدا چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۲: خط ۴۲:
[[پرونده:7474646.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[نجم‌الدین طبسی]]]]
[[پرونده:7474646.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[نجم‌الدین طبسی]]]]
::::::آیت‌الله [[نجم‌الدین طبسی]] در کتاب ''«[[سفیانی (کتاب)|سفیانی]]»'' در اين‌باره گفته است:
::::::آیت‌الله [[نجم‌الدین طبسی]] در کتاب ''«[[سفیانی (کتاب)|سفیانی]]»'' در اين‌باره گفته است:
::::::«[[مرحوم مجلسی]] در لوامع<ref>این کتاب همان اللوامع القدسیه است که آقا بزرگ تهرانی در دو جای الذریعه اشاره دارد. در یک‌جا فقط اشاره دارد به لوامع و توضیح نمی‌دهد؛ اما در لوامع القدسیه توضیح می‌دهد و می‌گوید: این شرح فارسی بر من لا یحضره الفقیه است که شامل کتاب طهارت و کتاب صلاة، زکات، حج و زیارات تا آخر ابواب حقوق و فروض الجوارح می‌باشد و در سه جلد از چاپ خارج شده (فرغ منها ۱۰۶۶ ه‍ -‎) می‌فرماید تا این‌جا نصف مَن لا یحضر را شرح داده‌اند. بعد فرمودند: ربع جلد سوم (از کتاب قضا تا آخر کبائر) را برای شاه عباس الموسوی الصفوی شرح دادند (بعد عرضه الشرح العربی علیه) که همان روضة المتقین است که بر شاه عباس صفوی عرضه می‌کنند و ایشان خیلی خوشش می‌آید و به علامه پیشنهاد می‌کند که شرح فارسی بر آن بنویسید تا دیگران هم استفاده کنند. در سال (۱۰۶۶). بیست سال بعد، لوامع را می‌نویسند (شرح فارسی من لا یحضر) و صاحبقرانی لقب شاه عباس‌است.</ref> و روضه المتقین ذیل [[روایات]] [[سفیانی]] بیاناتی دارند. در مورد جیش الخسف، محل [[خسف]] و فاصله آن تا [[مدینه]]: {{عربی|"يَخْسِفَ بِكُمُ الْأَرْضَ"}}؛ چه کسانی‌اند و از [[روایات]] چه استفاده می‌شود؟ [[مرحوم مجلسی]] اول در لوامع<ref>اللوامع القدسیه، ج ۳، ص ۲۸۵.</ref> بیان مفصلی دارند که در [[حدیث صحیح]] از [[امام صادق]] {{ع}} آمده است: «در سه موضع [[نماز خواندن]] مکروه است...»<ref>کافی، ج ۳، ص ۳۹۰.</ref>، یکی [[سرزمین بیداء]] است. [[بیداء]] را ذات الجیش هم می‌گویند که [[لشکر سفیانی]] همان‌جا به [[زمین]] فرو می‌روند؛ اما این [[خسف]] چه موقع است‌؟ آیا در زمان [[ظهور امام زمان]] است (که در این‌صورت جیش الخسف از علامات [[ظهور]] نمی‌شود) یا قبل [[ظهور]] است‌؟
::::::«[[مرحوم مجلسی]] در لوامع<ref>این کتاب همان اللوامع القدسیه است که آقا بزرگ تهرانی در دو جای الذریعه اشاره دارد. در یک‌جا فقط اشاره دارد به لوامع و توضیح نمی‌دهد؛ اما در لوامع القدسیه توضیح می‌دهد و می‌گوید: این شرح فارسی بر من لا یحضره الفقیه است که شامل کتاب طهارت و کتاب صلاة، زکات، حج و زیارات تا آخر ابواب حقوق و فروض الجوارح می‌باشد و در سه جلد از چاپ خارج شده (فرغ منها ۱۰۶۶ ه‍ -‎) می‌فرماید تا این‌جا نصف مَن لا یحضر را شرح داده‌اند. بعد فرمودند: ربع جلد سوم (از کتاب قضا تا آخر کبائر) را برای شاه عباس الموسوی الصفوی شرح دادند (بعد عرضه الشرح العربی علیه) که همان روضة المتقین است که بر شاه عباس صفوی عرضه می‌کنند و ایشان خیلی خوشش می‌آید و به علامه پیشنهاد می‌کند که شرح فارسی بر آن بنویسید تا دیگران هم استفاده کنند. در سال (۱۰۶۶). بیست سال بعد، لوامع را می‌نویسند (شرح فارسی من لا یحضر) و صاحبقرانی لقب شاه عباس‌است.</ref> و روضه المتقین ذیل [[روایات]] [[سفیانی]] بیاناتی دارند. در مورد جیش الخسف، محل [[خسف]] و فاصله آن تا [[مدینه]]: {{متن حدیث|يَخْسِفَ بِكُمُ الْأَرْضَ}}؛ چه کسانی‌اند و از [[روایات]] چه استفاده می‌شود؟ [[مرحوم مجلسی]] اول در لوامع<ref>اللوامع القدسیه، ج ۳، ص ۲۸۵.</ref> بیان مفصلی دارند که در [[حدیث صحیح]] از [[امام صادق]] {{ع}} آمده است: «در سه موضع [[نماز خواندن]] مکروه است...»<ref>کافی، ج ۳، ص ۳۹۰.</ref>، یکی [[سرزمین بیداء]] است. [[بیداء]] را ذات الجیش هم می‌گویند که [[لشکر سفیانی]] همان‌جا به [[زمین]] فرو می‌روند؛ اما این [[خسف]] چه موقع است‌؟ آیا در زمان [[ظهور امام زمان]] است (که در این‌صورت جیش الخسف از علامات [[ظهور]] نمی‌شود) یا قبل [[ظهور]] است‌؟
::::::[[علامه]] می‌گوید: در آن‌جا ([[بیداء]]) این لشکر به [[زمین]] فرو می‌رود و این، در [[زمان ظهور]] حضرت [[صاحب الامر]] است. این یک بیان که روایتش نیز صحیح است. باز می‌فرماید: بر اساس برخی [[روایات]]، [[خسف]] قبل از [[ظهور]] حضرت است<ref>باید متعرض این مبحث هم بشویم که خسف از علامات حتمی‌ست یا نه. اگر حتمی است کجاست و چطور مقارنت دارد با ظهورکه در این صورت از علامات نیست.</ref>. سپس می‌فرماید: در این [[بیداء]] (محل [[خسف]]) [[نماز]] مکروه است و ده روز قبل از [[ظهور]] آن حضرت [[دجال]] [[ظهور]] می‌کند. پس، طبق این بیان [[دجال]] می‌شود از علامات [[ظهور]] و اکثر لشکر او از [[یهود]] خواهند بود. حضرت [[صاحب الامر]] که در [[مکه]] [[ظهور]] می‌فرماید، ابتدا جمعی با آن حضرت [[بیعت]] خواهند کرد (۳۱۳ نفر از [[اولیاء]] الله که از خاص الخواص هستند) این‌ها پیش‌قدم هستند و با آن حضرت [[بیعت]] می‌کنند. قوام [[دنیا]]، بلکه عالَم به این‌هاست (نه [[زمین]]، بلکه کل عالَم). دقت کنید: [[دجّال]]، ده روز قبل از [[ظهور]] [[امام]]، [[ظهور]] می‌کند<ref>طبق بیان مرحوم مجلسی اول.</ref> و [[امام زمان]] را [[هدف]] قرار می‌دهد و به سمت [[مکه]] می‌‌آید؛ ایشان بیاناتی دارد که در نگاه ابتدایی برخلاف روایاتی است که در ذهنمان بوده است.
::::::[[علامه]] می‌گوید: در آن‌جا ([[بیداء]]) این لشکر به [[زمین]] فرو می‌رود و این، در [[زمان ظهور]] حضرت [[صاحب الامر]] است. این یک بیان که روایتش نیز صحیح است. باز می‌فرماید: بر اساس برخی [[روایات]]، [[خسف]] قبل از [[ظهور]] حضرت است<ref>باید متعرض این مبحث هم بشویم که خسف از علامات حتمی‌ست یا نه. اگر حتمی است کجاست و چطور مقارنت دارد با ظهورکه در این صورت از علامات نیست.</ref>. سپس می‌فرماید: در این [[بیداء]] (محل [[خسف]]) [[نماز]] مکروه است و ده روز قبل از [[ظهور]] آن حضرت [[دجال]] [[ظهور]] می‌کند. پس، طبق این بیان [[دجال]] می‌شود از علامات [[ظهور]] و اکثر لشکر او از [[یهود]] خواهند بود. حضرت [[صاحب الامر]] که در [[مکه]] [[ظهور]] می‌فرماید، ابتدا جمعی با آن حضرت [[بیعت]] خواهند کرد (۳۱۳ نفر از [[اولیاء]] الله که از خاص الخواص هستند) این‌ها پیش‌قدم هستند و با آن حضرت [[بیعت]] می‌کنند. قوام [[دنیا]]، بلکه عالَم به این‌هاست (نه [[زمین]]، بلکه کل عالَم). دقت کنید: [[دجّال]]، ده روز قبل از [[ظهور]] [[امام]]، [[ظهور]] می‌کند<ref>طبق بیان مرحوم مجلسی اول.</ref> و [[امام زمان]] را [[هدف]] قرار می‌دهد و به سمت [[مکه]] می‌‌آید؛ ایشان بیاناتی دارد که در نگاه ابتدایی برخلاف روایاتی است که در ذهنمان بوده است.
::::::ایشان می‌فرماید: [[دجال]] قصد [[مکه]] می‌کند و [[حضرت عیسی]] از [[آسمان]] فرود می‌آید. (در روز [[خروج]] آن حضرت) [[امام]]، به [[حضرت عیسی]] [[تکلیف]] می‌کند که پیش بایست تا به تو [[اقتدا]] کنم! [[حضرت عیسی]] می‌گوید: «من [[امت]] جد تو و تابع شما هستم، شما پیش بایستید!» پس حضرت پیش می‌ایستد و [[حضرت عیسی]] [[نماز]] [[جمعه]] را به [[امام]] در [[مکه]]، در [[مسجدالحرام]] [[اقتدا]] می‌کند و [[اهل مکه]] همه با [[امام]] [[بیعت]] می‌کنند (جمعی با میل و جمعی به کراهت) بعد متوجه [[مدینه]] مشرفه می‌شود که در این حال، [[دجال]] در نزدیکی [[مدینه منوره]] به [[امام]] می‌رسد و در همان ذات الجیش، [[دجال]] دعوی [[الوهیت]] می‌کند. حضرت [[صاحب الامر]] [[حضرت عیسی]] را که پیشقراول لشکر آن حضرت‌است به [[دعوت]] نزد [[دجال]] می‌فرستد و او را به [[اسلام]] می‌خواند؛ امّا [[دجال]] قبول نمی‌کند؛ لذا حضرت او را به قتل می‌رساند<ref>بحثی نیست که دجال به دست حضرت عیسی {{ع}}، به امر امام زمان کشته می‌شود.</ref> و [[زمین]] [[بیداء]] که دو فرسخ است (که قبلاً [[لشکر سفیانی]] را فرو برده است) [[دجال]]<ref>مرکب دجال در جای دیگر ندیدم؛ مگر در کلمات مرحوم مجلسی اول.</ref> و مرکب و لشکرش را فرو می‌برد.
::::::ایشان می‌فرماید: [[دجال]] قصد [[مکه]] می‌کند و [[حضرت عیسی]] از [[آسمان]] فرود می‌آید. (در روز [[خروج]] آن حضرت) [[امام]]، به [[حضرت عیسی]] [[تکلیف]] می‌کند که پیش بایست تا به تو [[اقتدا]] کنم! [[حضرت عیسی]] می‌گوید: «من [[امت]] جد تو و تابع شما هستم، شما پیش بایستید!» پس حضرت پیش می‌ایستد و [[حضرت عیسی]] [[نماز]] [[جمعه]] را به [[امام]] در [[مکه]]، در [[مسجدالحرام]] [[اقتدا]] می‌کند و [[اهل مکه]] همه با [[امام]] [[بیعت]] می‌کنند (جمعی با میل و جمعی به کراهت) بعد متوجه [[مدینه]] مشرفه می‌شود که در این حال، [[دجال]] در نزدیکی [[مدینه منوره]] به [[امام]] می‌رسد و در همان ذات الجیش، [[دجال]] دعوی [[الوهیت]] می‌کند. حضرت [[صاحب الامر]] [[حضرت عیسی]] را که پیشقراول لشکر آن حضرت‌است به [[دعوت]] نزد [[دجال]] می‌فرستد و او را به [[اسلام]] می‌خواند؛ امّا [[دجال]] قبول نمی‌کند؛ لذا حضرت او را به قتل می‌رساند<ref>بحثی نیست که دجال به دست حضرت عیسی {{ع}}، به امر امام زمان کشته می‌شود.</ref> و [[زمین]] [[بیداء]] که دو فرسخ است (که قبلاً [[لشکر سفیانی]] را فرو برده است) [[دجال]]<ref>مرکب دجال در جای دیگر ندیدم؛ مگر در کلمات مرحوم مجلسی اول.</ref> و مرکب و لشکرش را فرو می‌برد.
خط ۵۸: خط ۵۸:
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[خدامراد سلیمیان]]'''، در کتاب ''«[[درسنامه مهدویت (کتاب)|درسنامه مهدویت]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[خدامراد سلیمیان]]'''، در کتاب ''«[[درسنامه مهدویت (کتاب)|درسنامه مهدویت]]»'' در این‌باره گفته است:
:::::*«در باره چگونگی [[خسف به بیداء]] سخن روشنی در [[روایات]] نیامده و تنها به فرو رفتن [[سپاهیان]] [[سفیانی]] در این [[زمین]] اشاره شده است. [[امام باقر]]{{ع}} می‌فرماید: "[[سفیانی]] گروهی را به [[مدینه]] روانه می‌کند و [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} از آنجا به [[مکه]] رخت برمی بندد. خبر به [[فرمانده]] [[سپاه]] [[سفیانی]] می‌رسد که [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} به سوی [[مکه]] بیرون رفته است. او لشکری از پی آن حضرت روانه کند؛ ولی او را نمی‌یابد تا اینکه [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}}، با حالت [[ترس]] و نگرانی بدان [[سنت]] که [[موسی بن عمران]] داشت، داخل [[مکه]] شود. [[فرمانده]] [[سپاه]] [[سفیانی]] در صحرا فرود می‌آید. منادی از [[آسمان]] ندا می‌کند: ای دشت! آن [[قوم]] را نابود ساز"؛ پس آن نیز ایشان را به درون خود می‌برد و هیچ یک از آنان [[نجات]] نمی‌یابد، مگر سه نفر..."<ref>نعمانی، الغیبه، ص۲۷۹، باب۱۴، ح۶۷.</ref>.  
:::::*«در باره چگونگی [[خسف به بیداء]] سخن روشنی در [[روایات]] نیامده و تنها به فرو رفتن [[سپاهیان]] [[سفیانی]] در این [[زمین]] اشاره شده است. [[امام باقر]]{{ع}} می‌فرماید: "[[سفیانی]] گروهی را به [[مدینه]] روانه می‌کند و [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} از آنجا به [[مکه]] رخت برمی بندد. خبر به [[فرمانده]] [[سپاه]] [[سفیانی]] می‌رسد که [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} به سوی [[مکه]] بیرون رفته است. او لشکری از پی آن حضرت روانه کند؛ ولی او را نمی‌یابد تا اینکه [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}}، با حالت [[ترس]] و نگرانی بدان [[سنت]] که [[موسی بن عمران]] داشت، داخل [[مکه]] شود. [[فرمانده]] [[سپاه]] [[سفیانی]] در صحرا فرود می‌آید. منادی از [[آسمان]] ندا می‌کند: ای دشت! آن [[قوم]] را نابود ساز"؛ پس آن نیز ایشان را به درون خود می‌برد و هیچ یک از آنان [[نجات]] نمی‌یابد، مگر سه نفر..."<ref>نعمانی، الغیبه، ص۲۷۹، باب۱۴، ح۶۷.</ref>.  
:::::بعضی از [[روایات]] از تأخر این اتفاق بر [[ظهور]] سخن گفته و در برخی دیگر این اتفاق پس از [[بیعت]] [[یاران خاص]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} [[ذکر]] شده است. مصنف عبدالرزاق<ref>{{عربی|"فیبایعونه بین الرکن و المقام فیبعث الیه جیش من الشام حتی اذا کانوا بالبیداء خسف بهم ..."}}؛ عبدالرزاق، المصنف، ج۱۱، ص۳۷۱، ح۲۰۷۶۹.</ref>، مصنف ابن ابی شیبه<ref>{{عربی|"یبایع لرجل بین الرکن و المقام ... فیغزوهم جیش من اهل الشام حتی اذا کانوا بالبیداء یخسف بهم ..."}}؛ ابن ابی شیبه، المصنف، ج ۱۵، ص۴۵، ح۹۰۷۰.</ref>، مسند [[احمد]]<ref>{{عربی|"فیبایعونه بین الرکن و المقام فیبعث الیهم جیش من الشام فیخسف بهم البیداء ..."}}؛ احمد بن حنبل، مسند، ج۶، ص۳۱۶.</ref> و برخی منابع دیگر، به طور روشن به این رخداد اشاره کرده‌اند»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ج۳، ص ۱۳۰ - ۱۳۱.</ref>.
:::::بعضی از [[روایات]] از تأخر این اتفاق بر [[ظهور]] سخن گفته و در برخی دیگر این اتفاق پس از [[بیعت]] [[یاران خاص]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} [[ذکر]] شده است. مصنف عبدالرزاق<ref>{{متن حدیث|فیبایعونه بین الرکن و المقام فیبعث الیه جیش من الشام حتی اذا کانوا بالبیداء خسف بهم ...}}؛ عبدالرزاق، المصنف، ج۱۱، ص۳۷۱، ح۲۰۷۶۹.</ref>، مصنف ابن ابی شیبه<ref>{{متن حدیث|یبایع لرجل بین الرکن و المقام ... فیغزوهم جیش من اهل الشام حتی اذا کانوا بالبیداء یخسف بهم ...}}؛ ابن ابی شیبه، المصنف، ج ۱۵، ص۴۵، ح۹۰۷۰.</ref>، مسند [[احمد]]<ref>{{متن حدیث|فیبایعونه بین الرکن و المقام فیبعث الیهم جیش من الشام فیخسف بهم البیداء ...}}؛ احمد بن حنبل، مسند، ج۶، ص۳۱۶.</ref> و برخی منابع دیگر، به طور روشن به این رخداد اشاره کرده‌اند»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ج۳، ص ۱۳۰ - ۱۳۱.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
{{جمع شدن|۴. حجت الاسلام و المسلمین امامی میبدی؛}}
{{جمع شدن|۴. حجت الاسلام و المسلمین امامی میبدی؛}}

نسخهٔ ‏۱۸ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۰:۵۱

الگو:پرسش مهدویت بالا

ماجرای خسف بیدا چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل بالاترمهدویت / مقدمات ظهور امام مهدی / نشانه‌های ظهور امام مهدی / خسف بیداء

خسف بیدا که به معنای فرو رفتن زمین است در منطقه‌ای بین مکه و مدینه اتفاق می‌افتد که یکی از پنج نشانه حتمی ظهور است. لشکر سفیانی که برای جنگ و مقابله با حضرت مهدی(ع) به سمت مکه روانه می‌شوند در این منطقه دچار عذاب الهی شده و با فرو رفتن در زمین همگی به جز یک یا دو یا سه نفر، هلاک می‌شوند. البته سفیانی خود همراه این لشکر نیست.

در ذیل، پاسخ جامع اجمالی به اين پرسش و دیدگاه‌های متفرقه برخی از نویسندگان و دانشمندان، در این باره، به طور مفصل‌تری قابل بررسی است.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ جامع اجمالی

* پاسخ جامع به این پرسش، برگرفته از تمامی پاسخ‌ها ودیدگاه‌های متفرقه اندیشمندان و نویسندگانی است که تصویر و متن سخنان آنان در ذیل دیده می‌شود:
طبسی آیتی سلیمیان امامی میبدی
  1. منظور از خسف سفیانی این است، پس از آنکه سپاه سفیانی به قصد جنگ و قتال با امام عازم مکه می‌شود، میانه راه و در منطقه بیداء، منادی آسمانی ندا داده و به زمین، دستور فرو بلعیدن لشکر سفیانی را می‌دهد. این لشکر در زمین فرو می‌رود و به جز دو یا سه نفر کسی از آنها زنده نمی‌ماند.[۱۰] و این در زمان ظهور یا قبل از ظهور قائم(ع) است.[۱۱] این رخداد حادثه‌ای اعجازآمیز است که با ارادۀ خداوندی و دخالت نیروهای غیبی انجام می‌پذیرد.[۱۲]
  2. منظور از خسف دجال نیز این است، دجال وقتی می‌فهمد امام مهدی(ع) خروج کرده و در مکه است، قصد مکه می‌کند، در روز خروج امام(ع)، حضرت عیسی(ع) نیز از آسمان فرود می‌آید. امام(ع)، در مسجد الحرام به ایشان تکلیف می‌کند که پیش بایست تا به تو اقتدا کنم، و حضرت عیسی(ع) نیز می‌گوید: «من امت جد تو و تابع شما هستم، شما پیش بایستید» پس حضرت پیش می‌ایستد و ایشان به امام(ع)، اقتدا می‌کند و اهل مکه همه (جمعی با میل و جمعی با کراهت) با امام(ع) بیعت می‌کنند؛ بعد امام(ع) به طرف مدینه می‌رود، و دجال نیز در نزدیکی مدینه منوره به امام(ع) می‌رسد و در همان ذات الجیش، دعوی الوهیت می‌کند. امام(ع) حضرت عیسی (ع) را که پیش قراولِ لشکر آن حضرت ‌است به نزد دجال می‌فرستد و او را به اسلام می‌خواند؛ امّا دجال قبول نمی‌کند؛ لذا حضرت او را به قتل می‌رساند. و زمین بیداء که دو فرسخ است و قبلاً لشکر سفیانی را فرو برده؛ جسد دجال و مرکب و لشکرش را نیز فرو می‌برد.[۱۳]
  • برخی از روایاتی که در آنها ماجرای خسف بیداء آمده، عبارتند از:
  1. امام باقر (ع) فرمودند:[۱۴] «سفیانی گروهی را به مدینه روانه می‌کند و مهدی از آنجا به مکه رخت بر می‌بندد. خبر به فرمانده سپاه سفیانی می‌رسد که مهدی به سوی مکه بیرون رفته است. او لشکری از پی آن حضرت روانه کند؛ ولی او را نمی‌یابد تا این که مهدی ، با حالت ترس و نگرانی بدان سنت که موسی بن عمران داشت، داخل مکه شود. فرمانده سپاه سفیانی در صحرا فرود می‌آید. منادی از آسمان ندا می‌کند: ای دشت! آن قوم را نابود ساز"؛ پس آن نیز ایشان را به درون خود می‌برد و هیچ یک از آنان نجات نمی‌یابد، مگر سه نفر... .» [۱۵]
  2. همچنین حضرت فرمودند:[۱۶] «چون به بیداء برسد سپاه سفیانی به سویش روانه می‌شود. پس خداوند به زمین دستور می‌دهد و زمین آن‌ها را می‌گیرد»[۱۷]
  3. رسول خدا (ص) فرمود[۱۸]: «در آینده مردی در عمق دمشق خروج می‌‌کند که او را سفیانی می‌‌گویند و عموم پیروانش از قبیله کلب هستند، دست به کشتار می‌زند و حتی شکم زنان را پاره می‌‌کند، و کودکان را به قتل می‌‌رساند، تا آنکه قبیله قیس علیه او قیام کند و او قیس را بکشد و جایی را از ستم خود خالی نگذارد و در این هنگام مردی از اهل بیت من خروج می‌‌کند، تا به سفیانی می‌‌رسد، و ستونی از لشکر خود را به سرکوبی وی می‌فرستد و ایشان را منهزم نموده شکست می‌دهند، سفیانی با همراهان خود راه می‌‌افتد تا به بیداء می‌‌رسد در آن سرزمین دچار خسف می‌شوند و در زمین فرو می‌‌روند و احدی از ایشان باقی نمی‌‌ماند مگر کسی که سرگذشت آنان را برای مردم خبر دهد».[۱۹]

پاسخ‌های دیگر

 با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته می‌شود:  

منبع‌شناسی جامع مهدویت

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. ر.ک. مهدی‌پور، علی اکبر، در آستانه ظهور، ص؟؟؟؛ تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص ۲۹۸؛ سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ج۳، ص ۱۳۰
  2. ر.ک. سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۲۱۱ ـ ۲۱۲؛ تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص ۲۹۸
  3. ابن منظور، لسان العرب، ج ۱، ص ۵۴۸
  4. ر.ک. مهدی‌پور، علی اکبر، در آستانه ظهور، ص؟؟؟
  5. ابن منظور، لسان العرب، ماده خسف و بیداء
  6. ر.ک. سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۲۱۱ ـ ۲۱۲؛ تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص ۲۹۸
  7. ر.ک. طبسی، نجم‌الدین، سفیانی، ص۱۰۹ـ۱۱۱
  8. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۳، ص ۳۸۹: «الصَّلَاةُ تُكْرَهُ فِي‏ ثَلَاثَةِ مَوَاطِنَ مِنَ الطَّرِيقِ الْبَيْدَاءِ وَ هِيَ ذَاتُ الْجَيْشِ وَ ذَاتِ الصَّلَاصِلِ وَ ضَجْنَان‏»
  9. ر.ک. طبسی، نجم‌الدین، سفیانی، ص۱۰۹ـ۱۱۱
  10. ر.ک. آیتی، نصرت الله، تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور، ص۲۱۱ ـ ۲۱۳؛ امامی میبدی، علیرضا، آموزه های مهدویت در آثار علامه طباطبایی، ص ۱۸۶ ـ ۱۹۰
  11. ر.ک. طبسی، نجم‌الدین، سفیانی، ص۱۰۹ـ۱۱۱
  12. ر.ک. آیتی، نصرت الله، تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور، ص۲۱۱ ـ ۲۱۳
  13. ر.ک. طبسی، نجم‌الدین، سفیانی، ص۱۰۹ـ۱۱۱
  14. نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، ص۲۷۹، ب۱۴، ح۶۷: ِ«... وَ يَبْعَثُ السُّفْيَانِيُّ بَعْثاً إِلَى الْمَدِينَةِ فَيَنْفَرُ الْمَهْدِيُّ مِنْهَا إِلَى مَكَّةَ فَيَبْلُغُ أَمِيرَ جَيْشِ السُّفْيَانِيِّ أَنَّ الْمَهْدِيَّ قَدْ خَرَجَ إِلَى مَكَّةَ فَيَبْعَثُ جَيْشاً عَلَى أَثَرِهِ فَلَا يُدْرِكُهُ حَتَّى يَدْخُلَ مَكَّةَ خائِفاً يَتَرَقَّبُ‏ عَلَى سُنَّةِ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ(ع) قَالَ فَيَنْزِلُ أَمِيرُ جَيْشِ السُّفْيَانِيِّ الْبَيْدَاءَ فَيُنَادِي مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ يَا بَيْدَاءُ أَبِيدِي الْقَوْمَ‏ «7» فَيَخْسِفُ بِهِمْ فَلَا يُفْلِتُ مِنْهُمْ إِلَّا ثَلَاثَةُ نَفَر ... .»
  15. ر.ک. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ج۳، ص ۱۳۰ ـ ۱۳۱؛ آیتی، نصرت الله، تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور، ص۲۱۱ ـ ۲۱۳
  16. تفسیر قمی، ج۲، ص۲۰۵: «فَإِذَا جَاءَ إِلَى الْبَيْدَاءِ يَخْرُجُ إِلَيْهِ جَيْشُ السُّفْيَانِيِّ فَيَأْمُرُ اللَّهُ الْأَرْضَ فَتَأْخُذُ أَقْدَامَهُمْ»
  17. ر.ک. آیتی، نصرت الله، تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور، ص۲۱۱ ـ ۲۱۳
  18. الدر المنثور، جلد ۵، صفحه ۲۴۱.
  19. ر.ک: امامی میبدی، علی رضا، آموزه‌های مهدویت در آثار علامه طباطبائی، ص ۱۸۶ ـ ۱۹۰؛ المیزان، ج ۱۶، ص ۳۹۲.
  20. این کتاب همان اللوامع القدسیه است که آقا بزرگ تهرانی در دو جای الذریعه اشاره دارد. در یک‌جا فقط اشاره دارد به لوامع و توضیح نمی‌دهد؛ اما در لوامع القدسیه توضیح می‌دهد و می‌گوید: این شرح فارسی بر من لا یحضره الفقیه است که شامل کتاب طهارت و کتاب صلاة، زکات، حج و زیارات تا آخر ابواب حقوق و فروض الجوارح می‌باشد و در سه جلد از چاپ خارج شده (فرغ منها ۱۰۶۶ ه‍ -‎) می‌فرماید تا این‌جا نصف مَن لا یحضر را شرح داده‌اند. بعد فرمودند: ربع جلد سوم (از کتاب قضا تا آخر کبائر) را برای شاه عباس الموسوی الصفوی شرح دادند (بعد عرضه الشرح العربی علیه) که همان روضة المتقین است که بر شاه عباس صفوی عرضه می‌کنند و ایشان خیلی خوشش می‌آید و به علامه پیشنهاد می‌کند که شرح فارسی بر آن بنویسید تا دیگران هم استفاده کنند. در سال (۱۰۶۶). بیست سال بعد، لوامع را می‌نویسند (شرح فارسی من لا یحضر) و صاحبقرانی لقب شاه عباس‌است.
  21. اللوامع القدسیه، ج ۳، ص ۲۸۵.
  22. کافی، ج ۳، ص ۳۹۰.
  23. باید متعرض این مبحث هم بشویم که خسف از علامات حتمی‌ست یا نه. اگر حتمی است کجاست و چطور مقارنت دارد با ظهورکه در این صورت از علامات نیست.
  24. طبق بیان مرحوم مجلسی اول.
  25. بحثی نیست که دجال به دست حضرت عیسی (ع)، به امر امام زمان کشته می‌شود.
  26. مرکب دجال در جای دیگر ندیدم؛ مگر در کلمات مرحوم مجلسی اول.
  27. طبسی، نجم الدین، سفیانی ، ص۱۰۹-۱۱۱.
  28. پس فرمانده سپاه سفیانی در بیداء فرود می‌آید و ندادهنده‌ای از آسمان ندا می‌دهد ای بیداء، این جماعت را نابود کن! پس در زمین فرو می‌روند و جز سه نفر کسی از آن‌ها باقی نمی‌ماند؛ الغیبة للنعمانی.
  29. چون به بیداء برسد سپاه سفیانی به سویش روانه می‌شود. پس خداوند به زمین دستور می‌دهد و زمین آن‌ها را می‌گیرد؛ تفسیر قمی، ج۲، ص۲۰۵. (درباره اعتبار این حدیث، نک: تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور، ص۱۵۲)
  30. آیتی، نصرت‌الله، تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور، ص۲۱۱ - ۲۱۳.
  31. نعمانی، الغیبه، ص۲۷۹، باب۱۴، ح۶۷.
  32. «فیبایعونه بین الرکن و المقام فیبعث الیه جیش من الشام حتی اذا کانوا بالبیداء خسف بهم ...»؛ عبدالرزاق، المصنف، ج۱۱، ص۳۷۱، ح۲۰۷۶۹.
  33. «یبایع لرجل بین الرکن و المقام ... فیغزوهم جیش من اهل الشام حتی اذا کانوا بالبیداء یخسف بهم ...»؛ ابن ابی شیبه، المصنف، ج ۱۵، ص۴۵، ح۹۰۷۰.
  34. «فیبایعونه بین الرکن و المقام فیبعث الیهم جیش من الشام فیخسف بهم البیداء ...»؛ احمد بن حنبل، مسند، ج۶، ص۳۱۶.
  35. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ج۳، ص ۱۳۰ - ۱۳۱.
  36. (بیداء) در لغت به معنای بیابان وسیع می‌‌باشد، و نام منطقه‌‌ای میان مکه و مدینه است. لسان العرب، جلد ۳، صفحه ۹۷؛ بحارالانوار، جلد ۴۱، صفحه ۳۴۶.
  37. غیبه نعمانی، صفحه ۲۷۹؛ بحارالانوار، جلد ۴۱، صفحه ۳۴۶.
  38. «و اگر ببینی هنگامی که کفار به فزع می‌افتند، پس هیچ راه فراری ندارند و هیچ چیز از خدا فوت نمی‌‌شود، بلکه از مکانی نزدیک گرفتار می‌شوند. و گفتند: به قرآن ایمان آوردم، ولی چگونه از مکانی دور به ایمان توانند رسید؟ با این که قبلا به آن کفر ورزیدند و از مکانی دور آن را نادیده رها می‌کردند. میان ایشان و آرزوهایشان مانعی افکند، چنانکه با نظایر ایشان از پیش همین رفتار را نمود، همانا آنها در شکی سخت بودند.» سبأ: ۵۱ تا ۵۴.
  39. المیزان، جلد ۱۶، صفحه ۳۹۱.
  40. همان، جلد ۱۶، صفحه ۳۹۲.
  41. الدر المنثور، جلد ۵، صفحه ۲۴۱.
  42. المیزان، جلد ۱۶، صفحه ۳۹۳.
  43. تفسیر قمی، جلد ۲، صفحه ۲۰۴ و ۲۰۵.
  44. المیزان، جلد ۴، صفحه ۳۷۹.
  45. تفسیر البرهان، جلد ۱، صفحه ۳۵۴، حدیث ۲ و ۳.
  46. ﴿سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ. به زودی آیات خود را هم در آفاق و هم در نفوسشان به آنها نشان خواهیم داد تا آشکار شود که قرآن حق است، آیا این شهادت برای پروردگار تو کافی نیست که او ناظر و گواه بر هر چیز است؟
  47. المیزان جلد ۱۷، صفحه ۴۰۶.
  48. کافی، جلد ۸، صفحه ۱۶۶، حدیث ۱۱۸.
  49. امامی میبدی، علی رضا، آموزه‌های مهدویت در آثار علامه طباطبائی، ص ۱۸۶-۱۹۰.