خسف بیداء که از نشانه‌های حتمی ظهور است چیست؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خسف بیداء که از نشانه‌های حتمی ظهور است چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل بالاترمهدویت / مقدمات ظهور امام مهدی / نشانه‌های ظهور امام مهدی / خسف بیداء
مدخل اصلیخسف بیداء
تعداد پاسخ۸ پاسخ

یکی از پنج نشانه حتمی ظهور، خسف بیداست. خسف به معنای فرو رفتن و بیدا به معنای سرزمین پهناور است. در روایات آمده است لشکر سفیانی که برای جنگ و قتال با حضرت مهدی (ع) عازم مکه می‌شود، در منطقه‌ای بین مکه و مدینه به نام بیدا، مورد غضب خدا قرار گرفته و با فرو رفتن در زمین هلاک می‌شوند.

در ذیل، پاسخ جامع اجمالی به این پرسش و دیدگاه‌های متفرقه برخی از نویسندگان و دانشمندان، در این باره، به طور مفصل‌تری قابل بررسی است.

پاسخ جامع اجمالی

  1. امیرالمؤمنین (ع) می‌فرمایند:[۱۷] «مردی از خاندان من، در سرزمین حرم قیام می‌کند، چون خبر ظهور وی به سفیانی می‌رسد وی سپاهی از لشکریان خود را برای جنگ، به سوی او می‌فرستد ولی سپاه مهدی آنان را شکست می‌دهد، آنگاه خود سفیانی با لشکریانِ همراه به جنگ وی می‌روند و چون از سرزمین بیداء می‌گذرند، در زمین فرو روند و جز یک نفر که خبر آنان را می‌آورد، همگی هلاک می‌شوند.»[۱۸] و ... .[۱۹]
  2. همچنین حضرت در تفسیر آیۀ شریفه ﴿وَلَوْ تَرَى إِذْ فَزِعُوا فَلَا فَوْتَ وَأُخِذُوا مِنْ مَكَانٍ قَرِيبٍ[۲۰]؛ می‌‌فرماید:[۲۱] «در آستانه ظهورِ قائم ما (مهدی (ع)، سفیانی خروج می‌‌‌کند ... سپاه وی، به سوی مدینه حرکت می‌ کند و چون به سرزمین بیداء می‌‌‌رسند، خداوند آن‌ها را در کام زمین فرو می‌برد.»[۲۲]

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

۱. آیت‌الله محمدی ری‌شهری؛
آیت‌الله محمد محمدی ری‌شهری، در کتاب «دانشنامهٔ امام مهدی» در این‌باره گفته است:

«خسف در لغت به معنای فرو بردن و فرو ریختن است. مشهورترین اشاره به خسف لشکر سفیانی مربوط به منطقه‌ای به نام بیدا در بین مکه و مدینه یا منطقه‌ای نزدیک به مدینه است[۲۳]. روایات مرتبط با خسف در بیدا چند گروه هستند:

  1. روایاتی که یکی از نشانه‌های ظهور امام مهدی (ع) را خسف در بیدا برشمرده و گاه آن را از علائم حتمی دانسته‌اند[۲۴].
  2. گروهی که به خسف در بیدا اشاره کرده و مبارزه این گروه را با فردی می‌دانند که در خانه خدا پناه گرفته است[۲۵].
  3. گزارش‌هایی که میان سفیانی و بیدا ارتباط برقرار کرده و می‌گویند: لشکر سفیانی در بیدا، فرو خواهد رفت[۲۶].
با توجه به علامت بودن سفیانی برای ظهور، روشن می‌شود که اشاره به خسف‌ لشکر او در بیدا، پشتوانه مناسب و معتبری در متون حدیثی شیعه و سنی دارد و بر اصل علامت بودن آن برای ظهور، صحه می‌گذارد»[۲۷].
۲. آیت‌الله قزوینی؛
آیت‌الله سید محمد کاظم قزوینی، در کتاب «امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور» در این‌باره گفته است: «فرو رفتن در سرزمین بیدا، از علایم حتمی و قطعی ظهور امام زمان (ع) است. سفیانی، لشکری را به طرف مدینه برای دستگیری امام زمان (ع) می‌فرستد و به محض رسیدن لشکر به مدینه، متوجه می‌گردند که امام (ع) به سمت مکه رفته است و لشکر از مدینه به سمت مکه خارج می‌شود؛ وقتی به وسط صحرای بین مکه و مدینه می‌رسند به امر خداوند، زمین شکاف برمی‌دارد و آنها را با تمام وسایل و ادواتی که دارند می‌بلعد و کسی از آن جا نجات پیدا نمی‌کند، مگر دو نفر؛ همان گونه که قبلاً بیان شد. روشن است که شکافتن زمین به سبب زلزله یا تکان خوردن و یا چیزی شبیه قضایای طبیعی- که تکرار آنها در مناطق مختلف رخ داده- نمی‌باشد؛ بلکه آن، عذابی برای ارتش سفیانی و انتقام از آنهاست که به امر خداوند و اراده تکوینی او صورت می‌گیرد؛ خداوند عزوجل فرموده: ﴿إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ[۲۸]. شکاف عظیمی بر روی زمین پدید می‌آید که ابعاد آن را نمی‌دانیم به چه میزان است. به طور ناگهانی شکاف بر می‌دارد و تمام لشکر را در اعماق خود فرو می‌برد و دوباره به هم می‌آید و میلیون‌ها تُن خاک روی آنها را می‌پوشاند و همگی هلاک می‌گردند. از امام صادق (ع) روایت شده که فرمود: "آقای ما در حالی که پشت به دیوار کعبه زده.... پس از آن، مردی به نزدش می‌آید که صورتش به پشتش برگشته، پشت گردنش به سمت سینه‌‌اش آمده، می‌ایستد و می‌گوید: ای آقا و مولا! من بشارت دهنده هستم، ملائکه‌ای از ملائکه حق به من امر نموده که به شما بشارت دهم که لشکر سفیانی در بیداء،هلاک شده است. حضرت قائم (ع) به او می‌فرماید: "جریان خود و برادرت را برایم بیان کن؟" آن مرد می‌گوید: من و برادرم در لشکر سفیانی بودیم و دنیا را از بغداد تا دمشق خراب کردیم و پشت سر خود، تلی از ویرانه‌ها برجای گذاشتیم؛ کوفه و مدینه را نیز خراب کردیم، منبر پیامبر (ص) را شکستیم و مرکب‌های خود را در مسجد رسول خدا (ص) قرار دادیم و می‌خواستیم، کعبه را خراب کنیم و اهل آن جا را به قتل برسانیم؛ اما وقتی به بیداء رسیدیم در آن فرو رفتیم؛ پس صدا زننده‌ای به ما گفت: "ای بیدا! این قوم ظالم را در خود فرو ببر". زمین، تَرَک برداشت و همه لشکر را بلعید به خدا سوگند که هیچ کسی روی زمین، جز من و برادرم باقی نماند! و ملکی به ما زد و صورتمان به پشت برگشت، همان گونه که می‌بینی و به برادرم گفت: "وای بر تو! به طرف سفیانی ملعون در دمشق برو و او را از ظهور مهدی آل محمد (ص) آگاه کن و بگو که خداوند لشکرت را در بیداء به هلاکت رساند". و به من گفت: "ای بشیر، به سمت مکه برو به مهدی (ع) ملحق شو و هلاکت ظالمان را بشارت ده و به دست امام (ع) توبه کن". حضرت قائم (ع) بر او دست کشید و او به همان حالت و شکل اول خود برگشت و با امام (ع) بیعت نمود و همراه ایشان ماند"[۲۹]»[۳۰].
۳. حجت الاسلام و المسلمین زهادت؛
حجت الاسلام و المسلمین عبدالمجید زهادت، در کتاب «معارف و عقاید ۵ ج۲» در این‌باره گفته است:

«واژه "خسف" به معنای فرو رفتن در زمین و بیداء نام منطقه‌ای بین مکه و مدینه است. از این نشانه به عنوان یکی از نشانه‌های حتمی ظهور یاد شده و در روایات متعدد به آن اشاره شده است. در اکثر روایات فقط نام این نشانه ذکر شده و معمولاً از ویژگی آن چیزی به میان نیامده است.

منظور از این نشانه که حالتی اعجاز گونه دارد این است که لشگری از سفیانی به قصد جنگ با امام زمان (ع) عازم مکه می‌شوند، و در منطقۀ بیداء -بین مدینه و مکه- به امر خدا به زمین فرو می‌روند. از امام باقر (ع) نقل شده است ««فَيَنْزِلُ أَمِيرُ جَيْشِ السُّفْيَانِيِّ البَيْدَاءَ فَيُنَادِي مُنَادٍ مِنْ السَّمَاءِ: يَا بَيْدَاءُ بِيدِي القَوْمَ، فَيُخْسَفُ بِهِمْ»»[۳۱]؛ پس فرود می‌آید سپاه سفیانی در بیداء پس ندا دهنده‌های از آسمان ندا می‌دهد: ای بیداء آن قوم را از بین ببر. پس آن دشت آنها را به درون خود می‌برد این علامت آنقدر مورد اعتماد علما و فقها بوده است که در برخی از کتب فقهی خود در باب نماز در مکان مکروه به این مکان اشاره کرده و ضمن بیان کراهت نماز در آنجا گفته‌اند که لشگر سفیانی در این منطقه به زمین فرو می‌رود.[۳۲]»[۳۳].
۴. حجت الاسلام و المسلمین مهدی‌پور؛
حجت الاسلام و المسلمین علی اکبر مهدی‌پور، در کتاب «در آستانه ظهور» در این‌باره گفته است:

«"بیدَا" در لغت به معنای دشت هموار، پهناور، خالی از سکنه و آب و علف[۳۴]. در میان مکه و مدینه دشت پهناور شنزاری است که "بیدا" نام دارد[۳۵]. هنگامی که سپاه سفیانی به این سرزمین برسد، جبرئیل امین به این سرزمین بانگ بر می‌آورد:‌ای بیدا، این گروه ستمگر را نابود کن. پس زمین دهان باز می‌کند و همه آنها را در کام خود فرو می‌برد.

از بررسی روایات ملاحم و فتن استفاده می‌شود که این حادثه در حدود یک ماه بعد از ظهور رخ می‌دهد. روی این بیان آن را نمی‌توان از نشانه‌های ظهور دانست، بلکه باید آن را از نشانه‌های قیام حضرت بقیة الله (ع) دانست، زیرا بر اساس روایات فراوان بین ظهور و قیام آن حضرت دقیقا سه ماه و ۱۷ روز فاصله هست. فضل بن شاذان با سند صحیح از امام صادق (ع) روایت می‌کند که آن حضرت فرمود: "در شب ۲۳ رمضان به نام قائم (ع) ندا سر داده می‌شود و در روز عاشورا قیام می‌کند"[۳۶]؛ بر این اساس خسف بیدا از نشانه‌های قیام جهانی آن حضرت است که در فاصله ظهور و قیام رخ می‌دهد»[۳۷].
۵. حجت الاسلام و المسلمین حسنی؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید نذیر حسنی، در کتاب «مصلح کل» در این‌باره گفته است:

«فرو رفتن در زمین را به‌عنوان نشانه دوم ظهور پس از نشانه سفیانی بیان کنیم، زیرا آن سپاهی که در زمین فرو می‌رود، سپاه سفیانی است و از نظر تاریخی سه فرو رفتن در زمین اتفاق می‌افتد. یکی در مشرق، یکی در مغرب و سومی در شبه جزیره عربستان و حتمی‌ترین آن، مورد سوم است که در جزیرة العرب رخ می‌دهد و ما در این بخش به شرح این نشانه می‌پردازیم:

برای اثبات صحت آن نقل شدن آن از سوی علمای اهل سنت در کتاب‌های معروف صحیحشان خود کافی است؛ از جمله کسانی که آن‌را نقل کرده‌اند، می‌توان از: مسلم بن حجاج نیشابوری (متوفای سال ۲۶۱ ه ق)، محمد بن یزید قزوینی (متوفای سال ۲۷۵ ه ق)، سلیمان بن اشعث سجستانی (متوفای سال ۲۷۵ ه ق)، محمد بن عیسی ترمذی (متوفای سال ۲۷۹ ه ق)، احمد بن شعیب نسائی (متوفای سال ۳۰۳ ه ق) و احمد بن حنبل (متوفای سال ۲۴۱ ه ق) و شمار دیگری از آنان نام برد[۳۹].

همگی این علما در مورد نقل این علامت در کتاب‌های حدیثشان اتفاق نظر داشته‌اند و این از نظر تاریخی برای اثبات این نشانه، کفایت می‌کند.

از امام صادق (ع) در مورد علایم حتمی سؤال شد. ایشان این نشانه‌ها را و از جمله خسف بیداء را نام برد و برشمرد[۴۱].

شیخ حسن بن علی نمازی صاحب کتاب سفینة البحار خسف (فرو رفتن زمین) را جزو نشانه‌های قطعی دانسته است[۴۲].

ابن ماجه این حدیث را در سنن خود با ذکر سند از پیامبر (ص) روایت می‌کند: سپاهی قصد این خانه می‌کند و به سوی آن حرکت می‌کند، وقتی به بیداء می‌رسند همگی را زمین به کام خود فرو می‌برد ... در آغاز، زمین میانه لشکر را و سپس تمام لشکر را در خود فرو می‌برد[۴۴].

ترمذی در سنن خود با ذکر سند از پیامبر (ص) روایت می‌کند: مردم موفق به تصرف این خانه نمی‌شوند تا اینکه سپاهی قصد حمله به آن‌را می‌کند، آن سپاه وقتی به بیداء می‌رسد همگی از اول تا آخر به کام زمین فرو می‌روند. سپس در شرح این حدیث می‌گوید: این حدیث، حسن و صحیح است[۴۵].

نسائی نیز این حدیث را در سنن خود نقل کرده است[۴۶].

حاکم نیشابوری هم این حدیث را از پیامبر (ص) نقل می‌کند: پناهنده‌ای به حرم پناه می‌آورد و سپاهی برای مقابله با او فرستاده می‌شود وقتی که آن سپاه به بیداء می‌رسند در کام زمین فرو می‌روند.

او در ادامه حدیث می‌گوید: اسناد این حدیث بنابر قول شیخین درست است و آن را نفی نکردند[۴۷].

از میان شیعیان، نعمانی و طوسی و دیگران آن‌را نقل کرده‌اند و این نکته در بحث حتمیت داشتن آن علامت گفته شد»[۴۸].
۶. حجت الاسلام و المسلمین اسماعیلی؛
حجت الاسلام و المسمین اسماعیل اسماعیلی، در مقاله «بررسی نشانه‌های ظهور» در این‌باره گفته است: «واژه "خسف"، به معنای فرورفتن و پنهان شدن است‌[۴۹] و "بیداء"، نام سرزمینی است بین مکه و مدینه. ظاهرا منظور از "خسف در بیداء" آن است که‌ سفیانی، با لشکری عظیم، به قصد جنگ با مهدی (ع) عازم مکه می‌شود، در بین مکه و مدینه و در محلی که به سرزمین "بیداء" معروف است، به گونه معجزه، به امر خداوند، در دل زمین فرو می‌روند[۵۰]. این حادثه، در روایات بسیاری از عامه و خاصه، به عنوان نشانه ظهور بیان شده و در شماری از آنها بر حتمی بودن آن نیز تأکید شده‌[۵۱] است. صاحب منتخب الأثر، پس از ذکر این نشانه تصریح می‌کند که روایات آن، به حد تواتر می‌رسد[۵۲]. اینک، دو نمونه از آن روایات: علی (ع) در تفسیر آیه شریفه ‌﴿وَلَوْ تَرَى إِذْ فَزِعُوا فَلا فَوْتَ وَأُخِذُوا مِن مَّكَانٍ قَرِيبٍ[۵۳] در آستانه ظهور قائم ما مهدی (ع)، سفیانی خروج می‌کند... سپاه وی، به سوی مدینه حرکت می‌کند و چون به سرزمین بیداء می‌رسند، خداوند آنها را در کام زمین فرو می‌برد[۵۴]. یا می‌فرماید: "مردی از خاندان من، در سرزمین حرم قیام می‌کند، چون خبر ظهور وی‌ به سفیانی می‌رسد، وی، سپاهی از لشکریان خود را برای جنگ، به سوی او می‌فرستد، ولی سپاه مهدی‌ آنان را شکست می‌دهد، آن‌گاه خود سفیانی با لشکریان همراه، به جنگ وی می‌روند و چون از سرزمین بیداء می‌گذرند، در زمین فرو می‌روند و جز یک نفر، که خبر آنان را می‌آورد همگی هلاک می‌شوند"[۵۵]. گرچه حادثه "خسف" در منطقه "بیداء" و در مورد لشکر سفیانی واقع می‌شود، ولی در برخی روایات، غیر از خسف در بیداء، از خسف در مشرق و خسف در مغرب نیز یاد شده است‌[۵۶]. و این نشانگر آن است که در سایر نقاط زمین نیز، چنین حوادثی رخ می‌دهد و به امر خداوند دشمنان مهدی (ع)، بدین وسیله نابود می‌گردند»[۵۷].
۷. حجت الاسلام و المسلمین سلیمیان؛
حجت الاسلام و المسلمین خدامراد سلیمیان، در کتاب «درسنامه مهدویت» در این‌باره گفته است:
۸. آقای تونه‌ای (پژوهشگر معارف مهدویت
آقای مجتبی تونه‌ای، در کتاب «موعودنامه» در این‌باره گفته است:
۹. آیت‌الله فاضل لنکرانی؛
آیت الله محمد جواد فاضل لنکرانی، در کتاب «گفتارهای مهدوی» در این‌باره گفته است: «خسْف در لغت به معنای فرو رفتن چیزی در زمین است[۷۵] و بَیْدا در لغت به معنای دشت هموار، پهناور و خالی از سکنه و آب و علف است که در میان مکه و مدینه واقع شده است. بنابراین منظور از خَسفِ در بیدا یعنی فرو رفتن سپاه سفیانی در سرزمین بیدا که در احادیث به عنوان علامت حتمی وارد شده است. در تبیین این علامت آمده است که هنگامی که سپاه سفیانی از مدینه‌ برای جنگ با حضرت مهدی (ع) و سپاه ایشان به سوی مکه‌ حرکت می‌کنند، چون به سرزمین بیدا می‌رسند، زمین دهان باز می‌کند و تمامی آنان را در کام خود فرو می‌برد. البته تقریباَ این حادثه، یک ماه بعد از ظهور حضرت ولی مهدی (ع) رخ می‌دهد. بدین رو‌، خسفِ در بیدا از نشانه‌های ظهور نیست، بلکه از نشانه‌های قیام حضرت مهدی (ع) است»[۷۶].
۱۰. حجت الاسلام و المسلمین رمضانیان؛
حجت الاسلام و المسلمین علی رضا رمضانیان، در کتاب «شرایط و علائم حتمی ظهور» در این‌باره گفته است:
  1. حضرت علی (ع) می‌فرمایند: "مردی از خاندان من، در سرزمین حرم قیام می‌کند، چون خبر ظهور، وی به سفیانی می‌رسد وی سپاهی از لشکریان خود را برای جنگ،به سوی او می‌فرستد ولی سپاه مهدی آنان را شکست می‌دهد، آن‌گاه خود سفیانی با لشکریان همراه به جنگ وی می‌روند و چون از سرزمین بیداء می‌گذرند، در زمین فرو روند و جز یک نفر که خبر آنان را می‌آورد، همگی هلاک می‌شوند[۸۱].
  2. امام باقر (ع) فرمودند: "... سفیانی گروهی را به مدینه روانه می‌کند و مهدی از آن‌جا به مکه رخت بر می‌بندد، خبر به فرمانده سپاه سفیانی می‌رسد که مهدی (ع) به سوی مکه بیرون رفته است. او لشکری از پی آن حضرت روانه کند ولی او نمی‌یابد تا این که مهدی با حالت ترس و نگرانی بدان سنت که موسی بن عمران داشت داخل مکه شود. فرمانده سپاه سفیانی در صحرا فرود می‌آید. منادی از آسمان ندا می‌کند "ای دشت آن قوم را نابود ساز" پس آن نیز ایشان را به درون خود می‌برد و هیچ یک از آنان نجات نمی‌یابد، مگر سه نفر....[۸۲]
  3. امام صادق (ع) فرمودند: "سالار ما قائم (ع) بر دیوار کعبه تکیه می‌دهد. آنگاه مردی که چهره‌اش به عقب برگشته است نزد او می‌آید و می‌گوید: ای سرزمین من! بشارتی برای شما دارم. فرشته‌ای به من دستور داده است که نزد شما بیایم و هلاکت سپاه سفیانی را بشارت دهم. قائم (ع) به او می‌فرمایند: "ماجرای خود و برادرت را بیان کن. آن مرد می‌گوید: من و برادرم در لشکر سفیانی بودیم و همه جا از دمشق تا بغداد را خراب کردیم و تل خاکی باقی گذاردیم. کوفه و مدینه را هم ویران کردیم و منبر پیامبر (ص) را هم شکستیم و مرکب‌های خود را در مسجد رسول الله بستیم. از آنجا برای تخریب خانه خدا و کشتن اهل آن خارج شدیم اما وقتی به دشت پهنی رسیدیم که استراحت کنیم، ناگاه کسی ندا داد، ای بیابان! ستم‌کاران را نابود گردان. در این هنگام زمین گشوده شد و تمام سپاه را بلعید و به خدا قسم کسی جز من و برادرم بر روی زمین باقی نماند. فرشته‌ای بر صورت ما زد و چهره ما چنان که می‌بینید برگشت. و به برادرم گفت: وای بر تو! به سوی سفیانی در دمشق برو و او را از ظهور مهدی آل محمد (ص) با خبر کن و بگو خداوند سپاهت را در میان مکه و مدینه نابود ساخت. و به من گفت: تو هم به مکه نزد مهدی برو و او را به هلاکت ستم‌کاران بشارت ده و به دست او توبه کن که از تو می‌پذیرد. آن‌گاه قائم (ع) با دست خود چهره او می‌کشد و به حال اول باز می‌گردد و با او بیعت می‌کند و جزء یارانش می‌گردد[۸۳]. لازم به ذکر است که در برخی روایات، غیر از خسف در بیداء از خسف در مشرق و خسف در مغرب نیز یاد شده است[۸۴]. و این نشان آن است که در سایر نقاط زمین نیز چنین حوادثی رخ می‌دهد و به امر خداوند، دشمنان مهدی (ع) بدین وسیله نابود می‌گردند[۸۵]. بعضی از روایات از تأخر خسف به بیداء، بر ظهور سخن گفته و در برخی دیگر این اتفاق پس از بیعت یاران خاص حضرت مهدی (ع) ذکر شده است [۸۶]. با توجه به این که بین ظهور و قیام تفاوت وجود دارد و این که قیام آن حضرت با فاصله‌ای نامعین پس از ظهور خواهد بود لذا پدیده خسف پس از ظهور خواهد بود»[۸۷].
۱۱.حجت الاسلام و المسلمین طاهری؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر حبیب‌الله طاهری در کتاب «سیمای آفتاب» در این‌باره گفته‌است:
  • «در روایات وارده از طرق اهل بیت (ع) از جمله علائم حتمی فرو رفتن لشگر سفیانی در بیداست که امام صادق (ع) فرمود: این از محتومات است که تغییر و تبدیل در آن راه ندارد و داستانش همان بود که در ذیل علامت سوم بیان شد»[۸۸].
۱۲.حجت الاسلام و المسلمین صمدی؛
حجت الاسلام و المسلمین قنبر علی صمدی، در کتاب «آخرین منجی» در این‌باره گفته است:
  • «"خسف" به معنای پنهان شدن و فرورفتن در چیزی است[۸۹]؛ از این‌رو به ماه گرفتگی "خسوف" گفته می‌شود، زیرا ماه در تاریکی فرو رفته و ناپدید می‌گردد. واژه "خسف" هم چنین به فرو ریختن چیزی در زمین گفته شده است: الْخَسْفُ؛ سؤوخ الْأَرْضُ بِمَا عَلَيْهِ[۹۰]. چنان که قرآن کریم در مورد قارون می‌فرماید: ﴿فَخَسَفْنَا بِهِ وَبِدَارِهِ الأَرْضَ[۹۱]؛
"بیداء" در لغت به معنای دشت هموار، پهناور و خالی از سکنه و بی‌آب و علف است: الْبَيْدَاءَ : مَفَازَةٍ لَا شَيْ‏ءَ فِيهَا[۹۲]. بیابان بیداء، سرزمین پهناور و دشت شن زاری است که در حدود چهار فرسخی مدینه و در مسیر مکه واقع شده است. لشکریان سفیانی در این منطقه، به اذن الاهی در زمین فرو می‌روند و ناپدید می‌شوند»[۹۳].
۱۳. خانم دکتر خیراللهی و موسوی شکور ؛
خانم دکتر زهرا خیراللهیو خانم فخری سادات موسوی شکور، در مقاله «علائم ظهور در آیات قرآن» در این‌باره گفته‌اند: «واژه "خسف" به معنای فرو رفتن و پنهان شدن است و "بیداء" نام سرزمینی بین مکه و مدینه است منظور از این نشانه این است که سفیانی با لشگری که به قصد جنگ با حضرت مهدی (ع) عازم مکه می‌شود در راه بین مکه و مدینه و در محلی معروف به "بیداء" به صورت معجزه‌آسا در زمین فرو می‌روند[۹۴]. در خصوص این واقعه در چند روایت در تفسیر آیه ۴۵ سوره نحل آورده شده که: ﴿أَفَأَمِنَ الَّذِينَ مَكَرُواْ السَّيِّئَاتِ أَن يَخْسِفَ اللَّهُ بِهِمُ الأَرْضَ أَوْ يَأْتِيَهُمُ الْعَذَابُ مِنْ حَيْثُ لاَ يَشْعُرُونَ [۹۵]. در تفسیر عیاشی از امام جعفر صادق (ع) روایت نموده که: "آن قوم دشمنان خدا می‌باشد که به زمین فرو روند"[۹۶]. هم چنین طبرسی روایت نموده از ابوحمزه ثمالی از امام زین العابدین (ع) و حسن مثنی پسر امام حسن مجتبی (ع) شنیدم که گفتند: "آنها لشگری در سرزمین بیداء هستند که زیر پای آنها فرو می‌رود و زمین آنها را در کام خود فرو می‌برد". در تفسیر برهان از نعمانی و او به سند خود از جابر از امام باقر (ع) روایت آورده که در ضمن حدیثی طولانی در وصف خروج سفیانی فرمود: "در آخر الزمان وقتی سفیانی خروج می‌کند با لشکرش در بیداء -بیابانی گسترده- لشکرگاه می‌سازد، پس صدایی از آسمان ندا می‌دهد: ای بیداء این مردم را با خسف فرو بردن در زمین نابود کن: پس زمین می‌شکافد و به جز چند نفر که خدا صورت‌هایشان را به پشت برگردانده باقی نمی‌ماند، و این افراد درست از سگانند، و آیه زیر درباره آنان نازل شده که می‌فرماید: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ آمِنُواْ بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقًا لِّمَا مَعَكُم مِّن قَبْلِ أَن نَّطْمِسَ وُجُوهًا فَنَرُدَّهَا عَلَى أَدْبَارِهَا[۹۷][۹۸]. رسول اکرم (ص) درباره این گروه فرموده‌اند: «"فَيُبْعَثُ إِلَيْهِ جَيْشٌ مِنَ الشّامِ حَتَّى إِذَا كَانُوا بِالْبَيْدَاءِ خُسِفَ بِهِمْ"»[۹۹]. و این زمانی است که قائم (ع) به سرزمین "بیداء" برسد، و لشکر سفیانی در برابرش صف‌آرایی می‌کند، پس خدای عز و جل زمین را دستور می‌دهد، تا پاهای ایشان را در خود فرو ببرد، و بگیرد، و درباره همین مورد است، که خدای عز و جل می‌فرماید: ﴿وَلَوْ تَرَى إِذْ فَزِعُوا فَلا فَوْتَ وَأُخِذُوا مِن مَّكَانٍ قَرِيبٍ وَقَالُوا آمَنَّا بِهِ[۱۰۰]؛ آن موقع می‌گویند: اینک ما به قائم آل محمد (ع) ایمان آورده‌ایم، ﴿وَأَنَّى لَهُمُ التَّنَاوُشُ مِن مَكَانٍ بَعِيدٍ وَحِيلَ بَيْنَهُمْ وَبَيْنَ مَا يَشْتَهُونَ[۱۰۱]؛ "یعنی: بین آنان و عذاب نشدن، حائل ایجاد می‌شود، ﴿كَمَا فُعِلَ بِأَشْيَاعِهِم یعنی: آنهایی که قبل از آن ایشان را تکذیب می‌کردند هلاک می‌شوند ﴿مِن قَبْلُ إِنَّهُمْ كَانُوا فِي شَكٍّ مُّرِيبٍ[۱۰۲]. که در آیه ۵۱ عبارت ﴿مِن مَّكَانٍ قَرِيبٍ به سرزمین بیداء و خسف در آن اشاره دارد[۱۰۳]. و در پایان هم جز دو نفر از آنها باقی نمی‌ماند، و جز این نیست که باقی ماندن آنها برای این است که سرگذشت آنها را به دیگران خبر دهند. مرحوم علامه مجلسی روایات متعددی در بحار الأنوار از امام باقر (ع) و پیامبر گرامی اسلام (ص) در این زمینه نقل کرده که نشان می‌دهد یکی از مصادیق آیات مورد بحث اولا مسأله خروج "سفیانی" به هنگام قیام مهدی (ع) است و این که خداوند آنها را از نزدیکترین مکان که همان سرزمین بیداء می‌باشد، گرفته و نابود می‌کند[۱۰۴]»[۱۰۵].

پرسش‌های وابسته

پانویس

  1. ر.ک. صافی گلپایگانی، لطف الله، منتخب الاثر، ص ۴۵۲ و ۴۵۹؛ نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، ص ۲۵۲ و ۲۵۷، ح۱۵؛ تاریخ الغیبة الکبری، ص ۴۹۹ ـ ۵۰۲؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۸، ص۳۱۰، ح۴۸۳؛ ابن بابویه، محمد بن علی، الخصال، ج۱، ص۳۰۳، ح۸۲
  2. ر.ک. رمضانیان، علی رضا، شرایط و علائم حتمی ظهور، ص ۵۲ ـ ۵۴؛ تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص ۲۹۸ و ۱۸۷؛ سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ج۳، ص ۱۳۰؛ حسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص۲۰۰؛ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید، ص۲۶۵؛ طاهری، حبیب الله، سیمای آفتاب، ص ۲۷۷؛ قزوینی، سید محمد کاظم، امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور، ص ۳۳۵ـ ۳۳۷
  3. ابن منظور، لسان العرب، ج ۹، ص ۶۷
  4. ر.ک. رمضانیان، علی رضا، شرایط و علائم حتمی ظهور، ص ۵۲ ـ۵۴؛ تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص ۲۹۸؛ اسماعیلی، اسماعیل، بررسی نشانه‌های ظهور، چشم به راه مهدی، ص ۲۷۸ـ۲۸۰؛ محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی، ص ۴۳۶ ـ ۴۳۷؛ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید، ص۲۶۵؛ اسماعیلی، اسماعیل، بررسی نشانه‌های ظهور، چشم به راه مهدی، ص ۲۷۸ـ۲۸۰؛ صمدی، قنبر علی، آخرین منجی، ص ۱۹۶؛ خیراللهی، زهرا؛ موسوی شکور،فخری سادات، علائم ظهور در آیات قرآن، ص ۲۳۳ـ ۲۳۵؛ فاضل لنکرانی، محمد جواد، گفتارهای مهدوی، ص ۱۹۸.
  5. معجم البلدان، ج ۱، ص ۵۲۳؛ ابن منظور، لسان العرب، ج ۱، ص ۵۴۸
  6. ر.ک. رمضانیان، علی رضا، شرایط و علائم حتمی ظهور، ص ۵۲-۵۴؛ مهدی‌پور، علی اکبر، در آستانه ظهور، ص۱۰۷؛ تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص ۲۹۸
  7. ابن منظور، لسان العرب، ج ۱، ص ۲۷۷
  8. معجم البلدان، ج ۱، ص ۵۲۳
  9. ر.ک. رمضانیان، علی رضا، شرایط و علائم حتمی ظهور، ص ۵۲ ـ ۵۴؛ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید، ص۲۶۵؛ تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص ۲۹۸ و ۱۸۷؛ اسماعیلی، اسماعیل، بررسی نشانه‌های ظهور، چشم به راه مهدی، ص ۲۷۸ـ۲۸۰؛ مهدی‌پور، علی اکبر، در آستانه ظهور، ص۱۰۷؛ محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی، ص ۴۳۶ ـ ۴۳۷؛ اسماعیلی، اسماعیل، بررسی نشانه‌های ظهور، چشم به راه مهدی، ص ۲۷۸ـ۲۸۰؛ صمدی، قنبر علی، آخرین منجی، ص ۱۹۶؛ خیراللهی، زهرا؛ موسوی شکور،فخری سادات، علائم ظهور در آیات قرآن، ص ۲۳۳ـ ۲۳۵؛ فاضل لنکرانی، محمد جواد، گفتارهای مهدوی، ص ۱۹۸.
  10. ر.ک. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید، ص۲۶۵
  11. ر.ک. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ج۳، ص ۱۳۰
  12. مراصد الإطلاع، ج ۱، ص ۲۳۹؛ وافی، ج ۲، ص ۴۴۲؛ مسایل العشرة چاپ‌شده در مجموع مصنفات شیخ مفید، ج ۳، ص ۱۲۲؛ نعمانی، محمد بن ابراهیم، غیبت، ص ۲۵۲
  13. ر.ک. رمضانیان، علی رضا، شرایط و علائم حتمی ظهور، ص ۵۲-۵۴؛ سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ج۳، ص ۱۳۰؛ تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص ۲۹۸؛ اسماعیلی، اسماعیل، بررسی نشانه‌های ظهور، چشم به راه مهدی، ص ۲۷۸ـ۲۸۰؛ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید، ص۲۶۵؛ مهدی‌پور، علی اکبر، در آستانه ظهور، ص۱۰۷؛ قزوینی، سید محمد کاظم، امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور، ص ۳۳۵ـ ۳۳۷
  14. ر.ک. قمی، شیخ عباس، منتهی الامال، ب ۱۴، ف ۷؛ تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص ۱۸۷؛ خیراللهی، زهرا؛ موسوی شکور،فخری سادات، علائم ظهور در آیات قرآن، ص ۲۳۳ـ ۲۳۵
  15. ر.ک. مهدی‌پور، علی اکبر، در آستانه ظهور، ص۱۰۷؛ اسماعیلی، اسماعیل، بررسی نشانه‌های ظهور، چشم به راه مهدی، ص ۲۷۸ـ۲۸۰
  16. ر.ک: فاضل لنکرانی، محمد جواد، گفتارهای مهدوی، ص ۱۹۸.
  17. تاریخ غیبت کبری، ص ۵۲۱: «وَ يَخْرُجُ رَجُلُ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي فِي الْحَرَمِ فَيَبْلُغُ إِلَيْهِ السُّفْيَانِيُّ فَيَبْعَثُ إِلَيْهِ جُنْداً مِنْ جُنْدَهُ فيهزمهم فَيَسِيرُ إِلَيْهِ السُّفْيَانِيُّ بِمَنْ مَعَهُ حَتَّى إِذا جاءَ ببيداء مِنَ الْأَرْضِ خَسَفَ بِهِمْ فَلَا يَنْجُو مِنْهُمْ إِلَّا الْمُخْبِرِ»
  18. ر.ک. رمضانیان، علی رضا، شرایط و علائم حتمی ظهور، ص ۵۲-۵۴؛ تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص ۲۹۸؛ اسماعیلی، اسماعیل، بررسی نشانه‌های ظهور، چشم به راه مهدی، ص ۲۷۸ـ۲۸۰
  19. ر.ک. رمضانیان، علی رضا، شرایط و علائم حتمی ظهور، ص ۵۲-۵۴؛ حسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص۲۰۰
  20. «و کاش آنگاه را می‌دیدی که هراسان شده باشند، دیگر (راه) گریزی نیست و از جایی نزدیک فرو گرفته می‌شوند» سوره سبأ، آیه ۵۱.
  21. قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع المودة، ص ۴۲۷: «قبیل قائمنا المهدی یخرج السفیانی ... و یأتی المدینه جیشه حتی اذا انتهی الی البیداء خسف الله به»
  22. چشم به راه مهدی، ص ۲۷۸ـ۲۸۰
  23. ر.ک: معجم البلدان، ج ۱، ص ۵۲۳.
  24. ر.ک: الغیبة، نعمانی، ص ۲۶۵، ح ۱۵ و، ص ۲۷۰، ح ۲۱، الغیبة، طوسی، ص ۴۳۷.
  25. مسند ابن حنبل، ج ۶، ص ۱۰۵، تاریخ مدینه، ج ۱، ص ۳۱۰.
  26. ر.ک: الفتن، ابن حماد، ج ۱، ص ۲۰۲ (باب الخسف بجیش السفیانی ...).
  27. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی، ج۷، ص ۴۳۶- ۴۳۷.
  28. اگر خداوند چیزی را اراده نماید، می‌فرماید: موجود باش. پس موجود می‌شود؛ سوره یس، آیه ۸۲.
  29. «" وَ سَيِّدَنَا الْقَائِمِ مُسْنَدِ ظَهْرِهِ الَىَّ الْكَعْبَةِ ... ثُمَّ يُقْبِلُ عَلَى الْقَائِمِ رَجُلٌ وَجْهُهُ إِلَى قَفَاهُ وَ قَفَاهُ إِلَى صَدْرِهِ وَ يَقِفُ بَيْنَ يَدَيْهِ فَيَقُولُ أَنَا وَ أَخِي بَشِيرٌ أَمَرَنِي مَلَكٌ مِنَ الْمَلَائِكَةِ أَنْ أَلْحَقَ بِكَ وَ أُبَشِّرَكَ بِهَلَاكِ السُّفْيَانِيِّ بِالْبَيْدَاءِ فَيَقُولُ لَهُ الْقَائِمُ بَيِّنْ قِصَّتَكَ وَ قِصَّةَ أَخِيكَ نَذِيرٍ فَيَقُولُ الرَّجُلُ كُنْتُ وَ أَخِي نَذِيرٌ فِي جَيْشِ السُّفْيَانِيِّ فَخَرَّبْنَا الدُّنْيَا مِنْ دِمَشْقَ إِلَى الزَّوْرَاءِ وَ تَرَكْنَاهُمْ حُمَماً وَ خَرَّبْنَا الْكُوفَةَ وَ خَرَّبْنَا الْمَدِينَةَ وَ رَوَّثَتْ أَبْغَالُنَا فِي مَسْجِدِ رَسُولِ اللَّهِ وَ خَرَجْنَا مِنْهَا ... نُرِيدُ مَكَّةَ وَ الْمَدِينَةَ وَ خَرَابَ الْبَيْتِ الْعَتِيقِ وَ قَتْلَ أَهْلِهِ فَلَمَّا صِرْنَا بِالْبَيْدَاءِ عَرَّسْنَا بِهَا فَصَاحَ صَائِحٌ يَا بَيْدَاءُ بِيدِي بِالْقَوْمِ الْكَافِرِينَ فَانْفَجَرَتِ الْأَرْضُ وَ ابْتَلَعَتْ ذَلِكَ الْجَيْشَ فَوَ اللَّهِ مَا بَقِيَ عَلَى الْأَرْضِ عِقَالُ نَاقَةٍ وَ لَا سِوَاهُ غَيْرِي وَ أَخِي نَذِيرٍ فَإِذَا بِمَلَكٍ قَدْ ضَرَبَ وُجُوهَنَا إِلَى وَرَاءٍ كَمَا تَرَانَا وَ قَالَ لِأَخِي وَيْلَكَ يَا نَذِيرُ أَنْذِرِ الْمَلْعُونَ بِدِمَشْقَ بِظُهُورِ مَهْدِيِّ آلِ مُحَمَّدٍ وَ إِنَّ اللَّهَ قَدْ أَهْلَكَ جَيْشَهُ بِالْبَيْدَاءِ وَ قَالَ لِي يَا بَشِيرُ الْحَقْ بِالْمَهْدِيِّ بِمَكَّةَ فَبَشِّرْهُ بِهَلَاكِ السُّفْيَانِيِّ وَ تُبْ عَلَى يَدِهِ فَإِنَّهُ يَقْبَلُ تَوْبَتَكَ فَيُمِرُّ الْقَائِمُ يَدَهُ عَلَى وَجْهِهِ فَيَرُدُّهُ سَوِيّاً كَمَا كَانَ وَ يُبَايِعُهُ‏ وَ يَسِيرُ مَعَهُ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"»إ الزام الناصب؛ ج ۲، ص ۲۵۹.
  30. قزوینی، سید محمد کاظم، امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور، ص ۳۳۵-۳۳۷.
  31. غیبة نعمانی، ص ۲۸۰، ح ۶۷
  32. ر.ک: الحدائق الناضرة، ج ۷، ص ۲۱۲.
  33. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص۲۶۵.
  34. ابن منظور، لسان العرب، ج ۱، ص ۵۴۸.
  35. یاقوت، معجم البلدان، ج ۱، ص ۵۲۳.
  36. «"یُنَادی بِاسْمِ الْقائم (ع) فی لیلَهِ ثَلاَث وَ عَشْرینَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ یَقُومُ فی یَوْمِ عَاشُورَاءَ"»؛ فضل بن شاذان، اثبات الرجعه، مخطوط؛ "مختصر اثبات الرجعه"، تراثنا، ش ۱۵، ص ۲۱۸، ح ۲۰؛ میرلوحی، کفایه المهتدی، ص ۲۸۶؛ خاتون آبادی، کشف الحق، ص ۱۸۷، ح ۳۲؛ شیخ حر عاملی، اثبات الهداة، ج ۳، ص ۵۷۰، ب ۳۲، ح ۶۸۷؛ محدث نوری، کشف الاستار، ص ۲۲۲.
  37. مهدی‌پور، علی اکبر، در آستانه ظهور، ص .
  38. المحاسن، ص ۳۶۶، قرب الإسناد، ص ۱۲۳، الکافی، ج ۸، ص ۳۱۰، الخصال، ص ۴۳۳، الغیبة، ص ۲۶۵.
  39. صحیح مسلم، ج ۸، ص ۱۶۸، سنن ابن ماجد، ج ۲، ص ۱۳۴۷، سنن ابی داود، ج ۲، ص ۳۱۷، سنن الترمذی، ج ۳، ص ۳۲۳، سنن النسائی، ج ۵، ص ۲۰۷، مسند احمد، ج ۴، ص ۶.
  40. النعمانی، الغیبة، ص ۲۶۴.
  41. المصدر نفسه، ص ۲۵۷.
  42. مستدرک سفینة البحار، ج ۲، ص ۱۷۸.
  43. مسند احمد، ج ۹، ص ۱۰۵.
  44. سنن ابن ماجه، ج ۲، ص ۱۳۵۱.
  45. سنن الترمذی، ج ۳، ص ۳۲۴.
  46. سنن النسائی، ج ۵، ص ۲۰۷.
  47. المستدرک، ج ۴، ص ۴۲۹.
  48. حسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص۲۰۰.
  49. لسان العرب، ابن منظور، ۹، ۶۷، نشر ادب الحوزه، قم.
  50. مراصد الإطلاع، ج ۱، ۲۳۹؛ وافی، ج ۲، ۴۴۲؛ مسایل العشرة چاپ‌شده در مجموع مصنفات شیخ مفید، ج ۳، ۱۲۲؛ غیبت نعمانی، ۲۵۲.
  51. منتخب الأثر، ۴۵۹؛ کتاب الغیبة، نعمانی، ۲۵۲؛ تاریخ الغیبة الکبری، ۴۹۹- ۵۰۲.
  52. منتخب الأثر، ۴۵۹؛ کتاب الغیبة، نعمانی، ۲۵۲؛ تاریخ الغیبة الکبری، ۴۹۹- ۵۰۲.
  53. سوره سبأ، آیه، ۵۱.
  54. «"قبیل قائمنا المهدی یخرج السفیانی... و یأتی المدینه جیشه حتی اذا انتهی الی البیداء خسف الله به"»؛ ینابیع المودة، سلیمان بن ابراهیم قندوزی، ۴۲۷، بصیرتی، قم.
  55. «" وَ يَخْرُجُ رَجُلُ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي فِي الْحَرَمِ فَيَبْلُغُ إِلَيْهِ السُّفْيَانِيُّ فَيَبْعَثُ إِلَيْهِ جُنْداً مِنْ جُنْدَهُ فيهزمهم فَيَسِيرُ إِلَيْهِ السُّفْيَانِيُّ بِمَنْ مَعَهُ حَتَّى إِذا جاءَ ببيداء مِنَ الْأَرْضِ خَسَفَ بِهِمْ فَلَا يَنْجُو مِنْهُمْ إِلَّا الْمُخْبِرِ "»؛ تاریخ غیبت کبری، ۵۲۱.
  56. منتخب الأثر، ۴۴۲، ۴۴۵؛ وافی ج ۲، ۴۴۳.
  57. اسماعیلی، اسماعیل، بررسی نشانه‌های ظهور، چشم به راه مهدی، ص ۲۷۸-۲۸۰.
  58. عبدالرزاق صنعانی، المصنف، ج۱۱، ح۲۰۷۶۹؛ ابن ابی شیبه، الکتاب المصنف، ح۱۹۰۶۶.
  59. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۳۱۰، ح۴۸۳؛ صدوق، الخصال، ج۱، ص۳۰۳، ح۸۲؛ نعمانی، الغیبه، ص۲۵۷، ح۱۵.
  60. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ج۳، ص ۱۳۰.
  61. لسان العرب، ج ۹، ص ۶۷.
  62. غیبة نعمانی، ص ۲۵۲.
  63. تاریخ غیبت کبری، ص ۵۲۱.
  64. وافی، ج ۲، ص ۴۴۳؛ منتخب الاثر، ص ۴۴۲.
  65. برترین‌های فرهنگ مهدویت در مطبوعات، ص ۲۲۴.
  66. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۲۹۸.
  67. منتهی الامال، باب ۱۴، فصل ۷.
  68. منتخب الاثر، ص ۴۵۲.
  69. مهدی موعود، پاورقی ص ۷۷۴.
  70. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۱۸۷.
  71. روزگار رهایی، ج ۲، ص ۸۵۴.
  72. بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۷۰؛ الزام الناصب، ص ۶۴.
  73. محجة البیضاء، ج ۴، ص ۳۴۳؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۲۰.
  74. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۲۹۸.
  75. مجمع البحرین، فخرالدین طریحی، ج۱، ص۶۴۶.
  76. فاضل لنکرانی، محمد جواد، گفتارهای مهدوی، ص ۱۹۸.
  77. لسان العرب، ج ۹، ص ۶۷.
  78. معجم البلدان، ج ۱، ص ۵۲۳.
  79. لسان العرب، ج ۱، ص ۲۷۷.
  80. غیبة نعمانی، ص ۲۵۲.
  81. تاریخ غیبت کبری، ص ۵۲۱.
  82. نعمانی، الغیبة، ص ۲۷۹، باب ۱۴، ح ۶۷.
  83. بحارالانوار، ج ۵۳- ص ۱۰.
  84. وافی، ج ۲، ص ۴۴۳، منتخب الاثر، ص ۴۴۲.
  85. برترین‌های فرهنگ مهدویت در مطبوعات، ص ۲۲۴.
  86. عبدالرزاق المصف، ج ۱۱، ص ۳۷۱.
  87. رمضانیان، علی رضا، شرایط و علائم حتمی ظهور، ص ۵۲-۵۴.
  88. طاهری؛حبیب‌الله، سیمای آفتاب، ص۲۷۷.
  89. العین، ج۴، ص۲۰۱؛ لسان العرب، ج۹، ص۶۷.
  90. لسان العرب، ج۹، ص۶۷.
  91. ما او را با خانه‌اش در زمین فرو بردیم؛ سوره قصص، آیه ۸۱.
  92. العین، ج۸، ص۸۴.
  93. صمدی، قنبر علی، آخرین منجی، ص۱۹۶.
  94. درسنامه مهدویت، ج ۲، ص ۹۳.
  95. آیا کسانی که اعمال بد انجام دادند از این که خداوند آنها را در زمین فرو برد، یا بدون این که متوجه باشند عذاب بر آنها فرستد ایمن هستند؟.
  96. بحار الأنوار، ج ۵۱، ص ۲۶۱.
  97. النساء، ۴۷.
  98. المیزان، ج ۴، ص ۶۰۴؛ الغیبة «نعمانی ترجمه فهری»، ص ۳۲۹.
  99. گروهی از شام به سوی او برانگیخته می‌شوند، چون به نقطه "بیداء" می‌رسند به زمین فرو برده می‌شوند؛ المصنف الصنعانیه، ج ۱۰، ص ۳۷۱.
  100. سوره سبأ، ۵۱ و ۵۲.
  101. سوره سبأ، ۵۳ و ۵۴.
  102. سوره سبأ، ۵۴.
  103. المیزان، ج ۱۶، ص ۵۹۳.
  104. تفسیر نمونه، ج ۱۸، ص ۱۵۳.
  105. خیراللهی، زهرا؛ موسوی شکور،فخری سادات، علائم ظهور در آیات قرآن، ص 233-235.