ظلمستیزی در معارف و سیره سجادی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{خرد}} +)) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{امامت}} | {{امامت}} | ||
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> |
نسخهٔ ۲۰ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۱۹:۰۳
- مدخلهای وابسته به این بحث:
- ظلمستیزی در قرآن | ظلمستیزی در حدیث | ظلمستیزی در نهجالبلاغه | ظلمستیزی در سیره پیامبران | ظلمستیزی در سیره پیامبر خاتم | ظلمستیزی در معارف و سیره علوی | ظلمستیزی در معارف و سیره سجادی | ظلمستیزی در معارف دعا و زیارات | ظلمستیزی در فقه سیاسی | ظلمستیزی در اخلاق اسلامی | ظلمستیزی در معارف مهدویت | ظلمستیزی در معارف انقلاب اسلامی | ظلمستیزی از دیدگاه اهل سنت
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل ظلمستیزی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
الزامات و مصادیق ظلمستیزی از منظر امام سجاد(ع)
شناسایی حق
- مفهومشناسی حق
- گونهشناسی حقوق اجتماعی در آموزههای امام سجاد(ع)
سببشناسی وقوع ظلم
ویژگیهای ظالمان
- ریاکاری و نفاق
- طغیانگری
- حسد
- کینه
- ناسپاسی
- حیلهگری
- افشاگری عیوب دیگران
- سرزنشگری
- سیاه شدن چهره ظالم در قیامت
گونههای مواجهه با ظالمان
- مواجهه سلبی
- انتقاد از مردم کوفه
- انتقاد از حاکم کوفه (عبیدالله بن زیاد): اهل بیت حسینی(ع) اگر چه اسیر شدند، اما هیچگاه ذلیل نشدند. آنان با عزت ایمانی و شهامت علوی، از خون شهیدان به خوبی پاسداری کردند و به رغم خفقان حاکم بر جامعه، دفاعیه الهی و دشمنشکن خود را، حتی در درون کاخهای ستمگران، قرائت نمودند. زمانی که امام زین العابدین(ع) وارد کوفه شد، خطبهای بلیغ ایراد کرد، به گونهای که پشیمانی سراپای وجود کوفیان را فراگرفت[۱]. آنگاه که در کاخ، عبیدالله زیاد، رویاروی او قرار گرفت با منطق رسا بطلان سخنان او را آشکار ساخت. عبیدالله در آغاز نام امام را پرسید. گفته شد که او "علی بن الحسین" است. عبیدالله گفت: مگر خدا علی بن الحسین را نکشت؟ برخلاف انتظار و توقع او امام زین العابدین(ع) فرمود: او برادر من بود که مردم او را کشتند. پس از اینکه عبیدالله گفت: بلکه خدا او را کشت، حضرت این آیه را قرائت کرد: ﴿اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِهَا وَالَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنَامِهَا﴾[۲]. به این موضوع اشاره کرد که همه امور از قدرت الهی سرچشمه میگیرد. اما تو و سپاهیان یزید به گناه و ظلم او را به شهادت رساندید. عبیدالله با شنیدن این جواب خشمگین شد و تصمیم به کشتن امام گرفت؛ حضرت زینب(س) به دفاع برخاست. و آنگاه که امام زین العابدین(ع) از عمهاش خواست تا آرام بگیرد، رو به عبیدالله زیاد کرد و فرمود: مرا به کشتن تهدید میکنی، «أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ الْقَتْلَ لَنَا عَادَةٌ وَ كَرَامَتَنَا الشَّهَادَةُ»، مگر نمیدانی کشته شدن در راه خدا سیره و شعار ما و شهادت مایه کرامت و ارجمندی ما است؟[۳][۴].
- انتقاد از مردم شام
- انتقاد از حاکم شام و خلیفه وقت (یزید بن معاویه)
- انتقاد از اندیشههای ظلمپرور
- مبارزه علیه جبرگرایی
- مبارزه علیه صوفیگری
- مواجهه ایجابی
راهبرد خنثیسازی فساد
مؤلفههای ظلمستیزی از منظر امام سجاد(ع)
مؤلفههای فردی در ظلمستیزی
- خداجویی
- غفلتزدایی
- پناه بردن به خدا
- یاریطلبیدن از خدا: "خدایا! بر محمد و آل اودرود فرست و در مقابل کسی که بر من ستم روا دارد، دستی (برای جلوگیری از ستم) و در مقابل کسی که با من ستیزه جوید، زبانی (برای روشن ساختن حق) و بر آنکه با من دشمنی کند،پیروزی عنایت فرما و در مقابل آنکه درباره من حیله پیشه کند، راه چاره و در برابر آنکه بر من آزار رساند، توانایی عطا کن و بر آنکه به من ناسزا گوید یا از من عیبجویی کند، قدرت تکذیب و در برابر آن کس که مرا تهدید کند،امنیت عنایت فرما"[۵][۶].
- اندیشهورزی
- توکل
- توبه و اعتذار
- عینیتبخشی به آموزهها
مؤلفههای اجتماعی در ظلمستیزی
- نکوهش ستم: "خدایا! از تو پوزش میخواهم اگر پیش روی من به کسی ستم شود و من او را یاری نکنم، یا نعمتی به من ارزانی شود و سپاس آن را به جا نیاورم، یا گناهکاری از من عذر خواهد و عذر او را نپذیرم، یا نیازمندی چیزی بطلبد و او را بر خود مقدم ندارم، یا حق مرد با ایمانی بر گردنم آید و آن را بزرگ نشمارم"[۷][۸].
- محکومیت توجیهگران مظالم
- عدم پیروی از ستمگران
- اعلام برائت از ستمگران
- هجرت
- یاریرسانی به مظلومان
- دعا و دلسوزی برای هدایتیابی ظالم
- دستگیری از بیچارگان و تهیدستان
- برخورد عتابآمیز و تند
- امر به معروف و نهی از منکر
- سنن خداوندی و سرنوشت تجاوزپیشهگان
- تربیت شاگردان مجاهد: پس از این که امام حسین(ع) به شهادت رسید، خفقان شدیدی بر جامعه حاکم گشت. به گونهای که "مسعودی" مینویسد: "علی بن الحسین(ع)،امامت را به صورت مخفی و با تقیه شدید و در زمانی دشوار عهدهدار گردید"[۹]. به این جهت امام(ع) به تربیت انسانهایی همت گمارد که بتوانند با روشنگری و توضیح معارف الهی مسیر اسلام راستین و تشیع سرخ علوی را استمرار بخشند. یکی از این شاگردان "یحیی بن ام طویل" است که در مسجد پیامبر(ص)، در مدینه، برای مردم سخن میگفت و طرفداران ستمگران را این چنین مخاطب قرار میداد: "ما مخالف شما و منکر راه و روش شما هستیم. میان ما و شما دشمنی آشکار و همیشگی است. هر کس به امام علی(ع)دشنام دهد، لعنت خدا بر او باد و ما از آل مروان و آنچه غیر خدا میپرستید، بیزاریم[۱۰]. به همین جهت "حجاج بن یوسف" دستها و پاهای او را قطع کرد و این شاگرد مکتب عشق با شهادت، که هنر مردان خدا است،دنیا را وداع کرد"[۱۱]. اصولاً شخصیت امام زین العابدین(ع) به عنوان نمونهای متعالی از مبارزه علیه حکومت اموی مطرح بود مردم او را با همین جهتگیری میشناختند. در همین راستا نام و یاد آنان از نظر خلفای بنی امیهجرم محسوب میشد و کسانی که آن حضرت از آنان ستایش و یا تعریف میکرد، به زندان افکند از "بیت المال" محروم میساختند. چنانکه فرزدق شاعر همین عاقبت و فرجام را یافت و او که فقط شعری در مدح علی بن الحسین(ع) خواند به زندان افتاد و نامش از دیوان مالی حذف شد. بدینخاطر بود که دشمنان نتوانستند حضرت سجاد(ع) را تحمل کنند و در سال ۹۵ هجری قمری، در سن پنجاه و هفت سالگی، به دست هشام بن عبدالملک و به نقلی ولید بن عبدالملک به شهادت رسید و با غروب غمگینانه خویش جهان تشیع را عزادار ساخت[۱۲][۱۳].
- مبارزه با عامان درباری: "محمد بن مسلم زهری" که از دانشمندان دینی آن عصر به شمار میآمد، در زمان حکومت "عبدالملک مروان" جذب دربار شد و تا آخر عمر با دربار بنی امیه همکاری نزدیک داشت. امام سجاد(ع) در نامهای او را توبیخ و سرزنش کرد. به فرازهایی از آن پیام توجه کنید:
- در آغاز نامه خطاب به او مینویسد: تو در حالتی قرار گرفتهای که هر کس از این وضع تو اطلاع یابد سزاوار است به حال تو ترحم کند.
- بدان کمترین چیزی که کتمان کردی و سبکترین چیزی که بر دوش گرفتی، این است که وحشت ستمگر را به آرامش تبدیل کردی و چون به او نزدیک شدی و دعوت او را اجابت نمودی، راه گمراهی را برای او هموار ساختی.
- آنگاه که چیزهایی به تو دادند که حق تو نبود، گرفتی و به فردی نزدیک شدی که هیچ حقی را به کسی باز نگردانده است و هنگامی که تو را به خود نزدیک ساخت، هیچ باطلی را برطرف نکردی و کسی را که دشمن خداست، به دوستی خویش گزیدی.
- اینک از تمام منصبهای خویش کنارهگیری کن تا به پاکان و صالحان پیشین ملحق شوی.
- نزدیکترین وزیران و قویترین یارانشان به قدری که تو فساد آنها را در چشم مردم صلاح جلوه دادی، نتوانستهاند به آنان کمک کنند[۱۴][۱۵].
پرسشهای وابسته
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ طبرسی، احتجاج، ص۱۵۷؛ نقل از بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۱۳.
- ↑ «خداوند، جانها را هنگام مرگشان و آن (جان) را که نمرده است هنگام خوابیدن آن میگیرد» سوره زمر، آیه ۴۲.
- ↑ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۱۸.
- ↑ کوثری، عباس، پرتوی از مبارزات امام سجاد
- ↑ صحیفه سجادیه، دعای ۲۰ (مکارم الاخلاق).
- ↑ کوثری، عباس، پرتوی از مبارزات امام سجاد
- ↑ صحیفه سجادیه، دعای ۳۸.
- ↑ کوثری، عباس، پرتوی از مبارزات امام سجاد
- ↑ اثبات الوصیه، ص۱۶۷.
- ↑ کلینی، کافی، ج۲، باب مجالسة اهل المعاصی، ص۳۷۹-۳۸۰.
- ↑ اختیار معرفة الرجال، ص۱۲۳.
- ↑ وفات حضرت را در دوازدهم، هجدهم یا بیست و پنجم محرم سال ۹۵ یا ۹۴ هجری نقل کردهاند.
- ↑ کوثری، عباس، پرتوی از مبارزات امام سجاد
- ↑ تحف العقول، «سخنان امام زین العابدین(ع)».
- ↑ کوثری، عباس، پرتوی از مبارزات امام سجاد