جهان‌بینی در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹: خط ۹:
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


==تعریف [[جهان‌بینی]]==
==معناشناسی [[جهان‌بینی]]==
*پاسخ به پرسش‌های بنیادی [[انسان]]، دربارۀ [[جهان]] را، [[جهان‌بینی]] می‌‌گویند، مثلًا اینکه [[انسان]] از کجا آمده، به کجا می‌رود، [[هدف زندگی]] او چیست، از کدام [[قوانین]] باید [[پیروی]] کند، آیا آزاد است یا مجبور. تفاوت میان [[جهان‌بینی]] و ایدئولوژی‌ در این است که [[جهان‌بینی]] [[مکتب]] نظری است، ولی [[ایدئولوژی]] بر پایۀ [[مکتب]] نظری یک [[مکتب]] عملی است. از آن رو که [[حکمت]] عملی، زاده [[حکمت]] نظری است، می‌توان گفت همۀ ایدئولوژی‌ها بر پایه [[جهان‌بینی]] شکل می‌گیرند<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۱۸-۲۱۹.</ref>.
پاسخ به پرسش‌های بنیادی [[انسان]]، دربارۀ [[جهان]] را [[جهان‌بینی]] می‌‌گویند، مانند اینکه [[انسان]] از کجا آمده، به کجا می‌رود، [[هدف زندگی]] او چیست، از کدام [[قوانین]] باید [[پیروی]] کند، آیا آزاد است یا مجبور؟ تفاوت میان [[جهان‌بینی]] و ایدئولوژی‌ در این است که [[جهان‌بینی]] [[مکتب]] نظری است، ولی [[ایدئولوژی]] بر پایۀ [[مکتب]] نظری، مکتبی عملی است. از آن رو که [[حکمت]] عملی، زاده [[حکمت]] نظری است، می‌توان گفت همۀ ایدئولوژی‌ها بر پایه [[جهان‌بینی]] شکل می‌گیرند<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۱۸-۲۱۹.</ref>.
==تقسیم بندی کلی درباره [[جهان‌بینی]]==
*در یک تقسیم بند کلی [[جهان‌بینی]] به دو قسم تقسیم می‌‌شود
#[[جهان‌بینی الهی]]: که بر سه [[باور]] اصلی پایه گذاری شده است [[باور]] به خدای یگانه، [[پیامبران الهی]] و [[جهان آخرت]]. اما [[مذهب شیعه]] دو اصل دیگر به نام [[امامت]] و [[عدل]] را نیز در اصول [[جهان‌بینی]]، جای داده است. بنابراین طبق این [[مذهب]] پنج اصلِ، یعنی [[توحید]]، [[نبوت]]، [[امامت]]، [[عدل]] و [[معاد]] مبانی نظری [[شیعه]] را می‌سازند. [[جهان‌بینی الهی]] با سرچشمه‌ای جاودان پیوند دارد و از این رو، [[قوانین]] آن پایدار و ماندگارند و تغییر نمی‌پذیرند<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۱۹.</ref>.
#[[جهان‌بینی مادی]]: این نوع [[جهان‌بینی]] بر دو [[باور]] یعنی [[حس]] و تجربه بنا شده است و از این جهت که ماده همواره در حال تغییر و تحول است، اساس [[جهان‌بینی]] مادی، پیوسته در حال تغییر است و همچنین [[حس]] و تجربۀ بشری نیز برای رسیدن به [[حقیقت]] هستی، محدود و ناقص است و دقیقا فرق این نوع [[جهان‌بینی]] با [[جهان‌بینی الهی]] در همین است که در [[جهان‌بینی الهی]] چون با سرچشمه‌ای جاویدان پیوند دارد، [[قوانین]] آن پایدار و ماندگارند و تغییر نمی‌پذیرند در حالی که در [[جهان‌بینی]] مادی از [[قوانین]] پایدار [[محروم]] است<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۱۹.</ref>.


==[[جهان‌بینی]] از نگاه [[کلامی]]==
در تعریفی دیگر [[جهان‌بینی]]، یعنی [[تفسیر]] و تحلیل [[جهان]] و [[تعیین]] خطوط اصلی چهره هستی. به تعبیر [[فیلسوفان]]، جهان‌بینی عبارت است از اینکه "جهان [[فکری]] [[انسان]] از نظر کلّی شبیه و نمایانگر جهان [[عینی]] گردد" و به تعبیر ساده، جهان‌بینی یعنی، برداشت کلّی از مجموع [[جهان هستی]]<ref>مجموعه آثار، ج۳، ص۲۴.</ref>. جهان‌بینی یعنی نوع برداشت، تفسیر و نوع تحلیلی که یک انسان درباره هستی و جهان و درباره انسان و [[جامعه]] و [[تاریخ]] دارد<ref>شناخت، ص۱۳.</ref>.  
*[[جهان‌بینی]] از منظر [[علم کلام]] یعنی سلسله [[اعتقادات]] و بینش‌های کلی و هماهنگ دربارۀ [[جهان]] و [[انسان]]؛ طبق این معنا [[سیستم]] [[عقیدتی]] و اصولی هر [[دین]] را [[جهان‌بینی]] آن [[دین]] تشکیل می‌دهد. در واقع [[جهان‌بینی]] [[کلامی]] یعنی "[[جهان‌شناسی]]" نه "[[جهان]] [[احساس]]ی". [[جهان‌بینی]] به مسئلۀ [[شناخت]] مربوط می‌‌شود. بنابراین، [[جهان‌بینی]] از مختصات [[انسان]] است و به نیروی [[اندیشه]] و [[تفکر]] و [[قدرت]] ارزیابی [[انسان]] از مجموع هستی بستگی دارد؛ برخلاف [[جهان]] [[احساس]]ی که میان [[انسان]] و حیوان مشترک است. بسیاری از حیوانات از نظر [[جهان]] [[احساس]]ی از [[انسان]] پیشرفته‌ترند، یا به این [[دلیل]] که از برخی حواس برخوردارند که [[انسان‌ها]] فاقد آنها هستند و یا اینکه حواس مشترک آنها بسیار حساس‌تر از [[انسان]] هاست<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۹۵-۹۷.</ref>.
*باید دانست [[احساس]]، عاملی غیر از [[شناخت]] است. در واقع تفاوت [[انسان]] با سایر جانداران در همین نقطه است؛ به آن معنا که سایر جانداران، [[جهان]] را فقط [[احساس]] می‌‌کنند؛ اما [[انسان]]، علاوه بر [[احساس]] [[جهان]]، به [[شناخت]] [[جهان]] راه می‌‌یابد و آن را [[تفسیر]] می‌‌کند؛ یا لااقل می‌‌تواند [[جهان]] را بشناسد و [[تفسیر]] نماید<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۹۵-۹۷.</ref>.
*با توجه به تنوع [[شناخت]] [[جهان]] و هستی و تعدد تفاسیری که از آن صورت گرفته و در نتیجه [[احکام]] و رفتارهایی که شکل پذیرفته است؛ جهان‌بینی‌ها نیز متعدد است که مهم‌ترین آنها در ادامه مورد بررسی قرار می‌‌گیرد<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۹۵-۹۷.</ref>.
==اسلوب [[جهان‌بینی]] [[کلامی]]==
*[[جهان‌بینی]] [[کلامی]]، داری اسلوب و برنامۀ خاص است که برای ایجاد این شاکله باید از شرایط زیر برخوردار باشد<ref> ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۹۵-۹۷.</ref>.
#[[جهان‌بینی]] باید قابل اثبات و [[استدلال]] باشد: منطقی بودن به حیات و [[زندگی]] [[انسان]] معنا دهد. منطقی بودن یک [[جهان‌بینی]]، زمینۀ پذیرش [[عقلی]] آن را فراهم کرده و آن را در [[اندیشه‌ها]] قابل قبول می‌‌کند و ابهام و تاریکی‌هایی را که در عمل کردن به آموزه‌ها و شاخص‌های [[جهان‌بینی]] وجود دارد را برطرف می‌‌سازد<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۹۵-۹۷</ref>.
#[[جهان‌بینی]] باید به حیات و [[زندگی]] [[انسان]] معنا دهد<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۹۵-۹۷</ref>.
#[[جهان‌بینی]] باید آرمان‌ساز و شوق‌انگیز باشد: آرمان‌ساز بودن [[جهان‌بینی]] یک [[مکتب]]، نشان دهندۀ [[جاذبه]] و [[قدرت]] و [[پویایی]] آن [[مکتب]] است<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۹۵-۹۷.</ref>.
#[[جهان‌بینی]] باید [[قدرت]] تقدس بخشیدن به هدف‌های انسانی و [[اجتماعی]] را داشته باشد: تقدس بخشیدن یک [[جهان‌بینی]] به هدف‌های [[مکتب]]، سبب می‌‌شود که افراد و [[پیروان]] آن [[مکتب]] به آسانی در راه تحقق هدف‌های [[مکتب]] خود [[فداکاری]] و از خود گذشتگی نشان دهند و تا زمانی که یک [[مکتب]] نتواند به هدف‌های خود تقدس بدهد و در افراد [[حس]] [[فداکاری]] و از خود گذشتگی ایجاد کند، آن [[مکتب]] ضمانت اجرایی ندارد و در گذر زمان پایدار نخواهد ماند<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۹۵-۹۷.</ref>.
#[[جهان‌بینی]]، تعهدآور و مسئولیت‌ساز باشد: تعهدآوری و مسئولیت‌سازی یک [[جهان‌بینی]]، فرد را در عمق [[وجدان]]، [[متعهد]] به [[جامعه]] قرار می‌دهد<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۹۵-۹۷.</ref>.


==جهان‌بینی در فرهنگ مطهر==
جهان‌بینی یا جهان‌شناسی، به عبارت دیگر تعبیر و تفسیر انسان از جهان، به طور کلی سه گونه است؛ یعنی از سه منبع ممکن است [[الهام]] شود: [[علم]]، [[فلسفه]]، [[دین]]. پس جهان‌بینی سه گونه است: [[علمی]]، [[فلسفی]] و مذهبی<ref>مجموعه آثار، ج۲، ص۷۷.</ref>.<ref> [[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۳۲۶.</ref>
[[جهان‌بینی]]، یعنی [[تفسیر]] و تحلیل [[جهان]] و [[تعیین]] خطوط اصلی چهره هستی. و به تعبیر [[فیلسوفان]]، جهان‌بینی عبارت است از اینکه “جهان [[فکری]] [[انسان]] از نظر کلّی شبیه و نمایانگر جهان [[عینی]] گردد” و به تعبیر ساده، جهان‌بینی یعنی، یک برداشت کلّی از مجموع [[جهان هستی]]<ref>مجموعه آثار، ج۳، ص۲۴.</ref>. جهان‌بینی یعنی نوع برداشت، تفسیر و نوع تحلیلی که یک انسان درباره هستی و جهان و درباره انسان و [[جامعه]] و [[تاریخ]] دارد<ref>شناخت، ص۱۳.</ref>. جهان‌بینی یعنی مجموعه‌ای از بینش‌ها و [[تفسیرها]] و تحلیل‌ها درباره جهان و جامعه و انسان که جهان چنین است و یا چنان است، این‌چنین [[قانون]] دارد، آن‌چنان پیش می‌رود، فلان [[هدف]] را تعقیب می‌کند یا نمی‌کند، مبدأ دارد یا ندارد، [[غایت]] دارد یا ندارد و امثال اینها؛ و یا انسان چنین [[سرشت]] و طبیعتی دارد، مثلاً با فطرتی خاص [[آفریده]] شده یا نشده است. مختار و [[آزاد]] است یا مجبور، یک [[واقعیت]] [[انتخاب]] شده در [[طبیعت]] است و به تعبیر [[قرآن]] “اصطفا شده” و یا یک واقعیت تصادفی و یا جامعه مستقل از [[قوانین]] [[حاکم]] بر افراد قانون دارد یا ندارد قوانین حاکم بر جامعه و تاریخ چه قوانینی است و امثال اینها<ref>مجموعه آثار، ج۲، ص۲۲۶.</ref>. جهان‌بینی که می‌توان آن را [[جهان‌شناسی]] نیز تعبیر کرد<ref>مجموعه آثار، ج۲، ص۲۲۷.</ref>. از کلمه “جهان‌بینی” که ماده دیدن را در آن به کار رفته است، نباید به [[اشتباه]] بیفتیم و جهان‌بینی را به معنی “جهان احساسی” تلقی کنیم. جهان‌بینی به معنی جهان‌شناسی است و به مسأله معروف “شناخت” مربوط می‌شود<ref>مجموعه آثار، ج۲، ص۷۶.</ref>.
در رابطه [[علم]] و [[ایمان]] از دو [[ناحیه]] می‌توان سخن گفت: یکی اینکه آیا تفسیر و برداشتی که ایمان‌زا و [[آرمان]] خیز باشد و در عین حال مورد [[تأیید]] [[منطق]] باشد وجود دارد، یا تمام تفکراتی که علم و [[فلسفه]] به ما می‌دهد همه بر ضدّ [[ایمان‌ها]] و دلبستگی‌ها و [[امیدها]] و خوشبینی‌ها است؟<ref>مجموعه آثار، ج۲، ص۳۱.</ref>.
نوع برداشت و طرز تفکری که یک [[مکتب]] درباره [[جهان]] و هستی عرضه می‌دارد، زیر ساز و تکیه‌گاه [[فکری]] آن مکتب به شمار می‌رود. این زیر ساز و [[تکیه]] گاه اصطلاحاً “جهان بینی” نامیده می‌شود<ref>مجموعه آثار، ج۲، ص۷۵.</ref>.


یعنی نوع [[تفسیر]] و تحلیل از کلّ [[جهان هستی]] که مبنا و زیرساز عمل [[انسان]] واقع می‌شود<ref>مجموعه آثار، ج۲، ص۲۶.</ref>.
==تقسیم بندی کلی درباره [[جهان‌بینی]]==
[[جهان‌بینی]]، [[جهان‌شناسی]] است نه جهان احساسی و به مسأله معروف “شناخت” مربوط می‌شود؛ لهذا از مختصات انسان است و به نیروی [[اندیشه]] و [[تفکر]] و [[قدرت]] ارزیابی انسان از مجموع هستی بستگی دارد، بر خلاف جهان احساسی که مشترک میان انسان و حیوان است<ref>مجموعه آثار، ج۳، ص۲۳.</ref>. یعنی تفسیر کلّی از مجموع هستی جهان‌بینی یک [[آیین]] و مسلک به منزله زیر ساز و تکیه‌گاه فکری آن مکتب به شمار می‌رود<ref>مجموعه آثار، ج۳، ص۲۵.</ref>. جهان‌بینی یا جهان‌شناسی، به عبارت دیگر تعبیر و تفسیر انسان از جهان، به طور کلی سه گونه است؛ یعنی از سه منبع ممکن است [[الهام]] شود: [[علم]]، [[فلسفه]]، [[دین]]. پس جهان‌بینی سه گونه است: [[علمی]]، [[فلسفی]] و مذهبی<ref>مجموعه آثار، ج۲، ص۷۷.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۳۲۶.</ref>
در یک تقسیم بند کلی [[جهان‌بینی]] به دو قسم تقسیم می‌‌شود:
#[[جهان‌بینی الهی]]: که بر سه [[باور]] اصلی پایه گذاری شده است: [[باور]] به خدای یگانه، [[پیامبران الهی]] و [[جهان آخرت]]. اما [[مذهب شیعه]] دو اصل دیگر به نام [[امامت]] و [[عدل]] را نیز در اصول [[جهان‌بینی]] جای داده است. بنابراین طبق این [[مذهب]] پنج اصلِ [[توحید]]، [[نبوت]]، [[امامت]]، [[عدل]] و [[معاد]] مبانی نظری [[شیعه]] را می‌سازند. [[جهان‌بینی الهی]] با سرچشمه‌ای جاودان پیوند دارد و از این رو [[قوانین]] آن پایدار و ماندگارند و تغییر نمی‌پذیرند.
#[[جهان‌بینی مادی]]: این نوع [[جهان‌بینی]] بر دو [[باور]] یعنی [[حس]] و تجربه بنا شده است و از این جهت که ماده همواره در حال تغییر و تحول است، اساس [[جهان‌بینی]] مادی، پیوسته در حال تغییر است و همچنین [[حس]] و تجربۀ بشری نیز برای رسیدن به [[حقیقت]] هستی، محدود و ناقص است و دقیقا فرق این نوع [[جهان‌بینی]] با [[جهان‌بینی الهی]] در همین است که در [[جهان‌بینی الهی]] چون با سرچشمه‌ای جاویدان پیوند دارد، [[قوانین]] آن پایدار و ماندگارند و تغییر نمی‌پذیرند، در حالی که در [[جهان‌بینی]] مادی از [[قوانین]] پایدار [[محروم]] است<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۱۹.</ref>.


==انواع جهان بینی==
===[[جهان‌بینی اسلامی]]===
===[[جهان‌بینی اسلامی]]===
در برخی [[مذاهب]] مانند [[اسلام]] جهان‌شناسی مذهبی در متن [[مذهب]]، رنگ فلسفی یعنی رنگ استدلالی به خود گرفته است؛ بر مسائلی که عرضه شده است با تکیه بر [[عقل]]، [[استدلال]] و [[اقامه برهان]] شده است. از این رو جهان‌بینی اسلامی در عین حال یک جهان‌بینی [[عقلانی]] و فلسفی است<ref>مجموعه آثار، ج۲، ص۸۱.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۳۲۷.</ref>
در برخی [[مذاهب]] مانند [[اسلام]]، جهان‌شناسی مذهبی در متن [[مذهب]]، رنگ فلسفی یعنی رنگ استدلالی به خود گرفته و بر مسائلی که عرضه شده با تکیه بر [[عقل]]، [[استدلال]] و شده است. از این رو جهان‌بینی اسلامی یک جهان‌بینی [[عقلانی]] و فلسفی است<ref>مجموعه آثار، ج۲، ص۸۱.</ref>


===[[جهان‌بینی الهی]]===
===[[جهان‌بینی الهی]]===
جهان‌بینی الهی، [[واقعیت]] را در انحصار امور [مادی] نمی‌داند؛ به واقعیت غیرمادی و نامحسوس و مجرد از [[زمان]] و مکان و به واقعیت [[ثابت]] و [[جاودانه]] و مطلق نیز [[ایمان]] دارد<ref>مجموعه آثار، ج۳، ص۳۶.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۳۲۸.</ref>
جهان‌بینی الهی، [[واقعیت]] را در انحصار امور [مادی] نمی‌داند؛ به واقعیت غیرمادی و نامحسوس و مجرد از [[زمان]] و مکان و به واقعیت [[ثابت]] و [[جاودانه]] و مطلق نیز [[ایمان]] دارد<ref>مجموعه آثار، ج۳، ص۳۶.</ref>


===[[جهان‌بینی توحیدی]]===
===[[جهان‌بینی توحیدی]]===
جهان‌بینی توحیدی، یعنی [[درک]] اینکه جهان از یک [[مشیّت]] حکیمانه پدید آمده است و [[نظام هستی]] بر اساس خیر و [[جود]] و [[رحمت]] و رسانیدن موجودات به [[کمالات]] [[شایسته]] آنها [[استوار]] است. جهان‌بینی توحیدی، یعنی جهان “یک‌قطبی” و “تک‌محوری” است. جهان‌بینی توحیدی، یعنی جهان ماهیت “از اویی” {{متن قرآن|إِنَّا لِلَّهِ}}<ref>«ما از آن خداوندیم» سوره بقره، آیه ۱۵۶.</ref> و “به سوی اویی” {{متن قرآن|إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ}}<ref>«و به سوی او باز می‌گردیم)» سوره بقره، آیه ۱۵۶.</ref> دارد، موجودات [[جهان]] با نظامی هماهنگ به یک “سو” و به طرف یک مرکز، [[تکامل]] می‌یابند؛ [[آفرینش]] هیچ موجودی [[عبث]] و [[بیهوده]] و بدون [[هدف]] نیست؛ جهان با یک [[سلسله]] [[نظامات]] [[قطعی]] که “سنن الهیه” نامیده می‌شود، اداره می‌شود؛ [[انسان]] در میان موجودات از [[شرافت]] و [[کرامت]] مخصوص برخوردار است و [[وظیفه]] و رسالتی خاص دارد، مسؤول تکمیل و [[تربیت]] خود و [[اصلاح جامعه]] خویش است؛ جهان مدرسه انسان است و [[خداوند]] به هر [[انسانی]] بر طبق [[نیّت]] و [[کوشش]] صحیح و درستش [[پاداش]] می‌دهد. [[جهان‌بینی توحیدی]] با نیروی [[منطق]] و [[علم]] و [[استدلال]] [[حمایت]] می‌شود در هر ذره از ذرات جهان دلائلی بر وجود [[خدای حکیم]] علیم هست و هر برگ درختی، دفتری در [[معرفت]] [[پروردگار]] است<ref>مجموعه آثار، ج۲، ص۸۳.</ref>. در [[توحید]] در عین اینکه هدف از ابتدا روشن و مشخص است، غیر متناهی است و این، [[ارزش]] فوق‌العاده‌ای دارد؛ زیرا ذات هدف نامتناهی است و همیشه برای انسان تازگی دارد و هیچ‌گاه کهنگی ندارد<ref>تکامل اجتماعی انسان، ص۱۲۳.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۳۲۸.</ref>
جهان‌بینی توحیدی، یعنی [[درک]] اینکه جهان از یک [[مشیّت]] حکیمانه پدید آمده است و [[نظام هستی]] بر اساس خیر و [[جود]] و [[رحمت]] و رسانیدن موجودات به [[کمالات]] [[شایسته]] آنها [[استوار]] است. جهان‌بینی توحیدی، یعنی جهان، “یک‌قطبی” و “تک‌محوری” است. جهان‌بینی توحیدی، یعنی جهان ماهیت “از اویی” {{متن قرآن|إِنَّا لِلَّهِ}}<ref>«ما از آن خداوندیم» سوره بقره، آیه ۱۵۶.</ref> و “به سوی اویی” {{متن قرآن|إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ}}<ref>«و به سوی او باز می‌گردیم)» سوره بقره، آیه ۱۵۶.</ref> دارد، موجودات [[جهان]] با نظامی هماهنگ به یک “سو” و به طرف یک مرکز، [[تکامل]] می‌یابند؛ [[آفرینش]] هیچ موجودی [[عبث]] و [[بیهوده]] و بدون [[هدف]] نیست؛ جهان با یک [[سلسله]] [[نظامات]] [[قطعی]] که “سنن الهیه” نامیده می‌شود، اداره می‌شود؛ [[انسان]] در میان موجودات از [[شرافت]] و [[کرامت]] مخصوص برخوردار است و [[وظیفه]] و رسالتی خاص دارد، مسؤول تکمیل و [[تربیت]] خود و [[اصلاح جامعه]] خویش است؛ جهان مدرسه انسان است و [[خداوند]] به هر [[انسانی]] بر طبق [[نیّت]] و [[کوشش]] صحیح و درستش [[پاداش]] می‌دهد. [[جهان‌بینی توحیدی]] با نیروی [[منطق]] و [[علم]] و [[استدلال]] [[حمایت]] می‌شود در هر ذره از ذرات جهان دلائلی بر وجود [[خدای حکیم]] علیم هست و هر برگ درختی، دفتری در [[معرفت]] [[پروردگار]] است<ref>مجموعه آثار، ج۲، ص۸۳.</ref>. در [[توحید]] در عین اینکه هدف از ابتدا روشن و مشخص است، غیر متناهی است و این، [[ارزش]] فوق‌العاده‌ای دارد؛ زیرا ذات هدف نامتناهی است و همیشه برای انسان تازگی دارد و هیچ‌گاه کهنگی ندارد<ref>تکامل اجتماعی انسان، ص۱۲۳.</ref>


===[[جهان‌بینی]] [[راهب]]===
===[[جهان‌بینی]] [[راهب]]===
از نظر راهب، جهان [[دنیا]] و [[آخرت]] دو جهان کاملاً از یک دیگر جدا و بی‌ارتباط به یکدیگرند، حساب [[سعادت]] جهان و دنیا نیز از حساب سعادت آخرت کاملاً جدا است: بلکه کاملاً متضاد با یکدیگرند و غیر قابل جمع. طبعاً کار مؤثر در [[سعادت دنیا]] نیز از کار مؤثر در سعادت آخرت مجزا است، و به عبارت دیگر وسائل سعادت دنیا با وسائل سعادت آخرت مغایر و مباین است. امکان ندارد یک کار و یک چیز هم وسیله سعادت دنیا باشد و هم وسیله سعادت آخرت<ref>سیری در نهج‌البلاغه، ص۲۲۲.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۳۲۹.</ref>
از نظر راهب، جهان [[دنیا]] و [[آخرت]] دو جهان کاملاً جدای از یکدیگر و بی‌ارتباط با هم هستند. حساب [[سعادت]] جهان و دنیا نیز از سعادت آخرت کاملاً جدا است: بلکه متضاد با یکدیگرند و غیر قابل جمع. لذا کار مؤثر در [[سعادت دنیا]] نیز از کار مؤثر در سعادت آخرت مجزاست و به عبارت دیگر وسایل سعادت دنیا با وسایل سعادت آخرت مغایر است. امکان ندارد یک کار و یک چیز هم وسیله سعادت دنیا باشد و هم وسیله سعادت آخرت<ref>سیری در نهج‌البلاغه، ص۲۲۲.</ref>


===جهان‌بینی [[زاهد]]===
===جهان‌بینی [[زاهد]]===
در جهان‌بینی زاهد، دنیا و آخرت به یکدیگر پیوسته‌اند، دنیا مزرعه آخرت است، از نظر زاهد آن چه به [[زندگی]] این جهان سامان می‌بخشد و موجب رونق و [[صفا]] و [[امنیت]] و [[آسایش]] آن می‌گردد این است که ملاک‌های [[اخروی]] و آن جهانی وارد [[زندگی]] این جهانی شود، و آن چه مایه و پایه [[سعادت]] آن جهانی است این است که تعهدات و مسؤولیت‌های این جهانی خوب انجام شود و با [[ایمان]] و [[پاکی]] و [[طهارت]] و [[تقوا]] توأم باشد<ref>سیری در نهج‌البلاغه، ص۲۲۲.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۳۲۹.</ref>
در جهان‌بینی زاهد، دنیا و آخرت به یکدیگر پیوسته‌اند، دنیا مزرعه آخرت است، از نظر زاهد آنچه به [[زندگی]] این جهان سامان می‌بخشد و موجب رونق و [[صفا]] و [[امنیت]] و [[آسایش]] آن می‌گردد این است که ملاک‌های [[اخروی]] و آن جهانی وارد [[زندگی]] این جهانی شود و آنچه مایه و پایه [[سعادت]] آن جهانی است این است که تعهدات و مسؤولیت‌های این جهانی خوب انجام شود و با [[ایمان]] و [[پاکی]] و [[طهارت]] و [[تقوا]] توأم باشد<ref>سیری در نهج‌البلاغه، ص۲۲۲.</ref>


===[[جهان‌بینی علمی]]===
===[[جهان‌بینی علمی]]===
جهان‌بینی علمی، جزء‌شناسی است نه کل‌شناسی، [[علم]] ما را به وضع جزئی [[جهان]] آشنا می‌کند نه به شکل و قیافه و [[شخصیت]] کل جهان، جهان‌بینی علمی [[علما]] مانند فیل‌شناسی مردمی است که در [[تاریکی]]، فیل را لمس می‌کردند؛ آنکه گوش فیل را لمس کرده بود، فیل را به شکل ستون و آنکه پشتش را لمس کرده بود آن را به شکل تخت می‌پنداشت<ref>مجموعه آثار، ج۲، ص۷۸.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۳۲۹.</ref>
جهان‌بینی علمی، جزء‌شناسی است نه کل‌شناسی، [[علم]] ما را به وضع جزئی [[جهان]] آشنا می‌کند نه به شکل و قیافه و [[شخصیت]] کل جهان، جهان‌بینی علمی [[علما]] مانند فیل‌شناسی مردمی است که در [[تاریکی]]، فیل را لمس می‌کردند؛ آنکه گوش فیل را لمس کرده بود، فیل را به شکل ستون و آنکه پشتش را لمس کرده بود آنرا به شکل تخت می‌پنداشت<ref>مجموعه آثار، ج۲، ص۷۸.</ref>


===[[جهان‌بینی فلسفی]]===
===[[جهان‌بینی فلسفی]]===
جهان‌بینی فلسفی دقت و مشخص بودن جهان‌بینی علمی را ندارد، در عوض از آن نظر که متکی به یک [[سلسله]] “اصول” است. و آن اصول اولاً [[بدیهی]] و برای [[ذهن]] غیر قابل انکارند و با روش [[برهان]] و [[استدلال]] پیش می‌روند، و ثانیاً عام و در برگیرنده‌اند (در اصطلاح [[فلسفی]] از [[احکام]] موجود بما هو موجودند) طبعاً از نوعی جزم برخوردار است و آن [[تزلزل]] و [[بی‌ثباتی]] که در جهان‌بینی علمی دیده می‌شود، در جهان‌بینی فلسفی نیست، هم [[محدودیّت]] جهان‌بینی علمی را ندارد. جهان‌بینی فلسفی پاسخ‌گو به همان مسائلی است که تکیه‌گاه‌های [[ایدئولوژی‌ها]] هستند. [[تفکر]] فلسفی، چهره و قیافه جهان را در کل خود مشخص می‌کند<ref>مجموعه آثار، ج۲، ص۸۰.</ref>. هرگونه اظهار نظر کلّی درباره هستی و جهان، یعنی درباره مسائلی که ماهیّت کلّ هستی را مشخص می‌کند و شکل و قیافه هستی را نشان می‌دهد<ref>مجموعه آثار، ج۳، ص۳۴.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۳۲۹.</ref>
جهان‌بینی فلسفی دقت و مشخص بودن جهان‌بینی علمی را ندارد، در عوض از آن نظر که متکی به یک [[سلسله]] “اصول” است. و آن اصول اولاً [[بدیهی]] و برای [[ذهن]] غیر قابل انکارند و با روش [[برهان]] و [[استدلال]] پیش می‌روند، و ثانیاً عام و در برگیرنده‌اند (در اصطلاح [[فلسفی]] از [[احکام]] موجود بما هو موجودند) طبعاً از نوعی جزم برخوردار است و آن [[تزلزل]] و [[بی‌ثباتی]] که در جهان‌بینی علمی دیده می‌شود، در جهان‌بینی فلسفی نیست، هم [[محدودیّت]] جهان‌بینی علمی را ندارد. جهان‌بینی فلسفی پاسخ‌گو به همان مسائلی است که تکیه‌گاه‌های [[ایدئولوژی‌ها]] هستند. [[تفکر]] فلسفی، چهره و قیافه جهان را در کل خود مشخص می‌کند<ref>مجموعه آثار، ج۲، ص۸۰.</ref>. هرگونه اظهار نظر کلّی درباره هستی و جهان، یعنی درباره مسائلی که ماهیّت کلّ هستی را مشخص می‌کند و شکل و قیافه هستی را نشان می‌دهد<ref>مجموعه آثار، ج۳، ص۳۴.</ref>


===[[جهان‌بینی مادی]]===
===[[جهان‌بینی مادی]]===
[[جهان‌بینی مادّی]] [[واقعیت]] را در ماده، در آنچه [[جسم]] و [[جسمانی]] است، در آنچه به نحوی دارای طول یا طول و عرض یا طول و عرض و عمق است، در آنچه قابل اشاره [[حسی]] است، در آنچه محسوس است، در آنچه زمانی و مکانی است، در آنچه متغیّر است، در آنچه فانی شونده است و در آنچه محدود و نسبی است محصور می‌داند و به واقعیّتی ماورای این واقعیت‌ها قائل نیست<ref>مجموعه آثار، ج۳، ص۳۶.</ref>. [[جهان‌بینی مادّی]] نوعی دید و ارزیابی درباره هستی و یک نوع [[فلسفه]] هستی است که طبعاً در توجیه [[زندگی]] و زیستن نیز اثر دارد، ولی خودش یک [[آرمان]] نیست<ref>تکامل اجتماعی انسان، ص۱۱۱.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۳۳۰.</ref>
[[جهان‌بینی مادّی]] [[واقعیت]] را در ماده، در آنچه [[جسم]] و [[جسمانی]] است، در آنچه به نحوی دارای طول یا طول و عرض یا طول و عرض و عمق است، در آنچه قابل اشاره [[حسی]] است، در آنچه محسوس است، در آنچه زمانی و مکانی است، در آنچه متغیّر است، در آنچه فانی شونده است و در آنچه محدود و نسبی است محصور می‌داند و به واقعیّتی ماورای این واقعیت‌ها قائل نیست<ref>مجموعه آثار، ج۳، ص۳۶.</ref>. [[جهان‌بینی مادّی]] نوعی دید و ارزیابی درباره هستی و یک نوع [[فلسفه]] هستی است که طبعاً در توجیه [[زندگی]] و زیستن نیز اثر دارد، ولی خودش یک [[آرمان]] نیست<ref>تکامل اجتماعی انسان، ص۱۱۱.</ref>


===[[جهان‌بینی مذهبی]]===
===[[جهان‌بینی مذهبی]]===
اگر هر گونه اظهار نظر کلی درباره هستی و [[جهان]] را [[جهان‌بینی فلسفی]] بدانیم - [[قطع]] نظر از اینکه مبدأ آن جهان‌بینی چیست، [[قیاس]] و [[برهان]] و [[استدلال]] است یا تلقّی [[وحی]] از [[جهان غیب]] - باید جهان‌بینی مذهبی را یک نوع از جهان‌بینی فلسفی بدانیم. جهان‌بینی مذهبی و جهان‌بینی فلسفی [[وحدت]] قلمرو دارند، برخلاف [[جهان‌بینی علمی]]<ref>مجموعه آثار، ج۲، ص۸۱.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۳۳۰.</ref>
اگر هر گونه اظهار نظر کلی درباره هستی و [[جهان]] را [[جهان‌بینی فلسفی]] بدانیم ـ [[قطع]] نظر از اینکه مبدأ آن جهان‌بینی چیست، [[قیاس]] و [[برهان]] و [[استدلال]] است یا تلقّی [[وحی]] از [[جهان غیب]] ـ باید جهان‌بینی مذهبی را یک نوع از جهان‌بینی فلسفی بدانیم. جهان‌بینی مذهبی و جهان‌بینی فلسفی [[وحدت]] قلمرو دارند، برخلاف [[جهان‌بینی علمی]]<ref>مجموعه آثار، ج۲، ص۸۱.</ref>


===جهان‌بینی واقع بینانه===
===جهان‌بینی واقع بینانه===
[[ایمان]] و [[اعتقاد]] [[پاک]] و درست و [[مطابق با واقع]]<ref>مجموعه آثار، ج۲، ص۵۲۰.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۳۳۰.</ref>
[[ایمان]] و [[اعتقاد]] [[پاک]] و درست و [[مطابق با واقع]]<ref>مجموعه آثار، ج۲، ص۵۲۰.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۳۳۰.</ref>
===[[جهان‌بینی]] از نگاه [[کلامی]]===
[[جهان‌بینی]] از منظر [[علم کلام]] یعنی سلسله [[اعتقادات]] و بینش‌های کلی و هماهنگ دربارۀ [[جهان]] و [[انسان]]؛ طبق این معنا [[سیستم]] [[عقیدتی]] و اصولی هر [[دین]] را [[جهان‌بینی]] آن [[دین]] تشکیل می‌دهد. درواقع [[جهان‌بینی]] [[کلامی]] یعنی "[[جهان‌شناسی]]" نه "[[جهان]] [[احساس]]ی". [[جهان‌بینی]] به مسألۀ [[شناخت]] مربوط می‌‌شود. بنابراین، [[جهان‌بینی]] از مختصات [[انسان]] است و به نیروی [[اندیشه]] و [[تفکر]] و [[قدرت]] ارزیابی [[انسان]] از مجموع هستی بستگی دارد؛ برخلاف [[جهان]] [[احساس]]ی که میان [[انسان]] و حیوان مشترک است. بسیاری از حیوانات از نظر [[جهان]] [[احساس]]ی از [[انسان]] پیشرفته‌ترند، یا به [[دلیل]] اینکه از برخی حواس برخوردارند که [[انسان‌ها]] فاقد آنها هستند و یا حواس مشترک آنها بسیار حساس‌تر از [[انسان]] هاست.
باید دانست [[احساس]]، عاملی غیر از [[شناخت]] است. در واقع تفاوت [[انسان]] با سایر جانداران در همین است؛ به آن معنا که سایر جانداران، [[جهان]] را فقط [[احساس]] می‌‌کنند؛ اما [[انسان]]، علاوه بر [[احساس]] [[جهان]]، به [[شناخت]] [[جهان]] راه می‌‌یابد و آنرا [[تفسیر]] می‌‌کند؛ یا لااقل می‌‌تواند [[جهان]] را بشناسد و [[تفسیر]] نماید<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۹۵-۹۷؛ [[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۳۲۶.</ref>.
====اسلوب [[جهان‌بینی]] [[کلامی]]====
[[جهان‌بینی]] [[کلامی]]، داری اسلوب و برنامۀ خاصی است که برای ایجاد این شاکله باید دارای شرایط زیر باشد:
#[[جهان‌بینی]] باید قابل اثبات و [[استدلال]] باشد: منطقی بودن به حیات و [[زندگی]] [[انسان]] معنا دهد. منطقی بودن یک [[جهان‌بینی]]، زمینۀ پذیرش [[عقلی]] آنرا فراهم کرده و آنرا در [[اندیشه‌ها]] قابل قبول می‌‌کند و ابهام و تاریکی‌هایی را که در عمل کردن به آموزه‌ها و شاخص‌های [[جهان‌بینی]] وجود دارد برطرف می‌‌سازد.
#[[جهان‌بینی]] باید به حیات و [[زندگی]] [[انسان]] معنا دهد.
#[[جهان‌بینی]] باید آرمان‌ساز و شوق‌انگیز باشد: آرمان‌ساز بودن [[جهان‌بینی]] یک [[مکتب]]، نشان دهندۀ [[جاذبه]] و [[قدرت]] و [[پویایی]] آن [[مکتب]] است.
#[[جهان‌بینی]] باید [[قدرت]] تقدس بخشیدن به هدف‌های انسانی و [[اجتماعی]] را داشته باشد: تقدس بخشیدن یک [[جهان‌بینی]] به هدف‌های [[مکتب]]، سبب می‌‌شود افراد و [[پیروان]] آن [[مکتب]] به آسانی در راه تحقق هدف‌های [[مکتب]] خود [[فداکاری]] و از خود گذشتگی نشان دهند و تا زمانی که یک [[مکتب]] نتواند به هدف‌های خود تقدس بدهد و در افراد [[حس]] [[فداکاری]] و از خود گذشتگی ایجاد کند، آن [[مکتب]] ضمانت اجرایی ندارد و در گذر زمان پایدار نخواهد ماند.
#[[جهان‌بینی]]، تعهدآور و مسئولیت‌ساز باشد: تعهدآوری و مسئولیت‌سازی یک [[جهان‌بینی]]، فرد را در عمق [[وجدان]]، [[متعهد]] به [[جامعه]] قرار می‌دهد<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۹۵-۹۷.</ref>.


==منابع==
==منابع==

نسخهٔ ‏۱ فوریهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۶:۳۹

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث جهان‌بینی است. "جهان‌بینی" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل جهان‌بینی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

معناشناسی جهان‌بینی

پاسخ به پرسش‌های بنیادی انسان، دربارۀ جهان را جهان‌بینی می‌‌گویند، مانند اینکه انسان از کجا آمده، به کجا می‌رود، هدف زندگی او چیست، از کدام قوانین باید پیروی کند، آیا آزاد است یا مجبور؟ تفاوت میان جهان‌بینی و ایدئولوژی‌ در این است که جهان‌بینی مکتب نظری است، ولی ایدئولوژی بر پایۀ مکتب نظری، مکتبی عملی است. از آن رو که حکمت عملی، زاده حکمت نظری است، می‌توان گفت همۀ ایدئولوژی‌ها بر پایه جهان‌بینی شکل می‌گیرند[۱].

در تعریفی دیگر جهان‌بینی، یعنی تفسیر و تحلیل جهان و تعیین خطوط اصلی چهره هستی. به تعبیر فیلسوفان، جهان‌بینی عبارت است از اینکه "جهان فکری انسان از نظر کلّی شبیه و نمایانگر جهان عینی گردد" و به تعبیر ساده، جهان‌بینی یعنی، برداشت کلّی از مجموع جهان هستی[۲]. جهان‌بینی یعنی نوع برداشت، تفسیر و نوع تحلیلی که یک انسان درباره هستی و جهان و درباره انسان و جامعه و تاریخ دارد[۳].

جهان‌بینی یا جهان‌شناسی، به عبارت دیگر تعبیر و تفسیر انسان از جهان، به طور کلی سه گونه است؛ یعنی از سه منبع ممکن است الهام شود: علم، فلسفه، دین. پس جهان‌بینی سه گونه است: علمی، فلسفی و مذهبی[۴].[۵]

تقسیم بندی کلی درباره جهان‌بینی

در یک تقسیم بند کلی جهان‌بینی به دو قسم تقسیم می‌‌شود:

  1. جهان‌بینی الهی: که بر سه باور اصلی پایه گذاری شده است: باور به خدای یگانه، پیامبران الهی و جهان آخرت. اما مذهب شیعه دو اصل دیگر به نام امامت و عدل را نیز در اصول جهان‌بینی جای داده است. بنابراین طبق این مذهب پنج اصلِ توحید، نبوت، امامت، عدل و معاد مبانی نظری شیعه را می‌سازند. جهان‌بینی الهی با سرچشمه‌ای جاودان پیوند دارد و از این رو قوانین آن پایدار و ماندگارند و تغییر نمی‌پذیرند.
  2. جهان‌بینی مادی: این نوع جهان‌بینی بر دو باور یعنی حس و تجربه بنا شده است و از این جهت که ماده همواره در حال تغییر و تحول است، اساس جهان‌بینی مادی، پیوسته در حال تغییر است و همچنین حس و تجربۀ بشری نیز برای رسیدن به حقیقت هستی، محدود و ناقص است و دقیقا فرق این نوع جهان‌بینی با جهان‌بینی الهی در همین است که در جهان‌بینی الهی چون با سرچشمه‌ای جاویدان پیوند دارد، قوانین آن پایدار و ماندگارند و تغییر نمی‌پذیرند، در حالی که در جهان‌بینی مادی از قوانین پایدار محروم است[۶].

انواع جهان بینی

جهان‌بینی اسلامی

در برخی مذاهب مانند اسلام، جهان‌شناسی مذهبی در متن مذهب، رنگ فلسفی یعنی رنگ استدلالی به خود گرفته و بر مسائلی که عرضه شده با تکیه بر عقل، استدلال و شده است. از این رو جهان‌بینی اسلامی یک جهان‌بینی عقلانی و فلسفی است[۷]

جهان‌بینی الهی

جهان‌بینی الهی، واقعیت را در انحصار امور [مادی] نمی‌داند؛ به واقعیت غیرمادی و نامحسوس و مجرد از زمان و مکان و به واقعیت ثابت و جاودانه و مطلق نیز ایمان دارد[۸]

جهان‌بینی توحیدی

جهان‌بینی توحیدی، یعنی درک اینکه جهان از یک مشیّت حکیمانه پدید آمده است و نظام هستی بر اساس خیر و جود و رحمت و رسانیدن موجودات به کمالات شایسته آنها استوار است. جهان‌بینی توحیدی، یعنی جهان، “یک‌قطبی” و “تک‌محوری” است. جهان‌بینی توحیدی، یعنی جهان ماهیت “از اویی” ﴿إِنَّا لِلَّهِ[۹] و “به سوی اویی” ﴿إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ[۱۰] دارد، موجودات جهان با نظامی هماهنگ به یک “سو” و به طرف یک مرکز، تکامل می‌یابند؛ آفرینش هیچ موجودی عبث و بیهوده و بدون هدف نیست؛ جهان با یک سلسله نظامات قطعی که “سنن الهیه” نامیده می‌شود، اداره می‌شود؛ انسان در میان موجودات از شرافت و کرامت مخصوص برخوردار است و وظیفه و رسالتی خاص دارد، مسؤول تکمیل و تربیت خود و اصلاح جامعه خویش است؛ جهان مدرسه انسان است و خداوند به هر انسانی بر طبق نیّت و کوشش صحیح و درستش پاداش می‌دهد. جهان‌بینی توحیدی با نیروی منطق و علم و استدلال حمایت می‌شود در هر ذره از ذرات جهان دلائلی بر وجود خدای حکیم علیم هست و هر برگ درختی، دفتری در معرفت پروردگار است[۱۱]. در توحید در عین اینکه هدف از ابتدا روشن و مشخص است، غیر متناهی است و این، ارزش فوق‌العاده‌ای دارد؛ زیرا ذات هدف نامتناهی است و همیشه برای انسان تازگی دارد و هیچ‌گاه کهنگی ندارد[۱۲]

جهان‌بینی راهب

از نظر راهب، جهان دنیا و آخرت دو جهان کاملاً جدای از یکدیگر و بی‌ارتباط با هم هستند. حساب سعادت جهان و دنیا نیز از سعادت آخرت کاملاً جدا است: بلکه متضاد با یکدیگرند و غیر قابل جمع. لذا کار مؤثر در سعادت دنیا نیز از کار مؤثر در سعادت آخرت مجزاست و به عبارت دیگر وسایل سعادت دنیا با وسایل سعادت آخرت مغایر است. امکان ندارد یک کار و یک چیز هم وسیله سعادت دنیا باشد و هم وسیله سعادت آخرت[۱۳]

جهان‌بینی زاهد

در جهان‌بینی زاهد، دنیا و آخرت به یکدیگر پیوسته‌اند، دنیا مزرعه آخرت است، از نظر زاهد آنچه به زندگی این جهان سامان می‌بخشد و موجب رونق و صفا و امنیت و آسایش آن می‌گردد این است که ملاک‌های اخروی و آن جهانی وارد زندگی این جهانی شود و آنچه مایه و پایه سعادت آن جهانی است این است که تعهدات و مسؤولیت‌های این جهانی خوب انجام شود و با ایمان و پاکی و طهارت و تقوا توأم باشد[۱۴]

جهان‌بینی علمی

جهان‌بینی علمی، جزء‌شناسی است نه کل‌شناسی، علم ما را به وضع جزئی جهان آشنا می‌کند نه به شکل و قیافه و شخصیت کل جهان، جهان‌بینی علمی علما مانند فیل‌شناسی مردمی است که در تاریکی، فیل را لمس می‌کردند؛ آنکه گوش فیل را لمس کرده بود، فیل را به شکل ستون و آنکه پشتش را لمس کرده بود آنرا به شکل تخت می‌پنداشت[۱۵]

جهان‌بینی فلسفی

جهان‌بینی فلسفی دقت و مشخص بودن جهان‌بینی علمی را ندارد، در عوض از آن نظر که متکی به یک سلسله “اصول” است. و آن اصول اولاً بدیهی و برای ذهن غیر قابل انکارند و با روش برهان و استدلال پیش می‌روند، و ثانیاً عام و در برگیرنده‌اند (در اصطلاح فلسفی از احکام موجود بما هو موجودند) طبعاً از نوعی جزم برخوردار است و آن تزلزل و بی‌ثباتی که در جهان‌بینی علمی دیده می‌شود، در جهان‌بینی فلسفی نیست، هم محدودیّت جهان‌بینی علمی را ندارد. جهان‌بینی فلسفی پاسخ‌گو به همان مسائلی است که تکیه‌گاه‌های ایدئولوژی‌ها هستند. تفکر فلسفی، چهره و قیافه جهان را در کل خود مشخص می‌کند[۱۶]. هرگونه اظهار نظر کلّی درباره هستی و جهان، یعنی درباره مسائلی که ماهیّت کلّ هستی را مشخص می‌کند و شکل و قیافه هستی را نشان می‌دهد[۱۷]

جهان‌بینی مادی

جهان‌بینی مادّی واقعیت را در ماده، در آنچه جسم و جسمانی است، در آنچه به نحوی دارای طول یا طول و عرض یا طول و عرض و عمق است، در آنچه قابل اشاره حسی است، در آنچه محسوس است، در آنچه زمانی و مکانی است، در آنچه متغیّر است، در آنچه فانی شونده است و در آنچه محدود و نسبی است محصور می‌داند و به واقعیّتی ماورای این واقعیت‌ها قائل نیست[۱۸]. جهان‌بینی مادّی نوعی دید و ارزیابی درباره هستی و یک نوع فلسفه هستی است که طبعاً در توجیه زندگی و زیستن نیز اثر دارد، ولی خودش یک آرمان نیست[۱۹]

جهان‌بینی مذهبی

اگر هر گونه اظهار نظر کلی درباره هستی و جهان را جهان‌بینی فلسفی بدانیم ـ قطع نظر از اینکه مبدأ آن جهان‌بینی چیست، قیاس و برهان و استدلال است یا تلقّی وحی از جهان غیب ـ باید جهان‌بینی مذهبی را یک نوع از جهان‌بینی فلسفی بدانیم. جهان‌بینی مذهبی و جهان‌بینی فلسفی وحدت قلمرو دارند، برخلاف جهان‌بینی علمی[۲۰]

جهان‌بینی واقع بینانه

ایمان و اعتقاد پاک و درست و مطابق با واقع[۲۱].[۲۲]

جهان‌بینی از نگاه کلامی

جهان‌بینی از منظر علم کلام یعنی سلسله اعتقادات و بینش‌های کلی و هماهنگ دربارۀ جهان و انسان؛ طبق این معنا سیستم عقیدتی و اصولی هر دین را جهان‌بینی آن دین تشکیل می‌دهد. درواقع جهان‌بینی کلامی یعنی "جهان‌شناسی" نه "جهان احساسی". جهان‌بینی به مسألۀ شناخت مربوط می‌‌شود. بنابراین، جهان‌بینی از مختصات انسان است و به نیروی اندیشه و تفکر و قدرت ارزیابی انسان از مجموع هستی بستگی دارد؛ برخلاف جهان احساسی که میان انسان و حیوان مشترک است. بسیاری از حیوانات از نظر جهان احساسی از انسان پیشرفته‌ترند، یا به دلیل اینکه از برخی حواس برخوردارند که انسان‌ها فاقد آنها هستند و یا حواس مشترک آنها بسیار حساس‌تر از انسان هاست.

باید دانست احساس، عاملی غیر از شناخت است. در واقع تفاوت انسان با سایر جانداران در همین است؛ به آن معنا که سایر جانداران، جهان را فقط احساس می‌‌کنند؛ اما انسان، علاوه بر احساس جهان، به شناخت جهان راه می‌‌یابد و آنرا تفسیر می‌‌کند؛ یا لااقل می‌‌تواند جهان را بشناسد و تفسیر نماید[۲۳].

اسلوب جهان‌بینی کلامی

جهان‌بینی کلامی، داری اسلوب و برنامۀ خاصی است که برای ایجاد این شاکله باید دارای شرایط زیر باشد:

  1. جهان‌بینی باید قابل اثبات و استدلال باشد: منطقی بودن به حیات و زندگی انسان معنا دهد. منطقی بودن یک جهان‌بینی، زمینۀ پذیرش عقلی آنرا فراهم کرده و آنرا در اندیشه‌ها قابل قبول می‌‌کند و ابهام و تاریکی‌هایی را که در عمل کردن به آموزه‌ها و شاخص‌های جهان‌بینی وجود دارد برطرف می‌‌سازد.
  2. جهان‌بینی باید به حیات و زندگی انسان معنا دهد.
  3. جهان‌بینی باید آرمان‌ساز و شوق‌انگیز باشد: آرمان‌ساز بودن جهان‌بینی یک مکتب، نشان دهندۀ جاذبه و قدرت و پویایی آن مکتب است.
  4. جهان‌بینی باید قدرت تقدس بخشیدن به هدف‌های انسانی و اجتماعی را داشته باشد: تقدس بخشیدن یک جهان‌بینی به هدف‌های مکتب، سبب می‌‌شود افراد و پیروان آن مکتب به آسانی در راه تحقق هدف‌های مکتب خود فداکاری و از خود گذشتگی نشان دهند و تا زمانی که یک مکتب نتواند به هدف‌های خود تقدس بدهد و در افراد حس فداکاری و از خود گذشتگی ایجاد کند، آن مکتب ضمانت اجرایی ندارد و در گذر زمان پایدار نخواهد ماند.
  5. جهان‌بینی، تعهدآور و مسئولیت‌ساز باشد: تعهدآوری و مسئولیت‌سازی یک جهان‌بینی، فرد را در عمق وجدان، متعهد به جامعه قرار می‌دهد[۲۴].

منابع

  1. فرهنگ شیعه
  2. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام
  3. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر

جستارهای وابسته

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. فرهنگ شیعه، ص ۲۱۸-۲۱۹.
  2. مجموعه آثار، ج۳، ص۲۴.
  3. شناخت، ص۱۳.
  4. مجموعه آثار، ج۲، ص۷۷.
  5. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۳۲۶.
  6. فرهنگ شیعه، ص ۲۱۹.
  7. مجموعه آثار، ج۲، ص۸۱.
  8. مجموعه آثار، ج۳، ص۳۶.
  9. «ما از آن خداوندیم» سوره بقره، آیه ۱۵۶.
  10. «و به سوی او باز می‌گردیم)» سوره بقره، آیه ۱۵۶.
  11. مجموعه آثار، ج۲، ص۸۳.
  12. تکامل اجتماعی انسان، ص۱۲۳.
  13. سیری در نهج‌البلاغه، ص۲۲۲.
  14. سیری در نهج‌البلاغه، ص۲۲۲.
  15. مجموعه آثار، ج۲، ص۷۸.
  16. مجموعه آثار، ج۲، ص۸۰.
  17. مجموعه آثار، ج۳، ص۳۴.
  18. مجموعه آثار، ج۳، ص۳۶.
  19. تکامل اجتماعی انسان، ص۱۱۱.
  20. مجموعه آثار، ج۲، ص۸۱.
  21. مجموعه آثار، ج۲، ص۵۲۰.
  22. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۳۳۰.
  23. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۹۵-۹۷؛ زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۳۲۶.
  24. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۹۵-۹۷.