امام کاظم علیه‌السلام: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۷: خط ۴۷:
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


پیشوای هفتم [[شیعیان]]، از دودمان [[پیامبر]]، که در هفتم ماه صفر سال ۱۲۸ هجری در "[[ابواء]]" - محلی میان [[مکه]] و [[مدینه]] - به [[دنیا]] آمد. پدرش [[امام]] [[جعفر صادق]]{{ع}} و مادرش [[حمیده]] از [[زنان]] [[پاک]]، دانشمند و [[پرهیزکار]] عصر خویش بود. از [[القاب]] آن [[حضرت کاظم]]، [[عبد]] [[صالح]] و [[امین]] است. وی در شرایط [[ناهنجاری]] می‌زیست و با [[مردم]] [[کینه‌توزی]] همزمان بود و بر همه [[سختی‌ها]] [[صبر]] می‌کرد و [[خشم]] خود را فرو می‌برد. بدین جهت به کاظم (فروبرنده [[خشم]]) [[لقب]] یافت. [[عباسیان]] که با [[شعار]] هواداری [[اهل‌بیت]] [[پیامبر]]، [[قیام]] کرده و [[امویان]] را سرنگون کردند، پس از [[قدرت]] یافتن، بنای سختگیری را با [[ائمه]] [[شیعه]] گذاشتند. امام کاظم{{ع}} در دوران [[خلافت]] [[هارون الرشید]]، سخت‌ترین شرایط را گذراند و بارها به زندان افتاد و سرانجام به دست [[هارون]]، در زندان به [[شهادت]] رسید. [[هارون]] پیوسته می‌ترسید که [[مردم]] هوادار [[خاندان پیامبر]]، دور آن [[حضرت]] جمع شوند و بر ضد حکومتش [[قیام]] کنند. از این رو آن [[حضرت]] را آزاد نمی‌گذاشتند و ارتباط‌های [[شیعه]] را با وی محدود می‌ساختند. با این حال، امام کاظم{{ع}} از هر فرصتی برای نشر [[علوم]] [[دین]] کوتاهی نمی‌کرد. از برجسته‌ترین [[یاران]] و شاگردانش می‌توان [[حماد بن عیسی]]، [[عبدالرحمن بجلی]]، [[علی بن یقطین]]، [[مفضل بن عمر]]، [[هشام بن حکم]] و [[یونس بن عبدالرحمن]] را نام برد. مدت امامتش ۳۵ سال بود، از ۲۱ سالگی تا پایان [[عمر]]. از [[فضایل]] او [[علم]]، [[حلم]]، [[عبادت]]، [[زهد]]، [[سخاوت]] و رسیدگی به [[بیچارگان]] بود و از [[خوف]] [[خدا]] بسیار می‌‌گریست و در زندان هم پیوسته در [[عبادت]] و [[نماز]] بود. سه تن از [[فرزندان]] آن [[حضرت]] در [[ایران]] مدفون‌اند: [[امام رضا]] (در [[مشهد]])، [[حضرت معصومه]] (در [[قم]]) و [[احمد بن موسی شاهچراغ]] (در [[شیراز]]). [[شهادت]] [[موسی بن جعفر]] روز ۲۵ [[رجب]] سال ۱۸۳ هجری در زندان سندی بن شاهک بازهر اتفاق افتاد و در [[غرب]] [[بغداد]]، در مقابر [[قریش]] به [[خاک]] سپرده شد. امروز آن منطقه، شهری به نام [[کاظمین]] در [[عراق]] است که [[حرم مطهر]] وی در آنجاست<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[ فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۲۲۴.</ref>.
==ولادت و نسب==
[[امام کاظم]]{{ع}} [[هفتمین امام]] [[شیعیان]] در قریه [[ابواء]] میان [[مکه]] و [[مدینه]] در هفتم ماه صفر سال ۱۲۸ هجری به [[دنیا]] آمد. نام مبارکشان [[موسی]] و نهمین تن از [[چهارده معصوم]]{{ع}} است. پدر ایشان [[امام صادق]] {{ع}} و مادرش حُمَیدَه بربریه از [[زنان]] [[پاک]]، دانشمند و [[پرهیزکار]] عصر خویش نام داشت. سه تن از [[فرزندان]] آن [[حضرت]] در [[ایران]] مدفون‌اند: [[امام رضا]] (در [[مشهد]])، [[حضرت معصومه]] (در [[قم]]) و [[احمد بن موسی شاهچراغ]] (در [[شیراز]])<ref>[[محمد جواد اصغری|اصغری، محمد جواد]]، [[امامت امام کاظم (مقاله)|امامت امام کاظم]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۴۵۹؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۱۱۲؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[ فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۲۲۴.</ref>.  


==مقدمه==
==کنیه و القاب==
*[[امام کاظم]]{{ع}} [[هفتمین امام]] [[شیعیان]] در قریه [[ابواء]] میان [[مکه]] و [[مدینه]] در سال ۱۲۸ هجری به [[دنیا]] آمد و در [[شهر]] [[بغداد]] در زندان سندی بن شاهک در روز ششم [[ماه رجب]] سال۱۸۳ در ۵۵سالگی به [[شهادت]] رسید. مادرش ام ولد بود و حُمیده بربریه نام داشت.
کنیه حضرت [[ابوابراهیم]]، [[ابوالحسن]] و ابوعلی است و به سبب کثرت [[عبادت]] به [[عبد]] [[صالح]] [[معروف]] و به [[دلیل]] شدت [[حلم]] و [[بردباری]] و [[گذشت]] در مورد دیگران به [[لقب]] کاظم نیز مشهور هست. همچنین آن [[حضرت]] به [[دلیل]] آنکه واسطه در [[نجات]] [[مردم]] و حل مشکلات ایشان نزد [[خداوند]] است به باب الحوائج ملقب شده است<ref>[[محمد جواد اصغری|اصغری، محمد جواد]]، [[امامت امام کاظم (مقاله)|امامت امام کاظم]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۴۵۹؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۱۱۲؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[ فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۲۲۴.</ref>.
*مدت [[امامت]] آن [[حضرت]] سی و پنج سال بود. کنیه‌اش [[ابوابراهیم]]، [[ابوالحسن]] و ابوعلی است و به سبب کثرت [[عبادت]] به [[عبد]] [[صالح]] [[معروف]] و به [[دلیل]] شدت [[حلم]] و [[بردباری]] و [[گذشت]] در مورد دیگران به [[لقب]] کاظم نیز مشهور هست. همچنین آن [[حضرت]] به [[دلیل]] آن که واسطه در [[نجات]] [[مردم]] و حل مشکلات ایشان نزد باری تعالی می‌باشد به باب الحوائج ملقب شده است.
*[[امام کاظم]]{{ع}} در [[طول عمر]] شریفش سال‌های زیادی در زندان [[هارون الرشید]]، [[خلیفه عباسی]]، به سر برد و در تمام این مدت به [[عبادت]] [[خدا]] مشغول بود و ارتباط [[شیعیان]] با [[حضرت]] در این مدت تنها از طریق بعضی از [[نامه‌ها]] بود<ref>مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۳۰۲۳۰۱؛ اربلی، ابن ابوالفتح، کشف الغمة، ج۲، ص۷۴۳؛ ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابوطالب، ج۲، ص۳۸۲؛ هیثمی، ابن حجر، الصواعق المحرقة، ص۲۰۳؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۸، ص۳۲۹؛ وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۱۰۹.</ref><ref>[[محمد جواد اصغری|اصغری، محمد جواد]]، [[امامت امام کاظم (مقاله)|امامت امام کاظم]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۴۵۹.</ref>.


==مقدمه==
==[[فضائل]] و [[مناقب]]==
*نام مبارکش [[موسی]] و نهمین تن از [[چهارده معصوم]]{{ع}} است. به سال ۱۲۸ ه. در [[ابواء]]، جایی میان [[مکه]] و [[مدینه]] به [[دنیا]] آمد و در پنجاه و پنج سالگی به [[شهادت]] رسید. [[پدر]] والامقامش [[امام]] [[جعفر بن محمد]]{{ع}} و مادرش حُمَیدَه است. از [[القاب]] مشهور او است: کاظم، العبد الصالح، باب الحوائج و [[کنیه]] گرامی‌اش [[ابوالحسن]] و [[ابوابراهیم]] است<ref>مصنفات الشیخ المفید، ۱۱/ ۲۱۵.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۱۱۲.</ref>.
امام کاظم{{ع}} همانند پدرانشان در [[فضیلت‌های اخلاقی]] و عملی، آموزگار و نمونه دیگران بود. منش و [[سلوک]] او همگان را متأثر می‌ساخت؛ چنان که بنابر [[روایات]]، زمانی که ایشان را در زندان حبس کردند، زندان‌بانان را منقلب ساخت و به او [[ایمان]] آوردند<ref>مناقب آل ابی طالب‌، ۴/ ۳۲۲.</ref>.  


==[[فضائل]] و [[مناقب]]==
درباره [[دانش]] آن حضرت [[روایت]] کرده‌اند که از همان [[کودکی]] شگفتی [[مردم]] را بر می‌انگیخت<ref>اصول کافی‌، ۲/ ۴۱۸.</ref>. در [[عبادت]] و [[زهد]] از همه [[مردم]] عصر خویش [[برتر]] بود<ref>ارشاد، مفید/ ۲/ ۱۷.</ref> و بدین صورت به ایشان [[لقب]] "العبدالصالح" داده بودند و اهل [[مدینه]] "زین‌المجتهدین" اش می‌خواندند<ref>حضرت موسی کاظم‌، ۱۹.</ref>. از صفات والای [[اخلاقی]] امام کاظم{{ع}}، [[احسان]] و [[نیکی]] به [[مردم]] بود. [[نیازمندان]] حاجت خود را از ایشان می‌خواستند و "باب‌الحوائج" می‌دانستند. [[لقب]] مشهور [[امام]]{{ع}} "کاظم" است به معنای کسی که هنگام [[خشم]]، خویشتنداری می‌کند و [[خشم]] خود را فرو می‌برد و به آسانی از دیگران در می‌گذرد<ref>ینابیع المودة، ۳/ ۱۱۷.</ref>.<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۱۱۲؛ [[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی]]، ص:۱۰۵.</ref>
*امام کاظم{{ع}} همانند [[پدران]] [[پاک]] نهادش در [[فضیلت‌های اخلاقی]] و عملی آموزگار و نمونه دیگران بود. منش و [[سلوک]] [[پاک]] او همگان را متأثر می‌ساخت؛ چنان که بنابر [[روایات]]، چون او را در زندان حبس کردند، زندان‌بانان را منقلب ساخت و بدو [[ایمان]] آوردند<ref>مناقب آل ابی طالب‌، ۴/ ۳۲۲.</ref>. درباره [[دانش]] آن [[امام همام]]{{ع}} [[روایت]] کرده‌اند که از همان [[کودکی]] شگفتی [[مردم]] را بر می‌انگیخت<ref>اصول کافی‌، ۲/ ۴۱۸.</ref>. در [[عبادت]] و [[زهد]] از همه [[مردم]] عصر خویش [[برتر]] بود<ref>ارشاد، مفید/ ۲/ ۱۷.</ref> و بدین روی او را [[لقب]] "العبدالصالح" داده بودند و اهل [[مدینه]] "زین‌المجتهدین" اش می‌خواندند<ref>حضرت موسی کاظم‌، ۱۹.</ref>. از صفات والای [[اخلاقی]] امام کاظم{{ع}}، [[احسان]] و [[نیکی]] به [[مردم]] بود.[[نیازمندان]] بدو [[حاجت]] می‌بردند و نیاز خویش را از او بر می‌آوردند و "باب‌الحوائج" اش می‌دانستند. [[لقب]] مشهور [[امام]]{{ع}} "کاظم" است به معنای کسی که هنگام [[خشم]]، خویشتنداری می‌کند و [[خشم]] خود را فرو می‌برد و به آسانی از دیگران در می‌گذرد<ref>ینابیع المودة، ۳/ ۱۱۷.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۱۱۳.</ref>.
*[[ابوبصیر]] گوید: از [[امام کاظم]]{{ع}} پرسیدم: [[امام]] چگونه شناخته می‌شود. [[حضرت]] فرمود: "به چند [[خصلت]] شناخته می‌شود. یکی آنکه از طرف پدرش و [[امام]] پیشین معرّفی شده باشد و اینکه هر چه از او بپرسند پاسخ می‌دهد و اگر هم نپرسند خود آغاز به سخن می‌کند و از [[آینده]] خبر می‌دهد و با [[مردم]] به هر زبانی سخن می‌گوید...، طولی نکشید که مردی از [[خراسان]] [[خدمت]] او رسید و به [[عربی]] با [[حضرت]] سخن گفت. [[امام]] به [[فارسی]] به او پاسخ داد. [[خراسانی]] گفت: به این سبب با شما به [[عربی]] سخن گفتم که [[گمان]] کردم شما [[فارسی]] نمی‌دانید. فرمود: سبحان [[الله]]! اگر نتوانم پس چه [[برتری]] بر شما دارم که به سبب آن مستحق [[امامت]] باشم، سپس فرمود: ای ابو [[محمّد]] ([[ابوبصیر]]) تحقیقاً بر [[امام]] [[کلام]] هیچ یک از [[مردم]] مخفی نیست ([[امام]] با همه زبان‌ها آشنا است) همچنین سخن پرندگان و سخن هر جانداری (بر [[امام]] مخفی نیست)"<ref>ارشاد، ص۵۶۸ و ۵۶۹.</ref><ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی]]، ص:۱۰۵.</ref>.


==[[امامت]]==
==[[امامت]]==
*[[پیامبر]] درحدیث مشهور [[جابر]] [[انصاری]] با صراحت از [[امامت]] [[حضرت کاظم]]{{ع}} یاد کرده است و نیز [[امام صادق]]{{ع}} آشکارا او را [[امام]] پس از خود می‌خواند<ref>بحارالانوار، ۴۸/ ۱۴.</ref>. [[برتری امام]] کاظم{{ع}} بر [[مردمان]] روزگار خویش نیز دلیلی دیگر بر [[امامت]] او است؛ چنان که [[ابن حجر]] هیثمی از علمای [[سنی]] [[مذهب]] درباره ایشان می‌گوید: "[[موسی کاظم]] در [[علم]] و [[معرفت]] و کمال و [[فضل]] [[وارث]] [[پدر]] خویش بود. او از همه کس پارساتر و داناتر و بخشنده‌تر بود"<ref>الصواعق المحرقة، ۲۰۳.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۱۱۳.</ref>.
{{اصلی|امامت امام کاظم}}
[[امام موسی بن جعفر]]{{ع}} سی و پنج سال از سال ۱۴۸ تا ۱۸۳ ه. بر [[مسند]] [[امامت]] جلوس فرمود. خلفای معاصر ایشان همگی از [[بنی عباس]] بودند: [[منصور دوانیقی]]، [[مهدی عباسی]]، [[هادی عباسی]] و [[هارون الرشید]]. [[امام]]{{ع}} در [[عهد]] [[هارون]] سال‌ها در زندان به سر برد.


==روزگار [[امامت]]==
فعالیت‌های امام کاظم{{ع}} بر دو دسته است:
*[[امام]] [[موسی بن جعفر]]{{ع}} سی و پنج سال از سال ۱۴۸ تا ۱۸۳ ه. بر [[مسند]] [[امامت]] جلوس فرمود. خلفای معاصر ایشان جملگی از [[بنی عباس]] بودند: [[منصور دوانیقی]]، [[مهدی عباسی]]، [[هادی عباسی]] و [[هارون الرشید]]. [[امام]]{{ع}} در [[عهد]] [[هارون]] سال‌ها در زندان به سر برد<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۱۱۳.</ref>.
#'''حرکت در زمینه [[فرهنگی]]، [[فکری]] و [[علمی]]:''' در این زمینه [[امام]] روش پدرش [[امام صادق]]{{ع}} را ادامه داد. با آنکه شروع [[امامت]] [[حضرت]] با آن وضع تاریک و خفقان‌بار [[حاکم]] بر [[جامعه]] همراه بود که حتْی [[یاران]] نزدیک [[امام صادق]]{{ع}} نیز [[جانشین]] او را نمی‌شناختند و امکان شرف‌یابی به محضرش را نداشتند، امّا طولی نکشید که [[وصیت]] [[علمی]] [[امام کاظم]] در سر تا سر [[جهان اسلام]] منتشر شد. گروه‌های بسیاری از [[دانشمندان]] بزرگ که در [[دانشگاه]] [[امام صادق]] تحصیل می‌کردند، هنگام اقامت [[موسی بن جعفر]]{{ع}} در [[مدینه]] به سوی [[حضرت]] سرازیر شدند. [[سید بن طاووس]] [[روایت]] کرده است: "یاران [[حضرت]] در حالی که لوحه‌های آبنوس همراه داشتند در مجلس او حاضر می‌شدند و هرگاه کلمه‌ای می‌گفت یا در موردی فتوایی می‌داد فوراً [[ثبت]] می‌کردند"<ref>انوار البهیه، ص۹۱.</ref>. از برجسته‌ترین [[یاران]] و شاگردانش می‌توان [[حماد بن عیسی]]، [[عبدالرحمن بجلی]]، [[علی بن یقطین]]، [[مفضل بن عمر]]، [[هشام بن حکم]] و [[یونس بن عبدالرحمن]] را نام برد<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[ فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۲۲۴؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۱۱۵؛ [[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی]]، ص:۱۴۲-۱۴۴.</ref>.
*فعالیت‌های امام کاظم{{ع}} را بر دو دسته دانسته‌اند:
#'''[[مبارزه]] با [[حکومت]] [[غاصب]] و موضع‌گیری صریح در قبال هیئت حاکمه [[منحرف]] و خود را زعیم [[حقیقی]] [[مسلمانان]] دانستن:''' [[امام]]{{ع}} در این محور از سویی یارانش را از [[همکاری]] با [[حکومت]] شدیداً [[نهی]] می‌فرمود و به آنان [[دستور]] [[مبارزه منفی]] می‌داد (جریان [[صفوان جمال]] که [[حضرت]] او را از کرایه دادن شترانش به [[هارون]] [[نهی]] فرمود، معروف است). به [[زیاد بن ابی سلمه]] فرمود: "ای زیاد! اگر از پرتگاهی بلند فرو افتم و پاره پاره شوم بیشتر دوست دارم تا برای آنان کاری انجام دهم"<ref>مکاسب شیخ انصاری.</ref>. از سوی دیگر، به بعضی از یارانش ـ همچون [[علی بن یقطین]] ـ [[امر]] می‌کرد تا در دربار [[هارون]] بماند. [[حضرت]] با صراحت غصبی بودن [[حکومت]] را به [[هارون]] گوشزد می‌کرد. هنگامی که [[هارون]] از [[حضرت]] حدود [[فدک]] را پرسید تا آنرا پس دهد، او سرحدّات [[کشور اسلامی]] را به عنوان حدود [[فدک]] ذکر فرمود. [[مناظره]] سرزنش‌آمیز [[امام]]{{ع}} با [[هارون الرشید]] در [[مرقد مطهر]] [[پیامبر اسلام]]{{صل}} در پیش بزرگان و [[فرماندهان]] کشوری و لشکری را می‌توان از این گونه فعالیت‌ها شمرد<ref>مناقب آل ابی‌طالب‌، ۴/ ۳۴۵.</ref>.
#فعالیت‌های [[علمی]] و [[فکری]] و چاره‌جویی برای رویارویی با [[عقاید]] نادرست و [[بدعت‌ها]] و واپس‌گرایی‌ها.[[امام]]{{ع}} شاگردانی پرورانید تا به واسطه آنان آموزه‌های [[راستین]] [[دینی]] و [[شیعی]] را میان [[مردم]] بگستراند. [[شاگردان]] به محضر [[امام]] بار می‌یافتند و در مجلس ایشان می‌نشستند و چون [[فتوا]] یا [[کلامی]] [[علمی]] می‌شنیدند، می‌نوشتند و ثبت می‌کردند<ref>الانوار البهیة، ۱۶۹ و ۱۷۰.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۱۱۴.</ref>.  
#'''[[نظارت]] بر قیام‌های [[علویان]]:''' هنگامی که [[حسین بن علی]] ـ [[صاحب فخ]] ـ به [[شهادت]] رسید [[حضرت]] گریست و فرمود: "به [[خدا]] [[مسلمانی]] [[صالح]] و روزه‌گیر و قدرتمند که [[امر به معروف و نهی از منکر]] می‌کرد و خانواده‌اش مانند نداشت، در [[گذشت]]!"<ref>مقاتل الطالبیین، ص۴۵۳.</ref>. وقتی [[هادی عبّاسی]] از [[علویان]] به تنگ آمد گفت: "به [[خدا]] [[حسین]] جز به [[فرمان]] او ([[امام]] [[موسی]]{{ع}}) [[خروج]] نکرد!"<ref>بحار الانوار، ج۱۱، ص۲۷۸.</ref>. این‌گونه که خلفای [[غاصب]] با همه [[قدرت]] ظاهری از [[امام]] [[وحشت]] داشتند، [[عاقبت]] او را بازداشت نموده، به [[بغداد]] منتقل و در زندان‌های انفرادی محبوس کردند و او را در زندان به [[شهادت]] رساندند<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی]]، ص:۱۴۲-۱۴۴؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۱۱۵.</ref>.
#فعالیت دیگر [[امام]]{{ع}} [[هدایت]] و نظارت بر پایگاه‌های مردمی و هواخواهان خویش بود. [[امام]]{{ع}} از این گذر می‌کوشید افزون بر حفظ رابطه خویش با [[شیعیان]] و [[هدایت]] آنان، موضع منفی خود در برابر [[حکومت]] را نیز بدانان منتقل کند و در همین مسیر، همواره [[نارضایتی]] خویش از ارباب [[حکومت]] را آشکار می‌ساخت و [[همکاری]] با آنان را [[حرام]] می‌شمرد<ref>وسائل الشیعه‌، ۱۲/ ۱۴۰.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۱۱۴.</ref>.
 
*[[مناظره]] سرزنش‌آمیز [[امام]]{{ع}} با [[هارون الرشید]] در [[مرقد مطهر]] [[پیامبر اسلام]]{{صل}} در پیش بزرگان و [[فرماندهان]] کشوری و لشکری را می‌توان از این گونه فعالیت‌ها شمرد<ref>مناقب آل ابی‌طالب‌، ۴/ ۳۴۵.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۱۱۴.</ref>.
==امام در زندان==
*برخی از مهم‌ترین موضوعات یادکردنی روزگار امام کاظم{{ع}} عبارت‌اند از:
[[امام کاظم]]{{ع}} در [[طول عمر]] شریفشان سال‌های زیادی در زندان [[هارون الرشید]]، [[خلیفه عباسی]] به سر برد و در تمام این مدت به [[عبادت]] [[خدا]] مشغول بود و ارتباط [[شیعیان]] با [[حضرت]] در این مدت تنها از طریق بعضی از [[نامه‌ها]] بود<ref>مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۳۰۲۳۰۱؛ اربلی، ابن ابوالفتح، کشف الغمة، ج۲، ص۷۴۳؛ ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابوطالب، ج۲، ص۳۸۲؛ هیثمی، ابن حجر، الصواعق المحرقة، ص۲۰۳؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۸، ص۳۲۹؛ وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۱۰۹.</ref>.<ref>[[محمد جواد اصغری|اصغری، محمد جواد]]، [[امامت امام کاظم (مقاله)|امامت امام کاظم]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۴۵۹.</ref>
#برخاستن جنبش‌های انقلابی که [[امام]]{{ع}} برخی از آنها را تأیید می‌کرد؛ همانند جنبش [[شهید فخ]]<ref>مقاتل الطالبیین‌، ۴۵۲ و ۴۵۳.</ref>.
 
#سازماندهی [[نظام]] سری رابطان به دست [[امام]]{{ع}} که [[وظیفه]] داشتند ارتباط ایشان را با [[شیعیان]] سامان دهند و فرمان‌های [[مقام امامت]] را بدانان برسانند<ref>پیشوایان ما، ۲۱۴.</ref>.
==مدت [[زندان]] و بازداشت [[امام کاظم]]{{ع}}==
#پیدایی برخی مسلک‌های [[انحرافی]] و اوجگیری فعالیت‌های [[عقیدتی]] و [[سیاسی]] آنها. برخی از این مسلک‌ها ادعای [[تشیع]] نیز سر می‌دادند؛ ولی به هیچ روی مقبول [[امام]]{{ع}} نبودند. فرقه‌های [[ناووسیه]]، [[اسماعیلیه]]، [[مبارکیه]]، سمطیه و [[فطحیه]] چنین بودند. پدید آمدن این فرقه‌ها در قلمرو [[مکتب]] [[تشیع]] شرایط حساسی را برای [[امام]]{{ع}} پدید آورد که تا آن زمان بی‌سابقه بود. [[امام]]{{ع}} با تدبیری خاص، توانست [[شیعیان]] را از این چالش [[فکری]] و [[عقیدتی]] برهاند و امامتِ مقبول [[آیین اسلام]] را برای آنان نمایان سازد.
از گزارش کافی استفاده می‌شود موسی بن جعفر{{ع}} توسط [[هارون]] در [[شوال]] ۱۷۹ دستگیر و به [[بصره]] فرستاده شد؛ بعد در زندان سندی بن شاهک در ششم [[رجب]] سال ۱۸۳ به [[شهادت]] رسید<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۷۶.</ref>؛ در نتیجه [[حضرت]] کمتر از چهار سال در زندان هارون بوده است و کسانی که مدت زندان حضرت را چهارده<ref>چهارده سال بر اساس اشتباهی است که در خبر مدت حضور ایشان در زندان ربیع رخ داده که ثوبانی نقل می‌کند: موسی بن جعفر جعفر{{ع}} بیش از ده سال در زندان ربیع به عبادت و سجده مشغول است (شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۹۵؛ محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار، ج۴۸، ص۲۲۰) که صحیح آن بیش از ده ماه است. این ده سال را بر چهار سال افزوده‌اند، چهارده سال شده است؛ زیرا موسی بن جعفر جعفر{{ع}} سال ۱۷۴ در سفر حج بودند و خبر درگذشت چند تن از یاران خود را دادند (محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار، ج۴۸، ص۵۴-۵۵).</ref> یا بیش از چهار سال ذکر کرده‌اند، دچار [[اشتباه]] شده‌اند<ref>[[علی اکبر ذاکری|اکبر ذاکری، علی]]، [[درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]، ص ۲۷۵.</ref>.
#[[سازش‌ناپذیری]] امام کاظم{{ع}} در برابر [[حکومت]] و کژروی‌های دیگر [[جامعه اسلامی]]، مسئله‌ای را پیش آورد که برای [[امامان]] پیشین پیش نیامده بود. [[امام]]{{ع}} برای مدتی طولانی در زندان حبس شد<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۱۱۴.</ref>.
*[[حاکمان عباسی]] از [[وجود امام]]{{ع}} بیمناک بودند و هر از چند گاهی ایشان را به زندان می‌انداختند. روزگار حبس [[امام]]{{ع}} در [[عهد]] هارون‌الرشید طولانی‌تر بود و بارها به زندان رفت<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۱۱۵.</ref>.


==[[شهادت]]==
==[[شهادت]]==
*[[هارون عباسی]]، [[وجود امام]] کاظم{{ع}} را در زندان نیز تاب نیاورد و [[فرمان]] داد ایشان را [[مسموم]] کنند. بدین‌سان، [[امام]]{{ع}} به سال ۱۸۳ ه. در پنجاه و پنج سالگی در زندان [[بغداد]] به [[شهادت]] رسید و پیکر مقدس‌اش در [[کاظمین]] [[عراق]] به [[خاک]] سپرده شد<ref>کشف الغمة، ۳/ ۳۷- ۳۰.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۱۱۵.</ref>.
[[هارون]] حضرت را در۲۰ [[شوال]] سال ۱۷۹ از [[مدینه]] به [[بصره]] و پس از حدود یک سال به بغداد برد<ref>شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۶، ص۸۱.</ref>. هارون بعد از عمرۀ [[رمضان]] ۱۷۹ به مدینه آمد؛ سپس به [[حج]] رفت. به [[دستور]] هارون، [[حضرت]] را به بصره بردند و در نزد [[عیسی بن جعفر]] [[زندانی]] کردند؛ آن‌گاه ایشان را به بغداد بردند و در زندان سندی بن شاهک به شهادت رساند<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۷۶.</ref>. خرمای [[مسموم]] را هارون برای سندی بن شاهک فرستاد و دستور داد به حضرت بدهد و حضرت با همان خرما به شهادت رسید<ref>شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۸۸.</ref>. [[قبر]] حضرت در مدینة [[السلام]] [[بغداد]] در [[قبرستان]] معروف به مقابر [[قریش]] است<ref>شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۶، ص۸۱؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۷۶.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|اکبر ذاکری، علی]]، [[درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]، ص ۲۷۲؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۱۱۵؛ [[محمد جواد اصغری|اصغری، محمد جواد]]، [[امامت امام کاظم (مقاله)|امامت امام کاظم]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۴۵۹؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[ فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۲۲۴.</ref>
 
==دوران [[امامت]] [[امام]] [[موسی بن جعفر]]{{ع}}==
*این دوران نیز از جهتی شبیه دوران [[امامت امام حسین]]{{ع}} بود؛ زیرا [[هارون الرشید]] نیز به نحوی در نقطه اوج [[انحراف]] در [[رهبری]] [[اسلام]] قرار داشت. قصرهای بلند کنار دجله، خودکامگی، عیّاشی، هوس‌رانی، [[فساد]]، [[خونریزی]] و بی‌خبری در این دوره به اوج رسید و از طرفی دوران [[امامت امام کاظم]] زمانی شروع شد که [[خلیفه]] ([[منصور]]) به طور صریح [[دستور]] [[قتل]] [[امام]] بعدی را صادر کرده بود؛ بنابراین [[شیعیان]] به طور [[پنهانی]] باید با [[امام]] خود [[ملاقات]] می‌کردند.
*[[عقاید]] و [[افکار]] [[انحرافی]] و مکاتب [[گمراه کننده]] نیز مشغول فعالیت بودند. در این شرایط [[حضرت]] برای [[حفظ اسلام]] و [[سلامت]] [[جامعه اسلامی]] در چند محور فعالیت‌های خود را تنظیم نموده بود:
#'''حرکت در زمینه [[فرهنگی]]، [[فکری]] و [[علمی]]:''' در این زمینه [[امام]] روش پدرش [[امام صادق]]{{ع}} را ادامه داد. با آنکه شروع [[امامت]] [[حضرت]] با آن وضع تاریک و خفقان‌بار [[حاکم]] بر [[جامعه]] همراه بود که حتْی [[یاران]] نزدیک [[امام صادق]]{{ع}} نیز [[جانشین]] او را نمی‌شناختند و امکان شرف‌یابی به محضرش را نداشتند، امّا طولی نکشید که [[وصیت]] [[علمی]] [[امام کاظم]] نیز در سر تا سر [[جهان اسلام]] منتشر شد. گروه‌های بسیاری از [[دانشمندان]] بزرگ که در [[دانشگاه]] [[امام صادق]] تحصیل می‌کردند، هنگام اقامت [[موسی بن جعفر]]{{ع}} در [[مدینه]] به سوی [[حضرت]] سرازیر شدند. [[سید بن طاووس]] [[روایت]] کرده است: "یاران [[حضرت]] در حالی که لوحه‌های آبنوس همراه داشتند در مجلس او حاضر می‌شدند و هرگاه کلمه‌ای می‌گفت یا در موردی فتوایی می‌داد فوراً [[ثبت]] می‌کردند"<ref>انوار البهیه، ص۹۱.</ref>.
#'''[[مبارزه]] با [[حکومت]] [[غاصب]] و موضع‌گیری صریح در قبال هیئت حاکمه [[منحرف]] و خود را زعیم [[حقیقی]] [[مسلمانان]] دانستن:''' [[امام]]{{ع}} در این محور از سویی یارانش را از [[همکاری]] با [[حکومت]] شدیداً [[نهی]] می‌فرمود و به آنان [[دستور]] [[مبارزه منفی]] می‌داد (جریان [[صفوان جمال]] که [[حضرت]] او را از کرایه دادن شترانش به [[هارون]] [[نهی]] فرمود، معروف است). به [[زیاد بن ابی سلمه]] فرمود: "ای زیاد! اگر از پرتگاهی بلند فرو افتم و پاره پاره شوم بیشتر دوست دارم تا برای آنان کاری انجام دهم"<ref>مکاسب شیخ انصاری.</ref>. از سوی دیگر، به بعضی از یارانش - همچون [[علی بن یقطین]] -[[امر]] می‌کرد تا در دربار [[هارون]] بماند. [[حضرت]] با صراحت غصبی بودن [[حکومت]] را به [[هارون]] گوشزد می‌کرد. هنگامی که [[هارون]] از [[حضرت]] حدود [[فدک]] را پرسید تا آن را پس دهد، او سرحدّات [[کشور اسلامی]] را به عنوان حدود [[فدک]] ذکر فرمود.
#'''[[نظارت]] بر قیام‌های [[علویان]]:''' هنگامی که [[حسین بن علی]] - [[صاحب فخ]]- به [[شهادت]] رسید [[حضرت]] گریست و فرمود: "به [[خدا]] [[مسلمانی]] [[صالح]] و روزه‌گیر و قدرتمند که [[امر به معروف و نهی از منکر]] می‌کرد و خانواده‌اش مانند نداشت، در [[گذشت]]!"<ref>مقاتل الطالبیین، ص۴۵۳.</ref>. وقتی [[هادی عبّاسی]] از [[علویان]] به تنگ آمد گفت: "به [[خدا]] [[حسین]] جز به [[فرمان]] او ([[امام]] [[موسی]]{{ع}}) [[خروج]] نکرد!"<ref>بحار الانوار، ج۱۱، ص۲۷۸.</ref>. این‌گونه که خلفای [[غاصب]] با همه [[قدرت]] ظاهری از [[امام]] [[وحشت]] داشتند، [[عاقبت]] او را بازداشت نموده، به [[بغداد]] منتقل و در زندان‌های انفرادی محبوس کردند و او را در زندان به [[شهادت]] رساندند<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی]]، ص:۱۴۲-۱۴۴.</ref>.


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==

نسخهٔ ‏۲۷ فوریهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۵۷


متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
امام کاظم (ع)
حرم امام کاظم و امام جواد علیهما السلام در کاظمین
نقشامام هفتم شیعیان
نامموسی بن جعفر
کنیهابوالحسن • ابوابراهیم • ابوعلی
زادروز۷ صفر، سال ۱۲۸ ق
زادگاهابواء، مدینه
مدت امامت۳۵ سال (۱۴۸-۱۸۳ ق)
شهادت۲۵ رجب، ۱۸۳ ق
مدفنکاظمین، عراق
محل زندگیمدینه
لقب(ها)کاظم • عبدالصالح • باب الحوائج
پدرامام جعفر علیه السلام
مادرحمیده بریریه
فرزند(ان)امام رضا (علیه السلام)حضرت معصومه سلام الله علیهاشاهچراغ
طول عمر۵۵ سال
این مدخل از زیرشاخه‌های بحث اهل بیت پیامبر خاتم است. "امام کاظم" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل امام کاظم (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

ولادت و نسب

امام کاظم(ع) هفتمین امام شیعیان در قریه ابواء میان مکه و مدینه در هفتم ماه صفر سال ۱۲۸ هجری به دنیا آمد. نام مبارکشان موسی و نهمین تن از چهارده معصوم(ع) است. پدر ایشان امام صادق (ع) و مادرش حُمَیدَه بربریه از زنان پاک، دانشمند و پرهیزکار عصر خویش نام داشت. سه تن از فرزندان آن حضرت در ایران مدفون‌اند: امام رضا (در مشهدحضرت معصومه (در قم) و احمد بن موسی شاهچراغ (در شیراز)[۱].

کنیه و القاب

کنیه حضرت ابوابراهیم، ابوالحسن و ابوعلی است و به سبب کثرت عبادت به عبد صالح معروف و به دلیل شدت حلم و بردباری و گذشت در مورد دیگران به لقب کاظم نیز مشهور هست. همچنین آن حضرت به دلیل آنکه واسطه در نجات مردم و حل مشکلات ایشان نزد خداوند است به باب الحوائج ملقب شده است[۲].

فضائل و مناقب

امام کاظم(ع) همانند پدرانشان در فضیلت‌های اخلاقی و عملی، آموزگار و نمونه دیگران بود. منش و سلوک او همگان را متأثر می‌ساخت؛ چنان که بنابر روایات، زمانی که ایشان را در زندان حبس کردند، زندان‌بانان را منقلب ساخت و به او ایمان آوردند[۳].

درباره دانش آن حضرت روایت کرده‌اند که از همان کودکی شگفتی مردم را بر می‌انگیخت[۴]. در عبادت و زهد از همه مردم عصر خویش برتر بود[۵] و بدین صورت به ایشان لقب "العبدالصالح" داده بودند و اهل مدینه "زین‌المجتهدین" اش می‌خواندند[۶]. از صفات والای اخلاقی امام کاظم(ع)، احسان و نیکی به مردم بود. نیازمندان حاجت خود را از ایشان می‌خواستند و "باب‌الحوائج" می‌دانستند. لقب مشهور امام(ع) "کاظم" است به معنای کسی که هنگام خشم، خویشتنداری می‌کند و خشم خود را فرو می‌برد و به آسانی از دیگران در می‌گذرد[۷].[۸]

امامت

امام موسی بن جعفر(ع) سی و پنج سال از سال ۱۴۸ تا ۱۸۳ ه. بر مسند امامت جلوس فرمود. خلفای معاصر ایشان همگی از بنی عباس بودند: منصور دوانیقی، مهدی عباسی، هادی عباسی و هارون الرشید. امام(ع) در عهد هارون سال‌ها در زندان به سر برد.

فعالیت‌های امام کاظم(ع) بر دو دسته است:

  1. حرکت در زمینه فرهنگی، فکری و علمی: در این زمینه امام روش پدرش امام صادق(ع) را ادامه داد. با آنکه شروع امامت حضرت با آن وضع تاریک و خفقان‌بار حاکم بر جامعه همراه بود که حتْی یاران نزدیک امام صادق(ع) نیز جانشین او را نمی‌شناختند و امکان شرف‌یابی به محضرش را نداشتند، امّا طولی نکشید که وصیت علمی امام کاظم در سر تا سر جهان اسلام منتشر شد. گروه‌های بسیاری از دانشمندان بزرگ که در دانشگاه امام صادق تحصیل می‌کردند، هنگام اقامت موسی بن جعفر(ع) در مدینه به سوی حضرت سرازیر شدند. سید بن طاووس روایت کرده است: "یاران حضرت در حالی که لوحه‌های آبنوس همراه داشتند در مجلس او حاضر می‌شدند و هرگاه کلمه‌ای می‌گفت یا در موردی فتوایی می‌داد فوراً ثبت می‌کردند"[۹]. از برجسته‌ترین یاران و شاگردانش می‌توان حماد بن عیسی، عبدالرحمن بجلی، علی بن یقطین، مفضل بن عمر، هشام بن حکم و یونس بن عبدالرحمن را نام برد[۱۰].
  2. مبارزه با حکومت غاصب و موضع‌گیری صریح در قبال هیئت حاکمه منحرف و خود را زعیم حقیقی مسلمانان دانستن: امام(ع) در این محور از سویی یارانش را از همکاری با حکومت شدیداً نهی می‌فرمود و به آنان دستور مبارزه منفی می‌داد (جریان صفوان جمال که حضرت او را از کرایه دادن شترانش به هارون نهی فرمود، معروف است). به زیاد بن ابی سلمه فرمود: "ای زیاد! اگر از پرتگاهی بلند فرو افتم و پاره پاره شوم بیشتر دوست دارم تا برای آنان کاری انجام دهم"[۱۱]. از سوی دیگر، به بعضی از یارانش ـ همچون علی بن یقطین ـ امر می‌کرد تا در دربار هارون بماند. حضرت با صراحت غصبی بودن حکومت را به هارون گوشزد می‌کرد. هنگامی که هارون از حضرت حدود فدک را پرسید تا آنرا پس دهد، او سرحدّات کشور اسلامی را به عنوان حدود فدک ذکر فرمود. مناظره سرزنش‌آمیز امام(ع) با هارون الرشید در مرقد مطهر پیامبر اسلام(ص) در پیش بزرگان و فرماندهان کشوری و لشکری را می‌توان از این گونه فعالیت‌ها شمرد[۱۲].
  3. نظارت بر قیام‌های علویان: هنگامی که حسین بن علی ـ صاحب فخ ـ به شهادت رسید حضرت گریست و فرمود: "به خدا مسلمانی صالح و روزه‌گیر و قدرتمند که امر به معروف و نهی از منکر می‌کرد و خانواده‌اش مانند نداشت، در گذشت!"[۱۳]. وقتی هادی عبّاسی از علویان به تنگ آمد گفت: "به خدا حسین جز به فرمان او (امام موسی(ع)) خروج نکرد!"[۱۴]. این‌گونه که خلفای غاصب با همه قدرت ظاهری از امام وحشت داشتند، عاقبت او را بازداشت نموده، به بغداد منتقل و در زندان‌های انفرادی محبوس کردند و او را در زندان به شهادت رساندند[۱۵].

امام در زندان

امام کاظم(ع) در طول عمر شریفشان سال‌های زیادی در زندان هارون الرشید، خلیفه عباسی به سر برد و در تمام این مدت به عبادت خدا مشغول بود و ارتباط شیعیان با حضرت در این مدت تنها از طریق بعضی از نامه‌ها بود[۱۶].[۱۷]

مدت زندان و بازداشت امام کاظم(ع)

از گزارش کافی استفاده می‌شود موسی بن جعفر(ع) توسط هارون در شوال ۱۷۹ دستگیر و به بصره فرستاده شد؛ بعد در زندان سندی بن شاهک در ششم رجب سال ۱۸۳ به شهادت رسید[۱۸]؛ در نتیجه حضرت کمتر از چهار سال در زندان هارون بوده است و کسانی که مدت زندان حضرت را چهارده[۱۹] یا بیش از چهار سال ذکر کرده‌اند، دچار اشتباه شده‌اند[۲۰].

شهادت

هارون حضرت را در۲۰ شوال سال ۱۷۹ از مدینه به بصره و پس از حدود یک سال به بغداد برد[۲۱]. هارون بعد از عمرۀ رمضان ۱۷۹ به مدینه آمد؛ سپس به حج رفت. به دستور هارون، حضرت را به بصره بردند و در نزد عیسی بن جعفر زندانی کردند؛ آن‌گاه ایشان را به بغداد بردند و در زندان سندی بن شاهک به شهادت رساند[۲۲]. خرمای مسموم را هارون برای سندی بن شاهک فرستاد و دستور داد به حضرت بدهد و حضرت با همان خرما به شهادت رسید[۲۳]. قبر حضرت در مدینة السلام بغداد در قبرستان معروف به مقابر قریش است[۲۴].[۲۵]

جستارهای وابسته

منابع

  1. فرهنگ شیعه
  2. محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی
  3. محمدی، رضا، امام‌شناسی ۵
  4. اصغری، محمد جواد، مقاله «امامت امام کاظم»، دانشنامه کلام اسلامی

پانویس

  1. اصغری، محمد جواد، امامت امام کاظم، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۴۵۹؛ فرهنگ شیعه، ص۱۱۲؛ محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۲۲۴.
  2. اصغری، محمد جواد، امامت امام کاظم، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۴۵۹؛ فرهنگ شیعه، ص۱۱۲؛ محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۲۲۴.
  3. مناقب آل ابی طالب‌، ۴/ ۳۲۲.
  4. اصول کافی‌، ۲/ ۴۱۸.
  5. ارشاد، مفید/ ۲/ ۱۷.
  6. حضرت موسی کاظم‌، ۱۹.
  7. ینابیع المودة، ۳/ ۱۱۷.
  8. فرهنگ شیعه، ص۱۱۲؛ محمدی، رضا، امام‌شناسی، ص:۱۰۵.
  9. انوار البهیه، ص۹۱.
  10. محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۲۲۴؛ فرهنگ شیعه، ص۱۱۵؛ محمدی، رضا، امام‌شناسی، ص:۱۴۲-۱۴۴.
  11. مکاسب شیخ انصاری.
  12. مناقب آل ابی‌طالب‌، ۴/ ۳۴۵.
  13. مقاتل الطالبیین، ص۴۵۳.
  14. بحار الانوار، ج۱۱، ص۲۷۸.
  15. محمدی، رضا، امام‌شناسی، ص:۱۴۲-۱۴۴؛ فرهنگ شیعه، ص۱۱۵.
  16. مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۳۰۲۳۰۱؛ اربلی، ابن ابوالفتح، کشف الغمة، ج۲، ص۷۴۳؛ ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابوطالب، ج۲، ص۳۸۲؛ هیثمی، ابن حجر، الصواعق المحرقة، ص۲۰۳؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۸، ص۳۲۹؛ وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۱۰۹.
  17. اصغری، محمد جواد، امامت امام کاظم، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۴۵۹.
  18. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۷۶.
  19. چهارده سال بر اساس اشتباهی است که در خبر مدت حضور ایشان در زندان ربیع رخ داده که ثوبانی نقل می‌کند: موسی بن جعفر جعفر(ع) بیش از ده سال در زندان ربیع به عبادت و سجده مشغول است (شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۹۵؛ محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار، ج۴۸، ص۲۲۰) که صحیح آن بیش از ده ماه است. این ده سال را بر چهار سال افزوده‌اند، چهارده سال شده است؛ زیرا موسی بن جعفر جعفر(ع) سال ۱۷۴ در سفر حج بودند و خبر درگذشت چند تن از یاران خود را دادند (محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار، ج۴۸، ص۵۴-۵۵).
  20. اکبر ذاکری، علی، درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص ۲۷۵.
  21. شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۶، ص۸۱.
  22. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۷۶.
  23. شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۸۸.
  24. شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۶، ص۸۱؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۷۶.
  25. اکبر ذاکری، علی، درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص ۲۷۲؛ فرهنگ شیعه، ص۱۱۵؛ اصغری، محمد جواد، امامت امام کاظم، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۴۵۹؛ محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۲۲۴.