بحث:امام کاظم علیه‌السلام

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

پیشوای هفتم شیعیان، از دودمان پیامبر، که در هفتم ماه صفر سال ۱۲۸ هجری در "ابواء" - محلی میان مکه و مدینه - به دنیا آمد. پدرش امام جعفر صادق(ع) و مادرش حمیده از زنان پاک، دانشمند و پرهیزکار عصر خویش بود. از القاب آن حضرت کاظم، عبد صالح و امین است. وی در شرایط ناهنجاری می‌زیست و با مردم کینه‌توزی همزمان بود و بر همه سختی‌ها صبر می‌کرد و خشم خود را فرو می‌برد. بدین جهت به کاظم (فروبرنده خشم) لقب یافت. عباسیان که با شعار هواداری اهل‌بیت پیامبر، قیام کرده و امویان را سرنگون کردند، پس از قدرت یافتن، بنای سختگیری را با ائمه شیعه گذاشتند. امام کاظم(ع) در دوران خلافت هارون الرشید، سخت‌ترین شرایط را گذراند و بارها به زندان افتاد و سرانجام به دست هارون، در زندان به شهادت رسید. هارون پیوسته می‌ترسید که مردم هوادار خاندان پیامبر، دور آن حضرت جمع شوند و بر ضد حکومتش قیام کنند. از این رو آن حضرت را آزاد نمی‌گذاشتند و ارتباط‌های شیعه را با وی محدود می‌ساختند. با این حال، امام کاظم(ع) از هر فرصتی برای نشر علوم دین کوتاهی نمی‌کرد. از برجسته‌ترین یاران و شاگردانش می‌توان حماد بن عیسی، عبدالرحمن بجلی، علی بن یقطین، مفضل بن عمر، هشام بن حکم و یونس بن عبدالرحمن را نام برد. مدت امامتش ۳۵ سال بود، از ۲۱ سالگی تا پایان عمر. از فضایل او علم، حلم، عبادت، زهد، سخاوت و رسیدگی به بیچارگان بود و از خوف خدا بسیار می‌‌گریست و در زندان هم پیوسته در عبادت و نماز بود. سه تن از فرزندان آن حضرت در ایران مدفون‌اند: امام رضا (در مشهدحضرت معصومه (در قم) و احمد بن موسی شاهچراغ (در شیراز). شهادت موسی بن جعفر روز ۲۵ رجب سال ۱۸۳ هجری در زندان سندی بن شاهک بازهر اتفاق افتاد و در غرب بغداد، در مقابر قریش به خاک سپرده شد. امروز آن منطقه، شهری به نام کاظمین در عراق است که حرم مطهر وی در آنجاست[۱].

مقدمه

مقدمه

فضائل و مناقب

ابوبصیر گوید: از امام کاظم(ع) پرسیدم: امام چگونه شناخته می‌شود. حضرت فرمود: "به چند خصلت شناخته می‌شود. یکی آنکه از طرف پدرش و امام پیشین معرّفی شده باشد و اینکه هر چه از او بپرسند پاسخ می‌دهد و اگر هم نپرسند خود آغاز به سخن می‌کند و از آینده خبر می‌دهد و با مردم به هر زبانی سخن می‌گوید...، طولی نکشید که مردی از خراسان خدمت او رسید و به عربی با حضرت سخن گفت. امام به فارسی به او پاسخ داد. خراسانی گفت: به این سبب با شما به عربی سخن گفتم که گمان کردم شما فارسی نمی‌دانید. فرمود: سبحان الله! اگر نتوانم پس چه برتری بر شما دارم که به سبب آن مستحق امامت باشم، سپس فرمود: ای ابو محمّد (ابوبصیر) تحقیقاً بر امام کلام هیچ یک از مردم مخفی نیست (امام با همه زبان‌ها آشنا است) همچنین سخن پرندگان و سخن هر جانداری (بر امام مخفی نیست)"[۶][۷].

شهادت

دوران امامت امام موسی بن جعفر(ع)

  1. حرکت در زمینه فرهنگی، فکری و علمی: در این زمینه امام روش پدرش امام صادق(ع) را ادامه داد. با آنکه شروع امامت حضرت با آن وضع تاریک و خفقان‌بار حاکم بر جامعه همراه بود که حتْی یاران نزدیک امام صادق(ع) نیز جانشین او را نمی‌شناختند و امکان شرف‌یابی به محضرش را نداشتند، امّا طولی نکشید که وصیت علمی امام کاظم نیز در سر تا سر جهان اسلام منتشر شد. گروه‌های بسیاری از دانشمندان بزرگ که در دانشگاه امام صادق تحصیل می‌کردند، هنگام اقامت موسی بن جعفر(ع) در مدینه به سوی حضرت سرازیر شدند. سید بن طاووس روایت کرده است: "یاران حضرت در حالی که لوحه‌های آبنوس همراه داشتند در مجلس او حاضر می‌شدند و هرگاه کلمه‌ای می‌گفت یا در موردی فتوایی می‌داد فوراً ثبت می‌کردند"[۱۰].
  2. مبارزه با حکومت غاصب و موضع‌گیری صریح در قبال هیئت حاکمه منحرف و خود را زعیم حقیقی مسلمانان دانستن: امام(ع) در این محور از سویی یارانش را از همکاری با حکومت شدیداً نهی می‌فرمود و به آنان دستور مبارزه منفی می‌داد (جریان صفوان جمال که حضرت او را از کرایه دادن شترانش به هارون نهی فرمود، معروف است). به زیاد بن ابی سلمه فرمود: "ای زیاد! اگر از پرتگاهی بلند فرو افتم و پاره پاره شوم بیشتر دوست دارم تا برای آنان کاری انجام دهم"[۱۱]. از سوی دیگر، به بعضی از یارانش - همچون علی بن یقطین -امر می‌کرد تا در دربار هارون بماند. حضرت با صراحت غصبی بودن حکومت را به هارون گوشزد می‌کرد. هنگامی که هارون از حضرت حدود فدک را پرسید تا آن را پس دهد، او سرحدّات کشور اسلامی را به عنوان حدود فدک ذکر فرمود.
  3. نظارت بر قیام‌های علویان: هنگامی که حسین بن علی - صاحب فخ- به شهادت رسید حضرت گریست و فرمود: "به خدا مسلمانی صالح و روزه‌گیر و قدرتمند که امر به معروف و نهی از منکر می‌کرد و خانواده‌اش مانند نداشت، در گذشت!"[۱۲]. وقتی هادی عبّاسی از علویان به تنگ آمد گفت: "به خدا حسین جز به فرمان او (امام موسی(ع)) خروج نکرد!"[۱۳]. این‌گونه که خلفای غاصب با همه قدرت ظاهری از امام وحشت داشتند، عاقبت او را بازداشت نموده، به بغداد منتقل و در زندان‌های انفرادی محبوس کردند و او را در زندان به شهادت رساندند[۱۴].

پانویس

  1. محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۲۲۴.
  2. مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۳۰۲۳۰۱؛ اربلی، ابن ابوالفتح، کشف الغمة، ج۲، ص۷۴۳؛ ابن‌شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابوطالب، ج۲، ص۳۸۲؛ هیثمی، ابن حجر، الصواعق المحرقة، ص۲۰۳؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۸، ص۳۲۹؛ وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۱۰۹.
  3. اصغری، محمد جواد، امامت امام کاظم، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۴۵۹.
  4. مصنفات الشیخ المفید، ۱۱/ ۲۱۵.
  5. فرهنگ شیعه، ص۱۱۲.
  6. ارشاد، ص۵۶۸ و ۵۶۹.
  7. محمدی، رضا، امام‌شناسی، ص:۱۰۵.
  8. کشف الغمة، ۳/ ۳۷- ۳۰.
  9. فرهنگ شیعه، ص۱۱۵.
  10. انوار البهیه، ص۹۱.
  11. مکاسب شیخ انصاری.
  12. مقاتل الطالبیین، ص۴۵۳.
  13. بحار الانوار، ج۱۱، ص۲۷۸.
  14. محمدی، رضا، امام‌شناسی، ص:۱۴۲-۱۴۴.