توسل در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-]] | + - [[))
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پانویس2}} +{{پانویس}}))
خط ۵۷: خط ۵۷:
==پانویس==
==پانویس==
{{یادآوری پانویس}}
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس2}}
{{پانویس}}


[[رده:مدخل]]
[[رده:مدخل]]
[[رده:توسل]]
[[رده:توسل]]
[[رده:مفاهیم در کلام اسلامی]]
[[رده:مفاهیم در کلام اسلامی]]

نسخهٔ ‏۳۰ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۱۷:۵۳

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث توسل است. "توسل" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل توسل (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

توسل به معنی واسطه قرار دادن انسان‌های مقرب به درگاه الهی جهت رسیدن به خواسته‌های مادی و معنوی است که یکی از مصادیق اصلی واسطه‌های الهی، ائمه(ع) هستند. از نگاه شیعه ایشان به صورت استقلالی نه مدعی و نه می‌‌توانند حوائج بندگان را برآورده کنند، بلکه نقش آنان در برآورده شدن حاجات، نقش واسطه است، بنابراین نمی‌توان آنان را در جایگاه معبود تصور کرد.

چیستی توسل

  • توسل از لحاظ لغوی به معنای استمداد و کمک گرفتن و در اصطلاح به معنای واسطه قرار دادن انسان‌های مقرب به درگاه الهی جهت رسیدن به خواسته‌های مادی و معنوی است[۱].

وسایط الهی

شبهه شرک و توسل

ادله عقلی:

  1. خداوند نظام آفرینش را بر اساس قاعده علت و معلول و به عبارتی قاعدۀ اسباب و مسببات اداره می‌‌کند تا تمام نعمت‌ها از مجرای طبیعی به موجودات برسند[۱۰]، چنانکه در قرآن به این موضوع چنین اشاره شده است: ﴿أَنَّا صَبَبْنَا الْمَاءَ صَبًّا ثُمَّ شَقَقْنَا الْأَرْضَ شَقًّا فَأَنْبَتْنَا فِيهَا حَبًّا وَعِنَبًا وَقَضْبًا[۱۱]. همچنین در عرف مردم نیز اگر کسی تشنه باشد ولی برای رفع تشنگی به سراغ وسیلۀ رفع تشنگی یعنی آب نرود تشنگی‌اش برطرف نخواهد شد[۱۲]. بدین ترتیب می‌‌توان مدعی شد تمام نعمت‌های مادی و معنوی با توجه با قاعدۀ علت و معلول، باید توسط واسطه‌ها انجام بگیرد و این امر به تصریح قرآن کریم امر تکوینی و جزء سنت‌های الهی است. با این بیان می‌‌توان به این شبهه (شرک در توسل) اینگونه پاسخ داد: حوایج و اداره امور بندگان از قاعده علت و معلول مستثنی نیست و باید برای رسیدن به حوایج مادی و معنوی متمسک و متصل به واسطه‌های الهی شد[۱۳].
  2. شبهه شرک نسبت به موضوع توسل زمانی قابل پذیرش است که معتقد شویم واسطه‌های الهی مستقلا می‌‌توانند حوایج بندگان را برآورده کنند، در حالی که شیعه به هیچ عنوان چنین اعتقادی ندارد، بلکه معتقد است توسل به واسطه‌های الهی از جمله ائمه اطهار(ع) به معنای برآورده شدن حوایج توسط ایشان، به صورت استقلالی نیست؛ بلکه بدین معناست که عده ای به سبب مقام و منزلتشان می‌‌توانند واسطۀ بین مخلوق و خالق برای برآورده شدن حاجات مادی و معنویشان باشند[۱۴].[۱۵]
  3. در بعضی از مواقع توسل و استمداد به اولیای الهی به سبب راهنمایی برای هدایت شدن به هدف خلقت یعنی عبودیت است و چون واسطه‌های الهی از جمله اهل بیت(ع) به سبب نزدیکی به خداوند چنین مسیری را پیموده‌اند می‌‌توانند در مسیر عبودیت ما را یاری کنند. بنابراین به هیچ وجه توسلی که به معنای راهنمایی کردن اولیای الهی نسبت به بندگان خداوند است نمی‌تواند به معنی شرک باشد[۱۶].

ادله نقلی:

  1. در قرآن کریم موضوع توسل نه تنها امری مذموم و قبیح شمرده نشده، بلکه خداوند توسل به واسطه‌های الهی از جمله پیامبر را موجب بخشش گناهان دانسته است، چنانکه آیۀ ﴿وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا[۱۷] بیانگر همین مطلب است[۱۸].
  2. آیۀ دیگری که به صراحت توسل به واسطه‌های الهی را تأیید می‌‌کند آیۀ ﴿وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ[۱۹] است. آیه به مؤمنین دستور می‌دهد برای نزدیک شدن به قرب الهی متوسل به وسیلۀ تقرّب شوند.
  3. توسل برادران یوسف به حضرت یعقوب به منظور بخشش گناهشان از سوی خدا، نمونه دیگری از توسل پیدا کردن به واسطه‌های الهی است. قرآن کریم در داستان حضرت یوسف و برادرانش، از زبان برادران یوسف می‌‌فرماید: ﴿يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا[۲۰]، حضرت یعقوب در پاسخ فرزندانش می‌‌گوید: ﴿سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ[۲۱].[۲۲]
  4. امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: «خداوند می‌توانست بدون حضور واسطه، فیض خویش را به بندگان برساند، اما ما (اهل‌بیت) را طریق معرفت و شناخت خودش قرار داد تا انسان‌ها فقط از آن طریق برای معرفت و شناخت خداوند حرکت کنند. کسانی که این طریق را انتخاب کنند، به سمت چشمه‌های زلالی می‌روند که همیشه جاری است و هرگز خشک و نابود نمی‌شود»[۲۳].[۲۴]
  5. در منابع اهل سنت نیز نقل‌های مختلفی مبنی بر آداب زیارت، حضور در کنار مرقد پیامبر و شفیع قرار دادن وی برای آمرزش گناهان وجود دارد که تمام این موارد دلالت بر توسل به آن حضرت می‌‌کند[۲۵].
  6. بر اساس روایات، پیشینۀ توسل به اهل بیت(ع) به آغاز خلقت حضرت آدم(ع) برمی گردد، چنانکه حضرت جبرئیل برای قبول توبه حضرت آدم به ایشان آموزش داد که متوسل به پنج تن آل عبا شوند. ابن‌عباس از پیامبر اکرم(ص) سؤال کرد: کلماتی که آدم(ع) از پروردگارش دریافت کرد چه بود؟ حضرت فرمودند: «از خداوند به حقّ این پنج تن مقدس، تقاضا کرد توبه او را بپذیرد و خداوند توبه او را پذیرفت[۲۶].
  7. یکی از دعاها در جهت اثبات توسل به واسطه‌های الهی دعای توسّل است، در این دعا علاوه بر تأیید توسل به واسطۀ الهی، نقش واسطه را هم در آن مشخص شده است. چنانکه در این دعا چهارده معصوم را در پیشگاه خداوند وسیله ای برای نزدیکی و قرب به خداوند نشان می‌‌دهد: «وَ تَوَسَّلْنَا بِکَ إِلَی اللَّهِ»؛ این مطلب به صراحت شبهه شرک به خداوند را از بین می‌‌برد زیرا نقش اهل بیت به عنوان واسطه به هیچ وجه به معنای هم رتبه بودن با خداوند نیست، بلکه دلالت بر وسیله بودن آنها برای رسیدن به خداوند دارد[۲۷].

شبهه توسل به اولیای خداوند بعد از مرگ

  • برخی معتقدند توسل به واسطه‌های الهی بعد از حیات دنیویشان، امری محال و ناممکن است. در پاسخ به این شبهه پاسخ‌هایی داده شده است مانند:
  1. انسان‌ها به طور کلی با مرگ، زندگیشان خاتمه پیدا نمی‌کند، بلکه در فرهنگ اسلامی مرگ پلی برای حضور انسان‌ها در سرای دیگر است. چنانکه امیرالمؤمنین(ع) به حیات پس از مرگ اینچنین اشاره می‌‌کند: «میان شما تا بهشت یا دوزخ (فاصله اندکی است) که به غیر از گذر از مرگ، به آن مقصود نخواهید رسید»[۲۸].[۲۹]
  2. شیعه معتقد است واسطه‌های الهی از جمله ائمه(ع) پس از مرگشان نیز مانند زمان حضورشان دارای اثر و در واقع همچنان زنده‌اند، چنانکه امیرالمؤمنین(ع) در روزهای واپسین حیات خود، پیامبر(ص) را در خواب دیده و از امّت پیامبر شکایت می‌کند. پیامبر(ص) نیز به او وعده دیدار می‌دهد[۳۰]. در واقع وعده پیامبر مبنی بر دیدار امام با ایشان دلالت بر اثر بخشی واسطه‌های الهی در غیر از زمان حیاتشان می‌‌کند[۳۱].
  3. براساس آیات قرآنی و نگاه اندیشمندان اسلامی روح آدمی مرکز شکل‌گیری کمالات در وجود انسان‌هاست، از همین رو با توجه به واقعیت‌ حقیقی روح انسان، خداوند در قرآن کریم از گرفته شدن روح و بازگشت انسان به سوی خودش سخن می‌‌گوید: ﴿قُلْ يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ[۳۲]؛ تمامی این امور بر این مطلب دلالت دارد که مرگ برای واسطه‌های الهی نه تنها موجب نقص آنان نمی‌شود، بلکه رشد و تکامل آنان را نیز به همراه دارد، این امر سبب می‌‌شود توسل به واسطه‌های الهی به هیچ وجه با مرگ آنان در تضاد نباشد[۳۳].

منابع

جستارهای وابسته

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۸۹.
  2. ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۲۲۲.
  3. بحارالأنوار، ج۸، ص۵۸.
  4. «إِنَّ أَفْضَلَ مَا تَوَسَّلَ بِهِ الْمُتَوَسِّلُونَ إِلَی اللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَی: الْإِیمَانُ بِهِ وَ بِرَسُولِهِ وَ الْجِهَادُ فِی سَبِیلِهِ فَإِنَّهُ ذِرْوَةُ الْإِسْلَامِ وَ کَلِمَةُ الْإِخْلَاصِ فَإِنَّهَا الْفِطْرَةُ وَ إِقَامُ الصَّلَاةِ فَإِنَّهَا الْمِلَّةُ وَ إِیتَاءُ الزَّکَاةِ فَإِنَّهَا فَرِیضَةٌ وَاجِبَةٌ وَ صَوْمُ شَهْرِ رَمَضَانَ فَإِنَّهُ جُنَّةٌ مِنَ الْعِقَابِ وَ حَجُّ الْبَیْتِ وَ اعْتِمَارُهُ فَإِنَّهُمَا یَنْفِیَانِ الْفَقْرَ وَ یَرْحَضَانِ الذَّنْبَ وَ صِلَةُ الرَّحِمِ فَإِنَّهَا مَثْرَاةٌ فِی الْمَالِ وَ مَنْسَأَةٌ فِی الْأَجَلِ وَ صَدَقَةُ السِّرِّ فَإِنَّهَا تُکَفِّرُ الْخَطِیئَةَ وَ صَدَقَةُ الْعَلَانِیَةِ فَإِنَّهَا تَدْفَعُ مِیتَةَ السُّوءِ وَ صَنَائِعُ الْمَعْرُوفِ فَإِنَّهَا تَقِی مَصَارِعَ الْهَوَانِ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۰۹
  5. ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۲۲۲.
  6. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۰۹.
  7. توسل یا استمداد از ارواح مقدسه‌، ۸۳- ۸۴.
  8. سبحانی، آیین وهابیت؛ حسینی قزوینی، وهابیت از منظر عقل و شرع، بحث توسل
  9. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۹۰.
  10. ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۲۲۰-۲۲۱.
  11. «ما آب را به فراوانی فرو ریخته‌ایم. سپس زمین را به درستی شکافته‌ایم، و در آن دانه‌ای رویانده‌ایم، و انگور و سبزی» سوره عبس، آیه ۲۵ ـ ۲۸
  12. ر.ک: مقامی، مهدی، وظایف امت نسبت به قرآن و عترت، ص ۸۷.
  13. ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۲۲۱-۲۲۲.
  14. الغدیر ج ۵ ص ۱۴۴، و ج ۳ ص ۲۹۳
  15. ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۵۶ تا ۱۵۹.
  16. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۹۰.
  17. «و اگر آنان هنگامی که به خویش ستم روا داشتند نزد تو می‌آمدند و از خداوند آمرزش می‌خواستند و پیامبر برای آنان آمرزش می‌خواست خداوند را توبه‌پذیر بخشاینده می‌یافتند» سوره نساء، آیه ٦٤.
  18. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۹۱.
  19. «ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و به سوی او راه جویید و در راه او جهاد کنید باشد که رستگار گردید» سوره مائده، آیه ٣٥.
  20. «گفتند: ای پدر! برای ما از گناهانمان آمرزش بخواه» سوره یوسف، آیه ۹۷.
  21. «گفت: به زودی برایتان از پروردگارم آمرزش می‌خواهم» سوره یوسف، آیه ۹۸.
  22. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۹۱.
  23. «جَاءَ ابْنُ الْکَوَّاءِ إِلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ(ع)فَقَالَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ- وَ عَلَی الْأَعْرافِ رِجالٌ یَعْرِفُونَ کُلًّا بِسِیماهُمْ فَقَالَ نَحْنُ عَلَی الْأَعْرَافِ نَعْرِفُ أَنْصَارَنَا بِسِیمَاهُمْ وَ نَحْنُ الْأَعْرَافُ الَّذِی لَا یُعْرَفُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَّا بِسَبِیلِ مَعْرِفَتِنَا وَ نَحْنُ الْأَعْرَافُ یُعَرِّفُنَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَلَی الصِّرَاطِ فَلَا یَدْخُلُ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ عَرَفَنَا وَ عَرَفْنَاهُ وَ لَا یَدْخُلُ النَّارَ إِلَّا مَنْ أَنْکَرَنَا وَ أَنْکَرْنَاهُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَوْ شَاءَ لَعَرَّفَ الْعِبَادَ نَفْسَهُ وَ لَکِنْ جَعَلَنَا أَبْوَابَهُ وَ صِرَاطَهُ وَ سَبِیلَهُ وَ الْوَجْهَ الَّذِی یُؤْتَی مِنْهُ فَمَنْ عَدَلَ عَنْ وَلَایَتِنَا أَوْ فَضَّلَ عَلَیْنَا غَیْرَنَا فَإِنَّهُمْ عَنِ الصِّراطِ لَناکِبُونَ فَلَا سَوَاءٌ مَنِ اعْتَصَمَ النَّاسُ بِهِ وَ لَا سَوَاءٌ حَیْثُ ذَهَبَ النَّاسُ إِلَی عُیُونٍ کَدِرَةٍ یُفْرَغُ بَعْضُهَا فِی بَعْضٍ وَ ذَهَبَ مَنْ ذَهَبَ إِلَیْنَا إِلَی عُیُونٍ صَافِیَةٍ تَجْرِی بِأَمْرِ رَبِّهَا لَا نَفَادَ لَهَا وَ لَا انْقِطَاعَ»؛ کافی، ج۱، ص۱۸۴.
  24. ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۲۲۳.
  25. الغدیر، ج ۵ ص ۱۴۳
  26. ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۲۲۳-۲۲۴.
  27. ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۶۱.
  28. «وَ مَا بَیْنَ أَحَدِکُمْ وَ بَیْنَ الْجَنَّةِ أَوِ النَّارِ إِلَّا الْمَوْتُ أَنْ یَنْزِلَ بِهِ وَ إِنَّ غَایَةً تَنْقُصُهَا اللَّحْظَةُ وَ تَهْدِمُهَا السَّاعَةُ لَجَدِیرَةٌ بِقِصَرِ الْمُدَّةِ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۶۴.
  29. ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۲۲۴.
  30. «مَلَکَتْنِی عَیْنِی وَ أَنَا جَالِسٌ فَسَنَحَ لِی رَسُولُ اللَّهِ(ص)، فَقُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَاذَا لَقِیتُ مِنْ أُمَّتِکَ مِنَ الْأَوَدِ وَ اللَّدَدِ! فَقَالَ ادْعُ عَلَیْهِمْ. فَقُلْتُ أَبْدَلَنِی اللَّهُ بِهِمْ خَیْراً مِنْهُمْ وَ أَبْدَلَهُمْ بِی شَرّاً لَهُمْ مِنِّی»؛ نهج البلاغه، خطبه ۷۰.
  31. ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۲۲۵.
  32. «بگو: آن فرشته مرگ که بر شما گمارده‌اند جان شما را می‌ستاند سپس به سوی پروردگارتان بازگردانده می‌شوید» سوره سجده، آیه ۱۱.
  33. ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۲۲۴.