تحجر و ارتجاع: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۴۶: خط ۴۶:


==آثار وپیامدهای [[ارتجاع]]==
==آثار وپیامدهای [[ارتجاع]]==
دربرخی از [[آیات]]، بازگشت به [[عقاید]] کهنه و [[باطل]]، سبب [[خسران]] دانسته شده است: «اِن تُطیعوا الَّذینَ کَفَروا یَرُدّوکُم عَلی اَعقـبِکُم فَتَنقَلِبوا خـسِرین». ([[آل عمران]] / ۳، ۱۴۹ ;[[حج]] / ۲۲، ۱۱) که با توجّه به دسته‌ای دیگر از [[آیات]] شاید بتوان این [[خسران]] را «[[حرمان]] دائم از [[رستگاری]]»، «[[حبط عمل]] در [[دنیا]] و [[آخرت]]» و «[[عذاب]] جاودان» دانست. در ماجرای [[اصحاب کهف]]، نتیجه و پیامد بازگشت به [[آیین]] [[باطل]]، [[حرمان]] دائم از [[رستگاری]] دانسته شده است: «اِنَّهُم اِن یَظهَروا عَلَیکُم یَرجُموکُم اَو یُعیدوکُم فی مِلَّتِهِم ولَن تُفلِحوا اِذًا اَبَدا». (کهف / ۱۸، ۲۰) هم‌چنین در آیه‌۲۱۷ بقره / ۲ پس از بیان تلاش [[مشرکان]] برای [[انحراف]] [[مؤمنان]] از [[دین]] می‌افزاید: کسی که از [[دین]] برگردد و در حال [[کفر]] بمیرد، تمام [[اعمال]] نیکش در [[دنیا]] و [[آخرت]] ضایع می‌شود و چنین کسی، اهل‌دوزخ و همیشه درآن خواهد بود: «ومَن یَرتَدِد مِنکُم عَن دینِهِ فَیَمُت وهُوَ کافِرٌ فَاُولـئِ کَ حَبِطَت اَعمــلُهُم فِی الدُّنیا والأَخِرَةِ واُولـئِ کَ اَصحـبُ النّارِ هُم فیها خــلِدون».
در برخی از [[آیات]]، بازگشت به [[عقاید]] کهنه و [[باطل]]، سبب [[خسران]] دانسته شده است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تُطِيعُوا الَّذِينَ كَفَرُوا يَرُدُّوكُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ فَتَنْقَلِبُوا خَاسِرِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! اگر از کافران پیروی کنید شما را به (باورهای) گذشته‌تان (در جاهلیت) باز می‌گردانند و از زیانکاران می‌گردید» سوره آل عمران، آیه ۱۴۹.</ref>، {{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَعْبُدُ اللَّهَ عَلَى حَرْفٍ فَإِنْ أَصَابَهُ خَيْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَإِنْ أَصَابَتْهُ فِتْنَةٌ انْقَلَبَ عَلَى وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةَ ذَلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ}}<ref>«و از مردم کسی است که خداوند را با دو دلی  می‌پرستد، اگر خیری به او رسد بدان دل استوار می‌دارد و اگر بلایی بدو رسد دگرگون می‌شود ؛ در این جهان و در جهان واپسین زیان دیده است؛ این همان زیان آشکار است» سوره حج، آیه ۱۱.</ref> که با توجّه به دسته‌ای دیگر از [[آیات]] شاید بتوان این [[خسران]] را "[[حرمان]] دائم از [[رستگاری]]"، "[[حبط عمل]] در [[دنیا]] و [[آخرت]]" و "[[عذاب]] جاودان" دانست. در ماجرای [[اصحاب کهف]]، نتیجه و پیامد بازگشت به [[آیین]] [[باطل]]، [[حرمان]] دائم از [[رستگاری]] دانسته شده است: {{متن قرآن|إِنَّهُمْ إِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ يَرْجُمُوكُمْ أَوْ يُعِيدُوكُمْ فِي مِلَّتِهِمْ وَلَنْ تُفْلِحُوا إِذًا أَبَدًا}}<ref>«که آنان اگر بر شما دست یابند، سنگسارتان می‌کنند، یا به آیین خویش برمی‌گردانند و در آن صورت، هرگز، هیچ‌گاه رستگار نخواهید شد» سوره کهف، آیه ۲۰.</ref> هم‌چنین در آیه‌ {{متن قرآن|يَسْأَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرَامِ قِتَالٍ فِيهِ قُلْ قِتَالٌ فِيهِ كَبِيرٌ وَصَدٌّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَكُفْرٌ بِهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَإِخْرَاجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَكْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ وَالْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ وَلَا يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّى يَرُدُّوكُمْ عَنْ دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا وَمَنْ يَرْتَدِدْ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَيَمُتْ وَهُوَ كَافِرٌ فَأُولَئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}<ref>«از تو درباره جنگ در ماه حرام می‌پرسند، بگو: جنگ در آن (گناهی) بزرگ است و (گناه) باز داشتن (مردم) از راه خداوند و ناسپاسی به او و (باز داشتن مردم از) مسجد الحرام و بیرون راندن اهل آن از آن، در نظر خداوند بزرگ‌تر است و آشوب (شرک) از کشتار (هم) بزرگ‌تر است؛ و (این کافران) پیاپی با شما جنگ می‌کنند تا اگر بتوانند شما را از دینتان بازگردانند، و کردار کسانی از شما که از دین خود بازگردند و در کفر بمیرند، در این جهان و جهان واپسین، تباه است و آنان دمساز آتش و در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۲۱۷.</ref> پس از بیان تلاش [[مشرکان]] برای [[انحراف]] [[مؤمنان]] از [[دین]] می‌افزاید: کسی که از [[دین]] برگردد و در حال [[کفر]] بمیرد، تمام [[اعمال]] نیکش در [[دنیا]] و [[آخرت]] ضایع می‌شود و چنین کسی، اهل‌دوزخ و همیشه درآن خواهد بود.
 
آیه‌۶۸‌ـ‌۷۰ صافات / ۳۷ نیز پیامد [[اصرار]] بر [[عقاید]] [[باطل]] [[پدران]] را [[عذاب]] جهنّم دانسته است: «ثُمَّ اِنَّ مَرجِعَهُم لاَِلَی الجَحیم * اِنَّهُم اَلفَوا ءاباءَهُم ضالّین * فَهُم عَلی ءاثـرِهِم یُهرَعون». این [[عذاب]] برای [[مشرکان]] که از مهم‌ترین عوامل رویداد [[ارتجاع]] در [[جامعه]] هستند نیز [[وعده]] داده شده است: «حَتّی اِذا اَخَذنا مُترَفیهِم بِالعَذابِ... * قَدکانَت ءایـتی تُتلی عَلَیکُم فَکُنتُم عَلی اَعقـبِکُم تَنکِصون». (مؤمنون / ۲۳، ۶۴‌ـ‌۶۶) آیه‌۲۵ زخرف / ۴۳ نیز پی‌آمد [[گرایش]] به [[آیین]] نیاکان و [[اصرار]] بر آن را [[انتقام الهی]] دانسته است: «فَانْتَقَمْنا مِنْهمْ فَانْظُرْ کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الْمُکَذِّبین».
 
.<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[عبدالصمد مجدی|مجدی]]، [[ارتجاع (مقاله)|مقاله «ارتجاع»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>


آیه‌ {{متن قرآن| ثُمَّ إِنَّ مَرْجِعَهُمْ لإِلَى الْجَحِيمِ إِنَّهُمْ أَلْفَوْا آبَاءَهُمْ ضَالِّينَ فَهُمْ عَلَى آثَارِهِمْ يُهْرَعُونَ }}<ref>«پس از آن به یقین برگشتشان به سوی دوزخ است به راستی آنان پدران خود را گمراه یافتند. و در پی آنان شتافتند» سوره صافات، آیه ۶۸-۷۰.</ref> نیز پیامد [[اصرار]] بر [[عقاید]] [[باطل]] [[پدران]] را [[عذاب]] جهنّم دانسته است. این [[عذاب]] برای [[مشرکان]] که از مهم‌ترین عوامل رویداد [[ارتجاع]] در [[جامعه]] هستند نیز [[وعده]] داده شده است: {{متن قرآن|حَتَّى إِذَا أَخَذْنَا مُتْرَفِيهِم بِالْعَذَابِ إِذَا هُمْ يَجْأَرُونَ لا تَجْأَرُوا الْيَوْمَ إِنَّكُم مِّنَّا لا تُنصَرُونَ قَدْ كَانَتْ آيَاتِي تُتْلَى عَلَيْكُمْ فَكُنتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ تَنكِصُونَ}}<ref>«تا هنگامی که کامروایان ایشان را به عذاب فرو گیریم؛ ناگاه به زاری می‌افتند امروز زاری نکنید که از سوی ما یاری نخواهید دید. زیرا آیات من برایتان خوانده می‌شد اما شما پشت کردید» سوره مؤمنون، آیه ۶۴-۶۶.</ref>. آیه‌ {{متن قرآن|فَانْتَقَمْنَا مِنْهُمْ فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ}}<ref>«آنگاه ما از آنان انتقام گرفتیم پس ببین که سرانجام دروغ‌انگاران چگونه بود» سوره زخرف، آیه ۲۵.</ref> نیز پی‌آمد [[گرایش]] به [[آیین]] نیاکان و [[اصرار]] بر آن را [[انتقام الهی]] دانسته است.<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[عبدالصمد مجدی|مجدی]]، [[ارتجاع (مقاله)|مقاله «ارتجاع»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>


==منابع==
==منابع==

نسخهٔ ‏۱۱ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۳:۳۱


اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

ارتجاع از ریشه "ر‌ ج‌ ع" و در لغت به‌معنای بازگشت و بازگردانیدن به وضعیت پیشین[۱] و گاه به‌معنای تبدیل چیزی از کار افتاده و کهنه به چیزی جدید و کارآمد است.[۲] این واژه در اصطلاحی نوآمد در حوزه علوم اجتماعی، به هرگونه دفاع از وضعیت موجود حاکم و نظام فرسوده و رو به زوال یا مخالفت با نوآوری و پیشرفت‌های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی اطلاق شده،[۳] افزون بر امور فردی و مادّی، گاه در امور اجتماعی و عرصه اندیشه نیز به منظور، احیای سنّت‌های قدیم و منسوخ طرح می‌شود؛[۴] مجموعه گروه‌های موسوم به «سلفیّه» که در دوره اخیر، روی‌کردی سیاسی ـ اجتماعی یافته‌اند، این نوع دیدگاه را دارند.[۵] اصطلاح ارتجاع (Reaction) در مرزبندی گرایش‌های سیاسی به‌طور معمول بر جناح‌های راست سنّتی اطلاق می‌شود که با دگرگونی‌های بنیادین در نهادهای اجتماعی مخالفت جدّی دارند و در موارد بسیاری از سوی گروه‌های چپ در برابر راست‌گرایان و گاه مذهبیان به‌کار می‌رود؛[۶] ازاین‌رو این اصطلاح با اصطلاحات اصول‌گرایی، محافظه‌کاری و سنّت‌گرایی، حوزه معنایی مشترکی یافته است.

از آنجا که دو مفهوم "ارتجاع" و "ترقّی خواهی" مفاهیمی نسبی هستند، چه بسا امری در وضعیّت و جامعه‌ای خاص، از مصادیق ارتجاع بوده و در موقعیّت و جامعه‌ای دیگر، نوعی پیشرفت و ترقّی به‌شمار آید.[۷] در مجموع، مهم‌ترین وجه اشتراک تعاریف گوناگون "ارتجاع"، بار منفی آن است؛ بدین سبب در دوره‌های مختلف تاریخی، افراد، گروه‌ها و جوامع گوناگون از این واژه به منظور حمله به دشمنان و رقیبان خود سود برده‌اند که در این میان، دین اسلام نیز گاه از این اتّهام مصون نبوده است؛ بدین لحاظ، بسیاری از اندیشهوران مسلمان و غیر مسلمان با تکیه بر گوهر و اصول بنیادین اسلام از یک سو و مطالعه تاریخ تمدّن اسلامی از سوی دیگر به مقابله با این اتّهام برخاسته‌اند.[۸].[۹]

ارتجاع در قرآن

این واژه در قرآن به‌کار نرفته؛ امّا مفهوم آن را می‌توان در قالب عبارت‌های "پافشاری بر عقاید پدران" و "بازگشت به جاهلیّت" یا "بازگشت به عقب" جست: ﴿مَا جَعَلَ اللَّهُ مِنْ بَحِيرَةٍ وَلَا سَائِبَةٍ وَلَا وَصِيلَةٍ وَلَا حَامٍ وَلَكِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَأَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ[۱۰]، ﴿وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ قَالُوا حَسْبُنَا مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ[۱۱]، ﴿وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنْتَ عَلَيْهَا إِلَّا لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ يَنْقَلِبُ عَلَى عَقِبَيْهِ وَإِنْ كَانَتْ لَكَبِيرَةً إِلَّا عَلَى الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُضِيعَ إِيمَانَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ[۱۲]، ﴿وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ[۱۳]، ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تُطِيعُوا الَّذِينَ كَفَرُوا يَرُدُّوكُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ فَتَنْقَلِبُوا خَاسِرِينَ[۱۴]، ﴿قَالَتْ رُسُلُهُمْ أَفِي اللَّهِ شَكٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يَدْعُوكُمْ لِيَغْفِرَ لَكُمْ مِنْ ذُنُوبِكُمْ وَيُؤَخِّرَكُمْ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى قَالُوا إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا تُرِيدُونَ أَنْ تَصُدُّونَا عَمَّا كَانَ يَعْبُدُ آبَاؤُنَا فَأْتُونَا بِسُلْطَانٍ مُبِينٍ[۱۵]، ﴿قَدْ كَانَتْ آيَاتِي تُتْلَى عَلَيْكُمْ فَكُنْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ تَنْكِصُونَ[۱۶]، ﴿وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ الشَّيْطَانُ يَدْعُوهُمْ إِلَى عَذَابِ السَّعِيرِ[۱۷]، ﴿إِنَّهُمْ أَلْفَوْا آبَاءَهُمْ ضَالِّينَ[۱۸]، ﴿فَهُمْ عَلَى آثَارِهِمْ يُهْرَعُونَ[۱۹].

با توجّه به‌معنای ارتجاع می‌توان ارتداد فقهی را اعمّ از آن دانست؛ چرا که ارتداد فقهی روی‌گردانی از دین حق و گرایش به آیین جدید را نیز شامل می‌شود؛ در‌حالی‌ که در ارتجاع، گرایش و بازگشت به سنّت‌های قدیم و منسوخ صورت می‌گیرد؛ البتّه تعابیر قرآنی ارتداد نیز هم‌سو با مفهوم ارتجاع فقط از بازگشت به آیین پیشین یاد‌ کرده‌اند؛ گرچه پذیرای توسعه معنایی مفهوم فقهی ارتداد نیز هستند. مهمّ از نظر قرآن، وفاداری بر دین حق و عدم روی‌گردانی از آن است؛ حال چه روی گردانی در قالب بازگشت به آیین‌های گذشته یا گرایش به آیین‌های جدید صورت‌پذیرد.[۲۰]

جریان‌های ارتجاعی

در قرآن از وجود روحیّه اصرار و پافشاری بر آیین‌های گذشته در برابر دین حقّی که هر بار به‌وسیله پیامبری از سوی خداوند تجدید می‌شد، یاد‌ شده است. این روحیّه میان اقوام و ملل گوناگونی چون قوم ابراهیم ﴿إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَا هَذِهِ التَّمَاثِيلُ الَّتِي أَنْتُمْ لَهَا عَاكِفُونَ[۲۱]، ﴿قَالُوا وَجَدْنَا آبَاءَنَا لَهَا عَابِدِينَ[۲۲]، ﴿وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ إِبْرَاهِيمَ إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَا تَعْبُدُونَ قَالُوا نَعْبُدُ أَصْنَامًا فَنَظَلُّ لَهَا عَاكِفِينَ قَالَ هَلْ يَسْمَعُونَكُمْ إِذْ تَدْعُونَ أَوْ يَنفَعُونَكُمْ أَوْ يَضُرُّونَ قَالُوا بَلْ وَجَدْنَا آبَاءَنَا كَذَلِكَ يَفْعَلُونَ[۲۳] شعیب ﴿قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَنُخْرِجَنَّكَ يَا شُعَيْبُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَكَ مِنْ قَرْيَتِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا قَالَ أَوَلَوْ كُنَّا كَارِهِينَ[۲۴] ثمود ﴿قَالُوا يَا صَالِحُ قَدْ كُنْتَ فِينَا مَرْجُوًّا قَبْلَ هَذَا أَتَنْهَانَا أَنْ نَعْبُدَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا وَإِنَّنَا لَفِي شَكٍّ مِمَّا تَدْعُونَا إِلَيْهِ مُرِيبٍ[۲۵] عاد ﴿وَإِلَى عَادٍ أَخَاهُمْ هُودًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ أَفَلَا تَتَّقُونَ[۲۶]، ﴿قَالُوا أَجِئْتَنَا لِنَعْبُدَ اللَّهَ وَحْدَهُ وَنَذَرَ مَا كَانَ يَعْبُدُ آبَاؤُنَا فَأْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ[۲۷] نوح ﴿وَقَالُوا لا تَذَرُنَّ آلِهَتَكُمْ وَلا تَذَرُنَّ وَدًّا وَلا سُوَاعًا وَلا يَغُوثَ وَيَعُوقَ وَنَسْرًا وَقَدْ أَضَلُّوا كَثِيرًا وَلا تَزِدِ الظَّالِمِينَ إِلاَّ ضَلالا [۲۸] قوم موسی و فرعونیان ﴿قَالُوا أَجِئْتَنَا لِتَلْفِتَنَا عَمَّا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا وَتَكُونَ لَكُمَا الْكِبْرِيَاءُ فِي الْأَرْضِ وَمَا نَحْنُ لَكُمَا بِمُؤْمِنِينَ[۲۹]؛ ﴿فَلَمَّا جَاءَهُمْ مُوسَى بِآيَاتِنَا بَيِّنَاتٍ قَالُوا مَا هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُفْتَرًى وَمَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِي آبَائِنَا الْأَوَّلِينَ[۳۰] نیز کافران و مشرکان صدر اسلام ﴿وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ[۳۱]، ﴿وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ قَالُوا حَسْبُنَا مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ[۳۲]، ﴿إِنَّهُمْ أَلْفَوْا آبَاءَهُمْ ضَالِّينَ فَهُمْ عَلَى آثَارِهِمْ يُهْرَعُونَ[۳۳] گزارش شده است.

قرآن با اشاره به اینکه انتخاب عقاید باطل از سوی پیشینیان، از بی‌خردی و جهل ناشی بوده، اصرار نسل‌های بعدی بر آن عقاید و نپذیرفتن دعوت حق مبنی بر پیروی از کتاب خدا و پیامبر را سرزنش می‌کند: ﴿وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ قَالُوا حَسْبُنَا مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ[۳۴] اهل کتاب هرچند بت‌پرست نبودند، لکن به جهت اصرار بر آیین گذشته خود و نپذیرفتن دین اسلام، بر اثر تعصبات قومی و حسادت، از نگاه قرآن، به نوعی، مرتجع دانسته شده‌اند ﴿وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا نُؤْمِنُ بِمَا أُنْزِلَ عَلَيْنَا وَيَكْفُرُونَ بِمَا وَرَاءَهُ وَهُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقًا لِمَا مَعَهُمْ قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنْبِيَاءَ اللَّهِ مِنْ قَبْلُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ[۳۵]. برخی از آنان هم‌کیشانشان را به پافشاری بر عقاید باطل خود و پیروی نکردن از غیر دین یهود سفارش می‌کردند ﴿وَلَا تُؤْمِنُوا إِلَّا لِمَنْ تَبِعَ دِينَكُمْ قُلْ إِنَّ الْهُدَى هُدَى اللَّهِ أَنْ يُؤْتَى أَحَدٌ مِثْلَ مَا أُوتِيتُمْ أَوْ يُحَاجُّوكُمْ عِنْدَ رَبِّكُمْ قُلْ إِنَّ الْفَضْلَ بِيَدِ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ[۳۶]، و برای نپذیرفتن آیینِ جدید (اسلام)، به بهانه‌هایی دروغین متوسّل می‌شدند ﴿الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ عَهِدَ إِلَيْنَا أَلَّا نُؤْمِنَ لِرَسُولٍ حَتَّى يَأْتِيَنَا بِقُرْبَانٍ تَأْكُلُهُ النَّارُ قُلْ قَدْ جَاءَكُمْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِي بِالْبَيِّنَاتِ وَبِالَّذِي قُلْتُمْ فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ[۳۷].

منافقان نیز برخلاف ظاهر، خواهان عقاید جاهلی بودند؛ چنان‌که خود به این امر اعتراف می‌کردند: ﴿وَإِذَا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا إِلَى شَيَاطِينِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِئُونَ[۳۸] آنها می‌کوشیدند تا مسلمانان را به بهانه‌های گوناگون به عقاید گذشته جاهلی بازگردانند که قرآن مسلمانان را از این امر آگاه ساخته، آنان را از پیروی منافقان و یهود [۳۹] برحذر داشته، و ارتجاع و بازگشت به عقاید باطل پیشین را نتیجه این‌گونه پیروی‌ها دانسته است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تُطِيعُوا الَّذِينَ كَفَرُوا يَرُدُّوكُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ فَتَنْقَلِبُوا خَاسِرِينَ[۴۰] بازگشت منافقان از ظاهر اسلام به کفر در برهه‌های گوناگونی صورت پذیرفته که قرآن در آیات متعدّدی از آن یاد‌کرده است: ﴿ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا فَطُبِعَ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا يَفْقَهُونَ[۴۱] هم‌چنین طبق نقل قرآن، مسأله قبله یا تغییر آن [۴۲] برای نمایاندن پدیده ارتجاع و شناخت مرتجعان از مؤمنان راستین بوده است: ﴿وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنْتَ عَلَيْهَا إِلَّا لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ يَنْقَلِبُ عَلَى عَقِبَيْهِ وَإِنْ كَانَتْ لَكَبِيرَةً إِلَّا عَلَى الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُضِيعَ إِيمَانَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ[۴۳] در ماجرای جنگ اُحُد و به دنبال شایعه شهادت پیامبر(ص) نیز گروهی از این افراد به ظاهر مسلمان به فکر بازگشت به بت‌پرستی افتادند و برخی نیز از دین دست کشیدند [۴۴] که آیه‌ ﴿وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ وَمَنْ يَنْقَلِبْ عَلَى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئًا وَسَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرِينَ[۴۵] آنان را سرزنش کرده است. هم‌چنین پس از رحلت آن حضرت، گروهی به گذشته خویش بازگشتند ر و به زنده کردن دوباره آداب و سنن جاهلی پرداختند؛ چنان‌که این پدیده در روایات متعدّدی از طریق شیعه و اهل‌سنّت منعکس شده است[۴۶].[۴۷]

عوامل و زمینه‌های ارتجاع

با‌توجّه به آیات می‌توان عوامل ارتجاع را به دو عاملِ درونی (عواملی که در خود شخص وجود دارند) و عوامل بیرونی (عواملی که از خارج، ارتجاع شخص را سبب می‌شوند) تقسیم کرد. قرآن در طول همه این عوامل، از شیطان به‌طور خاص یاد‌ کرده و او را در ایجاد و زمینه‌سازی عوامل ارتجاع مؤثّر می‌شمارد.

آیه‌ ﴿وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ الشَّيْطَانُ يَدْعُوهُمْ إِلَى عَذَابِ السَّعِيرِ[۴۸] پافشاری بر آیین پدران و نپذیرفتن کتاب خدا را پاسخی از سوی کافران به فراخوانیِ شیطان به عذاب سوزان تلقّی می‌کند.

آیه‌ ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا[۴۹] نیز درخواست داوری از حاکمان باطل را پس از ایمان آوردن به دین حق که به نوعی ارتجاع است، خواسته شیطان برای گمراه‌سازی انسان و به بیراهه کشیدن او دانسته[۵۰] این عمل از نگاه قرآن، نشانه ارتجاع و ارتداد منافقان است. همچنین نقش شیطان در ارتجاع از آیه‌ ﴿إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى الشَّيْطَانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَأَمْلَى لَهُمْ[۵۱] نیز فهمیده می‌شود. در این آیه، عامل ارتجاع و ارتداد به گذشته، جلوه‌گری کفر به‌دست شیطان دانسته شده است. اکنون پس از شناخت نقش شیطان به بررسی سایر عوامل و زمینه‌های ارتجاع می‌پردازیم[۵۲]:

خو گرفتن به عادات و سنن گذشته

انسان که در امور مادّی تنوّع طلب و نوگرا است، اغلب در امور معنوی و اعتقادات مذهبی از نوآوری گریزان و به آرامش و ثبات متمایل است؛ ازاین‌رو پیامبران هنگام ابلاغ آیین جدید الهی با این واکنش از سوی اقوام خود مواجه می‌شدند که "ما چنین چیزی را میان نیاکانمان نشنیده‌ایم"﴿فَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ مَا هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُرِيدُ أَنْ يَتَفَضَّلَ عَلَيْكُمْ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَأَنْزَلَ مَلَائِكَةً مَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِي آبَائِنَا الْأَوَّلِينَ[۵۳]، و به همین جهت، آنان درباره این آیینِ متعارض با عقاید پدرانشان، اظهار تردید می‌کردند. ﴿أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَبَأُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَالَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ لَا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا اللَّهُ جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَرَدُّوا أَيْدِيَهُمْ فِي أَفْوَاهِهِمْ وَقَالُوا إِنَّا كَفَرْنَا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ وَإِنَّا لَفِي شَكٍّ مِمَّا تَدْعُونَنَا إِلَيْهِ مُرِيبٍ[۵۴]، ﴿قَالَتْ رُسُلُهُمْ أَفِي اللَّهِ شَكٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يَدْعُوكُمْ لِيَغْفِرَ لَكُمْ مِنْ ذُنُوبِكُمْ وَيُؤَخِّرَكُمْ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى قَالُوا إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا تُرِيدُونَ أَنْ تَصُدُّونَا عَمَّا كَانَ يَعْبُدُ آبَاؤُنَا فَأْتُونَا بِسُلْطَانٍ مُبِينٍ[۵۵]؛ ﴿وَعَجِبُوا أَنْ جَاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ وَقَالَ الْكَافِرُونَ هَذَا سَاحِرٌ كَذَّابٌ[۵۶]، ﴿أَجَعَلَ الْآلِهَةَ إِلَهًا وَاحِدًا إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ عُجَابٌ[۵۷].[۵۸]

تعصبات قومی و نژادی

در برخی آیات از تأثیر تعصّبات قومی و نژادی در مقاومت اقوام در مقابل دعوت پیامبران یاد‌ شده است ﴿وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ[۵۹]، ﴿وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ قَالُوا حَسْبُنَا مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ[۶۰]، ﴿وَإِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً قَالُوا وَجَدْنَا عَلَيْهَا آبَاءَنَا وَاللَّهُ أَمَرَنَا بِهَا قُلْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ[۶۱]، ﴿قَالُوا أَجِئْتَنَا لِتَلْفِتَنَا عَمَّا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا وَتَكُونَ لَكُمَا الْكِبْرِيَاءُ فِي الْأَرْضِ وَمَا نَحْنُ لَكُمَا بِمُؤْمِنِينَ[۶۲]؛ چنان‌که یهود فقط به جهت برانگیختن پیامبر اسلام ازمیان نژاد عرب و نه نژاد آنها، از پذیرش اسلام امتناع ورزیدند [۶۳].[۶۴]

نادانی

در آیه‌ ﴿وَجَاوَزْنَا بِبَنِي إِسْرَائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلَى قَوْمٍ يَعْكُفُونَ عَلَى أَصْنَامٍ لَهُمْ قَالُوا يَا مُوسَى اجْعَلْ لَنَا إِلَهًا كَمَا لَهُمْ آلِهَةٌ قَالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ[۶۵] موسی(ع) بازگشت بنی‌اسرائیل را به بت‌پرستی، پس از رهایی از دست فرعون، بر اثر نادانی آنان می‌داند. هم‌چنین طبق آیه‌ ﴿قُلْ أَفَغَيْرَ اللَّهِ تَأْمُرُونِّي أَعْبُدُ أَيُّهَا الْجَاهِلُونَ[۶۶] مشرکان به جهت فراخواندن مسلمانان به ارتجاع و بازگشت به بت‌پرستی، جاهل خوانده شده‌اند. چنان‌که بادیه‌نشینی و دوری از فرهنگ و تمدّن که خود از زمینه‌های نادانی است، یکی از اسباب پافشاری بر عقاید کهنه و باطل دانسته شده: ﴿الْأَعْرَابُ أَشَدُّ كُفْرًا وَنِفَاقًا وَأَجْدَرُ أَلَّا يَعْلَمُوا حُدُودَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ[۶۷] مقاومت بیش‌تر این افراد در برابر دین حق به جهت طبیعت خشک، دوری از فرهنگ، علم و عالمان است که آنان را از نیک‌اندیشی دور ساخته است.[۶۸] آیه‌ ﴿أَفَلَمْ يَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ أَمْ جَاءَهُمْ مَا لَمْ يَأْتِ آبَاءَهُمُ الْأَوَّلِينَ[۶۹] مشرکان را به جهت نپذیرفتن اسلام سرزنش کرده، منشأ آن را عدم تدبر واندیشه دانسته است. چنان‌که عامل اصلی گزینش چنین عقایدی نیز از سوی پیشینیان، جهل و بی‌خردی آنان دانسته شده است ﴿وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ[۷۰].[۷۱]

حاکمان ظالم

در برخی آیات، از حاکمان و سردمداران ظالم به‌صورت یکی از عوامل ارتجاع اقوام به عقاید باطل، یاد‌شده است. فرعون برای بازگرداندن گروندگان به موسی به عقاید باطل گذشته، آنان را به قطع دست و پا و به صلیب کشیدن تهدید می‌کند: ﴿قَالَ فِرْعَوْنُ آمَنْتُمْ بِهِ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّ هَذَا لَمَكْرٌ مَكَرْتُمُوهُ فِي الْمَدِينَةِ لِتُخْرِجُوا مِنْهَا أَهْلَهَا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ[۷۲]، ﴿لَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلَافٍ ثُمَّ لَأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ[۷۳]، ﴿وَمَا تِلْكَ بِيَمِينِكَ يَا مُوسَى[۷۴]، ﴿وَكَذَلِكَ بَعَثْنَاهُمْ لِيَتَسَاءَلُوا بَيْنَهُمْ قَالَ قَائِلٌ مِنْهُمْ كَمْ لَبِثْتُمْ قَالُوا لَبِثْنَا يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالُوا رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثْتُمْ فَابْعَثُوا أَحَدَكُمْ بِوَرِقِكُمْ هَذِهِ إِلَى الْمَدِينَةِ فَلْيَنْظُرْ أَيُّهَا أَزْكَى طَعَامًا فَلْيَأْتِكُمْ بِرِزْقٍ مِنْهُ وَلْيَتَلَطَّفْ وَلَا يُشْعِرَنَّ بِكُمْ أَحَدًا[۷۵]، ﴿إِنَّهُمْ إِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ يَرْجُمُوكُمْ أَوْ يُعِيدُوكُمْ فِي مِلَّتِهِمْ وَلَنْ تُفْلِحُوا إِذًا أَبَدًا[۷۶] نیز بیم اصحاب کهف از فشار و اِعمال زور حاکمان کافر عصر خود را به جهت ارتداد و ارتجاع به آیین باطل گزارش داده است: ﴿إِنَّهُمْ إِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ يَرْجُمُوكُمْ أَوْ يُعِيدُوكُمْ فِي مِلَّتِهِمْ.[۷۷]

اشراف و مترفان

از‌ جمله کسانی‌که با دعوت انبیا مخالفت می‌کردند، مترفان بودند: ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ كَافِرُونَ[۷۸] آنان، هم خود بر عقاید باطل گذشتگان پای می‌فشردند: ﴿وَكَذَلِكَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِمْ مُقْتَدُونَ[۷۹]، و هم به زیر دستانشان سفارش می‌کردند که بر آیین پیشین خود بمانند و از آن دست برندارند: ﴿وَانْطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَاصْبِرُوا عَلَى آلِهَتِكُمْ إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ يُرَادُ[۸۰] آنان مردم را چنین بیم می‌دادند که با پیروی از پیامبر و در نتیجه دست برداشتن از آیین نیاکان، زیان خواهند دید: ﴿وَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَئِنِ اتَّبَعْتُمْ شُعَيْبًا إِنَّكُمْ إِذًا لَخَاسِرُونَ[۸۱] مقصود از خسران در این کلام، ضرر مادّی چون از دست دادن سرمایه یا هلاکت [۸۲]به‌دست آن مترفان [بوده یا ضرر معنوی و خسارت در آیین است.[۸۳] گویی آنها، راه نجات را در بت‌پرستی می‌پنداشتند.[۸۴] هم‌چنین آنان از حربه‌های دیگری، مانند اخراج از شهر و آبادی برای بازگرداندن مؤمنان به آیین باطل استفاده می‌کردند: ﴿قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَنُخْرِجَنَّكَ يَا شُعَيْبُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَكَ مِنْ قَرْيَتِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا قَالَ أَوَلَوْ كُنَّا كَارِهِينَ[۸۵] آنان از شعیب و گروندگان به او می‌خواستند که به آیین بت‌پرستی باز‌گردند. گویی شعیب پیش‌تر بر آن آیین بوده است. برخی این پندار را ناشی از مخفی‌سازی و تقیّه شعیب در گذشته [۸۶] یا سکوت او و مأموریّت نداشتن وی برای تبلیغ ref>مجمع‌البیان، ج‌۴، ص‌۲۵۴ و ج‌۱۰، ص‌۳۰۰.</ref> دانسته‌اند یا اینکه خطاب، فقط پیروان پیامبر را دربرگیرد.[۸۷] برخی نیز گفته‌اند که مادّه "عود" با "الی" به‌معنای بازگشت و با "فی" به‌معنای دگرگونی و تغییر حالت‌ است[۸۸].[۸۹]

مشرکان و اهل کتاب

طبق بیان قرآن، مشرکان نه‌تنها دشمن مسلمانان بوده، بلکه مایل بودند آنان به کفر باز‌گردند: ﴿إِنْ يَثْقَفُوكُمْ يَكُونُوا لَكُمْ أَعْدَاءً وَيَبْسُطُوا إِلَيْكُمْ أَيْدِيَهُمْ وَأَلْسِنَتَهُمْ بِالسُّوءِ وَوَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ[۹۰]، و در رسیدن به این مقصود، پیوسته با آنان می‌جنگیدند: ﴿ وَلَا يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّى يَرُدُّوكُمْ عَنْ دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا [۹۱]، و حتّی به مسلمانان وعده می‌دادند در‌صورت پیروی از آنان، بار گناهانشان را به گردن می‌گیرند: ﴿وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا اتَّبِعُوا سَبِيلَنَا وَلْنَحْمِلْ خَطَايَاكُمْ وَمَا هُمْ بِحَامِلِينَ مِنْ خَطَايَاهُمْ مِنْ شَيْءٍ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ[۹۲]؛ ازاین‌رو قرآن به مؤمنان هشدار می‌دهد که در‌صورت پیروی از مشرکان، آنان را به عقاید باطل پیشین باز‌می‌گردانند. ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تُطِيعُوا الَّذِينَ كَفَرُوا يَرُدُّوكُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ فَتَنْقَلِبُوا خَاسِرِينَ[۹۳] آنان در مواردی نیز با تهدید و ارعاب، پیامبران و پیروانشان را به بازگشت به آیین خود امر می‌کردند: ﴿وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِرُسُلِهِمْ لَنُخْرِجَنَّكُمْ مِنْ أَرْضِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا فَأَوْحَى إِلَيْهِمْ رَبُّهُمْ لَنُهْلِكَنَّ الظَّالِمِينَ[۹۴]، ﴿قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَنُخْرِجَنَّكَ يَا شُعَيْبُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَكَ مِنْ قَرْيَتِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا قَالَ أَوَلَوْ كُنَّا كَارِهِينَ[۹۵] از سوی دیگر، اهل‌کتاب به‌ویژه یهود [۹۶] نیز به منظور رواج پدیده ارتجاع و بازگشت به آیین باطل میان مسلمانان، به حربه‌هایی دست زدند که در این میان، مهم‌ترین حیله آنان برای بازگشت مسلمانان به جاهلیّت این بود که به برخی از هم کیشان خود توصیه کردند که صبحگاهان به اسلام بگرایند؛ سپس شام‌گاهان به بهانه اینکه محمّد(ص) نشانه و ویژگی‌های پیامبر موعود را ندارد، از اسلام برگردند تا بدین‌سان در ایمان مسلمانان تزلزل ایجاد کنند ﴿وَقَالَتْ طَائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ آمِنُوا بِالَّذِي أُنْزِلَ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهَارِ وَاكْفُرُوا آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ[۹۷] افزون بر این، آنان با نفاق‌افکنی و ایجاد کینه و عداوت میان مسلمانان در این مقصود می‌کوشیدند که قرآن مسلمانان را از توطئه ارتجاع، آگاه ساخت: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تُطِيعُوا فَرِيقًا مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ يَرُدُّوكُمْ بَعْدَ إِيمَانِكُمْ كَافِرِينَ[۹۸].[۹۹]

آثار وپیامدهای ارتجاع

در برخی از آیات، بازگشت به عقاید کهنه و باطل، سبب خسران دانسته شده است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تُطِيعُوا الَّذِينَ كَفَرُوا يَرُدُّوكُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ فَتَنْقَلِبُوا خَاسِرِينَ[۱۰۰]، ﴿وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَعْبُدُ اللَّهَ عَلَى حَرْفٍ فَإِنْ أَصَابَهُ خَيْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَإِنْ أَصَابَتْهُ فِتْنَةٌ انْقَلَبَ عَلَى وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةَ ذَلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ[۱۰۱] که با توجّه به دسته‌ای دیگر از آیات شاید بتوان این خسران را "حرمان دائم از رستگاری"، "حبط عمل در دنیا و آخرت" و "عذاب جاودان" دانست. در ماجرای اصحاب کهف، نتیجه و پیامد بازگشت به آیین باطل، حرمان دائم از رستگاری دانسته شده است: ﴿إِنَّهُمْ إِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ يَرْجُمُوكُمْ أَوْ يُعِيدُوكُمْ فِي مِلَّتِهِمْ وَلَنْ تُفْلِحُوا إِذًا أَبَدًا[۱۰۲] هم‌چنین در آیه‌ ﴿يَسْأَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرَامِ قِتَالٍ فِيهِ قُلْ قِتَالٌ فِيهِ كَبِيرٌ وَصَدٌّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَكُفْرٌ بِهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَإِخْرَاجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَكْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ وَالْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ وَلَا يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّى يَرُدُّوكُمْ عَنْ دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا وَمَنْ يَرْتَدِدْ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَيَمُتْ وَهُوَ كَافِرٌ فَأُولَئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ[۱۰۳] پس از بیان تلاش مشرکان برای انحراف مؤمنان از دین می‌افزاید: کسی که از دین برگردد و در حال کفر بمیرد، تمام اعمال نیکش در دنیا و آخرت ضایع می‌شود و چنین کسی، اهل‌دوزخ و همیشه درآن خواهد بود.

آیه‌ ﴿ ثُمَّ إِنَّ مَرْجِعَهُمْ لإِلَى الْجَحِيمِ إِنَّهُمْ أَلْفَوْا آبَاءَهُمْ ضَالِّينَ فَهُمْ عَلَى آثَارِهِمْ يُهْرَعُونَ [۱۰۴] نیز پیامد اصرار بر عقاید باطل پدران را عذاب جهنّم دانسته است. این عذاب برای مشرکان که از مهم‌ترین عوامل رویداد ارتجاع در جامعه هستند نیز وعده داده شده است: ﴿حَتَّى إِذَا أَخَذْنَا مُتْرَفِيهِم بِالْعَذَابِ إِذَا هُمْ يَجْأَرُونَ لا تَجْأَرُوا الْيَوْمَ إِنَّكُم مِّنَّا لا تُنصَرُونَ قَدْ كَانَتْ آيَاتِي تُتْلَى عَلَيْكُمْ فَكُنتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ تَنكِصُونَ[۱۰۵]. آیه‌ ﴿فَانْتَقَمْنَا مِنْهُمْ فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ[۱۰۶] نیز پی‌آمد گرایش به آیین نیاکان و اصرار بر آن را انتقام الهی دانسته است.[۱۰۷]

منابع

پانویس

  1. النهایه، ج۲، ص‌۲۰۱؛ لسان‌العرب، ج۵، ص‌۱۴۹؛ لغت‌نامه، ج۱، ص۱۳۸۰.
  2. لسان‌العرب، ج‌۵، ص‌۱۵۱.
  3. فرهنگ سیاسی، ص۵؛ فرهنگ فارسی، ج۱، ص۱۹۰.
  4. فرهنگ سیاسی، ص‌۵؛ درآمدی بر دائرة‌المعارف علوم اجتماعی، ص‌۶۱۳.
  5. موسوعة السیاسه، ج‌۳، ص‌۲۲۹.
  6. فرهنگ جامع سیاسی، ص‌۱۲۸.
  7. فرهنگ سیاسی، ص‌۵.
  8. علل پیشرفت اسلام؛ ص‌۲۳‌ـ‌۲۴؛ تمدن اسلام و عرب، ص‌۵۱‌ـ‌۵۴.
  9. صادقی فدکی و مجدی، مقاله «ارتجاع»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲.
  10. «خداوند هیچ (چیز ممنوعی چون) بحیره (- شتر ماده گوش بریده چند شکم زاده) و سائبه (- ماده شتر نذر بت شده) و وصیله (- میش دوگانیک نر و ماده‌زاده) و حامی (- شتر نر با ده نتاج) قرار نداده است اما کافران بر خداوند دروغ می‌بافند و بیشتر آنان خرد نمی‌ورزند» سوره مائده، آیه ۱۰۳.
  11. «و چون به آنان گویند که به آنچه خداوند فرو فرستاده است و به پیامبر روی آورید می‌گویند: آنچه نیاکان خود را بر آن یافته‌ایم ما را بسنده است؛ آیا حتی اگر نیاکانشان چیزی نمی‌دانستند و رهنمودی نیافته بودند؟» سوره مائده، آیه ۱۰۴.
  12. «و بدین گونه شما را امّتی میانه کرده‌ایم تا گواه بر مردم باشید و پیامبر بر شما گواه باشد؛ و قبله‌ای که بر سوی آن بودی بر نگرداندیم مگر بدین روی که معلوم داریم چه کسی از پیامبر پیروی می‌کند و چه کسی واپس می‌گراید ، و بی‌گمان آن جز بر آنان که خداوند رهنمونشان شد، گران بود و خداوند بر آن نیست که ایمانتان را تباه گرداند که خداوند با مردم، به راستی مهربانی است بخشاینده» سوره بقره، آیه ۱۴۳.
  13. «و چون به آنان گفته شود از آنچه خداوند فرو فرستاده است پیروی کنید می‌گویند: (نه) بلکه ما از آنچه پدرانمان را بر آن یافته‌ایم پیروی می‌کنیم؛ آیا حتی اگر پدرانشان چیزی را در نمی‌یافته و راه به جایی نمی‌برده‌اند، (باز از پدرانشان پیروی می‌کنند؟)» سوره بقره، آیه ۱۷۰.
  14. «ای مؤمنان! اگر از کافران پیروی کنید شما را به (باورهای) گذشته‌تان (در جاهلیت) باز می‌گردانند و از زیانکاران می‌گردید» سوره آل عمران، آیه ۱۴۹.
  15. «پیامبرانشان گفتند: آیا درباره خداوند- آفریننده آسمان‌ها و زمین- تردیدی هست؟ او شما را فرا می‌خواند تا برخی از گناهانتان را بیامرزد و (مرگ) شما را تا مدّتی معیّن پس افکند؛ گفتند: شما (نیز) جز بشری مانند ما نیستید که می‌خواهید ما را از آنچه پدرانمان می‌پرستیدند، باز دارید؛ بنابراین برهانی روشن برای ما بیاورید» سوره ابراهیم، آیه ۱۰.
  16. «زیرا آیات من برایتان خوانده می‌شد اما شما پشت کردید» سوره مؤمنون، آیه ۶۶.
  17. «و چون به آنان گویند: از آنچه خداوند فرو فرستاده است پیروی کنید، می‌گویند: خیر، ما از آنچه پدرانمان را بر آن یافته‌ایم پیروی می‌کنیم؛ آیا حتّی اگر شیطان آنان را به عذاب آتش (دوزخ) فرا می‌خواند؟» سوره لقمان، آیه ۲۱.
  18. «به راستی آنان پدران خود را گمراه یافتند» سوره صافات، آیه ۶۹.
  19. «و در پی آنان شتافتند» سوره صافات، آیه ۷۰.
  20. صادقی فدکی و مجدی، مقاله "ارتجاع"، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲.
  21. «هنگامی که به پدر و قوم خویش، گفت: این تندیس‌ها چیست که شما به (خدمت) آنها ماندگارید؟» سوره انبیاء، آیه ۵۲.
  22. «گفتند: پدرانمان را پرستنده آنها یافته‌ایم» سوره انبیاء، آیه ۵۳.
  23. «و برای آنان داستان ابراهیم را بخوان! هنگامی که به پدر و قومش گفت: چه می‌پرستید؟ گفتند: بت‌هایی را می‌پرستیم و در کنارشان (به خدمت) ماندگاریم. (ابراهیم) گفت: آیا چون فرا می‌خوانید (شان صدای) شما را می‌شنوند؟ یا به شما سود یا زیان می‌رسانند؟ گفتند: (نه) بلکه دریافته‌ایم که پدرانمان چنین می‌کردند! » سوره شعراء، آیه ۶۹-۷۴.
  24. «سرکردگان سرکش از قوم او گفتند: ای شعیب! بی‌گمان تو و کسانی را که همراه تو ایمان آورده‌اند، از شهر خود بیرون خواهیم راند یا آنکه به آیین ما باز گردید؛ (شعیب) گفت:» سوره اعراف، آیه ۸۸.
  25. «گفتند: ای صالح! بی‌گمان پیش از این در میان ما مایه امید بودی، آیا ما را از پرستیدن آنچه پدرانمان می‌پرستیدند باز می‌داری؟ و به راستی نسبت به آنچه ما را بدان می‌خوانی در دو دلی گمان‌انگیزی هستیم» سوره هود، آیه ۶۲.
  26. «و به سوی قوم عاد، برادرشان هود را (فرستادیم) گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید؛ آیا پرهیزگاری نمی‌ورزید؟» سوره اعراف، آیه ۶۵.
  27. «گفتند: آیا نزد ما آمده‌ای تا ما تنها خداوند را بپرستیم و آنچه را پدرانمان می‌پرستیدند وا نهیم؟ اگر راست می‌گویی آنچه را که به ما وعده می‌دهی بر (سر) ما بیاور!» سوره اعراف، آیه ۷۰.
  28. «و گفتند: هیچ گاه از خدایان خویش دست برندارید و هرگز از ودّ و سواع و یغوث و یعوق و نسر ، دست نکشید و بی‌گمان بسیاری را گمراه کردند، و ستمگران را جز گمراهی میفزای» سوره نوح، آیه ۲۳-۲۴.
  29. «گفتند: آیا نزد ما آمده‌ای تا ما را از آنچه پدران خود را بر آن یافته‌ایم باز داری و در این سرزمین برتری از آن شما دو تن گردد؟ و ما به شما ایمان نخواهیم آورد» سوره یونس، آیه ۷۸.
  30. «آنگاه چون موسی نشانه‌های روشن ما را برای آنان آورد، گفتند: این جز جادویی برساخته نیست و ما در میان نیاکان خویش چنین چیزی را نشنیده‌ایم» سوره قصص، آیه ۳۶.
  31. «و چون به آنان گفته شود از آنچه خداوند فرو فرستاده است پیروی کنید می‌گویند: (نه) بلکه ما از آنچه پدرانمان را بر آن یافته‌ایم پیروی می‌کنیم؛ آیا حتی اگر پدرانشان چیزی را در نمی‌یافته و راه به جایی نمی‌برده‌اند، (باز از پدرانشان پیروی می‌کنند؟)» سوره بقره، آیه ۱۷۰.
  32. «و چون به آنان گویند که به آنچه خداوند فرو فرستاده است و به پیامبر روی آورید می‌گویند: آنچه نیاکان خود را بر آن یافته‌ایم ما را بسنده است؛ آیا حتی اگر نیاکانشان چیزی نمی‌دانستند و رهنمودی نیافته بودند؟» سوره مائده، آیه ۱۰۴.
  33. «به راستی آنان پدران خود را گمراه یافتند و در پی آنان شتافتند» سوره صافات، آیه ۶۹-۷۰.
  34. «و چون به آنان گویند که به آنچه خداوند فرو فرستاده است و به پیامبر روی آورید می‌گویند: آنچه نیاکان خود را بر آن یافته‌ایم ما را بسنده است؛ آیا حتی اگر نیاکانشان چیزی نمی‌دانستند و رهنمودی نیافته بودند؟» سوره مائده، آیه ۱۰۴.
  35. «و چون به آنان گفته شود به آنچه خداوند (بر پیامبر اسلام) فرو فرستاده است؛ ایمان آورید؛ می‌گویند: ما به آنچه بر (پیامبر) خودمان فرو فرستاده شده است ایمان می‌آوریم؛ و جز آن را انکار می‌کنند با آنکه آن (قرآن)، راستین است و کتابی را که آنان دارند، راست می‌شمارد؛ (نیز) بگو، اگر ایمان دارید، چرا از این پیش، پیامبران خداوند را می‌کشتید؟» سوره بقره، آیه ۹۱.
  36. «و جز به کسی که از دین شما پیروی کند اعتماد نکنید، بگو: بی‌گمان رهنمود، رهنمود خداوند است تا کسی نپندارد که به کسی مانند آنچه به شما داده‌اند می‌دهند یا بتوانند با شما نزد پروردگارتان چون و چرا کنند، بگو: به راستی بخشش در دست خداوند است، به هر که خواهد می‌دهد و خداوند نعمت‌گستری داناست» سوره آل عمران، آیه ۷۳.
  37. «کسانی که گفتند: خداوند به ما سفارش کرده است که به فرستاده‌ای ایمان نیاوریم مگر آنکه برای ما قربانی‌یی بیاورد که آتش (آسمانی) آن را (به نشان پذیرش) بسوزد؛ بگو: پیش از من پیامبرانی برهان‌ها (ی روشن) و (همان) چیزی را که گفتید، برایتان آوردند، اگر راست می‌گویید پس چرا آنان را کشتید؟» سوره آل عمران، آیه ۱۸۳.
  38. «و هرگاه با کسانی که ایمان آورده‌اند دیدار کنند می‌گویند ایمان آورده‌ایم و چون با شیطان‌های خود تنها شوند می‌گویند ما با شماییم، ما تنها (مؤمنان را) ریشخند می‌کنیم» سوره بقره، آیه ۱۴.
  39. مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۸۵۶.
  40. «ای مؤمنان! اگر از کافران پیروی کنید شما را به (باورهای) گذشته‌تان (در جاهلیت) باز می‌گردانند و از زیانکاران می‌گردید» سوره آل عمران، آیه ۱۴۹.
  41. «این، بدان روست که آنان ایمان آوردند سپس کفر ورزیدند آنگاه بر دل‌هاشان مهر نهاده شد از این رو (حقیقت را) درنمی‌یابند» سوره منافقون، آیه ۳.
  42. مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۴۱۶.
  43. «و بدین گونه شما را امّتی میانه کرده‌ایم تا گواه بر مردم باشید و پیامبر بر شما گواه باشد؛ و قبله‌ای که بر سوی آن بودی بر نگرداندیم مگر بدین روی که معلوم داریم چه کسی از پیامبر پیروی می‌کند و چه کسی واپس می‌گراید ، و بی‌گمان آن جز بر آنان که خداوند رهنمونشان شد، گران بود و خداوند بر آن نیست که ایمانتان را تباه گرداند که خداوند با مردم، به راستی مهربانی است بخشاینده» سوره بقره، آیه ۱۴۳.
  44. مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۸۴۸.
  45. «و محمد جز فرستاده‌ای نیست که پیش از او (نیز) فرستادگانی (بوده و) گذشته‌اند؛ آیا اگر بمیرد یا کشته گردد به (باورهای) گذشته خود باز می‌گردید؟ و هر کس به (باورهای) گذشته خود باز گردد هرگز زیانی به خداوند نمی‌رساند؛ و خداوند سپاسگزاران را به زودی پاداش خواهد داد» سوره آل عمران، آیه ۱۴۴.
  46. بحارالانوار، ج‌۲۲، ص‌۳۵۱‌ـ‌۳۵۳ و ج‌۲۸، ص۲۸‌ـ۳۷؛ جامع‌البیان، مج۳، ج۴، ص۱۵۰ـ‌۱۵۱.
  47. صادقی فدکی و مجدی، مقاله «ارتجاع»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲.
  48. «و چون به آنان گویند: از آنچه خداوند فرو فرستاده است پیروی کنید، می‌گویند: خیر، ما از آنچه پدرانمان را بر آن یافته‌ایم پیروی می‌کنیم؛ آیا حتّی اگر شیطان آنان را به عذاب آتش (دوزخ) فرا می‌خواند؟» سوره لقمان، آیه ۲۱.
  49. «آیا به آن کسان ننگریسته‌ای که گمان می‌برند به آنچه به سوی تو و آنچه پیش از تو فرو فرستاده شده است ایمان دارند (اما) بر آنند که داوری (های خود را) نزد طاغوت برند با آنکه به آنان فرمان داده شده است که به آن کفر ورزند و شیطان سر آن دارد که آنان را به گمراهی ژرفی درافکند» سوره نساء، آیه ۶۰.
  50. مجمع‌البیان، ج‌۳، ص‌۱۰۲؛ التبیان، ج‌۳، ص‌۲۳۸.
  51. «بی‌گمان، شیطان (کفر را) در چشم آنان که به گذشته خود- پس از آنکه رهنمود برایشان روشن شد- بازگشتند، آراست و به آنان میدان داد» سوره محمد، آیه ۲۵.
  52. صادقی فدکی و مجدی، مقاله «ارتجاع»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲.
  53. «سرکردگان کافر از قومش گفتند: این جز بشری مانند شما نیست، بر آن است که بر شما برتری جوید و اگر خداوند می‌خواست فرشتگانی می‌فرستاد، چنین چیزی در (میان) پدران نخستین خویش نشنیده‌ایم» سوره مؤمنون، آیه ۲۴.
  54. «آیا خبر کسان پیش از شما چون قوم نوح و عاد و ثمود و کسان پس از ایشان که جز خداوند کسی آنان را نمی‌شناسد به شما نرسیده است؟ پیامبران آنان برهان‌ها برای آنها آوردند اما آنان (از خشم) دست بر دهان بردند و گفتند: هر چه را که شما برای آن فرستاده شده‌اید انکار» سوره ابراهیم، آیه ۹.
  55. «پیامبرانشان گفتند: آیا درباره خداوند- آفریننده آسمان‌ها و زمین- تردیدی هست؟ او شما را فرا می‌خواند تا برخی از گناهانتان را بیامرزد و (مرگ) شما را تا مدّتی معیّن پس افکند؛ گفتند: شما (نیز) جز بشری مانند ما نیستید که می‌خواهید ما را از آنچه پدرانمان می‌پرستیدند، باز دارید؛ بنابراین برهانی روشن برای ما بیاورید» سوره ابراهیم، آیه ۱۰.
  56. «و از اینکه بیم‌دهنده‌ای از خودشان به سراغشان آمد شگفتی کردند و کافران گفتند: این جادوگری بسیار دروغگوست» سوره ص، آیه ۴.
  57. «آیا (همه) خدایان را خدایی یگانه کرده است؟ بی‌گمان این چیزی شگفت است» سوره ص، آیه ۵.
  58. صادقی فدکی و مجدی، مقاله «ارتجاع»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲.
  59. «و چون به آنان گفته شود از آنچه خداوند فرو فرستاده است پیروی کنید می‌گویند: (نه) بلکه ما از آنچه پدرانمان را بر آن یافته‌ایم پیروی می‌کنیم؛ آیا حتی اگر پدرانشان چیزی را در نمی‌یافته و راه به جایی نمی‌برده‌اند، (باز از پدرانشان پیروی می‌کنند؟)» سوره بقره، آیه ۱۷۰.
  60. «و چون به آنان گویند که به آنچه خداوند فرو فرستاده است و به پیامبر روی آورید می‌گویند: آنچه نیاکان خود را بر آن یافته‌ایم ما را بسنده است؛ آیا حتی اگر نیاکانشان چیزی نمی‌دانستند و رهنمودی نیافته بودند؟» سوره مائده، آیه ۱۰۴.
  61. «و چون کاری زشت کنند گویند: پدرانمان را بر همین کار یافته‌ایم و خداوند ما را به آن فرمان داده است، بگو: بی‌گمان خداوند به کار زشت فرمان نمی‌دهد؛ آیا درباره خداوند چیزی می‌گویید که نمی‌دانید؟» سوره اعراف، آیه ۲۸.
  62. «گفتند: آیا نزد ما آمده‌ای تا ما را از آنچه پدران خود را بر آن یافته‌ایم باز داری و در این سرزمین برتری از آن شما دو تن گردد؟ و ما به شما ایمان نخواهیم آورد» سوره یونس، آیه ۷۸.
  63. التبیان، ج‌۱، ص‌۳۴۵؛ مجمع‌البیان، ج‌۱، ص‌۹۳ و‌۲۹۹.
  64. صادقی فدکی و مجدی، مقاله «ارتجاع»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲.
  65. «و بنی اسرائیل را از دریا گذراندیم آنگاه آنان به قومی رسیدند که به پرستش بت‌هایی که داشتند رو آورده بودند ، گفتند: ای موسی! برای ما خدایی بگمار چنان که آنان خدایانی دارند، (موسی) گفت: به راستی که شما قومی نادانید» سوره اعراف، آیه ۱۳۸.
  66. «بگو ای نادانان! آیا به من فرمان می‌دهید که جز خداوند را بپرستم؟» سوره زمر، آیه ۶۴.
  67. «تازیان بیابان‌نشین کفرگراتر و نفاق‌گراتر و به ندانستن حدود آنچه خداوند بر پیامبرش فرو فرستاده است سزاوارترند و خداوند دانایی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۹۷.
  68. الفرقان، ج‌۱۰‌ـ‌۱۱، ص‌۲۶۷؛ الکشاف، ج‌۲، ص‌۳۰۳.
  69. «پس آیا در این گفتار نیندیشیده‌اند یا آنچه به نیاکانشان نرسیده بود به آنان رسیده است؟» سوره مؤمنون، آیه ۶۸.
  70. «و چون به آنان گفته شود از آنچه خداوند فرو فرستاده است پیروی کنید می‌گویند: (نه) بلکه ما از آنچه پدرانمان را بر آن یافته‌ایم پیروی می‌کنیم؛ آیا حتی اگر پدرانشان چیزی را در نمی‌یافته و راه به جایی نمی‌برده‌اند، (باز از پدرانشان پیروی می‌کنند؟)» سوره بقره، آیه ۱۷۰.
  71. صادقی فدکی و مجدی، مقاله «ارتجاع»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲.
  72. «فرعون گفت: آیا پیش از آنکه من به شما اجازه دهم به او ایمان آورده‌اید؟ بی‌گمان این نیرنگی است که در این شهر به کار برده‌اید تا مردم آن را از آن بیرون برانید، به زودی خواهید دانست» سوره اعراف، آیه ۱۲۳.
  73. «سوگند می‌خورم که دست‌ها و پاهایتان را چپ و راست خواهم برید سپس همگی شما را به دار خواهم آویخت» سوره اعراف، آیه ۱۲۴.
  74. «و آن چیست در دست راست تو، ای موسی؟» سوره طه، آیه ۱۷.
  75. «و بدین‌گونه ما آنان را (از خواب) برانگیختیم تا از هم باز پرسند؛ یکی از آنان گفت: چقدر درنگ داشته‌اید؟ گفتند: یک روز یا پاره‌ای از یک روز درنگ داشته‌ایم؛ گفتند: پروردگارتان از اندازه درنگی که داشته‌اید آگاه‌تر است؛ اکنون از خویش یک تن را با این درهمتان به شهر گسیل دارید که بنگرد کدام خوراک پاکیزه‌تر است تا برایتان از آن رزقی آورد و باید نرمی کند و کسی را از (بودن) شما نیاگاهاند» سوره کهف، آیه ۱۹.
  76. «که آنان اگر بر شما دست یابند، سنگسارتان می‌کنند، یا به آیین خویش برمی‌گردانند و در آن صورت، هرگز، هیچ‌گاه رستگار نخواهید شد» سوره کهف، آیه ۲۰.
  77. صادقی فدکی و مجدی، مقاله «ارتجاع»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲.
  78. «و ما در هیچ شهری، بیم‌دهنده‌ای نفرستادیم مگر که کامرانان آن (شهر) گفتند: ما منکر پیام رسالت شماییم» سوره سبأ، آیه ۳۴.
  79. «و بدین‌گونه ما پیش از تو در هیچ شهری بیم‌دهنده‌ای نفرستادیم مگر که کامروایان آن (شهر) گفتند: ما پدران خویش را بر آیینی یافته‌ایم و آثار آنان را پی می‌گیریم» سوره زخرف، آیه ۲۳.
  80. «و سرکردگان آنان راه افتادند (و به همراهان خود گفتند): بروید و در (پرستش) خدایان خود شکیبا باشید که این چیزی است که (از شما) می‌خواهند» سوره ص، آیه ۶.
  81. «و سرکردگان کافر از قوم وی گفتند: اگر از شعیب پیروی کنید در آن صورت بی‌گمان زیانکار خواهید بود» سوره اعراف، آیه ۹۰.
  82. مجمع‌البیان، ج‌۴، ص‌۶۹۳؛ نمونه، ج‌۶، ص‌۲۵۸.
  83. التفسیر الکبیر، ج‌۱۴، ص‌۱۸۱.
  84. نمونه، ج‌۶، ص‌۲۵۸.
  85. «سرکردگان سرکش از قوم او گفتند: ای شعیب! بی‌گمان تو و کسانی را که همراه تو ایمان آورده‌اند، از شهر خود بیرون خواهیم راند یا آنکه به آیین ما باز گردید؛ (شعیب) گفت:» سوره اعراف، آیه ۸۸.
  86. مجمع‌البیان، ج‌۴، ص‌۶۹۰.
  87. مجمع‌البیان، ج‌۴، ص‌۲۵۴ و ج‌۱۰، ص‌۳۰۰.
  88. المیزان، ج‌۱۲، ص‌۳۴.
  89. صادقی فدکی و مجدی، مقاله «ارتجاع»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲.
  90. «اگر بر شما دست یابند دشمنانتان خواهند بود و بر شما به بدی دست دراز می‌کنند و زبان می‌گشایند و دوست می‌دارند که کاش شما نیز کافر می‌شدید» سوره ممتحنه، آیه ۲.
  91. « کافران پیاپی با شما جنگ می‌کنند تا اگر بتوانند شما را از دینتان بازگردانند» سوره بقره، آیه ۲۱۷.
  92. «و کافران به مؤمنان گفتند از راه ما پیروی کنید و ما (نیز) باید بار گناهان شما را برداریم ولی آنان هیچ باری از گناهان ایشان را برنمی‌دارند؛ بی‌گمان آنان دروغگویند» سوره عنکبوت، آیه ۱۲.
  93. «ای مؤمنان! اگر از کافران پیروی کنید شما را به (باورهای) گذشته‌تان (در جاهلیت) باز می‌گردانند و از زیانکاران می‌گردید» سوره آل عمران، آیه ۱۴۹.
  94. «و کافران به پیامبرانشان گفتند: شما را از سرزمینمان بیرون خواهیم راند مگر به آیین ما باز گردید آنگاه پروردگارشان به آنان وحی کرد که بی‌گمان ستمگران را نابود خواهیم کرد» سوره ابراهیم، آیه ۱۳.
  95. «سرکردگان سرکش از قوم او گفتند: ای شعیب! بی‌گمان تو و کسانی را که همراه تو ایمان آورده‌اند، از شهر خود بیرون خواهیم راند یا آنکه به آیین ما باز گردید؛ (شعیب) گفت:» سوره اعراف، آیه ۸۸.
  96. مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۷۷۴.
  97. «و دسته‌ای از اهل کتاب گفتند: در آغاز روز به آنچه بر مؤمنان فرو فرستاده شده است، ایمان آورید و در پایان آن بدان کفر ورزید باشد که آنان (از ایمان خود) بازگردند» سوره آل عمران، آیه ۷۲.
  98. «ای مؤمنان! اگر از دسته‌ای از کسانی که به آنان کتاب داده شده است فرمانبرداری کنید شما را پس از ایمانتان به کفر باز می‌گردانند» سوره آل عمران، آیه ۱۰۰.
  99. صادقی فدکی و مجدی، مقاله «ارتجاع»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲.
  100. «ای مؤمنان! اگر از کافران پیروی کنید شما را به (باورهای) گذشته‌تان (در جاهلیت) باز می‌گردانند و از زیانکاران می‌گردید» سوره آل عمران، آیه ۱۴۹.
  101. «و از مردم کسی است که خداوند را با دو دلی می‌پرستد، اگر خیری به او رسد بدان دل استوار می‌دارد و اگر بلایی بدو رسد دگرگون می‌شود ؛ در این جهان و در جهان واپسین زیان دیده است؛ این همان زیان آشکار است» سوره حج، آیه ۱۱.
  102. «که آنان اگر بر شما دست یابند، سنگسارتان می‌کنند، یا به آیین خویش برمی‌گردانند و در آن صورت، هرگز، هیچ‌گاه رستگار نخواهید شد» سوره کهف، آیه ۲۰.
  103. «از تو درباره جنگ در ماه حرام می‌پرسند، بگو: جنگ در آن (گناهی) بزرگ است و (گناه) باز داشتن (مردم) از راه خداوند و ناسپاسی به او و (باز داشتن مردم از) مسجد الحرام و بیرون راندن اهل آن از آن، در نظر خداوند بزرگ‌تر است و آشوب (شرک) از کشتار (هم) بزرگ‌تر است؛ و (این کافران) پیاپی با شما جنگ می‌کنند تا اگر بتوانند شما را از دینتان بازگردانند، و کردار کسانی از شما که از دین خود بازگردند و در کفر بمیرند، در این جهان و جهان واپسین، تباه است و آنان دمساز آتش و در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۲۱۷.
  104. «پس از آن به یقین برگشتشان به سوی دوزخ است به راستی آنان پدران خود را گمراه یافتند. و در پی آنان شتافتند» سوره صافات، آیه ۶۸-۷۰.
  105. «تا هنگامی که کامروایان ایشان را به عذاب فرو گیریم؛ ناگاه به زاری می‌افتند امروز زاری نکنید که از سوی ما یاری نخواهید دید. زیرا آیات من برایتان خوانده می‌شد اما شما پشت کردید» سوره مؤمنون، آیه ۶۴-۶۶.
  106. «آنگاه ما از آنان انتقام گرفتیم پس ببین که سرانجام دروغ‌انگاران چگونه بود» سوره زخرف، آیه ۲۵.
  107. صادقی فدکی و مجدی، مقاله «ارتجاع»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲.