اقسام و انواع علم کدام‌اند؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷۲: خط ۷۲:
::::::هر شیئی که متعلق علم قرار می‌گیرد از آن جهت که امری ممکن است مرکب از دو حیثیت است: وجود و ماهیت. زیرا به قول فلاسفه {{عربی|اندازه=150%|"کل ممکن زوج ترکیبی من ماهیة و وجود"}} بنابراین علمِ عالِم از دو حال خارج نیست: یا تعلّق می‌گیرد به ماهیت آن شی و یا به وجودش. و به تعبیر دیگر معلوم انسان گاهی صورت‌های ذهنی اشیاء و مفاهیم آنهاست که نقش حکایت‌گری از حقایق و موجودات خارجی را به عهده دارند و واسطه شناخت آنها می‌باشند و گاهی چنین نیست و علم مستقیماً به خود وجودات خارجی و حقایق اشیاء بدون واسطه مفاهیم ذهنی و صورت‌های ماهوی آنها تعلق می‌گیرد. قسم اول را علم حصولی و قسم دوم را علم حضوری نامیده‌اند. علم هر انسانی به ذات خودش و نیز به حالات و اوصاف و احساسات درونی‌اش، از نوع علم حضوری است چه اینکه خود اینها، و نه مفاهیم و ماهیاتشان، نزد انسان حضور دارند و انسان بلاواسطه، خود و حالات باطنی خود را می‌یابد و نه با واسطه صور و مفاهیم ذهنی. اما علم انسان به هر آنچه خارج از اوست علمی حصولی است زیرا به توسط مفاهیم و ماهیات اشیاء حاصل می‌شوند.
::::::هر شیئی که متعلق علم قرار می‌گیرد از آن جهت که امری ممکن است مرکب از دو حیثیت است: وجود و ماهیت. زیرا به قول فلاسفه {{عربی|اندازه=150%|"کل ممکن زوج ترکیبی من ماهیة و وجود"}} بنابراین علمِ عالِم از دو حال خارج نیست: یا تعلّق می‌گیرد به ماهیت آن شی و یا به وجودش. و به تعبیر دیگر معلوم انسان گاهی صورت‌های ذهنی اشیاء و مفاهیم آنهاست که نقش حکایت‌گری از حقایق و موجودات خارجی را به عهده دارند و واسطه شناخت آنها می‌باشند و گاهی چنین نیست و علم مستقیماً به خود وجودات خارجی و حقایق اشیاء بدون واسطه مفاهیم ذهنی و صورت‌های ماهوی آنها تعلق می‌گیرد. قسم اول را علم حصولی و قسم دوم را علم حضوری نامیده‌اند. علم هر انسانی به ذات خودش و نیز به حالات و اوصاف و احساسات درونی‌اش، از نوع علم حضوری است چه اینکه خود اینها، و نه مفاهیم و ماهیاتشان، نزد انسان حضور دارند و انسان بلاواسطه، خود و حالات باطنی خود را می‌یابد و نه با واسطه صور و مفاهیم ذهنی. اما علم انسان به هر آنچه خارج از اوست علمی حصولی است زیرا به توسط مفاهیم و ماهیات اشیاء حاصل می‌شوند.
::::::'''علم تصوری و علم تصدیقی''':
::::::'''علم تصوری و علم تصدیقی''':
::::::علم حصولی را از یک حیث به دو قسم منقسم نموده‌اند: تصور و تصدیق. زیرا علم حصولی که عبارت است از صورت‎های ماهوی و مفاهیمی که در ذهن نقش بسته‌اند یا فقط مفاهیمی جدا از هم و بدون ارتباط سلبی یا ایجابی‌اند: همانند مفهوم “امام”، “منصوب”، “خداوند” و “آلوده به پلیدی‌ها” و یا علاوه بر این صور و مفاهیم ذهنی، ایجاب و سلب هم دارد مثل: “امام منصوب از جانب خداوند است” و “امام آلوده به پلیدی‌ها نیست”. در قضایای شرطیه هم داستان از همین قرار است گرچه در موضوع سلب و ایجاب یعنی آنچه سلب و ایجاب بر آن وارد می‌شوند با قضایای حملیه تفاوت دارند. قسم اول از علم را تصور و قسم دوم را تصدیق نامیده‌اند.
::::::علم حصولی را از یک حیث به دو قسم منقسم نموده‌اند: تصور و تصدیق. زیرا علم حصولی که عبارت است از صورت‎های ماهوی و مفاهیمی که در ذهن نقش بسته‌اند یا فقط مفاهیمی جدا از هم و بدون ارتباط سلبی یا ایجابی‌اند: همانند مفهوم "امام"، "منصوب"، "خداوند" و "آلوده به پلیدی‌ها" و یا علاوه بر این صور و مفاهیم ذهنی، ایجاب و سلب هم دارد مثل: "امام منصوب از جانب خداوند است" و "امام آلوده به پلیدی‌ها نیست". در قضایای شرطیه هم داستان از همین قرار است گرچه در موضوع سلب و ایجاب یعنی آنچه سلب و ایجاب بر آن وارد می‌شوند با قضایای حملیه تفاوت دارند. قسم اول از علم را تصور و قسم دوم را تصدیق نامیده‌اند.
::::::'''علم کلی و علم جزئی''':
::::::'''علم کلی و علم جزئی''':
یکی دیگر از تقسیمات علم حصولی، تقسیم آن به کلی و جزئی است و از آنجا که کلی و جزئی به دو معنی صفت برای علم قرار می‌گیرند. در حقیقت دو تقسیم برای علم به کلی و جزئی وجود دارد:
::::::یکی دیگر از تقسیمات علم حصولی، تقسیم آن به کلی و جزئی است و از آنجا که کلی و جزئی به دو معنی صفت برای علم قرار می‌گیرند. در حقیقت دو تقسیم برای علم به کلی و جزئی وجود دارد:
::::::*الف. علم حصولی یعنی صورت‌ها و مفاهیم ذهنی گاهی به گونه‌ای هستند که بر افراد و مصادیق خارجی زیادی قابل انطباق‌اند و عقل هیچگونه ممانعتی از این انطباق ندارد. همانند تصویری که از “امام” در ذهن شکل می‌گیرد که اختصاص به یک شخص نداشته و از نظر عقل، به هر فردی که دارای مؤلفه‌های تشکیل‌دهنده این مفهوم باشد قابل انطباق است. امّا گاهی صورت‌ها و مفاهیم ذهنی انسان چنین قابلیتی را ندارد و جز بر یک فرد خاص خارجی قابل انطباق نیستند همانند [[امام علی]] {{ع}}قسم اول را علم کلی و قسم دوم را علم جزئی نامیده‌اند. از تعریفی که برای کلی و جزئی گفته شده و از مثال‌هایی که برای آن زده‌اند این مطلب به دست می‌آید که این تقسیم در حقیقت تقسیمی برای علم حصولی تصوری است نه مطلق علم حصولی که علم تصدیقی را هم شامل شود. البته علم حصولی تصدیقی هم منقسم به کلی و جزئی می‌شود امّا به معنای دیگری که اختصاص به تصدیقات دارد و آن اینکه اگر حکم در قضیه شامل جمیع افراد موضوع "در حملیه" و یا شامل همه حالات و ازمان مقدم "در شرطیه" باشد کلی و اگر چنین نباشد جزئی نامیده می‌شود.
::::::*الف. علم حصولی یعنی صورت‌ها و مفاهیم ذهنی گاهی به گونه‌ای هستند که بر افراد و مصادیق خارجی زیادی قابل انطباق‌اند و عقل هیچگونه ممانعتی از این انطباق ندارد. همانند تصویری که از "امام" در ذهن شکل می‌گیرد که اختصاص به یک شخص نداشته و از نظر عقل، به هر فردی که دارای مؤلفه‌های تشکیل‌دهنده این مفهوم باشد قابل انطباق است. امّا گاهی صورت‌ها و مفاهیم ذهنی انسان چنین قابلیتی را ندارد و جز بر یک فرد خاص خارجی قابل انطباق نیستند همانند "[[امام علی]] {{ع}}" قسم اول را علم کلی و قسم دوم را علم جزئی نامیده‌اند. از تعریفی که برای کلی و جزئی گفته شده و از مثال‌هایی که برای آن زده‌اند این مطلب به دست می‌آید که این تقسیم در حقیقت تقسیمی برای علم حصولی تصوری است نه مطلق علم حصولی که علم تصدیقی را هم شامل شود. البته علم حصولی تصدیقی هم منقسم به کلی و جزئی می‌شود امّا به معنای دیگری که اختصاص به تصدیقات دارد و آن اینکه اگر حکم در قضیه شامل جمیع افراد موضوع "در حملیه" و یا شامل همه حالات و ازمان مقدم "در شرطیه" باشد کلی و اگر چنین نباشد جزئی نامیده می‌شود.
::::::*ب. حقایق خارجی که علم حصولی صورت‌ها و مفاهیم ذهنی آنهاست دو نوعند: بعضی از آنها مبرّا از هرگونه تغییر و تحوّلند. همانند خداوند متعال و بعضی دیگر در معرض تغییر و تبدل می‌باشند. همانند موجودات مادی. حال اگر معلوم انسان از نوع دوم باشد و دچار تغییر و تبدل شود، یا علم انسان "صور و مفاهیمی که انسان از آن موجود خارجی دارد" هم دچار تغییر می‌شود یا خیر؟
::::::*ب. حقایق خارجی که علم حصولی صورت‌ها و مفاهیم ذهنی آنهاست دو نوعند: بعضی از آنها مبرّا از هرگونه تغییر و تحوّلند. همانند خداوند متعال و بعضی دیگر در معرض تغییر و تبدل می‌باشند. همانند موجودات مادی. حال اگر معلوم انسان از نوع دوم باشد و دچار تغییر و تبدل شود، یا علم انسان "صور و مفاهیمی که انسان از آن موجود خارجی دارد" هم دچار تغییر می‌شود یا خیر؟
:::::::نوع اول، “علم کلی” و یا “علم ما قبل الکثرة” نامیده می‌شود. همانند تصویر یک ساختمان که در ذهن مهندس آن وجود دارد "تصور" که قبل از شروع به ساخت و در حال ساخت و ساز و بعد از آن و حتی بعد از تخریب آن ساختمان هم، به همان صورت اولیه باقی است و هیچ تغییری نمی‌کند و یا همانند علم یک منجّم به اینکه در فلان ساعت از فلان روز خورشیدگرفتگی پیش می‌آید "تصدیق" که این علم نیز قبل و بعد و در حال کسوف به همین حال بوده و تغییری نمی‌کند.
:::::::نوع اول، "علم کلی" و یا "علم ما قبل الکثرة" نامیده می‌شود. همانند تصویر یک ساختمان که در ذهن مهندس آن وجود دارد "تصور" که قبل از شروع به ساخت و در حال ساخت و ساز و بعد از آن و حتی بعد از تخریب آن ساختمان هم، به همان صورت اولیه باقی است و هیچ تغییری نمی‌کند و یا همانند علم یک منجّم به اینکه در فلان ساعت از فلان روز خورشیدگرفتگی پیش می‌آید "تصدیق" که این علم نیز قبل و بعد و در حال کسوف به همین حال بوده و تغییری نمی‌کند.
:::::::نوع دوم، “علم جزئی” و یا “علم ما بعد الکثرة” نام دارد. همانند تصویر ذهنی شخصی که در حال حرکت است که با توقف وی آن تصویر ذهنی تغییر پیدا می‌کند. به طور کلی همه علومی که از راه علل و اسباب حوادث به دست مى‌آیند از قبیل قسم اولند چون علل تامه از حیث علّیتشان تغییرناپذیرند و وقتی علم مطابق با واقع باشد. صورت‌های ذهنی آنها هم تغییرناپذیر بوده و در نتیجه علم به معلومات آنها نیز مصون از تغییر خواهند بود و همه علومی که از راه حواس ظاهری به دست می‌آید از قسم دومند چه اینکه محسوسات، خود در معرض تغییر و تحوّلند.
:::::::نوع دوم، "علم جزئی" و یا "علم ما بعد الکثرة" نام دارد. همانند تصویر ذهنی شخصی که در حال حرکت است که با توقف وی آن تصویر ذهنی تغییر پیدا می‌کند. به طور کلی همه علومی که از راه علل و اسباب حوادث به دست مى‌آیند از قبیل قسم اولند چون علل تامه از حیث علّیتشان تغییرناپذیرند و وقتی علم مطابق با واقع باشد. صورت‌های ذهنی آنها هم تغییرناپذیر بوده و در نتیجه علم به معلومات آنها نیز مصون از تغییر خواهند بود و همه علومی که از راه حواس ظاهری به دست می‌آید از قسم دومند چه اینکه محسوسات، خود در معرض تغییر و تحوّلند.
::::::'''[[علم فعلی]] و علم انفعالی''':
::::::'''[[علم فعلی]] و علم انفعالی''':
::::::علم را وقتی با معلوم آن بسنجیم یا علت تحقق معلوم در خارج است یا معلولِ تحققِ خارجیِ معلوم است و یا هیچکدام. یعنی نه تأثیری در وجود خارجی معلوم دارد و نه از وجود خارجی آن، حاصل شده است. قسم اول را علم فعلی می‌نامند. مانند علم خداوند به موجودات و علم سایر علل به معلول‌های خود همانند علم یک مهندس به ساختمانی که احداث می‌کند. قسم دوم علم انفعالی نام دارد همانند علم ممکنات به چیزهایی که معلول آنها نیستند و قسم سوم که نه فعلی است و نه انفعالی همانند علم موجودات ذی‌شعور به ذات خود. فلاسفه علم فعلی را از حیث وجود، اتمّ از علم انفعالی می‌دانند چه اینکه علم فعلی اقتضای فاعلیت عالم را دارد و علم انفعالی اقتضای انفعال وی را و نیز علم فعلی مفید وجود است و علم انفعالی مستفاد از وجود.
::::::علم را وقتی با معلوم آن بسنجیم یا علت تحقق معلوم در خارج است یا معلولِ تحققِ خارجیِ معلوم است و یا هیچکدام. یعنی نه تأثیری در وجود خارجی معلوم دارد و نه از وجود خارجی آن، حاصل شده است. قسم اول را علم فعلی می‌نامند. مانند علم خداوند به موجودات و علم سایر علل به معلول‌های خود همانند علم یک مهندس به ساختمانی که احداث می‌کند. قسم دوم علم انفعالی نام دارد همانند علم ممکنات به چیزهایی که معلول آنها نیستند و قسم سوم که نه فعلی است و نه انفعالی همانند علم موجودات ذی‌شعور به ذات خود. فلاسفه علم فعلی را از حیث وجود، اتمّ از علم انفعالی می‌دانند چه اینکه علم فعلی اقتضای فاعلیت عالم را دارد و علم انفعالی اقتضای انفعال وی را و نیز علم فعلی مفید وجود است و علم انفعالی مستفاد از وجود.
::::::'''[[علم فعلی]] و [[علم شأنی]]''':
::::::'''[[علم فعلی]] و [[علم شأنی]]''':
::::::بعضی از محققان در خصوص بحث [[علم امام]] {{ع}}، این دو اصطلاح را به کار برده‌اند و مرادشان از علم فعلی. علمی است که از مرتبه قوه و استعداد گذشته و به مرتبه فعلیت رسیده باشد؛ و در مقابل مرادشان از علم شأنی علمی است که هنوز به مرتبه فعلیت نرسیده است امّا در مرتبه قوه قریب به فعل است به نحوی که با مرتبه فعلیت به اندازه یک اراده و خواست فاصله دارد یعنی با فعلیت یافتن اراده علم، بدون نیاز به چیز دیگری، در صحنه نفسِ مرید تحقق می‌یابد. البته معلوم است که اطلاق علم بر این مرتبه، اطلاقی مجازی است و چنین چیزی حقیقتاً جز جهل چیزی نیست. بر این علم شأنی، علم ارادی و علم اشائی و علم مشروط هم اطلاق کرده‌اند.
::::::بعضی از محققان در خصوص بحث [[علم امام]] {{ع}}، این دو اصطلاح را به کار برده‌اند و مرادشان از علم فعلی. علمی است که از مرتبه قوه و استعداد گذشته و به مرتبه فعلیت رسیده باشد؛ و در مقابل مرادشان از علم شأنی علمی است که هنوز به مرتبه فعلیت نرسیده است امّا در مرتبه قوه قریب به فعل است به نحوی که با مرتبه فعلیت به اندازه یک اراده و خواست فاصله دارد یعنی با فعلیت یافتن اراده علم، بدون نیاز به چیز دیگری، در صحنه نفسِ مرید تحقق می‌یابد. البته معلوم است که اطلاق علم بر این مرتبه، اطلاقی مجازی است و چنین چیزی حقیقتاً جز جهل چیزی نیست. بر این علم شأنی، علم ارادی و علم اشائی و علم مشروط هم اطلاق کرده‌اند.
:::::'''[[علم ذاتی]] و علم عرضی''':
::::::'''[[علم ذاتی]] و علم عرضی''':
::::::علم هر عالمی از هر قسمی از اقسام علوم که باشد، از دو حال خارج نیست: یا علّتی خارج از ذات عالم، آن را به عالم افاضه کرده است. به این معنی که خود عالم در ذات خویش فاقد هرگونه علمی است و تا موجود دیگری علوم را به وی افاضه نکند جاهل محض است؛ و یا آنکه علوم عالم، از درون ذات خود عالم نشأت گرفته است و هیچ علتی خارج از ذاتش آنها را به وی افاضه نکرده است. این چنین عالمی در مرتبه ذات خود عالم است و هیچ نیازی به غیر خود ندارد. قسیم دوم علم، علم ذاتی و قسم اول علم عرضی "غیرذاتی" نام دارد. فلاسفه، وجود عالمی که علم ذاتی داشته باشد را ضروری می‌دانند. چه اینکه بر اساس قاعده {{عربی|اندازه=150%|"کل ما بالعرض لا بد ان ینتهی الی ما بالذات”}}  هر ما بالعرضی بالضروره باید به ما بالذات منتهی شود و الّا دور یا تسلسل پیش خواهد آمد. این نوع از علم "[[علم ذاتی]]" منحصر در وجود حق تعالی است. چون فقط اوست که ذاتش عین علم است و در مرتبه ذاتش هیچ‌گونه جهلی راه ندارد و به هیچ نحو محتاج به غیر نیست امّا سایر صاحبان علوم که همه ممکنات از صدر تا ساقه را در برمی‌گیرد علومشان عرضی است چه اینکه اصل وجودشان از خودشان نیست و از ناحیه خدای متعال به آنان افاضه شده است چه رسد به صفات و اعراضشان»<ref>[[علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت (پایان‌نامه)|علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت]]، ص ۱۵-۱۹.</ref>.
::::::علم هر عالمی از هر قسمی از اقسام علوم که باشد، از دو حال خارج نیست: یا علّتی خارج از ذات عالم، آن را به عالم افاضه کرده است. به این معنی که خود عالم در ذات خویش فاقد هرگونه علمی است و تا موجود دیگری علوم را به وی افاضه نکند جاهل محض است؛ و یا آنکه علوم عالم، از درون ذات خود عالم نشأت گرفته است و هیچ علتی خارج از ذاتش آنها را به وی افاضه نکرده است. این چنین عالمی در مرتبه ذات خود عالم است و هیچ نیازی به غیر خود ندارد. قسیم دوم علم، علم ذاتی و قسم اول علم عرضی "غیرذاتی" نام دارد. فلاسفه، وجود عالمی که علم ذاتی داشته باشد را ضروری می‌دانند. چه اینکه بر اساس قاعده {{عربی|اندازه=150%|"کل ما بالعرض لا بد ان ینتهی الی ما بالذات"}}  هر ما بالعرضی بالضروره باید به ما بالذات منتهی شود و الّا دور یا تسلسل پیش خواهد آمد. این نوع از علم "[[علم ذاتی]]" منحصر در وجود حق تعالی است. چون فقط اوست که ذاتش عین علم است و در مرتبه ذاتش هیچ‌گونه جهلی راه ندارد و به هیچ نحو محتاج به غیر نیست امّا سایر صاحبان علوم که همه ممکنات از صدر تا ساقه را در برمی‌گیرد علومشان عرضی است چه اینکه اصل وجودشان از خودشان نیست و از ناحیه خدای متعال به آنان افاضه شده است چه رسد به صفات و اعراضشان»<ref>[[علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت (پایان‌نامه)|علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت]]، ص ۱۵-۱۹.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}



نسخهٔ ‏۱۹ مارس ۲۰۱۸، ساعت ۰۶:۵۹

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
اقسام و انواع علم کدام‌اند؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ علم معصوم
مدخل اصلیعلم معصوم

اقسام و انواع علم کدام‌اند؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث علم معصوم است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم معصوم مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ نخست

سلطان الواعظین

سلطان الواعظین در کتاب «شب‌های پیشاور» در این باره گفته است:

«علم را به دو نوع ذاتى و عَرَضى تقسيم می‌كنند. علم ذاتى يا علم مطلق، منحصر به فرد و مخصوص ذات اقدس پروردگار است. در حيطه عقل بشر قابل تصور نيست و بشر از آن عاجز است. لذا آنچه كه بشر می‌گويد اثبات اجمالى آن است. علم عرضى نيز خود به دو قسم ديگر تقسيم می‌شود: علم اكتسابى و علم لدنى. علم اكتسابى به واسطه مدرسه رفتن و آموزش ديدن به دست می‌آيد، و به همان مقدارى كه زحمت می‌كشيم حاصل می‌گردد. علم لدنّى علمى است كه بدون تحصيل، از مبدأ فياض افاضه می‌شود. خداوند در قرآن مجيد می‌فرمايد: ﴿﴿وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْماً "از نزد خود به او علم لدنّى آموختيم"[۱]؛ بنابراين هيچ مسلمانى نمی‌تواند ادعا كند كه علم به غيب، جزو ذات پيغمبر و امامان است. يعنى آن‏ها نيز همانند خداوند، ذاتاً عالم به علم غيب هستند»[۲].


پاسخ‌های دیگر

 با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته می‌شود:  

پرسش‌های وابسته

  1. علم معصوم مطلق چیست و مصداق‌های آن کدام‌اند؟ (پرسش)
  2. آیا علم معصوم مراتب و درجات دارند؟ (پرسش)
  3. علم ذاتی معصوم چیست؟ (پرسش)
  4. علم غیر ذاتی معصوم چیست؟ (پرسش)
  5. علم استقلالی معصوم چیست؟ (پرسش)
  6. علم غیر استقلالی معصوم چیست؟ (پرسش)
  7. علم باطنی معصوم به چه معناست؟ (پرسش)
  8. علم فطری معصوم به چه معناست؟ (پرسش)
  9. علم اکتسابی یا علم مستفاد معصوم چیست؟ (پرسش)
  10. علم موهوبی و موهبتی یا علم لدنی معصوم چیست؟ (پرسش)
  11. علم تام یا کامل معصوم چیست؟ (پرسش)
  12. علم محدود معصوم چیست؟ (پرسش)
  13. علم دفعی معصوم چیست؟ (پرسش)
  14. علم تدریجی معصوم چیست؟ (پرسش)
  15. علم اجمالی معصوم چیست؟ (پرسش)
  16. علم تفصیلی معصوم چیست؟ (پرسش)
  17. علم حصولی معصوم چیست؟ (پرسش)
  18. علم حضوری معصوم چیست؟ (پرسش)
  19. علم فعلی یا دائمی معصوم به چه معناست؟ (پرسش)
  20. علم شأنى یا استعدادی یا ارادی و اختیاری معصوم به چه معناست؟ (پرسش)
  21. فرق بین علم فعلی و شأنى معصوم چیست؟ (پرسش)
  22. آیا علم معصوم متوقف بر اراده اوست یا بر صرف التفات و توجه؟ (پرسش)
  23. آیا علم معصوم مراتب و درجات دارد؟ (پرسش)
  24. فرق علم پیامبر با امام چیست؟ (پرسش)
  25. آیا علم پیامبران از لحاظ مرتبه یکسان است؟ (پرسش)
  26. آیا علم پیامبران و امامان از لحاظ مرتبه یکسان یا متفاوت است؟ (پرسش)
  27. فرق بین علم معصوم و علم فرشتگان چیست؟ (پرسش)
  28. آیا پیامبران پیش از آغاز وحی و نبوت و امامان پیش از تصدی امامت از علم ویژه معصوم برخوردار بوده‌اند؟ (پرسش)
  29. آیا علم معصوم در شب قدر نازل می‌شود؟ (پرسش)
  30. آیا علم معصوم در شب جمعه نازل می‌شود؟ (پرسش)
  31. امام معصوم از چه زمانی صاحب علم ویژه می‌شود؟ (پرسش)
  32. آیا غیر معصوم می‌تواند از علوم ویژه معصوم آگاهی یابد؟ (پرسش)
  33. تفاوت علم خدا و معصوم چیست؟ (پرسش)
  34. آیا مقام علم معصوم به غیر معصوم داده می‌شود؟ (پرسش)
  35. شرایط دستیابی غیر معصوم به علم معصوم چیست؟ (پرسش)
  36. غیر معصوم از چه راهی می‌تواند به علم معصوم آگاهی یابد؟ (پرسش)
  37. آیا غیر معصوم وظیفه دارد به دنبال فراگیری علوم معصوم باشد؟ (پرسش)
  38. آیا آگاهی غیر معصوم از علم ویژه معصوم با حکمت الهی در امتحان او منافات ندارد؟ (پرسش)
  39. آیا از راه غیر مشروع می‌توان به علم ویژه معصوم دست یافت؟ (پرسش)
    1. آیا آگاهی از علم معصوم با سحر و جادو قابل دسترسی است؟ (پرسش)
  40. رابطه علم معصوم با علم مکنون یا مستأثر چیست؟ (پرسش)
  41. رابطه علم معصوم با اجتباء الهی چیست؟ (پرسش)
  42. رابطه علم معصوم با بداء الهی چیست؟ (پرسش)

منبع‌شناسی جامع علم معصوم

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. سوره کهف، آیه: ۶۵.
  2. شب‌های پیشاور؛ ص ۲۰۸.
  3. «خداوند شما را از شکم مادرانتان بیرون آورد درحالی که چیزی نمی‌دانستید، لكن برای شما گوش و چشمان و دل‌ها قرار داد شاید شکرگزار باشید». سوره نحل، آیه۷۸.
  4. جلوه‌های لاهوتی، ج۱، ص ۱۰۹-۱۱۵.
  5. ملا محسن فیض کاشانی، أنوار الحکمة، ص۱۹۶-۱۹۷
  6. حسن بن جعفر نجفی (کاشف الغطاء)، أنوار الفقاهة - کتاب القضاء، ص۱۷
  7. سید حسین بروجردی، تفسیر الصراط المستقیم، ج‏۱، ص ۴۲۲
  8. سید حسین بروجردی، تفسیر الصراط المستقیم، ج‏۱، ص ۴۲۳
  9. سید حسین بروجردی، تفسیر الصراط المستقیم، ج‏۱، ص ۴۲۵
  10. سید حسین بروجردی، تفسیر الصراط المستقیم، ج‏۳، ص ۷۱۵
  11. ویژگی‌های علوم ائمه از دیدگاه علمای امامیه
  12. علم پیامبر و ائمه به غیب (پایان‌نامه)|علم پیامبر و ائمه به غیب]]، ص۷ - ۸.
  13. سوره انفال، آیه: ۲۹.
  14. سوره بقره، آیه: ۲۸۲.
  15. سوره طلاق، آیه: ۲.
  16. سوره طلاق، آیه: ۴.
  17. سوره کهف، آیه: ۶۵.
  18. آشنایی با عرفان اسلامی، ص ۴۴ و ۴۵.
  19. علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت، ص ۱۵-۱۹.
  20. رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا؛ ص ۸ و ۹.