فرق علم پیامبر(ص) با امام(ع) چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث علم معصوم است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم معصوم مراجعه شود.
«رسول کسی است که جبرئیل(ع) بر او نازل میشود و کلامش را میشنود و وحی بر او نازل میگردد، و نبی گاهی سخن را میشنود و گاهی شخص را میبیند و سخن را نمیشنود، و امام کسی است که کلام را میشنود و شخص را نمیبیند، امامان(ع) هیجکاری انجام نمیدهند، مگر با پیمان از خدا و فرمانی از او هیچگاه از آن تجاوز نمیکنند. و نیز در کافی نصوص متعدده دیگری در این باره وجود دارد، پس امامان(ع) به نظر شیعه پیامبرند و به آنها وحی میشود و رسول نیز هستند زیرا آنان همانند رسولان مامور به تبلیغ چیزهائی که به آنها وحی شده نیز میباشند، و در جلد ۲ صفحه ۳۵ همان کتاب مینویسد: در جزء اول این کتاب گفتهایم: شیعه میپندارد که به امامان(ع) اهل بیت(ع) وحی میشود و فرشتگان از ناحیه خدا و آسمان بر ایشان وحی میآورند»[۱].
پاسخهای دیگر
با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته میشود:
«اگر سؤال کنند که فرق بین امام(ع) و پیغمبر(ص) چیست؟ پاسخ، دقیقاً روشن نیست، مثل این است که سؤال از اول این گونه مطرح شده باشد که فرق بین نبی و رسول چیست. چون به هر دو وحی میشود، ولی در هر حال، یکی نبی است و رسول نیست و یکی هم نبی است و هم رسول. در هر دو حالت وحی است، ولی دقیقاً برای ما روشن نیست که تفاوت آنها چگونه است، این جا هم در ارتباط امام با عالم غیب جای شبهه نیست، اما نباید به ارتباط او وحی اطلاق کرد. بعضی از اهل تسنّن میگویند: شما معتقدید که به ائمّه وحی میشود. ما به هیچ وجه به این معتقد نیستیم. عرض کردم خود فاطمه زهرا(ع) میفرماید: "وحی قطع شد" پس در عین این که به آنها وحی نمیشود، ما معتقدیم که تماس با غیب برقرار است. فرق دیگر امام و پیغمبر در این است که پیغمبر مشرّع است و امام نگاهبان و مبیّن شریعت. این بحث مفصّلی میطلبد که ممکن است انتقادی هم در آن باشد: یک حرف این است که پیغمبر شریعت را میآورد و وقتی از دنیا رفت شریعت او بر اساس ﴿﴿أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ﴾﴾ کامل و تمام است و هر چه را ائمّه میگویند در مقام تبیین است، آنان پاسدار دین از تحریفات و انحرافات هستند. حتی امام زمان(ع) هم که تشریف بیاورند، چیزهایی که میگویند از خودشان نیست، همان چیزهایی است که رسول خدا فرموده و در اختیار ایشان گذاشته است، خواه آن زمان موقع بیانش نبوده یا بیان شده و به ما نرسیده است. این هم یک فرق بین امام(ع) و پیغمبر(ص) است که اگر کسی اصل ارتباط را قبول کرد و گفت من به لفظ وحی و غیر وحی کار ندارم، آنها چه فرقی دارند، یک فرق فارق ارتباط پیغمبر(ص) با عالم غیب است که مجموعهای را به عنوان دین از خدای متعال تلقی میکند و در اختیار امّت میگذارد، افرادی را هم خود پیغمبر به عنوان مبیّن و مفسر و پاسدار شریعتش تعیین کرده که مبیّن بودن و پاسدار بودن آنها مبتنی بر ارتباط شان با عالم غیب است. اگر کسی با عالم غیب ارتباط نداشته باشد نمیتواند از دین پاسداری کند، همان گونه که خود پیامبر چون چنین ارتباطی داشت میتوانست دین را دریافت و حفظ کند. این بزرگواران که میخواهند دین را تفسیر کنند، اگر میخواهند از اشتباه در تفسیر مصون باشند، باید با عالم غیب ارتباط داشته باشند. تعبیراتی در دین ما هم هست که، آنها پیوسته با فرشتگان در تماس بودند. البته تعبیرات متفاوت است، گاهی روز، گاهی شب، گاهی شب جمعه و یا مواقع دیگری به عنوان زمان ارتباط آنها ذکر شده است که این بحث دیگری میطلبد. اما اصل آن است که امام(ع) هم مثل پیغمبر(ص) با عالم غیب ارتباط دارد. و این جمله بسیار جالب که در امامت مکرّر گفته شده و از امام جواد(ع) نقل گردیده است که «الامامةُ تجری مجرى النبوّة» دقیقاً همان مطلبی است که امامتائمه(ع) شیعه ادامه نبوّت است، معنایش این است که ارتباط آنها قطع نشده، ولی نبوت قطع شده است. بنابراین، امام(ع) با پیغمبر(ص) از حیث ارتباط هیچ فرقی ندارند، هر دو با عالم غیب ارتباط دارند، اما از حیث این که این ارتباط نامش چیست و کیفیتش چگونه است، این برای ما روشن نیست، فقط نام یکی وحی است و نام دیگری تحدیث؛ در یکی میگوییم: ﴿﴿يُوحَىٰ إِلَيْكَ﴾﴾ و در دیگرى میگوییم: محدَّثه یا میگوییم: «الأئمةُ محدَّثون»».[۳]
«مؤمن الطاق در روایتی که درصدد بیان تفاوتهای رسول و نبی و محدِّث است، عملاً تفاوت این سه تن را بر محور همین علم بیان کرده است. او تفاوت رسول و نبی را تنها در نحوه دریافت این علم، که به ترتیب در بیداری و رؤیا صورت میگیرد بیان کرده است. رسول و نبی موفق به دریافت این علم بهصورت دیداری هستند، امام محدَّث همین علم را تنها بهصورت شنیداری واجد میشود. گویی اینکه محدَّث فردی است که جبرئیل برای او در عالم خارج حدیث میگوید و او البته میشنود ولیکن از دیدارش محروم است[۴]. در واقع رسول و نبی بهواسطه همین علم است که میدانند آنچه را میدانند، و با همین علم، از تنظیم مقدمات و قیاسات برای تحصیل قطع بینیازاند. ایشان بهواسطه همین موهبت خدادادی است که مَلَک وحی و مَلَک تحدیث را میشناسند و به گفتار آن اطمینان حاصل میکند. در روایاتی دیگر، ویژگی فوق شنیدن صدای ملک و البته ندیدن او برای نشان دادن تفاوت بین امام و نبی و رسول ذکر شده که میتوان نتیجه گرفت منظور از محدث همانا ائمه معصومیناند»[۵]
۴. حجت الاسلام و المسلمین نیرومند، آقای مرتضوی و خانم نقاشان؛
«در روایات فراوانی از اهل بیت(ع) نقل شده که ایشان میان رسول، نبی و امام فرق میگذارند و امام را محدث خطاب میکنند. برید عجلی نقل میکند که از امام صادق(ع) فرق بین رسول و نبی و محدث را پرسیدم؟ آن حضرت فرمود: رسول کسی است که فرشته بر او نازل میشود و پیغام از طرف خداوند میآورد اما نبی کسی است که در خواب میبیند و هر چه در خواب دید واقعیت است اما محدث کسی است که صدای ملک را میشنود و به گوش او میخورد و به قلبش القاء میگردد.[۶] در حدیث دیگری در باب تفاوت میان رسول و نبی و امام از قول امام رضا(ع) آمده است که بر رسولجبرئیل(ع) نازل میشود در حالیکه او را میبیند و صدایش را میشنود اما نبی گاهی سخن جبرئیل(ع) را میشنود و گاهی شخص او را میبیند و سخنش را نمیشنود، نیز گاهی اوقات در خواب به او خبر میدهند مانند خواب ابراهیم(ع) و اما امام آن است که سخن را میشنود و شخص را نمیبیند[۷]. مجلسی در استنباط از این روایات معتقد است که امام احکام شرعی را در خواب نمیبیند اما نبی گاهی در خواب حکم شرعی را میبیند مثل رؤیای ابراهیم(ع) و فرق بین امام و رسول و نبی در این است که رسول همیشه هنگام القاء حکم شرعی فرشته را میبیند ولی نبی و امام در حال القاء حکم، فرشته را نمیبینند گرچه ممکن است در سایر احوال، ملائکه را ببینند. لذا القاء ملک بر رسول و نبی بر وجه تعلیم است و القاء ملک بر امام بر وجه تنبیه میباشد[۸]»[۹].
«بین علم پیغمبر(ص) و امام(ع) دوگانگی نیست؛ قول به تفصیل بین علم امام(ع) به احکام و موضوعات، این اقتضاء را دارد که یا باید همین تفصیل را نسبت به پیغمبر نیز قائل شویم؛ یا این که، این دوگانگی را در علم امام نیز بپذیریم؛ زیرا علم امام(ع) همان علم پیامبر(ص) است که به ارث رسیده است؛ پس حق این است که ملاک علم پیغمبر(ص) و امام(ع) در احکام و موضوعات ملاک واحد است؛ وگرنه با پیغمبر اختلاف خواهند داشت، و در تحصیل بخشی از آن نیازمند جستجو خواهند بود، حال آن که در شأن معصومین نیست که نیاز به جستجو داشته باشند؛ زیرا، خود نص الهی و حجّت بر دیگران می باشند، و نسیان و غفلت بشری بر آنها عارض نمیشود؛ وگرنه در این فرض با دیگران یکسان خواهند بود»[۱۰].
«در عین حال، قطع شدن وحی، به معنای قطع رابطه خداوند با انسان کامل مانند امام(ع) و پیشوای معصوم نیست. آنها به طریق دیگر به منبع غیب اتصال دارند و حقایق را از منبع پرفیض الهی دریافت میکنند. آنها به جهت این که پیشوا و امام(ع) هستند، علم و دانشهای خویش را از طرف خداوند دریافت میکنند و دارای علم لدنی الهی هستند. این دریافت حقایق و علوم و دانش و اطلاع بر اسرار غیب را، وحی نمیگویند؛ بلکه به آن "الهام" میگویند. بنابراین، اگر چه وحی قطع شده است، اما الهام الهی که نوع دیگری از وحی میباشد، برای امامان(ع) وجود دارد. براساس روایات، امامان(ع) دست آموز الهام غیبیاند و صدای غیب را میشنوند؛ اما بر طبق عقیده برخی از بزرگان، فرشته را نمیبینند؛ به خلاف پیامبر که سخن فرشته را میشنود و گاه خود ملک را نیز میبیند. این الهام، نظیر الهامی است که به حضرت خضر(ع)، ذوالقرنین، حضرت مریم(س) و مادر موسی شده است. گاهی در قرآن کریم، از این معنا تعبیر به وحی گردیده که البته منظور از آن، وحی نبوت نیست. حضرت رضا(ع) در ضمن حدیث مفصلی درباره امامت فرمود: هنگامی که خدای متعال کسی را به عنوان امام(ع) برای مردم برمیگزیند، به او سعه صدر عطا میکند و چشمههای حکمت را در دلش قرار میدهد و علم را به وی الهام میکند تا در پاسخ به هیچ سؤالی درنماند و در تشخیص حق، سرگردان نشود. پس او معصوم و مورد تأیید و توفیق و تسدید الهی بوده، از خطاها و لغزشها در امان خواهد بود. باید توجه داشت امام(ع) کسی است که از وجودی برتر در عصر خود برخوردار بوده، در نقطه اوج و قلّه هرم هستی قرار دارد. از این رو، باطن امام(ع) نیز همانند باطن پیامبر(ص)، با نور ولایت حق روشن بوده، با عالم حقایق و معانی غیبی ارتباط دارد. امام(ع) نیز همانند پیامبر(ص)، واسطه فیض میان خلق و حق، عامل ارتباط خلق با حق و حافظ حریم وحی و شریعت است؛ امّا پیامبر(ص) نیست؛ یعنی مقام و شأن و مسؤلیت نبوی و رسالت را به او نداده اند»[۱۱].
۷. پژوهشگران وبگاه پرسمان.
پژوهشگران وبگاه پرسمان، در پاسخ به این پرسش آوردهاند:
«از امام صادق(ع) پرسیدند: علم بدون اختلاف، مخصوص امامان(ع) است و شما چگونه از آن آگاهى مییابید؟ فرمودند: «آگاهى ما هم از این معرفت بىاختلاف، مانند آگاهى پیامبر خدا(ص) است؛ با این تفاوت که آنچه را پیامبر(ص) میدید، ما نمیبینیم» [۱۲]»[۱۳].
«شأن نبی آن است كه راه را بر مردم آشكار كند؛ امّا بر امام است كه مردم را به پيمودن راه وا دارد. بر اين اساس مقام امامت از نبوت بالاتر است و به همين دليل، ابراهيم خليل(ع)، مدتها پس از آنكه به پيامبرى رسيد و پس از پيروزى در امتحانهاى متعدد، به مقام امامت نايل آمد. ﴿﴿وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ﴾﴾[۱۴] بايد توجه داشت كه برتر بودن مقام امامت از مقام نبوت، به معناى آن نيست كه شخص "امام"، از شخص "نبی" برتر و بالاتر است؛ زيرا بسيارى از پيامبران(ع) - از جمله پيامبر اسلام(ص) - علاوه بر مقام "نبوت"، داراى مقام "امامت" نيز بودهاند. "امام" كسى است كه از وجودى برتر، در عصر خود برخوردار بوده، در نقطه اوج و قله هرم هستى قرار دارد. به همين جهت باطن امام، همانند باطن پیامبر(ص)، با نور ولایت حق روشن بوده، با عالم حقايق و معانى غيبى ارتباط دارد. امام، همانند پیامبر، واسطه فيض ميان خلق و حق، عامل ارتباط خلق با حق و حافظ حريم وحى و شريعت است. امّا پیامبر نيست؛ يعنى، مقام و شأن و مسؤوليت نبوت و رسالت را به او ندادهاند و به آن صورت كه بر پيامبران(ع) وحى میشده است؛ به آنان آموزههاى غیب ابلاغ نشدهاست. براساس روايات، امامان(ع) دستآموز "الهام غيبى"اند. آنان صداى غیب را میشنوند، اما فرشته را نمیبينند؛ به خلاف پیامبر كه سخن فرشته را میشنود و گاه خود ملك را میبيند، نه اين كه تنها صدا را بشنود»[۱۵].
↑"الأول الذی تأتیه الملائکة و تبلغه عن الله تبارک و تعالی و النبی الذی یری فی منامه فما رأی فهو کما رأی و المحدث الذی یسمع کلام الملائکة و ینقر فی أذنه وینکست فی قلبه"، مجلسی، بحار الأنوار، ۱۴۰۴: ۲۶، ۷۵.
↑(و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمیرسد)، سوره مبارکه بقره، آیه ۱۲۴.