مفضل بن صالح: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف')
خط ۱۰: خط ۱۰:
او همچنین از افرادی چون [[محمد بن حجاده]]، [[عطاء بن سائب]]<ref>فتح اللباب، ج۱، ص۱۹۶.</ref>، [[زیاد بن علاقه]] و [[سماک بن حرب]] روایت کرده و افرادی مثل [[احمد بن بدیل]] و [[محمد بن عبید محاربی]]<ref>الکاشف، ج۲، ص۲۸۹.</ref> و بسیاری از [[کوفیان]]<ref>الإکمال، ابن‌ماکولا، ج۱، ص۱۲۹.</ref> از او روایت کرده‌اند. بنابر این، وی از راویان مشترک میان [[شیعه]] و [[سنی]] است. در عین حال درباره [[شخصیت]] وی سخن‌های متفاوت بسیاری گفته‌اند. دسته‌ای او را [[ضعیف]]<ref>الخصال، ص۱۴۷؛ شرائع الإسلام، ج۴، ص۱۰۲۲؛ عوالی اللئالی، ج۳، ص۶۱۸؛ معجم رجال الحدیث، ج۱، ص۶۳.</ref>، بسیار [[دروغگو]]، جاعل [[حدیث]]<ref>من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۳۶؛ الرجال، ابن‌غضائری، ص۸۸.</ref>، مورد [[لعن]] و [[طعن]] ناقدین [[رجال]]<ref>کشف الرموز، ج۲، ص۸۷.</ref> و [[اهل]] [[غلو]]<ref>بحار الأنوار، ج۱، ص۸۶؛ الفائق فی رواة و أصحاب الإمام الصادق {{ع}}، ج۳، ص۲۸۸.</ref> می‌دانند، چنان که از بین ۲۲ نفر بزرگان [[علما]] و [[فقها]] که از عمر بن حنظله روایت نقل کرده‌اند، فقط [[مفضل بن صالح]] را ضعیف می‌دانند<ref>ولایة الفقیه، جعفر مرتضی، ص۲۷.</ref>.
او همچنین از افرادی چون [[محمد بن حجاده]]، [[عطاء بن سائب]]<ref>فتح اللباب، ج۱، ص۱۹۶.</ref>، [[زیاد بن علاقه]] و [[سماک بن حرب]] روایت کرده و افرادی مثل [[احمد بن بدیل]] و [[محمد بن عبید محاربی]]<ref>الکاشف، ج۲، ص۲۸۹.</ref> و بسیاری از [[کوفیان]]<ref>الإکمال، ابن‌ماکولا، ج۱، ص۱۲۹.</ref> از او روایت کرده‌اند. بنابر این، وی از راویان مشترک میان [[شیعه]] و [[سنی]] است. در عین حال درباره [[شخصیت]] وی سخن‌های متفاوت بسیاری گفته‌اند. دسته‌ای او را [[ضعیف]]<ref>الخصال، ص۱۴۷؛ شرائع الإسلام، ج۴، ص۱۰۲۲؛ عوالی اللئالی، ج۳، ص۶۱۸؛ معجم رجال الحدیث، ج۱، ص۶۳.</ref>، بسیار [[دروغگو]]، جاعل [[حدیث]]<ref>من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۳۶؛ الرجال، ابن‌غضائری، ص۸۸.</ref>، مورد [[لعن]] و [[طعن]] ناقدین [[رجال]]<ref>کشف الرموز، ج۲، ص۸۷.</ref> و [[اهل]] [[غلو]]<ref>بحار الأنوار، ج۱، ص۸۶؛ الفائق فی رواة و أصحاب الإمام الصادق {{ع}}، ج۳، ص۲۸۸.</ref> می‌دانند، چنان که از بین ۲۲ نفر بزرگان [[علما]] و [[فقها]] که از عمر بن حنظله روایت نقل کرده‌اند، فقط [[مفضل بن صالح]] را ضعیف می‌دانند<ref>ولایة الفقیه، جعفر مرتضی، ص۲۷.</ref>.


برخی به نقل از [[بخاری]] [[احادیث]] او را قابل اعتنا نمی‌دانند<ref>الکامل فی الضعفاء، ج۸ ص۱۵۱؛ تهذیب الکمال، ج۲۸، ص۴۰۹؛ المغنی فی الضعفاء، ج۲، ص۶۷۴.</ref>. هر چند او در التاریخ الکبیر ذیل [[شناسایی]] وی چنین مطلبی ندارد<ref>التاریخ الکبیر، بخاری، ج۷، ص۴۰۵.</ref>، در کتاب دیگر خویش [[ابوجمیله]] را به [[وصف]] “منکر الحدیث” معرفی می‌کند<ref>التاریخ الصغیر، ج۲، ص۲۴۱.</ref>. [[ابوحاتم بن حبان]] هم با [[کوفی]] خواندن وی و بیان اینکه او از اعمش [[روایت]] دارد و افرادی چون [[محمد بن اسماعیل احمسی]] از وی روایت می‌کنند، [[احادیث]] او را قابل اعتنا نمی‌داند و آنها را مطالبی [[منحرف]] بر می‌شمارد و بر آن است که وی از افراد مورد [[وثوق]] [[روایات]] را به گونه‌ای وارونه و مقلوب روایت می‌کند تا آنجا که گویی عمدی در این کار دارد. سپس به تصریح می‌گوید که ترک [[احتجاج]] به داده‌های او [[واجب]] است<ref>کتاب المجروحین، ج۳، ص۲۲؛ تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۱۱، ص۳۷۰؛ تهذیب الکمال، ج۲۸، ص۴۰۹.</ref>. برخی پا از این فراتر نهاده، او را پیرو [[فرقه]] منحرف خطابی دانسته و با این نسبت وی را به طور کلی از [[دین اسلام]] خارج کرده‌اند<ref>مسالک الأفهام، شهید ثانی، ج۱۱، ص۴۵۸.</ref>. عده‌ای هم او را بین [[ضعیف]] و مجهول دانسته‌اند<ref>نهایة المرام، ج۱، ص۴۰۰؛ مهذب الأحکام، ج۸، ص۲۵۷.</ref>. [[شیخ طوسی]] در الفهرست و کتاب الرجال خود، با [[اهمال]] از او می‌گذرد و درباره اعتبار یا عدم اعتبار وی مطلبی نقل نمی‌کند<ref>رجال الطوسی، ص۳۰۷؛ الفهرست، طوسی، ص۲۵۱.</ref>. عمل به مضمون روایات او را [[مذهب]] شیخ طوسی و [[اصحاب]] او دانسته‌اند<ref>کشف الرموز، ج۲، ص۸۷؛ غایة المرام فی شرح شرائع الإسلام، ج۴، ص۴۲۶.</ref>. [[ذهبی]] می‌نویسد که وی مورد [[تضعیف]] پیشینیان قرار گرفته است<ref>الکاشف، ج۲، ص۲۸۹.</ref>.
برخی به نقل از [[بخاری]] [[احادیث]] او را قابل اعتنا نمی‌دانند<ref>الکامل فی الضعفاء، ج۸ ص۱۵۱؛ تهذیب الکمال، ج۲۸، ص۴۰۹؛ المغنی فی الضعفاء، ج۲، ص۶۷۴.</ref>. هر چند او در التاریخ الکبیر ذیل [[شناسایی]] وی چنین مطلبی ندارد<ref>التاریخ الکبیر، بخاری، ج۷، ص۴۰۵.</ref>، در کتاب دیگر خویش [[ابوجمیله]] را به وصف “منکر الحدیث” معرفی می‌کند<ref>التاریخ الصغیر، ج۲، ص۲۴۱.</ref>. [[ابوحاتم بن حبان]] هم با [[کوفی]] خواندن وی و بیان اینکه او از اعمش [[روایت]] دارد و افرادی چون [[محمد بن اسماعیل احمسی]] از وی روایت می‌کنند، [[احادیث]] او را قابل اعتنا نمی‌داند و آنها را مطالبی [[منحرف]] بر می‌شمارد و بر آن است که وی از افراد مورد [[وثوق]] [[روایات]] را به گونه‌ای وارونه و مقلوب روایت می‌کند تا آنجا که گویی عمدی در این کار دارد. سپس به تصریح می‌گوید که ترک [[احتجاج]] به داده‌های او [[واجب]] است<ref>کتاب المجروحین، ج۳، ص۲۲؛ تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۱۱، ص۳۷۰؛ تهذیب الکمال، ج۲۸، ص۴۰۹.</ref>. برخی پا از این فراتر نهاده، او را پیرو [[فرقه]] منحرف خطابی دانسته و با این نسبت وی را به طور کلی از [[دین اسلام]] خارج کرده‌اند<ref>مسالک الأفهام، شهید ثانی، ج۱۱، ص۴۵۸.</ref>. عده‌ای هم او را بین [[ضعیف]] و مجهول دانسته‌اند<ref>نهایة المرام، ج۱، ص۴۰۰؛ مهذب الأحکام، ج۸، ص۲۵۷.</ref>. [[شیخ طوسی]] در الفهرست و کتاب الرجال خود، با [[اهمال]] از او می‌گذرد و درباره اعتبار یا عدم اعتبار وی مطلبی نقل نمی‌کند<ref>رجال الطوسی، ص۳۰۷؛ الفهرست، طوسی، ص۲۵۱.</ref>. عمل به مضمون روایات او را [[مذهب]] شیخ طوسی و [[اصحاب]] او دانسته‌اند<ref>کشف الرموز، ج۲، ص۸۷؛ غایة المرام فی شرح شرائع الإسلام، ج۴، ص۴۲۶.</ref>. [[ذهبی]] می‌نویسد که وی مورد [[تضعیف]] پیشینیان قرار گرفته است<ref>الکاشف، ج۲، ص۲۸۹.</ref>.


ابوجمیله خود نیز [[اقرار]] کرده که در مواردی به [[جعل]] روایت دست زده است<ref>مسالک الأفهام، شهید ثانی، ج۱۵، ص۳۴۵.</ref>، چنان که از [[علی بن حسن بن فضال]] نقل شده که گفت: شنیدم ابوجمیله خود گفته است: من [[نامه]] [[معاویه]] به [[محمد بن ابی بکر]] را جعل کردم<ref>کتاب الرجال، ابن‌داود، ص۲۸۰؛ تنقیح المقال، ج۳، ص۲۳۷؛ قاموس الرجال، ج۱۰، ص۲۰۴.</ref>. [[نامه]] مذکور، بر اساس داده [[منابع تاریخی]]، شامل مطالبی درباره [[اقرار]] [[معاویه]] به [[فضائل]] و سوابق درخشان [[امام علی]] {{ع}} و اعتراف به [[غصب حق]] آن [[حضرت]] توسط [[ابوبکر]] و [[عمر]]، پس از [[رحلت]] [[حضرت رسول]] {{صل}} است<ref>وقعة صفین، ص۱۱۸- ۱۱۹؛ مروج الذهب، ج۳، ص۱۲- ۱۳.</ref>.
ابوجمیله خود نیز [[اقرار]] کرده که در مواردی به [[جعل]] روایت دست زده است<ref>مسالک الأفهام، شهید ثانی، ج۱۵، ص۳۴۵.</ref>، چنان که از [[علی بن حسن بن فضال]] نقل شده که گفت: شنیدم ابوجمیله خود گفته است: من [[نامه]] [[معاویه]] به [[محمد بن ابی بکر]] را جعل کردم<ref>کتاب الرجال، ابن‌داود، ص۲۸۰؛ تنقیح المقال، ج۳، ص۲۳۷؛ قاموس الرجال، ج۱۰، ص۲۰۴.</ref>. [[نامه]] مذکور، بر اساس داده [[منابع تاریخی]]، شامل مطالبی درباره [[اقرار]] [[معاویه]] به [[فضائل]] و سوابق درخشان [[امام علی]] {{ع}} و اعتراف به [[غصب حق]] آن [[حضرت]] توسط [[ابوبکر]] و [[عمر]]، پس از [[رحلت]] [[حضرت رسول]] {{صل}} است<ref>وقعة صفین، ص۱۱۸- ۱۱۹؛ مروج الذهب، ج۳، ص۱۲- ۱۳.</ref>.

نسخهٔ ‏۱۳ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۵۳

مقدمه

در راویان امام رضا (ع). ابوجمیله (ابوجمیل)[۱]، مفضل (فضل)[۲] بن صالح اسدی کوفی[۳]، یا سکونی[۴]، مکنی به ابوعلی[۵] یا ابوحمید[۶]، از راویان و اصحاب امام رضا (ع) بود[۷]. وی همچنین از یاران و راویان امام محمد باقر (ع)[۸] امام صادق (ع)[۹] و امام کاظم (ع)[۱۰] نیز بوده است. شغل وی را به اعتبار “نخاس”[۱۱]، برده‌فروش یا دلال عبد و به اعتبار “نحاس”[۱۲]، مسگر[۱۳] یا آهنگر[۱۴] دانسته‌اند.

نام مفضل در اسناد بسیاری از روایات ائمه (ع) آمده است. برابر آماری که در موسوعة طبقات الفقهاء و المفید آمده، مجموع این روایات ۳۵۶ مورد است که از این تعداد، ۹۹ مورد با عنوان مفضل بن صالح، در ۲۵ مورد با عنوان مفضل بن صالح ابی‌جمیله و در یک روایت با نام مفضل بن صالح اسدی، در یک سند نیز با اسم مفضل بن صالح اسدی نخّاس و در باقی موارد، یعنی ۲۳۰ روایت، با عنوان ابی‌جمیله آمده است[۱۵]. به رغم همه اینها وی از زندگی‌نامه روشنی ندارد.

او از افرادی چون ابوبصیر، عبدالله بن ابی‌یعفور عبدی، ابان ابی‌تغلب، اسحاق بن عمار، حمران بن اعین، زراره، رفاعه، زید الشحام، عمر بن حنظله، محمد بن مسلم، معلی بن خنیس، جابر بن یزید جعفی، لیث بن بختری مرادی و بسیاری دیگر روایت نقل کرده است. افرادی چون حسن بن علی بن فضال، حسن بن محبوب، ابن‌مغیره، محمد بن سنان، احمد بن محمد بن ابی‌نصر بزنطی، جعفر بن بشیر، علی بن حکم، عمرو بن عثمان و بسیاری دیگر نیز از او روایت نقل کرده‌اند[۱۶]. او یکی از راویان کتاب لیث بن بختری است[۱۷]، همچنین در منابع او را صاحب کتابی می‌دانند[۱۸] که حسن بن علی بن فضال از او نقل کرده است[۱۹].

او همچنین از افرادی چون محمد بن حجاده، عطاء بن سائب[۲۰]، زیاد بن علاقه و سماک بن حرب روایت کرده و افرادی مثل احمد بن بدیل و محمد بن عبید محاربی[۲۱] و بسیاری از کوفیان[۲۲] از او روایت کرده‌اند. بنابر این، وی از راویان مشترک میان شیعه و سنی است. در عین حال درباره شخصیت وی سخن‌های متفاوت بسیاری گفته‌اند. دسته‌ای او را ضعیف[۲۳]، بسیار دروغگو، جاعل حدیث[۲۴]، مورد لعن و طعن ناقدین رجال[۲۵] و اهل غلو[۲۶] می‌دانند، چنان که از بین ۲۲ نفر بزرگان علما و فقها که از عمر بن حنظله روایت نقل کرده‌اند، فقط مفضل بن صالح را ضعیف می‌دانند[۲۷].

برخی به نقل از بخاری احادیث او را قابل اعتنا نمی‌دانند[۲۸]. هر چند او در التاریخ الکبیر ذیل شناسایی وی چنین مطلبی ندارد[۲۹]، در کتاب دیگر خویش ابوجمیله را به وصف “منکر الحدیث” معرفی می‌کند[۳۰]. ابوحاتم بن حبان هم با کوفی خواندن وی و بیان اینکه او از اعمش روایت دارد و افرادی چون محمد بن اسماعیل احمسی از وی روایت می‌کنند، احادیث او را قابل اعتنا نمی‌داند و آنها را مطالبی منحرف بر می‌شمارد و بر آن است که وی از افراد مورد وثوق روایات را به گونه‌ای وارونه و مقلوب روایت می‌کند تا آنجا که گویی عمدی در این کار دارد. سپس به تصریح می‌گوید که ترک احتجاج به داده‌های او واجب است[۳۱]. برخی پا از این فراتر نهاده، او را پیرو فرقه منحرف خطابی دانسته و با این نسبت وی را به طور کلی از دین اسلام خارج کرده‌اند[۳۲]. عده‌ای هم او را بین ضعیف و مجهول دانسته‌اند[۳۳]. شیخ طوسی در الفهرست و کتاب الرجال خود، با اهمال از او می‌گذرد و درباره اعتبار یا عدم اعتبار وی مطلبی نقل نمی‌کند[۳۴]. عمل به مضمون روایات او را مذهب شیخ طوسی و اصحاب او دانسته‌اند[۳۵]. ذهبی می‌نویسد که وی مورد تضعیف پیشینیان قرار گرفته است[۳۶].

ابوجمیله خود نیز اقرار کرده که در مواردی به جعل روایت دست زده است[۳۷]، چنان که از علی بن حسن بن فضال نقل شده که گفت: شنیدم ابوجمیله خود گفته است: من نامه معاویه به محمد بن ابی بکر را جعل کردم[۳۸]. نامه مذکور، بر اساس داده منابع تاریخی، شامل مطالبی درباره اقرار معاویه به فضائل و سوابق درخشان امام علی (ع) و اعتراف به غصب حق آن حضرت توسط ابوبکر و عمر، پس از رحلت حضرت رسول (ص) است[۳۹].

نجاشی ذیل شناسایی و بیان شخصیت جابر بن یزید، ابوجمیله را از جمله افراد ضعیفی می‌داند که از او روایت نقل کرده و باید از روایات آنها چشم‌پوشی کرد. وی او را در ردیف عمرو بن شمر، منخل بن جمیل و یوسف بن یعقوب می‌داند[۴۰]. خویی با استفاده از همین تعبیر، ضعف او را نزد اصحاب روشن می‌داند، هر چند ایشان صرف وجود نام اشخاص در اسناد کامل الزیارات را برای اثبات وثوق ایشان کافی می‌داند. به همین علت، تصدیق ضعف ابوجمیله با وجود ذکر نامش در اسناد آن کتاب، با اعتقاد خود ایشان مغایرت دارد[۴۱]. برخی هم نقل بزرگانی مثل ابن ابی‌عمیر، ابن‌مغیره، حسن بن محبوب و بزنطی را برای اثبات وثاقت و اعتماد بر او کافی دانسته‌اند[۴۲]. همچنین نقل حسین بن سعید از او که شیخ صدوق بر او اعتماد کرده و حکم به صحت او داده و احادیث کتابش را از او گرفته است[۴۳]. البته برخی دیگر صرف نقل اصحاب اجماع را موجب وثوق او نمی‌شمرند[۴۴] و روایاتی را که به تنهایی نقل کرده است، قابل اعتنا نمی‌دانند[۴۵].

محقق وحید بهبهانی در حاشیه‌اش بر خلاصة الأقوال وجوهی را در تأیید وثاقت ابوجمیله بیان می‌کند که عبارت‌اند از: ۱. نقل تعداد بسیار زیادی از مشایخ، مثل حسن بن علی بن فضال از او که ما مأمور به اخذ روایات از آنان هستیم. ۲. نقل هفت نفر از اصحاب اجماع و بزرگانی مثل ابن ابی‌عمیر، صفوان و بزنطی از او. شیخ طوسی و نجاشی و کشی او را تضعیف نکرده‌اند (هر چند همان طور که پیش‌تر گذشت، نجاشی ذیل ترجمه جابر بن یزید او را جزو افراد ضعیف نام برده است) و شیخ صدوق در من لایحضر از او روایت نقل کرده است. به تضعیف ابن‌غضائری و به تبعش علامه و سایرین اعتنایی نیست، چون مبتنی بر حدس است و این به دلیل اخباری است که ابوجمیله در شأن ائمه معصوم (ع) نقل کرده و به نظر ایشان غلو آمیز بوده است[۴۶].

به طور کلی، به نظر می‌رسد تضعیف ابوجمیله به دلیل روایاتی است که در شأن ائمه (ع) نقل کرده است و چون این روایات به دلیل عظمت ایشان حاوی مطالب بلندی است، به گمان بسیاری از ناقدین رجالی غلوآمیز بوده است و به همین علت به او نسبت کذب و غلو داده‌اند. هر چند از او در کتب اخبار روایاتی هست که صراحت بر خلاف غلو دارد[۴۷]. به رغم سخنان ضد و نقیضی که درباره ابوجمیله بیان شده، به زعم عده‌ای دیگر او یکی از بزرگان و پیروان اهل بیت (ع) معرفی شده که در فضائل آل رسول (ص) روایاتی نقل کرده است. بنابراین، اینان تردیدی روا نمی‌دارند که او از ثقات شیعه باشد[۴۸] و وثاقت و دیانت او را به تبع بزرگانی از معاصرانش که از وی دفاع کرده‌اند، ثابت شده می‌دانند[۴۹]. همچنین با وجود روایات بسیاری که در عیون الطائفة از او نقل شده است، نسبت جعل و دروغ را به او غیر ممکن می‌دانند[۵۰]. همان طور که گذشت، محقق وحید بهبهانی هم برائت او را از ضعف تصدیق می‌کند[۵۱].

یکی از روایات وی سخنی با واسطه سماک بن حرب از عکرمه از ابن‌عباس است: علی (ع) چهار خصلت دارد که هیچ یک از عرب و عجم ندارند. نخستین کسی است که با پیامبر (ص) نماز گزارد؛ در تمامی جنگ‌ها علم آن حضرت را به دوش داشت؛ در روز مهراس (جنگ حنینشکیبایی ورزید و پا به فرار نگذاشت و آخر آنکه پیامبر را غسل داد و در قبر نهاد[۵۲]. روایتی که ابوجمیله از امام رضا (ع) نقل کرده سؤال او از امام پیرامون مردی است که شمشیری را برای مردی دیگر وصیت کرد. آن شمشیر در غلافی جا داشت و زینتی بر روی آن غلاف بود. ولی ورثه گفتند که سهم مرد فقط آن تیغه است و بقیه از آن او نیست. امام فرمود: نه! بلکه شمشیر و همگی متعلقاتش از آن اوست. همچنین ابوجمیله از امام رضا (ع) درباره مردی سؤال کرد که صندوقی را برای مردی دیگر وصیت کرد و درون آن صندوق مالی بود. ولی ورثه گفتند که تنها صندوق متعلق به مرد است و آن مال از آن او نیست. امام فرمود: صندوق و آنچه درون آن است از آن اوست[۵۳].

از زمان دقیق مرگ او اطلاعی در دست نیست. همه منابع مرگ او را در زمان حیات امام رضا (ع) دانسته‌اند[۵۴]. در یک مورد هم وفات او قبل از سال ۲۰۳ق ذکر شده است[۵۵].[۵۶][۵۷]

منابع

پانویس

  1. کتاب الرجال، برقی، ص۳۳.
  2. تیسیر المطالب فی أمالی أبی‌طالب، ص۶۷۷.
  3. الخصال، ص۱۴۷؛ الفهرست، طوسی، ص۲۵۲؛ الرجال، ابن‌غضائری، ص۸۸.
  4. کتاب الرجال، ابن‌داود، ص۲۸۰؛ تنقیح المقال، ج۳، ص۲۳۷.
  5. الکامل فی الضعفاء، ج۶، ص۴۱۰؛ رجال الطوسی، ص۳۰۷؛ نقد الرجال، ج۴، ص۴۰۶.
  6. الفائق فی رواة و أصحاب الإمام الصادق (ع)، ج۳، ص۲۸۸.
  7. مستدر کات علم رجال الحدیث، ج۷، ص۴۷۴؛ الفائق فی رواة و أصحاب الإمام الصادق (ع)، ج۳، ص۲۸۸.
  8. الحدائق الناضرة، ج۲۳، ص۵۲؛ الأنوار اللوامع، ج۱۳، ص۳۷۱.
  9. رجال الطوسی، ص۳۱۵؛ نقد الرجال، ج۴، ص۴۰۶؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۷، ص۴۷۴.
  10. من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۴۵۰؛ الرجال، ابن‌غضائری، ص۸۸؛ خلاصة الأقوال، ص۴۰۷.
  11. کتاب المجروحین، ج۳، ص۲۲؛ الإکمال، ابن‌ماکولا، ج۷، ص۲۸۶؛ تهذیب الکمال، ج۳۵، ص۲۶.
  12. الکامل فی الضعفاء، ج۸ ص۱۵۱؛ کتاب الضعفاء و المتروکین، ابن‌جوزی، ج۳، ص۱۳۵؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۵۴، ص۲۷۵؛ الفهرست، طوسی، ص۲۵۲.
  13. الکامل فی الضعفاء، ج۶، ص۴۱۰؛ تیسیر المطالب فی أمالی أبی‌طالب، ص۶۷۷؛ کشف الأسرار، جزایری، ج۳، ص۴۸۹.
  14. کتاب الرجال، برقی، ص۳۳؛ الفهرست، طوسی، ص۲۵۲؛ کتاب الرجال، ابن‌داود، ص۲۸۰.
  15. موسوعة طبقات الفقهاء، ج۲، ص۵۶۳؛ المفید من معجم رجال الحدیث، ص۶۱۶.
  16. معجم رجال الحدیث، ج۲۲، ص۱۰۲؛ موسوعة طبقات الفقهاء، ج۲، ص۵۶۴.
  17. الفهرست، نجاشی، ص۳۲۱.
  18. من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۴۵۰، الفهرست، طوسی، ص۲۵۲؛ قاموس الرجال، ج۱۰، ص۲۰۴.
  19. موسوعة طبقات الفقهاء، ج۲، ص۵۶۴.
  20. فتح اللباب، ج۱، ص۱۹۶.
  21. الکاشف، ج۲، ص۲۸۹.
  22. الإکمال، ابن‌ماکولا، ج۱، ص۱۲۹.
  23. الخصال، ص۱۴۷؛ شرائع الإسلام، ج۴، ص۱۰۲۲؛ عوالی اللئالی، ج۳، ص۶۱۸؛ معجم رجال الحدیث، ج۱، ص۶۳.
  24. من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۳۶؛ الرجال، ابن‌غضائری، ص۸۸.
  25. کشف الرموز، ج۲، ص۸۷.
  26. بحار الأنوار، ج۱، ص۸۶؛ الفائق فی رواة و أصحاب الإمام الصادق (ع)، ج۳، ص۲۸۸.
  27. ولایة الفقیه، جعفر مرتضی، ص۲۷.
  28. الکامل فی الضعفاء، ج۸ ص۱۵۱؛ تهذیب الکمال، ج۲۸، ص۴۰۹؛ المغنی فی الضعفاء، ج۲، ص۶۷۴.
  29. التاریخ الکبیر، بخاری، ج۷، ص۴۰۵.
  30. التاریخ الصغیر، ج۲، ص۲۴۱.
  31. کتاب المجروحین، ج۳، ص۲۲؛ تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۱۱، ص۳۷۰؛ تهذیب الکمال، ج۲۸، ص۴۰۹.
  32. مسالک الأفهام، شهید ثانی، ج۱۱، ص۴۵۸.
  33. نهایة المرام، ج۱، ص۴۰۰؛ مهذب الأحکام، ج۸، ص۲۵۷.
  34. رجال الطوسی، ص۳۰۷؛ الفهرست، طوسی، ص۲۵۱.
  35. کشف الرموز، ج۲، ص۸۷؛ غایة المرام فی شرح شرائع الإسلام، ج۴، ص۴۲۶.
  36. الکاشف، ج۲، ص۲۸۹.
  37. مسالک الأفهام، شهید ثانی، ج۱۵، ص۳۴۵.
  38. کتاب الرجال، ابن‌داود، ص۲۸۰؛ تنقیح المقال، ج۳، ص۲۳۷؛ قاموس الرجال، ج۱۰، ص۲۰۴.
  39. وقعة صفین، ص۱۱۸- ۱۱۹؛ مروج الذهب، ج۳، ص۱۲- ۱۳.
  40. الفهرست، نجاشی، ص۱۲۸.
  41. القضاء فی الفقه الإسلامی، ص۱۱۱.
  42. منتهی المقال، ج۶، ص۳۰۹؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۷، ص۴۷۴؛ کلیات فی علم الرجال، ص۲۵۴.
  43. مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۷، ص۴۷۴.
  44. کتاب الحج، محقق داماد، ج۲، ص۲۶۰.
  45. غایة المراد و حاشیة الإرشاد، ج۴، ص۴۵۷.
  46. خلل الصلاة و أحکامه، ص۷۲.
  47. مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۷، ص۴۷۴؛ منتهی المقال، ج۶ ص۳۰۹.
  48. تیسیر المطالب فی أمالی أبی‌طالب، ص۶۷۷.
  49. خاتمة المستدرک، ج۹، ص۱۳۷.
  50. خاتمة المستدرک، ج۴، ص۳۰۸.
  51. نهج السعادة فی مستدرک نهج البلاغة، ج۸ ص۴۳۱.
  52. تاریخ مدینة دمشق، ج۴۳، ص۷۲- ۱۳؛ تاریخ حبیب السیر، ج۲، ص۱۰.
  53. من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۲۱۷؛ المهذب البارع، ج۳، ص۱۳۴؛ جامع المقاصد، ج۱۰، ص۲۱۷.
  54. الخصال، ص۱۴۷؛ رجال الطوسی، ص۳۰۷؛ کتاب الرجال، ابن داود، ص۲۸۰.
  55. الفائق فی رواة و أصحاب الإمام الصادق (ع)، ج۳، ص۲۸۸.
  56. منابع: الإکمال فی رفع الارتیاب عن المؤتلف و المختلف فی الأسماء و الکنی و الأنساب، علی بن هبة الله معروف به ابن ماکولا (۴۷۵ق)، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۱۱ق، الأنوار اللوامع فی شرح مفاتیح الشرائع، حسین بن محمد آل عصفور بحرانی (۱۲۱۶ق)، تحقیق: محسن آل عصفور، قم، مجمع البحوث العلمیة، بی تا: بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیان محمدباقر بن محمدتقی معروف به علامه مجلسی (۱۱۱۰ق)، تحقیق: جمعی از محققان، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق؛ تاریخ الإسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، محمد بن احمد معروف به ذهبی (۷۴۸ق)، تحقیق: عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، دار الکتاب العربی، دوم، ۱۴۱۳ق، التاریخ الصغیر، محمد بن اسماعیل معروف به بخاری (۲۵۶ق)، تحقیق: محمود ابراهیم زاید، بیروت، دار المعرفة، اول، ۱۴۰۶ق؛ تاریخ حبیب السیر، غیاث الدین بن همام الدین حسینی معروف به خواندمیر (۹۴۲ق)، تهران، خیام، چهارم، ۱۳۸۰ش؛ التاریخ الکبیر، محمد بن اسماعیل معروف به بخاری (۲۵۶ق)، دیار بکر، المکتبة الإسلامیة، بی تا؛ تاریخ مدینة دمشق، علی بن حسن معروف به ابن عساکر (۵۷۱ق)، تحقیق: علی شیری، بیروت، دار الفکر، اول، ۱۴۱۵ق، تنقیح المقال فی علم الرجال، عبدالله بن محمد حسن مامقانی (۱۳۵۱ق)، تحقیق: محیی الدین مامقانی، قم، مؤسسة آل البیت عل لإحیاء التراث، اول، ۱۴۲۳ق، تهذیب الکمال فی أسماء الرجال، یوسف بن عبدالرحمن حافظ مزی (۷۴۲ق)، تحقیق: بشار عواد معروف، بیروت، مؤسسة الرسالة، اول، ۱۴۱۳ق؛ تیسیر المطالب فی أمالی أبی طالب، سید یحیی بن حسین ناطق بالحق (۴۲۴ق)، تحقیق: عبدالله عزی، صنعا، مؤسسة الإمام زید بن علی الثقافیة، اول، ۱۴۲۲ق، جامع المقاصد فی شرح القواعد، علی بن حسین معروف به محقق کرکی (۹۴۰ق)، قم، مؤسسة آل البیت إلا لإحیاء التراث، اول، ۱۴۰۸ق، الحدائق الناضرة فی أحکام العترة الطاهرة لیلا یوسف بن احمد بحرانی (۱۱۸۶ق)، تحقیق: محمدتقی ایروانی، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، اول، ۱۴۰۵ق؛ خانمة مستدرک الوسائل، حسین بن محمد تقی معروف به محدث نوری (۱۳۲۰ق)، تحقیق و نشر: مؤسسة آل البیت علیا لإحیاء التراث، قم، اول، ۱۴۱۶ق، الخصال، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، تصحیح و تعلیق: علی اکبر غفاری، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، اول، ۱۴۰۳ق، خلاصة الأقوال فی معرفة الرجال، حسن بن یوسف معروف به علامه حلی (۷۲۶ق)، تحقیق: جواد قیومی اصفهانی، قم، مؤسسة نشر الفقاهة، اول، ۱۴۱۷ق؛ خلل الصلاة و أحکامه، مرتضی بن عبدالکریم حائری یزدی (۱۴۰۶ق)، تحقیق: محمد حسین امراللهی، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، اول، ۱۴۲۰ق؛ الرجال، احمد بن حسین واسطی معروف به ابن غضائری (۴۵۰ق)، تحقیق: سید محمدرضا حسینی جلالی، قم، دار الحدیث، اول، ۱۴۲۲ق؛ رجال الطوسی، محمد بن حسن معروف به شیخ طوسی (۴۶۰ق)، تحقیق: جواد قیومی اصفهانی، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، سوم، ۱۴۱۵ق؛ رجال النجاشی، احمد بن علی معروف به نجاشی (۴۵۰ق)، تحقیق: سید موسی شبیری زنجانی، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، پنجم، ۱۴۱۶ق؛ شرائع الإسلام فی مسائل الحلال و الحرام، جعفر بن حسن معروف به محقق حلی (۶۷۶ق)، تحقیق: سیدصادق حسینی شیرازی، تهران، استقلال، دوم، ۱۴۰۹ق؛ عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة، محمد بن علی معروف به ابن ابی جمهور احسائی (۸۸۰ق)، تحقیق: آقامجتبی عراقی، قم، مؤسسة سید الشهداء، اول، ۱۴۰۴ق؛ غایة المراد فی شرح نکت الإرشاد و حاشیة الإرشاد، محمد بن جمال الدین عاملی معروف به شهید اول (۷۸۶ق) - زین الدین بن علی عاملی معروف به شهید ثانی (۹۶۵ق)، تحقیق: رضا مختاری، قم، مرکز الأبحاث و الدراسات الإسلامیة، اول، ۱۴۱۴ق، غایة المرام فی شرح شرائع الإسلام، مفلح بن حسن صمیری بحرانی (قرن ۹ق)، تحقیق: جعفر کوثرانی، دار الهادی، اول، ۱۴۲۰ق، الفائق فی رواة و أصحاب الإمام الصادق، عبدالحسین بن علی اصغر شبستری (معاصر)، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، اول، ۱۴۱۸ق؛ فتح اللباب فی الکنی و الألقاب، محمد بن اسحاق عبدی (۳۹۵ق)، تحقیق: محمد فاریابی، ریاض، مکتبة الکوثر، اول، ۱۴۱۷ق، الفهرست، محمد بن حسن معروف به شیخ طوسی (۴۶۰ق)، تحقیق: جواد قیومی اصفهانی، قم، مؤسسة نشر الفقاهة، اول، ۱۴۱۷ق؛ قاموس الرجال، محمدتقی بن کاظم معروف به علامه تستری (۱۴۱۵ق)، تحقیق و نشر: مؤسسة النشر الإسلامی، قم، دوم، ۱۴۱۰ق؛ القضاء فی الفقه الإسلامی، سید کاظم حائری (معاصر)، قم، مجمع الفکر الإسلامی، اول، ۱۴۱۵ق، الکاشف فی معرفة من له روایة فی الکتب الستة، محمد بن احمد معروف به ذهبی (۷۴۸ق)، تحقیق: محمد عوامة، جده، دار القبلة للثقافة الإسلامیة - مؤسسة علوم القرآن، اول، ۱۴۱۳ق؛ الکامل فی ضعفاء الرجال، عبدالله بن عدی جرجانی (۳۶۵ق)، تحقیق: یحیی مختار غزاوی، بیروت، دار الفکر، سوم، ۱۴۰۹ق، کتاب الحج، سید محمد بن جعفر محقق داماد (۱۳۸۸ق)، تقریر: عبدالله جوادی آملی، قم، مهر، اول، ۱۴۰۱ق، کتاب الرجال، حسن بن علی معروف به ابن داود حلی (۷۴۰ق)، تحقیق: سید محمدصادق بحر العلوم، قم، منشورات الرضی، ۱۳۹۲ق؛ کتاب الرجال، احمد بن محمد برقی (۲۷۴ق)، تهران، دانشگاه تهران، اول، ۱۳۴۲ش؛ کتاب الضعفاء و المتروکین، عبدالرحمن بن علی معروف به ابن جوزی (۵۹۷ق)، تحقیق: عبدالله قاضی، بیروت، دارالکتب العلمیة، اول، ۱۴۰۶ق؛ کشف الأسرار فی شرح الاستبصار، نعمت الله بن عبدالله جزائری (۱۱۱۲ق)، تحقیق زیر نظر: سید طیب جزائری، قم، دار الکتاب، اول، ۱۴۰۸ق؛ کشف الرموز فی شرح المختصر النافع، حسن بن ابی طالب یوسفی معروف به فاضل آبی (۶۹۰ق)، تحقیق: علی پناه اشتهاردی - حسین یزدی، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، اول، ۱۴۱۰ق؛ کلیات فی علم الرجال، جعفر بن محمد حسین سبحانی (معاصر)، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، سوم، ۱۴۱۴ق؛ کتاب المجروحین من المحدثین و الضعفاء والمتروکین، محمد بن حبان تمیمی (۳۵۴ق)، تحقیق: محمود ابراهیم زاید، حلب، دار الوعی، اول، ۱۳۹۶ق؛ مروج الذهب و معادن الجوهر، علی بن حسین معروف به مسعودی (۳۴۶ق)، تحقیق: اسعد داغر، قم، دار الهجرة، دوم، ۱۴۰۴ق؛ مسالک الأفهام إلی تنقیح شرائع الإسلام، زین الدین بن علی عاملی معروف به شهید ثانی (۹۶۵ق)، تحقیق و نشر: مؤسسة المعارف الإسلامیة، قم، اول، ۱۴۱۳ق؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، علی بن محمد نمازی شاهرودی (۱۴۰۵ق)، تهران، شفق - حیدری، اول، ۱۴۱۲ق؛ معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواة، سیدابوالقاسم بن علی اکبر موسوی خویی (۱۴۱۳ق)، قم، مرکز نشر الثقافة الإسلامیة، پنجم، ۱۴۱۳ق، المغنی فی الضعفاء، محمد بن احمد معروف به ذهبی (۷۴۸ق)، تحقیق: حازم قاضی، بیروت، دار الکتب العلمیة، اول، ۱۴۱۸ق؛ المفید من معجم رجال الحدیث، محمد جواهری (معاصر)، قم، نشر محلاتی، دوم، ۱۴۲۴ق؛ من لا یحضره الفقیه، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۱۳۸۱ق)، تحقیق: علی اکبر غفاری، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، دوم، ۱۴۰۴ق؛ منتهی المقال فی أحوال الرجال، محمد بن اسماعیل حائری مازندرانی (۱۲۱۶ق)، تحقیق و نشر: مؤسسة آل البیت لا لإحیاء التراث، قم، اول، ۱۴۱۶ق؛ موسوعة طبقات الفقهاء، زیر نظر: جعفر بن محمد حسین سبحانی (معاصر)، تحقیق و نشر: مؤسسة الإمام الصادق، قم، اول، ۱۴۱۸ق؛ مهذب الأحکام فی بیان الحلال و الحرام، سیدعبدالاعلی بن علیرضا موسوی سبزواری (۱۴۱۴ق)، قم، مؤسسة المنار، چهارم، ۱۴۱۳ق، المهذب البارع فی شرح المختصر النافع، احمد بن محمد معروف به ابن فهد حلی (۸۴۱ق)، تحقیق: مجتبی عراقی، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، ۱۴۰۷ق؛ نقد الرجال، سید مصطفی بن حسین حسینی تفرشی (۱۰۱۵ق)، تحقیق و نشر: مؤسسة آل البیت الا لإحیاء التراث، قم، اول، ۱۴۱۸ق؛ نهایة المرام، سیدمحمد بن علی موسوی عاملی (۱۰۰۹ق)، تحقیق: مجتبی عراقی - علی پناه اشتهاردی - آقاحسین یزدی، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، اول، ۱۴۱۳ق؛ نهج السعادة فی مستدرک نهج البلاغة، محمدباقر محمودی معاصر)، بیروت، مؤسسة الأعلمی، بی تا، وقعة صفین، نصر بن مزاحم منقری (۲۱۲ق)، تحقیق و تصحیح: عبدالسلام محمد هارون، قاهره، المؤسسة العربیة الحدیثة، دوم، ۱۳۸۲ق؛ ولایة الفقیه فی صحیحة عمر بن حنظلة و غیرها، سید جعفر بن مرتضی حسینی عاملی (معاصر)، بیروت، دار السیرة، دوم، ۱۴۲۱ق.
  57. علیدوست، طاهره و صالح شریعتی، طاهره سادات، مقاله «ابوجمیله مفضل بن صالح»، دانشنامه امام رضا ص ۴۶۹-۴۷۴.