حضرت صالح در قرآن: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
(←منابع) |
||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
#[[پرونده:10524027.jpg|22px]] [[ محمد رضا رهبریان|رهبریان، محمد رضا]]، [[صالح (مقاله)|مقاله «صالح»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|'''دانشنامه معاصر قرآن کریم''']] | #[[پرونده:10524027.jpg|22px]] [[ محمد رضا رهبریان|رهبریان، محمد رضا]]، [[صالح (مقاله)|مقاله «صالح»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|'''دانشنامه معاصر قرآن کریم''']] | ||
# [[پرونده:IM010430.jpg|22px]] [[محرم فرزانه|فرزانه، محرم]]، [[اماکن جغرافیایی در قرآن (کتاب)|'''اماکن جغرافیایی در قرآن''']] | # [[پرونده:IM010430.jpg|22px]] [[محرم فرزانه|فرزانه، محرم]]، [[اماکن جغرافیایی در قرآن (کتاب)|'''اماکن جغرافیایی در قرآن''']] | ||
# [[پرونده:13681040.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|'''فرهنگنامه دینی''']] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
نسخهٔ ۲۴ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۳۴
مقدمه
حضرت صالح یکی از پیامبران الهی که خداوند او را برای هدایت قوم ثمود فرستاد که عرب بودند و بت میپرستیدند و در منطقهای میان حجاز و شام میزیستند و خانههایشان در دل کوه بود. حضرت صالح برای هدایت آنان و اثبات پیامبری خود، معجزههایی نشان داد، یکی هم شتری بود که از دل سنگی بیرون آمد و باردار بود و پس از مدتی فرزند آن به دنیا آمد، شتری با ویژگیهای عجیب که سرانجام آن قوم طغیانگر و لجوج، آن شتر (ناقه صالح) را کشتند و گرفتار، عذاب الهی شدند. حضرت صالح از آن منطقه کوچ کرد و در عراق درگذشت. قبر او در نجف کنار قبر حضرت هود در وادی السلام است[۱].
دین حضرت صالح (ع)
حضرت صالح (ع) و قوم ثمود پس از حضرت هود (ع) و پیش از ابراهیم خلیل (ع) میزیستهاند. محل زیست آنان را منطقه "حِجر"[۲] در شبه جزیره عرب[۳] دانستهاند. درباره فعالیتهای تبلیغی حضرت صالح (ع) در میان مردمانی دیگر گزارشی در دست نیست[۴].
حضرت صالح (ع) از وحی الهی برخوردار بود: إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا إِلَى نُوحٍ وَالنَّبِيِّينَ مِن بَعْدِهِ وَأَوْحَيْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالأَسْبَاطِ وَعِيسَى وَأَيُّوبَ وَيُونُسَ وَهَارُونَ وَسُلَيْمَانَ وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا[۵] و در میان قوم ثمود رسالت داشت: وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ قَدْ جَاءَتْكُم بَيِّنَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ هَذِهِ نَاقَةُ اللَّهِ لَكُمْ آيَةً فَذَرُوهَا تَأْكُلْ فِي أَرْضِ اللَّهِ وَلاَ تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ[۶]. درباره کتاب آسمانی آن حضرت و نام آن و نیز درباره اینکه وی پیرو دین حضرت نوح (ع) بود یا نه، گزارشی در دست نیست[۷].
آموزههای حضرت صالح (ع)
آموزههای دینی حضرت صالح (ع) عمدتاً از عقاید خداشناختی و شماری از ارزشهای توحیدی تشکیل میشدند.
دعوت به یگانهپرستی و نفی دیگر خدایان از آموزههای محوری حضرت صالح (ع) بود. طلب آمرزش از خدای یگانه و بازگشت به سوی او: وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ هُوَ أَنشَأَكُم مِّنَ الأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي قَرِيبٌ مُّجِيبٌ[۸] و نزدیک بودن خداوند به انسان و اجابت دعای وی نیز جزو آموزههای توحیدی حضرت صالح (ع) بود[۹].
قرآن کریم درباره وجود معادباوری در آموزههای دینی حضرت صالح (ع) گزارش صریحی ندارد؛ اما شماری از مفسران[۱۰] به پیروی از ابن عباس و قتاده[۱۱] آیه ۴ سوره حاقّه را اشاره به تکذیب قیامت از سوی ثمود دانستهاند: كَذَّبَتْ ثَمُودُ وَعَادٌ بِالْقَارِعَةِ[۱۲]. با پذیرش این تفسیر میتوان گفت که دعوت به معادباوری از آموزههای حضرت صالح (ع) بود و ثمودیان تعالیم آن حضرت مبنی بر زنده شدن دوباره آدمیان و پاداش و کیفر روز جزا و روز قیامت را دروغ خواندند[۱۳].
دعوت به تقوای الهی: كَذَّبَتْ ثَمُودُ الْمُرْسَلِينَ إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ صَالِحٌ أَلا تَتَّقُونَ إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ[۱۴]، پیروی نکردن از شاعران: وَلا تُطِيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِينَ الَّذِينَ يُفْسِدُونَ فِي الأَرْضِ وَلا يُصْلِحُونَ[۱۵] و زوالپذیری نعمتهای الهی در نتیجه گناهان و نافرمانی خداوند أَتُتْرَكُونَ فِي مَا هَاهُنَا آمِنِينَ فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ وَزُرُوعٍ وَنَخْلٍ طَلْعُهَا هَضِيمٌ وَتَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا فَارِهِينَ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ وَلا تُطِيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِينَ الَّذِينَ يُفْسِدُونَ فِي الأَرْضِ وَلا يُصْلِحُونَ[۱۶]، وَلَقَدْ كَذَّبَ أَصْحَابُ الحِجْرِ الْمُرْسَلِينَ وَآتَيْنَاهُمْ آيَاتِنَا فَكَانُواْ عَنْهَا مُعْرِضِينَ وَكَانُواْ يَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا آمِنِينَ فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ مُصْبِحِينَ فَمَا أَغْنَى عَنْهُم مَّا كَانُواْ يَكْسِبُونَ[۱۷] از دیگر آموزههای دین حضرت صالح (ع) بودند[۱۸].
شهر قوم صالح
وَكَانَ فِي الْمَدِينَةِ تِسْعَةُ رَهْطٍ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ وَلَا يُصْلِحُونَ[۱۹]. نُه گروه توطئه قتل صالح را در سر میپروراندند و ویژگی مشترک این افراد آن بود که در زمین فساد میکردند و مبانی اعتقادی و اخلاقی مردم و نظام اجتماعی را در هم میریختند و بر این کار اصرار داشتند[۲۰]. از آنجا که حضرت صالح بر قوم ثمود مبعوث شد تا ایشان را به راه راست هدایت کند[۲۱] پس برای پی بردن به اینکه «مدینه» در این آیه کجا خواهد بود باید به تاریخ قوم ثمود ورود پیدا کرد.
برخی نویسندگان مینویسند: قوم ثمود در ناحیه حجر تا وادی القری که میان شام و حجاز واقع است سکونت داشتند و صاحب ثروت و مکنت بودند اما طغیان کردند[۲۲].
از دید برخی نویسندگان: قوم صالح (ثمود) از اعراف اصیل بودند که در سرزمین «وادی القری» بین مدینه و شام زندگی میکردند و این قوم از اقوام بشر ما قبل تاریخ هستند[۲۳]. از نظر برخی نویسندگان: محل سکونت ثمود، قوم صالح، حجر (یا همان مدائن صالح) جایی بین حجاز و شام (سوریه و مناطق پیرامون آن) در قسمت جنوب شرقی مدین در شرق خلیج عقبه بوده است[۲۴].
بنا به نوشته دانشنامه قرآن: امروزه حجر مقر ویرانههای باستانی در شمال غربی عربستان، نزدیک قرارگاه مدائن صالح در فاصله ۱۱۰ کیلومتری جنوب غربی تیماء = تیمه است[۲۵].
بنابراین نتیجه میگیریم که مدینه در این آیه جایی نیست مگر وادی القری، نزدیک مدائن صالح در جنوب تیماء (تیمه)[۲۶].
حضرت صالح در قرآن کریم
نام صالح هشت بار در قرآن ذکر شده است: وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ قَدْ جَاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ هَذِهِ نَاقَةُ اللَّهِ لَكُمْ آيَةً فَذَرُوهَا تَأْكُلْ فِي أَرْضِ اللَّهِ وَلَا تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ[۲۷]، قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ أَتَعْلَمُونَ أَنَّ صَالِحًا مُرْسَلٌ مِنْ رَبِّهِ قَالُوا إِنَّا بِمَا أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ[۲۸]، وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي قَرِيبٌ مُجِيبٌ[۲۹]، قَالُوا يَا صَالِحُ قَدْ كُنْتَ فِينَا مَرْجُوًّا قَبْلَ هَذَا أَتَنْهَانَا أَنْ نَعْبُدَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا وَإِنَّنَا لَفِي شَكٍّ مِمَّا تَدْعُونَا إِلَيْهِ مُرِيبٍ[۳۰]، فَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نَجَّيْنَا صَالِحًا وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَمِنْ خِزْيِ يَوْمِئِذٍ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ الْقَوِيُّ الْعَزِيزُ[۳۱]، وَيَا قَوْمِ لَا يَجْرِمَنَّكُمْ شِقَاقِي أَنْ يُصِيبَكُمْ مِثْلُ مَا أَصَابَ قَوْمَ نُوحٍ أَوْ قَوْمَ هُودٍ أَوْ قَوْمَ صَالِحٍ وَمَا قَوْمُ لُوطٍ مِنْكُمْ بِبَعِيدٍ[۳۲]، إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ صَالِحٌ أَلَا تَتَّقُونَ[۳۳]، وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ فَإِذَا هُمْ فَرِيقَانِ يَخْتَصِمُونَ[۳۴].
بنابر اشارههای قرآن کریم و تفصیلی که در تفاسیر آمده، خداوند صالح را برای راهنمایی قوم ثمود که در دل سنگهای کوه، برای خود خانه میتراشیدند، برمیگزیند تا ایشان را به عبادت خدای یگانه دعوت کند. قوم ثمود، وی را انکار میکنند و جز گروهی اندک به وی ایمان نمیآورند. قوم ثمود به صالح میگویند: ما به تو امید داشتیم و هرگز تصور نمیکردیم که ما را از پرستش خدایانی که پدران مان پرستش میکردند بازداری وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي قَرِيبٌ مُجِيبٌ[۳۵]، قَالُوا يَا صَالِحُ قَدْ كُنْتَ فِينَا مَرْجُوًّا قَبْلَ هَذَا أَتَنْهَانَا أَنْ نَعْبُدَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا وَإِنَّنَا لَفِي شَكٍّ مِمَّا تَدْعُونَا إِلَيْهِ مُرِيبٍ[۳۶]؛ سرانجام قوم، از او میخواهند که راستی گفتارش را برهانی بنماید تا پیامبریش معلوم گردد. صالح میپرسد چه معجزهای میخواهید؟ گفتند که از میان این سنگ و کوه، اشتری ماده سرخموی بیرون آور با یک بچهاش تا ما را شیر دهد. آنگاه ما به تو بگرویم. صالح با دعای خود این را از خدا خواست و خداوند حاجت او را اجابت کرد. در آن حال، کوه در تالش آمد و به قدرت حق بشکافت و اشتری ماده سرخی موی با بچهای سرخ موی از آن شکاف کوه بیرون آمدند. صالح ناقه (شتر) را بدیشان معرفی میکند و میگوید: این ناقه خدا، آیت شما خواهد بود. یک روز باید این ناقه آب بیاشامد و شما هم برای نوشیدن آب، روز معینی خواهید داشت. از آنان میخواهد که به شتر مادهای که نشان خداوند است آسیب نرسانند و اجازه دهند که آن شتر آزادانه در زمین خدا بچرد. سرانجام این شتر به دست یکی از افراد قوم کشته میشود. بچه شتر میگریزد و به کوه پناه میبرد و صالح، قوم را به نازل شدن عذاب خبر میدهد. قوم پشیمان از کار خویش از صالح چارهجویی میکنند. صالح میگوید: اگر آن بچه شتر در میان شما باشد عذاب نیاید. پس آنان در طلب شتر به کوه میروند اما بچه شتر ناپدید میشود و دیگر او را نیافتند، صالح آنان را به عذاب خداوند آگاه میسازد و به آنان میگوید: «عذاب را گوش دارید که تا سه روز دیگر عذاب آید. روز اول رویهایتان زرد گردد و روز دوم سرخ و روز سوم، سیاه شوید و روز چهارم عذاب آید. پس روز چهارم بانگی و آوازی از آسمان بیامد، چنان که از سهم و هول آن همه را جانها از تن برآمد»[۳۷].
مساکن قوم صالح بنابر نص قرآن در زمان پیغمبر باقی بوده و اینک آثار خانهها و بعضی کالبدها از ایشان به دست آمده و نقوش کتیبه «العلا» تا حدی پرده از تاریخ قوم ثمود برداشته است[۳۸].[۳۹]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۱۳۰.
- ↑ جامع البیان، ج۱۴، ص۶۶؛ مجمع البیان، ج۶، ص۱۲۷؛ تفسیر قرطبی، ج۱۰، ص۴۶.
- ↑ نک: معجم البلدان، ج۲، ص۲۲۱؛ نک: المسالک و الممالک، ج۱، ص۹۷.
- ↑ اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم؛ ج۱۳، ص ۲۱۶- ۲۱۷.
- ↑ ما به تو همانگونه وحی فرستادیم که به نوح و پیامبران پس از وی، و به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط و عیسی و ایوب و یونس و هارون و سلیمان وحی فرستادیم و به داود زبور دادیم؛ سوره نساء، آیه۱۶۳.
- ↑ و به سوی (قوم) ثمود برادرشان صالح را (فرستادیم)؛ گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید؛ بیگمان برهانی از سوی پروردگارتان نزد شما آمده است، این شتر خداوند است که برای شما نشانهای است؛ او را رها کنید تا بر زمین خداوند بچرد و به او آسیبی نرسانید که عذابی دردناک شما را فرو گیرد؛ سوره اعراف، آیه ۷۳.
- ↑ اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم؛ ج۱۳، ص ۲۱۶- ۲۱۷.
- ↑ و به سوی (قوم) ثمود برادر آنان صالح را (فرستادیم)، گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید، او شما را از زمین پدیدار کرد و شما را در آن به آبادانی گمارد پس، از او آمرزش بخواهید سپس به درگاه وی توبه کنید که پروردگار من، پاسخ دهندهای است نزدیک؛ سوره هود، آیه۶۱.
- ↑ جامع البیان، ج۱۲، ص۸۱-۸۲؛ المیزان، ج۱۰، ص۳۱۰.
- ↑ جامع البیان، ج۲۹، ص۵۹؛ تفسیر بغوی، ج۴، ص۳۸۶؛ تفسیر قرطبی، ج۱۸، ص۲۵۷.
- ↑ جامع البیان، ج۲۹، ص۱۰؛ التبیان، ج۱۰، ص۹۴؛ مجمع البیان، ج۱۰، ص۱۰۴.
- ↑ قوم ثمود و عاد، آن (هنگامه) درهم کوبنده را دروغ شمردند؛ سوره حاقه، آیه۴.
- ↑ التبيان، ج۱۰، ص۹۴؛ مجمع البیان، ج۱۰، ص۱۰۴.
- ↑ قوم ثمود پیامبران را دروغگو شمردند. یاد کن) آنگاه (را) که برادرشان صالح به آنان گفت: آیا پرهیزگاری نمیورزید؟ من برای شما پیامبری امینم. پس، از خداوند پروا کنید و از من فرمان برید؛ سوره شعراء، آیه ۱۴۱- ۱۴۴.
- ↑ و از فرمان گزافکاران پیروی نکنید آنان که در زمین فساد بر میانگیزند و به (نیکی و) شایستگی روی نمیآورند؛ سوره شعراء، آیه ۱۵۱ - ۱۵۲.
- ↑ آیا شما را در آنچه اینجاست آسوده رها میکنند؟ در بوستانها و (کنار) چشمهساران؟ و کشتزارها و خرمابنی که شکوفهاش ترد است؟ و از (دل) کوهها استادانه خانههایی میتراشید. پس، از خداوند پروا کنید و از من فرمان برید. و از فرمان گزافکاران پیروی نکنید. آنان که در زمین فساد بر میانگیزند و به (نیکی و) شایستگی روی نمیآورند؛ سوره شعراء، آیه ۱۴۶- ۱۵۲.
- ↑ و «اصحاب حجر» پیامبران را دروغگو میشمردند. و ما نشانههای خود را به آنان (نشان) دادیم اما آنان از آنها رویگردان بودند و آنان در (دل) کوهها خانههایی (استوار) با (گمان) ایمنی میتراشیدند. اما بانگ (آسمانی) آنان را بامدادان فرو گرفت. و آنچه انجام میدادند آنان را (از عذاب) باز نداشت؛ سوره حجر، آیه ۸۰- ۸۴.
- ↑ اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم؛ ج۱۳، ص ۲۱۶- ۲۱۷.
- ↑ «و در آن شهر نه دودمان بودند که در آن (سر) زمین دست به تباهی میزدند و کار شایسته نمیکردند» سوره نمل، آیه ۴۸.
- ↑ خلاصه تفاسیر، ص۹۸۹.
- ↑ روضة الصفا، ص۲۹.
- ↑ محمد بن خاوند شاه بلخی، روضة الصفا، ص۲۹.
- ↑ لطیف راشدی، قصههای قرآن، ص۷۶.
- ↑ شوقی ابوخلیل، اطلس قرآن، ص۳۸.
- ↑ دانشنامه قرآن و قرآنپژوهی، ص۹۱۵.
- ↑ فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۷۳۶.
- ↑ «و به سوی (قوم) ثمود برادرشان صالح را (فرستادیم)؛ گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید؛ بیگمان برهانی از سوی پروردگارتان نزد شما آمده است، این شتر خداوند است که برای شما نشانهای است؛ او را رها کنید تا بر زمین خداوند بچرد و به او آسی» سوره اعراف، آیه ۷۳.
- ↑ «سرکردگان سرکش از قوم وی به مؤمنانی که ناتوان به شمار آمدهاند گفتند: آیا میدانید که صالح فرستاده پروردگار خویش است؟ گفتند: (آری) ما به آنچه وی بدان پیامبری یافته است مؤمنیم» سوره اعراف، آیه ۷۵.
- ↑ «و به سوی (قوم) ثمود برادر آنان صالح را (فرستادیم)، گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید، او شما را از زمین پدیدار کرد و شما را در آن به آبادانی گمارد پس، از او آمرزش بخواهید سپس به درگاه وی توبه کنید که پروردگار من، پاسخ دهندهای است» سوره هود، آیه ۶۱.
- ↑ «گفتند: ای صالح! بیگمان پیش از این در میان ما مایه امید بودی، آیا ما را از پرستیدن آنچه پدرانمان میپرستیدند باز میداری؟ و به راستی نسبت به آنچه ما را بدان میخوانی در دو دلی گمانانگیزی هستیم» سوره هود، آیه ۶۲.
- ↑ «آنگاه چون «امر» ما در رسید، صالح و مؤمنان همراه وی را با بخشایشی از نزد خویش (از عذاب) و از خواری آن روز، رهاندیم؛ بیگمان پروردگار توست که توانمند پیروزمند است» سوره هود، آیه ۶۶.
- ↑ «و ای قوم من! مخالفت با من، شما را وا ندارد که به شما همان رسد که به قوم نوح یا قوم هود یا قوم صالح رسید و (زمان) قوم لوط از شما دور نیست» سوره هود، آیه ۸۹.
- ↑ «(یاد کن) آنگاه (را) که برادرشان صالح به آنان گفت: آیا پرهیزگاری نمیورزید؟» سوره شعراء، آیه ۱۴۲.
- ↑ «و همانا به سوی ثمود برادرشان صالح را فرستادیم که خداوند را بپرستید اما ناگاه آنان دو گروه شدند که با هم دشمنی میورزیدند» سوره نمل، آیه ۴۵.
- ↑ «و به سوی (قوم) ثمود برادر آنان صالح را (فرستادیم)، گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید، او شما را از زمین پدیدار کرد و شما را در آن به آبادانی گمارد پس، از او آمرزش بخواهید سپس به درگاه وی توبه کنید که پروردگار من، پاسخ دهندهای است» سوره هود، آیه ۶۱.
- ↑ «گفتند: ای صالح! بیگمان پیش از این در میان ما مایه امید بودی، آیا ما را از پرستیدن آنچه پدرانمان میپرستیدند باز میداری؟ و به راستی نسبت به آنچه ما را بدان میخوانی در دو دلی گمانانگیزی هستیم» سوره هود، آیه ۶۲.
- ↑ ترجمه تفسیر طبری، ج۵، ص۱۱۹۲-۱۱۹۷؛ و نیز ج۶، ص۱۶۳۵؛ کشف الاسرار، ج۳، ص۶۶۱-۶۶۶.
- ↑ اعلام قرآن، ص۴۱۷.
- ↑ رهبریان، محمد رضا، مقاله «صالح»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص۸۶۹.