:::::*«[[قطب]] از القاب مشهور [[حضرت مهدی]] {{ع}} است در نزد عرفا و صوفیه. شیخ [[ابراهیم کفعمی]] در حاشیه "جنّة الواقیه" در دعای ام داوود میفرماید: گفته شده که زمین خالی نیست از قطب و چهار اوتاد و چهل ابدال و هفتاد نجیب و سیصد و شصت صالح؛ پس قطب، مهدی است... و همه با دایره قطب همراهند<ref>نجم الثاقب، باب نهم.</ref>. در اصطلاح تصوف، قطب کسی است که منظور نظر خداوند است در همه زمانها و طلسم اعظم به او داده شده است... او تنها انسان کاملی است که به نظر صوفیان، احاطهاش به جمیع آدمیان محقق است و همه مقامات و حالات تصوف را میداند. او عقل عالم امکان است و تصرف وی در عقول، برای صوفیان مسلّم است<ref>فرهنگ معین، ج ۲، ص ۲۶۹۰.</ref>»<ref>[[مجتبی تونهای|مجتبی تونهای]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص:۵۶۶.</ref>.
:::::*«[[قطب]] از القاب مشهور [[حضرت مهدی]] {{ع}} است در نزد عرفا و صوفیه. شیخ [[ابراهیم کفعمی]] در حاشیه "جنّة الواقیه" در دعای ام داوود میفرماید: گفته شده که زمین خالی نیست از قطب و چهار اوتاد و چهل ابدال و هفتاد نجیب و سیصد و شصت صالح؛ پس قطب، مهدی است... و همه با دایره قطب همراهند<ref>نجم الثاقب، باب نهم.</ref>. در اصطلاح تصوف، قطب کسی است که منظور نظر خداوند است در همه زمانها و طلسم اعظم به او داده شده است... او تنها انسان کاملی است که به نظر صوفیان، احاطهاش به جمیع آدمیان محقق است و همه مقامات و حالات تصوف را میداند. او عقل عالم امکان است و تصرف وی در عقول، برای صوفیان مسلّم است<ref>فرهنگ معین، ج ۲، ص ۲۶۹۰.</ref>»<ref>[[مجتبی تونهای|مجتبی تونهای]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص:۵۶۶.</ref>.
:::::*«"قوه" از القاب [[حضرت حجت]] {{ع}} شمرده شده است<ref>نجم الثاقب، باب دوم.</ref>»<ref>[[مجتبی تونهای|مجتبی تونهای]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص:۵۷۰.</ref>.
:::::*«"قوه" از القاب [[حضرت حجت]] {{ع}} شمرده شده است<ref>نجم الثاقب، باب دوم.</ref>»<ref>[[مجتبی تونهای|مجتبی تونهای]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص:۵۷۰.</ref>.
:::::*«"قیامت" از القاب [[حضرت مهدی]] {{ع}} است. مشابهت حضرت با قیامت از جهات بسیاری است که از جمله آنها: هردو ناگهانی میرسند، علامات مشترک دارند (مثل خسف و مسخ و ظهور آتش و...)، مؤمن و کافر به سبب هردو جدا میشوند، خداوند برای آنها وقت قرار نداده است و...<ref>نجم الثاقب، باب دوم.</ref>»<ref>[[مجتبی تونهای|مجتبی تونهای]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص:۵۷۳.</ref>.
:::::*«"قیم الزمان" از القاب [[امام زمان]] {{ع}} است<ref>نجم الثاقب، باب دوم.</ref>»<ref>[[مجتبی تونهای|مجتبی تونهای]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص:۵۶۰.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
{{جمع شدن|۶. نویسندگان کتاب [[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]؛}}
{{جمع شدن|۶. نویسندگان کتاب [[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]؛}}
القاب امام مهدی(ع) چیستند؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته میشود:
۱. حجت الاسلام و المسلمین رحیمی؛
حجت الاسلام و المسلمین عباس رحیمی، در کتاب «امید فردا» در اینباره گفته است:
«این لقبها هر کدام با یکی از ویژگیهای آن حضرت مناسب است، به عنوان مثال چون هدایتگر است، مهدی و چون حجت خداست، حجت، و چون مردم منتظِر او هستند مُنتظَر، و چون صاحب ولایت و صاحب مردم است او را صاحب لقب دادهاند. لقب قائم به دلیل قیام آن حضرت علیه دشمنان خداوند و برپایی دین مبین اسلام است. آن حضرت قیام میکند و قیام آن حضرت جهانی است و با ستمگران زمان خود ستیز مینماید و آنان را مجبور به کرنش در برابر دستورهای خداوند میکند و زمین را پر از عدل و داد خواهد نمود[۳]»[۴].
واژه "بقیت"، به معنای، بازمانده و پاینده و آن چیزی است که از چیزی باقی گذاشته شود. عبارت "بقیة اللّه"، هم در قرآن مجید و هم در روایات آمده است.
در قرآن، فقط یک بار و در داستان حضرت شعیب(ع) ذکر شده است؛ آنجا که وی قوم خود را از کمفروشی نهی کرده، میگوید:﴿﴿ بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ وَمَا أَنَاْ عَلَيْكُم بِحَفِيظٍ ﴾﴾[۷]
در روایات گوناگونی "بقیة اللّه" به وجود امام مهدی(ع) یا برخی دیگر از امامان(ع) تفسیر شده است. *امام باقر(ع) فرمود: نخستین سخنی که مهدی(ع) پس از قیام خود میگوید، این آیه است:﴿﴿ بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ وَمَا أَنَاْ عَلَيْكُم بِحَفِيظٍ ﴾﴾[۸]؛ سپس میگوید: "منم بقیة اللّه بر روی زمین"[۹]
درست است که در آیه مورد بحث، مخاطب، قوم شعیب بوده و منظور از "بقیة اللّه"، سود و سرمایه حلال یا پاداش الهی است؛ ولی هر موجودی نافع که از طرف خداوند سبحانه و تعالی برای بشر باقی مانده و مایه خیر و سعادت او گردد، "بقیة اللّه" محسوب میشود. بر این اساس، تمام پیامبران الهی و پیشوایان بزرگ، بقیة اللّه هستند. تمام رهبران راستین نیز که پس از مبارزه با یک دشمن سرسخت برای یک قوم و ملت باقی میمانند، از این نظر بقیة اللّه هستند. سربازانی که پس از پیروزی از جنگ بازمیگردند، آنان نیز بقیة اللّه هستند. در روایات، دعاها و زیارات، امامان معصوم(ع) به عنوان "بقیة اللّه" توصیف شدهاند، برای نمونه به بعضی از آنها اشاره میشود:
به دستور هشام بن عبد الملک، امام باقر(ع) را به شام بردند. هنگام بازگشت به مدینه، هشام فرمان داد بازارها را بر روی آن حضرت و همراهانش ببندند و آنان را از خوراک و آشامیدنی محروم سازند. وقتی به شهر مدینه رسیدند، مردم در شهر را بر رویشان بستند و اصحاب آن حضرت به سبب کمبود آب و غذا به زحمت افتادند و به آن بزرگوار شکایت بردند. امام باقر(ع) بالای کوهی مشرف به شهر رفت و با صدای بلند فرمود: ای اهل شهری که مردمانش ستمگرند! به خداوند سبحانه و تعالی سوگند! من بقیة اللّه هستم. خداوند سبحانه و تعالی فرمود: "بقیة اللّه برایتان بهتر است؛ اگر ایمان دارید" [۱۰].
در زیارت جامعه کبیره، میخوانیم: "سلام بر امامان که ... بقیة اللّه هستند ...»[۱۱]. از آنجا که مهدی موعود(ع)، آخرین پیشوا و بزرگترین رهبر انقلابی پس از بعثت پیامبر اسلام(ص) است، یکی از روشنترین مصادیق "بقیة اللّه" و شایستهترین فرد به این لقب است؛ به ویژه که یگانه باقیمانده بعد از پیامبران و امامان است. نمونهای از این روایات بدین قرار است: در دعای ندبه میخوانیم: "کجا است آن بقیة اللّه که از عترت هدایتگر بیرون نیست؟"[۱۲]. مردی از امام صادق(ع) پرسید: "آیا بر امام قائم میتوان با عنوان امیر مؤمنان سلام کرد؟" فرمود: "نه؛ خداوند سبحانه و تعالی این نام را به حضرت امیر مؤمنان علی(ع) اختصاص داده است. پیش از او کسی این نام بر خود ننهاده و پس از او نیز کسی این نام را به خود نبندد، مگر آنکه کافر باشد راوی گوید: پرسیدم: "فدایت شوم! پس چگونه بر او سلام کنند؟" فرمود: میگویند " السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللَّهِ " سپس این آیه شریفه را تلاوت فرمود: ﴿﴿ بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ وَمَا أَنَاْ عَلَيْكُم بِحَفِيظٍ ﴾﴾[۱۳][۱۴].
امام باقر(ع) فرمود: نخستین سخن حضرت مهدی(ع) پس از ظهور، این آیه است که میگوید: بقیة اللّه برایتان بهتر است؛ اگر ایمان دارید. آنگاه میفرماید: "منم بقیة اللّه و حجّت و خلیفه او در میان شما" در آن زمان هرکس بر آن حضرت سلام کند، میگوید: " السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ "[۱۵].
وقتی احمد بن اسحاق بن سعد اشعری، به محضر امام عسکری(ع) شرفیاب شد و درباره جانشین آن حضرت پرسید، آن حضرت کودکی خردسال، همچون قرص ماه را به او نشان داد. احمد بن اسحاق پرسید: "آیا نشانهای هست تا قلبم اطمینان یابد؟" آن کودک زبان گشود و با زبان عربی فصیح فرمود: من بقیة اللّه بر زمین و منتقم از دشمنان او هستم. ای احمد بن اسحاق! بعد از دیدن این کرامت، نشانهای طلب نکن[۱۶]»[۱۷].
«"خاتم الاوصیاء" خاتم الاوصیاء، به معنای پایان بخش جانشینان پیامبر اکرم(ص)، یکی از القاب حضرت مهدی(ع) است. این لقب ابتدا بر زبان خود آن حضرت در کودکی- آنگاه که در آن سنین لب به سخن گشود- جاری شد. *البته این لقب، درباره حضرت علی(ع) به عنوان پایانبخش اوصیای آخرین پیامبر به کار رفته است[۱۸].
طریف ابو نصر گوید: "بر صاحب الزّمان(ع) وارد شدم؛ آن حضرت فرمود: برای من صندل احمر [۱۹] بیاور. پس برای ایشان آوردم. آن حضرت رو به من کرد و فرمود: آیا مرا میشناسی؟ گفتم: بله. سپس فرمود: من کیستم؟ عرض کردم: شما آقای من و فرزند آقای من هستید. پس آن حضرت فرمود: مقصودم این نبود! گفتم: خداوند سبحانه و تعالی مرا فدای شما گرداند! بفرمایید مقصودتان چه بود؟ حضرت فرمود: من خاتم الاوصیاء هستم که خداوند به وسیله من، بلا را از اهل و شیعیانم دور میسازد[۲۰].
علاوه بر خاتم الاوصیاء از حضرت مهدی(ع) به عنوان "خاتم الائمه" نیز یاد شده است؛ چنان که رسول گرامی اسلام(ص) فرمود: ای مردمان! من پیامبرم و علی جانشین من. آگاه باشید که خاتم الائمه، قائم و مهدی از ما است"[۲۱]»[۲۲].
«یکی از القاب حضرت مهدی(ع) "شرید"، به معنای آواره است. از آنجا که آن بزرگوار در دوران غیبت، منزلی معین، خاص و همیشگی ندارد، به این لقب خوانده شده است. اصبغ بن نباته گوید: از امیر مؤمنان(ع) شنیدم که میفرمود: صاحب این امر، شرید یعنی آواره، طرید یعنی رانده، فرید یعنی تک و وحید یعنی تنها است[۲۳]»[۲۴].
«یکی از لقبهای حضرت مهدی(ع) "صاحب الامر" است. امام صادق(ع) درباره اتفاقات هنگام ظهور میفرماید: "در این زمان، هر کس از فرزندان علی(ع) که در مدینه است، به مکه میگریزد و به صاحب امر میپیوندد و او به سوی عراق روی میآورد"[۲۵]
همه امامان(ع) صاحب امر امامت بودهاند؛ ولی به سبب عظمت امر امامت و قیام آن حضرت، این لقب درباره حضرت مهدی(ع) متداولتر است.
ریان بن صلت گوید: به امام رضا(ع) گفتم:"آیا شما صاحب الامر هستید؟ فرمود: من صاحب الامر هستم؛ امّا نه آن کسی که زمین را از عدل آکنده سازد؛ همانگونه که پر از جور شده باشد. چگونه او باشم؛ در حالی که سستی بدن مرا میبینی و قائم کسی است که در سن پیران و منظر جوانان قیام میکند[۲۶]
البته آنچه بیشتر در روایات آمده "صاحب هذا الامر» است؛ ولی رفته رفته این ترکیب به "صاحب الامر» تبدیل شده و یکی از القاب آن حضرت شمرده شده است»[۲۷].
«در روایات، صاحب الدار لقب حضرت مهدی(ع) یاد شده است.
مقصود از "دار" (خانه)، خانه پدری و جدّ آن حضرت است که آنجا غایب شده است. از آنجا که ذکر نام آن حضرت، در آن دوران جایز نبود، برای اشاره به آن حضرت، از انواع کنایهها استفاده شد که از جمله "صاحب الدار" است.
«از القاب حضرت مهدی(ع) "صاحب الزّمان" است. این لقب، در متن روایات کمتر ذکر شده است؛ ولی در سخن یاران، راویان و شیعیان، فراوان به کار رفته است[۳۰].
امام صادق(ع) فرمود: "و آخرین آنها قائم به حق، بقیة اللّه در زمین و صاحب الزّمان است[۳۱].
فضل بن شاذان در کتاب فضایل از پیامبر اکرم(ص) نقل کرده است: "هرکس دوست دارد خداوند سبحانه و تعالی را در حال کمال ایمان و حسن اسلام ملاقات کند، پس باید حجّت، صاحب الزّمان، قائم، منتظر و مهدی را دوست داشته باشد"[۳۲].
هریک از امامان(ع)، صاحب زمان خویشند؛ ولی به اعتبار طول عمر فراوان حضرت مهدی(ع) و اینکه مدت زمانی بیشتر از سایر امامان(ع) زندگی کرده است، آن حضرت بیشتر به این لقب شهرت یافته است»[۳۳].
«از القاب حضرت مهدی(ع) که در روایات معصومان(ع) به آن اشاره شده "صاحب السیف" (صاحب شمشیر) است. درباره سلاح حضرت مهدی(ع) هنگام ظهور، صراحتی وجود ندارد؛ ولی ممکن است اینگونه روایات را حمل بر ظاهر کرد؛ یعنی آن حضرت، با همان سلاحهای متداول عصر بعثت پیامبر(ص) ظهور خواهد فرمود. در این صورت، "صاحب السیف" در معنای حقیقی خود به کار میرود؛ اگرچه میتوان آن را کنایه از "صاحب القدرة و العظمة" دانست و "سیف" را در اینجا به معنای ابزار غلبه و قدرت معنا کرد.
در کتاب کافی نقل شده است: وقتی از امام صادق(ع) درباره قائم(ع) پرسیدند، آن حضرت فرمود: همه ما قائم به امر خداییم؛ یکی پس از دیگری، تا زمانی که صاحب شمشیر بیاید. چون صاحب شمشیر آمد، امر و دستوری غیر از آنچه بوده است، میآورد پدرانش مأمور به تقیه و صبر بودند و او مأمور به جهاد و برانداختن ظلم است"[۳۴].
گفتنی است این لقب، همانند بسیاری از القاب دیگر حضرت مهدی(ع)، ویژه آن حضرت نیست و سایر امامان(ع) نیز به این عنوان ملقّب بودهاند. در این باره حکم بن ابی نعیم گوید: در مدینه خدمت امام باقر(ع) رسیده و عرض کردم: "من بین رکن و مقام نذر کرده و به عهده گرفتهام که اگر شما را ملاقات کنم، از مدینه بیرون نروم، تا زمانی که بدانم قائم آل محمد(ص) هستید یا نه؟ حضرت هیچ پاسخی به من نفرمود. سی روز در مدینه بودم. سپس در بین راهی به من برخورد کرد و فرمود: ای حکم! هنوز این جایی؟ گفتم: آری؛ من نذر خود را عرض کردم و مرا امر و نهی نکرده و پاسخی نفرمودید. فرمود: فردا صبح زود به منزل من بیا. فردا خدمتش رفتم؛ فرمود: مطلبت را بپرس. عرض کردم: من بین رکن و مقام، نذر کرده و روزه و صدقهای برای خدا به عهده گرفتهام که اگر شما را ملاقات کردم، از مدینه بیرون نروم؛ جز آنکه بدانم آیا شما قائم آل محمد هستید یا نه؟ اگر شما هستید، ملازم خدمتتان باشم و اگر نیستید، روی زمین بگردم و در طلب معاش برآیم. فرمود: ای حکم! همه ما قائم به امر خدا هستیم. عرض کردم: شما مهدی هستی؟ فرمود: همه ما به سوی خدا هدایت میکنیم. عرض کردم: شما صاحب شمشیری؟ فرمود: همه ما صاحب شمشیر و وارث شمشیریم شمشیر؛ پیغمبر، به ما به ارث رسیده و همراه ما است. عرض کردم: شما هستید آنکه دشمنان خدا را میکشد و دوستان خدا به وسیله او عزیز میشود و دین خدا آشکار میگردد؟ فرمود: ای حکم! چگونه من او باشم، در صورتی که به چهل و پنج رسیدهام؛ حال آنکه صاحب این امر از من به دوران شیرخوارگی نزدیکتر و هنگام سواری چالاکتر است"[۳۵]»[۳۶].
«در ضمن بحث و مطالعه درباره هویت شخصی مصلح جهانی، ناگزیر باید به بیان لقبهای ایشان و معنای آن لقبها نیز پرداخت. امام لقبهای زیادی دارند که برخی از آنها عبارتند از:
مهدی: ما در بخشهای گذشته به توضیح در مورد این واژه که امام بدان مشهور شدهاند[۳۷] پرداختیم و گفتیم که این واژه بهطور کلی، دو معنا دارد.
اول) مهدی بهمعنای کسی است که مردم را به سوی حق هدایت میکند. پیامبر در یکی از دعاهایشان میفرماید: "خداوند ما را به زیور ایمان آراسته کن و ما را هادی و مهدی قرار بده[۳۸].
دوم) مهدی همان کسی است که زمین را همانگونه که آکنده از ستم و بیداد شده، سرشار از عدالت و داد و انصاف میکند. ما این دو معنا را در بخشهای گذشته از زبان امام باقر (ع) بیان کردیم.
حجت[۳۹]؛ علت اینکه این لقب به امام داده شده، این است که ایشان حجت خدا بر آفریدههایش است و خداوند به وسیله او، بر آفریدههایش حجت میآورد و در احادیث آمده است که او حجت خداوند است.
منتظر[۴۰]؛ امام به این دلیل منتظر خوانده شده است که مؤمنان، انتظار دیدن پگاه صادق ایشان بر خود را دارند تا دیدگان آنها با دیدن روی زیبا و قامت رشیدش روشن شود.
خلف صالح؛ این لقب را به این دلیل به امام دادهاند که ایشان خلف و جانشین عترت و خاندان پیامبر (ص) و باقیمانده زنجیره طلایی خاندانی است که نخستین حلقه آن علی (ع) بوده و آخرین آن هم محمد مهدی (ع) خواهد بود.
قائم؛ به این دلیل امام به این نام خوانده شده که ایشان انقلابی جهانی برپا میکنند و با آن فساد را ریشهکن میکنند و خواب از چشمان متکبران و ستمگران تمام جهان میربایند. آنها در آن زمان همگی هراسان و پریشان میشوند»[۴۱].
«"امیرالامره"، امیر المؤمنین (ع)،حضرت مهدی (ع) را به این لقب میخواندند. فضل بن شاذان در کتاب "غیبت" روایت کرده از امام صادق (ع) که فرمودند: "... بیرون میآید دجال و مبالغه میکند در اغوا و اضلال، پس ظاهر میشود امیر امره و قاتل کفره و سلطان مأمول که متحیر است در غیبت او عقول و او نهم از فرزندان تو است ای حسین، که ظاهر میشود بین رکنین و غلبه میکند بر ثقلین"[۴۶]»[۴۷].
«"ایدی"، از القاب حضرت شمرده شده است و ظاهراً مراد از "ایدی" که جمع "ید" است، به معنی نعمت باشد[۴۸]. استعمال کلمه "ید" بهمعنای نعمت، در زبان عربی بسیار است»[۴۹].
«"بئر معطله"، از القاب حضرت مهدی (ع) است. امام صادق (ع) در تفسیر آیه شریفه ﴿﴿...وَبِئْرٍ مُّعَطَّلَةٍ...﴾﴾[۵۰] فرمود: "این مثلی است جاری شده برای آل محمد (ع)؛ بئر معطّله، چاهی است که از او آب کشیده نمیشود و منظور امامی است که غایب شده"[۵۱]«[۵۲].
«یکی از القاب حضرت مهدی (ع) "بابُ الله" است. در زیارت آل یاسین میخوانیم: "السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا بَابَ اللَّهِ وَ دَيَّانَ دِينِهِ". امام صادق (ع) میفرمایند: "جانشینان پیامبر، همان ابواب خدایند، درهایی که از طریق آنها میتوان به حق رسید. اگر آنها نبودند، خداوند شناخته نمیشد"[۵۳].
امام باقر (ع) نیز فرمود: "نَحْنُ حُجَّةُ اللَّهِ وَ نَحْنُ بَابُ اللَّهِ"[۵۴]. در دعای ندبه هم نسبت به امام زمان (ع) میخوانیم: "أَيْنَ بَابُ اللَّهِ الَّذِي مِنْهُ يُؤْتَى؟"؛ کجاست آن باب اللّهی که از طریق او میتوان به خدا رسید. باب الله یعنی چه؟ همانگونه که باب و در، وسیله ارتباط است که هرکسی بخواهد به طور صحیح وارد خانهای شود، باید از در وارد گردد، این خاندان هم باب هستند و هرکس میخواهد به خدا برسد و بهرهای از کمالات ربّانی ببرد، باید از طریق این خاندان قدم بردارد. امروز در عالم هستی، خدا یک باب دارد و آن وجود مقدس حضرت ولی عصر (ع) است که هر کس میخواهد به آنجا که باید برسد، باید از این در وارد شود. از آغاز عالم، همه انبیای الهی و اوصیای گرامی آنها، باب الله بودند. در هر عصری و زمانی خدا دری گشود و بابی برای هدایت و وصول خلق باز نمود تا اینکه سرانجام، مقام باب اللهی به آن وجود مقدس رسید. هر چند، عصر غیبت است، اما باب الله برای اهل الله مفتوح است[۵۵]»[۵۶].
«"باسط"، در "هدایه" و "مناقب" از القاب حضرت مهدی (ع) شمرده شده است. به معنی فراخکننده و گسترنده است و فیض آن حضرت چنانکه خود فرمودند مانند آفتاب به همهجا رسیده و هر موجودی از آن بهرهور است و در ایام حضور و ظهور، عدلش چنان منبسط و عام شود که گرگ و گوسفند باهم محشور شوند[۵۷]»[۵۸].
«"بقیة الله"، یکی از القاب معروف حضرت مهدی (ع) است. بقیة الله یعنی بقیه و بازمانده خلفای خدا در زمین از انبیا و اوصیا یا کسانی که خدا به وسیله آنها بندگانش را باقی میدارد و مورد رحمت قرار میدهد. و اما ارتباط و اختصاص این لقب شریف به آن وجود مقدس؛ هرچند از بعضی احادیث استفاده میشود که این لقب بر همه خاندان رسالت (ع) اطلاق میشود و همه آنها بقیة الله هستند. در زیارت جامعه به همه آن ذوات مقدس به این عنوان عرض سلام داریم: "السَّلَامُ عَلَى الْأَئِمَّةِ الدُّعَاةِ وَ الْقَادَةِ الْهُدَاةِ وَ السَّادَةِ الْوُلَاةِ وَ الذَّادَةِ الْحُمَاةِ وَ أَهْلِ الذِّكْرِ وَ أُولِي الْأَمْرِ وَ بَقِيَّةِ اللَّهِ وَ خِيَرَتِهِ..."[۶۱].
علاوه بر این جهت کلی، در قسمتی از روایات این لقب شریف به خصوص به بعضی از ائمه (ع) نسبت داده شده است و خود را بهعنوان بقیة الله معرفی نمودهاند. از جمله وقتی حضرت باقر (ع) از مسافرت پرماجرای شام-که به الزام خلیفه مروانی صورت گرفته بود- مراجعت مینمودند، نزدیک مدین که رسیدند مردم، به دنبال سمپاشیهای دستگاه خلافت، دروازهها را بسته مانع از ورود آن حضرت و همراهان به شهر شدند. حتی از فروختن آذوقه به آنان هم خودداری نمودند. امام (ع) بالای کوهی که مشرف به شهر بود رفته و با صدای بلند فریاد برآوردند: ای اهل شهری که ساکنانش ستمپیشهاند! من بقیة الله هستم. خداوند میفرماید: بقیة الله برای شما بهتر است اگر مؤمن باشید...[۶۲].
همچنین نجمه مادر گرامی حضرت رضا (ع) گوید: چون فرزندم به دنیا آمد، پسر را در پارچه سفیدی پیچیده به دست پدر دادم. در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفتند و کامش را با آب فرات برداشته به من برگرداند و فرمودند: بگیر او را. بدرستی که او بقیة الله عزّ و جلّ است در زمین[۶۳].
با همه آنچه آوردیم، در بسیاری از احادیث این لقب شریف به خصوص به حضرت صاحب الامر (ع) اطلاق شده و آن وجود مقدس خود را به این عنوان معرفی نموده و سایر بقیة اللهها حضرتش را به این نام نامیدهاند. به حدّی این لقب با آن سرور ارتباط پیدا نموده که به صورت لقب اختصاصی حضرتش درآمده است؛ بهطوری که تا بقیة الله گفته میشود جز آن بقیة الله منتظر به نظر نمیآید. شاید سرّ مطلب این باشد که این بقیة الله، بقیه تمام بقیة اللههاست و پس از او دیگر بقیة اللهی نیست. هرکدام از حجج الهیه که از آغاز عالم آمدند، گرچه بقیة الله بودند و خدا آنها را برای هدایت خلق باقی و بجا گذارده بود، بعد از هریک دیگری میآمد و اگر بقیة اللهی از دنیا میرفت، بقیة اللهی دیگر به جا میماند و این رشته باقی بود. ولی آن وجود مقدّس، بقیهای است که پس از او دیگر بقیهای نیست؛آخرین بقیة الله است. با آمدن او دیگر بقیهای باقی نمانده است که بیاید.
در حدیث مفصلی از امیر المؤمنین (ع) که متضمن سؤالات یکی از منکران نسبت به عدهای از آیات قرآن است این جمله یافت میشود که سائل پرسید: مییابم که قرآن میگوید: بقیة الله بهتر است برای شما. این بقیه چیست و کیست؟[۶۴]امیر المؤمنین (ع) فرمود: آنان (اولیای خدا) بقیة اللهاند. مقصود مهدی (ع) است که در هنگام پایانپذیری این مهلت خواهد آمد و زمین را از عدل و داد پر میکند؛آنگونه که از ظلم و جور مملو گشته است. از آیات و نشانههای او غیبت است و پنهانی؛آنگاه که طغیان گسترش گیرد و انتقام فرا رسد[۶۵].
از حضرت صادق (ع) سؤال شد: آیا میشود به قائم آل محمد بهعنوان امیر المؤمنین سلام کرد؟ فرمود: نه. این اسمی است که خدا امیر المؤمنین علی (ع) را به آن نامیده و قبل و بعد از او جز کافر به این نام نامیده نشود. راوی حدیث عرضه داشت: فدای شما شوم! پس به حضرتش چگونه باید سلام کرد؟ فرمود: باید گفت: "السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللَّهِ". آنگاه آیه شریفه را تلاوت فرمود: ﴿﴿بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ﴾﴾[۶۶] همچنین خود آن وجود مقدس در سنین طفولیت خود را به این لقب معرفی نموده است.
آنگاه که جناب احمد بن اسحاق شرفیاب محضر امام یازدهم (ع) گردید و از حضرتش جویای خلیفه و جانشین پس از آن حضرت شد، امام (ع) از جا برخاسته به اندرون رفتند. وقتی بیرون آمدند، نور دیدهشان، مهدی آل محمد (ع)-که در سن سه سالگی بود و چهرهاش چون ماه تمام و بدر کامل میدرخشید-بر دوش شریفشان بود. فرمودند: ای احمد بن اسحاق، اگرنه این بود که در نزد خدا و حجج او کرامتی داری، این پسرم را به تو نشان نمیدادم. ... حدیث به اینجا میرسد که جناب احمد عرضه داشت: آقای من، آیا میشود آیت و علامتی مشاهده کنم که دلم آرام گیرد و گواه امامت نور دیده تابان باشد؟ تا این جمله را احمد بن اسحاق گفت، ناگهان حجت سه ساله پروردگار، لب به سخن باز نمود و به زبان عربی فصیح فرمود: "أَنَا بَقِيَّةُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ الْمُنْتَقِمُ مِنْ أَعْدَائِهِ فَلَا تَطْلُبْ أَثَراً بَعْدَ عَيْنٍ يَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ"[۶۷]؛ من بقیة الله هستم در زمین خدا و انتقامگیرنده از دشمنان او. پس بعد از اینکه به سرچشمه رسیدی نشانه مجو[۶۸]»[۶۹].
«"جَنْب الله" از القاب حضرت حجت (ع) شمرده شده و در تفسیر آیه شریفه ﴿﴿يَا حَسْرَتَى عَلَى مَا فَرَّطتُ فِي جَنبِ اللَّهِ﴾﴾[۷۲] رسیده که امام (ع) جنب الله است[۷۳]»[۷۴].
«"تالی کتاب الله" بهمعنای تلاوتگر آیات وحی و از القاب حضرت مهدی (ع) است. در زیارت آل یاسین آمده است: "السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا تَالِيَ كِتَابِ اللَّهِ وَ تَرْجُمَانَهُ"؛ امام باقر (ع) فرمود: "هنگامی که حضرت قائم (ع) بپا خیزد، خیمههایی نصب میشود، برای کسانی که قرآن را به همانگونه که خداوند آن را نازل فرموده، به مردم بیاموزند"[۷۷].
حضرت مهدی (ع) تلاوتگر راستین قرآن کریم است. محدّث گرانقدر حاج میرزا حسین نوری به نقل از عالم صالح، میرزا حسین لاهیجی رشتی، از ملاّ زین العابدین سلماسی آورده که فرمود: روزی سید بحرالعلوم وارد حرم مطهّر امیر المؤمنین (ع) در نجف شد و این بیت را زمزمه کرد: چه خوش است صوت قرآن، ز تو دلربا شنیدن ... به رخت نظاره کردن، سخن خدا شنیدن. از سبب خواندن آن پرسیدم، فرمود: هنگامی که وارد حرم شدم، حضرت حجّت (ع) را دیدم بالای سر با صدای بلند تلاوت قرآن میفرمود. چون صدای آن بزرگوار را شنیدم، این بیت را خواندم. چون وارد حرم شدم، قرائت را ترک نمودند و از حرم بیرون رفتند[۷۸][۷۹]»[۸۰].
«"تأیید" از القاب حضرت مهدی (ع) و به معنی نیرو و قوّت دادن است. در "کمال الدین" روایت شده از امیر المؤمنین (ع) که بعد از ذکر شمایل و نامهای آن جناب، فرمود: میگذارد دست خود را بر سرهای عباد، و مؤمنی نمیماند مگر آنکه دلش سختتر از پاره آهن میشود و خداوند به آن مؤمن، قوّت و نیروی چهل مرد میدهد[۸۱]»[۸۲].
«"تمام" از القاب حضرت حجت (ع) شمرده شده و معنی آن واضح است، زیرا آن حضرت در صفات حمیده و کمال و افعال و شرافت نسب، شوکت، حشمت، سلطنت، قدرت و رأفت، تام و تمام است. احتمال دارد که مراد از تمام، متمّم باشد، زیرا به آن حضرت، خلافت و ریاست الهیه در زمین تمام میشود[۸۳]»[۸۴].
«"ثائر"از القاب حضرت شمرده شده و به معنی کینهخواه است که آرام نمیگیرد تا قصاص نماید. به آن حضرت ثائر گویند چون خواهد آمد تا مطالبه خون جدّ بزرگوارش بلکه خون جمیع اصفیا را بکند. در دعای ندبه است که "أَيْنَ الطَّالِبُ بِذُحُولِ الْأَنْبِيَاءِ وَ أَبْنَاءِ الْأَنْبِيَاءِ، أَيْنَ الطَّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِكَرْبَلَاءَ"[۸۵]»[۸۶].
«"جابر" بهمعنای درستکننده و شکستهبند، از لقبهای خاص حضرت مهدی (ع) است که فَرَجش، گشایش همه کارها و جبرانکننده دلهای شکسته و خرسندی همه قلوب پژمرده است[۸۷]»[۸۸].
«جعفر از القاب حضرت مهدی (ع) شمرده شده است. شیخ صدوق در "کمال الدین" روایت کرده از حمزه بن الفتح که گفت: "مولودی برای ابی محمد (ع) زاده شد که امر فرمود به کتمان او." حسن بن منذر از او پرسید که: "اسم او چیست؟" گفت: "نامیده شده محمّد و کنیه گذاشته شد به جعفر." ظاهراً مراد، کنیه معروفه نباشد، بلکه مقصود آن است که تصریح به اسم آن جناب نمیکنند، بلکه تعبیر میکنند از او به کنایه به جعفر، از ترس عمویش جعفر، که شیعیان چون با یکدیگر سخن میگویند، بگویند: "دیدیم جعفر را" و یا "او امام است" یا "از او توقیع رسید" و مانند اینها تا تابعان جعفر نفهمند، مقصود کیست. در "غیبت" نعمانی نیز دو خبر از امام محمد باقر (ع) است که در آن "جعفر" از القاب حضرت شمرده شده که کنیه گذاشته شد به عموی خود یا از او کنایه کند به عمویش[۸۹]»[۹۰].
«"حجاب" از القاب حضرت مهدی (ع) شمرده شده و در زیارت آن جناب است: "السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا حِجَابَ اللَّهِ الْأَزَلِيِّ الْقَدِيمِ"[۹۱]. حجاب یعنی حائل و واسطه. چون حضرت، واسطه فیض حق است، حجاب نامیده شده است»[۹۲].
«"حق" از القاب حضرت شمرده شده است. امام باقر (ع) فرمود: تعبیر به صیغه ماضی در آیه شریفه ﴿﴿قُلْ جَاءَ الْحَقُّ...﴾﴾ به جهت تأکید وقوع آن است؛ آنچنانکه گویی واقع شده است. در زیارت حضرت هم هست که: "السَّلَامُ عَلَى الْحَقِّ الْجَدِيدِ"[۹۳]»[۹۴].
«"حمد و حامد" در کتاب "هدایة" از القاب حضرت مهدی (ع) شمرده شده است[۹۵]»[۹۶].
«"خاتم الائم" از القاب حضرت شمرده شده است[۹۷]»[۹۸].
«"خاتم الاوصیاء" از القاب مشهوره حضرت است و آن حضرت خود را به همین لقب شناساند. خادم حضرت عسکری (ع) گفت: داخل شدم بر حضرت صاحب الزّمان (ع) پس به من فرمود: "ای طریف! سندل سرخ برای من بیاور!" آن را برای حضرت آوردم. فرمود: "مرا میشناسی؟" گفتم: آری. فرمود: "من کیستم؟" گفتم: تو مولای من و پسر مولای منی! فرمود: "این را از تو سؤال نکردم". گفتم: فدای تو شوم، بیان کن برای من آنچه را اراده کردی. فرمود: "منم خاتم الاوصیاء! به سبب من، خداوند بلا از اهل من و شیعیان من برمیدارد"[۹۹].
"خاتم" بهمعنای چیزی است که به وسیله آن، پایان داده میشود و نیز به معنی چیزی آمده است که با آن، اوراق و مانند آن را مُهر میکنند. در "اقرب الموارد" و "قاموس"، کلمه خاتم -به کسر تاء و فتح آن- به معنی انگشتر، آخر قوم، عاقبت شیء و غیره آمده است. در مجمع البحرین میگوید: "خاتم النبیین" یعنی آخرین پیامبران که پس از وی پیغمبری نخواهد بود.
اینکه به حضرت مهدی (ع)، "خاتم الاوصیاء" و "خاتم الائمه" گویند به این جهت است که او آخرین نفر از سلسله امامان است و پس از او امامی نخواهد بود»[۱۰۰].
«خلف و خلف صالح از القاب حضرت مهدی (ع) شمرده شده است. روایت شده از امام رضا (ع) که فرمود: خلف صالح از فرزندان ابی محمد، حسن بن علی است و اوست صاحب الزمان و اوست مهدی. نیز روایت کرده از حضرت صادق (ع) که "خلف صالح"، از فرزندان من است. اوست مهدی؛اسم او محمد است و کنیه او ابوالقاسم. خروج میکند در آخر الزمان و مراد از خلف، جانشین است و آن حضرت، خلف جمیع انبیاء و اوصیای گذشته است و جمیع علوم و صفات و حالات و خصایص آنها را دارد و مواریث الهیه، که از آنها به یکدیگر میرسد و همه آنها، در آن حضرت و در نزد او جمع بود"[۱۰۳]. در حدیث لوح معروف که جابر در نزد صدیقه طاهره(س) دید، بعد از ذکر عسکری(ع) آمده است که: "آنگاه کامل میکنم این را به پسر خلف او که رحمت است برای جمیع عالمیان؛ بر اوست کمال صفوت آدم و رفعت ادریس و سکینه نوح و حلم ابراهیم و شدّت موسی و بهاء عیسی و صبر ایوب(ع)"[۱۰۴].
در حدیثی که امام صادق (ع) از حضرت مهدی (ع) بهعنوان خلف صالح یاد کرده است، ممکن است کسی خیال کند که امام صادق (ع)، فرزند بلافصل خود را قصد کرده است، ولی روایات صریح وارده از آن حضرت و امامان پیشین، آن را توضیح میدهد که منظور، نواده ششمِ آن بزرگوار است[۱۰۵]»[۱۰۶].
«"خلیفة الاتقیاء" از القاب حضرت شمرده شده است. روایت شده از حکیمه خاتون که میگوید: (پس از تولد حضرت) آن جناب را آوردم به نزد برادرم، حسن بن علی(ع)، پس با دست شریفش، روی پر نور او را مسح کرد و فرمود: "سخن بگو ای حجة الله، بقیه انبیا، خاتم اوصیاء، صاحب کره بیضاء، مصباح از دریای عمیق شدید الضیاء، سخنگوی ای خلیفه اتقیاء، نور اوصیاء..."[۱۰۷]»[۱۰۸].
«"خلیفة الله" از القاب حضرت شمرده شده و به معنی جانشین خداوند است. در زیارت آل یاسین میخوانیم: "السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا خَلِيفَةَ اللَّهِ وَ نَاصِرَ حَقِّهِ". پیامبر اسلام (ص) فرمود: "خروج میکند مهدی و بر سر او، ابری است و در آن منادیای ندا میکند این مهدی، خلیفة الله است؛ او را پیروی کنید"[۱۰۹]. واژه خلیفه بر معانی متعددی آمده است، از جمله:
بهمعنای کسی است که در کاری به جای دیگری قرار گیرد و وظیفه او را انجام دهد،
بهمعنای امام راستین و پیشوای والایی است که برتر از او نیست،
بهمعنای بزرگترین فرمانروا و پرشکوهترین زمامدار است[۱۱۰]. حضرت مهدی (ع) در فرازی از نخستین سخنرانی خود پس از ظهور میفرماید: "أَنَا بَقِيَّةُ اللَّهِ وَ خَلِيفَتُهُ"[۱۱۱].
به راستی حضرت مهدی (ع)، همان خلیفه باقیماندهای است که قرآن شریف نیز به او اشاره دارد که: ﴿﴿إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأَرْضِ خَلِيفَةً﴾﴾[۱۱۲]. امام مهدی (ع) خلیفه خدا به مفهوم حقیقی و جامع کلمه است و همه معانی واژه خلیفه را داراست. خداوند او را جانشین پیامبر (ص) قرار داده و او برگزیده خداست، نه منتخب مردم. خداوند او را به خلافت انتخاب نموده و از او خواسته است که برای هدایت انسانها به دین صحیح و سالم آسمانی و اداره امور بلاد و عباد و اصلاح بشریت و فراهم آوردن تمامی وسایل و امکانات نیکی و نیکبختی بشر، قیام کند و جهان را سرشار از امکانات و وسایل مادّی و معنوی برای سعادت بشریت سازد»[۱۱۳].
«"خنس" از القاب حضرت شمرده شده و به معنی سیارههایی است که برای آنها محل سیری است مانند زحل، مشتری، مرّیخ و زهره و عطارد. روایت است از امّ هانی که گفت: ملاقات کردم حضرت باقر (ع) را، پس سؤال کردم از آن جناب، از این آیه ﴿﴿فَلا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ﴾﴾[۱۱۶] فرمود: آن امامی است که پنهان میشود در زمان خود[۱۱۷]»[۱۱۸].
«"داعی"، از القاب حضرت مهدی (ع) شمرده شده است. بهمعنای دعوتکننده است و آن حضرت، بندگان را از جانب خداوند به سوی خداوند دعوت میکند و حضرت، دعوت خود را به آنجا میرساند که دینی مگر دین جدّ بزرگوارش در دنیا نباشد[۱۱۹]»[۱۲۰].
«"رجل" از القاب رمزی حضرت مهدی (ع) شمرده شده است که شیعیان، ان حضرت را به این اسم میخواندند[۱۲۱]»[۱۲۲].
«"ساعة" از القاب حضرت شمرده شده است.امام صادق (ع) "ساعة" در آیات شریفه ﴿﴿يَسْأَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْسَاهَا﴾﴾[۱۲۳]، ﴿﴿عِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ...﴾﴾[۱۲۴]، و ﴿﴿هَلْ يَنظُرُونَ إِلاَّ السَّاعَةَ...﴾﴾[۱۲۵] و ﴿﴿...وَمَا يُدْرِيكَ لَعَلَّ السَّاعَةَ ... أَلا إِنَّ الَّذِينَ يُمَارُونَ فِي السَّاعَةِ لَفِي ضَلالٍ بَعِيدٍ﴾﴾[۱۲۶] را به حضرت مهدی (ع) تأویل کردهاند. سؤال کردند: معنی یمارون چیست؟ فرمود: "مجادله میکنند و میگویند کسی متولد شد و چه کسی او را دیده و کجاست و چه وقت ظاهر میشود؟ همه اینها به سبب عجله کردن در امر الهی و شک در قضا و دخالت در قدرت خداست.
وجوه مشابهت آن حضرت با ساعة (قیامت) بسیار است، از آن جملهاند: ناگهانی اتفاق میافتند، در بسیاری علامات شریکند، مؤمن از کافر شناخته میشود، جبّاران هلاک میشوند، خداوند برای آنها وقت معین در نزد انبیاء و ملائک قرار نداده است و همه پیامبران به آمدن آنها خبر دادهاند. امام حسن مجتبی (ع) از رسول خدا (ص) پرسید: "قائم ما اهل بیت کی خروج میکند؟" حضرت فرمود: "ای حسن! جز این نیست که مثل او، مثل روز قیامت (ساعة) است که خداوند علم آن را بر اهل آسمان و زمین پنهان داشته است و نمیآید مگر ناگاه و بیخبر"[۱۲۷]»[۱۲۸].
«"سَبِیْل" از القاب حضرت شمرده شده است[۱۲۹]»[۱۳۰].
«"سدرة المنتهی" از القاب حضرت شمرده شده است[۱۳۱]»[۱۳۲].
«"سلطان مأمول" یکی از القاب حضرت شمرده شده است.امام صادق (ع) فرمودند: بعد از ذکر جملهای از فتن و حروب و آشوبها، دجّال بیرون میآید و در گمراهی مردم بسیار میکوشد. پس ظاهر میشود امیر امره و قاتل کفره و سلطان مأمول که عقول در غیبت او متحیر است...". امام جعفر صادق (ع) فرمودند: "او کسی است که خداوند تعالی، اطاعت او را پس از انبیاء و مرسلین، بر جمیع آدمیان و جنیان واجب کرده است. او سلطانی است پس از سلطانی، تا آنکه منتهی شود به سلطان دوازدهم"[۱۳۳]»[۱۳۴].
«"سید" از القاب حضرت شمرده شده است. کنیزکی که علی خیزرانی او را به امام حسن عسکری (ع) هدیه کرده بود گفت: "چون سید (حضرت مهدی (ع)) متولد شد، از او نوری ساطع بود که تا آسمان میرسید، مرغان سفیدی فرود آمدند و بال خود را بر سر و رو و سایر بدن حضرت مالیدند و آنگاه پرواز کردند. جریان را به امام حسن (ع) خبر دادیم، خندید و فرمود: آنها ملائکه آسمان بودند، نازل شدند که به او متبرک شوند"[۱۳۷]»[۱۳۸].
«"شرید" از القاب حضرت و به معنی "رانده شده" است. یعنی رانده شده از خلایق، چون حضرتش را نشناختند، قدر نعمت وجودش را ندانستند، ذریه طاهرهاش را کشتند و حتی ادلّه بر اصل نبودن و نفی تولّدش اقامه کردند. آن حضرت به ابراهیم بن علی مهزیار فرمود: "پدرم به من وصیت نمود که در زمین منزل نگیرم، مگر جایی که از همهجا مخفیتر و دورتر باشد، به جهت پنهان کردن امر خود و محکم کردن محل خود از حیله دشمنان و گمراهان"[۱۳۹]»[۱۴۰].
«"شیخ الاوصیاء" به حضرت قائم (ع) نسبت میدهند به جهت عمر طولانیاش. و به حضرت نوح، شیخ الانبیاء گفتهاند چون دو هزار و پانصد سال عمر کرد[۱۴۱]»[۱۴۲].
«"صاحب" از القاب معروف حضرت است. در "ذخیره" ذکر شده که این، نام آن حضرت است در صحف ابراهیم (ع)[۱۴۳]»[۱۴۴].
«"صاحب الدولة الزهراء" از القاب حضرت شمرده شده است[۱۴۵]»[۱۴۶].
«"صاحب الامر" از القاب متداوله حضرت است[۱۴۷]»[۱۴۸].
«"صاحب الدار" از القاب خاصه آن حضرت است. حضرت در جایی فرموده است: "أنا صاحب الدار"[۱۴۹]»[۱۵۰].
«"صاحب الرجعة" از القاب حضرت شمرده شده است[۱۵۱]. شاید بدینجهت گفتهاند که حضرت، سنتپیامبر اسلام (ص) را بازگردانده و احیاء میکند و شاید هم به جهت این است که رجعت، پس از قیام او صورت میگیرد و الله العالم»[۱۵۲].
«از القاب مشهور حضرت است و در ادعیه و زیارات و احادیث مختلف آمده است. در زیارتی که هرروز بعد از نماز صبح، حضرت مهدی (ع) به آن زیارت میشود آمده است: "اللَّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلَايَ صَاحِبَ الزَّمَانِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ...".
در احادیث فراوانی که از اهل بیت (ع) رسیده نیز عنوان "صاحب الزمان" به حضرت مهدی (ع) اطلاق شده است. امام صادق (ع) فرمودند: "إِنَّ الْغَيْبَةَ سَتَقَعُ بِالسَّادِسِ مِنْ وُلْدِي وَ هُوَ الثَّانِي عَشَرَ مِنَ الْأَئِمَّةِ الْهُدَاةِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ (ص) أَوَّلُهُمْ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ آخِرُهُمُ الْقَائِمُ بِالْحَقِّ بَقِيَّةُ اللَّهِ فِي الْأَرْضِ وَ صَاحِبُ الزَّمَانِ..." یعنی: زود است که ششمین فرزند من غایب شود و او دوازدهمین امام هدایتگر بعد از رسول خدا (ص) است که نخستین ایشان، امیر مؤمنانعلی بن ابی طالب (ع) است و آخر آنها، قائم به حق، بقیه خدا در زمین و صاحب زمان است[۱۵۳]. از طریق عامه نیز روایات بسیاری نقل شده که در آنها حضرت، با لقب "صاحب الزمان" نام برده شده است. از جمله "قندوزی حنفی" در جزء دوم کتاب "ینابیع المودة" صفحه ۵۱۳، حدیثی را به واسطه عبدالله بن مسکان از حضرت باقر و حضرت صادق و حضرت کاظم (ع) نقل کرده که قسمت آخر حدیث چنین است: "حَتَّى يَنْتَهِيَ إِلَى صَاحِبِ الزَّمَانِ الْمَهْدِىّ...". نخستین کتابی که از طرف علمای اهل سنت در حق حضرت مهدی (ع) نگارش یافته، کتاب "صاحب الزمان" است که آن را ابو العنبس کوفی نوشته است[۱۵۴]»[۱۵۵].
«"صاحب السیف" در بعضی روایات از حضرت مهدی (ع) به "صاحب السیف" تعبیر شده است[۱۵۶]. در شباهتهای حضرت مهدی (ع) به انبیاء، شباهت حضرت را به پیامبر (ص)، قیام با شمشیر ذکر کردهاند[۱۵۷]. شخصی به نام ابو خدیجه از امام صادق (ع) راجع به امام قائم (ع) پرسید، فرمود: "همه ما قائم به امر خداییم. یکی پس از دیگری، تا زمانی که صاحب شمشیر بیاید و چون صاحب شمشیر آمد، امر و دستوری غیر از آنچه بوده میآورد"[۱۵۸]. یعنی پدرانش مأمور به تقیه و صبر بودند ولی او مأمور به جهاد و برانداختن ستم است»[۱۵۹].
«"صاحب العصر" از القاب حضرت است و در شهرت مثل "صاحب الزمان" است[۱۶۰]»[۱۶۱].
«"صاحب الغیبة" یکی از القاب معروف حضرت است. ریان بن صلت گفت: شنیدم امام رضا (ع) فرمود: "قائم، مهدی، پسر پسر من، حسن است؛ جسمش دیده نمیشود و اسمش را احدی نمیبرد مگر پس از غیبت او...". گفتم: "ای سید ما! اگر بگوییم صاحب الغیبة و صاحب الزمان چه؟" فرمود: "همه اینها مطلقا جایز است، اما من شما را از تصریح به اسم مخفی او نهی میکنم تا دشمنان او را نشناسند"[۱۶۲]»[۱۶۳].
«"صاحب الناحیه" از القاب حضرت است و بر امام حسن و امام هادی (ع) نیز اطلاق میشود. آوردهاند که "ناحیه" هر مکانی است که صاحب الامر (ع) در غیبت صغری در آنجا بوده[۱۶۴]»[۱۶۵].
«"صاحب کرة البیضاء" از القاب حضرت است. حکیمه خاتون میگوید: (پس از تولد مهدی (ع))آن جناب را آوردم نزد برادرم، حسن بن علی (ع)، پس با دست شریف خود، روی پرنور او را مسح کرد و فرمود: سخن بگو ای حجة الله، بقیه انبیاء، خاتم اوصیاء، صاحب کره بیضاء و..."[۱۶۶]»[۱۶۷].
«"صاعقه" یکی از نشانههای ظهور -بر طبق روایات- صاعقه است. در روایتی از پیامبر اکرم (ص) میخوانیم: منتظر نشانههای پیاپی بهسان دانههای تسبیح باشید، که نخستین آنها صاعقههای آسمانی است[۱۶۸]. صاعقه در لغت به دو معنی است: ۱. صاعقه آسمانی ۲. مرگ ناگهانی. در حدیث مذکور هر دو معنی صحیح است. ولی حدیث دیگری از رسول اکرم (ص) درباره نشانههای آخر الزمان وارد شده که در آن واژه "صواعق" بهمعنای مرگ ناگهانی به کار رفته است[۱۶۹]. در روایتی آمده است که خرابی ترکستان در آخر الزمان، از صاعقهها است[۱۷۰]. البته ممکن است کلمه "صواعق" انحصار به صاعقههای آسمانی نداشته باشد و به موشکها و دیگر مواد آتشزای قابل پرتاب نیز گفته شود»[۱۷۱].
«"صبح مسفر" از القاب خاصه حضرت شمرده شده و بهمعنای "صبح روشن" است. احتمال دادهاند که آن را از آیه شریفه ﴿﴿وَالصُّبْحِ إِذَا أَسْفَرَ﴾﴾[۱۷۴] استنباط کردهاند و مناسبت آن به حضرت، این است که حضرت نیز چون صبح صادق، روشن و هویدا است[۱۷۵]»[۱۷۶].
«"صدق" از القاب خاصه حضرت محسوب کردهاند[۱۷۷]»[۱۷۸].
«*"ضحی" از القاب حضرت شمرده شده است. در تاویل آیه مبارکه ﴿﴿وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا﴾﴾[۱۷۹] گفتهاند که: شمس، رسول خدا (ص) است و ضحای شمس -که نور خورشید است- قائم (ع) است. و در بعضی نسخهها آمده که ضحای شمس، خروج حضرت است. و البته روشن است که پرتو نور رسالت و شعاع خورشید پیامبر (ص)، توسط حضرت قائم (ع) بر شرق و غرب عالم خواهد تابید[۱۸۰]»[۱۸۱].
«"طالب" از القاب حضرت مهدی (ع) است و بهمعنای جوینده و خواهان است. در دعای ندبه میخوانیم: "أَيْنَ الطَّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِكَرْبَلَاء" کجاست جوینده خون شهید کربلا؟»[۱۸۴].
«"طالب التراث" از القاب حضرت شمرده شده و بهمعنای طلبکننده میراثها است. امام صادق (ع) فرمود: صاحب الامر از مدینه به سوی مکه با میراث رسول خدا (ص) بیرون میآید. راوی پرسید: میراث رسول خدا چیست؟ حضرت فرمود: "شمشیر رسول خدا، زره او، عمامه آن حضرت، عصای ایشان، اسلحه و زین اسب آن حضرت"[۱۸۵]»[۱۸۶].
«"عین" از القاب حضرت شمرده شده و در زیارت آن حضرت است "عین الله". البته اطلاق آن بر همه ائمه (ع) شایع است[۱۹۳]»[۱۹۴].
«غایب از القاب شایعه آن حضرت و بهمعنای پنهان است[۱۹۵]»[۱۹۶].
«"غایة الطالبین" از القاب آن حضرت شمرده شده است[۱۹۷]»[۱۹۸].
«*"غایة القصوی" از القاب آن حضرت شمرده شده است[۱۹۹]»[۲۰۰].
«"غلام" این لقب حضرت، در زبان راویان و اصحاب، بسیار تکرار شده است[۲۰۱]»[۲۰۲].
«"غوث الفقرا" از القاب آن حضرت و به معنی پناه بیچارگان است[۲۰۳]»[۲۰۴].
«غوث" از القاب خاصه آن حضرت و به معنای پناه و پناهگاه است[۲۰۵]. در توسل جستن به ائمه (ع) جهت حوائج دنیا و آخرت گفتهاند: هرگاه شمشیر به محل ذبح تو رسید (کنایه از کثرت گرفتاری و بیپناهی) به حضرت حجت (ع) استغاثه کن؛ به درستی که تو را درمییابد و او غیاث المستغیثین است. بگو: "يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ! أَنَا مُسْتَغِيثٌ بِكَ" یا بگو: "يا صاحب الزمان! أغثني! يا صاحب الزمان أدركني!"[۲۰۶]»[۲۰۷].
«"فتح" از القاب حضرت و بهمعنای پیروزی است. روایت است که در آیه شریفه ﴿﴿إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ﴾﴾[۲۰۸] مراد از فتح، قائم (ع) است. در تفسیر علی بن ابراهیم آمده است: آیه مبارکه ﴿﴿نَصْرٌ مِّنَ اللَّهِ وَفَتْحٌ قَرِيبٌ﴾﴾[۲۰۹] اشاره دارد به فتح حضرت قائم (ع)[۲۱۰]»[۲۱۱].
«"فجر" از القاب حضرت مهدی (ع) شمرده شده است. روایت است از امام صادق (ع) که در تفسیر آیه ﴿﴿وَالْفَجْرِ﴾﴾ فرمود: مراد از فجر، [[[قائم]] (ع) است. و نیز در روایت دیگری درباره سوره قدر فرمود: ﴿﴿حَتَّی مَطْلَعِ الْفَجْرِ﴾﴾[۲۱۲] یعنی: تا آنکه قائم (ع) برخیزد و ظاهر شود[۲۱۳]»[۲۱۴].
«"فرج الاعظم" از القاب آن حضرت و بهمعنای "گشایشگر بزرگ" است[۲۱۵]»[۲۱۶].
«"فرج المؤمنین" از القاب حضرت مهدی (ع) است. در هنگام ولادت آن حضرت، حکیمه خاتون به نرجس خاتون گفت: خداوند امشب به تو غلامی میبخشد که سید است در دنیا و آخرت، و فرج مؤمنان است[۲۱۷]»[۲۱۸].
«"فقیه" از القاب حضرت حجت (ع) است. شیخ طوسی در "تهذیب" در باب حد حرم امام حسین (ع) از محمد عبدالله حمیری روایت کرد که گفت: نوشتم به فقیه (ع) و سؤال کردم از او که آیا جایز است که مرد تسبیح بفرستد به خاک قبر امام حسین (ع)؟ و آیا در او فضلی است؟ پس جواب داد و من آن توقیع را خواندم و از آن نسخه کردم: "تسبیح بفرست به آن..." و مراد از فقیه در اینجا، یقینا حضرت مهدی (ع) است[۲۱۹]»[۲۲۰].
«"قائم الزمان" از القاب حضرت شمرده شده است. در "کمال الدین" روایت است: "ازدی" در مسجد الحرام خدمت آن جناب رسید. حضرت، سنگی را برای او طلا کرد و در حق او دعا نمود و فرمود: "مرا میشناسی؟" گفت: نه!، فرمود: "منم مهدی! منم قائم الزمان!"[۲۲۱]»[۲۲۲].
«از القاب خاصه و مشهوره آن حضرت است و در "ذخیره" آمده که اسم آن حضرت است در زبور سیزدهم و در کتاب "برلیوموا". بهمعنای برپاشونده در فرمان حقتعالی است، زیرا آن حضرت پیوسته در شب و روز، مهیای فرمان الهی است که به محض اشاره ظهور نماید. امام رضا (ع) فرمود: "او را قائم نامیدند، برای آنکه قیام به حق خواهد کرد"[۲۲۳].
ابو حمزه ثمالی میگوید: از امام باقر (ع) پرسیدم: ای فرزند رسول خدا! آیا همه شما قائم بر حق نیستید؟ حضرت فرمودند: بلی، سؤال کردم: پس چرا حضرت قائم (ع) "قائم" نامیده شد. فرمودند: وقتی جدم امام حسین (ع) به شهادت رسید، ملائکه به سوی خداوند ناله و زاری نمودند تا آنجا که میفرماید خداوند ائمهمعصومین (ع) را از نسل امام حسین (ع) به ایشان نشان دادند. ملائکه شادمان شدند، در این هنگام یکی از امامان ایستاده بودند و نماز میخواندند. خداوند فرمود: به واسطه این قائم از قاتلین امام حسین (ع) انتقام میکشم[۲۲۴].
در روایت دیگری از امام صادق (ع) نقل شده که فرمودند: همانا قائم، مهدی نامیده شد، چون مردم را به سوی امری که از آنان گم شده و کهنه شده است، هدایت میفرماید و قائم نامیده شده، چون قیام به حق میکند[۲۲۵].
امام جواد (ع) در جواب این پرسش که چرا او را قائم مینامند، فرمودند: زیرا بعد از آنکه نامش از خاطرهها فراموش میشود و بیشتر معتقدان به امامتش، از دین خدا بر میگردند، قیام میکند[۲۲۶]. یکی از اعمالی که در عصر امام صادق (ع) و در میان شیعیان مرسوم بوده و هست، این است که هنگام شنیدن نام "قائم" بلند میشوند. اگرچه دلیلی مسلم بر وجوب قیام به هنگام ذکر این لقب حضرت نیست، اما این عمل در حقیقت، اظهار ادب و احترام به آن امام عزیز است. نقل شده که در حضور امام رضا (ع) کلمه "قائم" ذکر شد، حضرت برخاست و دستش را بر سر نهاد و فرمود: خداوندا! بر فرجش شتاب کن و راه ظهور و نهضتش را آسان گردان[۲۲۷].
گفتنی است که منظور از "قائم" در بخشی از روایات، ظاهرا حضرت مهدی (ع) نیست، بلکه مراد قیامکننده به حق است. ثقة الاسلام کلینی در کافی، بابی را گشوده با این عنوان "بَابُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ (ع) كُلَّهُمْ قَائِمُونَ بِأَمْرِ اللَّهِ"[۲۲۸] که بیانگر آن است که لفظ "قائم" مخصوص و منحصر به امام زمان (ع) نیست. از تعبیرهای "هُوَ قَائِمُ أَهْلِ زَمَانِهِ"[۲۲۹] و "كُلُّنَا قَائِمٌ بِأَمْرِ اللَّهِ"[۲۳۰] و... در روایات هم استفاده میشود که لفظ "قائم" لزوماً ویژه حضرت مهدی (ع) نیست و شامل هر قیامکنندهای میشود؛ هرکس که انقلاب کند و مردم را به قیام علیه ظلم و بیداد فرا خواند، "قائم" است»[۲۳۱].
«"قابض" از القاب آن حضرت شمرده شده است[۲۳۲]»[۲۳۳].
«"قاتل الکفرة" یکی از القاب امام زمان (ع) است. امام صادق (ع) فرمودند: "... بیرون میآید دجال، و مبالغه میکند در اغوا و اخلال، پس ظاهر میشود امیر امره و قاتل کفره و سلطان مأمول، که متحیر است در غیبت او عقول"[۲۳۴]»[۲۳۵].
«قطب از القاب مشهور حضرت مهدی (ع) است در نزد عرفا و صوفیه. شیخ ابراهیم کفعمی در حاشیه "جنّة الواقیه" در دعای ام داوود میفرماید: گفته شده که زمین خالی نیست از قطب و چهار اوتاد و چهل ابدال و هفتاد نجیب و سیصد و شصت صالح؛ پس قطب، مهدی است... و همه با دایره قطب همراهند[۲۳۶]. در اصطلاح تصوف، قطب کسی است که منظور نظر خداوند است در همه زمانها و طلسم اعظم به او داده شده است... او تنها انسان کاملی است که به نظر صوفیان، احاطهاش به جمیع آدمیان محقق است و همه مقامات و حالات تصوف را میداند. او عقل عالم امکان است و تصرف وی در عقول، برای صوفیان مسلّم است[۲۳۷]»[۲۳۸].
«"قیامت" از القاب حضرت مهدی (ع) است. مشابهت حضرت با قیامت از جهات بسیاری است که از جمله آنها: هردو ناگهانی میرسند، علامات مشترک دارند (مثل خسف و مسخ و ظهور آتش و...)، مؤمن و کافر به سبب هردو جدا میشوند، خداوند برای آنها وقت قرار نداده است و...[۲۴۱]»[۲۴۲].