آمرزش در سیره پیامبر خاتم: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'باقی' به 'باقی')
جز (جایگزینی متن - 'حرمت الهی' به 'حرمت الهی')
خط ۱۵: خط ۱۵:
*[[پیامبر اکرم]]{{صل}} در تمام دوران رسالتش، با همه [[مدارا]] و از بسیاری خطاها گذشت کرد و هرگز [[درشتی]] و [[خشونت]] نورزید؛ زیرا بر قله [[کمالات انسانی]] [[ایستاده]] بود و از چنین جایگاهی [[مردم]] را [[هدایت]] و راهبری می‌کرد. گذشت و [[بخشش]] ایشان آن [[قدر]] فراگیر بود که حتی با آنان که سال‌ها با او [[دشمنی]] کرده و [[کینه]] ورزیده بودند نیز [[مدارا]] می‌کرد<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۳۰.</ref>.
*[[پیامبر اکرم]]{{صل}} در تمام دوران رسالتش، با همه [[مدارا]] و از بسیاری خطاها گذشت کرد و هرگز [[درشتی]] و [[خشونت]] نورزید؛ زیرا بر قله [[کمالات انسانی]] [[ایستاده]] بود و از چنین جایگاهی [[مردم]] را [[هدایت]] و راهبری می‌کرد. گذشت و [[بخشش]] ایشان آن [[قدر]] فراگیر بود که حتی با آنان که سال‌ها با او [[دشمنی]] کرده و [[کینه]] ورزیده بودند نیز [[مدارا]] می‌کرد<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۳۰.</ref>.
*[[رسول خدا]]{{صل}} حلیم‌ترین و بخشنده‌ترین [[مردم]] بود و با اینکه هیچ کس مانند او در [[راه خدا]] [[آزار]] ندید<ref>متقی هندی، کنز العمال، ج ۳، ص ۱۳۰ و نهج الفصاحه، ص ۶۹۷.</ref>، با این حال، کسی صبورتر، حلیم‌تر و بخشنده‌تر از او بر اذیت‌های [[مردم]] نبود. گرچه ایشان از قومش بسیار [[آزار]] دید؛ اما هرگز برای [[هلاکت]] قومش تعجیل نکرد؛ بلکه [[امید]] داشت که [[خدا]] آنها را [[هدایت]] کند. [[نقل]] شده است، چون در [[جنگ احد]]، دندان‌های میانی ایشان [[شکست]] و صورت ایشان شکافته شد، واقعه بر یارانش سخت، گران آمد؛ پس، به آن [[حضرت]] گفتند: "کاش آنها را نفرین کنی!" اما آن [[حضرت]] فرمود: من برای [[لعن]] و نفرین [[مبعوث]] نشده‌ام، بلکه برای [[دعوت]] به [[حق]] و از سر مهر برانگیخته شده‌ام؛ خدایا! [[قوم]] مرا [[هدایت]] فرما که آنان سخت نادان‌اند!"<ref>{{متن حدیث| إِنِّي‌ لَمْ‌ أَبْعَثْ‌ لعّانا و لكنّي‌ بعثت‌ داعياً و رَحْمَةً، اللَّهُمَّ اهْدِ قَوْمِي‌ فَإِنَّهُمْ‌ لَا يَعْلَمُونَ‌}}؛ ابن سید الناس، عیون الاثر، ج ۲، ص ۳۹۸؛ قاضی عیاض اندلسی، الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج ۱، ص ۲۲۱؛ نویری، نهایة الأرب، ج ۱۸، ص ۲۵۱ و ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج ۱، ص ۱۹۲.</ref>؛ و می‌فرمود: "[[جوانمردی]] و [[مردانگی]] ما [[اهل بیت]]{{ع}} در گذشتن از کسانی است که به ما [[ستم]] کرده‌اند و [[بخشش]] به کسانی است که ما را [[محروم]] ساخته‌اند"<ref>محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۱۴۳ و حسن بن شعبه حرانی، تحف العقول، ص ۳۸.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۳۱.</ref>.
*[[رسول خدا]]{{صل}} حلیم‌ترین و بخشنده‌ترین [[مردم]] بود و با اینکه هیچ کس مانند او در [[راه خدا]] [[آزار]] ندید<ref>متقی هندی، کنز العمال، ج ۳، ص ۱۳۰ و نهج الفصاحه، ص ۶۹۷.</ref>، با این حال، کسی صبورتر، حلیم‌تر و بخشنده‌تر از او بر اذیت‌های [[مردم]] نبود. گرچه ایشان از قومش بسیار [[آزار]] دید؛ اما هرگز برای [[هلاکت]] قومش تعجیل نکرد؛ بلکه [[امید]] داشت که [[خدا]] آنها را [[هدایت]] کند. [[نقل]] شده است، چون در [[جنگ احد]]، دندان‌های میانی ایشان [[شکست]] و صورت ایشان شکافته شد، واقعه بر یارانش سخت، گران آمد؛ پس، به آن [[حضرت]] گفتند: "کاش آنها را نفرین کنی!" اما آن [[حضرت]] فرمود: من برای [[لعن]] و نفرین [[مبعوث]] نشده‌ام، بلکه برای [[دعوت]] به [[حق]] و از سر مهر برانگیخته شده‌ام؛ خدایا! [[قوم]] مرا [[هدایت]] فرما که آنان سخت نادان‌اند!"<ref>{{متن حدیث| إِنِّي‌ لَمْ‌ أَبْعَثْ‌ لعّانا و لكنّي‌ بعثت‌ داعياً و رَحْمَةً، اللَّهُمَّ اهْدِ قَوْمِي‌ فَإِنَّهُمْ‌ لَا يَعْلَمُونَ‌}}؛ ابن سید الناس، عیون الاثر، ج ۲، ص ۳۹۸؛ قاضی عیاض اندلسی، الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج ۱، ص ۲۲۱؛ نویری، نهایة الأرب، ج ۱۸، ص ۲۵۱ و ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج ۱، ص ۱۹۲.</ref>؛ و می‌فرمود: "[[جوانمردی]] و [[مردانگی]] ما [[اهل بیت]]{{ع}} در گذشتن از کسانی است که به ما [[ستم]] کرده‌اند و [[بخشش]] به کسانی است که ما را [[محروم]] ساخته‌اند"<ref>محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۱۴۳ و حسن بن شعبه حرانی، تحف العقول، ص ۳۸.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۳۱.</ref>.
*ایشان هیچ گاه [[بدی]] را با [[بدی]] [[پاسخ]] نداد و در امور شخصی، انتقام‌جویی نکرد؛ بلکه همواره [[عفو]] می‌کرد و از خود، [[بخشش]] نشان می‌داد؛ مگر زمانی که [[حریم]] [[الهی]]، خدشه‌دار می‌شد که در آن صورت، به پاس حفظ [[حرمت]] [[الهی]] [[انتقام]] می‌گرفت<ref>ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه، ج ۱، ص ۳۱۰؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۲۷۸؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج ۳، ص ۳۷۳؛ الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج ۱، ص ۲۲۱ و البخاری، صحیح، ج ۸، ص ۳۳.</ref>. [[پیامبر]]{{صل}} حتی از اموری که برای آنها در [[شرع]] حدی معین نشده بود، گذشت می‌فرمود <ref>الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۲۷۷.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۳۱.</ref>.
*ایشان هیچ گاه [[بدی]] را با [[بدی]] [[پاسخ]] نداد و در امور شخصی، انتقام‌جویی نکرد؛ بلکه همواره [[عفو]] می‌کرد و از خود، [[بخشش]] نشان می‌داد؛ مگر زمانی که [[حریم]] [[الهی]]، خدشه‌دار می‌شد که در آن صورت، به پاس حفظ [[حرمت الهی]] [[انتقام]] می‌گرفت<ref>ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه، ج ۱، ص ۳۱۰؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۲۷۸؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج ۳، ص ۳۷۳؛ الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج ۱، ص ۲۲۱ و البخاری، صحیح، ج ۸، ص ۳۳.</ref>. [[پیامبر]]{{صل}} حتی از اموری که برای آنها در [[شرع]] حدی معین نشده بود، گذشت می‌فرمود <ref>الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۲۷۷.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۳۱.</ref>.
*[[قبیله قریش]] پس از [[بعثت]] [[نبی اکرم]]{{صل}} و آغاز [[رسالت الهی]] ایشان، [[حضرت]] را می‌آزردند و با [[مرگ]] [[ابوطالب]]، بی‌باکانه بر شدت این آزارها افزودند. برخی وقتی به آن [[حضرت]] می‌رسیدند، زبان به [[ناسزا]] گشوده، به طرف آن [[حضرت]]، شکمبه و خونابه پرتاب می‌کردند و در مسیرش خار و خاشاک می‌ریختند و به سر و صورت مبارکش، [[خاک]] و خاکستر می‌پاشیدند<ref>همان، ص ۱۵۷؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج ۱، ص ۱۲۲ - ۱۲۳؛ قطب الدین راوندی، الخرائج و الجرائح، ج ۲، ص ۸۸۵ و ابن‌جوزی، المنتظم، ج ۲، ص ۳۶۵.</ref> و او را ساحر، مجنون و دیوانه می‌خواندند<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج ۲، ص ۳۳۲؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۲، ص ۷۸ و المنتظم، ج ۲، ص ۳۷۸.</ref>؛ با این حال، در [[فتح مکه]] آن [[حضرت]] فرمود که کسی از [[مردم]] را نکشید؛ مگر چهار نفر را که [[گناهان کبیره]] کرده بودند. در حالی که [[مکه]] از دشمنانش پر بود؛ دشمنانی که او را از خانه و دیارش بیرون کردند و بین او، [[خویشاوندان]] و وطنش فاصله انداختند و در راه کشتن او از هیچ [[حیله]] و مکری دریغ نورزیدند<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۳۱-۳۳۲.</ref>.
*[[قبیله قریش]] پس از [[بعثت]] [[نبی اکرم]]{{صل}} و آغاز [[رسالت الهی]] ایشان، [[حضرت]] را می‌آزردند و با [[مرگ]] [[ابوطالب]]، بی‌باکانه بر شدت این آزارها افزودند. برخی وقتی به آن [[حضرت]] می‌رسیدند، زبان به [[ناسزا]] گشوده، به طرف آن [[حضرت]]، شکمبه و خونابه پرتاب می‌کردند و در مسیرش خار و خاشاک می‌ریختند و به سر و صورت مبارکش، [[خاک]] و خاکستر می‌پاشیدند<ref>همان، ص ۱۵۷؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج ۱، ص ۱۲۲ - ۱۲۳؛ قطب الدین راوندی، الخرائج و الجرائح، ج ۲، ص ۸۸۵ و ابن‌جوزی، المنتظم، ج ۲، ص ۳۶۵.</ref> و او را ساحر، مجنون و دیوانه می‌خواندند<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج ۲، ص ۳۳۲؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۲، ص ۷۸ و المنتظم، ج ۲، ص ۳۷۸.</ref>؛ با این حال، در [[فتح مکه]] آن [[حضرت]] فرمود که کسی از [[مردم]] را نکشید؛ مگر چهار نفر را که [[گناهان کبیره]] کرده بودند. در حالی که [[مکه]] از دشمنانش پر بود؛ دشمنانی که او را از خانه و دیارش بیرون کردند و بین او، [[خویشاوندان]] و وطنش فاصله انداختند و در راه کشتن او از هیچ [[حیله]] و مکری دریغ نورزیدند<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۳۱-۳۳۲.</ref>.
*همچنین، آن [[حضرت]] در گرماگرم [[نبرد]] [[فتح مکه]] ندا داد: هر کس داخل خانه [[ابوسفیان]] شود، یا در خانه‌اش بماند، در [[امان]] است<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج ۲، ص ۴۰۵ ۴۰۶؛ طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج ۱، ص ۲۲۲؛ انساب الاشراف، ج۱، ص۳۵۵؛ تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۵۴؛ ابن‌حزم، جوامع السیرة النبویه، ص ۱۸۲ و احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۲، ص۲۹۲.</ref> و وقتی [[مکه]] [[فتح]] شد، در جمع [[مردم]] [[مکه]] به [[سخنرانی]] پرداخت و پس از [[حمد]] و [[سپاس]] [[الهی]] فرمود: "شما چه می‌گویید و چه تصور می‌کنید؟"‌ گفتند: "خیر و [[نیکی]] می‌گوییم و گمانی جز [[نیکی]] نداریم که تو [[برادری]] بزرگوار و برادرزاده‌ای گرامی هستی و اکنون به [[قدرت]] رسیده‌ای"؛‌ پس، [[اشک]] در چشمان آن [[حضرت]]، حلقه زد و فرمود: "من اکنون همان سخنی را با شما می‌گویم که برادرم [[یوسف]] گفت: {{متن قرآن|قَالَ لَا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ يَغْفِرُ اللَّهُ لَكُمْ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ}}<ref>«(یوسف) گفت: امروز (دیگر) بر شما سرزنشی نیست، خداوند شما را ببخشاید و او مهربان‌ترین مهربانان است» سوره یوسف، آیه ۹۲.</ref><ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج ۲، ص ۸۳۵؛ ابوالفرج شافعی حلبی، السیرة الحلبیه، ج ۳، ص ۱۴۱ و صالحی دمشقی، سبل الهدی و الرشاد، ج ۵، ص ۲۴۲.</ref>.‌ او حتی [[ابوسفیان]] را هم بخشید؛ ابوسفیانی که از بزرگترین [[دشمنان]] او و از تحریک کنندگان [[مردم]] بر [[قتل]] [[حضرت]]، پیش از [[هجرت]] و در جنگ‌های پس از [[هجرت]] بود؛ کسی که [[دشمنان]] را در روز [[احد]] و دیگر [[غزوات]] پیش از [[فتح مکه]] علیه  [[رسول خدا]]{{صل}} جمع کرده بود و از کسانی بود که اموالش را در راه [[جنگ]] با [[رسول اکرم]]{{صل}} خرج می‌کرد<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۳۲.</ref>.
*همچنین، آن [[حضرت]] در گرماگرم [[نبرد]] [[فتح مکه]] ندا داد: هر کس داخل خانه [[ابوسفیان]] شود، یا در خانه‌اش بماند، در [[امان]] است<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج ۲، ص ۴۰۵ ۴۰۶؛ طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج ۱، ص ۲۲۲؛ انساب الاشراف، ج۱، ص۳۵۵؛ تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۵۴؛ ابن‌حزم، جوامع السیرة النبویه، ص ۱۸۲ و احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۲، ص۲۹۲.</ref> و وقتی [[مکه]] [[فتح]] شد، در جمع [[مردم]] [[مکه]] به [[سخنرانی]] پرداخت و پس از [[حمد]] و [[سپاس]] [[الهی]] فرمود: "شما چه می‌گویید و چه تصور می‌کنید؟"‌ گفتند: "خیر و [[نیکی]] می‌گوییم و گمانی جز [[نیکی]] نداریم که تو [[برادری]] بزرگوار و برادرزاده‌ای گرامی هستی و اکنون به [[قدرت]] رسیده‌ای"؛‌ پس، [[اشک]] در چشمان آن [[حضرت]]، حلقه زد و فرمود: "من اکنون همان سخنی را با شما می‌گویم که برادرم [[یوسف]] گفت: {{متن قرآن|قَالَ لَا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ يَغْفِرُ اللَّهُ لَكُمْ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ}}<ref>«(یوسف) گفت: امروز (دیگر) بر شما سرزنشی نیست، خداوند شما را ببخشاید و او مهربان‌ترین مهربانان است» سوره یوسف، آیه ۹۲.</ref><ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج ۲، ص ۸۳۵؛ ابوالفرج شافعی حلبی، السیرة الحلبیه، ج ۳، ص ۱۴۱ و صالحی دمشقی، سبل الهدی و الرشاد، ج ۵، ص ۲۴۲.</ref>.‌ او حتی [[ابوسفیان]] را هم بخشید؛ ابوسفیانی که از بزرگترین [[دشمنان]] او و از تحریک کنندگان [[مردم]] بر [[قتل]] [[حضرت]]، پیش از [[هجرت]] و در جنگ‌های پس از [[هجرت]] بود؛ کسی که [[دشمنان]] را در روز [[احد]] و دیگر [[غزوات]] پیش از [[فتح مکه]] علیه  [[رسول خدا]]{{صل}} جمع کرده بود و از کسانی بود که اموالش را در راه [[جنگ]] با [[رسول اکرم]]{{صل}} خرج می‌کرد<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۳۲.</ref>.
خط ۲۶: خط ۲۶:


==گذشت نکردن [[پیامبر اکرم]]{{صل}} درباره مسائل اصولی‌==
==گذشت نکردن [[پیامبر اکرم]]{{صل}} درباره مسائل اصولی‌==
*[[پیامبر]]{{صل}} با اینکه در مسائل شخصی فردی بسیار ملایم و [[مهربان]] و با گذشت بود؛ اما در مسائل اصولی بسیار پرصلابت و انعطاف ناپذیر بود؛ مثلاً [[نقل]] شده است، زمانی که حقی یا حدی از [[حدود الهی]]، خدشه‌دار می‌شد، ایشان به پاس حفظ [[حرمت]] [[الهی]]، چنان [[خشم]] می‌گرفت که کسی او را نمی‌شناخت و تا [[حق]] از [[کف]] رفته را باز نمی‌گرداند، غضبش فرو نمی‌نشست<ref>دلائل النبوه، ج ۱، ص ۲۸۸؛ الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۳۲۵ و یعقوب بن سفیان البسوی، المعرفة و التاریخ، ج ۳، ص ۲۸۵.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۳۵.</ref>.
*[[پیامبر]]{{صل}} با اینکه در مسائل شخصی فردی بسیار ملایم و [[مهربان]] و با گذشت بود؛ اما در مسائل اصولی بسیار پرصلابت و انعطاف ناپذیر بود؛ مثلاً [[نقل]] شده است، زمانی که حقی یا حدی از [[حدود الهی]]، خدشه‌دار می‌شد، ایشان به پاس حفظ [[حرمت الهی]]، چنان [[خشم]] می‌گرفت که کسی او را نمی‌شناخت و تا [[حق]] از [[کف]] رفته را باز نمی‌گرداند، غضبش فرو نمی‌نشست<ref>دلائل النبوه، ج ۱، ص ۲۸۸؛ الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۳۲۵ و یعقوب بن سفیان البسوی، المعرفة و التاریخ، ج ۳، ص ۲۸۵.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۳۵.</ref>.
*[[روایت]] کرده‌اند، پس از [[فتح مکه]]، زنی از اشراف [[قریش]] چیزی را دزدید و جرمش نیز ثابت شد. [[خاندان]] او به جنب و جوش افتادند تا [[رسول خدا]]{{صل}} را از اجرای این [[حکم]] منصرف کنند؛ پس با [[اسامة بن زید]] که نزد [[حضرت]]، [[محبوبیت]] خاصی داشت، [[گفتگو]] کردند تا درباره آن [[زن]] [[شفاعت]] کند و [[عفو]] او را از [[پیامبر]]{{صل}} بخواهد. [[اسامه]] نیز چنین کرد؛ وقتی [[رسول خدا]]{{صل}} این حرف را شنید و تلاش [[خاندان]] [[بنی‌مخزوم]] را برای متوقف کردن [[حکم]] [[الهی]] دید، رنگش از [[خشم]] برافروخته شد و به [[اسامه]] فرمود: "آیا برای [[اجرا]] نشدن حدی از حدود [[خداوند]] وساطت می‌کنی؟"<ref>صحیح البخاری، ج ۴، ص ۱۵۰ - ۱۵۱، الطبقات الکبری، ج ۴، ص ۵۲، صحیح مسلم، ج ۵، ص ۱۱۴ و اسحاق بن راهویه، مسند ابن راهویه، ج ۲، ص ۲۳۵ - ۲۳۶.</ref> سپس برای روشن کردن افکار عمومی [[سخنرانی]] کرد و پس از [[حمد]] و [[[[ثنای الهی]]]]، فرمود: "اما بعد؛ همانا ملت‌های پیشین به این [[دلیل]] نابود شدند که چون شخص [[صاحب]] [[نسب]] و بانفوذی از میان آنان جرمی انجام می‌داد، او را رها کرده، مجازات نمی‌کردند؛ اما چون شخص ضعیفی، جرمی انجام می‌داد، بر او حد جاری می‌ساختند. به [[خدا]] [[سوگند]]! در [[اجرای قانون]] [[خدا]] درباره هیچ کس، [[سستی]] و کوتاهی نمی‌کنم و اگر [[فاطمه]]{{س}} دختر [[محمد]]{{صل}} هم دزدی کرده بود، دست او را می‌بریدم"<ref>صحیح البخاری، ج ۴، ص ۱۵۱؛ دلائل النبوة، ج ۵، ص ۸۸، صحیح مسلم، ج ۵، ص ۱۱۴ و مسند ابن راهویه، ج ۲، ص ۲۳۶.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۳۵.</ref>.
*[[روایت]] کرده‌اند، پس از [[فتح مکه]]، زنی از اشراف [[قریش]] چیزی را دزدید و جرمش نیز ثابت شد. [[خاندان]] او به جنب و جوش افتادند تا [[رسول خدا]]{{صل}} را از اجرای این [[حکم]] منصرف کنند؛ پس با [[اسامة بن زید]] که نزد [[حضرت]]، [[محبوبیت]] خاصی داشت، [[گفتگو]] کردند تا درباره آن [[زن]] [[شفاعت]] کند و [[عفو]] او را از [[پیامبر]]{{صل}} بخواهد. [[اسامه]] نیز چنین کرد؛ وقتی [[رسول خدا]]{{صل}} این حرف را شنید و تلاش [[خاندان]] [[بنی‌مخزوم]] را برای متوقف کردن [[حکم]] [[الهی]] دید، رنگش از [[خشم]] برافروخته شد و به [[اسامه]] فرمود: "آیا برای [[اجرا]] نشدن حدی از حدود [[خداوند]] وساطت می‌کنی؟"<ref>صحیح البخاری، ج ۴، ص ۱۵۰ - ۱۵۱، الطبقات الکبری، ج ۴، ص ۵۲، صحیح مسلم، ج ۵، ص ۱۱۴ و اسحاق بن راهویه، مسند ابن راهویه، ج ۲، ص ۲۳۵ - ۲۳۶.</ref> سپس برای روشن کردن افکار عمومی [[سخنرانی]] کرد و پس از [[حمد]] و [[[[ثنای الهی]]]]، فرمود: "اما بعد؛ همانا ملت‌های پیشین به این [[دلیل]] نابود شدند که چون شخص [[صاحب]] [[نسب]] و بانفوذی از میان آنان جرمی انجام می‌داد، او را رها کرده، مجازات نمی‌کردند؛ اما چون شخص ضعیفی، جرمی انجام می‌داد، بر او حد جاری می‌ساختند. به [[خدا]] [[سوگند]]! در [[اجرای قانون]] [[خدا]] درباره هیچ کس، [[سستی]] و کوتاهی نمی‌کنم و اگر [[فاطمه]]{{س}} دختر [[محمد]]{{صل}} هم دزدی کرده بود، دست او را می‌بریدم"<ref>صحیح البخاری، ج ۴، ص ۱۵۱؛ دلائل النبوة، ج ۵، ص ۸۸، صحیح مسلم، ج ۵، ص ۱۱۴ و مسند ابن راهویه، ج ۲، ص ۲۳۶.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۳۵.</ref>.
*از دیگر موارد در این باره کشتن [[یهودیان]] [[بنی‌قریظه]] است. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} پس از [[هجرت]] به [[مدینه]]، پیمانی را با [[اقوام]] و ساکنان [[مدینه]] مانند [[یهودیان]] [[مدینه]] به [[امضا]] رساند که بر پایه آن، [[یهودیان]] [[مدینه]] از [[پیمان‌شکنی]] و [[همراهی]] با [[دشمنان اسلام]] منع شده بودند<ref>السیرة النبویة، ج ۱، ص ۵۰۱ - ۵۰۴ و عیون الأثر، ج ۱، ص ۲۲۷ - ۲۲۹.</ref>؛ اما آنان اندکی بعد، [[پیمان‌شکنی]] کرده، علیه  [[مسلمانان]] به [[مبارزه]] برخاستند. [[رسول خدا]]{{صل}} نیز با آنان به مقابله پرداخته، دژ آنان را به محاصره خود در آورد<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۳۵-۳۳۶.</ref>.
*از دیگر موارد در این باره کشتن [[یهودیان]] [[بنی‌قریظه]] است. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} پس از [[هجرت]] به [[مدینه]]، پیمانی را با [[اقوام]] و ساکنان [[مدینه]] مانند [[یهودیان]] [[مدینه]] به [[امضا]] رساند که بر پایه آن، [[یهودیان]] [[مدینه]] از [[پیمان‌شکنی]] و [[همراهی]] با [[دشمنان اسلام]] منع شده بودند<ref>السیرة النبویة، ج ۱، ص ۵۰۱ - ۵۰۴ و عیون الأثر، ج ۱، ص ۲۲۷ - ۲۲۹.</ref>؛ اما آنان اندکی بعد، [[پیمان‌شکنی]] کرده، علیه  [[مسلمانان]] به [[مبارزه]] برخاستند. [[رسول خدا]]{{صل}} نیز با آنان به مقابله پرداخته، دژ آنان را به محاصره خود در آورد<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۳۵-۳۳۶.</ref>.

نسخهٔ ‏۱۵ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۵:۱۲

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
مدخل‌های وابسته به این بحث:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل آمرزش (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

بخشش و گذشت در سیره نبی خاتم(ص) ‌

گذشت نکردن پیامبر اکرم(ص) درباره مسائل اصولی‌

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۳۰.
  2. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۳۰.
  3. متقی هندی، کنز العمال، ج ۳، ص ۱۳۰ و نهج الفصاحه، ص ۶۹۷.
  4. « إِنِّي‌ لَمْ‌ أَبْعَثْ‌ لعّانا و لكنّي‌ بعثت‌ داعياً و رَحْمَةً، اللَّهُمَّ اهْدِ قَوْمِي‌ فَإِنَّهُمْ‌ لَا يَعْلَمُونَ‌»؛ ابن سید الناس، عیون الاثر، ج ۲، ص ۳۹۸؛ قاضی عیاض اندلسی، الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج ۱، ص ۲۲۱؛ نویری، نهایة الأرب، ج ۱۸، ص ۲۵۱ و ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج ۱، ص ۱۹۲.
  5. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۱۴۳ و حسن بن شعبه حرانی، تحف العقول، ص ۳۸.
  6. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۳۱.
  7. ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه، ج ۱، ص ۳۱۰؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۲۷۸؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج ۳، ص ۳۷۳؛ الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج ۱، ص ۲۲۱ و البخاری، صحیح، ج ۸، ص ۳۳.
  8. الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۲۷۷.
  9. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۳۱.
  10. همان، ص ۱۵۷؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج ۱، ص ۱۲۲ - ۱۲۳؛ قطب الدین راوندی، الخرائج و الجرائح، ج ۲، ص ۸۸۵ و ابن‌جوزی، المنتظم، ج ۲، ص ۳۶۵.
  11. محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج ۲، ص ۳۳۲؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۲، ص ۷۸ و المنتظم، ج ۲، ص ۳۷۸.
  12. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۳۱-۳۳۲.
  13. ابن هشام، السیرة النبویه، ج ۲، ص ۴۰۵ ۴۰۶؛ طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج ۱، ص ۲۲۲؛ انساب الاشراف، ج۱، ص۳۵۵؛ تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۵۴؛ ابن‌حزم، جوامع السیرة النبویه، ص ۱۸۲ و احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۲، ص۲۹۲.
  14. «(یوسف) گفت: امروز (دیگر) بر شما سرزنشی نیست، خداوند شما را ببخشاید و او مهربان‌ترین مهربانان است» سوره یوسف، آیه ۹۲.
  15. محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج ۲، ص ۸۳۵؛ ابوالفرج شافعی حلبی، السیرة الحلبیه، ج ۳، ص ۱۴۱ و صالحی دمشقی، سبل الهدی و الرشاد، ج ۵، ص ۲۴۲.
  16. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۳۲.
  17. ابوحاتم رازی، اعلام النبوه، ص ۷۸.
  18. انساب الاشراف، ج ۱، ص ۳۶۳؛ السیرة النبویة، ج ۲، ص ۷۲ و المغازی، ج ۲، ص ۸۶۳.
  19. ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج ۴، ص ۳۰۸؛ السیرة النبویه، ج ۲، ص ۴۱۸ - ۴۱۹؛ عبدالرحمن سهیلی، الروض الأنف، ج ۷، ص ۱۱۵؛ تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۶۳ و المغازی، ج ۲، ص ۸۵۳.
  20. اعلام النبوه (رازی)، ص ۷۹.
  21. ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج ۳، ص ۹۰۲، حمیری کلاعی، الاکتفاء، ج ۱، ص ۵۴۶ - ۵۴۷؛ انساب الاشراف، ج ۱۰، ص ۲۷۳ - ۲۷۴؛ تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۶۴ و دلائل النبوه، ج ۵، ص ۹۹.
  22. الاستیعاب، ص ۱۳۱۳ - ۱۳۱۴؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه، ج ۵، ص ۴۴۴؛ ابن اثیر، اسدالغابه، ج ۴، ص ۱۷۶؛ تقی الدین مقریزی، امتاع الاسماع، ج ۲، ص ۸۸؛ جوامع السیره، ص ۱۹۸ و دلائل النبوه، ج ۵، ص ۲۰۷ - ۲۰۸.
  23. اعلام النبوه (رازی)، ص ۸۰ و الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج ۲، ص۴۹۸-۴۹۹.
  24. اعلام النبوه (رازی)، ص ۷۹.
  25. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۳۳.
  26. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۳۳.
  27. تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۱۵؛ ابوسعید خرگوشی، شرف المصطفی، ج ۴، ص ۲۹۲؛ ابن بن عبدالبر اندلسی، الدرر فی اختصار المغازی و السیر، ص ۲۱۷ و السیرة النبویه، ج ۲، ص ۳۳۷ - ۳۳۸.
  28. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۳۳.
  29. المناقب، ج ۱، ص ۷۰ و شیخ حسین دیاربکری، تاریخ الخمیس، ج ۱، ص ۴۱۵ و با اندکی اختلاف در: دلائل النبوه، ج ۳، ص ۱۶۸ - ۱۶۹؛ شرف المصطفی، ج ۳، ص ۳۷۲، المغازی، ج ۱، ص ۱۹۵؛ اعلام الوری، ج ۱، ص ۱۷۳ - ۱۷۴ و مسند احمد، ج ۳، ص ۳۶۵.
  30. المناقب، ص ۷۰؛ مسلم نیشابوری، صحیح، ج ۷، ص ۶۲ و صحیح البخاری، ج ۵، ص ۵۴.
  31. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۳۴.
  32. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۳۴.
  33. الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۲۸۵؛ حسن بن فضل طبرسی، مکارم الاخلاق، ص ۱۷؛ دلائل النبوه، ج ۱، ص ۳۱۸؛ صحیح مسلم، ج ۳، ص ۱۰۳ و صحیح البخاری، ج ۷، ص ۴۰.
  34. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۳۴.
  35. دلائل النبوه، ج ۱، ص ۲۸۸؛ الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۳۲۵ و یعقوب بن سفیان البسوی، المعرفة و التاریخ، ج ۳، ص ۲۸۵.
  36. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۳۵.
  37. صحیح البخاری، ج ۴، ص ۱۵۰ - ۱۵۱، الطبقات الکبری، ج ۴، ص ۵۲، صحیح مسلم، ج ۵، ص ۱۱۴ و اسحاق بن راهویه، مسند ابن راهویه، ج ۲، ص ۲۳۵ - ۲۳۶.
  38. صحیح البخاری، ج ۴، ص ۱۵۱؛ دلائل النبوة، ج ۵، ص ۸۸، صحیح مسلم، ج ۵، ص ۱۱۴ و مسند ابن راهویه، ج ۲، ص ۲۳۶.
  39. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۳۵.
  40. السیرة النبویة، ج ۱، ص ۵۰۱ - ۵۰۴ و عیون الأثر، ج ۱، ص ۲۲۷ - ۲۲۹.
  41. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۳۵-۳۳۶.
  42. الانساب الاشراف، ج ۱، ص ۳۴۷؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ص ۵۲ و السیرة النبویه، ص ۲۴۰.
  43. تاریخ الطبری، ج ۲، ص ۵۸۷، المغازی، ج ۲، ص ۵۱۲ - ۵۱۶؛ تاریخ الیعقوبی، ص ۵۳ و السیرة النبویه، ج ۲، ص ۲۴۰ – ۲۴۱.
  44. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۳۶.
  45. «و نیز بر آن سه تن که (از رفتن به جنگ تبوک) واپس نهاده شدند تا آنگاه که زمین با همه فراخنایش بر آنان تنگ آمد و جانشان به لب رسید و دریافتند که پناهگاهی از خداوند جز به سوی خود او نیست؛ آنگاه (خداوند) بر ایشان بخشایش آورد تا توبه کنند که خداوند بسیار توبه‌پذیر بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۱۱۸.
  46. المغازی، ج ۲، ص ۹۹۶ - ۹۹۹؛ السیرة النبوه، ج ۲، ص ۵۳۱ - ۵۳۶؛ دلائل النبوه، ج ۵، ص ۲۷۴ - ۲۷۸ و عیون الاثر، ج ۲، ص ۲۷۶ - ۲۷۹.
  47. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۳۶-۳۳۷.
  48. الطبقات الکبری، ج ۲، ص ۱۰۳؛ تاریخ الطبری، ج ۲، ص ۶۰؛ السیرة النبویة، ج ۲، ص ۴۰۹ - ۴۱۱ و الأنساب الاشراف، ج ۱، ص ۳۵۷.
  49. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۳۷.